عذرخواهی کردن آداب ویژهای دارد. هر انسانی ممکن است عمدا یا سهوا با رفتار خود فرد دیگری را ناراحت کند. شیوه عذرخواهی و جبران کردن اشتباه بسیار مهم است. از آنجایی که در روابط بین افراد و به خصوص گرایش BDSM اشتباهات بسیار رخ میدهد، شیوه معذرتخواهی و پوزش طلبیدن اهمیت زیادی دارد. در این مقاله شما را با زبان عذرخواهی کردن آشنا میکنیم و ۵ راهکار برای آن پیشنهاد میدهیم.
مقالهای که مطالعه میکنید در دستهبندی کانال چهارم، صداقت قرار دارد و در نوامبر ۲۰۲۰ در مجله معروف Cosmopolitan انتشار یافته است. ترجمه توسط ماتیلداصورت گرفته است و در وبلاگ اونتاشگال منتشر میگردد.
جهت انجام تبلیغات مشاوره، اسپانسرینگ و موارد دیگر در وبلاگ اونتاشگال، در این صفحه با ما تماس بگیرید.
مشابه زبان عشق، معذرتخواهی نیز زبانی دارد: چگونگی گفتن و شنیدن «متاسفم و عذر میخواهم». از آن جایی که احتمالا تا به حال هرگز با دقت به این موضوع فکر نکردهاید، باید بگویم درک و فهمیدن چگونگی معذرتخواهی از پارتنر خود به شدت مهم است. خصوصا که هرکس برای گذشتن از یک دعوا به چیز متفاوتی نیاز دارد.
این مسئله به این دلیل است که انسانها با یکدیگر تفاوت دارند. ممکن است برای شما شنیدن کلمات «متاسفم، حق با شماست» پس از دعوا کارآمد باشد. اما برای شخصی دیگر «اگر ناراحتت، متاسفم» احساس تهی بودن و گذشتن سطحی از وقایع را داشته باشد.
پس برویم که همه چیز را درباره زبان معذرتخواهی بیاموزیم، چون به همان میزان که من زبان عشق را دوست دارم، زبان معذرتخواهی را نیز به عنوان یکی از کلیدهای مهم رابطه میشناسم.
زبان معذرتخواهی چیست؟
زبان معذرتخواهی هنگامی به رسمیت شناخته شد که گری چاپمن با همکاری جنیفر توماس در کتاب «پنج زبان معذرتخواهی» درباره آن نوشت. (همچنین او کتاب پنج زبان عشق را نیز نوشته است) چاپمن میگوید به صورت کلی:
زبان عشقورزیدن: چگونگی گفتن یا نشان دادن این که شخصی را دوست دارید.
زبان عذرخواهی: چگونگی گفتن یا نشان دادن این که شرمندهاید.
در مجموع پنج زبان معذرتخواهی مختلف وجود دارد:
ابراز پشیمانی: از این که بهت آسیب زدم احساس شرم میکنم.
پذیرش مسئولیت: نباید این کارو باهات میکردم، کارم اشتباه بود.
توبه خالصانه و اصلاح: میتوانم متصور شم که باعث چه دردی شدم، متاسفم. دیگه انجامش نخواهم داد. دفعه بعد کار متفاوتی خواهم کرد.
جبران کردن: اینجوری از دلت درمیارم.
طلب بخشش: منو میبخشی که مایوست کردم؟
چرا شناخت زبان معذرتخواهی خود مهم است؟
فرض کنیم شما میخواهید رابطهای که دارید واقعا درست و کارآمد باشد، زبان معذرتخواهی همه چیز است.
روانپزشک، لیلا مگاوی، میگوید: «آنها (زبانهای معذرتخواهی) به افراد اجازه میدهند تا با بهبود تواناییشان در تسهیل بخشش، روابط خود را تقویت کنند. فهم درست زبان معذرتخواهی پارتنر خود میتواند به اشخاص کمک کند به گونهای پشیمانی خود را ابراز کنند که هر دو طرف احساس شنیده شدن و ارزشمند بودن داشته باشند.»
اگر هدف نهایی این است که با پارتنر خود از یک بحث و دعوا عبور کنید، که امیدوارم همین باشد، اگر پارتنرتان برای احساسی بهتر خواهان جبران مسئله توسط شما باشد، صرفا ابراز پشیمانی و پذیرش مسئولیت تغییری ایجاد نمیکند.
امی اولسون، متخصص رابطه میگوید: «مردم به شیوههای مختلفی معذرتخواهی میکنند و فهم آنها نه فقط برای درک عمیق پارتنر خود بلکه حتی برای شناخت خود نیز لازم است. اگر شما و پارتنرتان زبان معذرتخواهی متفاوتی داشته باشید ممکن است بدفهمی به وجود بیاید. تنها راه اجتناب از این بدفهمی، شناخت یکدیگر و کار کردن روی آن هنگام نیاز است.»
بنابراین اگر زبان معذرتخواهی متفاوتی با پارتنر خود دارید چه باید بکنید؟
توافق. توافق. توافق. بگذارید ابتدا از زبان عشق مثال بزنم: اگر بدانید زبان عشق پارتنرتان لمس فیزیکی است (برخلاف این که زبان شما کلمات تاکیدی است)، شما بازهم برای قدردانی از یک روز سخت او را در آغوش خواهید گرفت، درست است؟ و شما این کار را انجام میدهید، با وجود این که زبان عشق شما کلمات تاکیدی است.
درباره زبان معذرتخواهی نیز دقیقا چنین است: سکس تراپیست و روانشناس بالینی، جنت بریتو میگوید:«به دنبال فهم زبان یکدیگر بوده و آن را به عنوان وسیلهای برای نزدیک شدن و التیام یکدیگر تمرین کنید.» اگر میخواهید به شکل موثری «اصلاحات ایجاد کنید، آسیبها را ترمیم کنید و با یکدیگر رشد کنید» این کار بسیار تعیین کننده است.
حتی اگر ممکن است با درخواست بخشش کردن یا پذیرش مسئولیت خطا احساس غریبگی کنید، هنگام خاتمه دادن به یک دعوا نیازهای پارتنرتان باید رسیدگی شوند (دقیقا به اندازه نیازهای شما) و با ارتباط و صحبت کردن این اتفاق به میزان خوبی رخ میدهد دوستان من.
خب، حال چگونه بفهمیم زبان معذرتخواهی ما چیست؟
چاپمن آزمون سادهای در وبسایت خود طراحی کرده است. پاسخ دادنش کمتر از ده دقیقه زمان میبرد و در انتها ایدههای جالبی هم به شما میدهد. ورود به صفحه آزمون به زبان انگلیسی
اما علاوه بر آزمون، دکتر مگزی پیشنهاد میکند کاوش کنید یا با یک تراپیست صحبت کنید تا کمک کند زبان معذرتخواهی ویژه خود و هرآنچه از یک پارتنر انتظار دارید را بشناسید.
به علاوه، همانگونه که قبلتر اشاره شد، صحبت کردن واقعا یک کلید است، پس از پارتنر خود و افرادی که دوستشان دارید بخواهید زبان معذرتخواهی خود را بیاموزند – یا حتی باهم آزمون فوقالذکر را بدهید. این دانش از تخریب روابط جلوگیری کرده و شکستگیهای کوچک را التیام میبخشد.
اشتباهات به هر علتی رخ میدهد. برای یک رابطه سالم باید علت ناراحت شدن و منطق عذرخواهی به صورت شفاف بیان شود. جملاتی مانند «اگر ناراحتت کردم ببخشید» یا «چقدر بچهای که ناراحت شدی» و موارد مشابه، هیچگاه نوعی پوزش طلبیدن به حساب نمیآید. اگر میخواهید در رابطه خوشحال باشید حتما در مورد ۵ زبان معذرتخواهی صحبت کنید.
اونتاشگال . فروردین ۱۴۰۰
نوشتههای روزمره، خاطرات و مطالب بیشتر از اونتاشگال را در شبکههای اجتماعی دنبال کنید
به مناسبت صدمین پست و نوشته وبلاگ تصمیم دارم علایق، شخصیت و فلسفه اونتاشگال نسبت به زندگی و عشق را برای شما خوانندگان محترم، بنویسم. اینکه دنیا را چطور میبینم و الان به موضوعات مختلف مانند زندگی، رابطه، عشق، مذهب، هنر، تجربه و دانش چگونه نگاه میکنم. در واقع چطور شد که من به آرامش رسیدم و پاسخ بسیاری از دغدغههای خویش را پیدا کردم.
در این ده ماه که از فعالیت وبلاگ میگذرد، افراد مختلفی نظر و دیدگاه خود را در مورد من گفتهاند. هرکسی از ظن خود شد یار من، دیدگاهی مثبت یا منفی در مورد شخصیت اونتاشگال داشت. البته من ضمن احترام به هر دیدگاهی به کار خودم ادامه میدهم. در هر صورت وقتی شما در یک جامعه فعالیت میکنید باید بالغانه انتظار هر واکنشی را داشته باشید. نباید فراموش کرد که در این بین بعضی بودند که کاملا داستانهایی وهمآمیز در مورد من ساختند که هنوز از این نبوغ داستانسرایی آنها تعجب میکنم!
به دلیل اینکه در مورد روابط باز و انواع سبک گرایشها مینویسم، مکررترین سوال که مطرح شده است، نحوه نگاه من به عشق است. اینکه در چه قالبی عشق را تعریف کرده و به آن نگاه میکنم. آیا واقعا کسی مثل من عاشق میشود و عشق چنین مردی چگونه خواهد بود؟
این نوشته کاملا شخصی است. حاصل سالها سفر، تجربه، رابطه و گفتگو با انسانها از هر فرهنگ و نژاد و قومی؛ دیدن عجیبترین نقاط جهان و خواندن انواع فلسفهها، ادبیات، کتابها و حاصل تلاش برای درک هنرهای گوناگون جوامع بشری است. این نوشته از قلب زندگی اونتاشگال میآید. با من همراه باشید.
خاکستری، سیاه یا سفید؟
به نظر شما آیا همه انسانها خوباند یا بد، مگر خلاف آن ثابت شود؟ پاسخ به این سوال در جهانبینی شما نهفته است. عوامل زیادی مانند نگاه جامعه، نوع تربیت، تحصیلات کودکی و به تازگی رسانهها، در نگاه شما نسبت به دنیا موثر هستند. اگر همیشه به شما گفته شده که این عقیده دینی اشتباه است یا این کسوت و پیشه یعنی دزدی، شما به سادگی نمیتوانید آن را تغییر دهید. در واقع پذیرفتن چیزی که سالها در گوش شما گفته شده برای انسانها راحتتر است تا تلاش برای جستجو، درک و فهمیدن حقیقت مسائل مختلفی که در زندگی با آنها سروکار داریم.
بدین ترتیب شما دنیا را سیاه یا سفید میبینید و به سختی میتوانید بپذیرید کسی انسانها نه کاملا خوب هستند و نه بد. به سختی انسانها را با همه خوب و بدشان، چنان که هستند، قبول میکنید. این رفتار نوعی از کمالگرایی است. تصور کنید تصمیم به زندگی در یک شهر دارید. در عین حال که از منظره و نماهای زیبای آن لذت میبرید اما تحمل بارانهای گاه و بی گاه و پر شمار آن را ندارید. میخواهید همه چیز در بهترین حالت مورد نظر شما باشد. اما طبیعت و جهان هستی شیوه خود را دارد. بهترین و زرخیزترین خاک برای کشاورزی، خاک نواحی آتشفشانی است؛ اما ریسک زندگی و کار در چنین شرایطی نیز بالاست. حال بگویید کار در نواحی آتشفشانی بد است یا خوب؟ هیچکدام!
انسانها به واسطه علم و دانش میتوانند خلق ابزار کنند. پوشاک مناسبت به شما کمک میکند در قطب جنوب هم زندگی کنید. این دانش ذهن شما را به بررسی و کنجکاوی وادار میکند تا هرچیزی را بدون تحقیق نپذیرید و دنیا را دیگر سیاه و سفید نبینید. با چنین دیدگاهی میتوانید بسیاری از تفکرات مخالف خود را تحمل کرده و از آرامش بسیار بیشتری برخوردار باشید.
ساده بگویم لزومی ندارد به پاسخ هر سوالی برسید و برای هرچیزی یک علت و دلیل بیاورید. بسیاری اوقات کافی است مسائل را همانگونه که هستند بپذیرید و با آن کنار بیایید. برای مثال علت و ریشه همجنسگرایی چیست؟ همچنان پاسخهای مختلف و گستردهای به آن داده میشود. شخصا همجنسگرایی را میپذیرم و به دنبال ریشه آن نمیروم. هر علتی داشته باشد یک بخش وجودی جوامع بشری است و باید تعامل با آن را یاد بگیریم.
احترام به حقوق انسانها
فکر نمیکنم چیزی بدتر از تعرض به حق و حقوق انسانی در دنیا وجود داشته باشد. همیشه و در همه مقالات به این موضوع اشاره کردهام که هرچیزی و هر لذتی بدون رضایت همه طرفین، نوعی تجاوز است. تجاوز هم صرفا سکس بدون رضایت نیست. میتواند تحت فشار قرار دادن کسی برای انجام چیزی باشد که هدف آن صرفا خواسته شخصی از طریق سو استفاده است.
اما یکی از عادیترین انواع تعرض به دیگران، دروغ گفتن است. دروغ از ضعف میآید و به دنبال آن عدم احترام به خود. همین دروغ سبب میشود شما به اشکال مختلف به دیگران تعرض کنید. یکی از دلایل اصلی دروغ، جلب توجه است. اکثر افرادی که تجاوز میکنند نیز به دنبال نوعی از جلب توجه و دیده شدن هستند؛ یعنی اینکه در حاشیه هستند و از بابت آن ناراحت و دست به تجاوز (صرفا نباید جنسی باشد) میزنند تا به نوعی خودنمایی کنند. دروغ گفتن در کوتاه مدت ممکن است مفید باشد اما در بلند مدت شخصیت شما را نابود میکند. دروغگویی نوعی عدم احترام و یکی از نشانههای اصلی عدم عزت نفس است. اگر میخواهید به شما احترام گذاشته شود، ابتدا باید به خود احترام بگذارید.
برای احترام به حقوق دیگران باید عزت نفس خود را افزایش دهید. توهین کردن به اعتقادات، شهر، خانواده، ملیت و هویت شما هیچ چیز را تغییر نمیدهد! طبیعتا هرچقدر هم شما به دنبال رعایت حقوق دیگران و احترام به آنها باشید، باز ممکن است افرادی این رویه را در پیش بگیرند. بهترین کار اهمیت ندادن و بی توجهی است. آرامش درونی و فردی از هر چیزی مهمتر است.
نگاه مذهبی و دینی من چیست؟
پاسخ به این سوال بسیار سخت است. در واقع باید گفت من نسبت به هیچ چیزی تعصب ندارم و معتقد به نقد هرچیزی هستم. اگر سواد و دانش کافی برای نقد نداشته باشم، از نظرات منتقدین متخصص باانصاف استفاده میکنم که سالهاست روی یک موضوع خاص دینی و مذهبی تحقیق میکنند.
بحث احترام به ادیان یک موضوع قدیمی است که هیچوقت به نتیجه نمیرسد. با عدم تعصب به راحتی میتوان هرچیزی را مطالعه کرد و درباره هیچچیز جبههگیری نکرد. شما میتوانید هر باور دینی و مذهبی داشته باشید و در عین حال به نظر دیگران نسبت به باور خود اهمیت ندهید.
از آنجایی که در مورد شخصیتهای مذهبی حرف و داستان بسیار زیاد است، سعی میکنم مهمترین کارهای افراد را دنبال کنم. بسیاری از شخصیتهای مذهبی از جنبههای مختلف به خصوص اجتماعی برای من محترم هستند و تا حد ممکن به حواشی مربوط به آنها نمیپردازم. هر فردی در تاریخ میتواند برای ما نکات خاصی به همراه داشته باشد.
به قول عمادالدین نسیمی: «مسجد و میکده و کعبه و بتخانه یکیست / ای غلط کرده ره کوچه ما خانه یکیست»
صبر و تحمل در کنار عدم تعصب
ظرفیت و تحمل کردن ارتباط مستقیمی با سطح توقع دارد. هرچقدر شما توقع خود را نسبت به چیزی یا کسی بالاتر ببرید، صبر و تحملتان پایینتر میآید. ظرف خود را برای گنجایش هرچیزی زیاد کنید. صبر و تحمل هر دو عواملی بسیار مهم در زندگی بشری هستند. بسیاری از موفقیتها از همین تحمل و پشتکار در انجام کاری به دست آمده است. به قول سعدی: «بنشینم و صبر پیش گیرم، دنباله کار خویش گیرم»
زندگی بشری هیچگاه آسان نبوده است. در دنیای فناوری ما تلاش میکنیم با سرعت و تغییر خود را وفق دهیم در حالی که وجودمان نیاز به آرامش و ایستایی دارد! هر روز یک محصول و کالای جدید به بازار میآید و ما به سرعت به دنبال دریافت آخرینها هستیم. نکته کلیدی در دنیا استفاده از ابزارها است نه صرفا دارا بودن آنها. در مورد کالاها، برندها و ابزارها هم روی هیچ چیزی نباید تعصب داشت و باید با تحقیق، صبر و آرامش تصمیمگیری کرد.
تعصب نداشتن باعث میشود بهتر بتوانید انتخاب کنید. برندها به دنبال به دست آوردن تعصب شما هستند! هر گاه احساس کردید چیزی یا فردی بیش از اندازه افکار شما را تحت تاثیر قرار میدهد، از آن فاصله بگیرید و از زاویه دیگر به خود بنگرید. در این صورت احتمالاً متوجه یک فرافکنی در وجود خود نسبت به سوژه تعصب خواهید شد. من هیچ تعصبی نسبت به هیچ چیزی در هیچ زمانی نداشته و ندارم! هر کسی میتواند به هرچیزی از BDSM توهین کند. توهین کردن و تمسخر هیچکسی تاثیری در این فرایند، گرایش و رابطه ندارد.
عشق و محبت
عاشقی یکی از مباحث خارقالعاده بشری است که همچنان در مورد آن صحبتها و حرفها وجود دارد و از ابتدای زندگی بشر با او همراه شده است. هر کسی عشق را به نوعی فهمیده است. گروهی آن را مختص به خدا، عدهای مختص به معشوق زمینی و افرادی آن را از اساس انکار میکنند. من اما در این نوشته دیدگاه و بینش شخصی خود نسبت به عشق را بازگو میکنم.
با یکی از ابیات حکایتی از دفتر سوم مثنوی مولانا شروع میکنم: «عشق از اول چرا خونی بود؟ / تا گریزد آنک بیرونی بود!»
در واقع عشق از اول هم قرار نیست آسان باشد و با خون، سختی و درد همراه است. بهتر بگویم عشق قرار نیست به راحتی به دست بیاید. عاشقی و عشق یک مرحله از زندگی است که باید آن را تجربه کرد و آموخت.
خوشی و غم، آزادی و اسارت، مثبت و منفی، سیاه و سفید، آرامش و خون، آسانی و سختی، همه و همه یعنی عاشقی. به قول حافظ «که عشق آسان نمود اول ولی افتاد مشکلها». بسیاری صرفا بخش اول را عاشقی میپندارند و تلاشی برای حفظ و ادامه آن نمیکنند. عشق همزمان با فدا کردن و فنا شدن، غرور و خویشتنداری است. معجزه عشق همین پارادوکسهای عجیب است.
در عشق اول باید عاشق خود بود
عاشقی از خود شروع میشود. کسی که عاشق خود باشد و به خود توجه کند میتواند به دیگران نیز عشق بورزد. کسی که صرفا به دنبال عشق ورزیدن به دیگران است و خود را فراموش میکنند، در واقع عاشق نیست و تصور عاشقی را دارد. او از این بهانه برای ترحم عشق و خریدن توجه استفاده میکند. آدمی که عاشق خود باشد بدون توجه دیگران هم میتواند به خوبی زندگی کند.
عاشق خود شدن به سادگی به دست نمیآید. شما باید سرد و گرم روزگار را بچشید. باید آسیب ببینید تا به قلبی قوی دست پیدا کنید. بهترین راهنما برای یادگیری عاشقی، مطالعه آثار ادبی بزرگان جهان است. آثاری که امروزه در دست ما هستند و از میان کتابهای زیادی به یادگار ماندهاند و جاودانه شدهاند. شاعران زیادی هم عصر حافظ بودند و بعد از او آمدند و رفتند؛ اما دیوان اشعار حافظ جاودانه شد. جاودانگی بی دلیل نیست و به دنبال یک عشق بزرگ میآید. خالق اثر در ابتدا یک عشق خاص نسبت به خود پیدا کرده که در پی آن، عشق نیروی محرکه لازم برای خلق آن اثر شده است.
در زندگی و رابطه هم ماجرا همین است. شما تا زمانی که عاشق خود نباشید، به یک رابطه موفق و شاد و اصطلاحا موفق نمیرسید! رسیدن به رابطه صرفا برای رابطه یکی از اشتباهات رایج است. زمانی که شما هنوز خود را درک نمیکنید، نمیتوانید در یک رابطه به درستی پیش بروید. اگر طرفین یک رابطه عاشق خود باشند، به خوبی عشق را به دیگری تقدیم میکنند و این نیروی فوقالعاده سبب شادی و پایداری رابطه آنها میگردد. رابطهای که در آن کسی به دنبال حذف شدن دیگری نیست!
عاشقی کردن آموختنی است
باور کنید عاشقی کردن یادگرفتنی است. عاشقی یک هنر و مهارت است که باید آن را یاد بگیرید. نه کسی به به راحتی به شما یاد میدهد و نه از وقتی متولد میشوید با شماست. عاشقی یک هنر است که بخشی از آن به شخصیت شما بر میگردد و بخشی به جهانبینی شما. تک تک موزیکهایی که گوش میکنید، کتابهایی که میخوانید، فیلم و سریالهایی که میبینید و دوستانی که انتخاب میکنید، روی هنر و عشقورزی شما تاثیر میگذارند. پیشنهاد میکنم اگر در ابراز عشق مشکل دارید، سنت شکنی کنید و به جای گوش دادن به سبک موزیک همیشگی، یک سبک کاملا متفاوت از سلیقه خود را امتحان کنید. کتابها و داستانهای جدیدی بخوانید. سعی کنید بیشتر شنونده باشید تا گوینده. در مورد هیچ داستان و قصه و عشقی نظر ندهید و بگذارید فقط اطلاعات به ذهن شما وارد شود. این دگرگونی در یادگیری به بهبود مهارت عاشقی کمک میکند.
