تعهد، تعاریف مختلفی دارد و عمومیترین آن، حفظ رابطه جنسی صرفا با یک شریک است. برای افرادی مثل من، معنی تعهد، عدم سو استفاده از دیگری جهت رسیدن به اهداف شخصی در رابطه دوستی، عاشقانه و کاری است. با این حال اگر شما اصطلاحا در تعهد عاطفی با کسی نباشید، آیا مایل هستید با فردی سکس کنید و لذت آن را برای یک شب بچشید؟
اصولا به دنبال چنین نوع سکسی بدون رابطه عاطفی هستید؟ آیا میخواهید با یک کارگر جنسی سکس کنید که صرفا به دنبال انزال شما باشد یا اسکورت (Escort) که کاملا ماهرانه شما را ارگاسم روانی و جسمی میکند و در ازای آن مبلغی بسیار بیشتر از کارگر جنسی از شما میگیرد؟
و یا شاید هم میخواهید با یک دوست یا غریبهای که با او احساس صمیمیت میکنید، سکس کرده اما مسئولیت عاطفی و احساسی پس از آن نداشته باشید؟ در واقع پس از سکس وارد رابطه نشوید و همچنان آزادی خود را حفظ کرده باشید. به چنین نوع سکسی، One night stand یا به فارسی «سکس یک شبه» یا سادهتر، یکبارکامی گفته میشود.
مقالهای که مطالعه میکنید در دستهبندی کانال چهارم، صداقت قرار دارد و از یادداشتهای شخصی اونتاشگال میباشد.
جهت تبلیغات در وبلاگ اونتاشگال، در صفحه تماس به ما پیام دهید.
رابطه با هدف سکس
سکس و رابطه جنسی یکی از بخشهای هر نوعی از روابط عاطفی است. اما اگر خود سکس، هدف رابطه شود چه اتفاقی میافتد؟ در چنین مواقعی اگر به خوبی احساسات دو طرف هدایت نشود و افراد تصمیم به رفتن به مرحله بعدی رابطه نگیرند، رابطه به نزول میرود. سکس بهتر است بخشی از رابطه باشد و هدفهای رابطه فراتر از آن باشند.
اما برخی افراد تصمیم میگرند صرفا با هدف سکس رابطه را ایجاد کنند. زمانی این هدف درست است که طرفین رابطه آگاهانه آن را انتخاب میکنند. برای مثال یک خانم صرفا از رابطه سکس میخواهد و نه چیزی مانند ازدواج، بنابر این باید صادقانه درخواست و هدف خود را با پارتنر در میان بگذارد. این شرایط معمولا زمانی پیش میآید که افراد به دنبال مسئولیت و تعهد رابطه نیستند. اگر ۲ طرف چنین درخواستی نداشته باشند، چرا صرفا برای سکس با هم رابطه نداشته باشند؟
رابطه یک شبه در ادبیات فارسی
این تیتر برای شما شاید عجیب باشد اما در ادبیات ایران و زبان فارسی ما چنین نوع رابطهای را داشتهایم. رابطهای که صرفا برای سکس/فرزند دو نفر با یکدیگر همبستر میشوند. در واقع این شیوه سکس در نقاط مختلف دنیا وجود داشته اما صحبتی از آن به میان نمیآید یا بعدها تلاش میکردند جنبه مذهبی و شرعی به آن بدهند!
معروفترین رابطه یکبارکامی در ادبیات فارسی مربوط به عشقبازی و رابطه رستم و تهمینه است. رستم که مهمان شاه سمنگان بود، شبانه مشغول استراحت است که متوجه حضور یک خانم میشود. او تهمینه دختر شاه سمنگان بود که به رستم میگوید همیشه آرزو داشته از وی فرزندی داشته باشد.
تهمینه تصمیم میگیرد خود را به رستم عرضه کند و از او درخواست فرزندی میکند. تهمینه میگوید داستانهای زیادی از رشادتها و دلیریهای تو شنیدهام، به همین دلیل نادیده عاشق تو شدهام و دوست دارم فرزندی از چنین پهلوانی داشته باشم. به خاطر این عشق، اینگونه مخفیانه به سرای تو آمدهام و هر نوع منطق و خردی را برای عشق و هوس تو، کشتهام.
چنین داستانها شنیدم ز تو / بسی لب به دندان گزیدم ز تو بجستم همی کتف و یال و برت / بدین شهر کرد ایزد آبشخورت تو را هم کنون گر بخواهی مرا / نبیند جر این مرغ و ماهی مرا یکی آنکه بر تو چنین گشتهام / خرد را ز بحر هوا کشتهام و دیگر که از تو مگر کردگار / نشاند یکی پورم اندر کنار مگر چون تو باشد به مردی و زور / سپهرش دهد بهر کیوان و هور سه دیگر که اسبت به جای آورم / سمنگان همه زیر پای آورم
رستم از زیبایی و خرد تهمینه به وجد آمده است، پیشنهاد او را میپذیرد و جر فرهی و خوبی در آن نمیبیند و در نهایت به صورت یک راز، در آن شب، همبازی یکدیگر میشوند.
چو رستم بدان سان پری چهره دید / ز هر دانشی نزد او بهره دید و دیگر که از رخش داد آگهی / ندید هیچ فرجام جز فرهی بخشنودی و رای و فرمان اوی / به خوبی بیاراست پیمان او چو هم باز او گشت با او به راز / به بود آن شب تیره و دیر یاز
ابیاتی بعدتر برای شرعی کردن چنین رابطهای به وجود آمد که همه جعلی هستند و سروده فردوسی بزرگ نیستند. هیچ ازدواج، عقد یا رابطه رسمی تاهلی بین رستم و تهمینه شکل نگرفت.
سکس در گذشته و سو استفاده از زنان
متاسفانه باید بگوییم در گذشته زنان در حکم کالا بودند و در بسیاری از جوامع به عنوان یک وسیله برای ارگاسم لذت مرد استفاده میشدند. شاید یک قبیله یا یک تمدن خاص احترام بیشتری برای زنان قائل میشد، اما واقعیت این است که این نوع قبایل در اقلیت بودند و نمیتوان صرفا آن دوره تاریخی را به کل جهان تعمیم داد.
در گذشته سکس با زنان یکی از اختیارات مردان بود. یعنی اگر یک زن تنها بود و کسی با او همراه نبود، حق مرد بود که با او سکس کند. بدون شک چنین سکسهایی به عنوان تجاوز طبقهبندی میشوند.. اما اگر بخواهیم از جنبه تجاوز آن خارج شویم، سکس صرفا با همسر شرعی امکان پذیر بود. برخی افراد تبصرههایی برای سکس با بیش از یک همسر به وجود میآوردند و در هر دین، جامعه و سنتی این موارد متفاوت بود اما کلیت آن، حق لذت بردن از زنان مختلف برای مردان بود!
خوشبختانه امروزه با وجود قانون و شرایط اجتماعی بهتر از قبل، بسیار کمتر شاهد چنین مواردی هستیم و طبیعتا تا ریشهکن کردن آن فاصله زیادی داریم. اما با اینترنت و رسانهها دیگر مثل گذشته یک نفر نمیتواند به کسی تجاوز کند و او هیچ وسیله و حقی برای دفاع از خود نداشته باشد.
در آن زمان سکس با یک زن در یک روستا یا شهر و رها کردن او، کاملا امری طبیعی بود. برخی افراد مانند بازرگانان هم که جنبه شرعی به آن میدادند، هر بار که گذرشان به آن روستا میافتاد، سری به همسر و فرزندان میزدند و به ادامه زندگی میپرداختند!
سکس در دنیای امروز – Friendship with Benefit
در دنیای مدرن معیار اولیه سکس، رضایت است. حتی اگر کسی با همسر قانونی خود بخواهد سکس داشته باشد، رضایت شرط اصلی و اخلاقیست که تقریبا تمام جوامع روی آن اتفاق نظر دارند. با این تعریف، تجاوز حتی به همسر امکان پذیر است چرا که رضایت او برای سکس جلب نشده است.
یکی دیگر از موارد دنیای مدرن، سکس و رابطه جنسی با دوستان آن هم بدون شکلگیری هر نوع رابطه یا رلیشنی است. در واقع برخی افراد با یکدگیر دوست هستند و در طول دوستی گاهی با هم سکس میکنند تا نیازهای اولیه خود را بر طرف نمایند. این نوع دوستی و رابطه Friendship with Benefit یا دوستی با مزایا نام دارد.
در این مدل رابطه شما با یکی از دوستان خود سکس میکنید. برای ادامه سکسها با همدیگر گفتگو کرده و تصمیم میگیرید که چه زمانی باشد یا نه صرفا یک بار کافی بود. بدون شرط اصلی برای چنین رابطه و سکسی، رضایت، میل و خواسته دو طرفه است.
فواید وان نایت استند
دو فایده کلی برای سکس یک شبه در نظر گرفته میشود. اولین آن، عدم مسئولیت و ایجاد یک رابطه و دومی ارضای نیازهای جنسی و فیزیولوژیک بدن است.
برای من بزرگترین جذابیت وان نایت استند، هیجان کشف یک انسان جدید در کنار عدم آگاهی از گذشته او است. شما قرار است با کسی سکس کنید که هیچ ایده و دیدگاهی درباره گذشته او ندارید! در واقع بدون پیشداوری و با هیجان کشف یک فرد جدید، با او به تخت میروید.
عدم مسئولیت و شروع نکردن یک رابطه و عمیق نشدن در آن نیز فایده دیگر وان نایت استند است. هر دو شما مایل به ایجاد یک رابطه سکسی، احساسی و حتی تا حدودی عاشقانه هستید اما نمیخواهید همیشه نسبت به یکدیگر مسئولیت داشته باشید و وارد یک نوع Relation به شیوه رایج شوید. این مساله به آرامش روانی کسانی که آمادگی شروع رابطه یا کلا تمایلی به آن ندارند، بسیار کمک میکند.
فایده بعدی رفع نیازهای فیزیولوژیک بدن است. نیاز به ارگاسم حس شهوت در هر موجود زندهای وجود دارد. اهمیت این مساله تقریبا ثابت شده است و در مقاله فواید خودارضایی برای جسم به این موضوع اشاره کردیم. اما کسانی که بیشتر از آن میخواهند و صرفا با خودارضایی به دنبال ارگاسم نیازهای جسمی نیستند، به وان نایت استند مراجعه میکنند.
با چه کسانی نباید این مدل رابطه را برقرار کرد؟
افرادی هستند که هیچ علاقهای به رابطه یک شبه ندارند. این افراد مایل نیستند بدون یک رابطه عاطفی قبلی با کسی همبستر شوند. این مساله هم برای زنان وجود دارد هم مردان. در مقاله مردان زیر فشار مردانگی و سکس به این موضوع که مردان را نباید ماشینهای سکس آماده به کار دید، اشاره کردهام.
اگر شما میخواهید با کسی تجربه One night Stand داشته باشید، حتما باید شفاف با او صحبت کنید و خود را برای نه شنیدن آماده نمایید. همچنین با افراد مست یا کسانی که در خماری مصرف مواد مخدر هستند، به هیچ عنوان، اصلا سکس نکنید. مگر اینکه قبل از شروع حالت روانی و مستی، به نوعی رضایت چنین سکسی را به شما داده باشند.
هیچوقت در اولین شب ملاقات و خلوت با یک فرد جدید، با او سکس نکنید. شاید او فقط بخواهد با شما هم صحبت شود و به دنبال هیچ چیز بیشتری نیست. اگر رابطه یک شبه شما با رضایت نباشد، به تجاوز میتواند نزدیک شود. فرقی نمیکند مرد باشید یا زن، در طول سکس نیز هر زمان احساس کردید تمایلی به ادامه ندارید، صادقانه بیان کنید.
چگونه برای چنین رابطهای پارتنر پیدا کنید؟
معمولا پیدا کردن پارتنر برای رابطه One night stand در بار، کلاب، دیسکو، ساحل، هتل و کلا مکانهای عمومی برای سرگرمی رخ میدهد. با توجه به اینکه این موارد در ایران نیست و در ۲ سال اخیر جهان درگیر کرونا بود، اپلیکیشنهای دوستیابی آنلاین یا Dating به بهترین گزینه برای پیدا کردن پارتنر تبدیل شدهاند.
برای مثال اپلیکیشن معروف Tinder با چنین هدفی فعالیت میکند. افراد در این شبکه به دنبال یک رابطه طولانی نیستند. برخی صرفا به دنبال پیدا کردن دوست برای گذراندن وقت هستند و برخی برای سکس و خوش گذرانی یک باره در این اپلیکیشن عضو میشوند. مزیت تیندر و بسیاری از اپلکیشنهای دوستیابی معتبر، الزام به نمایش عکس واقعی خود است. معمولا افرادی که مایل به رابطه یک شبه هستند در پروفایل خود مخفف «ONS» را مینویسند.
به جز اپلیکیشنها، اگر به یکی از دوستان خود علاقه دارید و تمایل دارید با او سکس را تجربه کنید، بهترین کار صداقت برای بیان حس خود به همراه فرصت نه گفتن و مخالفت کردن است. در روابط «دوستی با مزایا» شما باید کاملا صادقانه عمل کنید و هر دو بدانید نباید انتظارات یک رابطه عمومی و عادی را از دیگری داشته باشید.
عموما در رابطههای یک شبه، کسی که مهمان است، زودتر بیدار میشود و فضا را ترک میکند. اما الزامی برای انجام چنین رفتاری نیست و میتوانید صبحانه بعد از یک شب پر از لذت و سکس را با یکدیگر میل نمایید. در این نوع رابطهها شما حق دارید هیچ اطلاعات واقعی به طرف مقابل ندهید. حتی به صورت شفاف بگویید بهتر است چنین سوالات خصوصی و شخصی پرسیده نشود. در هر صورت این هم نوعی از هیجان در زندگی است و هرچقدر صادقانه رفتار کنید، رابطه لذتبخشتری خواهید داشت.
