مدیتیشن و ‌BDSM چقدر به هم نزدیک هستند؟ بی دی اس ام تراپی!

گرایش BDSM و مدیتیشن بیشتر از چیزی که فکرش را بکنید با یکدیگر ارتباط دارند! شلاق‌، دستبند، چشم بند، طناب، تازیانه زدن، اسپنک کردن از فعالیت‌های شاخص سادومازوخیسم هستند. احتمالا این‌ها فعالیت‌هایی نیستند که شما آن‌ها را در تنهایی و خلوت عرفانی خود وارد کرده و با مدیتیشن، آرامش،‌ مراقبه و آگاهی ذهن مرتبط بدانید. اما اگر از کسانی که با رضایت دوطرفه BDSM می‌کنند بپرسید (براساس تحقیقات BDSM و در زمینه سکس ذهن‌آگاهانه) به نظر می‌رسد بین این دو فعالیت ناهمخوان، ارتباطاتی وجود دارد.

به هر حال در عصر حاضر، تحقیقات BDSM در حال پیدا کردن شباهت‌هایی میان BDSM و ذهن‌آگاهی (mindfulness) و سایر انواع مدیتیشن است، خصوصا در زمینه افزایش آگاهی و آرامش بخشیدن به حالات ذهنی جدید و دگرگونی که پیش می‌آید. مدارک علمی در حال اثبات و پشتیبانی از چیزی هستند که بسیاری از افراد ماهر و باتجربه BDSM ذاتا می‌دانند: BDSM بشدت می‌تواند آرامش بخش باشد و با تاثیرات روانی مثبت فراتر از صرفا یک رضایت جنسی عمل کند. در این مقاله به بررسی نزدیکی و ارتباط مدیتیشن، آرامش ذهنی و روانی با سادومازوخیسم می‌پردازیم. این یادداشت پیرامون دیدگاه ‌‌ذهن‌آگاهی در روانشناسی است.

ذهن‌آگاهی یعنی: شما باور داشته باشید که از تفکرات، امیال، احساسات و علایق خود آگاه هستید. در واقع ذهن‌آگاهی یعنی شما احساسات درونی و افکار خود را در شرایط مختلف به خوبی حس کنید و بفهمید.


مقاله‌ای که مطالعه می‌کنید در دسته‌بندی پژوهش قرار دارد و در وبسایت Mashable انتشار یافته است. ترجمه توسط ماتیلدا صورت گرفته است و در وبلاگ اونتاشگال منتشر می‌گردد.

حمایت از وبلاگ اونتاشگال

کمتر از چند ماه تا پایان حق اشتراک سالانه وبلاگ اونتاشگال باقی مانده است. با حمایت مالی از این وبلاگ و خرید طرح‌های آن، به حفظ و نگهداری و توسعه محتوای وبلاگ اونتاشگال کمک کنید. توجه کنید که تمامی پرداخت‌ها محرمانه باقی می‌ماند.
در صورت عدم حمایت مشترکین و خوانندگان، احتمال تعطیلی وبلاگ بعید نیست.

ورود به صفحه خرید طرح و حمایت مالی



برای افراد تازه وارد و کم تجربه، این تصور که BDSM را به عنوان یک موضوع شهوانی، بی نظم و خطرناک بدانند، رایج است. از فیلم فیفتی شید آف گری ممنونیم که BDSM را به عنوان امری بیمارگونه، پَست و ناسالم به جامعه نشان داد. آن‌ها چیزی کاملا متفاوت از واقعیت جامعه بی دی اس ام نشان دادند. نمی‌دانند که که رضایت مشتاقانه، صداقت و امنیت را افراد کینکی در اعمالی جای داده‌اند که اغلب شامل درد شدید اما کنترل شده هستند!

روانکاوان معاصر نظیر زیگموند فروید BDSM را چیزی بیشتر از یک اختلال روانی نمی‌دانند. اما تحقیقات جدید بارها و بارها نشان می‌دهند افراد فعال در این زمینه از نظرسلامت روانی کاملا مشابه افراد دیگرند. حتی برعکس، مطالعه‌ای [منبع] نشان داده است که این افراد به نسبت سایرین سطوح پایین‌تری از اختلالاتی نظیر افسردگی، اضطراب، PTSD، سادیسم و مازوخیسم بیمارگونه، پارانویا و اختلالات مرزی دارند، بر اساس مطالعه‌ای دیگر [منبع] آن‌ها حساسیت کمتری نسبت به رد شدن داشته و کمتر عصبی بودند، همچنین برای تجربیات جدید پذیراتر و با وجدان‌تر بودند و در مجموع رتبه well-being بالاتری نسبت افراد وانیلا یعنی بدون گرایشات کینکی گرفتند.

