بی دی اس ام چیست؟ تفاوت سادومازوخیست با تجاوز

به مناسبت سومین سال تولد وبلاگ اونتاشگال، مقاله تخصصی معرفی BDSM و تفاوت آن با تجاوز نوشته شد. تلاش می‌کنیم به بسیاری از سوالات شما در مورد این نوع علاقه یا گرایش پاسخ دهیم.

رابطه ارباب و برده یا BDSM که ما تلاش می‌کنیم به عنوان گرایش سادومازوخیست آن را بیشتر بنامیم، امروزه بیشتر از قبل شناخته می‌شود. مساله اصلی کج فهمی در مورد آن و برابر دانستن این رابطه با تجاوز است. تجاوز به عنوان یک عمل خلاف اخلاق در تمامی کشورها محکوم شده است و مجازاتی برای آن در نظر گرفته شده و در هر سرزمینی دارای طیف متفاوتی از معنا است. اما چرا با وجود خشونت، تحقیر، خشم، درد، یک سکس به شیوه BDSM تجاوز تعریف نمی‌شود و چگونه یک سکس ارباب و برده‌ای می‌تواند تجاوز شناخته شود؟

  1. پیش از هر چیزی: چرا زن، زندگی آزادی؟
  2. آیا خشونت جنسی در قالب تجاوز، برای انسان طبیعی است؟
  3. آزار جنسی چقدر رایج است؟
  4. چرا برخی از مردان مرتکب تجاوز جنسی می‌شوند؟ 
  5. اثرات روانی سو استفاده جنسی چیست؟
  6. نشانه‌های مورد سو استفاده جنسی قرار گرفتن کودکان چیست؟ 
  7. آیا صرفا مردان تجاوز می‌کنند؟
  8. چرا افراد به BDSM گرایش دارند؟
  9. بی دی اس ام از نظر اسلام و ادیان!
  10. حد توقف در BDSM کجاست؟
  11. چطور گرایش خود را کشف کنیم؟
  12. چند اصطلاح رایج BDSM را بیشتر بشناسیم
  13. به تست‌های روانشناسی عمومی زرد اهمیت ندهید و برای شناسایی گرایش جنسی خود صبر کنید!
  14. آیا فعالیت وبلاگ پس از چند ماه وقفه، عادی سازی است؟
  15. نحوه حمایت و همکاری با وبلاگ اونتاشگال
بی دی اس ام چیست؟ تصاویر از Adult Play
تصویرسازی از پروژه ایرانی AdultPlay‌

پیش از هر چیزی: چرا زن، زندگی آزادی؟

از ریشه و دلایل و فلسفه این شعار به خوبی آشنایی دارید، اما چرا یک وبلاگ که در زمینه سادومازیست فعالیت می‌کند و از نگاه عمومی اساس آن تحقیر طرف مقابل و نابودی شخصیت مقابل است، باید از چنین شعاری حمایت کند و آن را سرلوحه خود قرار دهد؟

در واقع تفاوت اصلی رابطه سادومازوخیستی با تجاوز در همینجاست. شما وقتی به شعار زن، زندگی، آزادی باور داشته باشید، می‌دانید که به دنبال برابری حقوق بین زن و مرد هستید، برای حق زندگی بین هر دو جنسیت تلاش می‌کنید و آزادی را حق هر نوع جنسیتی می‌دانید. این پایه و اساس یک فلسفه فکری مترقی است که در عین آزادی می‌خواهد آدمی به کمال برسد.

نکته مهم در BDSM همین انتخاب شیوه رسیدن است. شما در نقش ساب‌میسیو یا دامیننت، یا به زبان ساده‌تر، برده و ارباب،‌ انتخاب می‌کنید که تحت کنترل پارتنر باشید یا پارتنر خود را کنترل کنید. کسی که به این شعار باور ندارد، تلاشی برای حفظ کرامت فرد مقابل نمی‌کند و به دنبال احقاق حق آزادی برای او نیست چرا که آزادی یک حق طبیعی است و توسط کسی به شما داده نمی‌شود و باید وجود داشته باشد. 

مانیفست و ساختار ذهنی اونتاشگال، دقیقا در شعار «زن، زندگی، آزادی» نه یک شعار کم نه یک شعار بیش، نهفته است.

رابطه میسترس و اسلیو چیست؟
تصویرسازی از پروژه ایرانی AdultPlay‌

آیا خشونت جنسی در قالب تجاوز، برای انسان طبیعی است؟

بسیاری از مردم معتقد اند که مردان ذاتا شکارچیان جنسی هستند، اما اینطور نیست و تجاوز جنسی تنها بازتابی از آنچه تکامل مردان را به انجام آن سوق داده است، نیست. هیچوقت معلوم نشده است که خشونت جنسی ریشه ژنتیکی دارد و تحقیقات صورت گرفته در مورد اینکه آیا مردان پرخاشگر جنسی در ایجاد و تولید فرزند بهتر عمل میکنند، بی نتیجه ماند.

 در عوض، محققان اکنون تمایل به خشونت جنسی را ترکیبی پیچیده از عوامل بیولوژیکی (برای مثال مردان عموما قویتر هستند)، امنیت اجتماعی متجاوز، باورهای اجتماعی و فرهنگی می‌دانند.

آزار جنسی چقدر رایج است؟

خشونت جنسی بسیار رایج است: طبق گفته مؤسسه ملی بهداشت، یک سوم زنان آمریکایی و یک چهارم مردان، در طول زندگی خود خشونت جنسی را تجربه می کنند و حدود 6٪ از زنان در هر سال مورد تجاوز قرار می گیرند.

اگرچه محققان معتقد اند که بسیاری از افراد هیچ‌گاه مورد آزار قرار گرفتن خود را گزارش نکرده اند، مخصوصا در حدود ۶۰٪موارد تجاوز جنسی، تا حدی به این دلیل که حداقل نیمی از تجاوزها توسط پارتنرها انجام می‌شود.

در ۸۰٪ از حوادث آزار جنسی، بازمانده، متجاوزگر خود را می شناسد. در بیشتر موارد، تفاوتی در پویایی قدرت بین مجرم و قربانی وجود دارد، چه در یک خانواده، یک محل کار یا یک جامعه.

تعریف بی دی اس ام
تصویرسازی از پروژه ایرانی AdultPlay‌

چرا برخی از مردان مرتکب تجاوز جنسی می‌شوند؟ 

تحقیقات در مورد طرز تفکر تجاوزگران و سایر مجرمان جنسی مرد نشان می دهد که آنها به «شرح بیان جنسی» خاصی پایبند هستند که برای مثال به آنها می گوید: (وقتی یک زن نه می گوید، واقعاً منظورش بله است!). 

یک سوم از این مردان قربانیان خود را سرزنش می‌کنند، مثلا به خاطر نوشیدن بیش از حد مشروبات الکلی یا نه نگفتن کافی، رفتار بد زنان با مردان و اینکه آنها (تجاوزگران) به دلیل انگیزه‌های بیولوژیکی خود مسئول اعمال خود نیستند. یعنی عمل تجاوز را غیرارادی معرفی می‌کنند!

اثرات روانی سو استفاده جنسی چیست؟

غلبه بر تجاوز جنسی و اثرات روانی آن یک چالش عمیق است. قربانیان ممکن است افسردگی، اضطراب و استرس پس از سانحه را تجربه کنند که باعث می شود آن ضربه را دوباره زنده کنند و دوباره احساسات منفی را تجربه کنند.

مطالعات نشان داده‌اند که به طور متوسط، قربانیان سو استفاده جنسی حداقل هفت علامت شناخته شده PTSD را داشته‌اند و یک سوم زنان قربانی تجاوز گزارش داده‌اند که به خودکشی فکر کرده‌اند. این اثرات می تواند تحصیلات یا شغل قربانیان و همچنین روابط آنها با خانواده و دوستان را از مسیر خود خارج کند.

چرا بی دی اس ام را دوست داریم
تصویرسازی از پروژه ایرانی AdultPlay‌

نشانه‌های مورد سو استفاده جنسی قرار گرفتن کودکان چیست؟ 

سو استفاده جنسی از کودکان یک رویداد گسترده است، اما در عین حال به طور وسیعی توسط قربانیان گزارش نشده است.

نوجوانانی که آزار جنسی را تجربه کرده‌اند، بیشتر احساس خستگی و استرس در مورد تکالیف مدرسه دارند، بیشتر سیگار می‌کشند، مشکلات خواب بیشتری دارند، تصورشان از خود مخدوش است و دیگر دانش‌آموزان آنها را نمی‌پذیرند. آنها همچنین بیش از دیگران احتمال دارد خودزنی یا اقدام به خودکشی کنند.

آیا صرفا مردان تجاوز می‌کنند؟

خیر، تجاوز جنسی یا سو استفاده جنسی توسط زنان از مردان هم وجود دارد. تقریبا یک چهارم مردان خشونت جنسی را تجربه می‌کنند که نیمی از آن توسط زنان صورت می‌گیرد. در جوامع بشری پذیرفتن اینکه یک مرد تمایلی به رابطه یا سکس نداشته باشد چندان تعریف شده نیست. به همین دلیل به احساسات آن‌ها و یا نه گفتن‌شان بسیار توجه نمی‌شود. در مقاله «مردان زیر فشار رخت خواب»‌ به این موضوع بیشتر پرداخته شده است.

توضیحات مربوط به تجاوز از وبسایت PsychologyToday ترجمه شده است

معنی BDSM
تصویرسازی از پروژه ایرانی AdultPlay‌ – خرید کتاب

چرا افراد به BDSM گرایش دارند؟

در مقالات بسیار زیادی به این موضوع پرداخته شد. واقعیت این است که هیچ دلیل مشخصی برای پاسخ به این سوال وجود ندارد. 

پس از این که دانشمندان شروع به پژوهش در این زمینه کردند، اولین سورپرایز برایشان این بود که BDSM می‌تواند غیرجنسی باشد. این بدین معنی نیست که این نوع از رابطه عموما شامل سکس نمی‌شود، اما تمایل به بازی درد – و در واقع سلطه گری و سلطه پذیری – لزوما برای تحریک جنسی نیست. بر اساس مطالعه‌ای که در سال ۲۰۱۴ انجام شده، طرفداران BDSM اغلب به همان دلیلی به این «سبک زندگی» علاقه دارند که سایر مردم فلفل تند میخورند، سوار ترن هوایی می‌شوند و یا کوهنوردی می‌کنند.

به گفته دکتر روی بامیستر، از دانشگاه کیس وسترن، سوال «چرا برخی مازوخیسم را بر کوه نوردی ترجیح می‌دهند» قابل مقایسه است با این سوال که «چرا برخی مردم چتربازی را بر کوه نوردی ترجیح می‌دهند». تصادفات عادت، فرصت و ارتباطات ممکن است نقش غیر مهم کلیدی بازی کند.

اخیرا مطالعه دیگری در زمینه BDSM به مقایسه فیزیولوژی و روان علاقه‌مندان به این سبک و کسانی که فعالیات‌های دردناک اما غیرجنسی نظیر راه رفتن روی آتش، یا پیرسینگ‌های شدید بدنی انجام می‌دهند پرداخته و به تشابهات واضحی نیز دست یافته است: «طبق یافته‌های ما صحنه‌های BDSM و فعالیت‌های شدید هردو مسیرهای متفاوتی هستند برای دستیابی به حالی یکسان. در واقع راه‌های گوناگون به مقصدی یکسان.»

برای این مطالعه، پژوهشگران نمونه‌های شرکت‌کننده در فعالیت‌های افراطی و BDSM را مورد آزمایش قرار دادند، آن‌ها نمونه‌هایی از کورتیزول (هورمون استرس) را از بزاق آن‌ها برداشتند. نتیجه نشان داد که هم دامیننت‌ها و هم ساب‌میسیوها سطوح قابل توجهی از آگاهی را تجربه می‌کنند. اغلب افزایش زیادی در هورمون کورتیزول را تجربه می‌کنند در حالی که همگی سطوح پایین‌تری از استرس را گزارش می‌کنند، (که در این صورت باید استرس بیشتری داشته باشند، نه کمتر). و در تست‌های تشخیصی پس از آن، باتم‌ها خیلی ضعیف ظاهر شدند، که نشان می‌دهد آن‌ها کاملا وضعیت ذهنی‌شان را در طی تشریفات شدید تغییر داده و تحت تاثیر قرار می‌گیرند.

همزمان با مطرح شدن سوالات در زمینه ریشه‌ها و علل علایق به سادومازوخیسم، پژوهش‌های علمی در زمینه BDSM انجام شده‌اند. از سال ۲۰۱۳ یعنی همزمان با انتشار کتاب بزرگ و مهم DSM نسخه پنج، که مهم‌ترین مرجع برای روانشناسان در سراسر دنیا می‌باشد، گرایش ارباب و برده از دسته بیماران روانی خارج شد. 

روانکاوان معاصر نظیر زیگموند فروید BDSM را چیزی بیشتر از یک اختلال روانی نمی‌دانند. اما تحقیقات جدید بارها و بارها نشان می‌دهند افراد فعال در این زمینه از نظر سلامت روانی کاملا مشابه افراد دیگرند. حتی برعکس، مطالعه‌ای نشان داده است که این افراد به نسبت سایرین سطوح پایین‌تری از اختلالاتی نظیر افسردگی، اضطراب، PTSD، سادیسم و مازوخیسم بیمارگونه، پارانویا و اختلالات مرزی دارند، بر اساس مطالعه‌ای دیگر آن‌ها حساسیت کمتری نسبت به رد شدن داشته و کمتر عصبی بودند، همچنین برای تجربیات جدید پذیراتر و با وجدان‌تر بودند و در مجموع رتبه well-being بالاتری نسبت افراد وانیلا یعنی بدون گرایشات کینکی گرفتند.

برای برخی بی دی اس ام مانند یک مدیتیشن است و همانگونه که مدیتیشن و مراقبه به شما برای فرار از استرس روزانه کمک می‌کند، درد در BDSM نیز برای دستیابی به آگاهی در لحظه حال و فراموشی فشار و دردهای ذهنی کمک می‌کند. یک تجربه کاملا مشابه به دو شیوه متفاوت.

برای اطلاعات بیشتر در این زمینه پیشنهاد می‌کنم و همچنین مطالعه منابع فکت‌های ذکر شده، حتما مجموعه مقالات پژوهش را مطالعه نمایید.

رابطه ارباب و برده
تصویرسازی از پروژه ایرانی AdultPlay‌

بی دی اس ام از نظر اسلام و ادیان!

اصولا این سوال اشتباه است! چرا انتظار داریم در مورد هر چیزی در دنیا، ادیان پاسخی برای ما داشته باشند. ضمن احترام به عزیزانی که اعتقادات مذهبی برای آن‌ها مهم است، تمام ادیان کارهایی نظیر «تجاوز، تعرض، ظلم و آزار رساندن» را ممنوع کرده‌اند که دقیقا همان نکات اساسی و پایه‌ای در تعاریف سادومازوخیست است.

اگر فکر می‌کنید گرایش شما به ارباب یا برده بودن در سکس گناه است، بهتر است بیشتر به شناخت سکس و انواع روابط سادومازوخیستی بپردازید. و اگر کسی فکر می‌کند باور دینی او، راه تجاوز به کسی را باز گذاشته است، به نظر من باید در مورد این باورها بیشتر تعقل و جستجو کند!

