در مجموعه مقالات «کانال چهارم، صداقت» به معرفی و شرح انواع روابط و همچنین روابط آزاد پرداختهایم. در این یادداشت توضیحی فراتر بر روابط فرا تک همسری یا باز میخواهیم کرد و در مورد تصورات اشتباهی که در مورد Open Relationship وجود دارد، میگوییم.
مقالهای که مطالعه میکنید در دستهبندی کانال چهارم، صداقت قرار دارد و مصاحبه با دکتر ژانا ورانگالووا، سکسولوژیست و پروفسور علوم روابط عاطفی، در دسامبر ۲۰۲۲، در مجله معروف روانشناسی انتشار یافته است. ترجمه توسط سمیراصورت گرفته است و در وبلاگ اونتاشگال منتشر میگردد.
جهت تبلیغات در وبلاگ اونتاشگال، در صفحه تماس به ما پیام دهید.
Justin Timberlake and Jessica Biel
خانم دکتر ژانا ورانگالووا، سکسولوژیست و پروفسور علوم روابط عاطفی به ما کمک میکند تا چشم انداز جدید رابطه را درک کنیم. به صورت خلاصه باید بگوییم که:
تمایل به عدم تک همسری آنقدرها هم که مردم تصور میکنند، نادر نیست.
انسان در کنار نیاز به امنیت و همراهی به دنبال تازگی و تجربههای جدید است.
این امکان برای زوجها وجود دارد که از آشکار کردن رابطه خود بدون آسیب رساندن به آن یا تحت فشار قرار دادن خود سود ببرند.
به راحتی می توان حدس زد که روابط باز به شما مربوط نمیشود و حتی میلی به آن ندارد، به خصوص اگر در یک رابطه تک همسری هستید یا خود را تک همسر میدانید. اما دکتر ژانا ورانگالووا محقق جنسی و پروفسور دانشگاه نیویورک استدلال میکند که موارد قابل توجه بیشتری از آنچه که به نظر میرسد وجود دارد.
تحقیقات انجام شده توسط ورانگالووا [منبع] که با همکاری اشلی مدیسون یک شرکت دوستیابی آنلاین مختص افراد متاهل، نشان دهنده این است که تقریباً نیمی از زوجهای آمریکایی از جنبههای جنسی روابط اولیه خود ناراضی هستند. در حقیقت گزارش مذکور تعدادی از یافتههایی که ممکن است از نظر تک همسران وفادار نگران کننده باشد را آشکار و کشف کرد به طور مثال:
بیش از نیمی از افرادی که در آمریکا دارای روابط متعهدانه هستند از به اشتراک گذاشتن تخیلات جنسی خود با شریک زندگی خود ناراحت هستند.
دو سوم آمریکاییها در مورد داشتن رابطه جنسی با افراد دیگر خیالپردازی میکنند. این فانتزی ها شامل BDSM، عدم تک همسری و رابطه جنسی چند شریک است.
یک سوم از زوج های آمریکایی میگویند که نوع ایدهآل رابطه آنها نوعی از باز بودن و آزادی است در صورتیکه مطمئن باشند این رابطه به روابط اولیه آنها آسیب نمیزند.
این نتایج روشن میسازد که تکهمسری یک میل حاشیهای نیست و اینکه غیرتک همسریها از جمله زناکاران (مردان و زنانی که متاهل هستند و همزمان با شخص دیگری وارد رابطه جنسی میشوند و شریک جنسی آنها با خبر نیست) دگر جنسگرا نیستند. اما آیا میل به فعالیت جنسی خارج از رابطه اولیه غیراخلاقی است؟ به گفته ورانگالووا، سوال بهتر این است که چرا این خواستهها اینقدر طبیعی هستند.
David Beckham and Victoria Beckham
معضل تمایلات اولیه
ما میتوانیم ریشههای تکهمسری را در میل ذاتی خود نسبت به امنیت طولانیمدت و تمایل به فرزندآوری پیدا کنیم. برآوردن این نیاز حداقل از نظر اخلاقی اراده و اعتماد طولانی مدت را تضمین میکند.
ورانگالووا توضیح میدهد: در حالی که نیاز به امنیت و همراهی در هر انسانی وجود دارد، میل دیگری در همه ما هست که میتواند با آن مغایر باشد. این میل میتواند تمایل به تازگی، کاوش و تجربه جویی باشد. به گفته وی، عدم تک همسری جلوهای از این میل است.
ورانگالووا میگوید: «برای هر دو نیاز بحثهای تکاملی وجود دارد. روابط طولانی مدت نیاز به امنیت، اعتماد و ثبات را که مهمترین نیاز اساسی است غنی میسازد. با این حال، این نیاز جدا از تجربه جویی است. واقعیت این است که انسانها هر دوی این نیازها را دارند.»
ورانگالووا هشدار میدهد فرهنگ ما در حال حاضر نسبت به آنچه وی از او تحت عنوان «تکهمسری بدون مذاکره» یاد میکند بسیار متعصب است که برای برخی از زوجها راهی برای ارضای هر دو نیاز محسوب میشود. برای شروع باید این ایده پیشفرض که عاشق میشویم و دیگر هرگز تمایلات جنسی بیرونی نداریم را تغییر دهیم.
Megan Fox and Brian Austin Green
چه تصورات اشتباهی در مورد روابط آزاد داریم؟
ورانگالووا خاطرنشان میکند که عدم تک همسری معمولاً به عنوان روزنهای برای خیانت یا هرزگی در جامعه ما تلقی میشود. با این حال، تک همسری برای اکثر افرادی که به آن پایبند هستند بسیار پیچیدهتر و معنادارتر است.
در اینجا دو عقیده در مورد عدم تک همسری در جامعه ما رواج دارد:
افرادی که روابط خود را «باز» میکنند، از عشق دور شدهاند اما نمیخواهند پیوند خود را به طور کامل از بین ببرند: این نوع طرز فکر، ماهیت دوگانه دارد. یعنی اگر دو نفر یکدیگر را دوست داشته باشند، تک همسر خواهند بود و معرفی غیرتک همسری نشان دهنده مرگ رابطه آنهاست. با این حال، بسیاری از افرادی که غیرتک همسری را انتخاب میدهند هنوز در روابط سالم با شریک اصلی خود قرار دارند. در واقع اشکال اساسی در رابطه دلیلی برای باز کردن رابطه نیست.
ترتیب غیر تک همسری اساساً برای همه آزاد است: عدم تکهمسری مبتنی بر اصول ارتباطات و مرزهای روشن است. هر دو شریک خطوط فردی خود و همچنین قوانین کلی برای رابطه خود را ترسیم میکنند. این میتواند شامل این باشد که آیا آنها میخواهند به برخوردهای غیر تک همسری یکدیگر گوش دهند یا نه. حتی پس از دانستن این موضوع، تجربه غیر تک همسری میتواند برای افرادی که در روابط متعهد هستند چالشی باشد. ورانگالووا معتقد است که اگر کسی واقعاً علاقهمند است تا غیرتک همسری را در رابطه خود تجربه کند همانند نوزادی است که گامهایی را برای راه رفتن در یک مسیر بر میدارد.
Beyonce and Jay Z
چگونه میتوان با غیرتک همسری معاشقه کرد؟
ورانگالووا به بسیاری از زوجین کمک کرده است تا رابطه خود را بدون آسیب رساندن به آن یا تحت فشار قرار دادن خود از طریق دوره آنلاین خود باز یا اوپن کنند. در اینجا سه توصیه او برای زوجهایی که میخواهند به غیرتک همسری بپردازند آورده شده است:
در مورد تخیلات جنسی خود صحبت کنید: نقطه شروع برای هر زوجی باید گفتگوی باز و صادقانه در مورد چیزهایی باشد که از نظر جنسی میل دارند. شرم می تواند قوی ترین پیوندها را از بین ببرد. معرفی غیرتک همسری در برخی از موارد میتواند متضمن این باشد که زوجین در نهایت از یکدیگر رنجیده نخواهند شد.
با غیرتکهمسری آهسته پیش بروید: ورانگالووا پیشنهاد می کند در هر رابطه آزاد و باز درجاتی از آزادی وجود دارد. در واقع، لازم نیست برای لذت بردن از عدم تک همسری یک «شخص سوم» را به رابطه خود دعوت کنید. شما میتوانید از طریق خیال پردازیهای مشترک، گفتگو و تحلیل فیلمهای پورن به صورت مشترک، شرکت در مهمانیهای خاص (play party) یک رویداد اجتماعی است که در آن شرکت کنندگان با افراد مشابه معاشرت میکنند و در فعالیتهای BDSM شرکت دارند و یا ممکن است تنها با تماشا کردن و یا با بررسی دقیق اپلیکیشن و برنامههایی که در ارتباطات غیر تک همسری تخصص دارند، و آنچه که من آن را «سایه سوم» میخوانم به رابطه خود دعوت کنید.
در زندگی جنسی خود تلاش کنید: ما باید برای رضایت جنسی خود انرژی سرمایه گذاری کنیم. خطر خیانت یا عدم تکهمسریِ فاش نشده با گذشت زمان در هر رابطهای افزایش مییابد. گفتگوهای بیشتر در مورد تخیلات جنسی میتواند کمک کننده باشد. ورانگالووا میگوید: حفظ میل جنسی آسانتر از دوباره بر انگیختن آن از یک رابطه مُرده است.
ورانگالووا در پایان میگوید: ما در حال ورود به دوران صداقت بیشتر در روابط هستیم و این موضوع مربوط به زمانی است که چهره تک همسری در حال سقوط است. اما آن را به عنوان پایان روابط طولانی مدت در نظر نگیرید.
پیشنهاد میکنم در سال جدید با پارتنر و شریک خود، بدون پیشداوری و قضاوت، در یک فضای امن، از امیال جنسی خود بگویید. یا حداقل برای یکدیگر نامه بنویسید و هیجان رابطه را بیشتر کنید. همه افراد نباید در رابطه آزاد و باز باشند، اما اگر میخواهید چنین چیزی را وارد رابطه خود کنید، باید از سلامت و کیفیت رابطه فعلی خود کاملا آگاه و راضی باشید.
اونتاشگال . فروردین ۱۴۰۲ . تصاویر مربوط به هنرمندانی است که در روابط باز یا ازدواج باز قرار دارند.
نوشتههای روزمره، خاطرات و مطالب بیشتر از اونتاشگال را در شبکههای اجتماعی دنبال کنید
به مناسبت سومین سال تولد وبلاگ اونتاشگال، مقاله تخصصی معرفی BDSM و تفاوت آن با تجاوز نوشته شد. تلاش میکنیم به بسیاری از سوالات شما در مورد این نوع علاقه یا گرایش پاسخ دهیم.
رابطه ارباب و برده یا BDSM که ما تلاش میکنیم به عنوان گرایش سادومازوخیست آن را بیشتر بنامیم، امروزه بیشتر از قبل شناخته میشود. مساله اصلی کج فهمی در مورد آن و برابر دانستن این رابطه با تجاوز است. تجاوز به عنوان یک عمل خلاف اخلاق در تمامی کشورها محکوم شده است و مجازاتی برای آن در نظر گرفته شده و در هر سرزمینی دارای طیف متفاوتی از معنا است. اما چرا با وجود خشونت، تحقیر، خشم، درد، یک سکس به شیوه BDSM تجاوز تعریف نمیشود و چگونه یک سکس ارباب و بردهای میتواند تجاوز شناخته شود؟
از ریشه و دلایل و فلسفه این شعار به خوبی آشنایی دارید، اما چرا یک وبلاگ که در زمینه سادومازیست فعالیت میکند و از نگاه عمومی اساس آن تحقیر طرف مقابل و نابودی شخصیت مقابل است، باید از چنین شعاری حمایت کند و آن را سرلوحه خود قرار دهد؟
در واقع تفاوت اصلی رابطه سادومازوخیستی با تجاوز در همینجاست. شما وقتی به شعار زن، زندگی، آزادی باور داشته باشید، میدانید که به دنبال برابری حقوق بین زن و مرد هستید، برای حق زندگی بین هر دو جنسیت تلاش میکنید و آزادی را حق هر نوع جنسیتی میدانید. این پایه و اساس یک فلسفه فکری مترقی است که در عین آزادی میخواهد آدمی به کمال برسد.
نکته مهم در BDSM همین انتخاب شیوه رسیدن است. شما در نقش سابمیسیو یا دامیننت، یا به زبان سادهتر، برده و ارباب، انتخاب میکنید که تحت کنترل پارتنر باشید یا پارتنر خود را کنترل کنید. کسی که به این شعار باور ندارد، تلاشی برای حفظ کرامت فرد مقابل نمیکند و به دنبال احقاق حق آزادی برای او نیست چرا که آزادی یک حق طبیعی است و توسط کسی به شما داده نمیشود و باید وجود داشته باشد.
مانیفست و ساختار ذهنی اونتاشگال، دقیقا در شعار «زن، زندگی، آزادی» نه یک شعار کم نه یک شعار بیش، نهفته است.
آیا خشونت جنسی در قالب تجاوز، برای انسان طبیعی است؟
بسیاری از مردم معتقد اند که مردان ذاتا شکارچیان جنسی هستند، اما اینطور نیست و تجاوز جنسی تنها بازتابی از آنچه تکامل مردان را به انجام آن سوق داده است، نیست. هیچوقت معلوم نشده است که خشونت جنسی ریشه ژنتیکی دارد و تحقیقات صورت گرفته در مورد اینکه آیا مردان پرخاشگر جنسی در ایجاد و تولید فرزند بهتر عمل میکنند، بی نتیجه ماند.
در عوض، محققان اکنون تمایل به خشونت جنسی را ترکیبی پیچیده از عوامل بیولوژیکی (برای مثال مردان عموما قویتر هستند)، امنیت اجتماعی متجاوز، باورهای اجتماعی و فرهنگی میدانند.
آزار جنسی چقدر رایج است؟
خشونت جنسی بسیار رایج است: طبق گفته مؤسسه ملی بهداشت، یک سوم زنان آمریکایی و یک چهارم مردان، در طول زندگی خود خشونت جنسی را تجربه می کنند و حدود 6٪ از زنان در هر سال مورد تجاوز قرار می گیرند.
اگرچه محققان معتقد اند که بسیاری از افراد هیچگاه مورد آزار قرار گرفتن خود را گزارش نکرده اند، مخصوصا در حدود ۶۰٪موارد تجاوز جنسی، تا حدی به این دلیل که حداقل نیمی از تجاوزها توسط پارتنرها انجام میشود.
در ۸۰٪ از حوادث آزار جنسی، بازمانده، متجاوزگر خود را می شناسد. در بیشتر موارد، تفاوتی در پویایی قدرت بین مجرم و قربانی وجود دارد، چه در یک خانواده، یک محل کار یا یک جامعه.
تحقیقات در مورد طرز تفکر تجاوزگران و سایر مجرمان جنسی مرد نشان می دهد که آنها به «شرح بیان جنسی» خاصی پایبند هستند که برای مثال به آنها می گوید: (وقتی یک زن نه می گوید، واقعاً منظورش بله است!).
یک سوم از این مردان قربانیان خود را سرزنش میکنند، مثلا به خاطر نوشیدن بیش از حد مشروبات الکلی یا نه نگفتن کافی، رفتار بد زنان با مردان و اینکه آنها (تجاوزگران) به دلیل انگیزههای بیولوژیکی خود مسئول اعمال خود نیستند. یعنی عمل تجاوز را غیرارادی معرفی میکنند!
اثرات روانی سو استفاده جنسی چیست؟
غلبه بر تجاوز جنسی و اثرات روانی آن یک چالش عمیق است. قربانیان ممکن است افسردگی، اضطراب و استرس پس از سانحه را تجربه کنند که باعث می شود آن ضربه را دوباره زنده کنند و دوباره احساسات منفی را تجربه کنند.
مطالعات نشان دادهاند که به طور متوسط، قربانیان سو استفاده جنسی حداقل هفت علامت شناخته شده PTSD را داشتهاند و یک سوم زنان قربانی تجاوز گزارش دادهاند که به خودکشی فکر کردهاند. این اثرات می تواند تحصیلات یا شغل قربانیان و همچنین روابط آنها با خانواده و دوستان را از مسیر خود خارج کند.
نشانههای مورد سو استفاده جنسی قرار گرفتن کودکان چیست؟
سو استفاده جنسی از کودکان یک رویداد گسترده است، اما در عین حال به طور وسیعی توسط قربانیان گزارش نشده است.
نوجوانانی که آزار جنسی را تجربه کردهاند، بیشتر احساس خستگی و استرس در مورد تکالیف مدرسه دارند، بیشتر سیگار میکشند، مشکلات خواب بیشتری دارند، تصورشان از خود مخدوش است و دیگر دانشآموزان آنها را نمیپذیرند. آنها همچنین بیش از دیگران احتمال دارد خودزنی یا اقدام به خودکشی کنند.
آیا صرفا مردان تجاوز میکنند؟
خیر، تجاوز جنسی یا سو استفاده جنسی توسط زنان از مردان هم وجود دارد. تقریبا یک چهارم مردان خشونت جنسی را تجربه میکنند که نیمی از آن توسط زنان صورت میگیرد. در جوامع بشری پذیرفتن اینکه یک مرد تمایلی به رابطه یا سکس نداشته باشد چندان تعریف شده نیست. به همین دلیل به احساسات آنها و یا نه گفتنشان بسیار توجه نمیشود. در مقاله «مردان زیر فشار رخت خواب» به این موضوع بیشتر پرداخته شده است.
در مقالات بسیار زیادی به این موضوع پرداخته شد. واقعیت این است که هیچ دلیل مشخصی برای پاسخ به این سوال وجود ندارد.
پس از این که دانشمندان شروع به پژوهش در این زمینه کردند، اولین سورپرایز برایشان این بود که BDSM میتواند غیرجنسی باشد. این بدین معنی نیست که این نوع از رابطه عموما شامل سکس نمیشود، اما تمایل به بازی درد – و در واقع سلطه گری و سلطه پذیری – لزوما برای تحریک جنسی نیست. بر اساس مطالعهای که در سال ۲۰۱۴ انجام شده، طرفداران BDSM اغلب به همان دلیلی به این «سبک زندگی» علاقه دارند که سایر مردم فلفل تند میخورند، سوار ترن هوایی میشوند و یا کوهنوردی میکنند.
به گفته دکتر روی بامیستر، از دانشگاه کیس وسترن، سوال «چرا برخی مازوخیسم را بر کوه نوردی ترجیح میدهند» قابل مقایسه است با این سوال که «چرا برخی مردم چتربازی را بر کوه نوردی ترجیح میدهند». تصادفات عادت، فرصت و ارتباطات ممکن است نقش غیر مهم کلیدی بازی کند.
اخیرا مطالعه دیگری در زمینه BDSM به مقایسه فیزیولوژی و روان علاقهمندان به این سبک و کسانی که فعالیاتهای دردناک اما غیرجنسی نظیر راه رفتن روی آتش، یا پیرسینگهای شدید بدنی انجام میدهند پرداخته و به تشابهات واضحی نیز دست یافته است: «طبق یافتههای ما صحنههای BDSM و فعالیتهای شدید هردو مسیرهای متفاوتی هستند برای دستیابی به حالی یکسان. در واقع راههای گوناگون به مقصدی یکسان.»
برای این مطالعه، پژوهشگران نمونههای شرکتکننده در فعالیتهای افراطی و BDSM را مورد آزمایش قرار دادند، آنها نمونههایی از کورتیزول (هورمون استرس) را از بزاق آنها برداشتند. نتیجه نشان داد که هم دامیننتها و هم سابمیسیوها سطوح قابل توجهی از آگاهی را تجربه میکنند. اغلب افزایش زیادی در هورمون کورتیزول را تجربه میکنند در حالی که همگی سطوح پایینتری از استرس را گزارش میکنند، (که در این صورت باید استرس بیشتری داشته باشند، نه کمتر). و در تستهای تشخیصی پس از آن، باتمها خیلی ضعیف ظاهر شدند، که نشان میدهد آنها کاملا وضعیت ذهنیشان را در طی تشریفات شدید تغییر داده و تحت تاثیر قرار میگیرند.
همزمان با مطرح شدن سوالات در زمینه ریشهها و علل علایق به سادومازوخیسم، پژوهشهای علمی در زمینه BDSM انجام شدهاند. از سال ۲۰۱۳ یعنی همزمان با انتشار کتاب بزرگ و مهم DSM نسخه پنج، که مهمترین مرجع برای روانشناسان در سراسر دنیا میباشد، گرایش ارباب و برده از دسته بیماران روانی خارج شد.
روانکاوان معاصر نظیر زیگموند فروید BDSM را چیزی بیشتر از یک اختلال روانی نمیدانند. اما تحقیقات جدید بارها و بارها نشان میدهند افراد فعال در این زمینه از نظر سلامت روانی کاملا مشابه افراد دیگرند. حتی برعکس، مطالعهای نشان داده است که این افراد به نسبت سایرین سطوح پایینتری از اختلالاتی نظیر افسردگی، اضطراب، PTSD، سادیسم و مازوخیسم بیمارگونه، پارانویا و اختلالات مرزی دارند، بر اساس مطالعهای دیگر آنها حساسیت کمتری نسبت به رد شدن داشته و کمتر عصبی بودند، همچنین برای تجربیات جدید پذیراتر و با وجدانتر بودند و در مجموع رتبه well-being بالاتری نسبت افراد وانیلا یعنی بدون گرایشات کینکی گرفتند.
برای برخی بی دی اس ام مانند یک مدیتیشن است و همانگونه که مدیتیشن و مراقبه به شما برای فرار از استرس روزانه کمک میکند، درد در BDSM نیز برای دستیابی به آگاهی در لحظه حال و فراموشی فشار و دردهای ذهنی کمک میکند. یک تجربه کاملا مشابه به دو شیوه متفاوت.
برای اطلاعات بیشتر در این زمینه پیشنهاد میکنم و همچنین مطالعه منابع فکتهای ذکر شده، حتما مجموعه مقالات پژوهش را مطالعه نمایید.
اصولا این سوال اشتباه است! چرا انتظار داریم در مورد هر چیزی در دنیا، ادیان پاسخی برای ما داشته باشند. ضمن احترام به عزیزانی که اعتقادات مذهبی برای آنها مهم است، تمام ادیان کارهایی نظیر «تجاوز، تعرض، ظلم و آزار رساندن» را ممنوع کردهاند که دقیقا همان نکات اساسی و پایهای در تعاریف سادومازوخیست است.
اگر فکر میکنید گرایش شما به ارباب یا برده بودن در سکس گناه است، بهتر است بیشتر به شناخت سکس و انواع روابط سادومازوخیستی بپردازید. و اگر کسی فکر میکند باور دینی او، راه تجاوز به کسی را باز گذاشته است، به نظر من باید در مورد این باورها بیشتر تعقل و جستجو کند!
حد توقف در BDSM کجاست؟
طیف علایق و گرایشهای سادومازوخیستی بسیار بسیار گسترده است. دانستن در مورد همه آنها خوب است اما لزومی به اجرای همه چیز نیست. در فایل پیوست قرارداد BDSM (از اینجا دانلود کنید) در مورد انواع علایق گفته شده است و همچنین به خطرناک بودن برخی از آنها اشاره شده است، به همین دلیل بهتر است به دنبال اجرای همه نروید و به عنوان یک سابمیسیو یا دامیننت حتما میزان علایق خود را مشخص کنید. برای نمونه من هر نوع عمل مربوط به خون، کثیف کاری و موارد مشابه را انجام نمیدهم.
با تجربه کردن! کشف سکس و علایق جنسی با تجربه کردن به دست میآید. اما چطور علاقه و گرایش خود در BDSM را کشف کنیم؟ باز هم با تجربه کردن. از اینکه در نقش یک دامیننت یا سابمیسیو در تخت خواب ظاهر شوید، نترسید. در مقاله «آیا ارباب بودن نسبت به بردگی برتری دارد» به این مساله اشاره کردهایم که هیچ یک از این دو جایگاه خجالت آور نیستند و نیازی به توضیح به کسی برای گرایش خود ندارید.
برای اولین بار این را در اینجا میگویم: من هم خیلی سال پیش، برای شناخت بهتر سابمیسیوها، سویچ بودن را تجربه کردهام. برای یک بازه کوتاه با یک دوست میسترس رابطه داشتم و این رابطه و تجربیات کمک بسیار زیادی به شناخت علایق ذهنی و جسمی سابمیسیوها در من کرد. برای همین به خوبی امیال یک سابمیسیو و اسلیو را درک میکنم.
برای سکس عجله نکنید و به فکر آینده باشید. اگر افراد ذهنیت بدی از شما در خاطر بسپارند، با دیگران آن را به اشتراک میگذارند و این سبب تنهاتر شدن شما میشود! بهتر است افسار شهوت در اختیار شما باشد نه اینکه شما بنده و مطیع شهوت!
خارج از جنسیت به این موارد توجه کنید و همه این موارد در یک طیف هستند و هیچ چیز صفر و یکی در توضیحات وجود ندارد. در صفحه واژهنامه بی دی اس ام، در مورد هر کلمه بیشتر توضیح داده میشود.
تاپ – Top: بیشتر به کسی اشاره دارد که فاعل باشد. یعنی کسی که عمل را اجرایی میکند. مهم نیست در رابطه BDSM باشید یا همجنسگرایانه یا سکس وانیلا. این کار بیشتر یک عمل فیزیکی و پوزیشنی است.