هرچه بیشتر ارتباط بین BDSM، ‌ذهن‌آگاهی، سایر انواع مدیتیشن و درد را بررسی می‌کنیم، فواید BDSM، خصوصا در زمینه استرس و اضطراب، برایمان عیان‌تر می‌گردد. حتی BDSM می‌تواند برای برخی به صورت بالقوه تجربه‌ای معنوی و متعالی باشد.

از آنجایی که کلیت جامعه BDSM به ایدئولوژی مذهبی یک دین خاص پایبند نیست، تمرین کردن و تلاش عرفانی، نقطه اشتراکی با سنت‌های مدیتیشن به وجود می‌آورد و از میان این باورها، درد یکی از آن‌ها است. هردو باور، پذیرش درد یا حتی یافتن آرامش و لذت در درد را در بر می‌گیرند.

پیشنهاد مطالعه: چرا مغز از درد کشیدن لذت می‌برد؟

کسی را نرنجانید!

کارا دانکلی (Cara Dunkley)، روانشناس رسمی کتابخانه سلامت جنسی دانشگاه بریتیش کلمبیا (UBC)، عضوی از یک گروه تحقیقاتی است که دهه‌ها زمان صرف «تحقیقات ذهن‌آگاهی بر پایه تمرین مدیتیشن» به عنوان درمانی برای مشکلات جنسی گوناگون کرده ‌است. این پژوهش‌ها از درد مزمن همراه سکس گرفته تا اشتیاق آسیب‌زا و میل جنسی پایین را شامل می‌شوند.

او می‌گوید: «ذات و هسته ذهن‌آگاهی، توانایی تمرکز، استقرار و هدایت توجه است و به همین دلیل است که مزایای فوق العاده‌ای در بهبود احوالات، افسردگی، اضطراب، درد، فعالیت جنسی و همه‌ی این چیز‌ها دارد.»

سکس آگاهانه به خوبی می‌تواند توجه شما را از افکار منفی، خاطرات، حس‌های جسمی و درد، به سمت پذیرش بدون واکنش دادن به آن‌ها ببرد. در عوض اینگونه می‌توانید به خوبی روی لذت تمرکز کنید. تمرینات عمومی بر پایه ذهن‌آگاهی به خوبی به عنوان درمان مدیریت دردهای مزمن گوناگون پذیرفته شده‌اند. اما مطالعه‌ای در UBC [منبع] دریافت که آموزش اضافه کردن ذهن‌آگاهی در سکس به بیماران، به بهبود درد واژینال مزمن آن‌ها کمک کرد.

اشخاص کمی هستند که بهتر از فعالان BDSM بفهمند چگونه می‌توان درد را به لذت تبدیل کرد. به همین دلیل دانکلی تحقیق بر چگونگی این کار را شروع کرد و تئوری‌های گوناگونی را در زمینه مهم‌ترین حقایق بازی منتشر کرد. او اولین مطالعه موجود با موضوع «BDSM واقعا به پرورش ذهن‌آگاهی کمک می‌کند» را منتشر کرد. نتایج امید بخش بوده و نشان دادند افرادی که BDSM می‌کنند واقعا امتیاز بالاتری در اکثر زمینه‌های مرتبط با ذهن‌آگاهی روزانه، به معنای آوردن آگاهی لحظه‌ای به کارهای عادی، مثل غذا خوردن، به جای مدیتیشن رسمی و نشسته، کسب کردند.

