هنگام بحث در زمینه BDSM شایعات، تابو و پورنهای زیادی وجود دارد. اما دانش حقیقی و کامل در این زمینه اندک بوده و این موضوع خجالتآور است،به این علت است که حتی با وجود تخمینهای محافظه کارانه و به سختی تنها ۲ درصد از کل جمعیت جهان درگیر BDSM هستند. یعنی مشابه جمعیت همجنسگرایان! در این مقاله به سوال بزرگ شما پاسخ میدهیم.
ریشه گرایش بردگی چیست و چرا من از درد لذت میبرم؟
ترجمه آزاد مجموعه مقالههایی در زمینه آموزش رابطه، شخصیت شناسی BDSM و سبک زندگی است که ترجمه و در وبلاگ منتشر میشود. این نوشتهها با هدف بیان واقعیتها، دسترسی به منابع معتبر و درک بهتر گرایش سادومازوخیسم، از منابع معتبر ترجمه شدهاند. از دوست عزیزم ماتیلدا برای ترجمه، سپاسگزارم. اگر شما هم میخواهید در ترجمههای بعدی همراه باشید و یا پیشنهادی برای یادیگری دارید و حتی میتوانید در تصویرسازی به ما کمک کنید، کافیست در صفحه تماس و همکاری پیام بدهید.
این مقاله توسط محقق علمی، جاشوا کریش در ژانویه ۲۰۱۶ منتشر و در وبلاگ اونتاشگال به فارسی برگردانده شده است.

سادومازوخیسم اغلب شامل سکسهای کینکی با طناب، شلاق و سایر وسایلی میشود که اگر درست استفاده نشوند نتیجه آن آسیبهای جدی خواهد بود. اغلب یکی از پارتنرها نقش تاپ و دامیننت را بر عهده گرفته و دیگری نقش سابمیسیو و باتم را میپذیرد. به هر حال، انسانها هزاران سال است که از باندیج، درد و تقابل قدرت در روابط جنسیشان استفاده میکنند. اما دانشمندان در گذشته BDSM را به عنوان یک شرایط روانی خاص معرفی میکردند. فروید آن را به عنوان وضعیت غیرطبیعی و ناجوری تعریف کرده (مانند اکثر انواع غیرعادی سکس) و حتی در سال ۱۹۸۷ سبک زندگی، یک عبارت عامیانه که گاهی برای توصیف روابط BDSM استفاده میشود، در ژورنال DSM III مشمول تشخیصهای بیمارگونه گشت.
اما دانشمندان مدرنتر شروع به بررسی دوباره و تغییر عقیده دربارهی BDSM کردهاند. حتی تیمی تحقیقاتی در زمینه دانش BDSM در دانشگاه ایلینوس شمالی تحقیقاتش را به فهمیدن آن که چگونه بدن و ذهنما به تحریکات غیر معمولی پاسخ میدهد، اختصاص داده است. بدین گونه که جوامع BDSM در حال پیدا کردن راههای جدید برای ارتباط برقرار کردن و ایجاد ارتباط جنسی با استفاده از فضاهای دیپ وب، سایتها و شبکههای اجتماعی تحت عنوان دارک نت هستند.
ریحانا در یکی از آهنگهایش میخواند «درد لذت من است، چون قابل سنجش نیست.» برخی دانشمندان تصمیم گرفتند ببینند این موضوع چقدر صحیح است و شروع به اندارهگیری موارد مختلفی در طرفداران این گرایش کردهاند. از فعالیتهای مغز گرفته تا سطح کورتیزول خون. در ادامه دانش فعلی درباره BDSM را مطالعه میکنید.
مقاله پیشنهادی: موزیک ویدئوها با فضای BDSM

جنبههای غیرجنسی BDSM
پس از این که دانشمندان شروع به پژوهش در این زمینه کردند، اولین سورپرایز برایشان این بود که BDSM میتواند غیرجنسی باشد. این بدین معنی نیست که این نوع از رابطه عموما شامل سکس نمیشود، اما تمایل به بازی درد – و در واقع سلطه گری و سلطه پذیری – لزوما برای تحریک جنسی نیست. بر اساس مطالعهای [منبع] که در سال ۲۰۱۴ انجام شده، طرفداران BDSM اغلب به همان دلیلی به این «سبک زندگی» علاقه دارند که سایر مردم فلفل تند میخورند، سوار ترن هوایی میشوند و یا کوهنوردی میکنند.
