در این سالها در رسانهها تمرکز زیادی روی سیسی بویها بوده است. در روزنامه نیویورک تایمز نیز داستان تراژیک خودکشی کریک مورفی، شخصی که به عنوان یک پسر تحت درمان قرار گرفت تا دخترانگی خود را درمان کند، بیان شده است. تمام اینها نشان دهنده شروع رشد پذیرش رفتارهای سیسی در پسرهاست. من مایکل لاسالا به عنوان یک مرد گی و سیسی بوی سابق، این حرکت رشدی کوچک اما امیدوارکننده را تحسین میکنم. در این نوشته در مورد SissyBoys صحبت میکنیم.
مقالهای که مطالعه میکنید در دستهبندی کانال چهارم، صداقت قرار دارد و یادداشت پروفسور دانشگاه ایالتی نیویورک در شهر آلبانی آمریکا، مایکل لاسالا در ژانویه ۲۰۱۱ در مجله معروف روانشناسی انتشار یافته است. ترجمه توسط ماتیلداصورت گرفته است و در وبلاگ اونتاشگال منتشر میگردد.
جهت انجام تبلیغات مشاوره، اسپانسرینگ و موارد دیگر در وبلاگ اونتاشگال، در این صفحه با ما تماس بگیرید.
دانستن این مسئله که آسیبشناسی تمایل به نشان دادن خود به عنوان جنس دیگر از نظر فرهنگی محدود شده، مهم است. برخلاف جوامع غربی، فرهنگهای بومی وجود دارند که در آنها به افراد دارای تمایل به نشان دادن رفتار جنس مخالف احترام گذاشته، آنها را نشانه خرمندی و برتری معنوی میدانند.
برای قبایل خاص بومی آمریکا، مردی که مانند زنان رفتار میکند یا زنی که شخصیتی مردانه دارد به عنوان شخصی دارای «دو روح معنوی» دیده میشود و باور دارند قدرتهای عرفانی مرموز به او الهام شده است. به دنبال این واقعیت، در بسیاری از این فرهنگها والدین کودکان را به بازی کردن نقش جنسیت مخالف تشویق میکنند تا خانواده بتواند از مزایای داشتن عضوی مقدس بهرهمند شود و تستهای استادانهای به کار گرفته میشود تا مطمئن شوند پسری وانمود به دوجنسه بودن نمیکند.
به فرهنگ خود و امروز باز میگردیم. تصویر اینکه سرانجام دنیا عاقلانه رفتار کند و حداقل این مسئله را که پسری مانند دخترها رفتار کند را چالش بزرگی نبیند، خوشنود کننده است. البته اشتباه نکنید: هنوز به آن سطح آگاهی نرسیدهایم.
واکنشها و والدین
واکنش شدید، به ویژه برای شخصی با لاک ناخن پا یا دست، نشان میدهد که هنجارهای حاکم بر رفتار و ظاهر نقش جنسیتی هنوز چنان محکم در جامعه ما جا افتاده است که نقض شدن آن توسط برخی افراد، میتواند به شدت نگران کننده باشد. ما با زنانی که موهای کوتاه و صدای زخیمی دارند و لباسهای زمخت پوشیده و در کارگاههای ساختمانی کار میکنند مشکل داریم. همچنین احتمالا با مردانی که هنگام راه رفتن باسن خود را قر میدهند و لباسهای زنانه میپوشند غریبگی بیشتری خواهیم داشت (آیا این کار نوعی زن ستیزی است؟)
هنوز این مسئله به وضوح برای والدینی که چنین رفتارهایی را در فرزندان خود میبینند ناراحت کننده است. در مطالعه من بر روی ۶۵ شخص گی و لزبین و خانوادههای آنها، والدین مانند اکثریت ما بر این باور بوند که ویژگیها و رفتارهای زنان و مردان کاملا مجزا از هم بوده و برای هرجنس تعیین شدهاند و احتمالا این مسئله بر روی ناراحتی والدین هنگامی که متوجه رفتار دوجنسه در دختران و پسران خود میشوند تاثیر میگذارد. سازگاری والدین با گرایش جنسی فرزندان هنگامی دچار مشکل میشود که آنها رفتار و پوشش خود را به شکل جنس مخالف و مشابه کلیشههای رایج آن درآورند.
گاهی والدین فکر میکنند فرزندشان با انتخاب علنی گی بودن و نشان دادن آن، برای آنها مشکل ایجاد میکند. آنها به درستی میفهمند که در برابر بخشهای مختلف جامعه، نشان دادن شخصی به عنوان مرد زنانه مانند تکان دادن پرچم قرمزی در مقابل یک گاو عصبانی است. به گفته مادر یک پسر همجنسگرا: مانع علنی کردن گرایشاتش میشوم زیرا گاهی در این باره احساس نگرانی میکنم. انگار که بلند فریاد بزند «یکی بیاد منو اذیت کنه» میدانید که هتروسکشوالها چقدر پست فطرت هستند. بعضی از آنها وحشتناکند و از نظر من وقتی شما زرق و برق خود را نشان دهید، دقیقا دارید میگویید «من اینجا هستم» و این مرا نگران میکند.
به هرحال برای والدین دیگر یک مرد با رفتار زنانه تنها منجر به احساس ناراحتی و نه نگرانی درباره سلامت فرزند میشود. همانطور که مادری میگوید: «من اهمیتی نمیدهم شما هوموسکشوال هستید یا نه. من تنها مردانی را دوست دارم که مانند مردان رفتار میکنند.»
آلن، پدر دو پسر گی، احساس خوشبختی میکند که هیچکدام ازآنها رفتارهای زنانه از خود نشان ندادند اما درباره این که داشتن پسرانی زن صفت چقدر برای بعضی خانوادهها خجالتآور است صحبت میکند: مطمئنم اگر حتی یکی از پسرانم زرق و برقهای زنانه داشت مثل الان راحت نبودم و فرزندانم کاملا باعث خجالتم میشدند. حال آنها واقعا باعث سربلندی و افتخارند.
آلن ادامه میدهد: «فکر میکنم وقتی بچهها چنین رفتارهایی از خود نشان میدهند، والدین واقعا باید فوق العاده باشند که بتوانند آنها را بپذیرند… من فکر میکنم این رفتار نوعی جلب توجه است و تصور آن که بچه از از شاخههای خانواده اطلاع نداشته باشد و با خونسردی چنین رفتاری از خود نشان دهد سخت است… آنها اغلب فکر میکنند مسیر والدینشان بر رفتارهایشان اثر گذاشته است…. و حقیقت این است که فرزندان من به دلیل نداشتن چنین رفتارهایی کار را بسیار برایم راحت کردند.»
سیسی فوبیا
چیزی که حتی بیش از اینها برای من به عنوان یک مرد گی آزار دهنده است، «سیسی فوبیا» در بسیاری از افراد جامعه مردان گی است. مردان همجنسگرا معمولا از یکدیگر به عنوان «ملکههای بزرگ» یاد میکنند و به افراد باتم یا کسانی که هنگام سکس نقش منفعل را ترجیح میدهند انگ میزنند. با بررسی تبلیغات شخصی در سایتهای گی گوناگون، به نظر میرسد جمعیت زیادی از مردان همجنسگرا به دنبال مردان واقعی و بدون ویژگیهای زنانه هستند، به بیان دیگر مردسالاری در مدیا و پیامهایی که مردان همجنسگرا را هدف قرار داده اند، شهوانی جلوه داده میشود. فکر کردن به آن که بسیاری از مردان همجنسگرا به جای رهایی دادن خود از انتظارات نفش آهنین جنسیتی که برای ظلم به ما تعیین شده اند، آن را پذیرفته و به پرورش آن کمک میکنند دردناک است.
به هرحال، جنبشهای اخیر برای پذیرش و در آغوش گرفتن رفتارهای زنانه در پسران باعث خوش بینی است. شاید روزی خواهیم فهمید که رد یا تحقیر کردن یک شخص سیسی منجر به مشکلی فراتر از یک بیماری در جامعه و در مردان جوانی که چنین زندگی یا رفتاری را انتخاب میکنند میشود. امیدوارم جامعه زودتر همراهی کند.
زمانی کفش پاشنه بلند برای مردان بود. در دوره صفوی مردان با افتخار کفش پاشنه بلند به پا میکردند و هنوز نقاشیهای آن دوره به جا مانده است. رفتارها و نمادها ساخته جوامع هستند و با گذر زمان قابلیت تغییر دارند. افراد را با هر علاقه و گرایشی بپذیریم.
اونتاشگال . آذر ۱۳۹۹ . تصاویر از عکاس آمریکایی Leland Bobbé
نوشتههای روزمره، خاطرات و مطالب بیشتر از اونتاشگال را در شبکههای اجتماعی دنبال کنید
چهار خانم درباره آنکه سکس ضربدری چگونه رابطهشان را تحت تاثیر قرار داد صحبت میکنند. برای برخی از زوجها سکس داشتن با شخصی غیر از همسر یا پارتنرشان غیرقابل درک است. فهمیدن آنکه «تبادل» – هنگامی که با زوجی دیگر سکس انجام میدهید یا با شخص جدیدی سکس میکنید – چگونه میتواند ستونهای یک رابطه را محکمتر کند سخت است. اما چه باور کنید چه باور نکنید، این اتفاق رخ میدهد و تعداد زوجهایی که به این کار علاقه دارند بیشتر از چیزی است که فکرش را بکنید.
هرچند زمانی یک رابطه مستحکمتر میشود که دو طرف رضایت کامل برای انجام چنین سکسی داشته باشند و به اجبار دیگری برای سکس ضربدری تن ندهند.
این مقاله با موضوع «کانال چهارم، صداقت» نوشته شده است. روابط چند نفره، تک پر بودن، خیانت کردن، هیزی، بی غیرتی، عشق خدایی، عشق بدون سکس و موارد این چنینی در میان آدمها بیشتر دیده میشود. در گذشته نیز گرایشهایی مانند کاکولدیم یا بیغیرتی وجود داشت اما به صورت عمومی کسی چیزی نمیگفت. به واسطه اینترنت امروزه بیشتر در این مورد صحبت میشود و زوجها با آن آشنایی دارند. از آنجایی که باور دارم ازدواج و رابطه داشتن به معنی محدودیت خودخواسته نیست، تصمیم گرفتم فعالیت موضوع جدید وبلاگ با عنوان «کانال چهارم، صداقت» را آغاز کنم.
مقاله فعلی به سبک ترجمه آزاد در وبلاگ منتشر میشود. نوشتههای ترجمه آزاد با هدف بیان واقعیتها از منابع معتبر ترجمه شدهاند. از دوست عزیزم ماتیلدا برای ترجمه، سپاسگزارم. اگر شما هم میخواهید در ترجمههای بعدی همراه باشید و یا پیشنهادی برای یادیگری دارید و حتی میتوانید در تصویرسازی به ما کمک کنید، کافیست در صفحه تماس و همکاری پیام بدهید.
این مقاله جون ۲۰۲۰در مجله SheKnows منتشر و در وبلاگ اونتاشگال به فارسی برگردانده شده است.
اگر تا بحال هرگز به سکس ضربدری – با همسر خود، شخص شناخت شدهای دیگر یا تنها آن دوست باحال با مزایا – فکر کردهاید، چیزهایی هستند که پیش از شروع آن، باید بدانید. در ادامه چهار زن حقایقی را درباره تجربیات شخصی خود از سکس ضربدری و چگونگی آن میگویند. به یاد داشته باشید که پیش از شیرجه رفتن در یک فعالیت جنسی جدید، شما و پارتنر خود باید دربارهاش صحبت کنید و مطمئن شوید هر دو از نظر عاطفی و جسمانی آمادگی آن را دارید.
نیکول ۱۸ سال است با همسرش ازدواج کرده و آنها ۱۷ سال است سکس ضربدری دارند
چگونه وارد آن شدی: «من با این باور بزرگ شدم که برای هرشخصی تنها یک نفر وجود ندارد و ما میتوانیم از سکس با افراد متعدد لذت ببریم، همچنین عقیده دارم که میتوان بدون داشتن احساسات نسبت به شخصی با او سکس داشت. هنگامی که با همسرم آشنا شدم او میدانست من به روابط چند نفره علاقهمندم، بنابراین در اولین سالگرد دیدارمان تصمیم گرفتیم چیزهای بیشتری تجربه کنیم و به یک کلاب سکس ضربدری رفتیم.»