برای یادگیری عاشقی، شما باید تجربه کنید. از اشتباهات گذشته خود درس بگیرید و ترسی از تکرار دوباره آن نداشته باشید. عاشقیها ببینید و از انجام آنها ترس نداشته باشید. عاشقی را با سکس سریع با افراد مختلف اشتباه نگیرید. عشق بازی کنید و عاشقانه بخندید و از لحظههای خود لذت ببرید.
به قول سعدی « سعدیا دور نیک نامی رفت / نوبت عاشقیست یک چندی»
عاشقی یعنی توجه کردن
یک روزی دوستی به من در مورد عشق بین پدر و مادر خود گفت. پدرش به او گفته بود «عاشقی یعنی باور داشته باشی طرف مقابل بیشتر برای تو انرژی و زمان میگذارد و تلاش کنی آن را جبران نمایی». این نگاه به عشق برای من بسیار دلنشین و زیبا بود. این نگاه دنباله باوری است که به عشق دارم. عاشقی یعنی لطف!
زمانی که طرفین رابطه کارهای یکدیگر را وظیفه نبینند و به آن به چشم لطف باور داشته باشند، رابطه سالم و درست پیش میرود. جدای از یک رابطه عاطفی میتوانید این را در کار و شراکت هم ببینید. این نگاه که افراد برای انجام کارها لطف میکنند، واقعا حس بهتری به طرفین منتقل میکند. اگر مبنای دید شما به عملکرد طرف مقابل به عنوان یک لطف باشد، به دنبال جبران آن بر میآیید و به این لطفها توجه میکنید. اگر وظیفه ببینید، تلاشی برای جبران و در نهایت نشان دادن عشق نخواهید کرد.
بر اساس لطف جلو بروید و سعی کنید در رابطه توقعی نداشته باشید. اگر طرف مقابل کارهای شما را درک کرد و برای جبران آن تلاشی انجام داد، به راستی به دنبال نشان دادن عشق است؛ اما اگر هیچ واکنشی نداشت و کارهایتان را وظیفه شما دید، بهتر است در نگاه خود به معشوق تجدید نظر کنید!
زمانی که شما به فردی علاقهمند باشید در هر شکل و حالتی، به او توجه میکنید. بسته به جایگاه فرد با او ارتباط برقرار میکنید. اگر به یک فرد علاقه داشته باشید اما جایگاه او برای شما پایین باشد، برای مثال در هنگام بیماری به یک تماس کفایت میکنید اما اگر آن فرد یک دوست صمیمی باشد، جز به دیدار و عیادت حضوری راضی نمیشوید. نمیتوانید با یک پیام دایرکت اینستاگرام به صمیمیترین دوست خود، عشق و علاقه خود و اهمیت سلامتیاش را در نظرتان به او نشان دهید.
به قول حافظ: «عاشق شو ار نه روزی کار جهان سر آید / ناخوانده نقش مقصود از کارگاه هستی»
محدودیت یعنی تبدیل شدن به مرده متحرک
وجود انسان از محدودیت و کنترل شدن متنفر است. محدودیت نوعی در بند کردن است. این نوع محدودیت نباید با محدودیت خودخواسته در BDSM اشتباه گرفته شود. زمانی که با کسی در رابطه هستید، اولین مساله اعتماد است. اگر به هر دلیلی به دنبال ایجاد محدودیت هستید یعنی اعتماد وجود ندارد. محدودیت در هر حالتی برای شما مضر میشود. اجازه بدهید افراد آگاهانه تصمیم به انجام ندادن برخی کارها بگیرند.
اعتماد در زندگی و رابطه مانند پی و بستر یک ساختمان است. هرچقدر سستتر باشد، پی یک رابطه زودتر فرو میپاشد. برای همین است در بسیاری از مقالات مربوط به روابط باز و چند نفره به این موضوع اشاره میکنم و تاکید دارم تا زمانی که رابطه شما سالم و در آرامش نیست، به فکر سکس با افراد دیگر نباشید. اگر سنگبنای رابطه شما سست است و نمیتوانید در سادهترین حالت به یکدیگر اعتماد کنید بهتر است وارد مرحله بعد نشوید. به هیچ عنوان فکر نکنید با ازدواج کردن چیزی بهتر میشود.
عاشقی، خیانت، سکس و دلبرها
رابطه برای من یعنی اعتماد و ایمان متقابل داشتن. زمانی من وارد رابطه میشوم که فرد مقابل بدون هیچ ترسی به من ایمان داشته باشد. نوع نگاه من به عشق نیز، ایمان و اعتماد میباشد و صداقت ریشه اصلی اعتماد است. شما میتوانید به یک سوال پاسخ ندهید و بهتر است بگویید الان پاسخ نمیدهم تا اینکه دروغ بگویید. همیشه باید به یکدیگر فرصت تنهایی بدهید. زمانی که عاشق میشوید، ترسی از بیان آن نداشته باشید. مهم نیست جنسیت شما چیست. مهم این است حسرت ابراز نکردن عشق و علاقه خود را نخورید.
از نظر من خیانت یک تعریف کاملا ساده دارد. استفاده از دیگری در جهت رسیدن به اهداف شخصی و له کردن او زیر پای خود!مرحله بعدی خیانت برای من دروغ گفتن است. سکس با یک فرد اصلا اهمیتی ندارد. مساله مهم دروغ گفتن است. اعتقاد دارم یک رابطه به هیچ شکلی نباید طرفین را محدود کند به خصوص در سکس. اینکه افراد انتخاب کنند با کسی خارج از رابطه سکس نکنند یک لطف دو طرفه باید باشد نه وظیفهای که بر روی دوش آنها سنگینی کند.
به سختی از مرحله BDSM خارج و وارد حالت سکس و معاشقه میشوم. برای من دیدن لذت سابمیسیو و هیجان او آرامشبخشتر است تا صرفا دخول و سکس. هر آدمی در زندگی میتواند عاشق چند نفر شود یا همزمان چند نفر نسبت به او ابراز علاقه کنند. لازم است هدف رابطه با هر فرد به خوبی مشخص شود. اگر کسی به شما علاقه دارد اما شما ندارید باید مستقیم به او بگویید. سکس با فرد جدید هیجان دارد اما نباید به قیمت از بین رفتن آرامش خود شما تمام شود.
عاشقی من بر اساس احترام، فرصت شنیدن و گفتن، توجه دو طرفه، اعتماد بی چون و چرا و صداقت بدون ترس است. در عشق ابتدا باید عاشق خود بود. زمانی که عاشق خود باشید میتوانید عشق را ابراز کنید. هر فردی در جایگاه خود میتواند از عشق شما بهرهمند شود و عشق صرفا سکس نیست. کسی که شایستگی ویژهای داشته باشد، لایق قلب شما میشود. بدن و جسم و جان شما میتواند به هر شکلی استفاده شود. در رابطه صداقت را در پیش بگیرید و اگر به دنبال رابطه با چند نفر دیگر هستید، حتما به افراد درگیر در رابطه بگویید. سکس با کسی که به شما آرامش نمیدهد، عذاب درونی به همراه دارد.
به قول مولانا: «شمس الحق تبریزی از خلق چه پرهیزی / اکنون که درافکندی صد فتنه فتانه»
زندگی، مهربانی و خشم
زمانی به شدت به دنبال پول بودم و تمام تمرکز و توجهام متوجه پول بود. در این دوره خشم و عصبانیت من افزایش پیدا کرده بود. دقیقا اولویت اصلی زندگی من پول شده بود. تقریبا یک سال بعد از شروع پول جمع کردن و کار زیاد، خیلی ناگهانی در یک گالری هنری متوقف شدم. به یاد آوردم که تمام اهداف و آرمانهای خودم را فراموش کردهام. در واقع برای پول خود و علایقم را فراموش کرده بودم. نکته جالب اینکه هر پولی هم جمع شده بود، به یک بهانهای خرج شد. در واقع آن پول با شادی و لذت به دست نیامده بود پس با لذت هم مصرف نشد.
پس از این ماجرا به زندگی و پول درآوردن تغییر کرد. لذت و آرامش شخصی اولویت اصلی شد. باید بدانید بعد از این تغییر، هم دوستان بهتری پیدا کردم، هم روند کاریام رشد بسیار بهتری پیدا کرد و هم خیلی بهتر از زمانی که ۲۰ ساعته کار میکردم، در ۱۰ ساعت درآمد کسب کردم.
زندگی دقیقا یعنی رفتن به دنبال رویا و چیزی که به آن علاقه دارید. زمانی که لحظههای شما با رویاها و علایقتان بگذرد، بیشتر آرامش میگیرید و کمتر بهانه برای خشم پیدا میکنید. برای آرامش خود باید کار کرد نه برای پول در آوردن!
تجربهگرایی
من کاملا تجربهگرا هستم. دانش و علم نیز تجربه بشری است که صورت مکتوب و مستند در اختیار ما قرار گرفته است. از این رو تجربهگرایی را یک گام فراتر از مستندات میبینم. شما با تجربه میتوانید به یک درک جدید برسید که در هیچ جایی به شیوه شما مستند نشده است.
در تجربه گرایی شما بالغتر میشوید. سعی کنید هر چیزی را امتحان کنید. از خانواده و دیگران بخواهید اجازه و فرصت امتحان کردن را به شما بدهند. قرار نیست لزوما برای انجام هر کاری که میخواهید، با انبوهی از تحلیل مواجه شوید. تمایل به کار کردن دارید؟ امتحان کنید. بدون شک هیچ محیط و محلی برای کار در بهترین حالت نیست. پس به دنبال کمال مطلق نباشید و امتحان کنید.
هنر، ادبیات و دانش
فرهنگ از مهمترین مقولههای بشری است که آدمی را از جایگاه فعلی به حرکت وادار میکند. هر جامعهای چه کوچک چه بزرگ فرهنگ و آداب خاص خود را دارد. شناخت و یادگیری این خردهفرهنگها یکی از جذابترین لذتهای زندگی من است. شما با آداب و رسوم مردمان مختلف آشنا میشوید و به باز شدن دیدتان نسبت به زندگی کمک بسیار زیادی میکند.
از بزرگترین مصداقهای فرهنگ، هنر (ART) است. هر جامعهای در یک هنر برای خود سرآمد میشود. اگر به دنبال باله هستید باید به سن پترزبورگ بروید و اگر تئاتر برای شما مهم است هیچ جایی بهتر از پاریس برای درک آن وجود ندارد. هنر به زندگی رنگ میبخشد و زمانی که شما در آستانه فروپاشی ذهنی و روانی هستید، با مراجعه به آن به زندگی باز میگردید.
ادبیات جنبه داستانی و ماجراجویانه فرهنگ است. از طریق ادبیات شما میتوانید آداب و هویت یک جامعه را شناسایی کنید. بررسی مفهوم ریاکاری در ادبیات فارسی با اروپا در دوران قرون وسطی نشان دهنده اهمیت این موضوع در ایران نسبت به اروپا است. آثار ادبی شما را به سرزمینهای جادویی وارد میکند و به کمک آن میتوانید با هویتها و فرهنگها، چه مربوط به گذشته، چه جوامع دیگر، آشناتر شوید. ادبیات مهمترین پناهگاه من برای آرامش است.
زمانی که به دنبال یک هیجان جدید هستم به سراغ دانش و علم میروم. این مقوله میتواند شما را با آخرین معجزات بشری آشنا کند. تصور اینکه شما هم میتوانید بخشی از آن باشید، بسیار هیجانانگیز است و به من نیروی کافی برای دنبال کردن آن را میدهد. فرقی ندارد دانش فیزیک باشد یا علوم اخترشناسی یا کامپیوتر، زمانی که شما به دنبال رفع نیاز خود باشید، به سراغ علم میروید و با تلاش برای ساخت محصولات جدید، نیاز خود را برطرف میکنید. هیچگاه خود را دست کم نگیرید.
چرا عصبانی نمیشوم و چگونه خشم را کنترل میکنم؟
پاسخ یک عبارت است: پایین آوردن سطح توقع! از زمانی که دیدن دنیا را شروع کردم، با مردم مختلف آشنا شدم و متوجه شدم که چرا آسمان همه جای دنیا یک رنگ است، تصمیم گرفتم سطع توقع خود را نسبت به انسانها پایین بیاورم. انتظار خاصی از کسی ندارم و همین کمک بزرگی به کنترل خشم و عصبانیت من کرد.
مدت زیادی است که از کسی انتظاری ندارم. زمانی که به کسی یک وظیفه یا کار را میدهم، اگر درست انجام داد که عالی، اما اگر به دنبال معطل کردن و وقتکشی بود، به سراغ فردی دیگر میروم. در نهایت به جای منتظر ماندن برای کسی دیگر، از راهحلهای جایگزین استفاده میکنم.
مهارت کنترل خشم یکی از مهمترین ویژگیها برای BDSM است. تا حد امکان سعی میکنم با عصبانیت، خشم و خشونت وارد یک جلسه BDSM نشوم. نمایان کردن یک خشونت خودخواسته بسیار بهتر از یک عصبانیت واقعی است زیرا شما در خشم کنترل کاملی بر روی افکار و اعمال خود ندارید و این امر میتواند منجر به اتفاق غیر قابل جبرانی شود.
آیا من به شما نیاز دارم یا شما به من؟
از زمانی که خودم را شناختم تصمیم گرفتم به شیوهای زندگی کنم که دیگران به من نیاز داشته باشند، نه من به آنها. بدون شک من هم به دیگران نیاز خواهم داشت اما نحوه بیان این نیاز و مطرح کردن آن بسیار مهم است. وقتی کسی کاری برای شما انجام میدهد بدون شک باید برای او جبران کنید چرا که مدیون وی میشوید. پول یک ابزار بسیار خوب برای جبران لطفهای دیگران است.
در روابط و به خصوص BDSM من این موضوع را به صورت شفاف مطرح میکنم. کسی که تصمیم میگیرد سابمیسیو من برای چند روز باشد به خوبی میداند که او به من نیاز دارد و نه من به او. البته من هم لذت میبرم اما هیچوقت التماس رابطه را نمیکنم. به نظرم به عنوان سابمیسیو هم نباید التماس رابطه را بکنید. با یک غرور کافی درخواست خود را مطرح کنید. به کسی که مستقیم نیاز خود را مطرح میکند و از بیان نیاز خود به من ابایی ندارد، بیشتر اهمیت میدهم و احترام میگذارم.
و در نهایت، دنیا فوقالعاده زیباست
دنیا بسیار زیبا است و افراد درون آن خوب هستند، مگر خلاف آن ثابت شود. انسانها با هر باوری محترم هستند و اهمیت ندارد به چه چیزی اعتقاد دارند چرا که شما اشخاص را میپذیرید نه لزوما باورهای آنها را. صادقانه با انسانها رفتار کنید و از بیان باورهای خود ترسی نداشته باشید. باید عاشق شد و در بیان عشق کوشا بود. هر گرایش و حسی که داشته باشید بدون ترس از قضاوت آن را بیان کنید و لذت خود را با کسی که لیاقت شما را دارد، تقسیم کنید.
با کسی وارد رابطه شوید که نه به دنبال تغییر دادن او باشید و نه او چنین چیزی را هدف رابطه بداند. رابطه باید برای شما آرامشبخش باشد. بسیار بگردید و انسانها را بشناسید تا به فردی برسید که کاملا یکدیگر را درک کنید. زندگی کوتاه نیست پس فکر نکنید تنها همین امروز و دیروز برای شما وجود دارد. به دنبال رویاها و آرزوهای خود بروید و استعدادهای درونیتان را شکوفا کنید.
در روابط و گرایشهای جنسی، حتما موارد ایمنی را رعایت کنید. برای رسیدن به آرامش در سکس شما اولویت اصلی هستید. سعی در آرامش بخشیدن به خود کنید و به هیچ عنوان برای سکس کسی را فریب ندهید. شرافت را معیار زندگی و روابط خود قرار دهید. اگر چیزی را نمیخواهید مستقیم بیان کنید و به خواستهها و تمایلات دیگران احترام بگذارید.
در حال حاضر چند سالی است که با یک خانم زیبا و دلبر در رابطه باز هستم و با او زندگی میکنم. ایشان فوقالعاده باهوش، بالغ و مهربان هستند و به خوبی انگیزهها و اهداف خود را در زندگی میدانند. رابطه با ایشان یکی از مهمترین نقاط زندگی من بوده است. مهمترین نقطه قوت برای ما، گفتگو و صحبت در مورد مسایل مختلف و مورد اختلاف است؛ و از همه مهمتر پذیرفتن باورها و نظرات یکدیگر بدون تلاش برای ایجاد تغییر است. همزمان اسلیو هم تربیت میکنم و کسانی که جلسههای موقت بیدیاسام میخواهند، به من مراجعه میکنند.
هرچقدر شما زیباتر با دنیا و مردمان آن برخورد کنید، دنیا به شما بیشتر محبت میکند. راه رسیدن به خود و خدا، از میان انسانها میگذرد.
اونتاشگال . آبان ۱۳۹۹ . نوامبر ۲۰۲۰ . لندن
نوشتههای روزمره، خاطرات و مطالب بیشتر از اونتاشگال را در شبکههای اجتماعی دنبال کنید
آیا از تماشای سکس شوهر خود با زنی دیگر لذت میبرید؟ آیا فکر میکنی یک زن بیغیرت نسبت به شوهر یا دوست پسر خود هستید؟ آیا تصور دیدن جیغهای یک زن به واسطه قدرت شوهرتان در سکس، برای شما لذت بخش است؟
امروزه افراد زیادی درباره کاک کویین و ویکسن صحبت میکنند، اما آیا واقعا میدانید که آن چیست؟ و اگر جوابتان مثبت است، آیا میدانید چگونه بایدیک کاک کویین باشید؟ برای یادگیری تبدیل شدن به یک ویکسل یا Cuckquean با ما همراه باشید.
این مقاله با موضوع «کانال چهارم، صداقت» نوشته شده است. روابط چند نفره، تک پر بودن، خیانت کردن، هیزی، بی غیرتی، عشق خدایی، عشق بدون سکس و موارد این چنینی در میان آدمها بیشتر دیده میشود. در گذشته نیز گرایشهایی مانند کاکولدیم یا بیغیرتی وجود داشت اما به صورت عمومی کسی چیزی نمیگفت. به واسطه اینترنت امروزه بیشتر در این مورد صحبت میشود و زوجها با آن آشنایی دارند. از آنجایی که باور دارم ازدواج و رابطه داشتن به معنی محدودیت خودخواسته نیست، تصمیم گرفتم فعالیت موضوع جدید وبلاگ با عنوان «کانال چهارم، صداقت» را آغاز کنم.
مقاله فعلی به سبک ترجمه آزاد در وبلاگ منتشر میشود. نوشتههای ترجمه آزاد با هدف بیان واقعیتها از منابع معتبر ترجمه شدهاند. از دوست عزیزم ماتیلدا برای ترجمه، سپاسگزارم. اگر شما هم میخواهید در ترجمههای بعدی همراه باشید و یا پیشنهادی برای یادیگری دارید و حتی میتوانید در تصویرسازی به ما کمک کنید، کافیست در صفحه تماس و همکاری پیام بدهید.
این مقاله توسط ناتاشا ایوانوییک در وبلاگ LovePanky منتشر و در وبلاگ اونتاشگال به فارسی برگردانده شده است.
جهت انجام تبلیغات مشاوره، اسپانسرینگ و موارد دیگر در وبلاگ اونتاشگال، در این صفحه با ما تماس بگیرید.
من کلمه کاک کویین را شنیده بودم اما هیچ ایدهای در مورد معنی آن نداشتم. نمیتوانستم معناهای متفاوت عبارات سکسی را درک کنم. منظورم این است من میدانستم کاکولد مردی است که همسرش با مردان دیگر سکس دارد، اما فکرش را نکرده بودم که چنین زنی نیز وجود دارد. اما حال از اینترنت ممنونم که باعث شده چیزهای جدید بیاموزم.
اگر میخواهید که یک کاک کویین باشید، ابندا از لحاظ روانی آماده شوید. این کار به آن سادگی که به نظر میآید نیست. چرا؟ زیرا ما در زمینه سکس و روابط انسانهای وابسته به اجتماع هستیم. آیا انواع دیگری از رابطه به جز تک همسری وجود دارد؟ قطعا بله اما آیا آنها رایج هستند؟ بدون شک خیر!
الزامات کاککوئین بودن چیست؟
بنابراین اگر میخواهید کاک کویین بودن را امتحان کنید، به سمت آن بروید. هرچند پیش از آنکه واقعا تجربهاش کنید لازم است سوالهایی از خودتان بپرسید تا خود را برای چنین کاری آماده کنید. شاید به این نتیجه برسید که واقعا میخواهید امتحانش کنید و شاید با نتیجهای معکوس بفهمید این کار اصلا مناسب شما نیست.
اما پیش از هر نتیجه گیری باید بدانید کاک کویین بودن چگونه است. آماده بودن همواره خوب است.
کاک کویین واژه مخالف کاکولد است. اگر بخواهم به زبان ساده بگویم، کاک کویین زن متاهلی است که همسرش با زنان دیگر سکس دارد. یک کاک کویین از مشاهده سکس همسرش با زنان دیگر تحریک میشود. این کار کاملا با رضایت طرفین همراه است، بنابراین هردو طرف بر سر شرکت در چنین فعالیتهایی با یکدیگر توافق میکنند.
دو. نقشها چگونهاند؟
در فرهنگ کاک کویین مرد معمولا نقش سلطهگر داشته و زن سابسمیسیو. حال کاک کویین با همسر خود و در حضور پارتنر دیگر به سکس میپردازد، اما معمولا هنگامی که همسرش به او اجازه دهد. عموما روابط کاککوئیین به شکل تریسام و سه نفره هستند.
سه. این یک فتیش هتروسکشوال است
در اغلب موارد رابطه کاک کویین یک رابطه هتروسکشوال است، بنابر زن فقط با همسر خود سکس خواهد داشت. این رابطه میتواند بایسکشوال نیز باشد، بنابراین زن میتواند تنها با همسرش یا با همسرش و زن دیگر به سکس بپردازد. اما معمولا چیزی فراتر از این نیست و مرد با مرد دیگری وارد رابطه جنسی نخواهد شد.
چهار. فتیشهای یک رابطه کاک کویین با یکدیگر تفاوت دارند
هیچ قانونی درباره کارهایی که میتوانید یا نمیتوانید در سکس انجام دهید وجود ندارد. این مسئله کاملا به آنچه شما و پارتنرتان به آن علاقه دارید بستگی دارد و معمولا متغیر است. به هرحال این کار میتواند شامل تحقیر، بیدیاسام و مجلس عیش و نوش گردد. تمامی اینها کاملا به زوجین بستگی دارد.
