به عنوان یک شخص وانیلا چگونه میتوانیم با فتیشهای پارتنرمان کنار آمده و از آن لذت ببریم؟
خانم رز استوکس: در میانه دهه سوم زندگی، من و پارتنر قبلیام برای اولین بار با این موضوع مواجه شدیم. او ساعتی از کولهاش درآورد و درخواست کرد در صورت امکان هنگام سکس آن را ببندم. من کمی جا خوردم ولی گفتم «حتما!» به هر حال در آن لحظه شهوتیتر از آن بودم که بخواهم دربارهاش زیاد فکر کنم. اما کنجکاو بودم و در انتها از او علت را جویا شدم و او گفت که فتیش ساعت دارد!
مقالهای که مطالعه میکنید در دستهبندی سبک زندگی ارباب و برده قرار دارد و در وبسایت erikalust انتشار یافته است. ترجمه توسط ماتیلداصورت گرفته است و در وبلاگ اونتاشگال منتشر میگردد.
رز استوکس: میتوانم بگویم که در آن روزها من کاملا وانیلا بودم. خیلی پرتتر از آن که حتی چیزی درباره تمایلات جنسی خود بدانم. همزمان، مثل خیلی از افراد دیگر و خصوصا زنان، اعتماد به نفس بیان خواستهها و محدودیتهایم به پارتنرم را نداشتم. لذا نمیخواستم او را ناراحت کنم یا کاری کنم که به خاطر فتیش خود خجالت بکشد، برای همین هم سعی کردم خیلی کول به نظر برسم و خیلی در این باره سوال نکنم، ضمن این که او به خودی خود شرم زیادی بابت فتیشهایش داشت و نمیخواستم در این مورد با او بحث کنم، پس بیخیال شدم.
این سکوت توافقی هنگامی سخت شد که متوجه شدم پارتنرم هنگام سکس، بجای خودم به ساعتم توجه میکند. گاهی میخواستم چیزهای دیگری را امتحان کنم، اما خیلی سریع، ساعت به بخشی از زندگی جنسی ما تبدیل شد. من هر روز درباره اتفاقی که در اتاق خوابمان در جریان بود گیجتر میشدم و جایی را نداشتم که درباره احساساتم صحبت کنم، به همین دلیل با هربار سکس بر احساسات و سوالات حل نشدهام اضافه میشد. من این مشکل را شخصی میدانستم و از طرفی سعی میکردم انکارش کنم. دائما با خود فکر میکردم که آیا من به تنهایی برای او کافی نیستم؟ چرا او مرا بدون ساعت جذاب نمیداند؟
به شکل غافلگیرانه ای، آن رابطه به سرانجام نرسید. اما من از آن زمان تا حالا چیزهای زیادی آموختم. در آن زمان یک اقبال عمومی از طریق رسانهها برای پذیرش کینک و فتیشها به وجود آمده بود. فتیشها و تمایلات جنسی خاص در همه ما به عنوان انسان، بسیار رایج است. شاید برایتان سوال باشد که در چه حد رایج؟ و باید بگویم بر اساس مطالعهای توسط ژورنال تحقیقات جنسی درسال ۲۰۱۶، حدود ۴۵٪ افراد، با اندکی اختلاف میان جامعه زنان مردان، گفتند که فتیشهایی دارند. چیزهایی که آموختم بر من عیان کرد که احساسی که در تمام آن سالها داشته نتیجه نوعی پیشداوری، خودسانسوری و ترس از قضاوت شدن بود.
با این حال منطقی است که اگر شما وانیلا هستید و هیچ تجربه خاصی ندارید که با استناد به آن بتوانید کینک یا فتیشهای پارتنر خود را درک کنید، همه چیز خیلی ترسناک به نظر برسد. پس آیا کمبود تجربه به این معناست که رابطه شما محکوم به فناست؟ برای کمک به خود جهت هدایت این امیال متفاوت چه میتوانید بکنید؟ و آیا واقعا میتوانید لذت بردن از آن را بیاموزید؟
مربی سرشناس سکس و نویسنده کتاب اشتباهات مزخرف سکس، عشق و زندگی خانم Gigi Engle میگوید: «این که کینک منجر به پایان یک رابطه شود کاملا بستگی دارد به تمایل زوجها برای کاوش در این باب که کینک برای شخصی که از آن لذت میبرد چقدر میتواند لذت بخش باشد.» ادامه میدهد: «فاکتور موثر در این که عدم تطابق فتیشها و فانتریهای یک زوج باعث پیشرفت یا بهم خورن یک رابطه گردد، گفتگو است. اگر کینک برایتان جزئی حذف نشدنی از زندگی است که برای کسب رضایت جنسی به آن نیاز دارید، باید با پارتنر خود درباره آن صحبت کنید.» او با پیشنهاد پیدا کردن یک نقطه مشترک ادامه میدهد: «شاید بتوانید گاهی، و نه همیشه، کینک را در رابطه خود وارد کنید و جا و زمانی برای تمایلات هر دو طرف در نظر بگیرید.»
علاوه بر این، هر دو پارتنر باید بتوانند تمایلات و نیازهای خود را بدون ترس ابراز کنند و اگر این موضوع برای شما چالش زاست، دخالت دادن یک شخص سوم باتجربه برای پیدا کردن مسیر هریک از نیازهای ناهماهنگ میتواند کمک کننده باشد.
«خیلی از افراد وانیلا اگر دنبالش بروند، متوجه میشوند که آنها هم کینکهایی دارند که دربارهاش نمیدانستند. در فرهنگی که سکس در آن منع شده، به ما یاد ندادهاند به دنبال نیمه تاریک تمایلاتمان برویم و این دقیقا در تضاد با کاوش و تجربه است.»
رابطه فرد وانیلا با کینکی
اگر شما وانیلا هستید و در تلاشید که کینک پارتنر خود را درک کنید و آن را بپذیرید، Engle پیشنهاد میکند چیزهایی را تجربه کنید تا بفهمید آیا پارتنر غیرکینکی نیز از از کینک لذت میبرد یا نه. «خیلی از افراد وانیلا متوجه میشوند آنها نیز علایق کینکی دارند که خود از آن بی خبر بودهاند.» او توضیح میدهد:« در این فرهنگ سرکوب کننده سکس، به ما یاد ندادهاند به جستجوی نیمه تاریک تمایلاتمان بپردازیم و این دقیقا در تضاد با کاوش و تجربه است.» البته هر کاوشی نیازمند تعیین محدودیتهایی واضح و رضایتی دوطرفه است تا هردو طرف احساس راحتی و امنیت داشته باشند.
خانم Engle میگوید:« اگر پس از همه اینها متوجه شدید که همچنان به تجربه کینک و فتیش پارتنرتان علاقه ای ندارید، میتوانید شرایطی را فراهم کنید که او بدون شما کینک و علایقش را ارضا کند. این کار میتواند به واسطه یک رابطه پلی گامی و یا ملاقات یک شخص کینکی حرفهای صورت پذیرد.»
«راههای زیادی برای انجام این کار وجود دارد، اما چنین چیزی برای هرکسی مناسب نیست. چنین چیزی نیازمند یک رضایت کامل و شجاعتی برای یافتن راه هایی است که برای هر دو طرف کارآمد باشد.
اگر پس از همه این کارها همچنان اوضاع درست نشده بود، شاید بهتر باشد منطقیتر درباره آینده دونفرهتان بیندیشید و شاید با جدا شدن، نیازهای هر دو طرف بهتر ارضا شده و مورد توجه واقع شوند. «اگر اهمیت کینک بیشتر از کل رابطه دو نفره شما است و تحت هیچ شرایطی نمیتوانید یک نقطه مشترک پیدا کنید، شاید باید درباره ادامه این رابطه بیشتر بیندیشید. این چیز بدی نیست، اما برای بسیاری از افراد کینکی این که به عنوان یک انسان هویت جنسی خود را داشته باشند اهمیت دارد و اگر دیگران آن را نفهمند، میتواند بشدت برایشان چالشزا باشد.»
در انتها، اگر پذیرش و احترام برای کینک و فتیش شما( و وانیلا بودن پارتنر دیگر) وجود دارد، با گفتگوی خوب، رضایت زیاد و تعیین مرز بدون خجالت، میتوانید کاملا باهم جور شوید. این کار ممکن است به کمی راهنمایی نیاز داشته باشد، اما در پایان، همهچیز خوب خواهد بود.
اونتاشگال . بهمن ۱۴۰۲
نوشتههای روزمره، خاطرات و مطالب بیشتر از اونتاشگال را در شبکههای اجتماعی دنبال کنید
به مناسبت سومین سال تولد وبلاگ اونتاشگال، مقاله تخصصی معرفی BDSM و تفاوت آن با تجاوز نوشته شد. تلاش میکنیم به بسیاری از سوالات شما در مورد این نوع علاقه یا گرایش پاسخ دهیم.
رابطه ارباب و برده یا BDSM که ما تلاش میکنیم به عنوان گرایش سادومازوخیست آن را بیشتر بنامیم، امروزه بیشتر از قبل شناخته میشود. مساله اصلی کج فهمی در مورد آن و برابر دانستن این رابطه با تجاوز است. تجاوز به عنوان یک عمل خلاف اخلاق در تمامی کشورها محکوم شده است و مجازاتی برای آن در نظر گرفته شده و در هر سرزمینی دارای طیف متفاوتی از معنا است. اما چرا با وجود خشونت، تحقیر، خشم، درد، یک سکس به شیوه BDSM تجاوز تعریف نمیشود و چگونه یک سکس ارباب و بردهای میتواند تجاوز شناخته شود؟
از ریشه و دلایل و فلسفه این شعار به خوبی آشنایی دارید، اما چرا یک وبلاگ که در زمینه سادومازیست فعالیت میکند و از نگاه عمومی اساس آن تحقیر طرف مقابل و نابودی شخصیت مقابل است، باید از چنین شعاری حمایت کند و آن را سرلوحه خود قرار دهد؟
در واقع تفاوت اصلی رابطه سادومازوخیستی با تجاوز در همینجاست. شما وقتی به شعار زن، زندگی، آزادی باور داشته باشید، میدانید که به دنبال برابری حقوق بین زن و مرد هستید، برای حق زندگی بین هر دو جنسیت تلاش میکنید و آزادی را حق هر نوع جنسیتی میدانید. این پایه و اساس یک فلسفه فکری مترقی است که در عین آزادی میخواهد آدمی به کمال برسد.
نکته مهم در BDSM همین انتخاب شیوه رسیدن است. شما در نقش سابمیسیو یا دامیننت، یا به زبان سادهتر، برده و ارباب، انتخاب میکنید که تحت کنترل پارتنر باشید یا پارتنر خود را کنترل کنید. کسی که به این شعار باور ندارد، تلاشی برای حفظ کرامت فرد مقابل نمیکند و به دنبال احقاق حق آزادی برای او نیست چرا که آزادی یک حق طبیعی است و توسط کسی به شما داده نمیشود و باید وجود داشته باشد.
مانیفست و ساختار ذهنی اونتاشگال، دقیقا در شعار «زن، زندگی، آزادی» نه یک شعار کم نه یک شعار بیش، نهفته است.
آیا خشونت جنسی در قالب تجاوز، برای انسان طبیعی است؟
بسیاری از مردم معتقد اند که مردان ذاتا شکارچیان جنسی هستند، اما اینطور نیست و تجاوز جنسی تنها بازتابی از آنچه تکامل مردان را به انجام آن سوق داده است، نیست. هیچوقت معلوم نشده است که خشونت جنسی ریشه ژنتیکی دارد و تحقیقات صورت گرفته در مورد اینکه آیا مردان پرخاشگر جنسی در ایجاد و تولید فرزند بهتر عمل میکنند، بی نتیجه ماند.
در عوض، محققان اکنون تمایل به خشونت جنسی را ترکیبی پیچیده از عوامل بیولوژیکی (برای مثال مردان عموما قویتر هستند)، امنیت اجتماعی متجاوز، باورهای اجتماعی و فرهنگی میدانند.
آزار جنسی چقدر رایج است؟
خشونت جنسی بسیار رایج است: طبق گفته مؤسسه ملی بهداشت، یک سوم زنان آمریکایی و یک چهارم مردان، در طول زندگی خود خشونت جنسی را تجربه می کنند و حدود 6٪ از زنان در هر سال مورد تجاوز قرار می گیرند.
اگرچه محققان معتقد اند که بسیاری از افراد هیچگاه مورد آزار قرار گرفتن خود را گزارش نکرده اند، مخصوصا در حدود ۶۰٪موارد تجاوز جنسی، تا حدی به این دلیل که حداقل نیمی از تجاوزها توسط پارتنرها انجام میشود.
در ۸۰٪ از حوادث آزار جنسی، بازمانده، متجاوزگر خود را می شناسد. در بیشتر موارد، تفاوتی در پویایی قدرت بین مجرم و قربانی وجود دارد، چه در یک خانواده، یک محل کار یا یک جامعه.
تحقیقات در مورد طرز تفکر تجاوزگران و سایر مجرمان جنسی مرد نشان می دهد که آنها به «شرح بیان جنسی» خاصی پایبند هستند که برای مثال به آنها می گوید: (وقتی یک زن نه می گوید، واقعاً منظورش بله است!).
یک سوم از این مردان قربانیان خود را سرزنش میکنند، مثلا به خاطر نوشیدن بیش از حد مشروبات الکلی یا نه نگفتن کافی، رفتار بد زنان با مردان و اینکه آنها (تجاوزگران) به دلیل انگیزههای بیولوژیکی خود مسئول اعمال خود نیستند. یعنی عمل تجاوز را غیرارادی معرفی میکنند!
اثرات روانی سو استفاده جنسی چیست؟
غلبه بر تجاوز جنسی و اثرات روانی آن یک چالش عمیق است. قربانیان ممکن است افسردگی، اضطراب و استرس پس از سانحه را تجربه کنند که باعث می شود آن ضربه را دوباره زنده کنند و دوباره احساسات منفی را تجربه کنند.
مطالعات نشان دادهاند که به طور متوسط، قربانیان سو استفاده جنسی حداقل هفت علامت شناخته شده PTSD را داشتهاند و یک سوم زنان قربانی تجاوز گزارش دادهاند که به خودکشی فکر کردهاند. این اثرات می تواند تحصیلات یا شغل قربانیان و همچنین روابط آنها با خانواده و دوستان را از مسیر خود خارج کند.
نشانههای مورد سو استفاده جنسی قرار گرفتن کودکان چیست؟
سو استفاده جنسی از کودکان یک رویداد گسترده است، اما در عین حال به طور وسیعی توسط قربانیان گزارش نشده است.
نوجوانانی که آزار جنسی را تجربه کردهاند، بیشتر احساس خستگی و استرس در مورد تکالیف مدرسه دارند، بیشتر سیگار میکشند، مشکلات خواب بیشتری دارند، تصورشان از خود مخدوش است و دیگر دانشآموزان آنها را نمیپذیرند. آنها همچنین بیش از دیگران احتمال دارد خودزنی یا اقدام به خودکشی کنند.
آیا صرفا مردان تجاوز میکنند؟
خیر، تجاوز جنسی یا سو استفاده جنسی توسط زنان از مردان هم وجود دارد. تقریبا یک چهارم مردان خشونت جنسی را تجربه میکنند که نیمی از آن توسط زنان صورت میگیرد. در جوامع بشری پذیرفتن اینکه یک مرد تمایلی به رابطه یا سکس نداشته باشد چندان تعریف شده نیست. به همین دلیل به احساسات آنها و یا نه گفتنشان بسیار توجه نمیشود. در مقاله «مردان زیر فشار رخت خواب» به این موضوع بیشتر پرداخته شده است.
در مقالات بسیار زیادی به این موضوع پرداخته شد. واقعیت این است که هیچ دلیل مشخصی برای پاسخ به این سوال وجود ندارد.
پس از این که دانشمندان شروع به پژوهش در این زمینه کردند، اولین سورپرایز برایشان این بود که BDSM میتواند غیرجنسی باشد. این بدین معنی نیست که این نوع از رابطه عموما شامل سکس نمیشود، اما تمایل به بازی درد – و در واقع سلطه گری و سلطه پذیری – لزوما برای تحریک جنسی نیست. بر اساس مطالعهای که در سال ۲۰۱۴ انجام شده، طرفداران BDSM اغلب به همان دلیلی به این «سبک زندگی» علاقه دارند که سایر مردم فلفل تند میخورند، سوار ترن هوایی میشوند و یا کوهنوردی میکنند.
به گفته دکتر روی بامیستر، از دانشگاه کیس وسترن، سوال «چرا برخی مازوخیسم را بر کوه نوردی ترجیح میدهند» قابل مقایسه است با این سوال که «چرا برخی مردم چتربازی را بر کوه نوردی ترجیح میدهند». تصادفات عادت، فرصت و ارتباطات ممکن است نقش غیر مهم کلیدی بازی کند.
اخیرا مطالعه دیگری در زمینه BDSM به مقایسه فیزیولوژی و روان علاقهمندان به این سبک و کسانی که فعالیاتهای دردناک اما غیرجنسی نظیر راه رفتن روی آتش، یا پیرسینگهای شدید بدنی انجام میدهند پرداخته و به تشابهات واضحی نیز دست یافته است: «طبق یافتههای ما صحنههای BDSM و فعالیتهای شدید هردو مسیرهای متفاوتی هستند برای دستیابی به حالی یکسان. در واقع راههای گوناگون به مقصدی یکسان.»
برای این مطالعه، پژوهشگران نمونههای شرکتکننده در فعالیتهای افراطی و BDSM را مورد آزمایش قرار دادند، آنها نمونههایی از کورتیزول (هورمون استرس) را از بزاق آنها برداشتند. نتیجه نشان داد که هم دامیننتها و هم سابمیسیوها سطوح قابل توجهی از آگاهی را تجربه میکنند. اغلب افزایش زیادی در هورمون کورتیزول را تجربه میکنند در حالی که همگی سطوح پایینتری از استرس را گزارش میکنند، (که در این صورت باید استرس بیشتری داشته باشند، نه کمتر). و در تستهای تشخیصی پس از آن، باتمها خیلی ضعیف ظاهر شدند، که نشان میدهد آنها کاملا وضعیت ذهنیشان را در طی تشریفات شدید تغییر داده و تحت تاثیر قرار میگیرند.
همزمان با مطرح شدن سوالات در زمینه ریشهها و علل علایق به سادومازوخیسم، پژوهشهای علمی در زمینه BDSM انجام شدهاند. از سال ۲۰۱۳ یعنی همزمان با انتشار کتاب بزرگ و مهم DSM نسخه پنج، که مهمترین مرجع برای روانشناسان در سراسر دنیا میباشد، گرایش ارباب و برده از دسته بیماران روانی خارج شد.
روانکاوان معاصر نظیر زیگموند فروید BDSM را چیزی بیشتر از یک اختلال روانی نمیدانند. اما تحقیقات جدید بارها و بارها نشان میدهند افراد فعال در این زمینه از نظر سلامت روانی کاملا مشابه افراد دیگرند. حتی برعکس، مطالعهای نشان داده است که این افراد به نسبت سایرین سطوح پایینتری از اختلالاتی نظیر افسردگی، اضطراب، PTSD، سادیسم و مازوخیسم بیمارگونه، پارانویا و اختلالات مرزی دارند، بر اساس مطالعهای دیگر آنها حساسیت کمتری نسبت به رد شدن داشته و کمتر عصبی بودند، همچنین برای تجربیات جدید پذیراتر و با وجدانتر بودند و در مجموع رتبه well-being بالاتری نسبت افراد وانیلا یعنی بدون گرایشات کینکی گرفتند.
برای برخی بی دی اس ام مانند یک مدیتیشن است و همانگونه که مدیتیشن و مراقبه به شما برای فرار از استرس روزانه کمک میکند، درد در BDSM نیز برای دستیابی به آگاهی در لحظه حال و فراموشی فشار و دردهای ذهنی کمک میکند. یک تجربه کاملا مشابه به دو شیوه متفاوت.
برای اطلاعات بیشتر در این زمینه پیشنهاد میکنم و همچنین مطالعه منابع فکتهای ذکر شده، حتما مجموعه مقالات پژوهش را مطالعه نمایید.
اصولا این سوال اشتباه است! چرا انتظار داریم در مورد هر چیزی در دنیا، ادیان پاسخی برای ما داشته باشند. ضمن احترام به عزیزانی که اعتقادات مذهبی برای آنها مهم است، تمام ادیان کارهایی نظیر «تجاوز، تعرض، ظلم و آزار رساندن» را ممنوع کردهاند که دقیقا همان نکات اساسی و پایهای در تعاریف سادومازوخیست است.
اگر فکر میکنید گرایش شما به ارباب یا برده بودن در سکس گناه است، بهتر است بیشتر به شناخت سکس و انواع روابط سادومازوخیستی بپردازید. و اگر کسی فکر میکند باور دینی او، راه تجاوز به کسی را باز گذاشته است، به نظر من باید در مورد این باورها بیشتر تعقل و جستجو کند!
حد توقف در BDSM کجاست؟
طیف علایق و گرایشهای سادومازوخیستی بسیار بسیار گسترده است. دانستن در مورد همه آنها خوب است اما لزومی به اجرای همه چیز نیست. در فایل پیوست قرارداد BDSM (از اینجا دانلود کنید) در مورد انواع علایق گفته شده است و همچنین به خطرناک بودن برخی از آنها اشاره شده است، به همین دلیل بهتر است به دنبال اجرای همه نروید و به عنوان یک سابمیسیو یا دامیننت حتما میزان علایق خود را مشخص کنید. برای نمونه من هر نوع عمل مربوط به خون، کثیف کاری و موارد مشابه را انجام نمیدهم.
با تجربه کردن! کشف سکس و علایق جنسی با تجربه کردن به دست میآید. اما چطور علاقه و گرایش خود در BDSM را کشف کنیم؟ باز هم با تجربه کردن. از اینکه در نقش یک دامیننت یا سابمیسیو در تخت خواب ظاهر شوید، نترسید. در مقاله «آیا ارباب بودن نسبت به بردگی برتری دارد» به این مساله اشاره کردهایم که هیچ یک از این دو جایگاه خجالت آور نیستند و نیازی به توضیح به کسی برای گرایش خود ندارید.
