زندگی به سبک اونتاشگال . با گرایش دامیننت از سال ٢٠٠٩ . نکات آموزشی و خاطرات در زمینه سادومازوخیسم و تمایلات ارباب و برده
نویسنده: اونتاشگال
ارباب، مستر و دامیننت که از سال ۲۰۰۹ با این گرایش زندگی میکنم. در این وبلاگ یادداشتها، ترجمه مقالات معتبر و آموزشی به همراه خاطرات شخصی منتشر میشود. زندگینامه و اطلاعات بیشتر اونتاشگال در صفحه درباره من موجود است.
از نگاه اجتماعی و جامعهشناختی، کسی که قدرت را در اختیار دارد، منزلت و جایگاه بیشتر و بهتری نزد افراد دارد. اما آیا در دنیای سادومازوخیسم هم اینگونه است؟ آیا کسی که به سابمیسیو بودن و بردگی گرایش دارد باید حس خود را مخفی کند؟
در این یادداشت به بررسی این موضوع میپردازیم و اینکه چرا افرادی که گرایش دامیننت و ارباب دارند، نباید به خود مغرور شوند و کسانی که گرایش سابمیسیو و بردگی دارند، نباید از گرایش خود شرمنده و خجالتزده باشند.
با یکی از دوستان در مورد فیت فتیش صحبت میکردم. چیزی در مورد علایق و گرایشهای من نمیدانست. به سرعت گفت «از پسرهای فتیش و اسلیو متنفرم و کسانی که انقدر خودشان را تحقیر میکنند برای من بی ارزشترین هستند.» از اون پرسیدم نحوه آشنایی تو با این افراد چطور بود. گفت:
«سالها پیش در برنامه یاهو یک پسری به من گفت دوست دارم سگت بشم! برای من عجیب بود. بعدتر توی محل کار همکارم گفت چه پاهای خوشگلی داری کاش توی دهن من بود. بعدتر پیامهای زیاد اینستاگرامی اینطوری دریافت کردم و الان فکر میکنم این آدما خیلی چیپ و بی ارزش باشند.»
بعدتر با ایشون من رابطه داشتم. اتفاقا فیت فتیش هم کردم. گفتم میدونی چرا فیت فتیش برای تو منزجر کننده بود؟ چون رفتار اون افراد انجزار آور بود. چون با پایینترین سطح ممکن از شما درخواست رابطه میکردند و هیچ حس جذابیتی به وجود نمیآوردند.
یک مثال سادهتر: شما به رابطه علاقه دارید و دوست دارید با کسی چه به عنوان مرد چه زن سکس کنید. حالا تصور کنید در خیابان یک نفر به شما میگوید «یک شب چند»، «امشب به ما میدی»، «امشب میایی بکنی خوشتیپ» یا در اینستاگرام و توییتر در اولین پیامها به شما دایرکت میدهد «اول بگم اهل سکس هستی یا نه» یا «برده من میشی توله» و نمونههای مشابه که بسیار دریافت میکنید.
بدون شک زمانی که در اولین مکالمه با یک رفتار زشت و بی ادبانه رو به رو میشوید، حتی اگر به فرد احساسی هم داشته باشید، از بین میرود. احترام لازمه اول هر نوع رابطهای است و رابطه BDSM از این ماجرا مستثنی نیست. تفاوتی ندارد خود را ارباب بخوانید یا برده، رفتار شما نشاندهنده است.
باید بپذیریم از نگاه جوامع بشری و نه فقط ایران، افرادی که سابمیسیو هستند و بیشتر مطیع، تحقیر میشوند و به نوعی نمیتوانند به راحتی به حق خود برسند. شخصیت سابمیسیو به مرد زن زلیل یا زن مطیع شوهر، برچسب میخورد و عموما جدی گرفته نمیشود. در عین حال افرادی هستند که با وجود دامیننت و مستقل بودن، در خلوت گرایش سابمیسیو دارند. یعنی در جامعه از جایگاه بالایی برخوردار هستند اما برای سکس میخواهند مطیع باشند و پیرو. این نیز یک واقعیت است و بسیاری از افراد، در جامعه خود را دامیننت نشان میدهند و واقعا هم هستند اما از سابمیسیو برای تخلیه فشارها استفاده میکنند.
به نظر من اولین نیازمندی برای به آرامش رسیدن از چنین گرایشی، پذیرفتن آن است. لزومی ندارد همه افراد در مورد گرایش شما بدانند. کافیست از درون آن را بپذیرید و برای کسی که شایسته است، نمایان کنید. این پذیرش شجاعت بسیار زیادی میخواهد. اینکه شما یک مرد قدرتمند باشید و همه جا شما را یک فرد قدرتمند ببینند اما در خلوت بخواهید مطیع پارتنر خود باشید، حتی بیان چنین چیزی نیازمند شجاعت زیادی است چرا که ممکن است قضاوت شوید! در واقع یک سابمیسیو شاد و به آرامش رسیده کسی است که شجاعت بیان گرایش خود را به خوبی داشته باشد. در مقاله معرفی سابمیسیوهای موفق در مورد این افراد بیشتر میخوانید و اینکه اکثر هنرمندان، نویسندگان و شاعران به نوعی و تا حدی سابمیسیو بوده و هستند!
بیخود شدهام لیکن بیخودتر از این خواهم با چشم تو می گویم من مست چنین خواهم
من تاج نمیخواهم من تخت نمیخواهم در خدمتت افتاده بر روی زمین خواهم
آن یار نکوی من بگرفت گلوی من گفتا که چه می خواهی گفتم که همین خواهم
ماهی دگر است ای جان اندر دل مه پنهان زین علم یقینستم آن عین یقین خواهم
مولانا
پنهان کردن سادیست پشت BDSM
در مقاله معرفی شخصیت سادیست به این نکته اشاره کردم که افراد سادیست به دنبال درد دادن به دیگری هستن بدون اینکه در یک توافق یا گرایش یا رابطه باشند. من به این افراد متجاوزان توافقی میگویم! این دسته افرادی هستند که با تمایل و علاقه به رابطه ارباب و برده با شما ارتباط برقرار میکنند سپس به اعمال فشار و زور بر شما رو میآورند. به لیمیتهای شما توجهی نمیکنند یا شما را در شرایط و فشاری قرار میدهند که مجبور به پذیرش خواسته آنها علارغم میل باطنی خود شوید.
این افراد چه خانم چه آقا، کسانی هستند که در ابتدای صحبت به شما توهین میکنند و صرفا به خاطر گرایش، اقدام به تحقیر ناخواسته شما میکنند. پیشنهاد میکنم به کسی که در پیامهای عمومی به دیگران احترام نمیگذارد، و افراد را صرفا به خاطر گرایش و علاقهشان قضاوت میکند، اعتماد نکنید. به بیان سادهتر، کسانی که BDSM را با مردسالاری، زن سالاری، مرد ستیزی و زن ستیزی اشتباه میگیرند، درک درستی از این گرایش ندارند.
هدف یک رابطه ارباب و برده رسیدن به آرامش و ارگاسم روان است. زمانی که شما وارد چنین رابطهای میشوید باید از بابت حفظ احترام، شخصیت و جایگاه خود به آرامش رسیده باشید و طرفین به خوبی برای یکدیگر نحوه ارتباط خارج از تخت خواب را تعریف کرده باشند.
هر دو گرایش و همچنین سویچ محترم هستند
بدون غرور و سرشکستی باید گرایش دام یا ساب خود را بپذیرید. پس از پذیرش به خوبی میتوانید آن را کنترل کنید و با یادگیری و تمرین کردن حتی میتوانید به سمت سویچ شدن میل کنید!
سویچ در واقع کسی است که از هر دو گرایش لذت میبرد. عموما افرادی سویچهای خوبی میشوند که یکی از گرایشها را به خوبی درک و تجربه کردهاند و سپس به سراغ گرایش دیگر میروند. افراد سویچ عموما به خوبی هر دو گرایش را درک میکنند.
به دنبال علت و ریشههای گرایش خود نباشید. با تجربه و آگاهی بیشتر به خوبی علتها را کشف میکنید. سعی کنید پارتنر خود را درک کرده و باز هم تکرار میکنم بدون قضاوت، در مورد گرایش او صحبت کنید. فرقی ندارد پارتنر شما دامیننت باشد یا سابمیسیو، زمانی که احساس امنیت کرد به خوبی در مورد علایق و گرایشهای خود صحبت میکند. همچنین اگر شما وانیلا هستید و به هیچ گرایشی علاقه ندارید، سعی کنید با پارتنر خود از یک جایگاه برابر گفتگو کنید. در مقاله تجربه سادومازوخیسم برای افراد وانیلا، پیشنهاداتی برای انجام BDSM داده شده است.
بدون ترس و قضاوت، رابطه خود را شروع کنید. کسی که برای سادهترین چیزها شما را قضاوت میکند، شایستگی لذت بردن از شخصیت شما را ندارد. چه ارباب چه برده، برای جایگاه خود احترام قائل باشید.
رابطه باز، غیر تک همسری اخلاقی، چند پارتنری و تک همسری عبارات متعددی هستند که هنگام مواجهه با یک فرد جدید میتوانید برای گفتن آن که با شخص دیگری نیز در رابطه هستید و پارتنر دارید، از آنها استفاده کنید. در اینجا میگوییم که چگونه این کار را به شیوهای احترام آمیز نسبت به زمان و انرژی دیگران، انجام دهید.
این مقاله با موضوع «کانال چهارم، صداقت» نوشته شده است. روابط چند نفره، تک پر بودن، خیانت کردن، هیزی، بی غیرتی، عشق خدایی، عشق بدون سکس و موارد این چنینی در میان آدمها بیشتر دیده میشود. در گذشته نیز گرایشهایی مانند کاکولدیم یا بیغیرتی وجود داشت اما به صورت عمومی کسی چیزی نمیگفت. به واسطه اینترنت امروزه بیشتر در این مورد صحبت میشود و زوجها با آن آشنایی دارند. از آنجایی که باور دارم ازدواج و رابطه داشتن به معنی محدودیت خودخواسته نیست، تصمیم گرفتم فعالیت موضوع جدید وبلاگ با عنوان «کانال چهارم، صداقت» را آغاز کنم.
مقاله فعلی به سبک ترجمه آزاد در وبلاگ منتشر میشود. نوشتههای ترجمه آزاد با هدف بیان واقعیتها از منابع معتبر ترجمه شدهاند. از دوست عزیزم ماتیلدا برای ترجمه، سپاسگزارم. اگر شما هم میخواهید در ترجمههای بعدی همراه باشید و یا پیشنهادی برای یادیگری دارید و حتی میتوانید در تصویرسازی به ما کمک کنید، کافیست در صفحه تماس و همکاری پیام بدهید.
این مقاله جولای ۲۰۱۸ توسط امی لاتکین در وبلاگ LifeHacker منتشر و در وبلاگ اونتاشگال به فارسی برگردانده شده است.
کتابها و مقالههای راهنمای زیادی برای باز کردن یک رابطه وجود دارند. این آموزشها عموما شامل مدیریت حسادت، تعیین محدودیتها، پرورش احساسات میشوند. جامعه علاقهمندان به چندپارتنری در زمینه به اشتراک گذاری اطلاعات و حمایت یکدیگر خیلی خوب عمل کرده است. آنها حتی کلمات ویژهای برای خود ایجاد کردهاند، مانند non-hierarchical relationships یا روابط غیرمرتبهای، و آن احساس نیز چیزی است مخالف حسادت که به آن رقابت گفته میشود.
خب، خوش به حالشان. اما چیزی که دربارهاش نمیشنوید، احساس شخص مجردی است که عضو تیندر و اپلیکیشنهای دوستیابی شده و با شخص کیوتی مچ میشود و سپس در بیو عبارت عجیبی میبیند: non-monogamy یا غیرتک همسری اخلاقی.
متاسفم، اما در مقایسه با کسانی که میخواهند غیرتک همسری اخلاقی را در شبکه های اجتماعی تجربه کنند، افراد با اخلاق درست زیادی در دنیا وجود ندارند.
من امی لاکتین به عنوان یک خانم که دفعات متعددی درگیر پروسه ملاقات با یک شخص در یک رابطه باز بوده است، پیشنهاداتی دارم که چگونه وضعیت روابط خود را به گونهای که به تجربیات دیگران احترام گذاشته باشیم، با آنها بیان کنیم. آنها هم شخصیت دارند پس بهتر از به این افراد نیز توجه کنید.
این موضوع را در بیوی خود قرار دهید!
غوطه ور شدن بر روی یک شهوت اخلاقی جالب است، اما بهتر از آن زمانی است که شخصی بگوید به طرف مقابلش متعهد است. چیزهای زیادی هستند که میتوانید یا میخواهید درباره وضعیت رابطه خود در بیو ذکر کنید، اما برخی نکات، مانند علاقهتان به روابط باز، ارجحیت دارد. سپس من، به عنوان شخصی مجرد، میتوانم تصمیم بگیرم آیا میتوانم با این موضوع کنار بیایم یا خیر.
چندی پیش، مردی طی دیدارمان این موضوع را بیان کرد که روابط بازی دارد. او گفت که معمولا این موضوع را پیش از ملاقات میگوید، اما اغلب افراد پس از فهمیدنش دیگر با او نمیسازند. از او پرسیدم چرا این موضوع را در بیوی خود نمینویسد و او گفت هنگامی که این کار را کرده بود به کل هیچکس جوابش را نمیداد. در هر حال نتیجه یکسان است، اما اگر برای گفتن این موضوع صبر کنید، در واقع هم در حال هدر دادن وقت خودتان و هم وقت دیگری هستید. در خارج از اینجا مردمی هستند که این مسئله برایشان حل شده است. به آنها اجازه دهید تا با چشمان باز انتخابتان کنند.
اگر در زندگی واقعی با شخصی رفت و آمد داشته یا لاس میزنید و همه چیز خیلی سریع پیش میرود، حتما قبل از یک قرار رسمی یا عشق بازی این موضوع را به او بگویید. این کار نشانه ادب شماست.
برای این پیشنهاد شرایط ایران کمی پیچیده است و بستگی به مخاطبین شما دارد. اگر هم نمینویسید میتوانید در ابتدای گفتگوها و بیان شدن علایق، این موضوع را مطرح کنید.
اونتاشگال
وعده و وعید پوچ ندهید
من با مردان، زنان و افراد بدون جنسیت مشخص ملاقات میکنم. این کار مرا شکل ایموجی یونیکورن🦄 میکند. زوجهای بسیاری در شبکههای اجتماعی به دنبال نفر سوم میگردند. دوباره میگویم، این کار خوب است و اگر علاقه داشته باشم، به آن میپردازم. اما دفعات زیادی بوده که با پیش فرض مجرد بودن با شخصی مچ شدهام اما پس از مدتی پیامی برای وارد شدن به یک رابطه ۳ نفره دریافت کردم. اکثر اوقات فردی که اینگونه رفتار میکند یک زن است، اما دفعاتی که قراری را با مردی تنظیم کردهام و سپس او گفته است که دوست دخترم نمیتواند برای دیدنت صبر کند نیز کم نبوده است!
این کار نه تنها حقه زدن است، بلکه ممکن است باعث از دست دادن شانسهای خودتان نیز شود. هیچ کس یک یونیکورن را با طناب بدست نمیآورد.
شاید به تازگی روابط چند پارتنری را شروع کردهاید و میخواهید فورا با همه درباره این موضوع صحبت کنید. صحبت کردن درباره سرگذشتی جدید خصوصا اگر سایر چیزها بوی کهنگی گرفتهاند یا شما به تازگی سکس جالب زیادی داشتهاید، هیجان انگیز است. اما به یاد داشته باشید که این کاری نیست که تمام افرادی که در خارج از رابطه با آنها در ارتباط هستید به آن مشغول باشند. اگر شخصی قبول میکند با شما بیرون بیاید و شما تمام مدت مغزشان را با حرف زدن درباره روابط چندنفره میخورید، بدانید که آنها هیچ احساس راحتی نکرده و تنها حوصلهشان سر میرود.
به شخصه این موضوع را ترجیح میدهم که طرف مقابلم زمینه را به وجود بیاورد و سپس اجازه دهد سوالهایی که برایم پیش آمده را بپرسم. این سوالها برای هر شخصی متفاوت هستند. سپس با این موضوع مثل یک قرار عادی برخورد کنید، نه به شیوهای جبهه گیرانه علیه این که چگونه «انسانها با غریزه طبیعی نسبت به چندپارتنری متولد میشوند.»
درباره محدودیتها صادق باشید
در مراحل اولیه ملاقات شخصی دیگر، به طور معمول حس میکنید که قضایا چگونه پیش میروند. این قرارها ممکن است به چیزی خصوصیتر، حامیانهتر و طولانیتر منجر شوند. چه کسی میداند؟ احتمالش هست.
هنگامی که در یک رابطه باز هستید و با شخصی ملاقات میکنید، انتظارات شما کمی متفاوت میگردد. افرادی هستند که جدای از رابطه اصلیشان، روابط متعددی دارند و توجه و مراقبت را نیز به میزان یکسان تقسیم میکنند. اما اغلب افراد تنها برای داشتن سکس یا لذت از قرارهای غیرجدی آزادند. هرچند، ما انسانیم و ممکن است احساسات عاشقانه در خارج از چهارچوبها شکل بگیرد. اگر چنین قابلیتی را ندارید، افراطی به روابط جدید و جالب عاطفی و بازی کردن با محدودیتها نپردازید، و هنگامی که احساسات شما برای بیشتر پیش رفتن جفتک پراندند، به آنها بگویید غلط اضافی نکنند.
شما تعهدی به پارتنرتان دارید، اما این بدین معنی نیست که تعهد صریح و صادقانه کمتری در برابر هر شخص دیگری که ملاقات میکنید، بر عهدهتان است. گفتن جمله «تو از اول و در تمام این مدت میدونستی که من در رابطه دیگری هستم.» نوشداروی جادویی نیست که عذر تمام رفتارهای بیجا قبلی شما را بخواهد. هیچ صمیمیتی با هیچ دلسوزی یا احترامی برابری نمیکند.
دن سَوایج «قانون محل کمپ» را به عنوان منبع در روابط دارای شکاف سنی ثبت کرد: شخص مسنتر باید شخص جوانتر را در وضعیت «بهتر از روز اول رابطه» ترک کند. همچنین این موضوع باید در تمام روابط دوستانه خارج از رابطه اصلی شما نیز رعایت شود. پس از همه اینها، شما آخر شب به خانه نزد پارتنر اصلی برمیگردید.
اگر کسی با شما در مورد رابطه باز صحبت میکند و در عین حال شما احساس میکنید علاقه و گرایشی ندارید، فقط به حرف او گوش دهید و بدون ترس از دست دادن، گرایش خود را بیان کنید. روابط برای آرامش و لذت هستند و نباید دلیلی برای فشار و اضطراب شوند.
آیا خانمها، موجودات دائم تحریک شدهای هستند که با هر مرد هیکلی میخواهند سکس کنند؟
آیا خانمها با دیدن هر مرد قد بلندی، تمایل دارند پوزیشن سکس بگیرند و پای خود را باز کنند؟
آیا زنان هر وقت با یک مرد تنها شوند، به دنبال لخت کردن او میروند؟
یا بگذارید اینطور بپرسیم؟
آیا مردها ماشینهای سکس آماده به خدمت برای تلمبه زدن هستند؟
آیا مردها هر زنی را ببینند، تمایل به همبستر شدن با او را دارند؟
به نظر شما اگر یک مرد با زن تنها باشد، حتما میخواهد لباس او را در بیاورد، حتی به زور؟
محصول سالها تلاش جنبشهای فمینیستی آموزش این نکته به مردم بود که پاسخ سوالهای اول «خیر» است. اما جوامع همچنان تسلیم «کلیشه ذهنی» مرد موفق-قوی به سوالهای دوم پاسخ «بلی» میدهد.
اما چرا چنین «کلیشه ذهنی» در مورد مردان از دیرباز در ذهن مردم شکل گرفته و نسل به نسل به رغم تمامی پیشرفتهایی که در تعریف مفهوم حرف خصوصی٬ اصل شخصی بودن سکس و موارد این چنینی میشود٬ باز تولید شده است؟ موضوع این مقاله مثالهای تقضی نیست که ممکن است الان به خاطر شما برسد٬ بلکه دقیقا کلیشههای جنسی است که انتظار دارند مردها ماشین سکسی همیشه در حال آمادگی برای استارت خوردن باشند.
دی ماه سال ۱۳۹۶ بود که با مقاله فوقالعاده خوب وبسایت ماچولند مواجه شدم. مقاله «مردها، زیر فشار رختخواب» که حاصل یک تحقیق روانشناسی جامع در آلمان بود و آقای امید رضایی بسیار عالی آن را ترجمه کردند، بهانهای شد تا من هم این مقاله را با توجه به تجربههای شخصی در تکمیل آن بنویسم. اصل مقاله حاصل یک تحقیق جامع و علمی در آلمان توسط کارولین هائنتیس است.
شما که این مقاله را میخوانید فرقی ندارد زن باشید یا مرد، خواه ناخواه باور دارید که یک مرد در هنگام سکس باید پر قدرت باشد، ماهرانه عمل کند و به هیچ عنوان کم نیاورد و البته هر زمان که زن تمایل داشت مرد آماده برای لخت شدن و تملبه زدن باشد! در واقع این تعریفی است که امروزه در جوامع بشری از مردان داریم. این تعریف تا قبل از فعالیت جنبشهای فمینیستی برای زنان نیز وجود داشت. در گذشته و متاسفانه هنوز در برخی جوامع بشری، زن یک وسیله و موجود برای لذت دادن است. یک ماشین جوجه کشی که وظیفهای جز تولد فرزند شوهر و مرد ندارد! در این نوشته به برخی از این کلیشهها، البته برای مردان، میپردازیم.
مردها عاشق دستمالی توسط هر زنی هستند!