پنج. دربارهاش با پارتنر خود صحبت کنید
اگر در این باره نگرانید حتما با پارتنر خود درباره آن صحبت کنید. به وی اجازه دهید نظر و احساس شما را درباره عقیده خود بدانند. اگر با این مسئله احساس راحتی نمیکند او را مجبور نکنید، اجازه دهید مدتی در این باره فکر کند و پس از حدود دو هفته دوباره آن را مطرح کنید.
شما حتما باید رضایت دوطرفهای برای انجام این کار داشته باشید، در غیر این صورت به سادگی به پارتنر خود خیانت خواهید کرد.
شش. محدودیتهایی مشخص کنید
اگر پارتنر شما میخواهد این رابطه را امتحان کند، مهمترین چیز تعیین محدودیتها است. ممکن است این مسئله برایتان اهمیت نداشته باشد، اما به من اعتماد کنید، محدودیتها ضروری هستند.
هنگامی که در میانه انجام کاری هستیم، گاهی کنترل از دستمان خارج میشود و به همین دلیل است که محدودیتها لازمند. ممکن است بعدا عدم آگاهی را بهانه کنیم و پشیمان شویم، پس حتما آنها را تعیین کنید.
هفت. هیچ خیانتی وجود ندارد
بسیاری از افراد فکر میکنند این کار نوعی خیانت است. اما نیست. اگر شخصی فکر میکند این کار خیانت است در واقع اصل موضوع را متوجه نشده است. اما قضاوت نکنید، برای اکثر مردم پذیرش این مسئله کار سختی است. در واقع ممکن است در ابتدا فهم این مسئله که شما میخواهید هم با پارتنر خود و هم با دیگران باشید برای او سخت و شکه کننده باشد.
هشت. هر زمان که همسرتان اجازه ندهد، خیانت کردهاید
اینجاست که خیانت رخ میدهد. اگر اجازهای داده نشده و شما میخواهید هرجور شده کارتان را انجام دهید، این کار عین خیانت است. شما تنها هنگامی مجاز به سکس با دیگران هستید که پارتنرتان اجازه دهد. عمل نکردن به محدودیتهای تعیین شده خیانت به توافقی است که انجام دادهاید.
نه. از قبل آگاهی نسبت به تمایلات جنسی خود داشته باشید
اگر میخواهید چنین کاری انجام دهید، مطمئن شوید که تسلط و شناخت کافی نسبت به خود دارید. بدانید که تنها به دنبال لذت جنسی هستید. آخرن چیزی که دلتان میخواهد تجربهاش کنید درگیر کردن عاطفی شخش سومی است که با او میخوابید.
ده. این مسئله را با پارتنر خود امتحان کنید
اگر هر دو توافق کردهاید چنین کاری انجام دهید و هر دو نیز تازه کارید، ممکن است ندانید باید چه کار کنید.
ابتدا یکسری محدودیتهای عمومی تعیین کنید، اگر چه در حین فعالیت کاک کویین خود متوجه خواهید شد به چه چیزهایی علاقه داشته و به چه چیزهایی علاقه ندارید. ممکن است بخواهید بیشتر یا کمتر نقش سابمیسیو داشته باشید، بنابراین هنگام تجربه به یاد داشته باشید چه چیزهایی را دوست دارید و چه چیزهایی را دوست ندارید.
یازده. پس از اولین تجربه، درباره آن صحبت کنید
رابطه کاک کویین تنها هنگامی عملی است که کاملا با پارتنر خود ارتباط برقرار کنید. باید بدانید که آنها چه احساسی داشتند، کدام بخش را دوست داشته و کدام بخش را دوست نداشتند.
بنابراین پس از اولین تجربه کاک کویین، بنشینید و بحثی جدی با پارتنر خود داشته باشید. اینگونه قادر خواهید بود محدودیتها را مشخص کنید. هردو نیز میفهمید چگونه به یکدیگر لذت بیشتری دهید.
دوازده. یک پارتنر سوم پیدا کنید
بهترین راه برای انجام این کار میتواند عضویت در گروههای سکسی باشد. اینگونه افرادی را با سطوح متفاوت تجربیات جنسی خواهید دید و آنها صبورانه راه را به شما نشان خواهند داد. بعلاوه این گروهها خیلی خوب سامان دهی شدهاند و استاندارد بالایی از سلامتی و امنیت دارند. شما خواهید آموخت که چگونه یک رابطه تریسام امن داشته و از هرگونه بیماری جنسی پیشگیری کنید.
افراد زیادی تمایلات و علایق جنسی خود را از ترس قضاوت جامعه مخفی میکنند. به شرطی که تجاوز نباشد و به حقوق دیگری تعرض نکنند، اشکالی ندارند. اگر یک خانم کاک کوئین هستید، بهتر است بدون ترس با همسر خود صحبت کنید. چنین علایق و گرایشهایی در هر فردی ممکن است به وجود بیاید.
اونتاشگال . آبان ۱۳۹۹
نوشتههای روزمره، خاطرات و مطالب بیشتر از اونتاشگال را در شبکههای اجتماعی دنبال کنید
رابطه باز یا اوپن رلیشن دقیقا چیست؟ بستگی دارد چه کسی به این سوال پاسخ دهد. دو تعریف متفاوت وجود دارد. طبق تعریف اول «رابطه باز» عبارتی است که به عنوان یک چتر تمام مدلهای روابط غیر تک نفره را پوشش میدهد، مثل چندهمسری، هوسرانی، بی بند و باری و چند پارتنری. این تعریف بر این مبناست که تکپارتنری یعنی بسته بودن رابطه و تمام سایر اشکال غیر تکپارتنری روابط باز هستند.
تعریف دوم و رایجتر میگوید روابط باز نوعی از روابط چندپارتنری هستند که زیر چتر اخلاقی این دسته از روابط قرار میگیرند. روابط باز معمولا به این صورت هستند که دو طرف در ابتدای شروع رابطه با یکدیگر توافق میکنند تنها رابطه جنسی و نه رابطه عاطفی خود را به روی دیگران بگشایند. بنابر این از آنجا که امکان وجود رابطه با شخصی غیر از شخص اصلی، چهارچوب «روابط باز» است، برای آن که بفهمید منظور دقیق فرد از رابطه باز چیست، باید از او بپرسید. در این نوشته برای شما به صورت کامل و جامع اوپن رلیشن یا رابطه باز را شرح میدهیم.
این مقاله با موضوع «کانال چهارم، صداقت» نوشته شده است. روابط چند نفره، تک پر بودن، خیانت کردن، هیزی، بی غیرتی، عشق خدایی، عشق بدون سکس و موارد این چنینی در میان آدمها بیشتر دیده میشود. در گذشته نیز گرایشهایی مانند کاکولدیم یا بیغیرتی وجود داشت اما به صورت عمومی کسی چیزی نمیگفت. به واسطه اینترنت امروزه بیشتر در این مورد صحبت میشود و زوجها با آن آشنایی دارند. از آنجایی که باور دارم ازدواج و رابطه داشتن به معنی محدودیت خودخواسته نیست، تصمیم گرفتم فعالیت موضوع جدید وبلاگ با عنوان «کانال چهارم، صداقت» را آغاز کنم.
مقاله فعلی به سبک ترجمه آزاد در وبلاگ منتشر میشود. نوشتههای ترجمه آزاد با هدف بیان واقعیتها از منابع معتبر ترجمه شدهاند. از دوست عزیزم ماتیلدا برای ترجمه، سپاسگزارم. اگر شما هم میخواهید در ترجمههای بعدی همراه باشید و یا پیشنهادی برای یادیگری دارید و حتی میتوانید در تصویرسازی به ما کمک کنید، کافیست در صفحه تماس و همکاری پیام بدهید.
این مقاله فوریه ۲۰۲۰ در مجله پزشکی HealthLine منتشر و در وبلاگ اونتاشگال به فارسی برگردانده شده است.
خانم لیز پاول، نویسنده کتاب «Building Open Relationships»، روانشناس و مربی سکس دوستانه LGBTQ تعریف زیر را برای روابط باز ارائه میدهد:
چندپارتنری یا رابطه باز تمرین یا تمایل یک رابطه عاطفی یا صمیمی با بیش از یک شخص به صورت همزمان است که تمامی افراد در رابطه از آن مطلع و نسبت به آن رضایت دارند.
بنابراین خیر، چندپارتنری همان رابطه باز نیست. با وجود این که داشتن رابطه عاطفی با بیش از یک شخص در چندپارتنری کاملا مجاز است، در روابط باز لزوما اینگونه نیست.
مربی سکس، آقای دیوید فراست، اشاره میکند که اغلب افرادی که به چندپارتنری تمایل دارند، این مسئله را به عنوان بخشی از شخصیت خود میدانند، دقیقا مشابه افراد گی یا افرادی با تمایلات کینکی. معمولا افرادی که در یک رابطه باز هستند اصلا حس نمیکنند که ساختار فعلی رابطه آنها چیز عجیبی است.
این رابطه با خیانت فرق دارد
افراد درگیر یک رابطه باز بر سر داشتن سکس یا رابطه عاطفی با اشخاص دیگر، با هم توافق میکنند. همچنین خیانت کردن امری غیراخلاقی شناخته میشود اما روابط باز در صورتی که درست پیش برود، کاملا اخلاقی هستند. در روابط باز خیانت اشکال دیگری دارد. برای مثال دروغ گفتن در این نوع رابطه یک خیانت بزرگ به حساب میآید.
علت اصلی در این نوع رابطه چیست؟
نکته و علت خاصی وجود ندارد. عموما افراد به علاقهمند به این نوع رابطه، به این علت وارد رابطه باز میشوند که فکر میکنند لذت، عشق، رضایت، ارگاسم یا هیجان بیشتری برای آنها خواهد داشت.
دلایلی که ممکن است به یک رابطه باز تمایل داشته باشید:
شما و پارتنرتان عشق زیادی برای بخشیدن دارید و باور دارید که میتوانید این عشق را به بیش از یک نفر ابراز کنید.
دوست دارید رابطه جنسی را با شخصی با جنسیت متفاوت از پارتنر خود تجربه کنید.
میل جنسی شما و پارتنرتان با یکدیگر هماهنگ نیست.
یک پارتنر آسکشوال (بدون میل جنسی) است و دیگری دیوانه سکس.
یکی از طرفین علایق و فانتزیهای کینکی داشته و میخواهد آن را تجربه کند و دیگری تمایلی به این مسئله ندارد.
دیدن (یا شنیدن درباره) سکس پارتنر خود با شخصی دیگر بسیار برای شما تحریک کننده است.
چگونه متوجه شویم این رابطه برای ما خوب است؟
متاسفانه سنجش صحیح بودن این نوع از رابطه برای اشخاص به سادگی پر کردن یک تست آنلاین و تصمیم گیری بر اساس نتایج آن نیست.
با کشف آن که چرا به چندپارتنری علاقه دارید و این مسئله برای شما چه معنی دارد شروع کنید. در طول رشد خود چه سیگنالهایی درباره تکپارتنری دریافت کردید؟
دقیق بگویید که چرا دوست دارید رابطه خود را باز کنید. آیا به این علت است که احساسات خود را بر شخص دیگری گسترش داده و دوست دارید کار بیشتری انجام دهید؟ آیا به این علت است که شما و پارتنر خود نیازهای فراوانی دارید و بهتر میدانید که از بیش از یک نفر برای رفع آنها کمک بگیرید؟
حال به خود اجازه دهید تصور کنید اگر در یک رابطه باز بودید زندگی شما چگونه میشد. وارد جزئیات شوید. کجا زندگی خواهید کرد؟ آیا بچهای خواهید داشت؟ آیا پارتنرتان نیز پارتنرهای دیگری خواهد داشت؟ چه نوعی از سکس را میخواهید تجربه کنید؟ چه نوعی از عشق؟ این فانتزی چه حسی به شما میدهد؟
در مرحله بعد، درباره غیرتک همسری اخلاقی بیشتر بیاموزید. با مطالعه درباره روابط باز و ادبیات چندپارتنری شروع کنید. در صورتی که میتوانید به میتینگهای گروههای چندپارتنری بروید و زوجهایی که از این سبک زندگی پیروی میکنند را در اینستاگرام و توییتر دنبال کنید.
رابطه باز چه مزایایی دارد؟
مزایای زیاد! قطعا دلیلی وجود دارد که بیش از یک پنجم زوجها تجربه چنین رابطه ای را داشته یا چنین رابطهای دارند! [منبع] برای برخی این رابطه به معنای سکس بیشتر است!
پاول میگوید: « من عاشق چندهمسری هستم زیرا شخصی تنوع طلب بوده و دیوانه تجربه چیزهای جدیدم و با سکس با آدمهای مختلف و متعدد این علاقه را ارضا میکنم. همچنین من گنجایش زیادی برای اجبار دارم – که برای لذت دیگری لذت است – همچنین دیدن ارگاسم و لذت کامل پارتنرم مرا خوشحال میکند.»
خانم دانا مکنیل، تراپیست خانواده و ازدواج و موسس Relationship Place در سن دیگو کالیفرنیا، میگوید «اگر سرانجام به بسته بودن رابطه خود پایان دهید، تمرین غیر تکهمسری اخلاقی میتواند به افزایش توانایی افراد در حل مسائل و مشکلات، برقرایی ارتباط و تعیین محدودیت کمک کند. این مسئله همواره زوجین را مجبور میکند چیزی را که واقعا از آن لذت برده و به آن نیاز دارند بشناسند.»
آیا این روابط زیانی هم دارند؟
هیچ زیانی در روابط باز وجود ندارد مگر آن که اشخاص با دلایل و منطق اشتباه وارد آن شوند. یعنی با خود صادق نباشند و به همدیگر دروغ بگویند.
پاول میگوید: «غیر تکهمسری میتواند مشکلات شخصی قبلی رابطه را تشدید کند. اگر در ارتباط گرفتن با دیگران مشکل دارید، مجبور بودن به ارتباط با دیگران به شکلی عمیق تر، با اشخاص بیشتر و درباره موضوعاتی متنوعتر میتواند به شما شانس بیشتری دهد تا پیامدهای آن را به عنوان یک دلیل تجربه کنید.»
دومین چیزی که در اینجا صدق میکند این است که شما آدم غیرصادق، حسود یا خودخواهی باشید. در این حالت به جای تحت تاثیر قرار گرفتن یک نفر از نتایج این اخلاقیات، چندنفر درگیر میشوند.
پاول میگوید: «غیر تکهمسری و چند پارتنری قرار نیست رابطهای که پایههای استواری ندارد را، درست کند.» بنابراین اگر به این دلیل میخواهید رابطه خود را باز کنید، به احتمال قوی منجر به تمام شدن رابطه میشود. برای اوپن رلیشن باید رابطه شما کاملا سالم و قوی باشد!
چگونه باید این مسئله را با پارتنر خود مطرح کنید؟
قرار نیست پارتنر خود را «قانع» کنید که وارد یک رابطه باز شود. یعنی زور و اجباری نباید در کار باشد. با یک «جمله خبری» شروع کنید و سپس حرفتان را به سمت پرسش سوال ببرید، مثلا:
«داشتم درباره روابط باز میخواندم و فکر کنم چیزیست که دوست دارم امتحانش کنم. آیا راحتی که درباره این مسئله صحبت کنیم؟»
«داشتم درباره سکس داشتن با آدمهای دیگه فکر میکردم، فکر کنم دوست داشته باشم امتحانش کنم. تا حالا درباره روابط باز فکر کردی؟»
«فکر کنم تماشای سکس یکی دیگه با تو خیلی هات باشه. تا حالا دلت خواسته یک نفر دیگر را به اتاق خواب خود دعوت کنیم؟»
«میل جنسی من از وقتی داروهای خاصی مصرف میکنم خیلی کم شده، داشتم فکر میکردم شاید بهتر باشه رابطه خود را باز کنیم تا تو برخی از نیازهای جنسیت رو برطرف کنی. فکر میکنی بخواهی درباره این مسئله صحبت کنیم؟»
اگر واقعا میخواهید در یک رابطه باز باشید و پارتنرتان با قاطعیت این پیشنهاد را رد میکند، احتمالا این ناسازگاری برطرف نشدنی است.
مک نیل میگوید: «در آخر، اگر یکی از طرفین در رابطهای قدیمی عمیقا دوست دارد رابطهای باز داشته باشد و دیگری نه، شاید بهتر باشد به جدا شدن فکر کنید.»
صریح بگویم: این سوال اشتباه است. برای آنکه بفهمید چرا، لازم است تفاوت میان محدودیت، توافق و قانون را بدانید.
پاول میگوید:ر«محدودیت چیزی است که به خود شما مربوط میشود. قلب، زمان، ذهن و بدن شما»
بنابراین شما میتوانید برای خود محدودیت ایجاد کنید و با شخصی که با اشخاص دیگر سکس بدون کاندوم دارد، بدون کاندوم سکس نکنید. شما نمیتوانید برای کسی که پارتنرتان با او سکس دارد محدودیت ایجاد کنید که چگونه سکس داشته و چگونه از کاندوم استفاده کنند.
پاول میگوید: «محدودیت به جای پارتنرمان، ما را متعهد میکند و مسئولیتی بر دوش ما میگذارد. محدودیت قدرت بیشتری به شخص میدهد.»
توافقها میتوانند توسط هرشخصی که تحت تاثر آن هاست بازبینی شوند
پاول توضیح میدهد: «اگر من و پاتنرم توافق کرده باشیم که همواره از کاندوم و دنتال دم و دستکش هنگام رابطه با پارتنر دیگر استفاده کنیم اما پارتنرم و یکی از پارتنرهایش نخواهند از این محدودکنندهها استفاده کنند، باید بشینیم و توافقی بنویسیم که هر سه ما با این مسئله راحتیم.»
توافق کردن روشی بسیار همدلانه و با ارزش برای زوجهایی است که به دنبال شخص سومی برای اضافه کردن به زندگی زناشویی خود میگردند.»
اغلب احساسات، تمایلات و نیازهای شخص سوم (گاهی به این شخص یونیکورن گفته میشود) از زوجین اهمیت کمتری دارد. در اینجا توافقها به شکل قانون ظاهر میشوند.
پاول میگوید: «قانون چیزی است که یک یا دو نفر آن را وضع میکنند برای اطرافیان خود و آن اشخاص حق اظهار نظری ندارند.»
در صحبت عامه، «قوانین» تلاشهایی هستند برای کنترل رفتار و احساسات پارتنر خود!
پاول میگوید: «میل به قانون گذاری اغلب برخواسته از شروط تکهمسری است که میگوید پارتنر ما نمیتواند بیش از یک شخص را دوست بدارد یا اگر شخص بهتری پیدا کند ما را ترک خواهد کرد.»
اگرچه خیلی از افراد تازه وارد میخواهند با قانونگذاری پیش بروند، پاول در این باره به آنها هشدار میدهد.
او میگوید: «معمولا قوانین با صلب قدرت و غیراخلاقی بودنشان در رابطه پایان مییابند، بهتر است با محدودیتهای شخصی شروع کنید.»
چه محدودیتهای احساسی باید قائل شوید؟
به گفته پاول، اکثر زوجها هنگامی که پای احساسات میآید وسط میخواهند قوانینی وضع کنند که مانع عاشق شدن شوند. ذهنیت غالب عشق را یک وسیله محدودکننده میداند که منجر به شکست میشود.
پاول میگوید: «مهم نیست که چقدر خوب خود را میشناسید، واقعا نمیتوانید پیش بینی کنید که ممکن است عاشق چه کسی شوید.»
بنانبر این به جای وضع قوانین «هر احساسی مممنوع»، پاول پیشنهاد میکند تجدید نظر کرده و این سوالات را از خود بپرسید:
من چگونه عشق را نشان میدهم؟
چگونه عشق را دریافت میکنم؟
من هرچندوقت یکبار نیاز دارم پارتنر خود را ملاقات کنم که احساس ارزشمند بودن داشته باشم؟
میخواهم زمان خود را چگونه تقسیم کنیم؟ چقدر به تنهایی نیاز دارم؟
می خواهم چه اطلاعاتی بدانم؟ چگونه میخواهم درباره خود بگویم؟
فضای خود را با چه کسی و تحت چه شرایطی به اشتراک خواهم گذاشت؟
برای نشان دادن رابطه ام به دیگران در استفاده از چه کلماتی راحت ترم؟
در واقع باید بدانید شما چقدر نسبت به دیگران مزیت و برتری دارید و دو طرف باید به خوبی بدانند چقدر عشق را به یکدیگر ابراز میکنند.
چه محدودیتهای جسمی و جنسی باید قائل شوید؟
محدودیتهای سکسی و جسمی رایج اغلب روی مدیریت ریسکهای جنسی بنا شده اند، چه محدودیتهای جنسی مجاز و چه محدودیت هایی مجاز نیستند و اگر/چه زمانی/چگونه میتوانید آنها را ابراز کنید. برای مثال:
چه کسی و چگونه حق لمس بدن مرا دارد؟ آیا قسمتهایی وجود دارند که دوست نداشته باشم لمسشان کنم یا لمس کنند؟
هر چند مدت یکبار آزمایش خواهم داد و چه آزمایشهایی؟ آیا تست PREP را خواهم داد؟
چگونه، چه زمانی و برای چه فعالیتهایی از ابزار پیشگیری استفاده خواهم کرد؟
چه هنگام با افراد درباره این مسئله که آخرین بار چند وقت پیش آزمایش دادند و تا به حال چه کارهایی برای سلامت و امنیت جنسی خود انجام دادهاند صحبت خواهم کرد؟
اسباببازیهایم را چگونه استفاده کرده، به اشتراک گذاشته و تمیز خواهم کرد؟
در چه مکانی راحت ترم سکس داشته باشم؟
PDA یا نمایش عمومی محبت برای من چه معنی دارد؟ برای داشتن رابطه پابلیک با چه کسی راحت ترم؟
هر چند وقت یکبار باید محدودیتها را با پارتنر اصلی خود بازنگری کنید؟
بدون شک شما نمیخواهید بیش از آنچه چیزی را زندگی میکنید در تله پروسه روابط خود قرار بگیرید، اما قاعدتا بازنگریهایی خواهید داشت. شاید با یک قرار ایستاده شروع کرده و آن را به چیز نارایجتری تبدیل کنید چون چیزهای بیشتری را درک میکنید.
چگونه از وضعیت رابطه خود با یک پارتنر ثانویه صحبت میکنید؟
فورا!
پاول میگوید: «چندپارتنری بودن شما ممکن است عامل پایان دهنده به رابطه برای آنها باشد، همچنین که تکپارتنری بودن آنها ممکن است عامل پایان رابطه برای شما باشد، بنابر این لازم است همان ابتدا درباره این مسئله صحبت کنید.»