برای اولین بار این را در اینجا میگویم: من هم خیلی سال پیش، برای شناخت بهتر سابمیسیوها، سویچ بودن را تجربه کردهام. برای یک بازه کوتاه با یک دوست میسترس رابطه داشتم و این رابطه و تجربیات کمک بسیار زیادی به شناخت علایق ذهنی و جسمی سابمیسیوها در من کرد. برای همین به خوبی امیال یک سابمیسیو و اسلیو را درک میکنم.
برای سکس عجله نکنید و به فکر آینده باشید. اگر افراد ذهنیت بدی از شما در خاطر بسپارند، با دیگران آن را به اشتراک میگذارند و این سبب تنهاتر شدن شما میشود! بهتر است افسار شهوت در اختیار شما باشد نه اینکه شما بنده و مطیع شهوت!
خارج از جنسیت به این موارد توجه کنید و همه این موارد در یک طیف هستند و هیچ چیز صفر و یکی در توضیحات وجود ندارد. در صفحه واژهنامه بی دی اس ام، در مورد هر کلمه بیشتر توضیح داده میشود.
تاپ – Top: بیشتر به کسی اشاره دارد که فاعل باشد. یعنی کسی که عمل را اجرایی میکند. مهم نیست در رابطه BDSM باشید یا همجنسگرایانه یا سکس وانیلا. این کار بیشتر یک عمل فیزیکی و پوزیشنی است.
باتم – Bottom: به کسی اشاره دارد که نقش مفعول را اجرا میکند. کسی که دیگری با بدن او کاری انجام میدهد. چه در حد نشستن روی صورت باشد، چه سکس واژینال چه هر چیزی. این کار بیشتر یک عمل فیزیکی و پوزیشنی است.
دامیننت – Dominant: کسی است که کنترل رابطه را به عهده دارد. مسئولیت میپذیرد و فرایند را هدایت میکند. این یک حالت ذهنی و روانی است و صرفا به BDSM محدود نمیشود و یک نفر در محل کار میتوانند دامیننت هم باشد.
ساب میسیو – Submissive: کسی که دوست دارد در رابطه مطیع باشد. این فرد تمایل زیادی به مسئولیت پذیرفتن ندارد ترجیح میدهد در طول رابطه یا در یک موقعیت خاص، مسئولیت به عهده پارتنر باشد. این میل یک حالت ذهنی و روانی است.
سادیست – Sadist: کسی که از اعمال خشونت لذت میبرد. برای سادیست دیدن درد کشیدن طرف مقابل لذت بخش است و به شیوههای فیزیکی و روانی به دنبال اعمال این خشونت است که گاهی میتواند با کنترل یک جانبه همراه باشد.
مازوخیست Masochist: کسی که از درد کشیدن و مورد خشونت قرار گرفتن لذت میبرد. برای یک فرد مازوخیست، درد، بدون در نظر گرفتن امیال او، به نوعی مجبور شدن، نقطه آرامش است.
مستر – Master: یک فرد دامیننت و کنترلگر با جنسیت مرد، مستر نامیده میشود.
میسترس – Mistress: یک فرد دامیننت و کنترلگر با جنسیت زن، میسترس نامیده میشود.
اسلیو – Slave: یک فرد سابمیسیو و مطیع، بدون اهمیت به جنسیت وی، اسلیو یا برده نامیده میشود.
به تستهای روانشناسی عمومی زرد اهمیت ندهید و برای شناسایی گرایش جنسی خود صبر کنید!
در مقالات متعدد به این موضوع اشاره کردهام و بیشتر صحبتم با نسل نوجوان است. تکمیل علایق جنسی شما ممکن است تا ۲۵ سالگی طول بکشد. بنابراین اگر در ۱۷ سالگی یک گرایش یا علاقه دارید، زندگی خود را منوط به آن نکنید و فرصت تغییر را به خود بدهید. سعی کنید روی خود برچسب نگذارید و صبر کنید. در مقاله شناسایی نسل زد به صورت کامل به این موضوع اشاره کردهام.
نکته خیلی مهم این که هیچگاه تصور نکنید علایق و گرایشهای شما باید ابدی باشند! ممکن است امروز به دامیننت بودن علاقه داشته باشید و چند سال بعد عاشق بردگی برای کسی شوید. این تغییر و سویچ هیچ ایرادی ندارند و لزومی ندارد بابت آن پاسخگو باشید.
اما تستهای روانشناسی به خصوص تست زرد MBTI را جدی نگیرید. این تستها صرفا برای سرگرمی هستند. خانم کاترین کوک بریگز و ایزابل بریگز مایرز نظریات یونگ را مطالعه میکردند که منجر شد تا درک خود، که از افکار یونگ هم کمی فاصله داشت، را در قالب یک آزمون شخصیت شناسی به نام MBTI مطرح کنند و متاسفانه عمر آن و سودآوریاش به حدی بود که نزدیک به یک عده برای بسیاری درآمد داشته است و برای عدهای از وحی بالاتر رفته است!
هر موضوع آکادمیک و علمی انسان شناسی، روزی تولد، سپس اوج و در نهایت فرود دارد. بهترین نظریههای علوم اجتماعی و انسانی در نظریاتی دیگر ترکیب میشوند و همین مسیر تا ابد ادامه دارد.
این ویدیو مجموعه تد به خوبی و بی طرفانه به بررسی آزمون MBTI پرداخته است. استفاده از این آزمون برای سرگرمی مناسب است اما هیچگاه نباید یک ملاک برای انتخاب رشته دانشگاهی شما، انتخاب شغل، استخدام کارمند و موارد اینچنینی باشد.
برای شناخت شخصیت به روانشناس ماهر و متخصص که به MBTI و دیگر آزمونهای زرد باور ندارد، مراجعه کنید.
ویدئو علت نامعتبر بودن آزمون MBTI را در کانال تلگرام اونتاشگال ببینید: https://t.me/untashgaal
آیا فعالیت وبلاگ پس از چند ماه وقفه، عادی سازی است؟
ماه گذشته یک نظرسنجی در توییتر و اینستاگرام انجام دادم و از مخاطبین چنین سوالی پرسیده شد. در توییتر ۷۳ درصد و در اینستاگرام هم تقریبا ۷۵ درصد موافق فعالیت مجدد وبلاگ بودند و آن را در مسیر عادیسازی نمیدیدند. همانطور که میدانید این وبلاگ درآمدی ندارد و از کاربران خود حق اشتراک دریافت نمیکند.
من فعالیت خاصی در مورد انتشارات خبرهای روز نمیکنم چرا که کاربران از منابع معتبرتر و دقیقتر بهتر خبرها را دریافت میکنند. همچنین تخصصی در زمینه راستی آزمایی خبری ندارم، بنابراین در شبکههای اجتماعی فعالیتها صرفا حول محور سادومازوخیست و روابط نامتعارف جنسی است.
نحوه حمایت و همکاری با وبلاگ اونتاشگال
این وبلاگ هیچگاه فعالیتی در زمینه پارتنریابی نمیکند. درخواستهای پارتنریابی بدون هیچ توضیحی حذف میگردند.
برای حمایت از وبلاگ میتوانید با هدیه دادن بستههای مخصوص وبسایت وردپرس، به ما کمک کنید. جهت هدیه وارد صفحه http://out.untashgaal.com/gift شوید. هیچگاه من نام شما را متوجه نخواهم شد.
جهت همکاری به عنوان نویسنده مهمان در این صفحه و همچنین مترجم، گوینده یا تصویرساز در این صفحه پیام دهید.
ما رسالت خود را آگاهی رسانی در مورد BDSM و روابط نامتعارف جنسی میدانیم. امیدواریم در این سه سال که نزدیک به ۲ میلیون بار مطالب ما در پلتفرمهای مختلف مطالعه شده است. امیدواریم این گام کوچک تلاشی برای جامعه فارسی زبان در سراسر دنیا، هر چه زودتر به نتیجه برسد. برای اطلاعات بیشتر: مطالب نوشته شده در وبلاگ اونتاشگال به اندازه یک کتاب ۲۳۰۰ صفحهای است!
اونتاشگال . بهمن ۱۴۰۱ . همزمان با سومین سال تولد وبلاگ . تصویرسازی از هنرمند ایرانی، Adult Play – حتما محصولات این مجموعه را بخرید
نوشتههای روزمره، خاطرات و مطالب بیشتر از اونتاشگال را در شبکههای اجتماعی دنبال کنید
نمیتوانم بگویم که زندگی جنسی من به پای «Fifty Shades Of Grey» میرسد، و شریک جنسیام را تا آستانه مرگ خفه میکنم یا موم داغ را روی بدنش میریزم. اما با اسپنک زدن ، ویبراتورها، حلقههای آلت تناسلی و بات پلاگ ها کاملاً آشنا هستم. در واقع من کمی تسلط و دامیننسی را دوست دارم. در اتاق خواب، من یک زن دامیننت یا میسترس که در واقع (Dominantrix) نامیده میشود، هستم.
مقالهای که مطالعه میکنید در دستهبندی آموزش مهارت در رابطه ارباب و برده قرار دارد. میسترس و سکس تراپیست جیجیانجل در وبسایت EliteDaily آن را منتشر کرده است. ترجمه از میترا و در وبلاگ اونتاشگال منتشر میگردد.
سلطه درونی خود را رها کنید: 7 گام برای به دست گرفتن کنترل در اتاق خواب
میسترس جیجی انجل: در هر رابطهای، یک شریک وجود دارد که معمولاً اوضاع را مدیریت میکند و در واقع همیشه نخستین گام را بر میدارد. متاسفانه برای اکثر زنان، آغازگر معمولاً طرف مقابل است. هر زنی خود را یک وسوسهگر جنسی جسور نمیبیند و خب دلایل زیادی برای این وجود دارد.
یکی از بزرگترین دلایل این است که جامعه به زنان میگوید که باید «نجیب و مودب» باشند. بنابر این، اگر شما مخفیانه یک الهه جنسی خشن و سلطهگر هستید، ممکن است تعجب کنید که چگونه میتوانید شخصیت «دختر خوب» را که جامعه به شما گوشزد میکند، حفظ کنید و در عین حال نیازهای جنسی خود را نیز برآورده کنید.
شما میتوانید رابطه جنسی را دوست داشته باشید و همچنان نجیب و موقر باشید. دوران صرفا «GoodGirl» بودن به پایان رسیده است و امروزه «BadGirls» در حال رشد است و لذتبخش میباشد. اجباری در سطح خشونت تعیین شده نیست اما همیشه فرو رفتن در قالب یک سلطهگر جذاب، رابطه را هیجانانگیز و مهمتر از همه، سرگرمکننده میکند.
اقدام اصلی شکست دادن اعتماد به نفس پایین در رابطه است. اگر اعتماد به نفس داشته باشید، غیرقابل توقف هستید. در واقع «تفاوتی ندارد که چه چیزی را دوست دارید. اینکه خواسته خودتان را بدانید و بتوانید آن رو بدست بیاورید همیشه جذاب و تحریک کننده است».
سلطهگری و ارباب بودن حتی میتواند به شما کمک کند تا سکس طولانی و هیجان انگیزتری داشته باشید. «بهدست آوردن آنچه میخواهید میتواند شما را به رابطه جنسی علاقهمندتر کند و تمایل شما برای شروع رابطه را بالا ببرد». پس بیشتر از این تامل نکنید، این مقاله راهنمای بسیار سودمند و گام به گام شما به عنوان یک خانم برای کنترل اتاق خواب است. دست به کار شوید.
یک: بفهمید که چرا تا این حد خجالتی هستید
برای رسیدن به موقعیت تسلط جنسی، باید احساسات مزاحم مثل ترس و شرم را که اعتماد به نفس شما برای به دست گرفتن تسلط را تحت تاثیر قرار میدهند، از خود دور کنید.
رسیدن به اعتماد به نفس به معنای درک این است که چه چیزی شما را خجالت زده میکند. برای غلبه بر احساس نا امنیهای خود باید به آن موارد توجه کنید.
متاسفانه در جامعهای زندگی میکنیم که فشار اجتماعی، آزادی جنسی زنان را محدود میکند. به ما گفته شده که هرگز نباید کنترل رابطه را به دست بگیریم. به ما گفته شده که ما همیشه باید مطیع طرف مقابل باشیم و اگر از هر یک از این قوائد که آسیبرسان هستند، دور شویم، کار اشتباهی انجام میدهیم.
تنها راه حرکت به سوی روشنایی و خروج از تاریکی این است که به این نتیجه برسید که این مسائل کاملا مضحک و بی فایده است. تنها زمانی که با تمایلات جنسی خود آشنا شوید و با آن احساس راحتی کنید میتوانید نقش دامیننت و میسترس را در رابطه به عهده بگیرید.
یادگیری در مورد بدن خودتان شروع خوبی است.
برای میسترس شدن در اولین قدم، بدن خود را بشناسید و بفهمید که دوست دارید چگونه شما را لمس کنند، حتی اگر خجالتی هستید، مهم است که بدانید چه چیزی به شما حس خوبی میدهد تا از روی لذت خود را فریب ندهید و عقب نشینی نکنید.
نکته بعدی که باید دریابید این است که وقتی در جایگاه دامیننتریکس هستید، چه چیزی را دوست دارید.
دوست دارید شریک زندگی شما چه مدل سابمیسیو و اسلیوی باشد؟ «BadBoy»ای که باید تنبیه شود؟ بنده فرمانبردار؟ یا چیزی کمی سادهتر را ترجیح میدهید و فقط میخواهید شریکتان تسلیم شما و خواستههای ساده شود؟
نیاز جنسی هر دختر مثل خودش منحصر به فرد است. چه سطحی از تسلط را برای خود دوست دارید؟ در حد شیطنت و یا بیش از حد وحشیانه و تنبیه کننده؟
یک راه خوب برای فهمیدن آنچه می خواهید مراجعه به منابع است. سعی کنید فیلمهای اروتیک را تماشا کنید و داستانهای تحریک کننده بخوانید. خجالت نکشید و چند پورن خوب و نزدیک به واقعیت ببینید اما صرفا این ملاک شما نباشد. به پاسخهای فیزیکی و ذهنی خود به این محرکهای صوتی و بصری توجه کنید. آنها واحدهای سازنده برای یادگیری آنچه به شما پاسخ میدهد، هستند.
در بین تمام بخشهای پیچیده، چند وجهی و متحرک روابط کینکی، ارتباطات مثل چسبی است که همه چیز را به هم متصل میکند. بنابر این صحبت در مورد علاقه خود به تسلط جنسی در رابطه، بهترین راه برای رسیدن به آنچه میخواهید است.
ارسال یک متن سکسی را امتحان کنید. به شریک زندگی خود بگویید که دوست دارید با او چه کنید. درگیر جزئیات نشوید و سعی کنید جسور باشید.
درک میکنم اگر نگران این باشید که اگر که دوست پسر یا دوست دختر شما به معنای واقعی کلمه به هیچ وجه حاضر نباشد افسار کنترل رابطه را به شما بدهد، چه؟
پیشنهاد میشود رابطه هاردکور را امتحان کنید.
با پیشنهاد شلاق و زنجیر به عنوان راهی برای مذاکره شروع کنید. به این ترتیب، در نهایت به چیزی با سطح پائینتر و ملایمتر خواهید رسید، مانند چشم بند، که میتوانید آن را به یک بازی «وقتی لمست میکنم حرکت نکن» تبدیل کنید. بهترین کار این است که همه چیز را تا حد امکان در دسترس و غیر تهدید کننده نگه دارید.
ممکنه است بپرسید «اما اگر اون کاملا با من مخالفت کنه چی؟». اگر اینطور است، پیشنهاد میکنم از این توصیه استفاده کنید:
اگر شریکی دارید که علاقهای به آزمایش و کسب تجربه در راههای جدید ندارد و به ایدههای جدید علاقهمند نیست، به این فکر کنید که چگونه بر زندگی جنسی و سکسی شما در آینده (یا حتی اکنون) تأثیر میگذارد. به ادامه رابطه بیشتر فکر کنید! شما یک بار زندگی میکنید.
وقتی نوبت به در دست گرفتن کنترل میرسد، ممکن است فکر کنید بهترین راه برای کنترل اضطراب این است که احتیاط را کنار بگذارید. ممکن است فکر کنید راه حل هیجانزده کردن پارتنر و رها کردن وجهه دامیننت درون خود این است که با یک شلاق چرمی و یک دستبند به او حمله کنید.
نه این راه حل نیست نیست!
همیشه بهترین کار این است که قبل از انجام هرکاری گفتگو کنید و در مورد مرزها و محدودیتها شفاف باشید تا شریک زندگی خود را بیدلیل بیتمایل به ادامه جلسه BDSM نکنید.
ممکن است فکر کنید که صحبت کردن در مورد این موارد پیش از موعد، کلافهکننده است، اما اینطور نیست. این نوع مذاکره واقعا جذاب است. «مذاکره میتواند به خودی خود یک مرحله اولیه بسیار تحریک کننده باشد».
فهمیدن محدودیتهای خود در قلمرو کینک، شما را در ذهنیتی قرار میدهد که با این پیچیدگی کنار بیایید.
پنج: پرخاشگری و پرتکاپو بودن خوب است، اما هرگز زیاده روی نکنید
ما از خطر بیش از حد انجام دادن فراری هستیم اما چطور میتوانیم از عجیب شدن اوضاع جلوگیری کنیم؟ وقتی محدوده کینک را بیش از حد جلو ببرید چه اتفاقی میافتد؟ چه اتفاقی میافتد اگر یکی از شما ناراحت شود، تعلل کند یا حتی بترسد؟
توصیه می شود که خیلی چیزهای جدید را همزمان امتحان نکنید. اگر این مورد پیش آمد، هرگز آن را نادیده نگیرید:
بهتر است شریک زندگی خود را با هوس و عطش بیشتری برای دفعه بعدی رها کنید تا اینکه او را بیش از حد تحت فشار قرار دهید. اگر پارتنر شما در جلسه BDSM میگوید توقف کنید، پس باید در آن زمان او را در آغوش بگیرید و بعداً در مورد آنچه اتفاق افتاده است صحبت کنید.
برای مبتدیان، دلیلی برای دویدن به سمت سکس شاپها و خرید بند چرمی، کراپ، دهان بند، گیره نیپل و یا قلاده میخ دار وجود ندارد. با استفاده از وسایلی که از قبل در خانه خود دارید، میتوانید تجربههای خوبی را رقم بزنید.
اگر به چنگ زدن و خراش دادن علاقه دارید، پیشنهاد میشود که اجازه دهید ناخنهای شما رشد کنند یا از یک چنگال در آشپزخانه استفاده کنید تا روی سینه و پاهای شریک جنسی خود بکشید.
یا برای بانداژ، میتوانید یک روسری یا یکی از کراواتهای پارتنر را بردارید. گرههای ساده زیادی در یوتیوب وجود دارد که میتوانید آنها را یاد بگیرید. همچنین کراوات یک چشم بند عالی نیز میسازد.
آشپزخانه قطعا فقط برای پخت و پز نیست. کفگیر، قاشق چوبی یا حوله ظرفشویی، کیت شروع مناسبی برای اسپنکینگ است. حتی از یخ میتوانید برای بازی روی بدن یا آنال پارتنر استفاده کنید. و به یاد داشته باشید که لازم نیست همه فانتزیها و حرکات دردناک باشند. گاهی اوقات ممکن است حتی قلقلک دادن به کار بیاید.
از لوازم جانبی زمستانی خود برای چیزی فراتر از مبارزه با سرما استفاده کنید، دستکش خزدار مورد علاقه خود را بردارید و در تمام بدن مردتان بچرخید، از تحریک کنندگی این حرکت غافلگیر خواهید شد.
اگر اسباببازیهای واقعی میخواهید، گیرههای نیپل ، فلاگر کوچک و بات پلاگ پیشنهاد میشود. سعی کنید آن ها را ساده نگه دارید.
هفت: کنترل را در دست بگیرید
این کار را انجام دهید. شما برای چند ساعت ارباب هستید و پارتنر باید مطیع شما باشد. و لذت ببرید. بالاخره این سکس است. اگر درتی نباشد، آن را درست انجام نمیدهید.
همانطور که میدانید طیف گرایش سادومازوخیست بسیار گسترده است. برای زوجها پیشنهاد میکنیم گاهی در تخت خواب این موارد را تجربه کنند و لزومی ندارد همه ابعاد زندگی آنها محدود به رابطه ارباب و برده شود. گاهی اوقات یک شب درد چشیدن هفتهها به شما آرامش میدهد.
اونتاشگال . امرداد ۱۴۰۱ . تصاویر از دریپ ماگوس و اولگ اکسو از لهستان و روسیه
نوشتههای روزمره، خاطرات و مطالب بیشتر از اونتاشگال را در شبکههای اجتماعی دنبال کنید
یک کودک حاضر جواب که ترسی از نافرمانی ندارد را در نظر بگیرید. این کودک بالغ شده است و دوست دارد با شیطنت کردن، لوس شدن و نافرمانی توجه پارتنر خود را جلب کند. در دنیا سادومازوخیسم به او برت میگوییم. در مقاله معرفی شخصیت برت، با سبک زندگی و علایق یک برت از زبان لولا جین که خود یک سابمیسیو برت هست و همچنین نحوه رفتار با سابمیسیوهای برت از زبان مستر Baad آشنا میشوید.
مقالهای که مطالعه میکنید در دستهبندی سبک زندگی ارباب و برده قرار دارد و در وبلاگهای erikalust و kinkweekly انتشار یافته است. ترجمه توسط فرهاد صورت گرفته است و در وبلاگ اونتاشگال منتشر میگردد.
لولا جین به عنوان یک بِرَت (Brat یعنی بچه لوس) همه آنچه که لازم است در مورد برتها بدانید را به شما میگوید.
اولین قانون در مورد برتها: قوانین برای شکسته شدن هستند
برتها یکی از گروههای جامعه بیدیاسام هستند که پیچیدهاند و کمتر درک شدهاند. آشنایی ما با اصطلاح برت به طور معمول از رفتار یک کودک لوس میآید. به این ترتیب است که برت یک احساس منفی به خودش میگیرد. گرچه در سادومازوخیسم معنای برت متفاوت است و درک ما از یک برت در فضای کینکی چندان با حیوانات یا کودکان متفاوت نیست.
