زندگی به سبک اونتاشگال . با گرایش دامیننت از سال ٢٠٠٩ . نکات آموزشی و خاطرات در زمینه سادومازوخیسم و تمایلات ارباب و برده
دسته: سبک زندگی
مهارت از کلیدیترین نکات در یک رابطه ارباب و برده است. کسب مهارت با تجربه ممکن است. هیچکس از بدو تولد یک عاشق حرفهای در سکس به دنیا نمیآید. برای اینکه بهترین لذت را به پارتنر خود هدیه کنید، باید تمرین کرده و ماهرتر شوید. این مقالات برای شما که مدتی این گرایش را تجربه میکنید، مناسب است. اولویت مطالعه این مطالب برای یادگیری BDSM و انجام دادن حرفهای آن، بسیار زیاد است.
عملکرد هر دامیننت و ساب میسیو منحصر به فرد است، به همین دلیل هر دامیننت درس و نکات متفاوتی میآموزد که برای او بهترین است. لذا برای این مقاله ویژه با ۱۴ نفر از دامیننتهای مورد علاقهام برای پاسخ به سوال «آرزو میکنید پیش از دامیننت شدن چه چیزی را میدانستید؟» صحبت کردم.
در حال حاضر همه این دامیننتها سبک زندگی کینکی خودشان را دارند و در این نوشته درباره درسها و نکاتی که طی زمان آموختند صحبت میکنند.
مقالهای که مطالعه میکنید در دستهبندی سبک زندگی ارباب و برده قرار دارد و در وبسایت DomSubLiving انتشار یافته است. ترجمه توسط ماتیلداصورت گرفته است و در وبلاگ اونتاشگال منتشر میگردد.
حمایت از وبلاگ اونتاشگال
کمتر از چند ماه تا پایان حق اشتراک سالانه وبلاگ اونتاشگال باقی مانده است. با حمایت مالی از این وبلاگ و خرید طرحهای آن، به حفظ و نگهداری و توسعه محتوای وبلاگ اونتاشگال کمک کنید. توجه کنید که تمامی پرداختها محرمانه باقی میماند. در صورت عدم حمایت مشترکین و خوانندگان، احتمال تعطیلی وبلاگ بعید نیست.
الساندار: شما متوجه زوایای متفاوت زیادی خواهید شد که باعث شده این اشخاص ارباب بهترین نسخه و حالت از دامیننت خود شوند. از اشتباهات خجالت آور تا جلسات سکسی، درباره تمام اینها آگاه خواهید شد.
گفت و گو و درک کردن کلیدهای اصلی هستند
دنیس (Dainis) در Sexual Alpha: «چیزی که همیشه آرزو میکنم کاش پیش از دامیننت شدن میدانستم، میزان ارتباط و گفت و گوی لازم برای واقعا راحت شدن با یکدیگر است. کارهایی مثل صحبت درباره فانتزیهای جنسی یکدیگر و بیپرده گفتن از چیزهایی که میخواهیم و چیزهایی که نمیخواهیم. این کاری بود که ما در ابتدا کامل انجام نمیدادیم. توجه به این مورد مهمترین کاری بود که برای دستیابی به صمیمیت مورد نیاز انجام دادیم.»
کریس لیون (Chris lyon) در D/S Relationships: «من باید به خود میآموختم که همدلی خیلی مهم است، حتی خیلی مهمتر از چیزی که قبلا فکر میکردم. باید به این مورد حتی بیشتر از چیزی که الان هست بها دهم و همواره این نکته را ذهن خود نگه میدارم.»
اهمیت مشاور داشتن
مستر ویلیام ولف (William Wolf): «ای کاش میدانستم باید یک راهنما، چه دام چه ساب، پیدا کنم تا نه تنها در زمینه ریزهکاری و پیچیدگیهای این سبک زندگی، بلکه حتی نکات پزشکی، ارتباطات و کنترل خود به من کمک کند.»
هایلی (Hailee): «آرزو میکنم که ای کاش میدانستم نرم خویی و آسیب پذیری هم برای یک دامیننت وجود دارد. من به عنوان یک شخص حرفهای وارد این زمینه شدم، و نگران بودم جور دیگر به نظر برسد و آرزو میکنم که کاش ظرافتهای بیشتری از سلطهگری میدانستم و همزمان راهنمایی سالم و باتجربه میداشتم. من سرد و خشک بودم که برای روابط آن زمانم کارآمد بود. اما آموختم که من به عنوان یک تجربه شخصی از این کار لذت میبرم و بازی سادومازوخیسم به اندازه یک ساب میتواند به من لذت دهد.»
این تجربهای آموزنده است
دارک-اند-دامیننت Dark and Dominant: «ای کاش پیش از دامیننت شدن میدانستم که اشتباه کردن ایرادی ندارد، چون امری طبیعی است. شما از اشتباهاتتان میآموزید چگونه رشد کنید.»
آکاش اینتی (Akash Inti) از Enlightened Masculinity: «ای کاش میدانستم مراقبت از خود، هم برای سابها هم دامیننت، چقدر برای حفظ رابطه اهمیت دارد. پیش از بستن لایف استایل، هرگز متوجه میزان کار پشت صحنهای که برای تنظیم مناسب صحنههای بازی لازم است، نمی شدم. درک این موضوع کمی طول کشید اما به نظرم کاملا ارزش دارد.»
مهارتهای جدید ارباب
لائورا مونز (Lauro Munoz)، تراپیست: «ای کاش درباره طیف وسیع زبان بدن ساب و چگونگی تشخیص و درک نشانههای مختلف بیشتر میدانستم. دوره «آموزش دام و ساب» به من آموخت که چگونه خوب ببینم و بشنوم و بدون پایین آمدن از نقش دام، واکنشهایم را کنترل کنم.»
کن (Ken)، حقوقدان: «ای کاش پیش از دامیننت شدن بیشتر درباره کار با چرم اطلاعات داشتم. در جوانی مجبور بودم به سراغ برخی ابزار ارزانتر و بدرد نخورتر BDSM بروم، اما از همه مهمتر فهمیدم توانایی ساخت لوازم چرمی به من این امکان را میدهد که بازی را برای خود و پارتنرهایم شخصی سازی کنم در نتیجه راههای بیشتری برای ایجاد ارتباط و تجربه ایجاد میشود.»
ایجاد اعتماد امری حیاتی است
پائول (Paul)، آکادمی تمرین BDSM: «اعتماد اساس هرچیزی در BDSM است. اما اعتماد به خودی خود وجود ندارد، بلکه ذره ذره جلب میشود و این جلب اعتماد با حرکات و گفتار در طی زمان رخ میدهد. بنابراین جلب و بنا کردنش زمان میبرد. پس اجازه دهید زمان راهنمای شما در مسیر BDSM باشد. پیش از ورود به هرچیزی از فرصتها برای جلب اعتماد استفاده کنید. چون بدون اعتماد هیچ چیزی ندارید.»
تایلر(Tyler)، عضو وبسایت Dom Sub Training: «من انرژی جنسی فوق العاده زیادی دارم. با آموختن درباره BDSM و با کمک وبسایت «Dom Sub Training»، فهمیدم چگونه خود را کنترل کرده و انرژیام را متمرکز کنم. هم برای خود و هم برای پارتنرم. با داشتن یک ساختار میتوانستم دقیقا بر چیزی که نیاز داشتم تمرکز کنم، بر چیزی که پارتنرم به آن نیاز داشت، و از همه مهمتر، چیزی که ما به عنوان یک زوج به آن نیاز داشتیم. حسرت میخورم که کاش زودتر میدانستم این موضوع چقدر تفاوت ایجاد میکند و زودتر به آن میپرداختم. من هرگز نمی دانستم چقدر اعتماد، ارتباط و فهم لازم است. خوشحالم که الان میدانم!»
ارزش غافلگیرکننده لایف استایل
آرکان(Arcane) نویسنده کتاب Igniting the fire: «بی دی اس ام شکلی از هنر است. دقیقا مثل پیانو زدن، نقاشی کردن با رنگ روغن، خراطی کردن یا یک نمایش رقص. در BDSM شما همیشه برای ارتقا یافتن و پیشرفت آمادهاید. تمرین کنید، تمرین کنید، تمرین کنید. همیشه چیز جدیدی برای یادگیری و راهی برای گسترش هنرتان وجود دارد. اهمیتی ندارد چندین سال بر سراین موضوع ماندهاید.»
برایان (Brian) از Your Kinky CPA: «ای کاش میدانستم هنگام شروع چه مقدار کینک باید به رابطهام اضافه کنم.»
اوریلوک (UrielLocke) از Master Locke:«ای کاش میدانستم برخی افراد از BDSM به عنوان شیوهای برای فرار از آسیبهای قبلی یا عدم آگاهی از چگونگی کنار آمدن با گذشته خود استفاده میکنند. به نظر میرسد بسیاری از سابمیسیوها از BDSM به عنوان روشی برای کنار آمدن با مشکلات شخصی و فرار از آنها استفاده میکنند. این نوعی از فرار است که کنار آمدن با آن به عنوان دامیننت کار سختی است. من سعی میکنم به سابمیسیوم کمک کنم اما گاهی خود آنها نمیخواهند با مشکلاتشان روبه رو شوند و این در رابطه ما مشکل به وجود میآورد.»
و چیزی که حسرت دانستنش پیش از دامیننت شدن را دارید؟
جی(Jay): «ای کاش میدانستم که من تنها برای بهبود حال سابم تلاش نمیکنم، بلکه هرچه میکنم برای بهبود حال خودم است. جدی گرفتن نقشتان و عمل کردن به آن حیاتی است، چون شما پیش از سلطه داشتن بر دیگری باید بتوانید سلطه خود را در دست بگیرید. برای من دامیننت بودن تنها یک حالت ذهنی نیست، بلکه آن را به شکلی حقیقی به کار میگیرم، در نتیجه میتوانم در این سبک زندگی موفق باشم.»
آیا شما هم دامیننت هستید؟
دوست دارم پاسخ شما به تمام این سوالهای مهم را بخوانم: آرزو میکنید پیش از دامیننت شدن چه چیزی را میدانستید؟ در بخش نظرات با دیگران به اشتراک بگذارید.
تا اینجای این مسیر چندین ساله، همیشه بابت همه کارهایی که کردهام راضی بودم. فقط آرزو میکنم ای کاش قبل از شروع شناخت این گرایش، نگرانی برای سرکوب آن نداشتم. ای کاش به جای پورن با فیلم های بهتری با این نوع گرایش بیشتر آشنا میشدیم. کاری که وبلاگ اونتاشگال می کند، همین است؛ آشنایی درست و سالم با گرایش سادومازوخیسم.
اونتاشگال . آذر ۱۴۰۰
نوشتههای روزمره، خاطرات و مطالب بیشتر از اونتاشگال را در شبکههای اجتماعی دنبال کنید
سرانجام به همسرم گفتم میخواهم در تخت بر من سلطهگری کند. به خودم جرات دادم از او خواستم زمانی که به تخت میرویم برای سکس، صاحب و ارباب من باشد. «او از من پرسید آیا باید قلاده یا چنین چیزی برایم بخرد: من گفتم هنوز نه!»
از زمان اکران فیلم فیفتی شید، BDSM رواج بیشتری پیدا کرده است. از باندیج فشن گرفته تا کلاسهای آموزش کینک، در نهایت علاقه جنسی نهفته اکنون پذیرفتهتر شده است. اما این بدان معنی نیست که سابمیسو بودن ساده است. برای برخی زنان، شناخته شدن با شاخص سابمیسیو میتواند علیه ایدهآلهای فمنیستانه بنظر برسد؛ برای برخی دیگر ممکن است کل مسیر عشق و رابطهشان را تحت تاثیر قرار دهد.
در این مقاله به بررسی واقعیت زندگی جنسی زنان میپردازیم، خانم رز (اسم مستعار)، ۴۰ ساله، روایتی از پس از ۷ سال بروز تمایلش به نیمه دامیننت بودن همسرش در یک رابطه BDSM را برایمان شرح میدهد. در انتها اونتاشگال تجربه خود از مواجه با زوجهایی که به دنبال ورود BDSM به رابطه هستند را میگوید.
مصاحبهای که مطالعه میکنید در دستهبندی سبک زندگی ارباب و برده قرار دارد و به صورت خلاصهشده در وبسایت ELLE انتشار یافته است. ترجمه توسط ماتیلداصورت گرفته است و در وبلاگ اونتاشگال منتشر میگردد.
حمایت از وبلاگ اونتاشگال
کمتر از چند ماه تا پایان حق اشتراک سالانه وبلاگ اونتاشگال باقی مانده است. با حمایت مالی از این وبلاگ و خرید طرحهای آن، به حفظ و نگهداری و توسعه محتوای وبلاگ اونتاشگال کمک کنید. توجه کنید که تمامی پرداختها محرمانه باقی میماند. در صورت عدم حمایت مشترکین و خوانندگان، احتمال تعطیلی وبلاگ بعید نیست.
خانم رز: هنگامی که ۱۹ ساله بودم، اولین و ابتداییترین رابطه جنسیام را تجربه کردم. مردی که عاشقش شدم شخصیتی بسیار سلطهگر داشت، به نحوی که به من احساس مراقبت، دوست داشته شدن و امنیت میداد. او بسیار قد بلند بود و شانههای پهن و دستان بزرگی داشت که باعث میشد در برابر او احساس ریز و شیرین بودن کنم. وارد اتاق میشد و نگاهی سختگیرانه به من میانداخت که باعث میشد دلشوره گرفته و زانوهایم از شدت لرزش شبیه ژله شوند. میدانستم که نگاه کامل یعنی سخت گرفتن در پیش است و بشدت خیس خواهم شد. او ارگاسمم را تا زمانی که تقریبا اشک میریختم به تاخیر میانداخت و مرا مجبور میکرد تا هنگامی که اجازه نداده ارضا نشوم. اکثر اوقات هنگامی که ارگاسم میشدم حس میکردم بالای سرمان در هوا شناورم، اندامهایم کرخت میشد و حس میکردم نزدیک است از حال بروم.
من لذت دادن به او را میپرستیدم، دائما و بدون تغییر. این کار باعث میشد احساس دوست داشته شدن و سرزندگی کنم. او از بازی با شمع لذت میبرد و دوست داشت مرا با شالهای زیبای ابریشمی ببندد، اما هرگز چیزی شبیه به «شلاق» وارد صحنه نکرد. بدون شلاق، بدون زنجیر، بدون هرچیزی که در آن زمان فکر میکردم اساس یک رابطه BDSM است. هرآنچه که بود، من عاشقش بودم. او سلطه زیادی بر من داشت و تنها با یک نگاه میتوانست ذهن و بدن مرا کنترل کند.
هنگامی که او پس از چندسال به رابطه مان پایان داد، من کاملا ویران شده بودم. به ندرت میتوانستم عملکردی داشته باشم، تمام زندگیام پیرامون لذت دادن به او بنا شده بود. پس از آنکه دیگر در زندگی او جایی نداشتم، خیلی افسرده شده و به دنبال رابطه آنلاین با مردانی که هرگز ملاقات نکرده بودم، رفتم. ساعتها زمانم را صرف صحبت کردن با آنها میکردم تا به من بگویند دوست دارند چه کاری با خودم انجام دهم که لذت ببرند. اگر چه هرگز در واقعیت با هیچ یک از آنها نبودم، اما کاملاً تحت کنترل محبت آمیز آنها ولو از راه دور بودم. اما هنوز نفهمیده بودم که این کارها از من یک سابمیسیو ساخته است.
سپس دوست پسری پیدا کردم که به نظر میرسید خیلی دامیننت است. من شدیدا توسط شخصیت ساکت اما قوی او تحریک میشدم. اما به زودی متوجه شدم او آن دامیننت دوست داشتنی نیست که من میخواستم. رفتارهای سادیسمی داشت. او از سواستفاده از من لذت میبرد. دردی که به من تحمیل میکرد توافقی نبود. او خشمگینانه به اوج میرسید؛ چیزی که روزی به او لذت میداد روز بعد خشمگینش میکرد. قوانین هیچ معنایی نداشت، من دائما در آستانه تنبیه شدن بودم و به ندرت علتش را میدانستم. احساس ترس و گم شدن میکردم. هنگامی که باهم بودیم نمیتوانستم ارگاسم شوم. سالها ادایش را در میآوردم و فقط هنگام تنهایی و با خودارضایی میتوانستم ارضا شوم.
سرانجام شرایط برای من خطرناکتر شد. به یک پناهگاه زنان عزیمت کردم و مجبور شدم به مشاوره بروم. طی جلسات تراپی تمایلم به پیدا کردن شخصی دامیننت را پذیرفتم. به من گفتند این به معنای اعتیاد به کنترل شدن است و احتمالا چیزی است که ریشه در کودکی من دارد. گفتند این موضوع از من طعمهای برای متجاوزین ساخته و برای بهبود یافتن باید بر این خواسته غلبه کنم. بنابر این من ساعتها زمان صرف تراپی کردم و به نفع خودم تصمیم گرفتم تمایلم به کنترل شدن توسط مردان را کنار بگذارم.
سپس همسر فعلیام را ملاقات کردم. درباره رابطه ناجوری که داشتم به او گفتم و او خیلی شیرین و مهربان برخورد کرد. سکس با او اصلا هیجان انگیز نبود اما من به آن تعهد داشتم زیرا هنوز در حال بهبود از رابطه قبلی خود بودم. هنوز نفهمیده بودم علت این کمبود هیجان این است که او نقطه مقابل دامیننت است. هنگامی که حالم بهتر شد متوجه شدم هوس، شهوت و میل این گرایش باز میگردد. اما همچنان که زمان پیش میرفت، این اتفاق رخ نداد و نیازهای من ارگاسم نشدند. تصور میکردم هورمونهایم به هم ریختهاند. شاید به خاطر بالا رفتن سن بود؟ نمیدانستم. اگر همسر فوق العادهام سکس میخواست من میپذیرفتم، برای لذت دادن به او ادای ارگاسم در میآوردم و سپس به سمتی چرخیده و میخوابیدم.