اونتاشگال – تیر ۱۴۰۰
نوشتههای روزمره، خاطرات و مطالب بیشتر از اونتاشگال را در شبکههای اجتماعی دنبال کنید
عذرخواهی کردن آداب ویژهای دارد. هر انسانی ممکن است عمدا یا سهوا با رفتار خود فرد دیگری را ناراحت کند. شیوه عذرخواهی و جبران کردن اشتباه بسیار مهم است. از آنجایی که در روابط بین افراد و به خصوص گرایش BDSM اشتباهات بسیار رخ میدهد، شیوه معذرتخواهی و پوزش طلبیدن اهمیت زیادی دارد. در این مقاله شما را با زبان عذرخواهی کردن آشنا میکنیم و ۵ راهکار برای آن پیشنهاد میدهیم.
مقالهای که مطالعه میکنید در دستهبندی کانال چهارم، صداقت قرار دارد و در نوامبر ۲۰۲۰ در مجله معروف Cosmopolitan انتشار یافته است. ترجمه توسط ماتیلداصورت گرفته است و در وبلاگ اونتاشگال منتشر میگردد.
جهت تبلیغات در وبلاگ اونتاشگال، در صفحه تماس به ما پیام دهید.
مشابه زبان عشق، معذرتخواهی نیز زبانی دارد: چگونگی گفتن و شنیدن «متاسفم و عذر میخواهم». از آن جایی که احتمالا تا به حال هرگز با دقت به این موضوع فکر نکردهاید، باید بگویم درک و فهمیدن چگونگی معذرتخواهی از پارتنر خود به شدت مهم است. خصوصا که هرکس برای گذشتن از یک دعوا به چیز متفاوتی نیاز دارد.
این مسئله به این دلیل است که انسانها با یکدیگر تفاوت دارند. ممکن است برای شما شنیدن کلمات «متاسفم، حق با شماست» پس از دعوا کارآمد باشد. اما برای شخصی دیگر «اگر ناراحتت، متاسفم» احساس تهی بودن و گذشتن سطحی از وقایع را داشته باشد.
پس برویم که همه چیز را درباره زبان معذرتخواهی بیاموزیم، چون به همان میزان که من زبان عشق را دوست دارم، زبان معذرتخواهی را نیز به عنوان یکی از کلیدهای مهم رابطه میشناسم.
زبان معذرتخواهی چیست؟
زبان معذرتخواهی هنگامی به رسمیت شناخته شد که گری چاپمن با همکاری جنیفر توماس در کتاب «پنج زبان معذرتخواهی» درباره آن نوشت. (همچنین او کتاب پنج زبان عشق را نیز نوشته است) چاپمن میگوید به صورت کلی:
زبان عشقورزیدن: چگونگی گفتن یا نشان دادن این که شخصی را دوست دارید.
زبان عذرخواهی: چگونگی گفتن یا نشان دادن این که شرمندهاید.
در مجموع پنج زبان معذرتخواهی مختلف وجود دارد:
ابراز پشیمانی: از این که بهت آسیب زدم احساس شرم میکنم.
پذیرش مسئولیت: نباید این کارو باهات میکردم، کارم اشتباه بود.
توبه خالصانه و اصلاح: میتوانم متصور شم که باعث چه دردی شدم، متاسفم. دیگه انجامش نخواهم داد. دفعه بعد کار متفاوتی خواهم کرد.
جبران کردن: اینجوری از دلت درمیارم.
طلب بخشش: منو میبخشی که مایوست کردم؟
چرا شناخت زبان معذرتخواهی خود مهم است؟
فرض کنیم شما میخواهید رابطهای که دارید واقعا درست و کارآمد باشد، زبان معذرتخواهی همه چیز است.
روانپزشک، لیلا مگاوی، میگوید: «آنها (زبانهای معذرتخواهی) به افراد اجازه میدهند تا با بهبود تواناییشان در تسهیل بخشش، روابط خود را تقویت کنند. فهم درست زبان معذرتخواهی پارتنر خود میتواند به اشخاص کمک کند به گونهای پشیمانی خود را ابراز کنند که هر دو طرف احساس شنیده شدن و ارزشمند بودن داشته باشند.»
اگر هدف نهایی این است که با پارتنر خود از یک بحث و دعوا عبور کنید، که امیدوارم همین باشد، اگر پارتنرتان برای احساسی بهتر خواهان جبران مسئله توسط شما باشد، صرفا ابراز پشیمانی و پذیرش مسئولیت تغییری ایجاد نمیکند.
امی اولسون، متخصص رابطه میگوید: «مردم به شیوههای مختلفی معذرتخواهی میکنند و فهم آنها نه فقط برای درک عمیق پارتنر خود بلکه حتی برای شناخت خود نیز لازم است. اگر شما و پارتنرتان زبان معذرتخواهی متفاوتی داشته باشید ممکن است بدفهمی به وجود بیاید. تنها راه اجتناب از این بدفهمی، شناخت یکدیگر و کار کردن روی آن هنگام نیاز است.»
بنابراین اگر زبان معذرتخواهی متفاوتی با پارتنر خود دارید چه باید بکنید؟
توافق. توافق. توافق. بگذارید ابتدا از زبان عشق مثال بزنم: اگر بدانید زبان عشق پارتنرتان لمس فیزیکی است (برخلاف این که زبان شما کلمات تاکیدی است)، شما بازهم برای قدردانی از یک روز سخت او را در آغوش خواهید گرفت، درست است؟ و شما این کار را انجام میدهید، با وجود این که زبان عشق شما کلمات تاکیدی است.
درباره زبان معذرتخواهی نیز دقیقا چنین است: سکس تراپیست و روانشناس بالینی، جنت بریتو میگوید:«به دنبال فهم زبان یکدیگر بوده و آن را به عنوان وسیلهای برای نزدیک شدن و التیام یکدیگر تمرین کنید.» اگر میخواهید به شکل موثری «اصلاحات ایجاد کنید، آسیبها را ترمیم کنید و با یکدیگر رشد کنید» این کار بسیار تعیین کننده است.
حتی اگر ممکن است با درخواست بخشش کردن یا پذیرش مسئولیت خطا احساس غریبگی کنید، هنگام خاتمه دادن به یک دعوا نیازهای پارتنرتان باید رسیدگی شوند (دقیقا به اندازه نیازهای شما) و با ارتباط و صحبت کردن این اتفاق به میزان خوبی رخ میدهد دوستان من.
خب، حال چگونه بفهمیم زبان معذرتخواهی ما چیست؟
چاپمن آزمون سادهای در وبسایت خود طراحی کرده است. پاسخ دادنش کمتر از ده دقیقه زمان میبرد و در انتها ایدههای جالبی هم به شما میدهد. ورود به صفحه آزمون به زبان انگلیسی
اما علاوه بر آزمون، دکتر مگزی پیشنهاد میکند کاوش کنید یا با یک تراپیست صحبت کنید تا کمک کند زبان معذرتخواهی ویژه خود و هرآنچه از یک پارتنر انتظار دارید را بشناسید.
به علاوه، همانگونه که قبلتر اشاره شد، صحبت کردن واقعا یک کلید است، پس از پارتنر خود و افرادی که دوستشان دارید بخواهید زبان معذرتخواهی خود را بیاموزند – یا حتی باهم آزمون فوقالذکر را بدهید. این دانش از تخریب روابط جلوگیری کرده و شکستگیهای کوچک را التیام میبخشد.
اشتباهات به هر علتی رخ میدهد. برای یک رابطه سالم باید علت ناراحت شدن و منطق عذرخواهی به صورت شفاف بیان شود. جملاتی مانند «اگر ناراحتت کردم ببخشید» یا «چقدر بچهای که ناراحت شدی» و موارد مشابه، هیچگاه نوعی پوزش طلبیدن به حساب نمیآید. اگر میخواهید در رابطه خوشحال باشید حتما در مورد ۵ زبان معذرتخواهی صحبت کنید.
اونتاشگال . فروردین ۱۴۰۰
نوشتههای روزمره، خاطرات و مطالب بیشتر از اونتاشگال را در شبکههای اجتماعی دنبال کنید
رابطه باز یا اوپن رلیشن دقیقا چیست؟ بستگی دارد چه کسی به این سوال پاسخ دهد. دو تعریف متفاوت وجود دارد. طبق تعریف اول «رابطه باز» عبارتی است که به عنوان یک چتر تمام مدلهای روابط غیر تک نفره را پوشش میدهد، مثل چندهمسری، هوسرانی، بی بند و باری و چند پارتنری. این تعریف بر این مبناست که تکپارتنری یعنی بسته بودن رابطه و تمام سایر اشکال غیر تکپارتنری روابط باز هستند.
تعریف دوم و رایجتر میگوید روابط باز نوعی از روابط چندپارتنری هستند که زیر چتر اخلاقی این دسته از روابط قرار میگیرند. روابط باز معمولا به این صورت هستند که دو طرف در ابتدای شروع رابطه با یکدیگر توافق میکنند تنها رابطه جنسی و نه رابطه عاطفی خود را به روی دیگران بگشایند. بنابر این از آنجا که امکان وجود رابطه با شخصی غیر از شخص اصلی، چهارچوب «روابط باز» است، برای آن که بفهمید منظور دقیق فرد از رابطه باز چیست، باید از او بپرسید. در این نوشته برای شما به صورت کامل و جامع اوپن رلیشن یا رابطه باز را شرح میدهیم.
این مقاله با موضوع «کانال چهارم، صداقت» نوشته شده است. روابط چند نفره، تک پر بودن، خیانت کردن، هیزی، بی غیرتی، عشق خدایی، عشق بدون سکس و موارد این چنینی در میان آدمها بیشتر دیده میشود. در گذشته نیز گرایشهایی مانند کاکولدیم یا بیغیرتی وجود داشت اما به صورت عمومی کسی چیزی نمیگفت. به واسطه اینترنت امروزه بیشتر در این مورد صحبت میشود و زوجها با آن آشنایی دارند. از آنجایی که باور دارم ازدواج و رابطه داشتن به معنی محدودیت خودخواسته نیست، تصمیم گرفتم فعالیت موضوع جدید وبلاگ با عنوان «کانال چهارم، صداقت» را آغاز کنم.
مقاله فعلی به سبک ترجمه آزاد در وبلاگ منتشر میشود. نوشتههای ترجمه آزاد با هدف بیان واقعیتها از منابع معتبر ترجمه شدهاند. از دوست عزیزم ماتیلدا برای ترجمه، سپاسگزارم. اگر شما هم میخواهید در ترجمههای بعدی همراه باشید و یا پیشنهادی برای یادیگری دارید و حتی میتوانید در تصویرسازی به ما کمک کنید، کافیست در صفحه تماس و همکاری پیام بدهید.
این مقاله فوریه ۲۰۲۰ در مجله پزشکی HealthLine منتشر و در وبلاگ اونتاشگال به فارسی برگردانده شده است.
خانم لیز پاول، نویسنده کتاب «Building Open Relationships»، روانشناس و مربی سکس دوستانه LGBTQ تعریف زیر را برای روابط باز ارائه میدهد:
چندپارتنری یا رابطه باز تمرین یا تمایل یک رابطه عاطفی یا صمیمی با بیش از یک شخص به صورت همزمان است که تمامی افراد در رابطه از آن مطلع و نسبت به آن رضایت دارند.
بنابراین خیر، چندپارتنری همان رابطه باز نیست. با وجود این که داشتن رابطه عاطفی با بیش از یک شخص در چندپارتنری کاملا مجاز است، در روابط باز لزوما اینگونه نیست.
مربی سکس، آقای دیوید فراست، اشاره میکند که اغلب افرادی که به چندپارتنری تمایل دارند، این مسئله را به عنوان بخشی از شخصیت خود میدانند، دقیقا مشابه افراد گی یا افرادی با تمایلات کینکی. معمولا افرادی که در یک رابطه باز هستند اصلا حس نمیکنند که ساختار فعلی رابطه آنها چیز عجیبی است.
این رابطه با خیانت فرق دارد
افراد درگیر یک رابطه باز بر سر داشتن سکس یا رابطه عاطفی با اشخاص دیگر، با هم توافق میکنند. همچنین خیانت کردن امری غیراخلاقی شناخته میشود اما روابط باز در صورتی که درست پیش برود، کاملا اخلاقی هستند. در روابط باز خیانت اشکال دیگری دارد. برای مثال دروغ گفتن در این نوع رابطه یک خیانت بزرگ به حساب میآید.
علت اصلی در این نوع رابطه چیست؟
نکته و علت خاصی وجود ندارد. عموما افراد به علاقهمند به این نوع رابطه، به این علت وارد رابطه باز میشوند که فکر میکنند لذت، عشق، رضایت، ارگاسم یا هیجان بیشتری برای آنها خواهد داشت.
دلایلی که ممکن است به یک رابطه باز تمایل داشته باشید:
شما و پارتنرتان عشق زیادی برای بخشیدن دارید و باور دارید که میتوانید این عشق را به بیش از یک نفر ابراز کنید.
دوست دارید رابطه جنسی را با شخصی با جنسیت متفاوت از پارتنر خود تجربه کنید.
میل جنسی شما و پارتنرتان با یکدیگر هماهنگ نیست.
یک پارتنر آسکشوال (بدون میل جنسی) است و دیگری دیوانه سکس.
یکی از طرفین علایق و فانتزیهای کینکی داشته و میخواهد آن را تجربه کند و دیگری تمایلی به این مسئله ندارد.
دیدن (یا شنیدن درباره) سکس پارتنر خود با شخصی دیگر بسیار برای شما تحریک کننده است.
چگونه متوجه شویم این رابطه برای ما خوب است؟
متاسفانه سنجش صحیح بودن این نوع از رابطه برای اشخاص به سادگی پر کردن یک تست آنلاین و تصمیم گیری بر اساس نتایج آن نیست.
با کشف آن که چرا به چندپارتنری علاقه دارید و این مسئله برای شما چه معنی دارد شروع کنید. در طول رشد خود چه سیگنالهایی درباره تکپارتنری دریافت کردید؟
دقیق بگویید که چرا دوست دارید رابطه خود را باز کنید. آیا به این علت است که احساسات خود را بر شخص دیگری گسترش داده و دوست دارید کار بیشتری انجام دهید؟ آیا به این علت است که شما و پارتنر خود نیازهای فراوانی دارید و بهتر میدانید که از بیش از یک نفر برای رفع آنها کمک بگیرید؟
حال به خود اجازه دهید تصور کنید اگر در یک رابطه باز بودید زندگی شما چگونه میشد. وارد جزئیات شوید. کجا زندگی خواهید کرد؟ آیا بچهای خواهید داشت؟ آیا پارتنرتان نیز پارتنرهای دیگری خواهد داشت؟ چه نوعی از سکس را میخواهید تجربه کنید؟ چه نوعی از عشق؟ این فانتزی چه حسی به شما میدهد؟
در مرحله بعد، درباره غیرتک همسری اخلاقی بیشتر بیاموزید. با مطالعه درباره روابط باز و ادبیات چندپارتنری شروع کنید. در صورتی که میتوانید به میتینگهای گروههای چندپارتنری بروید و زوجهایی که از این سبک زندگی پیروی میکنند را در اینستاگرام و توییتر دنبال کنید.