این موضوع چه تاثیری بر رابطهات داشت: «این کار واقعا به ادامه یافتن رابطه ما کمک کرده است. همه تجربهها صد درصد لذت بخش نبودهاند، بنابراین سعی کردیم با یکدیگر گفتوگو کنیم و حدود ارتباطمان را باز نگه داریم. هنگامی که با یکدیگر درباره سکس ضربدری صحبت کنید، صحبت کردن درباره سایر مسائل رابطه نیز راحتتر میشود.
پیشنهادت برای کسانی که به این رابطه علاقهمند هستند: «برای زوجهایی که در فکر داشتن چنین رابطهای هستند، پیشنهاد میکنیم پیش از شروع این کار رابطه خیلی خوبی با یکدیگر داشته باشید چون قرار نیست این نوع از سکس روابط خراب قبلی را بهبود بخشد، بلکه تنها آنها را خرابتر میکند. همچنین باید قبل از شروع با همسر یا پارتنر خود صحبتی جدی داشته باشید. پیش از ورود به چنین موقعیتی قوانین و محدودیتهای خود را بشناسید چون پس از آن اگر از قبل با پارتنر خود حرفی نزده باشید نمیتوانید او را سرزنش کنید.»
جودی پنج سال پیش سکس ضربدری داشته و الان مجرد است. او به کارش به عنوان یک مربی سکس علاقه دارد و میگوید اگر به خاطر سکس ضربدری نبود، او جایگاه فعلی خود را نداشت
چگونه وارد این رابطه شدی: «من توسط همسر سابقم با سکس ضربدری آشنا شدم و البته نه به شیوهای خوب. یک روز او فراموش کرد کامیپیوتر خود را خاموش کند و من سابقه سرچ او را چک کردم. سایتهایی را دیدم که با آنها آشنا نبودم اما از چیزی که دیدم ترسیدم. چندوقت بعد او را با این مسئله مواجه کردم. برایم توضیح داد که سکس ضربدری چیست و من دانش خود را با خواندن هرچیزی که توانستم در این باره افزایش دادم. سپس به او گفتم که اگر از اول در این باره با من صحبت میکرد، میتوانستم آن را بپذیرم.»
این موضوع چه تاثیری در رابطهات داشت: «صادقانه بخواهم بگویم سکس ضربدری هیچ تاثیری روی رابطه ما نداشت و رابطه ما به دلایلی پایان یافت. سکس ضربدری شخصیت مرا به چیز بهتری تبدیل کرد. من اعتماد به نفس جنسی دارم که قبلا نداشتم. الان هم تنها با تبادلگرها! دیت میکنم چون این مردان خیلی باکلاستر هستند و واقعا به بانوان احترام میگذارند.»
پیشنهادت برای کسانی که به این رابطه علاقه دارند: « اگر ازدواج شمامتزلزل است، این کار را نکنید. این کار تنها همه چیز را بدتر میکند. اگر رابطه خوبی با یکدیگر دارید نیز آرام پبش بروید. یک قرار یا هر رویداد دیگری ترتیب دهید. زوجهای ضربدری که من میشناسم ازدواج و رابطه فوق العادهای دارند. به عنوان یک زن مجرد، شما بهترین مردان دنیا را ملاقات خواهید کرد، اما آرام پیش بروید و حواستان باشد احتیاطهای عادی دیت کردن را رعایت کنید.»
جولیا آلن، مدیر عامل StovkingsVR، هنگامی که برای اولین بار به یک کلاب سکس ضربدی رفت ۲۴ ساله بود و الان ۲۵ سال است که سکس ضربدری دارد
چگونه وارد این رابطه شدی: «دوست پسرم فکر کرد امتحان کردن این کار میتواند جالب باشد. اولین شب بجز رقصیدن و حرف زدن با دیگران کار دیگری انجام ندادیم، اما خیلی هیجان انگیز بود و نمیتوانستم برای برگشتن صبر کنم. چند ماه بعد هنگام تعطیلات سال نو، یک اتاق در هتلی رزرو کرده بودیم و چند نفر را نیز دعوت کردیم. خب… همه آمدند و پیش از آن که من بفهمم همه افراد اطرافم در حال سکس بودند. یک خانم دوست داشتنی میخواست با من و دوست پسرم بازی کند. من عاشق این کار بودم. عاشق تماشا کردن دوست پسرم با آن زن و عاشق این که دوست پسرم مرا با او تماشا کند و پس از آن هردوی ما در این تجربه غرق شدیم. من عاشق این بودم که بتوانم خارج از چهارچوب رابطه خود سکس داشته باشم.»
این مسئله چه تاثیری بر رابطهات داشت: «من هرگز وسوسه نشدهام که با وجود اجازه، خارج از رابطه خود هوسرانی کنم. سکس ضربدری تمام نیازهای جنسی مرا رفع میکند. من واقعا حس میکنم این مسئله به ادامه هر رابطهای کمک میکند. من سکس را به عنوان چیزی که تنها با شخص مورد علاقه خود داشته باشید نمیبینم. سکس نیازمند بازآفرینی است. فکر میکنم هر دوست پسری داشتم طرز فکرش مشابه من بوده. در این مسیر، درمقابل آدمهای گوناگون زیادی از خود پرده برداشتم و تصمیم گرفتم سبک زندگی سکس ضربدری/خودنمایی/کینکی را به صورت فول تایم انتخاب کنم. فکر میکنم بتوانم بگویم سکس ضربدری رابطه و زندگی من را غنی کرده است.»
پیشنهادت برای کسانی که به این رابطه علاقه دارند: «احساس فشار نکنید. اکثر کسانی که به تازگی وارد این سبک از زندگی شدهاند هنوز سکس کامل ندارند. آنها دوست دارند تماشا کنند. در یک کلاب ضربدری، نه واقعا به معنی نه است. دفعات متععدی مردان یا زنان از من درخواست کرده اند و اگر دوست نداشتم نه گفته ام. شما میتوانید هر فانتزی که به آن علاقه دارید را در این کلابها دنبال کنید. برای تازه کارها یک کلاب بزرگ و شلوغ با آدمهای زیاد را پیشنهاد میکنم. افرادی به کلابهای ضربدری میروند که اگر خارج از کلاب آن ها را ببینید تا میلیونها سال هم نمیتوانید حدس بزنید چنین علایقی داشته باشند. حدود نود درصد افرادی که سکس ضربدری میکنند متاهل و بچهدار هستند و تنها میخواهند قدم زدن در سمت وحشی را با یکدیگر تجربه کنند.»
جسیکا دریک، یک سوپراستار پورن و مربی سکس تایید شده، پیش از آنکه وارد صنعت پورن شود سکس ضربدری دارد
چگونه وارد این رابطه شدی: «با توجه به سطح هریک از روابطم و محدودیتهایم با پارتنرهای متفاوتم، تجربیات متفاوتی داشتم. در ابتدا، هنگامی که جوانتر بودم، در بیان خواستهها و نیاز هایم احساس ناهنجاری میکردم. تصورم از سکس گروهی چیزی مشابه آنچه بود که در تلویزیون یا پورن میبینید و فکر میکردم بیشتر بر لذت مردان تمرکز دارد.»
این مسئله چه تاثیری بر رابطهات داشت: «حسادت جنسی هیچوقت مشکلی جدی برای من نبوده و تا هنگامی که نیازهام تامین شوند، از تماشای لذت پارتنرم با شخصی دیگر احساس امنیت کرده و تحریک میشوم. فکر میکنم اشتباهی که بسیاری از افراد مرتکب میشوند تظاهر کردن به آن است که سکس ضربدری تنها یک معنی دارد، اما این چیزی کاملا انعطاف پذیر در روابط است. برخی از صمیمی ترین و لذت بخش ترین روابط اخیر من به شکل «Soft swap» بودهاند، بدین معنی که من سکس را با پارتنر اصلی خود دارم و با مهمانان تنها لیسیدن و مالیدن.»
پیشنهادت برای کسانی که به این رابطه علاقه دارند چیست: «اگر میخواهید سکس ضربدری و مبادله را تجربه کنید، باید به سیستم ارزشهای جنسی و باورهای خود نگاهی بیاندازید. آن را با گونه ای که پارتنرتان چیزها را درک میکند مقایسه کنید و پیش از اقدام کردن گفتگویی صادقانه داشته باشید. علاوه بر اینها، اگر فکر میکنید که میخواهید بعدها در زندگی خود چنین چیزی را امتحان کنید، نترسید! این کار ممکن است شما را دوباره بیدار کند و موج جنسی دومی به شما بدهد. هیچوقت دیر نیست. در این رابطه افرادی از تمام سنین، تمام انواع بدن و تمام رنگها هستند تا افرادی با ذهنیت مشابه خود را پیدا کنند.»
مثل همیشه به هیچ عنوان نباید پارتنر خود را مجبور به انجام یک فانتزی کنید. اگر نمیتوانید بیخیال فانتزی خود شوید به جای تلاش برای فشار آوردن بهتر است از پارتنر خود جدا شوید و با کسی در رابطه باشید که علایق شما را میپسندد. سکس و روابط جنسی برای آرامش شما هستند نباید خود به یک علت برای فشار روانی تبدیل شوند!
آیا از تماشای سکس شوهر خود با زنی دیگر لذت میبرید؟ آیا فکر میکنی یک زن بیغیرت نسبت به شوهر یا دوست پسر خود هستید؟ آیا تصور دیدن جیغهای یک زن به واسطه قدرت شوهرتان در سکس، برای شما لذت بخش است؟
امروزه افراد زیادی درباره کاک کویین و ویکسن صحبت میکنند، اما آیا واقعا میدانید که آن چیست؟ و اگر جوابتان مثبت است، آیا میدانید چگونه بایدیک کاک کویین باشید؟ برای یادگیری تبدیل شدن به یک ویکسل یا Cuckquean با ما همراه باشید.
این مقاله با موضوع «کانال چهارم، صداقت» نوشته شده است. روابط چند نفره، تک پر بودن، خیانت کردن، هیزی، بی غیرتی، عشق خدایی، عشق بدون سکس و موارد این چنینی در میان آدمها بیشتر دیده میشود. در گذشته نیز گرایشهایی مانند کاکولدیم یا بیغیرتی وجود داشت اما به صورت عمومی کسی چیزی نمیگفت. به واسطه اینترنت امروزه بیشتر در این مورد صحبت میشود و زوجها با آن آشنایی دارند. از آنجایی که باور دارم ازدواج و رابطه داشتن به معنی محدودیت خودخواسته نیست، تصمیم گرفتم فعالیت موضوع جدید وبلاگ با عنوان «کانال چهارم، صداقت» را آغاز کنم.
مقاله فعلی به سبک ترجمه آزاد در وبلاگ منتشر میشود. نوشتههای ترجمه آزاد با هدف بیان واقعیتها از منابع معتبر ترجمه شدهاند. از دوست عزیزم ماتیلدا برای ترجمه، سپاسگزارم. اگر شما هم میخواهید در ترجمههای بعدی همراه باشید و یا پیشنهادی برای یادیگری دارید و حتی میتوانید در تصویرسازی به ما کمک کنید، کافیست در صفحه تماس و همکاری پیام بدهید.
این مقاله توسط ناتاشا ایوانوییک در وبلاگ LovePanky منتشر و در وبلاگ اونتاشگال به فارسی برگردانده شده است.
من کلمه کاک کویین را شنیده بودم اما هیچ ایدهای در مورد معنی آن نداشتم. نمیتوانستم معناهای متفاوت عبارات سکسی را درک کنم. منظورم این است من میدانستم کاکولد مردی است که همسرش با مردان دیگر سکس دارد، اما فکرش را نکرده بودم که چنین زنی نیز وجود دارد. اما حال از اینترنت ممنونم که باعث شده چیزهای جدید بیاموزم.
اگر میخواهید که یک کاک کویین باشید، ابندا از لحاظ روانی آماده شوید. این کار به آن سادگی که به نظر میآید نیست. چرا؟ زیرا ما در زمینه سکس و روابط انسانهای وابسته به اجتماع هستیم. آیا انواع دیگری از رابطه به جز تک همسری وجود دارد؟ قطعا بله اما آیا آنها رایج هستند؟ بدون شک خیر!