رمان فیفتی شیدز آف گری
سپس در سال ۲۰۱۲ رمان پنجاه سایه آقای گری (Fifty Shades of Grey) منتشر شد. هربار که یک نسخه از آن را در اطرافم میدیدم، قلبم محکم در سینه میکوبید. حس میکردم همزمان با خواندنش، در حال فرار از آن هستم. برای مدت طولانی خود را از کتابها دور نگه میداشتم. سرانجام حدود یک سال پس از شروعی اعتیادآمیز، تسلیم شده و به کتاب صوتی آن گوش دادم.
پس از شروع گوش دادن کتاب، اتفاقی وحشتناک سحرآمیزی برایم رخ داد. احساس کردم قفسه سینهام سنگین است، انگار که شخصی روی آن نشسته بود. با گیجی دور خود راه میرفتم، صورتم قرمز شده و کاملا منگ بودم. صحنههای شامل درد و سختگیری بیش از همه مرا جذب میکرد. خوابهای سکسی در شب شروع شد؛ واقعا دلم میخواست در بیداری خود را ارگاسم کنم. خیلی سریع بشدت به کتابهای با موضوع سلطهگری و سلطه پذیری اعتیاد پیدا کردم.
پس از چندماه، ناگهان چیزی فهمیدم. متوجه شدم تمام روابطی که از لحاظ جنسی واقعا مرا تحریک کردهاند، چه به صورت واقعی چه اینترنتی یا تلفنی، با مردانی بوده که قدرت جادویی تحت سلطه درآوردن مرا داشتند. این که هیچ تمایلی به رفتن به سیاهچاله (dungeon) و حضور در یک جلسه پابلیک با دامیننتم ندارم، بدان معنی نیست که من سابمیسیو نیستم. ساب بودن به این چیزها نیست؛ ساب بودن میل به تمنا کردن است. میل به کنترل شدن شدن است. تسلیم کردن قدرت به دیگری برای لذت خود است و من همواره اینگونه بودم.
رسیدن به آرامش با شناخت گرایش
بخشی از من احساس میکرد سرانجام به آرامش رسیده است و بخش دیگری از من احساس خودخواهی، حسادت و ترس بود. هنگامی که از این موضوع مطمئن شدم چیزی به همسرم نگفتم. میترسیدم فکر کند مشکلی دارم. همچنین از این که به او بگویم روابط جنسی پیش از ازدواج برایم لذتبخشتر بود مضطرب بودم. نمیخواستم به احساساتش آسیب رسانده و مردانگیاش را زیر سوال ببرم.
سرانجام به قطعیت رسیدم که نیاز دارم چیزهایی را درباره خود به او بگویم. به او درباره فانتزیهایی که هنگام خودارضایی دارم، انواع مردانی که درباره آنها فانتزی میسازم و از کارها و گفتههای آنها گفتم. سپس گفتم: «بالاخره فهمیدم که من سلطهپذیر جنسیام و به یک دامیننت نیاز دارم. میخواهم آن دامیننت تو باشی. سکسی که الان داریم برای من لذتی ندارد. میخواهم که داشته باشد، اما ندارد. تمام این سالها تظاهر به ارگاسم شدن را درمیآوردم. واقعا متاسفم که باهات صادق نبودم، اما شاید بتونیم درستش کنیم؟ من میخوام امتحانش کنم، نظر تو چیه؟»
هنگامی که پس از مکثی طولانی به سادگی گفت: «اره، حتما. باید امتحانش کنیم.» شکه و هیجان زده شدم. یکدیگر را بغل کردیم و من احساسی شامل «رهایی شدید و حس گناه» داشتم.
خوشحالی امروز ما به عنوان یک زوج بی دی اس امی
ما این کار را شروع کردیم. اما چیزی که الان برای من سخت است این است که او تلاش میکند بیشتر دامیننت باشد اما نمیداند چگونه و من او را به عنوان دامیننت نمیبینم، لذا هنگامی که تلاش میکند، خندهام میگیرد و از این بابت بشدت متاسف میشوم. واقعا برای دامیننت دیدن او باید سیم کشی مغزم را به نوری جدید تغییر دهم. او هنوز فعالیتهایی که من رویایشان را دارم خوب درک نمیکند. در لحظات صمیمیمان ناگهان شروع میکند به فریاد زدن و مرا فاحشه و خیلی سطح پایین خطاب میکند. اما چیزی که مرا تحریک میکند مردی است که شخصیت آرام دارد و به نرمی دستورات را در گوشم زمزمه میکند. حس میکنم او کلیشههایی را تصور میکند که لزوماً درست نیستند.
واقعا دلم میخواهد روزی او را به شکل دامینت ببینم. هنوز نمیتوانم. من عادت کردهام او را شیرین، مهربان و شیرین ببینم، اما نه واقعا احساسی و به طرز دلچسبی جدی. مجبورم برنامه ذهنم را تغییر دهم و مطمئنم او نیز این کار را میکند. او از من پرسید آیا لازم است قلاده یا چنین چیزی برایم بخرد. من گفتم هنوز نه. بنابر این میخواهیم روی خودمان کار کنیم تا یکدیگر را در نور جدید ببینیم تا شاید روزی او بیاموزد چگونه دامیننت من باشد و من نیز او را خواهم پذیرفت.
تجربه اونتاشگال در مواجه با این زوجها
نخستین تاثیرگذاری یا First Impression از اساسیترین موضوعات و پایه هر نوع رابطهای چه کاری و چه عاطفی است. خانم رز در ابتدای رابطه و ازدواج، شخصیت دامیننت را در همسر خود ندیده است و بعد از مدتها از او درخواست یک تغییر دارد. این تغییر کاملا شدنی است اما نه یک شبه و در مدت زمان کم و البته ایشان جذابیت اولیهای که در دیگر دامیننتهای خود میدیدند، در همسر پیدا نکردند اما به دلایلی که گفته شد، با خوشحالی ازدواج کردند.
زوجهای مختلفی از من درخواست مشاوره برای این موضوع را میکنند. پس از اینکه مطمئن شدن آنها رابطه با یکدیگر و ازدواجشان را دوست دارند، اولین پیشنهاد من به آنها، جدا شدن و دوری برای یک مدت کوتاه است. برای مثال دو هفته یا یک ماه کاملا دور از همدیگر و حتی در خانههایی جدا زندگی کنند. این جدایی خود خواسته است و ممکن است برای اولین بار پس از سالها زندگی مشترک رخ داده باشد. در این جدایی بدون هر نوع ارتباط، نیازهای حسی و عاطفی در یک تلاش خودخواسته، تا حدی سرکوب میشوند. اینکه شما بخواهید صدای معشوقه خود را بشنوید اما سختی و فراق آن را تحمل کنید، کار آسانی نیست. اما انجام دادن آن، به تقویت قدرت و دامیننسی در شما کمک میکند.
به طرف سابمیسیو هم پیشنهاد نوشتن نامه را میکنم. در طول این مدت تمام احساسات و نیازها و دلتنگیها در قالب نامه ذخیره شود و هیچگاه مستقیم ارسال نمیشود. این برنامه طولانی و دقیق است اما پس از مدتی که میخواهند یکدیگر را ببینند، ملاقات در یک رستوران یا کافه شیک و به صورت یک قرار Date انجام میشود.
حسی که دو طرف دارند، شبیه حس جوانی ۲۵ ساله است که میخواهد تمام جذابیتها را برای طرف مقابل خود ایجاد کند. در واقع آن مرد میخواهد دوباره نظر همسر خود را جلب کند آن هم سالها پس از ازدواج! اینجاست که طرف سابمیسیو (چه مرد چه زن) کاملا آمادگی یک جنبههای جدید شخصیتی را دارد. اگر یک ماه قبل طرف دامیننت به او با «چشم غره» نگاه میکرد و یا حتی محکم دستور میداد، احتمالا دعوا و ناراحتی پیش میآمد. اما پس از این جدایی موقتی، کاملا آمادگی دستور شنیدن و «چشم» گفتن را دارد.
از اینجا به بعد میتواند به آرامی چاشنیهای مختلف سادومازوخیسم را وارد زندگی کرد. عیار دامیننت بودن اینجا مشخص میشود. اگر به سراغ سواستفاده از قدرت و عقدهگشایی برود، مشخص میشود که پارتنر سابمیسیو مورد نظر، هیچگاه توانایی دامیننت شدن را ندارد.
همیشه به اهمیت گفتگو و مکالمه در رابطه اشاره کردهایم. وجود مشاورها برای بهبود کیفیت رابطه خود را دست کم نگیرید. شما میخواهیم به یکدیگر لذت بدهید و به دنبال آزار هم نیستید. پس به جای سختگیری، با آرامش و اطمینان اجازه استفاده از چشم بند را بدهید.
اونتاشگال . مرداد ۱۴۰۰ . تصاویر از عکاس آلمانی Sven Bischoff
نوشتههای روزمره، خاطرات و مطالب بیشتر از اونتاشگال را در شبکههای اجتماعی دنبال کنید
آیا میشود با فردی که به گرایش سادومازوخیسم یا BDSM علاقه دارد، ازدواج کرد و یا یک رابطه طولانی را تجربه نمود؟
پیامهای زیادی از طرف شما مخاطبین محترم در خصوص مشاوره در موضوعات مختلف برای من ارسال میشود. تصمیم گرفتم از این پس به این سوالات که جنبه عمومی هم دارند با عنوان «پیام شما» در وبلاگ پاسخ دهم. برای حفظ حریم خصوصی اطلاعات نام و مشخصات تغییر داده شدهاند.
پیام: ازدواج با فرد بی دی اس امی
در صورتی که کسی گرایشات BDSM داشته باشد چطور و با چه کسی باید ازدواج کند؟ آیا حتما باید با کسی با گرایش مشابه ازدواج کند؟ آیا می تواند با کسی که این نوع گرایش ندارد ازدواج کنه؟ در صورت اول در کشور ما که نگاه به مسائل جنسی بسته هست و کمتر اطلاع دارند چطور زوج مناسب خود را باید پیدا کند؟
پیام ارسالی از آقای کیوان
پاسخ یک: آیا گرایش BDSM بیماری است؟
پیش از اینکه به مبحث ازدواج و رابطه بپردازیم، باید دید آیا کسی که به روابط بی دی اس ام علاقه دارد، بیمار است یا خیر؟ تا بیست سال پیش که تحقیقات زیادی در این زمینه انجام نشده بود، عموما تصور بر این بود که افراد دامیننت یا سابمیسیو بیمار هستند و به دنبال کشف و علل میرفتند. اما همانطور که با قاطعیت همجنسگرایی از دایره بیماریهای روانی در سال ۲۰۱۳ خارج شد، محققین در زمینه رابطه BDSM نیز به نتیجهای مشابه رسیدند.
پس از نبردی طولانی و دشوار، فهرست DSM-5 (راهنمای آماری و تشخیصی اختلالات روانی که در 2013 منتشر شد) کینک را از معیارهای تشخیصی حذف کرد و توضیح داد که کینک به تنهایی دلالت و نشانه بیماری ذهنی نیست. مطالعات بی شمار و مدارک محکمی جمع آوری کردند که کینک اگر هر چیزی باشد، یک ناسازگاری عادی در تمایلات جنسی انسان است و حتی میتواند سلامت ذهنی را نشان دهد. افراد کینکی امتیاز بالاتری از همتایان «وانیلا» در رضایت و لذت جنسی، تجربه پذیری، خود آگاهی، شادی و رهایی از کشمکش در روابط خود کسب کردهاند [منبع گزارش]. همچنین، طرفداران BDSM میزان بالاتری از افسردگی، تمایل به خشونت، پارانویا، عزت نفس کم، پریشانی یا استرس پس از سانحه را نسبت به وضعیت طبیعی جامعه نشان ندادهاند.
تحقیقات نشان میدهد که افراد با تمایلات BDSM اگر نه کمتر اما بیشتر از عموم مردم هم دارای مشکلات روانشناختی نیستند و هیچگونه اختلال روانی منحصر به تمایلات کینکی در خود ندارند. درواقع، نتیجه تستهای روانشناختی استانداردی که توسط یک محقق لس آنجلسی روی صدها فرد با تمایلات BDSM انجام شد نشان میدهد که تمام آنها از نظر روانی سالم هستند.
در تحقیق دیگری، محققان استرالیایی تعداد ۱۹۳۷۰ نفر در محدوده سنی ۱۶ تا ۵۹ سال را مورد بررسی قرار دادند. در بین ۲.۲ درصد از مردان و ۱.۳ درصد از زنانی که خود را متعهد به BDSM دانستهاند ، همگی از نظر روانشناختی سالم بوده و هیچ سابقه نامتناسبی از سواستفاده جنسی در دوران کودکی یا هرگونه آسیب جنسی نداشتهاند.
با وجود تعداد کم تحقیقات در زمینه سلامت روانی کسانی که گرایشات BDSM دارند، مدارکی وجود دارد که نشان میدهد این افراد از نظر روانشناختی سالمتر از افراد دیگر هستند. دکتر آندریاس ویسمیر در تحقیقات سال ۲۰۱۳ بر روی ۹۰۲ شخص شرکت کننده در جلسات BDSM و ۴۳۴ شخص با گرایش سکس نرمال، متوجه شدند که در مقایسه با گروه کنترل، انجام دهندگان BDSM خود را کمتر عصبی و کمتر حساس به رد شدن و بیشتر برون گرا و پذیرا برای تجربیات جدید (ریسکپذیر) و حتی با وجدانتر نشان دادند.
این موضوع به خصوص برای کسانی که خود را دامیننت توصیف کرده بودند درست بود و این افراد از نظر روانشناختی سالمتر از سابمیسیوهای همتای خود بودند؛ اما حتی کسانی که خود را سابمیسیو توصیف کرده بودند نیز از نظر سازگاری روانشناختی از حیث عمومی بالاتر بودند.
این مطالعه یکی از بسیار مواردی است که نشان می دهد افرادی که گرایشات BDSM دارند لزوما از بیماری روانشناختی رنج نمیبرند. هرچند که لذت درد یک هدف ابتدایی در بسیاری از جلسه های سادومازوخیسم است اما آسیب و اهانت کردن، هرگز هدف نیست!
این مساله یکی از مهمترین موضوعات برای شروع هر رابطهای است. آیا شما میخواهید برای سکس یا رهایی از تنهایی ازدواج کنید یا دنبال رسیدن به هدفهای خود به شیوهای دیگر هستید؟ نیاز به بقا در بشریت باعث شده است که مهمترین اولویت برای ازدواج در همه زمانها حفظ نسل و ادامه آن باشد. در اینجا از بررسی این موضوع عبور میکنیم و مخاطب ما افرادی هستند که جدای از مساله بقا، به دنبال داشتن پارتنر و تجربه زندگی همراه با یک شریک، هستند.
ازدواج هم مانند هر قرارداد و توافق دیگری باید با مذاکره و گفتگو پیش برود. طرفین مذاکره اگر نتوانند به خواستههای خود برسند و در عین حال خواستههای طرف مقابل را تامین نکنند، این معامله یا شکل نمیگیرد یا اگر بگیرد به سرعت به خرابی میرود. خوشبختانه در سالهای اخیر بیشتر در مورد مسائل جنسی پیش از ازدواج صحبت میشود. بازتر شدن این فضا به بهتر شدن کیفیت رابطه و ازدواجها میرسد و نتیجه این مباحث چارچوبها، اصول و بنای رابطه شما با فردی دیگر میشود. اگر شما نتوانید فانتزیها و علایق خود را بیان کنید، هیچگاه با ورود به ازدواج نمیتوانید از آنها عبور نمایید.
بسیاری از افراد ازدواج را نوعی محدودیت تعریف میکنند. محدودیتی از جنس تغییر شیوه زندگی، تغییر رفتار، تغییر عادات و بازسازی کامل شخصیت. متاسفانه فراموش میکنیم که شخصیت یک انسان یک روزه و یک ماهه ساخته نمیشود که با یک مراسم و فرایند به نام ازدواج تغییر کند. اصولا تغییری در شخصیت افراد به وجود نمیآید مگر با صرف زمان بسیار زیاد و کمک مشاورین خبره. بنابراین در رابطه به دنبال تغییر کسی نباشید و صرفا به بیان نظرات در مورد آداب و شیوه زندگی پارتنر خود بسنده کنید. به کسی فشار وارد نکنید و اگر واقعا رابطه برای شما مشکل است و به هیچ نحوهای نمیتوانید مسائل پیش آمده را حل کنید، بهترین و سالمترین راه، جدایی است.
پاسخ سه: اهمیت سکسولوژی بر رابطه/ازدواج چقدر است؟
همانطور که اشاره شد، در سالهای اخیر راحتتر در مورد مباحث جنسی صحبت میشود. به حتی خوشبختانه پیش از امضای هر سند و قراردادی برخی زوجها با هم رابطه جنسی را تجربه میکنند. موضوعی که پیش میآید نه صرفا رابطه سادومازوخیسم بلکه نحوه بیان و مواجهه با آن هست. متاسفانه بسیاری از افراد علایق خود را به شکل منزجرکنندهای بیان میکنند. این شیوه بیان و نمایش گرایشها حتی افرادی که به BDSM علاقه دارند را از این افراد دور میکند.
مساله بعدی بر سکسولوژی، نزدیکی و هماهنگی علایق و خواستهها هست. اگر پیش از ازدواج یا در طول رابطه متوجه اختلاف سلیقه و علایق هستید، بهتر است رابطه را ادامه ندهید. همچنین بسیاری از افراد هستند که با پیش داوری و ذهنیت منفی به این مسایل نگاه میکنند. تغییر نگاه در این افراد نیازمند خواست خود آنها است. هرچقدر شما تلاش بکنید و فکتهای علمی برای آنها بفرستید، تا زمانی که این دسته افراد خود آمادگی پذیرش چنین گرایشی را نداشته باشند، به دیده نفرت به آن نگاه میکنند.
اما اگر شما با کسی ازدواج کردهاید و او هیچ علاقه و میلی به چنین روابطی ندارد، دو حالت وجود دارد. یا واقعا علاقه ندارد یا ترس از بیان دیدگاهها دارد. در مورد اول به هیچ عنوان نباید با زور و فشار اقدام کنید. پیامهای زیادی از طرف مردان متاهل دریافت میکنم که به دنبال ایجاد علاقه در همسر خود برای رابطه گروهی و موارد مشابه هستند. این رفتار نوعی تجاوز به علایق و حقوق پارتنر است و اصلا نباید ادامه پیدا کند.