رابطه باز چه مزایایی دارد؟
مزایای زیاد! قطعا دلیلی وجود دارد که بیش از یک پنجم زوجها تجربه چنین رابطه ای را داشته یا چنین رابطهای دارند! [منبع] برای برخی این رابطه به معنای سکس بیشتر است!
پاول میگوید: « من عاشق چندهمسری هستم زیرا شخصی تنوع طلب بوده و دیوانه تجربه چیزهای جدیدم و با سکس با آدمهای مختلف و متعدد این علاقه را ارضا میکنم. همچنین من گنجایش زیادی برای اجبار دارم – که برای لذت دیگری لذت است – همچنین دیدن ارگاسم و لذت کامل پارتنرم مرا خوشحال میکند.»
خانم دانا مکنیل، تراپیست خانواده و ازدواج و موسس Relationship Place در سن دیگو کالیفرنیا، میگوید «اگر سرانجام به بسته بودن رابطه خود پایان دهید، تمرین غیر تکهمسری اخلاقی میتواند به افزایش توانایی افراد در حل مسائل و مشکلات، برقرایی ارتباط و تعیین محدودیت کمک کند. این مسئله همواره زوجین را مجبور میکند چیزی را که واقعا از آن لذت برده و به آن نیاز دارند بشناسند.»
آیا این روابط زیانی هم دارند؟
هیچ زیانی در روابط باز وجود ندارد مگر آن که اشخاص با دلایل و منطق اشتباه وارد آن شوند. یعنی با خود صادق نباشند و به همدیگر دروغ بگویند.
پاول میگوید: «غیر تکهمسری میتواند مشکلات شخصی قبلی رابطه را تشدید کند. اگر در ارتباط گرفتن با دیگران مشکل دارید، مجبور بودن به ارتباط با دیگران به شکلی عمیق تر، با اشخاص بیشتر و درباره موضوعاتی متنوعتر میتواند به شما شانس بیشتری دهد تا پیامدهای آن را به عنوان یک دلیل تجربه کنید.»
دومین چیزی که در اینجا صدق میکند این است که شما آدم غیرصادق، حسود یا خودخواهی باشید. در این حالت به جای تحت تاثیر قرار گرفتن یک نفر از نتایج این اخلاقیات، چندنفر درگیر میشوند.
پاول میگوید: «غیر تکهمسری و چند پارتنری قرار نیست رابطهای که پایههای استواری ندارد را، درست کند.» بنابراین اگر به این دلیل میخواهید رابطه خود را باز کنید، به احتمال قوی منجر به تمام شدن رابطه میشود. برای اوپن رلیشن باید رابطه شما کاملا سالم و قوی باشد!
چگونه باید این مسئله را با پارتنر خود مطرح کنید؟
قرار نیست پارتنر خود را «قانع» کنید که وارد یک رابطه باز شود. یعنی زور و اجباری نباید در کار باشد. با یک «جمله خبری» شروع کنید و سپس حرفتان را به سمت پرسش سوال ببرید، مثلا:
«داشتم درباره روابط باز میخواندم و فکر کنم چیزیست که دوست دارم امتحانش کنم. آیا راحتی که درباره این مسئله صحبت کنیم؟»
«داشتم درباره سکس داشتن با آدمهای دیگه فکر میکردم، فکر کنم دوست داشته باشم امتحانش کنم. تا حالا درباره روابط باز فکر کردی؟»
«فکر کنم تماشای سکس یکی دیگه با تو خیلی هات باشه. تا حالا دلت خواسته یک نفر دیگر را به اتاق خواب خود دعوت کنیم؟»
«میل جنسی من از وقتی داروهای خاصی مصرف میکنم خیلی کم شده، داشتم فکر میکردم شاید بهتر باشه رابطه خود را باز کنیم تا تو برخی از نیازهای جنسیت رو برطرف کنی. فکر میکنی بخواهی درباره این مسئله صحبت کنیم؟»
اگر واقعا میخواهید در یک رابطه باز باشید و پارتنرتان با قاطعیت این پیشنهاد را رد میکند، احتمالا این ناسازگاری برطرف نشدنی است.
مک نیل میگوید: «در آخر، اگر یکی از طرفین در رابطهای قدیمی عمیقا دوست دارد رابطهای باز داشته باشد و دیگری نه، شاید بهتر باشد به جدا شدن فکر کنید.»
صریح بگویم: این سوال اشتباه است. برای آنکه بفهمید چرا، لازم است تفاوت میان محدودیت، توافق و قانون را بدانید.
پاول میگوید:ر«محدودیت چیزی است که به خود شما مربوط میشود. قلب، زمان، ذهن و بدن شما»
بنابراین شما میتوانید برای خود محدودیت ایجاد کنید و با شخصی که با اشخاص دیگر سکس بدون کاندوم دارد، بدون کاندوم سکس نکنید. شما نمیتوانید برای کسی که پارتنرتان با او سکس دارد محدودیت ایجاد کنید که چگونه سکس داشته و چگونه از کاندوم استفاده کنند.
پاول میگوید: «محدودیت به جای پارتنرمان، ما را متعهد میکند و مسئولیتی بر دوش ما میگذارد. محدودیت قدرت بیشتری به شخص میدهد.»
توافقها میتوانند توسط هرشخصی که تحت تاثر آن هاست بازبینی شوند
پاول توضیح میدهد: «اگر من و پاتنرم توافق کرده باشیم که همواره از کاندوم و دنتال دم و دستکش هنگام رابطه با پارتنر دیگر استفاده کنیم اما پارتنرم و یکی از پارتنرهایش نخواهند از این محدودکنندهها استفاده کنند، باید بشینیم و توافقی بنویسیم که هر سه ما با این مسئله راحتیم.»
توافق کردن روشی بسیار همدلانه و با ارزش برای زوجهایی است که به دنبال شخص سومی برای اضافه کردن به زندگی زناشویی خود میگردند.»
اغلب احساسات، تمایلات و نیازهای شخص سوم (گاهی به این شخص یونیکورن گفته میشود) از زوجین اهمیت کمتری دارد. در اینجا توافقها به شکل قانون ظاهر میشوند.
پاول میگوید: «قانون چیزی است که یک یا دو نفر آن را وضع میکنند برای اطرافیان خود و آن اشخاص حق اظهار نظری ندارند.»
در صحبت عامه، «قوانین» تلاشهایی هستند برای کنترل رفتار و احساسات پارتنر خود!
پاول میگوید: «میل به قانون گذاری اغلب برخواسته از شروط تکهمسری است که میگوید پارتنر ما نمیتواند بیش از یک شخص را دوست بدارد یا اگر شخص بهتری پیدا کند ما را ترک خواهد کرد.»
اگرچه خیلی از افراد تازه وارد میخواهند با قانونگذاری پیش بروند، پاول در این باره به آنها هشدار میدهد.
او میگوید: «معمولا قوانین با صلب قدرت و غیراخلاقی بودنشان در رابطه پایان مییابند، بهتر است با محدودیتهای شخصی شروع کنید.»
چه محدودیتهای احساسی باید قائل شوید؟
به گفته پاول، اکثر زوجها هنگامی که پای احساسات میآید وسط میخواهند قوانینی وضع کنند که مانع عاشق شدن شوند. ذهنیت غالب عشق را یک وسیله محدودکننده میداند که منجر به شکست میشود.
پاول میگوید: «مهم نیست که چقدر خوب خود را میشناسید، واقعا نمیتوانید پیش بینی کنید که ممکن است عاشق چه کسی شوید.»
بنانبر این به جای وضع قوانین «هر احساسی مممنوع»، پاول پیشنهاد میکند تجدید نظر کرده و این سوالات را از خود بپرسید:
من چگونه عشق را نشان میدهم؟
چگونه عشق را دریافت میکنم؟
من هرچندوقت یکبار نیاز دارم پارتنر خود را ملاقات کنم که احساس ارزشمند بودن داشته باشم؟
میخواهم زمان خود را چگونه تقسیم کنیم؟ چقدر به تنهایی نیاز دارم؟
می خواهم چه اطلاعاتی بدانم؟ چگونه میخواهم درباره خود بگویم؟
فضای خود را با چه کسی و تحت چه شرایطی به اشتراک خواهم گذاشت؟
برای نشان دادن رابطه ام به دیگران در استفاده از چه کلماتی راحت ترم؟
در واقع باید بدانید شما چقدر نسبت به دیگران مزیت و برتری دارید و دو طرف باید به خوبی بدانند چقدر عشق را به یکدیگر ابراز میکنند.
چه محدودیتهای جسمی و جنسی باید قائل شوید؟
محدودیتهای سکسی و جسمی رایج اغلب روی مدیریت ریسکهای جنسی بنا شده اند، چه محدودیتهای جنسی مجاز و چه محدودیت هایی مجاز نیستند و اگر/چه زمانی/چگونه میتوانید آنها را ابراز کنید. برای مثال:
چه کسی و چگونه حق لمس بدن مرا دارد؟ آیا قسمتهایی وجود دارند که دوست نداشته باشم لمسشان کنم یا لمس کنند؟
هر چند مدت یکبار آزمایش خواهم داد و چه آزمایشهایی؟ آیا تست PREP را خواهم داد؟
چگونه، چه زمانی و برای چه فعالیتهایی از ابزار پیشگیری استفاده خواهم کرد؟
چه هنگام با افراد درباره این مسئله که آخرین بار چند وقت پیش آزمایش دادند و تا به حال چه کارهایی برای سلامت و امنیت جنسی خود انجام دادهاند صحبت خواهم کرد؟
اسباببازیهایم را چگونه استفاده کرده، به اشتراک گذاشته و تمیز خواهم کرد؟
در چه مکانی راحت ترم سکس داشته باشم؟
PDA یا نمایش عمومی محبت برای من چه معنی دارد؟ برای داشتن رابطه پابلیک با چه کسی راحت ترم؟
هر چند وقت یکبار باید محدودیتها را با پارتنر اصلی خود بازنگری کنید؟
بدون شک شما نمیخواهید بیش از آنچه چیزی را زندگی میکنید در تله پروسه روابط خود قرار بگیرید، اما قاعدتا بازنگریهایی خواهید داشت. شاید با یک قرار ایستاده شروع کرده و آن را به چیز نارایجتری تبدیل کنید چون چیزهای بیشتری را درک میکنید.
چگونه از وضعیت رابطه خود با یک پارتنر ثانویه صحبت میکنید؟
فورا!
پاول میگوید: «چندپارتنری بودن شما ممکن است عامل پایان دهنده به رابطه برای آنها باشد، همچنین که تکپارتنری بودن آنها ممکن است عامل پایان رابطه برای شما باشد، بنابر این لازم است همان ابتدا درباره این مسئله صحبت کنید.»
برای آموزش بهتر چنین چیزهایی را میتوانید بگویید:
«قبل از آن که رابطهمان جدی شود، دوست دارم بدانی که من در حال حاضر در یک رابطه باز هستم، یعنی همزمان که یک پارتنر اصلی دارم، میتوانم آزادانه با اشخاص دیگری قرار بگذارم.»
«دوست دارم بدانی که من تک پارتنری نیستم و از Date کردن با اشخاص مختلف به صورت همزمان لذت میبرم. آیا تو به دنبال یک رابطه انحصاری هستی؟»
«می خواهم بدانی که من با بیش از یک نفر دیت میکنم و به دنبال رابطه انحصاری نیستم. چه حسی نسبت به دیت داشتن همزمان با چند نفر، یا شخصی که این کار ر انجام میدهد داری؟»
مک نیل پیشنهاد میدهد اگر آنلاین دیت میکنید، حتما این موضوع را در پروفایل خود بنویسید.
آیا این که پارتنر شما تک پارتنری یا چندپارتنری باشد برای شما اهمیت دارد؟
درباره رابطه باز یکطرفه به تکرر حرفهای متفاوتی گفته شده است، همچنین این دسته از روابط به عنوان روابط دوگانه مونو-پولی شناخته شناخته میشوند. در برخی از روابط، به علت تمایلات جنسی، لیبیدو، علاقه و چیزهای دیگر، زوجین میپذیرند رابطه خود را با هدف این که تنها یکی از آنها بتواند رابطههای متعدد داشته باشد بگشایند و در زمانهای دیگر، شخصی که تک پارتنری است ممکن است انتخاب کند با شخصی چندپارتنری دیت کند.
بنابراین به گفته مک نیل پاسخ این است: «نه لزوما» اما هرکسی حق دارد بداند که شخص چندپارتنری همزمان با افراد دیگری هم در رابطه است. «این مسئله به شخص ثانی این امکان را میدهد که بتواند تصمیم درستی درباره حضورش در یک رابطه باز بگیرد.»
آیا لازم است چیزهایی را با پارتنر فرعی خود نیز چک کنید؟
یعنی آیا باید از این که پارتنر فرعی شما از بودن با شما لذت میبرد و احساس احترام و مهم بودن میکند نیز اطمینان حاصل کنید؟ قطعا.
باید بدانید که برنامه ریزی و زمان بندی برای بررسی شرایط بر عهده شماست. اهمیتی ندارد که ساختار رابطه شما چگونه است، ممکن است بخواهید حرکتی انجام دهید که همه اشخاص رابطه احساس راحتی کنند و بتوانند در ارتباط با نیاز و خواستههای خود صحبت کرده و به نیازهای برآورده نشده خود اشاره کنند.
کجا میتوانید بیشتر بیاموزید؟
در روابط باز نباید از پارتنرهای خود انتظار داشته باشید دست شما را در پروسه رابطه گرفته و قدم به قدم شما را تشویق کنند.
اگر دوستانی دارید که در حال تجربه چنین روابطی هستند، میتوانید با آنها در این باره که چنین رابطه ای چگونه است، چگونه محدودیتهای خود را تعیین کردند و حسادت را چگونه کنترل کردند صحبت کنید. در مجموعه مقالات کانال چهارم، صداقت در این مورد بیشتر نوشته شده است.
