سه خاطره با عنوان قلاده که پیشتر در اینستاگرام شخصی نوشته بودم، در اینجا عمومی منتشر میشود.
قلاده، چوکر
میدونی چرا قلاده میبندم گردنت؟
فکر کردی بد تو میخوام؟
فکر میکنی میخوام بهت آسیب بزنم؟
یا حتی فکر میکنی دنبال سو استفاده از تو هستم؟
نه دختر خوب.
این قلاده وقتی بسته میشه مثل مرهمی رو دردهای تو عمل میکنه. این قلاده بهتر از هر چیزی میتونه تو رو از این عالم خارج کنه و مست دنیایی کنه که حتی دردهاشم آرامش بخشه.
این قلاده شخصیت تو رو پایین نمیاره، بلکه بهت ثابت میکنه گاهی اوقات سپردن خودت به کسی که به اندازه چشمات بهش اعتماد داری، میتونه چقدر روح نواز باشه.
این قلاده، کلید تو برای ورود به بهشت منه…
هتل و قلاده
اتاق هتل رزرو شده بود. خودش تنهایی رفت چکاین کرد و قرار شد ۵ عصر من برم تو اتاق؛ نزدیکی تاریکی هوا. کت و شلوار مشکی با راهراه خیلی ریز مو پوشیده بودم و بارونی روش بود. کروات نیمه باریک مشکی با بافت ریز سرخ، کیف مشکی و کفش چرمم هم همراهم بود که داخلش هدیه خاص شو حمل میکردم.
قرار بود خلاقیت شو بهم نشون بده. بهش فرصت دادم خودش فضا رو آماده کنه.
ساعت ۴:۵٩ دقیقه بود که کارت اتاق رو وارد کردم و صدای باز شدن در اومد. چند ثانیه صبر کردم و در رو آروم باز کردم. نور اصلی اتاق خاموش بود و نور ضعیف چراغ خواب میاومد و بعد دیدم شمع هم روشن کرده. اومدم تو دیدم مثل یه هاپو جلوی در خوابیده. روی زمین با یک ست خوشگل، جوراب بلند، کفش پاشنه بلند چرمی، و یک آرایش خاص، مشغول تماشاش شدم. نشستم رو موهاشو ناز کردم. بیدار شد و تند تند گفت ددی ددی و دستمو بغل کرد.
وقتی تو این حالت دیدمش برنامهمو تغییر دادم. وقتی دیدم انقدر با سلیقه آماده شده برای خدمت به مستر، ترجیح دادم همینجا عیش شو کامل کنم. معمولا یک پت باید خودشو به من ثابت کنه تا به اوج آرامش برسه. اما همینجا و همین لحظه، جلوی در، کاری کردم که حسابی خالی بشه.
از توی کیفم هدیه شو در آوردم. مثل یک سگ چهار دست و پا با ذوق نشست و نگاه میکرد. برای تشکر و لوس کردن، خودش اومد سرشو به کفشم مالید و پامو بغل کرد.
در جعبه مشکی با روبان قرمز کادوشو باز کردم و قلاده چرمی مشکی با پرچهای نوک گرد نقرهای شو در آوردم و همونجا بستم گردنش
توی گوشش بهش گفتم: حالا خوشگل شدی هاپو!
و زنجیر قلاده در دستم بلند شدم و رفتیم سمت تخت داخل اتاق…
قلاده و تمنا
یاد یکی از اسلیوهام افتادم که با هم دوست بودیم. بعد یه مدت صمیمیتر شدیم و ازم در مورد گرایشهام پرسید چون تو مکالمات مسایل جنسی رو نمیگفتم فکر میکرد گی هستم وقتی صحبت کردیم و بهش گفتم دامیننت هستم باورش نمیشد. همه چیز رو عجیب و ناباورانه جلوه میداد تا اینکه تو قرار بعدیش اعتراف کرد که سابمیسیو هست و فقط جوری رفتار کرده که من فکر کنم متنفره! اما نتونسته بود با گول زدن خودش کنار بیاد و پیش من همه علایق و گرایشهاشو گفت.
تصمیم گرفتیم امتحانش کنم چون تا حالا هیچ تجربه مشخص BDSM نداشت. یعنی صرفا سکس خشن داشت. مثلا برای یک روز میگفتم بدون لباس زیر باشه یا وقتی می اومد پیشم خودم قلاده شو میبستم و اون مدت فقط با قلاده بود. یا بهش میگفتم بات پلاگ تو بگذار و برو سر کار.
نتیجه این بود که حال روحیش بهتر شد یعنی هم کاملا لذت میبرد هم امیال درونیش ارگاسم میشد. تصمیم به یک جلسه بدون سکس گرفتیم. باید مثل یک سگ داخل خونه منتظر میموند تا من بیام. فیت فتیش بود و بعد رسیدن من حسابی با پاهام عشق کرد. بعد کم کم شدت تحقیر رو بیشتر و بیشتر میکردم.
یادمه صرفا با تحقیر شدن ضربان قلبش شدیدا رفته بود بالا و به شدت خمار شده بود. بهش کمی استراحت دادم و در حالی که سرش روی رونم بود نازش کردم. بعد گفتم برام برقصه. استریپ کنه واسم و اسلات درون شو نمایان کنه. وسط رقص هم اسپنک میشد و گاهی سیلی میخورد. همه اینها خیلی ملایم بود. و شدیداً جسم و روح شو آروم میکرد. بعد اسپنکش کردم و وسط اسپنک ارگاسم. و در نهایت افترکر.
این اولین تجربهاش بود.
اولین باری که همه ترسهاش ریخت.
فهمید قرار نیست همیشه همه چیز پورن و همه تنبیهها روش اجرا بشه.
این ماجرا رو تعریف کردم تا بهتون یادآوری کنم همیشه قرار نیست عجیبترین کارها رو بکنید. قدرت و نمایش درست اون، میتونه پارتنر سابمیسیو رو به اوج ارگاسم برسونه. باید توانایی خودتون رو کنترل کردن رو نشون بدید. رمز موفقیت، آرامش خود و امنیت روانی اسلیو هست.
