میسترس سیکا از ۱۰ چیزی که یک دامیننت انتظار دارد که یک ساب میسیو بدون اینکه به او گفته شود بداند، صحبت میکند. چیزهای عمومی که حداقل اطلاعات و علایق یک سابمیسیو برای شروع یک رابطه سادومازوخیسم است. همچنین از لزوم نگاه برابر به یک سابمیسیو توسط دامیننت میگوید.
مقالهای که مطالعه میکنید در دستهبندی آموزش رابطه ارباب و برده قرار دارد و در وبلاگ خانم سیکا انتشار یافته است. ترجمه توسط میترا انجام شده است و در وبلاگ اونتاشگال منتشر میگردد.
جهت تبلیغات در وبلاگ اونتاشگال، در صفحه تماس به ما پیام دهید.
۱. دامیننت باید در اولویت باشد
شما نمیتوانید دامیننت خود را در گوشهای قرار دهید و زمانی که به او نیاز داشتید، بیرون بیاورید. حتی در مواقعی که فکر میکنید به او نیاز ندارید، او را در اولویت خود قرار دهید. زیرا حقیقت این است که، حتی در آن مواقع، شما ناخودآگاه به او نیاز دارید، فقط از آن آگاه نیستید.
۲. دامیننت دارای احساسات است
یک مستر یا میسترس نیز احساسات دارد و نیاز دارد که آنها را بپذیرید. اینترنت این کلیشه مسموم از فرد دامیننت را به عنوان یک چهره آرام، سرد و بی عاطفه معرفی کرده است که همیشه فقط مسئول و تابع خود است.
بسیاری از افراد ساب میسیو با دیدن یک لحظه ضعف یا شک کردن دامیننتشان به خود، وحشت یا اشک ریختن او، تعجب میکنند در حالی که لازم است قبول کنید که دامیننت شما انسان است و به تلاشی که او برای قوی بودن و اعتماد به نفس در ۹۹٪ مواقع انجام میدهد، باید احترام بگذارید.
۳. بهتر از دیگران او را بشناسید
اگر دامیننت شما مشکلات عاطفی یا حتی مسئلهای بی اهمیت مانند یک روز بد در دفترکار داشته، بهتر است قبل از دوستانش آن را درک کنید. اگر علاقهای به بیان ندارد، به او فشار نیاورید.
۴. به او اجازه دهید همه چیز را کنترل کند
این مسئولیت اوست. مسئولیت شما این است که اطاعت کنید. به او اجازه دهید شما را کنترل کند.
۵. از قوانین پیروی کنید
دامیننت شما قوانین، تکالیف، تشریفات و موارد دیگر مختلفی را برای یک هدف میسازد. این هدف ممکن است همیشه برای شما واضح نباشد. لزومی هم ندارد که شفاف باشد. به اینکه او میداند چه میکند اعتماد داشته باشید و این واقعیت را بپذیرید که هر روز تسلیم شدن در مقابل قوانین او، کار سختی است. اگر مایل به انجام این مسئله نیستید، پس باید کمی جستجو و ارزیابی کنید که گرایش شما واقعاً چقدر عمیق است.
۶. به یاد داشته باشید که او متعلق به شماست
این مسئله همیشه متقابل است. همانطور که او انتظار فداکاری، تعهد و وفاداری کامل شما را دارد، شما هم حق دارید که از او انتظار این موارد را داشته باشید همانطور که او باید هر روز آن چیزها را از شما دریافت کند، شما نیز باید هر روز آنها را از او دریافت کنید.
۶. از کاری که او برای شما انجام می دهد قدردانی کنید
شما باید قدردانی را به دامیننت خود نشان دهید. دامیننت بودن (مخصوصاً در یک رابطه روزمره و نه پراکنده) کار سختی است. به او ثابت کنید این که شما را لایق آن همه زحمت، مدیریت و انرژی میداند، چقدر برای شما ارزشمند است.
۸. در روابط BDSM مراقب شرایط مختلف باشید
آیا به عنوان سابمیسیو میتوانید گاهی بداخلاق باشید؟ بله. دامیننتی که در مواقعی چنین چیزی را از فرمانبردار خود نمیپسندد، مشکلات اعتماد به نفس قابل توجهی دارد. اما راجع به رفتار طعنه آمیز یا به عمد برت باید بگوییم که ایده خوبی نیست. اصلا ایده خوبی نیست.
۹. به اندازه احترامی که می گیرید، احترام بگذارید.
اگر او، علیرغم اینکه رابطه شما از بیرون ممکن است وانیلا به نظر برسد، به شما نشان می دهد که برای شما بالاترین احترام را قائل است، پس این احترام را به او برگردانید. اگر به این نتیجه رسیدید که او برای شما احترام زیادی قائل نیست، ممکن است بخواهید رابطه خود را ارزیابی کنید و احتمالاً از آن بگذرید.
۱۰. مهمتر از همه، تسلیم بدون قید و شرط
او انتظار دارد که شما کامل و بدون قید و شرط تسلیم او باشید، به جز مواردی که شما دو نفر ازقبل، به صورت مساوی در مورد آنها مذاکره کردهاید. اما پس از پیشنهاد و ارائه اختیار خود به او، او حق و ادعای کامل را برای تمام امور شما دارد. شما نمیتوانید تسلیم و مطیع شدن خود را به صورت انتخابی انجام دهید. شما نمیتوانید فقط در موقعیتهای ساده یا فقط وقتی که روی مود هستید تسلیم او شوید. هیچ مقیاس و اندازهای برای اطاعت شما وجود ندارد. اگر نمیتوانید صادقانه به خودتان بگویید که با تمام وجود همه چیز را قبول کردهاید، پس این واقعیت را بپذیرید که این به این معنی است که اصلاً در این بازی نیستید و عاقلانه تصمیم بگیرید که در مورد آن چه کاری انجام دهید.
نکات مورد توجه از نگاه میسترس سیکا
دامیننتها و سابمیسیوها با هم برابرند. هیچ اما و اگری وجود ندارد. فقط به این دلیل که من دامیننت و مسئول هستم، این واقعیت را رد نمیکند که سابمیسیو من به عنوان یک شخصیت اجتماعی، با من برابر است. این موضوع مهمی در رابطه است، در رابطه سادومازوخیسم یا D/s به دو نوع آدم نیاز است تا یک رابطه D/s به درستی کار کند، یک Dominant و یک Submissive.
این فراتر از نیاز به یک دامیننت و یک سابمیسیو در یک رابطه D/s برای ایجاد برابری است. هر فردی در هر نوع رابطهای که با هرکسی که با او در ارتباط هستید، دارای مجموعهای از انتظارات، قوانین و اولویتها است که ما در مورد یکدیگر میشناسیم. روابط BDSM هم تفاوتی ندارد.
این استدلال را زیاد شنیدهام که «من دامیننت هستم، بنابراین قوانین، انتظارات و اولویتها را من مشخص میکنم». خب خوش به حال شما، اما آیا همه ما دامیننتها این کار را نمی کنیم؟ بله، اما فقط احمقها متوجه نمیشوند که ما فقط میتوانیم این قوانین و انتظارات و اولویتها را برای پارتنری تعیین کنیم که به عنوان یک انسان برابر، قوانین، درخواستها و اولویتهای خودش را دارد که به آن نیاز دارد. به همان اندازه که یک فرد دامیننت از یک سابمیسیو انتظار دارد که از قوانین، انتظارات و اولویتهای خود پیروی کند، یک فرد دامیننت نیز باید مایل به انجام همین کار برای یک سابمیسیو باشد. هر دو طرف به این مورد در یک رابطه نیاز دارند. بله، سابمیسیو میخواهد قوانین و مجموعهای از اولویتها و انتظارات را برای او تعیین شود، اما آنها همچنین نیازهای خاص خود را دارند که یک دامیننت باید آنها را برطرف کند. قبل از اینکه در خود فرو رویم و فکر کنیم «بله آنها به ما نیاز دارند»، فراموش نکنیم که به همان اندازه که آنها به ما نیاز دارند، ما نیز به آنها نیازمندیم.
این درخواست و انتظارات است که دامیننت و سابمیسیو را برابر میکند. این خود واقعیت است که برای ایجاد یک رابطه D/s به یک شریک دامیننت و یک شریک سابمیسیو نیاز است که آنها را برابر میکند.
نصیحتی برای افراد دامیننت و سابمیسیو
اگر میخواهید شریک زندگی شما را خوشحال کند و هر کاری که میتواند برای پرورش شما انجام دهد؟ همیشه این مورد را رعایت کنید. دامیننت ها بیایید با حقیقت روبرو شویم، ما میخواهیم یک سابمیسیو تحت کنترل ما باشد، کسی باشیم که مورد توجه و تحسین قرار میگیرد، به او خدمت و مراقبت میشود، همانطور که ما میخواهیم از ما مراقبت شود.
اما چه چیزی ما را از افراد مطیع خود خاصتر میکند که نمیتوانیم همین کار را انجام دهیم و با آنها به گونهای رفتار کنیم که آنها را بالا ببرد و به آنها را به همان اندازه که آنها باعث میشوند ما احساس خاص بودن کنیم، احساس خاص بودن بدهد؟
و جمله «او عاشق ساک زدن است» مزخرف است. در حالی که برخی از موارد استثنا وجود دارد، اما زنان طعم منی را به عنوان یک رژیم غذایی ثابت دوست ندارند و چیزهای دیگری به جز مکیدن مدام آلت شما در ذهن خود دارند.
البته این بدان معنا نیست که بخواهید آنها این کار را متوقف کنند. این بدان معنی است که آنچه آنها میخواهند و نیاز دارند به احتمال زیاد با آنچه شما میخواهید متفاوت است. این بدان معنا نیست که آنها هیچ علاقهای یا حتی تمایلی برای جلب رضایت شما و برآورده کردن خواستهها/نیازهای شما ندارند، بلکه در واقع به همان توجهی که به ما نشان میدهند متقابلا نیاز دارند.
ممکن است برخی از شما که این مقاله را میخوانید ، از خود بپرسید، خب چگونه همان توجهی که آنها به ما نشان میدهند را نشان دهم؟ پاسخ ساده است، از ساب میسیو خود بپرسید!
زمان کافی اختصاص دهید و هر چند وقت یک بار از آنها بپرسید که می خواهند چه کاری انجام دهند، یا حتی بهتر است سعی کنید پارتنر خود را آنقدر خوب بشناسید که مجبور نباشید بپرسید، و بدانید که چه باید بکنید.
سابمیسیوی که به جای موجودی پایین مرتبه با او به عنوان یک انسان برابر رفتار میشود، بیشتر مستعد این است که به اطمینان بیشتری به خود و جسارت بیشتری داشته باشد، بنابراین بهتر میتواند موقعیتهایی را که شما برای مراقبت از او حضور ندارید، مدیریت کند.
ممکن است برخی از شما تصور کنید که یک سابمیسیو نباید این گونه باشد. به نظر من وظیفه اصلی شما به عنوان یک دامیننت این است که بتوانید سابمیسیو خود را قویتر و بهتر از زمانی که با شما آشنا شد به جامعه تحویل دهید تا در صورت لزوم بتواند به تنهایی روی پای خودش بایستد. به هر حال هیچ رابطهای برای همیشه ماندگار نیست، حتی اگر مرگ را دلیل جدایی در نظر بگیرید، مطمئن شوید که سابمیسیو شما میتواند به وقت آن به تنهایی دوام بیاورد.
اونتاشگال . اسفند ۱۴۰۰
نوشتههای روزمره، خاطرات و مطالب بیشتر از اونتاشگال را در شبکههای اجتماعی دنبال کنید
میسترس آبان به ما میگه که چرا فول اسلیو یا سابمیسیو بدون لیمیت و محدودیت برای ایشون به عنوان یک میسترس و ارباب جذاب نیست؟
من آبان هستم و این دومین باریه که دارم اینجا به عنوان نویسنده مهمان مینویسم. همونطور که در نوشته قبلی متوجه شدید، من دامیننت هستم که میسترس صدا زده میشه. خیلی وقتا برام پیش اومده که در شروع آشناییها افراد به عنوان یک امتیاز عنوان میکنن که فول اسلیو هستن و این رو امتیازی میدونن که انگار روی انتخاب شدنشون تاثیر مثبت میگذاره. این موضوع برای من شدیدا دافعه ایجاد و نظرم رو منفی میکنه. تصمیم دارم به شرح علت این انزجار بپردازم.
شما نیز در زمینههای مختلف گرایش BDSM مطالب خود را بنویسید تا با ذکر نام همراه با لینک اینستاگرام یا توییتر به عنوان نویسنده مهمان منتشر شود. کافیست در صفحه تماس یا با ایمیل Work[@]untashgaal.com مقالات و نوشتههای خود را ارسال کنید. مطالب منتشر شده در این صفحه تایید یا رد نمیشوند و مسئولیت آن با نویسنده است.
جهت تبلیغات در وبلاگ اونتاشگال، در صفحه تماس به ما پیام دهید.
شروع آشنایی با بی دی اس ام
من از نوجوانی به دیدن صحنههای تنبیه یا کلا تنبیه کردن بقیه علاقهمند بودم و مغز کودکانهام با این استدلال که این فرد کار بدی کرده پس باید تنبیه شود، این لذت رو برای خودش توجیه میکرد. یادم میاد که اون سالها مجموعه کاملی داشتم از صحنههای تنبیه در کارتونها و کتابهای کودک و نوجوان و البته نمیدونم چرا اون زمان چنین صحنههایی هم زیاد بود و در بازی باربی هم پسرها همیشه داشتن تنبیه میشدن. این حس لذت از دیدن تنبیه و علاقه به فرد تنبیه شونده با من بود و همین جور ادامه پیدا کرد. هیچ وقت حسی از جنس خشم یا نفرت نسبت به فرد تنبیه شونده نداشتم بلکه انگار دیدن هر صحنه تنبیهش علاقه من بهش رو بیشتر میکرد. این موارد رو میگم تا بدونید که این دوگانگی همیشه در من وجود داشت.