در وبلاگ اونتاشگال مقالههای مختلفی در مورد رابطه باز نوشته شده است. اگر میترسید صحبت از رابطه باز باعث پیشداوری از جانب پارتنر شما شود، میتوانید این وبلاگ را به او معرفی کنید.
یکی از رایجترین فانتزیهای کینکی و جنسی در میان مردان، بی غیرتی یا کاکولدینگ cuckold است. بسیاری از افراد بدون به کار بردن واژه کاکولدینگ و با تصور سکس دوست دختر یا همسر خود با شخص دیگر، خودارضایی میکنند.
ممکن است فکر کنید واژه کاکولد مربوط به پرندگان است، البته حق با شماست، این واژه از نام پرنده کوکو گرفته شده است که در لانه پرندگان دیگر تخم گذاری میکند و این عمل کاکولدینگ نام دارد. این مردان نیز به زن خود اجازه میدهند در لانه سایر مردان استراحت کند! برای اطمینان میگویم، این واژه استعاره ناقصی است که از شعر «جغد و بلبل» [ویکیپدیا]، کاری هزل آلود درباره مردی که نمیداند زنش با مردان دیگر میپرد، آمده است. شاعر ناشناخته است اما پس از آن، این موضوع برای همیشه با نام «کاکولد» شناخته شد.
این مقاله با موضوع «کانال چهارم، صداقت» نوشته شده است. روابط چند نفره، تک پر بودن، خیانت کردن، هیزی، بی غیرتی، عشق خدایی، عشق بدون سکس و موارد این چنینی در میان آدمها بیشتر دیده میشود. در گذشته نیز گرایشهایی مانند کاکولدیم یا بیغیرتی وجود داشت اما به صورت عمومی کسی چیزی نمیگفت. به واسطه اینترنت امروزه بیشتر در این مورد صحبت میشود و زوجها با آن آشنایی دارند. از آنجایی که باور دارم ازدواج و رابطه داشتن به معنی محدودیت خودخواسته نیست، تصمیم گرفتم فعالیت موضوع جدید وبلاگ با عنوان «کانال چهارم، صداقت» را آغاز کنم.
مقاله فعلی به سبک ترجمه آزاد در وبلاگ منتشر میشود. نوشتههای ترجمه آزاد با هدف بیان واقعیتها از منابع معتبر ترجمه شدهاند. از دوست عزیزم ماتیلدا برای ترجمه، سپاسگزارم. اگر شما هم میخواهید در ترجمههای بعدی همراه باشید و یا پیشنهادی برای یادیگری دارید و حتی میتوانید در تصویرسازی به ما کمک کنید، کافیست در صفحه تماس و همکاری پیام بدهید.
این مقاله ژانویه ۲۰۱۹ توسط جیمی در وبلاگ Kink Lovers منتشر و در وبلاگ اونتاشگال به فارسی برگردانده شده است.
جهت تبلیغات در وبلاگ اونتاشگال، در صفحه تماس به ما پیام دهید.
چرا بی غیرتی کینکی از محبوبیت بالایی میان مردان برخوردار است؟
در یک جمله بگوییم تماشای گاییده شدن همسر خود توسط مردی دیگر باعث افزایش شدید تسترون میشود! تعداد اندکی از افراد غیر همجنس گرا یا استریت برای فانتزی سازی درباره شخصیت مرد پورن میبینند، اما تماشای زن در حال دست بردن به کیر او بسیار جذاب است. هنگامی که در حال تصور یا مشاهده لاس زنی یا سکس دیگران هستید، شاهد افزایش شدید تستسترون در بدن خود خواهید بود. مردان به شکل طبیعی در ابتداییترین سطح کاملا رقابت جو هستند. هنگامی که زن «شما» توسط شخص دیگری مورد خواستگاری قرار گرفته یا گاییده شود، تعداد اسپرمهای شما افزایش مییابد.
هیزی گری و خودنمایی نیز بخشی از هیجان کاکولدینگ هستند
گاهی فتیش یک شخص کاکولد در انزوا و خلوت ارضا میشود، در واقع هنگامی که کاکولد در موقعیت مورد نظر نیست. شما در خانه تنها با تصور همسرتان که همزمان با شخص دیگری بیرون است خودارضایی میکنید.
برای زنان یا مردانی که از تماشا کردن یا تماشا شدن لذت میبرند، گاییده شدن در مقابل دیگری یا دیدن این اتفاق بسیار هیجان انگیز است.
تحقیر بخشی از فانتزی کاکولدها است
از گذشته افراد بی غیرت مورد نکوهش و تمسخر واقع شدهاند، چون به همسر خود «اجازه میدهند» با دیگران باشد یا چون نمیتوانند نیازهای جنسی همسر خود را به خوبی ارضا کنند و او تحت فشار شهوت به مردان دیگر روی میآورد.
برای مردان علاقهمند به تحقیر شدید، این مسئله بخش مهمی از فتیش است زیرا در انتها مرد داستان باید به تنهایی جق بزند در حالی که همسرش در شهوت شدید با مردی که برایش کافی است و میتواند او را راضی کند غرق شده و به ارگاسم رسیده است.
این مسائل موجب میشوند بی غیرتی یا کاکولدیسم به صورت طبیعی شاخه ای متفاوت از بیدیاسام، سیسی بوی و فمدام باشد.
تحقیر کیر کوچک شاخه متفاوت دیگری است
مردانی که دوست دارند به واسطه کیر کوچکشان تحقیر شوند اغلب درباره مردانی که میتوانند با کیر غول آسای خود همسر آنها را راضی کند فانتزی میسازند. ناراحتی «مرد کافی نبودن» آنها با شهوت مخلوط میشود، با فکر کردن درباره مردان کیر کلفت و تصور دوست دختر یا همسرشان که با آن کیر حال میکند.
در حالی که برخی مردان با تحقیر و تنبیه به خاطر کوچکی کیرشان تحریک میشوند، این مسئله حتی میان مردانی با کیر بزرگ نیز رایج است. هرچه داشته باشی، بزرگ ترش را میخواهی.
البته دقت کنید حس تحقیر به واسطه کوچکی کیر برای مردان کاکولد است. اندازه طبیعی کیر در یک مرد بین ۱۰ تا ۱۵ سانت است.
زنان نیز فانتزی بی غیرتی را دوست دارند.
زن کاکولد نیز وجود دارد. «کاککوئین یا ویکسن» با سکس همسرش با زنی دیگر تحریک میشود. در سناریوهای متفاوت این مسئله صورتهای گوناگونی دارد که زن یا بسیار با ایمان است یا بسیار سابمیسیو که دادن همسرش به دیگر مردان(زنان) را نوعی فداکاری یا هدیهای عاشقانه میداند. این مسئله نیز جنبه تحقیرآمیز دارد، اما با چاشنی احساسات بیشتر!
هرچه که هست، بعضی از زنان با وارد شدن انگشتان، زبان یا کیر شوهرشان به زنی دیگر وحشی میشوند و این یکی از فانتزیهای خودارضایی آنان است!
اگر این فانتزیها برای شما عجیب هستند حتما مقالههای کانال چهارم، صداقت را مطالعه کنید. فراموش نکنید اگر شما چنین فانتزی دارید ولی همسرتان از آن متنفر است، هرگز نباید او را وادار به انجام چنین کاری کنید.
اونتاشگال . مرداد ۱۳۹۹
نوشتههای روزمره، خاطرات و مطالب بیشتر از اونتاشگال را در شبکههای اجتماعی دنبال کنید
به عنوان یک سابمیسیو یا سلطهپذیر شما باید بتوانید حرف خود را بیان کنید. ترسی از بیان خواسته نداشته باشید و به لذت هر چه بیشتر این رابطه کمک کنید. سلطهگرها به شما میگویند که آنها قادر به خواندن ذهن شما نیستند بنابراین به عنوان یک سابمیسیو مجبور به گفتگو هستید. اما گفتگو واقعا سخت است به خصوص زمانی که شاید نخواهید هیچ بشنوید و فقط یک طرفه صحبت کنید.
خوب است بدانید که برای یک سلطهپذیر در رابطه ارباب و برده همیشه راهی برای گفتن حرفها وجود دارد و هرگز نباید پیام خود را انکار کنید. بسیاری از بردهها آرزو میکنند ای کاش در اولین تجربهها چنین چیزهایی را میدانستند. خانم شیائو ینگتای به خوبی این موارد را به شما آموزش میدهد.
این نوشته در دستهبندی مهارتقرار دارد. در موضوع مهارت به شما هرآنچه که در طول جلسه ارباب و برده لازم دارید تا یاد بگیرید و ماهرتر شوید، آموزش داده میشود. برخی از مقالات این دسته به سبک ترجمه آزاد هستند که ترجمه و در وبلاگ منتشر میشود. از دوست عزیز و مترجم جدید آرتمیس برای ترجمه، سپاسگزارم. اگر شما هم میخواهید در ترجمههای بعدی همراه باشید و یا پیشنهادی برای یادگیری دارید و حتی میتوانید در تصویرسازی به ما کمک کنید، کافیست در صفحه تماس و همکاری پیام بدهید.
جهت تبلیغات در وبلاگ اونتاشگال، در صفحه تماس به ما پیام دهید.
هر چیزی در ذهن شماست، میتواند بیان شود
الف. بدون از بین بردن محرک و حس طرف مقابل، میتوانید برای هر چیزی درخواست کنید. سلطهگران قدرت دارند و تصمیمگیری نهایی با آنهاست. من شیائو به عنوان یک سابمیسیو به تازگی مجبور شدم خود را مجبور به بیان این جمله کنم: «ارباب، بعد از جلسه آخرمان، من خود را یک آشغال میدیدم، درخواست زیادی است اما میتوانید هر روز وضعیت مرا بررسی کنید تا زمانی که بگویم کاملا خوب هستم؟» و با بیان آن به ارباب، با شرایط مشخص شده ایشان، بله را گرفتم!
ب. شما میتوانید و باید همه چیز درباره خود را نشان دهید چرا که این جایگزینی است که درباره سلطه پذیری یک سلطهگر به ما میگوید. همیشه هر مسئلهای میتواند به بیان توانایی – ضعف، نیاز – خواسته، احساس – واکنش، یا فرآیند یادگیری ما، منجر شود. مانند: «میسترس، اینکه نمیتوانم فیلمی برای شما بفرستم،منو میکشه چون تصور اینکه شما ذوب شدن منو نگاه میکنید، منو دیوونه میکنه. متاسفانه الان فهمیدم که حریم آنلاین یک لیمیت سخت برای من است. میتونم درعوض یک توصیف برای شما بنویسم یا کار دیگری هست که برای شما بتونم انجام بدم؟» این چیزی نیست که شما نخواهید یا نتوانید، بلکه میخواهید و باید بیان کنید.
پ. پیش از تمامی قوانین، صداقت است. حتی دروغ مصلحتی هم نباید باشد. اگر آنها دو رو هستند حتی توصیف کنندههایی مانند «شاید» حذف شده هستند. وظیفه سلطهگر فهمیدن منظور واقعی شما از میان کلمات مبهم نیست. واضح، صریح و مستقیم صحبت کنید. به این علت که کاری که ما انجام میدهیم بسیار سخت است و هر سوتفاهمی منجر به شکست نهایی میشود. بنابراین همه آنها را آشکار کنید. مانند: «قربان، من عذرخواهم از اینکه امروز وقتی شما را دیدم، لبخند نزدم. من گیج شدم. همیشه از هیجان رسیدن برای خدمت کردن به شما، این را فراموش میکنم.» آزادی احساسات و بیان در دراز مدت، تنها یک فضای امن نیست بلکه یک وضعیت هات و سکسی است.
برای مرحله بعد غریزه خود را تسخیر کنید
۱ – مفید باشید. همانطور که اولین دامیننت به من، شیائو، گفت «خوشحالی تو هدیهای به من است.» اما این فقط در مورد لبخند زدن نیست. سختترین چیز برای من در مورد برقراری ارتباط به شکل مفید و خوشبینانه، یادگیری برای پیشنهاد حل مسائل بود. بسیار وسوسه انگیز است که برای دوست داشتن خدمتی که میکنم با تراوش احساسات درون ستیزم انجام دادهام: «برهنگی واقعا برای من سخت است اما متنفرم که خواستن بخشهایی از من، خارج از حد شما هستند.» سلطهگر بیچاره! سناریو دیگری هست تا با آن خوشحال شوم؟ «میتوانیم با تمام لباسهایم و با برداشتن هرچیزی که فکر میکنید، آماده ام تا از پس آن بربیایم، شروع کنیم؟ و این کار کرد!
رفع مشکل و حل مساله سازنده تنها راه مفید بودن نیست. قدردانی، امید، حس شوخ طبعی شیطنت آمیز و هرچیزی از شخصیت شما، آن چیزی است که میتوانید به سلطهگر خود پیشنهاد دهید.
۲ –ملاحظه کار باشید. اگرچه رضایت از حل مسئله به شکل مثبت یک قرارداد خوب است که در زمان نادرست میتواند تکان دهنده باشد اما باید همیشه و همیشه مواظب علائم خطر باشید. اگر سلطهگر شما در رنج است، ممکن است شوخ طبعی به جای آنکه او را شاد کند، آزارش دهد. از طرف دیگر، اگر با بیان یک جک سعی دارید که نتیجهگیری اخلاقی کنید،سلطهگران تمایلی به گوش دادن نخواهند داشت. تصور کنید که درحال رقصیدن هستید و تلاش میکنید از پارتنر تقلید کنید!
اغلب اوقات ما کاملا برعکس عمل میکنیم. بنظر میرسد بسیار طبیعی باشد برای واکنش نشان دادن به «آن احمقها» با «عزیزم، مطمئنم آنها درتلاش برای بهترین کار هستند.» اما هیچ مشاجرهای با حس تازگی و نشاط نیست. پس خودتان را با آن وفق دهید. بعضی سلطهگران گوش دادن فعال و شدت هیجان مشابه میخواهند: «میسترس، این بنظر واقعا ناامید کننده میاد!» ممکن است دیگران سکوت محترامانه در یک دوره را ترجیح دهند. هرچیزی که کار کند، پاسخ درست است. اگر ضروری است، بپرسید.