دانکلی معتقد است ذهن‌آگاهی در پنج مهارت خلاصه شده است و هر کدام از این‌ها در BDSM می‌تواند برنامه و حالت اجرایی متفاوتی داشته باشد:

  1. مشاهده کامل و همه جانبه
  2. توصیف صادقانه
  3. واکنش آگاهانه
  4. قضاوت نکردن
  5. واکنش ندادن به تجربیات درونی

در جامعه BDSM عبارت «باتمbottom» شخصی را توصیف می‌کند که از نقش سابمیسیو لذت می‌برد و آماده پذیرش دستورات و فعالیت‌های مازوخیستیک است. در مقابل، افراد «تاپtop» کسانی هستند که در جلسه BDSM جایگاه دامیننت را دارند و دستورات را صادر کرده و درد می‌آفرینند.

برای هر دو نقش، تجربه اصول ذهن‌آگاهی می‌تواند تعیین کننده رابطه و تجربه‌ای امن برای داشتن حسی مثبت باشد.

 به گفته دانکلی: «روش ذهن‌آگاهیِ مشاهده‌ای، به توانایی توجه به تجربیات درونی و بیرونی مربوط می‌شود. تجربیاتی نظیر لمس کردن، احساسات، افکار را شامل می‌شود. افراد باتم و اسلیو باید از تجربیات درونی و وضعیت عاطفی خود در لحظه به لحظه یک جلسه BDSM آگاه باشند. این آگاهی درباره حس‌های جسمی نیز صادق است زیرا آن‌ها باید میان درد امن و دردی که می‌تواند منجر به آسیب واقعی شود تمایز قائل شوند. همچنین افراد تاپ و ارباب نیز باید با تمرکزی بسیار کنترل شده توجه خود را از بیرون معطوف به واکنش‌های احساسی و جسمی شخص باتم کنند و کارهای خود را به صورت کاملا آگاهانه اعمال کنند تا لذت خود را از دست ندهد.»

اما ارتباط میان BDSM و ذهن‌آگاهی با درد در اینجا به پایان نمی‌رسد. همزمان که دانکلی تمرکز خود را به عنوان موضوعی که بیشتر مَد نظر دانشمندان غربیست بر ذهن‌آگاهی قرار داده، دیگران شواهدی یافته‌اند که جذابیتی معنوی و متعالی نیز در BDSM وجود دارد، دقیقا مانند معنویتی که در سایر اشکال مدیتیشن شاهدش هستیم. شیوه‌ها و سبک‌های مختلفی از مدیتیشن وجود دارد، اما تنها بخش کوچکی از آن مثل ذهن‌آگاهی در آزمایشگاه‌ها بررسی شده است و همچنان محققین برای مطالعات بیشتر بر روی مزایای سلامتی گوناگون در تلاشند.

شکل‌های مختلف درد آگاهانه و آرامش در آن

برد ساگارین (Brad Sagarin)، پروفسور روانشناسی عمومی در دانشگاه ایلینوی شمالی و هدایت کننده گروه محققین علوم BDSM، می‌گوید: «مردم به دلایل مختلفی BDSM می‌کنند. برخی تنها برای ارضای میل جنسی معمول خود این کار را انجام می‌دهند. اما افرادی هستند که برای هیجان، هیجان محض و داشتن ارتباط عمیق‌تر با پارتنر خود و حتی رهایی از استرس به آن می‌پردازند. برخی حتی در ابتدا به دلایل معنوی BDSM را دنبال می‌کنند. در واقع، تیم محققین ما به دنبال وضعیت‌هایی از آگاهی گشتند که فعالیت‌های BDSM می‌توانند هم برای شخص باتم و هم تاپ مفید باشند.»

مطالعه آن‌ها دریافت که هر دو نقش می‌توانند وضعیت ذهنی منحصر به فردی را طی BDSM تجربه کنند. در واقع اشخاص باتم ورود به فضای ذهنی و خلسه‌ای را توصیف می‌کنند که مشابه آن را مدیتورهای معنوی با سابقه زیاد تجربه کرده‌اند.

ساگارین می‌گوید: «این فضا که در محاوره تحت عنوان «Subspace» شناخته می‌شود و افراد باتم طی جلسه BDSM به آن دست می‌یابند به شکل لذت، حالتی از پرواز و شناور بودن است، وضعیتی که در آن مرز میان خود و دیگران، خود و جهان را گم می‌کنند به حس آرامش و یگانگی خاصی می‌رسند»

در ضمن، دامیننت‌ها در فضای «Topspace» می‌توانند وارد چیزی تحت عنوان «جریان» یا «وضعیتی عمیق از توجه و تمرکز شدید هنگام انجام عملی به شکل مطلوب» شوند. این واژه اساسا لیبل علمی برای چیزیست که قهرمانان سطح بالا و کارآفرینان آن را «در ناحیه یا Flow» بودن تعریف می‌کنند.