شما به عنوان یک خانم از لمس شدن توسط یک غریبه بیزار هستید. حتی اگر این غریبه، همجنس شما باشد. همین حالت برای مردها هم وجود دارد. هیچ مردی از لمس شدن توسط یک خانم غریبه احساس آرامش و امنیت نمیکند. اما به دلیل افسانهها و تخیلاتی که وجود دارد، مردها حق اعتراض ندارند! یعنی اصولا مردها باید از لمس شدن توسط هر خانمی لذت ببرند و اجازه چنین کاری را بدهند.
یک شب دیگر در یک بار دیگر اشتفان به من گفت که این اتفاق زیاد برایش میافتد و این واکنشی باورنکردنی و خشمگین و ترسناک به این است که او به عنوان یک مرد دگرجنسگرا، نمیخواهد فوری و باقاطعیت لباس زنانی را که ملاقات میکند، از تنشان بکَنَد. بعد از آن او بارها نقش بازی کرده است. حتی کلی تمرین کرده است تا بتواند طوری بازی کند که زنان زندگیاش پی نبرند که او یک «ورزشکار حرفهای سکس» نیست. اشتفان میگوید: «راستش در آن لحظه علاقهای به خوابیدن با آنها نداشتم. ولی اعتراف به این موضوع… میدانی… سخت است دیگر.»
واقعیت را بخواهید خیلی از مردها نمیخواهند با شما سکس کنند! به خصوص در اولین دیدار. اما فکر میکنند اگر این کار را انجام ندهند، خانم مقابل تصور میکند که او ضعیف یا ناتوان است. برای همین در این دو راهی، نمایش قدرت را انتخاب میکنند و در ماشین یا منزل یا هرجایی دیگر، از دستمالی کردن فراتر میروند!
افسانه قدرت و کم نیاوردن
در بخشی از مقاله اصلی میخوانیم:
این، آن فهمی از مردانگی است که از قدرت و اقتدار تشکیل شده است. به عبارت دیگر: از توان جسمی و جنسی. زوفکه میگوید: «میدانید، اولین قانون مردانگی این است: تو حق نداری کم بیاوری. و نکته دردناک در سکسوالیته مردان این است که ‘گند زدن و ناکامی’ کاملا مشهود و قابل لمس است.» چنین ناکامیای میتواند به یک بحران جدی در فهم فرد از مردانگی خودش ختم شود. این روانکاو اضافه میکند: «مثلا میتوانم به یکی از مراجعهکنندگانم اشاره کنم، مرد ۴۵ سالهای که برای مشاوره نزد من آمد، چون فقط یک بار دچار نعوظ نشده بود. فقط یک بار!»
زوفکه، روانکاو آلمانی
اصولا مرد به عنوان یک آلت آماده و سیخ آماده کردن شناخته میشود! خبر خوب یا بد این که این اصلا درست نیست. من در مورد مردانی که وظیفه خود را مزاحمت ایجاد کردن برای دیگران میدانند، صحبت نمیکنم! چنین خانمهایی هم هستند که در حالتهای مختلف به دنبال تحریک و شیطنت با مردان آن هم از طریق نوازش متعارضانه هستند. این افراد اصلا در فهرست شخصیتیهایی که صحبت میکنم، قرار ندارند. مزاحمت در هر حالتی، محکوم است.
من دوستان خانم زیادی داشتم که وقتی با من تنها شدند، چنین ترسی به سراغشان آمد. این ترس که قرار است من به آنها تعرض کنم برای من هم زجر آور بود! بیشتر از اینکه بخواهم به همبستر شدن با آن خانم جذاب و زیبا فکر کنم، به آرامش روان خودم اهمیت میدهم. اما آن خانم اگر تمایلی به رابطه برقرار کردن داشته باشد، زمانی که این عدم تمایل به سکس را از من میبیند، تصور میکند من دچار مشکل یا ناتوانی یا موارد این چنینی هستم. در حالی که من هیچ ضعف و مشکلی در امور جنسی ندارم بلکه به آرامش بعد از سکس خودم، اهمیت میدهم.
آرامش و لذت بدون سکس!
اویلو (Evilo)، پسر جوان ۲۶ ساله میگوید: «من احساس میکنم با تمام مردها فرق دارم. برای من موضوع فقط سکس نیست. این هم برایم مهم است که بتوانیم همدیگر را خوب بشناسیم و چیزهای مشترکمان را پیدا کنیم. وگرنه مناسبات جنسی با هیچ اشتیاقی همراه نیستند. بله، روشن است، میتوان با کسی فقط بهخاطر سکس به رختخواب رفت. اما بعد چه؟ این چه چیزی برای من دارد؟ یک بوسه مشتاقانه میتواند از هر سکسی باحالتر باشد.»
پورن تصور ما را از سکس تغییر میدهد. بخشی از مقاله اصلی ماچولند
بهتر است به عنوان یک مستر و دامیننت این اعتراف را بکنم. در بسیاری از جلسات BDSM که داشتهام در بیش از ۱۰ سالی که این گرایش را در خود کشف کردهام، بارها شلوار من درآورده نشد! در واقع جلسه BDSM بدون دخول و سکس انجام میشد. البته در این جلسات، اسلیو خانم به اوج لذت و ارگاسم کامل میرسید اما همچنان لباسهای من به تنم بود. شاید شما هم مثل برخی از سابمیسیوها فکر کنید من مشکل جنسی داشتم! در واقع خیر. ارگاسم واقعی برای من روانی و ذهنی است تا جسمی و جنسی.
باید به یاد داشته باشیم هدف از رابطه و سکس، آرامش شخصی و لذت درونی است. اینکه هر یک از طرفین سکس به خوبی به دنبال ارگاسم نیازهای خود در کنار تلاش برای ارگاسم نیازهای دیگری با شناخت از گرایشها و سلیقهها، پیش برود، نتیجهای جز یک رابطه جنسی فوقالعاده عالی و به یادماندنی ندارد.
در ۶ ماه اخیر بیش از ۳۰ مورد پیام از طرف خانمهایی داشتم که تصور میکردند پارتنرشان به دنبال سکس با دیگری است! یا افرادی که فکر میکردند دلیل عدم تمایل به سکس شوهر با آنها، علاقه به زن دیگری است. خیلی وقتها مردها هم نیاز به استراحت و بی توجهی به سکس دارند.
این نوشته به مردانی اشاره داشت که به هر علتی یک روز یا یک هفته تمایلی به سکس ندارند اما اگر نه بگویند، به ضعف جنسی متهم میشوند. یکی از عوامل اصلی عدم تمایل جنسی، بحرانهای اجتماعی هستند. در روزگار کرونا و شرایط بد اقتصادی، عموم جامعه چه مردان و چه زنان، تمایل زیادی به سکس ندارند، چرا که بقا خویش را در خطر میبینند.
اونتاشگال . تیر ۱۳۹۹
نوشتههای روزمره، خاطرات و مطالب بیشتر از اونتاشگال را در شبکههای اجتماعی دنبال کنید
آیا باید روابط آزاد و باز داشته باشید؟ این رابطه یعنی بی بند و باری و سکس با هر کسی در هر زمانی یا نه شرایط خاص خود را دارد؟ تأملات یک تک همسر و درمانگر حرفهای که در دهه ۱۹۸۰ بزرگ شد را میخوانید. مقالهای که میخوانید به خوبی شما را با ابعاد مختلف اوپن رلیشن – Open Relation آشنا میکند.
اول از همه، یک رابطه باز، که با عنوان رابطه غیر انحصاری نیز شناخته میشود، یک رابطه عاطفی است که از لحاظ جنسی غیر انحصاری است. این تعریف ممکن است اشارهای به تنوع طلبی داشته باشد اما بطور کلی اشاره به نوعی توافق در رابطه دو نفره است که طرفین آن با هم توافق کردهاند تا امکان صمیمیت و هم بستر شدن با افراد دیگر را نیز داشته باشند.
این مقاله با موضوع «کانال چهارم، صداقت» نوشته شده است. روابط چند نفره، تک پر بودن، خیانت کردن، هیزی، بی غیرتی، عشق خدایی، عشق بدون سکس و موارد این چنینی در میان آدمها بیشتر دیده میشود. در گذشته نیز گرایشهایی مانند کاکولدیم یا بیغیرتی وجود داشت اما به صورت عمومی کسی چیزی نمیگفت. به واسطه اینترنت امروزه بیشتر در این مورد صحبت میشود و زوجها با آن آشنایی دارند. از آنجایی که باور دارم ازدواج و رابطه داشتن به معنی محدودیت خودخواسته نیست، تصمیم گرفتم فعالیت موضوع جدید وبلاگ با عنوان «کانال چهارم، صداقت» را آغاز کنم.
مقاله فعلی به سبک ترجمه آزاد در وبلاگ منتشر میشود. نوشتههای ترجمه آزاد با هدف بیان واقعیتها از منابع معتبر ترجمه شدهاند. از دوست عزیزم میلادمسافر برای ترجمه، سپاسگزارم. اگر شما هم میخواهید در ترجمههای بعدی همراه باشید و یا پیشنهادی برای یادیگری دارید و حتی میتوانید در تصویرسازی به ما کمک کنید، کافیست در صفحه تماس و همکاری پیام بدهید.
این مقاله دسامبر ۲۰۱۹ توسط دکتر جان کیم LMFT در مجله معروف روانشناسی منتشر و در وبلاگ اونتاشگال به فارسی برگردانده شده است.
یک رابطه تعدد گرا به معنای داشتن چندین شریک عشقی و عاطفی بطور همزمان است، البته با این شرط که همه افراد درگیر در رابطه از وجود یکدیگر اطلاع داشته و از حضور هم رضایت داشته باشند.
در واقع یک رابطه باز به این معنی است که شما هنوز یک شریک اصلی دارید اما هر دو میتوانند شرکای جنسی دیگری نیز داشته باشند. در یک رابطه باز همیشه اولویت اصلی، شریک اصلی شما است. او میتواند همسر یا دوست پسر و دوست دختر شما باشد.
چند نفری یا چند همسری یا Polyamory به این معنی است که شما روابط متفاوتی دارید که شامل روابط عاطفی و جنسی است. اولویتی وجود ندارد. هر دو رابطه (عاطفی و جنسی) تحت عنوان «تعدد گرایی اخلاقی» قرار دارن ، اما مترادف نیستند. می توانید آنها را ترکیب کنید یا یکی را بدون دیگری انجام دهید.
خب. من، دکتر جان کیم، هیچوقت در این نوع رابطه نبودهام. من در تمام زندگیام تنها در رابطهی با یک شریک بودهام. من حدس میزنم میتوانید بگویید من یک تک همسر گرای دائمی هستم، به همین دلیل است که این موضوع اضطراب فوری برای من ایجاد می کند!
اغلب فکر میکنم مردم به دلیل شغلم از من سوال میکنند که آیا به روابط آزاد زناشویی باور دارم یا نه، نه به این خاطر که لزوما فکر میکنند آنرا تجربه کردهام. آنها ممکن است بخواهند از من بشنوند که آیا این نوع رابطه از دیدگاه درمان مشکلات رابطه میتواند موثر باشد یا نه؟ و آیا میتواند همیشگی باشد؟
اما به هر حال من نمیتوانم بین آنچه که هستم و آنچه که میکنم تفاوتی قائل شوم. اما میتوانم انتخابهای دیگری داشته باشم، پس قبل از شروع به پاسخ لازم است مقدمهای را عنوان کنم.
مثل شما و دیگران تربیت شدم!
من هم مانند بسیاری از شما بزرگ شدهام. فکر میکردم یکی مانند خودم را در رابطه خواهم یافت، نذر میکردم، بچه دار میشدم و برای همیشه خوشحال و خوشبخت زندگی خواهم کرد. تنها با یک نفر و از همه خوشبختتر. این همان دورنمایی است که از عشق به نظر میرسد و همه دنبال آن هستند.
بعد بزرگ شدم و ازدواج کردم. من در مسیری که شبیه فیلمها و رمانها بود، حرکت کردم. من خیلی عادی و معمولی در قسمتی از کوههای ایالت اورگان مستقر شدم و زندگیام را شروع کردم. این ازدواج پنج سال به طول انجامید و ما طلاق گرفتیم. من از آن زمان در روابط بسیاری بودهام. سه سال اینجا سه سال آنجا! در همه آنها و به طرز خاص خودشان با انواع متفاوتی از عشق که مردم را برای همیشه تغییر میدهد، لذت بردم.
من یاد گرفتم که روابط ساختنی هستند و ژنتیکی به ارث برده نمیشوند. البته که کار سختی است اما آیا در این زندگی ارزش ندارد؟ همچنین، شما فقط نیمی از هر رابطهای هستید، مهم نیست که چقدر در مورد عشق آموختهاید یا تا چه اندازه به آن رسیدهاید ، فقط میتوانید نیمی از آن را کنترل کنید. سرانجام، من یاد گرفتم که وقتی تغییر میکنیم تعاریف و خواستههای ما هم تغییر میکنند. تعریف شما از عشق و آنچه از آن در دوره دبیرستان و دانشگاه میخواستید احتمالاً با تعاریف و آنچه امروز میخواهید متفاوت است و این خوب است، این یعنی زنده هستید.
این موضوع در مورد عشق و رابطه است. آنها سیمان خشک شده نیستند. آنها شکل پذیر و سازگار هستند. مانند مایعات همیشه در حال تغییر شکل هستند. این سبک تربیت، رسانهها، جامعه، فرهنگ و مذهب ما هستند که ما را متقاعد میکند که عشق و رابطه مانند سیمان خشک شده است و برای آنها یک تعریف و تنها یک تعریف درست وجود دارد.
به عنوان مثال، در تایلند پسران دست هم را میگیرند تا لباس بپوشند. سکس آزاد آزاد است. سفارش یک تجربه جنسی به همان اندازه ساده و معمول است که سفارش یک پیتزا پنیر! این رفتار و باور می تواند در قسمت دیگری از دنیا باعث تنبیه تا سر حد آسیب جسمی شود. دنیایی که شما در آن بزرگ شدهاید (یا اکنون در آن زندگی میکنید) مستقیماً روی برنامههایی که میخواهید بعنوان یک بزرگسال عملی کنید، تأثیر میگذارد. ما اغلب روشنفکر نیستیم. همه ما تا حدی برنامهریزی و از قبل تربیت شده هستیم. حتی اگر حبابهای خود را تغییر داده و از دنیای برنامهریزی شده خود فرار کرده باشیم (چه از نظر روحی و چه از نظر محل زندگی)، باقی مانده «بایدهایی» که با آنها رشد کردهایم، بر ما تاثیر میگذارند. این مسئله اضطرابی را که هنگام فکر کردن در مورد روابط آزاد یا سکس چند نفره به آن دچار می شویم را، توضیح میدهد.
خب، چه کار باید کرد؟ من میخواهم با استفاده از رویهای موسوم به «فرآیند فکر من»، نه تنها بعنوان یک درمانگر که هزاران داستان درباره رابطههای مختلف شنیدهام ، بلکه به عنوان فردی با تاریخچه مختصری در عشق که پیشتر به آن اعتراف کردم، پاسخ دهم. من احساس میکنم این کار صادقانهترین راه برای پاسخ به این پرسش است.
با موضوعات بدیهی و پیش پا افتاده شروع کنیم
تا به حال این جمله را شنیده اید: «من هنوز در یک رابطه خوب با همسر/شریک زندگیام هستم اما با افراد دیگر هم رابطه جنسی برقرار میکنم.» خب؟ در این باره چه فکر میکنید؟
آقای آبری مارکوس، نویسنده پرفروش نیویورک تایمز برای کتاب صاحب یک روز شوید تا صاحب زندگی باشید [آمازون]، که بصورت علنی رابطه تک همسری را ترک کرده و روابط خود را بطور کامل به رابطه باز تغییر داده است و تبدیل به فردی شده است که اکنون هست، میگوید «روزی این اخلاق را کنار گذاشته است که متوجه شد دوست دخترش بعد از تصمیمگیری برای باز کردن روابطشان ، با شخص دیگری خوابیده است». بله، احساساتی وجود خواهد داشت و بدیهی است که حسادت و صدمه دیدن هم ممکن است باشد!
همیشه از خودم یک سوال می پرسم: به فرض اینکه رابطه خودم را به یک رابطه باز تغییر دادم، چه میزان از احساسات ناشی از ضمیرناخودآگاه، میل کنترل بر رابطه، ناامنی، احساس مالکیت-تملک و «باید های تحمیل شده از ذهن» را تجربه خواهم کرد؟ وقتی به خودم فکر میکنم ، تقریباً همه آنها ممکن هستند. این ایده که دوست دختر من برای داشتن تجربه جنسی با شخص دیگری ملاقات کند باعث میشود احساس نا امنی کنم، که من کافی نیستم و اگر با فرد دیگری ملاقات کند که احساس بهتری از من داشته باشد، من را ترک خواهد کرد. بنابراین اگر من واقعاً با خودم و در این رابطه احساس امنیت میکردم، آیا ممکن بود رابطهام جور دیگری هم باشد؟ نمیدانم!
با این حال ، این احساسات واقعی هستند و هر دو نفر برای ایجاد یک رابطه آزاد باید با صداقت و صمیمیت تلاش کنند. در غیر اینصورت، عصبانیت و نارضایتی ایجاد خواهد شدو ناگهان میتواند به ناتوانی جنسی در یکی از طرفین منجر شود. تجربیات جنسی با دیگران باید یک توافق جدی و دوطرفه باشد و در انتها به ایجاد صمیمیت بیشتر و لذت بیشتر از رابطه برسد، در غیر اینصورت شبیه به خیانت خواهد بود. میدانم که به نظر دیوانه کننده است اما آدمها موجوداتی پیچیده هستند و من زوجهای زیادی را دیدهام که ا اول با چیزی موافق هستند ولی بعد از مدتی همان موضوع ویران کننده شده است. به عنوان مثال، سکس سه نفره یک فانتزی مشترک است که به ندرت با فانتزی که در خیالمان بازی میکنیم مطابقت دارد.
از فانتزی تا واقعیت
قطعاً یک فانتزی تخیلی برای یک رابطه باز وجود دارد. این ایده که شما میتوانید رابطه جنسی را با کسی در خارج از روابط خود برقرار کنید ممکن است مانند بلیط قرعه کشی به نظر برسد، به خصوص اگر از زمان دانشگاه با همان شخص بودهاید. بله، آرزو کردن و فانتزی ساختن کاملاً طبیعی است و حتی عادی است که شما مورد توجه سایر افراد قرار میگیرد، ولی این بدان معنی نیست که شما میخواهید با آنها رابطه برقرار کنید.
این نوع رابطه می تواند یک راه حل برای بهبود مجدد روابط شما یا جلوگیری از خیانت باشد. بله، بودن با شخص دیگری میتواند شما را به شریک زندگی خود نزدیک کند. بسیاری اوقات غرق میشویم زیرا فانتزیهای خودمان را تغذیه میکنیم. کنجکاوی طبیعی ما از بودن با شخص دیگری، ما را مجبور میکند به جای حضور در روابط خود، در فکرمان بودن با دیگران را تصور کنیم.
اگر فانتزی به واقعیت تبدیل شود، حباب میترکد و ما دیگر نیازی به حمل آن فانتزی نداریم. آنوقت میتوانیم حضور بیشتری در رابطه اصلی خود داشته باشیم و بارها با تجربه واقعی «مرغ همسایه غاز نیست» یا درک این موضوع که «چمن دیگران سبزتر نیست» بیشتر قدر روابط فعلی خود را بدانیم. به همین دلیل است که بسیاری از هم جدا میشوند، کاوش میکنند و دوباره به هم بر میگردند. و مانند سفر، مکانهای عجیب و غریب میتوانند تجربیات جدید و شگفت انگیزی را به شما منتقل کنند. اما در کنار آن میتواند باعث شود شما از خانه خود لذت بیشتری ببرید و دلتان برای بالشت خود تنگ شود!
برای ایجاد یک رابطه آزاد واقعی، هر دو طرف نه تنها باید آن را بپذیرند، بلکه شریکهای جدید زندگی خود را ترغیب میکنند تا تجربیات جدید جنسی جدیدی با دیگران داشته باشند. البته نیازی نیست که جزئیات را بدانید بلکه باید به جایی برسید که بخواهید شریک زندگیتان رابطه جنسی خود را با دیگران کشف کند. شما باید بخواهید آنها این تجربهها را به خاطر خودشان داشته باشند نه اجبار و تلاش برای کسب رضایت شما! این چیزی نیست که بسیاری از افراد توانایی ارائه آنرا به شریک زندگی خود داشته باشند. به اعتماد به نفس فوق العادهای نیاز دارد مهمتر از آن باید حد بالایی از اعتماد به یکدیگر و عزت نفس در خود، داشته باشید.
اگر بخواهم از دیدگاه معنوی (نه دینی و مذهبی) به این موضوع نگاه کنم، عشق پدیدهای بی انتها است. ما به عنوان انسان با یکدیگر در ارتباط هستیم و هر ارتباطی متفاوت و منحصر به فرد است. این روابط همان چیزی است که باعث ایجاد شخصیت ما میشوند، آنرا نابود میکنند و دوباره میسازند. این زندگی است و بدون آن تعریف انسان بودن ما زیر سوال میرود. تفاوتی ندارد که این ارتباط مبتنی بر دوستی باشد، مبتنی بر خون و خانواده باشد یا رابطه جنسی باشد. اتصال اتصال است. پس چرا باید خودمان را محدود کنیم؟ چرا نباید عشق را نیز با طیفهای مختلف آزمود؟ من معتقدم که ما نهایتاً افرادی را برای رابطه جذب میکنیم که آنها را میخواهیم و با این کار موجب تغییر در خود و دیگران میشویم. این چیزی است که زندگی را زیبا میکند. چرا باید این امر با سکس و عشق متفاوت باشد؟
اگر از نگاه بیولوژیکی به این موضوع نگاه کنی ، ما طوری طراحی نشدهایم که برای همیشه در کنار یک نفر باشیم. بدن ما یک سازه اجتماعی/اجتماعی با حصاری از شرم است که ما را از گمراهی باز میدارد. بدن ما هوسهای متنوعی دارد و ما موجودات کنجکاو هستیم. ما انسانها قدرت تخیل داریم و برای رسیدن به آنها، سخت کوش هستیم.
