در سال ٢٠٢٠ هستیم و نسل زد که تقریبا از سال ٢٠٠٠ به بعد متولد شده است، در آستانه بیست سالگی و عبور از مرحله نوجوانی و بلوغ قرار دارد. این نوجوانان که در ایران به دهه هشتادی معروف هستند، با نسل قبلی خود بسیار متفاوت هستند. سرعت تغییر معادلات در دنیا بسیار زیاد شده است. ۵ قرن پیش تغییر آداب و رفتار از یک نسل به نسل دیگر حداقل ١٠٠ سال طول میکشید. امروزه این تغییر آداب و اخلاق به کمتر از بیست سال یعنی در حد یک دوره نسلی کم شده است.
بسیاری از پدر و مادرها نه فقط در ایران که در سراسر دنیا به عدم درک نوجوان و فرزند خود اعتراف میکنند! فرزندانی که پر توقع هستند، بیشتر هویت مستقل میخواهند و به راحتی به هر بزرگتری چشم نمیگویند. به یاد بیاورید زمانی که این دهه هشتادیها میتینگ کوروش راهانداختند، همه انگشت به دهان مانده که چقدر این بچهها شجاع هستند و هیچ چیزی جز خودشان برای آنها مهم نیست. واقعیت هم همین است. دنیا تغییر کرده و این نسل به دنبال هویت مستقل خود میگردد.
موضوع مهم، نحوه رفتار والدین، جامعه و شمایی که از ٢۵ سال عبور کردید با این نسل هست. آیا به دیده تحقیر به آن نگاه میکنید یا یک فرصت؟ آیا همه چیز را از دست رفته میبینید یا یک مرحله جدید و فرهنگ نو؟ مطالعه این نوشته را هم به دهه هشتادیها پیشنهاد میکنم هم والدین آنها. به نظر بهتر است متولدین ۱۳۷۶ به بعد را دهه هشتادی نامید.

بستر توانمند برای نسل زد چیست؟
نسل زد یا دهه هشتادیها، با اینترنت بزرگ شدهاند. یک رسانه و شبکه ارتباطی که بدون هیچ حد و مرزی به شما در مورد نحوه زندگی یک پسر یا دختر همسن در کشورهای مختلف میگوید. به راحتی چند کلیک میشود از سبک زندگی یک دختر ۱۴ ساله در آمریکا، چین، ایتالیا و مصر با خبر شد. برای این نسل محدودیت جغرافیایی بسیار بی معنی است و زندگی مانند بالاشهری با لباسهای برند را حق خود میدانند.
پر توقع بودن از ویژگیهای بارز این نسل است. شخصا پر توقع بودن را یک ویژگی مثبت میدانم اما در اینجا صرفا به شرح ویژگیها پرداختم و در این نوشته به قضاوت آن نمیپردازم. قانع کردن این فرزندان بسیار سختتر است چرا که دنیای آنها بسیار بزرگتر از دنیایی است که پدر و مادرها نوجوانی خود را در آن سپری کردند.
نسل زد فرزند اینترنت است. فرزند ارتباطات که شبکه افراد مورد نیاز را خود میسازد و برای گفتگو با دوستان لزومی برای رفتن به منزل یکدیگر نمیبیند! همه چیز در گوشی خلاصه شده است و به راحتی با جستجو در مورد هرچیزی، مثال نقض برای حرفها پیدا میکند.
یک نکته جالب برای نسل قبلی زد، تاثیرپذیری آنها است. یعنی کسانی که در ۳۰ سالگی هستند نوع نگاه و تفکر آنها نسبت به مسائل و مقایسه خود با دیگر جوامع، به نسل زد شبیه میشود. شاید در بسیاری از موارد به باورهای خود پایبند باشند، اما در چنین موضوعاتی، عمدتا تغییر کردهاند.
رومیناها در خانه پدری
خرداد ماه امسال بود که یک دختر ۱۳ ساله توسط پدر خود به قتل رسید. انگیزه قتل هم فرار ایشان توسط دوست پسر و تلاش برای زندگی بود که میخواستند بسازند. از محکومیت و دردناکبودن چنین قتلی بگذریم، ماجرایی مهمتر چرایی این شکاف بین پدر و فرزند است. اینکه یک پدر هیچ درکی از رفتار فرزند دهه هشتادی خود ندارد و وقتی او را خارج از مرزهای ذهنی مشخص شده خودش میبیند، اقدام به قتل میکند. با تفکری پیش میرود که برای همنسلان پدر در دوره نوجوانی، کاملا ستایش برانگیز بود اما در این دوره کاملا محکوم و غیرقابل پذیرش.