حد توقف در BDSM کجاست؟

طیف علایق و گرایش‌های سادومازوخیستی بسیار بسیار گسترده است. دانستن در مورد همه آن‌ها خوب است اما لزومی به اجرای همه چیز نیست. در فایل پیوست قرارداد BDSM (از اینجا دانلود کنید) در مورد انواع علایق گفته شده است و همچنین به خطرناک بودن برخی از آن‌ها اشاره شده است، به همین دلیل بهتر است به دنبال اجرای همه نروید و به عنوان یک ساب‌میسیو یا دامیننت حتما میزان علایق خود را مشخص کنید. برای نمونه من هر نوع عمل مربوط به خون، کثیف کاری و موارد مشابه را انجام نمی‌دهم. 

برت گرل
تصویرسازی از پروژه ایرانی AdultPlay‌ – خرید NFT

چطور گرایش خود را کشف کنیم؟

با تجربه کردن! کشف سکس و علایق جنسی با تجربه کردن به دست می‌آید. اما چطور علاقه و گرایش خود در BDSM را کشف کنیم؟ باز هم با تجربه کردن. از اینکه در نقش یک دامیننت یا ساب‌میسیو در تخت خواب ظاهر شوید، نترسید. در مقاله «آیا ارباب بودن نسبت به بردگی برتری دارد» به این مساله اشاره کرده‌ایم که هیچ یک از این دو جایگاه خجالت آور نیستند و نیازی به توضیح به کسی برای گرایش خود ندارید. 

برای اولین بار این را در اینجا می‌گویم: من هم خیلی سال پیش، برای شناخت بهتر ساب‌میسیو‌ها، سویچ بودن را تجربه کرده‌ام. برای یک بازه کوتاه با یک دوست میسترس رابطه داشتم و این رابطه و تجربیات کمک بسیار زیادی به شناخت علایق ذهنی و جسمی ساب‌میسیوها در من کرد. برای همین به خوبی امیال یک ساب‌میسیو و اسلیو را درک می‌کنم.

برای سکس عجله نکنید و به فکر آینده باشید. اگر افراد ذهنیت بدی از شما در خاطر بسپارند، با دیگران آن را به اشتراک می‌گذارند و این سبب تنهاتر شدن شما می‌شود! بهتر است افسار شهوت در اختیار شما باشد نه اینکه شما بنده و مطیع شهوت!

عروسک جنسی
تصویرسازی از پروژه ایرانی AdultPlay‌

چند اصطلاح رایج BDSM را بیشتر بشناسیم

خارج از جنسیت به این موارد توجه کنید و همه این موارد در یک طیف هستند و هیچ چیز صفر و یکی در توضیحات وجود ندارد. در صفحه واژه‌نامه بی دی اس ام، در مورد هر کلمه بیشتر توضیح داده می‌شود. 

تاپ – Top: بیشتر به کسی اشاره دارد که فاعل باشد. یعنی کسی که عمل را اجرایی می‌کند. مهم نیست در رابطه BDSM باشید یا همجنسگرایانه یا سکس وانیلا. این کار بیشتر یک عمل فیزیکی و پوزیشنی است.

باتم – Bottom: به کسی اشاره دارد که نقش مفعول را اجرا می‌‌کند. کسی که دیگری با بدن او کاری انجام می‌دهد. چه در حد نشستن روی صورت باشد، چه سکس واژینال چه هر چیزی. این کار بیشتر یک عمل فیزیکی و پوزیشنی است.

دامیننت – Dominant: کسی است که کنترل رابطه را به عهده دارد. مسئولیت می‌پذیرد و فرایند را هدایت می‌کند. این یک حالت ذهنی و روانی است و صرفا به BDSM محدود نمی‌شود و یک نفر در محل کار می‌توانند دامیننت هم باشد.

ساب میسیو – Submissive: کسی که دوست دارد در رابطه مطیع باشد. این فرد تمایل زیادی به مسئولیت پذیرفتن ندارد ترجیح میدهد در طول رابطه یا در یک موقعیت خاص، مسئولیت به عهده پارتنر باشد. این میل یک حالت ذهنی و روانی است.

سادیست – Sadist: کسی که از اعمال خشونت لذت می‌برد. برای سادیست دیدن درد کشیدن طرف مقابل لذت بخش است و به شیوه‌های فیزیکی و روانی به دنبال اعمال این خشونت است که گاهی می‌تواند با کنترل یک جانبه همراه باشد. 

مازوخیست Masochist: کسی که از درد کشیدن و مورد خشونت قرار گرفتن لذت می‌برد. برای یک فرد مازوخیست، درد، بدون در نظر گرفتن امیال او، به نوعی مجبور شدن، نقطه آرامش است. 

مستر – Master: یک فرد دامیننت و کنترل‌گر با جنسیت مرد، مستر نامیده می‌شود.

میسترس – Mistress: یک فرد دامیننت و کنترل‌گر با جنسیت زن، میسترس نامیده می‌شود.

اسلیو – Slave: یک فرد ساب‌میسیو و مطیع، بدون اهمیت به جنسیت وی، اسلیو یا برده نامیده می‌شود.

ورود به صفحه واژه‌نامه سادومازوخیست

اسپنک
تصویرسازی از پروژه ایرانی AdultPlay‌

به تست‌های روانشناسی عمومی زرد اهمیت ندهید و برای شناسایی گرایش جنسی خود صبر کنید!

در مقالات متعدد به این موضوع اشاره کرده‌ام و بیشتر صحبتم با نسل نوجوان است. تکمیل علایق جنسی شما ممکن است تا ۲۵ سالگی طول بکشد. بنابراین اگر در ۱۷ سالگی یک گرایش یا علاقه دارید، زندگی خود را منوط به آن نکنید و فرصت تغییر را به خود بدهید. سعی کنید روی خود برچسب نگذارید و صبر کنید. در مقاله شناسایی نسل زد به صورت کامل به این موضوع اشاره کرده‌ام.

نکته خیلی مهم این که هیچگاه تصور نکنید علایق و گرایش‌های شما باید ابدی باشند! ممکن است امروز به دامیننت بودن علاقه داشته باشید و چند سال بعد عاشق بردگی برای کسی شوید. این تغییر و سویچ هیچ ایرادی ندارند و لزومی ندارد بابت آن پاسخگو باشید. 

اما تست‌های روانشناسی به خصوص تست زرد MBTI را جدی نگیرید. این تست‌ها صرفا برای سرگرمی هستند. خانم کاترین کوک بریگز و ایزابل بریگز مایرز نظریات یونگ را مطالعه میکردند که منجر شد تا درک خود، که از افکار یونگ هم کمی فاصله داشت، را در قالب یک آزمون شخصیت شناسی به نام MBTI مطرح کنند و متاسفانه عمر آن و سودآوری‌اش به حدی بود که نزدیک به یک عده برای بسیاری درآمد داشته است و برای عده‌ای از وحی بالاتر رفته است! 

هر موضوع آکادمیک و علمی انسان شناسی، روزی تولد، سپس اوج و در نهایت فرود دارد. بهترین نظریه‌های علوم اجتماعی و انسانی در نظریاتی دیگر ترکیب می‌شوند و همین مسیر تا ابد ادامه دارد.

این ویدیو مجموعه تد به خوبی و بی طرفانه به بررسی آزمون MBTI پرداخته است. استفاده از این آزمون برای سرگرمی مناسب است اما هیچگاه نباید یک ملاک برای انتخاب رشته دانشگاهی شما، انتخاب شغل، استخدام کارمند و موارد اینچنینی باشد.

برای شناخت شخصیت به روانشناس ماهر و متخصص که به MBTI و دیگر آزمون‌های زرد باور ندارد، مراجعه کنید.

ویدئو علت نامعتبر بودن آزمون MBTI را در کانال تلگرام اونتاشگال ببینید: https://t.me/untashgaal

آیا فعالیت وبلاگ پس از چند ماه وقفه، عادی سازی است؟

ماه گذشته یک نظرسنجی در توییتر و اینستاگرام انجام دادم و از مخاطبین چنین سوالی پرسیده شد. در توییتر ۷۳ درصد و در اینستاگرام هم تقریبا ۷۵ درصد موافق فعالیت مجدد وبلاگ بودند و آن را در مسیر عادی‌سازی نمی‌دیدند. همانطور که می‌دانید این وبلاگ درآمدی ندارد و از کاربران خود حق اشتراک دریافت نمی‌کند.

من فعالیت خاصی در مورد انتشارات خبرهای روز نمی‌کنم چرا که کاربران از منابع معتبرتر و دقیق‌تر بهتر خبرها را دریافت می‌کنند. همچنین تخصصی در زمینه راستی آزمایی خبری ندارم، بنابراین در شبکه‌های اجتماعی فعالیت‌ها صرفا حول محور سادومازوخیست و روابط نامتعارف جنسی است.

نحوه حمایت و همکاری با وبلاگ اونتاشگال

این وبلاگ هیچگاه فعالیتی در زمینه پارتنریابی نمی‌کند. درخواست‌های پارتنریابی بدون هیچ توضیحی حذف می‌گردند. 

برای حمایت از وبلاگ می‌توانید با هدیه دادن بسته‌های مخصوص وبسایت وردپرس، به ما کمک کنید. جهت هدیه وارد صفحه http://out.untashgaal.com/gift  شوید. هیچگاه من نام شما را متوجه نخواهم شد.

جهت همکاری به عنوان نویسنده مهمان در این صفحه و همچنین مترجم، گوینده یا تصویرساز در این صفحه پیام دهید.

باندیج
دانلود کتاب بی‌دی‌اس‌ام در ایران

ما رسالت خود را آگاهی رسانی در مورد BDSM و روابط نامتعارف جنسی می‌دانیم. امیدواریم در این سه سال که نزدیک به ۲ میلیون بار مطالب ما در پلتفرم‌های مختلف مطالعه شده است. امیدواریم این گام کوچک تلاشی برای جامعه فارسی زبان در سراسر دنیا، هر چه زودتر به نتیجه برسد.
برای اطلاعات بیشتر: مطالب نوشته شده در وبلاگ اونتاشگال به اندازه یک کتاب ۲۳۰۰ صفحه‌ای است!

اونتاشگال . بهمن ۱۴۰۱ . همزمان با سومین سال تولد وبلاگ . تصویرسازی از هنرمند ایرانی، Adult Play – حتما محصولات این مجموعه را بخرید

نوشته‌های روزمره،‌ خاطرات و مطالب بیشتر از اونتاشگال را در شبکه‌های اجتماعی دنبال کنید

اینستاگرام وبلاگ . تلگرام . توییتر . اینستاگرام شخصی

حمایت مالی از وبلاگ اونتاشگال


پادکست اونتاشگال را از CastBoxApple PodcastSpotifyGoogle Podcast بشنوید.

نگاهی به جنبش اجتماعی نسل جدید مردم ایران

زن زندگی آزادی

یک ماه از قتل ظالمانه مهسا امینی می‌گذرد. ژینایی که نامش کد و رمزی شد برای اتحاد مجدد مردم ایران. برخلاف جنبش‌های قبلی مردم ایران، این جنبش ترکیبی از اقشار مختلف و نیازهای متفاوت مردم است که شکلی اجتماعی برای تغییر رفتار و سیستم اجتماعی گرفته است. تغییر صرفا محدود به قانون و حکومت نمی‌شود و مشاهده می‌کنیم که برای مساله‌ای به اسم «حجاب»‌ مردم ایران از تمام تعاریف گذشته عبور کرده‌اند و آزادی پوشش را جامعه به رسمیت شناخته است. شما این محق را در تغییر رفتار خانواده‌های مذهبی نیز می‌توانید مشاهده کنید. و برای اثبات نهایی این سخن، می‌بایست نظرسنجی‌ها و تحقیقات مستقل صورت بگیرد.

برای نمونه در نظرسنجی سال ۱۳۹۳، ۴۲ درصد مردم حجاب را امری اختیاری می‌دانند[منبع] در حالی که این عدد بر اساس نظرسنجی مرکز پژوهش‌های مجلس سال ۱۳۹۴ بیان می‌کند که «صرفاً ۴۰ درصد از مردم از دخالت دولت در حجاب حمایت می‌کنند» [منبع] و در سال ۱۳۹۹ بر اساس نظرسنجی گمان، ۷۲ مخالف الزام حجاب در مراکز عمومی و از میان افراد معتقد به حجاب، صرفا ۵۱ درصد موافق اجبار و الزام آن در جامعه هستند. بدین ترتیب ۵۸٪ جامعه ایران، با هر تفکری، کاملا با حجاب اجباری مخالف است. [منبع] پیشنهاد می‌شود این گزارش تحلیلی فکت‌نامه را مطالعه کنید.

جامعه به بلوغ رسیده است

به باور من جامعه ایرانی امروز به بلوغ رسیده است. منظور از بالغ شدن یعنی انتخاب مسیر و باور به اینکه شایستگی انتخاب مسیر و حق انتخاب مسیر را دارد. زمانی این حق فقط برای برخی اقشار قابل باور بود و امروز فرقی ندارد شما در شهر زندگی کنید یا روستا، باسواد باشید یا بی سواد، والد باشید یا فرزند، همه به این باور که حق وجود دارد و آنچه که خرد جمعی می‌خواهد حق است، رسیده‌اند.

رسانه تاثیر بسیار زیادی بر این موضوع گذاشته است. تا ده سال پیش واژه «همجنسباز» خودنمایی می‌کرد و امروزه حتی مخالفین این گرایش از «همجسن‌گرا» استفاده می‌کنند و افراد خاکستری که باورهای مذهبی برای آن‌ها محترم است نیز، به این باور رسیده‌اند که انسان در انتخاب‌های خود آزاد است.

جامعه ایرانی امروز می‌داند چه چیزی نمی‌خواهد و می‌داند چگونه باید حق‌خواهی کند.

راهبر نامرئی جنبش ایران

بقا، رهبر و راهبر جنبش ایران است. امروز جامعه ایرانی بقا و وجود خود را در خطر می‌بیند. پدران بسیاری نگران از دست دادن فرزند دختر خود بدون هیچ دلیلی هستند، این نگرانی یعنی تهدید شدید بقا و موجودیت. تلاش امروز صرفا برای آزادی اجتماعی و حقوق مدنی نیست، به اصل و اساس زندگی مردم باز می‌گردد.

نسل جدید که در مقاله معرفی نسل زد به آن اشاره شد، از راهبران اصلی این جنبش هستند. این نسل حمایت خانواده خود را به همراه دارد و به راحتی کسی نمی‌تواند با آن‌ها مقابله کند.

مراقب امیدهای واهی باشیم

واقع گرا باشیم. حتی با وجود تغییر نظام سیاسی، زمان زیادی برای اصلاحات اساسی اقتصادی، قضایی، اجتماعی، سلامت و زیست محیطی لازم است. هم‌اکنون افراد بسیار زیادی دارای ثروت و قدرت هستند و شما به راحتی کوبای ۱۹۶۸ نمی‌توانید همه آن‌ها رو از کشور اخراج کنید. این افراد – چه صادق چه فاسد – از عوامل اصلی چرخش مالی هستند. صرفا تلاش برای کمی سوسیالیست کردن سیستم اقتصادی می‌تواند به بهبود معیشت همه جامعه در کشوری که تماما کاپیتالیستی بوده و هست، کمک کند.

جامعه همیشه باید مطالبه‌گر باشد و هیچوقت به کم قانع نشود، اما رسیدن به برابری واقعی، زمان لازم دارد. نمی‌توان همه چیز را یک شبه تغییر داد. باید تلاش کرد و در کشوری که از حداقل آزادی برای حفظ جان بهره‌مند بود، برای باورهای خود، سخت گفت.