نتیجه گیری ها معمولاً با «بدیهی و مشخص است» همراه است. اما در این موضوع، شاید نتوان از آن استفاده کرد.
دو نفر نه تنها باید در این باره هم نظر باشند بلکه باید واقعاً با خود هم صادق باشند. آنها باید از خود بپرسند که آیا این قدرت و توانایی درونی را دارند که رفتاری عادی دارند در حالی که شریک زندگی خود را در رابطه جنسی با دیگران ببینند؟ نه تنها توان هضم آنرا داشته باشند بلکه اجازه ندهند این رابطه منجر به نابودی عشق، علاقه و زندگیشان شود. اگر این رابطه جدید به ترس، حسادت یا نفرت از شریک زندگی یا فردی که با او در رابطه است بدل گردد، احتمالاً نباید وارد این نوع رابطه شوید.
من دکتر جان کیم، اعتراف میکنم که هیچ روشی نبود که بتوانم این کار را در دهه بیست یا حتی سی زندگیام انجام دهم. من آن «ظرفیت» را نداشتم. من به اندازه کافی اعتماد به نفس یا احساس ارزشمندی نداشتم تا بتواند از من در برابر نابودی در این چنین رابطهای محافطت کند. من دوست داشتم که یک تابلوی جمع آوری امتیازات داشته باشم و آنرا هر شب در اتاق خواب به شریک زندگیام نشان دهم و بخاطر آن مورد تایید و تشویق قرار بگیرم. من همچنین نقشههای زیادی برای یک زندگی به شدت رمانتیک داشتم.
ما همه چیز خود را فقط و فقط به یک شخص اختصاص میدهیم، و این همان اشتباه بزرگ است که بهانهای برای خیانت به ما یا شریک زندگیمان خواهد داد. اما از همه مهمتر، من دیدگاهی معنوی در زندگی نداشتم. برای من، این تنها دلیلی بود که از یک رابطه باز اجتناب کردم. اگر من دیدگاهی معنوی به موضوع داشتم، به هر رابطه بعنوان فرصتی بی نظیر برای ارتباط عاطفی و جنسی نگاه میکردم. به عنوان فردی با نگاه معنوی و نه به عنوان فردی که با پیش آموزهها و ارزشهای منتقل شده از جامعه به خودم نگاه کرده بودم.
ممکن است تعجب کنید. اگر تجربههای جنسی با دیگران دارید، آیا نمیتوانید فضایی را برای ایجاد یک ارتباط عاطفی ایجاد کنید؟ آیا نمیتوانید رابطه اصلی خود را به خطر بیندازید؟ اصولاً، آیا شما با روال اصلی خود رولت روسی بازی نمیکنید؟ همه ما میدانیم که احساسات ما از منطق ما قویتر است. بنابراین فقط به این دلیل که منطقاً میگوییم اجازه نخواهیم داد که عاشق شخص دیگری شویم، به این معنی نیست که نخواهیم شد چگونه میتوان از این امر جلوگیری کرد، زیرا عشق مبتنی بر منطق نیست؟
بخشی از من میگوید شما نمیتوانید. شما با اهدافی مشخص وارد رابطهها میشوید اما مهم نیست که چقدر قوی باشید، هر نوع صمیمیت میتواند به عشق منجر شود. یک بوسه ساده میتواند روزها شما را به فکر کردن درباره آن شخص سوق دهد و باعث شود شما در روابط اصلی خود بی تفاوت باشید. این افکار میتوانند به احساسات طولانی مدت و واقعی تبدیل شوند. ممکن است بیشتر وقت خود را با روابط دیگر خود (غیر اصلی و شریک زندگی) نگذرانید اما قلب شما کجاست؟
اما بخش دیگری از من میگوید شما میتوانید عشق و شهوت را از هم جدا کنید. این وظیفه شماست که مرزها را ترسیم کنید تا روابط شما محدود به روابط جنسی باشد. شما میتوانید تصمیم بگیرید که چه کسی را دوست دارید و چگونه میخواهید آنها را دوست داشته باشید. تا زمانی که با خود و شریک زندگی خود صادق باشید، میتوانید این امر را کنترل کنید. البته این همیشه ساده نیست و باید تصمیم بگیرید که آیا میتوانید این نوع چالشهای جدی و سنگین را انجام دهید. بنابراین سؤال این است: آیا شما توانایی جدا کردن عشق از رابطه جنسی را دارید؟
عدالت در داشتن شریکهای زندگی چیست؟
چه می شود اگر یک نفر شریکهای زندگی زیادی داشته باشد و دیگری تعداد کمی داشته باشد یا هیچ کدام نداشته باشد؟ آیا این عادلانه است؟
ااگر تصمیم دارید رابطه خود را باز کنید، یک موضوع مهم و واقعی را باید در نظر بگیرید. برای برقراری رابطه آزاد مطمئن، نباید مقایسهای بین اینکه شریک زندگی و شما، هر کدام چه تعداد سکس دیگر دارید، وجود داشته باشد. این یک میدان امتیازدهی و امتیازگیری نیست!
معمولاً روابط باز به معنای بازی در زمین و یا اینکه شما چقدر در ایجاد رابطه توانمند هستید نیست. این کار در مورد آزاد بودن تجربههای جنسی دیگر است و باید سرزنده و جاری باشد. علاوه بر این، چه کسی به این نوع وقت و انرژی دست پیدا کرده است که بخواهد یا بتواند با بی نهایت انسان دیگر در رابطه عاطفی یا جنسی باشد؟ امیدوارم شما یا شریک زندگیتان نباشید!
سخن آخر، افراد و جامعه فکر میکنند روابط باز فقط به معنای آزادی سکس با افراد دیگر است. بنابراین اگر اینگونه است، چرا حتی در یک رابطه قرار میگیریم؟ اگر این اعتقاد شما باشد، باز کردن رابطهها برای شما مؤثر نخواهد بود. فرصتی در جهنم نیست. این کاتالیزوری خواهد بود که رابطه شما را خراب میکند.
من معتقدم برای ایجاد یک رابطه آزاد موفق، ابتدا باید زیربنایی ساخته شود. بدون این پایه و اساس کار نخواهد کرد. در اینجا چند پیشنهاد برای ایجاد یک رابطه آزاد موثر ارائه شده است:
رابطه فعلی و اصلی شما باید محکم باشد. اگر در حال حاضر در روابط خود مشکلی دارید، باز کردن آن و اجازه دادن به دیگران برای ورود، هیچ مشکلی را برطرف نمیکند. این باعث بدتر شدن آن خواهد شد. باز کردن رابطه به شما امکان میدهد که به جای تلاش برای حل مشکلات رابطه، از آن فرار کنید! یک رابطه آزاد نیاز به اعتماد به نفس زیادی دارد. اگر به شریک زندگی خود اعتماد نکنید، باز کردن رابطه شما تنها یک کلاهبرداری در رابطه اصلی شما خواهد بود. بنابراین باید در مورد اینکه چرا میخواهید رابطه خود را باز کنید، خیلی روشن فکر کنید کنید. آیا فرار از مشکلات فعلی است یا استقبال از مشکلات جدید یا حرکتی متفاوت در رابطه عاشقانه و محکم شما؟
هر دو نفر باید کاملاً با خود صادق باشند. آیا واقعاً این را برای خود میخواهید یا برای رضایت شریک زندگی این کار را انجام میدهید؟ این نمیتواند یک هدیه یا لطف باشد. این تنها به نارضایتی منجر خواهد شد. روابط آزاد وقتی وجود دارند كه هر دو طرف علاقه به برقراری روابط جنسی در خارج از تعاریف مرسوم خود را داشته باشند و با انجام آن توسط شریک زندگیش هم موافق باشند. اما دوباره، باید با خود کاملاً صادق باشید.
یک سری از قوانین اساسی را وضع کنید. بدون قوانین، باز کردن روابط شما یک شیب بسیار نرم و خزنده برای نابودی همه چیز است. آنچه ضرر دارد عدم صداقت است و نه رابطه جنسی با دیگران. چه کسانی را میتوانیم اضافه کنیم؟ آیا شریک زندگی شما نیاز به تأیید دارد؟ چند بار میتوانید آنها را ببینید؟ چقدر به یکدیگر میگویید چه کسی را میبینید؟ اینها همه مواردی است که باید مورد بحث قرار گیرد یا اینکه افراد میتوانند دروغ بگویند و این بیشترین آسیب را برای هر رابطه دارد. شما میتوانید در یک رابطه آزاد باشید اما هنوز «بی تعهد» باشید و در صورت بدون صداقت بودن و یا شکستن قوانین، عواقب خیانت را تجربه خواهید کرد.
آنچه من جالب و هیجان انگیزتر از همه اینها میدانم این واقعیت است که ما شروع به انجام این صحبتها بین خودمان میکنیم. جهان در حال تغییر است. ما شروع به تعریف مجدد از آنچه ما را خوشحال میکند، هستیم. ما مدلهای قدیمی را زیر سوال میبریم. این اتفاق در هر زمینهای از زندگی، سلامتی، تناسب اندام، کار و اکنون عشق و رابطه جنسی در حال وقوع است. اما باورهای ما از مدلهای قدیمی عشق، ما را وادار به مقاومت در برابر تغییرات میکند، حتی در خود من به عنوان یک متخصص و روانشناس اینگونه است!
ازدواج و تک همسری کاملاً با باورهای دینی گره خورده است. پایه و اساس اینکه ما چه کسی هستیم، چه چیز درست است و چه چیز غلط، چگونه باید زندگی کنیم، همه در «بایدهایی» محکم پیچیده شدهاند. اگر آنها زیر سؤال بروند، پایه و اساس باورهای ما دچار اشکال خواهند شد و همه چیز پس از آن زیر سوال است. بنابراین مردم به سرعت این نوع رابطه را اشتباه میدانند. ممکن است هنگام خواندن این مقاله این احساس را داشته باشید. این یک نوع محافظت از باورها و اعتقادات خودمان است.
من در جایی از زندگیام هستم که دیگر نمیخواهم ترس یا مقاومت ذهنی و ناامنیهای خودم، مرا به دام بیندازد. من نسبت به هر آنچه در این دنیا ممکن است کنجکاو هستم. مطمئن نیستم، شاید چون کودکی در راه دارم و میخواهم برای نگاه به آینده و ساختن فردایی بهتر برای او نگاه جدیدی به زندگی پیدا کنم. یا شاید به دلیل بالغتر و مسنتر شدن من است و میدانم که باقی عمرم چقدر میتواند کوتاه باشد. اما بالاخره میخواهم نقشههای قدیمی را که هنوز در جیب پشتیام چیده شدهاند، شروع کنم. شروع به اهمیت دادن به کنجکاویها و پایان دادن به سرپوش گذاشتن روی میل به دانستن درباره چیزهای درون جعبه. به این دلیل که در چهل و شش سالی که در این سیاره زندگی کردم، یاد گرفتهام که هیچکس جز خود شما واقعاً نمیداند چه چیزی برای شما بهتر است. و البته «شما» به عنوان یک انسان همیشه در حال تغییر هستید. من علاقهمند به کنار گذاشتن برنامهریزیهای از قبل انجام شده برای ذهن خودم و ورود به یک چشم انداز معنوی جدید هستم که به من افق جدیدی ارائه میدهد تا دنیا را جور دیگری ببینم و به تکامل خود را ادامه دهم.
آیا روابط باز برای من موثر خواهد بود؟ نمیدانم. من خودم این تجربه را نداشته ام. اما من برای گفتگو درباره آن آماده هستم، در واقع گفتو درباره چیزی که قبلاً هرگز تمایلی به آن نداشتم!
در پایان روز، باید تصمیم بگیرید که چه نوع رابطهای را میخواهید و برای شما مؤثر است. تک همسری، چند همسری، باز یا ترکیبی از همه چیز. این زندگی شماست، این قلب شماست، بدن شماست و بدانید که میتوانید نظر خود را تغییر دهید و اشکالی ندارد. فقط باید با خود صادق باشید. این مهمترین چیز است – رابطه شما با خودتان فرقی ندارد مرد باشید یا زن.
جان کیم LMFT، سالها پیش وقتی که شروع به کار روی روشهای غیر متعارف رابطه کرد، پیشگام یک جنبش مربیگری آنلاین به نام JRNI Coaching شد. او همچنان سوار موتورسیکلت خود برای رسیدن به جلسات در سراسر لس آنجلس میشود و با مشتریانی در کافی شاپها، سالنهای ورزشی و پیادهروها ملاقات میکند. او نویسنده کتابهایی پر فروش است. همیشه گفتهام، صحبت کنید. درباره ابعاد مختلف احساسات خود بدون قضاوت و ترس، گفتگو کنید. هدف از زندگی، رسیدن به آرامش و لذت است. شما مسئول ساختن این آرامش هستید.
چگونه یک رابطه تریسام موفق داشته باشیم؟ این مقاله بر اساس نظرات آقایان و خانمهایی است که تجربه سکس سه نفره داشتهاند و به این سوال پاسخ میدهند.
دکتر جاستین لمیلر، نویسنده کتاب معروف و پرفروش «به من بگو چه میخواهی» [آمازون] در مورد روابط جنسی بر روی بیش از ۴۰۰۰ زوج تحقیقات انجام داده است. او میگوید داشتن سکس سه نفره یک فانتزی جنسی عالی است هر چند مردان برای داشتن سکس سه نفره بیشتر مشتاق به نظر میرسند. یک مطالعه مستقل نیز نشان میدهد که ۸۳٪ مردان و ۳۱٪ زنان، حداقل یک بار به رابطه تریسام و سه نفره علاقه نشان دادهاند.
این مقاله با موضوع «کانال چهارم، صداقت» نوشته شده است. روابط چند نفره، تک پر بودن، خیانت کردن، هیزی، بی غیرتی، عشق خدایی، عشق بدون سکس و موارد این چنینی در میان آدمها بیشتر دیده میشود. در گذشته نیز گرایشهایی مانند کاکولدیم یا بیغیرتی وجود داشت اما به صورت عمومی کسی چیزی نمیگفت. به واسطه اینترنت امروزه بیشتر در این مورد صحبت میشود و زوجها با آن آشنایی دارند. از آنجایی که باور دارم ازدواج و رابطه داشتن به معنی محدودیت خودخواسته نیست، تصمیم گرفتم فعالیت موضوع جدید وبلاگ با عنوان «کانال چهارم، صداقت» را آغاز کنم.
مقاله فعلی به سبک ترجمه آزاد در وبلاگ منتشر میشود. نوشتههای ترجمه آزاد با هدف بیان واقعیتها از منابع معتبر ترجمه شدهاند. از دوست عزیزم ماتیلدا برای ترجمه، سپاسگزارم. اگر شما هم میخواهید در ترجمههای بعدی همراه باشید و یا پیشنهادی برای یادیگری دارید و حتی میتوانید در تصویرسازی به ما کمک کنید، کافیست در صفحه تماس و همکاری پیام بدهید.
این مقاله جولای ۲۰۱۹ توسط سوفیا بنوییت در وبلاگ GQ منتشر و در وبلاگ اونتاشگال به فارسی برگردانده شده است.
اگرچه در واقعیت افرادی که رابطه تریسام دارند تعدادشان انقدر زیاد نیست و تنها ۳٪ از افرادی که مورد پرسش قرار گرفتند طی یکسال گذشته و تنها ۱٪ از این جمعیت طی یک ماه گذشته این نوع از رابطه را داشته اند. پس از این بررسی من به افرادی با تجربه رابطه معمولی یا نیمه معمولی تریسام رسیدم و درباره چگونگی شکل گیری این رابطه و علت هات بودن شدیدش چیزهای زیادی آموختم.
در این مقاله شما مصاحبه با خانمها و آقایانی را میخوانید که در گرایشهای مختلف جنس مخالف، موافق و هر دو جنس (بایسکشوال) قرار دارند و حداقل یک بار تجربه چنین رابطهای را با همسر، دوست پسر یا دوست دختر و حتی به عنوان نفر سوم، داشتهاند.
اولویت اول: چگونه یک رابطه تریسام را شکل دهیم؟
آنجلا، ۴۲ ساله از اوکلاما:
«من پیش از این که وارد این نوع از رابطه شوم کاملا نسبت به اطرافیانم بی توجه بودم. حالا افرادی با طرز فکر مشابه را میشناسم، حس کردن تمایل دیگران راحت است. همچنین این موضوع که زوجهای زیادی در بارها با امید پیدا کردن نفر سوم جدید حضور دارند واقعا شکه کننده است.»
لوییس، ۳۶ ساله از سانتا کروز:
«من با دوستان گی خود شوخی میکنم که ترتیب دادن تریسام با دو مرد گی دیگر از مذاکرات صلح خاورمیانه پیچیدهتر است. مردان گی تمایل خیلی زیادی به ناخونک زدن به دیگران دارند و اگر دو نفر بخواهند نفر سومی را وارد رابطه خود کنند، پروژه تعیین صلاحیت خیلی اعصاب خرد کن است! (عکسهای متعدد از زوایههای چندنفره و صحنههای سکسی نیز حاصل یک مذاکره و گفت و گوی اساسی است.)»
کیت، ۳۲ ساله از هوستون:
«ما معمولا افراد را در گروههای دوستانه شناسایی میکنیم (نه از نوع سکسی، تنها دوستانی که باهم وقت میگذرانند) و پس از کمی لاس زدن ملایم، اگر به نظر رسید که به این کار علاقه دارند، همسرم به آنها پیام داده و برای یک ملاقات دعوتشان میکند – مثل یک قرار واقعی و نه تنها برای کمی نوشیدن و بازگشت هرکس به خانه خود.»
ساتر، ۲۷ ساله از کلمبیا:
«فکر کنم بیشتر قرارهای ما برای رابطه تریسام از طریق اپ Grindr (شبکه اجتماعی ویژه افراد گی) صورت گرفته است.»
کیت، ۲۶ ساله از شیکاگو:
«پس از آنکه در جایی با شخصی برخورد کنیم، ابتدا من و سپس پارتنرم با او لاس میزنیم تا قضیه را برایش روشن کنیم. میتوانید فورا به آنها بگویید تا ببینید اهلش هستند یا نه، سپس اگر حس کنم به هرشکلی گیج شده یا احساس ناراحتی میکنند، خود را کنار میکشم. این کار از چیزی که فکرش را میکنید عادیتر است!»
«صمیمی شدن با شخصی جدید، تجربه اغوا کردن و فریفتن دیگری به عنوان یک زوج و پوزیشنهای متعددی که با حضور نفر سوم میتوان امتحان کرد، بسیار تحریک کننده و هات است.»
یان، ۲۹ ساله از شارلوت:
«هات بودن سکس سه نفره به افراد شرکت کننده در آن بستگی دارد. اگر سکس با شخص A هات بوده و سکس با شخص B نیز هات است، میتوان انتظار داشت که سکس همزمان با A و B نیز اگر بهتر و جذابتر نباشد،حداقل به همان میزان هات باشد. رابطه تریسام به اشخاص دخیل در آن بستگی دارد و چیزی نیست که به طور ذاتی داغ و هات باشد.»
لوییس، ۳۶ ساله از سانتا کروز:
«مثل این میماند که همزمان با تماشای یک فیلم پورن، در آن حضور داشته باشی. هم توجه هست و هم تابوشکنی. آیا این حسی ایجاد نمیکند؟ من هم گاییدن را دوست دارم و هم تماشای گاییده شدن دیگری!»
بن، ۳۲ ساله از بوستون:
«در حقیقت من به واسطه چیزی که در یک رابطه ۳ نفره برای همسرم رخ میدهد و چیزهایی که امتحان میکند، راههای جدیدی برای فشردن دکمهها و نقاط هیجان انگیزش آموختهام و قلق او را بیش از پیش فهمیدهام. بنابراین روابط سه نفره میتوانند روشی عالی برای آموختن بیشتر درباره تمایلات جنسی خود و همسرتان باشد.»
آندره، ۲۹ ساله از بوستون:
«زمانهایی وجود دارد که کمی استراحت و تماشای پارتنرتان با دیگری نیز میتواند مانند یک انفجار هات باشد. برای مثال هنگامی که همسرم متوجه شد با تماشای سکس من با مردی دیگر چقدر سریع میتواند به اوج برسد، واقعا شوکه شد.»
توماس، ۳۰ ساله از آبوری پارک:
«این رابطه معمولا عشقبازیست به طول یک شب تا سحر و نه تجربهای نیم ساعته، که برای من فوق العاده است.»
با چه کسانی تریسام انجام میدهید؟ چگونه با آنها جور میشوید؟
مارگوت، ۲۰ ساله از مینهآپولیس:
«اولین رابطه من هنگامی بود که با بهترین دوستم به دیدن پسری در یک مهمانی میرفتیم و خیلی رک و راست از او پرسیدیم آیا دوست دارد با ما رابطه تریسام داشته باشد؟»
لوییس، ۳۶ ساله از سانتا کروز:
«پارتنر من یک تاپ است، من هم همینجور(من گاهی باتم میشوم اما او هرگز). رابطه اورال قدیمی شد و من همچنان میخواستم رابطه را بدون محدود کردن سکسم به خودمان و دو نفره، حفظ کنم. به سختی برای این که سکس را «تنها ما» نگه دارم در تلاش بودم، اما در نهایت پس از سه ماه رابطه جنسی اعصاب خرد کن با یکدیگر صحبت کرده و فهمیدم هیچکداممان برای داشتن یک رابطه باز مشکلی نداریم.»