دخترها و پسرهای نوجوان زیادی هستند که رابطه مورد نظر را خود مشخص میکنند. هرچقدر شکاف بین والدین و فرزندان بیشتر میشود، این نوجوانان از گوشی و اینترنت برای پر کردن تنهایی و خلوت خود استفاده میکنند. در اینجا منظور من محدود کردن فرزند به استفاده از گوشی نیست، بلکه به اهمیت صمیمیت و اعتماد بین فرزند و والدین اشاره میکنم.
رومینا و دیگر فرزندان این نسل که با محدودیت شدید خانوادهها در هر موضوعی رو به رو میشوند، مهمترین قربانیان این نسل هستند. هویت مستقل این فرزندان نسبت به دهه ۶۰ و ۷۰ تغییر کرده است و لازم است خانوادهها برای این تغییرات آماده شوند. ای کاش در مدارس و رسانهها، چنین موضوعاتی آموزش داده میشود.
رپ دهه هشتادیها
یکی از اتفاقات تلخ، ویدئو طنزی بود که سروش رضایی تهیه کننده سوریلند برای رپ خواندن نوجوانان دهه هشتادی ساخت. در این ویدئو به تمسخر این فرزندان پرداخته شد. بدون شک از نظر کیفی محتواهای تولید شده کاملا ضعیف بودند اما علت و انگیزه برای ساخت چنین رپهایی چیست؟
نگاه این فرزندان محدود به یک کشور نمیشود. یکی از معروفترین خوانندگان این نسل، بیلی ایلیش میباشد که از ۱۵ سالگی فعالیت هنری خود را شروع کرده است. او در سن ۱۸ سالگی سبک پوشش خود را دارد و طرفداران وی نوجوانان بسیار زیادی از سراسر دنیا را شامل میشود. تصور کنید ۱۵ سال دارید و خود را با چنین فردی مقایسه میکنید. چرا شما نباید معروف و مشهور و پولدار باشید؟
شخصا پیشنهاد میکنم اگر نوجوان شما در سن بلوغ تمایل به انجام کاری داشت، مهم نیست چقدر آن کار بیهوده باشد، حمایت کردن شما باعث رشد و بلوغ او میشود. اگر از نظر شما صدای او خوب نیست و رپ خوانی وی بی معنی است، بهتر است از او حمایت کند. در زمان مناسب این فرزند راه خود را پیدا میکند. یا به درستی خوانندگی را یاد میگیرد یا کنجکاوی وی ارضا شده و به دنبال کشف استعداد واقعی خویش میرود.

نسل زد دنیای سریع خود را دارد
همه چیز برای این نسل سریع است. به سرعت معروف شدن، به سرعت پولدار شدن،به سرعت پارتنر پیدا کردن، به سرعت سکس کردن و به سرعت دوستان را جایگزین کردن. صبر و بردباری در انجام کاری برای این نسل به خوبی تعریف نشده است. امروز یک هنرمند معروف میشود فردا کسی دیگر الگوی وی قرار میگیرد. از جانب خانواده این فرزندان به خوبی با مفهوم مسئولیت پذیری و تلاش برای به دست آوردن بیشتر، آشنا نشدهاند. دلایل و ریشههای چنین چیزی در جامعه ایران بسیار زیاد است. به نظر من مهمترین آنها، فراهم کردن رفاه و آرامش زیاد توسط خانواده و عدم انگیزه سیاسی و اجتماعی در جامعه است.
به همین دلیل است که این نسل به دنبال راحت پولدار شدن میگردد. مقایسه خود با افرادی که پلههای زیادی از او فاصله دارند، سبب افسردگی یا ایجاد انگیزه برای زندگی میشود!
هویت طلبی و برچسبسازی
نوجوانی آغاز انتخاب استقلال و هویت طلبی است. یک نوجوان خود را عضو یک گروه، دسته، سبک زندگی، گرایش دینی، گرایش جنسی و جایگاه اجتماعی میکند. بهترین راهکار برای والدین، آزاد گذاشتن و اطلاعات دادن به نوجوان است. اینکه یک دختر ۱۴ ساله دوست دارد رفتار مذهبی یا غیرمذهبی داشته باشد، باید محترم شمرده شود و به او حق انتخاب داده شود.
اما متاسفانه این استقلال طلبی ممکن است گاهی با خطاهای زیادی همراه شود. خطاهایی که به دلیل نو بودن هر یک از این موارد به وجود میآید. برای نمونه نوجوانان زیادی را میبینم که خود را آسکشوال یا بیجنسگرا میدانند. درک چنین چیزی نیازمند آزمایش، تحقیق روانشناسی و پزشکی است و صرفا انتخاب این برچسب به دلیل باحال بودن و منحصر کردن، فایدهای برای فرد ندارد. باز هم تکرار میکنم در چنین وضعیتی بهترین کار عدم قضاوت از جانب خانواده و بیان اطلاعات به فرزند است. به زودی خود نوجوان با آنچه که در وجود او درست است، آشنا میشود.