باتم – Bottom: به کسی اشاره دارد که نقش مفعول را اجرا میکند. کسی که دیگری با بدن او کاری انجام میدهد. چه در حد نشستن روی صورت باشد، چه سکس واژینال چه هر چیزی. این کار بیشتر یک عمل فیزیکی و پوزیشنی است.
دامیننت – Dominant: کسی است که کنترل رابطه را به عهده دارد. مسئولیت میپذیرد و فرایند را هدایت میکند. این یک حالت ذهنی و روانی است و صرفا به BDSM محدود نمیشود و یک نفر در محل کار میتوانند دامیننت هم باشد.
ساب میسیو – Submissive: کسی که دوست دارد در رابطه مطیع باشد. این فرد تمایل زیادی به مسئولیت پذیرفتن ندارد ترجیح میدهد در طول رابطه یا در یک موقعیت خاص، مسئولیت به عهده پارتنر باشد. این میل یک حالت ذهنی و روانی است.
سادیست – Sadist: کسی که از اعمال خشونت لذت میبرد. برای سادیست دیدن درد کشیدن طرف مقابل لذت بخش است و به شیوههای فیزیکی و روانی به دنبال اعمال این خشونت است که گاهی میتواند با کنترل یک جانبه همراه باشد.
مازوخیست Masochist: کسی که از درد کشیدن و مورد خشونت قرار گرفتن لذت میبرد. برای یک فرد مازوخیست، درد، بدون در نظر گرفتن امیال او، به نوعی مجبور شدن، نقطه آرامش است.
مستر – Master: یک فرد دامیننت و کنترلگر با جنسیت مرد، مستر نامیده میشود.
میسترس – Mistress: یک فرد دامیننت و کنترلگر با جنسیت زن، میسترس نامیده میشود.
اسلیو – Slave: یک فرد سابمیسیو و مطیع، بدون اهمیت به جنسیت وی، اسلیو یا برده نامیده میشود.
به تستهای روانشناسی عمومی زرد اهمیت ندهید و برای شناسایی گرایش جنسی خود صبر کنید!
در مقالات متعدد به این موضوع اشاره کردهام و بیشتر صحبتم با نسل نوجوان است. تکمیل علایق جنسی شما ممکن است تا ۲۵ سالگی طول بکشد. بنابراین اگر در ۱۷ سالگی یک گرایش یا علاقه دارید، زندگی خود را منوط به آن نکنید و فرصت تغییر را به خود بدهید. سعی کنید روی خود برچسب نگذارید و صبر کنید. در مقاله شناسایی نسل زد به صورت کامل به این موضوع اشاره کردهام.
نکته خیلی مهم این که هیچگاه تصور نکنید علایق و گرایشهای شما باید ابدی باشند! ممکن است امروز به دامیننت بودن علاقه داشته باشید و چند سال بعد عاشق بردگی برای کسی شوید. این تغییر و سویچ هیچ ایرادی ندارند و لزومی ندارد بابت آن پاسخگو باشید.
اما تستهای روانشناسی به خصوص تست زرد MBTI را جدی نگیرید. این تستها صرفا برای سرگرمی هستند. خانم کاترین کوک بریگز و ایزابل بریگز مایرز نظریات یونگ را مطالعه میکردند که منجر شد تا درک خود، که از افکار یونگ هم کمی فاصله داشت، را در قالب یک آزمون شخصیت شناسی به نام MBTI مطرح کنند و متاسفانه عمر آن و سودآوریاش به حدی بود که نزدیک به یک عده برای بسیاری درآمد داشته است و برای عدهای از وحی بالاتر رفته است!
هر موضوع آکادمیک و علمی انسان شناسی، روزی تولد، سپس اوج و در نهایت فرود دارد. بهترین نظریههای علوم اجتماعی و انسانی در نظریاتی دیگر ترکیب میشوند و همین مسیر تا ابد ادامه دارد.
این ویدیو مجموعه تد به خوبی و بی طرفانه به بررسی آزمون MBTI پرداخته است. استفاده از این آزمون برای سرگرمی مناسب است اما هیچگاه نباید یک ملاک برای انتخاب رشته دانشگاهی شما، انتخاب شغل، استخدام کارمند و موارد اینچنینی باشد.
برای شناخت شخصیت به روانشناس ماهر و متخصص که به MBTI و دیگر آزمونهای زرد باور ندارد، مراجعه کنید.
ویدئو علت نامعتبر بودن آزمون MBTI را در کانال تلگرام اونتاشگال ببینید: https://t.me/untashgaal
آیا فعالیت وبلاگ پس از چند ماه وقفه، عادی سازی است؟
ماه گذشته یک نظرسنجی در توییتر و اینستاگرام انجام دادم و از مخاطبین چنین سوالی پرسیده شد. در توییتر ۷۳ درصد و در اینستاگرام هم تقریبا ۷۵ درصد موافق فعالیت مجدد وبلاگ بودند و آن را در مسیر عادیسازی نمیدیدند. همانطور که میدانید این وبلاگ درآمدی ندارد و از کاربران خود حق اشتراک دریافت نمیکند.
من فعالیت خاصی در مورد انتشارات خبرهای روز نمیکنم چرا که کاربران از منابع معتبرتر و دقیقتر بهتر خبرها را دریافت میکنند. همچنین تخصصی در زمینه راستی آزمایی خبری ندارم، بنابراین در شبکههای اجتماعی فعالیتها صرفا حول محور سادومازوخیست و روابط نامتعارف جنسی است.
نحوه حمایت و همکاری با وبلاگ اونتاشگال
این وبلاگ هیچگاه فعالیتی در زمینه پارتنریابی نمیکند. درخواستهای پارتنریابی بدون هیچ توضیحی حذف میگردند.
برای حمایت از وبلاگ میتوانید با هدیه دادن بستههای مخصوص وبسایت وردپرس، به ما کمک کنید. جهت هدیه وارد صفحه http://out.untashgaal.com/gift شوید. هیچگاه من نام شما را متوجه نخواهم شد.
جهت همکاری به عنوان نویسنده مهمان در این صفحه و همچنین مترجم، گوینده یا تصویرساز در این صفحه پیام دهید.
ما رسالت خود را آگاهی رسانی در مورد BDSM و روابط نامتعارف جنسی میدانیم. امیدواریم در این سه سال که نزدیک به ۲ میلیون بار مطالب ما در پلتفرمهای مختلف مطالعه شده است. امیدواریم این گام کوچک تلاشی برای جامعه فارسی زبان در سراسر دنیا، هر چه زودتر به نتیجه برسد. برای اطلاعات بیشتر: مطالب نوشته شده در وبلاگ اونتاشگال به اندازه یک کتاب ۲۳۰۰ صفحهای است!
اونتاشگال . بهمن ۱۴۰۱ . همزمان با سومین سال تولد وبلاگ . تصویرسازی از هنرمند ایرانی، Adult Play – حتما محصولات این مجموعه را بخرید
نوشتههای روزمره، خاطرات و مطالب بیشتر از اونتاشگال را در شبکههای اجتماعی دنبال کنید
پس از دو مقاله معرفی سادیسم و دامیننت، به تفاوت شخصیتهای سابمیسیو و مازوخیسم میپردازیم. اینکه آیا این دو شخصیت بر یکدیگر همپوشانی دارند و آیا میتوانند کاملا مستقل از یکدیگر باشند؟ ابتدا به زبان ساده به معرفی هر دو شخصیت میپردازم:
مازوخیست: کسی که از درد کشیدن، تحقیر شدن، تحت کنترل بودن و محدود بودن، لذت میبرد.
سابمیسیو: کسی که دوست دارد پیرو باشد، به دنبال تصمیمگیری نیست و به حامی نیازمند است.
ابتدا مطالعه کنید:معرفی شخصیت مازوخیست، چرا مازوخیست و ساب میسیو صفت شخصیتی هستند؟
سابمیسیو به نسبت مازوخیست واژه جدیدتری است اما گسترده آن برای تعریف مفهوم «مطیع بودن» یک انسان بسیار فراتر از مازوخیست و رابطه BDSM است. در روانشناسی، زندگی، کار و هر جایی که شما میخواهید به یک فرد مطیع و دنبالهرو اشاره کنید، ساب میسیو بهترین واژه است.
همانطور که میدانید، دامیننتها به دنبال پذیرش مسئولیت هستند و در مقابل سابمیسیوها از نداشتن مسئولیت احساس رضایت میکنند. در واقع برای مسائل مختلف به دنبال کسی میگردند که بار مسئولیت را به دوش بگیرد. این افراد هرچقدر مسئولیت کمتری داشته باشند، آرامش بیشتری در زندگی خواهند داشت و با پذیرش کوچکترین مسئولیت، ابعاد مختلف روحی و روانی آنها تحت تاثیر قرار میگیرد. به همین منظور سابمیسیوها دوست دارند در تخت، به دستور پارتنر کاری انجام دهند تا اینکه تصمیم بگیرند چه مدلی لذت ارائه کنند.
مازوخیسم و سابمیسیو صفتهای شخصیتی هستند
بر اساس DSM-3 (سال ۱۹۸۰)، این دو به عنوان ویژگی شخصیتی شناخته شدهاند. صفت و ویژگی شخصیتی یعنی در همه انسانها وجود دارد و از هر فردی به فرد دیگر متغییر است. اختلالهای روانی در بعضی افراد هستند و در بعضی نیستند برای همین نمیشود مازوخیست و سابمیسیو را در این دسته تقسیم کرد. در برابر سادیسم، مازوخیسم و در مقابل دامیننت، سابمیسیو را داریم. صفتهای شخصیتی بر اساس استاندارد روانشناس معروف ریموند کتل دارای یک بازه هستند. یعنی هر کسی دارای ۱۶ صفت است و در یک طیف مشخص از یک صفت قرار میگیرد و در طول زمان با عوامل مختلف تغییر میکند. سال ۱۹۹۴ که پنجمین ویرایش ۱۶ صفت شخصیتی (ویکیپدیا) منتشر شد، صفت چهارم به سلطه (Dominance) اختصاص پیدا کرد. امروزه پس از گذشت دو دهه، به خوبی تفاوت بین مازوخیسم و ساب میسیو را میدانیم.
به طیف بالا دقت کنید. نه صفر به معنی خوب بودن است و نه ۱۰۰. استفاده از اعداد و نمودار، صرفا برای تعریف بهتر است. آقای کتل ۵۰ را حد میانه را در نظر گرفته است. هر چقدر صفت سلطه به سمت ۱۰۰ پیش میرود یعنی فرد شخصیت سلطهگرانهتری دارد و هر چقدر به سمت صفر میل کند، فرد تمایل بیشتری به سلطهجویی یا سابمیسیو بودن خواهد داشت. بازهم تکرار میکنم هیچکدام خوب یا بد نیست. جایگاه هر فرد در این طیف، توسط روانکاو و با انجام تستهای دقیق و درست تشخیص داده میشود.
در بالای نمودار شما یک بازه میبینید. از نزدیکی ۴۵ شروع میشود تا ۷۰. این یعنی صفت شخصیتی یک فرد در این محدوده قرار دارد و بیشتر میل به سلطه دارد. برای مثال در کار یک مدیر است، در خانواده یک فرد قدرتمند و در زندگی یک زن با توانایی بالای مدیریت خانواده. شخصیت سابمیسیو و مازوخیست بیشتر مایل است پیرو باشد.
ساب میسیوها برای اصلاح رفتار، در خود فرو میروند. منتظر کسی هستند تا به آنها کمک کند. به دنبال یک حامی میگردند و دستورات او را به خوبی دنبال میکنند تا به نتیجهای که حامی میخواهد، برسند.
سابمیسیو در کار
در صورتی که شما مدیر باشید و این مقاله را مطالعه کنید، بهترین نیروهای خود را ساب میسیوهایی میدانید که به حرف و خواسته شما در کار اعتراضی نمیکنند و به بهترین شکل امور را انجام میدهند. کارمندانی که نمونه میشوند و هیچ کاری توسط آنها عقب نمیافتد و همه چیز دقیق و درست انجام میشود.
سابمیسیوها با داشتن شرح وظایف و فهرست کارها، خیلی خوشحالتر هستند تا اینکه مسئولیت انجام کارها و یافتن راه حلهای جدید به آنها سپرده شود. اگر شما سابمیسیو هستید و در کار دچار «گیجی» میشوید، بهتر است از مدیر خود بخواهید تا شرح وظایف و فهرست کارها را برای شما تنظیم کند. آنوقت میدانید به بهترین شکل چه کاری را باید انجام دهید.
سابمیسیو در تخت
در تخت افراد سابمیسیو دوست دارند مطیع دستورات باشند. منظور از دستورات یک درخواست پیچیده نیست. مشتاق شنیدن کلمه «شروع کن به خوردن» هستند. ساب میسیوها از اینکه به آنها مسیر نشان داده شود لذت میبرند. در تخت دوست دارند پوزیشن را طرف مقابل مشخص کند. دلشان میخواهد در خدمت فرد مقابل باشند. به نوعی ذهنشان را کاملا آزاد کنند و طرف مقابل هر کاری (با توجه به لیمیت ها) با آنها بکند.
ساب میسیو پسر دوست دارد توسط یک خانم کنترل شود. یعنی با اینکه او در سکس فاعل است اما اما میخواهد دستور لذت دادن را بشنود. دوست دارد به خواسته پارتنر کاری بکند. کارهایی مثل لیسدن، خوردن، بازی با بدن و موارد دیگر همه به دستور پارتنر زن برای سابمیسیو پسر لذت بخش هستند.
ساب میسیو دختر شناختهشدهتر است. کسی که انتظار قدرت از مرد درون تخت را دارد و میخواهد گوش به فرمان کسی باشد که بدن خود را به او میدهد.
چه برای سابمیسیو پسر چه دختر، گاهی امیال مازوخیستی وارد میشود از درد کشیدن هم لذت میبرند. مردی که دوست دارد به بیضههای او فشار وارد شود و دختری که از درد سینه لذت میبرد. برای افراد همجنسگرا، شخصیت باتم در واقع رول سابمیسیو است و از مطیع بودن لذت میبرد.
تفاوت کلی شخصیت ساب میسیو با مازوخیست
برخلاف مازوخیستها که بیشتر میل به درد و خشونت دارند، سابمیسیوها از کنترل و هدایت شدن لذت میبرند. در رابطه با یک فرد سابمیسیو، او دوست دارد تصمیمگیریها با دامیننت بوده، پیرو و گوش به فرمان باشد. در عین حال میتواند از خشونت متنفر باشد در حالی که مازوخیست از خشونت نیز آرامش میگیرد.
تصور عمومی برای شخصیتهای سابمیسیو نیز میتواند افسردگی باشد. چرا که سابمیسیوها میل به تنهایی و درونگرایی بیشتری دارند اما لزوما افسرده نیستند. ساب میسیوها صرفا از تنهایی لذت بیشتری میبرند و دوست دارند با دایره کمتری از انسانها در ارتباط باشند.
در رابطه BDSM اسلیو سابمیسیو بیشتر از بسته شدن، از بازی روانی، صحبت کردن، دردهای آرام لذت میبرد در حالی که مازوخیست خشونت بیشتر و حتی کبودی را طلب میکند. شخصیت مازوخیست توان تحمل فشار و درد بیشتری را نسبت به سابمیسیو دارد.
در صورتی که کنترل و فشارها از تحمل یک سابمیسیو خارج شود، بازه صفت قدرت که ذکر شد در آنها می واند به صورت موقت تغییر کند و به سمت دامیننت شدن میل کنند. سابمیسیوهایی که در رابطه هستند و شاهد تعدی و رد کردن لیمیتهای احساسی از جانب پارتنر میشوند، به سمت استقلال و دامیننت شدن میل میکنند و با قدرت از یک رابطه که به آنها آرامش نمیدهد، خارج میشوند. شاید بهترین نمونه برای این رفتار، شخصیت دختر سابمیسیو در فیلم فیفتی شیدز آو گری باشد!
«هر چی تو بگی» نمونه یک رفتار سابمیسیوی
همانطور که اشاره شد سابمیسیوها از مسئولیتپذیری شانه خالی میکنند. در یک رابطه اگر کسی را دیدید که همیشه دوست دارد تصمیمگیریها به عهده طرف مقابل باشد، بدانید او یک ساب میسیو است. معمولا شرایط میل به سابمیسیو زمانی ایجاد میشود که نه مسئولیتی به فرد داده شود و نه خود او آمادگی ریسک و پذیرش مسئولیت را داشته باشد.
شخصیت ساب میسیو در ازدواج به دنبال خواسته پارنتر زن یا مرد خود میرود. به دنبال کسب رضایت و خواسته طرف مقابل است و در بسیاری از مواقع خواسته خود را فراموش میکند. مساله خوب و بد بودن این رفتار نیست چرا که برخی افراد با این نوع زندگی بسیار احساس آرامش میکنند.
جایگاه افراد نقش کلیدی در میل به ساب میسیو یا دامیننت بودن دارد. شما در مقابل یک مدیر نمیتوانید رفتار بالا به پایین و دامیننتانهای داشته باشید. اگر در مقابل شاگرد خود یک رفتار سابمیسیوی داشته باشید، دیگر او حرف شنوی لازم را از شما نخواهد داشت.
مازوخیست: کسی که از درد کشیدن، تحقیر شدن، تحت کنترل بودن و محدود بودن، لذت میبرد. چگونه کسی که به خودآزاری علاقه دارد را بشناسیم و او چه جایگاهی در گرایش BDSM دارد؟
سادیست: کسی که از تماشای درد و فشار بر دیگران لذت ببرد. چگونه کسی که به آزار دیگران علاقه دارد را بشناسیم و او چه جایگاهی در گرایش BDSM دارد؟
یک مازوخیست میتواند سابمیسیو هم باشد اما یک سابمیسیو لزوما مازوخیست نیست. هیچ یک از چهار شخصیت سادیست، دامیننت، مازوخیست و سابمیسیو خوب یا بد نیستند. در ۴ مقاله تلاش شد به معرفی ویژگیها و رفتارهای آنها بپردازیم.
اونتاشگال . آذر ۱۴۰۰
نوشتههای روزمره، خاطرات و مطالب بیشتر از اونتاشگال را در شبکههای اجتماعی دنبال کنید
رابطه لانگ دیستنس برای زوجهایی که با یکدیگر کیلومترها فاصله دارند، تبدیل به یک چالش شده است. زوجهایی که از یکدیگر دورند باید برای حفظ جذابیت و علاقه در رابطه به سختی تلاش کنند. افرادی که میخواهند به خوبی رابطه خود با پارتنرشان را حفظ کنند، به دنبال راههایی خواهند گشت که آتش رابطه داغ بماند. روشهای زیادی وجود دارد وزوجهای خلاق همواره میتوانند راههای ارتباطی جالبی پیدا کنند، حتی وقتی در کنار یکدیگر حضور ندارند. در این نوشته برخی از این راهکارها را به شما آموزش میدهیم.
مقالهای که مطالعه میکنید در دستهبندی کانال چهارم، صداقت قرار دارد و در وبسایت Kinkweekly انتشار یافته است. ترجمه توسط ماتیلداصورت گرفته است و در وبلاگ اونتاشگال منتشر میگردد.
جهت تبلیغات در وبلاگ اونتاشگال، در صفحه تماس به ما پیام دهید.
۱. تماسهای تلفنی
در دنیای شبکههای اجتماعی، گم شدن در دنیای روابط پیامکی خیلی آسان است. مردم به خاطر عدم گفتگوی زنده به تدریج از یکدیگر دور میشوند. برخی از پیامها در میان چت گم میشوند. برقراری تماس تلفنی برای همه کسانی که رابطه لانگ دیستنس دارند مفید است. شنیدن صدایی سکسی هنگام نیمه شب بسیار هوس برانگیز است. همچنین با تماسهای تلفنی میتوان طرف مقابل را از عشق خود مطمئن کرد.
در تماسهای تلفنی بی پروا باشید. اجازه بدهید طرف مقابل علایق جنسی خود را بگوید و شما حتی اگر خیلی خجالتی هستید، با شنیدن و نالههای سکسی، به او لذت بدهید.
۲. سکس تویهای کنترلی
چیز دیگری که به افراد با رابطه لانگ دیستنس کمک میکند، سکس تویهای ریموت کنترلی است، خصوصا ویبراتورها. خوب بودن سکس تویها برای ویدیوکال اصلا چیز عجیبی نیست. تماشا کردن یکدیگر با یک ویبراتور کنترلی و تجربه صمیمیت با وجود فاصله کار آسانی است. همیشه باید برای ابراز صمیمیت میان زوجها راهی وجود داشته باشد، برای همین هم استفاده از سکس تویهای کنترلی ضروری است، چون رابطه را تقویت میکند.
۳. باهم فیلم دیدن
در عصر حاضر تماشای فیلم با یکدیگر خیلی آسان است. شما میتوانید همزمان با تماشای فیلم درباره آن با یکدیگر صحبت کنید. میتوانید از اپلیکیشنهایی استفاده کنید که یک فیلم را برای هردوی شما همزمان پلی میکنند و حتی در طول فیلم دیدن در واتساپ با یکدیگر چت کنید.
۴. ویدیوگیمهای واقعیت-مجازی
انجام بازیهای واقعیت مجازی با یکدیگر نیز میتواند به رابطه جذابیت دهد. بازیهای خیلی متنوعی برای علاقه مندان به واقعیت-مجازی وجود دارد.
در مورد بازیهای اکشن و بازیهای شبیه سازی ، هیچ کمبودی در زمینه بازی وجود ندارد. زوجها هنگامی که در تجربیات واقعیت-مجازی غرق میشوند میتوانند حس کنند صمیمانه در یک اتاق کنار یکدیگر نشسته اند و با یکدیگر ارتباط دارند.
۵. ویدیوکال / رقصیدن با یکدیگر هنگام دوری
ویدیوکال به شما شانس دیدن یکدیگر را میدهد. حتی اینگونه میتوان یکدیگر را اغوا کرد. کمی عشوه یا کم کردن لباسها در حین تماس میتواند ترن آن بزرگی باشد که درهای یک بعد از ظهر تحریک کننده را میگشاید.
۶. پیامهای سکسی
این تحریک از راه دور میتواند توسط پیامهای متنی نیز ایجاد شود. ارسال پیامهای عاشقانه به یکدیگر در طی روز خوب است، اما چند پیام کنایه آمیز سکسی میتواند به افزایش هیجان و شوق رابطه کمک کند.
این کار عالی است، چون علی رغم ساده و کوتاه بودن به خوبی به پارتنرتان میفهماند دارید به او فکر میکنید. پیام سکسی تغییری در صبح بخیر و شب بخیر معمولی است. در روابط لانگ دیستنس سطح انگیختگی را افزایش میدهد و شهوت را تقویت میکند.
۷. نامه نوشتن
زوجهایی که خارج از گود فکر میکنند زیبایی نامه نوشتن را میبینند. آنها میدانند که میتوانند نامهها زیبای خلاقانهای به یکدیگر ارسال کنند که بسیار عمیقتر از یک پیام متنی است. نوشتن و دیزاین نامه زمان زیادی میبرد. این تلاش شما را نشان میدهد. نامه نگاری هنری گم شده در دنیای عشق امروزی است. ابراز و توصیف احساساتتان در یک نامه میتواند پارتنرتان را تحریک کند. امکان داشتن یک نامه که میتوان در یک جعبه خاطرات همیشه نگهش داشت.
۸. ارسال هدیه به یکدیگر
استفاده از شرکت پست و ارسال هدیه به یکدیگر نیز ایده خوبی است. ارسال هدیهای سورپرایزی میتواند حرارت یک رابطه لانگ دیستنس را افزایش دهد. پکیج یک ویبراتور کنترلی و کمی شکلات یا نوار موسیقی موردد علاقه پارتنرتان میتواند راهی بسیار موثر در هیجان انگیز کردن رابطهای رومانتیک باشد. هر شخصی دوست دارد هدیه دریافت کند و به دیگران هدیهای بدهد که مورد استفاده او باشد و این راهی عالی برای برقراری ارتباط با دیگران است.
۹. موسیقی
گوش دادن به موسیقی به همراه یکدیگر چیزی است که به شدت رابطه را دلنشین میکند. برخی اپلیکیشنها این امکان را میدهد پلی لیستی تهیه کرده و با یکدیگر به اشتراک بگذارید. ویدیوکال کنید و هردو با اهنگ مورد علاقه تان برقصید. آهنگهای عاشقانهای که به اشتراک میگذارید بهترین لحظات رابطه شما را میسازد.
۱۰. سفرهای برنامه ریزی شده/سفرهای ناگهانی
لازم نیست تمام جنبههای یک رابطه برنامه ریزی شده باشد. بی برنامگی نمک زندگی و دنیای رابطه است. گاهی خوب است که بدون برنامه ریزی یکدیگر را ملاقات کنید. سفر کردن برای ملاقات یکدیگر میتواند جریان یک رابطه لانگ دیستنس را حفظ کند. گاهی خوب است که یکی در خانهاش بماند و دیگری برای ملاقاتش سفر کند. وقتی برنامه سفر میچینید، هیجان شما برای رسیدن به مقصد و دیدن یکدیگر بسیار زیاد میشود.
بدون شک میدانید که رابطه لانگ دیستنس هنگامی کارآمدتر است که بتوانید حتی بدون تماس فیزیکی و نزدیکی جسمی، یکدیگر را از لحاظ جنسی تامین کنید. استفاده از یک ویبراتور ریموت کنترلی میتواند تمام چیزی باشد که شما برای این تامین هیجان و لذت نیاز دارید. بی پروا باشید و جنبههای جنسی را به راحتی وارد مکالمات خود کنید. یک دختر و پسر جوان حق برانگیختن احساسات جنسی خود با پارتنرش را دارد.