با اینکه به بلوغ جامعه اشاره شد باز باید اطلاع رسانی کرد و آموزش داد. و از همه مهم‌تر وضع قوانین به شدت سخت‌گیرانه در جهت جلوگیری از افراطگرایی می‌تواند به تغییر رفتار افراد جامعه کمک کند. تغییر رفتاری در جهت احترام به حقوق دیگران و تلاش برای حفظ آزادی‌های مدنی و اجتماعی

اونتاشگال . مهر ۱۴۰۱ . تصویرسازی از هنرمند ایتالیایی، مارکو ملگرانتی

به نقل از وبسایت محسن رنانی:

آخرین تار موی [لینک]

دوستان هی می‌پرسند چرا در این زمانه بیم و امید ساکتی؟ راستش دو مطلب تحلیلی نوشته‌ام و کنار نهاده‌ام. آخر دیگر چه سخنی مانده است با حکومتی که نه گوشی برای شنیدن دارد و نه مهارتی برای دیالوگ؟ دیالوگ را رها کنید، با چهل سال حکمرانی هنوز مهارت سخن گفتنِ درست با جامعه را هم ندارد. آری چند دهه است که گفتنی‌ها توسط نخبگان فکری و مدنی گفته شده است، اگر می‌توانست، می‌شنید و اگر می‌خواست، گامی‌ برمی‌داشت.

و آخر چه می‌توان گفت با نسلی که چهل سال است از حکومت و از روشنفکران فقط حرف شنیده است و امروز تصمیم گرفته است خودش عمل کند. نسلی که قدرتمندانه با یک حرکت، کل صحنه بازی را تغییر داد و همه مرزها و محدودیت‌ها را جابه‌جا کرد و نشان داد که جامعه، همچنان زنده و پویا است و به وقت خودش برگه‌های آسِ خود را رو می‌کند. و مفتخریم به جامعه‌ای و نسلی که با رونمایی از ظرفیت‌های نهفته‌اش و آشکارسازی امیدهای وجودی‌اش، توانست یک‌شبه دریایی از امید روانشناختی‌ را نیز برای خودش خلق کند.

همیشه به ما گفته‌ بودند خون مظلوم خون خداست که برکت خواهد کرد و در دعاها خدا را به خون مظلوم سوگند دهید. اکنون چه برکتی عظیم‌تر از این که خون مهسای زیبای ایران، این همه انرژی و نشاط به جامعه تزریق کرد؟ بنگرید، نه تنها ملتی بلکه جهانی به‌پا خاسته است برای پاسداشت حرمت خون دختری که نماد تبعیض‌ بود، چون زن بود و کُرد بود و سُنی بود؛ و همه چیز مهیا بود که مرگ او درگمنامی فراموش شود. کاک امجد و باجی مژگان، می‌بینید چگونه جوانان از همه اقوام، زبان‌ها و مذاهب ایرانی، قیام کرده‌اند تا خون دختر مظلوم شما زنده بماند؟ برکت بر شما و برکت بر این نسل باد. این روزها ایران، خدایی‌ترین، عرفانی‌ترین و رویایی‌ترین روزهای سه دهه اخیر خود را تجربه می‌کند. شرم باد بر آنان که افسانه بی‌دینی را به این نسل می‌بندند و حجاب را که طبق آموزه‌هایی که خودشان به ما آموخته‌اند، نه جزء اصول دین است و نه جزء فروع دین، ابزار سرکوب این نسل کرده‌اند.

آری نسلی که قدرتمندانه برای خودش رهبر خلق می‌کند، اندیشه خلق می‌کند و راهکار خلق می‌کند، نیازی به رهنمودِ روشنفکران فرسوده و دانشگاهیان بی‌عملی چون من ندارد. او آنقدر قدرتمند است که همه خلاء‌ها را خودش جبران می‌کند.

با حکومت نیز همه گفتنی‌ها گفته شده است، شاید تنها سخنی که باقی‌مانده است و می‌توان امروز بدون لکنت گفت این است که این نظام دارد شکست می‌خورد چون هیچگاه تئوری شکست نداشته است، فقط تئوری پیروزی دارد. آقایان، برای ماندن، باید تئوری شکست هم داشته باشید. با شیوه‌ها و اندیشه‌های گذشته، نمی‌توانید این نسل را مهار و با آن تعامل کنید. بنابراین برای حفاظت از خودتان و از کشور، تنها یک راه باقی مانده است و آن این که بپذیرید این قانون اساسی و این سامان سیاسی پاسخگوی این نسل و این جامعه نیست و لازم است بر اساس اقتضائات دنیای جدید و نسل جدید از نو بازنویسی و بازسازی شود. در این صورت، نخست باید نخبگان مستقل ملی و نمایندگان واقعی جامعه مدنی بویژه چهرگانی که جامعه به آنها اعتماد کرده است (سلبریتی‌ها) را به رسمیت بشناسید و با آنان گفت‌وگو کنید تا درباره سازوکاری اعتمادآمیز به توافق برسید. سازوکاری که در آن، شیوه تشکیل «شورای ملی بازنویسی قانون اساسی» به دقت تعیین شده باشد. بازنویسی‌ای که البته در چارچوب همین قانون اساسی کنونی به همه‌پرسی گذاشته خواهد شد. با پذیرش چنین فرایندی است که نخبگان و چهرگان می‌توانند برای اقناع جامعه وارد گفت‌وگو با آن شوند. شاید و تنها شاید با این راهکار بتوانید اعتماد جامعه را جلب کنید و آنان را آرام کنید تا تحولات ضروری، در امنیت و آرامش چهره بندد.

و البته تعلل نکنید، فرصت اندک است. اگر خون بیشتری ریخته شود و خشونت همه جا را فراگیرد، دیگر نخبگان و چهرگان نیز از جامعه جرأت نخواهند کرد با حکومت گفت‌وگو کنند و راه مصالحه ملی بسته می‌شود.

زنهار و زنهار که گمان نکنید که سرکوب می‌کنید و تمام می‌شود. گیرم که در این لحظه، این شور اجتماعی سرکوب شود، پایان که نمی‌یابد، بلکه به سانِ آتشِ زیرخاکستر خواهد ماند و انباشته‌تر خواهد شد. آنگاه با بزنگاه‌های ناگزیر آینده که پی‌در‌پی می‌رسند چه می‌کنید؟ آنگاه با لحظه جانشینی چه می‌کنید؟ لحظه‌ای که دیگر اقتدار کاریزما حضور ندارد که به دستگاه سرکوب انسجام دهد و وجدان اخلاقی نیروهای سرکوب‌ را اقناع کند. متوجه هستید که در آن لحظه که اقتدار کاریزما پایان می‌یابد جامعه بسانِ فنری که آزاد می‌شود همه انرژی‌های انباشته خویش را بیرون می‌ریزد؟ پس به خودتان و به ایران رحم کنید و تا اقتدار کاریزما هست، تحول را آغاز کنید. صمیمانه به جامعه بگویید که پیامش را شنیده‌اید. این آخرین تار مویی است که می‌توان به آن چنگ زد. والسلام.

محسن رنانی / ۱۱ مهر ۱۴۰۱


نوشته‌های روزمره،‌ خاطرات و مطالب بیشتر از اونتاشگال را در شبکه‌های اجتماعی دنبال کنید

اینستاگرام وبلاگ . تلگرام . توییتر . اینستاگرام شخصی

حمایت مالی از وبلاگ اونتاشگال


پادکست اونتاشگال را از CastBoxApple PodcastSpotifyGoogle Podcast بشنوید.

در بندر آمستردام، ژک برل

ژاک برل - در بندر آمستردام

فرصت تجربه‌های عاشقانه و اروتیک و هم‌نشینی‌های زیادی را به خاطر رفتار و موقعیت اجتماعی، سبک زندگی، نوع برخورد و موارد این چنین داشتم. اما همیشه برای من سوال بود، «کسانی که به دلایل مختلف به چنین فرصتی نرسیدند، چطور نیاز به -عاشقانه و روابط جنسی- را در خود برطرف می‌کنند؟» و البته بابت این اختلاف و مسایل همیشه غمگین بوده‌ام. یکی از موضوعات اصلی وبلاگ و یادداشت‌های شخصی پرداخت به همین مساله و آموزش چنین چیزی با هدف رسیدن به یک فرصت برابر برای جسارت در بیان عشق و علاقه بوده و است.
به دلیل رسانه، تقریبا بیان عشق و حتی تمایل به سکس دچار چارچوب و محدودیت شده است و با یادگیری صحیح و رفتن در این مسیر راحت‌تر می‌شود اغواگری کرد.

اما شنیدن قطعه در بندر آمستردام ژک برن برای سال‌ها این سوال را در ذهن من عمیق‌تر کرد. ماجرا بسیار ساده است. زندگی روزمره ملوانان بندر آمستردام در این ترانه بیان می‌شود. ملوانانی که در همانجا می‌خوابند و خالصانه اولیه‌ترین نیاز خود به شهوت را ارضا می‌کنند. داستان ترانه و این حماسه جاوادانه در شخصیت «ملوانان ناشناس و زنان روسپی» خلاصه می‌شوند.

ملوانانی که به دلیل موقعیت شغلی، کسی به احساسات آن‌ها توجه نمی‌کند و زنان روسپی که احساسات آن‌ها را فقط ملوانان تنها درک می‌کنند. زنانی که از عشق‌های دروغین خسته شده‌اند و زنانی که خالصانه بکارت‌شان را به یک سکه می‌بخشند و شبیه «زنان بی وفا» نمی‌شوند.

ترانه بدون هر حاشیه‌ای، خالصانه صحبت می‌کند. از افراد زیادی که در اطراف ما هستند،‌ کسانی که درک نشدند، فرصت یادگیری نداشتند، شرایط اجتماعی و اقتصادی اجازه نداد عاشقانه خود را ابراز کنند و همیشه در مقام مقایسه با دیگران، سرخورده‌تر شدند. و این دردها بسیار است.

در بندر آمستردام ۴ بخش دارد. بخش اول زندگی روزمره است. بخش دوم خوردن و نوشیدن و گذران امور، بخش سوم صدای آکاردیون، رقص و درخشش عاشقانه و در نهایت بخش چهارم، زنانی که به روسپیان تبدیل می‌شوند و ملوانانی که پیش از شاشیدن به آسمان، با آن‌ها هم‌بستر می‌شوند.

و در پایان، کشف می‌کنیم که راوی گریه می‌کند، آمده است تا مست شود، هم‌بستر شود با کسی و غم «زن بی وفا» زندگیش را فراموش کند.

و چرا ژک برن اینگونه و با این موزیک تند، سریع و تند، می‌خواند؟ زیرا که دریا آرام نیست و طوفانیست…

از استاد عزیز، تینوش نظم‌جو بابت ترجمه جدید و اجازه بازنشر، تشکر می‌کنم. آثار «نشر ناکجا» را از هر جا می‌توانید، خریداری کنید.
به دلیل حذف پست در اینستاگرام شخصی (لینک) در وبلاگ منتشر می‌شود.

اونتاشگال . شهریور ۱۴۰۱

نوشته‌های روزمره،‌ خاطرات و مطالب بیشتر از اونتاشگال را در شبکه‌های اجتماعی دنبال کنید

اینستاگرام وبلاگ . تلگرام . توییتر . اینستاگرام شخصی

حمایت مالی از وبلاگ اونتاشگال


پادکست اونتاشگال را از CastBoxApple PodcastSpotifyGoogle Podcast بشنوید.

نظرسنجی تجربه ایرانیان از آشنایی با ‌BDSM

تجربه ایرانیان در مواجهه با رابطه ارباب و برده

«از کودکی این گرایش رو داشتم!» این یکی از جملات معروف پیام‌های رد و بدل شده بین کاربران ایرانی با گرایش سادومازوخیسم است. در اینستاگرام وبلاگ اونتاشگال (untashgaalblog) یک نظرسنجی با هدف بیان تجربه‌ها و اولین مواجه مخاطبین با رابطه BDSM منتشر شد.

نتایج بسیار عالی و بازخوردها فوق‌العاده بود. به همین دلیل نظرات کاربران در این پست به ترتیب ارسال برای من منتشر می‌شود. برای حفظ حریم خصوصی کاربران، از اسامی شخصیت‌های شاهنامه به جای اسامی واقعی (به صورت کاملا اتفاقی) استفاده شده است و هویت پاسخ‌دهندگان نزد من محفوظ می‌ماند و نظر خود را در مورد برخی از موارد می‌نویسم.


حمایت از وبلاگ اونتاشگال

کمتر از چند ماه تا پایان حق اشتراک سالانه وبلاگ اونتاشگال باقی مانده است. با حمایت مالی از این وبلاگ و خرید طرح‌های آن، به حفظ و نگهداری و توسعه محتوای وبلاگ اونتاشگال کمک کنید. توجه کنید که تمامی پرداخت‌ها محرمانه باقی می‌ماند.
در صورت عدم حمایت مشترکین و خوانندگان، احتمال تعطیلی وبلاگ بعید نیست.

ورود به صفحه خرید طرح و حمایت مالی


رابطه ارباب و برده در ایران

خانمی جوان به نام اَرنواز:

«در یک فضای مناسب با یکی از سریال‌هایی که دیده بودیم billions شروع کردم که یکی از افراد اصلی این گرایش رو داشت و ادامه دادم، منم همین حس رو دارم و دلم میخواد البته نه همیشه برخی مواقع باهم این مدلی رفتار کنی و کارهایی که دوست داشتم رو‌ گفتم.

عکس العملش [پارتنر] جالب بود اونم اول خندید فکر کرد جدی نمی‌گم ولی بعد گفت منم دوست دارم بهت دستور بدم و حالمو خوب می‌کنه و بخاطر همین زیاد تمایلی به رابطه نداشتم اما حالا فرق می کنه.»

احساس قدرت و کنترل بر دیگران می‌تواند لذت‌بخش و شیرین باشد، اما باید بدانیم کدام قدرت سادیستیک و کدام دامیننت است!


خانمی نوجوان به نام مِهرَک:

«من از این مدل خلاقیت‌ها و مطالب سایت شما و گفتگوهای زیادی استفاده کردم…همیشه اولش ظاهرا خوب پیش میره.. ولی بعد از یه مدت کوتاه متوجه میشم پارتنرم فکر میکنه این علایق من ریشه دارن در یک آسیب روانی…

و مثل فروید و خیلی از روانکاوهای دیگه باهاش برخورد می‌کنه و بعد من مجبورم دوباره توضیح بدم که این علایق مشکل روانی محسوب نمیشن…

و راستش تا حالا سه بار این اتفاق برام افتاده که باعث میشه احساس شکست و عصبانیت بکنم. نمیدونم وقتی پارتنرم همچین فکری می‌کنه راه حل چیه»

متاسفانه خیلی زمان لازم هست تا این نگاه و برخورد تغییر کند. خوشبختانه منابع تحقیقات علمی وبلاگ در هر نوشته ذکر شده‌اند. امیدوارم افرادی که خود را به خواب زده‌اند، بیدار شوند!


خانمی جوان به نام ماه آفرید:

«من یه چیزی از دوران راهنماییم یادم افتاد..

اونم اینه که لب‌مو با تیغ هاشور میزدم و دردش خیلی حال میداد. پاهامو خیلی زیاد تیغ زدم و نه برای رگ زدن و این چرت و پرتا، برای دردش بود که واقعا حال میداد»

افراد زیادی به دردهای منجر به خون‌ریزی سطحی علاقه دارند. حس سوزش که باعث تحریک سطحی عصب‌ها می‌شود، می‌تواند آرامش بخش باشد!


خانمی جوان به نام گلشهر:

«بچه همسایه‌مون از خودم بزرگ‌تر بود و مثل یه سگ باهاش رفتار میکردم (خودم ۵ ۶ سالم بود) ولی یه عالمه بلا سرش آوردم. یه بار بهش گفتم که دور حیاط چهاردست و پا راه بره یه بارم لپ‌شو بادکش کردم یادمه یه دایره نسبتا بزرگ قرمز بود. گریه که می‌کرد یه حس خوبی داشتمم. من که این شکلی بودم نمیدونم اون چرا باز میومد باهام بازی کنه!🧎🏻‍♀️

از درد کشیدن واسه خودمم خوشم میاد. از وقتی بچه بودم تا الان همیشه یا یه زخم دارم یا کبودی. مثلا زخمی که می‌شدم تا زخمم بسته می شد شروع می‌کردم به کندنش تا خون بیاد 🤦🏻‍♀️🚶🏻‍♀️

با آتیشم زیاد بازی میکردم.