برای کسانی که تا به حال شعف و آرامش subspace یا ارتباط عمیقی که میان پارتنرهای کینکی رخ می‌دهد را حس نکرده‌اند، ممکن است تمام این حرف‌ها عجیب به نظر آید. بدون شک می‌دانید در بسیاری از موارد تاریخی و فرهنگ‌ها، مناسک مذهبی و معنوی شامل درد شدید با هدف ابراز یگانگی با قدرتی بالاتر یا نیروی جهان انجام می‌شد.

شلاق زنی میان مسیحیان قرون وسطی عملی پذیرفته شده برای تطهیر، تنبیه و رستگاری بود. کاغذی با نوشته «درد مقدس» تشریفاتی مذهبی به نام Kuthu Ratheeb را توصیف می‌کند که در نواحی ساحلی مهم هند صورت می‌گرفت و طی آن افراد با ناخن، چاقو و چوب‌های نوک تیز سوراخ می‌شدند تا «وارد خلسه‌ای عرفانی شود و آگاهی نسبت به بدن خود را از دست داده و کاملا بر اتصال روح خود به خدا تمرکز کنند.» ساگرین خود شباهت‌های میان تاثیرات فیزیولوژیکی و روانی درد در روابط سادومازوخیستیک را با تشریفات مذهبی شدید مثل راه رفتن بر روی آتش و سوراخ کردن بدن مشاهده کرد.

برخی از اعمال و فلسفه‌های مذهبی ناشی از مراقبه نیز عمداً با درد و رنج مقابله می‌کنند. راهبان بودایی که در زمستان وحشتناک کوه‌های تبت مدیتیشن می‌کردند و در پوششی از یخ می‌توانستند دمای بدن خود را بالا ببرند و بدین ترتیب درد را از طریق سرما دریافت کنند.

نمونه مشابه مراسم‌های مذهبی و دینی در کشور ایران که با درد و خون همراه است، وجود دارد و احتمالا شما متوجه شباهت‌های این مراسمات مذهبی ایران با ادیان و کشورهای دیگر شده‌اید.

لذت درد و بازی با نیپل

مراقبه و مدیتیشن ذهنی در سادومازوخیسم

به گفته ساگارین: «کاری که درد می‌تواند انجام دهد این است که ذهن اشخاص را بر همان زمان و مکانی که در آن هستند متمرکز کند و شخص را دقیقا در لحظه حال قرار دهد، اینگونه آن‌ها نمی‌توانند به کارهای عقب افتاده یا کارهایی که تا هفته آینده باید تحویل دهند یا هر مسئولیت دیگری بیاندیشند. در واقع به شکلی متناقض تجربه منفی نرمال و عادی از درد در زمینه اعتماد و مثبت اندیشی می‌تواند به چیزی لذت بخش یا مفید تبدیل شود.»

این هیچ تفاوتی با مدیتیشن که به شما اجازه می‌دهد با رهایی از آنچه هستید و آنچه نیاز دارید باشید تا از یورش استرس روزانه فرار کرده و تنها به عنوان شخصی در لحظه حال وجود داشته باشید، ندارد. همان گونه که BDSM درد را برای دستیابی به آگاهی از لحظه حال به کار می‌گیرد. این درد خوشایند و ارادی است. تفاوت عظیمی است میان تراپی‌های بر پایه ذهن‌آگاهی که برای مدیریت دردهای مزمن و بیمارانی استفاده می‌شود که کنترلی بر چه زمانی و چگونه تجربه کردن درد ندارد. با این وجود، هردو شامل توسعه مهارت توجه، پذیرش و رها ساختن احساسات منفی است که عموما به درد ربط دارند.

به بیان ساده، همانگونه که مدیتیشن و مراقبه به شما برای فرار از استرس روزانه کمک می‌کند، درد در BDSM نیز برای دستیابی به آگاهی در لحظه حال و فراموشی فشار و دردهای ذهنی کمک می‌کند. یک تجربه کاملا مشابه به دو شیوه متفاوت.