اونتاشگال . آبان ۱۴۰۰
نوشتههای روزمره، خاطرات و مطالب بیشتر از اونتاشگال را در شبکههای اجتماعی دنبال کنید
آیا میشود با فردی که به گرایش سادومازوخیسم یا BDSM علاقه دارد، ازدواج کرد و یا یک رابطه طولانی را تجربه نمود؟
پیامهای زیادی از طرف شما مخاطبین محترم در خصوص مشاوره در موضوعات مختلف برای من ارسال میشود. تصمیم گرفتم از این پس به این سوالات که جنبه عمومی هم دارند با عنوان «پیام شما» در وبلاگ پاسخ دهم. برای حفظ حریم خصوصی اطلاعات نام و مشخصات تغییر داده شدهاند.
پیام: ازدواج با فرد بی دی اس امی
در صورتی که کسی گرایشات BDSM داشته باشد چطور و با چه کسی باید ازدواج کند؟ آیا حتما باید با کسی با گرایش مشابه ازدواج کند؟ آیا می تواند با کسی که این نوع گرایش ندارد ازدواج کنه؟ در صورت اول در کشور ما که نگاه به مسائل جنسی بسته هست و کمتر اطلاع دارند چطور زوج مناسب خود را باید پیدا کند؟
پیام ارسالی از آقای کیوان
پاسخ یک: آیا گرایش BDSM بیماری است؟
پیش از اینکه به مبحث ازدواج و رابطه بپردازیم، باید دید آیا کسی که به روابط بی دی اس ام علاقه دارد، بیمار است یا خیر؟ تا بیست سال پیش که تحقیقات زیادی در این زمینه انجام نشده بود، عموما تصور بر این بود که افراد دامیننت یا سابمیسیو بیمار هستند و به دنبال کشف و علل میرفتند. اما همانطور که با قاطعیت همجنسگرایی از دایره بیماریهای روانی در سال ۲۰۱۳ خارج شد، محققین در زمینه رابطه BDSM نیز به نتیجهای مشابه رسیدند.
پس از نبردی طولانی و دشوار، فهرست DSM-5 (راهنمای آماری و تشخیصی اختلالات روانی که در 2013 منتشر شد) کینک را از معیارهای تشخیصی حذف کرد و توضیح داد که کینک به تنهایی دلالت و نشانه بیماری ذهنی نیست. مطالعات بی شمار و مدارک محکمی جمع آوری کردند که کینک اگر هر چیزی باشد، یک ناسازگاری عادی در تمایلات جنسی انسان است و حتی میتواند سلامت ذهنی را نشان دهد. افراد کینکی امتیاز بالاتری از همتایان «وانیلا» در رضایت و لذت جنسی، تجربه پذیری، خود آگاهی، شادی و رهایی از کشمکش در روابط خود کسب کردهاند [منبع گزارش]. همچنین، طرفداران BDSM میزان بالاتری از افسردگی، تمایل به خشونت، پارانویا، عزت نفس کم، پریشانی یا استرس پس از سانحه را نسبت به وضعیت طبیعی جامعه نشان ندادهاند.
تحقیقات نشان میدهد که افراد با تمایلات BDSM اگر نه کمتر اما بیشتر از عموم مردم هم دارای مشکلات روانشناختی نیستند و هیچگونه اختلال روانی منحصر به تمایلات کینکی در خود ندارند. درواقع، نتیجه تستهای روانشناختی استانداردی که توسط یک محقق لس آنجلسی روی صدها فرد با تمایلات BDSM انجام شد نشان میدهد که تمام آنها از نظر روانی سالم هستند.
در تحقیق دیگری، محققان استرالیایی تعداد ۱۹۳۷۰ نفر در محدوده سنی ۱۶ تا ۵۹ سال را مورد بررسی قرار دادند. در بین ۲.۲ درصد از مردان و ۱.۳ درصد از زنانی که خود را متعهد به BDSM دانستهاند ، همگی از نظر روانشناختی سالم بوده و هیچ سابقه نامتناسبی از سواستفاده جنسی در دوران کودکی یا هرگونه آسیب جنسی نداشتهاند.
با وجود تعداد کم تحقیقات در زمینه سلامت روانی کسانی که گرایشات BDSM دارند، مدارکی وجود دارد که نشان میدهد این افراد از نظر روانشناختی سالمتر از افراد دیگر هستند. دکتر آندریاس ویسمیر در تحقیقات سال ۲۰۱۳ بر روی ۹۰۲ شخص شرکت کننده در جلسات BDSM و ۴۳۴ شخص با گرایش سکس نرمال، متوجه شدند که در مقایسه با گروه کنترل، انجام دهندگان BDSM خود را کمتر عصبی و کمتر حساس به رد شدن و بیشتر برون گرا و پذیرا برای تجربیات جدید (ریسکپذیر) و حتی با وجدانتر نشان دادند.
این موضوع به خصوص برای کسانی که خود را دامیننت توصیف کرده بودند درست بود و این افراد از نظر روانشناختی سالمتر از سابمیسیوهای همتای خود بودند؛ اما حتی کسانی که خود را سابمیسیو توصیف کرده بودند نیز از نظر سازگاری روانشناختی از حیث عمومی بالاتر بودند.
این مطالعه یکی از بسیار مواردی است که نشان می دهد افرادی که گرایشات BDSM دارند لزوما از بیماری روانشناختی رنج نمیبرند. هرچند که لذت درد یک هدف ابتدایی در بسیاری از جلسه های سادومازوخیسم است اما آسیب و اهانت کردن، هرگز هدف نیست!
این مساله یکی از مهمترین موضوعات برای شروع هر رابطهای است. آیا شما میخواهید برای سکس یا رهایی از تنهایی ازدواج کنید یا دنبال رسیدن به هدفهای خود به شیوهای دیگر هستید؟ نیاز به بقا در بشریت باعث شده است که مهمترین اولویت برای ازدواج در همه زمانها حفظ نسل و ادامه آن باشد. در اینجا از بررسی این موضوع عبور میکنیم و مخاطب ما افرادی هستند که جدای از مساله بقا، به دنبال داشتن پارتنر و تجربه زندگی همراه با یک شریک، هستند.
ازدواج هم مانند هر قرارداد و توافق دیگری باید با مذاکره و گفتگو پیش برود. طرفین مذاکره اگر نتوانند به خواستههای خود برسند و در عین حال خواستههای طرف مقابل را تامین نکنند، این معامله یا شکل نمیگیرد یا اگر بگیرد به سرعت به خرابی میرود. خوشبختانه در سالهای اخیر بیشتر در مورد مسائل جنسی پیش از ازدواج صحبت میشود. بازتر شدن این فضا به بهتر شدن کیفیت رابطه و ازدواجها میرسد و نتیجه این مباحث چارچوبها، اصول و بنای رابطه شما با فردی دیگر میشود. اگر شما نتوانید فانتزیها و علایق خود را بیان کنید، هیچگاه با ورود به ازدواج نمیتوانید از آنها عبور نمایید.
بسیاری از افراد ازدواج را نوعی محدودیت تعریف میکنند. محدودیتی از جنس تغییر شیوه زندگی، تغییر رفتار، تغییر عادات و بازسازی کامل شخصیت. متاسفانه فراموش میکنیم که شخصیت یک انسان یک روزه و یک ماهه ساخته نمیشود که با یک مراسم و فرایند به نام ازدواج تغییر کند. اصولا تغییری در شخصیت افراد به وجود نمیآید مگر با صرف زمان بسیار زیاد و کمک مشاورین خبره. بنابراین در رابطه به دنبال تغییر کسی نباشید و صرفا به بیان نظرات در مورد آداب و شیوه زندگی پارتنر خود بسنده کنید. به کسی فشار وارد نکنید و اگر واقعا رابطه برای شما مشکل است و به هیچ نحوهای نمیتوانید مسائل پیش آمده را حل کنید، بهترین و سالمترین راه، جدایی است.
پاسخ سه: اهمیت سکسولوژی بر رابطه/ازدواج چقدر است؟
همانطور که اشاره شد، در سالهای اخیر راحتتر در مورد مباحث جنسی صحبت میشود. به حتی خوشبختانه پیش از امضای هر سند و قراردادی برخی زوجها با هم رابطه جنسی را تجربه میکنند. موضوعی که پیش میآید نه صرفا رابطه سادومازوخیسم بلکه نحوه بیان و مواجهه با آن هست. متاسفانه بسیاری از افراد علایق خود را به شکل منزجرکنندهای بیان میکنند. این شیوه بیان و نمایش گرایشها حتی افرادی که به BDSM علاقه دارند را از این افراد دور میکند.
مساله بعدی بر سکسولوژی، نزدیکی و هماهنگی علایق و خواستهها هست. اگر پیش از ازدواج یا در طول رابطه متوجه اختلاف سلیقه و علایق هستید، بهتر است رابطه را ادامه ندهید. همچنین بسیاری از افراد هستند که با پیش داوری و ذهنیت منفی به این مسایل نگاه میکنند. تغییر نگاه در این افراد نیازمند خواست خود آنها است. هرچقدر شما تلاش بکنید و فکتهای علمی برای آنها بفرستید، تا زمانی که این دسته افراد خود آمادگی پذیرش چنین گرایشی را نداشته باشند، به دیده نفرت به آن نگاه میکنند.
اما اگر شما با کسی ازدواج کردهاید و او هیچ علاقه و میلی به چنین روابطی ندارد، دو حالت وجود دارد. یا واقعا علاقه ندارد یا ترس از بیان دیدگاهها دارد. در مورد اول به هیچ عنوان نباید با زور و فشار اقدام کنید. پیامهای زیادی از طرف مردان متاهل دریافت میکنم که به دنبال ایجاد علاقه در همسر خود برای رابطه گروهی و موارد مشابه هستند. این رفتار نوعی تجاوز به علایق و حقوق پارتنر است و اصلا نباید ادامه پیدا کند.
اما افرادی که خجالت میکشند یا ترس از قضاوت شدن دارند، نیازمند زمان و صداقت در گفتار هستند. فرقی ندارد پارتنر شما مرد باشد یا زن، شما باید فضای امن برای بیان امیال شخصی را به وی بدهید. بسیاری از زوجها با من تماس میگیرند و تصور میکنند اگر یک بار به پارتنر خود فرصت «دامیننت» بودن در سکس را بدهند به معنی تغییر سبک زندگی فعلی و برده همیشگی شدن برای همسر است! تا زمانی که طرفین صادقانه در مورد BDSM و کلا سکس صحبت نکنند، به ارگاسم روانی و جسمی نمیرسند.
در نهایت اینکه تداوم و خوشحالی در رابطه صرفا به سکس یا رابطه بی دی اس ام، وابسته نیست اما گرایشهای جنسی یکی از عوامل مهم است.
اصلا مهم نیست شریک زندگی که انتخاب میکنید به BDSM گرایش داشته باشد یا نه. شما باید صادقانه امیال و فانتزیهای خود را بیان کنید و اگر علایق ایشان با علایق شما هماهنگ بود، به مرحله بعد و شروع رابطه در زیر یک سقف بروید.
اونتاشگال . خرداد ۱۴۰۰
نوشتههای روزمره، خاطرات و مطالب بیشتر از اونتاشگال را در شبکههای اجتماعی دنبال کنید
عذرخواهی کردن آداب ویژهای دارد. هر انسانی ممکن است عمدا یا سهوا با رفتار خود فرد دیگری را ناراحت کند. شیوه عذرخواهی و جبران کردن اشتباه بسیار مهم است. از آنجایی که در روابط بین افراد و به خصوص گرایش BDSM اشتباهات بسیار رخ میدهد، شیوه معذرتخواهی و پوزش طلبیدن اهمیت زیادی دارد. در این مقاله شما را با زبان عذرخواهی کردن آشنا میکنیم و ۵ راهکار برای آن پیشنهاد میدهیم.
مقالهای که مطالعه میکنید در دستهبندی کانال چهارم، صداقت قرار دارد و در نوامبر ۲۰۲۰ در مجله معروف Cosmopolitan انتشار یافته است. ترجمه توسط ماتیلداصورت گرفته است و در وبلاگ اونتاشگال منتشر میگردد.
جهت تبلیغات در وبلاگ اونتاشگال، در صفحه تماس به ما پیام دهید.
مشابه زبان عشق، معذرتخواهی نیز زبانی دارد: چگونگی گفتن و شنیدن «متاسفم و عذر میخواهم». از آن جایی که احتمالا تا به حال هرگز با دقت به این موضوع فکر نکردهاید، باید بگویم درک و فهمیدن چگونگی معذرتخواهی از پارتنر خود به شدت مهم است. خصوصا که هرکس برای گذشتن از یک دعوا به چیز متفاوتی نیاز دارد.
این مسئله به این دلیل است که انسانها با یکدیگر تفاوت دارند. ممکن است برای شما شنیدن کلمات «متاسفم، حق با شماست» پس از دعوا کارآمد باشد. اما برای شخصی دیگر «اگر ناراحتت، متاسفم» احساس تهی بودن و گذشتن سطحی از وقایع را داشته باشد.
پس برویم که همه چیز را درباره زبان معذرتخواهی بیاموزیم، چون به همان میزان که من زبان عشق را دوست دارم، زبان معذرتخواهی را نیز به عنوان یکی از کلیدهای مهم رابطه میشناسم.
زبان معذرتخواهی چیست؟
زبان معذرتخواهی هنگامی به رسمیت شناخته شد که گری چاپمن با همکاری جنیفر توماس در کتاب «پنج زبان معذرتخواهی» درباره آن نوشت. (همچنین او کتاب پنج زبان عشق را نیز نوشته است) چاپمن میگوید به صورت کلی:
زبان عشقورزیدن: چگونگی گفتن یا نشان دادن این که شخصی را دوست دارید.
زبان عذرخواهی: چگونگی گفتن یا نشان دادن این که شرمندهاید.
در مجموع پنج زبان معذرتخواهی مختلف وجود دارد:
ابراز پشیمانی: از این که بهت آسیب زدم احساس شرم میکنم.
پذیرش مسئولیت: نباید این کارو باهات میکردم، کارم اشتباه بود.
توبه خالصانه و اصلاح: میتوانم متصور شم که باعث چه دردی شدم، متاسفم. دیگه انجامش نخواهم داد. دفعه بعد کار متفاوتی خواهم کرد.
جبران کردن: اینجوری از دلت درمیارم.
طلب بخشش: منو میبخشی که مایوست کردم؟
چرا شناخت زبان معذرتخواهی خود مهم است؟
فرض کنیم شما میخواهید رابطهای که دارید واقعا درست و کارآمد باشد، زبان معذرتخواهی همه چیز است.
روانپزشک، لیلا مگاوی، میگوید: «آنها (زبانهای معذرتخواهی) به افراد اجازه میدهند تا با بهبود تواناییشان در تسهیل بخشش، روابط خود را تقویت کنند. فهم درست زبان معذرتخواهی پارتنر خود میتواند به اشخاص کمک کند به گونهای پشیمانی خود را ابراز کنند که هر دو طرف احساس شنیده شدن و ارزشمند بودن داشته باشند.»
اگر هدف نهایی این است که با پارتنر خود از یک بحث و دعوا عبور کنید، که امیدوارم همین باشد، اگر پارتنرتان برای احساسی بهتر خواهان جبران مسئله توسط شما باشد، صرفا ابراز پشیمانی و پذیرش مسئولیت تغییری ایجاد نمیکند.
امی اولسون، متخصص رابطه میگوید: «مردم به شیوههای مختلفی معذرتخواهی میکنند و فهم آنها نه فقط برای درک عمیق پارتنر خود بلکه حتی برای شناخت خود نیز لازم است. اگر شما و پارتنرتان زبان معذرتخواهی متفاوتی داشته باشید ممکن است بدفهمی به وجود بیاید. تنها راه اجتناب از این بدفهمی، شناخت یکدیگر و کار کردن روی آن هنگام نیاز است.»
بنابراین اگر زبان معذرتخواهی متفاوتی با پارتنر خود دارید چه باید بکنید؟
توافق. توافق. توافق. بگذارید ابتدا از زبان عشق مثال بزنم: اگر بدانید زبان عشق پارتنرتان لمس فیزیکی است (برخلاف این که زبان شما کلمات تاکیدی است)، شما بازهم برای قدردانی از یک روز سخت او را در آغوش خواهید گرفت، درست است؟ و شما این کار را انجام میدهید، با وجود این که زبان عشق شما کلمات تاکیدی است.
درباره زبان معذرتخواهی نیز دقیقا چنین است: سکس تراپیست و روانشناس بالینی، جنت بریتو میگوید:«به دنبال فهم زبان یکدیگر بوده و آن را به عنوان وسیلهای برای نزدیک شدن و التیام یکدیگر تمرین کنید.» اگر میخواهید به شکل موثری «اصلاحات ایجاد کنید، آسیبها را ترمیم کنید و با یکدیگر رشد کنید» این کار بسیار تعیین کننده است.
حتی اگر ممکن است با درخواست بخشش کردن یا پذیرش مسئولیت خطا احساس غریبگی کنید، هنگام خاتمه دادن به یک دعوا نیازهای پارتنرتان باید رسیدگی شوند (دقیقا به اندازه نیازهای شما) و با ارتباط و صحبت کردن این اتفاق به میزان خوبی رخ میدهد دوستان من.
خب، حال چگونه بفهمیم زبان معذرتخواهی ما چیست؟
چاپمن آزمون سادهای در وبسایت خود طراحی کرده است. پاسخ دادنش کمتر از ده دقیقه زمان میبرد و در انتها ایدههای جالبی هم به شما میدهد. ورود به صفحه آزمون به زبان انگلیسی
اما علاوه بر آزمون، دکتر مگزی پیشنهاد میکند کاوش کنید یا با یک تراپیست صحبت کنید تا کمک کند زبان معذرتخواهی ویژه خود و هرآنچه از یک پارتنر انتظار دارید را بشناسید.
به علاوه، همانگونه که قبلتر اشاره شد، صحبت کردن واقعا یک کلید است، پس از پارتنر خود و افرادی که دوستشان دارید بخواهید زبان معذرتخواهی خود را بیاموزند – یا حتی باهم آزمون فوقالذکر را بدهید. این دانش از تخریب روابط جلوگیری کرده و شکستگیهای کوچک را التیام میبخشد.
اشتباهات به هر علتی رخ میدهد. برای یک رابطه سالم باید علت ناراحت شدن و منطق عذرخواهی به صورت شفاف بیان شود. جملاتی مانند «اگر ناراحتت کردم ببخشید» یا «چقدر بچهای که ناراحت شدی» و موارد مشابه، هیچگاه نوعی پوزش طلبیدن به حساب نمیآید. اگر میخواهید در رابطه خوشحال باشید حتما در مورد ۵ زبان معذرتخواهی صحبت کنید.
اونتاشگال . فروردین ۱۴۰۰
نوشتههای روزمره، خاطرات و مطالب بیشتر از اونتاشگال را در شبکههای اجتماعی دنبال کنید
به مناسبت صدمین پست و نوشته وبلاگ تصمیم دارم علایق، شخصیت و فلسفه اونتاشگال نسبت به زندگی و عشق را برای شما خوانندگان محترم، بنویسم. اینکه دنیا را چطور میبینم و الان به موضوعات مختلف مانند زندگی، رابطه، عشق، مذهب، هنر، تجربه و دانش چگونه نگاه میکنم. در واقع چطور شد که من به آرامش رسیدم و پاسخ بسیاری از دغدغههای خویش را پیدا کردم.
در این ده ماه که از فعالیت وبلاگ میگذرد، افراد مختلفی نظر و دیدگاه خود را در مورد من گفتهاند. هرکسی از ظن خود شد یار من، دیدگاهی مثبت یا منفی در مورد شخصیت اونتاشگال داشت. البته من ضمن احترام به هر دیدگاهی به کار خودم ادامه میدهم. در هر صورت وقتی شما در یک جامعه فعالیت میکنید باید بالغانه انتظار هر واکنشی را داشته باشید. نباید فراموش کرد که در این بین بعضی بودند که کاملا داستانهایی وهمآمیز در مورد من ساختند که هنوز از این نبوغ داستانسرایی آنها تعجب میکنم!
به دلیل اینکه در مورد روابط باز و انواع سبک گرایشها مینویسم، مکررترین سوال که مطرح شده است، نحوه نگاه من به عشق است. اینکه در چه قالبی عشق را تعریف کرده و به آن نگاه میکنم. آیا واقعا کسی مثل من عاشق میشود و عشق چنین مردی چگونه خواهد بود؟
این نوشته کاملا شخصی است. حاصل سالها سفر، تجربه، رابطه و گفتگو با انسانها از هر فرهنگ و نژاد و قومی؛ دیدن عجیبترین نقاط جهان و خواندن انواع فلسفهها، ادبیات، کتابها و حاصل تلاش برای درک هنرهای گوناگون جوامع بشری است. این نوشته از قلب زندگی اونتاشگال میآید. با من همراه باشید.
خاکستری، سیاه یا سفید؟
به نظر شما آیا همه انسانها خوباند یا بد، مگر خلاف آن ثابت شود؟ پاسخ به این سوال در جهانبینی شما نهفته است. عوامل زیادی مانند نگاه جامعه، نوع تربیت، تحصیلات کودکی و به تازگی رسانهها، در نگاه شما نسبت به دنیا موثر هستند. اگر همیشه به شما گفته شده که این عقیده دینی اشتباه است یا این کسوت و پیشه یعنی دزدی، شما به سادگی نمیتوانید آن را تغییر دهید. در واقع پذیرفتن چیزی که سالها در گوش شما گفته شده برای انسانها راحتتر است تا تلاش برای جستجو، درک و فهمیدن حقیقت مسائل مختلفی که در زندگی با آنها سروکار داریم.
بدین ترتیب شما دنیا را سیاه یا سفید میبینید و به سختی میتوانید بپذیرید کسی انسانها نه کاملا خوب هستند و نه بد. به سختی انسانها را با همه خوب و بدشان، چنان که هستند، قبول میکنید. این رفتار نوعی از کمالگرایی است. تصور کنید تصمیم به زندگی در یک شهر دارید. در عین حال که از منظره و نماهای زیبای آن لذت میبرید اما تحمل بارانهای گاه و بی گاه و پر شمار آن را ندارید. میخواهید همه چیز در بهترین حالت مورد نظر شما باشد. اما طبیعت و جهان هستی شیوه خود را دارد. بهترین و زرخیزترین خاک برای کشاورزی، خاک نواحی آتشفشانی است؛ اما ریسک زندگی و کار در چنین شرایطی نیز بالاست. حال بگویید کار در نواحی آتشفشانی بد است یا خوب؟ هیچکدام!
انسانها به واسطه علم و دانش میتوانند خلق ابزار کنند. پوشاک مناسبت به شما کمک میکند در قطب جنوب هم زندگی کنید. این دانش ذهن شما را به بررسی و کنجکاوی وادار میکند تا هرچیزی را بدون تحقیق نپذیرید و دنیا را دیگر سیاه و سفید نبینید. با چنین دیدگاهی میتوانید بسیاری از تفکرات مخالف خود را تحمل کرده و از آرامش بسیار بیشتری برخوردار باشید.
ساده بگویم لزومی ندارد به پاسخ هر سوالی برسید و برای هرچیزی یک علت و دلیل بیاورید. بسیاری اوقات کافی است مسائل را همانگونه که هستند بپذیرید و با آن کنار بیایید. برای مثال علت و ریشه همجنسگرایی چیست؟ همچنان پاسخهای مختلف و گستردهای به آن داده میشود. شخصا همجنسگرایی را میپذیرم و به دنبال ریشه آن نمیروم. هر علتی داشته باشد یک بخش وجودی جوامع بشری است و باید تعامل با آن را یاد بگیریم.
احترام به حقوق انسانها
فکر نمیکنم چیزی بدتر از تعرض به حق و حقوق انسانی در دنیا وجود داشته باشد. همیشه و در همه مقالات به این موضوع اشاره کردهام که هرچیزی و هر لذتی بدون رضایت همه طرفین، نوعی تجاوز است. تجاوز هم صرفا سکس بدون رضایت نیست. میتواند تحت فشار قرار دادن کسی برای انجام چیزی باشد که هدف آن صرفا خواسته شخصی از طریق سو استفاده است.
اما یکی از عادیترین انواع تعرض به دیگران، دروغ گفتن است. دروغ از ضعف میآید و به دنبال آن عدم احترام به خود. همین دروغ سبب میشود شما به اشکال مختلف به دیگران تعرض کنید. یکی از دلایل اصلی دروغ، جلب توجه است. اکثر افرادی که تجاوز میکنند نیز به دنبال نوعی از جلب توجه و دیده شدن هستند؛ یعنی اینکه در حاشیه هستند و از بابت آن ناراحت و دست به تجاوز (صرفا نباید جنسی باشد) میزنند تا به نوعی خودنمایی کنند. دروغ گفتن در کوتاه مدت ممکن است مفید باشد اما در بلند مدت شخصیت شما را نابود میکند. دروغگویی نوعی عدم احترام و یکی از نشانههای اصلی عدم عزت نفس است. اگر میخواهید به شما احترام گذاشته شود، ابتدا باید به خود احترام بگذارید.