برای آموزش بهتر چنین چیزهایی را میتوانید بگویید:
«قبل از آن که رابطهمان جدی شود، دوست دارم بدانی که من در حال حاضر در یک رابطه باز هستم، یعنی همزمان که یک پارتنر اصلی دارم، میتوانم آزادانه با اشخاص دیگری قرار بگذارم.»
«دوست دارم بدانی که من تک پارتنری نیستم و از Date کردن با اشخاص مختلف به صورت همزمان لذت میبرم. آیا تو به دنبال یک رابطه انحصاری هستی؟»
«می خواهم بدانی که من با بیش از یک نفر دیت میکنم و به دنبال رابطه انحصاری نیستم. چه حسی نسبت به دیت داشتن همزمان با چند نفر، یا شخصی که این کار ر انجام میدهد داری؟»
مک نیل پیشنهاد میدهد اگر آنلاین دیت میکنید، حتما این موضوع را در پروفایل خود بنویسید.
آیا این که پارتنر شما تک پارتنری یا چندپارتنری باشد برای شما اهمیت دارد؟
درباره رابطه باز یکطرفه به تکرر حرفهای متفاوتی گفته شده است، همچنین این دسته از روابط به عنوان روابط دوگانه مونو-پولی شناخته شناخته میشوند. در برخی از روابط، به علت تمایلات جنسی، لیبیدو، علاقه و چیزهای دیگر، زوجین میپذیرند رابطه خود را با هدف این که تنها یکی از آنها بتواند رابطههای متعدد داشته باشد بگشایند و در زمانهای دیگر، شخصی که تک پارتنری است ممکن است انتخاب کند با شخصی چندپارتنری دیت کند.
بنابراین به گفته مک نیل پاسخ این است: «نه لزوما» اما هرکسی حق دارد بداند که شخص چندپارتنری همزمان با افراد دیگری هم در رابطه است. «این مسئله به شخص ثانی این امکان را میدهد که بتواند تصمیم درستی درباره حضورش در یک رابطه باز بگیرد.»
آیا لازم است چیزهایی را با پارتنر فرعی خود نیز چک کنید؟
یعنی آیا باید از این که پارتنر فرعی شما از بودن با شما لذت میبرد و احساس احترام و مهم بودن میکند نیز اطمینان حاصل کنید؟ قطعا.
باید بدانید که برنامه ریزی و زمان بندی برای بررسی شرایط بر عهده شماست. اهمیتی ندارد که ساختار رابطه شما چگونه است، ممکن است بخواهید حرکتی انجام دهید که همه اشخاص رابطه احساس راحتی کنند و بتوانند در ارتباط با نیاز و خواستههای خود صحبت کرده و به نیازهای برآورده نشده خود اشاره کنند.
کجا میتوانید بیشتر بیاموزید؟
در روابط باز نباید از پارتنرهای خود انتظار داشته باشید دست شما را در پروسه رابطه گرفته و قدم به قدم شما را تشویق کنند.
اگر دوستانی دارید که در حال تجربه چنین روابطی هستند، میتوانید با آنها در این باره که چنین رابطه ای چگونه است، چگونه محدودیتهای خود را تعیین کردند و حسادت را چگونه کنترل کردند صحبت کنید. در مجموعه مقالات کانال چهارم، صداقت در این مورد بیشتر نوشته شده است.
در وبلاگ اونتاشگال مقالههای مختلفی در مورد رابطه باز نوشته شده است. اگر میترسید صحبت از رابطه باز باعث پیشداوری از جانب پارتنر شما شود، میتوانید این وبلاگ را به او معرفی کنید.
«از هنگام جوانی همواره تسلیم زنانی بودم که خواستار رابطه با من بودند. یکی از خانمها خواهان سکس با شرایط خاص خودش بود، اما کیر من خیلی برایش کلفت بود، بنابراین به من آموخت که چگونه با زبانم به او لذت داده و او را راضی کنم. این اولین تجربه خوردن واژن من و بسیار عالی بود! بعدها این من بودم که به زنان التماس میکردم بگذارند به میان پایشان بروم و در موارد نادری نیز با مخالفت مواجه میشدم. هنگامی که در حال ارائه خدمت به خانمها بودم با رضایت به صورتشان نگاه میکردم وخوشحال بودم.»
در این نوشته به نحوه پرستش واژن میپردازیم. به عنوان یک اسلیو وظیفه ستایش بدن میسترس با شما است و باید به خوبی بدانید چگونه به واژن وی بهترین لذت را بدهید. چگونه عشق و احترام خود را به واژنی که در حال پرستش آن هستید نشان دهید؟
این نوشته در دستهبندی مهارتقرار دارد. در موضوع مهارت به شما هرآنچه که در طول جلسه ارباب و برده لازم دارید تا یاد بگیرید و ماهرتر شوید، آموزش داده میشود. برخی از مقالات این دسته به سبک ترجمه آزاد هستند که ترجمه و در وبلاگ منتشر میشود. از دوست عزیزم ماتیلدا برای ترجمه، سپاسگزارم. اگر شما هم میخواهید در ترجمههای بعدی همراه باشید و یا پیشنهادی برای یادگیری دارید و حتی میتوانید در تصویرسازی به ما کمک کنید، کافیست در صفحه تماس و همکاری پیام بدهید.
این مقاله در جولای ۲۰۲۰ در وبسایت Kink Lovers منتشرو در وبلاگ اونتاشگال به فارسی برگردانده شده است.
موضوعی که به آن میپردازیم، چیزی است تحت عنوان پرستش واژن، بخشی از BDSM با محوریت تکریم قسمتهای خاصی از بدن مانند سینه، باسن، پا و عضلات است. ستایش بدن اغلب شامل حالت سلطهگری و سلطهپذیری میشود که شخص ستاینده چه به صورت منفعلانه و با افتخار، چه تحت عنوان تنبیه چه پاداش، به آن میپردازد. ملتمسانه به نظر میرسد؟
یک ماساژ اروتیک کامل به او ارائه دهید
کمی شمع روشن کنید، از روغنهای گیاهی طبیعی استفاده کنید و اینگونه شبی را بسازید. توجه کنید که دوست دختر یا میسترس شما در کدام نقطه دچار تنش است. اگر مستعد سردرد است، سر و گردنش را ماساژ دهید، سپس به آرامی پایینتر بیایید و زمان زیادی را صرف ماساژ نواحی حساس جنسی مورد علاقه او کنید.
درباره کس او به خوبی بدانید که گاهی کارهای آرام اثر بیشتری دارند. لوبهای واژنش را کامل با انگشتان خود ماساژ دهید، پس از آن که با همه نواحی کار کردید توجه خود را معطوف کلیتوریسش کنید. ابتدا مهربانانه بمالیدش و پس از این که حسابی حشری شد، محکمتر ادامه دهید. اگر علاقه دارد، همزمان کونش را انگشت کنید. فقط حتما از یک روغن ماساژ مناسب واژن استفاده کنید. (به دلیل پوست نازک و لطیف ناحیه، برخی روغنها ممکن است حساسیت زا باشند.)
پایینتر و عمیقتر بروید
هر زنی متفاوت است. برخی به اورال سکس علاقه دارند و بدون آن حس میکنند خدمت خوبی دریافت نکردهاند، در حالی که برخی دیگر اینگونه نیستند. اگر پارتنر شما جزو دسته اول است، در چیزی که میخواهد حرفهای شوید. میتوانید از گل برای نوازش واژن استفاده کنید. یا با یک قطعه یخ در دهان به تحریک بیشتر آن بپردازید.
قدردانی خود را ابراز کنید
به پارتنر خود بگویید که چه چیزی از کس او را خیلی دوست دارید. تحسینش کنید و لیستی از صفات سکسی برایش فراهم کنید – نرم، پر طپش، داغ و خیس – میتوانید با این چیزها شعر یا داستانی در وصفش بگویید. اگر هنرمند هستید، از آن برای کشیدن یا طرح زدن کس او بهره گیرید. حتی اگر میتوانید برایش آهنگی بسازید یا بخوانید!
بگذارید این مورد احترامترین بخش بدن پارتنرتان، برای شما منبع الهام باشد، منتها این خلاقیت میان خودتان دو نفر بماند، مگر این که او اجازه اشتراک آن را بدهد.
نگاه به چشمان میسترس
ارتباط چشمی یک دریچه به سوی روح و درون طرف مقابل است. زمانی که شما در حال لمس، بوسیدن، مکیدن، نوازش و خوردن واژن پارتنر خود هستید، ارتباط چشمی میتواند باعث برانگیخته شدن بیشتر احساسات و حس علاقه شود. شوق و لذت در چشمان شما گویای همه چیز است و نشان میدهد چقدر از این وضعیت راضی هستید یا ناراحت. چشمان شما صادقانه همه چیز را میگوید. سعی نکنید در حالی که بین پاهای میسترس یا پارتنر یا معشوقه هستید، چشمان خود را بدزدید.
ستایش با کلمات زیبا
کلمات میتواند تا چند برابر احساسات را در شریک جنسی یا میسترس شما زیادتر کند. یک خانم از ستایش شدن لذت میبرد و شما باید به خوبی و با شوق و ولع تمام این را نشان دهید. تعریف از پوست، فرم بدن، فرم واژن، حالت آن، حتی طعم لذتبخشی که دارد برای پارتنر بسیار خوشایند است. برای نمونه بگویید:
من کشته مرده اومدن بین پاهات هستم
دلم میخواد از بین پاهات نفس بکشم
عاشق اینم که بهم بگی برم اون زیر
زبونم تشنه آب بدنت هست
عاشق فرم کست هستم و میخوام بلیسمش
خواهش میکنم بزار سیرآب بشم
لطفا بشین روی صورتم میخوام بخورمش
حساب باید ببوسمش و باهاش عشق بازی کنم
من عاشق طعم وجودی تو هستم
هنر پرستیدن واژن را به خوبی یاد بگیرید. برای طعم بهتر میتوانید از پارتنر خود بخواهید تا از شامپوهای مخصوص برای شستشو استفاده کند و یا اینکه بستنی را از آنجا لیس بزنید!
طیفهای بیدیاسام بسیار گسترده هستند. بهتر است خود را محدود نکنید و از خلاقیتتان برای ایجاد لحظههای ناب استفاده نمایید.
اونتاشگال . شهریور ۱۳۹۹
نوشتههای روزمره، خاطرات و مطالب بیشتر از اونتاشگال را در شبکههای اجتماعی دنبال کنید
ارباب T علاقهای به نظم دهی ندارند، در صورتی که من بیشتر دوست دارم به من نظم دهد. او اشاره کرد که این حرکت ارباب به معنی این نیست که وقتی من چند تا از قوانین ر شکستم، من را ادب نکنند.
این متن یک ترجمه از وبلاگ ماری شورشی است. ماری یک خانم عاشق هنر اهل هلند است که با فرزند خود زندگی میکند و شوهر سابقاش را بهترین دوست و مستر میداند و چند سالی اقدام به نوشتن یاداشتهای خود کرده است. در اینجا یکی از تجربههای او در زمینه شناسایی شخصیت برت را میخواهیم.
این نوشته در دستهبندی مهارتقرار دارد. در موضوع مهارت به شما هرآنچه که در طول جلسه ارباب و برده لازم دارید تا یاد بگیرید و ماهرتر شوید، آموزش داده میشود. برخی از مقالات این دسته به سبک ترجمه آزاد هستند که ترجمه و در وبلاگ منتشر میشود. از دوست عزیزم اسد برای ترجمه، سپاسگزارم. اگر شما هم میخواهید در ترجمههای بعدی همراه باشید و یا پیشنهادی برای یادگیری دارید و حتی میتوانید در تصویرسازی به ما کمک کنید، کافیست در صفحه تماس و همکاری پیام بدهید.
این یادداشت در جون ۲۰۲۰ در وبلاگ ماری شورشی منتشرو در وبلاگ اونتاشگال به فارسی برگردانده شده است.
قوانین
در حال حاضر من هیچ یک از قوانین را پیروی نمیکنم، به خاطر رابطه ارباب و برده ما و از آنجایی که من هنوز دوست دارم از ایشان پیروی کنم، فقط انجام دادن این کار حس خیلی بی معنایی به من می دهد. دلیل آن هم این است که من می دانم اگر از این قوانین پیروی نکنم، هیچ عواقبی برای من نخواهد داشت. بخواهم رو راست بگویم، رابطه BDSM بین ما از سه سال پیش تا به الان کم شده، و اخیراً در یک سال گذشته من بیشتر قوانین را نادیده گرفتهام. تنها قانونی که من همچنان از آن پیروی میکنم، داشتن قلادههای شبانه و روزانه در گردن خود است.
با انداختن یکی از پاهام روی دیگرم شروع کردم. این یکی از قوانین بود، هرگز با انداختن یک پا روی آن یکی نشسته نباشم. اولین بار که این کار را کردم، هیچ اتفاقی نیفتاد. میدانم که ارباب T اشاره کرده بودند، ولی تصمیم گرفتند که حرفی در مورد آن نگویند. یکی دو بار دیگر که تکرار کردم ایشان گفتند «قرار هست که اینطور بنشینی؟» و من با گستاخی به صورتشون لبخند زدم (در حالی که در دلم میگفتم آره) و پایم را برداشتم. ولی بعد از آن ادامه ندادند و من همیشه اینطوری مینشینم. یک علت که ممکنه بخاطر آن به من چیزی نگوییند این است که یک بار گفتم با انداختن پاها روی هم فشار از روی پایین کمرم برداشته میشود و البته واقعا هم اینطور است. من با درد کمرم چند ماهی است که دست و پنجه نرم میکنم و وقتی پاها را روی هم میاندازم به نظر خیلی به کم کردن درد من کمک میکند. ولی، با همه این توضیحات، من خیلی دوست داشتم که ارباب T من را تنبیه کنند، چرا که من قوانینی که ایشان برای من مشخص کرده بودند را دیگر رعایت نمیکردم.
یکی دیگر از قوانینی که من دارم این است که زمانی که میخواهم به ارگاسم برسم حتما باید از ایشان اجازه بگیرم. زمانی که با هم سکس داریم اکثرا از اینم قانون پیروی میکنم اما زمانهایی بوده که من به ارگاسم رسیدم و بعد به ایشان گفتم یا حتی گاهی اوقات خودارضایی کردهام. گاهی اوقات ایشان من را به این خاطر تنبیه میکردند آن هم با چند ترکه چوب خشک یا به وسیله نیشگون گرفتن از نوک سینهها تا جایی که من از ایشان طلب عفو و بخشش میکردم. اما تنبیه و تربیت هرگز در دستور کار ایشان قرار نگرفته است. حتی زمانهایی وجود داشت که من به خاطر یکی از آن ارگاسمهای بدون اجازه، با وجود اینکه اعتراف کردم، باز هم تنبیه نشدم.
برَت بودن
قبلا در ابتدای رابطه ما، من کشف کرده بودم که برَت بودن برای من باعث نمیشود که تنبیه شوم. طبیعتا من یک Brat نیستم. من ترجیح میدهم هر چیزی به من گفته میشود را انجام دهم و خود به پیروی از قوانین افتخار میکنم. هنوز هم، برخی اوقات من میخواستم که ارباب T را تحریک کنم. من میخواستم ببینم چقدر میتوانم پیش از اینکه من را گرفته و اسپنک کنند، یا آنطور که صلاح میدانند تنبیه کنند، جلو برم.
این کار هیچ وقت جواب نداد. ایشان حتی به Brat بودن من اصلا واکنشی نشان ندانند پس من این رفتار را سریعا متوقف کردم. من هنوز هم لحظات برَت شدن را دارم، ولی این رفتار دیگر ایشان را تحریک نمیکند. اذیت کردن و تلاش کردن برای بامزه بودن چیزهایی هستند که درون من هستند.
حفظ کردن تمرکز
موقعی که رابطهی دامیننت سابمیسیو ما شروع شد و در ماههای ابتدایی کشف کردن یکدیگر برای فهمیدن اینکه چه چیزی برای ما مفید است بودیم، علاوه بر آن ازدواج ما، ارباب T در برخی روزهای خاص دست به ترکه میشدند. این کار برای تربیت کردن من نبود، بلکه برای عادت دادن من به درد و نگهداشتن من در ذهنیت ساب بودن خود و تمرکز بر روی ایشان پیروی از قوانین بود. من مطمئنم که این کار همچنین برای نگه داشتن ایشان در جایگاه دامیننت بود. قوانین دام/ساب ما کاملاً مطابق با طبیعت و واقعیت وجودی ما هستند، ولی BDSM آنها را بیشتر برجسته کرد و ما میخواهیم برای عمیقتر کردن آن عناصر اضافی، کاری بکنیم.
فقط مدیریت کردن جلسه با به دست گرفتن ترکه نبود، بعضی اوقاتی هم بود که پشت سر هم به من دست بند زده میشد، دستها پشت، و آنجا بود که ارباب T نوک سینههای من را پشت سر هم نیشگون میگرفتند، من را تا لبه ارگاسم میبردند و بعد دوباره شروع به نیشگون گرفتن سینهها میکردند، تا جایی که اشک من در میآمد. این هم راه دیگری برای قرار دادن تمرکز در تبادل قدرت ما بود.
در حین نوشتن این متن و فکر کردن راجع به تعداد دفعاتی که من گفتم رابطه BDSM ما کم شده، من فهمیدم که هنوز خیلی در ذهنیت ساب خودم هستم و از آنجایی که فکر میکردم که دیگر هیچ کدام از قوانین را پیروی نمیکنم، مشخص شد که خیلی از آنها را رعایت میکنم. شاید در ماههای ابتدایی رابطه ارباب و برده ما، جاهایی که ارباب T من را طوری تربیت کردند که مطیع ایشان باشم (مطیع، در عین حال مستقل) زمانی که دوباره رابطه D/s ما به مسیر خودش برگردد هنوز در وجود من هستند، در این صورت به سادگی میتونیم چیزهایی که کنار گذاشتیم رو دوباره شروع کنیم.
وقتی ما آن قسمت از زندگی را دوباره شروع میکنیم، به شدت امید دارم که ارباب T در حال و هوای تربیت کردن دوباره من باشند. میتوانم بگویم به این خاطر که من باید خود را برای تحمل درد بازسازی کنم اما نتیجه این است که من به همان اندازه دوست دارم طبق قوانین ایشان زندگی کنم.
یک موضوع بسیار مهم در رابطهها، تغییر علایق، رفتارها و عادتهای افراد در رابطه پس از یک مدت است. این فرایند کاملا طبیعی است و در ذات یک رلیشن یا ازدواج قرار دارد. Brat بودن شاید در ابتدا جذابیت خیلی زیادی داشته باشد، اما ادامه دادن آن برای یک رابطه خیلی مفید نیست و میتواند حوصله سر بر شود!
اونتاشگال . مرداد ۱۳۹۹
نوشتههای روزمره، خاطرات و مطالب بیشتر از اونتاشگال را در شبکههای اجتماعی دنبال کنید
چگونه یک رابطه تریسام موفق داشته باشیم؟ این مقاله بر اساس نظرات آقایان و خانمهایی است که تجربه سکس سه نفره داشتهاند و به این سوال پاسخ میدهند.
دکتر جاستین لمیلر، نویسنده کتاب معروف و پرفروش «به من بگو چه میخواهی» [آمازون] در مورد روابط جنسی بر روی بیش از ۴۰۰۰ زوج تحقیقات انجام داده است. او میگوید داشتن سکس سه نفره یک فانتزی جنسی عالی است هرچند هر چند مردان برای داشتن سکس سه نفره بیشتر مشتاق به نظر میرسند. یک مطالعه مستقل نیز نشان میدهد که ۸۳٪ مردان و ۳۱٪ زنان، حداقل یک بار به رابطه تریسام و سه نفره علاقه نشان دادهاند.
این مقاله با موضوع «کانال چهارم، صداقت» نوشته شده است. روابط چند نفره، تک پر بودن، خیانت کردن، هیزی، بی غیرتی، عشق خدایی، عشق بدون سکس و موارد این چنینی در میان آدمها بیشتر دیده میشود. در گذشته نیز گرایشهایی مانند کاکولدیم یا بیغیرتی وجود داشت اما به صورت عمومی کسی چیزی نمیگفت. به واسطه اینترنت امروزه بیشتر در این مورد صحبت میشود و زوجها با آن آشنایی دارند. از آنجایی که باور دارم ازدواج و رابطه داشتن به معنی محدودیت خودخواسته نیست، تصمیم گرفتم فعالیت موضوع جدید وبلاگ با عنوان «کانال چهارم، صداقت» را آغاز کنم.
مقاله فعلی به سبک ترجمه آزاد در وبلاگ منتشر میشود. نوشتههای ترجمه آزاد با هدف بیان واقعیتها از منابع معتبر ترجمه شدهاند. از دوست عزیزم ماتیلدا برای ترجمه، سپاسگزارم. اگر شما هم میخواهید در ترجمههای بعدی همراه باشید و یا پیشنهادی برای یادیگری دارید و حتی میتوانید در تصویرسازی به ما کمک کنید، کافیست در صفحه تماس و همکاری پیام بدهید.
این مقاله جولای ۲۰۱۹ توسط سوفیا بنوییت در وبلاگ GQ منتشر و در وبلاگ اونتاشگال به فارسی برگردانده شده است.
جهت انجام تبلیغات مشاوره، اسپانسرینگ و موارد دیگر در وبلاگ اونتاشگال، در این صفحه با ما تماس بگیرید.
اگرچه در واقعیت افرادی که رابطه تریسام دارند تعدادشان انقدر زیاد نیست و تنها ۳٪ از افرادی که مورد پرسش قرار گرفتند طی یکسال گذشته و تنها ۱٪ از این جمعیت طی یک ماه گذشته این نوع از رابطه را داشته اند. پس از این بررسی من به افرادی با تجربه رابطه معمولی یا نیمه معمولی تریسام رسیدم و درباره چگونگی شکل گیری این رابطه و علت هات بودن شدیدش چیزهای زیادی آموختم.
در این مقاله شما مصاحبه با خانمها و آقایانی را میخوانید که در گرایشهای مختلف جنس مخالف، موافق و هر دو جنس (بایسکشوال) قرار دارند و حداقل یک بار تجربه چنین رابطهای را با همسر، دوست پسر یا دوست دختر و حتی به عنوان نفر سوم، داشتهاند.
اولویت اول: چگونه یک رابطه تریسام را شکل دهیم؟
آنجلا، ۴۲ ساله از اوکلاما:
«من پیش از این که وارد این نوع از رابطه شوم کاملا نسبت به اطرافیانم بی توجه بودم. حالا افرادی با طرز فکر مشابه را میشناسم، حس کردن تمایل دیگران راحت است. همچنین این موضوع که زوجهای زیادی در بارها با امید پیدا کردن نفر سوم جدید حضور دارند واقعا شکه کننده است.»