اصول بی دی اس ام
دوگانگی که دربارش صحبت کردم با من بود و این سوال که «چرا من باید از دیدن درد کشیدن کسی که برام جذابه لذت ببرم؟» همیشه توی ذهنم بود تا اینکه به صورت حرفهایتر با اصول و دنیای علمی بی دی اس ام آشنا شدم و گرایشم رو کامل شناختم و فهمیدم که توی این حس تنها نیستم. توی مسیر فهمیدن این موضوع این رو هم متوجه شدم که این حس اگر که در یک سیستم و قالب خاص، با رضایت و توافق دو طرفه، امن و عاقلانه باشه نه تنها از دید هیچ مرجع علمی ای بیماری یا اختلال شناخته نمیشه بلکه میتونه جاهایی باعث خوشحالی بیشتر افراد و اعتماد بیشترشون هم بشه.
شناختن این اصول و اینکه بدونی میتونی این کار رو اصولی انجام بدی و مطمئن باشی که همه چی داره خوب پیش میره، برای من و احتمالا خیلی از کسان دیگهای که چنین حسی دارن، اهمیت زیادی داره به خصوص وقتی پارتنری داری که باهاش رابطه عاطفی هم داری و دوسش داری. اینکه خیالت راحت باشه که تو از آزار دیدنش لذت نمی بری برای خودت و ممکنه که برای پارتنرت موضوع مهمی باشه.
برای اثبات حرفم در مورد اختلال نبودن بی دی اس ام به نسخه ۵ کتاب DSM که مرجع کل اختلالات روانی و تشخیص آن هاست و توسط انجمن روانپزشکی آمریکا منتشر می شه مراجعه کنید. در وبلاگ اونتاشگال مقالات با این موضوع نوشته شده:
شاید این حرف خیلی کلیشهای به نظر برسه ولی گاهی کلیشهها به دلایل منطقی وجود دارن. اینکه تو از دیدن آزار دیگری یا از آزار دادنش لذت ببری احتمالا توی هر رابطهای حس ناخوشایندی داره، اما اینکه شما با هم توافق کنین که کارهایی رو انجام بدین که در مسیرش هر دو لذت ببرین یک موضوع کاملا متفاوته و شاید حتی دیگه محتوای اون توافق خیلی اهمیت خاصی نداشته باشه و این نکته میتونه در طولانی مدت روی رابطهها خیلی موثر باشه. اون پارتنر غرغرویی که توی جمع طرف مقابلش رو تحقیر یا مسخره میکنه و حس بدی حتی به بینندهها هم میده هم ممکنه سادیست باشه ولی هیچ شبیه فانتزی محبوب پارتنر شلاق به دست توی اتاق خواب نیست.
وقتی که شما دارین با پارتنر احتمالیتون صحبت میکنین برای اینکه شناخت بیشتری از هم در حین رابطه داشته باشین معمولا لیستی از علایق و محدودیتهاتون رو به هم میگید. معمولا مرسومتره که سلطه پذیرها کارهایی رو که دوست ندارن روشون انجام بشه رو توی این لیست عنوان کنند، توی بعضی مواقع این محدودیتها به دستههای سافت و هارد هم تقسیمبندی میشن که سافتها محدودیتهایی هستند که ممکنه دامیننت به مرور زمان بخواد که ازشون رد بشه اما هاردها خط قرمزهای جدی هستند که سلطهپذیر نمیخواد هیچ وقت از اونا عبور کنه.
پس در واقع حالا که بحث توافق رو هم مطرح کردیم و از اون به لیمیت رسیدیم، میتونیم اینطور نتیجهگیری کنیم که لیمیتها خطوط قرمز و اصلی هستند که چهارچوب یک بازی رو براساس توافق میسازند و به طرفین این حس اطمینان رو میدن که اون چیزی که قراره در بازی یا جلسه رابطه اتفاق بیوفته قطعا بر اساس توافق هر دو خواهد بود. ممکنه حالا این سوال پیش بیاد که خب در روابط SafeWord یا کلمه امن وجود داره که با گفتنش بازی همون لحظه متوقف میشه، پس چه نیازی به این لیمیتها هست؟ درسته که کلمه امن وجود داره ولی اینکه رابطه به جایی برسه که بخواد از کلمه امن استفاده بشه خیلی حس ناخوشایندی برای هر دو طرف خواهد داشت، همچنین ممکنه بازی زودتر از انتظار و خواسته هر کدوم تموم بشه و هم اینکه وقتی ارباب هستی و احساس مسئولیت میکنی، از اینکه به جایی رسیدی که کار به کلمه امن بکشه و نتونستی از سابت خوب مراقبت کنی، حس خیلی بدی خواهی داشت و بسیاری از سابها هم از اینکه نتونستن اندازه توقعات دامشون قوی باشن و تحمل کنن، حس بدی میگیرن.
پس اگه بخوایم مثالهایی بزنیم شاید بشه گفت که لیمیتها خطوط ترسیم کننده مسیر هستند که راه رو به ما نشون میدن و کلمه امن در واقع ترمز قطاره، در شرایط نیاز باید حتما ازش استفاده کرد ولی باید توجه کرد که استفاده ازش ممکنه که بهم ریختگیهایی ایجاد کنه ولی نهایتا از اتفاقات بد بعدی جلوگیری میکنه.
کارکرد لیمیت
اصولاً این لیمیتها برای هر یک از طرفین رابطه چه کارکردی داره؟
وقتی شما به عنوان یک ساب یا سلطه پذیر وارد یک رابطه میشین به خصوص در رابطههای اولی که با کسی دارین، در حین ارتباط ممکنه که ذهن شما خیلی درگیر پیش بینی و حدس زدن حرکات طرف مقابل باشه، اما شما برای اینکه به اون نقطه اوج لذت در این نقش برسین نیاز دارین که ذهنتون رو خاموش کنین و در اون فضا رها باشین و بدون هیچ نگرانی خودتون رو در اختیار طرف مقابلتون قرار بدین و مطمئن باشین که اون مواظب شما هست. وجود محدودیتها و صحبت کامل درباره اونا به شما این اطمینان رو میده که طرف مقابلتون شما رو کامل می شناسه و نقاط حساسیت شما رو هم بلده پس میتونین راحتتر و با آرامش بیشتری خودتون رو رها کنین و از رابطه لذت ببرید.
اما وجود این محدودیت ها فقط برای سلطهپذیر اهمیت ندارد، طرف دامیننت رابطه هم از طریق لیمیتها و صحبت درباره جزییات آنها شناخت بهتری از ساب پیدا میکنه و بهتر ترسها و نقاط تیره بازی رو پیدا کنه و میتونه از اونا دوری کنه. همون طور که قبلا هم اشاره کردم برای من به عنوان یک دامیننت خیلی مهمه که پارتنرم رو آزار نداده باشم و در چهارچوبی که اون هم رضایت و اشتیاق داره باهاش بازی رو پیش ببرم. لیمیتها دقیقا به من کمک میکنند که بدونم دارم چی کار میکنم و حتی از کاری که می کنم لذت بیشتری ببرم چون در واقع من هم رهاتر هستم.
من وقتی لیست بلند بالایی از همه حساسیتها و لیمیتهای هارد و سافت پارتنرم دارم، میدونم کجاها باید با دقت عمل کنم و از پارتنرم مراقبت اضافه تری بکنم پس در بقیه مواقع راحت هستم و تمرکز بیشتری روی لذت میگذارم، اما وقتی لیمیتها مشخص نباشن من تمام طول بازی باید محتاطانه عمل کنم و با دقت طرف مقابل رو زیر نظر داشته باشم تا خودم بفهمم که چه چیزهایی ممکنه براش ناخوشایند باشه. این همه دقت به طرف مقابل و مواظبت از او، لذت رابطه رو برای من کاهش میده. پس در واقع لیمیت ها برای من به عنوان سلطهگر هم مفید هستند زیرا بهم نشون میدن که کجاها میتونم خیلی راحت و رها باشم و نگران چیزی نباشم چون همون جور که قبلا گفتم برای من و احتمالا برای دامیننتهای زیاد دیگهای اهمیت داره که از سابشون مراقبت کنن و همه چیز در قالب بازی خوشایند باشه و باعث اذیت واقعی اون نشن و این لذت مشترک همراه با توافق، تبدیل به آزار نشه.
وجود لیمیت ها تا حد زیادی تضمین میکنه که همه حرکات بازی قبلا توافق شدهاند و به من این اجازه رو میده که بتونم خارج از اونا با قدرت بیشتری عمل کنم و برنامه ریزیهای خلاقانهتری داشته باشم. در واقع لیمیتها به من این آرامش رو میده که همیشه خیالم راحت باشه که باعث آزار واقعی طرف مقابلم و کسی که دوسش دارم نیستم و هرچی که هست در همون قالب بازیه.
اسلیو فول
با مواردی که گفتم، کسی ادعا می کنه که هیچ لیمیت و محدودیتی نداره برای من تو ذهنم دو تا حالت پیش میاره. گروه اول کسی هست که اینقدر تازه کاره که خودش رو نمیشناسه و نمیدونه که چه چیزهایی براش مناسب نیست و حتی مطالعه کاملی هم در این زمینه نداره و اصولش رو هم نمیدونه که پس به این معناست که بودن باهاش یعنی هر روز درگیری و یاد دادن چیزهای جدید و نیاز به مراقبت صد برابر داره. من باید همیشه نگرانش باشم و چون حس میکنم که حتی از نظر تئوری هم مهارتها و سواد لازم رو نداره و وقتی از چیزی خوشش اومده حتی نرفته کمی درباره اون اطلاعات کسب کنه، جذابیتش برام خیلی کم میشه و اصلا دلم نمیخواد با کسی که نمیدونه چه خبره و باید چی کار کنه، وارد هیچ آشنایی بشم. چون مطمئنم که خیلی خسته کننده خواهد بود و انرژی خیلی زیادی از من میگیره و نهایتا هم ممکنه که هم به خودش و هم به من آسیب بزنه چون با خودش تکلیف روشنی نداره.
گروه دوم اما کسایی هستند که تجربه هم دارن و می گن که ما هیچ لیمیتی نداریم و واقعا هم ممکنه که به کارهای خیلی عجیب و سختی تن بدن این گروه هم برای من جذاب نیستن چون در درجه اول به من این حس رو میدن که برای خودشون ارزش کمی قائلن و مراقبتی از خودشون و جایگاهشون نمیکنن و این برای من به شدت از جذابیتشون کم می کنه. در واقع من حس می کنم کسی که ادعا می کنه که هیچ لیمیتی نداره چیزی برای از دست داده نداره در صورتی که کسی که جایگاه مناسب شغلی و اجتماعی داره و آدم موجهیه همیشه باید نگران جایگاه و شرایطش باشه و سعی کنه که ازش مراقبت کنه. اینکه با کسی باشی که هیچی برای از دست دادن نداره براش قابل قبوله که هر رفتاری باهاش بشه برای من جالب نیست و از جذابیت اون آدم به شدت کم میکنه. همچنین این نگرانی رو به من القا میکنه که این فرد ممکنه که در شرایط سالم و با اصول درست، بی دی اس ام رو نخواد و مرزهای حس مازوخیسم بیشتر از اون حدی باشه که در یک سیستم امن بگنجه، برای همین تمام طول رابطه با چنین آدمی اگر هم که شکل بگیره من در یک اضطراب خواهم بود که مواظب رفتارش باشم و مرزهایی رو باهاش چک کنم تا مطمئن بشم همه چی در چهار چوب امن داره شکل می گیره و این هم یک فشار روانی بسیار زیادیه که به من میاد و دلیلی هم براش وجود نداره. کنار هم قرار گرفتن این شرایط و نگرانیها باعث میشد که توضیح اینکه «من فول اسلیو هستم» از طرف یک ساب، برای من بسیار ناخوشایند باشه و اون آدم رو غیر جذاب ببینم.
حالا که بحث لیمیت رو تا این حد بازکردیم خوبه که این الگوی غلط (البته از نظر من) رو هم بهش اشاره کنیم که بعضی از دامها حالا چه مستر چه میسترس به عنوان تنبیه ممکنه که بخوان لیمیتهای ساب رو بشکنن و این خیلی چیز عجیبیه. طبق تعریف اساسی که وجود داره لیمیتها در واقع جزئی از اصول و قواعد بازی BDSM هستند و شما نباید اصول رو عوض کنین. مثل این میمونه که شما در یک بازی فوتبال یهو تعداد بازیکنها یا ابعاد زمین رو تغییر بدین. البته این به این معنی نیست که خود سلطه پذیر نمیتونه به مرور با بیشتر شدن شناختش بعضی از محدودیتهارو تغییر بده ولی اینکه این موضوع از بیرون بهش تحمیل بشه از نظر من کار کاملا غلطیه.