برای احترام به حقوق دیگران باید عزت نفس خود را افزایش دهید. توهین کردن به اعتقادات، شهر، خانواده، ملیت و هویت شما هیچ چیز را تغییر نمیدهد! طبیعتا هرچقدر هم شما به دنبال رعایت حقوق دیگران و احترام به آنها باشید، باز ممکن است افرادی این رویه را در پیش بگیرند. بهترین کار اهمیت ندادن و بی توجهی است. آرامش درونی و فردی از هر چیزی مهمتر است.
نگاه مذهبی و دینی من چیست؟
پاسخ به این سوال بسیار سخت است. در واقع باید گفت من نسبت به هیچ چیزی تعصب ندارم و معتقد به نقد هرچیزی هستم. اگر سواد و دانش کافی برای نقد نداشته باشم، از نظرات منتقدین متخصص باانصاف استفاده میکنم که سالهاست روی یک موضوع خاص دینی و مذهبی تحقیق میکنند.
بحث احترام به ادیان یک موضوع قدیمی است که هیچوقت به نتیجه نمیرسد. با عدم تعصب به راحتی میتوان هرچیزی را مطالعه کرد و درباره هیچچیز جبههگیری نکرد. شما میتوانید هر باور دینی و مذهبی داشته باشید و در عین حال به نظر دیگران نسبت به باور خود اهمیت ندهید.
از آنجایی که در مورد شخصیتهای مذهبی حرف و داستان بسیار زیاد است، سعی میکنم مهمترین کارهای افراد را دنبال کنم. بسیاری از شخصیتهای مذهبی از جنبههای مختلف به خصوص اجتماعی برای من محترم هستند و تا حد ممکن به حواشی مربوط به آنها نمیپردازم. هر فردی در تاریخ میتواند برای ما نکات خاصی به همراه داشته باشد.
به قول عمادالدین نسیمی: «مسجد و میکده و کعبه و بتخانه یکیست / ای غلط کرده ره کوچه ما خانه یکیست»
صبر و تحمل در کنار عدم تعصب
ظرفیت و تحمل کردن ارتباط مستقیمی با سطح توقع دارد. هرچقدر شما توقع خود را نسبت به چیزی یا کسی بالاتر ببرید، صبر و تحملتان پایینتر میآید. ظرف خود را برای گنجایش هرچیزی زیاد کنید. صبر و تحمل هر دو عواملی بسیار مهم در زندگی بشری هستند. بسیاری از موفقیتها از همین تحمل و پشتکار در انجام کاری به دست آمده است. به قول سعدی: «بنشینم و صبر پیش گیرم، دنباله کار خویش گیرم»
زندگی بشری هیچگاه آسان نبوده است. در دنیای فناوری ما تلاش میکنیم با سرعت و تغییر خود را وفق دهیم در حالی که وجودمان نیاز به آرامش و ایستایی دارد! هر روز یک محصول و کالای جدید به بازار میآید و ما به سرعت به دنبال دریافت آخرینها هستیم. نکته کلیدی در دنیا استفاده از ابزارها است نه صرفا دارا بودن آنها. در مورد کالاها، برندها و ابزارها هم روی هیچ چیزی نباید تعصب داشت و باید با تحقیق، صبر و آرامش تصمیمگیری کرد.
تعصب نداشتن باعث میشود بهتر بتوانید انتخاب کنید. برندها به دنبال به دست آوردن تعصب شما هستند! هر گاه احساس کردید چیزی یا فردی بیش از اندازه افکار شما را تحت تاثیر قرار میدهد، از آن فاصله بگیرید و از زاویه دیگر به خود بنگرید. در این صورت احتمالاً متوجه یک فرافکنی در وجود خود نسبت به سوژه تعصب خواهید شد. من هیچ تعصبی نسبت به هیچ چیزی در هیچ زمانی نداشته و ندارم! هر کسی میتواند به هرچیزی از BDSM توهین کند. توهین کردن و تمسخر هیچکسی تاثیری در این فرایند، گرایش و رابطه ندارد.
عشق و محبت
عاشقی یکی از مباحث خارقالعاده بشری است که همچنان در مورد آن صحبتها و حرفها وجود دارد و از ابتدای زندگی بشر با او همراه شده است. هر کسی عشق را به نوعی فهمیده است. گروهی آن را مختص به خدا، عدهای مختص به معشوق زمینی و افرادی آن را از اساس انکار میکنند. من اما در این نوشته دیدگاه و بینش شخصی خود نسبت به عشق را بازگو میکنم.
با یکی از ابیات حکایتی از دفتر سوم مثنوی مولانا شروع میکنم: «عشق از اول چرا خونی بود؟ / تا گریزد آنک بیرونی بود!»
در واقع عشق از اول هم قرار نیست آسان باشد و با خون، سختی و درد همراه است. بهتر بگویم عشق قرار نیست به راحتی به دست بیاید. عاشقی و عشق یک مرحله از زندگی است که باید آن را تجربه کرد و آموخت.
خوشی و غم، آزادی و اسارت، مثبت و منفی، سیاه و سفید، آرامش و خون، آسانی و سختی، همه و همه یعنی عاشقی. به قول حافظ «که عشق آسان نمود اول ولی افتاد مشکلها». بسیاری صرفا بخش اول را عاشقی میپندارند و تلاشی برای حفظ و ادامه آن نمیکنند. عشق همزمان با فدا کردن و فنا شدن، غرور و خویشتنداری است. معجزه عشق همین پارادوکسهای عجیب است.
در عشق اول باید عاشق خود بود
عاشقی از خود شروع میشود. کسی که عاشق خود باشد و به خود توجه کند میتواند به دیگران نیز عشق بورزد. کسی که صرفا به دنبال عشق ورزیدن به دیگران است و خود را فراموش میکنند، در واقع عاشق نیست و تصور عاشقی را دارد. او از این بهانه برای ترحم عشق و خریدن توجه استفاده میکند. آدمی که عاشق خود باشد بدون توجه دیگران هم میتواند به خوبی زندگی کند.
عاشق خود شدن به سادگی به دست نمیآید. شما باید سرد و گرم روزگار را بچشید. باید آسیب ببینید تا به قلبی قوی دست پیدا کنید. بهترین راهنما برای یادگیری عاشقی، مطالعه آثار ادبی بزرگان جهان است. آثاری که امروزه در دست ما هستند و از میان کتابهای زیادی به یادگار ماندهاند و جاودانه شدهاند. شاعران زیادی هم عصر حافظ بودند و بعد از او آمدند و رفتند؛ اما دیوان اشعار حافظ جاودانه شد. جاودانگی بی دلیل نیست و به دنبال یک عشق بزرگ میآید. خالق اثر در ابتدا یک عشق خاص نسبت به خود پیدا کرده که در پی آن، عشق نیروی محرکه لازم برای خلق آن اثر شده است.
در زندگی و رابطه هم ماجرا همین است. شما تا زمانی که عاشق خود نباشید، به یک رابطه موفق و شاد و اصطلاحا موفق نمیرسید! رسیدن به رابطه صرفا برای رابطه یکی از اشتباهات رایج است. زمانی که شما هنوز خود را درک نمیکنید، نمیتوانید در یک رابطه به درستی پیش بروید. اگر طرفین یک رابطه عاشق خود باشند، به خوبی عشق را به دیگری تقدیم میکنند و این نیروی فوقالعاده سبب شادی و پایداری رابطه آنها میگردد. رابطهای که در آن کسی به دنبال حذف شدن دیگری نیست!
عاشقی کردن آموختنی است
باور کنید عاشقی کردن یادگرفتنی است. عاشقی یک هنر و مهارت است که باید آن را یاد بگیرید. نه کسی به به راحتی به شما یاد میدهد و نه از وقتی متولد میشوید با شماست. عاشقی یک هنر است که بخشی از آن به شخصیت شما بر میگردد و بخشی به جهانبینی شما. تک تک موزیکهایی که گوش میکنید، کتابهایی که میخوانید، فیلم و سریالهایی که میبینید و دوستانی که انتخاب میکنید، روی هنر و عشقورزی شما تاثیر میگذارند. پیشنهاد میکنم اگر در ابراز عشق مشکل دارید، سنت شکنی کنید و به جای گوش دادن به سبک موزیک همیشگی، یک سبک کاملا متفاوت از سلیقه خود را امتحان کنید. کتابها و داستانهای جدیدی بخوانید. سعی کنید بیشتر شنونده باشید تا گوینده. در مورد هیچ داستان و قصه و عشقی نظر ندهید و بگذارید فقط اطلاعات به ذهن شما وارد شود. این دگرگونی در یادگیری به بهبود مهارت عاشقی کمک میکند.
برای یادگیری عاشقی، شما باید تجربه کنید. از اشتباهات گذشته خود درس بگیرید و ترسی از تکرار دوباره آن نداشته باشید. عاشقیها ببینید و از انجام آنها ترس نداشته باشید. عاشقی را با سکس سریع با افراد مختلف اشتباه نگیرید. عشق بازی کنید و عاشقانه بخندید و از لحظههای خود لذت ببرید.
به قول سعدی « سعدیا دور نیک نامی رفت / نوبت عاشقیست یک چندی»
عاشقی یعنی توجه کردن
یک روزی دوستی به من در مورد عشق بین پدر و مادر خود گفت. پدرش به او گفته بود «عاشقی یعنی باور داشته باشی طرف مقابل بیشتر برای تو انرژی و زمان میگذارد و تلاش کنی آن را جبران نمایی». این نگاه به عشق برای من بسیار دلنشین و زیبا بود. این نگاه دنباله باوری است که به عشق دارم. عاشقی یعنی لطف!
زمانی که طرفین رابطه کارهای یکدیگر را وظیفه نبینند و به آن به چشم لطف باور داشته باشند، رابطه سالم و درست پیش میرود. جدای از یک رابطه عاطفی میتوانید این را در کار و شراکت هم ببینید. این نگاه که افراد برای انجام کارها لطف میکنند، واقعا حس بهتری به طرفین منتقل میکند. اگر مبنای دید شما به عملکرد طرف مقابل به عنوان یک لطف باشد، به دنبال جبران آن بر میآیید و به این لطفها توجه میکنید. اگر وظیفه ببینید، تلاشی برای جبران و در نهایت نشان دادن عشق نخواهید کرد.
بر اساس لطف جلو بروید و سعی کنید در رابطه توقعی نداشته باشید. اگر طرف مقابل کارهای شما را درک کرد و برای جبران آن تلاشی انجام داد، به راستی به دنبال نشان دادن عشق است؛ اما اگر هیچ واکنشی نداشت و کارهایتان را وظیفه شما دید، بهتر است در نگاه خود به معشوق تجدید نظر کنید!
زمانی که شما به فردی علاقهمند باشید در هر شکل و حالتی، به او توجه میکنید. بسته به جایگاه فرد با او ارتباط برقرار میکنید. اگر به یک فرد علاقه داشته باشید اما جایگاه او برای شما پایین باشد، برای مثال در هنگام بیماری به یک تماس کفایت میکنید اما اگر آن فرد یک دوست صمیمی باشد، جز به دیدار و عیادت حضوری راضی نمیشوید. نمیتوانید با یک پیام دایرکت اینستاگرام به صمیمیترین دوست خود، عشق و علاقه خود و اهمیت سلامتیاش را در نظرتان به او نشان دهید.
به قول حافظ: «عاشق شو ار نه روزی کار جهان سر آید / ناخوانده نقش مقصود از کارگاه هستی»
محدودیت یعنی تبدیل شدن به مرده متحرک
وجود انسان از محدودیت و کنترل شدن متنفر است. محدودیت نوعی در بند کردن است. این نوع محدودیت نباید با محدودیت خودخواسته در BDSM اشتباه گرفته شود. زمانی که با کسی در رابطه هستید، اولین مساله اعتماد است. اگر به هر دلیلی به دنبال ایجاد محدودیت هستید یعنی اعتماد وجود ندارد. محدودیت در هر حالتی برای شما مضر میشود. اجازه بدهید افراد آگاهانه تصمیم به انجام ندادن برخی کارها بگیرند.
اعتماد در زندگی و رابطه مانند پی و بستر یک ساختمان است. هرچقدر سستتر باشد، پی یک رابطه زودتر فرو میپاشد. برای همین است در بسیاری از مقالات مربوط به روابط باز و چند نفره به این موضوع اشاره میکنم و تاکید دارم تا زمانی که رابطه شما سالم و در آرامش نیست، به فکر سکس با افراد دیگر نباشید. اگر سنگبنای رابطه شما سست است و نمیتوانید در سادهترین حالت به یکدیگر اعتماد کنید بهتر است وارد مرحله بعد نشوید. به هیچ عنوان فکر نکنید با ازدواج کردن چیزی بهتر میشود.
عاشقی، خیانت، سکس و دلبرها
رابطه برای من یعنی اعتماد و ایمان متقابل داشتن. زمانی من وارد رابطه میشوم که فرد مقابل بدون هیچ ترسی به من ایمان داشته باشد. نوع نگاه من به عشق نیز، ایمان و اعتماد میباشد و صداقت ریشه اصلی اعتماد است. شما میتوانید به یک سوال پاسخ ندهید و بهتر است بگویید الان پاسخ نمیدهم تا اینکه دروغ بگویید. همیشه باید به یکدیگر فرصت تنهایی بدهید. زمانی که عاشق میشوید، ترسی از بیان آن نداشته باشید. مهم نیست جنسیت شما چیست. مهم این است حسرت ابراز نکردن عشق و علاقه خود را نخورید.
از نظر من خیانت یک تعریف کاملا ساده دارد. استفاده از دیگری در جهت رسیدن به اهداف شخصی و له کردن او زیر پای خود!مرحله بعدی خیانت برای من دروغ گفتن است. سکس با یک فرد اصلا اهمیتی ندارد. مساله مهم دروغ گفتن است. اعتقاد دارم یک رابطه به هیچ شکلی نباید طرفین را محدود کند به خصوص در سکس. اینکه افراد انتخاب کنند با کسی خارج از رابطه سکس نکنند یک لطف دو طرفه باید باشد نه وظیفهای که بر روی دوش آنها سنگینی کند.
به سختی از مرحله BDSM خارج و وارد حالت سکس و معاشقه میشوم. برای من دیدن لذت سابمیسیو و هیجان او آرامشبخشتر است تا صرفا دخول و سکس. هر آدمی در زندگی میتواند عاشق چند نفر شود یا همزمان چند نفر نسبت به او ابراز علاقه کنند. لازم است هدف رابطه با هر فرد به خوبی مشخص شود. اگر کسی به شما علاقه دارد اما شما ندارید باید مستقیم به او بگویید. سکس با فرد جدید هیجان دارد اما نباید به قیمت از بین رفتن آرامش خود شما تمام شود.
عاشقی من بر اساس احترام، فرصت شنیدن و گفتن، توجه دو طرفه، اعتماد بی چون و چرا و صداقت بدون ترس است. در عشق ابتدا باید عاشق خود بود. زمانی که عاشق خود باشید میتوانید عشق را ابراز کنید. هر فردی در جایگاه خود میتواند از عشق شما بهرهمند شود و عشق صرفا سکس نیست. کسی که شایستگی ویژهای داشته باشد، لایق قلب شما میشود. بدن و جسم و جان شما میتواند به هر شکلی استفاده شود. در رابطه صداقت را در پیش بگیرید و اگر به دنبال رابطه با چند نفر دیگر هستید، حتما به افراد درگیر در رابطه بگویید. سکس با کسی که به شما آرامش نمیدهد، عذاب درونی به همراه دارد.
به قول مولانا: «شمس الحق تبریزی از خلق چه پرهیزی / اکنون که درافکندی صد فتنه فتانه»
زندگی، مهربانی و خشم
زمانی به شدت به دنبال پول بودم و تمام تمرکز و توجهام متوجه پول بود. در این دوره خشم و عصبانیت من افزایش پیدا کرده بود. دقیقا اولویت اصلی زندگی من پول شده بود. تقریبا یک سال بعد از شروع پول جمع کردن و کار زیاد، خیلی ناگهانی در یک گالری هنری متوقف شدم. به یاد آوردم که تمام اهداف و آرمانهای خودم را فراموش کردهام. در واقع برای پول خود و علایقم را فراموش کرده بودم. نکته جالب اینکه هر پولی هم جمع شده بود، به یک بهانهای خرج شد. در واقع آن پول با شادی و لذت به دست نیامده بود پس با لذت هم مصرف نشد.
پس از این ماجرا به زندگی و پول درآوردن تغییر کرد. لذت و آرامش شخصی اولویت اصلی شد. باید بدانید بعد از این تغییر، هم دوستان بهتری پیدا کردم، هم روند کاریام رشد بسیار بهتری پیدا کرد و هم خیلی بهتر از زمانی که ۲۰ ساعته کار میکردم، در ۱۰ ساعت درآمد کسب کردم.
زندگی دقیقا یعنی رفتن به دنبال رویا و چیزی که به آن علاقه دارید. زمانی که لحظههای شما با رویاها و علایقتان بگذرد، بیشتر آرامش میگیرید و کمتر بهانه برای خشم پیدا میکنید. برای آرامش خود باید کار کرد نه برای پول در آوردن!
تجربهگرایی
من کاملا تجربهگرا هستم. دانش و علم نیز تجربه بشری است که صورت مکتوب و مستند در اختیار ما قرار گرفته است. از این رو تجربهگرایی را یک گام فراتر از مستندات میبینم. شما با تجربه میتوانید به یک درک جدید برسید که در هیچ جایی به شیوه شما مستند نشده است.
در تجربه گرایی شما بالغتر میشوید. سعی کنید هر چیزی را امتحان کنید. از خانواده و دیگران بخواهید اجازه و فرصت امتحان کردن را به شما بدهند. قرار نیست لزوما برای انجام هر کاری که میخواهید، با انبوهی از تحلیل مواجه شوید. تمایل به کار کردن دارید؟ امتحان کنید. بدون شک هیچ محیط و محلی برای کار در بهترین حالت نیست. پس به دنبال کمال مطلق نباشید و امتحان کنید.
هنر، ادبیات و دانش
فرهنگ از مهمترین مقولههای بشری است که آدمی را از جایگاه فعلی به حرکت وادار میکند. هر جامعهای چه کوچک چه بزرگ فرهنگ و آداب خاص خود را دارد. شناخت و یادگیری این خردهفرهنگها یکی از جذابترین لذتهای زندگی من است. شما با آداب و رسوم مردمان مختلف آشنا میشوید و به باز شدن دیدتان نسبت به زندگی کمک بسیار زیادی میکند.
از بزرگترین مصداقهای فرهنگ، هنر (ART) است. هر جامعهای در یک هنر برای خود سرآمد میشود. اگر به دنبال باله هستید باید به سن پترزبورگ بروید و اگر تئاتر برای شما مهم است هیچ جایی بهتر از پاریس برای درک آن وجود ندارد. هنر به زندگی رنگ میبخشد و زمانی که شما در آستانه فروپاشی ذهنی و روانی هستید، با مراجعه به آن به زندگی باز میگردید.
ادبیات جنبه داستانی و ماجراجویانه فرهنگ است. از طریق ادبیات شما میتوانید آداب و هویت یک جامعه را شناسایی کنید. بررسی مفهوم ریاکاری در ادبیات فارسی با اروپا در دوران قرون وسطی نشان دهنده اهمیت این موضوع در ایران نسبت به اروپا است. آثار ادبی شما را به سرزمینهای جادویی وارد میکند و به کمک آن میتوانید با هویتها و فرهنگها، چه مربوط به گذشته، چه جوامع دیگر، آشناتر شوید. ادبیات مهمترین پناهگاه من برای آرامش است.
زمانی که به دنبال یک هیجان جدید هستم به سراغ دانش و علم میروم. این مقوله میتواند شما را با آخرین معجزات بشری آشنا کند. تصور اینکه شما هم میتوانید بخشی از آن باشید، بسیار هیجانانگیز است و به من نیروی کافی برای دنبال کردن آن را میدهد. فرقی ندارد دانش فیزیک باشد یا علوم اخترشناسی یا کامپیوتر، زمانی که شما به دنبال رفع نیاز خود باشید، به سراغ علم میروید و با تلاش برای ساخت محصولات جدید، نیاز خود را برطرف میکنید. هیچگاه خود را دست کم نگیرید.
چرا عصبانی نمیشوم و چگونه خشم را کنترل میکنم؟
پاسخ یک عبارت است: پایین آوردن سطح توقع! از زمانی که دیدن دنیا را شروع کردم، با مردم مختلف آشنا شدم و متوجه شدم که چرا آسمان همه جای دنیا یک رنگ است، تصمیم گرفتم سطع توقع خود را نسبت به انسانها پایین بیاورم. انتظار خاصی از کسی ندارم و همین کمک بزرگی به کنترل خشم و عصبانیت من کرد.
مدت زیادی است که از کسی انتظاری ندارم. زمانی که به کسی یک وظیفه یا کار را میدهم، اگر درست انجام داد که عالی، اما اگر به دنبال معطل کردن و وقتکشی بود، به سراغ فردی دیگر میروم. در نهایت به جای منتظر ماندن برای کسی دیگر، از راهحلهای جایگزین استفاده میکنم.
مهارت کنترل خشم یکی از مهمترین ویژگیها برای BDSM است. تا حد امکان سعی میکنم با عصبانیت، خشم و خشونت وارد یک جلسه BDSM نشوم. نمایان کردن یک خشونت خودخواسته بسیار بهتر از یک عصبانیت واقعی است زیرا شما در خشم کنترل کاملی بر روی افکار و اعمال خود ندارید و این امر میتواند منجر به اتفاق غیر قابل جبرانی شود.
آیا من به شما نیاز دارم یا شما به من؟
از زمانی که خودم را شناختم تصمیم گرفتم به شیوهای زندگی کنم که دیگران به من نیاز داشته باشند، نه من به آنها. بدون شک من هم به دیگران نیاز خواهم داشت اما نحوه بیان این نیاز و مطرح کردن آن بسیار مهم است. وقتی کسی کاری برای شما انجام میدهد بدون شک باید برای او جبران کنید چرا که مدیون وی میشوید. پول یک ابزار بسیار خوب برای جبران لطفهای دیگران است.
در روابط و به خصوص BDSM من این موضوع را به صورت شفاف مطرح میکنم. کسی که تصمیم میگیرد سابمیسیو من برای چند روز باشد به خوبی میداند که او به من نیاز دارد و نه من به او. البته من هم لذت میبرم اما هیچوقت التماس رابطه را نمیکنم. به نظرم به عنوان سابمیسیو هم نباید التماس رابطه را بکنید. با یک غرور کافی درخواست خود را مطرح کنید. به کسی که مستقیم نیاز خود را مطرح میکند و از بیان نیاز خود به من ابایی ندارد، بیشتر اهمیت میدهم و احترام میگذارم.
و در نهایت، دنیا فوقالعاده زیباست
دنیا بسیار زیبا است و افراد درون آن خوب هستند، مگر خلاف آن ثابت شود. انسانها با هر باوری محترم هستند و اهمیت ندارد به چه چیزی اعتقاد دارند چرا که شما اشخاص را میپذیرید نه لزوما باورهای آنها را. صادقانه با انسانها رفتار کنید و از بیان باورهای خود ترسی نداشته باشید. باید عاشق شد و در بیان عشق کوشا بود. هر گرایش و حسی که داشته باشید بدون ترس از قضاوت آن را بیان کنید و لذت خود را با کسی که لیاقت شما را دارد، تقسیم کنید.
با کسی وارد رابطه شوید که نه به دنبال تغییر دادن او باشید و نه او چنین چیزی را هدف رابطه بداند. رابطه باید برای شما آرامشبخش باشد. بسیار بگردید و انسانها را بشناسید تا به فردی برسید که کاملا یکدیگر را درک کنید. زندگی کوتاه نیست پس فکر نکنید تنها همین امروز و دیروز برای شما وجود دارد. به دنبال رویاها و آرزوهای خود بروید و استعدادهای درونیتان را شکوفا کنید.
در روابط و گرایشهای جنسی، حتما موارد ایمنی را رعایت کنید. برای رسیدن به آرامش در سکس شما اولویت اصلی هستید. سعی در آرامش بخشیدن به خود کنید و به هیچ عنوان برای سکس کسی را فریب ندهید. شرافت را معیار زندگی و روابط خود قرار دهید. اگر چیزی را نمیخواهید مستقیم بیان کنید و به خواستهها و تمایلات دیگران احترام بگذارید.
در حال حاضر چند سالی است که با یک خانم زیبا و دلبر در رابطه باز هستم و با او زندگی میکنم. ایشان فوقالعاده باهوش، بالغ و مهربان هستند و به خوبی انگیزهها و اهداف خود را در زندگی میدانند. رابطه با ایشان یکی از مهمترین نقاط زندگی من بوده است. مهمترین نقطه قوت برای ما، گفتگو و صحبت در مورد مسایل مختلف و مورد اختلاف است؛ و از همه مهمتر پذیرفتن باورها و نظرات یکدیگر بدون تلاش برای ایجاد تغییر است. همزمان اسلیو هم تربیت میکنم و کسانی که جلسههای موقت بیدیاسام میخواهند، به من مراجعه میکنند.
هرچقدر شما زیباتر با دنیا و مردمان آن برخورد کنید، دنیا به شما بیشتر محبت میکند. راه رسیدن به خود و خدا، از میان انسانها میگذرد.