لوییس، ۳۶ ساله از سانتا کروز:
«من با دوستان گی خود شوخی میکنم که ترتیب دادن تریسام با دو مرد گی دیگر از مذاکرات صلح خاورمیانه پیچیدهتر است. مردان گی تمایل خیلی زیادی به ناخونک زدن به دیگران دارند و اگر دو نفر بخواهند نفر سومی را وارد رابطه خود کنند، پروژه تعیین صلاحیت خیلی اعصاب خرد کن است! (عکسهای متعدد از زوایههای چندنفره و صحنههای سکسی نیز حاصل یک مذاکره و گفت و گوی اساسی است.)»
کیت، ۳۲ ساله از هوستون:
«ما معمولا افراد را در گروههای دوستانه شناسایی میکنیم (نه از نوع سکسی، تنها دوستانی که باهم وقت میگذرانند) و پس از کمی لاس زدن ملایم، اگر به نظر رسید که به این کار علاقه دارند، همسرم به آنها پیام داده و برای یک ملاقات دعوتشان میکند – مثل یک قرار واقعی و نه تنها برای کمی نوشیدن و بازگشت هرکس به خانه خود.»
ساتر، ۲۷ ساله از کلمبیا:
«فکر کنم بیشتر قرارهای ما برای رابطه تریسام از طریق اپ Grindr (شبکه اجتماعی ویژه افراد گی) صورت گرفته است.»
کیت، ۲۶ ساله از شیکاگو:
«پس از آنکه در جایی با شخصی برخورد کنیم، ابتدا من و سپس پارتنرم با او لاس میزنیم تا قضیه را برایش روشن کنیم. میتوانید فورا به آنها بگویید تا ببینید اهلش هستند یا نه، سپس اگر حس کنم به هرشکلی گیج شده یا احساس ناراحتی میکنند، خود را کنار میکشم. این کار از چیزی که فکرش را میکنید عادیتر است!»
«صمیمی شدن با شخصی جدید، تجربه اغوا کردن و فریفتن دیگری به عنوان یک زوج و پوزیشنهای متعددی که با حضور نفر سوم میتوان امتحان کرد، بسیار تحریک کننده و هات است.»
یان، ۲۹ ساله از شارلوت:
«هات بودن سکس سه نفره به افراد شرکت کننده در آن بستگی دارد. اگر سکس با شخص A هات بوده و سکس با شخص B نیز هات است، میتوان انتظار داشت که سکس همزمان با A و B نیز اگر بهتر و جذابتر نباشد،حداقل به همان میزان هات باشد. رابطه تریسام به اشخاص دخیل در آن بستگی دارد و چیزی نیست که به طور ذاتی داغ و هات باشد.»
لوییس، ۳۶ ساله از سانتا کروز:
«مثل این میماند که همزمان با تماشای یک فیلم پورن، در آن حضور داشته باشی. هم توجه هست و هم تابوشکنی. آیا این حسی ایجاد نمیکند؟ من هم گاییدن را دوست دارم و هم تماشای گاییده شدن دیگری!»
بن، ۳۲ ساله از بوستون:
«در حقیقت من به واسطه چیزی که در یک رابطه ۳ نفره برای همسرم رخ میدهد و چیزهایی که امتحان میکند، راههای جدیدی برای فشردن دکمهها و نقاط هیجان انگیزش آموختهام و قلق او را بیش از پیش فهمیدهام. بنابراین روابط سه نفره میتوانند روشی عالی برای آموختن بیشتر درباره تمایلات جنسی خود و همسرتان باشد.»
آندره، ۲۹ ساله از بوستون:
«زمانهایی وجود دارد که کمی استراحت و تماشای پارتنرتان با دیگری نیز میتواند مانند یک انفجار هات باشد. برای مثال هنگامی که همسرم متوجه شد با تماشای سکس من با مردی دیگر چقدر سریع میتواند به اوج برسد، واقعا شوکه شد.»
توماس، ۳۰ ساله از آبوری پارک:
«این رابطه معمولا عشقبازیست به طول یک شب تا سحر و نه تجربهای نیم ساعته، که برای من فوق العاده است.»
با چه کسانی تریسام انجام میدهید؟ چگونه با آنها جور میشوید؟
مارگوت، ۲۰ ساله از مینهآپولیس:
«اولین رابطه من هنگامی بود که با بهترین دوستم به دیدن پسری در یک مهمانی میرفتیم و خیلی رک و راست از او پرسیدیم آیا دوست دارد با ما رابطه تریسام داشته باشد؟»
لوییس، ۳۶ ساله از سانتا کروز:
«پارتنر من یک تاپ است، من هم همینجور(من گاهی باتم میشوم اما او هرگز). رابطه اورال قدیمی شد و من همچنان میخواستم رابطه را بدون محدود کردن سکسم به خودمان و دو نفره، حفظ کنم. به سختی برای این که سکس را «تنها ما» نگه دارم در تلاش بودم، اما در نهایت پس از سه ماه رابطه جنسی اعصاب خرد کن با یکدیگر صحبت کرده و فهمیدم هیچکداممان برای داشتن یک رابطه باز مشکلی نداریم.»
کورین، ۲۹ ساله از شیکاگو:
«یک روز من و پارتنرم داشتیم خاطرههای سکسیمان را برای یکدیگر تعریف میکردیم و حرف سکس سه نفره پیش آمد. هر دوی ما گفتیم که تجربهاش را داشتیم و پارتنرم گفت قصد داشت با من نیز این تجربه را داشته باشد.»
چه قوانین یا محدودیتهایی را برای رابطه سه نفره مشخص کردهاید؟
آنجلا، ۴۲ ساله از اوکلاما:
«بوسیدن دیگری ممنوع. بغل کردن دیگری ممنوع. دادن پیامهای احساسی ممنوع. اساسا هرچیزی که به عنوان صمیمیت میشناسیم. برای ما این کار عشقبازی نیست بلکه سکس است، فقط سکس. من به این موضوع جوری نگاه میکنم که اگر از یک اسباب بازی جنسی برای شدت بخشیدن به سکس استفاده میکردم در آن موقعیت، نفر سوم شرکت کننده تنها اسباب بازی سکسی ساده است.»
کیت، ۳۲ ساله از هوستون:
«عموما افراد سوم غریبهها یا دوستان نزدیک نیستند. باید مجرد باشند. نه در یک رابطه باز یا چند نفره، کاملا سینگل و مجرد. پذیرای همه جنسیتها هستیم.»
ناتانائیل، ۴۰ ساله از هانت اسویل:
«من به تماشا کردن دوست دخترم در حال سکس با زنی دیگر علاقه دارم. معمولا بجز رابطه اورال با زن دیگری سکس ندارم. گاهی دوست دخترم بر سکس داشتن من با زن دیگری پافشاری میکند، من نیز تسلیم شده و انجامش میدهم.»
کورین، ۲۹ ساله از شیکاگو:
«فکر میکنم مهمترین قانون این است که هیچ یک از پارتنرها نباید به گزینش دیگری برای یک تیم فکر کنند. اگر در زمینه یکسانی نیستید یا شخصی مشتاق داشتن این تجربه نیست، نباید این کار را انجام دهید.»
ایسلا، ۲۶ ساله از واشنگتون:
«دوست پسرم هرگز نباید در بدن زن دیگری ارضا شود، این اتفاق یکبار رخ داد و واکنش احساسی منفی من بیش از چیزی بود که انتظارش را داشتیم. بنابراین تصمیم گرفتیم این اتفاق دیگر تکرار نشود.»
درباره برخی از نگرانیهای منطقی غافلگیرکننده این رابطه بگویید
لوییس، ۳۶ ساله از سانتا کروز:
«سامان دهی گروههای سکس بزرگتر آسانتر است. به نظر میرسد آن استایل نامنظمی که در این گروهها وجود دارد باعث میشود افراد احساس راحتی بیشتری کنند. فکر کنم در این پارتیها و مهمانیها عقیده چنین است که من اینجا نیستم که با همه سکس داشته باشم اما تعداد کافی از افراد وجود دارند که میتوانم شخصی را که دوست دارم با او سکس داشته باشم را انتخاب و دیگری را رد کنم. یک رابطه سه نفره که در آن دو نفر خیلی صمیمی و شخص سوم غیرصمیمیتر است، میتواند برای آن ۳۳٪ گروه (نفر سوم) خیلی مایوس کننده باشد.»
کیت، ۳۲ ساله از هوستون:
«اگر به طور منظم و قاعدهمند رابطه تریسام دارید، حتما زمانی نیز استراحت کرده و مدتی را تنها به خودتان دو نفر اختصاص داده و بر رابطه دونفره خود تمرکز کنید.»
کیت، ۲۶ ساله از شیکاگو:
«یک نگرانی دیگر در روابط سه نفره، اگر شخص سوم مرد باشد، کاندوم است. اگر قرار باشد در سکس دخول رخ دهد و بخواهید از کاندوم استفاده کنید احتمالا بیش از یک کاندوم نیاز دارید چون جابجایی و تغییر جایگاه در سکس سه نفره زیاد است. ممکن است کاندوم روی مخ شما باشد.»
توماس، ۳۰ ساله از آبوری پارک:
«داشتن یک تخت خواب بزرگ مهم است، همچنین اگر اتاقی اضافه برای خوابیدن نفر سوم داشته باشید خیلی کمک میکند. خوابیدن سه نفر در یک تخت ممکن است مشکل ساز باشد. همچنین در روابط MMF(دو مرد و یک زن) عموما مردها دوست ندارد با دیگری در یک تخت بخوابد. با توجه به افراد شرکت کننده در رابطه، ماندن در خانه و صرف صبحانه با یکدیگر در روز بعد میتواند جالب یا ناجور باشد. و اگر شما مردی هستید که قرار است وارد یک رابطه تریسام شود، حتما از قبل درباره این موضوع که آیا رابطه مرد – مرد نیز قرار است باشد یا نه به توافق برسید.»
چند نمونه رایج از سوتفاهمهای تریسام را بگویید؟
شین، ۲۸ ساله از سیاتل:
«این کار فرم تایید شدهای از خیانت است، یا این کار راه خوبی برای هیجان انگیزتر کردن سکس است.»
کیت، ۲۶ ساله از شیکاگو:
«آنها ناجور نیستند! دوستانی داشتهام که به من گفتند نمیدانند چه کار باید بکنند یا احساس کمرویی یا عجیب بودن دارند. فکر میکنم اگر از پارتنر خود بپرسید به چه چیزی علاقه دارد، درباره انتظارات یکدیگر دوستانه صحبت کنید و همه چیز توافقی باشد، این کار دقیقا مثل سکس دو نفره است و میتواند خیلی جالب باشد.»
ناتانائیل، ۴۰ ساله از هانت اسویل:
«اغلب مردم فکر میکنند اگر با شخص بایسکشوالی قرار میگذارند، او لزوما با روابط سه نفره نیز موافق است. اما این صحیح نیست. دقیقا مشابه افراد یونیسکشوال، برخی بایسکشوالها طرفدار رابطه تک زوجه و برخی علاقه مند به روبط باز و تریسام هستند. من با این فرضیه جلو میروم که همه افراد از علائم عدم علاقه به تک همسری مبنی بر ورود آنها به سه نفری، طرفداری میکنند!»
لوگان، ۲۸ ساله از میامی:
«این که هر شخصی نیاز دارد در همه جای رابطه شرکت کرده و همه چیز را تجربه کند.»
ایسلا، ۲۶ ساله از واشنگتون:
«ما خودمان دو نفره نیز سکس فوق العادهای داریم، بنابراین به تریسام برای درست کردن رابطه یا حواسپرتی نیاز نداریم.»
چه چیزی یک رابطه تریسام را خوب یا بد میکند؟
کلسی، ۳۰ ساله از استین:
«ما با اطمینان بخشیدن به نفر سوم رابطه پیش از این که بخواهد خود را کنار کشیده یا احساس ناراحتی کند، خودمان را برای موفقیت آماده میکنیم! ما بارها به این کار میپردازیم، چون با مردانی سکس داریم که پیش از این هرگز با زنی نبودهاند یا زنانی که قبلا هرگز با مردی رابطه نداشتهاند. احتمالا ما اولین تجربهشان باشیم و آنها مطمئن نیستند که در این باره چه احساسی خواهند داشت.»
مارگوت، ۲۰ ساله از مینهآپولیس:
«هنگام برنامهریزی برای سکس سه نفره از خود بپرسید که چرا میخواهی این کار را انجام دهی؟ مطمئن شوید که این کار را تنها برای لذت خودتان و نه برای شاد نگه داشتن پارتنر میخواهید انجام دهید. آماده خندیدن باشید. همانقدر که افتادن دونفر روی یکدیگر میتواند ناجور باشد، سه نفرهاش خیلی ناجورتر است!»
کیت، ۲۶ ساله از شیکاگو:
«اولین بار که به تریسام علاقه مند شدم، پورنهای زیادی دیدم تا بفهمم چه پوزیشنهایی بهتر است و هر سه نفر را به خوبی شرکت میدهد. فکر میکنم این کار کمکم کرد تا کمتر احساس گیجی کنم. اگر زوج هستید، با قانونهای خودتان پیش روید. آیا با هرچیزی راحتید؟ دوست دارید چه کاری انجام دهید؟ علایقتان چیست؟ فکر میکنید به نفر سوم اجازه دهید شب را بماند؟ آیا لازم است شخص سوم اطلاعات مهمی درباره هر یک از شما بداند؟»
آندره، ۲۹ ساله از هوستون:
«ببینید، گاییدن چند نفر در یک زمان واقعا سخت است، ممکن است از پسش برنیایید و و هیچ تمرینی نیز وجود ندارد که مطمئن شوید بدون نقص پیش میروید. بهترین چیزی که باید به یاد داشته باشید این است که هرچه شد بدون تعارف پارتنر اصلی شما از نفر سوم مهمتر است. و حواستان باشد که احساساتشان را رد نکنید. این میتواند یک گردباد باشد، مردم با یک اشاره عوض میشوند. یک میل به شکست، از آن بیاموزید و بدانید که خندیدن به اشتباهاتتان مهمتر از هر مهارت چند منظوره دیگر است! اگر از آن دست افرادی هستید که نمیتواند به یک گوزیدن طی سکس بخندد، احتمالا برای این کار مناسب نیستید!»
اونتاشگال:
«تجربه رابطه سه نفره همانقدر که میتواند بر بهبود کیفیت رابطه شما تاثیر بگذارد، به همان میزان میتواند رابطه شما را به جدایی بکشاند. باید در این مورد به خوبی صحبت کنید و نفر سوم را نسبت به جایگاه خودش آگاه کنید. اگر نفر سوم به دنبال جایگاهی فراتر از یک پارتنر سکسی است، بهتر است او را کنترل کنید. رابطه سه نفره در زوجهایی موفق میشود که در سلامت کامل احساسی و عاطفی قرار دارند و هیچ نگرانی بابت رابطه خود ندارند. به عنوان نفر سوم آقا یا خانم، باید حد خود را بشناسیم و درک درستی از سلامت رابطه برای زوجها داشته باشیم.»
خواهش میکنم برای انجام چنین سکسی، همسر خود را تحت فشار قرار ندهید. اگر هم انجام دادید سعی کنید کماکان رابطه دوستانه قدیمی را با رعایت حریمها حفظ کنید. شما به عنوان یک زوج با یک مرد یا زن سوم فقط سکس میکنید، قرار نیست جای معشوقه شما را بگیرد.
اونتاشگال . خرداد ۱۳۹۹
نوشتههای روزمره، خاطرات و مطالب بیشتر از اونتاشگال را در شبکههای اجتماعی دنبال کنید
مدت زیادی برای افزودن این دستهبندی به وبلاگ، با خودم کلنجار رفتم. روابط چند نفره، تک پر بودن، خیانت کردن، هیزی، بی غیرتی، عشق خدایی، عشق بدون سکس و موارد این چنینی در میان آدمها بیشتر دیده میشود. صد سال پیش رابطه فقط سه مورد بود. یا یک عشق یا چند همسری یا فقط خدا! در همان زمان گرایشهایی مانند کاکولدیم یا بیغیرتی وجود داشت اما به صورت عمومی کسی چیزی نمیگفت. به واسطه اینترنت امروزه بیشتر در این مورد صحبت میشود و زوجها با آن آشنایی دارند.
از آنجایی که باور دارم ازدواج و رابطه داشتن به معنی محدودیت خودخواسته نیست، تصمیم گرفتم فعالیت موضوع جدید وبلاگ با عنوان «کانال چهارم، صداقت» را آغاز کنم. مفهوم «چهارم» به دو دلیل انتخاب شد:
انتخاب چهارم: نه به «عدم رابطه، تک پارتنری و خیانت» بلکه صداقت
شبکه ۴ سیما: مفیدترین و علمیترین محتوا در سازمان صدا و سیما در شبکه ۴ منتشر میشود. به احترام کسانی که با تمام محدودیتها کودکی و نوجوانی من و خیلیهای دیگر را زیبا کردند!
در کانال چهارم، صداقت چه چیزهایی میخوانید؟
شاید شما که این مقاله را مطالعه میکنید ذرهای علاقه برای به اشتراک گذاشتن پارتنر خود داشته باشید و یا حتی چنین پیشنهادی از جانب همسر خود دریافت کرده باشید. سوال اصلی اینجاست چرا برخی افراد چنین علاقهای دارند و آیا باید به چنین هوسهایی اهمیت داد؟
در این سری یادداشتها به راهنمایی شما بر اساس آخرین مقالهها و راهکارهای روانشناسی و سکسولوژی میپردازیم. شرح واقعیت ماجرا به انتخاب بهتر کمک میکند. ممکن است رابطه شما با انجام چنین کاری کاملا فرو بریزد و شاید بهتر شود. همه چیز بستگی به خود شما و شناخت از نوع رابطه و اهداف آن دارد. در این مقالهها بدون جانبداری از یک گرایش خاص، به معرفی آنها میپردازیم.
هدف هر رابطهای، آرامش و لذت است. در سایه صداقت شما به آرامش و لذت میرسید و رابطه پایدار میشود. هرچقدر صادقانه از علایق و گرایشهای خود بگویید، رابطه لذت بخشتر میشود و هرچقدر یکدیگر را کمتر قضاوت کنید، بیشتر به آرامش میرسید.
متاسفانه بسیاری از افراد جرات مطرح کردن چنین گرایشی را با زن یا شوهر خود ندارند. نه تنها به شریک زندگی نمیگویند که حتی در مراجعه به روانشناس، چنین گرایشی را مخفی میکنند. افرادی دیگر هستند که برای آزاد کردن خود از هر تعهدی به روابط باز یا ازدواج باز رو میآورند. در حالی که «چند همسری» نوعی دیگر از روابط است، افراد این گرایش را با روابط «گروهی و سه نفره» اشتباه میگیرند! هدف این مقالهها بیان تعریف صحیح چنین گرایشهایی است.
اینجا به دنبال این نیستم که بگوییم چگونه به زور شریک زندگی خود را به رابطه باز، چند نفره و موارد دیگر قانع کنید. بلکه هدف شناخت گرایش (در صورت وجود) در خود است و در کنار آن، چگونگی نحوه بیان اینکه به این گرایشها علاقهدارید و یا در رابطه باز هستید. من نمیخواهم شما ازدواج و رابطه را به کابوس تبدیل کنید.
چگونه به یک نفر بگویید که در رابطه باز هستید و پارتنر شما از بودن با فردی دیگر، ناراحت نمیشود؟
چه روابطی خوب و چه روابطی بد هستند؟
هر رابطهای که به سلامت روان شما آسیب بزند و شما را از اهداف شخصی دور کند، بد است و هر رابطهای که به شما آرامش دهد و شما شخصیت و استقلال خود را در آن حفظ شده ببینید، یک رابطه خوب است.
در واقع خوب و بد تعریف جامعی ندارد و تعریف بالا صرفا سادهسازی سلامت در رابطهها بود. آیا رابطه همسر با یک مرد دیگر بد است؟ آیا دختر بازی شوهر خوب است؟ آیا ضربدری سکس کردن مشکلی دارد؟ آیا دعوت یک نفر سوم به تخت خواب برای شما مفید است؟
پاسخ همه این سوالها، به شخصیت و رابطه شما بستگی دارد. برای برخی زوجها کاملا سم است و برای بعضیها پادزهر! همیشه توجه کنید که برای حفظ سلامت یک رابطه هیچوقت نباید زور بگویید. حتی قهر کردن و لوس کردن هم نوعی زورگویی و اجبار است.
برای یادگیری بیشتر در این مورد و شناخت بهتر گرایشها و علایق جنسی در رابطه، مجموعه مقالات «کانال چهارم، صداقت» را دنبال کنید.
عذرخواهی کردن آداب ویژهای دارد. هر انسانی ممکن است عمدا یا سهوا با رفتار خود فرد دیگری را ناراحت کند. شیوه عذرخواهی و جبران کردن اشتباه بسیار مهم است. در این مقاله شما را با زبان عذرخواهی کردن آشنا میکنیم و ۵ راهکار برای آن پیشنهاد میدهیم.
چرا برخی پسران به پوشیدن لباسهای دخترانه علاقه دارند؟ سیسی بوی چیست و چرا بعضی مردان به دنبال آن میروند؟ آیا کسی که به پوشیدن لباس جنس مخالف علاقه دارد، لزوما همجنسگرا میشود؟
برای شروع یک رابطه آیا سکس و شهوت رو اولویت قرار میدید یا شخصیت طرف مقابل رو؟ شاید هم شخصیت طرف میتونه حس شهوت و سکس رو در شما بیدار کنه. در این رابطه به دنبال لذت هستید یا هدفی مشخص کردید و اصلا هدف در رابطه چی هست؟ پیشتر در یک نظرسنجی از کاربران ردیت پرسیده بودم که آیا در اولین قرار به طرف مقابل در مورد گرایش به رابطه ارباب و برده صحبت میکنید؟ هدفم از این سوال این بود که نوع رابطه رو چطور شروع میکنید. آیا سکس و شهوت براتون اولویت هست یا صمیمت و دوستی و علاقه؟ میخوام در مورد نحوه شروع رابطه صحبت کنم. اینکه آیا شما به یک نفر دلبسته میشید یا وابسته؟
تغییر روابط پس از سالها سال
من به ماجرای تکامل و ناخودآگاه خیلی اعتقاد دارم. این یعنی در گذشته در طول چند هزار سال چیزی شکل گرفته، که به راحتی از وجود انسان پاک نمیشه. به راحتی تغییر نمیکنه و لازمه تغییر عبور از چند نسل است. برای مثال برای سالها سال زنان تحقیر شدن و درجه دو شناخته شدند. تازه صد ساله جنبشهای برابری حقوق و فمینیست فعالیت میکنند و موفقیتهایی هم به دست آوردند. اما برای نهادینه شدند در کل بشریت هنوز زمان لازمه. به صورت طبیعی شاید هزار سال اما به لطف اینترنت و رسانهها خوشبینانه میتونیم بگیم صد سال دیگه زمان لازم داریم. یادتون باشه من مردونه زنونه صحبت نمیکنم. مواردی که میگم هم برای آقایان کاربرد داره هم خانمها.