اما افرادی که خجالت میکشند یا ترس از قضاوت شدن دارند، نیازمند زمان و صداقت در گفتار هستند. فرقی ندارد پارتنر شما مرد باشد یا زن، شما باید فضای امن برای بیان امیال شخصی را به وی بدهید. بسیاری از زوجها با من تماس میگیرند و تصور میکنند اگر یک بار به پارتنر خود فرصت «دامیننت» بودن در سکس را بدهند به معنی تغییر سبک زندگی فعلی و برده همیشگی شدن برای همسر است! تا زمانی که طرفین صادقانه در مورد BDSM و کلا سکس صحبت نکنند، به ارگاسم روانی و جسمی نمیرسند.
در نهایت اینکه تداوم و خوشحالی در رابطه صرفا به سکس یا رابطه بی دی اس ام، وابسته نیست اما گرایشهای جنسی یکی از عوامل مهم است.
اصلا مهم نیست شریک زندگی که انتخاب میکنید به BDSM گرایش داشته باشد یا نه. شما باید صادقانه امیال و فانتزیهای خود را بیان کنید و اگر علایق ایشان با علایق شما هماهنگ بود، به مرحله بعد و شروع رابطه در زیر یک سقف بروید.
اونتاشگال . خرداد ۱۴۰۰
نوشتههای روزمره، خاطرات و مطالب بیشتر از اونتاشگال را در شبکههای اجتماعی دنبال کنید
دوست دامیننت عزیزم میسترسآبان به عنوان نویسنده مهمان محبت کردند و این یادداشت رو برای وبلاگ اونتاشگال ارسال نمودند. این یادداشت حاصل تجربیات شخصی ایشان است. مردهایی که مایل هستند میسترس پیدا کنند و برده یک میسترس شوند، به نظرم حتما این تجربه را با دقت و تمرکز، چند بار مطالعه کنند.
افراد زیادی هستند به دنبال فضاها و جوامع BDSM میگردند و تصور آنها کاملا برگرفته از پورن هست و تصور میکنند هر خانمی به آنها رسید در مهمانی به دنبال اسپنک کردن میرود. واقعیت را باید از فیلم جدا کرد و در کشورهایی که BDSM پارتی در کلابها انجام میدهند، افراد با صرف هزینه شرکت میکنند و شرایط بسیار سختی برای ورود آنها در نظر گرفته میشود. اگر شما در ایران زندگی میکنید، شکی نیست که امکان استفاده از چنین فضایی را ندارید. پس باید سعی کنید نظر یک دامیننت را به خوبی جلب کرده و بر روی رشد شخصیت خود بیشتر تمرکز کنید.
شما نیز در زمینههای مختلف گرایش BDSM مطالب خود را بنویسید تا با ذکر نام همراه با لینک اینستاگرام یا توییتر به عنوان نویسنده مهمان منتشر شود. کافیست در صفحه تماس یا با ایمیل Work[@]untashgaal.com مقالات و نوشتههای خود را ارسال کنید. مطالب منتشر شده در این صفحه تایید یا رد نمیشوند و مسئولیت آن با نویسنده است.
حمایت از وبلاگ اونتاشگال
کمتر از چند ماه تا پایان حق اشتراک سالانه وبلاگ اونتاشگال باقی مانده است. با حمایت مالی از این وبلاگ و خرید طرحهای آن، به حفظ و نگهداری و توسعه محتوای وبلاگ اونتاشگال کمک کنید. توجه کنید که تمامی پرداختها محرمانه باقی میماند. در صورت عدم حمایت مشترکین و خوانندگان، احتمال تعطیلی وبلاگ بعید نیست.
من آبان هستم و ۳۲ سال سن دارم. در زندگی دامیننت هستم و بیشتر از ۸ ساله که به طور جدی این سبک زندگی رو دنبال کرده و رابطه وانیلا نداشتم. البته که علاقه و گرایش من به BDSM خیلی قدیمیتر هست و سفر به OWK یا Other World Kingdom رویای نوجوانی من بوده و این تمایل از آن سالها با من هست. اینجا هم دعوت شدم که به عنوان دامیننت برای شما بنویسم و بابت دعوت بسیار خوشحالم.
مایل نیستم لقب نویسنده این یادداشت، میسترس باشه، چون فکر میکنم اگر چه سلیقه و علاقه من به بی دی اس ام برام مهم هست و شاید بخش تاثیرگذاری از شخصیتم باشه، اما این که دقیقا نوع گرایشم چیه واقعا تاثیری روی هویتم نداره. من هم یک آدمم درست شبیه شما ولی با گرایش دامیننت، البته نه از اون دامیننتهایی که خیلی بی منطق هستن و فکر میکنن کل دنیا حول محور اونها میچرخه.
من در یک خانواده سنتى بزرگ نشدم و پدرم رو در سن پایین از دست دادم و برادرى هم نداشتم. براى همین خیلى از آشنایىهای من با روحیات مردونه یک مرد برام دیرتر شروع شد. مستقل بزرگ شده بودم و از اطرافیان مىشنیدم که رفتارهاى یک زن مستقل مىتونه براى شخصیت مرد سنتى ناخوشایند باشه و مردونگیش رو جریحهدار کنه. کم کم فهمیدم این مردونگى مرد سنتى در همه چیز وجود داره و هر جا پا بگذاری، جریحه دارش کردى. مثلا اگه بخواى سهم خودت رو از پول غذا بدى، اگه بخواى قوى باشى، حتى اگه بتونى در سفت شیشه مربا رو خودت باز کنى. تازه علاوه بر همه اینها موضوعات مربوط به اندازه آلت و کاراییش هم اهمیت ویژهای داره!
اینجورى شد که فهمیدم مردونگی براى مرد سنتى برخلاف تبلیغات چیزى بسیار شکننده است که حرکت شخصیت مستقل دیگرى مىتونه ضربات جبران ناپذیری به اون وارد کنه. پذیرش چنین موجودی به خصوص با نوع سلیقه من کار رو حسابی مشکل میکرد.
مرد سابمیسیو و سلطهپذیر
در کنار مرد سنتی که توضیح دادم، بنا به علایقم با یک نوع دیگر مرد هم آشنا شدم. این نوع مرد شجاع بود و میتونست اعتماد کنه و با دستان و چشمان بسته وجود خودش رو به دیگرى بسپره. مردی که میتونست اطمینان داشته باشه که دیگری مراقب جان و روح او و خودش هست. این مرد با شوق زانو میزنه و همه باورهاى مردانگى سنتى رو دونه دونه به چالش میکشه، میشکنه و همچنان جذابیت داره و خواستنی هست. این مرد پاى علاقهاش مىایسته، از قضاوت شدن نیترسه و براى لذت خود و زن محبوبش شجاعانه یک بازی خاص رو با قواعد کاملا متفاوتى شروع مىکنه.
پس از پایان بازى آغوش چنین مردى برای من بسیار لذت بخشتر و قابل احترامتره چون ارزش او ورای باورهای مرسوم جامعه بود، هست و به چیزهاى دیگری مىنازید و من از به سلطه درآوردن و کنترل چنین وجود نازنینی، به خود مىنازم. مردى با حس ساب (مطیع و پیرو) براى من مردى از جنس دومی که شناختم، انتخاب اول و آخرم شد.
در طول زمان دیدم که بسیاری از مردان سلطهپذیر نگران نقش خود در رابطه طولانی مدت هستند. آنها میترسند که پذیرفتن نقش برده باعث متزلزل شدن جایگاهشون بشه. برای من به عنوان زن دامیننت، هرگز اینطور نیست و فکر میکنم دامیننتهای زیادی نیز با من هم عقیده باشند. به وقت مناسب چنین مردی میتواند به سادگی برای من تکیهگاه باشه. ضعفهای او رو میدونم، روح برهنهاش رو لمس کردهام و شاید گاهی او رو بهتر از خودش بلد باشم اما با همه اینها همیشه میدونم او کسی که هست که شجاعت داشته و خلاف جریان آب شنا کرده و همین جسارت او در انتخاب چیزی که دوست داره به حد زیادی به من حس آرامش میده جوری که بدونم او میتونه در شرایط نیاز به اندازه هر دو ما قوی باشه.
رابطه با مرد ساب میسیو و مطیع
اگر زن دامیننت یا مرد ساب میسیو هستید و از چنین شناختی حس خوبی میگیرید، این حس خوب میتونه شروعی برای آشنایی بیشتر و ایجاد یک ارتباط دو نفره باشه. این ارتباط دو نفره در نگاه اول پیچیدگیهایی داره. ممکنه که سخت به نظر برسه که کجای آن شبیه یک رابطه مرسومتر هست و کجای آن باید تفاوتهای داشته باشه. شناخت درست این شباهتها و تفاوتها می تونه در شروع رابطه برای من، یکی از زیباترین ویژگیهای یک ساب جذاب باشه.
شروع آشنایی و ایجاد رابطه ارباب و برده
بله درسته که نقش یک نفر سلطهپذیر است اما این رابطه هم مثل هر رابطه دیگری که بین دو نفر به قصد ارتباط عاطفی یا حتی صرفا جنسی ایجاد میشه، نیازمند رسیدن به حدی از اینتیمسی یا نزدیکی هست و علاوه بر اون هر یک از شما باید از دیگری خوشتون بیاد و طرف مقابل برای شما جذاب باشه و بخواهید که این نزدیکی رو با او داشته باشید. این نکته برای هر رابطهای مهم هست.
دفعات زیادی با این موضوع مواجه شدم که کسی به من میگه: «خب مرا آنطور که دوست دارید تربیت کنید مگر شما دامیننت نیستید؟» این یکی از حرص در آورترین حرفهایی هست که به عمرم شنیدهام. من باید اول از تو که میخواهی به من خدمت کنی، خوشم بیاد، جذب تو بشم و تو به عنوان یک انسان برای من جالب باشی و بتونی من رو تحت تاثیر قرار دهی تا من بخوام با تو ارتباط برقرار کنم و به تو چیزی یاد بدم.
دوست اسلیو عزیز، در این رابطه هم مانند هر نوع رابطهای اگر پیشنهاد دهنده هستی و وارد فضای شخصی کسی میشی، باید بتونی ابتدا جذابیتی ایجاد کنی، شرایط خوبی برای تمایل به آشنایی داشته باشی و بعد وارد فضای بی دی اس ام بشی. به حریم خصوصی افراد احترام بگذارید و لطفا لطفا رابطه رو با اصرار نخواهید. یادتون باشه که این یک رابطه دو نفره است و باید با تمایل دو نفرهای هم ایجاد بشه و فراموش نکنید که ممکنه طرف مقابل در مسیر شناختن شما نیاز به زمان داشته باشه و یا نهایتا جواب منفی بده. سعی نکنین از راهی غیر از جذابیتهای مردونه برای ایجاد ارتباط، خودتون رو به کسی تحمیل کنین چون فقط جایگاهتون رو خراب میکنید.
اگه خیلی تمایل دارین سعی کنین برای میسترس و دامیننت خانمی که به اون علاقهمند هستید، جذاب بشین نه اینکه رابطه رو از روی ترحم بخواهید. سعی کنین به دامیننت اثبات کنین که گزینه خوبی برای شروع ارتباط هستین و در شروع رابطه منفعل نباشید. همچنین کاری نکنین که اون فکر کنه شما با همه دامیننتها همین رفتار رو دارید.
ادامه و حفظ رابطه بی دی اس ام
خب وارد رابطه شدید و موفق شدین که نظر دامیننت مورد علاقهتون رو جلب کنید و باهاش یک ارتباط بسازین. اینجا لازمه که غیر از مهارتهای کلی ارتباطی (که باید بلد باشید و اگر نمیدونید حتما باید یاد بگیرید)، شما به عنوان مرد سابمیسیو و مطیع، این چند تا نکته رو برای حفظ یک رابطه از من گوش کنید و یاد بگیرید.
اگر وارد یک رابطه دامیننت/سابمیسیو میشین به خصوص اگه ارتباطتون طولانیه یادتون باشه که یک زن دامیننت هنوز هم یک زنه و ممکنه نیازهای زنانهتری داشته باشه. ممکنه گاهی حتی بخواد که لوس یا حمایت بشه؛ جوری رفتار نکنین که انگار این با حس سلطهگری او در تضاده. یاد بگیرین که برای یک رابطه به خصوص طولانی، همه چیز نمیتونه همیشه فقط در قالب رابطه بی دی اس امی پیش بره و این رابطه بخشهای دیگهای هم داره و آدم ها نیازهای دیگهای هم دارن.
دامیننت مقابل شما یک آدم آهنی خالی از احساس نیست. درسته که ممکنه در مواقعی بهتر از شما بتونه خودش رو کنترل کنه ولی به این معنی نیست که نیازهای عاطفی نداره و شما مسئولیتی ندارید که به این نیازها توجه کنید. درسته که شما به عنوان یک ساب ممکنه حق تصمیمگیری کمی در بسیاری از موارد داشته باشین ولی یادتون باشه که این به معنی این نیست که شما کل مسئولیت یک طرف رابطه بودن رو کامل انکار کنین و مثل یک عروسک منفعل باشین. همه آدمها از دیدن تلاش برای اینکه بهشون حس خوب داده بشه لذت میبرن و دامیننتها هم در درجه اول، انسان هستند. پس در رابطه کمتر حرف بزنید و بیشتر عمل کنید.
من سابهای زیادی رو دیدم که میگن من برای خوشحالی شما هرکاری می کنم اما در اولین جایی که کار یکمی سخت و یا حتی غیر جنسی بوده کامل تغییر موضع دادن. منظورم از کار غیر جنسی این نیست که ساب باید همه کارهای دامیننت رو انجام بده و رابطه حالتی از سواستفاده داشته باشه ولی در یک رابطه عادی زمانی که دو نفر در رابطه هستن، به هم کمک میکنن یا به خاطر دیگری تلاش میکنند.
در نهایت لطفا سعی نکنین همیشه مشکلات و دلخوریهای رابطه رو در قالب اس امی و مثلا با تنبیه حل کنین؛ تنبیه کردن، لمس و هر شکلی از این بازی نیازمند اون حس خوب و نزدیکی هست. اگر من از پارتنرم خیلی عصبانی هستم و رنجیدهام، نمیتونم برای کاهش رنجم اون رو کتک بزنم، چون اولا کتک زدن من دیگه در این حالت از حالت امن خودش ممکنه خارج بشه و هم اینکه ممکنه من حتی نخوام ریختش رو ببینم، نه اینکه کاری رو بکنم که اون هم تا حد زیادی بهش علاقه داره.
پیشنهاد میکنم برای شروع و داشتن رابطههای بهتر یکم از دنیای فانتزی و پورن بیاین بیرون، بیشتر فکر کنین، با طرف مقابلتون مفصل صحبت کنید و واقعیت وجود همدیگه رو بشناسید. این رو هم یادتون باشه همونطور که یک زوج وانیلایی ممکنه با هم مچ نباشن و رابطه خوبی نداشته باشن، یک زوج هم به صرف داشتن علاقه به بی دی اس ام با هم بهترین نمیشن. پس آدمها رو دونه دونه بشناسیم و تصور قالبی نداشته باشین. بسیاری از مواردی که اینجا نوشتم، صرفا سلیقه من هستند و ممکنه دامیننت دیگری، نوعی دیگه فکر کنه.
ممنونم اول از اونتاشگال عزیز که به من پیشنهاد نوشتن به عنوان نویسنده مهمان رو داد.
برای یک دامیننت، چالش نقش بسیار زیادی در پیش بردن رابطه و گرایش سادومازوخیسم دارد. اگر شما نتوانید دامیننت را ترغیب به توجه کنید، او علاقهای به کنترل تربیت شما نخواهد داشت. هیچوقت برای فرار از تنهایی یک رابطه را شروع نکنید. پس از شناخت و آشتی خالصانه با خود به سراغ دیگری بروید. چنین رابطهای چه وانیلا چه ارباب و بردهای، پایدارتر خواهد بود.
دو مجری وبسایت buzzfeed برای تجربه بهتر اسپک تراپی و اسپنکینگ جهت ترک برخی عادات خود به سراغ میسترس کین که دامیننتریکس است میروند. تجربه اسپنک برندا و سارا را با زیرنویس فارسی از اونتاشگال ببینید.
اما چه شما یک اسپنکر تازه کار باشید و چه مستری قدرتمند که میخواهد رد دستش روی بدن برده بماند، هرچند که انجام اسپنک امری کاملا نرمال و جالب است، همچنان دارید به شخصی ضربه وارد میکنید. در این مقاله میگوییم که چگونه آن را با احترام و سکسی انجام دهید.
اسپنک تراپی چیزی فراتر از دنیای BDSM است. نوعی تنبیه خودخواسته که به شما در ترک عادات کمک میکند. پیش از شروع آن سعی کنید بیشتر در مورد اسپنک تراپی بدانید و با پارتنری آن را تجربه کنید که به خوبی به احساسات و خشم خود کنترل دارد.
اونتاشگال . اردیبهشت ۱۴۰۰
نوشتههای روزمره، خاطرات و مطالب بیشتر از اونتاشگال را در شبکههای اجتماعی دنبال کنید
پیشتر در مورد برت توضیح دادیم. اینکه شخصی خود را ساب میسیو بداند اما نخواهد کاملا آن را نشان دهد! تا حدی چنین رفتاری برای یک سابمیسیو قابل قبول است. اما اینکه یک دامیننت نیز خود را برت بداند، کاملا عجیب است! در گفتگویی که با دوست عزیزم راژان دامینری در خصوص برتها داشتم، ایشان به صورت جدی به تحلیل و بررسی برتها به خصوص برت تیمر (برت رامکننده) پرداختهاند و ترجمه یک مقاله را برای شما منتشر میکنیم.