عکس از آییک.بو
نوشتههای روزمره، خاطرات و مطالب بیشتر از اونتاشگال را در شبکههای اجتماعی دنبال کنید
سلطهگری زنانه در ظاهر شاید شبیه به یک فانتزی باشد ولی تا آنجایی که دنیای اینترنت به ما نشان میدهد، این یک واقعیت است.
سلطهگری زنانه یا به اختصار انگلیسی همان فمدام (Femdom)، یک فانتزی جنسی به شدت محبوب است که نمونههای آن را میتوان در مانگاهای هنتای (مانگا: کمیکهای ژاپنی، هنتای: محتوای تولیدی ژاپنی با تم اروتیک)، کلیپهای سایتهای پورنوگرافیک، صفحههای شخصی اونلی فنز (onlyfans، پلتفرمی برای به اشتراک گذاشتن محتوای جنسی با دریافت هزینه اشتراک) و یا حتی بازی های پورن واقعیت مجازی دید. اما فمدام بودن دقیقا به چه معناست؟ و چرا این پدیده برای افراد سلطه پذیر (submissive) تا این حد خوشایند است؟
در این یادداشت توجه ما به فمدام از بعد سشن حرفهای است که بابت زمان و تجربه دامیننت، سابمیسیو مبلغی پرداخت میکند. منظور از دامیننت حرفهای (Professional Dominant) یعنی فردی که از این مسیر کسب درآمد میکند و در شغل خود ماهر است.
مقالهای که مطالعه میکنید در دستهبندی آموزش مهارت در رابطه ارباب و برده قرار دارد و ژانویه ۲۰۲۰ در وبسایت DailyDot انتشار یافته است. ترجمه توسط بنجی و ویراستاری از دامون و اسنوپی صورت گرفته است و در وبلاگ اونتاشگال منتشر میگردد.
برای ارائه تعریف درستی از فمدام هیچ منبعی بهتر از رفتن سراغ خود دامیننت های فعال در این حوزه نیست. دامیننتِ ساکن نیویورک امپرس وو(Empress Wu)، فمدام را به عنوان اصطلاحی که معادل «زمانی که یک دامیننت زن در یک صحنه رابطه کینکی حضور داشته باشد یا نوعی رول پلی از رابطه سلطهگر/سلطه پذیر وجود داشته باشد» تعریف میکند. این پدیده گاهی در ترکیب با بعضی دیگر از بخشهای روابط BDSM مانند شلاق زدن روی بدن، باندیج، تحقیرخواهی یا هر سناریویی که بر اساس بازتاب دادن قدرت دامیننت زن است، میباشد.
خانم وو در ادامه میگوید: علایق جنسی کینکی مرتبط با فمدام شامل Female supremacy (به معنای جهانی ایده آل است که زنان در آن حکمرانی میکنند و مردان بندگی زنان را میکنند و شهروندان درجه چندم و رده پایین به حساب می آیند) و Goddess Worship (به معنای پرستش اجزای مختلف بدن و طبیعت و ویژگیهای زنانه دامیننت) هستند.
اصطلاح فمدام میتواند برای خطاب کردن دامیننت نیز استفاده شود. مانند یک سکس ورکر یا کارگر جنسی که خود را در وبسایتهای مختلف برای پارتنر پیدا کردن، «فمدام» خطاب میکند. فمدام همچنین بعنوان یک زیرشاخه در صنعت پورن برای عکس، فیلم و یا داستانهایی که تمرکزشان روی حضور یک دامیننت است، استفاده میشود.
گادس نیکس (goddess nyx) اصطلاح «فمدام» را به «طیف گستردهای از معانی» تشبیه میکند که شامل زنانی میشود که از سلطهگری «ظالمانه، سخت گیرانه، شهوانی و یا به نرمی» لذت میبرند تا زمانی که کسی مطیع وی و قدرت زنانه آنها شود.
بسیاری از افرادی که اصطلاح «فمدام» را میشنوند به یک میسترس در لباس تنگ و چرمی فکر میکنند که شلاقی در دست دارد و مردانی در حال خزیدن را با قلاد به اطراف میکشد. و صد البته کاملا سرگرم کننده و جذاب است، منظور من را اشتباه برداشت نکنید، اما فمدام میتواند صرفا الهه یا ملکهای در لباس سلطنتی خود باشد که توسط خدمتکاران جان به کف احاطه شده باشد که برای او غذا می آورند و پاهایش را ماساژ میدهند.
گادس نیکس اینگونه ادامه میدهد که: «فمدام به سادگی زنان را در جایگاه قدرت قرار میدهد و فضایی برای افراد درست میکنند تا بتوانند آنها را بپرستند و به آنها اعتبار ببخشند».
سلطه گری زنانه ریشه عمیقی در کینک اولیه آن یعنی روابط سلطه گر/سلطه پذیر دارد.
سلطه پذیری میتواند نیازهای شهوانی که شامل خدمت کردن، ارضا کردن و یا تسلیم شدن برای دیگری که صرفا برای لذت شخصی انجام میشود را برآورده کند. در همین حین، برای یک دامیننت جریان مبادله قدرت بین او و سلطه پذیرش میتوند هیجان انگیز و لذت بخش باشد.
گادس نیکس میگوید که «او همیشه به مبادله قدرت علاقهمند بوده و حتی تحریک میشده و این شغل دامیننت حرفهای بودن صرفا به او کمک کرده که اعتماد به نفس و احساس قدرت بیشتری داشته باشد».
او ادامه میدهد که «من همیشه صدای رسا و بلندی داشتم و محیط اطرافم را کنترل میکردم و متوجه شدم که در مواقعی که رهبری را به عهده میگرفتم نتایج چشمگیری به دست میآوردم. و این برای من خیلی طبیعی بود که این احساس قدرت را به زندگی جنسی و روابطم بیاورم» او در ادامه توضیح میدهد که «با وجود اینکه کاری که من میکنم به ذات جنسی نیست اما در تمام روابط شخصی من ابعاد و درجاتی از فمدام دیده میشود».