برت کیست؟
برت کسی است که از سرکشی، نافرمانی و حاضرجوابی جلوی پارتنرش لذت میبرد. معمولا او با سرخوشی این کار را میکند. این رفتار ممکن است واکنشهای متنوعی از طرف پارتنر به همراه داشته باشد. برت بودن ممکن است موقتی باشد یا حتی طولانی مدت. برای بعضیها برتبازی صرفا در طول جلسه BDSM است، برای دیگران به عنوان بخشی از هویت آنها تعریف میشود. اغلب اوقات برتها سابهایی هستند که هویت خودشان را برت میدانند، گرچه دامیننتها هم میتوانند در جای خودشان حسابی برت (لوس) باشند! در ضمن اصطلاح برت ربطی به جنسیت ندارد هرکسی میتواند برت باشد.
وقتی به یک برت دستور میدهید، به شما میخندند. به نحوه دستور دادن یا درخواست کردن شما گیر میدهند و به زبان ساده، او زیاد «نه» میگویند. این موارد مثالهایی از برت بودن هستند. اما هیچکدام از این رفتارها به نوبه خودشان برت نیستند، بلکه در یک چارچوب خاص طعم برت میگیرند. بسیاری از کینکها ریشههای روانشناسانه دارند، در نتیجه درک انگیزههای پشت آنها میتواند به برقراری ارتباط بهتر با شخص مورد نظر مفید باشد.
انگیزه یک برت
درک یک برت وابسته به درک انگیزههای اوست. یک اشتباه عمومی در مورد برتها وجود دارد، اینکه تمام برتها تشنه تنبیه هستند یا آرزوی رام شدن است. این مورد ممکن است برای برخی درست باشد ولی قطعا برای همه درست نیست. برت به دلایل زیادی ممکن است لوس بازی در بیاورد یا آشوب به پا کند و فقط یکی از دلایل این میباشد که هوس تنبیه کرده است. برای درک برت باید انگیزههای او را درک کنید. این انگیزه او است که واکنش شما را تنظیم میکند و چه بخواهید رفتارش را تغییر دهید، چه بخواهید همین شکل را ادامه بدهید. کلید اصلی برای رابطه با یک برت اینجاست که کنارش باشید نه علیه او.
توجه:
بعضی برتها توجه صد در صد میخواهند. آنها نیاز دارند آشوبی که به پا میکنند، زیبا دیده شود. ممکن است لازم باشد برای اصلاح رفتارشان خویشتن داری کنید یا توجه بیشتری به او بدهید.
اعتماد:
سرکشی کردن برتها در بسیاری اوقات آزمایشی است که ببینند آیا لیاقت اعتمادشان را دارید؟ یا فقط وقتی مطیع هستند کنارشان میمانید؟ صبر، وفاداری، حضور مداوم مواردی ضروری برای به دست آوردن اعتماد یک برت است. اگر بتوانید رفتار برت را تحمل کنید و توجه و شخصیت خودتان را حفظ کنید، به احتمال زیاد از این مرحله عبور خواهید کرد.
اقتدار:
امتحان کردن میزان سلطه شما برای اینکه کمی قدرت برای خودش دست و پا کند هم انگیزه نوعی از برتهاست. قوانین سختگیرانه را به هم میزنند و دلشان میخواهد حس کنند کنار شما هستند و نه پایینتر از شما! برای این نوع برت فضایی فراهم کنید که بتواند مقتدر باشد و «نه» بگوید تا راضی شود.
قلاده:
برخی برتها ممکن است سرکشی کنند به این امید که رام شوند یا قلادهشان محکمتر شود. رام شدن برای هر برت ممکن است متفاوت باشد. به هر حال، بعضیهایشان ممکن است تا آخر گربههای خیابانی بمانند که در خانهای گیر افتادهاند!
تنبیه:
وقتی تنبیه لذتبخش باشد باید اسمش را گذشت دردلذت! تمایل به تنبیه میتواند برای این برت انگیزه اصلی باشد، برای برتهایی که عاشق تنبیه هستند، حتما از قبل قوانین و تنبیههای متناظرشان را مشخص کنید.
چالش:
سرکشی کردن ممکن است اصلا به هدف خاصی نباشد بلکه خود چالش هدف باشد. این نوع احتمالا با برت اقتدارطلب رابطه نزدیکی دارد. این چالش ممکن است ذهنی، زبانی یا فیزیکی باشد! این نوع برت ممکن است از یک چالش دایمی بر سر قدرت یا حتی جابهجایی موقت نقشها لذت ببرد، شبیه آن چیزی که در بازی مبارزه بر سر قدرت میشود دید.
اگر برت به روشی که برای تشویق و تنبیه انتخاب کردهاید پاسخ مناسب نشان نمیدهد، احتمال روش شما اشتباه است!
برای رابطه با یک برت در مورد چه چیزهایی باید صحبت کنید؟
کلید اصلی هر نوع رابطه موفقی گفت و گو است. در مورد BDSM همین شرایط نیز وجود دارد و شما اگر میخواهید با یک برت وارد رابطه شوید باید سوالاتی برای شناخت بهتر او، بپرسید.
چطور باید احترام تو را به دست آورد؟ چه چیزی باعث میشه کسی احترام تو را از دست بده؟
دوست ندارید از قبل بدانید چطور میتوانید مورد احترام کسی باشد؟ به جای دارت پرت کردن، از خودش بپرسید و با ارزشهای او آشنا شوید. مخصوصا اگر اعتماد یکی از منابع انگیزش برت شما باشد، پرسیدن این سوال و درک پاسخ میتوانند بسیار در اطاعت این برت از شما تاثیرگذار باشد.
قبل از اینکه سابمیسیو کسی باشی، به چه چیزی نیاز داری؟
اکثر برتها همان اول کار مطیع کسی نمیشوند. اگر همان اول کار دستور بدهید به شما بگویند ارباب، به شما خواهند خندید. نشان بدهید که صبورید و حاضرید وقت بگذارید و شایستگی اطاعت آنها را دارید، چون اطاعت یک برت به آسانی به دست نخواهد آمد.
دوست داری چطور نقد یا راهنمایی بشی؟
اگر بخواهیم در یک کلمه برت را توصفی کنیم، آن «دقیق بودن» است. اگر برت باشید شاید بتوانید این نکته را بیرون از بیدیاسام هم ببینید. آیا ترجیح میدهید دستورالعمل دقیق داشته باشید یا صرفا یک هدف برای شما مشخص کنند و کاری نداشته باشند چطور به آن میرسید؟ نقد و راهنمایی هر دو میتوانند ابزار اعمال قدرت باشد، در نتیجه بهتر است برت خود را توجیه کنید و درک کنید که چطور میخواهید این قدرت را اعمال کنید.
با برت بازی دنبال چه چیزی از من میخواهی؟
نمیدانید انگیزه برت چیست و چطور باید واکنش نشان دهید؟ از او بپرسی! وقتی برت میگوید «مجبورم کن» آیا واقعا میخواهد مجبورش کنید یا دنبال این است که قدرت خودش را نشان بدهد؟
نظر لولا جین به عنوان یک برت با تجربه
در نهایت، برتها به درد همه نمیخورند. ما برتها مناسب سلیقههای خاصی هستیم و برای کسانی که از ما لذت میبرند، لذت بخش و دلنشین هستیم.
چه کسی از یک برت لذت میبرد؟ کسی که دنبال یک چیز تکراری نیست، میخواهد به چالش کشیده شود، صبور و ریزبین است و بدش نمیآید یک سابمیسیو بازیگوش داشته باشد. برتها اغلب مثل پازل یا بازی شطرنج هستند، گاهی ممکن است به شما کلید را بدهند یا شما را راهنمایی کنند و گاهی هم هیچ کلید و راهنمایی کمکی به شما نخواهد کرد. در هر حال «من یک برت هستم و قوانین را نمیسازم، من قانون را میشکنم!»
چند توصیه به دامیننتها برای کنترل برت
مستر BAAD: نسل جدیدی از کسانی که به سبک بیدیاسام زندگی میکنند به بلوغ رسیدهاند، اگر به دغدغههای آنها توجه نکنیم از مرحله پرت خواهیم بود. من شرایط خاصی دارم و میتوانم به سوالات بیستسالهها جواب بدهم، چون ساب من که با من زندگی میکند، متولد سال ۲۰۰۰ هزار به بعد (نسل زد) است. اگرچه از تعمیم متنفرم، ولی باید پذیرفت احتمال برخورد با برتها میان کسانی که تازه وارد این سبک زندگی شدهاند بیشتر است تا بین باتجربهترها، در واقع منظورم سابها و دامهایی است که سن بیشتری دارند. یک سوال از من پرسیده شده که میتواند به شما هم در مواجهه با برتها کمک کند.
سوال این است:
من یک خانم دامیننت جوانم و بردهام درست رفتار نمیکند. به نظرم دلش میخواهد برده خوبی باشد، ولی نمیدانم چطور مجبورش کنم اطاعت کند. من رو راهنمایی کنید!
بدون داشتن اطلاعات کامل جواب دادن به چنین سوالی سخت است. ولی این واقعیت که شما به این فرد میگویید برده خودتان، نشان میدهد که میخواهید از شما اطاعت کند، مشکل از همینجا شروع میشود.
به نظرم اگر بگوییم برده شما «برت» است از اصطلاح درستی استفاده کردهایم. من اینطور فهمیدهام که در کل دو جور برت وجود دارد. اولین نوع برت کلا هیچ علاقهای به درست رفتار کردن یا به قول معروف «تربیت شدن» ندارد. تغییرات رفتاری از ذهن چنین برتی بینهایت دورند. آن چیزی که این برت را تحریک میکند نافرمانی و تنبیه است. برای این برت «تنبیه» اصلا عامل بازدارنده نیست، بلکه جایزه است. از آنجا که تنبیه برای این برت جایزه است، هر بار که تنبیهش میکنید در واقع رفتارش را تشویق کردهاید و او دقیقا همین را میخواهد.
اگر برده شما چنین برتی است، و هر دو از این بازی لذت میبرید، خب چه بهتر، لذتش را ببرید. این نوع برت احتمالا تا وقتی دلش تنبیه نخواهد سرکشی نخواهد کرد. وقتی این شکل از رابطه به عنوان وجه اصلی رابطه بیدیاسامی شما تثبیت شود، دیگر شاید نتوانید تغییرش دهید. اما چرا تغییر؟ هر دو دارید لذت میبرید. «تو پسر بدی بودی و باید اسپنک شی!» این یکی از محبوبترین بازیهای بیدیاسامی است.
اما اگر میخواهید یک برده مطیع و رام داشته باشید، الگوی بالا برای شما راهگشا نخواهد بود. چون نه فقط به برده انگیزهای برای نافرمانی میدهد، بلکه بهانه هم دست دامیننت میدهد تا فورا صحنه اسپنکینگ برپا کند. با خودتان صادق باشید. اگر از این وضعیت لذت نمیبرید و میخواهید برت نوع اول خودتان را تربیت کنید، این الگو را باید در نطفه خفه کنید.
تنبیههای غیر فیزیکی
برایش توضیح دهید که سرکشی لزوما منجر به اسپنک نمیشود. تنبیههای جدیدی اختراع کنید که سابمیسیو شما واقعا از آن بیزار باشد. مثلا یک هفته از تلویزیون محرومش کنید. اجازه ندهید پورن ببیند. (خب این هم تنبیه خلاقانهای است!) اگر از اسپنک شدن با کفگیر متنفر است با کفگیر اسپنکش کنید. به طور خلاصه: گزینه لذت را از سرکشی او حذف کنید. نباید فکر کند سرکشی برایش لذت به همراه خواهد داشت.
کلید این است که تنبیه را از لذت جدا کنید. در ضمن برده شما باید یاد بگیرد راههای دیگری هم برای رسیدن به اسپنک مورد نظرش به جز سرکشی هست، مثلا اجازه بدهید خودش تقاضای اسپنک کند. وقتی اسلیو برت شما بفهمد که مجبور نیست سرکشی کند تا به تنبیه لذیذ مورد نظرش برسد، شما مهمترین انگیزه برای سرکشی را حذف کردهاید. حتی میتوانید گاهی «برت» را به شکل یک بازی رول پلی اجرا کنید، ولی اینبار هر دو میدانید مشغول رول پلی هستید و ساب شما باید در بقیه لحظات کاملا مطیع باشد.
نوع دوم برت نافرمانی و سرکشی میکند چون درست تربیت نشده است و یا اینکه در ساب بودن تازه کار است، باید تجربه کسب کند. اگر برده شما شامل این مورد میشود، تربیتش بسیار سادهتر خواهد بود. در این حالت «لذت برت بودن» دیگر بخشی از رابطه نیست، بلکه در این وضعیت برت اصلا دلش نمیخواهد، برت باشد. او در واقع دارد تقاضای کمک میکند.
من معمولا یک سری قوانین دقیق معین میکنم. روی مواردی که الان او سرکشی میکند تاکید میکنم. خیلی از سابها دوست دارند دقیقا بدانند از آنها چه انتظاری میرود، نه یک انتظار مبهم که باید مطیع باشند. بعد باید برای آنها توضیح داد که شکستن این قوانین چه تنبیههایی به دنبال خواهد داشت. تنبیه باید چیزی باشد که او حقیقتا از آن بترسد. از بستن چستیتی تا مکیدن پستانک در یک مکان عمومی! تنبیه باید قاطع باشد و از قبل مشخص باشد، به هیچ وجه اجازه ندهید خطایی بدون تنبیه بماند.
وقتی برده سریع و قاطعانه تنبیه شود، بعید است دوباره آن قانون را بشکند. قاطع بودن قوانین و واضح بودن قوانین مبنای هر نوعی از تربیت است. اگر به این ترتیب با برت خود روبرو شوید، به زودی به جای برت یک برده مطیع و فرمانبر خواهید داشت.
به عنوان یک دامیننت تجربه رابطه با برتها را داشتهام. چنین رابطهای برای من جذاب زیادی ندارد و انگیزهای برای انجام آن ندارم. اما برت بودن در حد کم و گاهی اوقات، برای مثال ساعتی از شب، برای من لذت بخش است.
اونتاشگال . اسفند ۱۴۰۰ . سال ۱۴۰۱ و آغاز قرن ۱۵ مبارک
نوشتههای روزمره، خاطرات و مطالب بیشتر از اونتاشگال را در شبکههای اجتماعی دنبال کنید
میسترس سیکا از ۱۰ چیزی که یک دامیننت انتظار دارد که یک ساب میسیو بدون اینکه به او گفته شود بداند، صحبت میکند. چیزهای عمومی که حداقل اطلاعات و علایق یک سابمیسیو برای شروع یک رابطه سادومازوخیسم است. همچنین از لزوم نگاه برابر به یک سابمیسیو توسط دامیننت میگوید.
مقالهای که مطالعه میکنید در دستهبندی آموزش رابطه ارباب و برده قرار دارد و در وبلاگ خانم سیکا انتشار یافته است. ترجمه توسط میترا انجام شده است و در وبلاگ اونتاشگال منتشر میگردد.
شما نمیتوانید دامیننت خود را در گوشهای قرار دهید و زمانی که به او نیاز داشتید، بیرون بیاورید. حتی در مواقعی که فکر میکنید به او نیاز ندارید، او را در اولویت خود قرار دهید. زیرا حقیقت این است که، حتی در آن مواقع، شما ناخودآگاه به او نیاز دارید، فقط از آن آگاه نیستید.
۲. دامیننت دارای احساسات است
یک مستر یا میسترس نیز احساسات دارد و نیاز دارد که آنها را بپذیرید. اینترنت این کلیشه مسموم از فرد دامیننت را به عنوان یک چهره آرام، سرد و بی عاطفه معرفی کرده است که همیشه فقط مسئول و تابع خود است.
بسیاری از افراد ساب میسیو با دیدن یک لحظه ضعف یا شک کردن دامیننتشان به خود، وحشت یا اشک ریختن او، تعجب میکنند در حالی که لازم است قبول کنید که دامیننت شما انسان است و به تلاشی که او برای قوی بودن و اعتماد به نفس در ۹۹٪ مواقع انجام میدهد، باید احترام بگذارید.
۳. بهتر از دیگران او را بشناسید
اگر دامیننت شما مشکلات عاطفی یا حتی مسئلهای بی اهمیت مانند یک روز بد در دفترکار داشته، بهتر است قبل از دوستانش آن را درک کنید. اگر علاقهای به بیان ندارد، به او فشار نیاورید.
۴. به او اجازه دهید همه چیز را کنترل کند
این مسئولیت اوست. مسئولیت شما این است که اطاعت کنید. به او اجازه دهید شما را کنترل کند.
۵. از قوانین پیروی کنید
دامیننت شما قوانین، تکالیف، تشریفات و موارد دیگر مختلفی را برای یک هدف میسازد. این هدف ممکن است همیشه برای شما واضح نباشد. لزومی هم ندارد که شفاف باشد. به اینکه او میداند چه میکند اعتماد داشته باشید و این واقعیت را بپذیرید که هر روز تسلیم شدن در مقابل قوانین او، کار سختی است. اگر مایل به انجام این مسئله نیستید، پس باید کمی جستجو و ارزیابی کنید که گرایش شما واقعاً چقدر عمیق است.
۶. به یاد داشته باشید که او متعلق به شماست
این مسئله همیشه متقابل است. همانطور که او انتظار فداکاری، تعهد و وفاداری کامل شما را دارد، شما هم حق دارید که از او انتظار این موارد را داشته باشید همانطور که او باید هر روز آن چیزها را از شما دریافت کند، شما نیز باید هر روز آنها را از او دریافت کنید.
۶. از کاری که او برای شما انجام می دهد قدردانی کنید
شما باید قدردانی را به دامیننت خود نشان دهید. دامیننت بودن (مخصوصاً در یک رابطه روزمره و نه پراکنده) کار سختی است. به او ثابت کنید این که شما را لایق آن همه زحمت، مدیریت و انرژی میداند، چقدر برای شما ارزشمند است.
۸. در روابط BDSM مراقب شرایط مختلف باشید
آیا به عنوان سابمیسیو میتوانید گاهی بداخلاق باشید؟ بله. دامیننتی که در مواقعی چنین چیزی را از فرمانبردار خود نمیپسندد، مشکلات اعتماد به نفس قابل توجهی دارد. اما راجع به رفتار طعنه آمیز یا به عمد برت باید بگوییم که ایده خوبی نیست. اصلا ایده خوبی نیست.
۹. به اندازه احترامی که می گیرید، احترام بگذارید.
اگر او، علیرغم اینکه رابطه شما از بیرون ممکن است وانیلا به نظر برسد، به شما نشان می دهد که برای شما بالاترین احترام را قائل است، پس این احترام را به او برگردانید. اگر به این نتیجه رسیدید که او برای شما احترام زیادی قائل نیست، ممکن است بخواهید رابطه خود را ارزیابی کنید و احتمالاً از آن بگذرید.
۱۰. مهمتر از همه، تسلیم بدون قید و شرط
او انتظار دارد که شما کامل و بدون قید و شرط تسلیم او باشید، به جز مواردی که شما دو نفر ازقبل، به صورت مساوی در مورد آنها مذاکره کردهاید. اما پس از پیشنهاد و ارائه اختیار خود به او، او حق و ادعای کامل را برای تمام امور شما دارد. شما نمیتوانید تسلیم و مطیع شدن خود را به صورت انتخابی انجام دهید. شما نمیتوانید فقط در موقعیتهای ساده یا فقط وقتی که روی مود هستید تسلیم او شوید. هیچ مقیاس و اندازهای برای اطاعت شما وجود ندارد. اگر نمیتوانید صادقانه به خودتان بگویید که با تمام وجود همه چیز را قبول کردهاید، پس این واقعیت را بپذیرید که این به این معنی است که اصلاً در این بازی نیستید و عاقلانه تصمیم بگیرید که در مورد آن چه کاری انجام دهید.
نکات مورد توجه از نگاه میسترس سیکا
دامیننتها و سابمیسیوها با هم برابرند. هیچ اما و اگری وجود ندارد. فقط به این دلیل که من دامیننت و مسئول هستم، این واقعیت را رد نمیکند که سابمیسیو من به عنوان یک شخصیت اجتماعی، با من برابر است. این موضوع مهمی در رابطه است، در رابطه سادومازوخیسم یا D/s به دو نوع آدم نیاز است تا یک رابطه D/s به درستی کار کند، یک Dominant و یک Submissive.
این فراتر از نیاز به یک دامیننت و یک سابمیسیو در یک رابطه D/s برای ایجاد برابری است. هر فردی در هر نوع رابطهای که با هرکسی که با او در ارتباط هستید، دارای مجموعهای از انتظارات، قوانین و اولویتها است که ما در مورد یکدیگر میشناسیم. روابط BDSM هم تفاوتی ندارد.
این استدلال را زیاد شنیدهام که «من دامیننت هستم، بنابراین قوانین، انتظارات و اولویتها را من مشخص میکنم». خب خوش به حال شما، اما آیا همه ما دامیننتها این کار را نمی کنیم؟ بله، اما فقط احمقها متوجه نمیشوند که ما فقط میتوانیم این قوانین و انتظارات و اولویتها را برای پارتنری تعیین کنیم که به عنوان یک انسان برابر، قوانین، درخواستها و اولویتهای خودش را دارد که به آن نیاز دارد. به همان اندازه که یک فرد دامیننت از یک سابمیسیو انتظار دارد که از قوانین، انتظارات و اولویتهای خود پیروی کند، یک فرد دامیننت نیز باید مایل به انجام همین کار برای یک سابمیسیو باشد. هر دو طرف به این مورد در یک رابطه نیاز دارند. بله، سابمیسیو میخواهد قوانین و مجموعهای از اولویتها و انتظارات را برای او تعیین شود، اما آنها همچنین نیازهای خاص خود را دارند که یک دامیننت باید آنها را برطرف کند. قبل از اینکه در خود فرو رویم و فکر کنیم «بله آنها به ما نیاز دارند»، فراموش نکنیم که به همان اندازه که آنها به ما نیاز دارند، ما نیز به آنها نیازمندیم.
این درخواست و انتظارات است که دامیننت و سابمیسیو را برابر میکند. این خود واقعیت است که برای ایجاد یک رابطه D/s به یک شریک دامیننت و یک شریک سابمیسیو نیاز است که آنها را برابر میکند.