با این حساب تغییر دادن سبکهای رفتاری و ارتباطی خیلی آسون نیست. الان گوشی و ارتباطات اینترنتی نقش پر رنگی در رابطه آدمها ایفا میکنن. البته این فناوری ٢٠ سال هست در دنیا همهگیر شده. در گذشته نهایت فهمیدن خبر بین دو نفر در دو شهر دور از طریق نامه یا کسی بود که شاید چند ماهی یک بار پیامی میآورد. خیلی جلوتر برین، تلفن بود که بعد از قطع شدن باز نمیدونستی طرف مقابل چند ساعت از شب رو بیدار بوده. الان به ثانیه نرسیده میتونی خیابانی که طرف داره توش قدم میزنه رو پیدا کنی. متاسفانه این حجم اطلاعات باعث شده ما در روابط به اسم عشق، سادیستتر بشیم!
سادیست در رابطه و عاشقانه
این سادیسمی که ازش صحبت میکنم، شاید یک ذره و برای مدت کوتاهی شیرین باشه اما از یک جایی به بعد میتونه زندگی شما رو به نابودی بکشونه. اینکه باید برای هرچیزی و هرکاری که میکنید پاسخ بدید. چند نمونه رو مثال میزنم:
چرا بعد از شب بخیر گفتن، آنلاین بودی؟
عکس بفرست ببینم واقعا پیش مامانتی یا نه
برام همین الان نود (عکس عریان) بفرست میخوام ببینمت
لوکیشن زنده بده بدونم هنوز شرکتی و جایی نرفتی و پیش دختری نیستی
اگر منو دوست داشتی وقتی بیدار میشدیم اولین کار پیام دادن به من بود
این جملات حتما براتون آشناست و یادتون میاد که فقط باعث آزار میشد. حس اینکه یک دوربین پشت سرتونه عدم امنیت و آرامش رو میرسونه. صرفا محدود به دو عاشق و معشوق هم نمیشه. بین مادر و فرزند، پدر و دختر حتی دو دوست و حتی کارمندان و مدیر هم شکل میگیره. «دیدم آنلاینی بهت زنگ زدم ولی جواب ندادی، با من مشکلی داری» انگار باید برای تک تک کارهایی که میکنیم به دیگران پاسخ بدیم.
این کارها یک نوع عمل سادیستی است. فردی که سادیسم داره قدرت و نفوذ رو در دونستن از طرف مقابل حتی به صورت نامحسوس میدونه. از اینکه طرف همیشه خودشو بهش پاسخگو بدونه، لذت زیادی میبره و وقتی بعد یک مدت این پاسخگویی رو نبینه، به خیانت متهم و به دنبال جدایی میره.
در یک جمع بودیم یکی از دوستم پرسید، دوست پسرت کجاست تلفن منو جواب نمیده. اونم گفت از کجا بدونم شاید پیشش نیس گوشی. همه گفتن مگر قهر کردید. و پاسخ داد قهر چیه چرا فکر میکنید هر لحظه باید بدونیم اون یکی کجاست؟ این یک نوع رابطه و رلیشن سالم است.
اگر به مثال آخر دقت کنید، دو طرف در یک رابطه کاملا رضایت بخش هستند. هیچکس به دیگری دروغ نمیگه و کسی ترسی از بیان واقعیت خودش نداره. چنین رابطهای بر اساس دلبستگی شکل گرفته و رابطهای هست که هدف داره و تو میدونی برای چه هدفی با پارتنرت هستی. منظور از هدف ازدواج نیست. هدف یعنی اون فرد تا حدی معیارهای شما رو ارضا کنه. اما برگردیم به شروع رابطه. خیلی از افراد در اینترنت و اینستاگرام با هم آشنا میشن. چت کردن هر روزه با همدیگه نوعی وابستگی هست نه دلبستگی و صرفا عادت کردید با یک نفر هر روز صحبت کنید. در فضای BDSM این مسأله خیلی پررنگتر هست و عموم افراد به سرعت به دنبال رفتارهای سکسی و اروتیک وارد میشن.
نمیشه از تاثیر بسیار زیاد سکس و علایق جنسی در ایجاد رابطه و احساس بین افراد چشم پوشی کرد. موضوع اینه افراد گرایش و علایق همدیگه رو کشف میکنند و مرحله وابستگی شروع میشه. خیلیا بیشتر از این نمیرن. یعنی در حد وابستگی سکسی میمونن. شناخت وابستگی و دلبستگی میتونه به نحوه ادامه رابطه شما کمک کنه.
کسانی که دامیننت هستند و میتونن راحت صحبت کنند، یا رابطه رو شفاف میکنند و در حد سکس محدود و یا کلا از ادامه رابطه جلوگیری میکنند. کسانی که سابمیسیو هستند، علایق و احساسات خودشون رو ابراز میکنند و به بیان آرزوها میپردازند. یادتون باشه منظور شخص اسلیو و مستر نیست. منظور کسی هست که صفت سلطه رو در خودش قویتر میکنه یا قویتر میبینه.
با توجه به مواردی که ذکر کردم، دلبستگی چیزی فراتر از وابستگی هست. دلبستگی از هدف میاد و کشف هدف به زمان نیاز داره و دو طرف باید همدیگه رو بشناسند و به هم زمان بدن. رابطههایی که با دلبستگی شکل میگیره خیلی صداقت داره و لحظههای شادتر و آرامش بیشتری درش نهفته است. اما در وابستگی بیشتر جاذبههای سریع و معیارهای اولیه مطرح هستند. سعی کنید تو مرحله وابستگی رابطه رو جدی نکنید. توهم ازدواج و معرفی همسر مورد علاقه اونم تازه دو ماه پس از آشنایی بر ندارید. در مرحله وابستگی میتونید سکس رو هم تجربه کنید ولی لزومی نداره بعد از هر سکس به ازدواج و این چیزا فکر کنید.
در رابطه ارباب و برده وقتی تو مرحله وابستگی هستید باید مراقب باشید از لذت به مزاحمت نرسید. هر لحظه پیام دادن و اطلاعات خواستن و پرسیدن از دیگری و کلا گیر دادن، میشه مزاحمت. به شمای مستر، میسترس و حتی اسلیو ربطی نداره چرا کسی که باهاش آشنا شدید و بهش وابسته، آنلاین هست و پیامی نمیده!
از من در مورد ازدواج بین ارباب و برده زیاد میپرسند. هیچ مشکلی نداره و راحت میشه انجامش داد. مساله اصلی هدف رابطه هست نه نوع گرایش افراد. در نوشتههای بعدی بیشتر در موردش مینویسم.
میخواهیم به شما ۲۵ واقعیت و حقیقت در مورد BDSM را بگوییم. این موارد را در هیچ فیلم ارباب و بردهای و Fifty Shades of Gray و حتی هیچ فیلمی در پورن هاب به شما یاد نمیدهند. اگر تازه با این گرایش آشنا شدید و یا دوستی دارید که علاقهمند شده، اما دچار سردرگمی است، این مقاله به شما کمک بزرگی میکند.
ترجمه آزاد عنوان مجموعه مقالههایی در زمینه آموزش رابطه، شخصیت شناسی BDSM و سبک زندگی است که ترجمه و در وبلاگ منتشر میشود. این مقالهها با هدف بیان واقعیتها، دسترسی به منابع معتبر و درک بهتر گرایش سادومازوخیسم، ترجمه شدهاند. این مقاله در زمینه سبک زندگی رابطه ارباب و بردهای است. از دوست عزیزم ماتیلدا که ترجمه این مقاله را انجام داده است، سپاسگزارم. اگر شما هم میخواهید در ترجمههای بعدی همراه باشید کافیست در صفحه تماس به من پیام بدهید.
این مقاله در وبسایت معروف Buzzfeed در فوریه ۲۰۱۵ منتشر و در وبلاگ اونتاشگال به فارسی برگردانده شده است.
۱. منظور از BDSM چیست؟
BDSM شامل بانداژ و دیسیپلین (BD) ، سلطه گری و سلطه پذیری (DS) و سادیسم و مازوخیسم (MS) میشود. به گفته خانم کلاریس ثورن نویسنده کتاب «The S&M feminist» عبارات بدین شکل در کنار یکدیگر قرار گرفتهان زیرا BDSM میتواند برای افراد متفاوت، چیزهای خیلی متفاوت با شواهدی متفاوت باشد. اغلب اوقات علایق افراد بیشتر مربوط به یک یا دو مورد از موارد ذکر شده میشود نه همه موارد. در این نوشته ترجمه بخشهایی از کتاب ایشان قرار دارد.
۲. ارباب و برده همیشه شامل سکس نیست، اما میتواند باشد
اغلب افراد فکر میکنند که BDSM همواره با سکس گره خورده است، در نقطه مقابل نیز افرادی هستند که یک خط پر رنگ میان این دو موضوع میکشند. ثورن میگوید: هر دو موضوع، تجربههای هیجانی بسیار شدید و احساسی هستند و در افرادی که به انجام آنها میپردازند احساسات بسیار قوی را به وجود میآورند، اما BDSM و سکس یکسان نیستند.
مثالی که برای این موضوع استفاده میشود این است: گاهی اوقات یک ماساژ هرچقدر هم که احساسی باشد تنها یک ماساژ است، اما یک مشت و مال خاص به سکس منجر میشود. این موضوع تا حدودی مشابه BDSM است که بستگی به تمایلات شخصی و جنسی افراد دارد.
۳. افراد درگیر BDSM، هیچ مشکل ذاتی یا آسیب ماندگاری ندارند
این موضوع یکی از رایجترین و آزاردهندهترین تصورات غلط درباره ارباب و برده است. در حالی که BDSM چیزی نیست که از خشونت خانگی برخواسته باشد و شرکت در آن به معنی لذت از تجاوز یا تجاوز کردن نیست. بلکه لذت بردن از BDSM تنها سطحی از تمایلات جنسی و سبک زندگی افراد است. دکتر ویلیام بریم، سکس تراپیست و نویسنده کتاب «Different loving» می گوید: آنها افرادی هستند که به صورت اتفاقی در این مسیر افتاده اند. افرادی با گرایش سادومازوخیسم، همسایگان شما، معلمین شما و افرادی هستند که در جامعه با آنها برخورد دارید. بزرگ ترین افسانه درباره این افراد این است که آنها خیلی پیچیده و عجیبند، اما آن ها افرادی معمولی هستند که به این نوع از رابطه برای حفظ پویایی و صمیمیت خود نیاز دارند. از صحبتهای دکتر بریم هم در این نوشته استفاده شده است.
۴. بدانید که همیشه می توانید «نه» بگویید
خیلی از کسانی که به این دنیا وارد می شوند، فکر می کنند قانون «یا همه چیز یا هیچی» برقرار است، بخصوص که اگر تا بحال فقط یک پارتنر داشته باشند. به عنوان مثال ممکن است فکر کنید که چون از سابمیسیو بودن تحت شرایط پیچیده لذت بردهاید، باید تمام رفتارهای مازوخیستیک یا سلطهگرانه دیگر را که واقعا برای شما لذت بخش نیست را نیز بپذیرید. اما این کاملا اشتباه است، شما میتوانید و باید بیان کنید که به کدام یک از فعالیتهای BDSM علاقه داشته و به کدام یک ندارید و این موضوع کاملا به پارتنر، موقعیت و حتی حال آن روز بستگی دارد. فقط به یاد داشته باشید که رضایت یک شرط است و ممکن است شما به چیزی رضایت دهید در حالی که چیز دیگری را رد میکنید.
۵. افراد دارای گرایش BDSM به اندازه افراد وانیلا، ثبات روانی دارند
ثورن میگوید: طبق تجربه من، افرادی که در گذشته سابقه بدرفتاری و تجاوز نداشته و جایگاه با ثباتتری در زندگیشان دارند، راحتتر می توانند به BDSM وارد شوند. یک مطالعه در سال ۲۰۰۸ در ژورنال Sexual Medicine، به این نتیجه رسید که افرادی که در یک سال گذشته فعالیت BDSM داشتند، به هیچ عنوان به زور وادار به فعالیت جنسی نشده و اصلا نسبت به افراد وانیلا فاقد تجربه ناراحت یا عصبی نبودهاند. همچنین مردانی که در چنین رابطهای بودهاند، نمره سلامت روان بالاتری نسبت به سایر مردان داشتند. این موضوع بدان معنا نیست که افرادی که رابطه ارباب و برده دارند، افراد وانیلا را قضاوت میکنند. خانم ثورن توضیح میدهد: واژه وانیلا به آن معنا نیست که آنها ضعف دارند، بلکه تنها برای آن است که بتوانیم بین افرادی که علایق کینکی دارند و ندارند، تفاوتی قایل شویم.
۶. فیلم Fifty Shades of Gray در میان جامعه BDSM جذابیتی ندارد
اگر در یک جلسه یا مهمانی BDSM بودید، هرگز اشارهای به این فیلم نکنید. در حالی که برخی افراد ممکن است کتابها را تحسین کنند که موجب برانگیخته شدن علاقه بسیاری به کینک شده و آن را عادی جلوه داده است، برخی نیز با رابطه متجاوزانه، ناسالم و غیر واقعی به تصویر کشده شده مشکل دارند. در هر حال این داستان نمایش خوبی از جامعه BDSM نبود.
۷. SM همیشه زنجیر و شلاق نیست (یا اگر دوست ندارید، هرگز نیست)
درست است که بسیاری از علاقه مندان به ارباب و برده این ابزار را دارند، اما لزوما سهم هرکسی از کینک این نیست. بریم میگوید:«برخی از افراد به دنبال چیزی به نام سلطهگری احساسی هستند که هرچند طی آن برخی اسباب بازیها و بازیها وجود دارد، اما دردی را شامل نمی شود.» بیشتر اینگونه به نظر میرسد که یک پارتنر قبول میکند آنچه دیگری میخواهد را انجام دهد. هیچ الگو و مدل خاصی برای آنکه روابط BDSM چگونه میتوانند باشند وجود ندارد.
۸. به جلسات BDSM «صحنه یا جلسه» گفته میشود
از آنجایی که در BDSM همیشه سکس وجود ندارد، شما نمیتوانید همواره پس از یک تجربه BDSM بگویید سکس داشتید یا با کسی خوابیدید. در عوض به اینها صحنه یا جلسه گفته میشود. مثلا شما در یک صحنه BDSM حضور داشتید.
بریم میگوید: «این تحول از زمانی صورت گرفت که شما اگر تجربه SM داشتید، ممکن بود فقط به مدت یک ساعت با یک فرد متخصص زمان گذرانده باشید، یا فقط به یک کلوب BDSM رفته باشید.» در حال حاضر افراد روابط اساسیتری دارند، اما همچنان به آن یک «جلسه» می گویند، یعنی زمانی که لوازم را بیرون میآوریم یا به دنیای SM وارد میشویم.
۹. نقشهایی نظیر دامیننت، سابمیسیو، تاپ و باتم داریم
احتمالا تا بحال درباره دامیننت و سابمیسیو شنیدهاید (اگر نه، دامیننت شخصی است که از داشتن قدرت لذت میبرد در حالی که ساب از دستور گرفتن) اما افرادی که در این عرصه فعالیت دارند ممکن است از کلمات دیگری نظیر تاپ و باتم نیز برای توصیف خود استفاده کنند. کلمه تاپ هم به شخصیت دامیننت و هم سادیست اشاره دارد (شخصی که از درد وارد کردن لذت می برد.) در حالی که کلمه باتم به شخصیت سابمیسیو و مازوخیست باز میگردد (شخصی که از درد کشیدن لذت میبرد.).
این باعث میشود تا بتوانید برای کسانی که نقشی در BDSM میپذیرند، یک عبارت عام و کلی داشته باشید و هیچ قانونی نیست که بگوید شما نمیتوانید سویچ باشید یعنی هم دام و هم ساب (در شرایط مختلف و با پارتنرهای متفاوت).
۱۰. BDSM میتواند خیلی ساده یا خیلی تکنیکال باشد، هرجور که شما بخواهید
شاید تصور بانداژ شدن شما را به هیجان بیاورد، یا شاید از اسپنک شدن یا اسپنک کردن لذت ببرید، شاید هم بیشتر به ماسکهای چرمی و گیرههای سینه و وکس داغ علاقه دارید. همه در حیطه BDSM قرار دارد. اساسا شما میتوانید فعالیتهای کینکی داشته باشید حتی بدون آن که در یک قفس باشید!
۱۱. قبل از این که به سراغ فعالیتهای اساسی بروید، تحقیق کنید
استفاده از یک چشم بند یا قطعهای یخ یا دستبندهای پشمی که در یک مهمانی میگیرید، رفتارهای مبتدیانه و نسبتا بی ضرری هستند. اما پیش از آن که بخواهید با ابزارهایی پرخطر بازی کنید، باید یاد بگیرید که چگونه با امنیت کار کنید.
شما ممکن است حتی با دست خودتان هم گند بزنید (فکر کنید: فیستینگ). آقای دکتر بریم میگوید: «برخی افراد فکر میکنند که تنها باید مشتشان را گره کنند و آن را فرو کنند در بدن شخص دیگه، این راه خیلی خوبی برای وارد کردن آسیب جدی به شخصی و راهی کردنش به بیمارستان است.» در عوض او مقدار زیادی لوبریکانت و شروع کردن با ۲ یا ۳ انگشت را پیشنهاد میدهد. سپس به آرامی میتوانید پیشروی کنید.
۱۲. به طور جدی BDSM نیازمند مقدار زیادی مطالعه و یادگیری است
اگر شما از آن دست افرادی هستید که تمام راهنماییها را کنار میگذارد و سعی میکند دانش خودش را بر اساس درک شخصیاش از اتفاقات بنا کند، احتمالا BDSM برایتان مناسب نیست. بریم میگوید: «مقدار زیادی از آنچه که تحت عنوان آموزش BDSM بیان میکنیم، چگونگی بیشتر کردن لذت و کمتر کردن کردن خطر است. یعنی چگونه به صورت امن فانتزی ها را به واقعیت تبدیل کنیم.»
۱۳. مهم است که اطلاعات خود را از منابع مهمی کسب کنید
یک اشتباه رایج بین افرادی که یک بار BDSM را تجربه کردهاند این است که تنها به یک شخص تکیه میکنند تا راه را نشان دهد. به گفته ثورن، حتی اگر دیگران بهترینها را برای شما بخواهند، (یا نه) داشتن تنها یک زاویه دید بر موضوعی که بسیار چند بعدی است می تواند بسیار محدود کننده باشد. در عوض کتابها را، ورکشاپها، ملاقاتها، مشاورها، دوستان و بسیاری چیزهای دیگر در اینترنت ابزاری امن هستند برای کاوش درباره علایق خود.
نویسنده کتاب خانم ثورن میگوید: «وقتی که نمیتوانید درباره آنچه که در حال رخ دادن است صحبت کرده و نمی توانید با افراد مشابه خودتان از تجربیاتتان احساسی ایجاد کنید، این مسیر خطرناکتری است از فعالیتهای مختلفی که ممکن است فانتزیشان را داشته باشید.»
۱۴. کلمات امن به طور قاطع باید باشند
ممکن است مسخره به نظر بیاید، اما این یک اصلی به اثبات رسیده در BDSM است. خانم ثورن میگوید: «کلمه امن تقریبا یکی از مهمترین اصول در BDSM است که در جامعه گسترش یافته است. هرچند که افراد به روشهای مختلفی از آن استفاده کنند.» برای مثال، اینگونه نیست که همه پس از مدتی از کلمه امن خود استفاده کنند، اما مهم است که چگونه آنها را به کار گیریم. کلمه امن میتواند هرچیزی باشد که شما میخواهید، به شرط آن که چیزی نباشد که در حالت عادی و طی سکس میگویید.
۱۵. در رویدادهای عمومی نیز ناظرینی برای حفظ امنیت وجود دارد
بریم میگوید: «نگهبابان زندان افرادی را که به نظر برسد با امنیت بازی نمیکنند، بیرون می اندازند.» این میتواند هرچیزی باشد، از نادیده گرفتن کلمه امنیت گرفته تا استفاده نادرست از یک شلاق. جدا، مگر اشاره نکردیم که اینجا امنیت حاکم است؟ در واقع SSC مخفف (Safe ,Sane, Consensual) از رایج ترین اصول و پایههای تمرین است.
۱۶. به اندازه فیلم هالیوودی بی برنامه نیست یا پورن باعث میشه اینگونه باشه
در لحظه شکار شدن و تصادفا از اتاق قرمز یک فرد میلیونر، سردرآوردن احتمالا هیچوقت برایتان اتفاق نخواهد افتاد. اما این لزوما چیز بدی نیست. بریم میگوید: «فانتزیهای جنسی باعث میشوند تا هرچیزی ساده به نظر بیاید. افرادی که به انجام این کارها میپردازند درباره آنها کاملا آگاهند. باید مکان مناسب، زمان مناسب و تجهیزات مناسب وجود داشته باشد. همچنین باید مطمئن باشید که اگر وضعیت اورژانسی شد میتوانید طرف مقابل را خارج کنید.» بنابر این چیزهای زیادی هست که در یک صحنه باید رعایت شود، اما این بدان معنی نیست که لذتش حتی ذرهای کمتر از چیزی باشد که طرفین را راضی کند.
۱۷. احتمالا در BDSM نسبت به روابط وانیلی، افراد مشارکت بیشتری در گفتگو دارند
هرگاه افراد درباره نقش رضایت در BDSM میپرسند، باید مقدار زیاد ارتباطی را که قبل، حین و پس از جلسه اتفاق میافتد در نظر داشته باشند. بریم اشاره میکند که ما درباره آنچه میخواهیم انجام دهیم، آنچه داریم انجام میدیم، فانتزیهایمان، و موارد دیگر، صحبت میکنیم. این قمستی از یک مذاکره خوب در رابطه BDSM است.
۱۸. بدون شک یک دوره پیش مذاکره درباره صحبت کردن درباره آنچه افراد دوست دارند، آنچه دوست ندارند، و آنچه نمیتوانند تحمل کنند وجود دارد.