جمعبندی و نتیجهگیری
همه این اتفاقها و خوشیها وقتی امنتر و سالمترن که هر دو طرف خودشون رو خوب بشناسن، با هم خوب و سالم گفت و گو کنن و به شرایط و مرزهای هم احترام بذارن. یکی از جذابترین چیزهایی که به نظر من در فضای BDSM وجود داره، همینه که بتونی با یکی راحت و بدون دغدغه همه حرفات رو بزنی و یک بازی جذاب طراحی کنی و هیچ همبازی برای این بازی مناسبتر از کسی نیست که اون هم به خوبی خودش رو میشناسه و میتونه باهات همراه واقعی باشه و نیازی نباشه که تو همه حرفاش رو بخوای بررسی عجیبی بکنی. کسی که خودش رو میشناسه و برای خودش ارزش زیادی قائله و با این شناخت میخواد که تحت سلطه دیگری باشه، میتونه اون دیگری رو به اوج هیجان و لذت برسونه. خودتون رو خوب بشناسین، حدودتون رو دقیق بفهمین و با صداقت با پارتنرتون حرف بزنین. مطمئن باشین که یک تجربه واقعی در یک محیط امن و صمیمی خیلی جذابتر از اینکه که شبیه یک سناریوی پورن زندگی کنین.
واژه Full Slave تقریبا هیچ معنی در دنیای سادومازوخیسم ندارد. Full Time Slave یعنی کسی که میخواهد مدت طولانی و روزهای زیادی اسلیو باشد اما Full Slave هیچ معنی ندارد! امیدوارم به زودی این واژه از ادبیات BDSM فارسی، حذف شود. بهترین معادل برای برده بدون محدودیت، No limits slave میشود و همانطور که خانم آبان توضیح دادند، بی معنی است.
اونتاشگال . تیر ۱۴۰۰ . تصاویر به صورت اختصاصی برای وبلاگ اونتاشگال ارسال شدهاند.
نوشتههای روزمره، خاطرات و مطالب بیشتر از اونتاشگال را در شبکههای اجتماعی دنبال کنید
دوست دامیننت عزیزم میسترسآبان به عنوان نویسنده مهمان محبت کردند و این یادداشت رو برای وبلاگ اونتاشگال ارسال نمودند. این یادداشت حاصل تجربیات شخصی ایشان است. مردهایی که مایل هستند میسترس پیدا کنند و برده یک میسترس شوند، به نظرم حتما این تجربه را با دقت و تمرکز، چند بار مطالعه کنند.
افراد زیادی هستند به دنبال فضاها و جوامع BDSM میگردند و تصور آنها کاملا برگرفته از پورن هست و تصور میکنند هر خانمی به آنها رسید در مهمانی به دنبال اسپنک کردن میرود. واقعیت را باید از فیلم جدا کرد و در کشورهایی که BDSM پارتی در کلابها انجام میدهند، افراد با صرف هزینه شرکت میکنند و شرایط بسیار سختی برای ورود آنها در نظر گرفته میشود. اگر شما در ایران زندگی میکنید، شکی نیست که امکان استفاده از چنین فضایی را ندارید. پس باید سعی کنید نظر یک دامیننت را به خوبی جلب کرده و بر روی رشد شخصیت خود بیشتر تمرکز کنید.
شما نیز در زمینههای مختلف گرایش BDSM مطالب خود را بنویسید تا با ذکر نام همراه با لینک اینستاگرام یا توییتر به عنوان نویسنده مهمان منتشر شود. کافیست در صفحه تماس یا با ایمیل Work[@]untashgaal.com مقالات و نوشتههای خود را ارسال کنید. مطالب منتشر شده در این صفحه تایید یا رد نمیشوند و مسئولیت آن با نویسنده است.
جهت تبلیغات در وبلاگ اونتاشگال، در صفحه تماس به ما پیام دهید.
شروع تجربه میسترس بودن
من آبان هستم و ۳۲ سال سن دارم. در زندگی دامیننت هستم و بیشتر از ۸ ساله که به طور جدی این سبک زندگی رو دنبال کرده و رابطه وانیلا نداشتم. البته که علاقه و گرایش من به BDSM خیلی قدیمیتر هست و سفر به OWK یا Other World Kingdom رویای نوجوانی من بوده و این تمایل از آن سالها با من هست. اینجا هم دعوت شدم که به عنوان دامیننت برای شما بنویسم و بابت دعوت بسیار خوشحالم.
مایل نیستم لقب نویسنده این یادداشت، میسترس باشه، چون فکر میکنم اگر چه سلیقه و علاقه من به بی دی اس ام برام مهم هست و شاید بخش تاثیرگذاری از شخصیتم باشه، اما این که دقیقا نوع گرایشم چیه واقعا تاثیری روی هویتم نداره. من هم یک آدمم درست شبیه شما ولی با گرایش دامیننت، البته نه از اون دامیننتهایی که خیلی بی منطق هستن و فکر میکنن کل دنیا حول محور اونها میچرخه.
من در یک خانواده سنتى بزرگ نشدم و پدرم رو در سن پایین از دست دادم و برادرى هم نداشتم. براى همین خیلى از آشنایىهای من با روحیات مردونه یک مرد برام دیرتر شروع شد. مستقل بزرگ شده بودم و از اطرافیان مىشنیدم که رفتارهاى یک زن مستقل مىتونه براى شخصیت مرد سنتى ناخوشایند باشه و مردونگیش رو جریحهدار کنه. کم کم فهمیدم این مردونگى مرد سنتى در همه چیز وجود داره و هر جا پا بگذاری، جریحه دارش کردى. مثلا اگه بخواى سهم خودت رو از پول غذا بدى، اگه بخواى قوى باشى، حتى اگه بتونى در سفت شیشه مربا رو خودت باز کنى. تازه علاوه بر همه اینها موضوعات مربوط به اندازه آلت و کاراییش هم اهمیت ویژهای داره!
اینجورى شد که فهمیدم مردونگی براى مرد سنتى برخلاف تبلیغات چیزى بسیار شکننده است که حرکت شخصیت مستقل دیگرى مىتونه ضربات جبران ناپذیری به اون وارد کنه. پذیرش چنین موجودی به خصوص با نوع سلیقه من کار رو حسابی مشکل میکرد.
مرد سابمیسیو و سلطهپذیر
در کنار مرد سنتی که توضیح دادم، بنا به علایقم با یک نوع دیگر مرد هم آشنا شدم. این نوع مرد شجاع بود و میتونست اعتماد کنه و با دستان و چشمان بسته وجود خودش رو به دیگرى بسپره. مردی که میتونست اطمینان داشته باشه که دیگری مراقب جان و روح او و خودش هست. این مرد با شوق زانو میزنه و همه باورهاى مردانگى سنتى رو دونه دونه به چالش میکشه، میشکنه و همچنان جذابیت داره و خواستنی هست. این مرد پاى علاقهاش مىایسته، از قضاوت شدن نیترسه و براى لذت خود و زن محبوبش شجاعانه یک بازی خاص رو با قواعد کاملا متفاوتى شروع مىکنه.
پس از پایان بازى آغوش چنین مردى برای من بسیار لذت بخشتر و قابل احترامتره چون ارزش او ورای باورهای مرسوم جامعه بود، هست و به چیزهاى دیگری مىنازید و من از به سلطه درآوردن و کنترل چنین وجود نازنینی، به خود مىنازم. مردى با حس ساب (مطیع و پیرو) براى من مردى از جنس دومی که شناختم، انتخاب اول و آخرم شد.
در طول زمان دیدم که بسیاری از مردان سلطهپذیر نگران نقش خود در رابطه طولانی مدت هستند. آنها میترسند که پذیرفتن نقش برده باعث متزلزل شدن جایگاهشون بشه. برای من به عنوان زن دامیننت، هرگز اینطور نیست و فکر میکنم دامیننتهای زیادی نیز با من هم عقیده باشند. به وقت مناسب چنین مردی میتواند به سادگی برای من تکیهگاه باشه. ضعفهای او رو میدونم، روح برهنهاش رو لمس کردهام و شاید گاهی او رو بهتر از خودش بلد باشم اما با همه اینها همیشه میدونم او کسی که هست که شجاعت داشته و خلاف جریان آب شنا کرده و همین جسارت او در انتخاب چیزی که دوست داره به حد زیادی به من حس آرامش میده جوری که بدونم او میتونه در شرایط نیاز به اندازه هر دو ما قوی باشه.
رابطه با مرد ساب میسیو و مطیع
اگر زن دامیننت یا مرد ساب میسیو هستید و از چنین شناختی حس خوبی میگیرید، این حس خوب میتونه شروعی برای آشنایی بیشتر و ایجاد یک ارتباط دو نفره باشه. این ارتباط دو نفره در نگاه اول پیچیدگیهایی داره. ممکنه که سخت به نظر برسه که کجای آن شبیه یک رابطه مرسومتر هست و کجای آن باید تفاوتهای داشته باشه. شناخت درست این شباهتها و تفاوتها می تونه در شروع رابطه برای من، یکی از زیباترین ویژگیهای یک ساب جذاب باشه.
شروع آشنایی و ایجاد رابطه ارباب و برده
بله درسته که نقش یک نفر سلطهپذیر است اما این رابطه هم مثل هر رابطه دیگری که بین دو نفر به قصد ارتباط عاطفی یا حتی صرفا جنسی ایجاد میشه، نیازمند رسیدن به حدی از اینتیمسی یا نزدیکی هست و علاوه بر اون هر یک از شما باید از دیگری خوشتون بیاد و طرف مقابل برای شما جذاب باشه و بخواهید که این نزدیکی رو با او داشته باشید. این نکته برای هر رابطهای مهم هست.
دفعات زیادی با این موضوع مواجه شدم که کسی به من میگه: «خب مرا آنطور که دوست دارید تربیت کنید مگر شما دامیننت نیستید؟» این یکی از حرص در آورترین حرفهایی هست که به عمرم شنیدهام. من باید اول از تو که میخواهی به من خدمت کنی، خوشم بیاد، جذب تو بشم و تو به عنوان یک انسان برای من جالب باشی و بتونی من رو تحت تاثیر قرار دهی تا من بخوام با تو ارتباط برقرار کنم و به تو چیزی یاد بدم.
دوست اسلیو عزیز، در این رابطه هم مانند هر نوع رابطهای اگر پیشنهاد دهنده هستی و وارد فضای شخصی کسی میشی، باید بتونی ابتدا جذابیتی ایجاد کنی، شرایط خوبی برای تمایل به آشنایی داشته باشی و بعد وارد فضای بی دی اس ام بشی. به حریم خصوصی افراد احترام بگذارید و لطفا لطفا رابطه رو با اصرار نخواهید. یادتون باشه که این یک رابطه دو نفره است و باید با تمایل دو نفرهای هم ایجاد بشه و فراموش نکنید که ممکنه طرف مقابل در مسیر شناختن شما نیاز به زمان داشته باشه و یا نهایتا جواب منفی بده. سعی نکنین از راهی غیر از جذابیتهای مردونه برای ایجاد ارتباط، خودتون رو به کسی تحمیل کنین چون فقط جایگاهتون رو خراب میکنید.
اگه خیلی تمایل دارین سعی کنین برای میسترس و دامیننت خانمی که به اون علاقهمند هستید، جذاب بشین نه اینکه رابطه رو از روی ترحم بخواهید. سعی کنین به دامیننت اثبات کنین که گزینه خوبی برای شروع ارتباط هستین و در شروع رابطه منفعل نباشید. همچنین کاری نکنین که اون فکر کنه شما با همه دامیننتها همین رفتار رو دارید.
ادامه و حفظ رابطه بی دی اس ام
خب وارد رابطه شدید و موفق شدین که نظر دامیننت مورد علاقهتون رو جلب کنید و باهاش یک ارتباط بسازین. اینجا لازمه که غیر از مهارتهای کلی ارتباطی (که باید بلد باشید و اگر نمیدونید حتما باید یاد بگیرید)، شما به عنوان مرد سابمیسیو و مطیع، این چند تا نکته رو برای حفظ یک رابطه از من گوش کنید و یاد بگیرید.
اگر وارد یک رابطه دامیننت/سابمیسیو میشین به خصوص اگه ارتباطتون طولانیه یادتون باشه که یک زن دامیننت هنوز هم یک زنه و ممکنه نیازهای زنانهتری داشته باشه. ممکنه گاهی حتی بخواد که لوس یا حمایت بشه؛ جوری رفتار نکنین که انگار این با حس سلطهگری او در تضاده. یاد بگیرین که برای یک رابطه به خصوص طولانی، همه چیز نمیتونه همیشه فقط در قالب رابطه بی دی اس امی پیش بره و این رابطه بخشهای دیگهای هم داره و آدم ها نیازهای دیگهای هم دارن.
دامیننت مقابل شما یک آدم آهنی خالی از احساس نیست. درسته که ممکنه در مواقعی بهتر از شما بتونه خودش رو کنترل کنه ولی به این معنی نیست که نیازهای عاطفی نداره و شما مسئولیتی ندارید که به این نیازها توجه کنید. درسته که شما به عنوان یک ساب ممکنه حق تصمیمگیری کمی در بسیاری از موارد داشته باشین ولی یادتون باشه که این به معنی این نیست که شما کل مسئولیت یک طرف رابطه بودن رو کامل انکار کنین و مثل یک عروسک منفعل باشین. همه آدمها از دیدن تلاش برای اینکه بهشون حس خوب داده بشه لذت میبرن و دامیننتها هم در درجه اول، انسان هستند. پس در رابطه کمتر حرف بزنید و بیشتر عمل کنید.