کورین، ۲۹ ساله از شیکاگو:
«یک روز من و پارتنرم داشتیم خاطرههای سکسیمان را برای یکدیگر تعریف میکردیم و حرف سکس سه نفره پیش آمد. هر دوی ما گفتیم که تجربهاش را داشتیم و پارتنرم گفت قصد داشت با من نیز این تجربه را داشته باشد.»
چه قوانین یا محدودیتهایی را برای رابطه سه نفره مشخص کردهاید؟
آنجلا، ۴۲ ساله از اوکلاما:
«بوسیدن دیگری ممنوع. بغل کردن دیگری ممنوع. دادن پیامهای احساسی ممنوع. اساسا هرچیزی که به عنوان صمیمیت میشناسیم. برای ما این کار عشقبازی نیست بلکه سکس است، فقط سکس. من به این موضوع جوری نگاه میکنم که اگر از یک اسباب بازی جنسی برای شدت بخشیدن به سکس استفاده میکردم در آن موقعیت، نفر سوم شرکت کننده تنها اسباب بازی سکسی ساده است.»
کیت، ۳۲ ساله از هوستون:
«عموما افراد سوم غریبهها یا دوستان نزدیک نیستند. باید مجرد باشند. نه در یک رابطه باز یا چند نفره، کاملا سینگل و مجرد. پذیرای همه جنسیتها هستیم.»
ناتانائیل، ۴۰ ساله از هانت اسویل:
«من به تماشا کردن دوست دخترم در حال سکس با زنی دیگر علاقه دارم. معمولا بجز رابطه اورال با زن دیگری سکس ندارم. گاهی دوست دخترم بر سکس داشتن من با زن دیگری پافشاری میکند، من نیز تسلیم شده و انجامش میدهم.»
کورین، ۲۹ ساله از شیکاگو:
«فکر میکنم مهمترین قانون این است که هیچ یک از پارتنرها نباید به گزینش دیگری برای یک تیم فکر کنند. اگر در زمینه یکسانی نیستید یا شخصی مشتاق داشتن این تجربه نیست، نباید این کار را انجام دهید.»
ایسلا، ۲۶ ساله از واشنگتون:
«دوست پسرم هرگز نباید در بدن زن دیگری ارضا شود، این اتفاق یکبار رخ داد و واکنش احساسی منفی من بیش از چیزی بود که انتظارش را داشتیم. بنابراین تصمیم گرفتیم این اتفاق دیگر تکرار نشود.»
درباره برخی از نگرانیهای منطقی غافلگیرکننده این رابطه بگویید
لوییس، ۳۶ ساله از سانتا کروز:
«سامان دهی گروههای سکس بزرگتر آسانتر است. به نظر میرسد آن استایل نامنظمی که در این گروهها وجود دارد باعث میشود افراد احساس راحتی بیشتری کنند. فکر کنم در این پارتیها و مهمانیها عقیده چنین است که من اینجا نیستم که با همه سکس داشته باشم اما تعداد کافی از افراد وجود دارند که میتوانم شخصی را که دوست دارم با او سکس داشته باشم را انتخاب و دیگری را رد کنم. یک رابطه سه نفره که در آن دو نفر خیلی صمیمی و شخص سوم غیرصمیمیتر است، میتواند برای آن ۳۳٪ گروه (نفر سوم) خیلی مایوس کننده باشد.»
کیت، ۳۲ ساله از هوستون:
«اگر به طور منظم و قاعدهمند رابطه تریسام دارید، حتما زمانی نیز استراحت کرده و مدتی را تنها به خودتان دو نفر اختصاص داده و بر رابطه دونفره خود تمرکز کنید.»
کیت، ۲۶ ساله از شیکاگو:
«یک نگرانی دیگر در روابط سه نفره، اگر شخص سوم مرد باشد، کاندوم است. اگر قرار باشد در سکس دخول رخ دهد و بخواهید از کاندوم استفاده کنید احتمالا بیش از یک کاندوم نیاز دارید چون جابجایی و تغییر جایگاه در سکس سه نفره زیاد است. ممکن است کاندوم روی مخ شما باشد.»
توماس، ۳۰ ساله از آبوری پارک:
«داشتن یک تخت خواب بزرگ مهم است، همچنین اگر اتاقی اضافه برای خوابیدن نفر سوم داشته باشید خیلی کمک میکند. خوابیدن سه نفر در یک تخت ممکن است مشکل ساز باشد. همچنین در روابط MMF(دو مرد و یک زن) عموما مردها دوست ندارد با دیگری در یک تخت بخوابد. با توجه به افراد شرکت کننده در رابطه، ماندن در خانه و صرف صبحانه با یکدیگر در روز بعد میتواند جالب یا ناجور باشد. و اگر شما مردی هستید که قرار است وارد یک رابطه تریسام شود، حتما از قبل درباره این موضوع که آیا رابطه مرد – مرد نیز قرار است باشد یا نه به توافق برسید.»
چند نمونه رایج از سوتفاهمهای تریسام را بگویید؟
شین، ۲۸ ساله از سیاتل:
«این کار فرم تایید شدهای از خیانت است، یا این کار راه خوبی برای هیجان انگیزتر کردن سکس است.»
کیت، ۲۶ ساله از شیکاگو:
«آنها ناجور نیستند! دوستانی داشتهام که به من گفتند نمیدانند چه کار باید بکنند یا احساس کمرویی یا عجیب بودن دارند. فکر میکنم اگر از پارتنر خود بپرسید به چه چیزی علاقه دارد، درباره انتظارات یکدیگر دوستانه صحبت کنید و همه چیز توافقی باشد، این کار دقیقا مثل سکس دو نفره است و میتواند خیلی جالب باشد.»
ناتانائیل، ۴۰ ساله از هانت اسویل:
«اغلب مردم فکر میکنند اگر با شخص بایسکشوالی قرار میگذارند، او لزوما با روابط سه نفره نیز موافق است. اما این صحیح نیست. دقیقا مشابه افراد یونیسکشوال، برخی بایسکشوالها طرفدار رابطه تک زوجه و برخی علاقه مند به روبط باز و تریسام هستند. من با این فرضیه جلو میروم که همه افراد از علائم عدم علاقه به تک همسری مبنی بر ورود آنها به سه نفری، طرفداری میکنند!»
لوگان، ۲۸ ساله از میامی:
«این که هر شخصی نیاز دارد در همه جای رابطه شرکت کرده و همه چیز را تجربه کند.»
ایسلا، ۲۶ ساله از واشنگتون:
«ما خودمان دو نفره نیز سکس فوق العادهای داریم، بنابراین به تریسام برای درست کردن رابطه یا حواسپرتی نیاز نداریم.»
چه چیزی یک رابطه تریسام را خوب یا بد میکند؟
کلسی، ۳۰ ساله از استین:
«ما با اطمینان بخشیدن به نفر سوم رابطه پیش از این که بخواهد خود را کنار کشیده یا احساس ناراحتی کند، خودمان را برای موفقیت آماده میکنیم! ما بارها به این کار میپردازیم، چون با مردانی سکس داریم که پیش از این هرگز با زنی نبودهاند یا زنانی که قبلا هرگز با مردی رابطه نداشتهاند. احتمالا ما اولین تجربهشان باشیم و آنها مطمئن نیستند که در این باره چه احساسی خواهند داشت.»
مارگوت، ۲۰ ساله از مینهآپولیس:
«هنگام برنامهریزی برای سکس سه نفره از خود بپرسید که چرا میخواهی این کار را انجام دهی؟ مطمئن شوید که این کار را تنها برای لذت خودتان و نه برای شاد نگه داشتن پارتنر میخواهید انجام دهید. آماده خندیدن باشید. همانقدر که افتادن دونفر روی یکدیگر میتواند ناجور باشد، سه نفرهاش خیلی ناجورتر است!»
کیت، ۲۶ ساله از شیکاگو:
«اولین بار که به تریسام علاقه مند شدم، پورنهای زیادی دیدم تا بفهمم چه پوزیشنهایی بهتر است و هر سه نفر را به خوبی شرکت میدهد. فکر میکنم این کار کمکم کرد تا کمتر احساس گیجی کنم. اگر زوج هستید، با قانونهای خودتان پیش روید. آیا با هرچیزی راحتید؟ دوست دارید چه کاری انجام دهید؟ علایقتان چیست؟ فکر میکنید به نفر سوم اجازه دهید شب را بماند؟ آیا لازم است شخص سوم اطلاعات مهمی درباره هر یک از شما بداند؟»
آندره، ۲۹ ساله از هوستون:
«ببینید، گاییدن چند نفر در یک زمان واقعا سخت است، ممکن است از پسش برنیایید و و هیچ تمرینی نیز وجود ندارد که مطمئن شوید بدون نقص پیش میروید. بهترین چیزی که باید به یاد داشته باشید این است که هرچه شد بدون تعارف پارتنر اصلی شما از نفر سوم مهمتر است. و حواستان باشد که احساساتشان را رد نکنید. این میتواند یک گردباد باشد، مردم با یک اشاره عوض میشوند. یک میل به شکست، از آن بیاموزید و بدانید که خندیدن به اشتباهاتتان مهمتر از هر مهارت چند منظوره دیگر است! اگر از آن دست افرادی هستید که نمیتواند به یک گوزیدن طی سکس بخندد، احتمالا برای این کار مناسب نیستید!»
اونتاشگال:
«تجربه رابطه سه نفره همانقدر که میتواند بر بهبود کیفیت رابطه شما تاثیر بگذارد، به همان میزان میتواند رابطه شما را به جدایی بکشاند. باید در این مورد به خوبی صحبت کنید و نفر سوم را نسبت به جایگاه خودش آگاه کنید. اگر نفر سوم به دنبال جایگاهی فراتر از یک پارتنر سکسی است، بهتر است او را کنترل کنید. رابطه سه نفره در زوجهایی موفق میشود که در سلامت کامل احساسی و عاطفی قرار دارند و هیچ نگرانی بابت رابطه خود ندارند. به عنوان نفر سوم آقا یا خانم، باید حد خود را بشناسیم و درک درستی از سلامت رابطه برای زوجها داشته باشیم.»
خواهش میکنم برای انجام چنین سکسی، همسر خود را تحت فشار قرار ندهید. اگر هم انجام دادید سعی کنید کماکان رابطه دوستانه قدیمی را با رعایت حریمها حفظ کنید. شما به عنوان یک زوج با یک مرد یا زن سوم فقط سکس میکنید، قرار نیست جای معشوقه شما را بگیرد.
اونتاشگال . خرداد ۱۳۹۹
نوشتههای روزمره، خاطرات و مطالب بیشتر از اونتاشگال را در شبکههای اجتماعی دنبال کنید
سوالات زیادی در مورد انواع روابط و اینکه چرا برخی افراد اصطلاحا تنوع طلب میشوند، وجود دارد. حتی هنوز هم نداشتن رابطه و گرایش جنسی برای انسانها، تعجبآمیز و عجیب است. در کنار آن داشتن رابطه با یک نفر و متهعد بودن تا پایان عمر یک سبک رابطه پذیرفته شده در میان جوامع بشری است. جدای از علت هر یک این موارد، در این اینفوگرافیک به معرفی و شرح دقیق انواع رابطهها و علایق به شریک زندگی، پرداختهایم.
سه دایره اصلی یعنی «تک پارتنر»، «چند پارتنر» و «بی پارتنر» در واقع ریشه هر یک این علایق هستند. ممکن است شما به رابطه چند شریکی علاقهمند باشید اما در یک رابطه تک پارتنری قرار بگیرید که نتیجه آن احتمالا به خیانت ختم میشود. اما زمانی که هم شما و هم شریک زندگی به چنین چیزی علاقه دارد، به رابطه چند نفره و چند معشوقه میرسید. این نکته را در نظر داشته باشید که شما میتوانید با یک نفر دوستی صمیمی باشید و با یک نفر دیگر ضربدری!
در ادامه این نوشته به شرح تمام این دایرهها و مسیرهای رابطه میپردازیم. این نوشته در راستای مجموعه مقالات «کانال چهارم، صداقت» منتشر میشود. انتشار این اینفوگرافیک در هر رسانهای به شرط عدم حذف لوگو و نام اونتاشگال آزاد است.
در حالت اول یعنی دوستی صمیمی، شما با یک نفر هستید و به نوعی شریک زندگی شما است اما با اون رابطه جنسی ندارید. این صمیمیت میتواند بین شما و خواهر یا برادران وجود داشته باشد. همچنین این نوع رابطه میتواند همزمان با چند نفر باشد یا صرفا یک نفر و بدون هرگونه سکس.
اما حالت دوم یعنی انحصار رابطه به چهار حالت ختم میشود:
خیانت
نیمه وابسته
تک همسری سریالی
رایج و مرسوم (ازدواج موفق)
خیانت زمانی رخ میدهد که یکی از طرفین به رابطه چند نفره علاقه دارد اما طرف دیگر چنین چیزی برای اون پذیرفته نیست.
نیمه وابسته زمانی است که شما با یک نفر در رابطه هستید اما انگیزه خاصی برای ادامه رابطه ندارید. در حالت نیمهوابسته اگر شما به دنبال حفظ رابطه باشید احتمالا به پوچی و بیانگیزگی برسید. صرفا با یک شریک هستید و با تلخکامی زندگی را ادامه میدهید.
تک همسری سریالی برای کسانی است که فقط با یک نفر در رابطه هستند و باید با جدایی از نفر قبلی وارد رابطه جدید شوند. این وضعیت سریالی به صورت مداوم با افراد مختلف تکرار میشود. این حالت هم در وضعیت ازدواج / طلاق رخ میدهد هم با رابطه و جدایی. در این مدل سکس بین طرفین رخ میدهد.
حالت رایج و مرسوم که بیشترین آشنایی را با آن دارید زمانی است که شما چه به عنوان یک مرد و چه زن، بکارت خود را تا پیش از ازدواج حفظ کردهاید و تا ابد با یک نفر میمانید.
تنهایی و بدون شریک زندگی
شما یا به صورت اختیاری این وضعیت را انتخاب کردهاید یا مجبور به پذیرش شدهاید. یکی از حالتهایی که مجبور به پذیرش میشوید زمانی است که دچار یک معلولیت جسمی در نقاط جنسی خود هستید. حالت دیگر وضعیت روانی است که به صورت ناخواسته شما را از انجام رابطه با دیگران باز میدارد. (این وضعیت فقط شرح داده شد و تغییر آن با کمک پزشکان امکانپذیر است)
اما افرادی که داوطلبانه از انتخاب شریک زندگی دوری میکنند به سه دلیل در این وضعیت هستند:
توجه به امور عالیه و تعالی
ریاضت کشیدن
معنویت
کسانی که به دنبال توجه به امور عالیه و تعالی هستند بیشتر زندگی خود را وقف دیگران میکنند. شاید دیده باشید کسانی را که به تنهایی در خیریههای مختلف به دنبال کمک به دیگران هستند. این افراد خودخواسته نیاز جنسی خود و ایجاد رابطه با دیگران را سرکوب کردهاند.
کسانی دیگر هستند که به دنبال ریاضت کشیدن میروند و هرگونه لذت دنیوی به خصوص جنسی را برای خود حرام اعلام میکنند.
کسانی که به دلایل معنوی و مذهبی از انجام رابطه جلوگیری میکنند، یا به خاطر وضعیت شغلی مانند قوانین کلیسا و مذهب شخصی دست به چنین حالتی میزنند یا برای حفظ بکارت. حفظ بکارت به خاطر قوانین و دستورهای مذهبی به حالت رایج و مرسوم که پیشتر اشاره شد، منجر میشود.
افرادی نیز هستند که به دنبال معنویت و عرفان و برای امور الهی و وقف خود برای پروردگار از انجام هر نوع رابطه دوری میکنند.
چند نفره و آزاد
افرادی که به دنبال حالت چند نفره و آزاد هستند وقتی با یک شریک انحصاری رو به رو میشوند، احتمالا به خیانت رو بیاورند. برای همین بهتر است پیش از شروع رابطه علایق شخصی شناخته شوند.
حالت چندمعشوقه میتواند به چند مدل مختلف ختم شود که معروفترین و شایعترین آن بی بند و باری است. در این حالت فرد برای خود محدودیتی را در انجام سکس با هر انسانی نمیبیند.
حالت چند معشوقه به سه دسته مهم تقسیم میشود:
گروهی
چند نفره
آزاد و باز
در حالت گروهی شما در یک رابطه مشخص با چند نفر در رابطه هستید. این حالت میتواند به رابطه با افراد مختلف گروه ختم شود یا حالت چهارنفره و یا حالت سه نفره و حتی شخص ثالث یعنی یونیکورن در میان یک زوج. حالت گروهی بزرگتر هم بودن با افراد مختلف و زیاد در یک رابطه مشخص است.
در رابطه چند نفره شما همزمان با چند معشوق مختلف هستید. معمولا این حالت به چند همسری ختم میشود. یعنی شما با بیش از یک مرد یا زن ازدواج میکنید.
در رابطه آزاد و باز شما با یک نفر در رابطه هستید که هر دو شما حق داشتن رابطه با افراد دیگر را دارید. رابطه آزاد و باز بدون علاقهمندی با دیگران است و میتواند با یک شریک اصلی و متعهدانه در کنار افراد دیگر باشد. در رابطه باز صداقت عامل مهمی برای پایداری است.
حالت در نوسان زمانی است که شما یک رابطه باز دارید اما با فرد یا زوجی دیگر خارج از رابطه خود سکس میکنید و حالت نپرس و نگو بین زوجهایی رخ میدهد که اجازه سکس با دیگران را میدهند اما نمیخواهند عشقی رخ دهد و از آن رابطه اطلاعاتی داشتند باشند. نوسان ملایم هم برای افرادی است که حاضر هستند جلوی دیگران که خارج از رابطه هستند، با یکدیگر سکس کنند.
ازدواج
همه این نوع روابط میتواند به ازدواج منجر شود. برای مثال حالت پرودگار نوعی ازدواج با خود است. ازدواج فقط ثبت رسمی چنین رابطهای است و برای هر فرد و انسانی میتواند نوع خاص خودش را داشته باشد.
در ازدواج قرار نیست شما به فرد دیگری تبدیل شوید. فقط رابطهای که دارید را ثبت و با یک حلقه طلایی آن را به دیگران اعلام میکنید!
مجموعه مقالات «کانال چهارم، صداقت» با هدف آشنایی بیشتر شما با انواع روابط و شناخت علایق خود در یک رابطه نوشته شده است. این مطالب را با دیگران به اشتراک بگذارید و نظر خود را در مورد هر یک از حالتهایی که قرار دارید، بیان کنید.
اونتاشگال . خرداد ۱۳۹۹
نوشتههای روزمره، خاطرات و مطالب بیشتر از اونتاشگال را در شبکههای اجتماعی دنبال کنید
فتیشی یک نوع از تمایل شدید جنسی به اجسام بی جان یا به اجزای بدن گفته می شود که بطور معمول به عنوان اندامها یا اشیا جنسی تلقی نمیشوند. این رفتار ممکن است همراه با پریشانی یا انواع دیگری از اختلالهای شدید ملموس در ظاهر و رفتار افراد همراه شود.
این مقاله با اصطلاحات تخصصی روانشناسی نوشته شده است. اختلال به معنی مشکل داشتن در تعریف عام نیست و به یک ویژگی اطلاق میگردد. در این یادداشت تلاش شده است به تمام سوالات شما پیرامون فتیش به خصوص فتیش پا پاسخ داده شود.
ترجمه آزاد مجموعه مقالههایی در زمینه آموزش رابطه، شخصیت شناسی BDSM و سبک زندگی است که ترجمه و در وبلاگ منتشر میشود. این نوشتهها با هدف بیان واقعیتها، دسترسی به منابع معتبر و درک بهتر گرایش سادومازوخیسم، از منابع معتبر ترجمه شدهاند. از دوست عزیزم میلادمسافر برای ترجمه، سپاسگزارم. اگر شما هم میخواهید در ترجمههای بعدی همراه باشید و یا پیشنهادی برای یادگیری دارید و حتی میتوانید در تصویرسازی به ما کمک کنید، کافیست در صفحه تماس و همکاری پیام بدهید.
این مقالهترجمه صفحه شرح فتیش در مجله معروف سایکولوژی است و در وبلاگ اونتاشگال به فارسی برگردانده شده است.
اصطلاح «فتیشیسم» از واژه پرتغالی Feitico سرچشمه گرفته که معنای آن «شیفتگی وسواس گونه» است. بیشتر افراد ویژگیهای جسمی غیر جنسی را بطور خاص جذاب میدانند، مانند ساقهای پا یا بازوهای دیگران، و این نشان میدهد که سطحی از فتیش گرایی یک ویژگی طبیعی جنسی در انسان است. با این حال، تحریک شدن فتیشیستی ممکن است در هنگام اختلال در عملکرد طبیعی جنسی یا در رفتارهای اجتماعی، و یا وقتی که برانگیختگی جنسی بدون اجسام یا اندامهای مورد توجه و علاقه غیرممکن است، مشکل ساز شود.
بنا بر اطلاعات مندرج درDSM-5 (راهنمای تشخیصی و آماری اختلالهای روانی – نگارش پنجم، انجمن روانپزشکی آمریکا)، فتیش گرایی به عنوان شرایطی توصیف میشود که در آن استفاده مداوم، تکراری و یا وابستگی شدید به اشیا خاص (مانند لباس زیر یا کفش پاشنه بلند) یا تمرکز و توجه بیش از اندازه بر روی قسمتهای نرمال بدن (منظور قسمتهایی از بدن است که بطور معمول اندام جنسی تلقی نمیشود مانند پاها) باشد. در این اختلال فقط با استفاده از این شی یا تمرکز روی این قسمت از بدن، فرد میتواند رضایت جنسی کسب کند. در نسخههای اولیه DSM، اختلال فتیشی که در اطراف قسمتهای غیرجنسی بدن متمرکز است به عنوان جناحگرایی شناخته میشد. در آخرین نسخه، جناحگرایی (Partialism) به اختلال فتیشیستی تغییر پیدا کرده است.