نصیحتی برای افراد دامیننت و سابمیسیو
اگر میخواهید شریک زندگی شما را خوشحال کند و هر کاری که میتواند برای پرورش شما انجام دهد؟ همیشه این مورد را رعایت کنید. دامیننت ها بیایید با حقیقت روبرو شویم، ما میخواهیم یک سابمیسیو تحت کنترل ما باشد، کسی باشیم که مورد توجه و تحسین قرار میگیرد، به او خدمت و مراقبت میشود، همانطور که ما میخواهیم از ما مراقبت شود.
اما چه چیزی ما را از افراد مطیع خود خاصتر میکند که نمیتوانیم همین کار را انجام دهیم و با آنها به گونهای رفتار کنیم که آنها را بالا ببرد و به آنها را به همان اندازه که آنها باعث میشوند ما احساس خاص بودن کنیم، احساس خاص بودن بدهد؟
و جمله «او عاشق ساک زدن است» مزخرف است. در حالی که برخی از موارد استثنا وجود دارد، اما زنان طعم منی را به عنوان یک رژیم غذایی ثابت دوست ندارند و چیزهای دیگری به جز مکیدن مدام آلت شما در ذهن خود دارند.
البته این بدان معنا نیست که بخواهید آنها این کار را متوقف کنند. این بدان معنی است که آنچه آنها میخواهند و نیاز دارند به احتمال زیاد با آنچه شما میخواهید متفاوت است. این بدان معنا نیست که آنها هیچ علاقهای یا حتی تمایلی برای جلب رضایت شما و برآورده کردن خواستهها/نیازهای شما ندارند، بلکه در واقع به همان توجهی که به ما نشان میدهند متقابلا نیاز دارند.
ممکن است برخی از شما که این مقاله را میخوانید ، از خود بپرسید، خب چگونه همان توجهی که آنها به ما نشان میدهند را نشان دهم؟ پاسخ ساده است، از ساب میسیو خود بپرسید!
زمان کافی اختصاص دهید و هر چند وقت یک بار از آنها بپرسید که می خواهند چه کاری انجام دهند، یا حتی بهتر است سعی کنید پارتنر خود را آنقدر خوب بشناسید که مجبور نباشید بپرسید، و بدانید که چه باید بکنید.
سابمیسیوی که به جای موجودی پایین مرتبه با او به عنوان یک انسان برابر رفتار میشود، بیشتر مستعد این است که به اطمینان بیشتری به خود و جسارت بیشتری داشته باشد، بنابراین بهتر میتواند موقعیتهایی را که شما برای مراقبت از او حضور ندارید، مدیریت کند.
ممکن است برخی از شما تصور کنید که یک سابمیسیو نباید این گونه باشد. به نظر من وظیفه اصلی شما به عنوان یک دامیننت این است که بتوانید سابمیسیو خود را قویتر و بهتر از زمانی که با شما آشنا شد به جامعه تحویل دهید تا در صورت لزوم بتواند به تنهایی روی پای خودش بایستد. به هر حال هیچ رابطهای برای همیشه ماندگار نیست، حتی اگر مرگ را دلیل جدایی در نظر بگیرید، مطمئن شوید که سابمیسیو شما میتواند به وقت آن به تنهایی دوام بیاورد.
اونتاشگال . اسفند ۱۴۰۰
نوشتههای روزمره، خاطرات و مطالب بیشتر از اونتاشگال را در شبکههای اجتماعی دنبال کنید
در قسمت دهم پادکست اونتاشگال به صورت ویژه به بررسی دنیای سادومازوخیسم، خشونت و BDSM در سینما پرداختهایم. از ۱۸ فیلم معروف در این زمینه گفتهایم و اینکه در فیلمهای ایرانی کجا سادومازوخیسم خود را نشان میدهد. فیلمهایی مثل امام علی، پنجاه کیلو آلبالو و بی وزنی که تا حدودی درون مایه سادومازوخیستی دارند!
از دوستان عزیزم زد و ماتیلدا جهت همکاری در تولید قسمت دهم پادکست اونتاشگال سپاسگزارم.
خشونت شامل بخشهای زیادی میشود و معروفترین شیوههای خشونت، عصبانیت است. در فیلمهای زیادی شما عصبانیت شخصیتها را همراه با بد دهنی یا مبارزه فیزیکی، درگیری و حتی قتل میبینید. تشخیص اینکه کدام خشونت سادیستی و کدام طبیعی است، آسان نیست. خشم یک صفت طبیعی است که هر زمان انسان احساس میکنند همه راههای منطقی برای رسیدن به خواسته بسته شده است، یا راه منطقی به ذهنشان نمیرسد، به سراغ آدمی میآید. در کنار آن زمانی که حس میکند حق وی خورده شده است، خشونت طبیعی به سراغش میآید.
در حالی که خوشنت سادیستی نیازی به این بهانهها ندارد. این نوع خشونت صرفا برای لذت آن انجام میشود و در اصل نوعی تجاوز به حقوق انسانها است. در فیلمها دیدهاید که مرد به مستنداتی رسیده و به همسر خود مشکوک شده است و به همین دلیل وی را کتک میزند تا به حرف بیاید. این نوع رفتار خشونت شناخته میشود اما اگر مرد صرفا بخواهد همسرش را مورد آزار و اذیت به خاطر شک خودش قرار دهد، رفتار وی سادیستی میشود. هرچند باید بگوییم که خشونت کلا توجیهی ندارد و اینجا صرفا با ذکر مثال تفاوتها را بیان کردیم.
در سادومازوخیسم خشونت بیشتر جنبه جنسی دارد و با هدف تحریک کردن طرف مقابل است. کارگردانهای سینما این بخش را دوست دارند و مایلند آن را به خوبی نمایش دهند. به همین منظور در سینما بیشتر و بیشتر با خشونت اروتیک و BDSM مواجه میشویم.
پادکست اونتاشگال را دنبال کنید
از پلتفرمهای زیر پادکست را گوش کنید.
هیچکس متوجه نمیشود که شما چه پادکستی را دنبال میکنید!
عملکرد هر دامیننت و ساب میسیو منحصر به فرد است، به همین دلیل هر دامیننت درس و نکات متفاوتی میآموزد که برای او بهترین است. لذا برای این مقاله ویژه با ۱۴ نفر از دامیننتهای مورد علاقهام برای پاسخ به سوال «آرزو میکنید پیش از دامیننت شدن چه چیزی را میدانستید؟» صحبت کردم.
در حال حاضر همه این دامیننتها سبک زندگی کینکی خودشان را دارند و در این نوشته درباره درسها و نکاتی که طی زمان آموختند صحبت میکنند.
مقالهای که مطالعه میکنید در دستهبندی سبک زندگی ارباب و برده قرار دارد و در وبسایت DomSubLiving انتشار یافته است. ترجمه توسط ماتیلداصورت گرفته است و در وبلاگ اونتاشگال منتشر میگردد.
الساندار: شما متوجه زوایای متفاوت زیادی خواهید شد که باعث شده این اشخاص ارباب بهترین نسخه و حالت از دامیننت خود شوند. از اشتباهات خجالت آور تا جلسات سکسی، درباره تمام اینها آگاه خواهید شد.
گفت و گو و درک کردن کلیدهای اصلی هستند
دنیس (Dainis) در Sexual Alpha: «چیزی که همیشه آرزو میکنم کاش پیش از دامیننت شدن میدانستم، میزان ارتباط و گفت و گوی لازم برای واقعا راحت شدن با یکدیگر است. کارهایی مثل صحبت درباره فانتزیهای جنسی یکدیگر و بیپرده گفتن از چیزهایی که میخواهیم و چیزهایی که نمیخواهیم. این کاری بود که ما در ابتدا کامل انجام نمیدادیم. توجه به این مورد مهمترین کاری بود که برای دستیابی به صمیمیت مورد نیاز انجام دادیم.»
کریس لیون (Chris lyon) در D/S Relationships: «من باید به خود میآموختم که همدلی خیلی مهم است، حتی خیلی مهمتر از چیزی که قبلا فکر میکردم. باید به این مورد حتی بیشتر از چیزی که الان هست بها دهم و همواره این نکته را ذهن خود نگه میدارم.»
اهمیت مشاور داشتن
مستر ویلیام ولف (William Wolf): «ای کاش میدانستم باید یک راهنما، چه دام چه ساب، پیدا کنم تا نه تنها در زمینه ریزهکاری و پیچیدگیهای این سبک زندگی، بلکه حتی نکات پزشکی، ارتباطات و کنترل خود به من کمک کند.»
هایلی (Hailee): «آرزو میکنم که ای کاش میدانستم نرم خویی و آسیب پذیری هم برای یک دامیننت وجود دارد. من به عنوان یک شخص حرفهای وارد این زمینه شدم، و نگران بودم جور دیگر به نظر برسد و آرزو میکنم که کاش ظرافتهای بیشتری از سلطهگری میدانستم و همزمان راهنمایی سالم و باتجربه میداشتم. من سرد و خشک بودم که برای روابط آن زمانم کارآمد بود. اما آموختم که من به عنوان یک تجربه شخصی از این کار لذت میبرم و بازی سادومازوخیسم به اندازه یک ساب میتواند به من لذت دهد.»
این تجربهای آموزنده است
دارک-اند-دامیننت Dark and Dominant: «ای کاش پیش از دامیننت شدن میدانستم که اشتباه کردن ایرادی ندارد، چون امری طبیعی است. شما از اشتباهاتتان میآموزید چگونه رشد کنید.»
آکاش اینتی (Akash Inti) از Enlightened Masculinity: «ای کاش میدانستم مراقبت از خود، هم برای سابها هم دامیننت، چقدر برای حفظ رابطه اهمیت دارد. پیش از بستن لایف استایل، هرگز متوجه میزان کار پشت صحنهای که برای تنظیم مناسب صحنههای بازی لازم است، نمی شدم. درک این موضوع کمی طول کشید اما به نظرم کاملا ارزش دارد.»
مهارتهای جدید ارباب
لائورا مونز (Lauro Munoz)، تراپیست: «ای کاش درباره طیف وسیع زبان بدن ساب و چگونگی تشخیص و درک نشانههای مختلف بیشتر میدانستم. دوره «آموزش دام و ساب» به من آموخت که چگونه خوب ببینم و بشنوم و بدون پایین آمدن از نقش دام، واکنشهایم را کنترل کنم.»
کن (Ken)، حقوقدان: «ای کاش پیش از دامیننت شدن بیشتر درباره کار با چرم اطلاعات داشتم. در جوانی مجبور بودم به سراغ برخی ابزار ارزانتر و بدرد نخورتر BDSM بروم، اما از همه مهمتر فهمیدم توانایی ساخت لوازم چرمی به من این امکان را میدهد که بازی را برای خود و پارتنرهایم شخصی سازی کنم در نتیجه راههای بیشتری برای ایجاد ارتباط و تجربه ایجاد میشود.»
ایجاد اعتماد امری حیاتی است
پائول (Paul)، آکادمی تمرین BDSM: «اعتماد اساس هرچیزی در BDSM است. اما اعتماد به خودی خود وجود ندارد، بلکه ذره ذره جلب میشود و این جلب اعتماد با حرکات و گفتار در طی زمان رخ میدهد. بنابراین جلب و بنا کردنش زمان میبرد. پس اجازه دهید زمان راهنمای شما در مسیر BDSM باشد. پیش از ورود به هرچیزی از فرصتها برای جلب اعتماد استفاده کنید. چون بدون اعتماد هیچ چیزی ندارید.»
تایلر(Tyler)، عضو وبسایت Dom Sub Training: «من انرژی جنسی فوق العاده زیادی دارم. با آموختن درباره BDSM و با کمک وبسایت «Dom Sub Training»، فهمیدم چگونه خود را کنترل کرده و انرژیام را متمرکز کنم. هم برای خود و هم برای پارتنرم. با داشتن یک ساختار میتوانستم دقیقا بر چیزی که نیاز داشتم تمرکز کنم، بر چیزی که پارتنرم به آن نیاز داشت، و از همه مهمتر، چیزی که ما به عنوان یک زوج به آن نیاز داشتیم. حسرت میخورم که کاش زودتر میدانستم این موضوع چقدر تفاوت ایجاد میکند و زودتر به آن میپرداختم. من هرگز نمی دانستم چقدر اعتماد، ارتباط و فهم لازم است. خوشحالم که الان میدانم!»
ارزش غافلگیرکننده لایف استایل
آرکان(Arcane) نویسنده کتاب Igniting the fire: «بی دی اس ام شکلی از هنر است. دقیقا مثل پیانو زدن، نقاشی کردن با رنگ روغن، خراطی کردن یا یک نمایش رقص. در BDSM شما همیشه برای ارتقا یافتن و پیشرفت آمادهاید. تمرین کنید، تمرین کنید، تمرین کنید. همیشه چیز جدیدی برای یادگیری و راهی برای گسترش هنرتان وجود دارد. اهمیتی ندارد چندین سال بر سراین موضوع ماندهاید.»
برایان (Brian) از Your Kinky CPA: «ای کاش میدانستم هنگام شروع چه مقدار کینک باید به رابطهام اضافه کنم.»
اوریلوک (UrielLocke) از Master Locke:«ای کاش میدانستم برخی افراد از BDSM به عنوان شیوهای برای فرار از آسیبهای قبلی یا عدم آگاهی از چگونگی کنار آمدن با گذشته خود استفاده میکنند. به نظر میرسد بسیاری از سابمیسیوها از BDSM به عنوان روشی برای کنار آمدن با مشکلات شخصی و فرار از آنها استفاده میکنند. این نوعی از فرار است که کنار آمدن با آن به عنوان دامیننت کار سختی است. من سعی میکنم به سابمیسیوم کمک کنم اما گاهی خود آنها نمیخواهند با مشکلاتشان روبه رو شوند و این در رابطه ما مشکل به وجود میآورد.»
و چیزی که حسرت دانستنش پیش از دامیننت شدن را دارید؟
جی(Jay): «ای کاش میدانستم که من تنها برای بهبود حال سابم تلاش نمیکنم، بلکه هرچه میکنم برای بهبود حال خودم است. جدی گرفتن نقشتان و عمل کردن به آن حیاتی است، چون شما پیش از سلطه داشتن بر دیگری باید بتوانید سلطه خود را در دست بگیرید. برای من دامیننت بودن تنها یک حالت ذهنی نیست، بلکه آن را به شکلی حقیقی به کار میگیرم، در نتیجه میتوانم در این سبک زندگی موفق باشم.»
آیا شما هم دامیننت هستید؟
دوست دارم پاسخ شما به تمام این سوالهای مهم را بخوانم: آرزو میکنید پیش از دامیننت شدن چه چیزی را میدانستید؟ در بخش نظرات با دیگران به اشتراک بگذارید.
تا اینجای این مسیر چندین ساله، همیشه بابت همه کارهایی که کردهام راضی بودم. فقط آرزو میکنم ای کاش قبل از شروع شناخت این گرایش، نگرانی برای سرکوب آن نداشتم. ای کاش به جای پورن با فیلم های بهتری با این نوع گرایش بیشتر آشنا میشدیم. کاری که وبلاگ اونتاشگال می کند، همین است؛ آشنایی درست و سالم با گرایش سادومازوخیسم.
اونتاشگال . آذر ۱۴۰۰
نوشتههای روزمره، خاطرات و مطالب بیشتر از اونتاشگال را در شبکههای اجتماعی دنبال کنید
پس از دو مقاله معرفی سادیسم و دامیننت، به تفاوت شخصیتهای سابمیسیو و مازوخیسم میپردازیم. اینکه آیا این دو شخصیت بر یکدیگر همپوشانی دارند و آیا میتوانند کاملا مستقل از یکدیگر باشند؟ ابتدا به زبان ساده به معرفی هر دو شخصیت میپردازم:
مازوخیست: کسی که از درد کشیدن، تحقیر شدن، تحت کنترل بودن و محدود بودن، لذت میبرد.
سابمیسیو: کسی که دوست دارد پیرو باشد، به دنبال تصمیمگیری نیست و به حامی نیازمند است.
ابتدا مطالعه کنید:معرفی شخصیت مازوخیست، چرا مازوخیست و ساب میسیو صفت شخصیتی هستند؟
سابمیسیو به نسبت مازوخیست واژه جدیدتری است اما گسترده آن برای تعریف مفهوم «مطیع بودن» یک انسان بسیار فراتر از مازوخیست و رابطه BDSM است. در روانشناسی، زندگی، کار و هر جایی که شما میخواهید به یک فرد مطیع و دنبالهرو اشاره کنید، ساب میسیو بهترین واژه است.
همانطور که میدانید، دامیننتها به دنبال پذیرش مسئولیت هستند و در مقابل سابمیسیوها از نداشتن مسئولیت احساس رضایت میکنند. در واقع برای مسائل مختلف به دنبال کسی میگردند که بار مسئولیت را به دوش بگیرد. این افراد هرچقدر مسئولیت کمتری داشته باشند، آرامش بیشتری در زندگی خواهند داشت و با پذیرش کوچکترین مسئولیت، ابعاد مختلف روحی و روانی آنها تحت تاثیر قرار میگیرد. به همین منظور سابمیسیوها دوست دارند در تخت، به دستور پارتنر کاری انجام دهند تا اینکه تصمیم بگیرند چه مدلی لذت ارائه کنند.
مازوخیسم و سابمیسیو صفتهای شخصیتی هستند
بر اساس DSM-3 (سال ۱۹۸۰)، این دو به عنوان ویژگی شخصیتی شناخته شدهاند. صفت و ویژگی شخصیتی یعنی در همه انسانها وجود دارد و از هر فردی به فرد دیگر متغییر است. اختلالهای روانی در بعضی افراد هستند و در بعضی نیستند برای همین نمیشود مازوخیست و سابمیسیو را در این دسته تقسیم کرد. در برابر سادیسم، مازوخیسم و در مقابل دامیننت، سابمیسیو را داریم. صفتهای شخصیتی بر اساس استاندارد روانشناس معروف ریموند کتل دارای یک بازه هستند. یعنی هر کسی دارای ۱۶ صفت است و در یک طیف مشخص از یک صفت قرار میگیرد و در طول زمان با عوامل مختلف تغییر میکند. سال ۱۹۹۴ که پنجمین ویرایش ۱۶ صفت شخصیتی (ویکیپدیا) منتشر شد، صفت چهارم به سلطه (Dominance) اختصاص پیدا کرد. امروزه پس از گذشت دو دهه، به خوبی تفاوت بین مازوخیسم و ساب میسیو را میدانیم.
به طیف بالا دقت کنید. نه صفر به معنی خوب بودن است و نه ۱۰۰. استفاده از اعداد و نمودار، صرفا برای تعریف بهتر است. آقای کتل ۵۰ را حد میانه را در نظر گرفته است. هر چقدر صفت سلطه به سمت ۱۰۰ پیش میرود یعنی فرد شخصیت سلطهگرانهتری دارد و هر چقدر به سمت صفر میل کند، فرد تمایل بیشتری به سلطهجویی یا سابمیسیو بودن خواهد داشت. بازهم تکرار میکنم هیچکدام خوب یا بد نیست. جایگاه هر فرد در این طیف، توسط روانکاو و با انجام تستهای دقیق و درست تشخیص داده میشود.
در بالای نمودار شما یک بازه میبینید. از نزدیکی ۴۵ شروع میشود تا ۷۰. این یعنی صفت شخصیتی یک فرد در این محدوده قرار دارد و بیشتر میل به سلطه دارد. برای مثال در کار یک مدیر است، در خانواده یک فرد قدرتمند و در زندگی یک زن با توانایی بالای مدیریت خانواده. شخصیت سابمیسیو و مازوخیست بیشتر مایل است پیرو باشد.
ساب میسیوها برای اصلاح رفتار، در خود فرو میروند. منتظر کسی هستند تا به آنها کمک کند. به دنبال یک حامی میگردند و دستورات او را به خوبی دنبال میکنند تا به نتیجهای که حامی میخواهد، برسند.
سابمیسیو در کار
در صورتی که شما مدیر باشید و این مقاله را مطالعه کنید، بهترین نیروهای خود را ساب میسیوهایی میدانید که به حرف و خواسته شما در کار اعتراضی نمیکنند و به بهترین شکل امور را انجام میدهند. کارمندانی که نمونه میشوند و هیچ کاری توسط آنها عقب نمیافتد و همه چیز دقیق و درست انجام میشود.
سابمیسیوها با داشتن شرح وظایف و فهرست کارها، خیلی خوشحالتر هستند تا اینکه مسئولیت انجام کارها و یافتن راه حلهای جدید به آنها سپرده شود. اگر شما سابمیسیو هستید و در کار دچار «گیجی» میشوید، بهتر است از مدیر خود بخواهید تا شرح وظایف و فهرست کارها را برای شما تنظیم کند. آنوقت میدانید به بهترین شکل چه کاری را باید انجام دهید.
سابمیسیو در تخت
در تخت افراد سابمیسیو دوست دارند مطیع دستورات باشند. منظور از دستورات یک درخواست پیچیده نیست. مشتاق شنیدن کلمه «شروع کن به خوردن» هستند. ساب میسیوها از اینکه به آنها مسیر نشان داده شود لذت میبرند. در تخت دوست دارند پوزیشن را طرف مقابل مشخص کند. دلشان میخواهد در خدمت فرد مقابل باشند. به نوعی ذهنشان را کاملا آزاد کنند و طرف مقابل هر کاری (با توجه به لیمیت ها) با آنها بکند.
ساب میسیو پسر دوست دارد توسط یک خانم کنترل شود. یعنی با اینکه او در سکس فاعل است اما اما میخواهد دستور لذت دادن را بشنود. دوست دارد به خواسته پارتنر کاری بکند. کارهایی مثل لیسدن، خوردن، بازی با بدن و موارد دیگر همه به دستور پارتنر زن برای سابمیسیو پسر لذت بخش هستند.
ساب میسیو دختر شناختهشدهتر است. کسی که انتظار قدرت از مرد درون تخت را دارد و میخواهد گوش به فرمان کسی باشد که بدن خود را به او میدهد.
چه برای سابمیسیو پسر چه دختر، گاهی امیال مازوخیستی وارد میشود از درد کشیدن هم لذت میبرند. مردی که دوست دارد به بیضههای او فشار وارد شود و دختری که از درد سینه لذت میبرد. برای افراد همجنسگرا، شخصیت باتم در واقع رول سابمیسیو است و از مطیع بودن لذت میبرد.