من سابهای زیادی رو دیدم که میگن من برای خوشحالی شما هرکاری می کنم اما در اولین جایی که کار یکمی سخت و یا حتی غیر جنسی بوده کامل تغییر موضع دادن. منظورم از کار غیر جنسی این نیست که ساب باید همه کارهای دامیننت رو انجام بده و رابطه حالتی از سواستفاده داشته باشه ولی در یک رابطه عادی زمانی که دو نفر در رابطه هستن، به هم کمک میکنن یا به خاطر دیگری تلاش میکنند.
در نهایت لطفا سعی نکنین همیشه مشکلات و دلخوریهای رابطه رو در قالب اس امی و مثلا با تنبیه حل کنین؛ تنبیه کردن، لمس و هر شکلی از این بازی نیازمند اون حس خوب و نزدیکی هست. اگر من از پارتنرم خیلی عصبانی هستم و رنجیدهام، نمیتونم برای کاهش رنجم اون رو کتک بزنم، چون اولا کتک زدن من دیگه در این حالت از حالت امن خودش ممکنه خارج بشه و هم اینکه ممکنه من حتی نخوام ریختش رو ببینم، نه اینکه کاری رو بکنم که اون هم تا حد زیادی بهش علاقه داره.
پیشنهاد میکنم برای شروع و داشتن رابطههای بهتر یکم از دنیای فانتزی و پورن بیاین بیرون، بیشتر فکر کنین، با طرف مقابلتون مفصل صحبت کنید و واقعیت وجود همدیگه رو بشناسید. این رو هم یادتون باشه همونطور که یک زوج وانیلایی ممکنه با هم مچ نباشن و رابطه خوبی نداشته باشن، یک زوج هم به صرف داشتن علاقه به بی دی اس ام با هم بهترین نمیشن. پس آدمها رو دونه دونه بشناسیم و تصور قالبی نداشته باشین. بسیاری از مواردی که اینجا نوشتم، صرفا سلیقه من هستند و ممکنه دامیننت دیگری، نوعی دیگه فکر کنه.
ممنونم اول از اونتاشگال عزیز که به من پیشنهاد نوشتن به عنوان نویسنده مهمان رو داد.
برای یک دامیننت، چالش نقش بسیار زیادی در پیش بردن رابطه و گرایش سادومازوخیسم دارد. اگر شما نتوانید دامیننت را ترغیب به توجه کنید، او علاقهای به کنترل تربیت شما نخواهد داشت. هیچوقت برای فرار از تنهایی یک رابطه را شروع نکنید. پس از شناخت و آشتی خالصانه با خود به سراغ دیگری بروید. چنین رابطهای چه وانیلا چه ارباب و بردهای، پایدارتر خواهد بود.
بزرگترین تنبیه در BDSM انجام ندادن آن است! سادومازوخیسم تعداد غیرقابل باوری جنبههای لذت بخش دارد. اما هسته اروتیک و وسوسه انگیزترین لذت باندیج، SM و ارباب/برده بدون شک در تنبیهات متفاوتی است که وجود دارد! هم برای دامیننت و هم برای پارتنر سابمیسیو. در اینجا هرشخصی به تنهایی میتواند اولویتهای مربوط به خود را در نقش خود زندگی کند. در این مقاله به صورت جامع و کامل به شما از تنبیه کردن و تنبیه شدن میگوییم.
بدون شک مطالعه این مقاله برای شما هم تحریک کننده است هم وسوسه برانگیز، پس مراقب باشید که در چه حالت و مکانی در حال خواندن آن هستید. این که چگونه کون خود را اسپنک کنید، لوازم قلقلک و تحریک در مکانهای غیرمعمولی را میتوانید در اینجا بخوانید.
مقالهای که مطالعه میکنید در دستهبندی آموزش مهارت در رابطه ارباب و برده قرار دارد و در وبسایت mystim انتشار یافته است. ترجمه توسط ماتیلداصورت گرفته است و در وبلاگ اونتاشگال منتشر میگردد.
جهت تبلیغات در وبلاگ اونتاشگال، در صفحه تماس به ما پیام دهید.
ضرورت تنبیههای BDSM چیست؟
هیجان BDSM اساسا آن است که یک شخص سابمیسیو (ساب) از یک شخص دامیننت (دام) اطاعت میکند. مطمئنا هر دو نقش میتوانند توسط هردو جنس زن/مرد ایفا شوند.
بخش شهوانی قدرت میتواند به اتاق خواب و یک چهاردیواری محدود شده و یا بسته به تمایل و تجربه دو طرف رابطه حتی کل دنیا را به یک زمین بازی اروتیک تبدیل کنید. اهمیتی ندارد که دام چه هنگام ساب را تحقیر یا او را به اطاعت امر میکند و علی رغم وظایف تعیین شده، اگر ساب از وظایف خود سرپیچی کند باید تنبیه شود!
بجز برخی احساسات رایج و قانونهای اساسی در رابطه ارباب و برده و اهمیت سلامتی که در این مقاله میخوانید، هیچ محدودیتی برای فانتزی تنبیه کردن اسلیو توسط دامیننت وجود ندارد.
اما علی رغم این که هرچیزی از سکس تویهای گذاشتنی و ریموت کنترل دار در پابلیک گرفته تا تنبیهات فیزیکی در خانه که ممکن است ارائه شود. گذشته از تنبیهات «کلاسیک» متعدد که در ادامه معرفی خواهیم کرد، تنبیهات کاملا بر اساس خلاقیت، تمایلات و طیفی از شخصیتها و شرایط متفاوت افراد مانند موقعیتهای زندگی پایه گذاری میشوند، که در نهایت تنبیهی تیم A را بسیار حشری و تیم B را بی میل میکند. مطمئنا سخت کوشی نیز بخشی از این است.
در ابتدا به معروفترین و مهمترین تنبیهها که هم برای اسلیو مرد کاربرد دارد و هم برده زن، میپردازیم.
اسپنک کردن
دیسیپلین عالی شلاق زدن باسن معمولا حتی برای کسانی که خود را جزئی از علاقهمندان به BDSM نمیدانند نیز جالب است. اما عاشقان با تجربه BDSM به طور خاص به آن علاقه دارند. علاوه بر تشریفات ویژه در منحصر به فرد و لذت بخشتر کردن اسپنک، آن را هاتتر میکند. خصوصا هنگامی که همزمان با اسپنک ران و کپلها، اعصاب جنسی واژن به خوبی تحریک و عروق آن ناحیه مانند آتشفشانی جوشان از خون پر شده و اندامهای جنسی را به ضربان انداختهاند. قدرت دام تنها در تحقیر و زدن برده نمایان نمیشود، بلکه در حقیقت او میتواند در لحظه، سابمیسیو به شدت حشری خود را از هر چیز سکسی بیشتری محروم کند.. عجب شکنجه سختی!
ابزارهای حرفهای BDSM میتوانند تمام آرزوهای شما را برآورده کنند: Riding crop، پدلهای چوبی و یا پوشیده شده با لایهای چرمی، شلاقهایی با طرحهای متفاوت و دستکشهای تشدید بخش کمک میکنند هنگام خلاقیت خود را از نظر روانی تحسین کنید.
مقاله آموزشی «اسپنک را حرفهای و سکسی انجام دهید» را در وبلاگ مطالعه کنید.
فیگینگ – Figging
عجیب بودن واژه در عمل خود را نشان می دهد – چون فیگینگ واقعا شما را داغ میکند! این تنبیه BDSM ریشه در سنتهای ژاپنی دارد.
در فیگینگ، قطعهای زنجبیل تازه پوست کنده حدودا به اندازه یک انگشت را هنرمندانه به شکل یک بات پلاگ یا دیلدوی مقعدی تراش داده سپس آن را درون مقعد میگذارید. روغنهای اساسی زنجبیل دردی فوری با سوزشی تیز و شدید ایجاد میکنند که برخلاف شدید بودنش کاملا بدون عارضه میباشد. ی
نکته مهم: هنگام تراش دادن، سطح پهنی را در انتها بگذارید تا از ورود کامل آن به مقعد جلوگیری شود. این وسیله میتواند جایگزین مناسبی برای باتپلاگ باشد.
فیگینگ واقعا تنبیه ویژهای است که سابمیسیو مرد یا زن اصلا نمی تواند آن را رد کند. مشابه اسپنک کردن، جریان خون شدیدی در شکم برقرار شده و اعصاب به شدت تحریک میشوند که منجر به فعالیتهای قوی در اندامهای جنسی ابتدایی و ارگاسمی پر سر وصدا میشود البته اگر ارباب اجازه بدهد!
ریمینگ
ریمینگ یا نام دیگرش آنال – اورال یا لیسیدن کون است. منشا این کار به شکنجههای قرون وسطی باز می گردد اما امروزه نیز لیسندههای مشتاقی وجود دارند. انتهاهای عصبی در ناحیه کون و مقعد حساسیت باورنکردنی زیادی به تحریک نشان میدهند و زبان خیلی خوب میتواند این کار را انجام دهد. بوسههای خیس، لیس زدن و وارد کردنش به مقعد برای این کار هستند.
از آنجا که مقعد مکان کثیفی برای سکس اورال است، ریمینگ میتواند خیلی خوب و موثر برای بازیهای قدرت استفاده شود. اصالت شکنجه قرون وسطایی هنوز در هر دستور کون لیسی BDSM که داده میشود وجود دارد. دام از تحریک شدید مقعد و تحقیر ساب لذت برده و ساب نیز از نقش سلطه پذیر و تنبیه خود لذت میبرد.
تنبیه میتواند با فیکس کردن سر ساب، نشستن دام روی صورتش و باز کردن دو طرف باسن خود روی صورت ساب بی دفاع تشدید یابد. هزار سال پیش و حتی امروزه، از جعبههای خفه کننده استفاده میشد: یک جعبه چوبی ریمینگ برای سر ساب با حفرهای روی صورت و دهان که دام بر روی آن مینشیند. هیچ راه فراری نیست!
برای ریمینگ حتما نظافت مقعد را در نظر بگیرید. اگر سابمیسیو شما این کار را یک لیمیت میداند، به انجام دادن آن فکر نکنید.
فلک کردن یا شلاق زدن پا
در حالی که ماساژ با برای یک نفر فوقالعاده است، شلاق پا برای دیگری مناسب است!
عبارت فلک کردن به معنی ثابت کردن پاها و ضربه به اعصاب کف پا در تنبیهات BDSM میباشد. این کار روی کف پا با سطحی برهنه انجام میشود. یکبار دیگر طرفداران معاصر تنبیه از شیوهای کهن که بیش از سه هزار سال پیش به عنوان روشی برای تنبیه و شکنجه به کار گرفته میشد، استفاده کردند.
شهرت جهانی ماساژ رفلکسی ناحیه پا و حساسیت مخصوص ماساژهای اروتیک نشان میدهد کف پا به عنوان ناحیه تحریکی شدید شناخته شده است. فلک کردن تنبیهی شهوانی است، اگرچه سختی آن به طور واضحی بیشتر از ماساژ است. تراکم زیاد سلولهای عصبی در کف پا تنها لغزش انگشتان را با سرعت به مغز مخابره نمی کند، بلکه لذت درد را نیز به خوبی گسترش میدهد.
شایان اهمیت است که ساب در جای خود ثابت شده و دام و به آرامی شدت ضربات را افزایش دهد! سپس شهوت هردو طرف افزایش یافته و ضمانت میشود که ساب از آن پند میگیرد.
تحریک الکتریکی
استثنائا این نوع خاص تنبیه و عمل سکسی به قرون وسطی مربوط نمی شود اما اگر هزار سال پیش برق اختراع شده بود، قطعا این اتفاق میافتاد! علی رغم حالت مدرن این تنبیه، در حال حاضر کاری بسیار کلاسیک است و در جلسات BDSM به خوبی جا افتاده است.
کلید موفقیت در این تنبیه، سکس تویهای تحریک الکتریکی با کیفیت بالاست! ایمپالسهای شدید اما ایمن الکتریکی کانالهای اعصاب را باز کرده و مغز و تمام مراکز احساسات از اندامها گرفته تا تنفس شخص، درگیر میشوند. هنگامی که ساب کنترل خود را از دست داده و در جایی ثابت بسته شده باشد، تنبیه شدیدتر نیز میشود. گیرههای تحریک الکتریکی نیپل ابزارهای خارق العادهای برای تنبیهات اروتیک و «به رخ کشیدن برتری قدرت» میباشند.
جریان ولتاژ حتما باید برق مستقیم باشد که با آداپتور تامین میشود و به هیچ عنوان از برق مستقیم شهری نباید استفاده کرد. حداکثر ولتاژ برای این تنبیه نیز ۶۰ ولت میباشد. اگر به وسایل مناسب دسترسی ندارید راحتترین کار خیس کردن بخشهایی از بدن اسلیو و استفاده از نوک کابل شارژ گوشی برای شوکهای کوتاه است. این ولتاژ حداکثر ۵ است و خطری برای اسلیو ندارد.
دنیای لوازم تحریک الکتریکی بسیار بزرگ، متنوع هستند و این دنیا بسیار ارزش یادگیری و آموزش را درد.
اثاثیه انسانی یا Forniphilia
سلب حرکت و ثابت ماندن، خصوصا هنگام تنبیه، یکی از اجزای ضروری فعالیتهای BDSM است.
اما Forniphilia یکی از خاصترین انواع «ساکن بودن» است. این کار از نظر روانی اسلیو را میبندد و بسیار تحقیر آمیز و تنبیه کننده است. در این تنبیه برده باید به قطعهای از مبلمان تبدیل شده و برای تنبیه یا عملی تحقیر آمیز، در آن نقش به ارباب خود خدمت کند.