فمدام کینک محبوبی بین مردان دگرجنسگرا است. اما با این وجود این گرایش محدود به روابط دگرجنس گرایی نیست. در واقع بخش عمدهای از دامیننتهای حرفهای، سکس ورکرهای کوییر هستند که با زنان سلطه پذیر دیگر یا افرادی از جامعه منحصرا لزبین و علاقه مند به BDSM رابطه برقرار میکنند.
امپرس وو که خودش کوییر (Queer) است، روی این موضوع تاکید میکند که سکس کینکی و کوییر همزمان با هم به زنان کوییر اجازه میدهد که روی تعریف خود از نهایت لذت در سکس به لطف دوری از هنجارهای هترو نورماتیو (heteronormative: منظور هنجارهای است که اعمال سکسهای نان باینری و همجنسگرایانه را عادی در نظر میگیرد) در خصوص ارضا شدن و دخول بازنگری کنند. این قضیه دریچهای را به سوی «احتمالات بیشماری برای لذت بردن و احساس نزدیکی بیشتر» باز میکند. او ادامه میدهد که این یکی از مواردی است که مشتریان کوییری او عمدتا با مردان سیس هتی (cishet: ترکیبی از دو کلمه سیس جندر و دگرجنسگرا) که با آنها قرار میگذارد فرق دارند.
امپرس وو در ادامه میگوید که «چه اتفاقی میافتد اگر این ایده که سکس و کینک باید چگونه باشد را رها کنیم؟ چه چیزهایی ممکن میشود؟» و ادامه میدهد: «من فکر میکنم که کوییرها این کار را بیشتر از افراد دیگر انجام میدهند.»
در طول جلسه فمدام چه اتفاقی میافتد؟
از آنجایی که فمدام شامل طیف وسیعی از صحنهها، کینکها و فانتزیهای اروتیک و شهوانی میشود، هیچ دو جلسه فمدامی تماما شبیه به هم نیستند. تنها چیزی که تمام جلسات فمدام با هم در آن اشتراک دارند حضور یک زن یا کسی با ضمایر (she/her) در نقش دامیننت است.
به عنوان یک قانون کلی، یک جلسه فمدام حرفهای معمولاً شامل یک فرآیند غربالگری و مذاکره است.
در یک سناریوی ایدهآل، مشتری به دنبال فمدامی میگردد که تجربه اروتیکی که او به دنبالش است را عرضه میکند که میتواند شامل پت پلی (Pet play) و یا رول پلی در نقش پرستار و دکتر (medical role-play) باشد.
سپس مشتری ممکن است در خصوص ادامه پروسه غربالگری خود توصیههایی دریافت کند. این توصیهها میتواند شامل مشورت گرفتن از یک مدیر سیاهچال (سیاهچال اصطلاحی برای مکانیست که جلسات BDSM در آن صورت میگیرد ) یا قرار گذاشتن با یک فمدام و گپ و گفت در خصوص نحوه صورت گرفتن یک جلسه فمدام احتمالی باشد.
اگر مشتری و دامیننت مورد نظر به توافق برسند، مشتری سابمیسیو یک جلسه را رزرو میکند، قبل از شروع جلسه پیش پرداختی انجام میدهد و بعد از همه اینها صحنه مورد نظر را شروع میکنند. شاید نیاز باشد که مشتری قبل از شروع جلسه کاغذ بازیهای قانونی را انجام بدهد. در بسیاری موارد دامیننتها خدمات کامل جنسی ارائه نمیکنند تا درگیر اتهاماتی چون فحشا نشوند و به همین خاطر خود را درگیر تماس جنسی مستقیم و به طبع آن رابطه واژینال یا اورال با مشتری نمیکنند.
پروسه درخواست دادن و قبول شدن پیش یک دامیننت ممکن است خیلی سخت گیرانه به نظر برسد، ولی تمام این ها به خاطر امنیت خود دامیننت است. هم امپرس وو و هم گادس نیکس روی این قضیه که مردان میتوانند زورگو و مالکیت طلب باشند یا کار کردن با آنها سخت باشد اتفاق نظر دارند. ولی آنها همچنین می گوید که مشتریان کوییری که دارند، با درصد بیشتری از قوانین موجود تبعیت میکنند و با دامیننت خود با احترام برخورد میکنند. دامیننت ای کوییری زیادی هم از اینکه خدمتی به اعضای جامعه خود کرده باشند استقبال میکنند.
برای کسانی که به تازگی وارد این حیطه شدهاند و به دنبال یه دامیننت حرفهای هستند، ارتباط گرفتن با جوامع محلی فعال در این حوزه میتواند خیلی مفید باشد. امپرس وو همچنین حضور در مهمانیها و مراسمات و تجمعات مرتبط را پیشنهاد میکند. گادس نیکس نیز استفاده از برنامه هایی مثل توییتر و اینستاگرام را برای یافتن دامیننتهای حرفهای توصیه میکند.
این را گوشه ذهن خود داشته باشید که قبل از هرچیزی مسائل ایمنی و حفاظتی مناسب یک رابطه BDSM را انجام بدهید و آماده باشید که همانطور که پیش میروید یاد بگیرید، و اینها را با سرعتی که مناسب شماست انجام بدهید. بنا به نظر امپرس وو، رابطه طولانی مدت درستی که با فرد درست به دنبال آن هستید در این مسیر اتفاق میافتد.
اگر خودتان علاقمند به تبدیل شدن به یک دامیننت هستید، تحقیق کردن درمورد دامیننتهای فعال در اطراف خود را فراموش نکنید. با آنها برای دریافت راهنماییها و نظراتشان ارتباط برقرار کنید. به یاد داشته باشید که این مسیر یک مسیر حرفهای است و شما به دنبال دریافت مشورت حرفهای شغلی از دامیننتهای دیگر هستید و حتما هزینه لازم برای این مشاوره را پرداخت کنید.