اونتاشگال . آبان ۱۳۹۹ . نوامبر ۲۰۲۰ . لندن
نوشتههای روزمره، خاطرات و مطالب بیشتر از اونتاشگال را در شبکههای اجتماعی دنبال کنید
آیا از تماشای سکس شوهر خود با زنی دیگر لذت میبرید؟ آیا فکر میکنی یک زن بیغیرت نسبت به شوهر یا دوست پسر خود هستید؟ آیا تصور دیدن جیغهای یک زن به واسطه قدرت شوهرتان در سکس، برای شما لذت بخش است؟
امروزه افراد زیادی درباره کاک کویین و ویکسن صحبت میکنند، اما آیا واقعا میدانید که آن چیست؟ و اگر جوابتان مثبت است، آیا میدانید چگونه بایدیک کاک کویین باشید؟ برای یادگیری تبدیل شدن به یک ویکسل یا Cuckquean با ما همراه باشید.
این مقاله با موضوع «کانال چهارم، صداقت» نوشته شده است. روابط چند نفره، تک پر بودن، خیانت کردن، هیزی، بی غیرتی، عشق خدایی، عشق بدون سکس و موارد این چنینی در میان آدمها بیشتر دیده میشود. در گذشته نیز گرایشهایی مانند کاکولدیم یا بیغیرتی وجود داشت اما به صورت عمومی کسی چیزی نمیگفت. به واسطه اینترنت امروزه بیشتر در این مورد صحبت میشود و زوجها با آن آشنایی دارند. از آنجایی که باور دارم ازدواج و رابطه داشتن به معنی محدودیت خودخواسته نیست، تصمیم گرفتم فعالیت موضوع جدید وبلاگ با عنوان «کانال چهارم، صداقت» را آغاز کنم.
مقاله فعلی به سبک ترجمه آزاد در وبلاگ منتشر میشود. نوشتههای ترجمه آزاد با هدف بیان واقعیتها از منابع معتبر ترجمه شدهاند. از دوست عزیزم ماتیلدا برای ترجمه، سپاسگزارم. اگر شما هم میخواهید در ترجمههای بعدی همراه باشید و یا پیشنهادی برای یادیگری دارید و حتی میتوانید در تصویرسازی به ما کمک کنید، کافیست در صفحه تماس و همکاری پیام بدهید.
این مقاله توسط ناتاشا ایوانوییک در وبلاگ LovePanky منتشر و در وبلاگ اونتاشگال به فارسی برگردانده شده است.
جهت تبلیغات در وبلاگ اونتاشگال، در صفحه تماس به ما پیام دهید.
من کلمه کاک کویین را شنیده بودم اما هیچ ایدهای در مورد معنی آن نداشتم. نمیتوانستم معناهای متفاوت عبارات سکسی را درک کنم. منظورم این است من میدانستم کاکولد مردی است که همسرش با مردان دیگر سکس دارد، اما فکرش را نکرده بودم که چنین زنی نیز وجود دارد. اما حال از اینترنت ممنونم که باعث شده چیزهای جدید بیاموزم.
اگر میخواهید که یک کاک کویین باشید، ابندا از لحاظ روانی آماده شوید. این کار به آن سادگی که به نظر میآید نیست. چرا؟ زیرا ما در زمینه سکس و روابط انسانهای وابسته به اجتماع هستیم. آیا انواع دیگری از رابطه به جز تک همسری وجود دارد؟ قطعا بله اما آیا آنها رایج هستند؟ بدون شک خیر!
الزامات کاککوئین بودن چیست؟
بنابراین اگر میخواهید کاک کویین بودن را امتحان کنید، به سمت آن بروید. هرچند پیش از آنکه واقعا تجربهاش کنید لازم است سوالهایی از خودتان بپرسید تا خود را برای چنین کاری آماده کنید. شاید به این نتیجه برسید که واقعا میخواهید امتحانش کنید و شاید با نتیجهای معکوس بفهمید این کار اصلا مناسب شما نیست.
اما پیش از هر نتیجه گیری باید بدانید کاک کویین بودن چگونه است. آماده بودن همواره خوب است.
کاک کویین واژه مخالف کاکولد است. اگر بخواهم به زبان ساده بگویم، کاک کویین زن متاهلی است که همسرش با زنان دیگر سکس دارد. یک کاک کویین از مشاهده سکس همسرش با زنان دیگر تحریک میشود. این کار کاملا با رضایت طرفین همراه است، بنابراین هردو طرف بر سر شرکت در چنین فعالیتهایی با یکدیگر توافق میکنند.
دو. نقشها چگونهاند؟
در فرهنگ کاک کویین مرد معمولا نقش سلطهگر داشته و زن سابسمیسیو. حال کاک کویین با همسر خود و در حضور پارتنر دیگر به سکس میپردازد، اما معمولا هنگامی که همسرش به او اجازه دهد. عموما روابط کاککوئیین به شکل تریسام و سه نفره هستند.
سه. این یک فتیش هتروسکشوال است
در اغلب موارد رابطه کاک کویین یک رابطه هتروسکشوال است، بنابر زن فقط با همسر خود سکس خواهد داشت. این رابطه میتواند بایسکشوال نیز باشد، بنابراین زن میتواند تنها با همسرش یا با همسرش و زن دیگر به سکس بپردازد. اما معمولا چیزی فراتر از این نیست و مرد با مرد دیگری وارد رابطه جنسی نخواهد شد.
چهار. فتیشهای یک رابطه کاک کویین با یکدیگر تفاوت دارند
هیچ قانونی درباره کارهایی که میتوانید یا نمیتوانید در سکس انجام دهید وجود ندارد. این مسئله کاملا به آنچه شما و پارتنرتان به آن علاقه دارید بستگی دارد و معمولا متغیر است. به هرحال این کار میتواند شامل تحقیر، بیدیاسام و مجلس عیش و نوش گردد. تمامی اینها کاملا به زوجین بستگی دارد.
پنج. دربارهاش با پارتنر خود صحبت کنید
اگر در این باره نگرانید حتما با پارتنر خود درباره آن صحبت کنید. به وی اجازه دهید نظر و احساس شما را درباره عقیده خود بدانند. اگر با این مسئله احساس راحتی نمیکند او را مجبور نکنید، اجازه دهید مدتی در این باره فکر کند و پس از حدود دو هفته دوباره آن را مطرح کنید.
شما حتما باید رضایت دوطرفهای برای انجام این کار داشته باشید، در غیر این صورت به سادگی به پارتنر خود خیانت خواهید کرد.
شش. محدودیتهایی مشخص کنید
اگر پارتنر شما میخواهد این رابطه را امتحان کند، مهمترین چیز تعیین محدودیتها است. ممکن است این مسئله برایتان اهمیت نداشته باشد، اما به من اعتماد کنید، محدودیتها ضروری هستند.
هنگامی که در میانه انجام کاری هستیم، گاهی کنترل از دستمان خارج میشود و به همین دلیل است که محدودیتها لازمند. ممکن است بعدا عدم آگاهی را بهانه کنیم و پشیمان شویم، پس حتما آنها را تعیین کنید.
هفت. هیچ خیانتی وجود ندارد
بسیاری از افراد فکر میکنند این کار نوعی خیانت است. اما نیست. اگر شخصی فکر میکند این کار خیانت است در واقع اصل موضوع را متوجه نشده است. اما قضاوت نکنید، برای اکثر مردم پذیرش این مسئله کار سختی است. در واقع ممکن است در ابتدا فهم این مسئله که شما میخواهید هم با پارتنر خود و هم با دیگران باشید برای او سخت و شکه کننده باشد.
هشت. هر زمان که همسرتان اجازه ندهد، خیانت کردهاید
اینجاست که خیانت رخ میدهد. اگر اجازهای داده نشده و شما میخواهید هرجور شده کارتان را انجام دهید، این کار عین خیانت است. شما تنها هنگامی مجاز به سکس با دیگران هستید که پارتنرتان اجازه دهد. عمل نکردن به محدودیتهای تعیین شده خیانت به توافقی است که انجام دادهاید.
نه. از قبل آگاهی نسبت به تمایلات جنسی خود داشته باشید
اگر میخواهید چنین کاری انجام دهید، مطمئن شوید که تسلط و شناخت کافی نسبت به خود دارید. بدانید که تنها به دنبال لذت جنسی هستید. آخرن چیزی که دلتان میخواهد تجربهاش کنید درگیر کردن عاطفی شخش سومی است که با او میخوابید.
ده. این مسئله را با پارتنر خود امتحان کنید
اگر هر دو توافق کردهاید چنین کاری انجام دهید و هر دو نیز تازه کارید، ممکن است ندانید باید چه کار کنید.
ابتدا یکسری محدودیتهای عمومی تعیین کنید، اگر چه در حین فعالیت کاک کویین خود متوجه خواهید شد به چه چیزهایی علاقه داشته و به چه چیزهایی علاقه ندارید. ممکن است بخواهید بیشتر یا کمتر نقش سابمیسیو داشته باشید، بنابراین هنگام تجربه به یاد داشته باشید چه چیزهایی را دوست دارید و چه چیزهایی را دوست ندارید.
یازده. پس از اولین تجربه، درباره آن صحبت کنید
رابطه کاک کویین تنها هنگامی عملی است که کاملا با پارتنر خود ارتباط برقرار کنید. باید بدانید که آنها چه احساسی داشتند، کدام بخش را دوست داشته و کدام بخش را دوست نداشتند.
بنابراین پس از اولین تجربه کاک کویین، بنشینید و بحثی جدی با پارتنر خود داشته باشید. اینگونه قادر خواهید بود محدودیتها را مشخص کنید. هردو نیز میفهمید چگونه به یکدیگر لذت بیشتری دهید.
دوازده. یک پارتنر سوم پیدا کنید
بهترین راه برای انجام این کار میتواند عضویت در گروههای سکسی باشد. اینگونه افرادی را با سطوح متفاوت تجربیات جنسی خواهید دید و آنها صبورانه راه را به شما نشان خواهند داد. بعلاوه این گروهها خیلی خوب سامان دهی شدهاند و استاندارد بالایی از سلامتی و امنیت دارند. شما خواهید آموخت که چگونه یک رابطه تریسام امن داشته و از هرگونه بیماری جنسی پیشگیری کنید.
افراد زیادی تمایلات و علایق جنسی خود را از ترس قضاوت جامعه مخفی میکنند. به شرطی که تجاوز نباشد و به حقوق دیگری تعرض نکنند، اشکالی ندارند. اگر یک خانم کاک کوئین هستید، بهتر است بدون ترس با همسر خود صحبت کنید. چنین علایق و گرایشهایی در هر فردی ممکن است به وجود بیاید.
اونتاشگال . آبان ۱۳۹۹
نوشتههای روزمره، خاطرات و مطالب بیشتر از اونتاشگال را در شبکههای اجتماعی دنبال کنید
رابطه باز یا اوپن رلیشن دقیقا چیست؟ بستگی دارد چه کسی به این سوال پاسخ دهد. دو تعریف متفاوت وجود دارد. طبق تعریف اول «رابطه باز» عبارتی است که به عنوان یک چتر تمام مدلهای روابط غیر تک نفره را پوشش میدهد، مثل چندهمسری، هوسرانی، بی بند و باری و چند پارتنری. این تعریف بر این مبناست که تکپارتنری یعنی بسته بودن رابطه و تمام سایر اشکال غیر تکپارتنری روابط باز هستند.
تعریف دوم و رایجتر میگوید روابط باز نوعی از روابط چندپارتنری هستند که زیر چتر اخلاقی این دسته از روابط قرار میگیرند. روابط باز معمولا به این صورت هستند که دو طرف در ابتدای شروع رابطه با یکدیگر توافق میکنند تنها رابطه جنسی و نه رابطه عاطفی خود را به روی دیگران بگشایند. بنابر این از آنجا که امکان وجود رابطه با شخصی غیر از شخص اصلی، چهارچوب «روابط باز» است، برای آن که بفهمید منظور دقیق فرد از رابطه باز چیست، باید از او بپرسید. در این نوشته برای شما به صورت کامل و جامع اوپن رلیشن یا رابطه باز را شرح میدهیم.
این مقاله با موضوع «کانال چهارم، صداقت» نوشته شده است. روابط چند نفره، تک پر بودن، خیانت کردن، هیزی، بی غیرتی، عشق خدایی، عشق بدون سکس و موارد این چنینی در میان آدمها بیشتر دیده میشود. در گذشته نیز گرایشهایی مانند کاکولدیم یا بیغیرتی وجود داشت اما به صورت عمومی کسی چیزی نمیگفت. به واسطه اینترنت امروزه بیشتر در این مورد صحبت میشود و زوجها با آن آشنایی دارند. از آنجایی که باور دارم ازدواج و رابطه داشتن به معنی محدودیت خودخواسته نیست، تصمیم گرفتم فعالیت موضوع جدید وبلاگ با عنوان «کانال چهارم، صداقت» را آغاز کنم.
مقاله فعلی به سبک ترجمه آزاد در وبلاگ منتشر میشود. نوشتههای ترجمه آزاد با هدف بیان واقعیتها از منابع معتبر ترجمه شدهاند. از دوست عزیزم ماتیلدا برای ترجمه، سپاسگزارم. اگر شما هم میخواهید در ترجمههای بعدی همراه باشید و یا پیشنهادی برای یادیگری دارید و حتی میتوانید در تصویرسازی به ما کمک کنید، کافیست در صفحه تماس و همکاری پیام بدهید.
این مقاله فوریه ۲۰۲۰ در مجله پزشکی HealthLine منتشر و در وبلاگ اونتاشگال به فارسی برگردانده شده است.
خانم لیز پاول، نویسنده کتاب «Building Open Relationships»، روانشناس و مربی سکس دوستانه LGBTQ تعریف زیر را برای روابط باز ارائه میدهد:
چندپارتنری یا رابطه باز تمرین یا تمایل یک رابطه عاطفی یا صمیمی با بیش از یک شخص به صورت همزمان است که تمامی افراد در رابطه از آن مطلع و نسبت به آن رضایت دارند.
بنابراین خیر، چندپارتنری همان رابطه باز نیست. با وجود این که داشتن رابطه عاطفی با بیش از یک شخص در چندپارتنری کاملا مجاز است، در روابط باز لزوما اینگونه نیست.
مربی سکس، آقای دیوید فراست، اشاره میکند که اغلب افرادی که به چندپارتنری تمایل دارند، این مسئله را به عنوان بخشی از شخصیت خود میدانند، دقیقا مشابه افراد گی یا افرادی با تمایلات کینکی. معمولا افرادی که در یک رابطه باز هستند اصلا حس نمیکنند که ساختار فعلی رابطه آنها چیز عجیبی است.
این رابطه با خیانت فرق دارد
افراد درگیر یک رابطه باز بر سر داشتن سکس یا رابطه عاطفی با اشخاص دیگر، با هم توافق میکنند. همچنین خیانت کردن امری غیراخلاقی شناخته میشود اما روابط باز در صورتی که درست پیش برود، کاملا اخلاقی هستند. در روابط باز خیانت اشکال دیگری دارد. برای مثال دروغ گفتن در این نوع رابطه یک خیانت بزرگ به حساب میآید.
علت اصلی در این نوع رابطه چیست؟
نکته و علت خاصی وجود ندارد. عموما افراد به علاقهمند به این نوع رابطه، به این علت وارد رابطه باز میشوند که فکر میکنند لذت، عشق، رضایت، ارگاسم یا هیجان بیشتری برای آنها خواهد داشت.
دلایلی که ممکن است به یک رابطه باز تمایل داشته باشید:
شما و پارتنرتان عشق زیادی برای بخشیدن دارید و باور دارید که میتوانید این عشق را به بیش از یک نفر ابراز کنید.
دوست دارید رابطه جنسی را با شخصی با جنسیت متفاوت از پارتنر خود تجربه کنید.
میل جنسی شما و پارتنرتان با یکدیگر هماهنگ نیست.
یک پارتنر آسکشوال (بدون میل جنسی) است و دیگری دیوانه سکس.
یکی از طرفین علایق و فانتزیهای کینکی داشته و میخواهد آن را تجربه کند و دیگری تمایلی به این مسئله ندارد.
دیدن (یا شنیدن درباره) سکس پارتنر خود با شخصی دیگر بسیار برای شما تحریک کننده است.
چگونه متوجه شویم این رابطه برای ما خوب است؟
متاسفانه سنجش صحیح بودن این نوع از رابطه برای اشخاص به سادگی پر کردن یک تست آنلاین و تصمیم گیری بر اساس نتایج آن نیست.
با کشف آن که چرا به چندپارتنری علاقه دارید و این مسئله برای شما چه معنی دارد شروع کنید. در طول رشد خود چه سیگنالهایی درباره تکپارتنری دریافت کردید؟
دقیق بگویید که چرا دوست دارید رابطه خود را باز کنید. آیا به این علت است که احساسات خود را بر شخص دیگری گسترش داده و دوست دارید کار بیشتری انجام دهید؟ آیا به این علت است که شما و پارتنر خود نیازهای فراوانی دارید و بهتر میدانید که از بیش از یک نفر برای رفع آنها کمک بگیرید؟
حال به خود اجازه دهید تصور کنید اگر در یک رابطه باز بودید زندگی شما چگونه میشد. وارد جزئیات شوید. کجا زندگی خواهید کرد؟ آیا بچهای خواهید داشت؟ آیا پارتنرتان نیز پارتنرهای دیگری خواهد داشت؟ چه نوعی از سکس را میخواهید تجربه کنید؟ چه نوعی از عشق؟ این فانتزی چه حسی به شما میدهد؟
در مرحله بعد، درباره غیرتک همسری اخلاقی بیشتر بیاموزید. با مطالعه درباره روابط باز و ادبیات چندپارتنری شروع کنید. در صورتی که میتوانید به میتینگهای گروههای چندپارتنری بروید و زوجهایی که از این سبک زندگی پیروی میکنند را در اینستاگرام و توییتر دنبال کنید.
رابطه باز چه مزایایی دارد؟
مزایای زیاد! قطعا دلیلی وجود دارد که بیش از یک پنجم زوجها تجربه چنین رابطه ای را داشته یا چنین رابطهای دارند! [منبع] برای برخی این رابطه به معنای سکس بیشتر است!
پاول میگوید: « من عاشق چندهمسری هستم زیرا شخصی تنوع طلب بوده و دیوانه تجربه چیزهای جدیدم و با سکس با آدمهای مختلف و متعدد این علاقه را ارضا میکنم. همچنین من گنجایش زیادی برای اجبار دارم – که برای لذت دیگری لذت است – همچنین دیدن ارگاسم و لذت کامل پارتنرم مرا خوشحال میکند.»
خانم دانا مکنیل، تراپیست خانواده و ازدواج و موسس Relationship Place در سن دیگو کالیفرنیا، میگوید «اگر سرانجام به بسته بودن رابطه خود پایان دهید، تمرین غیر تکهمسری اخلاقی میتواند به افزایش توانایی افراد در حل مسائل و مشکلات، برقرایی ارتباط و تعیین محدودیت کمک کند. این مسئله همواره زوجین را مجبور میکند چیزی را که واقعا از آن لذت برده و به آن نیاز دارند بشناسند.»
آیا این روابط زیانی هم دارند؟
هیچ زیانی در روابط باز وجود ندارد مگر آن که اشخاص با دلایل و منطق اشتباه وارد آن شوند. یعنی با خود صادق نباشند و به همدیگر دروغ بگویند.
پاول میگوید: «غیر تکهمسری میتواند مشکلات شخصی قبلی رابطه را تشدید کند. اگر در ارتباط گرفتن با دیگران مشکل دارید، مجبور بودن به ارتباط با دیگران به شکلی عمیق تر، با اشخاص بیشتر و درباره موضوعاتی متنوعتر میتواند به شما شانس بیشتری دهد تا پیامدهای آن را به عنوان یک دلیل تجربه کنید.»
دومین چیزی که در اینجا صدق میکند این است که شما آدم غیرصادق، حسود یا خودخواهی باشید. در این حالت به جای تحت تاثیر قرار گرفتن یک نفر از نتایج این اخلاقیات، چندنفر درگیر میشوند.
پاول میگوید: «غیر تکهمسری و چند پارتنری قرار نیست رابطهای که پایههای استواری ندارد را، درست کند.» بنابراین اگر به این دلیل میخواهید رابطه خود را باز کنید، به احتمال قوی منجر به تمام شدن رابطه میشود. برای اوپن رلیشن باید رابطه شما کاملا سالم و قوی باشد!
چگونه باید این مسئله را با پارتنر خود مطرح کنید؟
قرار نیست پارتنر خود را «قانع» کنید که وارد یک رابطه باز شود. یعنی زور و اجباری نباید در کار باشد. با یک «جمله خبری» شروع کنید و سپس حرفتان را به سمت پرسش سوال ببرید، مثلا:
«داشتم درباره روابط باز میخواندم و فکر کنم چیزیست که دوست دارم امتحانش کنم. آیا راحتی که درباره این مسئله صحبت کنیم؟»
«داشتم درباره سکس داشتن با آدمهای دیگه فکر میکردم، فکر کنم دوست داشته باشم امتحانش کنم. تا حالا درباره روابط باز فکر کردی؟»
«فکر کنم تماشای سکس یکی دیگه با تو خیلی هات باشه. تا حالا دلت خواسته یک نفر دیگر را به اتاق خواب خود دعوت کنیم؟»
«میل جنسی من از وقتی داروهای خاصی مصرف میکنم خیلی کم شده، داشتم فکر میکردم شاید بهتر باشه رابطه خود را باز کنیم تا تو برخی از نیازهای جنسیت رو برطرف کنی. فکر میکنی بخواهی درباره این مسئله صحبت کنیم؟»
اگر واقعا میخواهید در یک رابطه باز باشید و پارتنرتان با قاطعیت این پیشنهاد را رد میکند، احتمالا این ناسازگاری برطرف نشدنی است.
مک نیل میگوید: «در آخر، اگر یکی از طرفین در رابطهای قدیمی عمیقا دوست دارد رابطهای باز داشته باشد و دیگری نه، شاید بهتر باشد به جدا شدن فکر کنید.»
صریح بگویم: این سوال اشتباه است. برای آنکه بفهمید چرا، لازم است تفاوت میان محدودیت، توافق و قانون را بدانید.
پاول میگوید:ر«محدودیت چیزی است که به خود شما مربوط میشود. قلب، زمان، ذهن و بدن شما»
بنابراین شما میتوانید برای خود محدودیت ایجاد کنید و با شخصی که با اشخاص دیگر سکس بدون کاندوم دارد، بدون کاندوم سکس نکنید. شما نمیتوانید برای کسی که پارتنرتان با او سکس دارد محدودیت ایجاد کنید که چگونه سکس داشته و چگونه از کاندوم استفاده کنند.
پاول میگوید: «محدودیت به جای پارتنرمان، ما را متعهد میکند و مسئولیتی بر دوش ما میگذارد. محدودیت قدرت بیشتری به شخص میدهد.»
توافقها میتوانند توسط هرشخصی که تحت تاثر آن هاست بازبینی شوند
پاول توضیح میدهد: «اگر من و پاتنرم توافق کرده باشیم که همواره از کاندوم و دنتال دم و دستکش هنگام رابطه با پارتنر دیگر استفاده کنیم اما پارتنرم و یکی از پارتنرهایش نخواهند از این محدودکنندهها استفاده کنند، باید بشینیم و توافقی بنویسیم که هر سه ما با این مسئله راحتیم.»
توافق کردن روشی بسیار همدلانه و با ارزش برای زوجهایی است که به دنبال شخص سومی برای اضافه کردن به زندگی زناشویی خود میگردند.»
اغلب احساسات، تمایلات و نیازهای شخص سوم (گاهی به این شخص یونیکورن گفته میشود) از زوجین اهمیت کمتری دارد. در اینجا توافقها به شکل قانون ظاهر میشوند.
پاول میگوید: «قانون چیزی است که یک یا دو نفر آن را وضع میکنند برای اطرافیان خود و آن اشخاص حق اظهار نظری ندارند.»
در صحبت عامه، «قوانین» تلاشهایی هستند برای کنترل رفتار و احساسات پارتنر خود!
پاول میگوید: «میل به قانون گذاری اغلب برخواسته از شروط تکهمسری است که میگوید پارتنر ما نمیتواند بیش از یک شخص را دوست بدارد یا اگر شخص بهتری پیدا کند ما را ترک خواهد کرد.»
اگرچه خیلی از افراد تازه وارد میخواهند با قانونگذاری پیش بروند، پاول در این باره به آنها هشدار میدهد.
او میگوید: «معمولا قوانین با صلب قدرت و غیراخلاقی بودنشان در رابطه پایان مییابند، بهتر است با محدودیتهای شخصی شروع کنید.»
چه محدودیتهای احساسی باید قائل شوید؟
به گفته پاول، اکثر زوجها هنگامی که پای احساسات میآید وسط میخواهند قوانینی وضع کنند که مانع عاشق شدن شوند. ذهنیت غالب عشق را یک وسیله محدودکننده میداند که منجر به شکست میشود.
پاول میگوید: «مهم نیست که چقدر خوب خود را میشناسید، واقعا نمیتوانید پیش بینی کنید که ممکن است عاشق چه کسی شوید.»