برای انجام این کار، ساب باید برهنه باشد یا لباسی که دام دستور داده پوشیده و ساعتها بدون حرکت بماند و البته گاهی با کمک باندیج. نقش او میتواند یک چوب رختی باشد یا اگر دام دوست دارد فعالانه او را لمس و بیشتر تحقیر کند، به عنوان یک زیرپایی یا میزی باشد که ارباب بر آن شام خود را میل کند.
بدون شک بی محلی کردن نیز میتواند خیلی خیلی خیلی تنبیه کننده باشد، بدین شکل که ساب ساعتها در کمد تاریک یا گوشه اتاق میایستد.
اثر جانبی خوب تنبیه این است: پس از اتمام تنبیه ساب بسیار مطیعتر میشود. و فراموش نکنید: تکهای از مبلمان هم به کمی صیقل دادن نیاز دارد!
تنبیه پوشک کردن
پوشک کردن نوعی از تحقیر است که به کتگوری عمومی «Infantilism» مربوط میشود. در فتیش BDSM سابمیسیو باید ادای یک بچه را درآورد تا به ارباب خود نشان دهد چقدر کوچک و بی دفاع است. او به خود اجازه میدهد دام مانند یک بچه کوچک او را بررسی و از او مراقبت کند و معمولا مجبور است پستانک و پوشک نیز داشته باشد. اختلاف قدرتی که در نتیجه نقشها به وجود میآید هردوطرف را به شیوهای متفاوت تحریک میکند.
استفاده از پوشک و پستانک ترکیبی لرزان اما عمدی از تحقیر و امنیت به وجود میآورد. دامیننت میتواند یک والد، خاله، عمو یا یک دکتر باشد. او پوشک بچه را عوض میکند، به او دستور میدهد و صد البته او را تنبیه میکند.
اعمال قدرت هنگام پوشک پوشیدن میتواند به این صورت باشد که دامیننت ساب را از دستشویی رفتن منع کند یا گاهی به او دستور دهد در زندگی روزمره نیز زیر لباس هایش پوشک بپوشد.
نکته مهم: Infantilism فتیشی است که به صورت اختلاف قدرت میان دام و ساب بروز مییابد و با وجود این که رول – پلی عجیبی است نباید با پدوفیلیا اشتباه گرفته شود! همچنین رول پلینگ تنها در زمینه سکس نیست، بلکه زندگی کردن در نقشهای معین و متفاوت لذت فوق العادهای ناشی از تفاوت قدرت زیاد به وجود میآورد.
چند تنبیه ویژه برای اسلیوهای زن و خانم
بستن، ثابت کردن و مایوس کردن به واسطه متوقف کردن تمام فعالیتهای اروتیک دقیقا قبل از نقطه اوج تنها تفاوتهای کوچکی هستند..
هیچ محدودیتی در دنیای خیالی تنبیه برای اسلیوها وجود ندارد. علاوه بر فیگینگ و اسپنک، تنبیهات روانی نظیر بی محلی کردن یا بازیهای اروتیک با برهنگی زنان. انجام دادن نقشهای اختلاف قدرت در جامعه – معمولا به گونهای «نامحسوس» هیجان و شهوت زیادی برای زوجها به وجود میآورد.
ایدههایی برای تنبیه یک اسلیو توسط مستر:
بدون استفاده از دست و دهان به ارباب خود لذت بدهید و همچنان سعی کنید ارگاسمی پر آب و تاب برای او به ارمغان بیاورید.
«از رو زمین بخور» – بشقاب او دقیقا زیر میز قرار میگیرد.
ممنوعیت ارگاسم، هنگام سکس او باید دقیقا پیش از ارگاسم به شما اطلاع دهد. سپس شما به سادگی میتوانید مانع آن شوید و او تنها اجازه دارد شما را به ارگاسم برساند.
نظافت منزل به صورت برهنه، یا با پوششی مخصوص
استفاده از قطعات یخ روی کل بدن
در ماشین برهنه یا نیمه برهنه بنشیند و در شهر چرخ بزنید
کارهای مشکل روزمره را با گیرههای زنگوله دار بر روی نیپل و لبهای واژن انجام دهد در حالی که زنگ زدن ممنوع است!
با چشمان بسته به مدت ۲۴ ساعت زندگی کند، عشق بورزد و عذاب بکشد.
تنقیه: نیم لیتر آب را وارد واژن خود کرده و تحت نظر دام آن را به مدت 15 دقیقه نگه دارد.
قدرت و شهر: در حالی که برده توپهای دوست داشتنی را در مقعد خود دارد، دامیننت او را برای شام بیرون میبرد. با هر قدم جابجایی و حرکت برده به شدت تحریک میشود. قدرت دام با استفاده از توپهای ویبراتور دار یا محرکهای الکتریکی بر روی دیواره واژن و روشن کردن آنها دقیقا هنگامی که برده سعی میکند غذا سفارش دهد به اوج خواهد رسید.
آواز خوش سلطهگری، شنیدن التماس برده با واژههای «ممنون ارباب!» «ادامه بدید لطفا!» به صورت همزمان است.
چند تنبیه ویژه برای اسلیوهای مرد و پسر
جنس ضعیفتر دوست دارد چاپلوسی کند و با شهوت نیز رنج بکشد. شیدایی و میل مردان به فرمانبرداری و تحت سلطه قرار گرفتن فوقالعاده است و به مرور بیشتر و بیشتر میشود. تنوع تنبیهات و دستوراتی که میسترس یا مستر میتوانند بدهند نیز بی پایان است. از القاب تحقیرکننده و واگذاری کامل اختیارات به دیگری گرفته تا شکنجههای جسمی، هر دو طرف زمین بازی بزرگ و خیلی جذابی خواهند داشت.
برخی از مردان دوست دارند مانند زنان لباس بپوشند، پای ارباب خود را ببوسند یا از فیگینگ، فلک یا بی استفاده بودن مثل یک مبلمان رنج بکشند.
ایدههایی برای تنبیه یک اسلیو توسط میسترس:
برهنه آشپزی کردن یا مثل یک سگ خوب دراز کشیدن زیر میز هنگامی که دامیننت شام میخورند.
استفاده از بلوز زنانه یا رژ لب در زندگی روزمره
استفاده از سوند ادراری برای یک روز کامل
یک روز کامل تنها با دستوراتی مثل بشین، حرف بزن، بلیس و…
استفاده از کیر شقش به عنوان یک آویز حوله، به نفعتان است که حوله نیافتد…
باید به خرید برود و لباس زنانه فوق العادهای برای خود بخرد و پروو کند!
اسپنک آرام بیضهها
ممنوعیت ارگاسم – در صورت شکست باید منی خود را بخورد.
نپوشیدن لباس زیر در زندگی روزمره و سرکار – ترجیحا با جینهای قدیمی.
سینه خیز راه رفتن به مدت ۲۴ ساعت
عکس کیر خود را به مدت یک هفته بک گراند موبایلش بگذارد
پوشیدن یک بات پلاگ به مدت ۲۴ ساعت
اجازه گرفتن برای هر کوچکترین فعالیتی – در صورت فاصله مکانی، با پیام
الکتریسیته: ساب میتواند به عنوان یک آباژور بدون حرکت مورد استفاده قرار بگیرد، اما برای بازیهای الکتریکی ورژنهای بهتری وجود دارد: تنبیهی که مخصوص او طراحی شده – و قدرت فوق العادهای برای دامیننت او فراهم میآورد – قفسهای کیر یا چستیتی! آنها نه تنها منجر به شق کردنهای غیرمجاز و غیرارادی میشوند بلکه او را نیز از هرگونه لمس کیر خود منع میکند. با تشکر از تحریک کنندههای الکتریکی قابل کنترل از خارج که مشخص میکنند چه کسی شرت پوشیده و چه کسی تنها یک قفس کیر دارد!
قوانین مهم اساسی برای تنبیه کردن در BDSM
حتما یک کلمه امنیت را تعیین کنید تا از هرگونه تجربه ناخواسته و دردناک جلوگیری کنید! به محض بیان شدن واژه، همه چیز باید متوقف شود. این موضوع مهم است چون ضربههای شما تنها بر خارج بدن اسکار نمی گذارند و ممکن آسیب روانی به وجود بیاید.
نکتهای مهم: کلماتی مثل «سختتر» یا واژههای پیچیدهتر را به عنوان سیف ورد تعیین نکنید.
ابتدا امنیت برای لذت بیشتر: دانستن آن که شما میتوانید در هر زمانی کار را تمام کنید باعث میشود با خیال راحتتری به سراغ لیمیتهای سختتر بروید. قبل از انجام کاری درباره آن صحبت کنید
هیچ ایرادی ندارد و اتفاقا بسیار مهم است که پیش از بازی در یک گفت و گوی آزادانه درباره لیمیتهای خود صحبت کنید. یک ریسک خاص تاثیر تعیین کنندهای در جذابیت دارد – اما بیشترین لذت دقیقا در این است که زیر حد مجاز باقی بماند. اینگونه طولانیتر، شدیدتر و برای هردو طرف لذت بخشتر خواهد بود.
و لطفا هنگام صحبتهای قبل از بازی خود الکل ننوشید! این کار تنها حس درد و بازداری شما را خراب میکند.
احساسات بد را کنار بگذارید. اگر هنگام صبح بحث و دعوایی طولانی داشتهاید، نباید بعد از ظهر بدون صحبت کردن آن را به نقشهای BDSM خود کشانده و سعی کنید تنها با تنبیه همه چیز را درست کنید. احساسات و تنبیهات سلطه گرانه احساسی در BDSM مهم هستند اما احساسات بد در این رابطه جایی ندارند. سعی نکنید ناراحتی خود در رابطه را در تخت و جلسه بیدیاسام تخلیه کنید.
اونتاشگال . دی ۱۳۹۹ . تصویر بنر به صورت اخصاصی برای وبلاگ اونتاشگال توسط obscureart طراحی شده است.
نوشتههای روزمره، خاطرات و مطالب بیشتر از اونتاشگال را در شبکههای اجتماعی دنبال کنید
من لونا کیام با ۴۲ سال سن، به عنوان یک برده حرفهای (که پیشتر به عنوان یک تحت سلطه شناخته میشدم، و قبل از آن هم به وی عنوان یک خود آزار داده بودند) هم زمانی یک تازه کار بودم، بله واقعا روزی تازه کار بودم! وقتی که تازه وارد این سبک از زندگی شدم، همواره با چشمانی باز حرکت کردم، همواره هیجان و البته یک اندازه مناسب از احتیاط وجود داشت و بالاخره متوجه شدم یک موضوع واقعی برای تمایلات تحریک کنندهای که در ذهنم هستند، وجود دارد. این زمان برای من بسیار دشوار بود زیرا میخواستم همه کارها را در این گرایش تازه شناخته انجام دهم و این دنیای جدید را فوراً کشف کنم. حالا خوشحالم که به اندازه کافی سریع نبودم.
اگر شما خود را علاقهمند به سابمیسیو، مازوخیسم و کلا بردگی میدانید، بهتر است عجله نکنید و این ۷ نکته که کاش در ابتدای BDSM میشناختید را با دقت مطالعه کنید. این مقاله برای کسانی که به سرعت میخواهند همه چیز را تجربه کنند و یاد بگیرند، کاملا مناسب است.
این نوشته در دستهبندی سبک زندگیقرار دارد. در موضوع سبک زندگی شما را با روحیات، رفتار و روش زندگی افرادی که به BDSM گرایش دارند، آشنا میکنیم. مقالات سبک زندگی واقعیتهای افرادی که با این گرایش زندگی میکنند را بهتر نشان میدهد.برخی از مقالات این دسته به سبک ترجمه آزاد هستند که ترجمه و در وبلاگ منتشر میشود. از دوست عزیزم میلادمسافر برای ترجمه، سپاسگزارم. اگر شما هم میخواهید در ترجمههای بعدی همراه باشید و یا پیشنهادی برای یادگیری دارید و حتی میتوانید در تصویرسازی به ما کمک کنید، کافیست در صفحه تماس و همکاری پیام بدهید.
جهت تبلیغات در وبلاگ اونتاشگال، در صفحه تماس به ما پیام دهید.
این مقاله درتوسط لونا کی ام در وبلاگ آموزش سابمیسیو منتشر و در وبلاگ اونتاشگال به فارسی برگردانده شده است.
خوشبختانه من یک ارتباط آگاهی بخش داشتم، تماسی آنلاین از جانب یک دامیننت یا کنترل کننده داشتم که به من گفت قبل از پریدن به ناحیه کم عمق استخر، ابتدا از حاشیههای استخر لذت ببرم و مهارتهای لازم را در حاشیه یاد بگیرم!
من هرگز نمیتوانم آن گونه که باید به اندازه کافی از ایشان برای توصیههای مفید و موثرشان تشکر کنم. این توصیهای است که من میخواهم به هر فرد با گرایش Submissive بودن، بدون توجه به سن و تجربه شما، بگویم. قبل از تجربه کردن همیشه زمان کمی آموزش و مقداری دانش میتواند به دست بیاید. این آموزش میتواند شما را ایمن نگه دارد، میتواند شما را آگاهتر کند، میتواند از شما محافظت کند و عین حال میتواند سرگرم کننده هم باشد.
پیش از هر چیزی بگویم که این یک راهنمای همه جانبه درباره BDSM نخواهد بود. من اطلاعات بسیار زیادی دارم که بتوانم آنها را برای شما تعریف کنم. کاری که امیدوارم با این نوشته انجام دهم این است که دانش عملی برای تجربه کردن به شما ارائه دهم، به گونهای که هر چه جستجو کنید حداقل ابزار لازم برای ادامه یادگیری را با اعتماد به نفس خواهید داشت.