مقالهای که مطالعه میکنید در دستهبندی سبک زندگی ارباب و برده قرار دارد و در وبسایت Dominant Desires انتشار یافته است. ترجمه توسط ماتیلداصورت گرفته است و در وبلاگ اونتاشگال منتشر میگردد.
حمایت از وبلاگ اونتاشگال
کمتر از چند ماه تا پایان حق اشتراک سالانه وبلاگ اونتاشگال باقی مانده است. با حمایت مالی از این وبلاگ و خرید طرحهای آن، به حفظ و نگهداری و توسعه محتوای وبلاگ اونتاشگال کمک کنید. توجه کنید که تمامی پرداختها محرمانه باقی میماند. در صورت عدم حمایت مشترکین و خوانندگان، احتمال تعطیلی وبلاگ بعید نیست.
اینجا سوالی از یک سابمیسیو داریم که کمی با دوست پسرش مشکل دارد، دوست پسر دامیننتی که خود را برت تیمر (Brat Tamer) مینامد. ماجرا را در زیر بخوانید:
من و دوست پسرم دعوامون شد و او هی بدجنستر و بدتر شد. او خودش را ۱۰۰٪ یک برت تیمر میداند و مرا بدون هیچ دلیلی، حتی وقتهایی که تنها میخواهم سابمیسیو و مطیع باشم تنبیه میکند. او از مطیع بودن من خوشش نمیاد و میگوید حوصلهسربر است.
من سعی کردم با کمی گستاخ بودن، شیطونتر وسرکشتر باشم و حال او دائما القابی را به من اختصاص میدهد. بارها به او گفتهام وقتی مرا احمق یا کودن صدا میزند واقعا به احساساتم لطمه وارد میکند و من اصلا رضایت ندارم. وقتی ناراحت میشود هیچ چیزی نمیگوید و فقط فحش میدهد. میگوید جنده بودن با برت بودن تفاوت دارد، اما این اولین باری نیست که این القاب را بر من نام نهاده.
او عاشق بازی تنفس، باندیج، لاتکس، چرم و تحقیر است، همچنین از سرکش بودن نیز لذت میبرد. من به او گفتم با چرم و لاتکس موافقم به شرطی که سرم پوشیده نباشد و تنها در حالتی که با دستانش نفسم را کنترل کند با بازی تنفس موافقم زیرا اینگونه میتواند دقیق متوجه وضعیتم شود، من به کیفها و وسایل اینچنینی اعتماد ندارم. به او گفتم اصلا به چستیتی علاقهای ندارم اما دیروز یک عدد چستیتی برایم خرید، هرچند به او گفتم این از حد گذشتن بزرگی بود نمیدانم چه باید بکنم.
آیا باید با او به هم بزنم؟ با وجود این که قبلا صحبت کردهایم و به او گفتهام این مسائل مرا آزار میدهند؟
خب… بله. بله تو باید با او به هم بزنی. اما من به جای این که فقط تو را از آن رابطه بیرون کنم، دلیل حرفم را برایت توضیح میدهم. اگرچه مطمئنم میدانستی این کار را انجام خواهم داد. خب، شروع میکنیم.
برت تیمرها وجود حقیقی ندارند
تو گفتی او خودش را ۱۰۰٪ یک برت تیمر میداند و با توجه به حرف من، این دیگه چه کوفتیه؟ اوه بله، برت تیمر یکی از عبارات احمقانه ایست که یکسری افراد احمق برای تطابق خود با موقعیتی که به آن تعلق نداشتند ایجاد کردند و این عبارت برای اشخاص احمق مشابه دیگر نیز جور درآمد. مثل خود عبارت برت. از آنجایی که شما تا به حال عقیده من درباره برتها را نشنیدهاید: برت موقعیتی برای شخص سابمیسیو است که در عین حال خود را سابمیسیو نمیداند. یک صفت مزخرف.
دوباره تکرار میکنم: برتها به دلایل زیر به وجود آمدهاند: (و این مسئله اتفاقی ناگهانی برای شما یا کس دیگری نیست)
افراد تازه وارد به این لایف استایل نمیدانستند که این فقط کینک است و هیچ کس ایراد آنها را اصلاح نکرد (احتمالا چون آنها خود را نمیشناختند).
سایت فت لایف آپشن مزخرفی برای بیشتر دیده شدن توسط تماشاچیان فراهم کرد (می توان گفت اتفاق مشابه در هجوم افراد به نقش ددی دامیننت در چندسال اخیر بود).
پارتنرهای دامیننتی که این افراد داشتهاند میخواستند با دادن اجازه شیطنت و گستاخی به برده خود برای خوب مراقبت نکردن از او بهانهای داشته باشند و در انتها بگویند:«اوه، خیلی دختر شیطونی بودی، نتیجهاش رو خواهی دید.»
دامیننتهای فوق الذکر که واقعا چیزی از وظایف و نقش یک دامیننت نمیدانند، همچنین سابمیسیوهایی که آگاهی کافی ندارند.
این کار و رفتار به شدت اشتباه است.
با توجه به پیام تو، اشتباههای خیلی زیادی در هرچیزی که به آن اشاره کردی وجود دارد. آنقدر زیاد که حتی نمیدانم از کجا باید شروع به توضیح دادن کنم. لذا از همان ابتدا شروع میکنم.
می گویی او بدون هیچ دلیلی تو را تنبیه میکند. خب این یک شمشیر دولبه است، چون اگر او تو را برای چیز مشخصی تنبیه میکرد (در واقع موردی که از قبل دربارهاش صحبت و قوانین تعیین شده)، در این صورت متاسفانه باید انتظار این تنبیه را میداشتی.
آن محرکهای که شامل رفتار سابمیسیو و برت در روی اعصاب رفتن میشود، چیزیست که فقط در تخت خواب جواب میدهد چرا که هیچ دامیننتی مایل نیست خارج از تخت با چنین رفتاری کنار بیاید.
به هر حال، اگر او فقط با هدف تنبیه کردن تو را تنبیه میکند، یا تنبیه با خطایی که انجام دادی همخوانی ندارد، این مثالی از سواستفاده از جایگاه دامیننت در توانایی تنبیه سابمیسیو است، که اشتباه است و اصلا نباید آن را تحمل کرد.
یک دامیننت برت؟ این دیگه چه کوفتیه؟
در ادامه، تو اشاره کردی که او یک برت است. این چه اسمی است دیگه؟ دامیننتهای واقعی اصلا برت نیستند. چند لحظه پیش به عقیدهام درباره برتها اشاره کردم که اصلا رفتار صحیحی برای یک سابمیسیو نیست. اما یک دامیننت برت؟ افتضاحترین است. آیا اصلا به نظر میرسه این وضعیت بتونه کمترین حسی ایجاد کنه؟ قبل از این که هرکدام از شما بخواهد با بیان این که BDSM استنتاجی است، BDSM غیرعینی(Subjective) است(به نوعی صحیح است) یا BDSM هر کوفتی است که میخواهید با آن خود را قانع کنید. من مودبانه میگویم خفه شید و بعد از صحبت کردن با کسی که از سال 1997 بخشی از این لایف استایل بوده و میفهمد منظورتان چیست با من حرف بزنید.
سرزنش کردن کافیست
اول از همه، یک سابمیسیو واقعا سابمیسیو است. این موضوع کاملا در عنوان او ذکر شده و مشخص است. دوم، اگر او اسم خود را یک دامیننت میگذارد (راستش را بخواهید، احتمالا او تنها کسی است که خود را اینگونه صدا میکند.) دامیننتها سابمیسیو دارند. اگر غیر از این باشد، آنها فقط تاپ هستند و نه دامیننت و باید این موضوع را تنها در شرایط خاص ابراز کنند و نه همیشگی. در نهایت، اگر او (فرضا) قوانین خونی وضع میکند و نوع تبعیت شما را شکل میدهد، فقط دارد حوصله خود را سر میبرد، درست است؟
شکستن لیمیتها تنها در فانتزیهای نهایی به کار میآید
با توجه به چیزی که گفتی، به نظر میرسد تو درباره هارد لیمیتهای خود صحبت کردهای اما او هنوز به شکستن آنها ادامه میدهد (اتفاقی تنها در موقعیتهای خیلی محدودی پیش میآید، اما به صورت کلی نباید رخ دهد) یا سعی میکند تو را تحت فشار قرار دهد تا کاری انجام دهی که قبلا گفته بودی به آن علاقه نداری (تفاوت زیادی است بین مجبور کردن و تحت فشار قرار دادن).
در خصوص تحقیر، او به تحقیر کردن نیز علاقه دارد، یا بر این عقیده است باید داشته باشد، این موضوع به خوبی مشخص میکند چرا تو را به القاب تحقیرآمیز صدا میکند. اما با این وجود تو به وضوح به او گفتهای که اینگونه خطاب قرار گرفتن به احساساتت لطمه وارد میکند و تحقیر یکی از هاردلیمیتهای توست و او بدون توجه این کار را انجام میدهد. راههای زیادی وجود دارد تا بدون فحاشی و تحقیر به شخصی نشان دهید کاری را اشتباه یا خارج از رضایت شما انجام میدهد (مگر این که شما یک بچه باشید).
هیچ کدام از کارهایی که او انجام میدهد به کینک ارتباطی ندارد و به سادگی به نظر میرسد او از مذکر بودن لذت میبرد.
چیزهایی هستند که فکر میکنم باید به طور جدی دربارهشان فکر کنی: آیا این شخص واقعا، واقعا شخصی است که بتوانی به کارها و حرکاتش اعتماد کنی، یا کسی است که بتوانی به عنوان یک رهبر او را بپذیری؟
به هرحال، اگر این چیزی است که تو از رابطه با او میخواهی (و من هیچ دلیل برای این که چرا چنین چیزی میخواهی پیدا نمیکنم)، باید دوباره واضح با او صحبت کنی و محدودیتهایت را تعیین کنی. اگر فحش خوردن و بی دلیل تنبیه شدن برایت محدودیت است و او همچنان به محدودیتهایت اهمیتی نمیدهد، دیگر واقعا باید کاملا جدی به این رابطه پایان بدهی.
نتیجه گیری
در انتها، شما پارتنرهای نامناسبی برای یکدیگر هستید و برای این گفتهام دلایل زیادی وجود دارد. اول این که با این عقیدهای که او درباره BDSM و KINK دارد به نظر میرسد پارتنرت تجربه اندکی در این سبک زندگی داشته باشد و تنها چیزهایی از فیلمهای پورن یاد گرفته است. دوم این که به نظر میرسد او ترجیح میدهد به جای یک گفت و گوی واقعی و جدی تنها مثل یک کون کن رفتار کند. باز هم میگویم، طبق این دلایل تو واقعا باید این رابطه را به پایان برسانی.
در صورتی که مایل هستید در مورد رابطه و علایق خود مشاوره عمومی دریافت کنید، در صفحه تماس با ذکر تمام موارد پیام خود را ارسال کنید.
اونتاشگال . اسفند ۱۳۹۹. تصاویر از Tim Rise
نوشتههای روزمره، خاطرات و مطالب بیشتر از اونتاشگال را در شبکههای اجتماعی دنبال کنید
آزمونهای سنجش BDSM در فضای اینترنت چند سالی است که استفاده میشوند. هیچ آزمونی بهتر از تشخیص و تست توسط روانشناسان خبره سادومازوخیسم نیست. از آزمونهای آنلاین استفاده کنید اما به آنها استناد نکنید.
سلطهگری بر پارتنر خود همیشه تحریک کننده است، اما تصور کنید که چقدر چشم دوختن برده بر پوشش خشن و سکسی شما شهوت برانگیز خواهد بود. او برای بازی باندیج بعدی اشتیاق فراوان خواهد داشت و شما میدانید این به چه معناست. فارغ از سطح تمایلات جنسی خود برای شکستن رکوردی بالا! منظر چه هستید؟ از ناحیه امن خود خارج شوید و زیباییها را در باندیج، خشونت و مسائل خاص ببینید. پیش بروید، سلطهگری کنید!
به عنوان یک خانم میسترس فکر میکنید چند درصد دامیننت هستید؟ در جدول زیر عباراتی را میبینید که اغلب توسط افراد این حوزه استفاده میشوند. آنهایی را که دوست دارید، تجربه کردهاید یا در آینده برایش برنامه دارید را انتخاب کنید.
بسته شدن
هارنس
دستبند
بوت چرمی
اسپنک
شلاق
کلمه ایمنی
چشم بند
لاتکس
قلاده
کنترل ذهنی
تقاضای تحقیر
کاستوم گربهای
فلک پا
بازی با نوک سینه
گگ و دهن بند
دستکش چرمی
پدل اسپنک
سویچ
شلاق اسب
شلاق رشتهای
شوک الکتریکی
چستیتی
استراپون و دیلدو
حلقه O آلت
باندیج با طناب
لذت درد
ست چرم و تنگ
گیره نوک سینه
خفگی با نایلون
تمسخر برده
تاپ و قوی
چوکر چرمی
سیاهچاله و اتاق وحشت
زنجیر قلاده
نقش و رول پلی
با توجه به تعداد کلماتی که انتخاب کردهاید سطح خود را پیدا کنید:
از ۱ تا ۹: یک تازه کار خشن هستد. ۲۵٪ از افراد این دسته بسیار با استعدادند. وارد دنیای BDSM شدهاید اما بدون شک چیزهای خیلی بیشتری باید بیاموزید. این را نشانهای برای آن که علایق خود را یک قدم پیش ببرید، بدانید! از قیدهای خود رها شوید و بیشتر به دنیای سلطهگری توجه کنید
از ۱۰ تا ۱۸: یک میسترس واقعی با ۵۰٪ سلطهگری که در خون شما جریان دارد و منتظر فرصتی است تا آزادانه به بیرون راه پیدا کند. شما کینک درون خود و چیزی که میخواهید را میشناسید! استایل جذاب دامیینت گونه خود را امتحان کرده و برای پارتنر خودنمایی کنید.
از ۱۹ تا ۲۷: یک میسترس حرفهای هستید. به عبارتی شما درک کامل برای اداره یک تخت خواب یا سیاهچاله سکسی را دارید! شما تکنیکهای حرفهای BDSM را آموختهاید و احتمالا در حال حاضر بردهای تحت کنترل خود دارید.
از ۲۸ تا ۳۶: شما ۱۰۰ درصد یک میسترس شرور هستید! رگه دامیننتی شما خارج از مقایسه است. قدرت لبریز شده شما نمیتواند خود را کنترل کند و این مشخص است! بزرگان BDSM به شما افتخار میکنند!
یک میسترس کسی نیست که بخواهد از آموختن دانش جدید درباره مسائل خاص خجالت بکشد. معیارهای سلطهگری را به دست بیاورید و از آن لذت ببرید. مطالب مربوط به میسترسها را در این صفحه بخوانید.
یکی از بهترین وبلاگها در زمینه آموزش اسلیو، وبلاگ خانم لونا کیام است. ایشان به خوبی جنبههای مختلف یک سابمیسیو را شرح میدهد. در این نوشته تجربه شخصی ایشان در انتخاب یک لباس مناسب برای اسلیو را مطالعه میکنید.
مقالهای که مطالعه میکنید در دستهبندی سبک زندگی ارباب و برده قرار دارد و در وبسایت Submissive Guide انتشار یافته است. ترجمه توسط ماتیلداصورت گرفته است و در وبلاگ اونتاشگال منتشر میگردد.
حمایت از وبلاگ اونتاشگال
کمتر از چند ماه تا پایان حق اشتراک سالانه وبلاگ اونتاشگال باقی مانده است. با حمایت مالی از این وبلاگ و خرید طرحهای آن، به حفظ و نگهداری و توسعه محتوای وبلاگ اونتاشگال کمک کنید. توجه کنید که تمامی پرداختها محرمانه باقی میماند. در صورت عدم حمایت مشترکین و خوانندگان، احتمال تعطیلی وبلاگ بعید نیست.
لونا کیام: فکر کردم به عنوان یک اسلیو برای شما یک داستان شخصی از زندگی خود بگویم که چگونه در مسیری خاص و فوق العاده شکل گرفت.
در رابطه ما هرگز وظیفه پارتنرم نبوده که پیش قدم شود و به رابطه قدرتمند فعلیمان هیجان ببخشد، بلکه او عاشق این است که من برایش پیش قدم شوم. خب، من اخیرا نظر او را درباره خرید یک ست لباس خاص که طی روز و در خانه بپوشم پرسیدم. او خیلی هیجان زده شد و در مرتبه اول خواست بداند این لباس شامل چه اجزایی میشود و دوم این که چرا من به چنین چیزی علاقه دارم.
کنار آمدن و فراهم کردن چیزی که میخواستم بپوشم راحت بود و او نیز نظرات شخصی خود را به آن افزود. در یک روز عادی هر دو ما برهنه هستیم. گاهی اگر هوا سرد باشد جوراب میپوشیم اما تا مجبور نشویم لباسی نمیپوشیم. این موضوع باعث میشود احساس شلختگی و ژولیدگی داشته باشم (هنگامی که اینگونه برهنه هستم موهایم را نیز درست نمیکنم و آرایشی ندارم). میخواستم احساس فعال و مفید بودن بیشتری در طی روز داشته باشم و برای او جذابتر به نظر بیایم. به همین خاطر از او پرسیدم اگر ایرادی ندارد لباس مخصوصی بپوشم و کمی موها و صورتم را آرایش کنم. قلاده و مچ بندهایم را نیز به این ترکیب اضافه کردم چون هنگامی که آن را پوشیدهام، همیشه برای بازی احساس آمادگی میکنم. او بات پلاگ را نیز اضافه کرد. خیلی خوشحال نشدم اما خیلی هم بد نبود.
تصمیم در مورد پوشش من گرفته شد
از همان ابتدا میدانستم که قادر نخواهم بود هرروز آن را بپوشم – تنها به این دلیل که من تعداد خیلی زیادی لباسهای سکسی و کاستوم ندارم و این که باید در روزهای پرفشار فضای ذهنی بازی داشته باشم. پس به نظر میرسد یک روز در هفته برای شروع خوب باشد. برای انتخاب لباس و پوشیدنش مقابل اربابم خیلی هیجان زده بودم. حتی اگر درطول روز خیلی یکدیگر را نبینیم، اینگونه میدانم که اگر مرا به اتاق کار خود فرا خواند یا در پذیرایی نامم را صدا زد من آمادهام. احساس مفید بودن بیشتری دارم و راحتترم، حتی اگر لباسها خیلی مناسبتی بوده و برای استفاده در طول روز طراحی نشده باشند.