الزامات کاککوئین بودن چیست؟
بنابراین اگر میخواهید کاک کویین بودن را امتحان کنید، به سمت آن بروید. هرچند پیش از آنکه واقعا تجربهاش کنید لازم است سوالهایی از خودتان بپرسید تا خود را برای چنین کاری آماده کنید. شاید به این نتیجه برسید که واقعا میخواهید امتحانش کنید و شاید با نتیجهای معکوس بفهمید این کار اصلا مناسب شما نیست.
اما پیش از هر نتیجه گیری باید بدانید کاک کویین بودن چگونه است. آماده بودن همواره خوب است.
کاک کویین واژه مخالف کاکولد است. اگر بخواهم به زبان ساده بگویم، کاک کویین زن متاهلی است که همسرش با زنان دیگر سکس دارد. یک کاک کویین از مشاهده سکس همسرش با زنان دیگر تحریک میشود. این کار کاملا با رضایت طرفین همراه است، بنابراین هردو طرف بر سر شرکت در چنین فعالیتهایی با یکدیگر توافق میکنند.
دو. نقشها چگونهاند؟
در فرهنگ کاک کویین مرد معمولا نقش سلطهگر داشته و زن سابسمیسیو. حال کاک کویین با همسر خود و در حضور پارتنر دیگر به سکس میپردازد، اما معمولا هنگامی که همسرش به او اجازه دهد. عموما روابط کاککوئیین به شکل تریسام و سه نفره هستند.
سه. این یک فتیش هتروسکشوال است
در اغلب موارد رابطه کاک کویین یک رابطه هتروسکشوال است، بنابر زن فقط با همسر خود سکس خواهد داشت. این رابطه میتواند بایسکشوال نیز باشد، بنابراین زن میتواند تنها با همسرش یا با همسرش و زن دیگر به سکس بپردازد. اما معمولا چیزی فراتر از این نیست و مرد با مرد دیگری وارد رابطه جنسی نخواهد شد.
چهار. فتیشهای یک رابطه کاک کویین با یکدیگر تفاوت دارند
هیچ قانونی درباره کارهایی که میتوانید یا نمیتوانید در سکس انجام دهید وجود ندارد. این مسئله کاملا به آنچه شما و پارتنرتان به آن علاقه دارید بستگی دارد و معمولا متغیر است. به هرحال این کار میتواند شامل تحقیر، بیدیاسام و مجلس عیش و نوش گردد. تمامی اینها کاملا به زوجین بستگی دارد.
پنج. دربارهاش با پارتنر خود صحبت کنید
اگر در این باره نگرانید حتما با پارتنر خود درباره آن صحبت کنید. به وی اجازه دهید نظر و احساس شما را درباره عقیده خود بدانند. اگر با این مسئله احساس راحتی نمیکند او را مجبور نکنید، اجازه دهید مدتی در این باره فکر کند و پس از حدود دو هفته دوباره آن را مطرح کنید.
شما حتما باید رضایت دوطرفهای برای انجام این کار داشته باشید، در غیر این صورت به سادگی به پارتنر خود خیانت خواهید کرد.
شش. محدودیتهایی مشخص کنید
اگر پارتنر شما میخواهد این رابطه را امتحان کند، مهمترین چیز تعیین محدودیتها است. ممکن است این مسئله برایتان اهمیت نداشته باشد، اما به من اعتماد کنید، محدودیتها ضروری هستند.
هنگامی که در میانه انجام کاری هستیم، گاهی کنترل از دستمان خارج میشود و به همین دلیل است که محدودیتها لازمند. ممکن است بعدا عدم آگاهی را بهانه کنیم و پشیمان شویم، پس حتما آنها را تعیین کنید.
هفت. هیچ خیانتی وجود ندارد
بسیاری از افراد فکر میکنند این کار نوعی خیانت است. اما نیست. اگر شخصی فکر میکند این کار خیانت است در واقع اصل موضوع را متوجه نشده است. اما قضاوت نکنید، برای اکثر مردم پذیرش این مسئله کار سختی است. در واقع ممکن است در ابتدا فهم این مسئله که شما میخواهید هم با پارتنر خود و هم با دیگران باشید برای او سخت و شکه کننده باشد.
هشت. هر زمان که همسرتان اجازه ندهد، خیانت کردهاید
اینجاست که خیانت رخ میدهد. اگر اجازهای داده نشده و شما میخواهید هرجور شده کارتان را انجام دهید، این کار عین خیانت است. شما تنها هنگامی مجاز به سکس با دیگران هستید که پارتنرتان اجازه دهد. عمل نکردن به محدودیتهای تعیین شده خیانت به توافقی است که انجام دادهاید.
نه. از قبل آگاهی نسبت به تمایلات جنسی خود داشته باشید
اگر میخواهید چنین کاری انجام دهید، مطمئن شوید که تسلط و شناخت کافی نسبت به خود دارید. بدانید که تنها به دنبال لذت جنسی هستید. آخرن چیزی که دلتان میخواهد تجربهاش کنید درگیر کردن عاطفی شخش سومی است که با او میخوابید.
ده. این مسئله را با پارتنر خود امتحان کنید
اگر هر دو توافق کردهاید چنین کاری انجام دهید و هر دو نیز تازه کارید، ممکن است ندانید باید چه کار کنید.
ابتدا یکسری محدودیتهای عمومی تعیین کنید، اگر چه در حین فعالیت کاک کویین خود متوجه خواهید شد به چه چیزهایی علاقه داشته و به چه چیزهایی علاقه ندارید. ممکن است بخواهید بیشتر یا کمتر نقش سابمیسیو داشته باشید، بنابراین هنگام تجربه به یاد داشته باشید چه چیزهایی را دوست دارید و چه چیزهایی را دوست ندارید.
یازده. پس از اولین تجربه، درباره آن صحبت کنید
رابطه کاک کویین تنها هنگامی عملی است که کاملا با پارتنر خود ارتباط برقرار کنید. باید بدانید که آنها چه احساسی داشتند، کدام بخش را دوست داشته و کدام بخش را دوست نداشتند.
بنابراین پس از اولین تجربه کاک کویین، بنشینید و بحثی جدی با پارتنر خود داشته باشید. اینگونه قادر خواهید بود محدودیتها را مشخص کنید. هردو نیز میفهمید چگونه به یکدیگر لذت بیشتری دهید.
دوازده. یک پارتنر سوم پیدا کنید
بهترین راه برای انجام این کار میتواند عضویت در گروههای سکسی باشد. اینگونه افرادی را با سطوح متفاوت تجربیات جنسی خواهید دید و آنها صبورانه راه را به شما نشان خواهند داد. بعلاوه این گروهها خیلی خوب سامان دهی شدهاند و استاندارد بالایی از سلامتی و امنیت دارند. شما خواهید آموخت که چگونه یک رابطه تریسام امن داشته و از هرگونه بیماری جنسی پیشگیری کنید.
افراد زیادی تمایلات و علایق جنسی خود را از ترس قضاوت جامعه مخفی میکنند. به شرطی که تجاوز نباشد و به حقوق دیگری تعرض نکنند، اشکالی ندارند. اگر یک خانم کاک کوئین هستید، بهتر است بدون ترس با همسر خود صحبت کنید. چنین علایق و گرایشهایی در هر فردی ممکن است به وجود بیاید.
اونتاشگال . آبان ۱۳۹۹
نوشتههای روزمره، خاطرات و مطالب بیشتر از اونتاشگال را در شبکههای اجتماعی دنبال کنید
رابطه باز یا اوپن رلیشن دقیقا چیست؟ بستگی دارد چه کسی به این سوال پاسخ دهد. دو تعریف متفاوت وجود دارد. طبق تعریف اول «رابطه باز» عبارتی است که به عنوان یک چتر تمام مدلهای روابط غیر تک نفره را پوشش میدهد، مثل چندهمسری، هوسرانی، بی بند و باری و چند پارتنری. این تعریف بر این مبناست که تکپارتنری یعنی بسته بودن رابطه و تمام سایر اشکال غیر تکپارتنری روابط باز هستند.
تعریف دوم و رایجتر میگوید روابط باز نوعی از روابط چندپارتنری هستند که زیر چتر اخلاقی این دسته از روابط قرار میگیرند. روابط باز معمولا به این صورت هستند که دو طرف در ابتدای شروع رابطه با یکدیگر توافق میکنند تنها رابطه جنسی و نه رابطه عاطفی خود را به روی دیگران بگشایند. بنابر این از آنجا که امکان وجود رابطه با شخصی غیر از شخص اصلی، چهارچوب «روابط باز» است، برای آن که بفهمید منظور دقیق فرد از رابطه باز چیست، باید از او بپرسید. در این نوشته برای شما به صورت کامل و جامع اوپن رلیشن یا رابطه باز را شرح میدهیم.
این مقاله با موضوع «کانال چهارم، صداقت» نوشته شده است. روابط چند نفره، تک پر بودن، خیانت کردن، هیزی، بی غیرتی، عشق خدایی، عشق بدون سکس و موارد این چنینی در میان آدمها بیشتر دیده میشود. در گذشته نیز گرایشهایی مانند کاکولدیم یا بیغیرتی وجود داشت اما به صورت عمومی کسی چیزی نمیگفت. به واسطه اینترنت امروزه بیشتر در این مورد صحبت میشود و زوجها با آن آشنایی دارند. از آنجایی که باور دارم ازدواج و رابطه داشتن به معنی محدودیت خودخواسته نیست، تصمیم گرفتم فعالیت موضوع جدید وبلاگ با عنوان «کانال چهارم، صداقت» را آغاز کنم.
مقاله فعلی به سبک ترجمه آزاد در وبلاگ منتشر میشود. نوشتههای ترجمه آزاد با هدف بیان واقعیتها از منابع معتبر ترجمه شدهاند. از دوست عزیزم ماتیلدا برای ترجمه، سپاسگزارم. اگر شما هم میخواهید در ترجمههای بعدی همراه باشید و یا پیشنهادی برای یادیگری دارید و حتی میتوانید در تصویرسازی به ما کمک کنید، کافیست در صفحه تماس و همکاری پیام بدهید.
این مقاله فوریه ۲۰۲۰ در مجله پزشکی HealthLine منتشر و در وبلاگ اونتاشگال به فارسی برگردانده شده است.
خانم لیز پاول، نویسنده کتاب «Building Open Relationships»، روانشناس و مربی سکس دوستانه LGBTQ تعریف زیر را برای روابط باز ارائه میدهد:
چندپارتنری یا رابطه باز تمرین یا تمایل یک رابطه عاطفی یا صمیمی با بیش از یک شخص به صورت همزمان است که تمامی افراد در رابطه از آن مطلع و نسبت به آن رضایت دارند.
بنابراین خیر، چندپارتنری همان رابطه باز نیست. با وجود این که داشتن رابطه عاطفی با بیش از یک شخص در چندپارتنری کاملا مجاز است، در روابط باز لزوما اینگونه نیست.
مربی سکس، آقای دیوید فراست، اشاره میکند که اغلب افرادی که به چندپارتنری تمایل دارند، این مسئله را به عنوان بخشی از شخصیت خود میدانند، دقیقا مشابه افراد گی یا افرادی با تمایلات کینکی. معمولا افرادی که در یک رابطه باز هستند اصلا حس نمیکنند که ساختار فعلی رابطه آنها چیز عجیبی است.
این رابطه با خیانت فرق دارد
افراد درگیر یک رابطه باز بر سر داشتن سکس یا رابطه عاطفی با اشخاص دیگر، با هم توافق میکنند. همچنین خیانت کردن امری غیراخلاقی شناخته میشود اما روابط باز در صورتی که درست پیش برود، کاملا اخلاقی هستند. در روابط باز خیانت اشکال دیگری دارد. برای مثال دروغ گفتن در این نوع رابطه یک خیانت بزرگ به حساب میآید.
علت اصلی در این نوع رابطه چیست؟
نکته و علت خاصی وجود ندارد. عموما افراد به علاقهمند به این نوع رابطه، به این علت وارد رابطه باز میشوند که فکر میکنند لذت، عشق، رضایت، ارگاسم یا هیجان بیشتری برای آنها خواهد داشت.
دلایلی که ممکن است به یک رابطه باز تمایل داشته باشید:
شما و پارتنرتان عشق زیادی برای بخشیدن دارید و باور دارید که میتوانید این عشق را به بیش از یک نفر ابراز کنید.
دوست دارید رابطه جنسی را با شخصی با جنسیت متفاوت از پارتنر خود تجربه کنید.
میل جنسی شما و پارتنرتان با یکدیگر هماهنگ نیست.
یک پارتنر آسکشوال (بدون میل جنسی) است و دیگری دیوانه سکس.