مامانم بردم دکتر که این داره به خودش و بقیه آسیب می‌رسونه چی کار کنیم اصن چرا اینطوریه، دکتر گفت این بیش فعاله باید یه جوری خودشو تخلیه کنه دیگه 😅

بعد هرکاری که می‌کرد و اون حس خوب و رضایت بخشی که میگرفتم

یه عذاب وجدان بزرگم داشتم و دارم. واسه من دوره‌ای هست یعنی هیجانم میره بالا‌ نمی‌دونم دارم چی کار می کنم بعدش که انجام شد و تموم شد، میگم این چه کاری بود اصن چرا باید انجام بدی چرا خوشحال شدی»

خوشبختانه که دکتر سراغ دارو نرفتند!


مردی جوان به نام زادشم:

«هشت سالم بود اخلاق هایی که داشتم به کنار، اما همین بیش فعالی باعث میشد زیاد به درس و مشقم نرسم.

همین داروهای مزخرف به خوردم دادن مسموم شدم و یه هفته دل درد، هیچ دلم نمیخواست زیر بار حرف بقیه برم اگه رئیس نبودم کنار می‌کشیدم، خودم کارمو انجام میدادم»

و متاسفانه گاهی افراد برای کودکان به سراغ دارو میرن!


رابطه مستر و اسلیو ایرانی

خانمی نوجوان به نام سیندخت:

«راستش منم این تجربه رو دارم وقتی بچه بودم و یکی از پسرای فامیلمون خیلی دوستم داشت.

همش شیش هفت سالمون بود و خب کارای عجیبی سرش در میاوردم و جالب بود که مشتاقانه هرچیزی می‌گفتم رو قبول میکرد واقعا اون کارا از بچه شیش هفت ساله بعید بود.

مثلا گاهی بهش میگفتم خب تو الان سگ منی و منم صاحبتم و سگ بیچاره چه چیزاییو تحمل میکرد خب واقعا چیزیم نمیدونستیم بچه بودیم. گاهی یادش میفتم برام جالبه»


خانمی نوجوان به نام اِسپَنوی:

«همیشه تو بازیا میگفتم مثلا شما منو گروگان گرفتین بعد یه چیزی پیدا می‌کردم میگفتم بیا با این منو ببند و دهنم هم ببند که نتونم چیزی بگم و حس خوبی میگرفتم. و خب الانم از این کار خیلی خوشم میاد 🚶🏼‍♀️🚶🏼‍♀️»


خانمی متاهل به نام پوراندخت:

«کودک که بودم، یکی از آدم‌های خیالی ذهنم مردی بود که روی من مسلط بود و توی قصرش زندانی بودم و شکنجم میداد یادمه با تمام وجود میخواستمش و از اینکه نمی‌گذاشت هیچ کاری کنم و تحت کنترلش بودم تحریک میشدم.

یه روسری پولک‌دار داشتم که گاهی اونو توی شرتم می‌زاشتم و باهاش راه می‌رفتم و پولک‌ها که بعضی‌هاشون شکسته و تیز بودند وقتی توی تنم فرو میرفتند واقعا لذت میبردم.

فیلمهایی که توش آدما شکنجه میشدن یا جیغ زن‌های حامله از درد تحریکم میکرد اما چیزی نمیفهمیدم از احساساتی که تجربه میکردم.

از یه طرف دیگه سادیسمم هم کم نبود خوشم میومد بچه‌های کوچیک‌تر رو اذیت کنم و حتی پسرا رو تحت کنترل خودم داشته باشم.

هم بازی بچگیای من دو تا برادر بودند که برادر کوچیکتر مثل برده بود برام و برادر بزرگتر روم تسلط داشت. از در کنار هر دوشون بودن لذت میبردم و احساسات عجیب و غریبی رو تجربه میکردم»


خانمی جوان به نام فرنگیس:

«خوندن این تجربه‌ها خیلی جالب بود، منم توی بچگی تجربه‌ای مشابه و نزدیک به روایت‌های کودکی که نوشتن داشتم و مثل هر حسِ انسانی دیگری، فکر می‌کردم مختص به خود من باشه.

کودکی که با تصور تنبیه شدن (اسپنک) و دیدن تنبیه شدن توی فیلم‌ها لذت می‌بردم. مهم‌تر اینکه تا همین زمان نزدیک‌ به شدت درگیر «چرایی» بودم اما از وقتی با وبلاگ آشنا شدم، یاد گرفتم که کنکاش برای توصیف حال خودم جذاب‌تر و لذت‌بخش‌تره تا درگیر شدن به چیزی که در نهایت حتی فهمیدنش تغییری توی وضعیت فعلیم ایجاد نمی‌کنه.

اما فکر می‌کنم صحبت کردن درباره سرکوب جنسی که توی هر دو جنس زن و مرد وجود داشته، خیلی خوب باشه. سرکوب‌هایی که توی زنان باعث میشه حتی از جنسیت خودت زده بشی و در مردها عذاب وجدان درباره خودارضایی از پررنگ‌ترین اثراتش هست. حتی شاید ریشه زیادی از تعرض‌ها و آزارهای جنسی هم همین باشه

مرسی ازت اونتاشگال»

این تصور که فکر میکنید احساسات شما صرفا برای خودتان است، در آن سن کاملا طبیعی است!


مردی میانسال به نام پَشوتن:

«خود منم با اینکه مادرم روانشناس هستن و پدرم هم واقعا خوش برخورد بودن و دوران کودکی بسیار خوبی رو سپری کردم اما علایق سلطه‌گری داشتم و نمیدونستم چرا!

از لیدر و رئیس بازی گرفته تا تنبیه مجازات هم بازی‌هام. بخصوص دخترهای فامیل بزرگتر از خودم رو بشدت علاقه داشتم ببندم به صندلی…

سال‌ها پیش، جستجو بیشتری می‌کردم در مور سبک علایق و لذت‌هام اما نتیجه کمتری داشت واسم»


انواع تنبیه در bdsm در ایران

مردی جوان به نام کَشواد:

«منم خاطره محوی دارم از اینکه تو چهار پنج سالگی، پشت باغچه خونه با دختر همسایه بازی می‌کردیم. یادمه شورتشو در آورد و من بدون اینکه ایده‌ای داشته باشم اول نشستم زبونم رو گذاشتم روی واژنش و بعد زیر پاهاش خوابیدم.

اونم ادرار کرد روی صورتم و به قدری از این اتفاق لذت بردم که هنوز هم برام یگانه ست! یادمه تا مدتها با ترس و لرز ازش می‌خواستم که بازم اون تجربه رو تکرار کنیم ولی می‌ترسید و فرار می‌کرد!»


خانمی نوجوان به نام فَرانک:

«چه جالب خوندن تصورات ذهن و خاطرات کودکی دیگران باعث شد بفهمم من غیرعادی نبودم که همیشه تو بازیا نقش منفی میشدم.

جادوگر یا ملکه بدجنس به همه مجازات و تنبیه میده دستور میده و همه باید مطیع باشن و به شدت بچه تخس و لجبازی بودم و حرف مامانم رو گوش نمیکردم و اون اطاعتی که بچه‌های فامیل از مامانشون داشتن رو نداشتم.»


خانمی نوجوان به نام کتایون:

«چه جالب که بیشتر اینایی که اینجورین تو خانواده‌های نرمال زندگی کردن من همیشه فکر می‌کردم بخاطر مشکلات خانواده و جنگ و دعواهایی که از بچگی بوده اینجوری شدم و اینکه یادمه کلاس اول بودم هیچی نمیدونستم از روابط و اینا، کلا هیچی هیچی.

ولی تصوراتم خیلی دارک و تاریک بودن، همشونم تو محیط کلاس اولم انجام می‌شدن تو ذهنم. اونموقع سریال یوسف پیامبر میدیدم. سکانس‌هایی که یوسف رو میبستن و شلاقش میزدن یه حس خاصی بهم میداد. همیشه منتظر بودم فقط شب بشه موقع خواب همه این سکانس‌ها روی خودم تخلیه کنم.

همیشه فک می‌کردم خیلی عادیه بقیه‌ام اینجورین یا بگذره درست میشه ولی شدیدتر شد به حدی که یک تای‌مایی زندگیمو مختل می‌کرد توهم میزدم اصلا.

با اینکه لذت می‌برم ازش تصمیم گرفتم درمانش کنم ولی راه‌های خونه‌گی جواب نمیداد سعی کردم غیرمستقیم به مامانم بگم ولی اونم نمی‌فهمید.

البته الان سعی کردم ذهنمو دورتر نگه دارم مثلا شبا دیر می‌خوابم تا زود خوابم ببره نتونم سناریو بسازم، یا تا وقتی خیلی خیلی خسته نشم نمی‌خوابم»

تعریف نرمال همیشه برای من جالب است! هرچیزی که برای افراد یک جامعه به صورت خیلی ساده قابل فهم باشد، به آن عادی و نرمال گفته می‌شود و چیزهای دیگر همه غیر طبیعی! پیشنهاد میکنم مقاله نسل زد را مطالعه کنید!


خانمی جوان به نام سودابه:

«از وقتی خودمو یادم میاد مدل بازیم سلطه گرانه بود، تنبیه عروسک‌هام مخصوصا باربی‌های پسری که داشتم، یا به پسرهای همبازی بزرگتر از خودم دستور می‌دادم، سواری میگرفتم، معلمشون می‌شدم و تنبیه‌شون می‌کردم

نکته ‌اش اینجاست که هیییچ فیلم و حرف و صحنه ای در این مورد نه دیده بودم و نه شنیده بودم، یادمه نقشه هم میکشیدم که موقعیتش رو پیش بیارم بدون حتی کوچکترین اطلاعی از این حسس و فضا»


خانمی جوان به نام منیژه:

«منم با این که تو یک خانواده کاملا نرمال زندگی کردم ولی همه بچگیم با این تصورات زندگی کردم که مثلا دزدیده شدم و بسته شدم یا اینکه تو بازی‌هایی که با دوستام می‌کردم از عمد می‌باختم که از سمت بقیه به اصطلاح تنبیه بشم و کارای که بقیه بهم میگن رو انجام بدم.

من این حسو از بچگیم و تقریبا دوران مهدکودک همراه خودم دارم و هیچ وقت نتونستم کنارش بزارم»


خاطرات ایرانیان از bdsm

خانمی جوان به نام رودابه:

«یه چیز خیلی جالب در مورد خودم امروز یادم اومد. من خیلی بچه که بودم حدود نه ، ده ساله (نزدیک بلوغ) یه اتاق خیلی تنگ و تاریک بود خونه مادربزرگم که توش رخت خواب جمع می‌کردن. من روی اون لحاف‌ها میخوابیدم و ساعت ها به شلاق خوردن و اسپنک شدن و بسته شدن فکر می کردم. حتی بدون اینکه یک ثانیه فیلم پورن دیده باشم یا از چنین روابطی حتی یک کلمه شنیده باشم.

یادمه مادر پدرم نگران می‌شدن که بچه بیا بیرون برو تو حیاط با بقیه بازی کن.

ما خانواده خیلی شاد و واقعا نرمالی داریم و بی اغراق می‌گم هیچ چیز غیر عرفی تو کودکی من از طریق والدین یا آشناها و اطرافیان نبوده. چند بار پیش تراپیست‌های مختلف هم رفتم ولی واقعا چیزی دستگیرم نشد.

به نظرم من این گرایش رو سال‌ها داشتم بدون اینکه عوامل خارجی منشا اون باشن. بعدها خیلی تقویت شد ولی مطمئنم این حس از بدو تولد با من بوده.

البته احساس می کنم همسرمم گراییش شبیه منه و نمی‌تونیم مکمل هم باشیم تا الان مستقیم بهش نگفتم ولی حسم همینه»

شناخت خود بهترین راه برای رسیدن به آرامش است. اینکه چرا یک گرایش خاص دارید مهم نیست، نحوه رفتار شما با اون گرایش و لذت بردن از آن مهم است!


خانمی جوان به نام آزرم:

«برای خودم یک collar [قلاده] جدید درست کرده بودم و یه ذره خشن‌تر از قبلی‌هایی بود که به عنوان اکسسوری استفاده می‌کردم. پوشیدمش و عکسش رو براش [پارتنر] فرستادم. جزییات زیادی توی عکس نبود، نصفه صورت تا کمی پایین‌تر از شونه‌ها. چند وقت گذشت، یه شب که جفتمون پر از حس صمیمیت بودیم، ازم پرسید که علاقه‌ام به collarها، جدای از اکسسوری‌های فانتزی، چقدره و دوست دارم که هر وقت پیش اون بودم، collar جدیدم رو براش بپوشم یا نه؟

من هم کمی استرس گرفتم که آیا دارم اشتباه برداشت می‌کنم یا اینکه واقعاً به همون چیزهایی داره اشاره می‌کنه که من فکر می‌کنم. (چون ارتباطم باهاش خیلی مهم‌تر از این بود که سر این ماجراها خراب بشه و فکر هم نمی‌کردم که به این چیزها علاقه داشته باشه.)

ولی خب، بعد از ساعت‌های طولانی صحبت کردن صادقانه، متوجه شدیم که کلی علایق مشترک داریم و نقش‌هامون مکمل هستند.»

سعی کنید بدون پیش‌داوری احساسات خود را در رابطه بیان کنید، هر نتیجه‌ای رخ دهد در نهایت به نفع شماست!


خانمی نوجوان به نام آزاده:

«من یه خانواده پر جمعیت دارم و خیلی بابامو دوست داشتم بچگیام همش با پدرم بودم هیچ تجاوزی و اتفاق بدی برام نیافتاده حتی کتک هم نخوردم

ولی از سن ۵ و ۶ سالگی نقاشیام همه SMای بود و توی دفترم انواع شکنجه‌ها رو میکشیدم که یه مرد داره یه زن رو شکنجه میکنه…

شب‌ها موقع خواب تو ذهنم داستان میساختم و همیشه یه آقایی بود تو داستانام که منازش میترسیدم و اون منو تنبیه میکرد.

این حالت‌ها همه تو خلوت خودم بود.

رفتارهایی که بروز میدادم کتک زدن بچه‌ها بود تو بازیا همیشه معلم یا دکتر میشدم و تنبیهشون میکردم»

بدون شک انتظار نداریم یک پدر به فرزند خودش تجاوز کنه. از این جهت این خانم اشاره کرده‌اند که بسیاری فکر می‌کنند علت گرایش، تعرض‌های کودکی به خصوص از خانواده است!


خانمی جوان به نام جَریره:

«منم حدود ۱۰ساله بودم ک صحنه قلقلک شدن کف پاهای یکی از شخصیت‌های کارتونی در حالی ک روی یه تخته چوبی بسته شده بود رو دیدم و یجورایی خودمو تو اون حالت تصور میکردم همیشه تا اینکه کم کم با فلک و bdsm آشنا شدم.

قبل اون با پا برهنه ،موقع ظهر کف حیاط داغ بود راه میرفتم و…

موقف عصبانیت هم ک خط میندازم رو دستم آسب میرسونم ب خودم و این بده

ولی توی BDSM اصلا دوست ندارم آسیب رسوندن و زخم رو. لیمیتم هست»


مردی متاهل به نام بیژن:

«باید بگم که خب قبل از ازدواج تقریبا از علاقه خودم به عنوان یه فانتزی فقط بهش گفته بودم و نه بیشتر. چون اول فکر میکردم این نوع رابطه خارج از عرف و منطق هست.اما بعد از ازدواج تصمیم‌گرفتم که خیلی جدی و واضح در موردش با همسرم صحبت کنم.