۳ – خوشبین باشید. به نیت پاک دامیننت و ارباب خود اعتماد دارید؟ تکامل و پختگی ایشان؟ باورد دارید که ایشان از شما مراقبت خواهد کرد؟ اگر ندارید، همین الان از رابطه خارج شوید! اما اگر به سلطهگر خود ایمان دارید، سعی نکنید آن را پنهان کنید. بیرون بیایید و سوالات واقعی بپرسید. از اینکه چقدر از فرضیات ترسناک شما اشتباه هستند، شگفت زده خواهید شد. برای مثلا بپرسید: «عصبانی هستید؟ شما را خجالت زده کردم؟ از چه چیز من خوشتان میآید؟ ممکن است توافق را بشکنم؟ میتوانید یک قانون را درست کنید؟ دفعه بعد چه چیزی باید به شما بگویم؟ میتوانیم سوییچ شویم؟»وقتی شک دارید، بپرسید. این بهترین نصیحتی است که تا بحال دادهام.
همچنین، سلطهگر شما به مکانی امن برای پاسخ دادن، نیاز دارد. سوال سخت نباید مثل اتهام بنظر بیاید اگر شما آن را درباره نیازها و احساسات خود ایجاد کنید. بعضی اوقات، یک مرتبه موفق شدم سوالی مثل آن را بیان کنم، آشفتگی از بین میرود و من حتی نیازی به پرسیدن ندارم.
توجه و اخطار
در واقع آسیب زدن به احساسات دامیننت بسیار آسان است. آنها به شما اعتماد دارند و در عمل «دامیننتها مسئول هستند، کارهای درست را انجام میدهند و کاملا مورد ستایش قرار میگیرند.» میتوانید آن اعتماد را با یک کلمه از بین ببرید. حتی انتقاد غیر مستقیم صدمه وارد میکند. مانند: «قربان، آیا قرار است به زودی ابزار را عوض کنید؟» بنابراین سعی کنید احساسات خود را در برابر اعمال آنها سرزنش نکنید. برای نیازهای خود، آنها را پیوند دهید: «احوال روحی و ذهنی من از بین رفته. میتوانید به من کمک کنید؟»
اختصاص چه چیزی برای شما مناسب است؟ من کسی را میشناسم که ویژگیهای قراردادش حالت چهره خوشایند است پس او تا زمان مناسب برای صحبت کردن، احساساتش را مخفی میکند. من نمیتوانم مانند او زندگی کنم. من میخوام هرچه سریعتر عقاید و نظراتم را بیان کنم: «ارباب، روز وحشتناکی بود. میتوانیم درباره چیزهای دیگر صحبت کنیم؟» و همچنین سابمیسیوهای دیگری هستند که هر زمان چنین حسی داشتند، میخواستند گریه کنند. اصل مشترک این است که حقایق سخت نیاز به برقراری ارتباط دارد یا آنها بدتر و بزرگتر خواهند شد. تنها سوال این است که آیا صحبت کردن الان اتفاق میافتد یا بعدا؟ به چه چیز نیاز دارید؟ ارباب شما چه چیز میخواهد؟
به تقلب نیاز دارید؟
هر چیزی میتوانید بگویید، کافیست آن را درست بیان کنید.
درمورد چیزی که میخواهید به آن برسید، فکر کنید.
از آسیب پذیری و اعتماد صحبت کنید.
بهترین مکالمات با این جمله شروع میشوند:
«من میدانم شما نمیخواستید به من آسیب بزنید. ارباب برای دفعه بعد چه وظایفی دارم؟»
چه در رابطه ارباب و برده چه هر مدل رابطهای که هستید، همیشه سعی کنید حریم امن را ایجاد و حفظ نمایید. اینکه هیچ یک از طرفین ترسی از پاسخ به هیچ سوالی نداشته باشد، رابطه شما را در هر شکلی که هست، با دوام میکند.
اونتاشگال . مرداد ۱۳۹۹
نوشتههای روزمره، خاطرات و مطالب بیشتر از اونتاشگال را در شبکههای اجتماعی دنبال کنید
از نگاه اجتماعی و جامعهشناختی، کسی که قدرت را در اختیار دارد، منزلت و جایگاه بیشتر و بهتری نزد افراد دارد. اما آیا در دنیای سادومازوخیسم هم اینگونه است؟ آیا کسی که به سابمیسیو بودن و بردگی گرایش دارد باید حس خود را مخفی کند؟
در این یادداشت به بررسی این موضوع میپردازیم و اینکه چرا افرادی که گرایش دامیننت و ارباب دارند، نباید به خود مغرور شوند و کسانی که گرایش سابمیسیو و بردگی دارند، نباید از گرایش خود شرمنده و خجالتزده باشند.
جهت تبلیغات در وبلاگ اونتاشگال، در صفحه تماس به ما پیام دهید.
احترام، اولین شرط رابطه
با یکی از دوستان در مورد فیت فتیش صحبت میکردم. چیزی در مورد علایق و گرایشهای من نمیدانست. به سرعت گفت «از پسرهای فتیش و اسلیو متنفرم و کسانی که انقدر خودشان را تحقیر میکنند برای من بی ارزشترین هستند.» از اون پرسیدم نحوه آشنایی تو با این افراد چطور بود. گفت:
«سالها پیش در برنامه یاهو یک پسری به من گفت دوست دارم سگت بشم! برای من عجیب بود. بعدتر توی محل کار همکارم گفت چه پاهای خوشگلی داری کاش توی دهن من بود. بعدتر پیامهای زیاد اینستاگرامی اینطوری دریافت کردم و الان فکر میکنم این آدما خیلی چیپ و بی ارزش باشند.»
بعدتر با ایشون من رابطه داشتم. اتفاقا فیت فتیش هم کردم. گفتم میدونی چرا فیت فتیش برای تو منزجر کننده بود؟ چون رفتار اون افراد انجزار آور بود. چون با پایینترین سطح ممکن از شما درخواست رابطه میکردند و هیچ حس جذابیتی به وجود نمیآوردند.
یک مثال سادهتر: شما به رابطه علاقه دارید و دوست دارید با کسی چه به عنوان مرد چه زن سکس کنید. حالا تصور کنید در خیابان یک نفر به شما میگوید «یک شب چند»، «امشب به ما میدی»، «امشب میایی بکنی خوشتیپ» یا در اینستاگرام و توییتر در اولین پیامها به شما دایرکت میدهد «اول بگم اهل سکس هستی یا نه» یا «برده من میشی توله» و نمونههای مشابه که بسیار دریافت میکنید.
بدون شک زمانی که در اولین مکالمه با یک رفتار زشت و بی ادبانه رو به رو میشوید، حتی اگر به فرد احساسی هم داشته باشید، از بین میرود. احترام لازمه اول هر نوع رابطهای است و رابطه BDSM از این ماجرا مستثنی نیست. تفاوتی ندارد خود را ارباب بخوانید یا برده، رفتار شما نشاندهنده است.
باید بپذیریم از نگاه جوامع بشری و نه فقط ایران، افرادی که سابمیسیو هستند و بیشتر مطیع، تحقیر میشوند و به نوعی نمیتوانند به راحتی به حق خود برسند. شخصیت سابمیسیو به مرد زن زلیل یا زن مطیع شوهر، برچسب میخورد و عموما جدی گرفته نمیشود. در عین حال افرادی هستند که با وجود دامیننت و مستقل بودن، در خلوت گرایش سابمیسیو دارند. یعنی در جامعه از جایگاه بالایی برخوردار هستند اما برای سکس میخواهند مطیع باشند و پیرو. این نیز یک واقعیت است و بسیاری از افراد، در جامعه خود را دامیننت نشان میدهند و واقعا هم هستند اما از سابمیسیو برای تخلیه فشارها استفاده میکنند.
به نظر من اولین نیازمندی برای به آرامش رسیدن از چنین گرایشی، پذیرفتن آن است. لزومی ندارد همه افراد در مورد گرایش شما بدانند. کافیست از درون آن را بپذیرید و برای کسی که شایسته است، نمایان کنید. این پذیرش شجاعت بسیار زیادی میخواهد. اینکه شما یک مرد قدرتمند باشید و همه جا شما را یک فرد قدرتمند ببینند اما در خلوت بخواهید مطیع پارتنر خود باشید، حتی بیان چنین چیزی نیازمند شجاعت زیادی است چرا که ممکن است قضاوت شوید! در واقع یک سابمیسیو شاد و به آرامش رسیده کسی است که شجاعت بیان گرایش خود را به خوبی داشته باشد. در مقاله معرفی سابمیسیوهای موفق در مورد این افراد بیشتر میخوانید و اینکه اکثر هنرمندان، نویسندگان و شاعران به نوعی و تا حدی سابمیسیو بوده و هستند!
بیخود شدهام لیکن بیخودتر از این خواهم با چشم تو می گویم من مست چنین خواهم
من تاج نمیخواهم من تخت نمیخواهم در خدمتت افتاده بر روی زمین خواهم
آن یار نکوی من بگرفت گلوی من گفتا که چه می خواهی گفتم که همین خواهم
ماهی دگر است ای جان اندر دل مه پنهان زین علم یقینستم آن عین یقین خواهم
مولانا
پنهان کردن سادیست پشت BDSM
در مقاله معرفی شخصیت سادیست به این نکته اشاره کردم که افراد سادیست به دنبال درد دادن به دیگری هستن بدون اینکه در یک توافق یا گرایش یا رابطه باشند. من به این افراد متجاوزان توافقی میگویم! این دسته افرادی هستند که با تمایل و علاقه به رابطه ارباب و برده با شما ارتباط برقرار میکنند سپس به اعمال فشار و زور بر شما رو میآورند. به لیمیتهای شما توجهی نمیکنند یا شما را در شرایط و فشاری قرار میدهند که مجبور به پذیرش خواسته آنها علارغم میل باطنی خود شوید.
این افراد چه خانم چه آقا، کسانی هستند که در ابتدای صحبت به شما توهین میکنند و صرفا به خاطر گرایش، اقدام به تحقیر ناخواسته شما میکنند. پیشنهاد میکنم به کسی که در پیامهای عمومی به دیگران احترام نمیگذارد، و افراد را صرفا به خاطر گرایش و علاقهشان قضاوت میکند، اعتماد نکنید. به بیان سادهتر، کسانی که BDSM را با مردسالاری، زن سالاری، مرد ستیزی و زن ستیزی اشتباه میگیرند، درک درستی از این گرایش ندارند.
هدف یک رابطه ارباب و برده رسیدن به آرامش و ارگاسم روان است. زمانی که شما وارد چنین رابطهای میشوید باید از بابت حفظ احترام، شخصیت و جایگاه خود به آرامش رسیده باشید و طرفین به خوبی برای یکدیگر نحوه ارتباط خارج از تخت خواب را تعریف کرده باشند.
هر دو گرایش و همچنین سویچ محترم هستند
بدون غرور و سرشکستی باید گرایش دام یا ساب خود را بپذیرید. پس از پذیرش به خوبی میتوانید آن را کنترل کنید و با یادگیری و تمرین کردن حتی میتوانید به سمت سویچ شدن میل کنید!
سویچ در واقع کسی است که از هر دو گرایش لذت میبرد. عموما افرادی سویچهای خوبی میشوند که یکی از گرایشها را به خوبی درک و تجربه کردهاند و سپس به سراغ گرایش دیگر میروند. افراد سویچ عموما به خوبی هر دو گرایش را درک میکنند.
به دنبال علت و ریشههای گرایش خود نباشید. با تجربه و آگاهی بیشتر به خوبی علتها را کشف میکنید. سعی کنید پارتنر خود را درک کرده و باز هم تکرار میکنم بدون قضاوت، در مورد گرایش او صحبت کنید. فرقی ندارد پارتنر شما دامیننت باشد یا سابمیسیو، زمانی که احساس امنیت کرد به خوبی در مورد علایق و گرایشهای خود صحبت میکند. همچنین اگر شما وانیلا هستید و به هیچ گرایشی علاقه ندارید، سعی کنید با پارتنر خود از یک جایگاه برابر گفتگو کنید. در مقاله تجربه سادومازوخیسم برای افراد وانیلا، پیشنهاداتی برای انجام BDSM داده شده است.
بدون ترس و قضاوت، رابطه خود را شروع کنید. کسی که برای سادهترین چیزها شما را قضاوت میکند، شایستگی لذت بردن از شخصیت شما را ندارد. چه ارباب چه برده، برای جایگاه خود احترام قائل باشید.
رابطه باز، غیر تک همسری اخلاقی، چند پارتنری و تک همسری عبارات متعددی هستند که هنگام مواجهه با یک فرد جدید میتوانید برای گفتن آن که با شخص دیگری نیز در رابطه هستید و پارتنر دارید، از آنها استفاده کنید. در اینجا میگوییم که چگونه این کار را به شیوهای احترام آمیز نسبت به زمان و انرژی دیگران، انجام دهید.
این مقاله با موضوع «کانال چهارم، صداقت» نوشته شده است. روابط چند نفره، تک پر بودن، خیانت کردن، هیزی، بی غیرتی، عشق خدایی، عشق بدون سکس و موارد این چنینی در میان آدمها بیشتر دیده میشود. در گذشته نیز گرایشهایی مانند کاکولدیم یا بیغیرتی وجود داشت اما به صورت عمومی کسی چیزی نمیگفت. به واسطه اینترنت امروزه بیشتر در این مورد صحبت میشود و زوجها با آن آشنایی دارند. از آنجایی که باور دارم ازدواج و رابطه داشتن به معنی محدودیت خودخواسته نیست، تصمیم گرفتم فعالیت موضوع جدید وبلاگ با عنوان «کانال چهارم، صداقت» را آغاز کنم.
مقاله فعلی به سبک ترجمه آزاد در وبلاگ منتشر میشود. نوشتههای ترجمه آزاد با هدف بیان واقعیتها از منابع معتبر ترجمه شدهاند. از دوست عزیزم ماتیلدا برای ترجمه، سپاسگزارم. اگر شما هم میخواهید در ترجمههای بعدی همراه باشید و یا پیشنهادی برای یادیگری دارید و حتی میتوانید در تصویرسازی به ما کمک کنید، کافیست در صفحه تماس و همکاری پیام بدهید.
این مقاله جولای ۲۰۱۸ توسط امی لاتکین در وبلاگ LifeHacker منتشر و در وبلاگ اونتاشگال به فارسی برگردانده شده است.