از آنجایی که رفتارهای فتیشیستی در بسیاری از افراد معمولی در حال رشد دیده میشود، تشخیص اختلال جنینی فقط در حالتی صورت میگیرد که پریشانی روانی یا اختلال شخصیتی در زمینههای اجتماعی، شغلی یا سایر موضوعات مهم در نتیجه تمایل به فتیش وجود داشته باشد.
افرادی که به عنوان عشاق فتیش شناخته میشوند اما اختلال بالینی مرتبط که زندگی روزمره را به خطر بیندازد از خود بروز نمیدهند، بعنوان فتیش بدون تمایلات بیمارگونه در نظر گرفته می شوند که دارای یک تمایل فتیش هستند.
اشیا معمول در این گرایش شامل لباس زیر، کفش، دستکش، مواد لاستیکی و لباس چرمی است. قسمتهای بدن مرتبط با اختلال فتیشی شامل پا، انگشتان پا و مو است. فتیش به اجسام بی جان و اجزای بدن (مانند جوراب و پا) معمول و شایعتر هستند. برای برخی، صرفاً تصویری از جسمی که به آن تمایل فتیش دارند ممکن است موجب برانگیختگی جنسی شود، اگر چه برای بسیاری از افراد دسترسی به خود جسم یا اندام را ترجیح میدهند (یا به آن احتیاج دارند). افراد فتیشیست معمولاً برای رسیدن به رضایت جنسی، شی را نگه داری میکنند، لمس میکنند، میلیسند و یا بو میکشند و حتی از شریک جنسی خود میخواهد که در هنگام رابطه جنسی، جسم (مثل جوراب) را بپوشد.
فتیش به اجسام بی جان را می توان به دو دسته تقسیم کرد: فتیش به فرم و فتیش به محتوا. در فتیش فرم، شکل جسم مانند کفشهای پاشنه بلند دارای اهمیت است. در فتیش محتوا، جنس اشیا مانند ابریشم یا چرم از اهمیت برخوردار است. فتیشیستهای با تمایل به اشیا اغلب اشیا مورد نظر خود را جمع آوری میکنند.
فتیشگرایی در مردان بسیار شایعتر از زنان است. در واقع، DSM-5 عنوان میکند که تقریباً به طور انحصاری در مردان ظاهر میشود. این گرایش در رده کلی اختلالات پارافیلی قرار میگیرد، که به جذابیت شدید جنسی به هرگونه اشیا یا افراد خارج از تحریک دستگاه تناسلی با رضایت شریک زندگی بزرگسال اشاره دارد.
علائم فتیشیسم
اعمال جنسی افراد مبتلا به فتیش گرایی تقریباً تنها بر روی اشیا بیجان یا قسمتهای غیر جنسی بدن متمرکز شده است. بالغینی که فعالیتهای جنسی معمولی دارند – یا بزرگسالان دارای یک فتیش خاص هستند که باعث ایجاد پریشان رفتاری در آنها نمیشوند – ممکن است در بعضی مواقع توسط یک قسمت خاص بدن یا یک جسم خاص برانگیخته شده و آن را به بخشی از تعامل جنسی خود با شخص دیگر تبدیل کنند اما برانگیختگی جنسی آنها تنها منحصر به آن نباشد و از راههای معمول هم برانگیخته شوند. در بسیاری از موارد، فرد مبتلا به اختلال فتیشی فقط زمانی میتواند از نظر جنسی برانگیخته شود و به ارگاسم برسد که از فتیش خود استفاده کرده باشد و حالت دیگری برای وی وجود ندارد، که البته غالباً احساس سر افکندگی و ناراحتی از عدم توانایی تحریک جنسی با استفاده از محرکهای معمولی در آنها به چشم می خورد. در موارد دیگر، یک واکنش جنسی ممکن است بدون حضور فتیش، اما در سطح کمتر رخ دهد، که ممکن است باعث شرم یا ایجاد تنش در روابط گردد.
معیارهای تشخیصی اختلال فتیشی، همانطور که در DSM-5 فهرست بندی شده است، شامل موارد زیر است:
به مدت حداقل شش ماه، فرد دارای تخیلات شدید، افزایشی جنسی و تحریک کننده که شامل تمایل به اشیاء (مانند لباس زیر زنانه و کفش) یا تمرکز بسیار خاص روی قسمت(های) غیر جنسی بدن است.
تخیلات، فشارهای جنسی یا رفتارهایی که منجر به پریشانی چشمگیر یا اختلال در رفتار اجتماعی، شغلی یا شخصی میشود.
تمایل به اشیا فتیش که جزو لباسهای اختصاصی جنس مخالف نیستند و یا برای تحریک دستگاه تناسلی (مانند ویبراتور) طراحی نشدهاند.
دلایل فتیش
پارافيليا یا دگرخواهی جنسی مانند فتیش در دوران بلوغ شروع میشوند، اما تمایل به فتیش میتواند قبل از سن بلوغ در افراد ظاهر شده و افزایش یابد. هیچ دلیل قطعی برای اختلال فتیشی مشخص نشده است.
برخی از نظریه پردازان معتقدند که فتیش گرایی از تجربیات اولیه کودکی شکل میگیرد، که در آن یک شی به شکل قدرتمندی باعث برانگیختگی یا رضایت جنسی شده است. سایر نظریه پردازان یادگیری مسائل جنسی در دوران کودکی، اوایل نوجوانی و تخیلات در زمان خود ارضایی در سنین بلوغ را عامل آن میدانند.
تئوریهای یادگیری رفتار فردی اینطور نشان میدهند که اگر کودکی قربانی یا ناظر رفتارهای نامناسب جنسی بوده است، ممکن است آنها را ناخودآگاه یاد بگیرد و از آنها در جوانی یا بزرگسالی تقلید کند یا تاثیر بگیرد. تئوریهای اصلاح و جبران نشان میدهند كه این افراد ممكن است از تماسهای جنسی عادی در جامعه محروم شوند و برای جبران آن به روشها یا ابزارهای کمتر مورد قبول جامعه برای تجربههای جنسی روی بیاورند.
در مواردی که مربوط به مردان است، برخی از متخصصان اظهار داشتند که فتیش گرایی ممکن است ناشی از شک و تردید در مورد مردانگی، قدرت و یا ترس از طرد و تحقیر باشد. این تئوری می گوید افراد با استفاده از شیوه های فتیشیستی برای اعمال کنترل بر یک شیء بی جان، ممکن است خود را از احساس عدم کفایت محافظت کند یا آن را جبران کنند.
درمان فتیش پا
اختلالات فتیشیستی بسیار متداول و در موارد زیادی، بی ضرر هستند. مطابق تعریف DSM، آنها فقط باید زمانی بعنوان یک اختلال رفتاری شناخته شوند که باعث پریشانی یا اختلال در توانایی فرد در عملکرد عادی در زندگی روزانه شوند.
نکته: به هیچ عنوان خودسرانه و بدون مشورت با روانشناس خود دارو مصرف نکنید.
اختلالات فتیشی در طول زندگی یک فرد دارای شدت و تناوب در فشار یا رفتارهای ناهنجار هستند. در نتیجه، درمان مؤثر معمولاً طولانی مدت است. اگرچه DSM-5 درمان خاصی را مشخص نمیکند، اما روشهای موفقیت آمیز شامل اشکال مختلف درمانی و همچنین دارو درمانی (مانند درمان SSRI یا محرومیت از آندروژن) است. برخی از داروهای تجویزی ممکن است به کاهش تخیلات غیر ارادی مرتبط با اختلال فتیشی کمک کنند. این امر به بیمار اجازه می دهد تا به دلیل تمرکز بهتر، تاثیر بیشتر و سریعتری از جلسات مشاوره و درمان بگیرد.
به طور فزاینده، شواهد نشان میدهند که ترکیب دارو درمانی با درمان های روان شناختی – رفتاری می تواند مؤثر باشد، اگرچه تحقیقات در مورد نتیجه این روشهای درمانی بی نتیجه مانده است. یک رده از داروهای موسوم به آنتی آندروژنها میتوانند سطح تستوسترون را به طور موقت پایین بیاورند و در ارتباط با سایر روشهای درمانی برای اختلال فتیشی مورد استفاده قرار میگیرند. این دارو باعث کاهش فشار جنسی در مردان میشود و بنابراین میتواند تعداد دفعات تصور ذهنی تحریک کننده جنسی را کاهش دهند.
میزان تمایل جنسی در افراد بصورت دائمی ارتباطی با رفتارهای افراد دارای اختلال فتیش ندارد و همچنین مقادیر بالای تستوسترون در مردان آنها را مستعد دگرخواهی جنسی نمیکند. گفته میشود ، هورمونهایی مانند مدروکسی پروژسترون استات (Depo-Provera) و سیپروترون استات به کاهش سطح تستوسترون در گردش در بدن کمک میکنند که بطور بالقوه باعث کاهش تمایل جنسی و پرخاشگری خواهند شد که در ادامه ممکن است موجب کاهش در فراوانی نعوظ ناخواسته، تخیلات جنسی، خود ارضایی یا میل به تجاوز جنسی شوند که میتوانند به کاهش تمایلات فتیشی در فرد مبتلا به اختلالات فتیشی کمک کنند.
هورمونها به طور معمول در کنار درمانهای رفتاری و شناختی به کار میروند. داروهای ضد افسردگی مانند فلوکستین (Prozac) نیز ممکن است باعث کاهش انگیزه جنسی شوند اما نشان داده نشده است که به طور مؤثر خود تخیلات جنسی را هدف قرار میدهند.
برخی تحقیقات نشان میدهد که الگوهای شناختی – رفتاری ممکن است در معالجه افراد مبتلا به اختلالات پارافلیا مؤثر باشند. استفاده از محرک های انزجاری، بعنوان مثال، یکی از این راهها است که شامل استفاده از محرکهای منفی برای کاهش یا از بین بردن یک رفتار نا مناسب است. یک حالت استفاده از آن، به نام حساسیت نهانی، مستلزم به ایجاد آرامش در بیمار و به وجود آوردن شرایط برای تجسم صحنههایی از رفتارهای انحرافی است که به دنبال آن با ایجاد شرایطی برای تجسم تجربهها یا حسهای انزجار گونه است. رویکردی دیگر، که بعنوان شرطی گرایی شناخته میشود، درست مانند حساسیت نهانی است با این تفاوت که بجای تصور منفی، بیمار با شرایط واقعی منجر به احساس انزجار مواجه می شود (مانند رها کردن بوهای بد در محیط).
تکنیکهای بازسازی و درمان بر بازخورد فوری که به بیمار داده میشود متمرکز میشود تا رفتار فوراً تغییر کند. به عنوان مثال، ممکن است فرد به یک دستگاه بیو فیدبک متصل شود که به یک چراغ وصل شده باشد، سپس با تنظیم دستگاه و قرار دادن نورهای آزاردهنده در چراغ، به محض ارتعاش فرکانس هایمشخصی از مغز نور آزاردهنده به بیمار تابانده شود تا ناخودآگاه بیمار از تکرار تخیلات فتیشی جلوگیری کند. همچنین ممکن است آموزش خودارضایی به این افراد کمک کند تا بتوانند لذت حاصل از ارضاء شدن را در شرایط متفاوت از دسترسی به فتیشهای خود هم تجربه کنند.
American Psychiatric Association, Diagnostic and Statistical Manual of Mental Disorders, Fifth Edition
Baez-Sierra, D., Balgobin, C., & Wise, T. N. (2016). Treatment of Paraphilic Disorders. In Practical Guide to Paraphilia and Paraphilic Disorders (pp. 43-62). Springer International Publishing.
بسیاری از مردان، فتیش را بهانههای برای جلب توجه میکنند! مواردی که به عنوان درمان ذکر شدند، شرایط بسیار خاصی هستند که فرد را از تمام ابعاد زندگی محروم میکنند. در حالی که برای بسیاری از عشاق فتیش، این حالت بیشتر یک شهوت و لذت برای آنهاست تا اختلال در زندگی روزمره! اگر میخواهید یک فیت فتیش جذاب باشید، از بیان احساس خود مانند یک جنتلمن واقعی، سر باز نزنید!
اونتاشگال . خرداد ۱۳۹۹
نوشتههای روزمره، خاطرات و مطالب بیشتر از اونتاشگال را در شبکههای اجتماعی دنبال کنید
مدت زیادی برای افزودن این دستهبندی به وبلاگ، با خودم کلنجار رفتم. روابط چند نفره، تک پر بودن، خیانت کردن، هیزی، بی غیرتی، عشق خدایی، عشق بدون سکس و موارد این چنینی در میان آدمها بیشتر دیده میشود. صد سال پیش رابطه فقط سه مورد بود. یا یک عشق یا چند همسری یا فقط خدا! در همان زمان گرایشهایی مانند کاکولدیم یا بیغیرتی وجود داشت اما به صورت عمومی کسی چیزی نمیگفت. به واسطه اینترنت امروزه بیشتر در این مورد صحبت میشود و زوجها با آن آشنایی دارند.
از آنجایی که باور دارم ازدواج و رابطه داشتن به معنی محدودیت خودخواسته نیست، تصمیم گرفتم فعالیت موضوع جدید وبلاگ با عنوان «کانال چهارم، صداقت» را آغاز کنم. مفهوم «چهارم» به دو دلیل انتخاب شد:
انتخاب چهارم: نه به «عدم رابطه، تک پارتنری و خیانت» بلکه صداقت
شبکه ۴ سیما: مفیدترین و علمیترین محتوا در سازمان صدا و سیما در شبکه ۴ منتشر میشود. به احترام کسانی که با تمام محدودیتها کودکی و نوجوانی من و خیلیهای دیگر را زیبا کردند!
در کانال چهارم، صداقت چه چیزهایی میخوانید؟
شاید شما که این مقاله را مطالعه میکنید ذرهای علاقه برای به اشتراک گذاشتن پارتنر خود داشته باشید و یا حتی چنین پیشنهادی از جانب همسر خود دریافت کرده باشید. سوال اصلی اینجاست چرا برخی افراد چنین علاقهای دارند و آیا باید به چنین هوسهایی اهمیت داد؟
در این سری یادداشتها به راهنمایی شما بر اساس آخرین مقالهها و راهکارهای روانشناسی و سکسولوژی میپردازیم. شرح واقعیت ماجرا به انتخاب بهتر کمک میکند. ممکن است رابطه شما با انجام چنین کاری کاملا فرو بریزد و شاید بهتر شود. همه چیز بستگی به خود شما و شناخت از نوع رابطه و اهداف آن دارد. در این مقالهها بدون جانبداری از یک گرایش خاص، به معرفی آنها میپردازیم.
هدف هر رابطهای، آرامش و لذت است. در سایه صداقت شما به آرامش و لذت میرسید و رابطه پایدار میشود. هرچقدر صادقانه از علایق و گرایشهای خود بگویید، رابطه لذت بخشتر میشود و هرچقدر یکدیگر را کمتر قضاوت کنید، بیشتر به آرامش میرسید.
متاسفانه بسیاری از افراد جرات مطرح کردن چنین گرایشی را با زن یا شوهر خود ندارند. نه تنها به شریک زندگی نمیگویند که حتی در مراجعه به روانشناس، چنین گرایشی را مخفی میکنند. افرادی دیگر هستند که برای آزاد کردن خود از هر تعهدی به روابط باز یا ازدواج باز رو میآورند. در حالی که «چند همسری» نوعی دیگر از روابط است، افراد این گرایش را با روابط «گروهی و سه نفره» اشتباه میگیرند! هدف این مقالهها بیان تعریف صحیح چنین گرایشهایی است.
اینجا به دنبال این نیستم که بگوییم چگونه به زور شریک زندگی خود را به رابطه باز، چند نفره و موارد دیگر قانع کنید. بلکه هدف شناخت گرایش (در صورت وجود) در خود است و در کنار آن، چگونگی نحوه بیان اینکه به این گرایشها علاقهدارید و یا در رابطه باز هستید. من نمیخواهم شما ازدواج و رابطه را به کابوس تبدیل کنید.
چگونه به یک نفر بگویید که در رابطه باز هستید و پارتنر شما از بودن با فردی دیگر، ناراحت نمیشود؟
چه روابطی خوب و چه روابطی بد هستند؟
هر رابطهای که به سلامت روان شما آسیب بزند و شما را از اهداف شخصی دور کند، بد است و هر رابطهای که به شما آرامش دهد و شما شخصیت و استقلال خود را در آن حفظ شده ببینید، یک رابطه خوب است.
در واقع خوب و بد تعریف جامعی ندارد و تعریف بالا صرفا سادهسازی سلامت در رابطهها بود. آیا رابطه همسر با یک مرد دیگر بد است؟ آیا دختر بازی شوهر خوب است؟ آیا ضربدری سکس کردن مشکلی دارد؟ آیا دعوت یک نفر سوم به تخت خواب برای شما مفید است؟
پاسخ همه این سوالها، به شخصیت و رابطه شما بستگی دارد. برای برخی زوجها کاملا سم است و برای بعضیها پادزهر! همیشه توجه کنید که برای حفظ سلامت یک رابطه هیچوقت نباید زور بگویید. حتی قهر کردن و لوس کردن هم نوعی زورگویی و اجبار است.
برای یادگیری بیشتر در این مورد و شناخت بهتر گرایشها و علایق جنسی در رابطه، مجموعه مقالات «کانال چهارم، صداقت» را دنبال کنید.
کاکولدینگ در سادهترین تعریف یعنی لذت بردن یک نفر از این که شریک عاطفیاش با فرد دیگری رابطه جنسی برقرار کند. این لذت میتواند صرفا دیدن باشد، یا شنیدن و حتی فقط تخیل و گفتوگو درباره آن. نکته کلیدی این است که همه چیز بر پایه رضایت، گفتوگوی شفاف و مرزهای روشن شکل میگیرد. تا…
عاشق مزاحم به رفتاری اطلاق میشود که فردی خاص را هدف قرار میدهد و موجب ترس یا ناراحتی شدید در دیگران میشود. این مقاله به بررسی شخصیت و نشانههای استاکرها، از جمله رفتارهای معمولی، رایج بودن این پدیده، و استاکرهای سایبری میپردازد. همچنین، به تأثیرات روانی این رفتار بر قربانیان و روشهای محافظت از خود…
هنگام بحث در زمینه BDSM شایعات، تابو و پورنهای زیادی وجود دارد. اما دانش حقیقی و کامل در این زمینه اندک بوده و این موضوع خجالتآور است،به این علت است که حتی با وجود تخمینهای محافظه کارانه و به سختی تنها ۲ درصد از کل جمعیت جهان درگیر BDSM هستند. یعنی مشابه جمعیت همجنسگرایان! در این مقاله به سوال بزرگ شما پاسخ میدهیم.
ریشه گرایش بردگی چیست و چرا من از درد لذت میبرم؟
ترجمه آزاد مجموعه مقالههایی در زمینه آموزش رابطه، شخصیت شناسی BDSM و سبک زندگی است که ترجمه و در وبلاگ منتشر میشود. این نوشتهها با هدف بیان واقعیتها، دسترسی به منابع معتبر و درک بهتر گرایش سادومازوخیسم، از منابع معتبر ترجمه شدهاند. از دوست عزیزم ماتیلدا برای ترجمه، سپاسگزارم. اگر شما هم میخواهید در ترجمههای بعدی همراه باشید و یا پیشنهادی برای یادیگری دارید و حتی میتوانید در تصویرسازی به ما کمک کنید، کافیست در صفحه تماس و همکاری پیام بدهید.
این مقالهتوسط محقق علمی، جاشوا کریش در ژانویه ۲۰۱۶ منتشر و در وبلاگ اونتاشگال به فارسی برگردانده شده است.
سادومازوخیسم اغلب شامل سکسهای کینکی با طناب، شلاق و سایر وسایلی میشود که اگر درست استفاده نشوند نتیجه آن آسیبهای جدی خواهد بود. اغلب یکی از پارتنرها نقش تاپ و دامیننت را بر عهده گرفته و دیگری نقش سابمیسیو و باتم را میپذیرد. به هر حال، انسانها هزاران سال است که از باندیج، درد و تقابل قدرت در روابط جنسیشان استفاده میکنند. اما دانشمندان در گذشته BDSM را به عنوان یک شرایط روانی خاص معرفی میکردند. فروید آن را به عنوان وضعیت غیرطبیعی و ناجوری تعریف کرده (مانند اکثر انواع غیرعادی سکس) و حتی در سال ۱۹۸۷ سبک زندگی، یک عبارت عامیانه که گاهی برای توصیف روابط BDSM استفاده میشود، در ژورنال DSM III مشمول تشخیصهای بیمارگونه گشت.
اما دانشمندان مدرنتر شروع به بررسی دوباره و تغییر عقیده دربارهی BDSM کردهاند. حتی تیمی تحقیقاتی در زمینه دانش BDSM در دانشگاه ایلینوس شمالی تحقیقاتش را به فهمیدن آن که چگونه بدن و ذهنما به تحریکات غیر معمولی پاسخ میدهد، اختصاص داده است. بدین گونه که جوامع BDSM در حال پیدا کردن راههای جدید برای ارتباط برقرار کردن و ایجاد ارتباط جنسی با استفاده از فضاهای دیپ وب، سایتها و شبکههای اجتماعی تحت عنوان دارک نت هستند.
ریحانا در یکی از آهنگهایش میخواند «درد لذت من است، چون قابل سنجش نیست.» برخی دانشمندان تصمیم گرفتند ببینند این موضوع چقدر صحیح است و شروع به اندارهگیری موارد مختلفی در طرفداران این گرایش کردهاند. از فعالیتهای مغز گرفته تا سطح کورتیزول خون. در ادامه دانش فعلی درباره BDSM را مطالعه میکنید.