در انتها امپرس وو معتقد است که: «اگر پولش را دارید به شما به شدت توصیه میکنم که حتما یک جلسه حضوری رزرو کنید. مشخصا خطاب به مشتریان کویر میگویم که اگر به دنبال یک دامیننت حرفهای هستید، نترسید. ما فقط میخواهیم به شما به شدت آسیب بزنیم. (اما به شکل سکسی و تحریک آمیز!)»
واژه حرفهای به در کنار یک شغل زمانی به کار میرود که شما از آن کار درآمد داشته باشید. بحث اخلاقی یا غیراخلاقی بودن دامیننت بودن به کنار، زمانی که شما مهارت، زمان و انرژی خود را صرف میکنید طبیعی است در قبال خدمتی که میکنید، مزد و پاداش دریافت نمایید. این پاداش یا میتواند احساسی باشد یا نقدی. در صورت نقدی بودن شما یک دامیننت حرفهای هستید. البته میزان حرفهای بودن شما مهارتی که دارید و رضایت مشتریان و مخاطبین بستگی دارد!
اونتاشگال . تیر ۱۴۰۲
نوشتههای روزمره، خاطرات و مطالب بیشتر از اونتاشگال را در شبکههای اجتماعی دنبال کنید
در وبلاگ اونتاشگال درباره رضایت زیاد صحبت کردهایم و به این کار نیز ادامه خواهیم داد زیرا از نظر ما این یکی از دو قانون BDSM و تبادل قدرت در کنار قانون سوم ارتباط است. بدون رضایت شما BDSM ندارید، بلکه شما سواستفادهای دارید که برچسب BDSM بر آن خورده است.
گاهی (شاید اغلب اوقات) جواب «بله»، تشخیصش آسان است. اما ما کینکی هستیم و برخی از ما گاهی میگوییم «نه نه نه!»در حالی که منظورمان «وای آره! خواهش میکنم بیشتر و خیلی ممنون!» است. پس واقعا چگونه باید بدانیم که کی رضایت داریم؟ این نوشته مخالفتی با صحت و درستی No means No ندارد.
مقالهای که مطالعه میکنید در دستهبندی آموزش رابطه ارباب و برده قرار دارد و جولای ۲۰۲۱ در وبسایت lovingbdsm انتشار یافته است. ترجمه توسط ماتیلداصورت گرفته است و در وبلاگ اونتاشگال منتشر میگردد.
آخرین کاری که هرکس نیاز دارد انجام دهد، حدس رضایت طرف مقابل است. تا وقتی شک دارید توقف کنید. سریعترین و راحتترین راه پرسیدن است. ما اغلب برای حفظ امنیت دراین باره با یکدیگر صحبت میکنیم. اما برای بررسی رضایت، اهمیت دوچندان دارد.
آیا میتونم ادامه بدم؟
آیا اینو میخوای؟
بهم یه رنگ بده! این یکی مدل مورد علاقه آقای John Brownstone است. از رنگهای چراغ رانندگی استفاده میکنیم و او میداند وقتی رنگ سبز میدهم کاملا موافقم.
می خوام [همه جوره بگامت]. نظرت چیه؟
بهم بگو الان چی میخوای.
میتونم چیزی که میخوای رو داخل آنالت کنم؟
راههای خیلی متنوعی برای پرسیدن رضایت وجود دارد. میتوانید این موضوع را واقعی و بدون حاشیه بیان کنید یا میتوانید در جلسهای سکسی که برای یکدیگر ترتیب داده اید مطرح کنید. ما هر دو را پیشنهاد میدهیم، در واقع قبل از این که وارد فضای کینکی و جدی شوید رضایت را بگیرید و طی بازی نیز اطمینان حاصل کنید همچنان رضایت وجود دارد.
به زبان بدن توجه کنید
برخی افراد زبان بدن را واقعا خوب میخوانند و برخی نه و در حقیقت وقتی میتوانید به آسانی بپرسید و صحبت کنید، «خواندن» خیلی ایده جالبی نیست. اما اطلاعات زیادی در اشارههای ساکت افراد وجود دارد. خصوصا زمانی که برخی کینکیها (شامل بسیاری از سابمیسیوها) میگویند بله در حالی که آنچنان اشتیاقی ندارند – اغلب چون فکر میکنند بدون اهمیت به احساس خود، باید با هرچیزی که دامیننتشان میخواهد موافقت کنند.
همانگونه که ما از کلماتی برای برای بیان رضایت استفاده میکنیم، حرکات افراد هم میتواند پیامهای خوبی داشته باشد. هرچه بیشتر با پارتنر خود بوده باشید، بیشتر این نشانهها را درک میکنید.
ساکت شدن شخصی که خیلی پرحرف است
برقرار نکردن ارتباط چشمی ( نه به علت قوانین جلسه)
پس زدن شما
آرامتر از حالت عادی حرکت کردن
نشان دادن تردید به هر نحوی
دلایل مختلفی وجود دارد که ممکن است کسی این زبان بدن را به نمایش بگذارد و همه آنها به اشتیاق و رضایت ارتباط ندارند. اما مهم است که وقتی چنین حرکاتی در کسی دیدید توقف کرده و بپرسید. درباره احساسش به شفافیت برسید. اگر در چیزی تردید دارد، آن را پیدا کنید. گاهی به خاطر جدید بودن چیزی اضطراب وجود دارد. گاهی ذهنیتها تغییر کرده و گاهی نیز هیچکدام از اینها نیست و شاید او با آن لحظه کینکی مشکل دارد.
مطمئن شوید که هردو در یک فضا هستید
این روزها بخش عظیمی از صحبتهای پیرامون رضایت به تمرکز بر روی رضایت مشتاقانه و آگاهانه تمرکز دارد. درباره اشتیاق نیز صحبت میکنیم، اما بگذارید اول به اگاهی بپردازیم. به جای کورکورانه رضایت کامل دادن، هردو (همه) اشخاص حاضر باید بدانند درباره چه چیزی توافق میکنند. مثلا شما میگویید «میتونم اسپنکت کنم؟» و پاسخ میگیرید «بله میتونی اسپنکم کنی.» در حالی که پیش از این باید اطلاعاتی میان دوطرف بیان شود.