گرایش BDSM بیان کننده چه چیزی است؟
تعاریف زیادی در مورد BDSM وجود دارد و افراد زیادی در مورد آن نوشتهاند طوری که من مطمئن نیستم که آیا دوباره صحبت کردن در مورد آن در اینجا واقعا نیاز است یا خیر. اما با دیدن تمام سوالات و ابهاماتی که در انجمنها و چتهای آنلاین و توییتر درباره BDSM پرسیده میشود، فکر میکنم ممکن است حرفهای من توسط کسی خوانده شود و چیزهای جدیدی یاد بگیرد.
واژه BDSM یک اصطلاح خلاصه شده برای کلمات Bondage ، Discipline، Dominance، Submission، Sadism، Masochism است. هر یک از این کلمات به تنهایی یک اَبَر اصطلاح هستند که واژگان دیگری نیز در زیر آنها وجود دارد. در اصل، هرگونه گرایش به Kink [کینک چیست؟] تحت یکی از این دستهها قرار میگیرد. همیشه خوب است که دایره لغاتی مفید از اصطلاحاتی که اغلب توسط افراد ماهر در سادومازوخیسم بکار میرود را استفاده کنید و اگر یک کلمه را درک نکردید، باید در مورد آن مطالعه کنید. برای تمرین BDSM لازم نیست همه واژگان را بدانید، اما اگر واقعاً کنجکاو هستید، فرهنگ لغات BDSM در اینترنت وجود دارد.
علاوه بر دانستن برخی از کلمات و اصطلاحات، دانستن درباره برخی از انتظارات و تجربیات در سبک زندگی BDSM هم میتواند به شما کمک بزرگی کند. تبدیل شدن به طرف تحت سلطه در ذات رابطه D/s دقیقاً مانند هر رابطه دیگری است اما با یا یک تفاوت بسیار مهم. نقشها از قبل تنظیم شدهاند و مثل یک رابطه معمولی در جریان و قابل تغییر نیستند. کنترلگر و کنترل شونده هرگز نقشها را تغییر نمی دهند (مگر اینکه در شرایط توافق کرده باشند) و رابطه به شدت به همین ذات ادامه مییابد. افراد میتوانند در اتاق خواب بازی کنند و فقط این نقشها را در همان فضا محدود کنند و یا میتوانند در طول زندگی نقش خود را ایفا کنند.
در رابطه BDSM هیچ کدام از نقشها بزرگتر یا کم ارزشتر نیست. نقشی که افراد در رابطه خود می پذیرند کاملا شخصی و منحصر به فرد است و نشانی برای برتری یکی بر دیگری نیست. لزوما نباید فانتزیهای مشابه هم داشته باشید اگر چه که پذیرش آنها موجب احساس نزدیکی بیشتر میشود و به نوعی لطف یک طرف به طرف دیگر است. موارد بسیاری وجود دارد که هرگز از آنها با عنوان لذت بخش یا سرگرم کننده یاد نمیکنم ، اما میتوانم از تمایل دیگران به آنها، آن را بفهمم و گاهی برای آنها آن را انجام دهم.
لزوما با هر کسی که در رابطه BDSM آشنا شوید، نمیخواهد بخشی از یک انجمن یا گروه با این گرایش باشد. شما نمیتوانید کسی را به همه نشان دهید و بلند اعلام کنید که گرایش سلطه پذیری دارد. سادومازوخیسم برای بیشتر افراد هنوز در کمد و مخفیگاه است و این کار برای آنها خوب نیست که از خفا بیرون بیاورید. کسانی که می خواهند بخشی از یک انجمن یا گروه باشند میتوانند تجربه و دانش شخصی شگفت انگیزی را برای خود جمع آوری کنند که همه، از جمله افراد جدید، میتوانند از آن بیاموزند.
یک: آیا این یک سبک زندگی است؟
رابطه و گرایش BDSM برای من یک سبک زندگی است. من همیشه آن را زندگی میکنم، این چیزی است که من هستم. این مورد با بیش از نیمی از جمعیت شناخته شده BDSM رخ نمیدهد. دامنه مشارکتها در رابطه بسیار متفاوت است. نمیتوانم بگویم که اعداد دقیقی را میدانم، اما میدانم که از بین ده نفری که با گرایش کینکی که میتوانم در یک اتاق ملاقات کنم، هفت نفر از آنها احتمالا به عنوان فردی با سبک زندگی BDSM معرفی نمیشوند. من با این موضوع مشکلی ندارم و ما هنوز هم میتوانیم درباره گرایش خود حرف بزنیم و از دست یکدیگر نیز ناراحت نشویم زیرا ما انسانها هیچ وقت دقیقا مثل هم نیستیم، قبول دارید؟
نقشهای مختلفی وجود دارد که می توانید در BDSM داشته باشید، از Top ، Dominant یا Master گرفته تا پایین، مطیع و برده. همچنین بسته به نوع چیزی که میخواهید، در این نقشها نیز تغییراتی وجود دارد. شما میتوانید در یک نقش ددی/دخترک یا مامی/پسرک فعال باشید. همچنین میتوانید در یک خانواده Poly Master/اسلیو باشید که در آن Alpha هستید. شما فقط می توانید عاشق کینک و چیزهای سرگرم کننده و اسباب بازی های جنسی در اتاق خواب باشید. همه در دسترس شماست.
دو: تغییر بزرگ چیست؟
رابطه BDSM برای کسانی که با انواعی از آن سرو کار دارند، کار بزرگی است زیرا افق زندگی و نگاه آنها را از نظر جنسی، فکری، عاطفی یا هر سه مورد، تغییر میدهد. سادومازوخیسم همیشه بر محور رابطه جنسی نیست، اما میتواند سکس هم باشد. برخی از ما آن را تقریباً یک گرایش جنسی میدانیم. من به تازگی به این بینش رسیدهام که گرایش جنسی نه تنها میتواند هویت جنسی خاص شما را توصیف کند بلکه تفاوت در نحوه لذت بردن از رابطه جنسی را نیز توصیف میکند.
به عنوان مثال، کسی که دارای یک گرایش شدید اما سالم است، این نوع از فتیش را به عنوان یک الزام در رابطه جنسی لازم می داند و مانند دگرجنسگرا، همجنسگرا یا دوجنسگرا بودن برای هر فرد دیگر است. برای کسی مثل خودم، اگر هیچ بازی از جایگاه قدرت یا SM وجود نداشته باشد، رابطه جنسی انجام نخواهد شد. من از سکس معمولی و وانیلا همان لذت از رابطه جنسی ارباب و بردهای و تحت سلطه را ندارم. این به معنای این نیست که نمی توانم رابطه جنسی منظم داشته باشم، فقط ترجیح من SM است.
با درک از احساس در جریان در سری فیلمهای Fifty Shades of Grey، تعداد بیشتری از افراد نقش D/s و BDSM را به اتاقهای خواب خود آوردند. با این هجوم مردم، مهم است که برای بسیاری از افراد BDSM فقط یک تجربه بازی گاه به گاه است، در حالی که دیگران D/s و kink را در برخی از ابعاد زندگی و روابط خود اعمال میکنند. BDSM در حال تغییر مردم و ارائه راههایی برای بیان آنها است که ممکن است مردم قبلاً هرگز از آن مطلع نبودهاند و حتی بابت آن خود را بیمار میپنداشتند!
سه: آیا من عادی هستم؟
بله ، خیلی هم عادی و سالم هستید. یکی از اولین سؤالاتی که افراد جدید با گرایش سلطه پذیری از خود می پرسند این است که آیا آنها به خاطر تمایل به کارهایی که انجام میدهند عادی هستند؟ این حس میتواند میل به کنترل شدن، تحقیر یا خدمت کردن به ارباب باشد. هر چیزی که به نظر میرسد در خارج از چتر وانیلا سکس قرار دارد میتواند باعث شود فرد تازه کار طبیعی بودن آنها را زیر سؤال ببرد. این یک مرحله عادی برای شروع در این رابطه است.
همه افراد یک بار از خود یا دیگری این سوال را میپرسند. بارها از خود سوال کردهام و هر بار با درک بهتری از خودم و آنچه در زندگی میخواهم بیرون آمدهام. هیچ دلیلی برای ترس از چیزهای جدید و متفاوت وجود ندارد. ممکن است متوجه شوید که این چیزها ارزش توجه شما را دارند و میتوانند شما را به روشی که هرگز فکر نمیکردید خوشحال کنند.
به عنوان مثال، حتی اگر هرگز به این فکر نکرده اید که Bondage را امتحان کنید، یک روز دوست داشتهاید بدانید که این فضا اصلا چگونه است. مشکلی نیست که سعی کنید بفهمید چه احساسات و تمایلاتی نسبت به آن داشتهاید. اگر فهمید که عاشق آن هستید، فقط یک چیز مهم است و آن اینکه باید همه چیزهایی را که میتوانید یاد بگیرید و از آنها لذت ببرید. اگر فهمیدید که واقعاً یک تمایل جدی به سمت آن وجود ندارد، میتوانید آن را در لیست No Thank you قرار دهید. در هر صورت، بسیار طبیعی و انسانی است که برای کشف چیزهای متفاوت و جدید اقدام کنید.
در مورد کارها یا تمایلاتی که میتوانند خطرناک باشد یا خطراتی ایجاد کند، چطور؟ آیا این بدان معناست که شما یک فرد مخاطره آمیز هستید؟ نه واقعا. هر کاری که میکنید خطرات دارد، حتی رانندگی و رفتن به فروشگاه یا این طرف و آن طرف هم میتواند به یک تصادف مرگبار ختم شود. فقط به این دلیل که خطرات وجود دارد به معنای این نیست که باید به خواستههای خود پشت کنید.
پس چه چیزی عادی است؟ چگونه می توان آنها را در زمینه BDSM تعریف کرد؟ در واقع خیلی راحت نیست. تعریف طبیعی بودن برای هر شخصی متفاوت است. همین تصور متفاوت هم در طول زندگی تغییر می کند. بنابراین درک شما از عادی بودن در این لحظه با ۵ سال یا حتی ۵ ماه آینده یکسان نخواهد بود.
احساسات ناخوشایندی که در زمان مواجهه با موضوعی کاملاً جدید تجربه می کنید، هیچ ارتباطی با طبیعی بودن یا حتی پذیرش آن ندارد. وقتی احساسات خود را به عنوان حالت عادی خود بپذیرید، احساس عادی بودن خواهید کرد. هزاران نفر در سراسر جهان تمام وقت در حال کشف چیزهای جدید و مهیج هستند. پس خوش بگذرونید!
در رابطه BDSM هرچیزی که نوعی تجاوز نباشد و به زور و ناخواسته اعمال نشود، مشکلی ندارد. باید برای انجام آگاهانه کارها توافق کنید.
چهار: شما باید چیزهای جدید را امتحان کنید، اما همه چیز مناسبت شما نیست
یکی از نقاط قوت انسانها این است که دوست دارند چیزهای جدیدی امتحان کنند و این توانایی را دارند. به عنوان یک فرد تازه کار با گرایش سلطه پذیر، شما احتمالاً از اینکه از حباب خود خارج شوید نگران هستید چون میخواهید چیزی را امتحان کنید که برای زمانی طولانی در ذهن شما ترسناک و در عین حال هیجان انگیز به نظر میرسد. من میخواهم شما را تشویق كنم كه حداقل یک بار یک کار مورد علاقه خود را امتحان کنید. حتی دو بار اگر از اولین پاسخ خود به آن مطمئن نیستید.
اشکالی ندارد اگر فهمیدید که لذتی از آن نمیبرید، اشکالی ندارد اگر نظر خود را تغییر دهید و اشکالی ندارد اگر شخص دیگری آن را دوست دارد اما شما اینطور نیستید. نکته اصلی امتحان و کشف کردن این است که با یک ذهن باز آن را انجام دهید، بدون اینکه تحت تاثیر پیش داوریها قرار گرفته باشید و هر پاسخی را که گرفتید، بپذیرید. برای مثال، اگر تصوراتی از بسته شدن با طناب را داشتهاید و بارها و بارها با آن تصورات به ارگاسم رسیدهاید، اما تجربه واقعی متفاوت از آن بود، شما چند گزینه برای انتخاب دارید:
می توانید تصمیم بگیرید که در فانتزیها خیلی بهتر بود، اما از این که آن را امتحان کردید خوشحالید و به این زودیها دوباره آن را تکرار نخواهید کرد.
ممکن است بفهمید که این شخص، این موقعیت و یا این بازه زمانی بوده است که روی حس شما به اجرای فانتزی تأثیر داشته است و می توانید وقتی شرایط مطلوبتر شد، دوباره آنرا امتحان کنید.
شما میتوانید تصمیم بگیرید که یک بار کافی بود و به سراغ فانتزی بعدی بروید.
تمایل یا گرایشهایی وجود دارد که ممکن است برای شما وحشیانه یا غیر قابل قبول باشند، این گرایشها میتوانند کارهای متفاوتی باشند، از توهین کلامی تا آسیب های جسمی با استفاده از شلاق یا چیزهای دیگر، مهم این است که بدانید قرار نیست شما همه آنها را امتحان کنید یا حتی به آنها نگاه کنید، کافی است بپذیرید همه این تنبیهها و دردها هم میتواند برای افراد دیگری تحریک کننده یا حتی لذت بخش باشد.
برای هر اتنخابی تنها کافی است ذهن خود را باز نگه دارید.