یکی از طرفین علایق و فانتزیهای کینکی داشته و میخواهد آن را تجربه کند و دیگری تمایلی به این مسئله ندارد.
دیدن (یا شنیدن درباره) سکس پارتنر خود با شخصی دیگر بسیار برای شما تحریک کننده است.
چگونه متوجه شویم این رابطه برای ما خوب است؟
متاسفانه سنجش صحیح بودن این نوع از رابطه برای اشخاص به سادگی پر کردن یک تست آنلاین و تصمیم گیری بر اساس نتایج آن نیست.
با کشف آن که چرا به چندپارتنری علاقه دارید و این مسئله برای شما چه معنی دارد شروع کنید. در طول رشد خود چه سیگنالهایی درباره تکپارتنری دریافت کردید؟
دقیق بگویید که چرا دوست دارید رابطه خود را باز کنید. آیا به این علت است که احساسات خود را بر شخص دیگری گسترش داده و دوست دارید کار بیشتری انجام دهید؟ آیا به این علت است که شما و پارتنر خود نیازهای فراوانی دارید و بهتر میدانید که از بیش از یک نفر برای رفع آنها کمک بگیرید؟
حال به خود اجازه دهید تصور کنید اگر در یک رابطه باز بودید زندگی شما چگونه میشد. وارد جزئیات شوید. کجا زندگی خواهید کرد؟ آیا بچهای خواهید داشت؟ آیا پارتنرتان نیز پارتنرهای دیگری خواهد داشت؟ چه نوعی از سکس را میخواهید تجربه کنید؟ چه نوعی از عشق؟ این فانتزی چه حسی به شما میدهد؟
در مرحله بعد، درباره غیرتک همسری اخلاقی بیشتر بیاموزید. با مطالعه درباره روابط باز و ادبیات چندپارتنری شروع کنید. در صورتی که میتوانید به میتینگهای گروههای چندپارتنری بروید و زوجهایی که از این سبک زندگی پیروی میکنند را در اینستاگرام و توییتر دنبال کنید.
رابطه باز چه مزایایی دارد؟
مزایای زیاد! قطعا دلیلی وجود دارد که بیش از یک پنجم زوجها تجربه چنین رابطه ای را داشته یا چنین رابطهای دارند! [منبع] برای برخی این رابطه به معنای سکس بیشتر است!
پاول میگوید: « من عاشق چندهمسری هستم زیرا شخصی تنوع طلب بوده و دیوانه تجربه چیزهای جدیدم و با سکس با آدمهای مختلف و متعدد این علاقه را ارضا میکنم. همچنین من گنجایش زیادی برای اجبار دارم – که برای لذت دیگری لذت است – همچنین دیدن ارگاسم و لذت کامل پارتنرم مرا خوشحال میکند.»
خانم دانا مکنیل، تراپیست خانواده و ازدواج و موسس Relationship Place در سن دیگو کالیفرنیا، میگوید «اگر سرانجام به بسته بودن رابطه خود پایان دهید، تمرین غیر تکهمسری اخلاقی میتواند به افزایش توانایی افراد در حل مسائل و مشکلات، برقرایی ارتباط و تعیین محدودیت کمک کند. این مسئله همواره زوجین را مجبور میکند چیزی را که واقعا از آن لذت برده و به آن نیاز دارند بشناسند.»
آیا این روابط زیانی هم دارند؟
هیچ زیانی در روابط باز وجود ندارد مگر آن که اشخاص با دلایل و منطق اشتباه وارد آن شوند. یعنی با خود صادق نباشند و به همدیگر دروغ بگویند.
پاول میگوید: «غیر تکهمسری میتواند مشکلات شخصی قبلی رابطه را تشدید کند. اگر در ارتباط گرفتن با دیگران مشکل دارید، مجبور بودن به ارتباط با دیگران به شکلی عمیق تر، با اشخاص بیشتر و درباره موضوعاتی متنوعتر میتواند به شما شانس بیشتری دهد تا پیامدهای آن را به عنوان یک دلیل تجربه کنید.»
دومین چیزی که در اینجا صدق میکند این است که شما آدم غیرصادق، حسود یا خودخواهی باشید. در این حالت به جای تحت تاثیر قرار گرفتن یک نفر از نتایج این اخلاقیات، چندنفر درگیر میشوند.
پاول میگوید: «غیر تکهمسری و چند پارتنری قرار نیست رابطهای که پایههای استواری ندارد را، درست کند.» بنابراین اگر به این دلیل میخواهید رابطه خود را باز کنید، به احتمال قوی منجر به تمام شدن رابطه میشود. برای اوپن رلیشن باید رابطه شما کاملا سالم و قوی باشد!
چگونه باید این مسئله را با پارتنر خود مطرح کنید؟
قرار نیست پارتنر خود را «قانع» کنید که وارد یک رابطه باز شود. یعنی زور و اجباری نباید در کار باشد. با یک «جمله خبری» شروع کنید و سپس حرفتان را به سمت پرسش سوال ببرید، مثلا:
«داشتم درباره روابط باز میخواندم و فکر کنم چیزیست که دوست دارم امتحانش کنم. آیا راحتی که درباره این مسئله صحبت کنیم؟»
«داشتم درباره سکس داشتن با آدمهای دیگه فکر میکردم، فکر کنم دوست داشته باشم امتحانش کنم. تا حالا درباره روابط باز فکر کردی؟»
«فکر کنم تماشای سکس یکی دیگه با تو خیلی هات باشه. تا حالا دلت خواسته یک نفر دیگر را به اتاق خواب خود دعوت کنیم؟»
«میل جنسی من از وقتی داروهای خاصی مصرف میکنم خیلی کم شده، داشتم فکر میکردم شاید بهتر باشه رابطه خود را باز کنیم تا تو برخی از نیازهای جنسیت رو برطرف کنی. فکر میکنی بخواهی درباره این مسئله صحبت کنیم؟»
اگر واقعا میخواهید در یک رابطه باز باشید و پارتنرتان با قاطعیت این پیشنهاد را رد میکند، احتمالا این ناسازگاری برطرف نشدنی است.
مک نیل میگوید: «در آخر، اگر یکی از طرفین در رابطهای قدیمی عمیقا دوست دارد رابطهای باز داشته باشد و دیگری نه، شاید بهتر باشد به جدا شدن فکر کنید.»
صریح بگویم: این سوال اشتباه است. برای آنکه بفهمید چرا، لازم است تفاوت میان محدودیت، توافق و قانون را بدانید.
پاول میگوید:ر«محدودیت چیزی است که به خود شما مربوط میشود. قلب، زمان، ذهن و بدن شما»
بنابراین شما میتوانید برای خود محدودیت ایجاد کنید و با شخصی که با اشخاص دیگر سکس بدون کاندوم دارد، بدون کاندوم سکس نکنید. شما نمیتوانید برای کسی که پارتنرتان با او سکس دارد محدودیت ایجاد کنید که چگونه سکس داشته و چگونه از کاندوم استفاده کنند.
پاول میگوید: «محدودیت به جای پارتنرمان، ما را متعهد میکند و مسئولیتی بر دوش ما میگذارد. محدودیت قدرت بیشتری به شخص میدهد.»
توافقها میتوانند توسط هرشخصی که تحت تاثر آن هاست بازبینی شوند
پاول توضیح میدهد: «اگر من و پاتنرم توافق کرده باشیم که همواره از کاندوم و دنتال دم و دستکش هنگام رابطه با پارتنر دیگر استفاده کنیم اما پارتنرم و یکی از پارتنرهایش نخواهند از این محدودکنندهها استفاده کنند، باید بشینیم و توافقی بنویسیم که هر سه ما با این مسئله راحتیم.»
توافق کردن روشی بسیار همدلانه و با ارزش برای زوجهایی است که به دنبال شخص سومی برای اضافه کردن به زندگی زناشویی خود میگردند.»
اغلب احساسات، تمایلات و نیازهای شخص سوم (گاهی به این شخص یونیکورن گفته میشود) از زوجین اهمیت کمتری دارد. در اینجا توافقها به شکل قانون ظاهر میشوند.
پاول میگوید: «قانون چیزی است که یک یا دو نفر آن را وضع میکنند برای اطرافیان خود و آن اشخاص حق اظهار نظری ندارند.»
در صحبت عامه، «قوانین» تلاشهایی هستند برای کنترل رفتار و احساسات پارتنر خود!
پاول میگوید: «میل به قانون گذاری اغلب برخواسته از شروط تکهمسری است که میگوید پارتنر ما نمیتواند بیش از یک شخص را دوست بدارد یا اگر شخص بهتری پیدا کند ما را ترک خواهد کرد.»
اگرچه خیلی از افراد تازه وارد میخواهند با قانونگذاری پیش بروند، پاول در این باره به آنها هشدار میدهد.
او میگوید: «معمولا قوانین با صلب قدرت و غیراخلاقی بودنشان در رابطه پایان مییابند، بهتر است با محدودیتهای شخصی شروع کنید.»
چه محدودیتهای احساسی باید قائل شوید؟
به گفته پاول، اکثر زوجها هنگامی که پای احساسات میآید وسط میخواهند قوانینی وضع کنند که مانع عاشق شدن شوند. ذهنیت غالب عشق را یک وسیله محدودکننده میداند که منجر به شکست میشود.
پاول میگوید: «مهم نیست که چقدر خوب خود را میشناسید، واقعا نمیتوانید پیش بینی کنید که ممکن است عاشق چه کسی شوید.»
بنانبر این به جای وضع قوانین «هر احساسی مممنوع»، پاول پیشنهاد میکند تجدید نظر کرده و این سوالات را از خود بپرسید:
من چگونه عشق را نشان میدهم؟
چگونه عشق را دریافت میکنم؟
من هرچندوقت یکبار نیاز دارم پارتنر خود را ملاقات کنم که احساس ارزشمند بودن داشته باشم؟
میخواهم زمان خود را چگونه تقسیم کنیم؟ چقدر به تنهایی نیاز دارم؟
می خواهم چه اطلاعاتی بدانم؟ چگونه میخواهم درباره خود بگویم؟
فضای خود را با چه کسی و تحت چه شرایطی به اشتراک خواهم گذاشت؟
برای نشان دادن رابطه ام به دیگران در استفاده از چه کلماتی راحت ترم؟
در واقع باید بدانید شما چقدر نسبت به دیگران مزیت و برتری دارید و دو طرف باید به خوبی بدانند چقدر عشق را به یکدیگر ابراز میکنند.
چه محدودیتهای جسمی و جنسی باید قائل شوید؟
محدودیتهای سکسی و جسمی رایج اغلب روی مدیریت ریسکهای جنسی بنا شده اند، چه محدودیتهای جنسی مجاز و چه محدودیت هایی مجاز نیستند و اگر/چه زمانی/چگونه میتوانید آنها را ابراز کنید. برای مثال:
چه کسی و چگونه حق لمس بدن مرا دارد؟ آیا قسمتهایی وجود دارند که دوست نداشته باشم لمسشان کنم یا لمس کنند؟
هر چند مدت یکبار آزمایش خواهم داد و چه آزمایشهایی؟ آیا تست PREP را خواهم داد؟
چگونه، چه زمانی و برای چه فعالیتهایی از ابزار پیشگیری استفاده خواهم کرد؟
چه هنگام با افراد درباره این مسئله که آخرین بار چند وقت پیش آزمایش دادند و تا به حال چه کارهایی برای سلامت و امنیت جنسی خود انجام دادهاند صحبت خواهم کرد؟
اسباببازیهایم را چگونه استفاده کرده، به اشتراک گذاشته و تمیز خواهم کرد؟
در چه مکانی راحت ترم سکس داشته باشم؟
PDA یا نمایش عمومی محبت برای من چه معنی دارد؟ برای داشتن رابطه پابلیک با چه کسی راحت ترم؟
هر چند وقت یکبار باید محدودیتها را با پارتنر اصلی خود بازنگری کنید؟
بدون شک شما نمیخواهید بیش از آنچه چیزی را زندگی میکنید در تله پروسه روابط خود قرار بگیرید، اما قاعدتا بازنگریهایی خواهید داشت. شاید با یک قرار ایستاده شروع کرده و آن را به چیز نارایجتری تبدیل کنید چون چیزهای بیشتری را درک میکنید.
چگونه از وضعیت رابطه خود با یک پارتنر ثانویه صحبت میکنید؟
فورا!