این چجور اسپنکی خواهد بود؟ با دست؟ پدل؟ شلاق؟
ساب در چه پوزیشنی خواهد بود؟ روی پا؟ ایستاده؟ خم شده روی تخت؟
اسپنک چقدر طول خواهد کشید؟ تا تعداد ضربه مشخص؟ تا زمان حرکتی مشخص(مثل گریه کردن)؟
آیا درباره عوارض مرتبط با این نوع اسپنک صحبت کرده اید؟ کبودی ها؟ ردها؟ تعیین سیف وورد؟
هرچه مدت طولانی تری با یکدیگر رابطه داشته باشید ، کوتاهتر برای به اشتراک گذاشتن این اطلاعات بدون نیاز به مکالمه طولانی مدت زمان میگذارید. اما تا وقتی به آن سطح برسید، دائما برای یک دیگر بازگو کنید. این کار میتواند به همان میزان سکسی باشد که میخواهید.
«می خوام رو پاهام بخوابونمت و با پدل تا حدی که گریه کنی اسپنکت کنم دختر کوچولو.»
می توانید این مکالمه را با یک سوال ادامه دهید یا به پارتنر خود برای واکنش دادن زمان و فضا دهید. اگر واکنشی نشان نداد که رضایتش را واضح بیان کند، با سوالی مثل «نظرت در این باره چیه؟» یا «این چیزی هست که میخواستی؟» ادامه بدید.
چقدر اشتیاق لازم است؟
یک پارتنر برای دادن رضایت کامل چقدر باید اشتیاق داشته باشد؟ این همیشه به آسانی «اونا باید در مشتاقترین حالت تو کل زندگیشون باشن» نیست. در واقع، لطفا هربار در انتظار آن نفس خود را حبس نکنید. مثل همه چیزهای دیگر، اشتیاق میتواند در درجات گوناگونی حس شود. به شخصه برای من، این موضوع که چقدر هیجان و اشتیاق دارم اهمیت کمتری داشته و این که چقدر قاطع و مطمئن هستم مهمتر است. من میخواهم درباره انجام دادن کار مورد نظر ۱۰۰ یا حداقل ۹۵ درصد باشم. حتی ممکن است هنگامی که خسته ام و دلم خواب میخواهد بگویم بله، نه چون خیلی برای سکس کینکی هیجان دارم بلکه چون میخواهم این کار را برای جان بروانستون انجام دهم.
اشتیاق گاهی پیچیده میشود. من میتوانم بگویم «آره حتما» و فوق العاده مشتاق باشم. شخص دیگری نیز ممکن است بگوید «بله فکر کنم» و احساس تردید کند. این از لحظات مهمی است که نیاز است بررسی صورت گیرد.
حد پایین اشتیاق: اگر نمیدانید پارتنرتان به این کار علاقه دارد یا نه، توقف کنید، بررسی کنید، مستقیما بپرسید و تا وقتی هرگونه شکی بر رضایت هرکدام وجود دارد ادامه ندهید. همچنین لزوما همیشه لازم نیست یک پارتنر از شور و شعف لذت بالا پایین بپرد تا رضایت خود را نشان دهد.
فرصت «نه گفتن» را فراهم کنید
رضایت دادن یک چیز است. احتمال از دست دادن رضایت نیز وجود دارد. هردو پارتنر باید همیشه آزادی و توانایی ترک رضایت را داشته باشند. این کار میتواند با یک سیف وورد یا با گفتن « نه» یا «نمی خواهم» ساده رخ دهد. با وجودی که این کار صحیح است، همه با انجام دادنش احساس راحتی نمیکنند. چگونه نه گفتن را امن کنیم؟ دوباره، هیچ راه مشخصی وجود ندارد و تمام آن به اشخاص درگیر رابطه بستگی دارد اما صحبت کردن امر کلیدی است.
به پارتنر خود یادآوری کنید هر زمان نیاز داشت میتواند نه بگوید یا از SafeWord خود استفاده کند.
درخواست رنگ کنید. این فقط تست اشتیاق نبوده و همیشه راهی برای سنجش تمایل است. قرمز به معنای توقف است و گاهی گفتنش، وقتی پرسیده میشود، راحتتر است.
وقتی پارتنرتان نه گفته یا از سیف وورد خود استفاده میکند آرام و فهیم باشید.
بعدها هیچوقت شرایط را به روی پارتنر خود نیاورید. «می تونستیم کلی خوش بگذرونیم اما تو گفتی نه!» گفتن این حرف واقعا ناشیانه است.
در صورت نیاز رضایت خود را کنار بگذارید. مثالی بسازید که این کار میتواند با امنیت رخ دهد.
به پارتنر خود توضیح دهید که اگر بعدا بفهمید نمیخواست کاری را انجام دهد، از رضایت نداشتن او چه حسی پیدا میکنید. جان بروانستون اخیرا به من گفت اگر بفهمد در حالی جلسه را ادامه داده که من رضایت کامل نداشتهام بشدت ناراحت خواهد شد.
از همه مهمتر، در روشهایی که برای ایجاد امنیت نه گفتن استفاده میکنید استوار باشید. چیزی که بیشترین تاثیر را بر شخصی میگذارد چیزی نیست که یکبار میگویید، چیزی است که بارها و بارها تکرار کرده و انجامش میدهید.
نه گفتن در هنگام نیاز ایمن است، این کار بله گفتن در سایر اوقات را آسان میکند.
هیچوقت به دنبال فشار آوردن برای انجام کاری نروید. رضایت و لذت در هر شرایطی حال هر دو شما را خوب میکند. باز هم در مورد اهمیت رضایت در کینک و BDSM مینویسم تا تصور جامعه نسبت به «عمل متجاوزانه بودن BDSM» از بین برود. متن عربی روی پای مدل و عکس عنوان: كفاية خلاص یعنی کافیه، بس کن!