پس از این که دانشمندان شروع به پژوهش در این زمینه کردند، اولین سورپرایز برایشان این بود که BDSM میتواند غیرجنسی باشد. این بدین معنی نیست که این نوع از رابطه عموما شامل سکس نمیشود، اما تمایل به بازی درد – و در واقع سلطه گری و سلطه پذیری – لزوما برای تحریک جنسی نیست. بر اساس مطالعهای [منبع] که در سال ۲۰۱۴ انجام شده، طرفداران BDSM اغلب به همان دلیلی به این «سبک زندگی» علاقه دارند که سایر مردم فلفل تند میخورند، سوار ترن هوایی میشوند و یا کوهنوردی میکنند.
به گفته دکتر روی بامیستر، از دانشگاه کیس وسترن، سوال «چرا برخی مازوخیسم را بر کوه نوردی ترجیح میدهند» قابل مقایسه است با این سوال که «چرا برخی مردم چتربازی را بر کوه نوردی ترجیح میدهند». تصادفات عادت، فرصت و ارتباطات ممکن است نقش غیر مهم کلیدی بازی کند.
اخیرا مطالعه دیگری [منبع] در زمینه BDSM به مقایسه فیزیولوژی و روان علاقهمندان به این سبک و کسانی که فعالیاتهای دردناک اما غیرجنسی نظیر راه رفتن روی آتش، یا پیرسینگهای شدید بدنی انجام میدهند پرداخته و به تشابهات واضحی نیز دست یافته است: «طبق یافتههای ما صحنههای BDSM و فعالیتهای شدید هردو مسیرهای متفاوتی هستند برای دستیابی به حالی یکسان. در واقع راههای گوناگون به مقصدی یکسان.»
برای این مطالعه، پژوهشگران نمونههای شرکتکننده در فعالیتهای افراطی و BDSM را مورد آزمایش قرار دادند، آنها نمونههایی از کورتیزول (هورمون استرس) را از بزاق آنها برداشتند. نتیجه نشان داد که هم دامیننتها و هم سابمیسیوها سطوح قابل توجهی از آگاهی را تجربه میکنند. اغلب افزایش زیادی در هورمون کورتیزول را تجربه میکنند در حالی که همگی سطوح پایینتری از استرس را گزارش میکنند، (که در این صورت باید استرس بیشتری داشته باشند، نه کمتر). و در تستهای تشخیصی پس از آن، باتمها خیلی ضعیف ظاهر شدند، که نشان میدهد آنها کاملا وضعیت ذهنیشان را در طی تشریفات شدید تغییر داده و تحت تاثیر قرار میگیرند.
بسیاری از اینها کاملا متناسب است با آنچه طرفداران BDSM تحت عنوان «SubSpace» یعنی نوعی از نشئگی و خماری که باتم هنگام درد و تحقیر تجربه میکند. همچنین برخی از علاقهمندان به این موضوع، با اهداف فلسفی و فکری به آن میپردازند که بسیاری از آنها با هدف ورود به یک خلسه به این فعالیتهای شدید وارد میشوند.
عشق، کورتیزول و تستسرون
مطالعات پیشین درباره کورتیزول نشان میدهد این هورمون تنها به استرس مرتبط نبوده و در شرایطی با درگیری بالا، غافلگیرانه و غیرقابل پیش بینی، خارج از کنترل و جدید، به بیان دیگر BDSM توافقی، نیز افزایش مییابد. برای اثبات این مشاهده، دانشمندان به بررسی یک BDSM پارتی بزرگ پرداختند و مطالعاتشان را با ۵۸ شرکت کننده ادامه داده و سطح کورتیزول و تستسرون آنها را سنجیدند. آنها میخواستند بفهمند که آیا BDSM منجر به افزایش صمیمت بین زوجین گشته است، همچنین نشان دهند چگونه سطح برخی هورمونهای شاخص در پاسخ به سکسهای کینکی و غیرمعمول تغییر میکند.
آنها یافتند که اشخاص باتم نسبت به تاپها سطوح بالاتری از کورتیزول را در یک صحنه بازی داشتند. و این تا حدودی مورد انتظار بود، زیرا باتمها معمولا درد را تجربه میکنند بنابراین بدنشان تحت فشار قرار گرفته و این استرس را با افزایش سطح کورتیزول بروز میدهد. پس از تجربه یک لذت دوطرفه در رابطه، کاهش سطح این هورمون در هر دو طرف، تاپ و باتم، مشاهده میشود.
شگفت زدگی اساسی هنگامی بود که دانشمندان به بررسی هورمون تسترون یعنی هورمونی که فکر میکردند با سلطهگری مرتبط است، پرداختند. باتمها، و نه تاپها، بالاترین سطوح تستسترون را داشتند! دلایل اندکی برای این امر وجود دارد. بر اساس برخی حکایات، افرادی که در زندگی عادی، شغلی و روزمره شان سلطهگر هستند، ترجیح میدهند نقش باتم را در رابطه داشته باشند. یک احتمال دیگر این است که باتمها به طرز موثری از هر لحاظ در رابطه کنترل کنندهاند، شخص باتم برای وضع قوانین رابطه مذاکره میکند و در طی بازی نیز میداند هر زمان که بخواهد میتواند از کلمه امنیتش برای توقف بازی استفاده کند. این موضوع به خودی خود مقداری قدرت به همراه دارد که ممکن بر سطح تسترون خون اثر بگذارد. در فانتزی آنها سابمیسیو هستند اما در حقیقت، باتم خود سلطهگر است.
به هرحال، محققان به این نتیجه رسیدند که BDSM منجر به تغییر غیرمنتظره برخی هورمونهای شیمیایی در بدن – مانند برخی احساسات غیرمنتظره دیگر – میشود. شرکت کنندگانی که جلسه ارباب و بردهشان به خوبی پیش رفته بودند، صمیمت و نزدیکی بالاتری را پس از پایان رابطه گزارش کردند.
چه سطح هورمونها در BDSM تغییر کند، چه نکند، این موضوع اثرات فوق العادهای بر سلامت جسمی و روانی کسانی که برای ارضایشان یکدیگر را میبندند و شلاق میزنند دارد. «افزایش نزدیکی مرتبط با نمایش و مراقبت و توجه مشاهده شده در فعالیتهای سادومازوخیسمی در رابطه جلوه جدیدی از BDSM را، که کاملا بر اساس توافق و رضایت طرفین است و پتانسیل افزایش صمیمیت میان طرفین را دارد، نشان میدهد.»
این مغز شماست که در BDSM دخیل است
و پس از آن مغز، همان جعبه سیاه BDSM، را داریم. در حالی که تعداد زیادی مقاله در زمینه روانشناسی BDSM وجود دارد، تحقیقات نورولوژیکال اندکی بر این دسته از افراد انجام شده است و تصورش سخت است که چرا در اغلب زندانها MRI ندارند!
یکی از تنها مطالعاتی که مستقیما به علوم عصبی مربوط به BDSM اشاره داشت سال ۲۰۰۵ در ژورنال روانپزشکی بیولوژیکال [منبع] به چاپ رسید. محققین از MRI، تکنیکی که نواحی فعال مغز را بر اساس سطوح اکسیژن خون موجود در آن نواحی پررنگتر نشان میدهد، استفاده کردند و از افرادی که درگیر BDSM بودند (مشابه گروهی شامل افراد وانیلی) خواستند تا به عکسهای اروتیک و چندش آور نگاه کنند.در هر دو گروه، ساختارهای ذهنی مختلف (قشر ناحیه پیشانی، هیپوکامپها، تالاموس و آمیگدال) همگی در پاسخ به تفسیر عکسها ، هم اروتیک و هم چندش آور، پررنگ شدند و به این موضوع مربوط بودند.
نتیجه واضح است: احتمالا مسیر عصبی مشترکی میان چیزهایی که منجر به احساس ترس و چندش بودن میشود و چیزهایی که ما را از نظر جنسی تحریک میکنند وجود دارد.
طبق گفته محققین «بسیاری از ساختارهای لیمبیک و بالای آن نیز به طور مشابه طی سکس و کارهای نفرت انگیز تحریک میشوند.» این مطالعه تصویربرداری عصبی آشکار میکند که روند احساسات لذت بخش و فاقد لذت ساختارهای مشترکی در مغز را شامل میشوند.
اما از طرفی، کاملا نامعلوم است که چرا زنجیر و شلاقها منجر به تحریک برخی میشوند در حالی که برخی دیگر را نیز میترسانند.
برد سارگین، پروفسور روانشناسی و عضو تیم تحقیقاتی BDSM،میگوید: «مردم مختلف پاسخهای مختلفی به BDSM میدهند اما این نوع از مطالعات نمی تواند با اطمینان درباره این که چرا مردم به BDSM میپردازند صحبت کند. تفاوتهای بسیای در الگوهای فعالیت ذهنی است اما کاملا مشخص نیست که قضیه از چه قرار است!»
در طول سالها که با BDSM زندگی میکنم، بسیاری از من دلیل و ریشه این گرایش را میپرسند. هر بار به پاسخی رسیدم باز یک مثال نقض پیش آمد. واقعا در زمینه علوم روانشناسی نمیشود با قاطعیت صحبت کرد. پیشنهاد من این است که به جای درگیر شدن برای یافتن چرایی هر چیزی، از آن چیز لذت ببرید! زمان شما محدود است و فقط یک بار زندگی میکنید.
اونتاشگال . خرداد ۱۳۹۹
نوشتههای روزمره، خاطرات و مطالب بیشتر از اونتاشگال را در شبکههای اجتماعی دنبال کنید
رابطه جنسی نامتعارف یعنی KINK واژهای است که تمامی انواع سکسهای خاص و غیر معمول را توضیح میدهد، از BDSM و بازی قدرت و کنترل گرفته تا fetish و role play و روابط غیر وانیلایی! در این مقاله به تعریف کامل کینک میپردازیم. دایره واژگان BDSM و کینک بسیار گسترده هستند، با وبلاگ اونتاشگال همراه باشید تا چیزهای بیشتری کشف کنید!
ترجمه آزاد مجموعه مقالههایی در زمینه آموزش رابطه، شخصیت شناسی BDSM و سبک زندگی است که ترجمه و در وبلاگ منتشر میشود. این نوشتهها با هدف بیان واقعیتها، دسترسی به منابع معتبر و درک بهتر گرایش سادومازوخیسم، از منابع معتبر ترجمه شدهاند. از دوست عزیزم میلادمسافر برای ترجمه، سپاسگزارم. اگر شما هم میخواهید در ترجمههای بعدی همراه باشید و یا پیشنهادی برای یادیگری دارید و حتی میتوانید در تصویرسازی به ما کمک کنید، کافیست در صفحه تماس و همکاری پیام بدهید.
این مقالهتوسط امیلی گولا در مجله کاسموپولیتن در فوریه ۲۰۲۰ منتشر و در وبلاگ اونتاشگال به فارسی برگردانده شده است.
از روزمرگی خود خارج شوید…
شاید درک اینکه دقیقا چه چیزهایی در دسته سکس غیرمتعارف یا کینک قرار میگیرند کمی دشوار باشد، و اینکه خود شما چطور میتوانید درگیر آن بشوید گیج کننده باشد. بنابر این اگر شما برای اولین بار است که میخواهید درگیر روابط جنسی غیرمتعارف شوید، یا به دنبال توصیههایی برای امنیت بیشتر در این نوع سکس هستید، میتواند اینجا پاسخ هر سوالی که دارید را پیدا کنید. به یاد داشته باشید، قبل از شروع این نوع از رابطه جنسی با شریک جنسی خود، تا می توانید درباره آن اطلاعات کسب کنید.
رابطه جنسی غیر متعارف چیست؟
خانم لیان یونگ، متخصص سکسولوژی، مشاور و نویسنده وبلاگ House of Ardent، اساسا روابط جنسی غیر متعارف را هر نوع رابطه جنسی میداند که در آن یک طرف رابطه دارای امکان اعمال قدرت بیشتر باشد. قسمت مهم و عمدهای از این نوع رابطه شامل BDSM است که بر پایه کنترلگر و کنترل شونده (Dominance & Submissive)، اسارت و انضباط (Bondage & Discipline) و لذت از خود و دیگر آزاری (Sadomasochism) است. هرچند که فقط BDSM تنها نوع رابطه کینکی نیست.
رابطه جنسی غیرمتعارف چه چیزهایی است؟
رفتارهای جنسی زیادی هستند که می توانند در این دسته قرار داده شوند. برخی از آنها عبارتند از:
BDSM: که رابطه ای برمبنای کنترلگر و کنترل پذیر، تنبیه و تحقیر و اعمال قدرت است.
Roleplay: یا فرو رفتن در قالب نقشهایی متفاوت از واقعیت
Fetishes: علاقه یا پرستش یک عضو یا شی متعلق به یک طرف رابطه، مانند علاقه بی اندازه به پاهای شریک جنسی
Dress up: یا پوشیدن لباسهای خاص مانند لباسهای از جنس لاتکس یا چرم و یا یونیفرمهای شغلها مانند پرستار یا خدمتکار
Bondage: بستن دست و پا با استفاده از ابزارهای مختلف مانند دستبند، طناب، زنجیر و یا بستن چشمها با چشمبند
Accessories: که می تواند علاقه به استفاده از ابزار بستن، حلقههای بستن آلت مردانه، ابزارهای ایجاد درد، دستکشهای لاتکس و یا حتی انداختن طرف کنترل پذیر در قفس و یا رفتار با آنها مانند حیوانات باشد.
ریشه کینک از کجاست؟
از لحاظ تاریخی رابطه جنسی غیر متعارف به هر نوع رابطهای گفته میشد که مطابق روابط معمول و تعریف شده زمانه نبود. این تعریف حتی امروزه هم معتبر است و روابطی شامل پرستش اعضا یا اشیا، دیگر آزاری و خود آزاری بعنوان پارافیاها (شرایطی که با تمایلات غیر معمول جنسی همراه است، معمولاً شامل فعالیتهای شدید یا خطرناک است)، یا «تمایلات غیرطبیعی جنسی»، با این رفتارهای طبیعی و اجماع در کنار مواردی مانند پدوفیلی (احساسات جنسی به کودکان) ذکر شده است. با این حال، kink اکنون به عنوان یک اصطلاح مثبت مورد استفاده قرار میگیرد.
مگ جان بارکر، نویسنده کتاب از سکس لذت ببر و میزبان پادکست های مگ-جان و جاستین می گوید: «ما واقعا میتوانیم این باور عمومی راجع به رابطه جنسی غیر طبیعی را زیر سؤال ببریم. در حقیقت، تعداد افرادی که تمایل به بسته شدن دست و پاهایشان یا مثلا اسپنک شدن دارند، بیشتر از تعداد افرادی است که این میل را ندارند.»
تفاوت کینک با رابطه جنسی ماجراجویانه چیست؟
به گفته لیان، رابطه جنسی ماجراجویانه به معنای گرایش به تجربههایی خارج از مرزها یا فعالیتهای عادی جنسی شماست، در حالی که رابطه جنسی کینکی بیشتر با بازی قدرت است. رابطه جنسی ماجراجویانه ممکن است شامل چیزهایی ساده مانند استفاده از ویبراتور یا سکس سه نفری باشد، در حالی که روابط غیر متعارف اغلب در مورد کنترل گری و دنبال کردن آمال و آرزوهای جنسی است.
با این حال، لیان اضافه میکند که روابط غیرمتعارف جنسی فقط مربوط به اعمال قدرت و کنترل گری نیست. «بلکه یک روش مهم برای تقویت روابط زوجین از طریق رفتارهای شامل درد، کنترل و ایفای نقش است.»
توصیه های امنیت در روابط جنسی غیرمتعارف
لیان میگوید: قبل از انجام این کار با شریک جنسی خود مفصل صحبت کنید، کلمه امن داشته باشید تا در مواقع غیر قابل تحمل به کار ببرید و به محدودیتهای اعلام شده شریک جنسی خود احترام بگذارید.
با این حال، به یاد داشته باشید که بسیاری از قوانین برای سکس کینکی میتوانند در مورد همه انواع رابطه های جنسی برقرار باشند. مگ جان میگوید: برای همه رابطه جنسی ایده خوبی است که درمورد آنچه دوست دارید و دوست ندارید و محدودیتهایی که به آنها نیاز دارید صحبت کنید.
برای کلمات یا علامتهای امن حتماً قبل از شروع هر کاری برنامهریزی و توافق کنید. مگ-جان سیستم نور چراغ راهنمایی را توصیه می کند (قرمز برای توقف، زرد برای کم کردن شدت رفتار یا سبز برای ادامه کار). اگر می خواهید از یک سیگنال توقف غیر کلامی استفاده کنید، ضربه زدن به شریک جنسی خود با یک ریتم توافق شده ایده خوبی است.
همچنین میتوانید درباره تجربههای ترومائی که قبلا داشتهاید و یا کارهایی که باعث تحریک بیشتر شما میشوند با سکس پارتنر خود صحبت کنید. رضایت نیز مهم است و البته این امر در مورد هر نوع رابطه جنسی نیز صدق میکند. اگر مطمئن نیستید، مگ جان توصیه میکند از چک لیست رضایت استفاده کنید.
اگر برای اولین بار است که وارد کینک میشوید، چه چیزهایی را باید بدانید؟
اگر شما دوست دارید برخی راههای رابطه جنسی نامتعارف را تجربه کنید، قبل از هر چیز باید مطمئن باشد که شریک جنسی شما هم با شما همراه است. پیشنهاد لیان بسیار ساده است، با هم بنشینید و درباره رویاها و آرزوهای جنسی خود با شریک جنسی خود شفاف صحبت کنید.
اگر این راه به آن خوبی که فکر می کردید نبود نگران نباشید، هر چیزی با تمرین و تکرار بهتر خواهد شد.
ایده هایی برای شروع
موضوعات را ساده برگزار کنید
لیان توصیه می کند برای شروع از سناریوهای ساده و آسان برای فرو رفتن در نقشی دیگر (Role Play) استفاده کنید، مانند اینکه مثلاً همدیگر را نمیشناسید و مشغول صحبت کردن با هم در یک بار بعنوان دو غریبه هستند.
لذت و درد را با هم ترکیب کنید
لیان می گوید: درد و لذت واقعا از هم خوششان میآید. سعی کنید درکونی زدن را با تحریک کردن آلت جنسی همراه کنید و هر کدام را بعد از دیگری بطور متناوب تکرار کنید.
اگر در لذت بردن از درد تازه وارد هستنید، بجای کنار کشیدن و بیخیال همه چیز این رابطه شدن، تحمل درد را در خود افزایش دهید.
بگذارید دست و پایتان را ببندد
اگر میخواهید تنها این کار را امتحان کنید، با یک کیت مخصوص مبتدیان شروع کنید، اما مطمئن شوید که برای ایمن ماندن، دستورالعملها را مطالعه میکنید. لیان توضیح می دهد: «بسته شدن دست و پا می تواند احساسی هیجان انگیز باشد و اگر بستن چشم را هم اضافه کنید، میتوانید با حواس بینایی، شنوایی، چشایی، لامسه و تخیل بازی کنید. مغز بزرگترین ارگان جنسی است.
دوباره تاکید می کنیم، قبل از شروع هر اقدامی، درباره بایدها و نبایدها صحبت کنید و حتما برای خود کلمه و علامت امن انتخاب کنید. آقایان به هیچ عنوان در این حالت به دنبال آنال سکس نروید مگر با اطلاع و رضایت اسلیو!
لباس های نقش ها را پبوشید و از لوازم جانبی استفاده کنید
به گفته لیان، لباس مناسب برای شروع میتواند از جنس لاتکس یا PVC انتخاب شود، یا اینکه اصلاً لباس واقعی شخصیتهای مورد علاقه خود یا شریک جنسی خود را بپوشید. همراه داشتن لوازم جانبی مانند ویبراتورها، حلقهها و قفلهای کیر، شمع و لوسیونها میتواند جالب باشد.
داستانهای سکسی بخوانید!
اگر در کینک تازه کار هستید، خواهندن قصههای سکسی به شما کمک میکند تا ایدههای خوبی برای اجرای نمایشهای جنسی لذت بخش پیدا کنید.
آنچه را که درست است انجام دهید
ممکن است فراهم کردن یک فهرست از ایدههای غیرمتعارف جنسی برای شما مفید باشد اما بهتر است از چیزهایی شروع کنید که شخصا شما را تحریک میکنند.
برای اکثر افراد در مورد موقعیت ها یا سناریوهای خاص نیست که باعث تحریک جنسی می شود، بلکه بازی با نقشها یا احساسات مختلف است. یک ایده عالی برای شروع این است که کاری مانند بازی سه دقیقهای بتی مارتین انجام دهید، زیرا این امر به شما امکان می دهد میزان خود را درک کنید و همچنین نقشها و احساساتی را که ممکن است از آنها لذت ببرید بشناسید.
خود را در موقعیت های سکس غیر متعارف قرار دهید
پوزیشن یا فرم جنسی در رابطه کینکی بستگی به سناریویی دارد که برای آن انتخاب کردهاید، اما لیان خم شدن روی پیشخوان، صندلی، تختخواب یا لوازم ویژه جنسی را پیشنهاد میکند، مخصوصا اگر قرار است در سناریویی باشید که آن دست و پای شما بسته خواهد شد یا توافق کردهاید که با درکونی خوردن تنبیه شوید.
موقعیتی را امتحان کنید که به یک صندلی بسته شده باشید، پاها از هم جدا شده و دستان شما در پشت شما بسته شده است. از شریک جنسی خود بخواهید که چشمهای شما را ببندد، بنابراین شما نمیدانید چه اتفاقی خواهد افتاد. توصیه میکنیم: با کسی که به او اعتماد دارید وارید این رابطه بشوید.
لیان میافزاید: موقعیتهایی که به شما کمک می کند به چشمان یکدیگر نگاه کنید میتواند عالی باشد، زیرا این احساس تسلیم شدن یا تسلط داشتن را تقویت میکند و زانو زدن نیز همین اثر را دارد.