پاول میگوید: «چندپارتنری بودن شما ممکن است عامل پایان دهنده به رابطه برای آنها باشد، همچنین که تکپارتنری بودن آنها ممکن است عامل پایان رابطه برای شما باشد، بنابر این لازم است همان ابتدا درباره این مسئله صحبت کنید.»
برای آموزش بهتر چنین چیزهایی را میتوانید بگویید:
«قبل از آن که رابطهمان جدی شود، دوست دارم بدانی که من در حال حاضر در یک رابطه باز هستم، یعنی همزمان که یک پارتنر اصلی دارم، میتوانم آزادانه با اشخاص دیگری قرار بگذارم.»
«دوست دارم بدانی که من تک پارتنری نیستم و از Date کردن با اشخاص مختلف به صورت همزمان لذت میبرم. آیا تو به دنبال یک رابطه انحصاری هستی؟»
«می خواهم بدانی که من با بیش از یک نفر دیت میکنم و به دنبال رابطه انحصاری نیستم. چه حسی نسبت به دیت داشتن همزمان با چند نفر، یا شخصی که این کار ر انجام میدهد داری؟»
مک نیل پیشنهاد میدهد اگر آنلاین دیت میکنید، حتما این موضوع را در پروفایل خود بنویسید.
آیا این که پارتنر شما تک پارتنری یا چندپارتنری باشد برای شما اهمیت دارد؟
درباره رابطه باز یکطرفه به تکرر حرفهای متفاوتی گفته شده است، همچنین این دسته از روابط به عنوان روابط دوگانه مونو-پولی شناخته شناخته میشوند. در برخی از روابط، به علت تمایلات جنسی، لیبیدو، علاقه و چیزهای دیگر، زوجین میپذیرند رابطه خود را با هدف این که تنها یکی از آنها بتواند رابطههای متعدد داشته باشد بگشایند و در زمانهای دیگر، شخصی که تک پارتنری است ممکن است انتخاب کند با شخصی چندپارتنری دیت کند.
بنابراین به گفته مک نیل پاسخ این است: «نه لزوما» اما هرکسی حق دارد بداند که شخص چندپارتنری همزمان با افراد دیگری هم در رابطه است. «این مسئله به شخص ثانی این امکان را میدهد که بتواند تصمیم درستی درباره حضورش در یک رابطه باز بگیرد.»
آیا لازم است چیزهایی را با پارتنر فرعی خود نیز چک کنید؟
یعنی آیا باید از این که پارتنر فرعی شما از بودن با شما لذت میبرد و احساس احترام و مهم بودن میکند نیز اطمینان حاصل کنید؟ قطعا.
باید بدانید که برنامه ریزی و زمان بندی برای بررسی شرایط بر عهده شماست. اهمیتی ندارد که ساختار رابطه شما چگونه است، ممکن است بخواهید حرکتی انجام دهید که همه اشخاص رابطه احساس راحتی کنند و بتوانند در ارتباط با نیاز و خواستههای خود صحبت کرده و به نیازهای برآورده نشده خود اشاره کنند.
کجا میتوانید بیشتر بیاموزید؟
در روابط باز نباید از پارتنرهای خود انتظار داشته باشید دست شما را در پروسه رابطه گرفته و قدم به قدم شما را تشویق کنند.
اگر دوستانی دارید که در حال تجربه چنین روابطی هستند، میتوانید با آنها در این باره که چنین رابطه ای چگونه است، چگونه محدودیتهای خود را تعیین کردند و حسادت را چگونه کنترل کردند صحبت کنید. در مجموعه مقالات کانال چهارم، صداقت در این مورد بیشتر نوشته شده است.
در وبلاگ اونتاشگال مقالههای مختلفی در مورد رابطه باز نوشته شده است. اگر میترسید صحبت از رابطه باز باعث پیشداوری از جانب پارتنر شما شود، میتوانید این وبلاگ را به او معرفی کنید.
یکی از رایجترین فانتزیهای کینکی و جنسی در میان مردان، بی غیرتی یا کاکولدینگ است. بسیاری از افراد بدون به کار بردن واژه کاکولدینگ و با تصور سکس دوست دختر یا همسر خود با شخص دیگر، خودارضایی میکنند.
ممکن است فکر کنید واژه کاکولد مربوط به پرندگان است، البته حق با شماست، این واژه از نام پرنده کوکو گرفته شده است که در لانه پرندگان دیگر تخم گذاری میکند و این عمل کاکولدینگ نام دارد. این مردان نیز به زن خود اجازه میدهند در لانه سایر مردان استراحت کند! برای اطمینان میگویم، این واژه استعاره ناقصی است که از شعر «جغد و بلبل» [ویکیپدیا]، کاری هزل آلود درباره مردی که نمیداند زنش با مردان دیگر میپرد، آمده است. شاعر ناشناخته است اما پس از آن، این موضوع برای همیشه با نام «کاکولد» شناخته شد.
این مقاله با موضوع «کانال چهارم، صداقت» نوشته شده است. روابط چند نفره، تک پر بودن، خیانت کردن، هیزی، بی غیرتی، عشق خدایی، عشق بدون سکس و موارد این چنینی در میان آدمها بیشتر دیده میشود. در گذشته نیز گرایشهایی مانند کاکولدیم یا بیغیرتی وجود داشت اما به صورت عمومی کسی چیزی نمیگفت. به واسطه اینترنت امروزه بیشتر در این مورد صحبت میشود و زوجها با آن آشنایی دارند. از آنجایی که باور دارم ازدواج و رابطه داشتن به معنی محدودیت خودخواسته نیست، تصمیم گرفتم فعالیت موضوع جدید وبلاگ با عنوان «کانال چهارم، صداقت» را آغاز کنم.
مقاله فعلی به سبک ترجمه آزاد در وبلاگ منتشر میشود. نوشتههای ترجمه آزاد با هدف بیان واقعیتها از منابع معتبر ترجمه شدهاند. از دوست عزیزم ماتیلدا برای ترجمه، سپاسگزارم. اگر شما هم میخواهید در ترجمههای بعدی همراه باشید و یا پیشنهادی برای یادیگری دارید و حتی میتوانید در تصویرسازی به ما کمک کنید، کافیست در صفحه تماس و همکاری پیام بدهید.
این مقاله ژانویه ۲۰۱۹ توسط جیمی در وبلاگ Kink Lovers منتشر و در وبلاگ اونتاشگال به فارسی برگردانده شده است.
چرا بی غیرتی کینکی از محبوبیت بالایی میان مردان برخوردار است؟
در یک جمله بگوییم تماشای گاییده شدن همسر خود توسط مردی دیگر باعث افزایش شدید تسترون میشود! تعداد اندکی از افراد غیر همجنس گرا یا استریت برای فانتزی سازی درباره شخصیت مرد پورن میبینند، اما تماشای زن در حال دست بردن به کیر او بسیار جذاب است. هنگامی که در حال تصور یا مشاهده لاس زنی یا سکس دیگران هستید، شاهد افزایش شدید تستسترون در بدن خود خواهید بود. مردان به شکل طبیعی در ابتداییترین سطح کاملا رقابت جو هستند. هنگامی که زن «شما» توسط شخص دیگری مورد خواستگاری قرار گرفته یا گاییده شود، تعداد اسپرمهای شما افزایش مییابد.
هیزی گری و خودنمایی نیز بخشی از هیجان کاکولدینگ هستند
گاهی فتیش یک شخص کاکولد در انزوا و خلوت ارضا میشود، در واقع هنگامی که کاکولد در موقعیت مورد نظر نیست. شما در خانه تنها با تصور همسرتان که همزمان با شخص دیگری بیرون است خودارضایی میکنید.
برای زنان یا مردانی که از تماشا کردن یا تماشا شدن لذت میبرند، گاییده شدن در مقابل دیگری یا دیدن این اتفاق بسیار هیجان انگیز است.
تحقیر بخشی از فانتزی کاکولدها است
از گذشته افراد بی غیرت مورد نکوهش و تمسخر واقع شدهاند، چون به همسر خود «اجازه میدهند» با دیگران باشد یا چون نمیتوانند نیازهای جنسی همسر خود را به خوبی ارضا کنند و او تحت فشار شهوت به مردان دیگر روی میآورد.
برای مردان علاقهمند به تحقیر شدید، این مسئله بخش مهمی از فتیش است زیرا در انتها مرد داستان باید به تنهایی جق بزند در حالی که همسرش در شهوت شدید با مردی که برایش کافی است و میتواند او را راضی کند غرق شده و به ارگاسم رسیده است.
این مسائل موجب میشوند بی غیرتی یا کاکولدیسم به صورت طبیعی شاخه ای متفاوت از بیدیاسام، سیسی بوی و فمدام باشد.
تحقیر کیر کوچک شاخه متفاوت دیگری است
مردانی که دوست دارند به واسطه کیر کوچکشان تحقیر شوند اغلب درباره مردانی که میتوانند با کیر غول آسای خود همسر آنها را راضی کند فانتزی میسازند. ناراحتی «مرد کافی نبودن» آنها با شهوت مخلوط میشود، با فکر کردن درباره مردان کیر کلفت و تصور دوست دختر یا همسرشان که با آن کیر حال میکند.
در حالی که برخی مردان با تحقیر و تنبیه به خاطر کوچکی کیرشان تحریک میشوند، این مسئله حتی میان مردانی با کیر بزرگ نیز رایج است. هرچه داشته باشی، بزرگ ترش را میخواهی.
البته دقت کنید حس تحقیر به واسطه کوچکی کیر برای مردان کاکولد است. اندازه طبیعی کیر در یک مرد بین ۱۰ تا ۱۵ سانت است.
زنان نیز فانتزی بی غیرتی را دوست دارند.
زن کاکولد نیز وحود دارد. «کاککوئین یا ویکسن» با سکس همسرس با زنی دیگر تحریک میشود. در سناریوهای متفاوت این مسئله صورتهای گوناگونی دارد که زن یا بسیار با ایمان است یا بسیار سابمیسیو که دادن همسرش به دیگر مردان را نوعی فداکاری یا هدیهای عاشقانه میداند. این مسئله نیز جنبه تحقیرآمیز دارد، اما با چاشنی احساسات بیشتر!
هرچه که هست، بعضی از زنان با وارد شدن انگشتان، زبان یا کیر شوهرشان به زنی دیگر وحشی میشوند و این یکی از فانتزیهای خودارضایی آنان است!
اگر این فانتزیها برای شما عجیب هستند حتما مقالههای کانال چهارم، صداقت را مطالعه کنید. فراموش نکنید اگر شما چنین فانتزی دارید ولی همسرتان از آن متنفر است، هرگز نباید او را وادار به انجام چنین کاری کنید.
اونتاشگال . مرداد ۱۳۹۹
نوشتههای روزمره، خاطرات و مطالب بیشتر از اونتاشگال را در شبکههای اجتماعی دنبال کنید
رابطه باز، غیر تک همسری اخلاقی، چند پارتنری و تک همسری عبارات متعددی هستند که هنگام مواجهه با یک فرد جدید میتوانید برای گفتن آن که با شخص دیگری نیز در رابطه هستید و پارتنر دارید، از آنها استفاده کنید. در اینجا میگوییم که چگونه این کار را به شیوهای احترام آمیز نسبت به زمان و انرژی دیگران، انجام دهید.
این مقاله با موضوع «کانال چهارم، صداقت» نوشته شده است. روابط چند نفره، تک پر بودن، خیانت کردن، هیزی، بی غیرتی، عشق خدایی، عشق بدون سکس و موارد این چنینی در میان آدمها بیشتر دیده میشود. در گذشته نیز گرایشهایی مانند کاکولدیم یا بیغیرتی وجود داشت اما به صورت عمومی کسی چیزی نمیگفت. به واسطه اینترنت امروزه بیشتر در این مورد صحبت میشود و زوجها با آن آشنایی دارند. از آنجایی که باور دارم ازدواج و رابطه داشتن به معنی محدودیت خودخواسته نیست، تصمیم گرفتم فعالیت موضوع جدید وبلاگ با عنوان «کانال چهارم، صداقت» را آغاز کنم.
مقاله فعلی به سبک ترجمه آزاد در وبلاگ منتشر میشود. نوشتههای ترجمه آزاد با هدف بیان واقعیتها از منابع معتبر ترجمه شدهاند. از دوست عزیزم ماتیلدا برای ترجمه، سپاسگزارم. اگر شما هم میخواهید در ترجمههای بعدی همراه باشید و یا پیشنهادی برای یادیگری دارید و حتی میتوانید در تصویرسازی به ما کمک کنید، کافیست در صفحه تماس و همکاری پیام بدهید.