تفاوت کلی شخصیت ساب میسیو با مازوخیست
برخلاف مازوخیستها که بیشتر میل به درد و خشونت دارند، سابمیسیوها از کنترل و هدایت شدن لذت میبرند. در رابطه با یک فرد سابمیسیو، او دوست دارد تصمیمگیریها با دامیننت بوده، پیرو و گوش به فرمان باشد. در عین حال میتواند از خشونت متنفر باشد در حالی که مازوخیست از خشونت نیز آرامش میگیرد.
تصور عمومی برای شخصیتهای سابمیسیو نیز میتواند افسردگی باشد. چرا که سابمیسیوها میل به تنهایی و درونگرایی بیشتری دارند اما لزوما افسرده نیستند. ساب میسیوها صرفا از تنهایی لذت بیشتری میبرند و دوست دارند با دایره کمتری از انسانها در ارتباط باشند.
در رابطه BDSM اسلیو سابمیسیو بیشتر از بسته شدن، از بازی روانی، صحبت کردن، دردهای آرام لذت میبرد در حالی که مازوخیست خشونت بیشتر و حتی کبودی را طلب میکند. شخصیت مازوخیست توان تحمل فشار و درد بیشتری را نسبت به سابمیسیو دارد.
در صورتی که کنترل و فشارها از تحمل یک سابمیسیو خارج شود، بازه صفت قدرت که ذکر شد در آنها می واند به صورت موقت تغییر کند و به سمت دامیننت شدن میل کنند. سابمیسیوهایی که در رابطه هستند و شاهد تعدی و رد کردن لیمیتهای احساسی از جانب پارتنر میشوند، به سمت استقلال و دامیننت شدن میل میکنند و با قدرت از یک رابطه که به آنها آرامش نمیدهد، خارج میشوند. شاید بهترین نمونه برای این رفتار، شخصیت دختر سابمیسیو در فیلم فیفتی شیدز آو گری باشد!
«هر چی تو بگی» نمونه یک رفتار سابمیسیوی
همانطور که اشاره شد سابمیسیوها از مسئولیتپذیری شانه خالی میکنند. در یک رابطه اگر کسی را دیدید که همیشه دوست دارد تصمیمگیریها به عهده طرف مقابل باشد، بدانید او یک ساب میسیو است. معمولا شرایط میل به سابمیسیو زمانی ایجاد میشود که نه مسئولیتی به فرد داده شود و نه خود او آمادگی ریسک و پذیرش مسئولیت را داشته باشد.
شخصیت ساب میسیو در ازدواج به دنبال خواسته پارنتر زن یا مرد خود میرود. به دنبال کسب رضایت و خواسته طرف مقابل است و در بسیاری از مواقع خواسته خود را فراموش میکند. مساله خوب و بد بودن این رفتار نیست چرا که برخی افراد با این نوع زندگی بسیار احساس آرامش میکنند.
جایگاه افراد نقش کلیدی در میل به ساب میسیو یا دامیننت بودن دارد. شما در مقابل یک مدیر نمیتوانید رفتار بالا به پایین و دامیننتانهای داشته باشید. اگر در مقابل شاگرد خود یک رفتار سابمیسیوی داشته باشید، دیگر او حرف شنوی لازم را از شما نخواهد داشت.
سابمیسیو: کسی که دوست دارد پیرو باشد، به دنبال تصمیمگیری نیست و به حامی نیازمند است. چگونه کسی که میل به اطاعت و تسلیم شدن دارد را بشناسیم و او چه جایگاهی در گرایش BDSM دارد؟
مازوخیست: کسی که از درد کشیدن، تحقیر شدن، تحت کنترل بودن و محدود بودن، لذت میبرد. چگونه کسی که به خودآزاری علاقه دارد را بشناسیم و او چه جایگاهی در گرایش BDSM دارد؟
سادیست: کسی که از تماشای درد و فشار بر دیگران لذت ببرد. چگونه کسی که به آزار دیگران علاقه دارد را بشناسیم و او چه جایگاهی در گرایش BDSM دارد؟
یک مازوخیست میتواند سابمیسیو هم باشد اما یک سابمیسیو لزوما مازوخیست نیست. هیچ یک از چهار شخصیت سادیست، دامیننت، مازوخیست و سابمیسیو خوب یا بد نیستند. در ۴ مقاله تلاش شد به معرفی ویژگیها و رفتارهای آنها بپردازیم.
اونتاشگال . آذر ۱۴۰۰
نوشتههای روزمره، خاطرات و مطالب بیشتر از اونتاشگال را در شبکههای اجتماعی دنبال کنید
بازی قدرت همیشه شما را وسوسه میکند؟ پس زمانش رسیده که سکس خود را با ابزاری BDSM به مرحله جدیدی ببرید.
توضیح مختصر: به گفته تیلور لتیف (Taylor latif)، مربی سکس و کینک بر مبنای لذت: « BDSM فعالیتی بر مبنای رضایت دوطرفه، ریسک آگاه، و لذت بخش است که در آن با چیزهایی نظیر قدرت، محدودیت و درد بازی میشود.» او اضافه می کند، BDSM چیزی بسیار فراتر از چند اسباب بازی معمول است :«صحبت کردن درباره این که قصد انجام چه کاری را در جلسه دارید همیشه مهم است، یک سیف وورد گفتاری و هم غیرگفتاری تعیین کنید و هرآنچه از دستتان برمی آید برای کاهش خطرات احتمالی انجام دهید.»
دنیای اعجاب انگیز اسباب بازیهای BDSM به اندازه تعداد افراد علاقهمند به این حوزه تنوع دارد. در ادامه به شما ابزارهای رایج بازی ارباب و برده را معرفی میکنیم.
مقالهای که مطالعه میکنید در دستهبندی آموزش مهارت در رابطه ارباب و برده قرار دارد و توضیحات آن از سایتهای مختلف برداشت شده است. ترجمه توسط ماتیلداصورت گرفته است و در وبلاگ اونتاشگال منتشر میگردد.
یک کینک کلاسیک، تیلور میگوید: «چشم بندها بینایی شما را محدود میکنند، بنابر این باید اعتماد زیادی وجود داشته باشد. همچنین محدودیت بینایی شما را وادار میکند بر سایر حواس خود تکیه کنید که این موضوع ادراک شما از آن حواس را افزایش میدهد»
پیشنهاد: اگر امکان خرید چشم بندهای چرمی مخصوص را ندارید، میتوانید از شالهای نخی، کراوات، جوارب بلند تمیز، یا هر پارچه تمیز و نرم مناسب دیگری استفاده کنید.
چرخ دهنده وارتنبرگ Wartenberg برای بازی حواس
ترکیبی از پیتزابر، گرز و چنگال، چرخ دندههای ظریف به آن خطرناکی که به نظر میرسند نیستند. به گفته تیلور: «آنها به گونهای طراحی شده اند که شما بتوانید درد خفیفی را به طرز کاملا کنترل شده تجربه کنید.»
چگونه کار میکنند: به سادگی وسیله را بر روی پوست خود یا پارتنرتان حرکت دهید، در نتیجه اعصاب حسیتان به شکل شهوت برانگیزی تحریک میشوند. با وجود این که دندانههای ریز آن هیچ آسیبی به پوست نمیرساند، تیلور همچنان میگوید مبتدیان باید از نواحی زبان، مقعد، واژن و بیضه دوری کنند.
پیشنهاد: این وسیله را میتوانید تحت عنوان «رولت»، ابزاری که برای الگوکشی در خیاطی کاربرد دارد، از خرازیهای تهیه کنید!
قطعات یخ
تیلور میگوید: «اگر به تازگی در حال یادگیری و کشف حسهای لذت بخش خود هستید، لازم نیس پول خرج کنید. هیچ چیزی از آب یخ زده ارزانتر نیست.» از مزایای بزرگ یخ این است که هیچ ردی از خود برجا نمیگذارد و آسیبی ایجاد نمیکند.
به آسانی تکهای یخ از فریزر درآورید، بوسهای یخی به پارتنر خود دهید و زبان سرد خود را بر کسش بکشید یا یخ را بر بدنش حرکت دهید. «تناقض بین گرمای دهان و سردی یخ میتواند به شدت تحریک کننده باشد.»
ضربات شدید ترکه
تیلور میگوید: «ترکه زدن نیازمند مهارت است، بنابراین بیشتر مناسب افراد حرفهای است.» اگر در سطح پیشرفته قرار دارید و از خوردن یا زدن ضربههای تیز لذت میبرید، شاید بهتر باشد ترکهای چوبی یا پلاستیکی تهیه کنید. اگر دسته چرمی محکمی برای ترکه خود درست کنید، کنترلش از ترکه ساده آسانتر میشود، به علاوه آن که ظاهری زیباتر نیز پیدا میکند.
پدل چرمی کوچک (Crop)
در وحله اول، ممکن است شبیه یک ترکه پرس شده به نظر بیاید، اما به خاطر سطح پهنتر نسبت به ترکه، معمولا سوزش کمتری به همراه دارد. کراپها بیشتر توسط میسترسها استفاده میشود.
لونا ماتاس، مربی سکس و خالق Peg The Patriarchy، میگوید: «کراپها باعث میشوند برای ضربات تسلط خیلی بالایی داشته باشید، که این موضوع برای هدف قرار دادن نواحی کوچکتر مثل نیپلها یا کلیتوریس عالی است.»
قلاب مقعد (Anal hook)
اسباب بازی جنسی با ظاهری مشابه قلاب ماهیگیری که وارد مقعد میشود. آنال هوکها از متریال مختلفی ساخته میشوند، اما استیل ضدزنگ از همه رایجتر است. طراحی آنها به شکل میلهای فلزی با گویچهای در یک انتها و حلقهای در انتهای دیگر است. برخلاف سایر اسباب بازیهای که برای دخول استفاده شده و انعطاف دارند (دیلدو و توپهای مقعدی)، آنال هوکها از متریال انعطاف ناپذیر مثل استیل ساخته میشوند. در نتیجه در استفاده باید بسیار مراقب بود و در صورت استفاده نادرست ممکن است آسیبهای نابخشودنی به بار آید.
شکنجه ناحیه جنسی مردان
قفل کیر و توپهای شکنجه که اغلب به عنوان ابزار شکنجه جنسی مردان شناخته میشوند. بستن این قفل یا قفسها بر روی کیر و بیضه ایجاد درد و فشار میکند. این فعالیتها میتواند شامل اعمال دردناکی نظیر پیرسینگ تناسلی، بازی شمع، اسپنک تناسلی، قلقلک کردن، ضربه به بیضه، تحریک الکتریکی، شلاق زدن ناحیه تناسلی، سوندگذاری و سوزن زدن شود. افراد مازوخیسم از این درد، از لذت دادن به دامیننت خود و تحقیر شدن لذت میبرند. بسیاری از این اعمال با خطرات جدی برای سلامتی همراهند. اگر تازهکار هستید از انجام آنها پرهیز کنید.
مچ بندهای باندیج
محدود کنندههایی هستند که در باندیجهای سکسی استفاده میشوند. این دستبندها در مقایسه با دستبندهای جنایی پهنتر و اغلب از جنس چرم بوده و لایه درونیشان با خزی نرم پوشیده شده که با قفل و سگک دور مچ چفت میشوند. دسبتندها محکم دور مچ قرار میگیرند و میتوان با استفاده از زنجیری اضافه دو دست را به یکدیگر وصل کرد. از یک ست چهارتایی مچ بند میتواند برای hogtie و frogtie استفاده کرد. این ابزار معمولا در استفاده با سایر ابزار باندیج به کار میروند.
میله باز کننده
ابزاری در باندیج است که که از میلهای فلزی یا تکهای چوب طویل ساخته شدهاند. با نقاطی برای اتصال مچ بندها در دو انتها که میتواند به مچ اندامها، ساعد، ساق یا زانوها متصل شود. معمولا برای بازی باندیج و گاهی نیز در تخت خواب استفاده میشوند. کاربردشان اغلب به همراه سایر لوازم باندیج میباشد. در اتصال به اندامها، میله اندامها را از یکدیگر دور نگه میدارد. بستن میله به مچ پاها، راه رفتن را سخت کرده و ضمن باز نگه داشتن پاها دسترسی به ناحیه تناسلی را راحت میکند. بستن میله به ساق و زانوها این سختی را چندبرابر میکند. میتوان از تکهای چوب یا دسته جارو و مقداری طناب نیز این باندیج را انجام داد.
هارنس
هارنسها ابزاری از BDSM هستند که با هدف باندیج پوشیده میشوند. این اکسسورها معمولا از نوارهای چرمی با عرض ۱ تا ۲ سانت ساخته میشوند که به شکلهای گوناگون به هم متصل شدهاند. برخی از مدلها حتما باید متناسب با سایز و بدن هر شخص ساخته شوند.
این آیتم در عین حال که خیلی به بازیهای BDSM مرتبط است، کاربرد غیرکینکی و در برخی استایلها حالت مد و فشن نیز دارد. به همین خاطر گاهی در پابلیک و برای نشان دادن فتیش اشیا و جلب توجه پوشیده میشود. هارنسها انواع مختلفی دارند، میتوانند قسمتهایی از کل بدن را در بر گیرند، یا تنها برای ناحیه سینه یا پایین تنه. انتخاب با شماست.
زنجیر
زنجیرها انواع و کاربردهای گوناگونی دارند. همچنان که در سایز و مدل نیز تنوع بالایی دارند. از زنجیرها میتوان در دکوراسیون استفاده کرد، میتوان زنجیر را با قلاب به قلاده سامیسیو متصل کرد، میتوان برای اتصال مچ و مچ بندها آن را به کار گرفت، شلاقهای خاصی نیز وجود دارند که از کنار هم قرار گرفتن تعداد زیادی زنجیر بسیار ریز ساخته شدهاند.
کمربندهای چستیتی
این ابزار به عنوان وسیلهای برای کنترل ارگاسم استفاده میشود تا سابمیسو نتواند بدون اجازه دامیننت هرگونه فعالیت جنسی داشته باشد. همچنین با چستیتی خوداراضایی و سکس اورال نیز غیرممکن میشود.
به ادعای برخی، چستیتی خوی سلطه پذیری را در مردان افزایش میدهد. با پوشیدن چستیتی، شخص میپذیرد که اختیار تمام اعمال جنسی خود را در دست دامیننت خود قرار داده و هرگاه دامیننت چستیتی را باز کند میتواند فعالیتی جنسی داشته باشد.
قلاده
در BDSM، شخصی که تحت عنوان ساب میسیو یا برده شناخته میشود و به پت بودن علاقه دارد، قلاده میپوشد. فرم استاندارد یک قلاده، نوار چرمی سیاهرنگی به دور گردن است که اغلب به حلقهای مزین گشته که زنجیر، طناب یا بندی چرمی به آن متصل میشود. برخی نیز ممکن است بجای قلاده، چوکر یا گردنبندی معمولی بیاندازند.
کرست
لباسهایی مشابه گن که اغلب برا راست و زیبا نگه داشتن قسمت میانی بدن کاربرد دارند. به دلیل تنگ بودن این پوشش، تنفس و تکان خوردن در آن کمی سخت میباشد و نمیتوان برای مدت طولانی پوشید. اما به علت راست قامت نشان دادن بدن و فرم خاصی که بدن پیدا میکند هم در میان میسترسها و هم سابمیسیوها محبوبیت بالایی دارد.
پوشک
این مورد اغلب در میان اشخاص علاقه مند به age play کاربرد دارد. پوشک شدن سابمیسیو توسط دامیننت از حس حقارت بالایی برخوردار است، ضمن این که ناتوانی و کوچک بودن سابمیسیو را در برابر دامیننت تداعی میکنند.
گگهای دهان
پوشیدن گگ توسط سابمیسیو احساسات گوناگونی به همراه دارد. از محدودیت فیزیکی گرفته تا حس بیچارگی و اضطراب ناشی از ناتوانی در صحبت کردن طی جلسه. گگها انواع گوناگونی دارند، از توپی گرفته تا حلقه و فرمهای میلهای شکل. نکات مهم در استفاده از این وسیله این است که حتما پیش از بستن گگ بال سیف وردی عملی، نظیر نشان دادن شکلی با انگشتان، تعیین کنید تا همواره امنیت برقرار باشد. ضمن آن که سایز گگها باید متناسب با دور سر و دهان سابمیسو بوده و دهان بیش از حد کشیده نشود، در غیر این صورت احتمال پارگی کنارههای لب وجود دارد. همچنین اگر پیش از استفاده از گگ، لبها را با کمی کرم چرب کنید، تجربه لذت بخش تری خواهید داشت.
سلفون
سلفون نیز جزو ابزاری است که برخی از آن برای باندیج استفاده میکنند. با چنددور سلفون پیچی محدودیت حرکتی کامل برای اسلیو ایجاد میگردد، اما هنگام باندیج به باز بودن راههای هوایی دقت کنید. ضمن این که به دلایل زیست محیطی، یکبار مصرف بودن و تجزیه ناپذیری سلفون، استفاده از این مورد خیلی توصیه شده نیست.
چسب باندیج
چسبهای باندیج تنها روی خودشان میچسبند. بدین معنی که برخلاف سایر چسبها پوست و موی بدنتان را نمیکنند. همچنین تنفس با این چسبها خیلی راحتتر از چسب پهنهای های پلاستیکی است. با در دست داشتن یک قیچی برای اطمینان خاطر، از این چسبها برای ایجاد محدودیت، بستن دستها یا چشمها استفاده کنید.
ابزار تحریک جنسی:
بات پلاگ
سکس توی که برای قرار گرفتن در مقعد و رکتوم، به منظور لذت جنسی، ساخته شده. بات پلاگها به نوعی مشابه دیلدو هستند اما کوچکتر، کوتاهتر با انتهایی پهن برای ممانعت از ورود کامل به روده.
به دلیل آن که بات پلاگ ناحیه مقعد را باز نگه میدارد، توصیه میشود بیش از ۲ ساعت آن را در بدن نگه ندارید زیرا باعث مختل شدن عملکرد اسفنکترهای مقعدی میگردد. همچنین رعایت نکات بهداشتی، شستشوی کامل و ترجیحا استفاده از کاندوم نیز ضروری است. بهتر است بات پلاگ را آرام گذاشته و درآورید، محکم و سریع انجام دادن این کار ممکن است باعث زخم و پارگی ناحیه مقعد گردد.
این گیرهها نیز انواع گوناگونی دارند. از انواع مخصوص این کار گرفته تا گیرههای لباس و کاغذ که بر روی نیپل بسته میشوند. گیرهها باعث درد و محدودیت جریان خون در نیپل میگردند که میتواند لذت بالایی برای سابهای مازوخیست به همراه داشته باشد. گاهی برای افزایش درد و فشار وزنهای به گیرهها آویزان میکنند. اگر از گیرههایی با فنر سفت، نظیر گیره کاغذ استفاده میکنید، اجازه ندهید گیره برای مدت طولانی روی نیپل بماند، زیرا به دلیل فشار و محدودیت شدید جریان خون احتمال اسیبهای شدید و جبران ناپذیر وجود دارد.
ابزار اسپنک
از وسایل مختلفی نظیر پدلهای چوبی و چرمی، شلاقهای چرمی تک رشته و رشتهای، خط کش، پدلهای مگس کشی و … بسته به سطح ومیزان حرفهای بودن، سلیقهتان، و سطح تحمل درد اسلیو استفاده کرد. پدلها به دلیل سطح تماس پهنی که دارند میتوانند بدون وارد آوردن آسیب جدی به شخص درد شدیدی ایجاد کنند. برخی پدلها در قسمت تماسی سوراخهایی به شکلهای مختلف دارند، اینگونه مقاومت هوا کمتر شده و درد بیشتری ایجاد میشود.
سوند ادراری
سوندگذاری عملی پزشکی و با ریسک بالاست که اگر به دقت انجام نشود منجر به زخم شدن مجاری ادراری، عفونت و در نتیجه آسیب جدی مثانه و کلیهها گردد. لذا اگر دقت و مهارت کافی در این زمینه ندارید هرگز انجامش ندهید. در بازی اورترال و سوندگذاری، سوند یا هر جسم خارجی مشابهی با دقت بالا وارد مجرای ادراری میگردد. در مردان انجام این عمل به شکل مستقیم یا غیرمستقیم با تحریک پروستات در ارتباط است. با وجود خطرات ذکر شده، در صورت تمایل به انجام این کار، میتوانید ابزار لازم را از فروشگاههای کالای پزشکی تهیه کنید. دقت کنید که حتما پیش از سوندگذاری، دست، سوند و ناحیه تمیز باشد.
ویبراتور
ویبراتور، یا گاهی ماساژور، ابزار جنسی هستند که برای لذت بیشتر طراحی شدهاند. تنوع خیلی فراوانی از سایز و شکل تا نوع و کاربرد دارند. شناختهترین نوع ویبراتور، ویبراتورهای برقی سرگرد هستند که اغلب برای تحریک قسمت خارجی واژن، شامل کلیتوریس و لابیاها استفاده میشوند. از انواع دیگر ویبراتور خارجی میتوان به ویبراتورهای کوچک ریموت دار اشاره کرد که این دسته نیز کلیتوریس را هدف قرار میدهند. ویبراتورهای داخلی نیز انوع گوناگونی دارند. برخی مشابه دیلدو و برخی تنها یک سری کوچک لرزان که میتوانند تحریک، لذت و ارگاسم شدیدی به ارمغان بیاورند.
در صورت عدم دسترسی، یکی از ابزارهای که به خوبی میتوانید جایگزین ویبراتور کنید تفنگهای ماساژ است. انواع مختلف تنفنگ ماساژ در فروشگاههای انلاین معتبر وجود دارد که با سریهای مختلفشان به کمک شما میآیند!
ابزارها به لذت بخشتر کردن بی دی اس ام کمک میکنند. در استفاده از آنها سختگیری نکنید و نکات ایمنی را شرط اول لذت قرار دهید. با پارتنر خود سکس هیجان انگیزی را به کمک این لوازم تجربه کنید.
اونتاشگال . آذر ۱۴۰۰ – تصویرسازی از خانم Maya Chastain
نوشتههای روزمره، خاطرات و مطالب بیشتر از اونتاشگال را در شبکههای اجتماعی دنبال کنید
هنگام فرارسیدن زمان دریافت قلاده، شک در آماده بودن برای آن میتواند احساس وحشتی با خود داشته باشد. برای بسیاری، سنگینی این تصمیم مانند پذیرش یک درخواست ازدواج است و نیاز به فکر و آمادگی زیادی دارد. به همین دلیل در این نوشته درباره نکات پذیرش قلاده صحبت میکنیم و این که آن قلاده چه معنا و تاثیری در شما و رابطهتان خواهد داشت.
