به عنوان یک شخص وانیلا چگونه میتوانیم با فتیشهای پارتنرمان کنار آمده و از آن لذت ببریم؟
خانم رز استوکس: در میانه دهه سوم زندگی، من و پارتنر قبلیام برای اولین بار با این موضوع مواجه شدیم. او ساعتی از کولهاش درآورد و درخواست کرد در صورت امکان هنگام سکس آن را ببندم. من کمی جا خوردم ولی گفتم «حتما!» به هر حال در آن لحظه شهوتیتر از آن بودم که بخواهم دربارهاش زیاد فکر کنم. اما کنجکاو بودم و در انتها از او علت را جویا شدم و او گفت که فتیش ساعت دارد!
مقالهای که مطالعه میکنید در دستهبندی سبک زندگی ارباب و برده قرار دارد و در وبسایت erikalust انتشار یافته است. ترجمه توسط ماتیلدا صورت گرفته است و در وبلاگ اونتاشگال منتشر میگردد.

درخواست عضویت در گروه گیفهای اروتیک اونتاشگال

رز استوکس: میتوانم بگویم که در آن روزها من کاملا وانیلا بودم. خیلی پرتتر از آن که حتی چیزی درباره تمایلات جنسی خود بدانم. همزمان، مثل خیلی از افراد دیگر و خصوصا زنان، اعتماد به نفس بیان خواستهها و محدودیتهایم به پارتنرم را نداشتم. لذا نمیخواستم او را ناراحت کنم یا کاری کنم که به خاطر فتیش خود خجالت بکشد، برای همین هم سعی کردم خیلی کول به نظر برسم و خیلی در این باره سوال نکنم، ضمن این که او به خودی خود شرم زیادی بابت فتیشهایش داشت و نمیخواستم در این مورد با او بحث کنم، پس بیخیال شدم.
این سکوت توافقی هنگامی سخت شد که متوجه شدم پارتنرم هنگام سکس، بجای خودم به ساعتم توجه میکند. گاهی میخواستم چیزهای دیگری را امتحان کنم، اما خیلی سریع، ساعت به بخشی از زندگی جنسی ما تبدیل شد. من هر روز درباره اتفاقی که در اتاق خوابمان در جریان بود گیجتر میشدم و جایی را نداشتم که درباره احساساتم صحبت کنم، به همین دلیل با هربار سکس بر احساسات و سوالات حل نشدهام اضافه میشد. من این مشکل را شخصی میدانستم و از طرفی سعی میکردم انکارش کنم. دائما با خود فکر میکردم که آیا من به تنهایی برای او کافی نیستم؟ چرا او مرا بدون ساعت جذاب نمیداند؟
به شکل غافلگیرانه ای، آن رابطه به سرانجام نرسید. اما من از آن زمان تا حالا چیزهای زیادی آموختم. در آن زمان یک اقبال عمومی از طریق رسانهها برای پذیرش کینک و فتیشها به وجود آمده بود. فتیشها و تمایلات جنسی خاص در همه ما به عنوان انسان، بسیار رایج است. شاید برایتان سوال باشد که در چه حد رایج؟ و باید بگویم بر اساس مطالعهای توسط ژورنال تحقیقات جنسی درسال ۲۰۱۶، حدود ۴۵٪ افراد، با اندکی اختلاف میان جامعه زنان مردان، گفتند که فتیشهایی دارند. چیزهایی که آموختم بر من عیان کرد که احساسی که در تمام آن سالها داشته نتیجه نوعی پیشداوری، خودسانسوری و ترس از قضاوت شدن بود.
اما الان من دیگر خود را وانیلا نمیدانم.