به این به عنوان یک آغازگر قبل از صحنه بیاندیشید. ثورت میگوید: این راهی است برای بحث درباره تجربه زمان پیش رو که میتواند امنیت احساسی را افزایش دهد و میتواند شامل هرچیزی، از سند و چک لیست گرفته تا صحبتهای غیر رسمی بیشتر درباره انتظارات دو طرف از جلسه ارباب و برده، آنچه میخواهند و آنچه نمیخواهند، و هر کلمه یا رفتاری که جزو آف لیمتهایشان است.
۱۹. سپس نوبت افترکر هست
از آنجایی که BDSM میتواند برای برخی تجربهای احساسی و به طرز غیرقابل باوری شدید باشد، اغلب متخصصان با قدرت این مرحله را پیشنهاد میکنند، تا طی آن پارتنرها درباره اتفاقات و ریاکشن هایی که داشتند صحبت تکنند. خانم ثورن اشاره میکند: «افراد طی جلسه کاملا آسیب پذیرند. داشتن تجربه BDSM بدون افترکر واقعا می تواند عجیب باشد.» افترکر حتی میتواند یک تجربه ارتباط دهنده قوی بین پارتنرها باشد.
۲۰. BDSM کنندگان میتوانند چند زوجه، تک زوجه، یا هرجور که دوست دارند باشند
همه کسانی که به BDSM علاقه دارند، سکس گروهی یا چند پارتنر را تجربه نمیکنند. بریم میگوید: «به نظر میرسد این موضوع که ما رابطه طولانی مدتی را تجربه نمیکنیم و به سرعت کات میکنیم، یک باور معروف شده است. تعداد زیادی از کسانی که چنین علایق و فعالیتهایی دارند، تنها یک زوجه هستند. خیلی از افراد میخواهند این کارها را تنها با پارتنرشان انجام دهند یا با لوازم جنسی خاص درون کلابها بازی کنند.»
یک شلاق فقط در یک سایز و مناسب همه وجود ندارد. فلاگرهای سبک، شلاقهای چرمی، شلاقهایی با یک بند، شلاقهایی با چند بند که پهن و تخت هستند و الی اخر وجود دارد. اما از آن جا که انواع اساسی میتوانند سخت تر از بقیه باشند، واقعا باید یاد بگیرید که چگونه به درستی از آن ها استفاده کنید. افرادی که با یک تازیانه تک رشته تمرین میکنند، بهتر است اول با یک بالش یا شی کوچکی در دوردست، مثل یک کلید سبک، شروع کنند
۲۲. نواحی هستند که شما هرگز نباید به آنجا شلاق بزنید
مثلا، به طور واضح چشمها، ناحیه کلیهها، زیرا در آن ناحیه پوست نازک بوده و زیر آن ارگانهای حیاطی قرار دارند. ممکن است به کلیهها آسیب بزنید.
۲۳. اگر شک دارید که BDSM را به رابطه فعلی وارد کنید، پیشنهاد میکنیم حتما انجامش دهید
داستانهای زیادی از افرادی که برای انجام دادن اینکار بسیار استرس داشتند است اما سپس متوجه شدند که پارتنرشان نیز فانتزیهای مشابه داشته است. اگر شما هم نگرانید، از او بپرسید که آِیا دوست دارد کتابی معروف را بخواند یا فیلمی در این زمینه ببیند. یا فقط در زمینه فانتزیهای سکسی با هم حرف بزنید و بپرسید که آیا تا بحال چیزی شبیه به BDSM را امتحان کرده یا دوست داشته امتحان کند. اگر دربارهاش فکر کنید، شما فقط دارید روی یک مکالمه سخت ریسک میکنید، و اگر این آن چیزی است که شما در زندگی میخواهید، تاوانش سنگین خواهد بود.
۲۴. لیست وسیعی از افراد ماهر و آگاه به کینک وجود دارد که به کمک آن میتوانید دکتر یا تراپیستی که منحصرا سبک زندگی شما را بفهمد، پیدا کنید
شاید نگران باشید که متخصص زنان یا وکیلتان به سبک زندگی شما اهمیتی نمیدهد یا اجازه نمیدهد تا در صحبت کردن با وی راحت باشید، Kink Aware Professionals Directory را از انجمن ملی آزادی جنسی در آمریکا چک کنید تا شخصی را که برایتان قابل قبول تر است پیدا کنید.
۲۵. اساسا، این مسیر متفاوتتر از آنچه که اغلب مردم فکر میکنند است
بین انواع کلیشهها، پورن و فیلم آقای کریستین گری، بدفهمیهایی زیادی درباره BDSM وجود دارد. در کنار توجه به آموزشها و ملاقات با یک فرد سلطهگر، بهترین راه برای یادگیری بیشتر، جستجو و مطالعه است. بریم میگوید: «دقیقا مشابه سکس عادی، اگر میخواهید در آن خوب باشید، واقعا باید درباره آنچه که طی آن رخ میدهد بیاموزید و بدانید.»
این مقاله به درخواست شما برای بیان کلیت رابطه به زبان ساده، توسط دوست عزیزم ماتیلدا ترجمه شده است. اگر فکر میکنید چنین گرایشی دارید حتما آن را مجددا با دقت مطالعه کنید و اگر دوستانی با چنین علایقی دارید، برای آنها ارسال کنید. ار صحبت کردن نترسید.
فانتزی مورد دستور قرار گرفتن، اطاعت کردن، اسپنک شدن و به طور کلی وادار شدن به انجام فعالیتهای جنسی، هیجان انگیز به نظر میرسد. با این حال برای کسانی که تابحال از این فعالیتها انجام ندادهاند، سوال است که از کجا باید شروع کنند؟
دستهبندی جدید مهارت به این وبلاگ اضافه شد. در موضوع مهارت شما هرآنچه که در طول جلسه ارباب و برده لازم دارید تا یاد بگیرید و ماهرتر شوید، آموزش داده میشود. برخی از مقالات این دسته به سبک ترجمه آزاد هستند که ترجمه و در وبلاگ منتشر میشود. از دوست عزیزم ماتیلدا که ترجمه این مقاله را انجام داده است، سپاسگزارم. اگر شما هم میخواهید در ترجمههای بعدی همراه باشید و یا پیشنهادی برای یادیگری دارید، کافیست در صفحه تماس به من پیام بدهید.
این مقاله در وبسایت معروف روابط ارباب برده به نام کینکلی منتشر شده و در وبلاگ اونتاشگال به فارسی برگردانده شده است.
یک سابمیسیودر رابطه بیدیاسام فردی است که معمولا برای ارضای یک میل جنسی، به طور داوطلبانه کنترل خودش را به شخص دیگری واگذار میکند. اگر در حال خواندن این وبلاگ هستید فکر کنترل شدن توسط شخصی دیگر و مورد توجه قرار گرفتن شدید، احساسات و علایق شما را تحریک کرده یا حتی باعث ترشح مایعات جنسی شما است، پس خوب فکر کنید و صحبت کنید.
نگران نباشید، شما عجیب نیستید، حتی ازش خیلی دورید. در واقع سابمیسو بودن در سکس، یکی از رایجترین فانتزیهای جنسی است. کافی است نگاهی به نتایج آماری زیر از موسسه کینزی بیندازید:
۵ تا ۱۰٪ آمریکاییها حداقل گاهی اوقات برای لذت جنسی در فعالیتهای سادومازوخیسمی شرکت داشتهاند.
۱۲٪ زنان و ۲۲٪ مردان واکنشهای شهوانی نسبت به یک داستان S/M گزارش دادهاند.
۵۵٪ زنان و ۵۰٪ مردان به کتک خوردن طی سکس پاسخهای شهوانی داشتهاند.
۱۴٪ مردان و ۱۱٪ زنان تجربیات جنسی سادومازوخیسمی داشتهاند.
۱۱٪ مردان و ۱۷٪ زنان تا بحال یکبار بانداژ را امتحان کردهاند.
بدیهی است که فانتزی مورد دستور قرار گرفتن، اسپنک شدن و به طور کلی وادار شدن به انجام فعالیتهای جنسی، هیجان انگیز به نظر میرسد. با این حال سوال اصلی برای کسانی که تجربهای ندارند این است که از کجا باید شروع کرد و اگر میخواهید سابمیسیو باشید، چه چیزهایی را باید بدانید؟ در این به شما آموزشهای ابتدایی را میدهیم.
۱. آموزش و آگاهی را در خود ارتقا دهید
سابمیسیو و اسلیو شدن تصمیمی نیست که به سادگی بخواهید بگیرید. قبل از این که خودتان را در این دنیای وسیع غرق کنید و تحت لطف و اختیار شخص دیگری قرار بگیرید، در مورد همه جنبههای سلطه پذیری، مطالعه کنید و یاد بگیرید.
در مرتبه اول، کتابهای خیلی خووبی با موضوع سلطه گری و سلطه پذیری نوشته شده است، همچنین وبسایتهای آنلاین مفیدی نیز وجود دارد هم به افراد تازه کار و هم به افراد کهنه کارتر کمک می کنند. کتاب «The ultimate guide to kink» نوشته شده توسط تریستان کورمینو، یک نگاه آموزشی کلی به موضوع دارد. کتاب «SM101» نوشته جای وایزمن نگاهی اساسیتر و دقیقتر به موضوع امنیت و احساس در رابطه ارباب و برده را فراهم میکند. اگر در خارج از ایران هستید یک راه دیگر برای آنکه بفهمید سابمیسیو شدن چگونه است، شرکت در تجمعها و گردهماییهای Munch است. مانچ یک گردهمایی اجتماعی و اتفاقیست، برای افرادی که به سبک زندگی SUB/DOM علاقه دارند. شرکت در این گردهم آیی ها راهی مناسب برای ارتباط با افراد با تجربه و کسب اطلاعات بیشتر درباره این سبک زندگی است.
هدف این وبلاگ آموزش برای افراد تازهکار است. در صفحه آموزش رابطه ارباب و برده به موضوع میپردازیم. آیا با کمک مالی برای ترجمه کتابها موافق يا مخالف هستید؟ نظر خود را در صفحه تماس بگویید.
اونتاشگال
۲. آیا واقعا گرایش بردگی دارید؟ خودتان را بسنجید
جای تعجب ندارد که افراد سابمیسیو به طور طبیعی رفتاری مطیعانه داشته باشند اما بر چه اساس میتوانید بگویید که شما یک سابمیسیو واقعی هستید؟
به طورکلی، سابمیسیوهای حقیقی تمایل به خشنود کردن یک فرد دامیننت و دارای تسلط را دارند به طوری که حتی ممکن است با فکر کردن به این موضوع، تحقیر شدن و مورد غلبه قرار گرفتن تحریک شوند. اما اصلا فکر نکنید که سابمیسیوها نسبت به هوا و هوس هرکسی در زندگی روزمره خود، انعطاف نشان میدهند. برخی از سابمیسیوها افرادی با موقعیتهای اجتماعی خیلی قدرتمند هستند که میخواهند هر از گاهی تنها از مسئولیتهای خود رها شوند. با این حال اگر که اطاعت از شخص دیگری برای شما خاموش است، احتمالا شما نباید سابمیسیو باشید، در عوض شما میتوانید دامیننت یا حتی سویچ (شخصی که در BDSM هم به عنوان دامیننت و هم به عنوان ساب حاضر میشود) باشید.
در آخر با صداقت از خودتان بپرسید که چرا می خواهید یک سابمیسیو شوید؟ آیا به این دلیل است که شما از واگذاری قدرت خود به یک شخص دامیننت مثلا پارتنر یا شوهر/همسر لذت میبرید؟ یا به این دلیل است که پارتنرتان میخواهد به شما سلطهگری کند؟ به یاد داشته باشید که روابط DOM/SUB همواره باید بر مبنای رضایت دوطرف باشد، اگر فکر می کنید که تحت فشار خواهید بود هرگز ساب نشوید.
۳. میزان و سطح سلطه پذیری خود را بسنجید
اندکی تفاوتهای مشخص بین سطوح مختلف سلطهگری و سلطهپذیری وجود دارد. به عنوان مثال، برخی افراد از این موضوع تنها برای بیشتر کردن هیجان و لذت زندگی جنسی خود استفاده میکنند. به طور معمول این شامل فانتزیهای Roleplaying یعنی اجرای یک نقش هر از چند گاهی در تخت خواب با مقداری اسپنک آرام، فحش سکسی و تحقیر و بانداژ نیز میشود.
سابهای پاره وقت میدانند که سبک زندگی تحت سلطه بودن قسمتی مهم از زندگی آنهاست. آنها معمولا در مواقع خاص نقش برده را میگیرند. مثلا طی سکس یا هنگامی که به یک کلاب BDSM میروند. آنها اغلب روی لباسهای خاص و سایر اشیا سرمایهگذاری میکنند اما معمولا اجازه نمیدهند که نقش و گرایش بردگیشان در سایر ابعاد زندگی مداخلهای ایجاد کند.
از طرف دیگر سابهای تمام وقت، معمولا بازیکنهای سرسخت در BDSM هستند. این دسته از سابها حتی ممکن است در یک زندگی تمام وقت سادومازوخیسمی باشند. آنها معمولا اختیار خود را اگر نه در تمام حالتها، اما در بیشتر جنبههای زندگی به دامیننت خود میسپارند. اغلب این روابط به صورت رسمی منعقد میشوند و از برخی جهات بسیار شبیه به ازدواج هستند، هرچند امروزه اغلب ازدواجها از عدم تعادل قدرت کمتری برخوردارند.
مانند همه چیزها در زندگی، اینجا نیز وقتی درباره سلطهگری و سلطهپذیری صحبت میکنیم، معمولا بهترین کار شروع با چیزهای کوچک و به آرامی پیش رفتن است. مثلا بهتر است پیش از آن که بخواهید یک ساب تمام وقت باشید، ابتدا مقداری Roleplay بازی کنید.
من از آن روز که در بند توام آزادم پادشاهم که به دست تو اسیر افتادم
دانی از دولت وصلت چه طلب دارم؟ هیچ یاد تو مصلحت خویش ببرد از یادم
استاد سخن، سعدی
۴. محدودیتها و لیمیتهای خود را بشناسید
آیا فکر کتک خوردن با چوب باعث میشود احساس کنید رفتاری حیوانی با شما میشود؟ آیا دستبند و بانداژ باعث میشود شما عصبی شوید؟ هنگامی که در دنیای SM کاوش میکنید، تمایل شدیدی دارید برای غلبه بر چیزهای زیادی که ناحیه امن شما را می سنجند – مواردی که باعث شوک شدن شما میشوند – اجازه ندهید که این موارد باعث تلاش برای انکار گرایش بردگی در شما شوند و همیشه به یاد داشته باشید که لذت بردن دیگران از کاری، بدین معنی نیست که لزوما شما نیز باید لذت ببرید. محدودیتهای خود را بشناسید و محکم بایستید.
۵. ارتباط و رابطه
همانگونه که ارتباط داشتن در روابط عادی خیلی اهمیت دارد، در روابط دام/ساب نیز بسیار ضروری است. الان زمان خجالت کشیدن نیست، اگر با بیان افکار، تمایلات جنسی و ترنآفها راحت نیستید باید بدانید که این موضوع کاملا روی امنیت شما اثر میگذارد. همه چیز را با جزئیات بیان کنید نه صرفا بیان اینکه آیا از این رابطه لذت میبرید یا خیر! به عنوان یک اسلیو شما باید بخواهید و بتوانید ک به صراحت با ارباب خود صحبت کنید تا مطمئن شوید که همه ابعاد بازی سکسیتان مورد رضایت هر دو طرف است.
قبل از یک جلسه یا رابطه، شما و پارتنرتان باید نیازها، امیال و فانتزیهای جنسیتان را با یکدیگر به اشتراک بگذارید. همچنین به همان اندازه اهمیت دارد که پارتنرتان را از ترنآفها و محدودیتهایتان نیز آگاه کنید. محدودیتهای خود را مشخص و هرچه زودتر مرزها و حریمها را مشخص کنید.
۶. امنیت و سلامت را اولویت قرار دهید
در سال های اخیر اصطلاح «ایمنی، عاقلانه، رضایت» به یک شعار برای جامعه BDSM تبدیل شده است. اگر اولین بار است که میخواهید درگیر نقشی شوید یا حتی اگر بارها تجربه داشته اید، امنیت باید اولویت شماره یک شما باشد. بگذارید واضح بگویم، چه زمانی که دارید کسی را شلاق میزنید، چه هنگامی که برده را به شکنجههای خوشمزه دیگر وادار میکنید، عنصر خطر یا احتمال آسیب در هر فعالیتی وجود دارد. همیشه برای یادگیری استفاده درست از هر تجهیزاتی، زمان بگذارید و همیشه قبل از شروع هر بازی یک کلمه امنیتی مشخص کنید.
برده میتواند در هر موقعیتی که میخواهد بلافاصله با بیان کلمه ایمنی روند بازی را کند یا متوقف کند. حواستان باشد که از کلماتی مثل «نه، کافیه، نکن، میترسم، وای نه» به عنوان کلمه امن پرهیز کنید چون این کلمات اغلب برای افزایش هیجان در طول بازی استفاده میشوند.
۷. بین فانتزی و واقعیت تفاوت قایل شوید
اگر میخواهید اولین گام خود را به یک رابطه ارباب و برده بردارید، ضروری است که بتوانید میان فانتزی و واقعیت تمایز قایل شوید. تا هنگامی که نقشی را دارید، شما و پارتنرتان باید به خاطر داشته باشید که در Roleplay وظیفه شما تنها همان نقش است و نه بیشتر از آن.
اجازه ندهید که کلمات و کارهای دامیننت روی شما تاثیر بگذارد و احترام خود را نگه دارید. با این حال به یاد داشته باشید که تا هنگامی که با دامیننت خود ارتباط برقرار میکنید، او میپندارد که شما از رابطه خود کاملا راضی هستید. البته اگر پارتنرتان به اندازه کافی به شما و لیمیتها احترام نمیگذارد، برای خودتان احترام قایل شده و رابطه را تمام کنید.
۸. افزایش شکیبایی
توقع نداشته باشید که با مطالعه تعداد کمی مقاله در اینترنت خود را سابمیسیو بنامید. اگر بین ۱۶ تا ۲۲ سال سن دارید و این مطلب را میبینید، بزرگتر از سن خود فکر نکنید و اجازه دهید به آرامی رابطه شکل بگیرد. اهمیتی ندارد که چقدر مشتاق یادگیری و تجربه هستید، در هر حال یک شبه سابمیسیو نخواهید شد. تبدیل شدن به یک ساب واقعی زمان بر است و صبر زیادی میطلبد. در حقیقت خیلی از سابها ممکن است حتی یک دوره «تمرین» را به مدت چند ماه تا چند سال بگذرانند.
حال اگر قصد دارید که فصل جدید رابطه ارباب و برده را به در زندگی خود باز کنید، سعی کنید به خوبی از آن لذت ببرید. ممکن است در آینده بخواهید این کار را تمام کنید یا شاید هم به بخش بزرگی از چیزی که هستید تبدیل شود. در هر صورت هر چه میتوانید از تجربیات خود بیاموزید و از آن مهم تر، لذت ببرید!
اگر برای تجربه و کاوش در BDSM با پارتنر خود مطمئن هستید، باید متوجه شده باشید که فهرستی پایان ناپذیر از ملاحظات و مراقبتهای لازم وجود دارد. رابطه ارباب و برده به سادگی لباس پوشیدن به شیوهای خاص یا باندیج پارتنرتان نیست. لازم است گه هر دوی شما درباره فانتزیهای مورد علاقه، هارد لیمیت و سافت لیمیت، کلمه ایمنی و دیگر موارد صحبت کنید، گام بعدی چیزی است که اغلب به آن توجه نمی کنند: مراقبت بعد از جلسه یا AfterCare
دستهبندی جدید مهارت به این وبلاگ اضافه شد. در موضوع مهارت شما هرآنچه که در طول جلسه ارباب و برده لازم دارید تا یاد بگیرید و ماهرتر شوید، آموزش داده میشود. برخی از مقالات این دسته به سبک ترجمه آزاد هستند که ترجمه و در وبلاگ منتشر میشود. از دوست عزیزم ماتیلدا که ترجمه این مقاله را انجام داده است، سپاسگزارم. اگر شما هم میخواهید در ترجمههای بعدی همراه باشید و یا پیشنهادی برای یادیگری دارید، کافیست در صفحه تماس به من پیام بدهید.
این مقاله توسط کتی ترون در وبلاگ LELO، تولید کننده انواع اسباببازیهای سکسی، منتشر شده و توسط سکس تراپ، دکتر لوری مینتز صحت آن تایید گردیده و در وبلاگ اونتاشگال به فارسی برگردانده شده است.
مراقبت بعد از جلسه ارباب و برده یا AfterCare چیست؟
به بیان ساده، افترکر زمانیست که شما و پارتنرتان پس از یک تایم بازی به ریکاوری و همچنین بررسی نیازهای عاطفی و جسمی خود اختصاص میدهید. نقش اساسی و فعالیتهای کینکی از هر دو جهت جسمی و روانی میتوانند به افراد فشار بیاورند. بنابر این افترکر زمان خوبی برای ریلکس کردن است، به خوبی «بازگشت به واقعیت»
چرا افترکر ضروری است؟
فانتزیهای ما لزوما مرتبط با زندگی عادی و روزمره خود و شخصی که با او در این زندگی هستیم، نیستند. در حالی که ممکن است ما بخواهیم که پارتنرمان مانند شخص قدرت طلبی که طی بازی کینکی تحقیر و تنبیه را بر ما تحمیل میکند، نقش ایفا کند، نمیخواهیم که در طول رابطه عادی اینگونه با ما رفتار کند. افترکر مانند یک دکالیبریشن برای نرمال کردن رابطه عمل میکند.
علاوه بر آسیبهای روانی، ممکن است آسیبهای جسمی نیز داشته باشیم. بسیاری از افراد، احساس ناگهانی پس از یک رویداد را -که برای دامیننت هم ممکن است رخ دهد و به آن «Sub Drop» میگویند- با احساس پس از یک پرفورمنس قهرمانانه مقایسه کرده و مشابه میدانند. جهش اندورفین همراه با فشار جسمانی بالقوه میتواند باعث احساس ضعف، خستگی یا سرگیجه شود. همچنین بسته به آنچه رخ داده است، ممکن است کمی دچار کمبود آب شوید.
انواع مراقبت بعد از جلسه:
به طور کلی افترکر را به دو دسته فیزیکی و عاطفی تقسیم میکنیم:
افترکر فیزیکی شامل مواردی است نظیر: کمک به حذف کردن هرگونه ابزاری نظیر چشمبند و موانع (دستنبد، پابند، بانداژ و…)، فراهم کردن خوردنی یا نوشیدنی برای پارتنرتان (سطح قند خون خیلی اهمیت دارد.)، فراهم کردن پتو یا لباسی گرم، بوسیدن یا نوازش کردن هر قسمتی از بدن، خصوصا قسمتهایی که ممکن است طی بازی کبود شده باشند، یا تامین حس محبت و آسودگی در محیطی آرام و به دور از هر استرسی.