این مقاله جولای ۲۰۱۸ توسط امی لاتکین در وبلاگ LifeHacker منتشر و در وبلاگ اونتاشگال به فارسی برگردانده شده است.
جهت انجام تبلیغات مشاوره، اسپانسرینگ و موارد دیگر در وبلاگ اونتاشگال، در این صفحه با ما تماس بگیرید.
کتابها و مقالههای راهنمای زیادی برای باز کردن یک رابطه وجود دارند. این آموزشها عموما شامل مدیریت حسادت، تعیین محدودیتها، پرورش احساسات میشوند. جامعه علاقهمندان به چندپارتنری در زمینه به اشتراک گذاری اطلاعات و حمایت یکدیگر خیلی خوب عمل کرده است. آنها حتی کلمات ویژهای برای خود ایجاد کردهاند، مانند non-hierarchical relationships یا روابط غیرمرتبهای، و آن احساس نیز چیزی است مخالف حسادت که به آن رقابت گفته میشود.
خب، خوش به حالشان. اما چیزی که دربارهاش نمیشنوید، احساس شخص مجردی است که عضو تیندر و اپلیکیشنهای دوستیابی شده و با شخص کیوتی مچ میشود و سپس در بیو عبارت عجیبی میبیند: non-monogamy یا غیرتک همسری اخلاقی.
متاسفم، اما در مقایسه با کسانی که میخواهند غیرتک همسری اخلاقی را در شبکه های اجتماعی تجربه کنند، افراد با اخلاق درست زیادی در دنیا وجود ندارند.
من امی لاکتین به عنوان یک خانم که دفعات متعددی درگیر پروسه ملاقات با یک شخص در یک رابطه باز بوده است، پیشنهاداتی دارم که چگونه وضعیت روابط خود را به گونهای که به تجربیات دیگران احترام گذاشته باشیم، با آنها بیان کنیم. آنها هم شخصیت دارند پس بهتر از به این افراد نیز توجه کنید.
این موضوع را در بیوی خود قرار دهید!
غوطه ور شدن بر روی یک شهوت اخلاقی جالب است، اما بهتر از آن زمانی است که شخصی بگوید به طرف مقابلش متعهد است. چیزهای زیادی هستند که میتوانید یا میخواهید درباره وضعیت رابطه خود در بیو ذکر کنید، اما برخی نکات، مانند علاقهتان به روابط باز، ارجحیت دارد. سپس من، به عنوان شخصی مجرد، میتوانم تصمیم بگیرم آیا میتوانم با این موضوع کنار بیایم یا خیر.
چندی پیش، مردی طی دیدارمان این موضوع را بیان کرد که روابط بازی دارد. او گفت که معمولا این موضوع را پیش از ملاقات میگوید، اما اغلب افراد پس از فهمیدنش دیگر با او نمیسازند. از او پرسیدم چرا این موضوع را در بیوی خود نمینویسد و او گفت هنگامی که این کار را کرده بود به کل هیچکس جوابش را نمیداد. در هر حال نتیجه یکسان است، اما اگر برای گفتن این موضوع صبر کنید، در واقع هم در حال هدر دادن وقت خودتان و هم وقت دیگری هستید. در خارج از اینجا مردمی هستند که این مسئله برایشان حل شده است. به آنها اجازه دهید تا با چشمان باز انتخابتان کنند.
اگر در زندگی واقعی با شخصی رفت و آمد داشته یا لاس میزنید و همه چیز خیلی سریع پیش میرود، حتما قبل از یک قرار رسمی یا عشق بازی این موضوع را به او بگویید. این کار نشانه ادب شماست.
برای این پیشنهاد شرایط ایران کمی پیچیده است و بستگی به مخاطبین شما دارد. اگر هم نمینویسید میتوانید در ابتدای گفتگوها و بیان شدن علایق، این موضوع را مطرح کنید.
اونتاشگال
وعده و وعید پوچ ندهید
من با مردان، زنان و افراد بدون جنسیت مشخص ملاقات میکنم. این کار مرا شکل ایموجی یونیکورن🦄 میکند. زوجهای بسیاری در شبکههای اجتماعی به دنبال نفر سوم میگردند. دوباره میگویم، این کار خوب است و اگر علاقه داشته باشم، به آن میپردازم. اما دفعات زیادی بوده که با پیش فرض مجرد بودن با شخصی مچ شدهام اما پس از مدتی پیامی برای وارد شدن به یک رابطه ۳ نفره دریافت کردم. اکثر اوقات فردی که اینگونه رفتار میکند یک زن است، اما دفعاتی که قراری را با مردی تنظیم کردهام و سپس او گفته است که دوست دخترم نمیتواند برای دیدنت صبر کند نیز کم نبوده است!
این کار نه تنها حقه زدن است، بلکه ممکن است باعث از دست دادن شانسهای خودتان نیز شود. هیچ کس یک یونیکورن را با طناب بدست نمیآورد.
شاید به تازگی روابط چند پارتنری را شروع کردهاید و میخواهید فورا با همه درباره این موضوع صحبت کنید. صحبت کردن درباره سرگذشتی جدید خصوصا اگر سایر چیزها بوی کهنگی گرفتهاند یا شما به تازگی سکس جالب زیادی داشتهاید، هیجان انگیز است. اما به یاد داشته باشید که این کاری نیست که تمام افرادی که در خارج از رابطه با آنها در ارتباط هستید به آن مشغول باشند. اگر شخصی قبول میکند با شما بیرون بیاید و شما تمام مدت مغزشان را با حرف زدن درباره روابط چندنفره میخورید، بدانید که آنها هیچ احساس راحتی نکرده و تنها حوصلهشان سر میرود.
به شخصه این موضوع را ترجیح میدهم که طرف مقابلم زمینه را به وجود بیاورد و سپس اجازه دهد سوالهایی که برایم پیش آمده را بپرسم. این سوالها برای هر شخصی متفاوت هستند. سپس با این موضوع مثل یک قرار عادی برخورد کنید، نه به شیوهای جبهه گیرانه علیه این که چگونه «انسانها با غریزه طبیعی نسبت به چندپارتنری متولد میشوند.»
درباره محدودیتها صادق باشید
در مراحل اولیه ملاقات شخصی دیگر، به طور معمول حس میکنید که قضایا چگونه پیش میروند. این قرارها ممکن است به چیزی خصوصیتر، حامیانهتر و طولانیتر منجر شوند. چه کسی میداند؟ احتمالش هست.
هنگامی که در یک رابطه باز هستید و با شخصی ملاقات میکنید، انتظارات شما کمی متفاوت میگردد. افرادی هستند که جدای از رابطه اصلیشان، روابط متعددی دارند و توجه و مراقبت را نیز به میزان یکسان تقسیم میکنند. اما اغلب افراد تنها برای داشتن سکس یا لذت از قرارهای غیرجدی آزادند. هرچند، ما انسانیم و ممکن است احساسات عاشقانه در خارج از چهارچوبها شکل بگیرد. اگر چنین قابلیتی را ندارید، افراطی به روابط جدید و جالب عاطفی و بازی کردن با محدودیتها نپردازید، و هنگامی که احساسات شما برای بیشتر پیش رفتن جفتک پراندند، به آنها بگویید غلط اضافی نکنند.
شما تعهدی به پارتنرتان دارید، اما این بدین معنی نیست که تعهد صریح و صادقانه کمتری در برابر هر شخص دیگری که ملاقات میکنید، بر عهدهتان است. گفتن جمله «تو از اول و در تمام این مدت میدونستی که من در رابطه دیگری هستم.» نوشداروی جادویی نیست که عذر تمام رفتارهای بیجا قبلی شما را بخواهد. هیچ صمیمیتی با هیچ دلسوزی یا احترامی برابری نمیکند.
دن سَوایج «قانون محل کمپ» را به عنوان منبع در روابط دارای شکاف سنی ثبت کرد: شخص مسنتر باید شخص جوانتر را در وضعیت «بهتر از روز اول رابطه» ترک کند. همچنین این موضوع باید در تمام روابط دوستانه خارج از رابطه اصلی شما نیز رعایت شود. پس از همه اینها، شما آخر شب به خانه نزد پارتنر اصلی برمیگردید.
اگر کسی با شما در مورد رابطه باز صحبت میکند و در عین حال شما احساس میکنید علاقه و گرایشی ندارید، فقط به حرف او گوش دهید و بدون ترس از دست دادن، گرایش خود را بیان کنید. روابط برای آرامش و لذت هستند و نباید دلیلی برای فشار و اضطراب شوند.
آیا باید روابط آزاد و باز داشته باشید؟ این رابطه یعنی بی بند و باری و سکس با هر کسی در هر زمانی یا نه شرایط خاص خود را دارد؟ تأملات یک تک همسر و درمانگر حرفهای که در دهه ۱۹۸۰ بزرگ شد را میخوانید. مقالهای که میخوانید به خوبی شما را با ابعاد مختلف اوپن رلیشن – Open Relation آشنا میکند.
اول از همه، یک رابطه باز، که با عنوان رابطه غیر انحصاری نیز شناخته میشود، یک رابطه عاطفی است که از لحاظ جنسی غیر انحصاری است. این تعریف ممکن است اشارهای به تنوع طلبی داشته باشد اما بطور کلی اشاره به نوعی توافق در رابطه دو نفره است که طرفین آن با هم توافق کردهاند تا امکان صمیمیت و هم بستر شدن با افراد دیگر را نیز داشته باشند.
این مقاله با موضوع «کانال چهارم، صداقت» نوشته شده است. روابط چند نفره، تک پر بودن، خیانت کردن، هیزی، بی غیرتی، عشق خدایی، عشق بدون سکس و موارد این چنینی در میان آدمها بیشتر دیده میشود. در گذشته نیز گرایشهایی مانند کاکولدیم یا بیغیرتی وجود داشت اما به صورت عمومی کسی چیزی نمیگفت. به واسطه اینترنت امروزه بیشتر در این مورد صحبت میشود و زوجها با آن آشنایی دارند. از آنجایی که باور دارم ازدواج و رابطه داشتن به معنی محدودیت خودخواسته نیست، تصمیم گرفتم فعالیت موضوع جدید وبلاگ با عنوان «کانال چهارم، صداقت» را آغاز کنم.
مقاله فعلی به سبک ترجمه آزاد در وبلاگ منتشر میشود. نوشتههای ترجمه آزاد با هدف بیان واقعیتها از منابع معتبر ترجمه شدهاند. از دوست عزیزم میلادمسافر برای ترجمه، سپاسگزارم. اگر شما هم میخواهید در ترجمههای بعدی همراه باشید و یا پیشنهادی برای یادیگری دارید و حتی میتوانید در تصویرسازی به ما کمک کنید، کافیست در صفحه تماس و همکاری پیام بدهید.
این مقاله دسامبر ۲۰۱۹ توسط دکتر جان کیم LMFT در مجله معروف روانشناسی منتشر و در وبلاگ اونتاشگال به فارسی برگردانده شده است.
جهت انجام تبلیغات مشاوره، اسپانسرینگ و موارد دیگر در وبلاگ اونتاشگال، در این صفحه با ما تماس بگیرید.
یک رابطه تعدد گرا به معنای داشتن چندین شریک عشقی و عاطفی بطور همزمان است، البته با این شرط که همه افراد درگیر در رابطه از وجود یکدیگر اطلاع داشته و از حضور هم رضایت داشته باشند.
در واقع یک رابطه باز به این معنی است که شما هنوز یک شریک اصلی دارید اما هر دو میتوانند شرکای جنسی دیگری نیز داشته باشند. در یک رابطه باز همیشه اولویت اصلی، شریک اصلی شما است. او میتواند همسر یا دوست پسر و دوست دختر شما باشد.
چند نفری یا چند همسری یا Polyamory به این معنی است که شما روابط متفاوتی دارید که شامل روابط عاطفی و جنسی است. اولویتی وجود ندارد. هر دو رابطه (عاطفی و جنسی) تحت عنوان «تعدد گرایی اخلاقی» قرار دارن ، اما مترادف نیستند. می توانید آنها را ترکیب کنید یا یکی را بدون دیگری انجام دهید.