مقالهای که مطالعه میکنید در دستهبندی آموزش رابطه ارباب و برده قرار دارد و در وبسایت SubmissiveGuide انتشار یافته است. ترجمه توسط ماتیلداصورت گرفته است و در وبلاگ اونتاشگال منتشر میگردد.
لونا کی.ام: قلاده نمادی از پذیرش سلطه است. این پذیرش میتواند در حد یک جلسه، یک هفته، یک مدت زمان مشخص یا برای کل طول زندگی باشد. اما تنها این نیست! پوشیدن قلاده در میان جامعه میتواند یک نماد فشن و مد نیز باشد. ابزاری راحت و علامتی از نقش شما در BDSM به دیگران میشود. با وجود تمام این حرفها، قلاده نمادی شخصی است و میتواند هر معنایی که شما در نظر دارید را شامل شود.
چوکر نیز در دسته لوازمی که دور گردن بسته میشود قرار میگیرد و معادلی ملایمتر برای قلاده به حساب میآید.
در این صورت، اگر قلاده میتواند به هر معنایی باشد که ما میخواهیم، چرا بسیاری از ابراد دائما درباره آن بحث میکنند، از معنا و مفهوم گرفته تا مرجع خرید و الی آخر؟ خب، چون معنای غالب حائز اهمیت است و از لحاظ ارزش، برای کسانی که از آن استفاده میکنند ممکن است از حلقه ازدواج نیز با ارزشتر باشد. هرگاه شخصی این موضوع را تکذیب میکند، بحث پیش آمده و عقاید اشخاص را به چالش میکشد و این منجر به بحث و دعوای بیشتر میشود. به هر حال، من نمیخواهم چنین کنم. من آماده پذیرش نقطه نظر همه هستم چون همه آنها صحیح هستند.
قلاده یا چوکر برای شما چه مفهومی دارد؟
خوب است که وقتی برای اولین بار با قلاده آشنا شدید، درباره معنا و مفهوم آن برای خودتان فکر کنید. پذیرش قلاده تصمیم بزرگی است و حتی هنگامی که هنوز سابمیسیو بدون پارتنر هستید، میتوانید درباره آن بیاندیشید. مثل این که پیش از ازدواج درباره مفهوم حلقه ازدواج فکر کنید. خب؟ هیچ فرقی ندارد. اگر نیاز داشتید از منابع مختلف درباره قلاده مطالعه کنید. با دامیننتها و سابمیسیوهای دیگر درباره قلاده صحبت کنید. درک کنید که اهمیت آن برای شما در چیست. اینگونه هنگامی که وارد رابطه شده و با پیشنهاد قلاده رو به رو شوید، یک قدم جلو خواهید بود.
در یک رابطه نیز، خوب است که از شخص مقابل درباره مفهوم قلاده برای او بپرسید. اگر او قلاده را در حد یک ابزار بازی بداند و نگاه شما به آن، نماد توافقی طولانی مدت باشد، مشکلاتی پیش خواهد آمد. بنابر این همان ابتدا تکلیف آن را مشخص کنید. در غیر این صورت تعجبی نخواهد داشت او تنها هنگام بازی قلادهاش را بپوشد و هرگز درک نکند که شما تمام مدت میخواهید آن قلاده را ببینید.
آماده شدن برای یک قلاده
هنگامی که در یک رابطه و یک نقطه هستید، کار رابطه آغاز میشود. به شخصه فکر میکنم قلاده نباید در شروع رابطه داده شود، دقیقا همان گونه که در شروع رابطه حلقه نامزدی یا تعهد را از کسی نمیپذیرم. متوجهم که روشهایی هستند که از سیستمهای ترتیبی قلاده کردن استفاده میکنند، اینگونه که شما با قلادهای ابتدایی، قلاده تربیت یا هر نوع دیگری از قلاده شروع میکنید و در طول رابطه و همچنان که رشد مییابید، قلادههای بهتری میگیرید. من هیچ تجربهای از این سیستم ندارم و به تنهایی نمیتوانم درباره آن صحبت کنم. این سبک برای برخی از روابط سادومازخیسم کارآمد و دوست داشتنی است و به نظر رابطهای سخت و بسیار قانونی میآید.
دوباره میخواهم مقایسهای میان بودن در یک رابطه متعهد و ازدواج به عنوان گام منطقی بعدی انجام دهم. چگونه خودتان را برای آن مرحله آماده میکنید و چگونه میفهمید که زمان مناسبش رسیده؟ خب، شناخت صمیمیت با آن شخص، دوست داشتن او، احساس ارتباط و اتصال به او، و حضور در زندگی اش شروع خوبی است. آیا شما بهترین وجه از یکدیگر را آشکار میکنید؟ آیا میتوانی خود را برای مدت طولانی در کنار این شخص تصور کنی؟ همچنین، آیا تو یک کتاب باز هستی؟ میتوانی تمام جزئیات خودمانی، فانتزیها و نگرانیهایت را بدون ترس از قضاوت با او به اشتراک بگذاری؟ آیا تعهدی در برابر سخت کوشی برای پیشرفت رابطه داری؟
چگونه میفهمید آماده هستید؟
پس از پاسخ دادن به سوالات فوق درباره تعهد خود و پارتنرتان به رابطه، به خوبی میتوانید تشخیص دهید برای وزن یک قلاده آماده هستید یا نه. واقعا میتواند وزن داشته باشد. مسئله این نیست که آیا دامیننتتان آماده است، یا آیا رابطه به آن نقطه رسیده، من از شما میپرسم، همین الان، آیا تو برای مسئولیتهای یک قلاده آمادهای؟
وظیفه اصلی یک سابمیسیو تبعیت به شکلهای مختلف است. در یک رابطه، سلطه پذیری را در قالب سرویس دادن به دامیننت پیاده میکنید، به گونهای که هردو نفع ببرید. در یک قلاده، تنها ممکن است از شما پرسیده شود چقدر به این کار تمایل داری. شما به صورت همیشگی در برابر دامیننتی که در حال خدمت به او هستید متعهد خواهید بود. اگر خود را تماما متعهد به اجرای دستورات او نمیبینید، اگر دائما از خود سوال میپرسید یا او را به چالش میکشید، احتمالا آماده قلاده شدن توسط این شخص نیستید.
من تمام سابها را تشویق میکنم که وقتی به این نقطه در رابطه خود رسیدند، واقعا درباره اش فکر کنند، واقعا زمانی را صرف سنجش کنند و ببینند آیا با هدف درست شدن مشکلات میخواهند قلاده ببندند یا با هدف احساس امنیت بیشتر (هیچ کدام از این اتفاقات نخواهد افتاد). شما با پوشیدن یک قلاده نمیتوانید مشکلات رابطه را حل و فصل کنید. همچنین پیش از دریافت قلاده باید به آن احساس امنیت رسیده باشید.
درخواست قلاده
در برخی از موقعیتها، سابمیسیو میتواند از دامیننت درخواست قلاده کند. وقتی به خوبی یکدیگر را بشناسید و درباره مفهوم قلاده با یک دیگر هم عقیده باشید، شاید آموخته باشید که دامیننت شما دوست دارد سابمیسیو برای دریافت قلاده التماسش کند. در این شرایط، سابمیسیو برای تحت مراقبت و راهنمایی دیگری بودن احساس نیاز شدید میکند و آرزو میکند میتوانست تا ابد به او خدمت کند.
دقیقا همانگونه که در دنیای افراد وانیلی، پیشنهاد ازدواج یا رابطه از سمت زن نادر است، درخواست قلاده کردن چیز نرمالی نیست. اگر از شما انتظار میرود طلب قلاده کنید، کلماتی از اعماق قلبتان پیدا کنید. درخواست خود را خالصانه و حقیقی بیان کنید. وفاداری خود را ابراز کنید، داستانی از ارتباط دو نفره منحصر به فرد خود بگویید و سپس درخواستتان را بیان کنید.
دریافت قلاده
برای بسیاری از سابمیسیو و اسلیوها، دریافت قلاده شرایطی منحصر به فرد است. برای برخی، این کار به معنای جشن جدی شدن رابطه و تعهدی است که در شرف رخداد است. یک مراسم قلاده کردن رسمی، اتفاقی است که گاهی رخ میدهد.
هیچ راه صحیح یا غلطی برای قلاده شدن نیست. یک مستر ترجیح میدهد سابمیسیو زانو زده باشد و قلادهاش را ببندد. همین. اگر میخواهید میتوانید مراسمی رسمی یا غیررسمی برگزار کنید. میتواند شخصی و دونفره باشد یا در مقابل جمعی از دوستان و خانواده. برای کسانی که به مراسمی رسمیتر علاقه دارند، پیشنهادات دیگری هست.
به این دسته پیشنهاد میکنم مراسم عروسی نمادینی برگزار کنند. در نهایت، شما به شیوهای خیلی خاص و اغلب برای همیشه به شخص دیگری متعهد میکنید. پس چرا از مراسمی هیجان انگیز و شخصی سازی شده بهره نگیرید؟ میتوانید از هر بخشی از یک مراسم عروسی که دوست دارید استفاده کنید و همه چیز را همانگونه که خودتان میخواهید ترتیب دهید.
سختی قابل پذیرش
قلاده کلاسیک، بندی چرم با حلقهای D شکل است که به دور گردن بسته میشود. اما همه قلادهها اینگونه نیستند. به تعدا روابط انتخابهای مختلف برای قلاده وجود دارد. چیزی که خاص است این است که هر قلاده برای شخصی که آن را دریافت میکند یا میدهد منحصر به فرد و خاص است. لازم نیست این موضوع علنی شود و مجبور نیستید همه جا آن را بپوشید.
سایر انواع مدل قلاده:
حلقههای استیل ضدزنگ
گردنبند طلا یا نقره
زنجیرهای شکم
پیرسینگ
حلقه یا دستبند
چوکرهای چرمی
تتو
قلاده میتواند مرحله مهمی از رابطه ارباب و برده شما باشد. برخی افراد از قلاده برای کنترل کردن و نمایش قدرت استفاده میکنند و برخی دیگر برای Pet Play و بازی با پیشی یا توله سگ خود! از آن لذت ببرید و بازی خود را با قلاده هیجانانگیزتر کنید.
اونتاشگال . مهر ۱۴۰۰
نوشتههای روزمره، خاطرات و مطالب بیشتر از اونتاشگال را در شبکههای اجتماعی دنبال کنید
سرانجام به همسرم گفتم میخواهم در تخت بر من سلطهگری کند. به خودم جرات دادم از او خواستم زمانی که به تخت میرویم برای سکس، صاحب و ارباب من باشد. «او از من پرسید آیا باید قلاده یا چنین چیزی برایم بخرد: من گفتم هنوز نه!»
از زمان اکران فیلم فیفتی شید، BDSM رواج بیشتری پیدا کرده است. از باندیج فشن گرفته تا کلاسهای آموزش کینک، در نهایت علاقه جنسی نهفته اکنون پذیرفتهتر شده است. اما این بدان معنی نیست که سابمیسو بودن ساده است. برای برخی زنان، شناخته شدن با شاخص سابمیسیو میتواند علیه ایدهآلهای فمنیستانه بنظر برسد؛ برای برخی دیگر ممکن است کل مسیر عشق و رابطهشان را تحت تاثیر قرار دهد.
در این مقاله به بررسی واقعیت زندگی جنسی زنان میپردازیم، خانم رز (اسم مستعار)، ۴۰ ساله، روایتی از پس از ۷ سال بروز تمایلش به نیمه دامیننت بودن همسرش در یک رابطه BDSM را برایمان شرح میدهد. در انتها اونتاشگال تجربه خود از مواجه با زوجهایی که به دنبال ورود BDSM به رابطه هستند را میگوید.
مصاحبهای که مطالعه میکنید در دستهبندی سبک زندگی ارباب و برده قرار دارد و به صورت خلاصهشده در وبسایت ELLE انتشار یافته است. ترجمه توسط ماتیلداصورت گرفته است و در وبلاگ اونتاشگال منتشر میگردد.
خانم رز: هنگامی که ۱۹ ساله بودم، اولین و ابتداییترین رابطه جنسیام را تجربه کردم. مردی که عاشقش شدم شخصیتی بسیار سلطهگر داشت، به نحوی که به من احساس مراقبت، دوست داشته شدن و امنیت میداد. او بسیار قد بلند بود و شانههای پهن و دستان بزرگی داشت که باعث میشد در برابر او احساس ریز و شیرین بودن کنم. وارد اتاق میشد و نگاهی سختگیرانه به من میانداخت که باعث میشد دلشوره گرفته و زانوهایم از شدت لرزش شبیه ژله شوند. میدانستم که نگاه کامل یعنی سخت گرفتن در پیش است و بشدت خیس خواهم شد. او ارگاسمم را تا زمانی که تقریبا اشک میریختم به تاخیر میانداخت و مرا مجبور میکرد تا هنگامی که اجازه نداده ارضا نشوم. اکثر اوقات هنگامی که ارگاسم میشدم حس میکردم بالای سرمان در هوا شناورم، اندامهایم کرخت میشد و حس میکردم نزدیک است از حال بروم.
من لذت دادن به او را میپرستیدم، دائما و بدون تغییر. این کار باعث میشد احساس دوست داشته شدن و سرزندگی کنم. او از بازی با شمع لذت میبرد و دوست داشت مرا با شالهای زیبای ابریشمی ببندد، اما هرگز چیزی شبیه به «شلاق» وارد صحنه نکرد. بدون شلاق، بدون زنجیر، بدون هرچیزی که در آن زمان فکر میکردم اساس یک رابطه BDSM است. هرآنچه که بود، من عاشقش بودم. او سلطه زیادی بر من داشت و تنها با یک نگاه میتوانست ذهن و بدن مرا کنترل کند.
هنگامی که او پس از چندسال به رابطه مان پایان داد، من کاملا ویران شده بودم. به ندرت میتوانستم عملکردی داشته باشم، تمام زندگیام پیرامون لذت دادن به او بنا شده بود. پس از آنکه دیگر در زندگی او جایی نداشتم، خیلی افسرده شده و به دنبال رابطه آنلاین با مردانی که هرگز ملاقات نکرده بودم، رفتم. ساعتها زمانم را صرف صحبت کردن با آنها میکردم تا به من بگویند دوست دارند چه کاری با خودم انجام دهم که لذت ببرند. اگر چه هرگز در واقعیت با هیچ یک از آنها نبودم، اما کاملاً تحت کنترل محبت آمیز آنها ولو از راه دور بودم. اما هنوز نفهمیده بودم که این کارها از من یک سابمیسیو ساخته است.
سپس دوست پسری پیدا کردم که به نظر میرسید خیلی دامیننت است. من شدیدا توسط شخصیت ساکت اما قوی او تحریک میشدم. اما به زودی متوجه شدم او آن دامیننت دوست داشتنی نیست که من میخواستم. رفتارهای سادیسمی داشت. او از سواستفاده از من لذت میبرد. دردی که به من تحمیل میکرد توافقی نبود. او خشمگینانه به اوج میرسید؛ چیزی که روزی به او لذت میداد روز بعد خشمگینش میکرد. قوانین هیچ معنایی نداشت، من دائما در آستانه تنبیه شدن بودم و به ندرت علتش را میدانستم. احساس ترس و گم شدن میکردم. هنگامی که باهم بودیم نمیتوانستم ارگاسم شوم. سالها ادایش را در میآوردم و فقط هنگام تنهایی و با خودارضایی میتوانستم ارضا شوم.
سرانجام شرایط برای من خطرناکتر شد. به یک پناهگاه زنان عزیمت کردم و مجبور شدم به مشاوره بروم. طی جلسات تراپی تمایلم به پیدا کردن شخصی دامیننت را پذیرفتم. به من گفتند این به معنای اعتیاد به کنترل شدن است و احتمالا چیزی است که ریشه در کودکی من دارد. گفتند این موضوع از من طعمهای برای متجاوزین ساخته و برای بهبود یافتن باید بر این خواسته غلبه کنم. بنابر این من ساعتها زمان صرف تراپی کردم و به نفع خودم تصمیم گرفتم تمایلم به کنترل شدن توسط مردان را کنار بگذارم.
سپس همسر فعلیام را ملاقات کردم. درباره رابطه ناجوری که داشتم به او گفتم و او خیلی شیرین و مهربان برخورد کرد. سکس با او اصلا هیجان انگیز نبود اما من به آن تعهد داشتم زیرا هنوز در حال بهبود از رابطه قبلی خود بودم. هنوز نفهمیده بودم علت این کمبود هیجان این است که او نقطه مقابل دامیننت است. هنگامی که حالم بهتر شد متوجه شدم هوس، شهوت و میل این گرایش باز میگردد. اما همچنان که زمان پیش میرفت، این اتفاق رخ نداد و نیازهای من ارگاسم نشدند. تصور میکردم هورمونهایم به هم ریختهاند. شاید به خاطر بالا رفتن سن بود؟ نمیدانستم. اگر همسر فوق العادهام سکس میخواست من میپذیرفتم، برای لذت دادن به او ادای ارگاسم در میآوردم و سپس به سمتی چرخیده و میخوابیدم.
رمان فیفتی شیدز آف گری
سپس در سال ۲۰۱۲ رمان پنجاه سایه آقای گری (Fifty Shades of Grey) منتشر شد. هربار که یک نسخه از آن را در اطرافم میدیدم، قلبم محکم در سینه میکوبید. حس میکردم همزمان با خواندنش، در حال فرار از آن هستم. برای مدت طولانی خود را از کتابها دور نگه میداشتم. سرانجام حدود یک سال پس از شروعی اعتیادآمیز، تسلیم شده و به کتاب صوتی آن گوش دادم.
پس از شروع گوش دادن کتاب، اتفاقی وحشتناک سحرآمیزی برایم رخ داد. احساس کردم قفسه سینهام سنگین است، انگار که شخصی روی آن نشسته بود. با گیجی دور خود راه میرفتم، صورتم قرمز شده و کاملا منگ بودم. صحنههای شامل درد و سختگیری بیش از همه مرا جذب میکرد. خوابهای سکسی در شب شروع شد؛ واقعا دلم میخواست در بیداری خود را ارگاسم کنم. خیلی سریع بشدت به کتابهای با موضوع سلطهگری و سلطه پذیری اعتیاد پیدا کردم.
پس از چندماه، ناگهان چیزی فهمیدم. متوجه شدم تمام روابطی که از لحاظ جنسی واقعا مرا تحریک کردهاند، چه به صورت واقعی چه اینترنتی یا تلفنی، با مردانی بوده که قدرت جادویی تحت سلطه درآوردن مرا داشتند. این که هیچ تمایلی به رفتن به سیاهچاله (dungeon) و حضور در یک جلسه پابلیک با دامیننتم ندارم، بدان معنی نیست که من سابمیسیو نیستم. ساب بودن به این چیزها نیست؛ ساب بودن میل به تمنا کردن است. میل به کنترل شدن شدن است. تسلیم کردن قدرت به دیگری برای لذت خود است و من همواره اینگونه بودم.
رسیدن به آرامش با شناخت گرایش
بخشی از من احساس میکرد سرانجام به آرامش رسیده است و بخش دیگری از من احساس خودخواهی، حسادت و ترس بود. هنگامی که از این موضوع مطمئن شدم چیزی به همسرم نگفتم. میترسیدم فکر کند مشکلی دارم. همچنین از این که به او بگویم روابط جنسی پیش از ازدواج برایم لذتبخشتر بود مضطرب بودم. نمیخواستم به احساساتش آسیب رسانده و مردانگیاش را زیر سوال ببرم.
سرانجام به قطعیت رسیدم که نیاز دارم چیزهایی را درباره خود به او بگویم. به او درباره فانتزیهایی که هنگام خودارضایی دارم، انواع مردانی که درباره آنها فانتزی میسازم و از کارها و گفتههای آنها گفتم. سپس گفتم: «بالاخره فهمیدم که من سلطهپذیر جنسیام و به یک دامیننت نیاز دارم. میخواهم آن دامیننت تو باشی. سکسی که الان داریم برای من لذتی ندارد. میخواهم که داشته باشد، اما ندارد. تمام این سالها تظاهر به ارگاسم شدن را درمیآوردم. واقعا متاسفم که باهات صادق نبودم، اما شاید بتونیم درستش کنیم؟ من میخوام امتحانش کنم، نظر تو چیه؟»
هنگامی که پس از مکثی طولانی به سادگی گفت: «اره، حتما. باید امتحانش کنیم.» شکه و هیجان زده شدم. یکدیگر را بغل کردیم و من احساسی شامل «رهایی شدید و حس گناه» داشتم.
خوشحالی امروز ما به عنوان یک زوج بی دی اس امی
ما این کار را شروع کردیم. اما چیزی که الان برای من سخت است این است که او تلاش میکند بیشتر دامیننت باشد اما نمیداند چگونه و من او را به عنوان دامیننت نمیبینم، لذا هنگامی که تلاش میکند، خندهام میگیرد و از این بابت بشدت متاسف میشوم. واقعا برای دامیننت دیدن او باید سیم کشی مغزم را به نوری جدید تغییر دهم. او هنوز فعالیتهایی که من رویایشان را دارم خوب درک نمیکند. در لحظات صمیمیمان ناگهان شروع میکند به فریاد زدن و مرا فاحشه و خیلی سطح پایین خطاب میکند. اما چیزی که مرا تحریک میکند مردی است که شخصیت آرام دارد و به نرمی دستورات را در گوشم زمزمه میکند. حس میکنم او کلیشههایی را تصور میکند که لزوماً درست نیستند.
واقعا دلم میخواهد روزی او را به شکل دامینت ببینم. هنوز نمیتوانم. من عادت کردهام او را شیرین، مهربان و شیرین ببینم، اما نه واقعا احساسی و به طرز دلچسبی جدی. مجبورم برنامه ذهنم را تغییر دهم و مطمئنم او نیز این کار را میکند. او از من پرسید آیا لازم است قلاده یا چنین چیزی برایم بخرد. من گفتم هنوز نه. بنابر این میخواهیم روی خودمان کار کنیم تا یکدیگر را در نور جدید ببینیم تا شاید روزی او بیاموزد چگونه دامیننت من باشد و من نیز او را خواهم پذیرفت.