بنانبر این به جای وضع قوانین «هر احساسی مممنوع»، پاول پیشنهاد میکند تجدید نظر کرده و این سوالات را از خود بپرسید:
من چگونه عشق را نشان میدهم؟
چگونه عشق را دریافت میکنم؟
من هرچندوقت یکبار نیاز دارم پارتنر خود را ملاقات کنم که احساس ارزشمند بودن داشته باشم؟
میخواهم زمان خود را چگونه تقسیم کنیم؟ چقدر به تنهایی نیاز دارم؟
می خواهم چه اطلاعاتی بدانم؟ چگونه میخواهم درباره خود بگویم؟
فضای خود را با چه کسی و تحت چه شرایطی به اشتراک خواهم گذاشت؟
برای نشان دادن رابطه ام به دیگران در استفاده از چه کلماتی راحت ترم؟
در واقع باید بدانید شما چقدر نسبت به دیگران مزیت و برتری دارید و دو طرف باید به خوبی بدانند چقدر عشق را به یکدیگر ابراز میکنند.
چه محدودیتهای جسمی و جنسی باید قائل شوید؟
محدودیتهای سکسی و جسمی رایج اغلب روی مدیریت ریسکهای جنسی بنا شده اند، چه محدودیتهای جنسی مجاز و چه محدودیت هایی مجاز نیستند و اگر/چه زمانی/چگونه میتوانید آنها را ابراز کنید. برای مثال:
چه کسی و چگونه حق لمس بدن مرا دارد؟ آیا قسمتهایی وجود دارند که دوست نداشته باشم لمسشان کنم یا لمس کنند؟
هر چند مدت یکبار آزمایش خواهم داد و چه آزمایشهایی؟ آیا تست PREP را خواهم داد؟
چگونه، چه زمانی و برای چه فعالیتهایی از ابزار پیشگیری استفاده خواهم کرد؟
چه هنگام با افراد درباره این مسئله که آخرین بار چند وقت پیش آزمایش دادند و تا به حال چه کارهایی برای سلامت و امنیت جنسی خود انجام دادهاند صحبت خواهم کرد؟
اسباببازیهایم را چگونه استفاده کرده، به اشتراک گذاشته و تمیز خواهم کرد؟
در چه مکانی راحت ترم سکس داشته باشم؟
PDA یا نمایش عمومی محبت برای من چه معنی دارد؟ برای داشتن رابطه پابلیک با چه کسی راحت ترم؟
هر چند وقت یکبار باید محدودیتها را با پارتنر اصلی خود بازنگری کنید؟
بدون شک شما نمیخواهید بیش از آنچه چیزی را زندگی میکنید در تله پروسه روابط خود قرار بگیرید، اما قاعدتا بازنگریهایی خواهید داشت. شاید با یک قرار ایستاده شروع کرده و آن را به چیز نارایجتری تبدیل کنید چون چیزهای بیشتری را درک میکنید.
چگونه از وضعیت رابطه خود با یک پارتنر ثانویه صحبت میکنید؟
فورا!
پاول میگوید: «چندپارتنری بودن شما ممکن است عامل پایان دهنده به رابطه برای آنها باشد، همچنین که تکپارتنری بودن آنها ممکن است عامل پایان رابطه برای شما باشد، بنابر این لازم است همان ابتدا درباره این مسئله صحبت کنید.»
برای آموزش بهتر چنین چیزهایی را میتوانید بگویید:
«قبل از آن که رابطهمان جدی شود، دوست دارم بدانی که من در حال حاضر در یک رابطه باز هستم، یعنی همزمان که یک پارتنر اصلی دارم، میتوانم آزادانه با اشخاص دیگری قرار بگذارم.»
«دوست دارم بدانی که من تک پارتنری نیستم و از Date کردن با اشخاص مختلف به صورت همزمان لذت میبرم. آیا تو به دنبال یک رابطه انحصاری هستی؟»
«می خواهم بدانی که من با بیش از یک نفر دیت میکنم و به دنبال رابطه انحصاری نیستم. چه حسی نسبت به دیت داشتن همزمان با چند نفر، یا شخصی که این کار ر انجام میدهد داری؟»
مک نیل پیشنهاد میدهد اگر آنلاین دیت میکنید، حتما این موضوع را در پروفایل خود بنویسید.
آیا این که پارتنر شما تک پارتنری یا چندپارتنری باشد برای شما اهمیت دارد؟
درباره رابطه باز یکطرفه به تکرر حرفهای متفاوتی گفته شده است، همچنین این دسته از روابط به عنوان روابط دوگانه مونو-پولی شناخته شناخته میشوند. در برخی از روابط، به علت تمایلات جنسی، لیبیدو، علاقه و چیزهای دیگر، زوجین میپذیرند رابطه خود را با هدف این که تنها یکی از آنها بتواند رابطههای متعدد داشته باشد بگشایند و در زمانهای دیگر، شخصی که تک پارتنری است ممکن است انتخاب کند با شخصی چندپارتنری دیت کند.
بنابراین به گفته مک نیل پاسخ این است: «نه لزوما» اما هرکسی حق دارد بداند که شخص چندپارتنری همزمان با افراد دیگری هم در رابطه است. «این مسئله به شخص ثانی این امکان را میدهد که بتواند تصمیم درستی درباره حضورش در یک رابطه باز بگیرد.»
آیا لازم است چیزهایی را با پارتنر فرعی خود نیز چک کنید؟
یعنی آیا باید از این که پارتنر فرعی شما از بودن با شما لذت میبرد و احساس احترام و مهم بودن میکند نیز اطمینان حاصل کنید؟ قطعا.
باید بدانید که برنامه ریزی و زمان بندی برای بررسی شرایط بر عهده شماست. اهمیتی ندارد که ساختار رابطه شما چگونه است، ممکن است بخواهید حرکتی انجام دهید که همه اشخاص رابطه احساس راحتی کنند و بتوانند در ارتباط با نیاز و خواستههای خود صحبت کرده و به نیازهای برآورده نشده خود اشاره کنند.
کجا میتوانید بیشتر بیاموزید؟
در روابط باز نباید از پارتنرهای خود انتظار داشته باشید دست شما را در پروسه رابطه گرفته و قدم به قدم شما را تشویق کنند.
اگر دوستانی دارید که در حال تجربه چنین روابطی هستند، میتوانید با آنها در این باره که چنین رابطه ای چگونه است، چگونه محدودیتهای خود را تعیین کردند و حسادت را چگونه کنترل کردند صحبت کنید. در مجموعه مقالات کانال چهارم، صداقت در این مورد بیشتر نوشته شده است.
در وبلاگ اونتاشگال مقالههای مختلفی در مورد رابطه باز نوشته شده است. اگر میترسید صحبت از رابطه باز باعث پیشداوری از جانب پارتنر شما شود، میتوانید این وبلاگ را به او معرفی کنید.
«از هنگام جوانی همواره تسلیم زنانی بودم که خواستار رابطه با من بودند. یکی از خانمها خواهان سکس با شرایط خاص خودش بود، اما کیر من خیلی برایش کلفت بود، بنابراین به من آموخت که چگونه با زبانم به او لذت داده و او را راضی کنم. این اولین تجربه خوردن واژن من و بسیار عالی بود! بعدها این من بودم که به زنان التماس میکردم بگذارند به میان پایشان بروم و در موارد نادری نیز با مخالفت مواجه میشدم. هنگامی که در حال ارائه خدمت به خانمها بودم با رضایت به صورتشان نگاه میکردم وخوشحال بودم.»
در این نوشته به نحوه پرستش واژن میپردازیم. به عنوان یک اسلیو وظیفه ستایش بدن میسترس با شما است و باید به خوبی بدانید چگونه به واژن وی بهترین لذت را بدهید. چگونه عشق و احترام خود را به واژنی که در حال پرستش آن هستید نشان دهید؟
این نوشته در دستهبندی مهارتقرار دارد. در موضوع مهارت به شما هرآنچه که در طول جلسه ارباب و برده لازم دارید تا یاد بگیرید و ماهرتر شوید، آموزش داده میشود. برخی از مقالات این دسته به سبک ترجمه آزاد هستند که ترجمه و در وبلاگ منتشر میشود. از دوست عزیزم ماتیلدا برای ترجمه، سپاسگزارم. اگر شما هم میخواهید در ترجمههای بعدی همراه باشید و یا پیشنهادی برای یادگیری دارید و حتی میتوانید در تصویرسازی به ما کمک کنید، کافیست در صفحه تماس و همکاری پیام بدهید.
این مقاله در جولای ۲۰۲۰ در وبسایت Kink Lovers منتشرو در وبلاگ اونتاشگال به فارسی برگردانده شده است.
موضوعی که به آن میپردازیم، چیزی است تحت عنوان پرستش واژن، بخشی از BDSM با محوریت تکریم قسمتهای خاصی از بدن مانند سینه، باسن، پا و عضلات است. ستایش بدن اغلب شامل حالت سلطهگری و سلطهپذیری میشود که شخص ستاینده چه به صورت منفعلانه و با افتخار، چه تحت عنوان تنبیه چه پاداش، به آن میپردازد. ملتمسانه به نظر میرسد؟
یک ماساژ اروتیک کامل به او ارائه دهید
کمی شمع روشن کنید، از روغنهای گیاهی طبیعی استفاده کنید و اینگونه شبی را بسازید. توجه کنید که دوست دختر یا میسترس شما در کدام نقطه دچار تنش است. اگر مستعد سردرد است، سر و گردنش را ماساژ دهید، سپس به آرامی پایینتر بیایید و زمان زیادی را صرف ماساژ نواحی حساس جنسی مورد علاقه او کنید.
درباره کس او به خوبی بدانید که گاهی کارهای آرام اثر بیشتری دارند. لوبهای واژنش را کامل با انگشتان خود ماساژ دهید، پس از آن که با همه نواحی کار کردید توجه خود را معطوف کلیتوریسش کنید. ابتدا مهربانانه بمالیدش و پس از این که حسابی حشری شد، محکمتر ادامه دهید. اگر علاقه دارد، همزمان کونش را انگشت کنید. فقط حتما از یک روغن ماساژ مناسب واژن استفاده کنید. (به دلیل پوست نازک و لطیف ناحیه، برخی روغنها ممکن است حساسیت زا باشند.)
پایینتر و عمیقتر بروید
هر زنی متفاوت است. برخی به اورال سکس علاقه دارند و بدون آن حس میکنند خدمت خوبی دریافت نکردهاند، در حالی که برخی دیگر اینگونه نیستند. اگر پارتنر شما جزو دسته اول است، در چیزی که میخواهد حرفهای شوید. میتوانید از گل برای نوازش واژن استفاده کنید. یا با یک قطعه یخ در دهان به تحریک بیشتر آن بپردازید.
قدردانی خود را ابراز کنید
به پارتنر خود بگویید که چه چیزی از کس او را خیلی دوست دارید. تحسینش کنید و لیستی از صفات سکسی برایش فراهم کنید – نرم، پر طپش، داغ و خیس – میتوانید با این چیزها شعر یا داستانی در وصفش بگویید. اگر هنرمند هستید، از آن برای کشیدن یا طرح زدن کس او بهره گیرید. حتی اگر میتوانید برایش آهنگی بسازید یا بخوانید!
بگذارید این مورد احترامترین بخش بدن پارتنرتان، برای شما منبع الهام باشد، منتها این خلاقیت میان خودتان دو نفر بماند، مگر این که او اجازه اشتراک آن را بدهد.
نگاه به چشمان میسترس
ارتباط چشمی یک دریچه به سوی روح و درون طرف مقابل است. زمانی که شما در حال لمس، بوسیدن، مکیدن، نوازش و خوردن واژن پارتنر خود هستید، ارتباط چشمی میتواند باعث برانگیخته شدن بیشتر احساسات و حس علاقه شود. شوق و لذت در چشمان شما گویای همه چیز است و نشان میدهد چقدر از این وضعیت راضی هستید یا ناراحت. چشمان شما صادقانه همه چیز را میگوید. سعی نکنید در حالی که بین پاهای میسترس یا پارتنر یا معشوقه هستید، چشمان خود را بدزدید.
ستایش با کلمات زیبا
کلمات میتواند تا چند برابر احساسات را در شریک جنسی یا میسترس شما زیادتر کند. یک خانم از ستایش شدن لذت میبرد و شما باید به خوبی و با شوق و ولع تمام این را نشان دهید. تعریف از پوست، فرم بدن، فرم واژن، حالت آن، حتی طعم لذتبخشی که دارد برای پارتنر بسیار خوشایند است. برای نمونه بگویید:
من کشته مرده اومدن بین پاهات هستم
دلم میخواد از بین پاهات نفس بکشم
عاشق اینم که بهم بگی برم اون زیر
زبونم تشنه آب بدنت هست
عاشق فرم کست هستم و میخوام بلیسمش
خواهش میکنم بزار سیرآب بشم
لطفا بشین روی صورتم میخوام بخورمش
حساب باید ببوسمش و باهاش عشق بازی کنم
من عاشق طعم وجودی تو هستم
هنر پرستیدن واژن را به خوبی یاد بگیرید. برای طعم بهتر میتوانید از پارتنر خود بخواهید تا از شامپوهای مخصوص برای شستشو استفاده کند و یا اینکه بستنی را از آنجا لیس بزنید!
طیفهای بیدیاسام بسیار گسترده هستند. بهتر است خود را محدود نکنید و از خلاقیتتان برای ایجاد لحظههای ناب استفاده نمایید.
اونتاشگال . شهریور ۱۳۹۹
نوشتههای روزمره، خاطرات و مطالب بیشتر از اونتاشگال را در شبکههای اجتماعی دنبال کنید
ارباب T علاقهای به نظم دهی ندارند، در صورتی که من بیشتر دوست دارم به من نظم دهد. او اشاره کرد که این حرکت ارباب به معنی این نیست که وقتی من چند تا از قوانین ر شکستم، من را ادب نکنند.
این متن یک ترجمه از وبلاگ ماری شورشی است. ماری یک خانم عاشق هنر اهل هلند است که با فرزند خود زندگی میکند و شوهر سابقاش را بهترین دوست و مستر میداند و چند سالی اقدام به نوشتن یاداشتهای خود کرده است. در اینجا یکی از تجربههای او در زمینه شناسایی شخصیت برت را میخواهیم.
این نوشته در دستهبندی مهارتقرار دارد. در موضوع مهارت به شما هرآنچه که در طول جلسه ارباب و برده لازم دارید تا یاد بگیرید و ماهرتر شوید، آموزش داده میشود. برخی از مقالات این دسته به سبک ترجمه آزاد هستند که ترجمه و در وبلاگ منتشر میشود. از دوست عزیزم اسد برای ترجمه، سپاسگزارم. اگر شما هم میخواهید در ترجمههای بعدی همراه باشید و یا پیشنهادی برای یادگیری دارید و حتی میتوانید در تصویرسازی به ما کمک کنید، کافیست در صفحه تماس و همکاری پیام بدهید.
این یادداشت در جون ۲۰۲۰ در وبلاگ ماری شورشی منتشرو در وبلاگ اونتاشگال به فارسی برگردانده شده است.
قوانین
در حال حاضر من هیچ یک از قوانین را پیروی نمیکنم، به خاطر رابطه ارباب و برده ما و از آنجایی که من هنوز دوست دارم از ایشان پیروی کنم، فقط انجام دادن این کار حس خیلی بی معنایی به من می دهد. دلیل آن هم این است که من می دانم اگر از این قوانین پیروی نکنم، هیچ عواقبی برای من نخواهد داشت. بخواهم رو راست بگویم، رابطه BDSM بین ما از سه سال پیش تا به الان کم شده، و اخیراً در یک سال گذشته من بیشتر قوانین را نادیده گرفتهام. تنها قانونی که من همچنان از آن پیروی میکنم، داشتن قلادههای شبانه و روزانه در گردن خود است.
با انداختن یکی از پاهام روی دیگرم شروع کردم. این یکی از قوانین بود، هرگز با انداختن یک پا روی آن یکی نشسته نباشم. اولین بار که این کار را کردم، هیچ اتفاقی نیفتاد. میدانم که ارباب T اشاره کرده بودند، ولی تصمیم گرفتند که حرفی در مورد آن نگویند. یکی دو بار دیگر که تکرار کردم ایشان گفتند «قرار هست که اینطور بنشینی؟» و من با گستاخی به صورتشون لبخند زدم (در حالی که در دلم میگفتم آره) و پایم را برداشتم. ولی بعد از آن ادامه ندادند و من همیشه اینطوری مینشینم. یک علت که ممکنه بخاطر آن به من چیزی نگوییند این است که یک بار گفتم با انداختن پاها روی هم فشار از روی پایین کمرم برداشته میشود و البته واقعا هم اینطور است. من با درد کمرم چند ماهی است که دست و پنجه نرم میکنم و وقتی پاها را روی هم میاندازم به نظر خیلی به کم کردن درد من کمک میکند. ولی، با همه این توضیحات، من خیلی دوست داشتم که ارباب T من را تنبیه کنند، چرا که من قوانینی که ایشان برای من مشخص کرده بودند را دیگر رعایت نمیکردم.
یکی دیگر از قوانینی که من دارم این است که زمانی که میخواهم به ارگاسم برسم حتما باید از ایشان اجازه بگیرم. زمانی که با هم سکس داریم اکثرا از اینم قانون پیروی میکنم اما زمانهایی بوده که من به ارگاسم رسیدم و بعد به ایشان گفتم یا حتی گاهی اوقات خودارضایی کردهام. گاهی اوقات ایشان من را به این خاطر تنبیه میکردند آن هم با چند ترکه چوب خشک یا به وسیله نیشگون گرفتن از نوک سینهها تا جایی که من از ایشان طلب عفو و بخشش میکردم. اما تنبیه و تربیت هرگز در دستور کار ایشان قرار نگرفته است. حتی زمانهایی وجود داشت که من به خاطر یکی از آن ارگاسمهای بدون اجازه، با وجود اینکه اعتراف کردم، باز هم تنبیه نشدم.
برَت بودن
قبلا در ابتدای رابطه ما، من کشف کرده بودم که برَت بودن برای من باعث نمیشود که تنبیه شوم. طبیعتا من یک Brat نیستم. من ترجیح میدهم هر چیزی به من گفته میشود را انجام دهم و خود به پیروی از قوانین افتخار میکنم. هنوز هم، برخی اوقات من میخواستم که ارباب T را تحریک کنم. من میخواستم ببینم چقدر میتوانم پیش از اینکه من را گرفته و اسپنک کنند، یا آنطور که صلاح میدانند تنبیه کنند، جلو برم.
این کار هیچ وقت جواب نداد. ایشان حتی به Brat بودن من اصلا واکنشی نشان ندانند پس من این رفتار را سریعا متوقف کردم. من هنوز هم لحظات برَت شدن را دارم، ولی این رفتار دیگر ایشان را تحریک نمیکند. اذیت کردن و تلاش کردن برای بامزه بودن چیزهایی هستند که درون من هستند.
حفظ کردن تمرکز
موقعی که رابطهی دامیننت سابمیسیو ما شروع شد و در ماههای ابتدایی کشف کردن یکدیگر برای فهمیدن اینکه چه چیزی برای ما مفید است بودیم، علاوه بر آن ازدواج ما، ارباب T در برخی روزهای خاص دست به ترکه میشدند. این کار برای تربیت کردن من نبود، بلکه برای عادت دادن من به درد و نگهداشتن من در ذهنیت ساب بودن خود و تمرکز بر روی ایشان پیروی از قوانین بود. من مطمئنم که این کار همچنین برای نگه داشتن ایشان در جایگاه دامیننت بود. قوانین دام/ساب ما کاملاً مطابق با طبیعت و واقعیت وجودی ما هستند، ولی BDSM آنها را بیشتر برجسته کرد و ما میخواهیم برای عمیقتر کردن آن عناصر اضافی، کاری بکنیم.
فقط مدیریت کردن جلسه با به دست گرفتن ترکه نبود، بعضی اوقاتی هم بود که پشت سر هم به من دست بند زده میشد، دستها پشت، و آنجا بود که ارباب T نوک سینههای من را پشت سر هم نیشگون میگرفتند، من را تا لبه ارگاسم میبردند و بعد دوباره شروع به نیشگون گرفتن سینهها میکردند، تا جایی که اشک من در میآمد. این هم راه دیگری برای قرار دادن تمرکز در تبادل قدرت ما بود.
در حین نوشتن این متن و فکر کردن راجع به تعداد دفعاتی که من گفتم رابطه BDSM ما کم شده، من فهمیدم که هنوز خیلی در ذهنیت ساب خودم هستم و از آنجایی که فکر میکردم که دیگر هیچ کدام از قوانین را پیروی نمیکنم، مشخص شد که خیلی از آنها را رعایت میکنم. شاید در ماههای ابتدایی رابطه ارباب و برده ما، جاهایی که ارباب T من را طوری تربیت کردند که مطیع ایشان باشم (مطیع، در عین حال مستقل) زمانی که دوباره رابطه D/s ما به مسیر خودش برگردد هنوز در وجود من هستند، در این صورت به سادگی میتونیم چیزهایی که کنار گذاشتیم رو دوباره شروع کنیم.
وقتی ما آن قسمت از زندگی را دوباره شروع میکنیم، به شدت امید دارم که ارباب T در حال و هوای تربیت کردن دوباره من باشند. میتوانم بگویم به این خاطر که من باید خود را برای تحمل درد بازسازی کنم اما نتیجه این است که من به همان اندازه دوست دارم طبق قوانین ایشان زندگی کنم.
یک موضوع بسیار مهم در رابطهها، تغییر علایق، رفتارها و عادتهای افراد در رابطه پس از یک مدت است. این فرایند کاملا طبیعی است و در ذات یک رلیشن یا ازدواج قرار دارد. Brat بودن شاید در ابتدا جذابیت خیلی زیادی داشته باشد، اما ادامه دادن آن برای یک رابطه خیلی مفید نیست و میتواند حوصله سر بر شود!
اونتاشگال . مرداد ۱۳۹۹
نوشتههای روزمره، خاطرات و مطالب بیشتر از اونتاشگال را در شبکههای اجتماعی دنبال کنید
چگونه یک رابطه تریسام موفق داشته باشیم؟ این مقاله بر اساس نظرات آقایان و خانمهایی است که تجربه سکس سه نفره داشتهاند و به این سوال پاسخ میدهند.
دکتر جاستین لمیلر، نویسنده کتاب معروف و پرفروش «به من بگو چه میخواهی» [آمازون] در مورد روابط جنسی بر روی بیش از ۴۰۰۰ زوج تحقیقات انجام داده است. او میگوید داشتن سکس سه نفره یک فانتزی جنسی عالی است هر چند مردان برای داشتن سکس سه نفره بیشتر مشتاق به نظر میرسند. یک مطالعه مستقل نیز نشان میدهد که ۸۳٪ مردان و ۳۱٪ زنان، حداقل یک بار به رابطه تریسام و سه نفره علاقه نشان دادهاند.
این مقاله با موضوع «کانال چهارم، صداقت» نوشته شده است. روابط چند نفره، تک پر بودن، خیانت کردن، هیزی، بی غیرتی، عشق خدایی، عشق بدون سکس و موارد این چنینی در میان آدمها بیشتر دیده میشود. در گذشته نیز گرایشهایی مانند کاکولدیم یا بیغیرتی وجود داشت اما به صورت عمومی کسی چیزی نمیگفت. به واسطه اینترنت امروزه بیشتر در این مورد صحبت میشود و زوجها با آن آشنایی دارند. از آنجایی که باور دارم ازدواج و رابطه داشتن به معنی محدودیت خودخواسته نیست، تصمیم گرفتم فعالیت موضوع جدید وبلاگ با عنوان «کانال چهارم، صداقت» را آغاز کنم.
مقاله فعلی به سبک ترجمه آزاد در وبلاگ منتشر میشود. نوشتههای ترجمه آزاد با هدف بیان واقعیتها از منابع معتبر ترجمه شدهاند. از دوست عزیزم ماتیلدا برای ترجمه، سپاسگزارم. اگر شما هم میخواهید در ترجمههای بعدی همراه باشید و یا پیشنهادی برای یادیگری دارید و حتی میتوانید در تصویرسازی به ما کمک کنید، کافیست در صفحه تماس و همکاری پیام بدهید.
این مقاله جولای ۲۰۱۹ توسط سوفیا بنوییت در وبلاگ GQ منتشر و در وبلاگ اونتاشگال به فارسی برگردانده شده است.
جهت تبلیغات در وبلاگ اونتاشگال، در صفحه تماس به ما پیام دهید.
اگرچه در واقعیت افرادی که رابطه تریسام دارند تعدادشان انقدر زیاد نیست و تنها ۳٪ از افرادی که مورد پرسش قرار گرفتند طی یکسال گذشته و تنها ۱٪ از این جمعیت طی یک ماه گذشته این نوع از رابطه را داشته اند. پس از این بررسی من به افرادی با تجربه رابطه معمولی یا نیمه معمولی تریسام رسیدم و درباره چگونگی شکل گیری این رابطه و علت هات بودن شدیدش چیزهای زیادی آموختم.
در این مقاله شما مصاحبه با خانمها و آقایانی را میخوانید که در گرایشهای مختلف جنس مخالف، موافق و هر دو جنس (بایسکشوال) قرار دارند و حداقل یک بار تجربه چنین رابطهای را با همسر، دوست پسر یا دوست دختر و حتی به عنوان نفر سوم، داشتهاند.
اولویت اول: چگونه یک رابطه تریسام را شکل دهیم؟
آنجلا، ۴۲ ساله از اوکلاما:
«من پیش از این که وارد این نوع از رابطه شوم کاملا نسبت به اطرافیانم بی توجه بودم. حالا افرادی با طرز فکر مشابه را میشناسم، حس کردن تمایل دیگران راحت است. همچنین این موضوع که زوجهای زیادی در بارها با امید پیدا کردن نفر سوم جدید حضور دارند واقعا شکه کننده است.»