که خب اگر برگردیم عقب همون قبل از ازدواج میگفتم چون اگر همسرم هم مایل نبود به تجربه، واقعا خوب نبود بعد از ازدواج و ممکن بود این موضوع باعث اختلاف بشه.به همین دلیل اول با چند فیلم سعی کردم واکنشش رو ببینم.

اما از اونجایی که فیلم‌ها [پورن] خیلی واقعی نبودن نمی تونستم بفهمم واقعا علاقه داره یا نه. در نتیجه خیلی واضح باهاش صحبت کردم و یکی از مقاله های سایت رو هم ازش خواستم‌ مطالعه کنه و بعد هم شب تولدش در کنار کادو یه پلاگ و قلاده بهش دادم و امتحان کردیم.

شروع این جنس رابطه از اون شب بود.»

خوشحالم که بدون ترس و نگرانی با پارتنر خود صحبت می‌کنید. رسیدن به آرامش درونی اول قدم برای رسیدن به آرامش دو طرفه در یک رابطه است.


داستان bdsm و ارباب و برده ایرانی

این مقاله با هدف اطلاع رسانی به شما و برای اینکه بدانید تنها نیستید، منتشر شد. توجه کنید که ریشه گرایش و رابطه شما مهم نیست، مهم نحوه سازش با آن و لذت بردن برای رسیدن به آرامش است.

شما هم می‌توانید تجربیات خود را در نظرات یا از صفحه تماس یا دایرکت اینستاگرام و توییتر برای من بفرستید.

اونتاشگال . خرداد ۱۴۰۱ – تصویرسازی از هنرمند آلمانی tankataka

نوشته‌های روزمره،‌ خاطرات و مطالب بیشتر از اونتاشگال را در شبکه‌های اجتماعی دنبال کنید

اینستاگرام وبلاگ . تلگرام . توییتر . اینستاگرام شخصی

حمایت مالی از وبلاگ اونتاشگال


پادکست اونتاشگال را از CastBoxApple PodcastSpotifyGoogle Podcast بشنوید.

قرارداد BDSM – رابطه سادومازوخیسم

فایل قرارداد بی دی اس ام

داشتن قرارداد و توافق‌نامه برای انجام رابطه ‌BDSM به یک عمل جذاب و هیجان‌انگیز تبدیل شده است. هرچند نوشتن قرارداد برای انجام سادومازوخیسم الزامی نیست اما بودن آن می‌تواند به رفع بسیاری از سوتفاهم‌ها منجر شود. باید بدانید که در رابطه ارباب و برده، مرز بین لذت و تجاوز به باریکی یک مو است.

دامیننت باید به خوبی بداند چه چیزهایی برای ساب‌میسیو لذت بخش هستند و چه چیزهایی در حکم تجاوز و هم‌چنین ساب‌میسیو باید به صورت شفاف دامیننت خود را با علایق و امیالی که دارد آشنا کند تا هر دو بتوانند به شیوه‌ای خاص یک لذت ویژه را بچشند. عموما به دلیل عدم تجربه و عجله کردن، افراد به خوبی امیال یکدیگر را کشف نمی‌کنند و ممکن است رفتاری صورت بگیرد که اصلا باب میل نباشد. هدف از رابطه ایجاد لذت و کسب یک تجربه شیرین است نه به کسی تعرض کردن.

قرارداد رابطه سادومازوخیسم (BDSM Contract) با همین هدف تنظیم می‌شود. طرفین به خوبی در مورد علایق یکدیگر صحبت می‌کنند و می‌توانند در یک جلسه تشریفاتی برای مدت زمان مشخص یک توافق امضا کنند! قرارداد BDSM فاقد ارزش حقوقی بوده و در هیچ دادگاهی قابل استناد نیست؛ صرفا اگر یکی از طرفین دیگری را متهم به تجاوز کند، از مفاد آن می‌توان به عنوان مدرکی برای رد اتهام در هر دادگاهی استفاده کرد.

همزمان با دومین سال تولد وبلاگ اونتاشگال، متن کامل یک قرارداد BDSM در اختیار شما مخاطبین گرامی قرار می‌گیرد. این قرارداد بدون در نظر گرفتن جنسیت دامیننت و ساب‌میسیو یا حتی نوع رابطه (همجنسگرایانه یا غیرهمجنس) تنظیم شده است. فرقی ندارد شما مستر باشید یا میسترس یا مرد همجنسگرا، هر کسی با هر گرایشی می‌تواند از آن استفاده کند.

در کنار متن اصلی قرارداد در ۳ پیوست، درخواست رسمی، قوانین و جدول علایق ارائه شده است. جدول علایق، فعالیت‌ها، تنبیه‌ها و خواسته‌ها و تجربیات ساب‌میسیو و دامیننت است که توسط طرفین تکمیل می‌شود. این جدول برای شناخت بهتر علایق یکدیگر بسیار مناسب است و اگر تازه کار هستید با پر کردن آن حتما به درک بهتری از امیال جنسی پارتنر می‌رسید.

پیشنهاد می‌کنم متن قرارداد را حتما چاپ کنید و طرفین در خلوت و آرامش پیوست‌ها را پر کنند. تلاش شده است همه چیز در نظر گرفته شود حتی اینکه آیا نحوه دخل و خرج توسط دامینت باشد یا با توافق طرفین پرداخت‌ها صورت بگیرد.

دانلود قرارداد BDSM

این قرارداد را به صورت یک فایل PDF در ۳۲ صفحه با حجم ۵ مگابایت دانلود می‌کنید. کیفیت قرارداد برای چاپ مناسب است و انتشار آن در هر فضایی آزاد و غیر قابل فروش است و تحت مجوز CC BY NC قرارداد.

دانلود قرارداد رابطه BDSM

انتشار رایگان و آزاد است

4.8MB .PDF

دانلود کاور

چند کاور در طرح‌های مختلف تنظیم شده است که اگر مایل هستید می‌توانید آن‌ها را دانلود کرده و چاپ نمایید. یک کاور نیز برای چاپ در حالت سیاه و سفید تنظیم شده است.

قرارداد BDSM را در هر رسانه، کانال، شبکه، وبسایت و فضایی در اینترنت می‌توانید منتشر کنید. از دوستان عزیزم ماتیلدا، کیهان، آقای خاکستری، زد و فائزه که من را در تنظیم این قرارداد همراهی کردند، تشکر می‌کنم.

وبلاگ اونتاشگال ۲ سالگی خود را در حالی جشن می‌گیرند که مطالب آن تاکنون ۸۰۷ هزار بار توسط ۴۱۰ هزار نفر مطالعه شده‌اند. در واقع نیم درصد جامعه ایرانیان سراسر دنیا به صورت مستقیم وارد این وبلاگ شده‌اند و مطالب آن را مطالعه کرده‌اند. در کنار آن ۱۶ هزار نفر محتوای پادکست را شنیده‌اند و این همراهی شما برای ما افتخار بزرگیست.

اونتاشگال . بهمن ۱۴۰۰ / ۶ فوریه ۲۰۲۲ – دو سالگی وبلاگ

نوشته‌های روزمره،‌ خاطرات و مطالب بیشتر از اونتاشگال را در شبکه‌های اجتماعی دنبال کنید

اینستاگرام وبلاگ . تلگرام . توییتر . اینستاگرام شخصی

حمایت مالی از وبلاگ اونتاشگال


پادکست اونتاشگال را از CastBoxApple PodcastSpotifyGoogle Podcast بشنوید.

پادکست اونتاشگال: اپیزود ۱۰ – سینما و دنیای بی دی اس ام

پادکست اونتاشگال قسمت ویژه ۱۰ سینما و دنیای BDSM

در قسمت دهم پادکست اونتاشگال به صورت ویژه به بررسی دنیای سادومازوخیسم، خشونت و BDSM در سینما پرداخته‌ایم. از ۱۸ فیلم معروف در این زمینه گفته‌ایم و اینکه در فیلم‌های ایرانی کجا سادومازوخیسم خود را نشان می‌دهد. فیلم‌هایی مثل امام علی، پنجاه کیلو آلبالو و بی وزنی که تا حدودی درون مایه سادومازوخیستی دارند!

از دوستان عزیزم زد و ماتیلدا جهت همکاری در تولید قسمت دهم پادکست اونتاشگال سپاسگزارم.

خشونت شامل بخش‌های زیادی می‌شود و معروف‌ترین شیوه‌های خشونت، عصبانیت است. در فیلم‌های زیادی شما عصبانیت شخصیت‌‌ها را همراه با بد دهنی یا مبارزه فیزیکی، درگیری و حتی قتل می‌بینید. تشخیص اینکه کدام خشونت سادیستی و کدام طبیعی است، آسان نیست. خشم یک صفت طبیعی است که هر زمان انسان احساس می‌کنند همه راه‌های منطقی برای رسیدن به خواسته بسته شده است، یا راه منطقی به ذهن‌شان نمی‌رسد، به سراغ آدمی می‌آید. در کنار آن زمانی که حس می‌کند حق وی خورده شده است، خشونت طبیعی به سراغش می‌آید.

در حالی که خوشنت سادیستی نیازی به این بهانه‌ها ندارد. این نوع خشونت صرفا برای لذت آن انجام می‌شود و در اصل نوعی تجاوز به حقوق انسان‌ها است. در فیلم‌ها دیده‌اید که مرد به مستنداتی رسیده و به همسر خود مشکوک شده است و به همین دلیل وی را کتک می‌زند تا به حرف بیاید. این نوع رفتار خشونت شناخته می‌شود اما اگر مرد صرفا بخواهد همسرش را مورد آزار و اذیت به خاطر شک خودش قرار دهد، رفتار وی سادیستی می‌شود. هرچند باید بگوییم که خشونت کلا توجیهی ندارد و اینجا صرفا با ذکر مثال تفاوت‌ها را بیان کردیم.

در سادومازوخیسم خشونت بیشتر جنبه جنسی دارد و با هدف تحریک کردن طرف مقابل است. کارگردان‌های سینما این بخش را دوست دارند و مایلند آن را به خوبی نمایش دهند. به همین منظور در سینما بیشتر و بیشتر با خشونت اروتیک و BDSM مواجه می‌شویم.

پادکست اونتاشگال را دنبال کنید

از پلتفرم‌های زیر پادکست را گوش کنید.

هیچکس متوجه نمی‌شود که شما چه پادکستی را دنبال می‌کنید!

فهرست فیلم‌های سبک ارباب و برده معرفی شده در پادکست:

  1. Fifty Shades of Gray
  2. Belle De Jour
  3. Nine1⁄2 weeks
  4. The Secretary
  5. Venus In Fur
  6. The Notorious Bettie Page
  7. The Bitter Tears of Petra Von Kant
  8. A Dangerous Method
  9. The Piano Teacher
  10. Basic instinct
  11. The Story Of O
  12. Nymphomaniac
  13. The Duke of Burgundy
  14. !Tie Me Up! Tie Me Down
  15. Quills
  16. Days 365
  17. Bitter Moon
  18. My Mistress

دیگر قسمت‌های پادکست اونتاشگال را در صفحه پادکست بشنوید.


نوشته‌های روزمره،‌ خاطرات و مطالب بیشتر از اونتاشگال را در شبکه‌های اجتماعی دنبال کنید

اینستاگرام وبلاگ . تلگرام . توییتر . اینستاگرام شخصی

حمایت مالی از وبلاگ اونتاشگال


پادکست اونتاشگال را از CastBoxApple PodcastSpotifyGoogle Podcast بشنوید.

مازوخیسم یا ساب‌میسیو؟ معرفی شخصیت ساب‌میسیو

شخصیت ساب میسیو - فیلم فیفتی شیدز آو گری

پس از دو مقاله معرفی سادیسم و دامیننت، به تفاوت شخصیت‌های ساب‌میسیو و مازوخیسم می‌پردازیم. اینکه آیا این دو شخصیت بر یکدیگر همپوشانی دارند و آیا می‌توانند کاملا مستقل از یکدیگر باشند؟ ابتدا به زبان ساده به معرفی هر دو شخصیت می‌پردازم:

  • مازوخیست: کسی که از درد کشیدن، تحقیر شدن، تحت کنترل بودن و محدود بودن، لذت می‌برد.
  • ساب‌میسیو: کسی که دوست دارد پیرو باشد، به دنبال تصمیم‌گیری نیست و به حامی نیازمند است.
شخصیت ساب میسیو - عطش اسلیو دختر

ابتدا مطالعه کنید: معرفی شخصیت مازوخیست، چرا مازوخیست و ساب میسیو صفت شخصیتی هستند؟

ساب‌میسیو به نسبت مازوخیست واژه جدیدتری است اما گسترده آن برای تعریف مفهوم «مطیع بودن» یک انسان بسیار فراتر از مازوخیست و رابطه BDSM است. در روانشناسی، زندگی، کار و هر جایی که شما می‌خواهید به یک فرد مطیع و دنباله‌رو اشاره کنید، ساب میسیو بهترین واژه است.

همانطور که می‌دانید، دامیننت‌ها به دنبال پذیرش مسئولیت هستند و در مقابل ساب‌میسیوها از نداشتن مسئولیت احساس رضایت می‌کنند. در واقع برای مسائل مختلف به دنبال کسی می‌گردند که بار مسئولیت را به دوش بگیرد. این افراد هرچقدر مسئولیت کمتری داشته باشند، آرامش بیشتری در زندگی خواهند داشت و با پذیرش کوچکترین مسئولیت، ابعاد مختلف روحی و روانی آن‌ها تحت تاثیر قرار می‌گیرد. به همین منظور ساب‌میسیوها دوست دارند در تخت، به دستور پارتنر کاری انجام دهند تا اینکه تصمیم بگیرند چه مدلی لذت ارائه کنند.

مازوخیسم و ساب‌میسیو صفت‌های شخصیتی هستند

بر اساس DSM-3 (سال ۱۹۸۰)، این دو به عنوان ویژگی شخصیتی شناخته شده‌اند. صفت و ویژگی شخصیتی یعنی در همه انسان‌ها وجود دارد و از هر فردی به فرد دیگر متغییر است. اختلال‌های روانی در بعضی افراد هستند و در بعضی نیستند برای همین نمی‌شود مازوخیست و ساب‌میسیو را در این دسته تقسیم کرد. در برابر سادیسم، مازوخیسم و در مقابل دامیننت، ساب‌میسیو را داریم. صفت‌های شخصیتی بر اساس استاندارد روانشناس معروف ریموند کتل دارای یک بازه هستند. یعنی هر کسی دارای ۱۶ صفت است و در یک طیف مشخص از یک صفت قرار می‌گیرد و در طول زمان با عوامل مختلف تغییر می‌کند. سال ۱۹۹۴ که پنجمین ویرایش ۱۶ صفت شخصیتی (ویکی‌پدیا) منتشر شد، صفت چهارم به سلطه (Dominance) اختصاص پیدا کرد. امروزه پس از گذشت دو دهه، به خوبی تفاوت بین مازوخیسم و ساب میسیو را می‌دانیم.

نمودار ساب میسیو و دامیننت

به طیف بالا دقت کنید. نه صفر به معنی خوب بودن است و نه ۱۰۰. استفاده از اعداد و نمودار، صرفا برای تعریف بهتر است. آقای کتل ۵۰ را حد میانه را در نظر گرفته است. هر چقدر صفت سلطه به سمت ۱۰۰ پیش می‌رود یعنی فرد شخصیت سلطه‌گرانه‌تری دارد و هر چقدر به سمت صفر میل کند، فرد تمایل بیشتری به سلطه‌جویی یا ساب‌میسیو بودن خواهد داشت. بازهم تکرار می‌کنم هیچکدام خوب یا بد نیست. جایگاه هر فرد در این طیف، توسط روانکاو و با انجام تست‌های دقیق و درست تشخیص داده می‌شود.