یکی از بهترین وبلاگها در زمینه آموزش اسلیو، وبلاگ خانم لونا کیام است. ایشان به خوبی جنبههای مختلف یک سابمیسیو را شرح میدهد. در این نوشته تجربه شخصی ایشان در انتخاب یک لباس مناسب برای اسلیو را مطالعه میکنید.
مقالهای که مطالعه میکنید در دستهبندی سبک زندگی ارباب و برده قرار دارد و در وبسایت Submissive Guide انتشار یافته است. ترجمه توسط ماتیلداصورت گرفته است و در وبلاگ اونتاشگال منتشر میگردد.
لونا کیام: فکر کردم به عنوان یک اسلیو برای شما یک داستان شخصی از زندگی خود بگویم که چگونه در مسیری خاص و فوق العاده شکل گرفت.
در رابطه ما هرگز وظیفه پارتنرم نبوده که پیش قدم شود و به رابطه قدرتمند فعلیمان هیجان ببخشد، بلکه او عاشق این است که من برایش پیش قدم شوم. خب، من اخیرا نظر او را درباره خرید یک ست لباس خاص که طی روز و در خانه بپوشم پرسیدم. او خیلی هیجان زده شد و در مرتبه اول خواست بداند این لباس شامل چه اجزایی میشود و دوم این که چرا من به چنین چیزی علاقه دارم.
کنار آمدن و فراهم کردن چیزی که میخواستم بپوشم راحت بود و او نیز نظرات شخصی خود را به آن افزود. در یک روز عادی هر دو ما برهنه هستیم. گاهی اگر هوا سرد باشد جوراب میپوشیم اما تا مجبور نشویم لباسی نمیپوشیم. این موضوع باعث میشود احساس شلختگی و ژولیدگی داشته باشم (هنگامی که اینگونه برهنه هستم موهایم را نیز درست نمیکنم و آرایشی ندارم). میخواستم احساس فعال و مفید بودن بیشتری در طی روز داشته باشم و برای او جذابتر به نظر بیایم. به همین خاطر از او پرسیدم اگر ایرادی ندارد لباس مخصوصی بپوشم و کمی موها و صورتم را آرایش کنم. قلاده و مچ بندهایم را نیز به این ترکیب اضافه کردم چون هنگامی که آن را پوشیدهام، همیشه برای بازی احساس آمادگی میکنم. او بات پلاگ را نیز اضافه کرد. خیلی خوشحال نشدم اما خیلی هم بد نبود.
تصمیم در مورد پوشش من گرفته شد
از همان ابتدا میدانستم که قادر نخواهم بود هرروز آن را بپوشم – تنها به این دلیل که من تعداد خیلی زیادی لباسهای سکسی و کاستوم ندارم و این که باید در روزهای پرفشار فضای ذهنی بازی داشته باشم. پس به نظر میرسد یک روز در هفته برای شروع خوب باشد. برای انتخاب لباس و پوشیدنش مقابل اربابم خیلی هیجان زده بودم. حتی اگر درطول روز خیلی یکدیگر را نبینیم، اینگونه میدانم که اگر مرا به اتاق کار خود فرا خواند یا در پذیرایی نامم را صدا زد من آمادهام. احساس مفید بودن بیشتری دارم و راحتترم، حتی اگر لباسها خیلی مناسبتی بوده و برای استفاده در طول روز طراحی نشده باشند.
اما پوشش یک برده به چه شکل است؟ میتواند شبیه چیزی باشد که من و پارتنرم انتخاب کردیم؟
تجربه و امتحان کردن
خانوادهای کینکی را میشناسم که کد لباس دارند و بردهها همیشه پیراهنهای خاکی رنگ با دکمههای سیاه میپوشند. بردههایی هستند که اجازه ندارند لباس زیر و سوتین بپوشند و حتی باید از ستهای هماهنگ و یکپارچه استفاده کنند. بعضیها کمربند، جوراب، گارتر و کفشهای پاشنه بلند میپوشند. تمامی اینها نوعی یونیفورم هستند. حتی کسانی را دیدهام که به ایدهها و فانتزیهای غیرعملی در زندگی واقعی میخندند.
من و اربابم هنوز داریم بر روی این موضوع کار میکنیم. آن را تعدیل کرده و تغییر خواهیم داد تا هنگامی که کاملا مناسب ما شود. این به این معنی است که من برای تطبیق با پروتوکل جدید بودجه جداگانهای برای خرید لباس خواهم داشت. حتی شاید او به تعداد روزهایی که باید با یونیفورم باشم بیافزاید که این مسئله تمرکز و توجه بیشتری به جزئیات از ناحیه من میطلبد. این کار اخیرا منجر به بازیهای بیشتری شده، باعث شده آگاهی بیشتری نسبت به جایگاه خود داشته باشم و همواره در طول روز زمزمهای از خدمت کردن به او در ذهنم باشد.
یونیفورم برای برده چیزی نیست که ان را ضروری بدانم. ما ۹ سال با یکدیگر بوده ایم و من لباسی نداشتم. این تغییر جدید به این علت نیست که رابطه ما داشت به مشکل میخورد. اضافه کردن چیزی مانند یک لباس هیچ مشکلی را حل نمیکند. من تنها ایدهای داشتم و آن را با پارتنر خود در میان گداشتم. داریم سعی میکنیم آن را امتحان کنیم. شاید مفید نباشد یا شاید اثری کوتاه مدت داشته باشد. به هر حال امتحان کردن چیزهای جدید جالب است و یک یونیفورم اسلیو چیز جالب سادهای به نظر میرسد.
آیا شما یونیفورم خاصی برای جلسات خود انتخاب کردهاید؟ به عنوان یک سابمیسیو چقدر در ایده دادن برای کارهای جدید، اختیار عمل و آزادی دارید؟ این رابطه قرار است دو طرفه باشد و به هر دو شما آرامش بدهد. پس کاری که به شما لذت میدهد را انجام دهید.