برای این که بتوانیم با قاطعیت بگوییم باتم‌ها چگونه به احساس شناور و سرشار از آرامش Subspace دست می‌یابند، تحقیقات بیشتری نیاز است. اما به گفته دانکلی:« چند ناحیه مختلف از مغز نشان دهنده رابطه بین درد و ذهن‌آگاهی است»

ثابت شده‌ترین نظریه به چیزی اشاره می‌کند که هنگام دویدن یک دونده، استفاده از مخدرهای هالوسینوژن و مدیتیشن عمیق رخ می‌دهد. اساس نظریه این است که وقتی از نظر شناختی فعالیتی را انجام می‌دهید (مثل تنبیه شدن با درد ناشی از دویدن طولانی مدت) سایر نواحی مغز که کمتر به این موضوع ارتباط دارند خاموش می‌شوند.

به گفته دانکلی: «بنابراین احتمالا جلسات BDSM حاوی درد نیاز به جریان خون اضافی را برای نواحی مهم‌تر مغز افزایش می‌دهند. این منجر به هدایت خون از مناطقی از مغز می‌شود که تقاضای کمتری دارند، مانند بخشی که اساساً وظیفه خودخواهی را بر عهده دارد. بنابراین می‌تواند افکار و عواطف مربوط به خود را محدود کند و به طور بالقوه این تغییرات را در آگاهی دادن و خلق آرامش، ایجاد کند.»

اگر آن ناحیه از مغز که مسئول مدیریت عملکرد وظایف روزانه ماست طی BDSM خاموش شود، قابل درک است که باتم‌ها Subspace را تحت عنوان گم کردن لذت بخش زمان، واقعیت و محدودیت توصیف می‌کنند. این حتی با نظریه دیگری که به تمام مزایای شناختی توصیف شده از نقش سابمیسیو در BDSM باور دارد، همخوانی دارد: به بیان ساده، این کار باعث می‌شود برای مدت کوتاهی از بار «کَسی بودن» جدا شوید.

تجربه BDSM می‌تواند به باتم‌ها یک رهایی موقت از فشارهای اجباری در زندگی را هدیه دهد. ساگرین می‌گوید: «توصیفات اینگونه نشان می‌دهد که نوعی فرار شگفت انگیز با پردازشی سطح بالاتر است مشابه آنچه تمام ما به عنوان انسان همیشه انجام می‌دهیم. این واقعیت که کسی یک مدیر ارشد یا یک مادر است و همه مسئولیت های سنگین شخص دیگر را از روی دوشش برمی‌دارد. این تسکین‌های موقتی می‌تواند به طور بالقوه منجر به عملکرد بهتر در زمان‌های دیگر شود.»

با وجود این که ارتباط BDSM و مدیتیشن با Subspace کاملا واضح است، Topspace نیز جنبه‌های گوناگون ذهن‌آگاهی و مناسک معنوی را شامل می‌شود. به گفته ساگرین: «تاپ‌ها باید واقعا هوش و توانایی‌های بالایی داشته باشند، اینگونه می‌توانند این اطمینان را ایجاد کنند که با ایمنی و مراقبت کامل کارشان را انجام می‌دهند.»

با این حال وضعیت جریانی که در بدن‌ سوراخ‌کن‌های مذهبی و تاپ‌ها در topspace توسط ساگارین مشهود بود، هردو نیازمند حضور در لحظه حال است. فقط به لحظه‌ای بیاندیشید که هنگام انجام کاری که خودتان مدیریتش کرده‌اید در راس قدرت هستید، چه یک بازی ویدئویی و کامپیوتری باشد، چه شغل، چه کاری خلاقانه، در آن لحظه تمام چیزهای دیگر دنیا محو شده و تنها شمایید و کاری که در دست دارید.

به گفته دانکلی: «شواهد نشان می‌دهد که این topspace عالی حالتی روانی است که شامل چالش و استفاده از مهارت‌ها، تمرکز شدید، حس دگرگونی زمان و از دست دادن خودآگاهی می‌شود و اشخاص تاپ می‌توانند در جلسه BDSM به این موارد دست یابند که این مهم نیازمند تمرکز ذهنی شدید است. باتم‌ها نیز ممکن است کمی از این حالت را تجربه کنند، مثلا هنگام حس درد ریتمیک شدید.»