لوییس، ۳۶ ساله از سانتا کروز:
«من با دوستان گی خود شوخی میکنم که ترتیب دادن تریسام با دو مرد گی دیگر از مذاکرات صلح خاورمیانه پیچیدهتر است. مردان گی تمایل خیلی زیادی به ناخونک زدن به دیگران دارند و اگر دو نفر بخواهند نفر سومی را وارد رابطه خود کنند، پروژه تعیین صلاحیت خیلی اعصاب خرد کن است! (عکسهای متعدد از زوایههای چندنفره و صحنههای سکسی نیز حاصل یک مذاکره و گفت و گوی اساسی است.)»
کیت، ۳۲ ساله از هوستون:
«ما معمولا افراد را در گروههای دوستانه شناسایی میکنیم (نه از نوع سکسی، تنها دوستانی که باهم وقت میگذرانند) و پس از کمی لاس زدن ملایم، اگر به نظر رسید که به این کار علاقه دارند، همسرم به آنها پیام داده و برای یک ملاقات دعوتشان میکند – مثل یک قرار واقعی و نه تنها برای کمی نوشیدن و بازگشت هرکس به خانه خود.»
ساتر، ۲۷ ساله از کلمبیا:
«فکر کنم بیشتر قرارهای ما برای رابطه تریسام از طریق اپ Grindr (شبکه اجتماعی ویژه افراد گی) صورت گرفته است.»
کیت، ۲۶ ساله از شیکاگو:
«پس از آنکه در جایی با شخصی برخورد کنیم، ابتدا من و سپس پارتنرم با او لاس میزنیم تا قضیه را برایش روشن کنیم. میتوانید فورا به آنها بگویید تا ببینید اهلش هستند یا نه، سپس اگر حس کنم به هرشکلی گیج شده یا احساس ناراحتی میکنند، خود را کنار میکشم. این کار از چیزی که فکرش را میکنید عادیتر است!»
«صمیمی شدن با شخصی جدید، تجربه اغوا کردن و فریفتن دیگری به عنوان یک زوج و پوزیشنهای متعددی که با حضور نفر سوم میتوان امتحان کرد، بسیار تحریک کننده و هات است.»
یان، ۲۹ ساله از شارلوت:
«هات بودن سکس سه نفره به افراد شرکت کننده در آن بستگی دارد. اگر سکس با شخص A هات بوده و سکس با شخص B نیز هات است، میتوان انتظار داشت که سکس همزمان با A و B نیز اگر بهتر و جذابتر نباشد،حداقل به همان میزان هات باشد. رابطه تریسام به اشخاص دخیل در آن بستگی دارد و چیزی نیست که به طور ذاتی داغ و هات باشد.»
لوییس، ۳۶ ساله از سانتا کروز:
«مثل این میماند که همزمان با تماشای یک فیلم پورن، در آن حضور داشته باشی. هم توجه هست و هم تابوشکنی. آیا این حسی ایجاد نمیکند؟ من هم گاییدن را دوست دارم و هم تماشای گاییده شدن دیگری!»
بن، ۳۲ ساله از بوستون:
«در حقیقت من به واسطه چیزی که در یک رابطه ۳ نفره برای همسرم رخ میدهد و چیزهایی که امتحان میکند، راههای جدیدی برای فشردن دکمهها و نقاط هیجان انگیزش آموختهام و قلق او را بیش از پیش فهمیدهام. بنابراین روابط سه نفره میتوانند روشی عالی برای آموختن بیشتر درباره تمایلات جنسی خود و همسرتان باشد.»
آندره، ۲۹ ساله از بوستون:
«زمانهایی وجود دارد که کمی استراحت و تماشای پارتنرتان با دیگری نیز میتواند مانند یک انفجار هات باشد. برای مثال هنگامی که همسرم متوجه شد با تماشای سکس من با مردی دیگر چقدر سریع میتواند به اوج برسد، واقعا شوکه شد.»
توماس، ۳۰ ساله از آبوری پارک:
«این رابطه معمولا عشقبازیست به طول یک شب تا سحر و نه تجربهای نیم ساعته، که برای من فوق العاده است.»
با چه کسانی تریسام انجام میدهید؟ چگونه با آنها جور میشوید؟
مارگوت، ۲۰ ساله از مینهآپولیس:
«اولین رابطه من هنگامی بود که با بهترین دوستم به دیدن پسری در یک مهمانی میرفتیم و خیلی رک و راست از او پرسیدیم آیا دوست دارد با ما رابطه تریسام داشته باشد؟»
لوییس، ۳۶ ساله از سانتا کروز:
«پارتنر من یک تاپ است، من هم همینجور(من گاهی باتم میشوم اما او هرگز). رابطه اورال قدیمی شد و من همچنان میخواستم رابطه را بدون محدود کردن سکسم به خودمان و دو نفره، حفظ کنم. به سختی برای این که سکس را «تنها ما» نگه دارم در تلاش بودم، اما در نهایت پس از سه ماه رابطه جنسی اعصاب خرد کن با یکدیگر صحبت کرده و فهمیدم هیچکداممان برای داشتن یک رابطه باز مشکلی نداریم.»
کورین، ۲۹ ساله از شیکاگو:
«یک روز من و پارتنرم داشتیم خاطرههای سکسیمان را برای یکدیگر تعریف میکردیم و حرف سکس سه نفره پیش آمد. هر دوی ما گفتیم که تجربهاش را داشتیم و پارتنرم گفت قصد داشت با من نیز این تجربه را داشته باشد.»
چه قوانین یا محدودیتهایی را برای رابطه سه نفره مشخص کردهاید؟
آنجلا، ۴۲ ساله از اوکلاما:
«بوسیدن دیگری ممنوع. بغل کردن دیگری ممنوع. دادن پیامهای احساسی ممنوع. اساسا هرچیزی که به عنوان صمیمیت میشناسیم. برای ما این کار عشقبازی نیست بلکه سکس است، فقط سکس. من به این موضوع جوری نگاه میکنم که اگر از یک اسباب بازی جنسی برای شدت بخشیدن به سکس استفاده میکردم در آن موقعیت، نفر سوم شرکت کننده تنها اسباب بازی سکسی ساده است.»
کیت، ۳۲ ساله از هوستون:
«عموما افراد سوم غریبهها یا دوستان نزدیک نیستند. باید مجرد باشند. نه در یک رابطه باز یا چند نفره، کاملا سینگل و مجرد. پذیرای همه جنسیتها هستیم.»
ناتانائیل، ۴۰ ساله از هانت اسویل:
«من به تماشا کردن دوست دخترم در حال سکس با زنی دیگر علاقه دارم. معمولا بجز رابطه اورال با زن دیگری سکس ندارم. گاهی دوست دخترم بر سکس داشتن من با زن دیگری پافشاری میکند، من نیز تسلیم شده و انجامش میدهم.»
کورین، ۲۹ ساله از شیکاگو:
«فکر میکنم مهمترین قانون این است که هیچ یک از پارتنرها نباید به گزینش دیگری برای یک تیم فکر کنند. اگر در زمینه یکسانی نیستید یا شخصی مشتاق داشتن این تجربه نیست، نباید این کار را انجام دهید.»
ایسلا، ۲۶ ساله از واشنگتون:
«دوست پسرم هرگز نباید در بدن زن دیگری ارضا شود، این اتفاق یکبار رخ داد و واکنش احساسی منفی من بیش از چیزی بود که انتظارش را داشتیم. بنابراین تصمیم گرفتیم این اتفاق دیگر تکرار نشود.»
درباره برخی از نگرانیهای منطقی غافلگیرکننده این رابطه بگویید
لوییس، ۳۶ ساله از سانتا کروز:
«سامان دهی گروههای سکس بزرگتر آسانتر است. به نظر میرسد آن استایل نامنظمی که در این گروهها وجود دارد باعث میشود افراد احساس راحتی بیشتری کنند. فکر کنم در این پارتیها و مهمانیها عقیده چنین است که من اینجا نیستم که با همه سکس داشته باشم اما تعداد کافی از افراد وجود دارند که میتوانم شخصی را که دوست دارم با او سکس داشته باشم را انتخاب و دیگری را رد کنم. یک رابطه سه نفره که در آن دو نفر خیلی صمیمی و شخص سوم غیرصمیمیتر است، میتواند برای آن ۳۳٪ گروه (نفر سوم) خیلی مایوس کننده باشد.»
کیت، ۳۲ ساله از هوستون:
«اگر به طور منظم و قاعدهمند رابطه تریسام دارید، حتما زمانی نیز استراحت کرده و مدتی را تنها به خودتان دو نفر اختصاص داده و بر رابطه دونفره خود تمرکز کنید.»
کیت، ۲۶ ساله از شیکاگو:
«یک نگرانی دیگر در روابط سه نفره، اگر شخص سوم مرد باشد، کاندوم است. اگر قرار باشد در سکس دخول رخ دهد و بخواهید از کاندوم استفاده کنید احتمالا بیش از یک کاندوم نیاز دارید چون جابجایی و تغییر جایگاه در سکس سه نفره زیاد است. ممکن است کاندوم روی مخ شما باشد.»
توماس، ۳۰ ساله از آبوری پارک:
«داشتن یک تخت خواب بزرگ مهم است، همچنین اگر اتاقی اضافه برای خوابیدن نفر سوم داشته باشید خیلی کمک میکند. خوابیدن سه نفر در یک تخت ممکن است مشکل ساز باشد. همچنین در روابط MMF(دو مرد و یک زن) عموما مردها دوست ندارد با دیگری در یک تخت بخوابد. با توجه به افراد شرکت کننده در رابطه، ماندن در خانه و صرف صبحانه با یکدیگر در روز بعد میتواند جالب یا ناجور باشد. و اگر شما مردی هستید که قرار است وارد یک رابطه تریسام شود، حتما از قبل درباره این موضوع که آیا رابطه مرد – مرد نیز قرار است باشد یا نه به توافق برسید.»
چند نمونه رایج از سوتفاهمهای تریسام را بگویید؟
شین، ۲۸ ساله از سیاتل:
«این کار فرم تایید شدهای از خیانت است، یا این کار راه خوبی برای هیجان انگیزتر کردن سکس است.»
کیت، ۲۶ ساله از شیکاگو:
«آنها ناجور نیستند! دوستانی داشتهام که به من گفتند نمیدانند چه کار باید بکنند یا احساس کمرویی یا عجیب بودن دارند. فکر میکنم اگر از پارتنر خود بپرسید به چه چیزی علاقه دارد، درباره انتظارات یکدیگر دوستانه صحبت کنید و همه چیز توافقی باشد، این کار دقیقا مثل سکس دو نفره است و میتواند خیلی جالب باشد.»
ناتانائیل، ۴۰ ساله از هانت اسویل:
«اغلب مردم فکر میکنند اگر با شخص بایسکشوالی قرار میگذارند، او لزوما با روابط سه نفره نیز موافق است. اما این صحیح نیست. دقیقا مشابه افراد یونیسکشوال، برخی بایسکشوالها طرفدار رابطه تک زوجه و برخی علاقه مند به روبط باز و تریسام هستند. من با این فرضیه جلو میروم که همه افراد از علائم عدم علاقه به تک همسری مبنی بر ورود آنها به سه نفری، طرفداری میکنند!»
لوگان، ۲۸ ساله از میامی:
«این که هر شخصی نیاز دارد در همه جای رابطه شرکت کرده و همه چیز را تجربه کند.»
ایسلا، ۲۶ ساله از واشنگتون:
«ما خودمان دو نفره نیز سکس فوق العادهای داریم، بنابراین به تریسام برای درست کردن رابطه یا حواسپرتی نیاز نداریم.»
چه چیزی یک رابطه تریسام را خوب یا بد میکند؟
کلسی، ۳۰ ساله از استین:
«ما با اطمینان بخشیدن به نفر سوم رابطه پیش از این که بخواهد خود را کنار کشیده یا احساس ناراحتی کند، خودمان را برای موفقیت آماده میکنیم! ما بارها به این کار میپردازیم، چون با مردانی سکس داریم که پیش از این هرگز با زنی نبودهاند یا زنانی که قبلا هرگز با مردی رابطه نداشتهاند. احتمالا ما اولین تجربهشان باشیم و آنها مطمئن نیستند که در این باره چه احساسی خواهند داشت.»
مارگوت، ۲۰ ساله از مینهآپولیس:
«هنگام برنامهریزی برای سکس سه نفره از خود بپرسید که چرا میخواهی این کار را انجام دهی؟ مطمئن شوید که این کار را تنها برای لذت خودتان و نه برای شاد نگه داشتن پارتنر میخواهید انجام دهید. آماده خندیدن باشید. همانقدر که افتادن دونفر روی یکدیگر میتواند ناجور باشد، سه نفرهاش خیلی ناجورتر است!»
کیت، ۲۶ ساله از شیکاگو:
«اولین بار که به تریسام علاقه مند شدم، پورنهای زیادی دیدم تا بفهمم چه پوزیشنهایی بهتر است و هر سه نفر را به خوبی شرکت میدهد. فکر میکنم این کار کمکم کرد تا کمتر احساس گیجی کنم. اگر زوج هستید، با قانونهای خودتان پیش روید. آیا با هرچیزی راحتید؟ دوست دارید چه کاری انجام دهید؟ علایقتان چیست؟ فکر میکنید به نفر سوم اجازه دهید شب را بماند؟ آیا لازم است شخص سوم اطلاعات مهمی درباره هر یک از شما بداند؟»
آندره، ۲۹ ساله از هوستون:
«ببینید، گاییدن چند نفر در یک زمان واقعا سخت است، ممکن است از پسش برنیایید و و هیچ تمرینی نیز وجود ندارد که مطمئن شوید بدون نقص پیش میروید. بهترین چیزی که باید به یاد داشته باشید این است که هرچه شد بدون تعارف پارتنر اصلی شما از نفر سوم مهمتر است. و حواستان باشد که احساساتشان را رد نکنید. این میتواند یک گردباد باشد، مردم با یک اشاره عوض میشوند. یک میل به شکست، از آن بیاموزید و بدانید که خندیدن به اشتباهاتتان مهمتر از هر مهارت چند منظوره دیگر است! اگر از آن دست افرادی هستید که نمیتواند به یک گوزیدن طی سکس بخندد، احتمالا برای این کار مناسب نیستید!»
اونتاشگال:
«تجربه رابطه سه نفره همانقدر که میتواند بر بهبود کیفیت رابطه شما تاثیر بگذارد، به همان میزان میتواند رابطه شما را به جدایی بکشاند. باید در این مورد به خوبی صحبت کنید و نفر سوم را نسبت به جایگاه خودش آگاه کنید. اگر نفر سوم به دنبال جایگاهی فراتر از یک پارتنر سکسی است، بهتر است او را کنترل کنید. رابطه سه نفره در زوجهایی موفق میشود که در سلامت کامل احساسی و عاطفی قرار دارند و هیچ نگرانی بابت رابطه خود ندارند. به عنوان نفر سوم آقا یا خانم، باید حد خود را بشناسیم و درک درستی از سلامت رابطه برای زوجها داشته باشیم.»
خواهش میکنم برای انجام چنین سکسی، همسر خود را تحت فشار قرار ندهید. اگر هم انجام دادید سعی کنید کماکان رابطه دوستانه قدیمی را با رعایت حریمها حفظ کنید. شما به عنوان یک زوج با یک مرد یا زن سوم فقط سکس میکنید، قرار نیست جای معشوقه شما را بگیرد.
اونتاشگال . خرداد ۱۳۹۹
نوشتههای روزمره، خاطرات و مطالب بیشتر از اونتاشگال را در شبکههای اجتماعی دنبال کنید
مدت زیادی برای افزودن این دستهبندی به وبلاگ، با خودم کلنجار رفتم. روابط چند نفره، تک پر بودن، خیانت کردن، هیزی، بی غیرتی، عشق خدایی، عشق بدون سکس و موارد این چنینی در میان آدمها بیشتر دیده میشود. صد سال پیش رابطه فقط سه مورد بود. یا یک عشق یا چند همسری یا فقط خدا! در همان زمان گرایشهایی مانند کاکولدیم یا بیغیرتی وجود داشت اما به صورت عمومی کسی چیزی نمیگفت. به واسطه اینترنت امروزه بیشتر در این مورد صحبت میشود و زوجها با آن آشنایی دارند.
از آنجایی که باور دارم ازدواج و رابطه داشتن به معنی محدودیت خودخواسته نیست، تصمیم گرفتم فعالیت موضوع جدید وبلاگ با عنوان «کانال چهارم، صداقت» را آغاز کنم. مفهوم «چهارم» به دو دلیل انتخاب شد:
انتخاب چهارم: نه به «عدم رابطه، تک پارتنری و خیانت» بلکه صداقت
شبکه ۴ سیما: مفیدترین و علمیترین محتوا در سازمان صدا و سیما در شبکه ۴ منتشر میشود. به احترام کسانی که با تمام محدودیتها کودکی و نوجوانی من و خیلیهای دیگر را زیبا کردند!
در کانال چهارم، صداقت چه چیزهایی میخوانید؟
شاید شما که این مقاله را مطالعه میکنید ذرهای علاقه برای به اشتراک گذاشتن پارتنر خود داشته باشید و یا حتی چنین پیشنهادی از جانب همسر خود دریافت کرده باشید. سوال اصلی اینجاست چرا برخی افراد چنین علاقهای دارند و آیا باید به چنین هوسهایی اهمیت داد؟
در این سری یادداشتها به راهنمایی شما بر اساس آخرین مقالهها و راهکارهای روانشناسی و سکسولوژی میپردازیم. شرح واقعیت ماجرا به انتخاب بهتر کمک میکند. ممکن است رابطه شما با انجام چنین کاری کاملا فرو بریزد و شاید بهتر شود. همه چیز بستگی به خود شما و شناخت از نوع رابطه و اهداف آن دارد. در این مقالهها بدون جانبداری از یک گرایش خاص، به معرفی آنها میپردازیم.
هدف هر رابطهای، آرامش و لذت است. در سایه صداقت شما به آرامش و لذت میرسید و رابطه پایدار میشود. هرچقدر صادقانه از علایق و گرایشهای خود بگویید، رابطه لذت بخشتر میشود و هرچقدر یکدیگر را کمتر قضاوت کنید، بیشتر به آرامش میرسید.
متاسفانه بسیاری از افراد جرات مطرح کردن چنین گرایشی را با زن یا شوهر خود ندارند. نه تنها به شریک زندگی نمیگویند که حتی در مراجعه به روانشناس، چنین گرایشی را مخفی میکنند. افرادی دیگر هستند که برای آزاد کردن خود از هر تعهدی به روابط باز یا ازدواج باز رو میآورند. در حالی که «چند همسری» نوعی دیگر از روابط است، افراد این گرایش را با روابط «گروهی و سه نفره» اشتباه میگیرند! هدف این مقالهها بیان تعریف صحیح چنین گرایشهایی است.
اینجا به دنبال این نیستم که بگوییم چگونه به زور شریک زندگی خود را به رابطه باز، چند نفره و موارد دیگر قانع کنید. بلکه هدف شناخت گرایش (در صورت وجود) در خود است و در کنار آن، چگونگی نحوه بیان اینکه به این گرایشها علاقهدارید و یا در رابطه باز هستید. من نمیخواهم شما ازدواج و رابطه را به کابوس تبدیل کنید.
چگونه به یک نفر بگویید که در رابطه باز هستید و پارتنر شما از بودن با فردی دیگر، ناراحت نمیشود؟
چه روابطی خوب و چه روابطی بد هستند؟
هر رابطهای که به سلامت روان شما آسیب بزند و شما را از اهداف شخصی دور کند، بد است و هر رابطهای که به شما آرامش دهد و شما شخصیت و استقلال خود را در آن حفظ شده ببینید، یک رابطه خوب است.
در واقع خوب و بد تعریف جامعی ندارد و تعریف بالا صرفا سادهسازی سلامت در رابطهها بود. آیا رابطه همسر با یک مرد دیگر بد است؟ آیا دختر بازی شوهر خوب است؟ آیا ضربدری سکس کردن مشکلی دارد؟ آیا دعوت یک نفر سوم به تخت خواب برای شما مفید است؟
پاسخ همه این سوالها، به شخصیت و رابطه شما بستگی دارد. برای برخی زوجها کاملا سم است و برای بعضیها پادزهر! همیشه توجه کنید که برای حفظ سلامت یک رابطه هیچوقت نباید زور بگویید. حتی قهر کردن و لوس کردن هم نوعی زورگویی و اجبار است.
برای یادگیری بیشتر در این مورد و شناخت بهتر گرایشها و علایق جنسی در رابطه، مجموعه مقالات «کانال چهارم، صداقت» را دنبال کنید.
تمایل به عدم تک همسری آنقدرها هم که مردم تصور میکنند، نادر نیست. انسان در کنار نیاز به امنیت و همراهی به دنبال تازگی و تجربههای جدید است. این امکان برای زوجها وجود دارد که از آشکار کردن رابطه خود بدون آسیب رساندن به آن یا تحت فشار قرار دادن خود سود ببرند.
برخی افراد تصور میکنند اشخاص چاق رغبت کمتری به انواع فعالیت جنسی نشان میدهند اما فکر میکنم زمان آن رسیده این موضوع را تغییر دهیم! من در اینجا لیستی از بهترین پوزیشنهای سکس برای افراد چاق را ارائه می کنم تا کمک کنم رابطه خود را لذت بخشتر کنید.
اگر در یک رابطه لانگ دیستنس هستید، چگونه آن را جذابتر میکنید و هیجان بیشتری به رابطه وارد میکنید؟ به شما ۱۰ روش برای جذابتر کردن رابطه لانگ دیستنس را آموزش میدهیم.
نوشتههای روزمره، خاطرات و مطالب بیشتر از اونتاشگال را در شبکههای اجتماعی دنبال کنید
برای شروع یک رابطه آیا سکس و شهوت رو اولویت قرار میدید یا شخصیت طرف مقابل رو؟ شاید هم شخصیت طرف میتونه حس شهوت و سکس رو در شما بیدار کنه. در این رابطه به دنبال لذت هستید یا هدفی مشخص کردید و اصلا هدف در رابطه چی هست؟ پیشتر در یک نظرسنجی از کاربران ردیت پرسیده بودم که آیا در اولین قرار به طرف مقابل در مورد گرایش به رابطه ارباب و برده صحبت میکنید؟ هدفم از این سوال این بود که نوع رابطه رو چطور شروع میکنید. آیا سکس و شهوت براتون اولویت هست یا صمیمت و دوستی و علاقه؟ میخوام در مورد نحوه شروع رابطه صحبت کنم. اینکه آیا شما به یک نفر دلبسته میشید یا وابسته؟
تغییر روابط پس از سالها سال
من به ماجرای تکامل و ناخودآگاه خیلی اعتقاد دارم. این یعنی در گذشته در طول چند هزار سال چیزی شکل گرفته، که به راحتی از وجود انسان پاک نمیشه. به راحتی تغییر نمیکنه و لازمه تغییر عبور از چند نسل است. برای مثال برای سالها سال زنان تحقیر شدن و درجه دو شناخته شدند. تازه صد ساله جنبشهای برابری حقوق و فمینیست فعالیت میکنند و موفقیتهایی هم به دست آوردند. اما برای نهادینه شدند در کل بشریت هنوز زمان لازمه. به صورت طبیعی شاید هزار سال اما به لطف اینترنت و رسانهها خوشبینانه میتونیم بگیم صد سال دیگه زمان لازم داریم. یادتون باشه من مردونه زنونه صحبت نمیکنم. مواردی که میگم هم برای آقایان کاربرد داره هم خانمها.
با این حساب تغییر دادن سبکهای رفتاری و ارتباطی خیلی آسون نیست. الان گوشی و ارتباطات اینترنتی نقش پر رنگی در رابطه آدمها ایفا میکنن. البته این فناوری ٢٠ سال هست در دنیا همهگیر شده. در گذشته نهایت فهمیدن خبر بین دو نفر در دو شهر دور از طریق نامه یا کسی بود که شاید چند ماهی یک بار پیامی میآورد. خیلی جلوتر برین، تلفن بود که بعد از قطع شدن باز نمیدونستی طرف مقابل چند ساعت از شب رو بیدار بوده. الان به ثانیه نرسیده میتونی خیابانی که طرف داره توش قدم میزنه رو پیدا کنی. متاسفانه این حجم اطلاعات باعث شده ما در روابط به اسم عشق، سادیستتر بشیم!
سادیست در رابطه و عاشقانه
این سادیسمی که ازش صحبت میکنم، شاید یک ذره و برای مدت کوتاهی شیرین باشه اما از یک جایی به بعد میتونه زندگی شما رو به نابودی بکشونه. اینکه باید برای هرچیزی و هرکاری که میکنید پاسخ بدید. چند نمونه رو مثال میزنم:
چرا بعد از شب بخیر گفتن، آنلاین بودی؟
عکس بفرست ببینم واقعا پیش مامانتی یا نه
برام همین الان نود (عکس عریان) بفرست میخوام ببینمت
لوکیشن زنده بده بدونم هنوز شرکتی و جایی نرفتی و پیش دختری نیستی
اگر منو دوست داشتی وقتی بیدار میشدیم اولین کار پیام دادن به من بود
این جملات حتما براتون آشناست و یادتون میاد که فقط باعث آزار میشد. حس اینکه یک دوربین پشت سرتونه عدم امنیت و آرامش رو میرسونه. صرفا محدود به دو عاشق و معشوق هم نمیشه. بین مادر و فرزند، پدر و دختر حتی دو دوست و حتی کارمندان و مدیر هم شکل میگیره. «دیدم آنلاینی بهت زنگ زدم ولی جواب ندادی، با من مشکلی داری» انگار باید برای تک تک کارهایی که میکنیم به دیگران پاسخ بدیم.