پنج: آیا دیگران با کاری که انجام میدهید مشکل دارند؟ بله، خب، مهم نیست
من در بالا گفتم که شما ممکن است با رفتارهای خیلی متفاوتی روبرو شوید که ممکن است شما را اذیت کند یا باعث تعجب شما شود که چطور ممکن است کسی آن را جالب بداند. همچنین میتواند اینگونه باشد که شما متوجه شوید یک گرایش خیلی خاص یا منحصر به فرد دارید که تعداد خیلی کمی در آن مانند شما هستند. حتی ممکن است متوجه شوید که هیچ کس آن گرایش را دوست ندارند ولی شما شدیداً به آن تمایل دارید.
اجازه ندهید هیچ کدام از این افکار شما را آزار دهد. من میدانم که گفتن این کار خیلی سادهتر از انجام آن است، اما یاد میگیرید پوستی کلفت داشته باشید زیرا افرادی وجود خواهند داشت که ذهن بستهای دارند و تنها روش و شیوه خود را قبول دارند و هر رویه دیگری را نه به دلایل منطقی که تنها به این دلیل که با میل آنها یکی نیست، رد میکنند. حقیقت این است که این افراد نباید برای شما اهمیتی داشته باشند.
موضوع مهم این است که شما چطور زندگی خود را کشف و به خواستههای خود احترام میگذارید و چه احساسی در مورد جایگاه خود در رابطه BDSM دارید. اعتماد به نفس شما سکسی است و تمایلات شما مهمتر است نسبت به اینکه دیگران در مورد افکار شما چه فکری می کنند. آن را اینطور تصور کنید: چه فایدهای برای شما دارد که دیگران در مورد چیزی که فکر میکنید لذت بخش است یا راهی مناسب برای سبک زندگی شما است، چه فکری می کنند؟ اگر از این تمایلات متنفر باشند یا دوری کنند، آیا در میزان لذت شما فرقی می کند؟
احتمالاً خیلی کم. پس آنچه هستید را در آغوش بکشید
شش: باید فانتزی خود را کشف کنید اما همه فانتزی ها راحت به زندگی واقعی وارد نمی شوند
من کمی به این موضوع اشاره کردم و باید بپذیریم که همه فانتزیها هم در عمل خوب کار نمیکنند و برخی دیگر نباید قلمرو رویاهای شما را ترک کنند. دلیل این امر احتمالاً باعث فرار شما نخواهد شد. خطرات ایمنی یا انتظاراتی وجود دارد که در زندگی واقعی ممکن نیست. به عنوان مثال اگر فانتزی برای آسیب جدی زدن، شکنجه واقعی یا خفه کردن دارید بگذارید در همان فضای ذهن شما باقی بمانند. این تمایلات ربطی به BDSM ندارند. ایمنی همه طرفها در هر شرایطی بسیار مهمتر از هر خواسته یا تمایلی است که دیگران ممکن است داشته باشند. به همین ترتیب، خیال پردازیهایی وجود دارد که قانون یا اخلاق را نقض میکند، مانند پدوفیلی یا شکنجه حیوانات یا دید زدن و فیلم گرفتن از اعضای خانواده که واقعا باید جزئی از یک خیال باقی بماند و اگر زندگی شما را مختل میکند باید به روانشناس مراجعه کنید.
به این ترتیب، شما می توانید بسیاری از موارد را شبیه سازی کنید تا چیزی مانند فانتزی خود را بدون آسیب و در سایه ایمنی تجربه کنید. من داستانی از کسی را شنیدم که می خواست با همسر خود (بدون مرگ واقعی) نکروفیلی را تجربه کند. برای واقعیتر کردن این فانتزی، شریک همسرش شبانه به یک گورستان خصوصی رفت و بیش از یک ساعت داخل یک قبر کاملا برهنه مستقر شد و از سرمای زمین و هوای سرد یخ زد. سپس، در زمان توافق شده، مرد به گورستان رفت اما با جسد یخزده همسرش روبرو شد. از لبخندهای نقش بسته روی صورت زن، می شد حدس زد که از این تجربه لذت می برده است، اما آیا ارزشش را داشت؟
خلاق و مبتکر باشید و کاری کنید که فانتزیهای خود را طوری تجربه کنید که باعث پشیمانی برای خود یا دیگران نشوید.
هفت: افراد دیگری با گرایشهایی مثل شما هستند اما اولین کسی که دیدید، بهترین فرد برای شما نیست
اینکه یک نفر دقیقا دوست دارد که مثل شما رابطه جنسی داشته باشد به این معنی نیست که برای شما شاخته شده است. رابطه جنسی یک بخش از شخصیت هر فرد را تشکیل میدهد و نزدیک بودن سلیقهها دلیلی برای تبدیل شدن یک فرد به پارتنر برای شما نیست.
درست است، من این را گفتم. شما حتماً سراسر جهان را در جستجوی شخصی که علاقهمند به همان گرایشهای شما باشد میگردید و وقتی یکی را پیدا کردید، به شما میگویم لحظهای دست نگه دارید و فکر کنید. در آن لحظه خاص خیلی سخت است که فکر کنید، درست میگویم؟ پس از تمام فانتزیها و آرزوها آن شخص با تمایلاتی درست مانند شما روبروی شما نشسته است و در این لحظه مهم و هیجان انگیز باید متوقف شویم؟ آیا امکان پذیر است؟
خب، بنابراین دو سناریو در اینجا وجود دارد. شما میخواهید دعواهای زیادی با شخصی داشته باشید که گرایش کینکی مانند شما دارد ولی ممکن است شخص دیگری هم باشد و سازگاری بیشتری هم با روحیات غیر کینکی شما داشته باشد؟ بسیار خوب، به بخت و آینده خود لگد بزنید اگر واقعاً نیازی به سازگاری در بقیه موارد زندگی ندارید و این چیزی است که شما به دنبال آن هستید.
اما اگر میخواهید در رابطهای باشید که در گرایش کینک از آن لذت ببرید، حتی اگر دقیقا مانند خواستههای شما نباشد اما در بیرون از kink هم سازگاری و لذت وجود داشته باشد، پس با اولین آشنایی هیجانزده نشوید، بدانید که میتوانید دوباره و دوباره آن را امتحان کنید، افراد دیگری را هم ببینید و تصمیمگیری کنید. این کار مانند یک قرعه کشی نیست اما ممکن است شما چند باری هم شانس نیاورید تا اینکه با فرد مناسب برخورد کنید. قبل از ذوق زده شدن با دیدن اولین کسی که گرایشهایی شبیه شما دارد، خود را تسلیم میکنید؟ به موضوعات و تاثیرات آنها در زندگی غیر kink خود هم توجه کنید. شاید خوش شانس باشید و همان اولین نفر فرد مناسب باشد اما اگر نبود، فکر نکنید گوهر گران بهای خود را از دست خواهید داد، آن هم برای همیشه!
یک رابطه تنها به معنای تحقق یک فانتزی، خاص نیست، بلکه رویای تحقق فانتزیهای یکدیگر است. حتی اگر ماهها یا سالها به دنبال کسی بودهاید و این اولین کسی است که به شما بله را گفته است، من این رابطه را دوست دارم ولی شما با همه روابط سازگار نیستید، این به معنای پایان رابطه نیست. دامنه روابط بسیار بزرگتر از فانتزیهای ما است.
این موضوعات برای کسانی که به تازگی با عنوان BDSM آشنا شدهاند معمولاً پیش میآیند. اولین سلطه گری که با شما ملاقات میکند لزوماً همان ارباب رویایی شما نیست. تا زمانی که آنها را بطور کامل نشناسید، تسلیم کسی نشوید و مطمئن باشید که با او سازگار هستید. وی را بارها ملاقات کنید، در زمانها و شرایط مختلف، چند بار و چند بار قبل از اینکه رابطه Kink خود را با او آغاز کنید.
اگر بعد از گذشت زمان انتخاب خود را تایید کردید و حس خوشحالی در رابطه داشتید، این شخص واقعا سلطهگر و ارباب رویای شما است، پس به دنبال آن بروید. بهترین آرزوها را برای شما دارم.
در هیچ بخش از زندگی عجله نکنید. به خصوص در رابطه و پیدا کردن شریک. شما نمیتوانید انسانها را تغییر دهید. پس اگر کسی را مناسب خود ندیدید، برای ایجاد رابطه پافشاری نکنید. درس اول صبر است. با شکیبایی و آرامش در این رابطه گام بردارید.
به عنوان یک سابمیسیو یا سلطهپذیر شما باید بتوانید حرف خود را بیان کنید. ترسی از بیان خواسته نداشته باشید و به لذت هر چه بیشتر این رابطه کمک کنید. سلطهگرها به شما میگویند که آنها قادر به خواندن ذهن شما نیستند بنابراین به عنوان یک سابمیسیو مجبور به گفتگو هستید. اما گفتگو واقعا سخت است به خصوص زمانی که شاید نخواهید هیچ بشنوید و فقط یک طرفه صحبت کنید.
خوب است بدانید که برای یک سلطهپذیر در رابطه ارباب و برده همیشه راهی برای گفتن حرفها وجود دارد و هرگز نباید پیام خود را انکار کنید. بسیاری از بردهها آرزو میکنند ای کاش در اولین تجربهها چنین چیزهایی را میدانستند. خانم شیائو ینگتای به خوبی این موارد را به شما آموزش میدهد.
این نوشته در دستهبندی مهارتقرار دارد. در موضوع مهارت به شما هرآنچه که در طول جلسه ارباب و برده لازم دارید تا یاد بگیرید و ماهرتر شوید، آموزش داده میشود. برخی از مقالات این دسته به سبک ترجمه آزاد هستند که ترجمه و در وبلاگ منتشر میشود. از دوست عزیز و مترجم جدید آرتمیس برای ترجمه، سپاسگزارم. اگر شما هم میخواهید در ترجمههای بعدی همراه باشید و یا پیشنهادی برای یادگیری دارید و حتی میتوانید در تصویرسازی به ما کمک کنید، کافیست در صفحه تماس و همکاری پیام بدهید.
جهت تبلیغات در وبلاگ اونتاشگال، در صفحه تماس به ما پیام دهید.
هر چیزی در ذهن شماست، میتواند بیان شود
الف. بدون از بین بردن محرک و حس طرف مقابل، میتوانید برای هر چیزی درخواست کنید. سلطهگران قدرت دارند و تصمیمگیری نهایی با آنهاست. من شیائو به عنوان یک سابمیسیو به تازگی مجبور شدم خود را مجبور به بیان این جمله کنم: «ارباب، بعد از جلسه آخرمان، من خود را یک آشغال میدیدم، درخواست زیادی است اما میتوانید هر روز وضعیت مرا بررسی کنید تا زمانی که بگویم کاملا خوب هستم؟» و با بیان آن به ارباب، با شرایط مشخص شده ایشان، بله را گرفتم!
ب. شما میتوانید و باید همه چیز درباره خود را نشان دهید چرا که این جایگزینی است که درباره سلطه پذیری یک سلطهگر به ما میگوید. همیشه هر مسئلهای میتواند به بیان توانایی – ضعف، نیاز – خواسته، احساس – واکنش، یا فرآیند یادگیری ما، منجر شود. مانند: «میسترس، اینکه نمیتوانم فیلمی برای شما بفرستم،منو میکشه چون تصور اینکه شما ذوب شدن منو نگاه میکنید، منو دیوونه میکنه. متاسفانه الان فهمیدم که حریم آنلاین یک لیمیت سخت برای من است. میتونم درعوض یک توصیف برای شما بنویسم یا کار دیگری هست که برای شما بتونم انجام بدم؟» این چیزی نیست که شما نخواهید یا نتوانید، بلکه میخواهید و باید بیان کنید.
پ. پیش از تمامی قوانین، صداقت است. حتی دروغ مصلحتی هم نباید باشد. اگر آنها دو رو هستند حتی توصیف کنندههایی مانند «شاید» حذف شده هستند. وظیفه سلطهگر فهمیدن منظور واقعی شما از میان کلمات مبهم نیست. واضح، صریح و مستقیم صحبت کنید. به این علت که کاری که ما انجام میدهیم بسیار سخت است و هر سوتفاهمی منجر به شکست نهایی میشود. بنابراین همه آنها را آشکار کنید. مانند: «قربان، من عذرخواهم از اینکه امروز وقتی شما را دیدم، لبخند نزدم. من گیج شدم. همیشه از هیجان رسیدن برای خدمت کردن به شما، این را فراموش میکنم.» آزادی احساسات و بیان در دراز مدت، تنها یک فضای امن نیست بلکه یک وضعیت هات و سکسی است.
برای مرحله بعد غریزه خود را تسخیر کنید
۱ – مفید باشید. همانطور که اولین دامیننت به من، شیائو، گفت «خوشحالی تو هدیهای به من است.» اما این فقط در مورد لبخند زدن نیست. سختترین چیز برای من در مورد برقراری ارتباط به شکل مفید و خوشبینانه، یادگیری برای پیشنهاد حل مسائل بود. بسیار وسوسه انگیز است که برای دوست داشتن خدمتی که میکنم با تراوش احساسات درون ستیزم انجام دادهام: «برهنگی واقعا برای من سخت است اما متنفرم که خواستن بخشهایی از من، خارج از حد شما هستند.» سلطهگر بیچاره! سناریو دیگری هست تا با آن خوشحال شوم؟ «میتوانیم با تمام لباسهایم و با برداشتن هرچیزی که فکر میکنید، آماده ام تا از پس آن بربیایم، شروع کنیم؟ و این کار کرد!