اما پوشش یک برده به چه شکل است؟ میتواند شبیه چیزی باشد که من و پارتنرم انتخاب کردیم؟
تجربه و امتحان کردن
خانوادهای کینکی را میشناسم که کد لباس دارند و بردهها همیشه پیراهنهای خاکی رنگ با دکمههای سیاه میپوشند. بردههایی هستند که اجازه ندارند لباس زیر و سوتین بپوشند و حتی باید از ستهای هماهنگ و یکپارچه استفاده کنند. بعضیها کمربند، جوراب، گارتر و کفشهای پاشنه بلند میپوشند. تمامی اینها نوعی یونیفورم هستند. حتی کسانی را دیدهام که به ایدهها و فانتزیهای غیرعملی در زندگی واقعی میخندند.
من و اربابم هنوز داریم بر روی این موضوع کار میکنیم. آن را تعدیل کرده و تغییر خواهیم داد تا هنگامی که کاملا مناسب ما شود. این به این معنی است که من برای تطبیق با پروتوکل جدید بودجه جداگانهای برای خرید لباس خواهم داشت. حتی شاید او به تعداد روزهایی که باید با یونیفورم باشم بیافزاید که این مسئله تمرکز و توجه بیشتری به جزئیات از ناحیه من میطلبد. این کار اخیرا منجر به بازیهای بیشتری شده، باعث شده آگاهی بیشتری نسبت به جایگاه خود داشته باشم و همواره در طول روز زمزمهای از خدمت کردن به او در ذهنم باشد.
یونیفورم برای برده چیزی نیست که ان را ضروری بدانم. ما ۹ سال با یکدیگر بوده ایم و من لباسی نداشتم. این تغییر جدید به این علت نیست که رابطه ما داشت به مشکل میخورد. اضافه کردن چیزی مانند یک لباس هیچ مشکلی را حل نمیکند. من تنها ایدهای داشتم و آن را با پارتنر خود در میان گداشتم. داریم سعی میکنیم آن را امتحان کنیم. شاید مفید نباشد یا شاید اثری کوتاه مدت داشته باشد. به هر حال امتحان کردن چیزهای جدید جالب است و یک یونیفورم اسلیو چیز جالب سادهای به نظر میرسد.
آیا شما یونیفورم خاصی برای جلسات خود انتخاب کردهاید؟ به عنوان یک سابمیسیو چقدر در ایده دادن برای کارهای جدید، اختیار عمل و آزادی دارید؟ این رابطه قرار است دو طرفه باشد و به هر دو شما آرامش بدهد. پس کاری که به شما لذت میدهد را انجام دهید.
پوشش و لباسی که شما برای یک جلسه BDSM یا حتی پیش از آن، جلب رضایت و نظر پارتنر جدید خود در قرار ملاقات انتخاب میکنید، تاثیر بسیاری بر نمایش شخصیت و جنبههای فردی شما دارد. در رابطه نیز افراد با چه پوششی بهتر است حضور داشته باشند و اینکه تا چه حد دامیننت میتواند بر انتخاب پوشش سابمیسیو کنترل و نظارت داشته باشد؟ در چند مقاله مربوط به پوشش به این موارد میپردازیم.
مقالهای که مطالعه میکنید در دستهبندی سبک زندگی ارباب و برده قرار دارد و در وبسایت Submissive Guide انتشار یافته است. ترجمه توسط ماتیلداصورت گرفته است و در وبلاگ اونتاشگال منتشر میگردد.
حمایت از وبلاگ اونتاشگال
کمتر از چند ماه تا پایان حق اشتراک سالانه وبلاگ اونتاشگال باقی مانده است. با حمایت مالی از این وبلاگ و خرید طرحهای آن، به حفظ و نگهداری و توسعه محتوای وبلاگ اونتاشگال کمک کنید. توجه کنید که تمامی پرداختها محرمانه باقی میماند. در صورت عدم حمایت مشترکین و خوانندگان، احتمال تعطیلی وبلاگ بعید نیست.
لونا کیام: در یوتیوب سوالی درباره نحوه لباس پوشیدن از من پرسیده شد. من تنها میتوانم درباره چیزی که با آن آشنا هستم به شما بگویم، پس بدانید که انواع خیلی بیشتری از سبکهای لباس پوشیدن و دلایل خیلی زیادی برای آنها وجود دارد. من فرض میکنم شخصی که چنین سوالی از من پرسید میخواهد به صورت کلی درباره قانونها و پروتکلها بداند، نه درباره پوششی خاص!
بگذارید با مقایسه قانون و پروتکل شروع کنیم و تفاوت این دو را شرح دهیم. قانون چیزی است که اغلب مستقیما برای رفتاری گفته یا نوشته میشود و معمولا برای همیشه برقرار است. تا جایی که من میدانم، پروتکل مجموعهای از قانونهای نانوشته برای اهداف و شرایطی خاص است. یک پروتکل برای لباس عروسی با لباس تشییع جنازه تفاوت دارد، درست است؟ هیچ کس نباید به شما بگوید باید به شیوهای خاص لباس بپوشید؛ این قانونی ناگفته است. در شرایط BDSM ممکن است پروتکلی درباره گروهی از فعالیتها نوشته و پیش از شروع رابطه با آن موافقت کرده باشید. این نوع پیشرفتهتری از قانون است که تنها مربوط به یک رخداد یا گروهی از کارها میشود.
قانونها و پروتکلهای پوشش صحبت
یک پروتکل پوشش توسط دامیننت تعیین میگردد و طبق آن مشخص میشود سابمیسیو در هر شرایطی چگونه میتواند خود را عرضه کند. این پروتکلها میتوانند عادات آراستگی ساده باشند یا جزئیاتی ویژه از پوشش شام یا هنگام خواب را در بر بگیرد. اغلب اینها جزو اولین قوانینی هستند که در یک رابطه تعیین میگردند. قوانین میتوانند شامل زمانهایی باشند که میتوانید شیو کنید و نباید شیو کرده باشید، موهای خود را چگونه بیارایید یا حتی کی شرت بپوشید و کی بدون لباس زیر باشید.
اولین قانون من آن بود که حق نداشتم موهایم را کوتاه کنم. دامیننت من به موی بلند علاقه دارد و من تنها با اجازه او میتوانم گاهی موهایم را مرتب کنم اما هرگز اجازه ندارم بیش از مقدار مشخصی از آن را بچینم. آرایشگر من هم با این تغییرات کنار آمده و هربار از من میپرسد چقدر میتواند موهایم را کوتاه کند که دوست پسرم ناراحت نشود. قانون بعدی درباره شیو کردن بود.
حال هر دامیننتی اولویتهایی برای پوشش و نحوه آرایش دارد. وفاداری و اطاعت از این قوانین، نمودهای خیلی ظاهری یک رابطه مالیکت است. دامیننتها میتوانند از پروتکلها برای ساخت تصویر بدن، تحقیر یا ایجاد شرمساری در برده ایجاد کنند. این کار به خوبی وجهه یک دامیننت را نشان میدهد.
برای مثل در یک مهمانی، ممکن است پروتکلی وجود داشته باشد که باید در پوشش فتیشی خود به آن توجه کنید و به این منظور باید به شیوهای خاص لباس بپوشید. این یک کار عمدی است تا افراد وانیلای فضول دور نگه داشته شوند و وایبهای احساسی و سکسی در پارتی را واضحتر نشان داد. ممکن است برای مهمانیهای شخصی خود نیز نیازهای پوششی و آرایشی مخصوصی داشته باشید. اگر دامیننت شما انتظار دارد انما (تنقیه، دوش مقعدی) انجام دهید، یا لاک قرمز بزنید، اینها بخشی از بازی پروتکل شما هستند. این کارها میتوانند معانی خیلی متفاوتی برای هر زوجی داشته باشند.
در اینجا فهرست کوتاهی از قانونهای لباس پوشیدن و پروتکلهایی است که میتوان تعیین کرد.
شیو کردن ناحیه تناسلی
مدل مویی خاص
آرایش داشتن یا نداشتن
پوشیدن یا نپوشیدن لباس زیر
پوشیدن کفش پاشنه بلند
مانیکور و پدیکور داشتن
تنها استفاده از رنگهای خاصی در لباس
دسترسی در پوشیدن
استفاده از چیزهای گذاشتنی مثل بات پلاگ
در فضای شخصی کاملا برهنه بودن
پوشیدن قلاده یا چوکر
اجازه استفاده از جواهرات
در مقالات بعدی بهترین پوششها برای افراد در مقام مستر و میسترس و همچنین اسلیو را به شما پیشنهاد میکنیم. پروتکلهای پوشش شما چیست؟ آیا یونیفورم یا لباس مخصوصی میپوشید؟
اونتاشگال . دی ۱۳۹۹ . تصاویر از عکاس اوکراینی Irene Kharchenko
نوشتههای روزمره، خاطرات و مطالب بیشتر از اونتاشگال را در شبکههای اجتماعی دنبال کنید
من لونا کیام با ۴۲ سال سن، به عنوان یک برده حرفهای (که پیشتر به عنوان یک تحت سلطه شناخته میشدم، و قبل از آن هم به وی عنوان یک خود آزار داده بودند) هم زمانی یک تازه کار بودم، بله واقعا روزی تازه کار بودم! وقتی که تازه وارد این سبک از زندگی شدم، همواره با چشمانی باز حرکت کردم، همواره هیجان و البته یک اندازه مناسب از احتیاط وجود داشت و بالاخره متوجه شدم یک موضوع واقعی برای تمایلات تحریک کنندهای که در ذهنم هستند، وجود دارد. این زمان برای من بسیار دشوار بود زیرا میخواستم همه کارها را در این گرایش تازه شناخته انجام دهم و این دنیای جدید را فوراً کشف کنم. حالا خوشحالم که به اندازه کافی سریع نبودم.
اگر شما خود را علاقهمند به سابمیسیو، مازوخیسم و کلا بردگی میدانید، بهتر است عجله نکنید و این ۷ نکته که کاش در ابتدای BDSM میشناختید را با دقت مطالعه کنید. این مقاله برای کسانی که به سرعت میخواهند همه چیز را تجربه کنند و یاد بگیرند، کاملا مناسب است.
این نوشته در دستهبندی سبک زندگیقرار دارد. در موضوع سبک زندگی شما را با روحیات، رفتار و روش زندگی افرادی که به BDSM گرایش دارند، آشنا میکنیم. مقالات سبک زندگی واقعیتهای افرادی که با این گرایش زندگی میکنند را بهتر نشان میدهد.برخی از مقالات این دسته به سبک ترجمه آزاد هستند که ترجمه و در وبلاگ منتشر میشود. از دوست عزیزم میلادمسافر برای ترجمه، سپاسگزارم. اگر شما هم میخواهید در ترجمههای بعدی همراه باشید و یا پیشنهادی برای یادگیری دارید و حتی میتوانید در تصویرسازی به ما کمک کنید، کافیست در صفحه تماس و همکاری پیام بدهید.
حمایت از وبلاگ اونتاشگال
کمتر از چند ماه تا پایان حق اشتراک سالانه وبلاگ اونتاشگال باقی مانده است. با حمایت مالی از این وبلاگ و خرید طرحهای آن، به حفظ و نگهداری و توسعه محتوای وبلاگ اونتاشگال کمک کنید. توجه کنید که تمامی پرداختها محرمانه باقی میماند. در صورت عدم حمایت مشترکین و خوانندگان، احتمال تعطیلی وبلاگ بعید نیست.
این مقاله درتوسط لونا کی ام در وبلاگ آموزش سابمیسیو منتشر و در وبلاگ اونتاشگال به فارسی برگردانده شده است.
خوشبختانه من یک ارتباط آگاهی بخش داشتم، تماسی آنلاین از جانب یک دامیننت یا کنترل کننده داشتم که به من گفت قبل از پریدن به ناحیه کم عمق استخر، ابتدا از حاشیههای استخر لذت ببرم و مهارتهای لازم را در حاشیه یاد بگیرم!
من هرگز نمیتوانم آن گونه که باید به اندازه کافی از ایشان برای توصیههای مفید و موثرشان تشکر کنم. این توصیهای است که من میخواهم به هر فرد با گرایش Submissive بودن، بدون توجه به سن و تجربه شما، بگویم. قبل از تجربه کردن همیشه زمان کمی آموزش و مقداری دانش میتواند به دست بیاید. این آموزش میتواند شما را ایمن نگه دارد، میتواند شما را آگاهتر کند، میتواند از شما محافظت کند و عین حال میتواند سرگرم کننده هم باشد.
پیش از هر چیزی بگویم که این یک راهنمای همه جانبه درباره BDSM نخواهد بود. من اطلاعات بسیار زیادی دارم که بتوانم آنها را برای شما تعریف کنم. کاری که امیدوارم با این نوشته انجام دهم این است که دانش عملی برای تجربه کردن به شما ارائه دهم، به گونهای که هر چه جستجو کنید حداقل ابزار لازم برای ادامه یادگیری را با اعتماد به نفس خواهید داشت.
گرایش BDSM بیان کننده چه چیزی است؟
تعاریف زیادی در مورد BDSM وجود دارد و افراد زیادی در مورد آن نوشتهاند طوری که من مطمئن نیستم که آیا دوباره صحبت کردن در مورد آن در اینجا واقعا نیاز است یا خیر. اما با دیدن تمام سوالات و ابهاماتی که در انجمنها و چتهای آنلاین و توییتر درباره BDSM پرسیده میشود، فکر میکنم ممکن است حرفهای من توسط کسی خوانده شود و چیزهای جدیدی یاد بگیرد.
واژه BDSM یک اصطلاح خلاصه شده برای کلمات Bondage ، Discipline، Dominance، Submission، Sadism، Masochism است. هر یک از این کلمات به تنهایی یک اَبَر اصطلاح هستند که واژگان دیگری نیز در زیر آنها وجود دارد. در اصل، هرگونه گرایش به Kink [کینک چیست؟] تحت یکی از این دستهها قرار میگیرد. همیشه خوب است که دایره لغاتی مفید از اصطلاحاتی که اغلب توسط افراد ماهر در سادومازوخیسم بکار میرود را استفاده کنید و اگر یک کلمه را درک نکردید، باید در مورد آن مطالعه کنید. برای تمرین BDSM لازم نیست همه واژگان را بدانید، اما اگر واقعاً کنجکاو هستید، فرهنگ لغات BDSM در اینترنت وجود دارد.
علاوه بر دانستن برخی از کلمات و اصطلاحات، دانستن درباره برخی از انتظارات و تجربیات در سبک زندگی BDSM هم میتواند به شما کمک بزرگی کند. تبدیل شدن به طرف تحت سلطه در ذات رابطه D/s دقیقاً مانند هر رابطه دیگری است اما با یا یک تفاوت بسیار مهم. نقشها از قبل تنظیم شدهاند و مثل یک رابطه معمولی در جریان و قابل تغییر نیستند. کنترلگر و کنترل شونده هرگز نقشها را تغییر نمی دهند (مگر اینکه در شرایط توافق کرده باشند) و رابطه به شدت به همین ذات ادامه مییابد. افراد میتوانند در اتاق خواب بازی کنند و فقط این نقشها را در همان فضا محدود کنند و یا میتوانند در طول زندگی نقش خود را ایفا کنند.
در رابطه BDSM هیچ کدام از نقشها بزرگتر یا کم ارزشتر نیست. نقشی که افراد در رابطه خود می پذیرند کاملا شخصی و منحصر به فرد است و نشانی برای برتری یکی بر دیگری نیست. لزوما نباید فانتزیهای مشابه هم داشته باشید اگر چه که پذیرش آنها موجب احساس نزدیکی بیشتر میشود و به نوعی لطف یک طرف به طرف دیگر است. موارد بسیاری وجود دارد که هرگز از آنها با عنوان لذت بخش یا سرگرم کننده یاد نمیکنم ، اما میتوانم از تمایل دیگران به آنها، آن را بفهمم و گاهی برای آنها آن را انجام دهم.
لزوما با هر کسی که در رابطه BDSM آشنا شوید، نمیخواهد بخشی از یک انجمن یا گروه با این گرایش باشد. شما نمیتوانید کسی را به همه نشان دهید و بلند اعلام کنید که گرایش سلطه پذیری دارد. سادومازوخیسم برای بیشتر افراد هنوز در کمد و مخفیگاه است و این کار برای آنها خوب نیست که از خفا بیرون بیاورید. کسانی که می خواهند بخشی از یک انجمن یا گروه باشند میتوانند تجربه و دانش شخصی شگفت انگیزی را برای خود جمع آوری کنند که همه، از جمله افراد جدید، میتوانند از آن بیاموزند.
یک: آیا این یک سبک زندگی است؟
رابطه و گرایش BDSM برای من یک سبک زندگی است. من همیشه آن را زندگی میکنم، این چیزی است که من هستم. این مورد با بیش از نیمی از جمعیت شناخته شده BDSM رخ نمیدهد. دامنه مشارکتها در رابطه بسیار متفاوت است. نمیتوانم بگویم که اعداد دقیقی را میدانم، اما میدانم که از بین ده نفری که با گرایش کینکی که میتوانم در یک اتاق ملاقات کنم، هفت نفر از آنها احتمالا به عنوان فردی با سبک زندگی BDSM معرفی نمیشوند. من با این موضوع مشکلی ندارم و ما هنوز هم میتوانیم درباره گرایش خود حرف بزنیم و از دست یکدیگر نیز ناراحت نشویم زیرا ما انسانها هیچ وقت دقیقا مثل هم نیستیم، قبول دارید؟
نقشهای مختلفی وجود دارد که می توانید در BDSM داشته باشید، از Top ، Dominant یا Master گرفته تا پایین، مطیع و برده. همچنین بسته به نوع چیزی که میخواهید، در این نقشها نیز تغییراتی وجود دارد. شما میتوانید در یک نقش ددی/دخترک یا مامی/پسرک فعال باشید. همچنین میتوانید در یک خانواده Poly Master/اسلیو باشید که در آن Alpha هستید. شما فقط می توانید عاشق کینک و چیزهای سرگرم کننده و اسباب بازی های جنسی در اتاق خواب باشید. همه در دسترس شماست.