خب. من، دکتر جان کیم، هیچوقت در این نوع رابطه نبودهام. من در تمام زندگیام تنها در رابطهی با یک شریک بودهام. من حدس میزنم میتوانید بگویید من یک تک همسر گرای دائمی هستم، به همین دلیل است که این موضوع اضطراب فوری برای من ایجاد می کند!
اغلب فکر میکنم مردم به دلیل شغلم از من سوال میکنند که آیا به روابط آزاد زناشویی باور دارم یا نه، نه به این خاطر که لزوما فکر میکنند آنرا تجربه کردهام. آنها ممکن است بخواهند از من بشنوند که آیا این نوع رابطه از دیدگاه درمان مشکلات رابطه میتواند موثر باشد یا نه؟ و آیا میتواند همیشگی باشد؟
اما به هر حال من نمیتوانم بین آنچه که هستم و آنچه که میکنم تفاوتی قائل شوم. اما میتوانم انتخابهای دیگری داشته باشم، پس قبل از شروع به پاسخ لازم است مقدمهای را عنوان کنم.
مثل شما و دیگران تربیت شدم!
من هم مانند بسیاری از شما بزرگ شدهام. فکر میکردم یکی مانند خودم را در رابطه خواهم یافت، نذر میکردم، بچه دار میشدم و برای همیشه خوشحال و خوشبخت زندگی خواهم کرد. تنها با یک نفر و از همه خوشبختتر. این همان دورنمایی است که از عشق به نظر میرسد و همه دنبال آن هستند.
بعد بزرگ شدم و ازدواج کردم. من در مسیری که شبیه فیلمها و رمانها بود، حرکت کردم. من خیلی عادی و معمولی در قسمتی از کوههای ایالت اورگان مستقر شدم و زندگیام را شروع کردم. این ازدواج پنج سال به طول انجامید و ما طلاق گرفتیم. من از آن زمان در روابط بسیاری بودهام. سه سال اینجا سه سال آنجا! در همه آنها و به طرز خاص خودشان با انواع متفاوتی از عشق که مردم را برای همیشه تغییر میدهد، لذت بردم.
من یاد گرفتم که روابط ساختنی هستند و ژنتیکی به ارث برده نمیشوند. البته که کار سختی است اما آیا در این زندگی ارزش ندارد؟ همچنین، شما فقط نیمی از هر رابطهای هستید، مهم نیست که چقدر در مورد عشق آموختهاید یا تا چه اندازه به آن رسیدهاید ، فقط میتوانید نیمی از آن را کنترل کنید. سرانجام، من یاد گرفتم که وقتی تغییر میکنیم تعاریف و خواستههای ما هم تغییر میکنند. تعریف شما از عشق و آنچه از آن در دوره دبیرستان و دانشگاه میخواستید احتمالاً با تعاریف و آنچه امروز میخواهید متفاوت است و این خوب است، این یعنی زنده هستید.
این موضوع در مورد عشق و رابطه است. آنها سیمان خشک شده نیستند. آنها شکل پذیر و سازگار هستند. مانند مایعات همیشه در حال تغییر شکل هستند. این سبک تربیت، رسانهها، جامعه، فرهنگ و مذهب ما هستند که ما را متقاعد میکند که عشق و رابطه مانند سیمان خشک شده است و برای آنها یک تعریف و تنها یک تعریف درست وجود دارد.
به عنوان مثال، در تایلند پسران دست هم را میگیرند تا لباس بپوشند. سکس آزاد آزاد است. سفارش یک تجربه جنسی به همان اندازه ساده و معمول است که سفارش یک پیتزا پنیر! این رفتار و باور می تواند در قسمت دیگری از دنیا باعث تنبیه تا سر حد آسیب جسمی شود. دنیایی که شما در آن بزرگ شدهاید (یا اکنون در آن زندگی میکنید) مستقیماً روی برنامههایی که میخواهید بعنوان یک بزرگسال عملی کنید، تأثیر میگذارد. ما اغلب روشنفکر نیستیم. همه ما تا حدی برنامهریزی و از قبل تربیت شده هستیم. حتی اگر حبابهای خود را تغییر داده و از دنیای برنامهریزی شده خود فرار کرده باشیم (چه از نظر روحی و چه از نظر محل زندگی)، باقی مانده «بایدهایی» که با آنها رشد کردهایم، بر ما تاثیر میگذارند. این مسئله اضطرابی را که هنگام فکر کردن در مورد روابط آزاد یا سکس چند نفره به آن دچار می شویم را، توضیح میدهد.
خب، چه کار باید کرد؟ من میخواهم با استفاده از رویهای موسوم به «فرآیند فکر من»، نه تنها بعنوان یک درمانگر که هزاران داستان درباره رابطههای مختلف شنیدهام ، بلکه به عنوان فردی با تاریخچه مختصری در عشق که پیشتر به آن اعتراف کردم، پاسخ دهم. من احساس میکنم این کار صادقانهترین راه برای پاسخ به این پرسش است.
با موضوعات بدیهی و پیش پا افتاده شروع کنیم
تا به حال این جمله را شنیده اید: «من هنوز در یک رابطه خوب با همسر/شریک زندگیام هستم اما با افراد دیگر هم رابطه جنسی برقرار میکنم.» خب؟ در این باره چه فکر میکنید؟
آقای آبری مارکوس، نویسنده پرفروش نیویورک تایمز برای کتاب صاحب یک روز شوید تا صاحب زندگی باشید [آمازون]، که بصورت علنی رابطه تک همسری را ترک کرده و روابط خود را بطور کامل به رابطه باز تغییر داده است و تبدیل به فردی شده است که اکنون هست، میگوید «روزی این اخلاق را کنار گذاشته است که متوجه شد دوست دخترش بعد از تصمیمگیری برای باز کردن روابطشان ، با شخص دیگری خوابیده است». بله، احساساتی وجود خواهد داشت و بدیهی است که حسادت و صدمه دیدن هم ممکن است باشد!
همیشه از خودم یک سوال می پرسم: به فرض اینکه رابطه خودم را به یک رابطه باز تغییر دادم، چه میزان از احساسات ناشی از ضمیرناخودآگاه، میل کنترل بر رابطه، ناامنی، احساس مالکیت-تملک و «باید های تحمیل شده از ذهن» را تجربه خواهم کرد؟ وقتی به خودم فکر میکنم ، تقریباً همه آنها ممکن هستند. این ایده که دوست دختر من برای داشتن تجربه جنسی با شخص دیگری ملاقات کند باعث میشود احساس نا امنی کنم، که من کافی نیستم و اگر با فرد دیگری ملاقات کند که احساس بهتری از من داشته باشد، من را ترک خواهد کرد. بنابراین اگر من واقعاً با خودم و در این رابطه احساس امنیت میکردم، آیا ممکن بود رابطهام جور دیگری هم باشد؟ نمیدانم!
با این حال ، این احساسات واقعی هستند و هر دو نفر برای ایجاد یک رابطه آزاد باید با صداقت و صمیمیت تلاش کنند. در غیر اینصورت، عصبانیت و نارضایتی ایجاد خواهد شدو ناگهان میتواند به ناتوانی جنسی در یکی از طرفین منجر شود. تجربیات جنسی با دیگران باید یک توافق جدی و دوطرفه باشد و در انتها به ایجاد صمیمیت بیشتر و لذت بیشتر از رابطه برسد، در غیر اینصورت شبیه به خیانت خواهد بود. میدانم که به نظر دیوانه کننده است اما آدمها موجوداتی پیچیده هستند و من زوجهای زیادی را دیدهام که ا اول با چیزی موافق هستند ولی بعد از مدتی همان موضوع ویران کننده شده است. به عنوان مثال، سکس سه نفره یک فانتزی مشترک است که به ندرت با فانتزی که در خیالمان بازی میکنیم مطابقت دارد.
از فانتزی تا واقعیت
قطعاً یک فانتزی تخیلی برای یک رابطه باز وجود دارد. این ایده که شما میتوانید رابطه جنسی را با کسی در خارج از روابط خود برقرار کنید ممکن است مانند بلیط قرعه کشی به نظر برسد، به خصوص اگر از زمان دانشگاه با همان شخص بودهاید. بله، آرزو کردن و فانتزی ساختن کاملاً طبیعی است و حتی عادی است که شما مورد توجه سایر افراد قرار میگیرد، ولی این بدان معنی نیست که شما میخواهید با آنها رابطه برقرار کنید.
این نوع رابطه می تواند یک راه حل برای بهبود مجدد روابط شما یا جلوگیری از خیانت باشد. بله، بودن با شخص دیگری میتواند شما را به شریک زندگی خود نزدیک کند. بسیاری اوقات غرق میشویم زیرا فانتزیهای خودمان را تغذیه میکنیم. کنجکاوی طبیعی ما از بودن با شخص دیگری، ما را مجبور میکند به جای حضور در روابط خود، در فکرمان بودن با دیگران را تصور کنیم.
اگر فانتزی به واقعیت تبدیل شود، حباب میترکد و ما دیگر نیازی به حمل آن فانتزی نداریم. آنوقت میتوانیم حضور بیشتری در رابطه اصلی خود داشته باشیم و بارها با تجربه واقعی «مرغ همسایه غاز نیست» یا درک این موضوع که «چمن دیگران سبزتر نیست» بیشتر قدر روابط فعلی خود را بدانیم. به همین دلیل است که بسیاری از هم جدا میشوند، کاوش میکنند و دوباره به هم بر میگردند. و مانند سفر، مکانهای عجیب و غریب میتوانند تجربیات جدید و شگفت انگیزی را به شما منتقل کنند. اما در کنار آن میتواند باعث شود شما از خانه خود لذت بیشتری ببرید و دلتان برای بالشت خود تنگ شود!
برای ایجاد یک رابطه آزاد واقعی، هر دو طرف نه تنها باید آن را بپذیرند، بلکه شریکهای جدید زندگی خود را ترغیب میکنند تا تجربیات جدید جنسی جدیدی با دیگران داشته باشند. البته نیازی نیست که جزئیات را بدانید بلکه باید به جایی برسید که بخواهید شریک زندگیتان رابطه جنسی خود را با دیگران کشف کند. شما باید بخواهید آنها این تجربهها را به خاطر خودشان داشته باشند نه اجبار و تلاش برای کسب رضایت شما! این چیزی نیست که بسیاری از افراد توانایی ارائه آنرا به شریک زندگی خود داشته باشند. به اعتماد به نفس فوق العادهای نیاز دارد مهمتر از آن باید حد بالایی از اعتماد به یکدیگر و عزت نفس در خود، داشته باشید.
اگر بخواهم از دیدگاه معنوی (نه دینی و مذهبی) به این موضوع نگاه کنم، عشق پدیدهای بی انتها است. ما به عنوان انسان با یکدیگر در ارتباط هستیم و هر ارتباطی متفاوت و منحصر به فرد است. این روابط همان چیزی است که باعث ایجاد شخصیت ما میشوند، آنرا نابود میکنند و دوباره میسازند. این زندگی است و بدون آن تعریف انسان بودن ما زیر سوال میرود. تفاوتی ندارد که این ارتباط مبتنی بر دوستی باشد، مبتنی بر خون و خانواده باشد یا رابطه جنسی باشد. اتصال اتصال است. پس چرا باید خودمان را محدود کنیم؟ چرا نباید عشق را نیز با طیفهای مختلف آزمود؟ من معتقدم که ما نهایتاً افرادی را برای رابطه جذب میکنیم که آنها را میخواهیم و با این کار موجب تغییر در خود و دیگران میشویم. این چیزی است که زندگی را زیبا میکند. چرا باید این امر با سکس و عشق متفاوت باشد؟
اگر از نگاه بیولوژیکی به این موضوع نگاه کنی ، ما طوری طراحی نشدهایم که برای همیشه در کنار یک نفر باشیم. بدن ما یک سازه اجتماعی/اجتماعی با حصاری از شرم است که ما را از گمراهی باز میدارد. بدن ما هوسهای متنوعی دارد و ما موجودات کنجکاو هستیم. ما انسانها قدرت تخیل داریم و برای رسیدن به آنها، سخت کوش هستیم.
نتیجه گیری ها معمولاً با «بدیهی و مشخص است» همراه است. اما در این موضوع، شاید نتوان از آن استفاده کرد.