چرا ما از روابط جنسی غیر متعارف لذت میبریم؟
این روابط یک روش عالی برای آزمایش و آمیختن چیزها و خواستهها در اتاق خواب است. همانطور که لیان بیان میکند:
«آیا شما هر شب یک جور غذا را میخورید؟ یا گاهی اوقات خودتان را رها میکنید تا چیزهای جدید و بهتری پیدا کنید؟ بازیهای جنسی هم مانند غذا است و باید گاهی اوقات ادویه به آن اضافه کرد که بسیار هم سالم است. رابطه جنسی یک عمل برای لذت بردن است.»
مگجان میافزاید: «وارد شدن به رابطه کینکی میتواند چیزهای زیادی در مورد خواستههای ناخودآگاه ما نشان دهد. آنها توضیح می دهند: بسیاری از ما سختیهای گذرانده در زندگی را به ریشههای جنسیتی نسبت میدهیم، بنابر این بسیار رایج است که افراد با این ایده که کنترل میشوند تحریک شوند، یا اینکه کسی بر آنها کنترل و اختیار اعمال قدرت دارد یا آنها را مجازات یا تحقیر میکند.»
با این حال، رابطههای غیر متعارف فقط به روان ناخودآگاه شما مربوط نمی شود. چیزهایی که از آنها لذت میبریم میتواند به سادگی سرگرم کننده و لذت بخش باشند، چیزهایی که در بدن ما احساس خوبی دارند، یا چیزهایی که به ما کمک میکنند تا با شخص دیگری ارتباط برقرار کنیم. دلایل زیادی بودهاند که باعث شده ما آنچه هستیم باشیم. تا زمانی که ما با هم برای انجام آنها توافق داریم، واقعا مهم نیستند.
روزانه پیامهای زیادی از افرادی که به این رابطه تمایل دارند اما جرات ابراز به پارتنر یا همسر خود را ندارند، دریافت میکنم. جدای از اینکه بعضی از این افراد صرفا به دنبال همصحبت هستند نه پیدا کردن راه حل، اما افرادی که واقعا میخواهند علایق و گرایشهای خود را به همسر و شوهرشان بگویند، پیشنهاد میکند این وبلاگ بهانه خوبی برای بیشتر صحبت کردن در این خصوص میتواند باشد. در یک مقاله به صورت کامل در مورد نحوه گفتگو و آداب آن در زمینه مسائل جنسی و شخصی میپردازم.
اونتاشگال . اردیبهشت ۱۳۹۹
نوشتههای روزمره، خاطرات و مطالب بیشتر از اونتاشگال را در شبکههای اجتماعی دنبال کنید
مجبور هستم بیشتر وارد سکسولوژی شوم. چرا که افراد زیادی از جامعه دارای گرایش بیدیاسام، با این مساله درگیر هستند. اصولا نمیدانند خودارضایی خوب هست یا بد. عوارض دارد یا باعث سلامت روان میشه؟ اصلا آیا میتواند برای تحقیر اسلیو به کار برود؟
لطفا تمام تخیلاتی که در نوجوانی در مدرسه و جاهای دیگه در مورد خودارضایی خوخواندهاید را دور بریزید. کور شدن چشم، فلج شدن، پیری زودرس. چروک شدن صورت، مشکلات استخوانی و هر چیزی دیگه که شنیدید. در این مقاله خیلی ساده و خلاصه به فواید ارگاسم و اهمیت آن بر آرامش روان و بدن میپردازم.
تعریف سکس سالم و ایمن
از نظر روانشناسی و پزشکی سکس سالم و ایمن هست که شما هم از نظر بهداشتی امنیت داشته باشید هم روانی! یعنی برای استفاده از کاندوم ترسی نداشته باشید، از بابت سلامت جسمی طرف مقابل اطمینان داشته باشید و در کنار آن بدانید از سکس به آرامش میرسید. این به آرامش رسیدن مهمترین نکته است. آیا شما سکس یا BDSM میکنید که به لذت و حال خوب برسید یا به دنبال اذیت کردن دیگری هستید؟
اگر در شرایطی قرار دارید که فرد مورد اعتماد وجود ندارد. برای مثال در سفر هستید و نیاز به تخلیه جنسی دارید. یا پارتنر شما در کنارتان نیست و به دنبال رابطه با فردی دیگر نیستید. بهترین و سالمترین راه برای آرامش و لذت، خودارضایی است. تحقیقات زیادی در دنیا برای یافتن میزان افرادی که خودارضایی میکنند وجود دارد. من به صورت میانگین بالای ۷۰٪ برای مردان و ۵۵٪ برای خانمها را در نظر میگردم. این درصدها، افرادی هستند که به صورت متوسط خودارضایی را تجربه کردهاند و به صورت مرتب انجام میدهند.
اهمیت سکس برای بدن
یکی از پایهها و اصلهای زندگی هر موجودی، اصل بقا است. اصل بقا به ما میگوید که به غذا، سرپناه، خانواده، سکس و امنیت نیاز داریم. سکس به منظور نیاز به حفظ نسل و موجودیت در هر جانداری وجود دارد و به نوعی این غریزه هر موجودی در دنیا است. سکس نه تنها نیاز ما به بقا را ارضا میکند بلکه سبب تخلیه روانی و آرامش ذهنی و به دنبال آن شادابی و نشاط بیشتر میگردد. دقیقا حسی که با غذا خوردن به دست می آوریم، باید با سکس هم به دست بیاوریم.
اما اگر چنین حسی به شما دست نمیدهد، باید به جمله اول مراجعه کنید. تمام تخیلات و توهمات که در کودکی، مدرسه، جامعه و محیطهای دیگر برای نهی سکس گفته شده است، را دور بریزید. البته اگر با شریک زندگی خود آرامش جنسی ندارید بهتر است به یک مشاور مراجعه کنید.
ارگاسم نشدن موجب بروز خشم میگردد
همانطور که گرسنگی به خصوص از نوع بیش از حد، باعث بروز خشم میشود، عدم ارگاسم جنسی هم چنین حالتی در شما ایجاد میکند. شاید بگویید «نه من کار میکنم و با ورزش خودم را سرگرم» اما در واقع در حال سرکوب نیاز خود هستید. آیا واقعا لزومی برای وارد کردن این حجم از فشار بر بدن وجود دارد؟
فروید به خوبی یکی از دلایل اصلی خشمهای انسانها را عدم برآورده شدن نیازهای جنسی دانسته بود. متاسفانه این وضعیت در جوامع اسلامی بیشتر دیده میشود چرا که حریم امن برای ارگاسم ساده جنسی وجود ندارد. یعنی مسیر ارگاسم و لذت جنسی باید از ازدواج بگذرد! و متاسفانه این وضعیت برای خانمها بدتر هم هست!
خودارضایی چرا خوب است
اگر شما به هر دلیلی نمیتوانید سکس کنید، بهترین پیشنهاد خودارضایی است. خودارضایی میتواند مثل یک مسکن طبیعی عمل کند و فشارهای روانی شما را تخلیه کند. تنها کافیست با یک دید مثبت به آن نگاه کنید. حتی اگر متاهل هستید، این کار میتواند برای شما مفید باشد! فواید پزشکی خودارضایی بسیار زیاد هستند که به یک مورد اشاره میکنم:
یک مطالعه از آقای دکتر سینا زرینتن در دانشگاه علوم پزشکی تبریز نشان داد که خودارضایی، تورم عروق خونی بینی را کاهش میدهد و راه را برای تنفس طبیعی باز میکند. مکانیسم این عمل از طریق تحریک ماندگار دستگاه عصبی سمپاتیک است. نویسنده مقاله پیشنهاد کرد که: «می توان هر از چند گاهی [خودارضایی] کرد تا احتقان بینی بهبود یابد و بیمار میتواند تعداد مقاربتها یا خودارضاییها را بر حسب شدت علائمش تنظیم کند.» – منبعNew Scientist
همچنین خودارضایی نوعی سکس ایمن هست. در مقالههای مربوط به سکس چت در مورد خودارضایی به کمک اینترنت بیشتر نوشتهام.
با توجه به درخواستهای شما مخاطبین محترم، در مورد سبک زندگیهای جدید و انواع روابط در کنار BDSM بیشتر مینویسم.
اونتاشگال . اردیبهشت ۱۳۹۹
نوشتههای روزمره، خاطرات و مطالب بیشتر از اونتاشگال را در شبکههای اجتماعی دنبال کنید
متاسفانه با این مدل افراد، چه مستر و چه میسترس زیاد رو به رو میشویم. افرادی که به دلایل مختلف خود را دامیننت مینامند اما در واقع به دامیننت بودن تظاهر میکنند و به عنوان غیرواقعی و فیک شناخته میشوند. همانطور که الساندرا نویسنده وبلاگ سبک زندگی دام و ساب میگوید «در ساخت سبک زندگی دام – ساب دامیننتهای بزرگی را دیدهام، اما در مقابل آنها افراد فیک نیز زیاد بودند. همچنین از سابمیسیوهای زیادی درباره تجربههای وحشتناکشان با دامهای بد شنیدهام. حال متوجه شدم که یک مقاله درباره مقایسه دامهای فیک و حقیقی ضروری است. یک دامیننت غیرواقعی میتواند ویژگیهای مختلفی داشته باشد، از شخص سست، فراموشکار و تازهکاری بیتوجه گرفته تا شخصی که سواستفادههای فردی شدیدی از افراد انجام میدهد.»
اگر ساب هستید و میخواهید بدانید چگونه باید از نکات مهم و پرچمهای قرمز یک دام غیرواقعی را بشناسید، پس حتما مقاله را بخوانید. همچنین این مقاله میتواند به دامیننتهایی که میخواهند از خصیصههای سلطهگرانه نامناسب دوری کرده و اعتماد بردههایشان را بدست آورند نیز مناسب است.
این نوشته در دستهبندی مهارتقرار دارد. در موضوع مهارت به شما هرآنچه که در طول جلسه ارباب و برده لازم دارید تا یاد بگیرید و ماهرتر شوید، آموزش داده میشود. برخی از مقالات این دسته به سبک ترجمه آزاد هستند که ترجمه و در وبلاگ منتشر میشود. از دوست عزیزم ماتیلدا برای ترجمه، سپاسگزارم. اگر شما هم میخواهید در ترجمههای بعدی همراه باشید و یا پیشنهادی برای یادگیری دارید و حتی میتوانید در تصویرسازی به ما کمک کنید، کافیست در صفحه تماس و همکاری پیام بدهید.
این مقاله توسط الساندرا در سپتامبر ۲۰۱۹ در وبلاگ DomSubLiving منتشرو در وبلاگ اونتاشگال به فارسی برگردانده شده است.
نکتهای برای رفع ابهام: این مقاله تنها یک راهنماست و اگر بر اساس غریزه خود به چیزی شک داشتید، میتواند در به نتیجهگیری به شما کمک کند. هرچند که اگر یک دامیننت تنها یکی از این خصایص را داشت لزوما به معنای بد یا فیک بودنش نیست. حتی کاملا آگاهم که سابهای بد زیادی نیز وجود دارند به طوری که بسیاری از این ویژگیها برای آنها نیز صدق میکند. مانند همیشه، در این مقاله هم دامیننتهای زن و هم مرد و البته هم سابمیسیوهای زن و هم مرد مورد بحث هستند.
به بررسی ۹ نشانه مهم در شناخت دامیننتها و اربابهای متظاهر و فیک بپردازیم:
۱. در زندگی شخصی خود سلطهگر نیستند!
از نظر من این بزرگترین نشانه است که آیا یک نفر آمادگی داشتن برده را دارد یا نه. در هر حال اگر شخصی نمیتواند زندگی شخصی خودش را کنترل کند، هرگز توانایی کنترل زندگی شخص دیگری را نخواهد داشت. لازم نیست لزوما مدیرعامل کمپانی شخصی خود یا کریستین گری باشند، اما باید در زندگی حقیقی خود به سطح عالی موفقیت رسیده باشند (بهترین خود و رضایت از آنچه که هستید). یک دامیننت باید اجزای زندگی خودش را کنار یکدیگر حفظ کرده و مسئولیت پذیر باشد. پس از آن است که میتوانند مسئولیت زندگی شخص دیگری را برعهده گیرد.
۲. جدید و تازهکارند
نمیگویم که یک دامیننت خوب ممکن نیست تازهکار باشد، اما بدون شک اگر شخصی در زندگی تجربهای نداشته باشد یا تجربهاش کم باشد، کمی باید دربارهاش محتاط بود. طبق تجربه من اکثر دامیننتهای فیک، تازه وارد بودهاند. آنها گمان میکنند چون دوست دارند مردم را کنترل کنند و دختر یا پسری را میخواهند که هر زمان دلشان خواست با او سکس داشته باشند، دام هستند. اغلب اوقات نیز این افراد دانششان را تنها بر اساس چیزی که در فیلمهای پورن دیدهاند قرار میدهند. در حالی که یک دام واقعی، حتی جدید، این سبک زندگی را به عنوان یک حرکت جدید با مسئولیتهای زیادی که بر عهدهاش است، میبیند.
۳. از اسم حیوانات خانگی استفاده میکند
نمیتوانم بگویم که تا بحال چند بار توسط پسرانی که نمیشناسم «توله» خطاب شدهام. استفاده از اسامی حیوانات خانگی مانند پرنسس، توله سگ و ماده سگ، قبل از آنکه شخصی را بشناسند، تنها یک پرچم قرمز نیست، این بیاحترامی محض است. هنگامی که دامیننتی خودش را ددی یا ارباب میداند و از دیگران توقع دارد تا اینگونه صدایش کنند نیز، همینگونه است. اسم حیوانات تنها هنگامی که شما در رابطهای هستید یا هردو طرف بر سر استفاده از این القاب توافق کردهاید میتوانند گفته شوند. اگر برای گفتنشان شک دارید، ابتدا بپرسید.
۴. آنها چند پارتنری هستند
ورود به روابط چند نفره نیازمند احتیاط، دانش و تجربه زیادی است و نباید ساده گرفته شود. متاسفانه بسیاری از دامها این موضوع را که آنها میخواهند بیش از یک ساب داشته باشند از همان ابتدا مطرح میکنند. آنها ممکن است از این سبک زندگی به عنوان عذری برای خوابیدن با افراد متعدد استفاده کنند. اینگونه افراد اغلب این عبارات را بهکار میبرند: «من مثل دامیننتهای دیگه نیستم، نیازهایم خیلی زیادند و به بیش از یک ساب برای ارضایشان نیاز دارم.» یک برده هرگز نباید برای قرار گرفتن در یک رابطه چند نفره احساس فشار کند. دام باید قبل از گرفتن برده ای دیگر، مطمئن شود به خوبی توانسته از یک نفر نگهداری کند.
این موضوع برای آن دسته از دامیننتهایی مهم است که به دنبال بهانه تراشی برای فرار از مسئولیت برده و رابطه خود میگردند. یعنی این گروه از دامیننتها به جای لذت دادن به یک یا چند برده به صورت همزمان، به دنبال هیجان زودگذر از هر کسی هستند و سپس انتخاب نفر بعدی. سبک زندگی و رابطه باز یا اوپن رلیشن را با رفتار این مدت دامیننتها اشتباه نگیرید.
۵. آنها به پول یا هدیه نیاز دارند!
این افراد اغلب کلاهبردار یا شخصیت «گربه ماهی» هستند. مثلا، ممکن است واقعا بخواهند به دیدن شما بیایند اما ابتدا برای بلیط هواپیما به پول نیاز دارند. یا مکررا برای ادامه «تربیت» یا بهبود سلطهپذیری از ساب خود پول یا هدیه طلب میکنند. درباره سلطهگری اخلاقی مالی که معمولا پس از دورهای طولانی از اعتماد رخ میدهد صحبت نمیکنم. اما تنها به یاد داشته باشید که این وظیفه دامیننت است که ساب را ساپورت کند و نه برعکس.
سبک رابطههای BDSM و نحوه مراوده احساسی و مالی بسیار متوع هستند. برای مثال شما از وضعیت مالی خیلی خوبی برخوردار هستید و از یک مستر برای ارگاسم نیازهای مازوخیستی خود کمک میگیرید. هدیه دادن پول یا هر چیزی به مستر برای جبران لطف او، کاملا طبیعی، منطقی و عاقلانه است. اما در مقابل اگر یک مستر یا میسترس بدون هیچ رابطهای برای اولین دیدار از شما چنین چیزی طلب کند، بهتر است در انتخاب خود تجدید نظر کنید!
۶. دروغ میگوید و در اعتماد خیانت میکنند
دروغ و خیانت کارهای بچه گانهای بوده و اصلا نشانه شخصی با بلوغ شخصیتی و قابلیت کنترل خود نیست. اگر دامیننت در رابطهای هست و پارتنرش اطلاع ندارد که او شخص دیگری را نیز میبیند، این یک پرچم قرمز بزرگ است. این امر خودخواهی محض است و بسیاری از افراد توجیهش میکنند، چون نیازهایشان را برآورده شده نمیبینند. در حالی که یک دام واقعی بیشتر از آنکه نگران لذت بردن باشد، دغدغه لذت دادن دارد.
ممکن است بگویند که سعی داشتهاند به پارتنشان بگویند خوشحال یا راضی نیستند، اما آیا گفتهاند انقدر ناراحت هستند که دست به خیانت زدهاند؟ یک دام فیک از روبرو شدن با پذیرش مسئولیت اعمالش اجتناب میکند و اعتماد کردن به شخصی که دروغ گفته و خیانت میکند بسیار سخت است. یک دامیننت فیک برای توجیه اشتباهات خود، دروغ میگوید و در اعتماد خیانت میکند.
دقت کنید یک دامیننت واقعی از بیان واقعیت ترسی ندارد. او چیزی را برای از دست دادن نمیبیند و صداقت را سرلوحه رابطه خود قرار میدهد. یک دامیننت واقعی عزت نفس بالایی دارد و از اینکه به پارتنر خود بگوید به دنبال یک اسلیو جدید است، هیچ ترسی ندارد حتی اگر هیچوقت اسلیوی دیگر انتخاب نکند!
۷. اطلاعی از اساس و پایههای BDSM ندارد
بسیاری از دامهای فیک میگویند که تجربه دارند اما زمانی را برای بررسی کلمه امنیت، لیمیتها، ارتباطات و تمرین با برده اختصاص نمیدهند. ممکن است حتی ندانند که هر یک از این عبارات شامل چه چیزهایی میشود. ممکن است خود را اینگونه توجیه کنند و بگویند از آنجایی که تجربه دارند، خودشان میدانند دارند چه کار میکنند و نیازی به لیمیت و کلمه امنیت نیست! این موضوع کاملا برخلاف پایههای BDSM است که در آن همه چیز باید «امن، عاقلانه، براساس رضایت طرفین» باشد. در هر رابطه جدیدی حداقل باید گفتگویی پیرامون پایههای رابطه باشد و ساب حق گفتن هر چیزی را دارد.
۸. تنها روی سکس تمرکز دارد
احتمالا این رایجترین پرچم قرمز باشد. یک دام فیک تنها مشتاق سکس به نظر میرسد یا اغلب به فعالیتهای سکسی میپردازد. آنها ممکن است از همان ابتدا که ساب را میپذیرند درخواست برهنگی یا وظایف سکسی برای ارضای خود داشته باشند. منظورم این نیست که اگر یک رابطه BDSM فقط در سکس هست یا اگر زوجی تنها در تخت خواب رابطه دام/ساب دارند، اشتباه است. اما اگر بردهای درخواست چیز ادامه داری بیشتری از یک رابطه جنسی داشته باشد، آن وقت است که همه چیز باید از نو ارزیابی شود. نشانه هشدار دهنده دیگری که نشان میدهد دام تنها به دنبال دریافت خدمات جنسی خود و ارضا شدن است، ندادن افترکر یا دادن افترکری اندک به ساب است.
این اتفاق حتی در روابط وانیلی نیز ممکن است رخ دهد و نشانهای از تجاوز است. این که دامیننت ساب را از خانواده و دوستانش دور نگه دارد یا به او بگوید اگر کاری را انجام ندهد ساب واقعی نیست، یک دستکاری خطرناک است. همچنین ساب هرگز نباید برای استفاده از کلمه امنیتش ترسانده شده و دیسیپلین و تنبیهات هرگز نباید در حالت عصبانیت خارج از کنترل انجام شوند.
یکی از روشهای ایجاد ترس، استفاده از اسکرینشات، عکس و موارد این چنینی برای نگهداری سابمیسیو در رابطه است. به بهانه پخش و انتشار تصاویر یا صحبت با خانواده و چنین تهدیدهایی، به اسلیو دقیقا تجاوز میکنند! این رابطه قرار است بر پایه لذت و به دنبال رسیدن به آرامش باشد. چنین دامیننتهایی بدون شک متجاوز هستند.
سایر اشتباهات رایج سلطهگری
نشانههای هشداردهنده دیگری برای این که شخصی دام بد یا فیک است وجود دارد، مانند:
ارتباط و گفتوگو را متوقف میکنند یا بدون هیچ توضیحی خود را کنار میکشند.
از ساب به عنوان خدمتکارشان استفاده میکنند و اینگونه مجبور نیستند خود کارهایشان را انجام دهند. (ساب مادر شما نیست.)
همیشه به این موضوع که «تجربه دارند» اشاره میکنند (احتمالا سعی دارند خود را بهتر از چیزی که در حقیقت هستند نشان دهند.)
سادیسم شدید دارند و جلسات را خیلی طولانی پیش میبرند.
عکس کیرشان را سریع میفرستند!