اگر برای تجربه و کاوش در BDSM با پارتنر خود مطمئن هستید، باید متوجه شده باشید که فهرستی پایان ناپذیر از ملاحظات و مراقبتهای لازم وجود دارد. رابطه ارباب و برده به سادگی لباس پوشیدن به شیوهای خاص یا باندیج پارتنرتان نیست. لازم است گه هر دوی شما درباره فانتزیهای مورد علاقه، هارد لیمیت و سافت لیمیت، کلمه ایمنی و دیگر موارد صحبت کنید، گام بعدی چیزی است که اغلب به آن توجه نمی کنند: مراقبت بعد از جلسه یا AfterCare
دستهبندی جدید مهارت به این وبلاگ اضافه شد. در موضوع مهارت شما هرآنچه که در طول جلسه ارباب و برده لازم دارید تا یاد بگیرید و ماهرتر شوید، آموزش داده میشود. برخی از مقالات این دسته به سبک ترجمه آزاد هستند که ترجمه و در وبلاگ منتشر میشود. از دوست عزیزم ماتیلدا که ترجمه این مقاله را انجام داده است، سپاسگزارم. اگر شما هم میخواهید در ترجمههای بعدی همراه باشید و یا پیشنهادی برای یادیگری دارید، کافیست در صفحه تماس به من پیام بدهید.
این مقاله توسط کتی ترون در وبلاگ LELO، تولید کننده انواع اسباببازیهای سکسی، منتشر شده و توسط سکس تراپ، دکتر لوری مینتز صحت آن تایید گردیده و در وبلاگ اونتاشگال به فارسی برگردانده شده است.
مراقبت بعد از جلسه ارباب و برده یا AfterCare چیست؟
به بیان ساده، افترکر زمانیست که شما و پارتنرتان پس از یک تایم بازی به ریکاوری و همچنین بررسی نیازهای عاطفی و جسمی خود اختصاص میدهید. نقش اساسی و فعالیتهای کینکی از هر دو جهت جسمی و روانی میتوانند به افراد فشار بیاورند. بنابر این افترکر زمان خوبی برای ریلکس کردن است، به خوبی «بازگشت به واقعیت»
چرا افترکر ضروری است؟
فانتزیهای ما لزوما مرتبط با زندگی عادی و روزمره خود و شخصی که با او در این زندگی هستیم، نیستند. در حالی که ممکن است ما بخواهیم که پارتنرمان مانند شخص قدرت طلبی که طی بازی کینکی تحقیر و تنبیه را بر ما تحمیل میکند، نقش ایفا کند، نمیخواهیم که در طول رابطه عادی اینگونه با ما رفتار کند. افترکر مانند یک دکالیبریشن برای نرمال کردن رابطه عمل میکند.
علاوه بر آسیبهای روانی، ممکن است آسیبهای جسمی نیز داشته باشیم. بسیاری از افراد، احساس ناگهانی پس از یک رویداد را -که برای دامیننت هم ممکن است رخ دهد و به آن «Sub Drop» میگویند- با احساس پس از یک پرفورمنس قهرمانانه مقایسه کرده و مشابه میدانند. جهش اندورفین همراه با فشار جسمانی بالقوه میتواند باعث احساس ضعف، خستگی یا سرگیجه شود. همچنین بسته به آنچه رخ داده است، ممکن است کمی دچار کمبود آب شوید.
انواع مراقبت بعد از جلسه:
به طور کلی افترکر را به دو دسته فیزیکی و عاطفی تقسیم میکنیم:
افترکر فیزیکی شامل مواردی است نظیر: کمک به حذف کردن هرگونه ابزاری نظیر چشمبند و موانع (دستنبد، پابند، بانداژ و…)، فراهم کردن خوردنی یا نوشیدنی برای پارتنرتان (سطح قند خون خیلی اهمیت دارد.)، فراهم کردن پتو یا لباسی گرم، بوسیدن یا نوازش کردن هر قسمتی از بدن، خصوصا قسمتهایی که ممکن است طی بازی کبود شده باشند، یا تامین حس محبت و آسودگی در محیطی آرام و به دور از هر استرسی.
یک ماساژ صمیمانه می تواند راه خیلی خوبی برای برقراری یک ارتباط آرام با پارتنرتان باشد. و اگر طی جلسه BDSM بازیهایی شامل ضربه و اسپنک داشتهاید، یک ماساژ گرم روغن میتواند هم عضلات و هم پوستتان را نرم کند. یک حمام یا دوش کوتاه نیز به عنوان یک هدف تمیز و عملی نیز عالی است، همچنین به شما امکان داشتن لحظاتی عاشقانه و آرامش بخش را میدهد.
افترکر احساسی شامل گپ زدن درباره جلسه BDSM و احساستان نسبت به آن (خوب یا بد) میشود و امریست بسیار ضروری برای اطمینان یافتن از آنکه هر دو نیازها و انتظارات یکدیگر از بازی را فهمیدهاید. حتی ممکن است لازم باشد این اطمینان را درباره خشونت در رابطه به پارتنرتان بدهید که هرآنچه انجام داده یا از آن لذت برده است، او را عجیب یا گناهکار نمیکند و نباید عذاب وجدان داشته باشد.
تعیین یک زمان مشخص برای ادامه این مکالمات برای مثال پس از دو روز نیز میتواند این اطمیان خاطر را که هر دوی شما از احساسات منفی احتمالی دیر هنگام آگاهید، ایجاد کرده و همچنین شما را برای جلسه بعد هیجان زده کند.
ممکن است برخی افراد بدون افترکر کاملا رو به راه باشند یا برخی تنها ماندن را به بوسه و نوازش ترجیح دهند، به همین دلیل است که قبل از شروع هرکاری صحبت کردن بسیار اهمیت دارد. اگر شما به تازگی میخواهید BDSM را تجربه کنید و مطمئن نیستید که خودتان یا پارتنرتان به چه نوعی از افترکر نیاز دارید، صحبت کردن درباره احساسات و علایق پس از جلسه سادومازوخیسم می تواند جهشی باشد برای فهمیدن مراقبتی که شما یا پارتنرتان میخواهید در تجربیات بعدی دریافت کنید.