با این حال منطقی است که اگر شما وانیلا هستید و هیچ تجربه خاصی ندارید که با استناد به آن بتوانید کینک یا فتیشهای پارتنر خود را درک کنید، همه چیز خیلی ترسناک به نظر برسد. پس آیا کمبود تجربه به این معناست که رابطه شما محکوم به فناست؟ برای کمک به خود جهت هدایت این امیال متفاوت چه میتوانید بکنید؟ و آیا واقعا میتوانید لذت بردن از آن را بیاموزید؟
مربی سرشناس سکس و نویسنده کتاب اشتباهات مزخرف سکس، عشق و زندگی خانم Gigi Engle میگوید: «این که کینک منجر به پایان یک رابطه شود کاملا بستگی دارد به تمایل زوجها برای کاوش در این باب که کینک برای شخصی که از آن لذت میبرد چقدر میتواند لذت بخش باشد.» ادامه میدهد: «فاکتور موثر در این که عدم تطابق فتیشها و فانتریهای یک زوج باعث پیشرفت یا بهم خورن یک رابطه گردد، گفتگو است. اگر کینک برایتان جزئی حذف نشدنی از زندگی است که برای کسب رضایت جنسی به آن نیاز دارید، باید با پارتنر خود درباره آن صحبت کنید.» او با پیشنهاد پیدا کردن یک نقطه مشترک ادامه میدهد: «شاید بتوانید گاهی، و نه همیشه، کینک را در رابطه خود وارد کنید و جا و زمانی برای تمایلات هر دو طرف در نظر بگیرید.»
علاوه بر این، هر دو پارتنر باید بتوانند تمایلات و نیازهای خود را بدون ترس ابراز کنند و اگر این موضوع برای شما چالش زاست، دخالت دادن یک شخص سوم باتجربه برای پیدا کردن مسیر هریک از نیازهای ناهماهنگ میتواند کمک کننده باشد.
«خیلی از افراد وانیلا اگر دنبالش بروند، متوجه میشوند که آنها هم کینکهایی دارند که دربارهاش نمیدانستند. در فرهنگی که سکس در آن منع شده، به ما یاد ندادهاند به دنبال نیمه تاریک تمایلاتمان برویم و این دقیقا در تضاد با کاوش و تجربه است.»

اگر شما وانیلا هستید و در تلاشید که کینک پارتنر خود را درک کنید و آن را بپذیرید، Engle پیشنهاد میکند چیزهایی را تجربه کنید تا بفهمید آیا پارتنر غیرکینکی نیز از از کینک لذت میبرد یا نه. «خیلی از افراد وانیلا متوجه میشوند آنها نیز علایق کینکی دارند که خود از آن بی خبر بودهاند.» او توضیح میدهد:« در این فرهنگ سرکوب کننده سکس، به ما یاد ندادهاند به جستجوی نیمه تاریک تمایلاتمان بپردازیم و این دقیقا در تضاد با کاوش و تجربه است.» البته هر کاوشی نیازمند تعیین محدودیتهایی واضح و رضایتی دوطرفه است تا هردو طرف احساس راحتی و امنیت داشته باشند.
خانم Engle میگوید:« اگر پس از همه اینها متوجه شدید که همچنان به تجربه کینک و فتیش پارتنرتان علاقه ای ندارید، میتوانید شرایطی را فراهم کنید که او بدون شما کینک و علایقش را ارضا کند. این کار میتواند به واسطه یک رابطه پلی گامی و یا ملاقات یک شخص کینکی حرفهای صورت پذیرد.»
«راههای زیادی برای انجام این کار وجود دارد، اما چنین چیزی برای هرکسی مناسب نیست. چنین چیزی نیازمند یک رضایت کامل و شجاعتی برای یافتن راه هایی است که برای هر دو طرف کارآمد باشد.
اگر پس از همه این کارها همچنان اوضاع درست نشده بود، شاید بهتر باشد منطقیتر درباره آینده دونفرهتان بیندیشید و شاید با جدا شدن، نیازهای هر دو طرف بهتر ارضا شده و مورد توجه واقع شوند. «اگر اهمیت کینک بیشتر از کل رابطه دو نفره شما است و تحت هیچ شرایطی نمیتوانید یک نقطه مشترک پیدا کنید، شاید باید درباره ادامه این رابطه بیشتر بیندیشید. این چیز بدی نیست، اما برای بسیاری از افراد کینکی این که به عنوان یک انسان هویت جنسی خود را داشته باشند اهمیت دارد و اگر دیگران آن را نفهمند، میتواند بشدت برایشان چالشزا باشد.»
در انتها، اگر پذیرش و احترام برای کینک و فتیش شما( و وانیلا بودن پارتنر دیگر) وجود دارد، با گفتگوی خوب، رضایت زیاد و تعیین مرز بدون خجالت، میتوانید کاملا باهم جور شوید. این کار ممکن است به کمی راهنمایی نیاز داشته باشد، اما در پایان، همهچیز خوب خواهد بود.
اونتاشگال . بهمن ۱۴۰۲
نوشتههای روزمره، خاطرات و مطالب بیشتر از اونتاشگال را در شبکههای اجتماعی دنبال کنید
اینستاگرام وبلاگ . تلگرام . توییتر
پادکست اونتاشگال را از CastBox – Apple Podcast – Spotify بشنوید.