رفع مشکل و حل مساله سازنده تنها راه مفید بودن نیست. قدردانی، امید، حس شوخ طبعی شیطنت آمیز و هرچیزی از شخصیت شما، آن چیزی است که میتوانید به سلطهگر خود پیشنهاد دهید.
۲ –ملاحظه کار باشید. اگرچه رضایت از حل مسئله به شکل مثبت یک قرارداد خوب است که در زمان نادرست میتواند تکان دهنده باشد اما باید همیشه و همیشه مواظب علائم خطر باشید. اگر سلطهگر شما در رنج است، ممکن است شوخ طبعی به جای آنکه او را شاد کند، آزارش دهد. از طرف دیگر، اگر با بیان یک جک سعی دارید که نتیجهگیری اخلاقی کنید،سلطهگران تمایلی به گوش دادن نخواهند داشت. تصور کنید که درحال رقصیدن هستید و تلاش میکنید از پارتنر تقلید کنید!
اغلب اوقات ما کاملا برعکس عمل میکنیم. بنظر میرسد بسیار طبیعی باشد برای واکنش نشان دادن به «آن احمقها» با «عزیزم، مطمئنم آنها درتلاش برای بهترین کار هستند.» اما هیچ مشاجرهای با حس تازگی و نشاط نیست. پس خودتان را با آن وفق دهید. بعضی سلطهگران گوش دادن فعال و شدت هیجان مشابه میخواهند: «میسترس، این بنظر واقعا ناامید کننده میاد!» ممکن است دیگران سکوت محترامانه در یک دوره را ترجیح دهند. هرچیزی که کار کند، پاسخ درست است. اگر ضروری است، بپرسید.
۳ – خوشبین باشید. به نیت پاک دامیننت و ارباب خود اعتماد دارید؟ تکامل و پختگی ایشان؟ باورد دارید که ایشان از شما مراقبت خواهد کرد؟ اگر ندارید، همین الان از رابطه خارج شوید! اما اگر به سلطهگر خود ایمان دارید، سعی نکنید آن را پنهان کنید. بیرون بیایید و سوالات واقعی بپرسید. از اینکه چقدر از فرضیات ترسناک شما اشتباه هستند، شگفت زده خواهید شد. برای مثلا بپرسید: «عصبانی هستید؟ شما را خجالت زده کردم؟ از چه چیز من خوشتان میآید؟ ممکن است توافق را بشکنم؟ میتوانید یک قانون را درست کنید؟ دفعه بعد چه چیزی باید به شما بگویم؟ میتوانیم سوییچ شویم؟»وقتی شک دارید، بپرسید. این بهترین نصیحتی است که تا بحال دادهام.
همچنین، سلطهگر شما به مکانی امن برای پاسخ دادن، نیاز دارد. سوال سخت نباید مثل اتهام بنظر بیاید اگر شما آن را درباره نیازها و احساسات خود ایجاد کنید. بعضی اوقات، یک مرتبه موفق شدم سوالی مثل آن را بیان کنم، آشفتگی از بین میرود و من حتی نیازی به پرسیدن ندارم.
توجه و اخطار
در واقع آسیب زدن به احساسات دامیننت بسیار آسان است. آنها به شما اعتماد دارند و در عمل «دامیننتها مسئول هستند، کارهای درست را انجام میدهند و کاملا مورد ستایش قرار میگیرند.» میتوانید آن اعتماد را با یک کلمه از بین ببرید. حتی انتقاد غیر مستقیم صدمه وارد میکند. مانند: «قربان، آیا قرار است به زودی ابزار را عوض کنید؟» بنابراین سعی کنید احساسات خود را در برابر اعمال آنها سرزنش نکنید. برای نیازهای خود، آنها را پیوند دهید: «احوال روحی و ذهنی من از بین رفته. میتوانید به من کمک کنید؟»
اختصاص چه چیزی برای شما مناسب است؟ من کسی را میشناسم که ویژگیهای قراردادش حالت چهره خوشایند است پس او تا زمان مناسب برای صحبت کردن، احساساتش را مخفی میکند. من نمیتوانم مانند او زندگی کنم. من میخوام هرچه سریعتر عقاید و نظراتم را بیان کنم: «ارباب، روز وحشتناکی بود. میتوانیم درباره چیزهای دیگر صحبت کنیم؟» و همچنین سابمیسیوهای دیگری هستند که هر زمان چنین حسی داشتند، میخواستند گریه کنند. اصل مشترک این است که حقایق سخت نیاز به برقراری ارتباط دارد یا آنها بدتر و بزرگتر خواهند شد. تنها سوال این است که آیا صحبت کردن الان اتفاق میافتد یا بعدا؟ به چه چیز نیاز دارید؟ ارباب شما چه چیز میخواهد؟
به تقلب نیاز دارید؟
هر چیزی میتوانید بگویید، کافیست آن را درست بیان کنید.
درمورد چیزی که میخواهید به آن برسید، فکر کنید.
از آسیب پذیری و اعتماد صحبت کنید.
بهترین مکالمات با این جمله شروع میشوند:
«من میدانم شما نمیخواستید به من آسیب بزنید. ارباب برای دفعه بعد چه وظایفی دارم؟»
چه در رابطه ارباب و برده چه هر مدل رابطهای که هستید، همیشه سعی کنید حریم امن را ایجاد و حفظ نمایید. اینکه هیچ یک از طرفین ترسی از پاسخ به هیچ سوالی نداشته باشد، رابطه شما را در هر شکلی که هست، با دوام میکند.
اونتاشگال . مرداد ۱۳۹۹
نوشتههای روزمره، خاطرات و مطالب بیشتر از اونتاشگال را در شبکههای اجتماعی دنبال کنید
سارا بوچر میگوید: ما با دستبندهای نرم و قلاده تحریک میشویم، اما چه چیزی در تسلیم کردن خودمان به یک مرد هست که ما را تا این اندازه تحریک میکند؟ برخلاف تصور رایج فمینیستی، بسیاری از زنها، از جمله خودم، قدرت خاصی در تسلیم شدن مییابیم که بسیار اغوا کننده و شیرین است.
ترجمه آزاد مجموعه مقالههایی در زمینه آموزش رابطه، شخصیت شناسی BDSM و سبک زندگی است که ترجمه و در وبلاگ منتشر میشود. این نوشتهها با هدف بیان واقعیتها، دسترسی به منابع معتبر و درک بهتر گرایش سادومازوخیسم، از منابع معتبر ترجمه شدهاند. از دوست عزیزم جزیرهبرای ترجمه، سپاسگزارم. اگر شما هم میخواهید در ترجمههای بعدی همراه باشید و یا پیشنهادی برای یادیگری دارید و حتی میتوانید در تصویرسازی به ما کمک کنید، کافیست در صفحه تماس و همکاری پیام بدهید.
این مقالهتوسط سارا بوچر در مجله Killing Kittensدر فوریه ۲۰۱۸ منتشر و در وبلاگ اونتاشگال به فارسی برگردانده شده است.
«افراد همیشه از درد به لذت میرسند» این سخن از مارکی دو ساد است که احتمالا بحثهای زیادی نیز به دنبال داشته، اما قرنهاست که زنان و مردان بانداژ، سلطهگری، سادیسم و مازوخیسم را امتحان میکنند؛ و سوالی که امروز با آن مواجه هستیم این است که: آیا BDSM باعث سرکوب تمایلات جنسی زنان میشود یا به آن قدرت میبخشد؟
تصاویر بسیار زیادی که اغلب بحث برانگیز نیز هستند از این نوع روابط در فرهنگ عامه به صورت نامحسوس یا آشکار، همانند Fifty Shades of Gray، وجود داشته است که جامعه BDSM را به خوبی نشان نمیدهند. من به عنوان یک سلطهپذیر وظیفه خودم میدانم که از جامعه BDSM دفاع کنم و برای روشن کردن این مسئله تلاش کنم که «چرا و چگونه یک زن سلطهپذیر بودن، چیز زیباییست»،
گرچه او در مقابل شما زانو میزند، اما هرگز ارزش او از شما کمتر نخواهد بود…
در وهله اول، اعتماد بین سلطهگر و سلطهپذیر آنچنان باور نکردنیست، که وقتی سلطهپذیر خودش را تماما تسلیم او میکند، این تجربه فراتر از یک تجربه جسمی میشود. اصالت وجودی سلطهپذیر از بین میرود و هیچ چیزی جز حرکت بعدی سلطهگر یا دستور بعدی او اهمیتی ندارد. شما روی صدای او و لمس او تمرکز میکنید، نفستان به شماره میفتد و تنها واژگانی که در آن لحظه میدانید: «چشم آقا» است.
برای چند لحظه شلاق و زنجیرها را فراموش میکنید و دلیل آن، سرسپردگی زیادی است که از نفوذ سلطهگر در ذهن و روان شما، ناشی میشود. وقتی شما در ذهن سلطهپذیر خود نفوذ میکنید، در واقع او را تصاحب میکنید و صاحب واقعی او میشوید؛ زیرا این شما هستید که میدانید چه چیزی او را عصبی میکند و با عمیقترین ترسهای او ومازوخیسمیترین فانتزیهای او آشنا هستید و شما تنها کسی هستید که میتوانید خیالات او را به واقعیت تبدیل کنید. راحت به نظر نمیاد، مگه نه؟
من همیشه در پاسخ به این سوال که «چرا درد را دوست داری؟» ، میگویم: «ارباب و برده چیزی فراتر از یک رابطه جنسی خشن است». BDSM یک مبادله جسمی و روانی است که به من، به عنوان یک زن سلطهپذیر و کسی که بسیار جاه طلب هم هست، اجازه میدهد تا همه چیز را رها کنم و به اربابم این اجازه را بدهم تا کاملا بر لذت من کنترل داشته باشد. این که من درد را دوست دارم کاملا درست است، اما برای لذت بردن از درد لازم است یک ارتباط و درک روشن از طرفین وجود داشته باشد و این درد نیز حاصل یک روش ایمن و عاقلانه باشد. برای به وجود آمدن یک درک درست از طرفین، سه مؤلفه اصلی وجود دارد: توافق بر سر کلمه امن، صحبت در مورد انواع محدودیتها، و توجه و مراقبت در مرحله آخر.
من نمیتوانم به قدر کافی بر اصولی تاکید کنم که یک رابطه BDSM بر پایه آنها بنا شده است. نقش سلطهگر مراقبت از سلطهپذیر و تربیت و راهنمایی او و کمک به او برای رسیدن به پتانسیل کافی برای لذت دو طرف است.
«جنده و هرزه»، لفظی برای ابراز علاقه
برخی ممکن است تعجب کنند که چگونه برخی از اعمال شکنجه و تحقیر باعث میشود که زن احساس قدرت کند؛ و پاسخ من این است: یک سلطهپذیر، فاحشه هر کسی نیست، او تنها فاحشه دامیننت خود است و این رایجترین تصور غلط در مورد دخترانی است که به تحت سلطه در آمدن علاقه دارند. در حقیقت، در جهانی که زنان اغلب وانمود میکنند که به ارگاسم میرسند، همه ما باید به چیزی توجه کنیم که برده بودن اساسا به آن مربوط میشود: به جهانی وارد شوید که پر از لذت است، لذتهایی که حتی از وجودشان نیز خبر نداشتهاید. زنان سلطهپذیر به طرز عجیبی از نظر جنسی اعتماد به نفس دارند، و من نیز به عنوان یکی از این زنان، در مورد تمایلات و علایقم صادق و مصمم هستم و به کمتر از آن نیز راضی نمیشوم. بنابراین، اطاعت و تسلیم من به طور طنزگونهای از یک سلطهگری ناشی میشود، و من اجازه نمیدهم که هرکسی به آن دست پیدا کند. در اتاق خواب و بین من و او، من فاحشه کوچک او هستم، اما همزمان پرنسس او نیز هستم. بعد از تمام شکنجهها و تحقیرها، احساس امنیت و آرامش میکنم. این همان جنبه زیبایی از BDSM است که بسیاری از مردم آن را نمیبینند و درک نمیکنند.
بنابراین خانمها، اگر فکر میکنید که قرار گرفتن در این جایگاه، شما را تحریک میکند، با آغوش باز آن را بپذیرید و تصاحبش کنید. مردی را برای خود به دست آورید که به نیازهای شما گوش میدهد و آنها را برآورده میسازد، کسی که نگرانیهای شما را میشنود و شما را آرام میکند، کسی که محدودیتهای شما را کشف میکند و آنها را بدون هیچ خطری کم میکند. اگر به قدری خوش شانس هستید که کسی را در زندگیتان دارید که به قدر کافی قدرتمند است و میتواند نیاز شما را برای تسلیم شدن برطرف کند، چشمانتان را روی همه چیز ببندید و بدون نگاه کردن به گذشته، ادامه دهید. به شما قول میدهم که لذت و درد را طوری تجربه کنید که حتی فکرش را هم نمیکردید، و مثل یک دختر خوب برای درد و لذت بیشتر التماس کنید.
برای کسانی که به هیچ عنوان نمیخواهند این رابطه را درک کنند و با برچسب زدن قضاوت میکنند، یک بیت حافظ را بهترین پاسخ میدانم: تا نگردی آشنا زین پرده رمزی نشنوی / گوش نامحرم نباشد جای پیغام سروش
اونتاشگال . اردیبهشت ۱۳۹۹
نوشتههای روزمره، خاطرات و مطالب بیشتر از اونتاشگال را در شبکههای اجتماعی دنبال کنید