هردو طرف در حال «مدیریت» درد در وضعیت‌هایی هستند که خارج از امر زندگی روزمره اما به شیوه‌های متفاوت قرار دارد. یکی با رسیدن به فضایی ذهنی که به او اجازه می‌دهد خود را کاملا تسلیم کند و اینگونه دردی جسمی را تحت عنوان فاقد شخصیت شدن یا حتی لذت تجربه کند. دیگری با فوق متمرکز بودن بر کمک به دیگری برای تجربه درد‌، وارد فضایی ذهنی ویژه‌ای می‌شود.

برخلاف چیزی که به نظر می‌رشد، تاپ‌ها واقعا شخص باتم را «تصرف» نمی‌کنند، بلکه همه چیز تا زمانی است که باتم تمایل و توان دارد و هروقت که بخواهد می‌تواند با گفتن کلمه ایمنی یا Safeword همه چیز را فورا متوقف کند. در عوض، تاپ‌ها چالش منحصر به فرد راهنمایی باتم‌ها برای تجربه دردی لذت بخش را تصرف می‌کنند.

درد بدون لذت

صادقانه بگویم، جنبه‌های بیشمار دیگری در BDSM وجود دارد که ارتباط کمتری به وابستگی و ذهن‌آگاهی دارند و همین‌ها هم در رسیدن به این وضعیت‌های لذت بخش کمک کننده‌اند.

دانکلی می‌گوید: «پیش از تجربه درد در BDSM، حالت پیش درآمدی وجود دارد که شامل احساسات و روابط میان فردی، خاطرات تجربیات گذشته، احساس کنترل و اراده و احساس امنیت می‌شود. فاکتورهای متعدد مربوط به BDSM که کنار هم قرار می‌گیرند.زمینه احساسات و روابط میان فردی مثبت، تغییری نوروشیمیایی به واسطه تحریک جنسی که منجر به آزادسازی دوپامین و اکسی توسین می‌گردد، ارجحیت انتظارات مثبت از درد بر انتظارات منفی و احتمالا همین هاست که منجر به وضعیتی جدید از هوشیاری و ذهن‌آگاهی می‌گردد و در نهایت تاثیرش زمینه‌ای را به وجود می‌آورد که در آن درد لذت بخش تلقی می‌شود.»

فارغ از چگونگی دستیابی به آن، در اینجا نتیجه اصلی این است که مردم راه‌های رسیدن به تعالی و آرامش درونی را از راه‌های مختلف فراوانی پیدا می‌کنند. لذت‌های معنوی همه جا هستند و ممکن است صرفا به شکلی باشند که برای شما عجیب جلوه کند. پس ما چه کسی باشیم که بخواهیم روشی مثل BDSM یا سوراخ کردن بدن را قضاوت کنیم، آن هم در حالی که فعالان BDSM بسیاری از مزایای شناختی اینچنینی که مدیتیتور‌ها از آن بهره مند هستند را گزارش می‌کنند. مزایایی نظیرکاهش استرس، بهبود حال و رهایی از درد.

در عین حال، مهم است که احتیاط کنید و واقعاً در نظر بگیرید که چه چیزی برای حضور مسئولانه درد به عنوان وسیله‌ای برای کاهش استرس یا صعود معنوی لازم است. هم ساگرین و هم دانکلی با این موضوع موافقند که، بدون رضایت، صحبت نکردن درباره لیمیت‌ها و سایر پروتوکل‌های ایمنی، انجام BDSM بیشتر به خودآزاری یا حتی شکنجه شباهت پیدا می‌کند. در واقع افرادی که با بریدن قسمت‌هایی از بدنشان خودآزاری می‌کنند نیز رهایی روانی مشابه و فرار از احساسات منفی به واسطه درد را گزارش می‌کنند، در حالی که هیچ روانشاسی این کار را پیشنهاد نمی‌دهد.