بعلاوه، برخی تصور میکنند که افترکر چیزی است که منحصرا دامیننت باید برای ساب فراهم کند، در حالی که صحیح نیست. شخصی که نقش دامیننت را دارد نیز ممکن است مشابه ساب یک «افت» ناشی از فعالیت فیزیکی شدید داشته باشد. همچنین ممکن است دام نیز همانگونه ارتباطات عاطفی و نقشهای عادی، عاشقانه و محبت آمیز رابطه را طلب کند.
هیچ راه به خصوصی برای فراهم کردن یا دریافت افترکر وجود ندارد، تنها باید پذیرا بوده و متوجه نیازهای عاطفی و جسمانی پارتنرتان باشید. در عین حال اطمینان حاصل کنید که نیازهای خودتان نیز برطرف شده است.
افترکر نه تنها در BDSM که در سکس هم خیلی مهم هست. حتی اگر برای یک شب با کسی سکس میکنید، باز هم aftercare رو رعایت کنید.
اونتاشگال . اسفند ۱۳۹۸
نوشتههای روزمره، خاطرات و مطالب بیشتر از اونتاشگال را در شبکههای اجتماعی دنبال کنید
اگر یادداشتهای قبلی رو مطالعه کرده باشید میبینید که صفت سلطه در آدمها به دامیننت و ساب میسیو تقسیم میشه. یعنی هر انسانی که شما میبینید یکی از این دو هست.
طبیعتا باید جمعیت قابل توجهی ساب میسیو در اطراف شما زندگی کنه. حتی ممکنه خود شما چنین حالتی در صفت سلطه شما وجود داشته باشه.
شخصیت ساب میسیو دوست داره پیرو باشه، کاری که بهش داده میشه خیلی خوب انجام میده به شرطی که همه مواردش رو بدونه. شخصیت ساب همیشه یک ناامید از عدم اصلاح و درست شدن وضعیت به همراه داره. وضعیت زمانی خوب هست که حال ساب هم خوب باشه!
👧 یک زن ساب خیلی خوب به حرف شوهر/دوست پسرش گوش میکنه، روی حرف آقاشون حرف نمیزنه و همیشه از اینکه یک حامی خیلی خوب داره، راضیه.
👦 یک مرد ساب هم دوست داره همسرش/دوستدخترش بهش فرمان بده، از شیک پوشی و سکسی بودن دوستدختر/همسرش لذت میبره و اون رو ملکه خودش میدونه.
آدمای ساب در محل کار خیلی حرف گوش کن هستند. سخت میتونن تصمیم جدی بگیرند و اگر یک کار خیلی سخت بهشون داده بشه به شرط اینکه مسئولیت عواقب احتمالی منفیش رو نداشته باشند، خیلی خوب انجامش میدن (مثل اعلام خبر اخراج به همکار به شرط اینکه مسئول این رخداد اونا نباشند و یا اعلام سریع خبر منفی که خودشون مسئولش نبودند)
🔴 نقاط قوت سابها
افراد ساب ذهن به شدت رویا پردازی دارند. حتی خیلی خوب میتونند تصاویر و تخیلات رو نمایش بدن. افراد ساب خیلی کم هزار شاخه میشن. اگر یک ساز دستشون بگیرن، تا استادی اون ساز پیش میره. سابها میتوانند نویسندگان، هنرمندان، بازیگران، نقاشان، طراحان، خیاطان و حتی ورزشکاران خیلی خوبی بشن. همچنین کارمندان مفید. احتمال این هست که سابها با کسب شهرت و محبوبیت دچار ضعف در رفتار اجتماعی و بیان نادرست اعتقادات و صحبتها بشوند
ساب ها برای موفقیت فقط یک کلید نیاز دارند: داشتن حامی و مشوق
افراد موفق سابمیسیو بدون شک بخش بزرگی از خوانندگان این یادداشت، ساب میسیوها هستند. کسانی که مداوم از خودشون میپرسن چطور میشه موفق شد. اما هیچ راهی به ذهنشون نمیرسه و دوست دارن کسی بیاد راه رو بهشون نشون بده!
🌍 سابهای سرشناس:
ژان ژاک روسو
جورج اورول، نویسنده
ج. آر. تولکن، نویسنده رمان ارباب حلقهها
جانی دپ، بازیگر و هنرمند
آنتوان دوسنت اگزوپری، نویسنده شازده کوچولو
جی. کی. رولینگ، نویسنده رمان هری پاتر
فرانس کافکا
ریهانا، خواننده و هنرمند
وینسنت ون گوگ، نقاش
هومر، شاعر حماسی یونان باستان
جان لنون، خواننده
تیم برتون، کارگردان آثاری چون عروس مرده
لانا دل ری، خواننده
پاملا اندرسون، بازیگر
مرلین مونرو، بازیگر و از نمادهای جذابیت جنسی
پرسن دیانا، افراد خانواده سلطنتی بریتانیا
ژاکلین کندی، همسر جان. اف. کندی
سابهای ایران: 🇮🇷
(به دلیل برخی مسایل مجبورم اسم مستقیم نبرم)
برخی هنرمندان، نقاشان و شاعران
نویسندگان رمان
سیاستمداران مدعی، مطیع و ساکت
نکته: لزوما این افراد با فردی رابطه BDSM ندارند ولی در زندگی مانند یک ساب رفتار میکنند. مهمترین بخش یک ساب میسیو، نیاز به حامی است.
سابمیسیوها خیلی کم خطرناک میشن. ولی وقتی به اوج خشم برسن نه به خودشون رحم میکنند نه شما!
ارباب اونتاشگال، اسفند ۱۳۹۸
نوشتههای روزمره، خاطرات و مطالب بیشتر از اونتاشگال را در شبکههای اجتماعی دنبال کنید