تجربه اونتاشگال در مواجه با این زوجها
نخستین تاثیرگذاری یا First Impression از اساسیترین موضوعات و پایه هر نوع رابطهای چه کاری و چه عاطفی است. خانم رز در ابتدای رابطه و ازدواج، شخصیت دامیننت را در همسر خود ندیده است و بعد از مدتها از او درخواست یک تغییر دارد. این تغییر کاملا شدنی است اما نه یک شبه و در مدت زمان کم و البته ایشان جذابیت اولیهای که در دیگر دامیننتهای خود میدیدند، در همسر پیدا نکردند اما به دلایلی که گفته شد، با خوشحالی ازدواج کردند.
زوجهای مختلفی از من درخواست مشاوره برای این موضوع را میکنند. پس از اینکه مطمئن شدن آنها رابطه با یکدیگر و ازدواجشان را دوست دارند، اولین پیشنهاد من به آنها، جدا شدن و دوری برای یک مدت کوتاه است. برای مثال دو هفته یا یک ماه کاملا دور از همدیگر و حتی در خانههایی جدا زندگی کنند. این جدایی خود خواسته است و ممکن است برای اولین بار پس از سالها زندگی مشترک رخ داده باشد. در این جدایی بدون هر نوع ارتباط، نیازهای حسی و عاطفی در یک تلاش خودخواسته، تا حدی سرکوب میشوند. اینکه شما بخواهید صدای معشوقه خود را بشنوید اما سختی و فراق آن را تحمل کنید، کار آسانی نیست. اما انجام دادن آن، به تقویت قدرت و دامیننسی در شما کمک میکند.
به طرف سابمیسیو هم پیشنهاد نوشتن نامه را میکنم. در طول این مدت تمام احساسات و نیازها و دلتنگیها در قالب نامه ذخیره شود و هیچگاه مستقیم ارسال نمیشود. این برنامه طولانی و دقیق است اما پس از مدتی که میخواهند یکدیگر را ببینند، ملاقات در یک رستوران یا کافه شیک و به صورت یک قرار Date انجام میشود.
حسی که دو طرف دارند، شبیه حس جوانی ۲۵ ساله است که میخواهد تمام جذابیتها را برای طرف مقابل خود ایجاد کند. در واقع آن مرد میخواهد دوباره نظر همسر خود را جلب کند آن هم سالها پس از ازدواج! اینجاست که طرف سابمیسیو (چه مرد چه زن) کاملا آمادگی یک جنبههای جدید شخصیتی را دارد. اگر یک ماه قبل طرف دامیننت به او با «چشم غره» نگاه میکرد و یا حتی محکم دستور میداد، احتمالا دعوا و ناراحتی پیش میآمد. اما پس از این جدایی موقتی، کاملا آمادگی دستور شنیدن و «چشم» گفتن را دارد.
از اینجا به بعد میتواند به آرامی چاشنیهای مختلف سادومازوخیسم را وارد زندگی کرد. عیار دامیننت بودن اینجا مشخص میشود. اگر به سراغ سواستفاده از قدرت و عقدهگشایی برود، مشخص میشود که پارتنر سابمیسیو مورد نظر، هیچگاه توانایی دامیننت شدن را ندارد.
همیشه به اهمیت گفتگو و مکالمه در رابطه اشاره کردهایم. وجود مشاورها برای بهبود کیفیت رابطه خود را دست کم نگیرید. شما میخواهیم به یکدیگر لذت بدهید و به دنبال آزار هم نیستید. پس به جای سختگیری، با آرامش و اطمینان اجازه استفاده از چشم بند را بدهید.
اونتاشگال . مرداد ۱۴۰۰ . تصاویر از عکاس آلمانی Sven Bischoff
نوشتههای روزمره، خاطرات و مطالب بیشتر از اونتاشگال را در شبکههای اجتماعی دنبال کنید
در وبلاگ اونتاشگال درباره رضایت زیاد صحبت کردهایم و به این کار نیز ادامه خواهیم داد زیرا از نظر ما این یکی از دو قانون BDSM و تبادل قدرت در کنار قانون سوم ارتباط است. بدون رضایت شما BDSM ندارید، بلکه شما سواستفادهای دارید که برچسب BDSM بر آن خورده است.
گاهی (شاید اغلب اوقات) جواب «بله»، تشخیصش آسان است. اما ما کینکی هستیم و برخی از ما گاهی میگوییم «نه نه نه!»در حالی که منظورمان «وای آره! خواهش میکنم بیشتر و خیلی ممنون!» است. پس واقعا چگونه باید بدانیم که کی رضایت داریم؟ این نوشته مخالفتی با صحت و درستی No means No ندارد.
مقالهای که مطالعه میکنید در دستهبندی آموزش رابطه ارباب و برده قرار دارد و جولای ۲۰۲۱ در وبسایت lovingbdsm انتشار یافته است. ترجمه توسط ماتیلداصورت گرفته است و در وبلاگ اونتاشگال منتشر میگردد.
آخرین کاری که هرکس نیاز دارد انجام دهد، حدس رضایت طرف مقابل است. تا وقتی شک دارید توقف کنید. سریعترین و راحتترین راه پرسیدن است. ما اغلب برای حفظ امنیت دراین باره با یکدیگر صحبت میکنیم. اما برای بررسی رضایت، اهمیت دوچندان دارد.
آیا میتونم ادامه بدم؟
آیا اینو میخوای؟
بهم یه رنگ بده! این یکی مدل مورد علاقه آقای John Brownstone است. از رنگهای چراغ رانندگی استفاده میکنیم و او میداند وقتی رنگ سبز میدهم کاملا موافقم.
می خوام [همه جوره بگامت]. نظرت چیه؟
بهم بگو الان چی میخوای.
میتونم چیزی که میخوای رو داخل آنالت کنم؟
راههای خیلی متنوعی برای پرسیدن رضایت وجود دارد. میتوانید این موضوع را واقعی و بدون حاشیه بیان کنید یا میتوانید در جلسهای سکسی که برای یکدیگر ترتیب داده اید مطرح کنید. ما هر دو را پیشنهاد میدهیم، در واقع قبل از این که وارد فضای کینکی و جدی شوید رضایت را بگیرید و طی بازی نیز اطمینان حاصل کنید همچنان رضایت وجود دارد.
به زبان بدن توجه کنید
برخی افراد زبان بدن را واقعا خوب میخوانند و برخی نه و در حقیقت وقتی میتوانید به آسانی بپرسید و صحبت کنید، «خواندن» خیلی ایده جالبی نیست. اما اطلاعات زیادی در اشارههای ساکت افراد وجود دارد. خصوصا زمانی که برخی کینکیها (شامل بسیاری از سابمیسیوها) میگویند بله در حالی که آنچنان اشتیاقی ندارند – اغلب چون فکر میکنند بدون اهمیت به احساس خود، باید با هرچیزی که دامیننتشان میخواهد موافقت کنند.
همانگونه که ما از کلماتی برای برای بیان رضایت استفاده میکنیم، حرکات افراد هم میتواند پیامهای خوبی داشته باشد. هرچه بیشتر با پارتنر خود بوده باشید، بیشتر این نشانهها را درک میکنید.
ساکت شدن شخصی که خیلی پرحرف است
برقرار نکردن ارتباط چشمی ( نه به علت قوانین جلسه)
پس زدن شما
آرامتر از حالت عادی حرکت کردن
نشان دادن تردید به هر نحوی
دلایل مختلفی وجود دارد که ممکن است کسی این زبان بدن را به نمایش بگذارد و همه آنها به اشتیاق و رضایت ارتباط ندارند. اما مهم است که وقتی چنین حرکاتی در کسی دیدید توقف کرده و بپرسید. درباره احساسش به شفافیت برسید. اگر در چیزی تردید دارد، آن را پیدا کنید. گاهی به خاطر جدید بودن چیزی اضطراب وجود دارد. گاهی ذهنیتها تغییر کرده و گاهی نیز هیچکدام از اینها نیست و شاید او با آن لحظه کینکی مشکل دارد.
مطمئن شوید که هردو در یک فضا هستید
این روزها بخش عظیمی از صحبتهای پیرامون رضایت به تمرکز بر روی رضایت مشتاقانه و آگاهانه تمرکز دارد. درباره اشتیاق نیز صحبت میکنیم، اما بگذارید اول به اگاهی بپردازیم. به جای کورکورانه رضایت کامل دادن، هردو (همه) اشخاص حاضر باید بدانند درباره چه چیزی توافق میکنند. مثلا شما میگویید «میتونم اسپنکت کنم؟» و پاسخ میگیرید «بله میتونی اسپنکم کنی.» در حالی که پیش از این باید اطلاعاتی میان دوطرف بیان شود.
این چجور اسپنکی خواهد بود؟ با دست؟ پدل؟ شلاق؟
ساب در چه پوزیشنی خواهد بود؟ روی پا؟ ایستاده؟ خم شده روی تخت؟
اسپنک چقدر طول خواهد کشید؟ تا تعداد ضربه مشخص؟ تا زمان حرکتی مشخص(مثل گریه کردن)؟
آیا درباره عوارض مرتبط با این نوع اسپنک صحبت کرده اید؟ کبودی ها؟ ردها؟ تعیین سیف وورد؟
هرچه مدت طولانی تری با یکدیگر رابطه داشته باشید ، کوتاهتر برای به اشتراک گذاشتن این اطلاعات بدون نیاز به مکالمه طولانی مدت زمان میگذارید. اما تا وقتی به آن سطح برسید، دائما برای یک دیگر بازگو کنید. این کار میتواند به همان میزان سکسی باشد که میخواهید.
«می خوام رو پاهام بخوابونمت و با پدل تا حدی که گریه کنی اسپنکت کنم دختر کوچولو.»
می توانید این مکالمه را با یک سوال ادامه دهید یا به پارتنر خود برای واکنش دادن زمان و فضا دهید. اگر واکنشی نشان نداد که رضایتش را واضح بیان کند، با سوالی مثل «نظرت در این باره چیه؟» یا «این چیزی هست که میخواستی؟» ادامه بدید.
چقدر اشتیاق لازم است؟
یک پارتنر برای دادن رضایت کامل چقدر باید اشتیاق داشته باشد؟ این همیشه به آسانی «اونا باید در مشتاقترین حالت تو کل زندگیشون باشن» نیست. در واقع، لطفا هربار در انتظار آن نفس خود را حبس نکنید. مثل همه چیزهای دیگر، اشتیاق میتواند در درجات گوناگونی حس شود. به شخصه برای من، این موضوع که چقدر هیجان و اشتیاق دارم اهمیت کمتری داشته و این که چقدر قاطع و مطمئن هستم مهمتر است. من میخواهم درباره انجام دادن کار مورد نظر ۱۰۰ یا حداقل ۹۵ درصد باشم. حتی ممکن است هنگامی که خسته ام و دلم خواب میخواهد بگویم بله، نه چون خیلی برای سکس کینکی هیجان دارم بلکه چون میخواهم این کار را برای جان بروانستون انجام دهم.
اشتیاق گاهی پیچیده میشود. من میتوانم بگویم «آره حتما» و فوق العاده مشتاق باشم. شخص دیگری نیز ممکن است بگوید «بله فکر کنم» و احساس تردید کند. این از لحظات مهمی است که نیاز است بررسی صورت گیرد.
حد پایین اشتیاق: اگر نمیدانید پارتنرتان به این کار علاقه دارد یا نه، توقف کنید، بررسی کنید، مستقیما بپرسید و تا وقتی هرگونه شکی بر رضایت هرکدام وجود دارد ادامه ندهید. همچنین لزوما همیشه لازم نیست یک پارتنر از شور و شعف لذت بالا پایین بپرد تا رضایت خود را نشان دهد.
فرصت «نه گفتن» را فراهم کنید
رضایت دادن یک چیز است. احتمال از دست دادن رضایت نیز وجود دارد. هردو پارتنر باید همیشه آزادی و توانایی ترک رضایت را داشته باشند. این کار میتواند با یک سیف وورد یا با گفتن « نه» یا «نمی خواهم» ساده رخ دهد. با وجودی که این کار صحیح است، همه با انجام دادنش احساس راحتی نمیکنند. چگونه نه گفتن را امن کنیم؟ دوباره، هیچ راه مشخصی وجود ندارد و تمام آن به اشخاص درگیر رابطه بستگی دارد اما صحبت کردن امر کلیدی است.
به پارتنر خود یادآوری کنید هر زمان نیاز داشت میتواند نه بگوید یا از SafeWord خود استفاده کند.
درخواست رنگ کنید. این فقط تست اشتیاق نبوده و همیشه راهی برای سنجش تمایل است. قرمز به معنای توقف است و گاهی گفتنش، وقتی پرسیده میشود، راحتتر است.
وقتی پارتنرتان نه گفته یا از سیف وورد خود استفاده میکند آرام و فهیم باشید.
بعدها هیچوقت شرایط را به روی پارتنر خود نیاورید. «می تونستیم کلی خوش بگذرونیم اما تو گفتی نه!» گفتن این حرف واقعا ناشیانه است.
در صورت نیاز رضایت خود را کنار بگذارید. مثالی بسازید که این کار میتواند با امنیت رخ دهد.
به پارتنر خود توضیح دهید که اگر بعدا بفهمید نمیخواست کاری را انجام دهد، از رضایت نداشتن او چه حسی پیدا میکنید. جان بروانستون اخیرا به من گفت اگر بفهمد در حالی جلسه را ادامه داده که من رضایت کامل نداشتهام بشدت ناراحت خواهد شد.
از همه مهمتر، در روشهایی که برای ایجاد امنیت نه گفتن استفاده میکنید استوار باشید. چیزی که بیشترین تاثیر را بر شخصی میگذارد چیزی نیست که یکبار میگویید، چیزی است که بارها و بارها تکرار کرده و انجامش میدهید.
نه گفتن در هنگام نیاز ایمن است، این کار بله گفتن در سایر اوقات را آسان میکند.
هیچوقت به دنبال فشار آوردن برای انجام کاری نروید. رضایت و لذت در هر شرایطی حال هر دو شما را خوب میکند. باز هم در مورد اهمیت رضایت در کینک و BDSM مینویسم تا تصور جامعه نسبت به «عمل متجاوزانه بودن BDSM» از بین برود. متن عربی روی پای مدل و عکس عنوان: كفاية خلاص یعنی کافیه، بس کن!
میسترس آبان به ما میگه که چرا فول اسلیو یا سابمیسیو بدون لیمیت و محدودیت برای ایشون به عنوان یک میسترس و ارباب جذاب نیست؟
من آبان هستم و این دومین باریه که دارم اینجا به عنوان نویسنده مهمان مینویسم. همونطور که در نوشته قبلی متوجه شدید، من دامیننت هستم که میسترس صدا زده میشه. خیلی وقتا برام پیش اومده که در شروع آشناییها افراد به عنوان یک امتیاز عنوان میکنن که فول اسلیو هستن و این رو امتیازی میدونن که انگار روی انتخاب شدنشون تاثیر مثبت میگذاره. این موضوع برای من شدیدا دافعه ایجاد و نظرم رو منفی میکنه. تصمیم دارم به شرح علت این انزجار بپردازم.
شما نیز در زمینههای مختلف گرایش BDSM مطالب خود را بنویسید تا با ذکر نام همراه با لینک اینستاگرام یا توییتر به عنوان نویسنده مهمان منتشر شود. کافیست در صفحه تماس یا با ایمیل Work[@]untashgaal.com مقالات و نوشتههای خود را ارسال کنید. مطالب منتشر شده در این صفحه تایید یا رد نمیشوند و مسئولیت آن با نویسنده است.
من از نوجوانی به دیدن صحنههای تنبیه یا کلا تنبیه کردن بقیه علاقهمند بودم و مغز کودکانهام با این استدلال که این فرد کار بدی کرده پس باید تنبیه شود، این لذت رو برای خودش توجیه میکرد. یادم میاد که اون سالها مجموعه کاملی داشتم از صحنههای تنبیه در کارتونها و کتابهای کودک و نوجوان و البته نمیدونم چرا اون زمان چنین صحنههایی هم زیاد بود و در بازی باربی هم پسرها همیشه داشتن تنبیه میشدن. این حس لذت از دیدن تنبیه و علاقه به فرد تنبیه شونده با من بود و همین جور ادامه پیدا کرد. هیچ وقت حسی از جنس خشم یا نفرت نسبت به فرد تنبیه شونده نداشتم بلکه انگار دیدن هر صحنه تنبیهش علاقه من بهش رو بیشتر میکرد. این موارد رو میگم تا بدونید که این دوگانگی همیشه در من وجود داشت.
اصول بی دی اس ام
دوگانگی که دربارش صحبت کردم با من بود و این سوال که «چرا من باید از دیدن درد کشیدن کسی که برام جذابه لذت ببرم؟» همیشه توی ذهنم بود تا اینکه به صورت حرفهایتر با اصول و دنیای علمی بی دی اس ام آشنا شدم و گرایشم رو کامل شناختم و فهمیدم که توی این حس تنها نیستم. توی مسیر فهمیدن این موضوع این رو هم متوجه شدم که این حس اگر که در یک سیستم و قالب خاص، با رضایت و توافق دو طرفه، امن و عاقلانه باشه نه تنها از دید هیچ مرجع علمی ای بیماری یا اختلال شناخته نمیشه بلکه میتونه جاهایی باعث خوشحالی بیشتر افراد و اعتماد بیشترشون هم بشه.
شناختن این اصول و اینکه بدونی میتونی این کار رو اصولی انجام بدی و مطمئن باشی که همه چی داره خوب پیش میره، برای من و احتمالا خیلی از کسان دیگهای که چنین حسی دارن، اهمیت زیادی داره به خصوص وقتی پارتنری داری که باهاش رابطه عاطفی هم داری و دوسش داری. اینکه خیالت راحت باشه که تو از آزار دیدنش لذت نمی بری برای خودت و ممکنه که برای پارتنرت موضوع مهمی باشه.
برای اثبات حرفم در مورد اختلال نبودن بی دی اس ام به نسخه ۵ کتاب DSM که مرجع کل اختلالات روانی و تشخیص آن هاست و توسط انجمن روانپزشکی آمریکا منتشر می شه مراجعه کنید. در وبلاگ اونتاشگال مقالات با این موضوع نوشته شده:
شاید این حرف خیلی کلیشهای به نظر برسه ولی گاهی کلیشهها به دلایل منطقی وجود دارن. اینکه تو از دیدن آزار دیگری یا از آزار دادنش لذت ببری احتمالا توی هر رابطهای حس ناخوشایندی داره، اما اینکه شما با هم توافق کنین که کارهایی رو انجام بدین که در مسیرش هر دو لذت ببرین یک موضوع کاملا متفاوته و شاید حتی دیگه محتوای اون توافق خیلی اهمیت خاصی نداشته باشه و این نکته میتونه در طولانی مدت روی رابطهها خیلی موثر باشه. اون پارتنر غرغرویی که توی جمع طرف مقابلش رو تحقیر یا مسخره میکنه و حس بدی حتی به بینندهها هم میده هم ممکنه سادیست باشه ولی هیچ شبیه فانتزی محبوب پارتنر شلاق به دست توی اتاق خواب نیست.
وقتی که شما دارین با پارتنر احتمالیتون صحبت میکنین برای اینکه شناخت بیشتری از هم در حین رابطه داشته باشین معمولا لیستی از علایق و محدودیتهاتون رو به هم میگید. معمولا مرسومتره که سلطه پذیرها کارهایی رو که دوست ندارن روشون انجام بشه رو توی این لیست عنوان کنند، توی بعضی مواقع این محدودیتها به دستههای سافت و هارد هم تقسیمبندی میشن که سافتها محدودیتهایی هستند که ممکنه دامیننت به مرور زمان بخواد که ازشون رد بشه اما هاردها خط قرمزهای جدی هستند که سلطهپذیر نمیخواد هیچ وقت از اونا عبور کنه.
پس در واقع حالا که بحث توافق رو هم مطرح کردیم و از اون به لیمیت رسیدیم، میتونیم اینطور نتیجهگیری کنیم که لیمیتها خطوط قرمز و اصلی هستند که چهارچوب یک بازی رو براساس توافق میسازند و به طرفین این حس اطمینان رو میدن که اون چیزی که قراره در بازی یا جلسه رابطه اتفاق بیوفته قطعا بر اساس توافق هر دو خواهد بود. ممکنه حالا این سوال پیش بیاد که خب در روابط SafeWord یا کلمه امن وجود داره که با گفتنش بازی همون لحظه متوقف میشه، پس چه نیازی به این لیمیتها هست؟ درسته که کلمه امن وجود داره ولی اینکه رابطه به جایی برسه که بخواد از کلمه امن استفاده بشه خیلی حس ناخوشایندی برای هر دو طرف خواهد داشت، همچنین ممکنه بازی زودتر از انتظار و خواسته هر کدوم تموم بشه و هم اینکه وقتی ارباب هستی و احساس مسئولیت میکنی، از اینکه به جایی رسیدی که کار به کلمه امن بکشه و نتونستی از سابت خوب مراقبت کنی، حس خیلی بدی خواهی داشت و بسیاری از سابها هم از اینکه نتونستن اندازه توقعات دامشون قوی باشن و تحمل کنن، حس بدی میگیرن.
پس اگه بخوایم مثالهایی بزنیم شاید بشه گفت که لیمیتها خطوط ترسیم کننده مسیر هستند که راه رو به ما نشون میدن و کلمه امن در واقع ترمز قطاره، در شرایط نیاز باید حتما ازش استفاده کرد ولی باید توجه کرد که استفاده ازش ممکنه که بهم ریختگیهایی ایجاد کنه ولی نهایتا از اتفاقات بد بعدی جلوگیری میکنه.