به گفته دکتر روی بامیستر، از دانشگاه کیس وسترن، سوال «چرا برخی مازوخیسم را بر کوه نوردی ترجیح میدهند» قابل مقایسه است با این سوال که «چرا برخی مردم چتربازی را بر کوه نوردی ترجیح میدهند». تصادفات عادت، فرصت و ارتباطات ممکن است نقش غیر مهم کلیدی بازی کند.
اخیرا مطالعه دیگری [منبع] در زمینه BDSM به مقایسه فیزیولوژی و روان علاقهمندان به این سبک و کسانی که فعالیاتهای دردناک اما غیرجنسی نظیر راه رفتن روی آتش، یا پیرسینگهای شدید بدنی انجام میدهند پرداخته و به تشابهات واضحی نیز دست یافته است: «طبق یافتههای ما صحنههای BDSM و فعالیتهای شدید هردو مسیرهای متفاوتی هستند برای دستیابی به حالی یکسان. در واقع راههای گوناگون به مقصدی یکسان.»
برای این مطالعه، پژوهشگران نمونههای شرکتکننده در فعالیتهای افراطی و BDSM را مورد آزمایش قرار دادند، آنها نمونههایی از کورتیزول (هورمون استرس) را از بزاق آنها برداشتند. نتیجه نشان داد که هم دامیننتها و هم سابمیسیوها سطوح قابل توجهی از آگاهی را تجربه میکنند. اغلب افزایش زیادی در هورمون کورتیزول را تجربه میکنند در حالی که همگی سطوح پایینتری از استرس را گزارش میکنند، (که در این صورت باید استرس بیشتری داشته باشند، نه کمتر). و در تستهای تشخیصی پس از آن، باتمها خیلی ضعیف ظاهر شدند، که نشان میدهد آنها کاملا وضعیت ذهنیشان را در طی تشریفات شدید تغییر داده و تحت تاثیر قرار میگیرند.
بسیاری از اینها کاملا متناسب است با آنچه طرفداران BDSM تحت عنوان «SubSpace» یعنی نوعی از نشئگی و خماری که باتم هنگام درد و تحقیر تجربه میکند. همچنین برخی از علاقهمندان به این موضوع، با اهداف فلسفی و فکری به آن میپردازند که بسیاری از آنها با هدف ورود به یک خلسه به این فعالیتهای شدید وارد میشوند.

عشق، کورتیزول و تستسرون
مطالعات پیشین درباره کورتیزول نشان میدهد این هورمون تنها به استرس مرتبط نبوده و در شرایطی با درگیری بالا، غافلگیرانه و غیرقابل پیش بینی، خارج از کنترل و جدید، به بیان دیگر BDSM توافقی، نیز افزایش مییابد. برای اثبات این مشاهده، دانشمندان به بررسی یک BDSM پارتی بزرگ پرداختند و مطالعاتشان را با ۵۸ شرکت کننده ادامه داده و سطح کورتیزول و تستسرون آنها را سنجیدند. آنها میخواستند بفهمند که آیا BDSM منجر به افزایش صمیمت بین زوجین گشته است، همچنین نشان دهند چگونه سطح برخی هورمونهای شاخص در پاسخ به سکسهای کینکی و غیرمعمول تغییر میکند.
آنها یافتند که اشخاص باتم نسبت به تاپها سطوح بالاتری از کورتیزول را در یک صحنه بازی داشتند. و این تا حدودی مورد انتظار بود، زیرا باتمها معمولا درد را تجربه میکنند بنابراین بدنشان تحت فشار قرار گرفته و این استرس را با افزایش سطح کورتیزول بروز میدهد. پس از تجربه یک لذت دوطرفه در رابطه، کاهش سطح این هورمون در هر دو طرف، تاپ و باتم، مشاهده میشود.
شگفت زدگی اساسی هنگامی بود که دانشمندان به بررسی هورمون تسترون یعنی هورمونی که فکر میکردند با سلطهگری مرتبط است، پرداختند. باتمها، و نه تاپها، بالاترین سطوح تستسترون را داشتند! دلایل اندکی برای این امر وجود دارد. بر اساس برخی حکایات، افرادی که در زندگی عادی، شغلی و روزمره شان سلطهگر هستند، ترجیح میدهند نقش باتم را در رابطه داشته باشند. یک احتمال دیگر این است که باتمها به طرز موثری از هر لحاظ در رابطه کنترل کنندهاند، شخص باتم برای وضع قوانین رابطه مذاکره میکند و در طی بازی نیز میداند هر زمان که بخواهد میتواند از کلمه امنیتش برای توقف بازی استفاده کند. این موضوع به خودی خود مقداری قدرت به همراه دارد که ممکن بر سطح تسترون خون اثر بگذارد. در فانتزی آنها سابمیسیو هستند اما در حقیقت، باتم خود سلطهگر است.