این کارها یک نوع عمل سادیستی است. فردی که سادیسم داره قدرت و نفوذ رو در دونستن از طرف مقابل حتی به صورت نامحسوس میدونه. از اینکه طرف همیشه خودشو بهش پاسخگو بدونه، لذت زیادی میبره و وقتی بعد یک مدت این پاسخگویی رو نبینه، به خیانت متهم و به دنبال جدایی میره.
در یک جمع بودیم یکی از دوستم پرسید، دوست پسرت کجاست تلفن منو جواب نمیده. اونم گفت از کجا بدونم شاید پیشش نیس گوشی. همه گفتن مگر قهر کردید. و پاسخ داد قهر چیه چرا فکر میکنید هر لحظه باید بدونیم اون یکی کجاست؟ این یک نوع رابطه و رلیشن سالم است.
اگر به مثال آخر دقت کنید، دو طرف در یک رابطه کاملا رضایت بخش هستند. هیچکس به دیگری دروغ نمیگه و کسی ترسی از بیان واقعیت خودش نداره. چنین رابطهای بر اساس دلبستگی شکل گرفته و رابطهای هست که هدف داره و تو میدونی برای چه هدفی با پارتنرت هستی. منظور از هدف ازدواج نیست. هدف یعنی اون فرد تا حدی معیارهای شما رو ارضا کنه. اما برگردیم به شروع رابطه. خیلی از افراد در اینترنت و اینستاگرام با هم آشنا میشن. چت کردن هر روزه با همدیگه نوعی وابستگی هست نه دلبستگی و صرفا عادت کردید با یک نفر هر روز صحبت کنید. در فضای BDSM این مسأله خیلی پررنگتر هست و عموم افراد به سرعت به دنبال رفتارهای سکسی و اروتیک وارد میشن.
نمیشه از تاثیر بسیار زیاد سکس و علایق جنسی در ایجاد رابطه و احساس بین افراد چشم پوشی کرد. موضوع اینه افراد گرایش و علایق همدیگه رو کشف میکنند و مرحله وابستگی شروع میشه. خیلیا بیشتر از این نمیرن. یعنی در حد وابستگی سکسی میمونن. شناخت وابستگی و دلبستگی میتونه به نحوه ادامه رابطه شما کمک کنه.
کسانی که دامیننت هستند و میتونن راحت صحبت کنند، یا رابطه رو شفاف میکنند و در حد سکس محدود و یا کلا از ادامه رابطه جلوگیری میکنند. کسانی که سابمیسیو هستند، علایق و احساسات خودشون رو ابراز میکنند و به بیان آرزوها میپردازند. یادتون باشه منظور شخص اسلیو و مستر نیست. منظور کسی هست که صفت سلطه رو در خودش قویتر میکنه یا قویتر میبینه.
با توجه به مواردی که ذکر کردم، دلبستگی چیزی فراتر از وابستگی هست. دلبستگی از هدف میاد و کشف هدف به زمان نیاز داره و دو طرف باید همدیگه رو بشناسند و به هم زمان بدن. رابطههایی که با دلبستگی شکل میگیره خیلی صداقت داره و لحظههای شادتر و آرامش بیشتری درش نهفته است. اما در وابستگی بیشتر جاذبههای سریع و معیارهای اولیه مطرح هستند. سعی کنید تو مرحله وابستگی رابطه رو جدی نکنید. توهم ازدواج و معرفی همسر مورد علاقه اونم تازه دو ماه پس از آشنایی بر ندارید. در مرحله وابستگی میتونید سکس رو هم تجربه کنید ولی لزومی نداره بعد از هر سکس به ازدواج و این چیزا فکر کنید.
در رابطه ارباب و برده وقتی تو مرحله وابستگی هستید باید مراقب باشید از لذت به مزاحمت نرسید. هر لحظه پیام دادن و اطلاعات خواستن و پرسیدن از دیگری و کلا گیر دادن، میشه مزاحمت. به شمای مستر، میسترس و حتی اسلیو ربطی نداره چرا کسی که باهاش آشنا شدید و بهش وابسته، آنلاین هست و پیامی نمیده!
از من در مورد ازدواج بین ارباب و برده زیاد میپرسند. هیچ مشکلی نداره و راحت میشه انجامش داد. مساله اصلی هدف رابطه هست نه نوع گرایش افراد. در نوشتههای بعدی بیشتر در موردش مینویسم.
میخواهیم به شما ۲۵ واقعیت و حقیقت در مورد BDSM را بگوییم. این موارد را در هیچ فیلم ارباب و بردهای و Fifty Shades of Gray و حتی هیچ فیلمی در پورن هاب به شما یاد نمیدهند. اگر تازه با این گرایش آشنا شدید و یا دوستی دارید که علاقهمند شده، اما دچار سردرگمی است، این مقاله به شما کمک بزرگی میکند.
ترجمه آزاد عنوان مجموعه مقالههایی در زمینه آموزش رابطه، شخصیت شناسی BDSM و سبک زندگی است که ترجمه و در وبلاگ منتشر میشود. این مقالهها با هدف بیان واقعیتها، دسترسی به منابع معتبر و درک بهتر گرایش سادومازوخیسم، ترجمه شدهاند. این مقاله در زمینه سبک زندگی رابطه ارباب و بردهای است. از دوست عزیزم ماتیلدا که ترجمه این مقاله را انجام داده است، سپاسگزارم. اگر شما هم میخواهید در ترجمههای بعدی همراه باشید کافیست در صفحه تماس به من پیام بدهید.
این مقاله در وبسایت معروف Buzzfeed در فوریه ۲۰۱۵ منتشر و در وبلاگ اونتاشگال به فارسی برگردانده شده است.
جهت تبلیغات در وبلاگ اونتاشگال، در صفحه تماس به ما پیام دهید.
۱. منظور از BDSM چیست؟
BDSM شامل بانداژ و دیسیپلین (BD) ، سلطه گری و سلطه پذیری (DS) و سادیسم و مازوخیسم (MS) میشود. به گفته خانم کلاریس ثورن نویسنده کتاب «The S&M feminist» عبارات بدین شکل در کنار یکدیگر قرار گرفتهان زیرا BDSM میتواند برای افراد متفاوت، چیزهای خیلی متفاوت با شواهدی متفاوت باشد. اغلب اوقات علایق افراد بیشتر مربوط به یک یا دو مورد از موارد ذکر شده میشود نه همه موارد. در این نوشته ترجمه بخشهایی از کتاب ایشان قرار دارد.
۲. ارباب و برده همیشه شامل سکس نیست، اما میتواند باشد
اغلب افراد فکر میکنند که BDSM همواره با سکس گره خورده است، در نقطه مقابل نیز افرادی هستند که یک خط پر رنگ میان این دو موضوع میکشند. ثورن میگوید: هر دو موضوع، تجربههای هیجانی بسیار شدید و احساسی هستند و در افرادی که به انجام آنها میپردازند احساسات بسیار قوی را به وجود میآورند، اما BDSM و سکس یکسان نیستند.
مثالی که برای این موضوع استفاده میشود این است: گاهی اوقات یک ماساژ هرچقدر هم که احساسی باشد تنها یک ماساژ است، اما یک مشت و مال خاص به سکس منجر میشود. این موضوع تا حدودی مشابه BDSM است که بستگی به تمایلات شخصی و جنسی افراد دارد.
۳. افراد درگیر BDSM، هیچ مشکل ذاتی یا آسیب ماندگاری ندارند
این موضوع یکی از رایجترین و آزاردهندهترین تصورات غلط درباره ارباب و برده است. در حالی که BDSM چیزی نیست که از خشونت خانگی برخواسته باشد و شرکت در آن به معنی لذت از تجاوز یا تجاوز کردن نیست. بلکه لذت بردن از BDSM تنها سطحی از تمایلات جنسی و سبک زندگی افراد است. دکتر ویلیام بریم، سکس تراپیست و نویسنده کتاب «Different loving» می گوید: آنها افرادی هستند که به صورت اتفاقی در این مسیر افتاده اند. افرادی با گرایش سادومازوخیسم، همسایگان شما، معلمین شما و افرادی هستند که در جامعه با آنها برخورد دارید. بزرگ ترین افسانه درباره این افراد این است که آنها خیلی پیچیده و عجیبند، اما آن ها افرادی معمولی هستند که به این نوع از رابطه برای حفظ پویایی و صمیمیت خود نیاز دارند. از صحبتهای دکتر بریم هم در این نوشته استفاده شده است.
۴. بدانید که همیشه می توانید «نه» بگویید
خیلی از کسانی که به این دنیا وارد می شوند، فکر می کنند قانون «یا همه چیز یا هیچی» برقرار است، بخصوص که اگر تا بحال فقط یک پارتنر داشته باشند. به عنوان مثال ممکن است فکر کنید که چون از سابمیسیو بودن تحت شرایط پیچیده لذت بردهاید، باید تمام رفتارهای مازوخیستیک یا سلطهگرانه دیگر را که واقعا برای شما لذت بخش نیست را نیز بپذیرید. اما این کاملا اشتباه است، شما میتوانید و باید بیان کنید که به کدام یک از فعالیتهای BDSM علاقه داشته و به کدام یک ندارید و این موضوع کاملا به پارتنر، موقعیت و حتی حال آن روز بستگی دارد. فقط به یاد داشته باشید که رضایت یک شرط است و ممکن است شما به چیزی رضایت دهید در حالی که چیز دیگری را رد میکنید.
۵. افراد دارای گرایش BDSM به اندازه افراد وانیلا، ثبات روانی دارند
ثورن میگوید: طبق تجربه من، افرادی که در گذشته سابقه بدرفتاری و تجاوز نداشته و جایگاه با ثباتتری در زندگیشان دارند، راحتتر می توانند به BDSM وارد شوند. یک مطالعه در سال ۲۰۰۸ در ژورنال Sexual Medicine، به این نتیجه رسید که افرادی که در یک سال گذشته فعالیت BDSM داشتند، به هیچ عنوان به زور وادار به فعالیت جنسی نشده و اصلا نسبت به افراد وانیلا فاقد تجربه ناراحت یا عصبی نبودهاند. همچنین مردانی که در چنین رابطهای بودهاند، نمره سلامت روان بالاتری نسبت به سایر مردان داشتند. این موضوع بدان معنا نیست که افرادی که رابطه ارباب و برده دارند، افراد وانیلا را قضاوت میکنند. خانم ثورن توضیح میدهد: واژه وانیلا به آن معنا نیست که آنها ضعف دارند، بلکه تنها برای آن است که بتوانیم بین افرادی که علایق کینکی دارند و ندارند، تفاوتی قایل شویم.
۶. فیلم Fifty Shades of Gray در میان جامعه BDSM جذابیتی ندارد
اگر در یک جلسه یا مهمانی BDSM بودید، هرگز اشارهای به این فیلم نکنید. در حالی که برخی افراد ممکن است کتابها را تحسین کنند که موجب برانگیخته شدن علاقه بسیاری به کینک شده و آن را عادی جلوه داده است، برخی نیز با رابطه متجاوزانه، ناسالم و غیر واقعی به تصویر کشده شده مشکل دارند. در هر حال این داستان نمایش خوبی از جامعه BDSM نبود.
۷. SM همیشه زنجیر و شلاق نیست (یا اگر دوست ندارید، هرگز نیست)
درست است که بسیاری از علاقه مندان به ارباب و برده این ابزار را دارند، اما لزوما سهم هرکسی از کینک این نیست. بریم میگوید:«برخی از افراد به دنبال چیزی به نام سلطهگری احساسی هستند که هرچند طی آن برخی اسباب بازیها و بازیها وجود دارد، اما دردی را شامل نمی شود.» بیشتر اینگونه به نظر میرسد که یک پارتنر قبول میکند آنچه دیگری میخواهد را انجام دهد. هیچ الگو و مدل خاصی برای آنکه روابط BDSM چگونه میتوانند باشند وجود ندارد.
۸. به جلسات BDSM «صحنه یا جلسه» گفته میشود
از آنجایی که در BDSM همیشه سکس وجود ندارد، شما نمیتوانید همواره پس از یک تجربه BDSM بگویید سکس داشتید یا با کسی خوابیدید. در عوض به اینها صحنه یا جلسه گفته میشود. مثلا شما در یک صحنه BDSM حضور داشتید.
بریم میگوید: «این تحول از زمانی صورت گرفت که شما اگر تجربه SM داشتید، ممکن بود فقط به مدت یک ساعت با یک فرد متخصص زمان گذرانده باشید، یا فقط به یک کلوب BDSM رفته باشید.» در حال حاضر افراد روابط اساسیتری دارند، اما همچنان به آن یک «جلسه» می گویند، یعنی زمانی که لوازم را بیرون میآوریم یا به دنیای SM وارد میشویم.
۹. نقشهایی نظیر دامیننت، سابمیسیو، تاپ و باتم داریم
احتمالا تا بحال درباره دامیننت و سابمیسیو شنیدهاید (اگر نه، دامیننت شخصی است که از داشتن قدرت لذت میبرد در حالی که ساب از دستور گرفتن) اما افرادی که در این عرصه فعالیت دارند ممکن است از کلمات دیگری نظیر تاپ و باتم نیز برای توصیف خود استفاده کنند. کلمه تاپ هم به شخصیت دامیننت و هم سادیست اشاره دارد (شخصی که از درد وارد کردن لذت می برد.) در حالی که کلمه باتم به شخصیت سابمیسیو و مازوخیست باز میگردد (شخصی که از درد کشیدن لذت میبرد.).
این باعث میشود تا بتوانید برای کسانی که نقشی در BDSM میپذیرند، یک عبارت عام و کلی داشته باشید و هیچ قانونی نیست که بگوید شما نمیتوانید سویچ باشید یعنی هم دام و هم ساب (در شرایط مختلف و با پارتنرهای متفاوت).
۱۰. BDSM میتواند خیلی ساده یا خیلی تکنیکال باشد، هرجور که شما بخواهید
شاید تصور بانداژ شدن شما را به هیجان بیاورد، یا شاید از اسپنک شدن یا اسپنک کردن لذت ببرید، شاید هم بیشتر به ماسکهای چرمی و گیرههای سینه و وکس داغ علاقه دارید. همه در حیطه BDSM قرار دارد. اساسا شما میتوانید فعالیتهای کینکی داشته باشید حتی بدون آن که در یک قفس باشید!
۱۱. قبل از این که به سراغ فعالیتهای اساسی بروید، تحقیق کنید
استفاده از یک چشم بند یا قطعهای یخ یا دستبندهای پشمی که در یک مهمانی میگیرید، رفتارهای مبتدیانه و نسبتا بی ضرری هستند. اما پیش از آن که بخواهید با ابزارهایی پرخطر بازی کنید، باید یاد بگیرید که چگونه با امنیت کار کنید.
شما ممکن است حتی با دست خودتان هم گند بزنید (فکر کنید: فیستینگ). آقای دکتر بریم میگوید: «برخی افراد فکر میکنند که تنها باید مشتشان را گره کنند و آن را فرو کنند در بدن شخص دیگه، این راه خیلی خوبی برای وارد کردن آسیب جدی به شخصی و راهی کردنش به بیمارستان است.» در عوض او مقدار زیادی لوبریکانت و شروع کردن با ۲ یا ۳ انگشت را پیشنهاد میدهد. سپس به آرامی میتوانید پیشروی کنید.
۱۲. به طور جدی BDSM نیازمند مقدار زیادی مطالعه و یادگیری است
اگر شما از آن دست افرادی هستید که تمام راهنماییها را کنار میگذارد و سعی میکند دانش خودش را بر اساس درک شخصیاش از اتفاقات بنا کند، احتمالا BDSM برایتان مناسب نیست. بریم میگوید: «مقدار زیادی از آنچه که تحت عنوان آموزش BDSM بیان میکنیم، چگونگی بیشتر کردن لذت و کمتر کردن کردن خطر است. یعنی چگونه به صورت امن فانتزی ها را به واقعیت تبدیل کنیم.»
۱۳. مهم است که اطلاعات خود را از منابع مهمی کسب کنید
یک اشتباه رایج بین افرادی که یک بار BDSM را تجربه کردهاند این است که تنها به یک شخص تکیه میکنند تا راه را نشان دهد. به گفته ثورن، حتی اگر دیگران بهترینها را برای شما بخواهند، (یا نه) داشتن تنها یک زاویه دید بر موضوعی که بسیار چند بعدی است می تواند بسیار محدود کننده باشد. در عوض کتابها را، ورکشاپها، ملاقاتها، مشاورها، دوستان و بسیاری چیزهای دیگر در اینترنت ابزاری امن هستند برای کاوش درباره علایق خود.
نویسنده کتاب خانم ثورن میگوید: «وقتی که نمیتوانید درباره آنچه که در حال رخ دادن است صحبت کرده و نمی توانید با افراد مشابه خودتان از تجربیاتتان احساسی ایجاد کنید، این مسیر خطرناکتری است از فعالیتهای مختلفی که ممکن است فانتزیشان را داشته باشید.»
۱۴. کلمات امن به طور قاطع باید باشند
ممکن است مسخره به نظر بیاید، اما این یک اصلی به اثبات رسیده در BDSM است. خانم ثورن میگوید: «کلمه امن تقریبا یکی از مهمترین اصول در BDSM است که در جامعه گسترش یافته است. هرچند که افراد به روشهای مختلفی از آن استفاده کنند.» برای مثال، اینگونه نیست که همه پس از مدتی از کلمه امن خود استفاده کنند، اما مهم است که چگونه آنها را به کار گیریم. کلمه امن میتواند هرچیزی باشد که شما میخواهید، به شرط آن که چیزی نباشد که در حالت عادی و طی سکس میگویید.
۱۵. در رویدادهای عمومی نیز ناظرینی برای حفظ امنیت وجود دارد
بریم میگوید: «نگهبابان زندان افرادی را که به نظر برسد با امنیت بازی نمیکنند، بیرون می اندازند.» این میتواند هرچیزی باشد، از نادیده گرفتن کلمه امنیت گرفته تا استفاده نادرست از یک شلاق. جدا، مگر اشاره نکردیم که اینجا امنیت حاکم است؟ در واقع SSC مخفف (Safe ,Sane, Consensual) از رایج ترین اصول و پایههای تمرین است.
۱۶. به اندازه فیلم هالیوودی بی برنامه نیست یا پورن باعث میشه اینگونه باشه
در لحظه شکار شدن و تصادفا از اتاق قرمز یک فرد میلیونر، سردرآوردن احتمالا هیچوقت برایتان اتفاق نخواهد افتاد. اما این لزوما چیز بدی نیست. بریم میگوید: «فانتزیهای جنسی باعث میشوند تا هرچیزی ساده به نظر بیاید. افرادی که به انجام این کارها میپردازند درباره آنها کاملا آگاهند. باید مکان مناسب، زمان مناسب و تجهیزات مناسب وجود داشته باشد. همچنین باید مطمئن باشید که اگر وضعیت اورژانسی شد میتوانید طرف مقابل را خارج کنید.» بنابر این چیزهای زیادی هست که در یک صحنه باید رعایت شود، اما این بدان معنی نیست که لذتش حتی ذرهای کمتر از چیزی باشد که طرفین را راضی کند.
۱۷. احتمالا در BDSM نسبت به روابط وانیلی، افراد مشارکت بیشتری در گفتگو دارند
هرگاه افراد درباره نقش رضایت در BDSM میپرسند، باید مقدار زیاد ارتباطی را که قبل، حین و پس از جلسه اتفاق میافتد در نظر داشته باشند. بریم اشاره میکند که ما درباره آنچه میخواهیم انجام دهیم، آنچه داریم انجام میدیم، فانتزیهایمان، و موارد دیگر، صحبت میکنیم. این قمستی از یک مذاکره خوب در رابطه BDSM است.
۱۸. بدون شک یک دوره پیش مذاکره درباره صحبت کردن درباره آنچه افراد دوست دارند، آنچه دوست ندارند، و آنچه نمیتوانند تحمل کنند وجود دارد.
به این به عنوان یک آغازگر قبل از صحنه بیاندیشید. ثورت میگوید: این راهی است برای بحث درباره تجربه زمان پیش رو که میتواند امنیت احساسی را افزایش دهد و میتواند شامل هرچیزی، از سند و چک لیست گرفته تا صحبتهای غیر رسمی بیشتر درباره انتظارات دو طرف از جلسه ارباب و برده، آنچه میخواهند و آنچه نمیخواهند، و هر کلمه یا رفتاری که جزو آف لیمتهایشان است.
۱۹. سپس نوبت افترکر هست
از آنجایی که BDSM میتواند برای برخی تجربهای احساسی و به طرز غیرقابل باوری شدید باشد، اغلب متخصصان با قدرت این مرحله را پیشنهاد میکنند، تا طی آن پارتنرها درباره اتفاقات و ریاکشن هایی که داشتند صحبت تکنند. خانم ثورن اشاره میکند: «افراد طی جلسه کاملا آسیب پذیرند. داشتن تجربه BDSM بدون افترکر واقعا می تواند عجیب باشد.» افترکر حتی میتواند یک تجربه ارتباط دهنده قوی بین پارتنرها باشد.
۲۰. BDSM کنندگان میتوانند چند زوجه، تک زوجه، یا هرجور که دوست دارند باشند
همه کسانی که به BDSM علاقه دارند، سکس گروهی یا چند پارتنر را تجربه نمیکنند. بریم میگوید: «به نظر میرسد این موضوع که ما رابطه طولانی مدتی را تجربه نمیکنیم و به سرعت کات میکنیم، یک باور معروف شده است. تعداد زیادی از کسانی که چنین علایق و فعالیتهایی دارند، تنها یک زوجه هستند. خیلی از افراد میخواهند این کارها را تنها با پارتنرشان انجام دهند یا با لوازم جنسی خاص درون کلابها بازی کنند.»
یک شلاق فقط در یک سایز و مناسب همه وجود ندارد. فلاگرهای سبک، شلاقهای چرمی، شلاقهایی با یک بند، شلاقهایی با چند بند که پهن و تخت هستند و الی اخر وجود دارد. اما از آن جا که انواع اساسی میتوانند سخت تر از بقیه باشند، واقعا باید یاد بگیرید که چگونه به درستی از آن ها استفاده کنید. افرادی که با یک تازیانه تک رشته تمرین میکنند، بهتر است اول با یک بالش یا شی کوچکی در دوردست، مثل یک کلید سبک، شروع کنند
۲۲. نواحی هستند که شما هرگز نباید به آنجا شلاق بزنید
مثلا، به طور واضح چشمها، ناحیه کلیهها، زیرا در آن ناحیه پوست نازک بوده و زیر آن ارگانهای حیاطی قرار دارند. ممکن است به کلیهها آسیب بزنید.
۲۳. اگر شک دارید که BDSM را به رابطه فعلی وارد کنید، پیشنهاد میکنیم حتما انجامش دهید
داستانهای زیادی از افرادی که برای انجام دادن اینکار بسیار استرس داشتند است اما سپس متوجه شدند که پارتنرشان نیز فانتزیهای مشابه داشته است. اگر شما هم نگرانید، از او بپرسید که آِیا دوست دارد کتابی معروف را بخواند یا فیلمی در این زمینه ببیند. یا فقط در زمینه فانتزیهای سکسی با هم حرف بزنید و بپرسید که آیا تا بحال چیزی شبیه به BDSM را امتحان کرده یا دوست داشته امتحان کند. اگر دربارهاش فکر کنید، شما فقط دارید روی یک مکالمه سخت ریسک میکنید، و اگر این آن چیزی است که شما در زندگی میخواهید، تاوانش سنگین خواهد بود.
۲۴. لیست وسیعی از افراد ماهر و آگاه به کینک وجود دارد که به کمک آن میتوانید دکتر یا تراپیستی که منحصرا سبک زندگی شما را بفهمد، پیدا کنید
شاید نگران باشید که متخصص زنان یا وکیلتان به سبک زندگی شما اهمیتی نمیدهد یا اجازه نمیدهد تا در صحبت کردن با وی راحت باشید، Kink Aware Professionals Directory را از انجمن ملی آزادی جنسی در آمریکا چک کنید تا شخصی را که برایتان قابل قبول تر است پیدا کنید.
۲۵. اساسا، این مسیر متفاوتتر از آنچه که اغلب مردم فکر میکنند است
بین انواع کلیشهها، پورن و فیلم آقای کریستین گری، بدفهمیهایی زیادی درباره BDSM وجود دارد. در کنار توجه به آموزشها و ملاقات با یک فرد سلطهگر، بهترین راه برای یادگیری بیشتر، جستجو و مطالعه است. بریم میگوید: «دقیقا مشابه سکس عادی، اگر میخواهید در آن خوب باشید، واقعا باید درباره آنچه که طی آن رخ میدهد بیاموزید و بدانید.»
این مقاله به درخواست شما برای بیان کلیت رابطه به زبان ساده، توسط دوست عزیزم ماتیلدا ترجمه شده است. اگر فکر میکنید چنین گرایشی دارید حتما آن را مجددا با دقت مطالعه کنید و اگر دوستانی با چنین علایقی دارید، برای آنها ارسال کنید. ار صحبت کردن نترسید.