دو: تغییر بزرگ چیست؟
رابطه BDSM برای کسانی که با انواعی از آن سرو کار دارند، کار بزرگی است زیرا افق زندگی و نگاه آنها را از نظر جنسی، فکری، عاطفی یا هر سه مورد، تغییر میدهد. سادومازوخیسم همیشه بر محور رابطه جنسی نیست، اما میتواند سکس هم باشد. برخی از ما آن را تقریباً یک گرایش جنسی میدانیم. من به تازگی به این بینش رسیدهام که گرایش جنسی نه تنها میتواند هویت جنسی خاص شما را توصیف کند بلکه تفاوت در نحوه لذت بردن از رابطه جنسی را نیز توصیف میکند.
به عنوان مثال، کسی که دارای یک گرایش شدید اما سالم است، این نوع از فتیش را به عنوان یک الزام در رابطه جنسی لازم می داند و مانند دگرجنسگرا، همجنسگرا یا دوجنسگرا بودن برای هر فرد دیگر است. برای کسی مثل خودم، اگر هیچ بازی از جایگاه قدرت یا SM وجود نداشته باشد، رابطه جنسی انجام نخواهد شد. من از سکس معمولی و وانیلا همان لذت از رابطه جنسی ارباب و بردهای و تحت سلطه را ندارم. این به معنای این نیست که نمی توانم رابطه جنسی منظم داشته باشم، فقط ترجیح من SM است.
با درک از احساس در جریان در سری فیلمهای Fifty Shades of Grey، تعداد بیشتری از افراد نقش D/s و BDSM را به اتاقهای خواب خود آوردند. با این هجوم مردم، مهم است که برای بسیاری از افراد BDSM فقط یک تجربه بازی گاه به گاه است، در حالی که دیگران D/s و kink را در برخی از ابعاد زندگی و روابط خود اعمال میکنند. BDSM در حال تغییر مردم و ارائه راههایی برای بیان آنها است که ممکن است مردم قبلاً هرگز از آن مطلع نبودهاند و حتی بابت آن خود را بیمار میپنداشتند!
سه: آیا من عادی هستم؟
بله ، خیلی هم عادی و سالم هستید. یکی از اولین سؤالاتی که افراد جدید با گرایش سلطه پذیری از خود می پرسند این است که آیا آنها به خاطر تمایل به کارهایی که انجام میدهند عادی هستند؟ این حس میتواند میل به کنترل شدن، تحقیر یا خدمت کردن به ارباب باشد. هر چیزی که به نظر میرسد در خارج از چتر وانیلا سکس قرار دارد میتواند باعث شود فرد تازه کار طبیعی بودن آنها را زیر سؤال ببرد. این یک مرحله عادی برای شروع در این رابطه است.
همه افراد یک بار از خود یا دیگری این سوال را میپرسند. بارها از خود سوال کردهام و هر بار با درک بهتری از خودم و آنچه در زندگی میخواهم بیرون آمدهام. هیچ دلیلی برای ترس از چیزهای جدید و متفاوت وجود ندارد. ممکن است متوجه شوید که این چیزها ارزش توجه شما را دارند و میتوانند شما را به روشی که هرگز فکر نمیکردید خوشحال کنند.
به عنوان مثال، حتی اگر هرگز به این فکر نکرده اید که Bondage را امتحان کنید، یک روز دوست داشتهاید بدانید که این فضا اصلا چگونه است. مشکلی نیست که سعی کنید بفهمید چه احساسات و تمایلاتی نسبت به آن داشتهاید. اگر فهمید که عاشق آن هستید، فقط یک چیز مهم است و آن اینکه باید همه چیزهایی را که میتوانید یاد بگیرید و از آنها لذت ببرید. اگر فهمیدید که واقعاً یک تمایل جدی به سمت آن وجود ندارد، میتوانید آن را در لیست No Thank you قرار دهید. در هر صورت، بسیار طبیعی و انسانی است که برای کشف چیزهای متفاوت و جدید اقدام کنید.
در مورد کارها یا تمایلاتی که میتوانند خطرناک باشد یا خطراتی ایجاد کند، چطور؟ آیا این بدان معناست که شما یک فرد مخاطره آمیز هستید؟ نه واقعا. هر کاری که میکنید خطرات دارد، حتی رانندگی و رفتن به فروشگاه یا این طرف و آن طرف هم میتواند به یک تصادف مرگبار ختم شود. فقط به این دلیل که خطرات وجود دارد به معنای این نیست که باید به خواستههای خود پشت کنید.
پس چه چیزی عادی است؟ چگونه می توان آنها را در زمینه BDSM تعریف کرد؟ در واقع خیلی راحت نیست. تعریف طبیعی بودن برای هر شخصی متفاوت است. همین تصور متفاوت هم در طول زندگی تغییر می کند. بنابراین درک شما از عادی بودن در این لحظه با ۵ سال یا حتی ۵ ماه آینده یکسان نخواهد بود.
احساسات ناخوشایندی که در زمان مواجهه با موضوعی کاملاً جدید تجربه می کنید، هیچ ارتباطی با طبیعی بودن یا حتی پذیرش آن ندارد. وقتی احساسات خود را به عنوان حالت عادی خود بپذیرید، احساس عادی بودن خواهید کرد. هزاران نفر در سراسر جهان تمام وقت در حال کشف چیزهای جدید و مهیج هستند. پس خوش بگذرونید!
در رابطه BDSM هرچیزی که نوعی تجاوز نباشد و به زور و ناخواسته اعمال نشود، مشکلی ندارد. باید برای انجام آگاهانه کارها توافق کنید.
چهار: شما باید چیزهای جدید را امتحان کنید، اما همه چیز مناسبت شما نیست
یکی از نقاط قوت انسانها این است که دوست دارند چیزهای جدیدی امتحان کنند و این توانایی را دارند. به عنوان یک فرد تازه کار با گرایش سلطه پذیر، شما احتمالاً از اینکه از حباب خود خارج شوید نگران هستید چون میخواهید چیزی را امتحان کنید که برای زمانی طولانی در ذهن شما ترسناک و در عین حال هیجان انگیز به نظر میرسد. من میخواهم شما را تشویق كنم كه حداقل یک بار یک کار مورد علاقه خود را امتحان کنید. حتی دو بار اگر از اولین پاسخ خود به آن مطمئن نیستید.
اشکالی ندارد اگر فهمیدید که لذتی از آن نمیبرید، اشکالی ندارد اگر نظر خود را تغییر دهید و اشکالی ندارد اگر شخص دیگری آن را دوست دارد اما شما اینطور نیستید. نکته اصلی امتحان و کشف کردن این است که با یک ذهن باز آن را انجام دهید، بدون اینکه تحت تاثیر پیش داوریها قرار گرفته باشید و هر پاسخی را که گرفتید، بپذیرید. برای مثال، اگر تصوراتی از بسته شدن با طناب را داشتهاید و بارها و بارها با آن تصورات به ارگاسم رسیدهاید، اما تجربه واقعی متفاوت از آن بود، شما چند گزینه برای انتخاب دارید:
می توانید تصمیم بگیرید که در فانتزیها خیلی بهتر بود، اما از این که آن را امتحان کردید خوشحالید و به این زودیها دوباره آن را تکرار نخواهید کرد.
ممکن است بفهمید که این شخص، این موقعیت و یا این بازه زمانی بوده است که روی حس شما به اجرای فانتزی تأثیر داشته است و می توانید وقتی شرایط مطلوبتر شد، دوباره آنرا امتحان کنید.
شما میتوانید تصمیم بگیرید که یک بار کافی بود و به سراغ فانتزی بعدی بروید.
تمایل یا گرایشهایی وجود دارد که ممکن است برای شما وحشیانه یا غیر قابل قبول باشند، این گرایشها میتوانند کارهای متفاوتی باشند، از توهین کلامی تا آسیب های جسمی با استفاده از شلاق یا چیزهای دیگر، مهم این است که بدانید قرار نیست شما همه آنها را امتحان کنید یا حتی به آنها نگاه کنید، کافی است بپذیرید همه این تنبیهها و دردها هم میتواند برای افراد دیگری تحریک کننده یا حتی لذت بخش باشد.
برای هر اتنخابی تنها کافی است ذهن خود را باز نگه دارید.
پنج: آیا دیگران با کاری که انجام میدهید مشکل دارند؟ بله، خب، مهم نیست
من در بالا گفتم که شما ممکن است با رفتارهای خیلی متفاوتی روبرو شوید که ممکن است شما را اذیت کند یا باعث تعجب شما شود که چطور ممکن است کسی آن را جالب بداند. همچنین میتواند اینگونه باشد که شما متوجه شوید یک گرایش خیلی خاص یا منحصر به فرد دارید که تعداد خیلی کمی در آن مانند شما هستند. حتی ممکن است متوجه شوید که هیچ کس آن گرایش را دوست ندارند ولی شما شدیداً به آن تمایل دارید.
اجازه ندهید هیچ کدام از این افکار شما را آزار دهد. من میدانم که گفتن این کار خیلی سادهتر از انجام آن است، اما یاد میگیرید پوستی کلفت داشته باشید زیرا افرادی وجود خواهند داشت که ذهن بستهای دارند و تنها روش و شیوه خود را قبول دارند و هر رویه دیگری را نه به دلایل منطقی که تنها به این دلیل که با میل آنها یکی نیست، رد میکنند. حقیقت این است که این افراد نباید برای شما اهمیتی داشته باشند.
موضوع مهم این است که شما چطور زندگی خود را کشف و به خواستههای خود احترام میگذارید و چه احساسی در مورد جایگاه خود در رابطه BDSM دارید. اعتماد به نفس شما سکسی است و تمایلات شما مهمتر است نسبت به اینکه دیگران در مورد افکار شما چه فکری می کنند. آن را اینطور تصور کنید: چه فایدهای برای شما دارد که دیگران در مورد چیزی که فکر میکنید لذت بخش است یا راهی مناسب برای سبک زندگی شما است، چه فکری می کنند؟ اگر از این تمایلات متنفر باشند یا دوری کنند، آیا در میزان لذت شما فرقی می کند؟
احتمالاً خیلی کم. پس آنچه هستید را در آغوش بکشید
شش: باید فانتزی خود را کشف کنید اما همه فانتزی ها راحت به زندگی واقعی وارد نمی شوند
من کمی به این موضوع اشاره کردم و باید بپذیریم که همه فانتزیها هم در عمل خوب کار نمیکنند و برخی دیگر نباید قلمرو رویاهای شما را ترک کنند. دلیل این امر احتمالاً باعث فرار شما نخواهد شد. خطرات ایمنی یا انتظاراتی وجود دارد که در زندگی واقعی ممکن نیست. به عنوان مثال اگر فانتزی برای آسیب جدی زدن، شکنجه واقعی یا خفه کردن دارید بگذارید در همان فضای ذهن شما باقی بمانند. این تمایلات ربطی به BDSM ندارند. ایمنی همه طرفها در هر شرایطی بسیار مهمتر از هر خواسته یا تمایلی است که دیگران ممکن است داشته باشند. به همین ترتیب، خیال پردازیهایی وجود دارد که قانون یا اخلاق را نقض میکند، مانند پدوفیلی یا شکنجه حیوانات یا دید زدن و فیلم گرفتن از اعضای خانواده که واقعا باید جزئی از یک خیال باقی بماند و اگر زندگی شما را مختل میکند باید به روانشناس مراجعه کنید.
به این ترتیب، شما می توانید بسیاری از موارد را شبیه سازی کنید تا چیزی مانند فانتزی خود را بدون آسیب و در سایه ایمنی تجربه کنید. من داستانی از کسی را شنیدم که می خواست با همسر خود (بدون مرگ واقعی) نکروفیلی را تجربه کند. برای واقعیتر کردن این فانتزی، شریک همسرش شبانه به یک گورستان خصوصی رفت و بیش از یک ساعت داخل یک قبر کاملا برهنه مستقر شد و از سرمای زمین و هوای سرد یخ زد. سپس، در زمان توافق شده، مرد به گورستان رفت اما با جسد یخزده همسرش روبرو شد. از لبخندهای نقش بسته روی صورت زن، می شد حدس زد که از این تجربه لذت می برده است، اما آیا ارزشش را داشت؟
خلاق و مبتکر باشید و کاری کنید که فانتزیهای خود را طوری تجربه کنید که باعث پشیمانی برای خود یا دیگران نشوید.
هفت: افراد دیگری با گرایشهایی مثل شما هستند اما اولین کسی که دیدید، بهترین فرد برای شما نیست
اینکه یک نفر دقیقا دوست دارد که مثل شما رابطه جنسی داشته باشد به این معنی نیست که برای شما شاخته شده است. رابطه جنسی یک بخش از شخصیت هر فرد را تشکیل میدهد و نزدیک بودن سلیقهها دلیلی برای تبدیل شدن یک فرد به پارتنر برای شما نیست.
درست است، من این را گفتم. شما حتماً سراسر جهان را در جستجوی شخصی که علاقهمند به همان گرایشهای شما باشد میگردید و وقتی یکی را پیدا کردید، به شما میگویم لحظهای دست نگه دارید و فکر کنید. در آن لحظه خاص خیلی سخت است که فکر کنید، درست میگویم؟ پس از تمام فانتزیها و آرزوها آن شخص با تمایلاتی درست مانند شما روبروی شما نشسته است و در این لحظه مهم و هیجان انگیز باید متوقف شویم؟ آیا امکان پذیر است؟
خب، بنابراین دو سناریو در اینجا وجود دارد. شما میخواهید دعواهای زیادی با شخصی داشته باشید که گرایش کینکی مانند شما دارد ولی ممکن است شخص دیگری هم باشد و سازگاری بیشتری هم با روحیات غیر کینکی شما داشته باشد؟ بسیار خوب، به بخت و آینده خود لگد بزنید اگر واقعاً نیازی به سازگاری در بقیه موارد زندگی ندارید و این چیزی است که شما به دنبال آن هستید.
اما اگر میخواهید در رابطهای باشید که در گرایش کینک از آن لذت ببرید، حتی اگر دقیقا مانند خواستههای شما نباشد اما در بیرون از kink هم سازگاری و لذت وجود داشته باشد، پس با اولین آشنایی هیجانزده نشوید، بدانید که میتوانید دوباره و دوباره آن را امتحان کنید، افراد دیگری را هم ببینید و تصمیمگیری کنید. این کار مانند یک قرعه کشی نیست اما ممکن است شما چند باری هم شانس نیاورید تا اینکه با فرد مناسب برخورد کنید. قبل از ذوق زده شدن با دیدن اولین کسی که گرایشهایی شبیه شما دارد، خود را تسلیم میکنید؟ به موضوعات و تاثیرات آنها در زندگی غیر kink خود هم توجه کنید. شاید خوش شانس باشید و همان اولین نفر فرد مناسب باشد اما اگر نبود، فکر نکنید گوهر گران بهای خود را از دست خواهید داد، آن هم برای همیشه!
یک رابطه تنها به معنای تحقق یک فانتزی، خاص نیست، بلکه رویای تحقق فانتزیهای یکدیگر است. حتی اگر ماهها یا سالها به دنبال کسی بودهاید و این اولین کسی است که به شما بله را گفته است، من این رابطه را دوست دارم ولی شما با همه روابط سازگار نیستید، این به معنای پایان رابطه نیست. دامنه روابط بسیار بزرگتر از فانتزیهای ما است.
این موضوعات برای کسانی که به تازگی با عنوان BDSM آشنا شدهاند معمولاً پیش میآیند. اولین سلطه گری که با شما ملاقات میکند لزوماً همان ارباب رویایی شما نیست. تا زمانی که آنها را بطور کامل نشناسید، تسلیم کسی نشوید و مطمئن باشید که با او سازگار هستید. وی را بارها ملاقات کنید، در زمانها و شرایط مختلف، چند بار و چند بار قبل از اینکه رابطه Kink خود را با او آغاز کنید.
اگر بعد از گذشت زمان انتخاب خود را تایید کردید و حس خوشحالی در رابطه داشتید، این شخص واقعا سلطهگر و ارباب رویای شما است، پس به دنبال آن بروید. بهترین آرزوها را برای شما دارم.
در هیچ بخش از زندگی عجله نکنید. به خصوص در رابطه و پیدا کردن شریک. شما نمیتوانید انسانها را تغییر دهید. پس اگر کسی را مناسب خود ندیدید، برای ایجاد رابطه پافشاری نکنید. درس اول صبر است. با شکیبایی و آرامش در این رابطه گام بردارید.
از نگاه اجتماعی و جامعهشناختی، کسی که قدرت را در اختیار دارد، منزلت و جایگاه بیشتر و بهتری نزد افراد دارد. اما آیا در دنیای سادومازوخیسم هم اینگونه است؟ آیا کسی که به سابمیسیو بودن و بردگی گرایش دارد باید حس خود را مخفی کند؟
در این یادداشت به بررسی این موضوع میپردازیم و اینکه چرا افرادی که گرایش دامیننت و ارباب دارند، نباید به خود مغرور شوند و کسانی که گرایش سابمیسیو و بردگی دارند، نباید از گرایش خود شرمنده و خجالتزده باشند.
حمایت از وبلاگ اونتاشگال
کمتر از چند ماه تا پایان حق اشتراک سالانه وبلاگ اونتاشگال باقی مانده است. با حمایت مالی از این وبلاگ و خرید طرحهای آن، به حفظ و نگهداری و توسعه محتوای وبلاگ اونتاشگال کمک کنید. توجه کنید که تمامی پرداختها محرمانه باقی میماند. در صورت عدم حمایت مشترکین و خوانندگان، احتمال تعطیلی وبلاگ بعید نیست.