چگونه یک دام فیک را شناسایی کنیم؟
آسانترین راه برای شناسایی یک دامیننت فیک این است که با آنها صحبت کنید و ببینید طرز تفکرشان چگونه است. یک موضوع خوب برای پرسیدن این است که «دامیننت بودن برای شما چه معنی دارد؟» یا «آموزش شما شامل چه چیزهایی میشود؟» کار دیگری که یک ساب میتواند انجام دهد، درخواست مدارکی از ساب یا سایر اعضای جامعه BDSM است. اگر دام از دادن مدارک خودداری کند یا تنها بگوید ساب قبلیاش «روانی» بود، این پرچم قرمزی است که احتمالا دارد چیزی را پنهان میکند. در جوامع محدودتر مانند ایران، قابلیت انجام این کار بسیار پایین است.
متاسفانه دامهای فیک و بد زیادی در این جامعه وجود دارند، اما خبر خوب این که دامهای واقعی نیز زیادند. امیدوارم بزرگترین چیزی که از این مقاله آموختید استفاده از غرایض و اعتماد به درک و بینش خود باشد. سابمیسیوها، لطفا نشانههای هشدار دهنده را به یاد داشته باشید، بهشان توجه کنید و هرگز از صحبت کردن نترسید. شما مجبور به کنار آمدن نیستید، چنین فردی شایستگی شما را ندارد و دامیننتها، بدانید که بودن در این نقش یک مسئولیت عظیم است و متعهد شوید که برای اشخاص دیگر مثال خوبی در جامعه باشید.
تجربه بهترین کلید برای مهارت است. پیشنهاد میکنم حتی اگر تجربه ندارید این را صادقانه بیان کنید. صداقت باعث ایجاد اعتماد و رشد میشود. همه ما یک روزی ویرجین بودهایم!
من از پیام بازی سکسی خوشم میآید. در واقع فکر کنم از شنیدن توصیف کارهایی که دوست دارم شخصی در واقعیت با من انجام دهد لذت میبرم. انتظار سکسی است! اما هنگامی که زمان گفتن حرفهای سکسی میرسد، زبانم کاملا قفل میشود، یا بهتر است بگویم انگشتانم. بنابراین طی سالها بیشتر با کسانی صحبت کردهام که انگشتانم را باز کرده و مکالمه را راحتتر میکنند.
موضوع سکس، چت با نگاه به این واقعیت ساخته شد که در حال حاضر بخش بزرگی از زندگی ما به خصوص شروع رابطه و حتی درخواست سکس با اینترنت همراه است! سکس، چت به آموزش این مهارتها و شرح بیشتر یادگیری رابطه از فضای مجازی و اینترنت میپردازید. این مقاله به سبک ترجمه آزاد در وبلاگ منتشر میشود. نوشتههای ترجمه آزاد با هدف بیان واقعیتها از منابع معتبر ترجمه شدهاند. از دوست عزیزم ماتیلدا برای ترجمه، سپاسگزارم. اگر شما هم میخواهید در ترجمههای بعدی همراه باشید و یا پیشنهادی برای یادیگری دارید و حتی میتوانید در تصویرسازی به ما کمک کنید، کافیست در صفحه تماس و همکاری پیام بدهید.
این مقاله آوریل ۲۰۲۰ توسط سوزانا ویس در وبسایت معروف Bustle منتشر و در وبلاگ اونتاشگال به فارسی برگردانده شده است.
اگر برای آغاز یک گفت و گوی سکسی نگران هستید، کیتلین وی.نیل، سکسولوژیست، به ما میگوید که حرف زدن کلید رابطه است. برای مثال، برخی افراد هنگام سکس چت عصبی میشوند چون نمیدانند چه باید بگویند. اگر نگرانی مشابه برای شما هم وجود دارد، صادق باشید و اجازه دهید پارتنرتان بداند. نیل میگوید: «شاید آنها بخواهند رهبری و سلطه را بر عهده بگیرند تا به شما اطمینان دهند که چقدر جذاب هستید یا شاید ایدههای شیطنت آمیزی داشته باشند و به شما القا کنند میتوانید این کار را انجام دهید.»
اگر دوست دارید با پارتنرتان سکس چت داشته باشید، نشان دادن این فهرست به او نیز میتواند کمک کننده باشد. برخی افراد به این علت که میترسند نتوانند خوب پیش روند، نسبت به سکس چت بی میل هستند و در این شرایط دادن کمی قوت قلب میتواند کمک کننده باشد.
نیازی به گفتن نیست اما شما این نوع از پیامها را تنها باید برای شخصی بفرستید که رابطه شما با او به ثبات رسیده است و میدانید که از این حرفها لذت میبرد. نیل میگوید: «شما نمیخواهید تنها برای فهمیدن این که آنها در موقعیت ذهنی مناسب برای این موضوع نیستند دست به این کار بزنید – این کار ممکن است یک ترن آف بزرگ باشد!» مطمئن شوید که موقعیت را به خوبی سنجیدهاید و طرف مقابلتان در حالت روانی مناسب و در دسترسی برای این کار قرار دارد. اگر مطمئن نیستید سعی کنید قبل از به زور شروع کردن صحبت، نظر پارتنرتان را بپرسید.
به دلیل اهمیت این موضوع، در ادامه عباراتی را آورده ایم که اگر نمی دانید چگونه مکالمه را شروع کنید، کمک میکند.
اخیرا فکرهای سکسی زیادی دربارهات داشتم، دوست داری بشنوی؟
اگر مطمئن نیستید که طرف مقابلتان نیز مانند شما به این موضوع تمایل دارد یا نه، این سوال شروع خوبی است.
یه فکرایی برای کارای شیطنت آمیز باهات داشتم
نوع متفاوتی از سوال بالا که جواب «خب چه چیزایی؟» رو به دنبال داره.
خیلی وقته که دستت رو روی بدنم و توی شرتم حس نکردم.
همه آدمها دلتنگی دیگران را دوست دارند، حتی اگر صبح همان روز یکدیگر را دیدهاید.
آخرین باری که به خودت دست زدی کی بود؟
ذهنهای پرسشگر میخواهند بدانند.
وقتی داشتم فکر میکردم سکس با تو چه مزهای داره به خودم دست زدم و بیشتر مالیدم!
این جمله دو تصویر خوب برای فکر کردن به آن ارائه میدهد.
میخواهم کاری کنم که حس خیلی خوبی داشته باشی.
کیه که نخواد!؟
اگر الان اینجا بودی با من چیکار میکردی؟
او را وادار کنید بخشی از کار را بر عهده بگیرد.
دیشب جات کنارم توی تخت خیلی خالی بود.
بعد از این، مکالمه به اون سمت پیش میره که اگه کنارت بودم چیکار میکردی.
نمیتونم از خیره شدن به عکسات به خصوص اون سکسیا دست بکشم.
این جمله میتونه از چیزی که فکرش رو میکنید هم سکسیتر باشه.
دارم از شدت حشر و داغی اینجا میمیرم.
از پذیرفتن و گفتنش خجالت نکشید.
میدونی اخیرا دوست داشتم چه کارایی تو تخت خواب انجام بدیم؟
فواید این سوال تا مدتها طی سکس چت باقی میمونه.
دوست داری سری بعد که همدیگرو دیدیم چه کارایی تو تخت انجام بدی؟
اجازه بدید او هم پیشنهادی بدهد.
دوست دارم بدونم چجوری به خودت دست میزنی و با خودت چیکار میکنی.
این موضوع تصویر هاتی در ذهن شما ایجاد میکند و به شما میآموزد چگونه به پارتنرتان لذت دهید.
یکی از این موارد را امشب امتحان کنید و پس از آن گوشی شما خودش ادامه کار را تعیین میکنه! این موارد رو برای زوجهایی که حس میکنن سکسشون کمرنگ شده خیلی بیشتر پیشنهاد میکنم.
اونتاشگال . اردیبهشت ۱۳۹۹
نوشتههای روزمره، خاطرات و مطالب بیشتر از اونتاشگال را در شبکههای اجتماعی دنبال کنید
این مقاله سرآغاز صحبت بیشتر در مورد انواع روابط و سبکزندگیهای جنسی در دنیای امروز است. همانقدر که انجام روابط گروهی و چند نفره برای بعضی افراد میتواند کاملا سمی باشد، برای عدهای دیگر شیرین و آرامش بخش است. شما در اینجا مصاحبه با خانم کیتن پ را مطالعه میکنید.
ترجمه آزاد مجموعه مقالههایی در زمینه آموزش رابطه، شخصیت شناسی BDSM و سبک زندگی است که ترجمه و در وبلاگ منتشر میشود. این نوشتهها با هدف بیان واقعیتها، دسترسی به منابع معتبر و درک بهتر گرایش سادومازوخیسم، از منابع معتبر ترجمه شدهاند. از دوست عزیزم ماتیلدا برای ترجمه، سپاسگزارم. اگر شما هم میخواهید در ترجمههای بعدی همراه باشید و یا پیشنهادی برای یادیگری دارید و حتی میتوانید در تصویرسازی به ما کمک کنید، کافیست در صفحه تماس و همکاری پیام بدهید.
این مقالهدر وبسایت Killing Kittensدر اکتبر ۲۰۱۸ منتشر و در وبلاگ اونتاشگال به فارسی برگردانده شده است.
در این مقاله از کیتن پ میآموزیم که چگونه دعوت از زنان دیگر برای ورود به صمیمیترین جنبههای زندگیاش، باعث بهبود زندگی جنسی وی و مستحکمتر شدن ازدواجش گشته است.
طی ماههای گذشته، آموختم که تقسیم شوهرم با زنان دیگر ما را قویتر میکند. ممکن است این موضوع کاملا متناقض به نظر برسد ولی برخلاف نظرات عجیب دوستان، ازدواج ما به شکلی حقیقی هیچ مشکلی ندارد.
ما شخصیتهای معاشرتپذیر هستیم و به عنوان ذاتی نمایشی، همواره مشتاق لمس شدن بوده و با احساساتمان پیش رفتهایم. به همین دلیل گشودن زندگی جنسیمان به روی دیگران احساسی کاملا شبیه به یک پیشرفت طبیعی دارد.
من هرگز شخص حسودی نبودم و با اکثر دوستان خانم مشکلی نداشتم. ایده آزاد بودن برای رابطه با سایر زنان در حالی که همسرم هم باشد به عنوان کیتن بایسکشوالی اوپن، فکری وسوسه کننده بود. شاید غیرعادی باشد اما متقاعد کردن همسرم کار سخت تری بود!
ما، حداقل نسبت به نسل خودمان، خیلی زود ازدواج کردیم و اگر بخواهم صادق باشم، مشکل اصلی ما در زندگی سکس بود. متوجه شدیم که سکس دارد به کاری طاقت فرسا و از سر وظیفه تبدیل میشود و هرگاه که میخواستیم درباره فانتزیها و کینک صحبت کنیم، هردو خیلی خسته، مشغول و بی حوصلهتر از آن بودیم که مشتاق این کار باشیم.
یک موضوع حساس
حل کردن این مسئله از حساسیت بالایی برخوردار بود، خصوصا که میل جنسی من از همسرم بالاتر بوده و خیلی سعی کردم برای وی توضیح دهم که میل من به بازی با دیگران هرگز ریشهای در انجام اشتباه کاری از سمت او ندارد. «چگونه همسرتان را به اشتراک بگذارید» فکر خوبی برای رشد دادن است. این موضوع که من هرگز برای بیان خواستههایم خجالتی نبودم و همیشه عقیده داشتم سکس از روز اول رابطه موضوعی عادی در میان مکالمات زوجهاست برای انجام این کار کمک زیادی میکند. از نظر من کمبود فهم سکس و در نتیجه عدم رضایت جنسی افراد در رابطه یکی از دلایل اصلی شکست روابط است.
از زمانی که زن دیگری را به تخت خواب (و مبل و حمام و جاهای دیگر) خود وارد کردیم و همسرم را تقسیم کردهام، نه تنها زندگی جنسیمان جانی دوباره یافته، بلکه مکالمات ما نیز عمیقتر گشته، تعریف و تمجید روزمره ما از یکدیگر جذابتر شده و تمرکزمان بر وظایف و کارمان نیز بهبود یافته است.
فکر میکنم من به شدت خوش شانس هستم که همدم فوق العادهام را در زندگی پیدا کردهام، پس چرا باید تنها برای خود او را نگه دارم؟ هنوز همسرم را با دوست نزدیکی تقسیم نکردهام اما این چیزی نیست که برایش قانون یا محدودیتی داشته باشم.
شاید رگههای پنهانی از تمایل هیزی و چشم چرانی داشته باشم، اما کشف محبوب من از قدیم این بوده است که دوست دارم همسرم را با زنان دیگر ببینم. کلمه خاصی برای تماشا کردن مرد مورد علاقهتان در حال نجوا کردن در گوش زنی دیگر، سفت بغل کردنش، با درد تحریک کردنش و خیره شدن به چشمانش نیز وجود دارد. یا دستور گرفتن برای بستن او در تخت خواب، کشیدن موهایش همانگونه که همسرتان میگوید، آرام کردن گریههایش با بوسههای مهربانانه…
و چه چیزی میتواند بهتر از بیهوش شدن در تخت در حالت منگی پس از ارگاسم با پاهایی در هم گره خورده و دستانی بیحال و متعجب از دهانهای خسته لرزان، روی یکدیگر باشد؟
هرچه بیشتر اینگونه رابطه را تجربه میکنیم، عشق و کششمان به یکدیگر به شکل نمایی افزایش مییابد؛ دیگر هر دوی ما در سکس به تنهایی برای دیگری کافی نیستیم. سکس چیز فوق العاده ایست و مطمئنا هرچه افراد دخیل در آن بیشتر شوند فوق العادهتر نیز میشود. اعتماد ما به یکدیگر هرگز دچار تزلزل نشده و سوال مطرح نشدهای میانمان وجود ندارد. ما با توانایی در اشتراک امنیت رابطه را با مشتعل کردن جرقه لاس زدن و هیجانی که مشابه آن تنها در قرار و بوسه اول میتواند رخ دهد، بهترین جهان دونفره خود را داریم.
باور دارم وقتی چیزی برای از دست دادن نداشته باشید، با تمام وجود و خالصانه در یک رابطه اعلام حضور میکنید و میمانید!
اونتاشگال . اردیبهشت ۱۳۹۹
نوشتههای روزمره، خاطرات و مطالب بیشتر از اونتاشگال را در شبکههای اجتماعی دنبال کنید
سارا بوچر میگوید: ما با دستبندهای نرم و قلاده تحریک میشویم، اما چه چیزی در تسلیم کردن خودمان به یک مرد هست که ما را تا این اندازه تحریک میکند؟ برخلاف تصور رایج فمینیستی، بسیاری از زنها، از جمله خودم، قدرت خاصی در تسلیم شدن مییابیم که بسیار اغوا کننده و شیرین است.
ترجمه آزاد مجموعه مقالههایی در زمینه آموزش رابطه، شخصیت شناسی BDSM و سبک زندگی است که ترجمه و در وبلاگ منتشر میشود. این نوشتهها با هدف بیان واقعیتها، دسترسی به منابع معتبر و درک بهتر گرایش سادومازوخیسم، از منابع معتبر ترجمه شدهاند. از دوست عزیزم جزیرهبرای ترجمه، سپاسگزارم. اگر شما هم میخواهید در ترجمههای بعدی همراه باشید و یا پیشنهادی برای یادیگری دارید و حتی میتوانید در تصویرسازی به ما کمک کنید، کافیست در صفحه تماس و همکاری پیام بدهید.
این مقالهتوسط سارا بوچر در مجله Killing Kittensدر فوریه ۲۰۱۸ منتشر و در وبلاگ اونتاشگال به فارسی برگردانده شده است.
«افراد همیشه از درد به لذت میرسند» این سخن از مارکی دو ساد است که احتمالا بحثهای زیادی نیز به دنبال داشته، اما قرنهاست که زنان و مردان بانداژ، سلطهگری، سادیسم و مازوخیسم را امتحان میکنند؛ و سوالی که امروز با آن مواجه هستیم این است که: آیا BDSM باعث سرکوب تمایلات جنسی زنان میشود یا به آن قدرت میبخشد؟
تصاویر بسیار زیادی که اغلب بحث برانگیز نیز هستند از این نوع روابط در فرهنگ عامه به صورت نامحسوس یا آشکار، همانند Fifty Shades of Gray، وجود داشته است که جامعه BDSM را به خوبی نشان نمیدهند. من به عنوان یک سلطهپذیر وظیفه خودم میدانم که از جامعه BDSM دفاع کنم و برای روشن کردن این مسئله تلاش کنم که «چرا و چگونه یک زن سلطهپذیر بودن، چیز زیباییست»،
گرچه او در مقابل شما زانو میزند، اما هرگز ارزش او از شما کمتر نخواهد بود…
در وهله اول، اعتماد بین سلطهگر و سلطهپذیر آنچنان باور نکردنیست، که وقتی سلطهپذیر خودش را تماما تسلیم او میکند، این تجربه فراتر از یک تجربه جسمی میشود. اصالت وجودی سلطهپذیر از بین میرود و هیچ چیزی جز حرکت بعدی سلطهگر یا دستور بعدی او اهمیتی ندارد. شما روی صدای او و لمس او تمرکز میکنید، نفستان به شماره میفتد و تنها واژگانی که در آن لحظه میدانید: «چشم آقا» است.
برای چند لحظه شلاق و زنجیرها را فراموش میکنید و دلیل آن، سرسپردگی زیادی است که از نفوذ سلطهگر در ذهن و روان شما، ناشی میشود. وقتی شما در ذهن سلطهپذیر خود نفوذ میکنید، در واقع او را تصاحب میکنید و صاحب واقعی او میشوید؛ زیرا این شما هستید که میدانید چه چیزی او را عصبی میکند و با عمیقترین ترسهای او ومازوخیسمیترین فانتزیهای او آشنا هستید و شما تنها کسی هستید که میتوانید خیالات او را به واقعیت تبدیل کنید. راحت به نظر نمیاد، مگه نه؟
من همیشه در پاسخ به این سوال که «چرا درد را دوست داری؟» ، میگویم: «ارباب و برده چیزی فراتر از یک رابطه جنسی خشن است». BDSM یک مبادله جسمی و روانی است که به من، به عنوان یک زن سلطهپذیر و کسی که بسیار جاه طلب هم هست، اجازه میدهد تا همه چیز را رها کنم و به اربابم این اجازه را بدهم تا کاملا بر لذت من کنترل داشته باشد. این که من درد را دوست دارم کاملا درست است، اما برای لذت بردن از درد لازم است یک ارتباط و درک روشن از طرفین وجود داشته باشد و این درد نیز حاصل یک روش ایمن و عاقلانه باشد. برای به وجود آمدن یک درک درست از طرفین، سه مؤلفه اصلی وجود دارد: توافق بر سر کلمه امن، صحبت در مورد انواع محدودیتها، و توجه و مراقبت در مرحله آخر.
من نمیتوانم به قدر کافی بر اصولی تاکید کنم که یک رابطه BDSM بر پایه آنها بنا شده است. نقش سلطهگر مراقبت از سلطهپذیر و تربیت و راهنمایی او و کمک به او برای رسیدن به پتانسیل کافی برای لذت دو طرف است.
«جنده و هرزه»، لفظی برای ابراز علاقه
برخی ممکن است تعجب کنند که چگونه برخی از اعمال شکنجه و تحقیر باعث میشود که زن احساس قدرت کند؛ و پاسخ من این است: یک سلطهپذیر، فاحشه هر کسی نیست، او تنها فاحشه دامیننت خود است و این رایجترین تصور غلط در مورد دخترانی است که به تحت سلطه در آمدن علاقه دارند. در حقیقت، در جهانی که زنان اغلب وانمود میکنند که به ارگاسم میرسند، همه ما باید به چیزی توجه کنیم که برده بودن اساسا به آن مربوط میشود: به جهانی وارد شوید که پر از لذت است، لذتهایی که حتی از وجودشان نیز خبر نداشتهاید. زنان سلطهپذیر به طرز عجیبی از نظر جنسی اعتماد به نفس دارند، و من نیز به عنوان یکی از این زنان، در مورد تمایلات و علایقم صادق و مصمم هستم و به کمتر از آن نیز راضی نمیشوم. بنابراین، اطاعت و تسلیم من به طور طنزگونهای از یک سلطهگری ناشی میشود، و من اجازه نمیدهم که هرکسی به آن دست پیدا کند. در اتاق خواب و بین من و او، من فاحشه کوچک او هستم، اما همزمان پرنسس او نیز هستم. بعد از تمام شکنجهها و تحقیرها، احساس امنیت و آرامش میکنم. این همان جنبه زیبایی از BDSM است که بسیاری از مردم آن را نمیبینند و درک نمیکنند.
بنابراین خانمها، اگر فکر میکنید که قرار گرفتن در این جایگاه، شما را تحریک میکند، با آغوش باز آن را بپذیرید و تصاحبش کنید. مردی را برای خود به دست آورید که به نیازهای شما گوش میدهد و آنها را برآورده میسازد، کسی که نگرانیهای شما را میشنود و شما را آرام میکند، کسی که محدودیتهای شما را کشف میکند و آنها را بدون هیچ خطری کم میکند. اگر به قدری خوش شانس هستید که کسی را در زندگیتان دارید که به قدر کافی قدرتمند است و میتواند نیاز شما را برای تسلیم شدن برطرف کند، چشمانتان را روی همه چیز ببندید و بدون نگاه کردن به گذشته، ادامه دهید. به شما قول میدهم که لذت و درد را طوری تجربه کنید که حتی فکرش را هم نمیکردید، و مثل یک دختر خوب برای درد و لذت بیشتر التماس کنید.
برای کسانی که به هیچ عنوان نمیخواهند این رابطه را درک کنند و با برچسب زدن قضاوت میکنند، یک بیت حافظ را بهترین پاسخ میدانم: تا نگردی آشنا زین پرده رمزی نشنوی / گوش نامحرم نباشد جای پیغام سروش
اونتاشگال . اردیبهشت ۱۳۹۹
نوشتههای روزمره، خاطرات و مطالب بیشتر از اونتاشگال را در شبکههای اجتماعی دنبال کنید