به عنوان یک پدر یا مادر، از فرزند نسل زد خود در هر شرایطی حمایت کنید. او آینه آرزوهای شما نیست. یک فرد مستقل است که باید به دنبال استعدادهای خویش برود.
توییت کردن
نسل زد و BDSM
در حال حاضر گرایش سادومازوخیسم و BDSM بسیار جذاب است. بسیاری از افراد نوجوان به این سبک رابطه علاقهنشان میدهند. اما تجربه کردن در این سن برای آنها میتواند خطرناک باشد.
نظر و تجربه شخصی که در گفتگو با نوجوانانی که چنین گرایشی را تجربه کردهاند میگوید، متاسفانه به دلیل ناآگاهی و بازی با احساسات توسط پارتنر بزرگتر، این افراد در این سن دچار ضربههای روحی میشوند. ممکن است استثنا وجود داشته باشد اما من در مورد کلیت ماجرا صحبت میکنم.
پسرها و دخترهای زیادی هستند که در این به دلیل نیاز به همصحبت به دنبال سابمیسیو بودن میروند. این افراد اگر با پارتنر مناسب رو به رو نشوند، به نوعی مورد سواستفاده قرار میگیرند. در بعضی از کشورها فرد برای رابطه BDSM باید بالای ۲۱ سال باشد. یکی از علتهای اصلی آن کاملتر شدن بلوغ جنسی و درک بهتر شرایط است. سعی کنید برای تجربه کردن عجول نباشید.
پیشنهاد اونتاشگال برای خوانندگان زیر ۲۰ سال وبلاگ
پیامهای بسیار زیادی از نوجوانان و فرزندان نسل زد برای من ارسال میشود. از کسی که تمایل به پت گرگ بودن دارد تا کسی که هر روز به پاهای خانمهای مختلف فکر میکند! اولین نکتهای که یادآور میشوم این است که «دنیا بسیار بزرگ است و قرار نیست شما در ۳۰ سالگی بمیرید». پس عجله نکنید. اگر با کسی دوست هستید و او تمایل به جدایی دارد، فکر نکنید آخرین پسر یا دختر روی زمین بود. همیشه میگویم تجربه کنید اما با یک شرط: عجول نباشید!
بزرگتر ها افرادی نادان نیستند. هر فردی که از شما بزرگتر باشد روزی سن شما را تجربه کرده است اما به شیوهای متفاوت. بهتر است با احترام با آنها رفتار کنید و مخالفت خود را محترمانه بیان کنید. اگر در رابطه، طرف مقابل شما را اذیت کرد به خانواده خود پناه ببرید. اگر فکر میکنید خانواده برای شما خطرناک است، به یک دوست صمیمی یا فرد مورد اعتماد بگویید. اجازه ندهید از شما سواستفاده شود. اگر کسی به شما تعرض جنسی کرد حتما آن را بیان کنید.
به دنبال هدفی که هستید بروید. گرایشهای جنسی خود را سرکوب نکنید و سعی کنید با آن کنار بیایید. خودارضایی هیچ ضرری برای شما ندارد فقط بهتر است کنترل شده باشد. سعی کنید با خانواده خود صمیمیتر شوید و خواستههای استقلالطلبانه خود را با ملایمت به آنها بگویید. اگر هم فکر میکنید به هر یک از بخشهای BDSM گرایش دارید، به اندازه مطالعه کنید و در زمان و سن مناسب با فرد درست آن را تجربه کنید.
عزت نفس یعنی شما به آنچه که هستید افتخار کنید. سعی کنید برای خودنمایی جلوی دوستان، شخصیت و هویت خود را تغییر ندهید! اصلاح و تغییر شخصیت باید با میل و خواسته شخص شما باشد.
اونتاشگال . شهریور ۱۳۹۹
نوشتههای روزمره، خاطرات و مطالب بیشتر از اونتاشگال را در شبکههای اجتماعی دنبال کنید
اینستاگرام وبلاگ . تلگرام . توییتر . اینستاگرام شخصی
پادکست اونتاشگال را از CastBox – Apple Podcast – Spotify – Google Podcast بشنوید.
سایت خیلی خوبی داری.
من ی دختر 19سالم.به مرور و به طرز ترسناکی گرایش به بی دی اس ام در من داره بیشتر میشه.از احساسات الانم میترسم.به نظرت میتونم مهارش کنم یا این تا ابد قراره با من بمونه.
سلام. احساس و علاقهای که داری هیچ چیز عجیبی نیست و با توجه به سن شما، هیجان زیادی برای سکس و تجربه کردن وجود داره. سعی کن به آرامی اون رو بپذیری و خیلی ذهنت رو درگیرش نکنی. اگر زیادی شهوت میاد سراغت بهتره خودارضایی کنی و دنبال هیجانات و چیزهایی که دوست داری بری.
خیلی ممنونم از راهنمایی های خوبت.