جهت تبلیغات در وبلاگ اونتاشگال، در صفحه تماس به ما پیام دهید.
کتابها و مقالههای راهنمای زیادی برای باز کردن یک رابطه وجود دارند. این آموزشها عموما شامل مدیریت حسادت، تعیین محدودیتها، پرورش احساسات میشوند. جامعه علاقهمندان به چندپارتنری در زمینه به اشتراک گذاری اطلاعات و حمایت یکدیگر خیلی خوب عمل کرده است. آنها حتی کلمات ویژهای برای خود ایجاد کردهاند، مانند non-hierarchical relationships یا روابط غیرمرتبهای، و آن احساس نیز چیزی است مخالف حسادت که به آن رقابت گفته میشود.
خب، خوش به حالشان. اما چیزی که دربارهاش نمیشنوید، احساس شخص مجردی است که عضو تیندر و اپلیکیشنهای دوستیابی شده و با شخص کیوتی مچ میشود و سپس در بیو عبارت عجیبی میبیند: non-monogamy یا غیرتک همسری اخلاقی.
متاسفم، اما در مقایسه با کسانی که میخواهند غیرتک همسری اخلاقی را در شبکه های اجتماعی تجربه کنند، افراد با اخلاق درست زیادی در دنیا وجود ندارند.
من امی لاکتین به عنوان یک خانم که دفعات متعددی درگیر پروسه ملاقات با یک شخص در یک رابطه باز بوده است، پیشنهاداتی دارم که چگونه وضعیت روابط خود را به گونهای که به تجربیات دیگران احترام گذاشته باشیم، با آنها بیان کنیم. آنها هم شخصیت دارند پس بهتر از به این افراد نیز توجه کنید.
این موضوع را در بیوی خود قرار دهید!
غوطه ور شدن بر روی یک شهوت اخلاقی جالب است، اما بهتر از آن زمانی است که شخصی بگوید به طرف مقابلش متعهد است. چیزهای زیادی هستند که میتوانید یا میخواهید درباره وضعیت رابطه خود در بیو ذکر کنید، اما برخی نکات، مانند علاقهتان به روابط باز، ارجحیت دارد. سپس من، به عنوان شخصی مجرد، میتوانم تصمیم بگیرم آیا میتوانم با این موضوع کنار بیایم یا خیر.
چندی پیش، مردی طی دیدارمان این موضوع را بیان کرد که روابط بازی دارد. او گفت که معمولا این موضوع را پیش از ملاقات میگوید، اما اغلب افراد پس از فهمیدنش دیگر با او نمیسازند. از او پرسیدم چرا این موضوع را در بیوی خود نمینویسد و او گفت هنگامی که این کار را کرده بود به کل هیچکس جوابش را نمیداد. در هر حال نتیجه یکسان است، اما اگر برای گفتن این موضوع صبر کنید، در واقع هم در حال هدر دادن وقت خودتان و هم وقت دیگری هستید. در خارج از اینجا مردمی هستند که این مسئله برایشان حل شده است. به آنها اجازه دهید تا با چشمان باز انتخابتان کنند.
اگر در زندگی واقعی با شخصی رفت و آمد داشته یا لاس میزنید و همه چیز خیلی سریع پیش میرود، حتما قبل از یک قرار رسمی یا عشق بازی این موضوع را به او بگویید. این کار نشانه ادب شماست.
برای این پیشنهاد شرایط ایران کمی پیچیده است و بستگی به مخاطبین شما دارد. اگر هم نمینویسید میتوانید در ابتدای گفتگوها و بیان شدن علایق، این موضوع را مطرح کنید.
اونتاشگال
وعده و وعید پوچ ندهید
من با مردان، زنان و افراد بدون جنسیت مشخص ملاقات میکنم. این کار مرا شکل ایموجی یونیکورن🦄 میکند. زوجهای بسیاری در شبکههای اجتماعی به دنبال نفر سوم میگردند. دوباره میگویم، این کار خوب است و اگر علاقه داشته باشم، به آن میپردازم. اما دفعات زیادی بوده که با پیش فرض مجرد بودن با شخصی مچ شدهام اما پس از مدتی پیامی برای وارد شدن به یک رابطه ۳ نفره دریافت کردم. اکثر اوقات فردی که اینگونه رفتار میکند یک زن است، اما دفعاتی که قراری را با مردی تنظیم کردهام و سپس او گفته است که دوست دخترم نمیتواند برای دیدنت صبر کند نیز کم نبوده است!
این کار نه تنها حقه زدن است، بلکه ممکن است باعث از دست دادن شانسهای خودتان نیز شود. هیچ کس یک یونیکورن را با طناب بدست نمیآورد.
شاید به تازگی روابط چند پارتنری را شروع کردهاید و میخواهید فورا با همه درباره این موضوع صحبت کنید. صحبت کردن درباره سرگذشتی جدید خصوصا اگر سایر چیزها بوی کهنگی گرفتهاند یا شما به تازگی سکس جالب زیادی داشتهاید، هیجان انگیز است. اما به یاد داشته باشید که این کاری نیست که تمام افرادی که در خارج از رابطه با آنها در ارتباط هستید به آن مشغول باشند. اگر شخصی قبول میکند با شما بیرون بیاید و شما تمام مدت مغزشان را با حرف زدن درباره روابط چندنفره میخورید، بدانید که آنها هیچ احساس راحتی نکرده و تنها حوصلهشان سر میرود.
به شخصه این موضوع را ترجیح میدهم که طرف مقابلم زمینه را به وجود بیاورد و سپس اجازه دهد سوالهایی که برایم پیش آمده را بپرسم. این سوالها برای هر شخصی متفاوت هستند. سپس با این موضوع مثل یک قرار عادی برخورد کنید، نه به شیوهای جبهه گیرانه علیه این که چگونه «انسانها با غریزه طبیعی نسبت به چندپارتنری متولد میشوند.»
درباره محدودیتها صادق باشید
در مراحل اولیه ملاقات شخصی دیگر، به طور معمول حس میکنید که قضایا چگونه پیش میروند. این قرارها ممکن است به چیزی خصوصیتر، حامیانهتر و طولانیتر منجر شوند. چه کسی میداند؟ احتمالش هست.
هنگامی که در یک رابطه باز هستید و با شخصی ملاقات میکنید، انتظارات شما کمی متفاوت میگردد. افرادی هستند که جدای از رابطه اصلیشان، روابط متعددی دارند و توجه و مراقبت را نیز به میزان یکسان تقسیم میکنند. اما اغلب افراد تنها برای داشتن سکس یا لذت از قرارهای غیرجدی آزادند. هرچند، ما انسانیم و ممکن است احساسات عاشقانه در خارج از چهارچوبها شکل بگیرد. اگر چنین قابلیتی را ندارید، افراطی به روابط جدید و جالب عاطفی و بازی کردن با محدودیتها نپردازید، و هنگامی که احساسات شما برای بیشتر پیش رفتن جفتک پراندند، به آنها بگویید غلط اضافی نکنند.
شما تعهدی به پارتنرتان دارید، اما این بدین معنی نیست که تعهد صریح و صادقانه کمتری در برابر هر شخص دیگری که ملاقات میکنید، بر عهدهتان است. گفتن جمله «تو از اول و در تمام این مدت میدونستی که من در رابطه دیگری هستم.» نوشداروی جادویی نیست که عذر تمام رفتارهای بیجا قبلی شما را بخواهد. هیچ صمیمیتی با هیچ دلسوزی یا احترامی برابری نمیکند.
دن سَوایج «قانون محل کمپ» را به عنوان منبع در روابط دارای شکاف سنی ثبت کرد: شخص مسنتر باید شخص جوانتر را در وضعیت «بهتر از روز اول رابطه» ترک کند. همچنین این موضوع باید در تمام روابط دوستانه خارج از رابطه اصلی شما نیز رعایت شود. پس از همه اینها، شما آخر شب به خانه نزد پارتنر اصلی برمیگردید.
اگر کسی با شما در مورد رابطه باز صحبت میکند و در عین حال شما احساس میکنید علاقه و گرایشی ندارید، فقط به حرف او گوش دهید و بدون ترس از دست دادن، گرایش خود را بیان کنید. روابط برای آرامش و لذت هستند و نباید دلیلی برای فشار و اضطراب شوند.
آیا باید روابط آزاد و باز داشته باشید؟ این رابطه یعنی بی بند و باری و سکس با هر کسی در هر زمانی یا نه شرایط خاص خود را دارد؟ تأملات یک تک همسر و درمانگر حرفهای که در دهه ۱۹۸۰ بزرگ شد را میخوانید. مقالهای که میخوانید به خوبی شما را با ابعاد مختلف اوپن رلیشن – Open Relation آشنا میکند.
اول از همه، یک رابطه باز، که با عنوان رابطه غیر انحصاری نیز شناخته میشود، یک رابطه عاطفی است که از لحاظ جنسی غیر انحصاری است. این تعریف ممکن است اشارهای به تنوع طلبی داشته باشد اما بطور کلی اشاره به نوعی توافق در رابطه دو نفره است که طرفین آن با هم توافق کردهاند تا امکان صمیمیت و هم بستر شدن با افراد دیگر را نیز داشته باشند.
این مقاله با موضوع «کانال چهارم، صداقت» نوشته شده است. روابط چند نفره، تک پر بودن، خیانت کردن، هیزی، بی غیرتی، عشق خدایی، عشق بدون سکس و موارد این چنینی در میان آدمها بیشتر دیده میشود. در گذشته نیز گرایشهایی مانند کاکولدیم یا بیغیرتی وجود داشت اما به صورت عمومی کسی چیزی نمیگفت. به واسطه اینترنت امروزه بیشتر در این مورد صحبت میشود و زوجها با آن آشنایی دارند. از آنجایی که باور دارم ازدواج و رابطه داشتن به معنی محدودیت خودخواسته نیست، تصمیم گرفتم فعالیت موضوع جدید وبلاگ با عنوان «کانال چهارم، صداقت» را آغاز کنم.
مقاله فعلی به سبک ترجمه آزاد در وبلاگ منتشر میشود. نوشتههای ترجمه آزاد با هدف بیان واقعیتها از منابع معتبر ترجمه شدهاند. از دوست عزیزم میلادمسافر برای ترجمه، سپاسگزارم. اگر شما هم میخواهید در ترجمههای بعدی همراه باشید و یا پیشنهادی برای یادیگری دارید و حتی میتوانید در تصویرسازی به ما کمک کنید، کافیست در صفحه تماس و همکاری پیام بدهید.
این مقاله دسامبر ۲۰۱۹ توسط دکتر جان کیم LMFT در مجله معروف روانشناسی منتشر و در وبلاگ اونتاشگال به فارسی برگردانده شده است.
جهت تبلیغات در وبلاگ اونتاشگال، در صفحه تماس به ما پیام دهید.
یک رابطه تعدد گرا به معنای داشتن چندین شریک عشقی و عاطفی بطور همزمان است، البته با این شرط که همه افراد درگیر در رابطه از وجود یکدیگر اطلاع داشته و از حضور هم رضایت داشته باشند.
در واقع یک رابطه باز به این معنی است که شما هنوز یک شریک اصلی دارید اما هر دو میتوانند شرکای جنسی دیگری نیز داشته باشند. در یک رابطه باز همیشه اولویت اصلی، شریک اصلی شما است. او میتواند همسر یا دوست پسر و دوست دختر شما باشد.
چند نفری یا چند همسری یا Polyamory به این معنی است که شما روابط متفاوتی دارید که شامل روابط عاطفی و جنسی است. اولویتی وجود ندارد. هر دو رابطه (عاطفی و جنسی) تحت عنوان «تعدد گرایی اخلاقی» قرار دارن ، اما مترادف نیستند. می توانید آنها را ترکیب کنید یا یکی را بدون دیگری انجام دهید.
خب. من، دکتر جان کیم، هیچوقت در این نوع رابطه نبودهام. من در تمام زندگیام تنها در رابطهی با یک شریک بودهام. من حدس میزنم میتوانید بگویید من یک تک همسر گرای دائمی هستم، به همین دلیل است که این موضوع اضطراب فوری برای من ایجاد می کند!
اغلب فکر میکنم مردم به دلیل شغلم از من سوال میکنند که آیا به روابط آزاد زناشویی باور دارم یا نه، نه به این خاطر که لزوما فکر میکنند آنرا تجربه کردهام. آنها ممکن است بخواهند از من بشنوند که آیا این نوع رابطه از دیدگاه درمان مشکلات رابطه میتواند موثر باشد یا نه؟ و آیا میتواند همیشگی باشد؟
اما به هر حال من نمیتوانم بین آنچه که هستم و آنچه که میکنم تفاوتی قائل شوم. اما میتوانم انتخابهای دیگری داشته باشم، پس قبل از شروع به پاسخ لازم است مقدمهای را عنوان کنم.
مثل شما و دیگران تربیت شدم!
من هم مانند بسیاری از شما بزرگ شدهام. فکر میکردم یکی مانند خودم را در رابطه خواهم یافت، نذر میکردم، بچه دار میشدم و برای همیشه خوشحال و خوشبخت زندگی خواهم کرد. تنها با یک نفر و از همه خوشبختتر. این همان دورنمایی است که از عشق به نظر میرسد و همه دنبال آن هستند.
بعد بزرگ شدم و ازدواج کردم. من در مسیری که شبیه فیلمها و رمانها بود، حرکت کردم. من خیلی عادی و معمولی در قسمتی از کوههای ایالت اورگان مستقر شدم و زندگیام را شروع کردم. این ازدواج پنج سال به طول انجامید و ما طلاق گرفتیم. من از آن زمان در روابط بسیاری بودهام. سه سال اینجا سه سال آنجا! در همه آنها و به طرز خاص خودشان با انواع متفاوتی از عشق که مردم را برای همیشه تغییر میدهد، لذت بردم.
من یاد گرفتم که روابط ساختنی هستند و ژنتیکی به ارث برده نمیشوند. البته که کار سختی است اما آیا در این زندگی ارزش ندارد؟ همچنین، شما فقط نیمی از هر رابطهای هستید، مهم نیست که چقدر در مورد عشق آموختهاید یا تا چه اندازه به آن رسیدهاید ، فقط میتوانید نیمی از آن را کنترل کنید. سرانجام، من یاد گرفتم که وقتی تغییر میکنیم تعاریف و خواستههای ما هم تغییر میکنند. تعریف شما از عشق و آنچه از آن در دوره دبیرستان و دانشگاه میخواستید احتمالاً با تعاریف و آنچه امروز میخواهید متفاوت است و این خوب است، این یعنی زنده هستید.