تفاوت‌های زیادی بین خودآزاری و BDSM توافقی وجود دارد،

به گفته دانکلی: «برخلاف خودآزاری تفننی، مردم هنگامی BDSM می‌کنند که در وضعیت روانی مثبتی قرار داشته و حس خوبی نیز نسبت به خودشان دارند. بنابراین کسی که به عنوان یک فرصت تفریحی به BDSM می‌پردازد، شباهت بیشتری به کسی دارد که در باشگاه به سراغ استفاده از دستگاه‌های ورزشی مختلف از سر شوق می‌رود به جای آنکه صرفا به دنبال فراموشی حالت‌های روانی منفی با تکرار مداوم یک تمرین باشد. سادومازوخیست تفریحی بیشتر به یک ماساژ بدن عمقی شباهت دارد که با وجود دردناک بودن همچنان حس خوبی داشته و ریلکس می‌کند.»

در پروتوکل‌های صحیح BDSM، مرحله‌ای تحت عنوان «افترکر» وجود دارد که طی آن پس از پایان جلسه پارتنرها احساسات خود را با یکدیگر درمیان می‌گذارند، یکدیگر را بغل کرده و در آغوش می‌کشند، درباره حس خود نسبت به جلسه صحبت می‌کنند، این که آیا الان حالشان خوب است، آیا هرآنچه اتفاق افتاد را دوست داشتند، اگر نه، چه چیزی را دوست نداشتند یا هراحساس دیگری که وجود دارد. در مقابل، افرادی که با خودآزاری خود را رها می‌کنند اغلب پس از انجام کارشان درباره خود و کاری که کرده‌اند احساسات منفی دارند.

با این وجود، مخلوط کردن رهایی از استرس، معنویت و لذت با دردی عمدی قمار بزرگی است. به نظر می‌رسد که هیچ هماهنگی وجود ندارد، در حالی که این فعالیت‌ها، چه در سنت‌های مذهبی چه در BDSM، اغلب در بستر انجمنی قوی با قوانین بسیار سختگیرانه صورت می‌گیرد.

وقتی درباره ارتباط BDSM با ذهن‌آگاهی و رابطه درد با مدیتیشن صحبت می‌کنیم، سوال‌های مهم زیادی هستند که بدون پاسخ باقی می‌مانند. اما آنچه واضح است این است که شما می‌توانید آرامش مراقبه‌ای را درهرجایی پیدا کنید: چه چهار زانو نشسته در میان رشته کوه‌های هیمالیا، چه در حال نوشیدن قهوه در دفترتان در حد فاصل بین چند ملاقات، یا حتی آویزان از سقف یک درمیان طناب‌های باندیج و در دستان ارباب و صاحب خود باشید.

بسیاری از افراد مراسم‌های مذهبی را با درد انجام می‌دهند. مثل دردی که به سینه، شانه و موارد مشابه وارد می‌کنند. اما آیا شما به دنبال ریشه علاقه آن‌ها برای انجام چنین چیزهایی در کودکی می‌روید؟‌ همین دیدگاه را به BDSM وارد کنید. لزوما نباید علت بسیاری از چیزها کشف شود. تا جایی که کار شما به سلامت جسمی شما یا کسی آسیب وارد نکند، مشکلی در انجام آن نیست.

حافظ: ترسم این قوم که بر دردکشان می‌خندند / در سر کار خرابات کنند ایمان را

اونتاشگال . مرداد ۱۴۰۰ – تصاویر از عکاس اوکراینی، Kostya Savvopulo

نوشته‌های روزمره،‌ خاطرات و مطالب بیشتر از اونتاشگال را در شبکه‌های اجتماعی دنبال کنید

اینستاگرام وبلاگ . تلگرام . توییتر . اینستاگرام شخصی

حمایت مالی از وبلاگ اونتاشگال


پادکست اونتاشگال را از CastBoxApple PodcastSpotifyGoogle Podcast بشنوید.

نظر شما در مورد این نوشته چیست؟

در پایین مشخصات خود را پر کنید یا برای ورود روی یکی از نمادها کلیک کنید:

نماد WordPress.com

شما در حال بیان دیدگاه با حساب کاربری WordPress.com خود هستید. خروج /  تغییر حساب )

عکس فیسبوک

شما در حال بیان دیدگاه با حساب کاربری Facebook خود هستید. خروج /  تغییر حساب )

درحال اتصال به %s

این سایت برای کاهش هرزنامه‌ها از ضدهرزنامه استفاده می‌کند. در مورد نحوه پردازش داده‌های دیدگاه خود بیشتر بدانید.