با یکی از دوستان در مورد فیت فتیش صحبت میکردم. چیزی در مورد علایق و گرایشهای من نمیدانست. به سرعت گفت «از پسرهای فتیش و اسلیو متنفرم و کسانی که انقدر خودشان را تحقیر میکنند برای من بی ارزشترین هستند.» از اون پرسیدم نحوه آشنایی تو با این افراد چطور بود. گفت:
«سالها پیش در برنامه یاهو یک پسری به من گفت دوست دارم سگت بشم! برای من عجیب بود. بعدتر توی محل کار همکارم گفت چه پاهای خوشگلی داری کاش توی دهن من بود. بعدتر پیامهای زیاد اینستاگرامی اینطوری دریافت کردم و الان فکر میکنم این آدما خیلی چیپ و بی ارزش باشند.»
بعدتر با ایشون من رابطه داشتم. اتفاقا فیت فتیش هم کردم. گفتم میدونی چرا فیت فتیش برای تو منزجر کننده بود؟ چون رفتار اون افراد انجزار آور بود. چون با پایینترین سطح ممکن از شما درخواست رابطه میکردند و هیچ حس جذابیتی به وجود نمیآوردند.
یک مثال سادهتر: شما به رابطه علاقه دارید و دوست دارید با کسی چه به عنوان مرد چه زن سکس کنید. حالا تصور کنید در خیابان یک نفر به شما میگوید «یک شب چند»، «امشب به ما میدی»، «امشب میایی بکنی خوشتیپ» یا در اینستاگرام و توییتر در اولین پیامها به شما دایرکت میدهد «اول بگم اهل سکس هستی یا نه» یا «برده من میشی توله» و نمونههای مشابه که بسیار دریافت میکنید.
بدون شک زمانی که در اولین مکالمه با یک رفتار زشت و بی ادبانه رو به رو میشوید، حتی اگر به فرد احساسی هم داشته باشید، از بین میرود. احترام لازمه اول هر نوع رابطهای است و رابطه BDSM از این ماجرا مستثنی نیست. تفاوتی ندارد خود را ارباب بخوانید یا برده، رفتار شما نشاندهنده است.
باید بپذیریم از نگاه جوامع بشری و نه فقط ایران، افرادی که سابمیسیو هستند و بیشتر مطیع، تحقیر میشوند و به نوعی نمیتوانند به راحتی به حق خود برسند. شخصیت سابمیسیو به مرد زن زلیل یا زن مطیع شوهر، برچسب میخورد و عموما جدی گرفته نمیشود. در عین حال افرادی هستند که با وجود دامیننت و مستقل بودن، در خلوت گرایش سابمیسیو دارند. یعنی در جامعه از جایگاه بالایی برخوردار هستند اما برای سکس میخواهند مطیع باشند و پیرو. این نیز یک واقعیت است و بسیاری از افراد، در جامعه خود را دامیننت نشان میدهند و واقعا هم هستند اما از سابمیسیو برای تخلیه فشارها استفاده میکنند.
به نظر من اولین نیازمندی برای به آرامش رسیدن از چنین گرایشی، پذیرفتن آن است. لزومی ندارد همه افراد در مورد گرایش شما بدانند. کافیست از درون آن را بپذیرید و برای کسی که شایسته است، نمایان کنید. این پذیرش شجاعت بسیار زیادی میخواهد. اینکه شما یک مرد قدرتمند باشید و همه جا شما را یک فرد قدرتمند ببینند اما در خلوت بخواهید مطیع پارتنر خود باشید، حتی بیان چنین چیزی نیازمند شجاعت زیادی است چرا که ممکن است قضاوت شوید! در واقع یک سابمیسیو شاد و به آرامش رسیده کسی است که شجاعت بیان گرایش خود را به خوبی داشته باشد. در مقاله معرفی سابمیسیوهای موفق در مورد این افراد بیشتر میخوانید و اینکه اکثر هنرمندان، نویسندگان و شاعران به نوعی و تا حدی سابمیسیو بوده و هستند!
بیخود شدهام لیکن بیخودتر از این خواهم با چشم تو می گویم من مست چنین خواهم
من تاج نمیخواهم من تخت نمیخواهم در خدمتت افتاده بر روی زمین خواهم
آن یار نکوی من بگرفت گلوی من گفتا که چه می خواهی گفتم که همین خواهم
ماهی دگر است ای جان اندر دل مه پنهان زین علم یقینستم آن عین یقین خواهم
مولانا
پنهان کردن سادیست پشت BDSM
در مقاله معرفی شخصیت سادیست به این نکته اشاره کردم که افراد سادیست به دنبال درد دادن به دیگری هستن بدون اینکه در یک توافق یا گرایش یا رابطه باشند. من به این افراد متجاوزان توافقی میگویم! این دسته افرادی هستند که با تمایل و علاقه به رابطه ارباب و برده با شما ارتباط برقرار میکنند سپس به اعمال فشار و زور بر شما رو میآورند. به لیمیتهای شما توجهی نمیکنند یا شما را در شرایط و فشاری قرار میدهند که مجبور به پذیرش خواسته آنها علارغم میل باطنی خود شوید.
این افراد چه خانم چه آقا، کسانی هستند که در ابتدای صحبت به شما توهین میکنند و صرفا به خاطر گرایش، اقدام به تحقیر ناخواسته شما میکنند. پیشنهاد میکنم به کسی که در پیامهای عمومی به دیگران احترام نمیگذارد، و افراد را صرفا به خاطر گرایش و علاقهشان قضاوت میکند، اعتماد نکنید. به بیان سادهتر، کسانی که BDSM را با مردسالاری، زن سالاری، مرد ستیزی و زن ستیزی اشتباه میگیرند، درک درستی از این گرایش ندارند.
هدف یک رابطه ارباب و برده رسیدن به آرامش و ارگاسم روان است. زمانی که شما وارد چنین رابطهای میشوید باید از بابت حفظ احترام، شخصیت و جایگاه خود به آرامش رسیده باشید و طرفین به خوبی برای یکدیگر نحوه ارتباط خارج از تخت خواب را تعریف کرده باشند.
هر دو گرایش و همچنین سویچ محترم هستند
بدون غرور و سرشکستی باید گرایش دام یا ساب خود را بپذیرید. پس از پذیرش به خوبی میتوانید آن را کنترل کنید و با یادگیری و تمرین کردن حتی میتوانید به سمت سویچ شدن میل کنید!
سویچ در واقع کسی است که از هر دو گرایش لذت میبرد. عموما افرادی سویچهای خوبی میشوند که یکی از گرایشها را به خوبی درک و تجربه کردهاند و سپس به سراغ گرایش دیگر میروند. افراد سویچ عموما به خوبی هر دو گرایش را درک میکنند.
به دنبال علت و ریشههای گرایش خود نباشید. با تجربه و آگاهی بیشتر به خوبی علتها را کشف میکنید. سعی کنید پارتنر خود را درک کرده و باز هم تکرار میکنم بدون قضاوت، در مورد گرایش او صحبت کنید. فرقی ندارد پارتنر شما دامیننت باشد یا سابمیسیو، زمانی که احساس امنیت کرد به خوبی در مورد علایق و گرایشهای خود صحبت میکند. همچنین اگر شما وانیلا هستید و به هیچ گرایشی علاقه ندارید، سعی کنید با پارتنر خود از یک جایگاه برابر گفتگو کنید. در مقاله تجربه سادومازوخیسم برای افراد وانیلا، پیشنهاداتی برای انجام BDSM داده شده است.
بدون ترس و قضاوت، رابطه خود را شروع کنید. کسی که برای سادهترین چیزها شما را قضاوت میکند، شایستگی لذت بردن از شخصیت شما را ندارد. چه ارباب چه برده، برای جایگاه خود احترام قائل باشید.
از زمانی که فیلم Fifty Shades of Gray روابط بیدیاسام را به صورت عمومی به جریان انداخته است، خیلی از زوجها این سبک زندگی را تمرین میکنند، تمرینهایی که شامل سلطهگری، بانداژ و سادومازوخیسم میشود. اما آیا وارد کردن مقداری اسپنک و سلطهگری به زندگی جنسی کار صحیح و سالمی است؟
ترجمه آزاد عنوان مجموعه مقالههایی در زمینه آموزش رابطه، شخصیت شناسی BDSM و سبک زندگی است که ترجمه و در وبلاگ منتشر میشود. این مقالهها با هدف بیان واقعیتها، دسترسی به منابع معتبر و درک بهتر گرایش سادومازوخیسم، ترجمه شدهاند. این مقاله در زمینه سبک زندگی رابطه ارباب و بردهای است. از دوست عزیزم ماتیلدا که ترجمه این مقاله را انجام داده است، سپاسگزارم. اگر شما هم میخواهید در ترجمههای بعدی همراه باشید کافیست در صفحه تماس به من پیام بدهید.
حمایت از وبلاگ اونتاشگال
کمتر از چند ماه تا پایان حق اشتراک سالانه وبلاگ اونتاشگال باقی مانده است. با حمایت مالی از این وبلاگ و خرید طرحهای آن، به حفظ و نگهداری و توسعه محتوای وبلاگ اونتاشگال کمک کنید. توجه کنید که تمامی پرداختها محرمانه باقی میماند. در صورت عدم حمایت مشترکین و خوانندگان، احتمال تعطیلی وبلاگ بعید نیست.
این مقاله در مجله معتبر تایم TIME در فوریه ۲۰۱۷ منتشر و در وبلاگ اونتاشگال به فارسی برگردانده شده است.
خانم دکتر استفانی هانتر جونز، یک سکس تراپیست معتبر در کانادا است و ایشان با زوجین کار میکند تا BDSM را به اتاق خوابهای خود ببرند. او میگوید: تمرین کردن BDSM میتواند کاملا رابطه را نجات دهد، چرا که این واقعا برای روابط آسیب دیده، تفاوت ایجاد میکند.
دکتر جونز حکیمانه درباره کار خود سخن گفته است، رابطه ارباب و برده چه تاثیری میتواند بر روابط داشته باشد؟ زوجهای وانیلا (علاقهمند به سکس نرمال و عادی) چگونه میتوانند مقداری کینکی شوند؟
ارباب و برده چه تاثیری میتواند بر رابطه داشته باشد؟
دکتر جونز میگوید «برای زوجهایی که از قبل درگیر رابطه و ازدواج بودهاند، هیچ تفاوتی با ازدواج دیگر ندارد، آنها نگرانیهای یکسانی دارند و BDSM جلوهای از یگانگی و منحصر به فرد بودن رابطه جنسی آنهاست و من همواره میبینم که زوجهای با رابطه BDSM بسیار خوشبخت هستند چرا که پارتنری یافتهاند که کاملا مناسب آنهاست.
اما من به زوجهای وانیلا نیز کمک می کنم تا گاهی برای حفظ پیوند خود بیدیاسام را به رابطه خود وارد کنند. اخیرا با زوجی ملاقات داشتم که خانم داشت گریه میکرد. او می گفت که دیگر جذب همسرش نمیشود و فکر میکند ازدواجشان به آخر خط رسیده است. آنها در حدود ده سال بود که ازدواج کرده بودند. من با هرکدام به تنهایی ملاقات کردم و متوجه شدم که رابطه آنها کاملا یک جنگ قدرت بود و شوهر کاملا در رابطه به همسرش سلطهگری میکرد، پس من به آنها گفتم که زن در تخت خواب به همسرش سلطهگری کند، و این کاملا زندگی آنها را حفظ کرد و این زوج نیز دارای این سبک زندگی شد.
من معمولا BDSM را برای جنگهای قدرت بین زوجها برای حل مشکلات، تجویز میکنم. یا اگر یک پارتنر تجربه جنسی بدی در گذشته داشته است، BDSM را برای بازگرداندن برخی از احساسات کنترلگری مناسب میدانم.
جالبه برام که من هم کمابیش چنین پیشنهاداتی به دوستام و زوجهایی که رابطهشون به مشکل رسیده، میدم. نمیدونستم تا این حد در میان سکس تراپیستها، معتبر و پذیرفته شده است!
اونتاشگال
چگونه زوجهایی که تا به حال BDSM نکردهاند، آن را وارد رابطه کنند؟
فیلم های آنلاین زیادی در دسترس است. من آن ها را بررسی کرده و مقداری تحقیق انجام می دهم. همچنین اغلب مراجعینم را به کارگرهای جنسی دامیننت، ارجاع می دهم و میگذارم که آن ها راه ایمن بازی کردن را به آنها آموزش دهند. شما میتوانید جلسهای با یک دامیننت داشته باشید و او طناببازی و انواع فعالیتهایی که میتوانید در تخت انجام دهید را نشانتان خواهد داد.
یک سناریو برای مثال: شخصی که دامیننت است و ارباب میتواند نقش مدیر عامل یک شرکت و شخص سابمیسیو و برده، نقش کارمند یا منشی جذاب را بازی کند.
هیچ چیزی برای ترسیدن از رابطه ارباب و برده وجود ندارد. مردم فکر میکنند که BDSM یعنی درد و خشم، اما در واقع BDSM هر چیزی را، از نقش بازی کردن گرفته تا اسپنک تا بانداژ و حتی توهین کلامی را شامل میشود. شما میتوانید تا هر میزان درد و سختی که مورد رضایت است، پیش بروید اما لازمه و ضرورت بیدیاسام نیست. میتوانید همیشه فقط پایتان را در دهان پارتنر وارد کنید و این به خودی خود میتواند سطحی از انرژی شهوانی و تحریک آمیز را به بازی جنسی شما اضافه کند.
زوجها چگونه بیدیاسام را امن و با رضایت انجام دهند؟
بازی BDSM همیشه بر مبنای رضایت طرفین است. من با زوجهای مراجع خود کار میکنم تا یک Safe word یا کلمه ایمنی درست کنند. کلمه ایمنی یعنی هرگاه اسلیو کلمه را به زبان آورد، هرآنچه در حال انجام است بدون هیچ سوالی باید متوقف شود.
آن ها همچنین باید از قبل با یکدیگر صحبت کنند و تا هنگامی که این اتفاق به اندازه کافی رخ نداده و محدودیتهای یکدیگر را نشناختهاند، نباید به بازی بپردازند. هنگامی که برای اولین بار به BDSM وارد میشوند، باید با جزییات درباره وقایع صحبت کنند و هرآنچه دارد رخ می دهد را بیان کنند.
چگونه یکی از زوجین باید طرف مقابلش را به BDSM وارد کند؟
من پیشنهاد میکنم به یک سکس تراپیست معتبر مراجعه و با ووی صحبت کنید. یک نفر سوم بهتر میتواند احساسات شما را به پارتنر منتقل کند. اما اگر به اندازه کافی احساس راحتی میکنید و میخواهید خودتان با پارتنرتان صحبت کنید، پیشنهاد میکنم از حرفهای کوچک شروع کنید. مثلا بگویید: «من دوست دارم یک مقدار بیشتر در تخت خواب مورد بازی قرار بگیرم، شاید با مقداری تحقیر شدن یا اسپنک یا اگر دامیننت هستید بگویید دوست دارم دستهای تو را ببندم و به من التماس کنی»
آیا تا بحال تاثیرات منفی از وارد کردن BDSM به رابطه خود دیدهاید؟
اگر یکی از زوجین از رابطه ارباب و برده برای آسیب زدن به خود یا شخص دیگری استفاده میکند، این رفتار BDSM واقعی نیست. اون بیشتر درگیر سادیسم است تا پیشبرد رابطه. در غیر این صورت فکر نمی کنم هیچ آسیبی به شخصی یا رابطه وارد شود.
هنگامی که تمرینات BDSM را به برخی از زوجهای بالغتر و میانسالتر میدهم، به وضوح به خود میلرزند، اما زمانی که از رابطه خود میگویند، آنها عاشق این تجربه شدهاند. می گویند که احساس میکنند دوباره به دبیرستان و هیجانها و شیطنتهای جوانی بازگشتهاند، حس میکنند این کاری جدید و منحصر به فرد برای تخت خواب بوده و بسیار سرگرم کننده و جالب است.
از اینکه از ناحیه و فضای امن خودتون خارج بشید، نترسید. شما و همسر یا شریک زندگیتون میتونید رابطهتون رو اونطوری که میخواهید، دگرگون کنید و ازش حسابی لذت ببرید. از ماتیلدا برای ترجمه این مطلب تشکر میکنم.
واقعا معنی اعتماد چیه؟ چطور میشه اعتماد رو جلب کرد؟ آیا گیر دادن و درخواست خصوصیترین چیزها، معنیش جلب اعتماد میشه؟ آیا برای اینکه نشون بدید به کسی اعتماد دارید، باید احمقانه به هیچی توجه نکنید؟ اصلا چه زمانی سو استفاده از اعتماد شکل میگیره؟ در مجموعه مقالات سبک زندگی ارباب و بردهای به این موضوعات میپردازیم.
پایههای رابطه
یک خونه رو در نظر بگیرید. اگر پی و سنگ بنای اون درست ساخته نشه و معمار بخواد خودشو فریب بده و گول بزنه و از مواد درست و کافی استفاده نکنه، اون خونه ممکنه در یک طبقه دوام بیاره، اما به طبقه دوم نرسیده فرو میریزه! سنگ بنای رابطه و اعتماد هم یک چیز هست، صداقت. اول صداقت با خود دوم صداقت با شریک زندگی و پارتنر. در هر نوع رابطهای، تا زمانی که این صداقت بدون ترس از دست دادن وجود داره، رابطه به خوبی پیش میره. در رابطه BDSM هم همینطور هست. طرفین رابطه چون دنبال هیجانات بیشتر هستند و در مقاله افرادی که بیدیاسام میکنند سالمتر هستند بهش اشاره شد؛ بنابراین افراد ممکنه فانتزیهای جدید به ذهنشون برسه. باید این امنیت برای بیانش وجود داشته باشه و کسی از صحبت کردن در موردش نترسه و بعد میتونن بر روی انجام دادن یا ندادنش توافق کنند.
پایههای رابطه میتونه کیفیت و کمیت رابطه رو مشخص کنه. اگر صرفا در رابطه هستید که باشید، خب این میشه خانه بر روی آب ساختن. اما اگر هستید چون میخواهید باشید و بمونید، به دنبال بهترین سنگ بنا حتی برای حفظ خودتون میرید!