دو نفر نه تنها باید در این باره هم نظر باشند بلکه باید واقعاً با خود هم صادق باشند. آنها باید از خود بپرسند که آیا این قدرت و توانایی درونی را دارند که رفتاری عادی دارند در حالی که شریک زندگی خود را در رابطه جنسی با دیگران ببینند؟ نه تنها توان هضم آنرا داشته باشند بلکه اجازه ندهند این رابطه منجر به نابودی عشق، علاقه و زندگیشان شود. اگر این رابطه جدید به ترس، حسادت یا نفرت از شریک زندگی یا فردی که با او در رابطه است بدل گردد، احتمالاً نباید وارد این نوع رابطه شوید.
من دکتر جان کیم، اعتراف میکنم که هیچ روشی نبود که بتوانم این کار را در دهه بیست یا حتی سی زندگیام انجام دهم. من آن «ظرفیت» را نداشتم. من به اندازه کافی اعتماد به نفس یا احساس ارزشمندی نداشتم تا بتواند از من در برابر نابودی در این چنین رابطهای محافطت کند. من دوست داشتم که یک تابلوی جمع آوری امتیازات داشته باشم و آنرا هر شب در اتاق خواب به شریک زندگیام نشان دهم و بخاطر آن مورد تایید و تشویق قرار بگیرم. من همچنین نقشههای زیادی برای یک زندگی به شدت رمانتیک داشتم.
ما همه چیز خود را فقط و فقط به یک شخص اختصاص میدهیم، و این همان اشتباه بزرگ است که بهانهای برای خیانت به ما یا شریک زندگیمان خواهد داد. اما از همه مهمتر، من دیدگاهی معنوی در زندگی نداشتم. برای من، این تنها دلیلی بود که از یک رابطه باز اجتناب کردم. اگر من دیدگاهی معنوی به موضوع داشتم، به هر رابطه بعنوان فرصتی بی نظیر برای ارتباط عاطفی و جنسی نگاه میکردم. به عنوان فردی با نگاه معنوی و نه به عنوان فردی که با پیش آموزهها و ارزشهای منتقل شده از جامعه به خودم نگاه کرده بودم.
ممکن است تعجب کنید. اگر تجربههای جنسی با دیگران دارید، آیا نمیتوانید فضایی را برای ایجاد یک ارتباط عاطفی ایجاد کنید؟ آیا نمیتوانید رابطه اصلی خود را به خطر بیندازید؟ اصولاً، آیا شما با روال اصلی خود رولت روسی بازی نمیکنید؟ همه ما میدانیم که احساسات ما از منطق ما قویتر است. بنابراین فقط به این دلیل که منطقاً میگوییم اجازه نخواهیم داد که عاشق شخص دیگری شویم، به این معنی نیست که نخواهیم شد چگونه میتوان از این امر جلوگیری کرد، زیرا عشق مبتنی بر منطق نیست؟
بخشی از من میگوید شما نمیتوانید. شما با اهدافی مشخص وارد رابطهها میشوید اما مهم نیست که چقدر قوی باشید، هر نوع صمیمیت میتواند به عشق منجر شود. یک بوسه ساده میتواند روزها شما را به فکر کردن درباره آن شخص سوق دهد و باعث شود شما در روابط اصلی خود بی تفاوت باشید. این افکار میتوانند به احساسات طولانی مدت و واقعی تبدیل شوند. ممکن است بیشتر وقت خود را با روابط دیگر خود (غیر اصلی و شریک زندگی) نگذرانید اما قلب شما کجاست؟
اما بخش دیگری از من میگوید شما میتوانید عشق و شهوت را از هم جدا کنید. این وظیفه شماست که مرزها را ترسیم کنید تا روابط شما محدود به روابط جنسی باشد. شما میتوانید تصمیم بگیرید که چه کسی را دوست دارید و چگونه میخواهید آنها را دوست داشته باشید. تا زمانی که با خود و شریک زندگی خود صادق باشید، میتوانید این امر را کنترل کنید. البته این همیشه ساده نیست و باید تصمیم بگیرید که آیا میتوانید این نوع چالشهای جدی و سنگین را انجام دهید. بنابراین سؤال این است: آیا شما توانایی جدا کردن عشق از رابطه جنسی را دارید؟
عدالت در داشتن شریکهای زندگی چیست؟
چه می شود اگر یک نفر شریکهای زندگی زیادی داشته باشد و دیگری تعداد کمی داشته باشد یا هیچ کدام نداشته باشد؟ آیا این عادلانه است؟
ااگر تصمیم دارید رابطه خود را باز کنید، یک موضوع مهم و واقعی را باید در نظر بگیرید. برای برقراری رابطه آزاد مطمئن، نباید مقایسهای بین اینکه شریک زندگی و شما، هر کدام چه تعداد سکس دیگر دارید، وجود داشته باشد. این یک میدان امتیازدهی و امتیازگیری نیست!
معمولاً روابط باز به معنای بازی در زمین و یا اینکه شما چقدر در ایجاد رابطه توانمند هستید نیست. این کار در مورد آزاد بودن تجربههای جنسی دیگر است و باید سرزنده و جاری باشد. علاوه بر این، چه کسی به این نوع وقت و انرژی دست پیدا کرده است که بخواهد یا بتواند با بی نهایت انسان دیگر در رابطه عاطفی یا جنسی باشد؟ امیدوارم شما یا شریک زندگیتان نباشید!
سخن آخر، افراد و جامعه فکر میکنند روابط باز فقط به معنای آزادی سکس با افراد دیگر است. بنابراین اگر اینگونه است، چرا حتی در یک رابطه قرار میگیریم؟ اگر این اعتقاد شما باشد، باز کردن رابطهها برای شما مؤثر نخواهد بود. فرصتی در جهنم نیست. این کاتالیزوری خواهد بود که رابطه شما را خراب میکند.
من معتقدم برای ایجاد یک رابطه آزاد موفق، ابتدا باید زیربنایی ساخته شود. بدون این پایه و اساس کار نخواهد کرد. در اینجا چند پیشنهاد برای ایجاد یک رابطه آزاد موثر ارائه شده است:
رابطه فعلی و اصلی شما باید محکم باشد. اگر در حال حاضر در روابط خود مشکلی دارید، باز کردن آن و اجازه دادن به دیگران برای ورود، هیچ مشکلی را برطرف نمیکند. این باعث بدتر شدن آن خواهد شد. باز کردن رابطه به شما امکان میدهد که به جای تلاش برای حل مشکلات رابطه، از آن فرار کنید! یک رابطه آزاد نیاز به اعتماد به نفس زیادی دارد. اگر به شریک زندگی خود اعتماد نکنید، باز کردن رابطه شما تنها یک کلاهبرداری در رابطه اصلی شما خواهد بود. بنابراین باید در مورد اینکه چرا میخواهید رابطه خود را باز کنید، خیلی روشن فکر کنید کنید. آیا فرار از مشکلات فعلی است یا استقبال از مشکلات جدید یا حرکتی متفاوت در رابطه عاشقانه و محکم شما؟
هر دو نفر باید کاملاً با خود صادق باشند. آیا واقعاً این را برای خود میخواهید یا برای رضایت شریک زندگی این کار را انجام میدهید؟ این نمیتواند یک هدیه یا لطف باشد. این تنها به نارضایتی منجر خواهد شد. روابط آزاد وقتی وجود دارند كه هر دو طرف علاقه به برقراری روابط جنسی در خارج از تعاریف مرسوم خود را داشته باشند و با انجام آن توسط شریک زندگیش هم موافق باشند. اما دوباره، باید با خود کاملاً صادق باشید.
یک سری از قوانین اساسی را وضع کنید. بدون قوانین، باز کردن روابط شما یک شیب بسیار نرم و خزنده برای نابودی همه چیز است. آنچه ضرر دارد عدم صداقت است و نه رابطه جنسی با دیگران. چه کسانی را میتوانیم اضافه کنیم؟ آیا شریک زندگی شما نیاز به تأیید دارد؟ چند بار میتوانید آنها را ببینید؟ چقدر به یکدیگر میگویید چه کسی را میبینید؟ اینها همه مواردی است که باید مورد بحث قرار گیرد یا اینکه افراد میتوانند دروغ بگویند و این بیشترین آسیب را برای هر رابطه دارد. شما میتوانید در یک رابطه آزاد باشید اما هنوز «بی تعهد» باشید و در صورت بدون صداقت بودن و یا شکستن قوانین، عواقب خیانت را تجربه خواهید کرد.
آنچه من جالب و هیجان انگیزتر از همه اینها میدانم این واقعیت است که ما شروع به انجام این صحبتها بین خودمان میکنیم. جهان در حال تغییر است. ما شروع به تعریف مجدد از آنچه ما را خوشحال میکند، هستیم. ما مدلهای قدیمی را زیر سوال میبریم. این اتفاق در هر زمینهای از زندگی، سلامتی، تناسب اندام، کار و اکنون عشق و رابطه جنسی در حال وقوع است. اما باورهای ما از مدلهای قدیمی عشق، ما را وادار به مقاومت در برابر تغییرات میکند، حتی در خود من به عنوان یک متخصص و روانشناس اینگونه است!
ازدواج و تک همسری کاملاً با باورهای دینی گره خورده است. پایه و اساس اینکه ما چه کسی هستیم، چه چیز درست است و چه چیز غلط، چگونه باید زندگی کنیم، همه در «بایدهایی» محکم پیچیده شدهاند. اگر آنها زیر سؤال بروند، پایه و اساس باورهای ما دچار اشکال خواهند شد و همه چیز پس از آن زیر سوال است. بنابراین مردم به سرعت این نوع رابطه را اشتباه میدانند. ممکن است هنگام خواندن این مقاله این احساس را داشته باشید. این یک نوع محافظت از باورها و اعتقادات خودمان است.
من در جایی از زندگیام هستم که دیگر نمیخواهم ترس یا مقاومت ذهنی و ناامنیهای خودم، مرا به دام بیندازد. من نسبت به هر آنچه در این دنیا ممکن است کنجکاو هستم. مطمئن نیستم، شاید چون کودکی در راه دارم و میخواهم برای نگاه به آینده و ساختن فردایی بهتر برای او نگاه جدیدی به زندگی پیدا کنم. یا شاید به دلیل بالغتر و مسنتر شدن من است و میدانم که باقی عمرم چقدر میتواند کوتاه باشد. اما بالاخره میخواهم نقشههای قدیمی را که هنوز در جیب پشتیام چیده شدهاند، شروع کنم. شروع به اهمیت دادن به کنجکاویها و پایان دادن به سرپوش گذاشتن روی میل به دانستن درباره چیزهای درون جعبه. به این دلیل که در چهل و شش سالی که در این سیاره زندگی کردم، یاد گرفتهام که هیچکس جز خود شما واقعاً نمیداند چه چیزی برای شما بهتر است. و البته «شما» به عنوان یک انسان همیشه در حال تغییر هستید. من علاقهمند به کنار گذاشتن برنامهریزیهای از قبل انجام شده برای ذهن خودم و ورود به یک چشم انداز معنوی جدید هستم که به من افق جدیدی ارائه میدهد تا دنیا را جور دیگری ببینم و به تکامل خود را ادامه دهم.
آیا روابط باز برای من موثر خواهد بود؟ نمیدانم. من خودم این تجربه را نداشته ام. اما من برای گفتگو درباره آن آماده هستم، در واقع گفتو درباره چیزی که قبلاً هرگز تمایلی به آن نداشتم!
در پایان روز، باید تصمیم بگیرید که چه نوع رابطهای را میخواهید و برای شما مؤثر است. تک همسری، چند همسری، باز یا ترکیبی از همه چیز. این زندگی شماست، این قلب شماست، بدن شماست و بدانید که میتوانید نظر خود را تغییر دهید و اشکالی ندارد. فقط باید با خود صادق باشید. این مهمترین چیز است – رابطه شما با خودتان فرقی ندارد مرد باشید یا زن.
جان کیم LMFT، سالها پیش وقتی که شروع به کار روی روشهای غیر متعارف رابطه کرد، پیشگام یک جنبش مربیگری آنلاین به نام JRNI Coaching شد. او همچنان سوار موتورسیکلت خود برای رسیدن به جلسات در سراسر لس آنجلس میشود و با مشتریانی در کافی شاپها، سالنهای ورزشی و پیادهروها ملاقات میکند. او نویسنده کتابهایی پر فروش است. همیشه گفتهام، صحبت کنید. درباره ابعاد مختلف احساسات خود بدون قضاوت و ترس، گفتگو کنید. هدف از زندگی، رسیدن به آرامش و لذت است. شما مسئول ساختن این آرامش هستید.