این موضوع در مورد عشق و رابطه است. آنها سیمان خشک شده نیستند. آنها شکل پذیر و سازگار هستند. مانند مایعات همیشه در حال تغییر شکل هستند. این سبک تربیت، رسانهها، جامعه، فرهنگ و مذهب ما هستند که ما را متقاعد میکند که عشق و رابطه مانند سیمان خشک شده است و برای آنها یک تعریف و تنها یک تعریف درست وجود دارد.
به عنوان مثال، در تایلند پسران دست هم را میگیرند تا لباس بپوشند. سکس آزاد آزاد است. سفارش یک تجربه جنسی به همان اندازه ساده و معمول است که سفارش یک پیتزا پنیر! این رفتار و باور می تواند در قسمت دیگری از دنیا باعث تنبیه تا سر حد آسیب جسمی شود. دنیایی که شما در آن بزرگ شدهاید (یا اکنون در آن زندگی میکنید) مستقیماً روی برنامههایی که میخواهید بعنوان یک بزرگسال عملی کنید، تأثیر میگذارد. ما اغلب روشنفکر نیستیم. همه ما تا حدی برنامهریزی و از قبل تربیت شده هستیم. حتی اگر حبابهای خود را تغییر داده و از دنیای برنامهریزی شده خود فرار کرده باشیم (چه از نظر روحی و چه از نظر محل زندگی)، باقی مانده «بایدهایی» که با آنها رشد کردهایم، بر ما تاثیر میگذارند. این مسئله اضطرابی را که هنگام فکر کردن در مورد روابط آزاد یا سکس چند نفره به آن دچار می شویم را، توضیح میدهد.
خب، چه کار باید کرد؟ من میخواهم با استفاده از رویهای موسوم به «فرآیند فکر من»، نه تنها بعنوان یک درمانگر که هزاران داستان درباره رابطههای مختلف شنیدهام ، بلکه به عنوان فردی با تاریخچه مختصری در عشق که پیشتر به آن اعتراف کردم، پاسخ دهم. من احساس میکنم این کار صادقانهترین راه برای پاسخ به این پرسش است.
با موضوعات بدیهی و پیش پا افتاده شروع کنیم
تا به حال این جمله را شنیده اید: «من هنوز در یک رابطه خوب با همسر/شریک زندگیام هستم اما با افراد دیگر هم رابطه جنسی برقرار میکنم.» خب؟ در این باره چه فکر میکنید؟
آقای آبری مارکوس، نویسنده پرفروش نیویورک تایمز برای کتاب صاحب یک روز شوید تا صاحب زندگی باشید [آمازون]، که بصورت علنی رابطه تک همسری را ترک کرده و روابط خود را بطور کامل به رابطه باز تغییر داده است و تبدیل به فردی شده است که اکنون هست، میگوید «روزی این اخلاق را کنار گذاشته است که متوجه شد دوست دخترش بعد از تصمیمگیری برای باز کردن روابطشان ، با شخص دیگری خوابیده است». بله، احساساتی وجود خواهد داشت و بدیهی است که حسادت و صدمه دیدن هم ممکن است باشد!
همیشه از خودم یک سوال می پرسم: به فرض اینکه رابطه خودم را به یک رابطه باز تغییر دادم، چه میزان از احساسات ناشی از ضمیرناخودآگاه، میل کنترل بر رابطه، ناامنی، احساس مالکیت-تملک و «باید های تحمیل شده از ذهن» را تجربه خواهم کرد؟ وقتی به خودم فکر میکنم ، تقریباً همه آنها ممکن هستند. این ایده که دوست دختر من برای داشتن تجربه جنسی با شخص دیگری ملاقات کند باعث میشود احساس نا امنی کنم، که من کافی نیستم و اگر با فرد دیگری ملاقات کند که احساس بهتری از من داشته باشد، من را ترک خواهد کرد. بنابراین اگر من واقعاً با خودم و در این رابطه احساس امنیت میکردم، آیا ممکن بود رابطهام جور دیگری هم باشد؟ نمیدانم!
با این حال ، این احساسات واقعی هستند و هر دو نفر برای ایجاد یک رابطه آزاد باید با صداقت و صمیمیت تلاش کنند. در غیر اینصورت، عصبانیت و نارضایتی ایجاد خواهد شدو ناگهان میتواند به ناتوانی جنسی در یکی از طرفین منجر شود. تجربیات جنسی با دیگران باید یک توافق جدی و دوطرفه باشد و در انتها به ایجاد صمیمیت بیشتر و لذت بیشتر از رابطه برسد، در غیر اینصورت شبیه به خیانت خواهد بود. میدانم که به نظر دیوانه کننده است اما آدمها موجوداتی پیچیده هستند و من زوجهای زیادی را دیدهام که ا اول با چیزی موافق هستند ولی بعد از مدتی همان موضوع ویران کننده شده است. به عنوان مثال، سکس سه نفره یک فانتزی مشترک است که به ندرت با فانتزی که در خیالمان بازی میکنیم مطابقت دارد.
از فانتزی تا واقعیت
قطعاً یک فانتزی تخیلی برای یک رابطه باز وجود دارد. این ایده که شما میتوانید رابطه جنسی را با کسی در خارج از روابط خود برقرار کنید ممکن است مانند بلیط قرعه کشی به نظر برسد، به خصوص اگر از زمان دانشگاه با همان شخص بودهاید. بله، آرزو کردن و فانتزی ساختن کاملاً طبیعی است و حتی عادی است که شما مورد توجه سایر افراد قرار میگیرد، ولی این بدان معنی نیست که شما میخواهید با آنها رابطه برقرار کنید.
این نوع رابطه می تواند یک راه حل برای بهبود مجدد روابط شما یا جلوگیری از خیانت باشد. بله، بودن با شخص دیگری میتواند شما را به شریک زندگی خود نزدیک کند. بسیاری اوقات غرق میشویم زیرا فانتزیهای خودمان را تغذیه میکنیم. کنجکاوی طبیعی ما از بودن با شخص دیگری، ما را مجبور میکند به جای حضور در روابط خود، در فکرمان بودن با دیگران را تصور کنیم.
اگر فانتزی به واقعیت تبدیل شود، حباب میترکد و ما دیگر نیازی به حمل آن فانتزی نداریم. آنوقت میتوانیم حضور بیشتری در رابطه اصلی خود داشته باشیم و بارها با تجربه واقعی «مرغ همسایه غاز نیست» یا درک این موضوع که «چمن دیگران سبزتر نیست» بیشتر قدر روابط فعلی خود را بدانیم. به همین دلیل است که بسیاری از هم جدا میشوند، کاوش میکنند و دوباره به هم بر میگردند. و مانند سفر، مکانهای عجیب و غریب میتوانند تجربیات جدید و شگفت انگیزی را به شما منتقل کنند. اما در کنار آن میتواند باعث شود شما از خانه خود لذت بیشتری ببرید و دلتان برای بالشت خود تنگ شود!
برای ایجاد یک رابطه آزاد واقعی، هر دو طرف نه تنها باید آن را بپذیرند، بلکه شریکهای جدید زندگی خود را ترغیب میکنند تا تجربیات جدید جنسی جدیدی با دیگران داشته باشند. البته نیازی نیست که جزئیات را بدانید بلکه باید به جایی برسید که بخواهید شریک زندگیتان رابطه جنسی خود را با دیگران کشف کند. شما باید بخواهید آنها این تجربهها را به خاطر خودشان داشته باشند نه اجبار و تلاش برای کسب رضایت شما! این چیزی نیست که بسیاری از افراد توانایی ارائه آنرا به شریک زندگی خود داشته باشند. به اعتماد به نفس فوق العادهای نیاز دارد مهمتر از آن باید حد بالایی از اعتماد به یکدیگر و عزت نفس در خود، داشته باشید.
اگر بخواهم از دیدگاه معنوی (نه دینی و مذهبی) به این موضوع نگاه کنم، عشق پدیدهای بی انتها است. ما به عنوان انسان با یکدیگر در ارتباط هستیم و هر ارتباطی متفاوت و منحصر به فرد است. این روابط همان چیزی است که باعث ایجاد شخصیت ما میشوند، آنرا نابود میکنند و دوباره میسازند. این زندگی است و بدون آن تعریف انسان بودن ما زیر سوال میرود. تفاوتی ندارد که این ارتباط مبتنی بر دوستی باشد، مبتنی بر خون و خانواده باشد یا رابطه جنسی باشد. اتصال اتصال است. پس چرا باید خودمان را محدود کنیم؟ چرا نباید عشق را نیز با طیفهای مختلف آزمود؟ من معتقدم که ما نهایتاً افرادی را برای رابطه جذب میکنیم که آنها را میخواهیم و با این کار موجب تغییر در خود و دیگران میشویم. این چیزی است که زندگی را زیبا میکند. چرا باید این امر با سکس و عشق متفاوت باشد؟
اگر از نگاه بیولوژیکی به این موضوع نگاه کنی ، ما طوری طراحی نشدهایم که برای همیشه در کنار یک نفر باشیم. بدن ما یک سازه اجتماعی/اجتماعی با حصاری از شرم است که ما را از گمراهی باز میدارد. بدن ما هوسهای متنوعی دارد و ما موجودات کنجکاو هستیم. ما انسانها قدرت تخیل داریم و برای رسیدن به آنها، سخت کوش هستیم.
نتیجه گیری ها معمولاً با «بدیهی و مشخص است» همراه است. اما در این موضوع، شاید نتوان از آن استفاده کرد.
دو نفر نه تنها باید در این باره هم نظر باشند بلکه باید واقعاً با خود هم صادق باشند. آنها باید از خود بپرسند که آیا این قدرت و توانایی درونی را دارند که رفتاری عادی دارند در حالی که شریک زندگی خود را در رابطه جنسی با دیگران ببینند؟ نه تنها توان هضم آنرا داشته باشند بلکه اجازه ندهند این رابطه منجر به نابودی عشق، علاقه و زندگیشان شود. اگر این رابطه جدید به ترس، حسادت یا نفرت از شریک زندگی یا فردی که با او در رابطه است بدل گردد، احتمالاً نباید وارد این نوع رابطه شوید.
من دکتر جان کیم، اعتراف میکنم که هیچ روشی نبود که بتوانم این کار را در دهه بیست یا حتی سی زندگیام انجام دهم. من آن «ظرفیت» را نداشتم. من به اندازه کافی اعتماد به نفس یا احساس ارزشمندی نداشتم تا بتواند از من در برابر نابودی در این چنین رابطهای محافطت کند. من دوست داشتم که یک تابلوی جمع آوری امتیازات داشته باشم و آنرا هر شب در اتاق خواب به شریک زندگیام نشان دهم و بخاطر آن مورد تایید و تشویق قرار بگیرم. من همچنین نقشههای زیادی برای یک زندگی به شدت رمانتیک داشتم.
ما همه چیز خود را فقط و فقط به یک شخص اختصاص میدهیم، و این همان اشتباه بزرگ است که بهانهای برای خیانت به ما یا شریک زندگیمان خواهد داد. اما از همه مهمتر، من دیدگاهی معنوی در زندگی نداشتم. برای من، این تنها دلیلی بود که از یک رابطه باز اجتناب کردم. اگر من دیدگاهی معنوی به موضوع داشتم، به هر رابطه بعنوان فرصتی بی نظیر برای ارتباط عاطفی و جنسی نگاه میکردم. به عنوان فردی با نگاه معنوی و نه به عنوان فردی که با پیش آموزهها و ارزشهای منتقل شده از جامعه به خودم نگاه کرده بودم.
ممکن است تعجب کنید. اگر تجربههای جنسی با دیگران دارید، آیا نمیتوانید فضایی را برای ایجاد یک ارتباط عاطفی ایجاد کنید؟ آیا نمیتوانید رابطه اصلی خود را به خطر بیندازید؟ اصولاً، آیا شما با روال اصلی خود رولت روسی بازی نمیکنید؟ همه ما میدانیم که احساسات ما از منطق ما قویتر است. بنابراین فقط به این دلیل که منطقاً میگوییم اجازه نخواهیم داد که عاشق شخص دیگری شویم، به این معنی نیست که نخواهیم شد چگونه میتوان از این امر جلوگیری کرد، زیرا عشق مبتنی بر منطق نیست؟
بخشی از من میگوید شما نمیتوانید. شما با اهدافی مشخص وارد رابطهها میشوید اما مهم نیست که چقدر قوی باشید، هر نوع صمیمیت میتواند به عشق منجر شود. یک بوسه ساده میتواند روزها شما را به فکر کردن درباره آن شخص سوق دهد و باعث شود شما در روابط اصلی خود بی تفاوت باشید. این افکار میتوانند به احساسات طولانی مدت و واقعی تبدیل شوند. ممکن است بیشتر وقت خود را با روابط دیگر خود (غیر اصلی و شریک زندگی) نگذرانید اما قلب شما کجاست؟
اما بخش دیگری از من میگوید شما میتوانید عشق و شهوت را از هم جدا کنید. این وظیفه شماست که مرزها را ترسیم کنید تا روابط شما محدود به روابط جنسی باشد. شما میتوانید تصمیم بگیرید که چه کسی را دوست دارید و چگونه میخواهید آنها را دوست داشته باشید. تا زمانی که با خود و شریک زندگی خود صادق باشید، میتوانید این امر را کنترل کنید. البته این همیشه ساده نیست و باید تصمیم بگیرید که آیا میتوانید این نوع چالشهای جدی و سنگین را انجام دهید. بنابراین سؤال این است: آیا شما توانایی جدا کردن عشق از رابطه جنسی را دارید؟
عدالت در داشتن شریکهای زندگی چیست؟
چه می شود اگر یک نفر شریکهای زندگی زیادی داشته باشد و دیگری تعداد کمی داشته باشد یا هیچ کدام نداشته باشد؟ آیا این عادلانه است؟
ااگر تصمیم دارید رابطه خود را باز کنید، یک موضوع مهم و واقعی را باید در نظر بگیرید. برای برقراری رابطه آزاد مطمئن، نباید مقایسهای بین اینکه شریک زندگی و شما، هر کدام چه تعداد سکس دیگر دارید، وجود داشته باشد. این یک میدان امتیازدهی و امتیازگیری نیست!