کارکرد لیمیت
اصولاً این لیمیتها برای هر یک از طرفین رابطه چه کارکردی داره؟
وقتی شما به عنوان یک ساب یا سلطه پذیر وارد یک رابطه میشین به خصوص در رابطههای اولی که با کسی دارین، در حین ارتباط ممکنه که ذهن شما خیلی درگیر پیش بینی و حدس زدن حرکات طرف مقابل باشه، اما شما برای اینکه به اون نقطه اوج لذت در این نقش برسین نیاز دارین که ذهنتون رو خاموش کنین و در اون فضا رها باشین و بدون هیچ نگرانی خودتون رو در اختیار طرف مقابلتون قرار بدین و مطمئن باشین که اون مواظب شما هست. وجود محدودیتها و صحبت کامل درباره اونا به شما این اطمینان رو میده که طرف مقابلتون شما رو کامل می شناسه و نقاط حساسیت شما رو هم بلده پس میتونین راحتتر و با آرامش بیشتری خودتون رو رها کنین و از رابطه لذت ببرید.
اما وجود این محدودیت ها فقط برای سلطهپذیر اهمیت ندارد، طرف دامیننت رابطه هم از طریق لیمیتها و صحبت درباره جزییات آنها شناخت بهتری از ساب پیدا میکنه و بهتر ترسها و نقاط تیره بازی رو پیدا کنه و میتونه از اونا دوری کنه. همون طور که قبلا هم اشاره کردم برای من به عنوان یک دامیننت خیلی مهمه که پارتنرم رو آزار نداده باشم و در چهارچوبی که اون هم رضایت و اشتیاق داره باهاش بازی رو پیش ببرم. لیمیتها دقیقا به من کمک میکنند که بدونم دارم چی کار میکنم و حتی از کاری که می کنم لذت بیشتری ببرم چون در واقع من هم رهاتر هستم.
من وقتی لیست بلند بالایی از همه حساسیتها و لیمیتهای هارد و سافت پارتنرم دارم، میدونم کجاها باید با دقت عمل کنم و از پارتنرم مراقبت اضافه تری بکنم پس در بقیه مواقع راحت هستم و تمرکز بیشتری روی لذت میگذارم، اما وقتی لیمیتها مشخص نباشن من تمام طول بازی باید محتاطانه عمل کنم و با دقت طرف مقابل رو زیر نظر داشته باشم تا خودم بفهمم که چه چیزهایی ممکنه براش ناخوشایند باشه. این همه دقت به طرف مقابل و مواظبت از او، لذت رابطه رو برای من کاهش میده. پس در واقع لیمیت ها برای من به عنوان سلطهگر هم مفید هستند زیرا بهم نشون میدن که کجاها میتونم خیلی راحت و رها باشم و نگران چیزی نباشم چون همون جور که قبلا گفتم برای من و احتمالا برای دامیننتهای زیاد دیگهای اهمیت داره که از سابشون مراقبت کنن و همه چیز در قالب بازی خوشایند باشه و باعث اذیت واقعی اون نشن و این لذت مشترک همراه با توافق، تبدیل به آزار نشه.
وجود لیمیت ها تا حد زیادی تضمین میکنه که همه حرکات بازی قبلا توافق شدهاند و به من این اجازه رو میده که بتونم خارج از اونا با قدرت بیشتری عمل کنم و برنامه ریزیهای خلاقانهتری داشته باشم. در واقع لیمیتها به من این آرامش رو میده که همیشه خیالم راحت باشه که باعث آزار واقعی طرف مقابلم و کسی که دوسش دارم نیستم و هرچی که هست در همون قالب بازیه.
اسلیو فول
با مواردی که گفتم، کسی ادعا می کنه که هیچ لیمیت و محدودیتی نداره برای من تو ذهنم دو تا حالت پیش میاره. گروه اول کسی هست که اینقدر تازه کاره که خودش رو نمیشناسه و نمیدونه که چه چیزهایی براش مناسب نیست و حتی مطالعه کاملی هم در این زمینه نداره و اصولش رو هم نمیدونه که پس به این معناست که بودن باهاش یعنی هر روز درگیری و یاد دادن چیزهای جدید و نیاز به مراقبت صد برابر داره. من باید همیشه نگرانش باشم و چون حس میکنم که حتی از نظر تئوری هم مهارتها و سواد لازم رو نداره و وقتی از چیزی خوشش اومده حتی نرفته کمی درباره اون اطلاعات کسب کنه، جذابیتش برام خیلی کم میشه و اصلا دلم نمیخواد با کسی که نمیدونه چه خبره و باید چی کار کنه، وارد هیچ آشنایی بشم. چون مطمئنم که خیلی خسته کننده خواهد بود و انرژی خیلی زیادی از من میگیره و نهایتا هم ممکنه که هم به خودش و هم به من آسیب بزنه چون با خودش تکلیف روشنی نداره.
گروه دوم اما کسایی هستند که تجربه هم دارن و می گن که ما هیچ لیمیتی نداریم و واقعا هم ممکنه که به کارهای خیلی عجیب و سختی تن بدن این گروه هم برای من جذاب نیستن چون در درجه اول به من این حس رو میدن که برای خودشون ارزش کمی قائلن و مراقبتی از خودشون و جایگاهشون نمیکنن و این برای من به شدت از جذابیتشون کم می کنه. در واقع من حس می کنم کسی که ادعا می کنه که هیچ لیمیتی نداره چیزی برای از دست داده نداره در صورتی که کسی که جایگاه مناسب شغلی و اجتماعی داره و آدم موجهیه همیشه باید نگران جایگاه و شرایطش باشه و سعی کنه که ازش مراقبت کنه. اینکه با کسی باشی که هیچی برای از دست دادن نداره براش قابل قبوله که هر رفتاری باهاش بشه برای من جالب نیست و از جذابیت اون آدم به شدت کم میکنه. همچنین این نگرانی رو به من القا میکنه که این فرد ممکنه که در شرایط سالم و با اصول درست، بی دی اس ام رو نخواد و مرزهای حس مازوخیسم بیشتر از اون حدی باشه که در یک سیستم امن بگنجه، برای همین تمام طول رابطه با چنین آدمی اگر هم که شکل بگیره من در یک اضطراب خواهم بود که مواظب رفتارش باشم و مرزهایی رو باهاش چک کنم تا مطمئن بشم همه چی در چهار چوب امن داره شکل می گیره و این هم یک فشار روانی بسیار زیادیه که به من میاد و دلیلی هم براش وجود نداره. کنار هم قرار گرفتن این شرایط و نگرانیها باعث میشد که توضیح اینکه «من فول اسلیو هستم» از طرف یک ساب، برای من بسیار ناخوشایند باشه و اون آدم رو غیر جذاب ببینم.
حالا که بحث لیمیت رو تا این حد بازکردیم خوبه که این الگوی غلط (البته از نظر من) رو هم بهش اشاره کنیم که بعضی از دامها حالا چه مستر چه میسترس به عنوان تنبیه ممکنه که بخوان لیمیتهای ساب رو بشکنن و این خیلی چیز عجیبیه. طبق تعریف اساسی که وجود داره لیمیتها در واقع جزئی از اصول و قواعد بازی BDSM هستند و شما نباید اصول رو عوض کنین. مثل این میمونه که شما در یک بازی فوتبال یهو تعداد بازیکنها یا ابعاد زمین رو تغییر بدین. البته این به این معنی نیست که خود سلطه پذیر نمیتونه به مرور با بیشتر شدن شناختش بعضی از محدودیتهارو تغییر بده ولی اینکه این موضوع از بیرون بهش تحمیل بشه از نظر من کار کاملا غلطیه.
جمعبندی و نتیجهگیری
همه این اتفاقها و خوشیها وقتی امنتر و سالمترن که هر دو طرف خودشون رو خوب بشناسن، با هم خوب و سالم گفت و گو کنن و به شرایط و مرزهای هم احترام بذارن. یکی از جذابترین چیزهایی که به نظر من در فضای BDSM وجود داره، همینه که بتونی با یکی راحت و بدون دغدغه همه حرفات رو بزنی و یک بازی جذاب طراحی کنی و هیچ همبازی برای این بازی مناسبتر از کسی نیست که اون هم به خوبی خودش رو میشناسه و میتونه باهات همراه واقعی باشه و نیازی نباشه که تو همه حرفاش رو بخوای بررسی عجیبی بکنی. کسی که خودش رو میشناسه و برای خودش ارزش زیادی قائله و با این شناخت میخواد که تحت سلطه دیگری باشه، میتونه اون دیگری رو به اوج هیجان و لذت برسونه. خودتون رو خوب بشناسین، حدودتون رو دقیق بفهمین و با صداقت با پارتنرتون حرف بزنین. مطمئن باشین که یک تجربه واقعی در یک محیط امن و صمیمی خیلی جذابتر از اینکه که شبیه یک سناریوی پورن زندگی کنین.
واژه Full Slave تقریبا هیچ معنی در دنیای سادومازوخیسم ندارد. Full Time Slave یعنی کسی که میخواهد مدت طولانی و روزهای زیادی اسلیو باشد اما Full Slave هیچ معنی ندارد! امیدوارم به زودی این واژه از ادبیات BDSM فارسی، حذف شود. بهترین معادل برای برده بدون محدودیت، No limits slave میشود و همانطور که خانم آبان توضیح دادند، بی معنی است.
اونتاشگال . تیر ۱۴۰۰ . تصاویر به صورت اختصاصی برای وبلاگ اونتاشگال ارسال شدهاند.
نوشتههای روزمره، خاطرات و مطالب بیشتر از اونتاشگال را در شبکههای اجتماعی دنبال کنید
ایمنی اولین شرط و ضرورت در رابطه ارباب و برده است. در این زمینه مطالب و مقالات بسیار نوشتهایم. آشنایی با نقاط مختلف بدن برای یک دامیننت (مستر یا میسترس) اهمیت بسیار زیادی دارد. شما باید بدانید در هنگام تنبیه به دنبال کدام نقاط بدن هیچگاه نباید بروید. در این اینفوگرافیک با نواحی ایمن بدن برای تنبیه اسلیو آشنا میشوید.
در اندازه بزرگتر ببینید و یا از تلگرام دانلود کنید
نقاط سبز: این نواحی شامل پشت و جلوی ران، کون و ساعد دست میشود. تنبیه این قسمتها مانند اسپنک با دست یا شلاق، تقریبا خطر خاصی ندارد.
نقاط زرد: باید با احتیاط به سراغ داخل ران، نقاط جنسی مانند واژن یا آنال یا آلت تناسلی، کف دستها، نواحی سینه و کتف و ساعد پا رفت. خطر در این نواحی کم است اما باید مراقب باشید.
نقاط نارنجی: ریسک نواحی پا، داخل شکم پایین کمر، روی دستها، پایین گردن تا سینه و بخش سر و صورت خطرناک هستند. استخوانها و ماهیچههای مهمی در این نواحی قرار دارند. در نهایت این نواحی را نوازش کنید یا از فاصله بالا شمع بازی نمایید.
نقاط بنفش: کاملا ممنوع است و حتی فکر رفتن به این سمت را نکنید. رگها و تاندونهای حیاتی و مهم در این نواحی هستند. اگر هم به بازی با گردن علاقه دارید نهایت در حد ۱۰ ثانیه آن هم با دست نه هر وسیله دیگری با این قسمت به اسلیو خود لذت بدهید.
به عنوان یک مستر میگویم، حفظ ایمنی و سلامت پارتنر و اسلیو در اولین درجه اهمیت قرار دارد. در این رابطه به دنبال لذت هستید نه ایجاد آسیب روانی و جسمی به کسی که خود را تسلیم شما میکند. آشنایی هر چه بیشتر با بدن پارتنر، به حرفهایتر شدن شما کمک میکند.
اونتاشگال . خرداد ۱۴۰۰
نوشتههای روزمره، خاطرات و مطالب بیشتر از اونتاشگال را در شبکههای اجتماعی دنبال کنید
آیا میشود با فردی که به گرایش سادومازوخیسم یا BDSM علاقه دارد، ازدواج کرد و یا یک رابطه طولانی را تجربه نمود؟
پیامهای زیادی از طرف شما مخاطبین محترم در خصوص مشاوره در موضوعات مختلف برای من ارسال میشود. تصمیم گرفتم از این پس به این سوالات که جنبه عمومی هم دارند با عنوان «پیام شما» در وبلاگ پاسخ دهم. برای حفظ حریم خصوصی اطلاعات نام و مشخصات تغییر داده شدهاند.
پیام: ازدواج با فرد بی دی اس امی
در صورتی که کسی گرایشات BDSM داشته باشد چطور و با چه کسی باید ازدواج کند؟ آیا حتما باید با کسی با گرایش مشابه ازدواج کند؟ آیا می تواند با کسی که این نوع گرایش ندارد ازدواج کنه؟ در صورت اول در کشور ما که نگاه به مسائل جنسی بسته هست و کمتر اطلاع دارند چطور زوج مناسب خود را باید پیدا کند؟
پیام ارسالی از آقای کیوان
پاسخ یک: آیا گرایش BDSM بیماری است؟
پیش از اینکه به مبحث ازدواج و رابطه بپردازیم، باید دید آیا کسی که به روابط بی دی اس ام علاقه دارد، بیمار است یا خیر؟ تا بیست سال پیش که تحقیقات زیادی در این زمینه انجام نشده بود، عموما تصور بر این بود که افراد دامیننت یا سابمیسیو بیمار هستند و به دنبال کشف و علل میرفتند. اما همانطور که با قاطعیت همجنسگرایی از دایره بیماریهای روانی در سال ۲۰۱۳ خارج شد، محققین در زمینه رابطه BDSM نیز به نتیجهای مشابه رسیدند.
پس از نبردی طولانی و دشوار، فهرست DSM-5 (راهنمای آماری و تشخیصی اختلالات روانی که در 2013 منتشر شد) کینک را از معیارهای تشخیصی حذف کرد و توضیح داد که کینک به تنهایی دلالت و نشانه بیماری ذهنی نیست. مطالعات بی شمار و مدارک محکمی جمع آوری کردند که کینک اگر هر چیزی باشد، یک ناسازگاری عادی در تمایلات جنسی انسان است و حتی میتواند سلامت ذهنی را نشان دهد. افراد کینکی امتیاز بالاتری از همتایان «وانیلا» در رضایت و لذت جنسی، تجربه پذیری، خود آگاهی، شادی و رهایی از کشمکش در روابط خود کسب کردهاند [منبع گزارش]. همچنین، طرفداران BDSM میزان بالاتری از افسردگی، تمایل به خشونت، پارانویا، عزت نفس کم، پریشانی یا استرس پس از سانحه را نسبت به وضعیت طبیعی جامعه نشان ندادهاند.
تحقیقات نشان میدهد که افراد با تمایلات BDSM اگر نه کمتر اما بیشتر از عموم مردم هم دارای مشکلات روانشناختی نیستند و هیچگونه اختلال روانی منحصر به تمایلات کینکی در خود ندارند. درواقع، نتیجه تستهای روانشناختی استانداردی که توسط یک محقق لس آنجلسی روی صدها فرد با تمایلات BDSM انجام شد نشان میدهد که تمام آنها از نظر روانی سالم هستند.
در تحقیق دیگری، محققان استرالیایی تعداد ۱۹۳۷۰ نفر در محدوده سنی ۱۶ تا ۵۹ سال را مورد بررسی قرار دادند. در بین ۲.۲ درصد از مردان و ۱.۳ درصد از زنانی که خود را متعهد به BDSM دانستهاند ، همگی از نظر روانشناختی سالم بوده و هیچ سابقه نامتناسبی از سواستفاده جنسی در دوران کودکی یا هرگونه آسیب جنسی نداشتهاند.
با وجود تعداد کم تحقیقات در زمینه سلامت روانی کسانی که گرایشات BDSM دارند، مدارکی وجود دارد که نشان میدهد این افراد از نظر روانشناختی سالمتر از افراد دیگر هستند. دکتر آندریاس ویسمیر در تحقیقات سال ۲۰۱۳ بر روی ۹۰۲ شخص شرکت کننده در جلسات BDSM و ۴۳۴ شخص با گرایش سکس نرمال، متوجه شدند که در مقایسه با گروه کنترل، انجام دهندگان BDSM خود را کمتر عصبی و کمتر حساس به رد شدن و بیشتر برون گرا و پذیرا برای تجربیات جدید (ریسکپذیر) و حتی با وجدانتر نشان دادند.
این موضوع به خصوص برای کسانی که خود را دامیننت توصیف کرده بودند درست بود و این افراد از نظر روانشناختی سالمتر از سابمیسیوهای همتای خود بودند؛ اما حتی کسانی که خود را سابمیسیو توصیف کرده بودند نیز از نظر سازگاری روانشناختی از حیث عمومی بالاتر بودند.
این مطالعه یکی از بسیار مواردی است که نشان می دهد افرادی که گرایشات BDSM دارند لزوما از بیماری روانشناختی رنج نمیبرند. هرچند که لذت درد یک هدف ابتدایی در بسیاری از جلسه های سادومازوخیسم است اما آسیب و اهانت کردن، هرگز هدف نیست!
این مساله یکی از مهمترین موضوعات برای شروع هر رابطهای است. آیا شما میخواهید برای سکس یا رهایی از تنهایی ازدواج کنید یا دنبال رسیدن به هدفهای خود به شیوهای دیگر هستید؟ نیاز به بقا در بشریت باعث شده است که مهمترین اولویت برای ازدواج در همه زمانها حفظ نسل و ادامه آن باشد. در اینجا از بررسی این موضوع عبور میکنیم و مخاطب ما افرادی هستند که جدای از مساله بقا، به دنبال داشتن پارتنر و تجربه زندگی همراه با یک شریک، هستند.
ازدواج هم مانند هر قرارداد و توافق دیگری باید با مذاکره و گفتگو پیش برود. طرفین مذاکره اگر نتوانند به خواستههای خود برسند و در عین حال خواستههای طرف مقابل را تامین نکنند، این معامله یا شکل نمیگیرد یا اگر بگیرد به سرعت به خرابی میرود. خوشبختانه در سالهای اخیر بیشتر در مورد مسائل جنسی پیش از ازدواج صحبت میشود. بازتر شدن این فضا به بهتر شدن کیفیت رابطه و ازدواجها میرسد و نتیجه این مباحث چارچوبها، اصول و بنای رابطه شما با فردی دیگر میشود. اگر شما نتوانید فانتزیها و علایق خود را بیان کنید، هیچگاه با ورود به ازدواج نمیتوانید از آنها عبور نمایید.
بسیاری از افراد ازدواج را نوعی محدودیت تعریف میکنند. محدودیتی از جنس تغییر شیوه زندگی، تغییر رفتار، تغییر عادات و بازسازی کامل شخصیت. متاسفانه فراموش میکنیم که شخصیت یک انسان یک روزه و یک ماهه ساخته نمیشود که با یک مراسم و فرایند به نام ازدواج تغییر کند. اصولا تغییری در شخصیت افراد به وجود نمیآید مگر با صرف زمان بسیار زیاد و کمک مشاورین خبره. بنابراین در رابطه به دنبال تغییر کسی نباشید و صرفا به بیان نظرات در مورد آداب و شیوه زندگی پارتنر خود بسنده کنید. به کسی فشار وارد نکنید و اگر واقعا رابطه برای شما مشکل است و به هیچ نحوهای نمیتوانید مسائل پیش آمده را حل کنید، بهترین و سالمترین راه، جدایی است.
پاسخ سه: اهمیت سکسولوژی بر رابطه/ازدواج چقدر است؟
همانطور که اشاره شد، در سالهای اخیر راحتتر در مورد مباحث جنسی صحبت میشود. به حتی خوشبختانه پیش از امضای هر سند و قراردادی برخی زوجها با هم رابطه جنسی را تجربه میکنند. موضوعی که پیش میآید نه صرفا رابطه سادومازوخیسم بلکه نحوه بیان و مواجهه با آن هست. متاسفانه بسیاری از افراد علایق خود را به شکل منزجرکنندهای بیان میکنند. این شیوه بیان و نمایش گرایشها حتی افرادی که به BDSM علاقه دارند را از این افراد دور میکند.
مساله بعدی بر سکسولوژی، نزدیکی و هماهنگی علایق و خواستهها هست. اگر پیش از ازدواج یا در طول رابطه متوجه اختلاف سلیقه و علایق هستید، بهتر است رابطه را ادامه ندهید. همچنین بسیاری از افراد هستند که با پیش داوری و ذهنیت منفی به این مسایل نگاه میکنند. تغییر نگاه در این افراد نیازمند خواست خود آنها است. هرچقدر شما تلاش بکنید و فکتهای علمی برای آنها بفرستید، تا زمانی که این دسته افراد خود آمادگی پذیرش چنین گرایشی را نداشته باشند، به دیده نفرت به آن نگاه میکنند.
اما اگر شما با کسی ازدواج کردهاید و او هیچ علاقه و میلی به چنین روابطی ندارد، دو حالت وجود دارد. یا واقعا علاقه ندارد یا ترس از بیان دیدگاهها دارد. در مورد اول به هیچ عنوان نباید با زور و فشار اقدام کنید. پیامهای زیادی از طرف مردان متاهل دریافت میکنم که به دنبال ایجاد علاقه در همسر خود برای رابطه گروهی و موارد مشابه هستند. این رفتار نوعی تجاوز به علایق و حقوق پارتنر است و اصلا نباید ادامه پیدا کند.
اما افرادی که خجالت میکشند یا ترس از قضاوت شدن دارند، نیازمند زمان و صداقت در گفتار هستند. فرقی ندارد پارتنر شما مرد باشد یا زن، شما باید فضای امن برای بیان امیال شخصی را به وی بدهید. بسیاری از زوجها با من تماس میگیرند و تصور میکنند اگر یک بار به پارتنر خود فرصت «دامیننت» بودن در سکس را بدهند به معنی تغییر سبک زندگی فعلی و برده همیشگی شدن برای همسر است! تا زمانی که طرفین صادقانه در مورد BDSM و کلا سکس صحبت نکنند، به ارگاسم روانی و جسمی نمیرسند.
در نهایت اینکه تداوم و خوشحالی در رابطه صرفا به سکس یا رابطه بی دی اس ام، وابسته نیست اما گرایشهای جنسی یکی از عوامل مهم است.
اصلا مهم نیست شریک زندگی که انتخاب میکنید به BDSM گرایش داشته باشد یا نه. شما باید صادقانه امیال و فانتزیهای خود را بیان کنید و اگر علایق ایشان با علایق شما هماهنگ بود، به مرحله بعد و شروع رابطه در زیر یک سقف بروید.
اونتاشگال . خرداد ۱۴۰۰
نوشتههای روزمره، خاطرات و مطالب بیشتر از اونتاشگال را در شبکههای اجتماعی دنبال کنید