در بالای نمودار شما یک بازه می‌بینید. از نزدیکی ۴۵ شروع می‌شود تا ۷۰. این یعنی صفت شخصیتی یک فرد در این محدوده قرار دارد و بیشتر میل به سلطه دارد. برای مثال در کار یک مدیر است، در خانواده یک فرد قدرتمند و در زندگی یک زن با توانایی بالای مدیریت خانواده. شخصیت ساب‌میسیو و مازوخیست بیشتر مایل است پیرو باشد.

ساب میسیوها برای اصلاح رفتار، در خود فرو می‌روند. منتظر کسی هستند تا به آنها کمک کند. به دنبال یک حامی می‌گردند و دستورات او را به خوبی دنبال می‌کنند تا به نتیجه‌ای که حامی می‌خواهد، برسند.

ساب‌میسیو در کار

در صورتی که شما مدیر باشید و این مقاله را مطالعه کنید، بهترین نیروهای خود را ساب میسیوهایی می‌دانید که به حرف و خواسته شما در کار اعتراضی نمی‌کنند و به بهترین شکل امور را انجام می‌دهند. کارمندانی که نمونه می‌شوند و هیچ کاری توسط آنها عقب نمی‌افتد و همه چیز دقیق و درست انجام می‌شود.

ساب‌میسیوها با داشتن شرح وظایف و فهرست کارها، خیلی خوشحال‌تر هستند تا اینکه مسئولیت انجام کارها و یافتن راه حل‌های جدید به آن‌ها سپرده شود. اگر شما ساب‌میسیو هستید و در کار دچار «گیجی» می‌شوید، بهتر است از مدیر خود بخواهید تا شرح وظایف و فهرست کارها را برای شما تنظیم کند. آنوقت می‌دانید به بهترین شکل چه کاری را باید انجام دهید.

شخصیت ساب میسیو - حمایت از اسلیو

ساب‌میسیو در تخت

در تخت افراد ساب‌میسیو دوست دارند مطیع دستورات باشند. منظور از دستورات یک درخواست پیچیده نیست. مشتاق شنیدن کلمه «شروع کن به خوردن» هستند. ساب میسیوها از اینکه به آن‌ها مسیر نشان داده شود لذت می‌برند. در تخت دوست دارند پوزیشن را طرف مقابل مشخص کند. دلشان می‌خواهد در خدمت فرد مقابل باشند. به نوعی ذهنشان را کاملا آزاد کنند و طرف مقابل هر کاری (با توجه به لیمیت ها) با آن‌ها بکند.

ساب میسیو پسر دوست دارد توسط یک خانم کنترل شود. یعنی با اینکه او در سکس فاعل است اما اما می‌خواهد دستور لذت دادن را بشنود. دوست دارد به خواسته پارتنر کاری بکند. کارهایی مثل لیسدن، خوردن، بازی با بدن و موارد دیگر همه به دستور پارتنر زن برای ساب‌میسیو پسر لذت بخش هستند.

ساب میسیو دختر شناخته‌شده‌تر است. کسی که انتظار قدرت از مرد درون تخت را دارد و میخواهد گوش به فرمان کسی باشد که بدن خود را به او می‌دهد.

چه برای ساب‌میسیو پسر چه دختر، گاهی امیال مازوخیستی وارد می‌شود از درد کشیدن هم لذت می‌برند. مردی که دوست دارد به بیضه‌های او فشار وارد شود و دختری که از درد سینه لذت می‌برد. برای افراد همجنسگرا، شخصیت باتم در واقع رول ساب‌میسیو است و از مطیع بودن لذت می‌برد.

تفاوت کلی شخصیت ساب میسیو با مازوخیست

برخلاف مازوخیست‌ها که بیشتر میل به درد و خشونت دارند، ساب‌میسیوها از کنترل و هدایت شدن لذت می‌برند. در رابطه با یک فرد ساب‌میسیو، او دوست دارد تصمیم‌گیری‌ها با دامیننت بوده، پیرو و گوش به فرمان باشد. در عین حال می‌تواند از خشونت متنفر باشد در حالی که مازوخیست از خشونت نیز آرامش می‌گیرد.

تصور عمومی برای شخصیت‌های ساب‌میسیو نیز می‌تواند افسردگی باشد. چرا که ساب‌میسیوها میل به تنهایی و درون‌گرایی بیشتری دارند اما لزوما افسرده نیستند. ساب میسیوها صرفا از تنهایی لذت بیشتری می‌برند و دوست دارند با دایره کمتری از انسان‌ها در ارتباط باشند.

در رابطه ‌BDSM اسلیو ساب‌میسیو بیشتر از بسته شدن، از بازی روانی، صحبت کردن، دردهای آرام لذت می‌برد در حالی که مازوخیست خشونت بیشتر و حتی کبودی را طلب می‌کند. شخصیت مازوخیست توان تحمل فشار و درد بیشتری را نسبت به ساب‌میسیو دارد.

در صورتی که کنترل و فشارها از تحمل یک ساب‌میسیو خارج شود، بازه صفت قدرت که ذکر شد در آن‌ها می ‌واند به صورت موقت تغییر کند و به سمت دامیننت شدن میل کنند. ساب‌میسیوهایی که در رابطه هستند و شاهد تعدی و رد کردن لیمیت‌های احساسی از جانب پارتنر می‌شوند، به سمت استقلال و دامیننت شدن میل می‌کنند و با قدرت از یک رابطه که به آن‌ها آرامش نمی‌دهد، خارج می‌شوند. شاید بهترین نمونه برای این رفتار، شخصیت دختر ساب‌میسیو در فیلم فیفتی شیدز آو گری باشد!

شخصیت ساب میسیو - بندگی اسلیو پسر برای میسترس

«هر چی تو بگی» نمونه یک رفتار ساب‌میسیوی

همانطور که اشاره شد ساب‌میسیوها از مسئولیت‌پذیری شانه خالی می‌کنند. در یک رابطه اگر کسی را دیدید که همیشه دوست دارد تصمیم‌گیری‌ها به عهده طرف مقابل باشد، بدانید او یک ساب میسیو است. معمولا شرایط میل به ساب‌میسیو زمانی ایجاد می‌شود که نه مسئولیتی به فرد داده شود و نه خود او آمادگی ریسک و پذیرش مسئولیت را داشته باشد.

شخصیت ساب میسیو در ازدواج به دنبال خواسته پارنتر زن یا مرد خود می‌رود. به دنبال کسب رضایت و خواسته طرف مقابل است و در بسیاری از مواقع خواسته خود را فراموش می‌کند. مساله خوب و بد بودن این رفتار نیست چرا که برخی افراد با این نوع زندگی بسیار احساس آرامش می‌کنند.

جایگاه افراد نقش کلیدی در میل به ساب میسیو یا دامیننت بودن دارد. شما در مقابل یک مدیر نمی‌توانید رفتار بالا به پایین و دامیننتانه‌ای داشته باشید. اگر در مقابل شاگرد خود یک رفتار ساب‌میسیوی داشته باشید، دیگر او حرف شنوی لازم را از شما نخواهد داشت.

یک مازوخیست می‌تواند ساب‌میسیو هم باشد اما یک ساب‌میسیو لزوما مازوخیست نیست. هیچ یک از چهار شخصیت سادیست، دامیننت، مازوخیست و ساب‌میسیو خوب یا بد نیستند. در ۴ مقاله تلاش شد به معرفی ویژگی‌ها و رفتارهای آن‌ها بپردازیم.

اونتاشگال . آذر ۱۴۰۰

نوشته‌های روزمره،‌ خاطرات و مطالب بیشتر از اونتاشگال را در شبکه‌های اجتماعی دنبال کنید

اینستاگرام وبلاگ . تلگرام . توییتر . اینستاگرام شخصی

حمایت مالی از وبلاگ اونتاشگال


پادکست اونتاشگال را از CastBoxApple PodcastSpotifyGoogle Podcast بشنوید.

وان نایت استند یا سکس یک شبه یا یکبارکامی چیست؟

وان نایت استند یا سکس یک باره چیست؟

تعهد، تعاریف مختلفی دارد و عمومی‌ترین آن، حفظ رابطه جنسی صرفا با یک شریک است. برای افرادی مثل من، معنی تعهد، عدم سو استفاده از دیگری جهت رسیدن به اهداف شخصی در رابطه دوستی، عاشقانه و کاری است. با این حال اگر شما اصطلاحا در تعهد عاطفی با کسی نباشید، آیا مایل هستید با فردی سکس کنید و لذت آن را برای یک شب بچشید؟

اصولا به دنبال چنین نوع سکسی بدون رابطه عاطفی هستید؟ آیا می‌خواهید با یک کارگر جنسی سکس کنید که صرفا به دنبال انزال شما باشد یا اسکورت (Escort) که کاملا ماهرانه شما را ارگاسم روانی و جسمی می‌کند و در ازای آن مبلغی بسیار بیشتر از کارگر جنسی از شما می‌گیرد؟

و یا شاید هم می‌خواهید با یک دوست یا غریبه‌ای که با او احساس صمیمیت می‌کنید، سکس کرده اما مسئولیت عاطفی و احساسی پس از آن نداشته باشید؟ در واقع پس از سکس وارد رابطه نشوید و همچنان آزادی خود را حفظ کرده باشید. به چنین نوع سکسی، One night stand یا به فارسی «سکس یک شبه» یا ساده‌تر، یکبارکامی گفته می‌شود.


مقاله‌ای که مطالعه می‌کنید در دسته‌بندی کانال چهارم، صداقت قرار دارد و از یادداشت‌های شخصی اونتاشگال می‌باشد.

حمایت از وبلاگ اونتاشگال

کمتر از چند ماه تا پایان حق اشتراک سالانه وبلاگ اونتاشگال باقی مانده است. با حمایت مالی از این وبلاگ و خرید طرح‌های آن، به حفظ و نگهداری و توسعه محتوای وبلاگ اونتاشگال کمک کنید. توجه کنید که تمامی پرداخت‌ها محرمانه باقی می‌ماند.
در صورت عدم حمایت مشترکین و خوانندگان، احتمال تعطیلی وبلاگ بعید نیست.

ورود به صفحه خرید طرح و حمایت مالی



رابطه با هدف سکس

سکس و رابطه جنسی یکی از بخش‌های هر نوعی از روابط عاطفی است. اما اگر خود سکس، هدف رابطه شود چه اتفاقی می‌افتد؟ در چنین مواقعی اگر به خوبی احساسات دو طرف هدایت نشود و افراد تصمیم به رفتن به مرحله بعدی رابطه نگیرند، رابطه به نزول می‌رود. سکس بهتر است بخشی از رابطه باشد و هدف‌های رابطه فراتر از آن باشند.

اما برخی افراد تصمیم میگرند صرفا با هدف سکس رابطه را ایجاد کنند. زمانی این هدف درست است که طرفین رابطه آگاهانه آن را انتخاب می‌کنند. برای مثال یک خانم صرفا از رابطه سکس می‌خواهد و نه چیزی مانند ازدواج، بنابر این باید صادقانه درخواست و هدف خود را با پارتنر در میان بگذارد. این شرایط معمولا زمانی پیش می‌آید که افراد به دنبال مسئولیت و تعهد رابطه نیستند. اگر ۲ طرف چنین درخواستی نداشته باشند، چرا صرفا برای سکس با هم رابطه نداشته باشند؟

رابطه یک شبه در ادبیات فارسی

این تیتر برای شما شاید عجیب باشد اما در ادبیات ایران و زبان فارسی ما چنین نوع رابطه‌ای را داشته‌ایم. رابطه‌ای که صرفا برای سکس/فرزند دو نفر با یکدیگر همبستر می‌شوند. در واقع این شیوه سکس در نقاط مختلف دنیا وجود داشته اما صحبتی از آن به میان نمی‌آید یا بعدها تلاش می‌کردند جنبه مذهبی و شرعی به آن بدهند!

معروف‌ترین رابطه یکبارکامی در ادبیات فارسی مربوط به عشق‌بازی و رابطه رستم و تهمینه است. رستم که مهمان شاه سمنگان بود، شبانه مشغول استراحت است که متوجه حضور یک خانم می‌شود. او تهمینه دختر شاه سمنگان بود که به رستم می‌گوید همیشه آرزو داشته از وی فرزندی داشته باشد.

تهمینه تصمیم میگیرد خود را به رستم عرضه کند و از او درخواست فرزندی می‌کند. تهمینه می‌گوید داستان‌های زیادی از رشادت‌ها و دلیری‌های تو شنیده‌ام، به همین دلیل نادیده عاشق تو شده‌ام و دوست دارم فرزندی از چنین پهلوانی داشته باشم. به خاطر این عشق، اینگونه مخفیانه به سرای تو آمده‌ام و هر نوع منطق و خردی را برای عشق و هوس تو، کشته‌ام.

چنین داستان‌ها شنیدم ز تو / بسی لب به دندان گزیدم ز تو
بجستم همی کتف و یال و برت / بدین شهر کرد ایزد آبشخورت
تو را هم کنون گر بخواهی مرا / نبیند جر این مرغ و ماهی مرا
یکی آنکه بر تو چنین گشته‌ام / خرد را ز بحر هوا کشته‌ام
و دیگر که از تو مگر کردگار / نشاند یکی پورم اندر کنار
مگر چون تو باشد به مردی و زور / سپهرش دهد بهر کیوان و هور
سه دیگر که اسبت به جای آورم / سمنگان همه زیر پای آورم

رستم از زیبایی و خرد تهمینه به وجد آمده است، پیشنهاد او را می‌پذیرد و جر فرهی و خوبی در آن نمی‌بیند و در نهایت به صورت یک راز، در آن شب، همبازی یکدیگر می‌شوند.

چو رستم بدان سان پری چهره دید / ز هر دانشی نزد او بهره دید
و دیگر که از رخش داد آگهی / ندید هیچ فرجام جز فرهی
بخشنودی و رای و فرمان اوی / به خوبی بیاراست پیمان او
چو هم باز او گشت با او به راز / به بود آن شب تیره و دیر یاز

ابیاتی بعدتر برای شرعی کردن چنین رابطه‌ای به وجود آمد که همه جعلی هستند و سروده فردوسی بزرگ نیستند. هیچ ازدواج، عقد یا رابطه رسمی تاهلی بین رستم و تهمینه شکل نگرفت.

سکس در گذشته و سو استفاده از زنان

متاسفانه باید بگوییم در گذشته زنان در حکم کالا بودند و در بسیاری از جوامع به عنوان یک وسیله برای ارگاسم لذت مرد استفاده می‌شدند. شاید یک قبیله یا یک تمدن خاص احترام بیشتری برای زنان قائل می‌شد، اما واقعیت این است که این نوع قبایل در اقلیت بودند و نمی‌توان صرفا آن دوره تاریخی را به کل جهان تعمیم داد.

در گذشته سکس با زنان یکی از اختیارات مردان بود. یعنی اگر یک زن تنها بود و کسی با او همراه نبود، حق مرد بود که با او سکس کند. بدون شک چنین سکس‌هایی به عنوان تجاوز طبقه‌بندی می‌شوند.. اما اگر بخواهیم از جنبه تجاوز آن خارج شویم، سکس صرفا با همسر شرعی امکان پذیر بود. برخی افراد تبصره‌هایی برای سکس با بیش از یک همسر به وجود می‌آوردند و در هر دین، جامعه و سنتی این موارد متفاوت بود اما کلیت آن، حق لذت بردن از زنان مختلف برای مردان بود!