به هرحال، محققان به این نتیجه رسیدند که BDSM منجر به تغییر غیرمنتظره برخی هورمونهای شیمیایی در بدن – مانند برخی احساسات غیرمنتظره دیگر – میشود. شرکت کنندگانی که جلسه ارباب و بردهشان به خوبی پیش رفته بودند، صمیمت و نزدیکی بالاتری را پس از پایان رابطه گزارش کردند.
چه سطح هورمونها در BDSM تغییر کند، چه نکند، این موضوع اثرات فوق العادهای بر سلامت جسمی و روانی کسانی که برای ارضایشان یکدیگر را میبندند و شلاق میزنند دارد. «افزایش نزدیکی مرتبط با نمایش و مراقبت و توجه مشاهده شده در فعالیتهای سادومازوخیسمی در رابطه جلوه جدیدی از BDSM را، که کاملا بر اساس توافق و رضایت طرفین است و پتانسیل افزایش صمیمیت میان طرفین را دارد، نشان میدهد.»

این مغز شماست که در BDSM دخیل است
و پس از آن مغز، همان جعبه سیاه BDSM، را داریم. در حالی که تعداد زیادی مقاله در زمینه روانشناسی BDSM وجود دارد، تحقیقات نورولوژیکال اندکی بر این دسته از افراد انجام شده است و تصورش سخت است که چرا در اغلب زندانها MRI ندارند!
یکی از تنها مطالعاتی که مستقیما به علوم عصبی مربوط به BDSM اشاره داشت سال ۲۰۰۵ در ژورنال روانپزشکی بیولوژیکال [منبع] به چاپ رسید. محققین از MRI، تکنیکی که نواحی فعال مغز را بر اساس سطوح اکسیژن خون موجود در آن نواحی پررنگتر نشان میدهد، استفاده کردند و از افرادی که درگیر BDSM بودند (مشابه گروهی شامل افراد وانیلی) خواستند تا به عکسهای اروتیک و چندش آور نگاه کنند.در هر دو گروه، ساختارهای ذهنی مختلف (قشر ناحیه پیشانی، هیپوکامپها، تالاموس و آمیگدال) همگی در پاسخ به تفسیر عکسها ، هم اروتیک و هم چندش آور، پررنگ شدند و به این موضوع مربوط بودند.
نتیجه واضح است: احتمالا مسیر عصبی مشترکی میان چیزهایی که منجر به احساس ترس و چندش بودن میشود و چیزهایی که ما را از نظر جنسی تحریک میکنند وجود دارد.
طبق گفته محققین «بسیاری از ساختارهای لیمبیک و بالای آن نیز به طور مشابه طی سکس و کارهای نفرت انگیز تحریک میشوند.» این مطالعه تصویربرداری عصبی آشکار میکند که روند احساسات لذت بخش و فاقد لذت ساختارهای مشترکی در مغز را شامل میشوند.
اما از طرفی، کاملا نامعلوم است که چرا زنجیر و شلاقها منجر به تحریک برخی میشوند در حالی که برخی دیگر را نیز میترسانند.
برد سارگین، پروفسور روانشناسی و عضو تیم تحقیقاتی BDSM،میگوید:
«مردم مختلف پاسخهای مختلفی به BDSM میدهند اما این نوع از مطالعات نمی تواند با اطمینان درباره این که چرا مردم به BDSM میپردازند صحبت کند. تفاوتهای بسیای در الگوهای فعالیت ذهنی است اما کاملا مشخص نیست که قضیه از چه قرار است!»
در طول سالها که با BDSM زندگی میکنم، بسیاری از من دلیل و ریشه این گرایش را میپرسند. هر بار به پاسخی رسیدم باز یک مثال نقض پیش آمد. واقعا در زمینه علوم روانشناسی نمیشود با قاطعیت صحبت کرد. پیشنهاد من این است که به جای درگیر شدن برای یافتن چرایی هر چیزی، از آن چیز لذت ببرید! زمان شما محدود است و فقط یک بار زندگی میکنید.
اونتاشگال . خرداد ۱۳۹۹
نوشتههای روزمره، خاطرات و مطالب بیشتر از اونتاشگال را در شبکههای اجتماعی دنبال کنید
اینستاگرام وبلاگ . تلگرام . توییتر . اینستاگرام شخصی
پادکست اونتاشگال را از CastBox – Apple Podcast – Spotify – Google Podcast بشنوید.
2 دیدگاه برای «چرا مغز عاشق درد است؟ تحقیقات علمی BDSM»