یک ماساژ صمیمانه می تواند راه خیلی خوبی برای برقراری یک ارتباط آرام با پارتنرتان باشد. و اگر طی جلسه BDSM بازیهایی شامل ضربه و اسپنک داشتهاید، یک ماساژ گرم روغن میتواند هم عضلات و هم پوستتان را نرم کند. یک حمام یا دوش کوتاه نیز به عنوان یک هدف تمیز و عملی نیز عالی است، همچنین به شما امکان داشتن لحظاتی عاشقانه و آرامش بخش را میدهد.
افترکر احساسی شامل گپ زدن درباره جلسه BDSM و احساستان نسبت به آن (خوب یا بد) میشود و امریست بسیار ضروری برای اطمینان یافتن از آنکه هر دو نیازها و انتظارات یکدیگر از بازی را فهمیدهاید. حتی ممکن است لازم باشد این اطمینان را درباره خشونت در رابطه به پارتنرتان بدهید که هرآنچه انجام داده یا از آن لذت برده است، او را عجیب یا گناهکار نمیکند و نباید عذاب وجدان داشته باشد.
تعیین یک زمان مشخص برای ادامه این مکالمات برای مثال پس از دو روز نیز میتواند این اطمیان خاطر را که هر دوی شما از احساسات منفی احتمالی دیر هنگام آگاهید، ایجاد کرده و همچنین شما را برای جلسه بعد هیجان زده کند.
ممکن است برخی افراد بدون افترکر کاملا رو به راه باشند یا برخی تنها ماندن را به بوسه و نوازش ترجیح دهند، به همین دلیل است که قبل از شروع هرکاری صحبت کردن بسیار اهمیت دارد. اگر شما به تازگی میخواهید BDSM را تجربه کنید و مطمئن نیستید که خودتان یا پارتنرتان به چه نوعی از افترکر نیاز دارید، صحبت کردن درباره احساسات و علایق پس از جلسه سادومازوخیسم می تواند جهشی باشد برای فهمیدن مراقبتی که شما یا پارتنرتان میخواهید در تجربیات بعدی دریافت کنید.
بعلاوه، برخی تصور میکنند که افترکر چیزی است که منحصرا دامیننت باید برای ساب فراهم کند، در حالی که صحیح نیست. شخصی که نقش دامیننت را دارد نیز ممکن است مشابه ساب یک «افت» ناشی از فعالیت فیزیکی شدید داشته باشد. همچنین ممکن است دام نیز همانگونه ارتباطات عاطفی و نقشهای عادی، عاشقانه و محبت آمیز رابطه را طلب کند.
هیچ راه به خصوصی برای فراهم کردن یا دریافت افترکر وجود ندارد، تنها باید پذیرا بوده و متوجه نیازهای عاطفی و جسمانی پارتنرتان باشید. در عین حال اطمینان حاصل کنید که نیازهای خودتان نیز برطرف شده است.
افترکر نه تنها در BDSM که در سکس هم خیلی مهم هست. حتی اگر برای یک شب با کسی سکس میکنید، باز هم aftercare رو رعایت کنید.
اونتاشگال . اسفند ۱۳۹۸
نوشتههای روزمره، خاطرات و مطالب بیشتر از اونتاشگال را در شبکههای اجتماعی دنبال کنید
واقعا معنی اعتماد چیه؟ چطور میشه اعتماد رو جلب کرد؟ آیا گیر دادن و درخواست خصوصیترین چیزها، معنیش جلب اعتماد میشه؟ آیا برای اینکه نشون بدید به کسی اعتماد دارید، باید احمقانه به هیچی توجه نکنید؟ اصلا چه زمانی سو استفاده از اعتماد شکل میگیره؟ در مجموعه مقالات سبک زندگی ارباب و بردهای به این موضوعات میپردازیم.
پایههای رابطه
یک خونه رو در نظر بگیرید. اگر پی و سنگ بنای اون درست ساخته نشه و معمار بخواد خودشو فریب بده و گول بزنه و از مواد درست و کافی استفاده نکنه، اون خونه ممکنه در یک طبقه دوام بیاره، اما به طبقه دوم نرسیده فرو میریزه! سنگ بنای رابطه و اعتماد هم یک چیز هست، صداقت. اول صداقت با خود دوم صداقت با شریک زندگی و پارتنر. در هر نوع رابطهای، تا زمانی که این صداقت بدون ترس از دست دادن وجود داره، رابطه به خوبی پیش میره. در رابطه BDSM هم همینطور هست. طرفین رابطه چون دنبال هیجانات بیشتر هستند و در مقاله افرادی که بیدیاسام میکنند سالمتر هستند بهش اشاره شد؛ بنابراین افراد ممکنه فانتزیهای جدید به ذهنشون برسه. باید این امنیت برای بیانش وجود داشته باشه و کسی از صحبت کردن در موردش نترسه و بعد میتونن بر روی انجام دادن یا ندادنش توافق کنند.
پایههای رابطه میتونه کیفیت و کمیت رابطه رو مشخص کنه. اگر صرفا در رابطه هستید که باشید، خب این میشه خانه بر روی آب ساختن. اما اگر هستید چون میخواهید باشید و بمونید، به دنبال بهترین سنگ بنا حتی برای حفظ خودتون میرید!
این مساله زیاد توی ایران جا نیفتاده. تصور عمومی بر این هست که وقتی کسی وارد رابطه میشه به خصوص وقتی ازدواج میکنه، باید شوهر تمام حریم خصوصی زن رو کنترل کنه. احمقانهتر از این ندیدم. حالا شما این رو وارد رابطه BDSM کنید. مثلا درخواست رمزهای عبور ایمیل و اینستاگرام و یا چک کردن پیامها! به نظرم اگر اربابتون چنین درخواستی کرد، سریع ازش فاصله بگیرید. این درخواست یعنی اصلا برای شخصیت تو احترامی قائل نیستم و تو به عنوان یک انسان هیچی نیستی و باید در اسارت من باشی.
یکی دیگه از جنبههای حریم خصوصی، تصمیمگیری برای دیگری هست. مدل موهاتو اینطور بزن یا اونطور. این رو بپوش یا اون رو. شما به عنوان پارتنر فقط حق دارید نظر بدید. اگر طرف جوری لباس پوشید که شما بدتون اومد باز هم حق دارید بگید احساس شرم بهم دست میده. ولی حق ندارید اون فرد رو مجبور کنید به انجام کاری. اگر پارتنری که لباس مورد نظر شما رو میپوشه، برای شما ارزش و اهمیت قائل باشه، حتما نظراتتون رو لحاظ میکنه. در هر صورت حتی در رابطه BDSM هم باید به حریم خصوصی احترام بگذارید. هرچقدر این موضوع رو بی اهمیتتر بدونید و بیشتر بهش تجاوز کنید، عمر و کیفیت رابطهتون کمتر میشه. بنابراین بهتره حد و حدود هر فرد در رابطه به خوبی و در کمال شفافیت، مشخص بشه.
تجاوز از لیمیت و محدودیت
هر نوع رابطهای چه کاری چه زناشویی و چه بیدیاسام، یک محدودیت عرفی و یک محدودیت شخصی داره. در رابطه کاری عرف مشخص میکنه وقتی شما با یک شرکت در حال همکاری هستید، اطلاعات اون شرکت رو به رقیب ندید. این یک نوع محدودیت هست که افراد قبولش کردن. در یک رابطه بین دو زوج به هر حالتی، یا میتونن محدودیتها و حریمها رو خودشون مشخص کنند یا از حریمهای جامعه پیروی کنند. برای من پیروی از حریمهای جامعه بسیار احمقانه هست برای همین حریمهای خودم رو میسازم. پارتنر هم حق داره محدودیتها و حریمها رو به خوبی مشخص کنه. به نظرم یکی از بهترین روشهای پایدار کردن رابطه همین تعریف حریمها و محدودیتهاست و گفتگو بر روی حریمها به معنی پذیرفتن بی چون و چرای دیگری نیست!
وقتی تجاوز از این حریمها شکل بگیره، اعتماد کم میشه. یا شما عذرخواهی میکنید و پذیرفته میشه یا خیر. در صورتی هم که پذیرفته نشه بهتره حق و فرصت جبران داده بشه. یکی از بدترین نوعهای تجاوز از حریم در رابطه بیدیاسام، اهمیت ندادن به لیمیت اسلیو و در عین حال، کم ارزش شمردن دستور ارباب هست. وقتی شما به جای درخواست برای تغییر دستور، به دروغ و بهانههای عجیب رو میارید، بدونید مستر و میسترس رو از خودتون دور میکنید.
تحمل نه شنیدن
برای اینکه کیفیت رابطه و اعتماد رو بالاتر ببرید، حتما تحمل نه شنیدن رو در خود تمرین کنید. نه تنها تحمل نه شنیدن بلکه فرصت نه گفتن رو هم به پارتنر بدید. ممکنه شما بخواهید با همسرتون برید خونه یکی از اقوام. همسرتون علاقهای نداره به اون مهمونی، باید فرصت و امنیت گفتن نه رو بهش بدید تا بدونه اگر نیاد، رابطه مختل نمیشه!
متاسفانه این تحمل نه شنیدن در بین مسترها و میسترسها بسیار پایین هست. کلمه احمقانه Full Slave هم برای پاسخ به این نوع رفتار مسترها و میسترسها شکل گرفته. یعنی یک نفر تمام و کمال بدون هیچ سوالی در اختیار شما باشه! کسی که از خودش استقلال و هویتی نداره، به نظر من خیلی پایینتر از اون هست که بخواد در زیر پای ارباب قرار بگیره. دو طرف رابطه باید اطمینان نه شنیدن و نه گفتن رو به وجود بیارن تا بتونن به بهترین شکل ممکن رابطه سادومازوخیسمی رو جلو ببرند.
گفتگو
گفتوگو پایه و اساس زندگی بشر متمدن هست. بشر متمدن یعنی کسی که برای اختلافها، صحبت میکنه و دنبال حل مساله میره نه با جنگ و دعوا و کتک، نظر خود رو بر مسائل، تحمیل کنه. قراردادها برای همین نوشته میشن. در قرارداد BDSM هم شما میتونید معیار حل اختلاف رو گفتگو قرار بدید. بدون تعریف هیچ جایگاهی، دو نفر از جایگاه برابر صحبت کنند. پیشنهاد میکنم این کار رو در یک کافه جدید انجام بدید و هر کسی پول خودشو پرداخت کنه تا حدی محیط هم بر وزنه یکی از طرفین نباشه!
فضای گفتگو وقتی پر تنش میشه که یکی از طرفین خودش رو برتر و مستحقتر میدونه. برای حفظ رابطه و رفع اشکالات، باید بدون ترس و قضاوت، صحبت کنید. سعی کنید تا حد امکان هم گفتگو رو احساساتی نکنید.
در رابطه بیدیاسام و کلا هر نوع رابطهای، صداقت و عزت نفس، عامل اصلی موفقیت و با دوامتر شدن اون رابطه هست.
یکی از دوستان میسترس پیشنهاد خیلی جالبی داد. اینکه کسانی که این گرایش رو دارند چطور میتونن زندگی کنن و رابطهشون رو پیش ببرند؟ در مجموعه مقالات سبک زندگی میخواهیم به این موضوع بپردازیم. برای همین این دسته و موضوع رو با این پست شروع میکنیم. اگر شما هم مایل هستید میتونید در صفحه تماس تجربه و سبک زندگی خودتون رو بگید تا استفاده کنیم.
تعریف رابطه و رلیشن شیپ
بهتره از اینجا شروع کنیم. رابطه بین دو نفر زمانی شکل میگیره که یک نقاط مشترک فکری، اخلاقی و رفتاری داشته باشند. زمانی رابطه پایدار میشه که افراد بدونن دنبال چه هدفی هستند و انگیزه بودنشون در رابطه چیه. سادهتر بخوام بگم اگر شما صرفا با یک نفر باشید چون اگر نباشید احساس تنهایی میکنید، این رابطه به ناکجا آباد میرسه! در یک رابطه طرفین باید اول با خودشون رو راست باشن و بدونن دقیقا دنبال چه هدفی هستند. رشد، گردش، موفقیت، شادی، درد دل و هرچیزی که بشه تعریف کرد.
اصولا رابطهها بدون سکس و علاقهجنسی به جای خوبی نمیرسه. چرا که در طول سالیان سال مردها و زنها فقط زمانی به هم نزدیک میشدند که تحت عنوان نام خانواده قرار داشتند و از دهه ۱۹۵۰ میلادی سبک زندگی تغییر کرده و در دنیا دو نفر میتونن بدون تشکیل عنوان خانواده و ثبت سند رسمی ازدواج هم با همدیگه در ارتباط باشن و حتی با هم بخوان. با این حساب این بخش وجودی در انسانها هنوز وجود داره و یکی از پایههای اصلی رابطهها، سکس هست. کسی که بهتون میگه من سکس با تو میخوام محترمتر از کسی هست که میگه من تو رو برای سکس نمیخوام!
پس در این مقاله منظور از رابطه و رلیشنشیپ، زندگی دو نفر با همدیگه هست که این گرایش رو دارند. خواه مستر و اسلیو باشند خواه میسترس و اسلیو.
آیا BDSM به سکس محدود است یا شامل کل ابعاد رابطه میشود؟
اگر ما BDSM رو در محدوده رابطه جنسی تعریف کنیم، کنترل کردن و کنترل شدن رو باید دامیننت و سابمیسیو بنامیم. در مقاله مردان زن ذلیل و زنهای مطیع به خوبی این رو توضیح دادم و گفتم که سابمیسیو و دامیننت صرفا در بیدیاسام وجود ندارند و شامل کل ابعاد زندگی و یکی از صفتهای شخصیتی انسانها میشود.
در یک رابطه طرفین باید حد و حدود BDSM رو مشخص کنند. گاهی اوقات یکی از طرفین هیچ حس و تمایلی به انجام رول ندارد، به نظرم پارتنر باید به خوبی اون رو درک کنه. تجاوز جنسی میتونه حتی در طول سکس با دوست دختر یا دوست پسر رخ بده! به این معنی که شما نمیخواهید ادامه بدید ولی اون به زور ادامه بده. در BDSM هم همینطور هست. اگر مجبور به کاری بشید که هیچ تمایلی بهش ندارید، در واقع تجاوز رخ داده. شاید پارتنر ارباب فکر کنه کار درستی میکنه، شما به عنوان اسلیو وظیفه دارید به شکل گفتوگوی مستقیم یا حتی پیام بهش این رو برسونید. آدمها از افکار شما خبر ندارند!
بسته به نوع رابطه و تعاریف، کنترل کردن و کنترل شدن میتونه محدود به سکس یا در ابعاد کل زندگی باشه. شخصا با تحقیقاتی که در زوجهای BDSM کردم، یکی از دلایل پایداری رابطه رو بزرگ نکردن بیدیاسام و در همه ابعاد کل زندگی قرار ندادن، دونستم. اگر فیلم Fifty Shades of Gray به یادتون بیاد، زمانی که دختر رفت به خونه مادرش، اون پسر به دنبالش اومد. در یک رابطه پایدار و سالم این بدترین کار ممکن هست. در فیلمها زیبا نشون داده میشه اونم به شرطی که به سوار گلایدر شدن ختم بشه!
صداقت در رابطه
صداقت معنیش این نیست که بگید با فلانی رفتم بیرون یا با فلانی نرفتم یا چیزی نگید. صداقت یعنی ترسی از بیان وضعیت نداشته باشید. یعنی یک حریم امن ساخته بشه و دو طرف بدون هیچ ترسی بتونن خواسته و حرف خودشون رو بزنن. اصلا شما یک رابطه مدیر و کارمندی رو در نظر بگیرید. مدیر از کارمندی که صادقانه بگه گند زدم و اشتباه کردم خیلی بیشتر خوشش میاد تا کارمندی که هزار بهونه و دروغ برای توجیه گندکاریش بیاره.
برای مثال، ممکنه در طول رابطه خیلی یهویی روی کسی کراش بزنید. گفتن صادقانه و در موردش صحبت کردن خیلی رابطه رو پایدارتر میکنه تا به بهانههای مختلف مخفی کنید. زمانی رابطه به خصوص از نوع BDSM میتونه خوب جلو بره که طرفین ترسی برای از دست دادن نداشته باشن!
نکته بعدی صداقت در رابطه اینه که با خودتون رو راست باشید. آیا وارد این رابطه میشید که بمونید یا فردی بهتر پیدا کنید؟ اگر حس میکنید پارترتون براتون کافی نیست سعی کنید این رو بهش بفهمونید. پیشنهاد میکنم هیچوقت از ترس تنهایی و در حالت ضعف، وارد رابطه نشید. به خصوص رابطه BDSM
در یادداشتهای بعدی سبک زندگی در مورد ارتباطات و برخوردها درون رابطه BDSM بین یک زوج صحبت میکنم.
یک مجموعه مقاله در زمینه آموزش رابطه، شخصیت شناسی BDSM و سبک زندگی در این زمینه در وبلاگ ترجمه میشود. این مقالهها با هدف بیان واقعیتها، دسترسی به منابع معتبر و درک بهتر گرایش، در موضوع ترجمه آزاد منتشر میشوند. از دوستانی که در امر ترجمه به من کمک میکنند، سپاسگزارم. اگر شما هم میخواهید در ترجمههای بعدی همراه باشید کافیست در صفحه تماس به من پیام بدهید.
این مقاله توسط آقای دکتر مت هاستن، در شماره مارس ۲۰۱۶ مجله روانشناسی – سایکولوژی، نوشته شده است و به صورت ترجمه آزاد، به فارسی برگردانده شده است.
محققان در زمینه شهوت و میل جنسی توضیح میدهند که تحقیقات در این زمینه چگونه میتواند ما را با واقعیتهای سکسی زندگی آشنا کند.
تخیل رایج: مردها همیشه بیشتر میخواهند!
تصور رایج میگوید مردان همیشه سکس را بیشتر میخواهند و در واقع زن و شوهر هر دو تصمیم میگیرند که با شور و شوق فراوان زندگی خود را در کنار یکدیگر ادامه دهند. چند سال بعد به صورت ناگهان اختلافی بین آنها ایجاد میشود و در نتیجه یکی از دو شریک میلی بیشتری نسبت به مسائل جنسی دارد و آن فرد باید حتما مرد باشد، درست است؟
خیر اینطور نیست. به گفته کریستین مارک مدیر آزمایشگاه ارتقا سلامت جنسی در دانشگاه کنتاکی، در یک رابطه طولانی مدت زن و مرد به یک اندازه ممکن است شریک با تمایل کمتر جنسی در زندگی باشند. او ادامه میدهد که چنین شکافی در تمایل و میل جنسی بین زوجها، یک مشکل معمولی و نرمال در روابط است، هرچند ممکن است در فراز و نشیبهایی قرار بگیرد اما گذشت زمان میتواند شهوت بین زوجین را دوباره افزایش دهد و آگاهی به اینکه اینگونه نوسانات کاملا طبیعی است ممکن است به آنها کمک کند تا با وجود چنین اختلافاتی، بهتر با یکدیگر رفتار کنند.
تخیل: قرصهای صورتی تنها امید هستند
قرصهای صورتی برای افزایش میل جنسی در خانمها به کار میرود. به گفته دکتر لری بروتو مدیر آزمایشگاه سلامت جنسی در دانشگاه بریتیش کلمبیا، میل جنسی کم در خانمها هم میتواند پاسخگوی سکس باشد چرا که جسم خانمها کاری را انجام میدهد و در ذهن آنها چیز متفاوتی میتواند وجود داشته باشد. به نظر او تاثیر داروی Flibanserin که برای خانمهای با میل کم جنسی ساخته شده است، هنوز مبهم است و بهتر افراد برای درمان میل جنسی به روانشناس مراجعه کنند.
دکتر بروتو میگوید: ما نشان دادهایم که مراقبت ذهنی و بالا بردن سطح آگاهی میتواند باعث افزایش میل جنسی و ایجاد شوق در رابطه جنسی گردد. البته این میل کم جنسی با افسردگی، اضطراب و عزت نفس پایین همراه است.
تخیل: اول میل جنسی و شهوت میآید سپس سکس و رابطه
خانم دکتر نیکول پراس روانشناس و بنیانگذار موسسه تحقیقاتی مستقل LLC میگوید: میل و اشتیاق جنسی در هنگام مشاهده و حضور شریک زندگی ایجاد شده و خود را نشان میدهد. به همین دلیل برخی از متخصصان، افراد افسرده در یک رابطه را به انجام سکس ترغیب میکنند. او ادامه میدهد که شما نمیتوانید دست روی دست بگذارید و صبر کنید تا همه چیز خوب شود. اگر پورن نگاه نمیکنید و فانتزی سکسی نمیسازید، انگیزه شما باید شریک زندگیتان باشد.
در رابطه اگر شما واقعا دنبال سکس هستید، چگونه باید بدانید؟ زوجین ممکن است فکر کنند شنیدن «بله» به معنی شروع سکس است و تلاش خود را برای تحریک طرف مقابل به سرعت شروع کنند، اما اگر اینطور هم نشد نگران نباشید. به صورت تدریجی و آرام دوباره تحریک کردن پارتنر خود را شروع کنید.
تخیل: بازی قدرت و کنترل کردن، غیر عادی است!
اگرچه دامیننت و سابمیسیو یا همان سلطهگری و تسلیم شدن ممکن است تصاویر شلاق و اسارت را یادآوری کند اما جذابیت و هیجان قدرت در رابطه جنسی بسیار زیاد و گسترده است.
مترجم: توضیحات مربوط به این بخش بیشتر به فرهنگ آمریکایی و داستانهای مربوط به اونجا نزدیک بود. در این وبلاگ در مورد روابط و گرایشهای ارباب و برده زیاد نوشته شده که میتونید به صفحه آموزش رابطه ارباب و برده مراجعه کنید. اصل متن برای علاقهمندان در اینجا قرار گرفته است.
In categorizing massive amounts of data on web users› erotic search and consumption habits—a task chronicled in the book A Billion Wicked Thoughts—computational neuroscientists Ogi Ogas and Sai Gaddam concluded that a continuum exists between, say, fans of BDSM porn and readers of romance novels (in which protagonists surrender to macho men). «In most mainstream porn and erotica,» Ogas says, «one partner is clearly in control.»
این مقاله با توجه به درخواست شما برای آگاهی در مورد سکس نوشته شده است. از صبا بابت کمک به ترجمه تشکر میکنم.