خوشبختانه امروزه با وجود قانون و شرایط اجتماعی بهتر از قبل، بسیار کمتر شاهد چنین مواردی هستیم و طبیعتا تا ریشه‌کن کردن آن فاصله زیادی داریم. اما با اینترنت و رسانه‌ها دیگر مثل گذشته یک نفر نمی‌تواند به کسی تجاوز کند و او هیچ وسیله و حقی برای دفاع از خود نداشته باشد.

در آن زمان سکس با یک زن در یک روستا یا شهر و رها کردن او، کاملا امری طبیعی بود. برخی افراد مانند بازرگانان هم که جنبه شرعی به آن می‌دادند، هر بار که گذرشان به آن روستا می‌افتاد، سری به همسر و فرزندان می‌زدند و به ادامه زندگی می‌پرداختند!

سکس در دنیای امروز – Friendship with Benefit

در دنیای مدرن معیار اولیه سکس، رضایت است. حتی اگر کسی با همسر قانونی خود بخواهد سکس داشته باشد، رضایت شرط اصلی و اخلاقی‌ست که تقریبا تمام جوامع روی آن اتفاق نظر دارند. با این تعریف، تجاوز حتی به همسر امکان پذیر است چرا که رضایت او برای سکس جلب نشده است.

یکی دیگر از موارد دنیای مدرن، سکس و رابطه جنسی با دوستان آن هم بدون شکل‌گیری هر نوع رابطه یا رلیشنی است. در واقع برخی افراد با یکدگیر دوست هستند و در طول دوستی گاهی با هم سکس می‌کنند تا نیازهای اولیه خود را بر طرف نمایند. این نوع دوستی و رابطه Friendship with Benefit یا دوستی با مزایا نام دارد.

در این مدل رابطه شما با یکی از دوستان خود سکس می‌کنید. برای ادامه سکس‌ها با همدیگر گفتگو کرده و تصمیم میگیرید که چه زمانی باشد یا نه صرفا یک بار کافی بود. بدون شرط اصلی برای چنین رابطه و سکسی، رضایت، میل و خواسته دو طرفه است.

فواید وان نایت استند

دو فایده کلی برای سکس یک شبه در نظر گرفته می‌شود. اولین آن، عدم مسئولیت و ایجاد یک رابطه و دومی ارضای نیازهای جنسی و فیزیولوژیک بدن است.

برای من بزرگترین جذابیت وان نایت استند، هیجان کشف یک انسان جدید در کنار عدم آگاهی از گذشته او است. شما قرار است با کسی سکس کنید که هیچ ایده و دیدگاهی درباره گذشته او ندارید! در واقع بدون پیشداوری و با هیجان کشف یک فرد جدید، با او به تخت می‌روید.

عدم مسئولیت و شروع نکردن یک رابطه و عمیق نشدن در آن نیز فایده دیگر وان نایت استند است. هر دو شما مایل به ایجاد یک رابطه سکسی، احساسی و حتی تا حدودی عاشقانه هستید اما نمی‌خواهید همیشه نسبت به یکدیگر مسئولیت داشته باشید و وارد یک نوع Relation به شیوه رایج شوید. این مساله به آرامش روانی کسانی که آمادگی شروع رابطه یا کلا تمایلی به آن ندارند، بسیار کمک می‌کند.

فایده بعدی رفع نیازهای فیزیولوژیک بدن است. نیاز به ارگاسم حس شهوت در هر موجود زنده‌ای وجود دارد. اهمیت این مساله تقریبا ثابت شده است و در مقاله فواید خودارضایی برای جسم به این موضوع اشاره کردیم. اما کسانی که بیشتر از آن می‌خواهند و صرفا با خودارضایی به دنبال ارگاسم نیازهای جسمی نیستند، به وان نایت استند مراجعه می‌کنند.

با چه کسانی نباید این مدل رابطه را برقرار کرد؟

افرادی هستند که هیچ علاقه‌ای به رابطه یک شبه ندارند. این افراد مایل نیستند بدون یک رابطه عاطفی قبلی با کسی هم‌بستر شوند. این مساله هم برای زنان وجود دارد هم مردان. در مقاله مردان زیر فشار مردانگی و سکس به این موضوع که مردان را نباید ماشین‌های سکس آماده به کار دید، اشاره کرده‌ام.

اگر شما می‌خواهید با کسی تجربه One night Stand داشته باشید، حتما باید شفاف با او صحبت کنید و خود را برای نه شنیدن آماده نمایید. همچنین با افراد مست یا کسانی که در خماری مصرف مواد مخدر هستند، به هیچ عنوان، اصلا سکس نکنید. مگر اینکه قبل از شروع حالت روانی و مستی، به نوعی رضایت چنین سکسی را به شما داده باشند.

هیچوقت در اولین شب ملاقات و خلوت با یک فرد جدید، با او سکس نکنید. شاید او فقط بخواهد با شما هم صحبت شود و به دنبال هیچ چیز بیشتری نیست. اگر رابطه یک شبه شما با رضایت نباشد،‌ به تجاوز می‌تواند نزدیک شود. فرقی نمی‌کند مرد باشید یا زن، در طول سکس نیز هر زمان احساس کردید تمایلی به ادامه ندارید،‌ صادقانه بیان کنید.

چگونه برای چنین رابطه‌ای پارتنر پیدا کنید؟

معمولا پیدا کردن پارتنر برای رابطه One night stand در بار، کلاب، دیسکو، ساحل، هتل و کلا مکان‌های عمومی برای سرگرمی رخ می‌دهد. با توجه به اینکه این موارد در ایران نیست و در ۲ سال اخیر جهان درگیر کرونا بود، اپلیکیشن‌های دوست‌یابی آنلاین یا Dating به بهترین گزینه برای پیدا کردن پارتنر تبدیل شده‌اند.

برای مثال اپلیکیشن معروف Tinder با چنین هدفی فعالیت می‌کند. افراد در این شبکه به دنبال یک رابطه طولانی نیستند. برخی صرفا به دنبال پیدا کردن دوست برای گذراندن وقت هستند و برخی برای سکس و خوش گذرانی یک باره در این اپلیکیشن عضو می‌شوند. مزیت تیندر و بسیاری از اپلکیشن‌های دوست‌یابی معتبر، الزام به نمایش عکس واقعی خود است. معمولا افرادی که مایل به رابطه یک شبه هستند در پروفایل خود مخفف «ONS» را می‌نویسند.

به جز اپلیکیشن‌ها، اگر به یکی از دوستان خود علاقه دارید و تمایل دارید با او سکس را تجربه کنید، بهترین کار صداقت برای بیان حس خود به همراه فرصت نه گفتن و مخالفت کردن است. در روابط «دوستی با مزایا» شما باید کاملا صادقانه عمل کنید و هر دو بدانید نباید انتظارات یک رابطه عمومی و عادی را از دیگری داشته باشید.

عموما در رابطه‌های یک شبه، کسی که مهمان است، زودتر بیدار می‌شود و فضا را ترک می‌کند. اما الزامی برای انجام چنین رفتاری نیست و می‌توانید صبحانه بعد از یک شب پر از لذت و سکس را با یکدیگر میل نمایید. در این نوع رابطه‌ها شما حق دارید هیچ اطلاعات واقعی به طرف مقابل ندهید. حتی به صورت شفاف بگویید بهتر است چنین سوالات خصوصی و شخصی پرسیده نشود. در هر صورت این هم نوعی از هیجان در زندگی است و هرچقدر صادقانه رفتار کنید، رابطه لذت‌بخش‌تری خواهید داشت.

اونتاشگال – تیر ۱۴۰۰

نوشته‌های روزمره،‌ خاطرات و مطالب بیشتر از اونتاشگال را در شبکه‌های اجتماعی دنبال کنید

اینستاگرام وبلاگ . تلگرام . توییتر . اینستاگرام شخصی

حمایت مالی از وبلاگ اونتاشگال


پادکست اونتاشگال را از CastBoxApple PodcastSpotifyGoogle Podcast بشنوید.

پیام شما: ازدواج با فرد سادیسمی یا مازوخیست

ازدواج BDSM - ازدواج ارباب با برده

آیا می‌شود با فردی که به گرایش سادومازوخیسم یا BDSM علاقه دارد، ازدواج کرد و یا یک رابطه طولانی را تجربه نمود؟

پیام‌های زیادی از طرف شما مخاطبین محترم در خصوص مشاوره در موضوعات مختلف برای من ارسال می‌شود. تصمیم گرفتم از این پس به این سوالات که جنبه عمومی هم دارند با عنوان «پیام شما» در وبلاگ پاسخ دهم. برای حفظ حریم خصوصی اطلاعات نام و مشخصات تغییر داده شده‌اند.

پیام: ازدواج با فرد بی دی اس امی

در صورتی که کسی گرایشات BDSM داشته باشد چطور و با چه کسی باید ازدواج کند؟
آیا حتما باید با کسی با گرایش مشابه ازدواج کند؟
آیا می تواند با کسی که این نوع گرایش ندارد ازدواج کنه؟
در صورت اول در کشور ما که نگاه به مسائل جنسی بسته هست و کمتر اطلاع دارند چطور زوج مناسب خود را باید پیدا کند؟

پیام ارسالی از آقای کیوان
رابطه BDSM در ازدواج و زندگی زناشویی

پاسخ یک:‌ آیا گرایش BDSM بیماری است؟

پیش از اینکه به مبحث ازدواج و رابطه بپردازیم، باید دید آیا کسی که به روابط بی دی اس ام علاقه دارد، بیمار است یا خیر؟ تا بیست سال پیش که تحقیقات زیادی در این زمینه انجام نشده بود، عموما تصور بر این بود که افراد دامیننت یا ساب‌میسیو بیمار هستند و به دنبال کشف و علل می‌رفتند. اما همانطور که با قاطعیت همجنسگرایی از دایره بیماری‌های روانی در سال ۲۰۱۳ خارج شد، محققین در زمینه رابطه BDSM نیز به نتیجه‌ای مشابه رسیدند.

پس از نبردی طولانی و دشوار، فهرست DSM-5 (راهنمای آماری و تشخیصی اختلالات روانی که در 2013 منتشر شد) کینک را از معیارهای تشخیصی حذف کرد و توضیح داد که کینک به تنهایی دلالت و نشانه بیماری ذهنی نیست. مطالعات بی شمار و مدارک محکمی جمع آوری کردند که کینک اگر هر چیزی باشد، یک ناسازگاری عادی در تمایلات جنسی انسان است و حتی می‌تواند سلامت ذهنی را نشان دهد. افراد کینکی امتیاز بالاتری از همتایان «وانیلا» در رضایت و لذت جنسی، تجربه پذیری، خود آگاهی، شادی و رهایی از کشمکش در روابط خود کسب کرده‌اند [منبع گزارش]. همچنین، طرفداران BDSM میزان بالاتری از افسردگی، تمایل به خشونت، پارانویا، عزت نفس کم، پریشانی یا استرس پس از سانحه را نسبت به وضعیت طبیعی جامعه نشان نداده‌اند.

تحقیقات نشان می‌دهد که افراد با تمایلات BDSM اگر نه کمتر اما بیشتر از عموم مردم هم دارای مشکلات روانشناختی نیستند و هیچگونه اختلال روانی منحصر به تمایلات کینکی در خود ندارند. درواقع، نتیجه تست‌های روانشناختی استانداردی که توسط یک محقق لس آنجلسی روی صدها فرد با تمایلات BDSM انجام شد نشان می­دهد که تمام آنها از نظر روانی سالم هستند.

در تحقیق دیگری، محققان استرالیایی تعداد ۱۹۳۷۰ نفر در محدوده سنی ۱۶ تا ۵۹ سال را مورد بررسی قرار دادند. در بین ۲.۲ درصد از مردان و ۱.۳ درصد از زنانی که خود را متعهد به BDSM دانسته‌اند ، همگی از نظر روانشناختی سالم بوده و هیچ سابقه نامتناسبی از سواستفاده جنسی در دوران کودکی یا هرگونه آسیب جنسی نداشته‌اند.

با وجود تعداد کم تحقیقات در زمینه سلامت روانی کسانی که گرایشات BDSM دارند، مدارکی وجود دارد که نشان می‌دهد این افراد از نظر روانشناختی سالم‌تر از افراد دیگر هستند. دکتر آندریاس ویسمیر در تحقیقات سال ۲۰۱۳ بر روی ۹۰۲ شخص شرکت کننده در جلسات BDSM و ۴۳۴ شخص با گرایش سکس نرمال، متوجه شدند که در مقایسه با گروه کنترل، انجام دهندگان BDSM خود را کمتر عصبی و کمتر حساس به رد شدن و بیشتر برون گرا و پذیرا برای تجربیات جدید (ریسک‌پذیر) و حتی با وجدان‌تر نشان دادند.

این موضوع به خصوص برای کسانی که خود را دامیننت توصیف کرده بودند درست بود و این افراد از نظر روانشناختی سالم‌تر از سابمیسیوهای همتای خود بودند؛ اما حتی کسانی که خود را سابمیسیو توصیف کرده بودند نیز از نظر سازگاری روانشناختی از حیث عمومی بالاتر بودند.

این مطالعه یکی از بسیار مواردی است که نشان می دهد افرادی که گرایشات BDSM دارند لزوما از بیماری روانشناختی رنج نمی‌برند. هرچند که لذت درد یک هدف ابتدایی در بسیاری از جلسه های سادومازوخیسم است اما آسیب و اهانت کردن، هرگز هدف نیست!

پیشنهاد مطالعه: مقالات با موضوع پژوهش در رابطه ارباب و برده

زن و شوهر علاقه مند به رابطه مستر و اسلیو

پاسخ دو: هدف از ازدواج و مبنای آن چیست؟

این مساله یکی از مهم‌ترین موضوعات برای شروع هر رابطه‌ای است. آیا شما می‌خواهید برای سکس یا رهایی از تنهایی ازدواج کنید یا دنبال رسیدن به هدف‌های خود به شیوه‌ای دیگر هستید؟ نیاز به بقا در بشریت باعث شده است که مهم‌ترین اولویت برای ازدواج در همه زمان‌ها حفظ نسل و ادامه آن باشد. در اینجا از بررسی این موضوع عبور می‌کنیم و مخاطب ما افرادی هستند که جدای از مساله بقا، به دنبال داشتن پارتنر و تجربه زندگی همراه با یک شریک، هستند.

ازدواج هم مانند هر قرارداد و توافق دیگری باید با مذاکره و گفتگو پیش برود. طرفین مذاکره اگر نتوانند به خواسته‌های خود برسند و در عین حال خواسته‌های طرف مقابل را تامین نکنند، این معامله یا شکل نمی‌گیرد یا اگر بگیرد به سرعت به خرابی می‌رود. خوشبختانه در سال‌های اخیر بیشتر در مورد مسائل جنسی پیش از ازدواج صحبت می‌شود. بازتر شدن این فضا به بهتر شدن کیفیت رابطه و ازدواج‌ها می‌رسد و نتیجه این مباحث چارچوب‌ها، اصول و بنای رابطه شما با فردی دیگر می‌شود. اگر شما نتوانید فانتزی‌ها و علایق خود را بیان کنید، هیچ‌گاه با ورود به ازدواج نمی‌توانید از آنها عبور نمایید.