معمولاً روابط باز به معنای بازی در زمین و یا اینکه شما چقدر در ایجاد رابطه توانمند هستید نیست. این کار در مورد آزاد بودن تجربههای جنسی دیگر است و باید سرزنده و جاری باشد. علاوه بر این، چه کسی به این نوع وقت و انرژی دست پیدا کرده است که بخواهد یا بتواند با بی نهایت انسان دیگر در رابطه عاطفی یا جنسی باشد؟ امیدوارم شما یا شریک زندگیتان نباشید!
سخن آخر، افراد و جامعه فکر میکنند روابط باز فقط به معنای آزادی سکس با افراد دیگر است. بنابراین اگر اینگونه است، چرا حتی در یک رابطه قرار میگیریم؟ اگر این اعتقاد شما باشد، باز کردن رابطهها برای شما مؤثر نخواهد بود. فرصتی در جهنم نیست. این کاتالیزوری خواهد بود که رابطه شما را خراب میکند.
من معتقدم برای ایجاد یک رابطه آزاد موفق، ابتدا باید زیربنایی ساخته شود. بدون این پایه و اساس کار نخواهد کرد. در اینجا چند پیشنهاد برای ایجاد یک رابطه آزاد موثر ارائه شده است:
رابطه فعلی و اصلی شما باید محکم باشد. اگر در حال حاضر در روابط خود مشکلی دارید، باز کردن آن و اجازه دادن به دیگران برای ورود، هیچ مشکلی را برطرف نمیکند. این باعث بدتر شدن آن خواهد شد. باز کردن رابطه به شما امکان میدهد که به جای تلاش برای حل مشکلات رابطه، از آن فرار کنید! یک رابطه آزاد نیاز به اعتماد به نفس زیادی دارد. اگر به شریک زندگی خود اعتماد نکنید، باز کردن رابطه شما تنها یک کلاهبرداری در رابطه اصلی شما خواهد بود. بنابراین باید در مورد اینکه چرا میخواهید رابطه خود را باز کنید، خیلی روشن فکر کنید کنید. آیا فرار از مشکلات فعلی است یا استقبال از مشکلات جدید یا حرکتی متفاوت در رابطه عاشقانه و محکم شما؟
هر دو نفر باید کاملاً با خود صادق باشند. آیا واقعاً این را برای خود میخواهید یا برای رضایت شریک زندگی این کار را انجام میدهید؟ این نمیتواند یک هدیه یا لطف باشد. این تنها به نارضایتی منجر خواهد شد. روابط آزاد وقتی وجود دارند كه هر دو طرف علاقه به برقراری روابط جنسی در خارج از تعاریف مرسوم خود را داشته باشند و با انجام آن توسط شریک زندگیش هم موافق باشند. اما دوباره، باید با خود کاملاً صادق باشید.
یک سری از قوانین اساسی را وضع کنید. بدون قوانین، باز کردن روابط شما یک شیب بسیار نرم و خزنده برای نابودی همه چیز است. آنچه ضرر دارد عدم صداقت است و نه رابطه جنسی با دیگران. چه کسانی را میتوانیم اضافه کنیم؟ آیا شریک زندگی شما نیاز به تأیید دارد؟ چند بار میتوانید آنها را ببینید؟ چقدر به یکدیگر میگویید چه کسی را میبینید؟ اینها همه مواردی است که باید مورد بحث قرار گیرد یا اینکه افراد میتوانند دروغ بگویند و این بیشترین آسیب را برای هر رابطه دارد. شما میتوانید در یک رابطه آزاد باشید اما هنوز «بی تعهد» باشید و در صورت بدون صداقت بودن و یا شکستن قوانین، عواقب خیانت را تجربه خواهید کرد.
آنچه من جالب و هیجان انگیزتر از همه اینها میدانم این واقعیت است که ما شروع به انجام این صحبتها بین خودمان میکنیم. جهان در حال تغییر است. ما شروع به تعریف مجدد از آنچه ما را خوشحال میکند، هستیم. ما مدلهای قدیمی را زیر سوال میبریم. این اتفاق در هر زمینهای از زندگی، سلامتی، تناسب اندام، کار و اکنون عشق و رابطه جنسی در حال وقوع است. اما باورهای ما از مدلهای قدیمی عشق، ما را وادار به مقاومت در برابر تغییرات میکند، حتی در خود من به عنوان یک متخصص و روانشناس اینگونه است!
ازدواج و تک همسری کاملاً با باورهای دینی گره خورده است. پایه و اساس اینکه ما چه کسی هستیم، چه چیز درست است و چه چیز غلط، چگونه باید زندگی کنیم، همه در «بایدهایی» محکم پیچیده شدهاند. اگر آنها زیر سؤال بروند، پایه و اساس باورهای ما دچار اشکال خواهند شد و همه چیز پس از آن زیر سوال است. بنابراین مردم به سرعت این نوع رابطه را اشتباه میدانند. ممکن است هنگام خواندن این مقاله این احساس را داشته باشید. این یک نوع محافظت از باورها و اعتقادات خودمان است.
من در جایی از زندگیام هستم که دیگر نمیخواهم ترس یا مقاومت ذهنی و ناامنیهای خودم، مرا به دام بیندازد. من نسبت به هر آنچه در این دنیا ممکن است کنجکاو هستم. مطمئن نیستم، شاید چون کودکی در راه دارم و میخواهم برای نگاه به آینده و ساختن فردایی بهتر برای او نگاه جدیدی به زندگی پیدا کنم. یا شاید به دلیل بالغتر و مسنتر شدن من است و میدانم که باقی عمرم چقدر میتواند کوتاه باشد. اما بالاخره میخواهم نقشههای قدیمی را که هنوز در جیب پشتیام چیده شدهاند، شروع کنم. شروع به اهمیت دادن به کنجکاویها و پایان دادن به سرپوش گذاشتن روی میل به دانستن درباره چیزهای درون جعبه. به این دلیل که در چهل و شش سالی که در این سیاره زندگی کردم، یاد گرفتهام که هیچکس جز خود شما واقعاً نمیداند چه چیزی برای شما بهتر است. و البته «شما» به عنوان یک انسان همیشه در حال تغییر هستید. من علاقهمند به کنار گذاشتن برنامهریزیهای از قبل انجام شده برای ذهن خودم و ورود به یک چشم انداز معنوی جدید هستم که به من افق جدیدی ارائه میدهد تا دنیا را جور دیگری ببینم و به تکامل خود را ادامه دهم.
آیا روابط باز برای من موثر خواهد بود؟ نمیدانم. من خودم این تجربه را نداشته ام. اما من برای گفتگو درباره آن آماده هستم، در واقع گفتو درباره چیزی که قبلاً هرگز تمایلی به آن نداشتم!
در پایان روز، باید تصمیم بگیرید که چه نوع رابطهای را میخواهید و برای شما مؤثر است. تک همسری، چند همسری، باز یا ترکیبی از همه چیز. این زندگی شماست، این قلب شماست، بدن شماست و بدانید که میتوانید نظر خود را تغییر دهید و اشکالی ندارد. فقط باید با خود صادق باشید. این مهمترین چیز است – رابطه شما با خودتان فرقی ندارد مرد باشید یا زن.
جان کیم LMFT، سالها پیش وقتی که شروع به کار روی روشهای غیر متعارف رابطه کرد، پیشگام یک جنبش مربیگری آنلاین به نام JRNI Coaching شد. او همچنان سوار موتورسیکلت خود برای رسیدن به جلسات در سراسر لس آنجلس میشود و با مشتریانی در کافی شاپها، سالنهای ورزشی و پیادهروها ملاقات میکند. او نویسنده کتابهایی پر فروش است. همیشه گفتهام، صحبت کنید. درباره ابعاد مختلف احساسات خود بدون قضاوت و ترس، گفتگو کنید. هدف از زندگی، رسیدن به آرامش و لذت است. شما مسئول ساختن این آرامش هستید.
مدت زیادی برای افزودن این دستهبندی به وبلاگ، با خودم کلنجار رفتم. روابط چند نفره، تک پر بودن، خیانت کردن، هیزی، بی غیرتی، عشق خدایی، عشق بدون سکس و موارد این چنینی در میان آدمها بیشتر دیده میشود. صد سال پیش رابطه فقط سه مورد بود. یا یک عشق یا چند همسری یا فقط خدا! در همان زمان گرایشهایی مانند کاکولدیم یا بیغیرتی وجود داشت اما به صورت عمومی کسی چیزی نمیگفت. به واسطه اینترنت امروزه بیشتر در این مورد صحبت میشود و زوجها با آن آشنایی دارند.
از آنجایی که باور دارم ازدواج و رابطه داشتن به معنی محدودیت خودخواسته نیست، تصمیم گرفتم فعالیت موضوع جدید وبلاگ با عنوان «کانال چهارم، صداقت» را آغاز کنم. مفهوم «چهارم» به دو دلیل انتخاب شد:
انتخاب چهارم: نه به «عدم رابطه، تک پارتنری و خیانت» بلکه صداقت
شبکه ۴ سیما: مفیدترین و علمیترین محتوا در سازمان صدا و سیما در شبکه ۴ منتشر میشود. به احترام کسانی که با تمام محدودیتها کودکی و نوجوانی من و خیلیهای دیگر را زیبا کردند!
در کانال چهارم، صداقت چه چیزهایی میخوانید؟
شاید شما که این مقاله را مطالعه میکنید ذرهای علاقه برای به اشتراک گذاشتن پارتنر خود داشته باشید و یا حتی چنین پیشنهادی از جانب همسر خود دریافت کرده باشید. سوال اصلی اینجاست چرا برخی افراد چنین علاقهای دارند و آیا باید به چنین هوسهایی اهمیت داد؟
در این سری یادداشتها به راهنمایی شما بر اساس آخرین مقالهها و راهکارهای روانشناسی و سکسولوژی میپردازیم. شرح واقعیت ماجرا به انتخاب بهتر کمک میکند. ممکن است رابطه شما با انجام چنین کاری کاملا فرو بریزد و شاید بهتر شود. همه چیز بستگی به خود شما و شناخت از نوع رابطه و اهداف آن دارد. در این مقالهها بدون جانبداری از یک گرایش خاص، به معرفی آنها میپردازیم.
هدف هر رابطهای، آرامش و لذت است. در سایه صداقت شما به آرامش و لذت میرسید و رابطه پایدار میشود. هرچقدر صادقانه از علایق و گرایشهای خود بگویید، رابطه لذت بخشتر میشود و هرچقدر یکدیگر را کمتر قضاوت کنید، بیشتر به آرامش میرسید.
متاسفانه بسیاری از افراد جرات مطرح کردن چنین گرایشی را با زن یا شوهر خود ندارند. نه تنها به شریک زندگی نمیگویند که حتی در مراجعه به روانشناس، چنین گرایشی را مخفی میکنند. افرادی دیگر هستند که برای آزاد کردن خود از هر تعهدی به روابط باز یا ازدواج باز رو میآورند. در حالی که «چند همسری» نوعی دیگر از روابط است، افراد این گرایش را با روابط «گروهی و سه نفره» اشتباه میگیرند! هدف این مقالهها بیان تعریف صحیح چنین گرایشهایی است.
اینجا به دنبال این نیستم که بگوییم چگونه به زور شریک زندگی خود را به رابطه باز، چند نفره و موارد دیگر قانع کنید. بلکه هدف شناخت گرایش (در صورت وجود) در خود است و در کنار آن، چگونگی نحوه بیان اینکه به این گرایشها علاقهدارید و یا در رابطه باز هستید. من نمیخواهم شما ازدواج و رابطه را به کابوس تبدیل کنید.
چگونه به یک نفر بگویید که در رابطه باز هستید و پارتنر شما از بودن با فردی دیگر، ناراحت نمیشود؟
چه روابطی خوب و چه روابطی بد هستند؟
هر رابطهای که به سلامت روان شما آسیب بزند و شما را از اهداف شخصی دور کند، بد است و هر رابطهای که به شما آرامش دهد و شما شخصیت و استقلال خود را در آن حفظ شده ببینید، یک رابطه خوب است.
در واقع خوب و بد تعریف جامعی ندارد و تعریف بالا صرفا سادهسازی سلامت در رابطهها بود. آیا رابطه همسر با یک مرد دیگر بد است؟ آیا دختر بازی شوهر خوب است؟ آیا ضربدری سکس کردن مشکلی دارد؟ آیا دعوت یک نفر سوم به تخت خواب برای شما مفید است؟
پاسخ همه این سوالها، به شخصیت و رابطه شما بستگی دارد. برای برخی زوجها کاملا سم است و برای بعضیها پادزهر! همیشه توجه کنید که برای حفظ سلامت یک رابطه هیچوقت نباید زور بگویید. حتی قهر کردن و لوس کردن هم نوعی زورگویی و اجبار است.
برای یادگیری بیشتر در این مورد و شناخت بهتر گرایشها و علایق جنسی در رابطه، مجموعه مقالات «کانال چهارم، صداقت» را دنبال کنید.
تمایل به عدم تک همسری آنقدرها هم که مردم تصور میکنند، نادر نیست. انسان در کنار نیاز به امنیت و همراهی به دنبال تازگی و تجربههای جدید است. این امکان برای زوجها وجود دارد که از آشکار کردن رابطه خود بدون آسیب رساندن به آن یا تحت فشار قرار دادن خود سود ببرند.
برخی افراد تصور میکنند اشخاص چاق رغبت کمتری به انواع فعالیت جنسی نشان میدهند اما فکر میکنم زمان آن رسیده این موضوع را تغییر دهیم! من در اینجا لیستی از بهترین پوزیشنهای سکس برای افراد چاق را ارائه می کنم تا کمک کنم رابطه خود را لذت بخشتر کنید.
اگر در یک رابطه لانگ دیستنس هستید، چگونه آن را جذابتر میکنید و هیجان بیشتری به رابطه وارد میکنید؟ به شما ۱۰ روش برای جذابتر کردن رابطه لانگ دیستنس را آموزش میدهیم.
نوشتههای روزمره، خاطرات و مطالب بیشتر از اونتاشگال را در شبکههای اجتماعی دنبال کنید