این مساله زیاد توی ایران جا نیفتاده. تصور عمومی بر این هست که وقتی کسی وارد رابطه میشه به خصوص وقتی ازدواج میکنه، باید شوهر تمام حریم خصوصی زن رو کنترل کنه. احمقانهتر از این ندیدم. حالا شما این رو وارد رابطه BDSM کنید. مثلا درخواست رمزهای عبور ایمیل و اینستاگرام و یا چک کردن پیامها! به نظرم اگر اربابتون چنین درخواستی کرد، سریع ازش فاصله بگیرید. این درخواست یعنی اصلا برای شخصیت تو احترامی قائل نیستم و تو به عنوان یک انسان هیچی نیستی و باید در اسارت من باشی.
یکی دیگه از جنبههای حریم خصوصی، تصمیمگیری برای دیگری هست. مدل موهاتو اینطور بزن یا اونطور. این رو بپوش یا اون رو. شما به عنوان پارتنر فقط حق دارید نظر بدید. اگر طرف جوری لباس پوشید که شما بدتون اومد باز هم حق دارید بگید احساس شرم بهم دست میده. ولی حق ندارید اون فرد رو مجبور کنید به انجام کاری. اگر پارتنری که لباس مورد نظر شما رو میپوشه، برای شما ارزش و اهمیت قائل باشه، حتما نظراتتون رو لحاظ میکنه. در هر صورت حتی در رابطه BDSM هم باید به حریم خصوصی احترام بگذارید. هرچقدر این موضوع رو بی اهمیتتر بدونید و بیشتر بهش تجاوز کنید، عمر و کیفیت رابطهتون کمتر میشه. بنابراین بهتره حد و حدود هر فرد در رابطه به خوبی و در کمال شفافیت، مشخص بشه.
تجاوز از لیمیت و محدودیت
هر نوع رابطهای چه کاری چه زناشویی و چه بیدیاسام، یک محدودیت عرفی و یک محدودیت شخصی داره. در رابطه کاری عرف مشخص میکنه وقتی شما با یک شرکت در حال همکاری هستید، اطلاعات اون شرکت رو به رقیب ندید. این یک نوع محدودیت هست که افراد قبولش کردن. در یک رابطه بین دو زوج به هر حالتی، یا میتونن محدودیتها و حریمها رو خودشون مشخص کنند یا از حریمهای جامعه پیروی کنند. برای من پیروی از حریمهای جامعه بسیار احمقانه هست برای همین حریمهای خودم رو میسازم. پارتنر هم حق داره محدودیتها و حریمها رو به خوبی مشخص کنه. به نظرم یکی از بهترین روشهای پایدار کردن رابطه همین تعریف حریمها و محدودیتهاست و گفتگو بر روی حریمها به معنی پذیرفتن بی چون و چرای دیگری نیست!
وقتی تجاوز از این حریمها شکل بگیره، اعتماد کم میشه. یا شما عذرخواهی میکنید و پذیرفته میشه یا خیر. در صورتی هم که پذیرفته نشه بهتره حق و فرصت جبران داده بشه. یکی از بدترین نوعهای تجاوز از حریم در رابطه بیدیاسام، اهمیت ندادن به لیمیت اسلیو و در عین حال، کم ارزش شمردن دستور ارباب هست. وقتی شما به جای درخواست برای تغییر دستور، به دروغ و بهانههای عجیب رو میارید، بدونید مستر و میسترس رو از خودتون دور میکنید.
تحمل نه شنیدن
برای اینکه کیفیت رابطه و اعتماد رو بالاتر ببرید، حتما تحمل نه شنیدن رو در خود تمرین کنید. نه تنها تحمل نه شنیدن بلکه فرصت نه گفتن رو هم به پارتنر بدید. ممکنه شما بخواهید با همسرتون برید خونه یکی از اقوام. همسرتون علاقهای نداره به اون مهمونی، باید فرصت و امنیت گفتن نه رو بهش بدید تا بدونه اگر نیاد، رابطه مختل نمیشه!
متاسفانه این تحمل نه شنیدن در بین مسترها و میسترسها بسیار پایین هست. کلمه احمقانه Full Slave هم برای پاسخ به این نوع رفتار مسترها و میسترسها شکل گرفته. یعنی یک نفر تمام و کمال بدون هیچ سوالی در اختیار شما باشه! کسی که از خودش استقلال و هویتی نداره، به نظر من خیلی پایینتر از اون هست که بخواد در زیر پای ارباب قرار بگیره. دو طرف رابطه باید اطمینان نه شنیدن و نه گفتن رو به وجود بیارن تا بتونن به بهترین شکل ممکن رابطه سادومازوخیسمی رو جلو ببرند.
گفتگو
گفتوگو پایه و اساس زندگی بشر متمدن هست. بشر متمدن یعنی کسی که برای اختلافها، صحبت میکنه و دنبال حل مساله میره نه با جنگ و دعوا و کتک، نظر خود رو بر مسائل، تحمیل کنه. قراردادها برای همین نوشته میشن. در قرارداد BDSM هم شما میتونید معیار حل اختلاف رو گفتگو قرار بدید. بدون تعریف هیچ جایگاهی، دو نفر از جایگاه برابر صحبت کنند. پیشنهاد میکنم این کار رو در یک کافه جدید انجام بدید و هر کسی پول خودشو پرداخت کنه تا حدی محیط هم بر وزنه یکی از طرفین نباشه!
فضای گفتگو وقتی پر تنش میشه که یکی از طرفین خودش رو برتر و مستحقتر میدونه. برای حفظ رابطه و رفع اشکالات، باید بدون ترس و قضاوت، صحبت کنید. سعی کنید تا حد امکان هم گفتگو رو احساساتی نکنید.
در رابطه بیدیاسام و کلا هر نوع رابطهای، صداقت و عزت نفس، عامل اصلی موفقیت و با دوامتر شدن اون رابطه هست.
در سری مقالات سبک زندگی ارباب و بردهای اینبار میخوام به موضوع تحقیر بپردازم. تحقیر کردن یا کوچک کردن جایگاه یک فرد به دو صورت خودخواسته و ناخواسته تبدیل میشه. تحقیر خودخواسته آغاز لذت و آرامش و تحقیر ناخواسته آغاز یک جنگ و مجادله جدی هست. واقعا بیدیاسام بازی روی لبه تیغ هست!
تحقیر ناخواسته در یک گفتگو
خیلی دوست ندارم این کار رو انجام بدید ولی باید در موردش صحبت کرد تا وقتی دچارش میشید بتونید به راحتی ازش بگذرید و حتی اگر لازم شد به بهترین شکل ممکن انجام بدید.
وقتی در یک مکالمه کسی شما رو تحقیر میکنه و جایگاهتون رو میاره پایین حالا چه به کلمات چه با فحش و هرچیزی بهترین کار گفتن «خب، بعدش» هست. انقدر این کار رو با خونسردی ادامه بدید که طرف تعجب کنه اصلا چرا براتون توهین به خانواده مهم نیست. اینطوری تحقیر رو خنثی میکنید. اصولاً فرد تحقیر کننده با دیدن بهم ریختگی شما دلش خنک میشه. وقتی این رخ نده، درمانده میشه.
در یک مطلب جداگانه به شرح کامل آزمایش زندان استنفورد میپردازم. جایی که یکی از زندانیان، تحقیرهای زندانبان براش مهم نبود و هرجور اون میخواست عمل میکرد و این زندانبانها رو عصبانی کرده بود چرا که فروریختن زندانی رو نمیدیدند!
اما اگر میخواهید تحقیر کنید، زیاد به دنبالش نرید چرا که جنگ به وجود میاره. تحقیر زمانی کاربرد داره که شما تن به یک چیزی میدید و نپذیرفتن اون براتون خیلی راحت نیست و با یک کلمه کل لذت پیروزی فرد رو به تلخی میکشونید.
یک نمونه خیلی ساده تحقیر کردن میتونه پرداخت کرایه تاکسی باشه. مثلاً هزینه کرایه ٣ تومان هست و طرف باقی مانده ۵ تومنی شما رو نمیده. اینجا حس میکنه اون ٢ هزار تومان براش پیروزی هست. کافیه موقع پیاده شدن بگید نگه دار بچههات گشنه نمونن. باز هم میگم انجام ندید.
تحقیر خودخواسته، نوعی ابراز علاقه
در رابطه بیدیاسام تحقیر کردن، در مالکیت درآوردن و یادآوری جایگاه فرد، نوعی ابراز علاقه هست. وقتی شما دارید تحقیر میکنید به نوعی حس و علاقه خودتون به فرد رو (حتی در حالت One Night Stand) نشون میدید. نوع بیان کلمات در رابطه BDSM خیلی متفاوت میشه. دقیقا مثل عرفان که شراب میشه مقدسترین نوشیدنی هستی و مذهبی میشه مخالف خدا و عشق! این رابطه دقیقا بازی با تناقضهای روزمره هست برای همین کسانی که درک درستی ازش ندارن، افراد سادومازوخیسمرو غیرعادی میدونن! همونطور که مولانا رو غیرعادی میدونستند.
بیخود شدهام لیکن، بیخودتر از این خواهم با چشم تو می گویم، من مست چنین خواهم
من تاج نمیخواهم، من تخت نمیخواهم در خدمتت افتاده، بر روی زمین خواهم
آن یار نکوی من، بگرفت گلوی من گفتا که چه میخواهی، گفتم که همین خواهم
غزلیات شمس، مولانا
تحقیر خودخواسته، لذت و شهوت
در قسمت پشتی مغز، یا مغز حیوانی، غرایضی مثل خشم، شهوت، لذت، اضطراب، ترس، حقارت، میل به آب و غذا قرار دارد. نزدیکی این بخشها باعث شده که در طول زمان و در فرایند تکامل، هر بخش روی دیگری تاثیر بگذاره. مثلا زمانی که ترس دارید میل به غذا رو از دست بدید یا وقتی استرس دارید دلتون بخواد بیشتر غذا بخورید! (ویدئو مربوط به این تحقیق در یوتیوب منتشر میشود)
تحقیر کردن در این قسمت قرار دارد. در یک رابطه جنسی یک خانم شاید دلش بخواد با واژههایی مثل فاحشه یا شبیه به اون خطاب بشه. این تحقیر شدن چون خودخواسته و با آگاهی هست، از بروز خشم جلوگیری میکنه و مستقیم بر روی قسمتهای جنسی و شهوتی تاثیر میگذاره.
در یک جلسه بیدیاسام دقیقا تحقیر چنین کاربردی داره. اگر شما میخواهید اسلیو یک مستر یا میسترس بشید، باید از این آگاه باشید و خودتون رو به صاحب اختیارتون بسپارید. سعی نکنید برت بازی در بیارید چرا که خیلی لذتها رو از دست میدید. هرچند ارباب شما باید انقدر قدرتمند باشه که شما جرات فکر کردن به برتبازی نداشته باشید. ارباب شما اگر بخواد توی جمع تحقیرتون کنه باید ببینه آیا جز لیمیتهای شما هست یا نه ولی توی یک رابطه خصوصی قرار دادن چنین چیزی به عنوان لیمیت تقریبا برابر میشه با عدم شروع هر کاری!
همونقدر که مهمه ارباب چطور با خلاقیت شما رو تحقیر کنه، خلاقیت برده هم اهمیت داره. بازی با کلمات، کارهای بی اختیار مثل ناخودآگاه زانو زدن و حتی گریه کردن، لذت خاصی رو به اربابتون میده. شما باید تلاش کنید برای هیجانزده کردن و لذت دادن بیشتر به اربابتون. در هر جلسه کارهای جدیدی انجام بدید. داستن یک اسم برای پت گیرلها خیلی جذاب هست. عکاسی از میسترس و مستر در حالتی که دارید تحقیر میشید میتونه ایده جذابی باشه.
سعی کنید خودتون رو آزاد کنید و هیچ فکری برای بعد از جلسه بیدیاسام و قضاوت شدنتون نکنید. اون لحظهها باید در ذهن وجود مستر/میسترس و اسلیو، جاودانه بشه.
اونتاشگال . اسفند ۱۳۹۸ – روز جهانی زن را با هدف دنیایی برابرتر، گرامی میداریم.
نوشتههای روزمره، خاطرات و مطالب بیشتر از اونتاشگال را در شبکههای اجتماعی دنبال کنید
یکی از دوستان میسترس پیشنهاد خیلی جالبی داد. اینکه کسانی که این گرایش رو دارند چطور میتونن زندگی کنن و رابطهشون رو پیش ببرند؟ در مجموعه مقالات سبک زندگی میخواهیم به این موضوع بپردازیم. برای همین این دسته و موضوع رو با این پست شروع میکنیم. اگر شما هم مایل هستید میتونید در صفحه تماس تجربه و سبک زندگی خودتون رو بگید تا استفاده کنیم.
تعریف رابطه و رلیشن شیپ
بهتره از اینجا شروع کنیم. رابطه بین دو نفر زمانی شکل میگیره که یک نقاط مشترک فکری، اخلاقی و رفتاری داشته باشند. زمانی رابطه پایدار میشه که افراد بدونن دنبال چه هدفی هستند و انگیزه بودنشون در رابطه چیه. سادهتر بخوام بگم اگر شما صرفا با یک نفر باشید چون اگر نباشید احساس تنهایی میکنید، این رابطه به ناکجا آباد میرسه! در یک رابطه طرفین باید اول با خودشون رو راست باشن و بدونن دقیقا دنبال چه هدفی هستند. رشد، گردش، موفقیت، شادی، درد دل و هرچیزی که بشه تعریف کرد.
اصولا رابطهها بدون سکس و علاقهجنسی به جای خوبی نمیرسه. چرا که در طول سالیان سال مردها و زنها فقط زمانی به هم نزدیک میشدند که تحت عنوان نام خانواده قرار داشتند و از دهه ۱۹۵۰ میلادی سبک زندگی تغییر کرده و در دنیا دو نفر میتونن بدون تشکیل عنوان خانواده و ثبت سند رسمی ازدواج هم با همدیگه در ارتباط باشن و حتی با هم بخوان. با این حساب این بخش وجودی در انسانها هنوز وجود داره و یکی از پایههای اصلی رابطهها، سکس هست. کسی که بهتون میگه من سکس با تو میخوام محترمتر از کسی هست که میگه من تو رو برای سکس نمیخوام!
پس در این مقاله منظور از رابطه و رلیشنشیپ، زندگی دو نفر با همدیگه هست که این گرایش رو دارند. خواه مستر و اسلیو باشند خواه میسترس و اسلیو.
آیا BDSM به سکس محدود است یا شامل کل ابعاد رابطه میشود؟
اگر ما BDSM رو در محدوده رابطه جنسی تعریف کنیم، کنترل کردن و کنترل شدن رو باید دامیننت و سابمیسیو بنامیم. در مقاله مردان زن ذلیل و زنهای مطیع به خوبی این رو توضیح دادم و گفتم که سابمیسیو و دامیننت صرفا در بیدیاسام وجود ندارند و شامل کل ابعاد زندگی و یکی از صفتهای شخصیتی انسانها میشود.
در یک رابطه طرفین باید حد و حدود BDSM رو مشخص کنند. گاهی اوقات یکی از طرفین هیچ حس و تمایلی به انجام رول ندارد، به نظرم پارتنر باید به خوبی اون رو درک کنه. تجاوز جنسی میتونه حتی در طول سکس با دوست دختر یا دوست پسر رخ بده! به این معنی که شما نمیخواهید ادامه بدید ولی اون به زور ادامه بده. در BDSM هم همینطور هست. اگر مجبور به کاری بشید که هیچ تمایلی بهش ندارید، در واقع تجاوز رخ داده. شاید پارتنر ارباب فکر کنه کار درستی میکنه، شما به عنوان اسلیو وظیفه دارید به شکل گفتوگوی مستقیم یا حتی پیام بهش این رو برسونید. آدمها از افکار شما خبر ندارند!
بسته به نوع رابطه و تعاریف، کنترل کردن و کنترل شدن میتونه محدود به سکس یا در ابعاد کل زندگی باشه. شخصا با تحقیقاتی که در زوجهای BDSM کردم، یکی از دلایل پایداری رابطه رو بزرگ نکردن بیدیاسام و در همه ابعاد کل زندگی قرار ندادن، دونستم. اگر فیلم Fifty Shades of Gray به یادتون بیاد، زمانی که دختر رفت به خونه مادرش، اون پسر به دنبالش اومد. در یک رابطه پایدار و سالم این بدترین کار ممکن هست. در فیلمها زیبا نشون داده میشه اونم به شرطی که به سوار گلایدر شدن ختم بشه!
صداقت در رابطه
صداقت معنیش این نیست که بگید با فلانی رفتم بیرون یا با فلانی نرفتم یا چیزی نگید. صداقت یعنی ترسی از بیان وضعیت نداشته باشید. یعنی یک حریم امن ساخته بشه و دو طرف بدون هیچ ترسی بتونن خواسته و حرف خودشون رو بزنن. اصلا شما یک رابطه مدیر و کارمندی رو در نظر بگیرید. مدیر از کارمندی که صادقانه بگه گند زدم و اشتباه کردم خیلی بیشتر خوشش میاد تا کارمندی که هزار بهونه و دروغ برای توجیه گندکاریش بیاره.
برای مثال، ممکنه در طول رابطه خیلی یهویی روی کسی کراش بزنید. گفتن صادقانه و در موردش صحبت کردن خیلی رابطه رو پایدارتر میکنه تا به بهانههای مختلف مخفی کنید. زمانی رابطه به خصوص از نوع BDSM میتونه خوب جلو بره که طرفین ترسی برای از دست دادن نداشته باشن!
نکته بعدی صداقت در رابطه اینه که با خودتون رو راست باشید. آیا وارد این رابطه میشید که بمونید یا فردی بهتر پیدا کنید؟ اگر حس میکنید پارترتون براتون کافی نیست سعی کنید این رو بهش بفهمونید. پیشنهاد میکنم هیچوقت از ترس تنهایی و در حالت ضعف، وارد رابطه نشید. به خصوص رابطه BDSM
در یادداشتهای بعدی سبک زندگی در مورد ارتباطات و برخوردها درون رابطه BDSM بین یک زوج صحبت میکنم.