بسیاری از افراد ازدواج را نوعی محدودیت تعریف می‌کنند. محدودیتی از جنس تغییر شیوه زندگی، تغییر رفتار، تغییر عادات و بازسازی کامل شخصیت. متاسفانه فراموش می‌کنیم که شخصیت یک انسان یک روزه و یک ماهه ساخته نمی‌شود که با یک مراسم و فرایند به نام ازدواج تغییر کند. اصولا تغییری در شخصیت افراد به وجود نمی‌آید مگر با صرف زمان بسیار زیاد و کمک مشاورین خبره. بنابراین در رابطه به دنبال تغییر کسی نباشید و صرفا به بیان نظرات در مورد آداب و شیوه زندگی پارتنر خود بسنده کنید. به کسی فشار وارد نکنید و اگر واقعا رابطه برای شما مشکل است و به هیچ نحوه‌ای نمی‌توانید مسائل پیش آمده را حل کنید، بهترین و سالم‌ترین راه،‌ جدایی است.

زن و شوهر علاقه مند به رابطه میسترس و اسلیو

پاسخ سه:‌ اهمیت سکسولوژی بر رابطه/ازدواج چقدر است؟

همانطور که اشاره شد، در سال‌های اخیر راحت‌تر در مورد مباحث جنسی صحبت می‌شود. به حتی خوشبختانه پیش از امضای هر سند و قراردادی برخی زوج‌ها با هم رابطه جنسی را تجربه می‌کنند. موضوعی که پیش می‌آید نه صرفا رابطه سادومازوخیسم بلکه نحوه بیان و مواجهه با آن هست. متاسفانه بسیاری از افراد علایق خود را به شکل منزجرکننده‌ای بیان می‌کنند. این شیوه بیان و نمایش گرایش‌ها حتی افرادی که به BDSM علاقه دارند را از این افراد دور می‌کند.

مساله بعدی بر سکسولوژی، نزدیکی و هماهنگی علایق و خواسته‌ها هست. اگر پیش از ازدواج یا در طول رابطه متوجه اختلاف سلیقه و علایق هستید، بهتر است رابطه را ادامه ندهید. همچنین بسیاری از افراد هستند که با پیش داوری و ذهنیت منفی به این مسایل نگاه می‌کنند. تغییر نگاه در این افراد نیازمند خواست خود آن‌ها است. هرچقدر شما تلاش بکنید و فکت‌های علمی برای آن‌ها بفرستید، تا زمانی که این دسته افراد خود آمادگی پذیرش چنین گرایشی را نداشته باشند، به دیده نفرت به آن نگاه می‌کنند.

اما اگر شما با کسی ازدواج کرده‌اید و او هیچ علاقه و میلی به چنین روابطی ندارد، دو حالت وجود دارد. یا واقعا علاقه ندارد یا ترس از بیان دیدگاه‌ها دارد. در مورد اول به هیچ عنوان نباید با زور و فشار اقدام کنید. پیام‌های زیادی از طرف مردان متاهل دریافت می‌کنم که به دنبال ایجاد علاقه در همسر خود برای رابطه گروهی و موارد مشابه هستند. این رفتار نوعی تجاوز به علایق و حقوق پارتنر است و اصلا نباید ادامه پیدا کند.

اما افرادی که خجالت می‌کشند یا ترس از قضاوت شدن دارند، نیازمند زمان و صداقت در گفتار هستند. فرقی ندارد پارتنر شما مرد باشد یا زن، شما باید فضای امن برای بیان امیال شخصی را به وی بدهید. بسیاری از زوج‌ها با من تماس می‌گیرند و تصور می‌کنند اگر یک بار به پارتنر خود فرصت «دامیننت» بودن در سکس را بدهند به معنی تغییر سبک زندگی فعلی و برده همیشگی شدن برای همسر است! تا زمانی که طرفین صادقانه در مورد BDSM و کلا سکس صحبت نکنند، به ارگاسم روانی و جسمی نمی‌رسند.

در نهایت اینکه تداوم و خوشحالی در رابطه صرفا به سکس یا رابطه بی دی اس ام، وابسته نیست اما گرایش‌های جنسی یکی از عوامل مهم است.

اصلا مهم نیست شریک زندگی که انتخاب می‌کنید به BDSM گرایش داشته باشد یا نه. شما باید صادقانه امیال و فانتزی‌های خود را بیان کنید و اگر علایق ایشان با علایق شما هماهنگ بود، به مرحله بعد و شروع رابطه در زیر یک سقف بروید.

اونتاشگال . خرداد ۱۴۰۰

نوشته‌های روزمره،‌ خاطرات و مطالب بیشتر از اونتاشگال را در شبکه‌های اجتماعی دنبال کنید

اینستاگرام وبلاگ . تلگرام . توییتر . اینستاگرام شخصی

حمایت مالی از وبلاگ اونتاشگال


پادکست اونتاشگال را از CastBoxApple PodcastSpotifyGoogle Podcast بشنوید.

بی توجهی ارباب به برده در رابطه

مشکلات در رابطه ارباب و برده

آیا بی توجهی به اسلیو اصل اساسی و پایه‌ای رابطه ارباب و برده است؟ سلامت در رابطه BDSM چیست؟

پیام‌های زیادی از طرف شما مخاطبین عزیز در خصوص مشاوره در موضوعات مختلف برای من ارسال می‌شود. تصمیم گرفتم از این پس به این سوالات که جنبه عمومی هم دارند با عنوان «پیام شما» در وبلاگ پاسخ دهم. برای حفظ حریم خصوصی اطلاعات نام و مشخصات تغییر داده شده‌اند.

  1. پیام شما:‌ آیا بی توجهی در سادومازوخیسم عادی است؟
  2. پاسخ ۱: تعریف شما از رابطه
  3. پاسخ ۲: تعرض روحی و روانی با فشار آوردن
  4. پاسخ ۳: آیا مزاحم هستید؟
  5. پاسخ ۴: شخصیت شما کجاست؟

پیام شما:‌ آیا بی توجهی در سادومازوخیسم عادی است؟

سلام، وقتتون بخیر…ممنون بابت فعالیت چندساله‌ی کانال. امیدوارم پیاممو بخونید،تو اوج استیصال دارم این پیامو میدم. من زهرا، ۲۶ سالمه و ارشد جامعه شناسی هستم. تا حالا هر نوع رابطه‌ی عاطفی یا جنسی داشتم. از دبیرستان به BDSM علاقه‌مند بودم، درباره‌اش سرچ میکردم، میخوندم. اهل پورن نیستم، ولی هرازگاهی اگرم میدیدم پورنای عادی اصلا تحریکم نمیکنه و نمیکرد، فقط اونایی که BDSM بود.

گذشت تا اینکه چندماه پیش با کسی از طریق اینترنت اشنا شدم، از شهر خودمون. گفتم علاقه دارم، گفتند باید آموزش ببینی و قبول کردم.

من از همون اولین جملات اشناییم تاکید داشتم که فقط میخوام تجربه کنم، نه اینکه رابطه مداوم داشته باشیم و تو زندگی هم باشیم. اول خیلی مقاوم بودم در برابر گفتن یه «چشم» حتی، سخت بود برام، آروم آروم اموزش دیدم. دو بار حضوری همدیگه رو دیدیم. بار سوم رفتم خونشون. (اسپنک با دست و کمربند و سیلی و سکس بود تا جایی که یادمه.)

یه بار کامل از زندگی هم بیرون رفتیم، ولی دوباره برگشتم من. نمیشد از فکر این رابطه بیام بیرون. اون اوایل من کار و زندگیم برات اولویت بود، ولی انقدر با من حرف میزدن نه وقت میکردن کتاب بخونم، نه پادکست، نه فیلم، نه بیرون، هیچی… گله هم میکردم میگفتن اربابتم، باید وقت بذاری.

تا حدودای الان.

الانی که این پیامو میدم قضیه برعکسه، بعضی وقتا واقعا نیاز دارم باهاشون حرف بزنم، جواب نمیدن. یا بعد دوتا جمله حرف زدن میگن گورتو گم کن… از دیروز تا حالا (۲۴ ساعت) به خواست خودشون من هیچ پیامی ندادم، ولی گفته بودن احوالپرسی رو بکن… پیام دادم ارباب خوبید؟ جوابی ندادن، پیام دادم نمیخوام مزاحمتون بشم،فقط خواستم حالتونو بپرسم، هستین؟ فقط دوتا کلمه نوشتن.

این مثالی که از امشب زدم یه مثال کوچیک از حالتای الان رابطمونه. ولی وقتی حضوری پیششونم (که کم هم نیس…) میگن اربابت بهت اهمیت میده و مهمی برام و از این حرفا. حسی که دارم تحقیر نیس، دلشکستگیه. آرامش ندارم دیگه. من متوجهم که جایگاه‌ها تو این رابطه فرق داره، ولی حس میکنم حتی به عنوان یه برده، یه سگ هم هیچ ارزشی ندارم واسشون. گاهی با خودم فک میکنم کاش میشد یه ارباب دیگه رو هم تجربه کنم ببینم مشکل از شخصه، یا همه همینجورن.

سوالی که دارم اینه که آیا این مدل حرف زدن به صورت مداوم، این مدل بی‌توجهی، عادیه تو این رابطه یا نه؟

زهرا. پیام ارسالی در صفحه تماس از مخاطبین وبلاگ

پیشنهاد مطالعه: آیا ارباب بودن مزیتی نسبت به بردگی دارد؟

پاسخ ۱: تعریف شما از رابطه

توجه کنید که شما در ابتدا در رابطه با یک انسان هستید و سپس شیوه رابطه خود را سادومازوخیسم یا وانیلا مشخص می‌کنید. رابطه با یک انسان جنبه‌های مختلفی دارد که «رابطه صرفا برای سکس» نیز می‌تواند یکی از شیوه‌های آن باشد.

در مقالات زیادی به اهمیت گفتگو برای رابطه اشاره کردم. مساله اصلی این است که آیا شما در هنگام شروع رابطه BDSM با این مستر و دامیننت، به صورت شفاف و دقیق تمایل به تجربه BDSM را گفتید یا به دنبال یک رابطه عاطفی نیز بودید؟ با توجه به نوشته شما و اشاره به این صحبت که «فقط میخوام تجربه کنم، نه اینکه رابطه مداوم داشته باشیم و تو زندگی هم باشیم.» مشخص می‌شود که شما شفاف خواسته خود را مطرح کردید.

اگر پس از بیان این خواسته، پارتنر شما به شیوه‌ای دیگر عمل کرد و به دنبال ایجاد یک رابطه عاطفی رفت، شما حق اعتراض دارید. اگر خود شما مایل بودید که رابطه به سمت عاطفی شدن و اصطلاحا «در زندگی هم بودن» پیش برود، لازم است مجددا در مورد شیوه رابطه خود و ادامه آن گفتگو کنید. در صورتی که در ابعادی دیگر این مکالمات صورت نگرفته است لازم است برای بهبود رابطه با یکدیگر صحبت کنید.

پاسخ ۲: تعرض روحی و روانی با فشار آوردن

تحت فشار قرار دادن یا Force کردن در واقع نوعی تعرض به شما است. این تعرض هم می‌تواند روحی باشد هم جسمی و هم روانی. در اینجا صرفا به تعرض روحی و روانی می‌پردازیم. همانطور که گفتید در صورت مخالفت با پاسخ «گله هم میکردم میگفتن اربابتم، باید وقت بذاری» رو به رو می‌شدید. این رفتار نوعی تعرض و Force کردن است.

تعرض به حریم خصوصی شما به عنوان یک انسان یکی از شایع‌ترین اشتباهاتی است که افراد مستر و میسترس دچار آن می‌شوند. آیا در تعاریف رابطه محدودیت همه جانبه لحاظ شده است؟‌ با توجه به صحبت‌های شما فکر نمی‌کنم چنین چیزی باشد پس گرفتن زمان شما برای رسیدگی به امور شخصی، نوعی تعرض به حساب می‌آید و باید در ابتدای رابطه آن را با پارتنر خود (یا حتی بعدی) به صورت شفاف بیان کنید.

به صورت کلی یک مستر و میسترس زمانی می‌تواند در زندگی خصوصی شما مانند مطالعه کتاب، فیلم دیدن و موارد مشابه دخالت کند که در ابتدای رابطه چنین توافقی کرده باشید.

پاسخ ۳: آیا مزاحم هستید؟

نکته مهم خواسته شما از رابطه است. شما به عنوان یک ساب میسیو و کسی که می‌خواهد ساعاتی در اختیار دامیننت باشد، آیا رفتاری دارد که به نوعی مزاحمت برای دامیننت باشد؟ همانطور که گفتید تمایل به رابطه به صورت جلسه‌ای و صرفا جلسات کینکی است. در این صورت صحبت‌های زیاده و اضافی و خارج از حرف‌های اصطلاحات «مشترک» نوعی مزاحمت تلقی می‌شود.

گاهی اوقات بهتر است به جای تلاش برای صحبت کردن به هر بهانه‌ای، به دنبال رسیدگی به امور شخصی پرداخت.

پاسخ ۴: شخصیت شما کجاست؟

«حسی که دارم دلشکستگیه»! نکته مهم در این رابطه همین است. شما در ابتدای رابطه در مورد ابعاد آن صحبت نکردید. طبیعتا چون اولین تجربه است احتمال خراب‌کاری و مشکل زیاد می‌شود. وقتی در این رابطه شخصیت خود را نمی‌بینید پس برای چه هدفی ادامه می‌دهید؟ به نظر من بهتر است به جای تلاش برای بهبود رابطه به هر قیمتی، به بررسی جنبه‌های مختلف شخصی خود بپردازید. در مقالات دیگر هم اشاره کرده‌ام که زمانی یک رابطه سالم را می‌توانید آغاز کنید که برای خود به اندازه کافی انرژی گذاشته باشید و عاشق خود شده باشید.

نتیجه کلی این که هر گاه احساس کردید یک رابطه شما را بیشتر ناراحت می‌کند، بهتر است از آن خارج شوید. جایگاه شما به عنوان یک ساب‌میسیو نباید بهانه‌ای برای پذیرش تعرض به شخصیت شما شود. همچنین به عنوان یک مستر یا میسترس هیچ حقی برای سو استفاده از شخصیت اسلیو ندارید. همه چیز باید توافقی باشید چرا که هدف از این رابطه لذت بردن و آرامش روان است.

این نصیحت را از من گوش کنید. اگر رابطه خود را با کسی به پایان رسانید، آن فرد را از زندگی خود حذف کنید و دیگر هیچوقت به دنبال شروع مجدد رابطه با وی نباشید. احتمال اصلاح شدن و به وجود نیامدن مشکل بسیار پایین است. سعی کنید با خودتان صادق باشید.

اونتاشگال . اردیبهشت ۱۴۰۰

نوشته‌های روزمره،‌ خاطرات و مطالب بیشتر از اونتاشگال را در شبکه‌های اجتماعی دنبال کنید

اینستاگرام وبلاگ . تلگرام . توییتر . اینستاگرام شخصی

حمایت مالی از وبلاگ اونتاشگال


پادکست اونتاشگال را از CastBoxApple PodcastSpotifyGoogle Podcast بشنوید.

گزارش یک سالگی فعالیت وبلاگ اونتاشگال

تولد یک سالگی وبلاگ اونتاشگال

در چنین بعد از ظهر سرد ماه فوریه بود که در حال نوشیدن قهوه به فعالیت‌هایی که در زمینه BDSM به زبان فارسی داشتم، فکر می‌کردم. به صورت ناگهانی تصمیم به راه‌اندازی مجدد کانال تلگرام و حساب اینستاگرام اونتاشگال گرفتم. اما بسته شدن اکانت‌ها به دلیل قوانین اینستاگرام و تلگرام، من را از این تصمیم منصرف کرد. به یاد سرویس دلنشین وردپرس افتادم و تصمیم گرفتم از این بستر برای وبلاگ‌نویسی استفاده کنم. جرقه اصلی اینگونه زده شد.

و پنج‌شنبه ۶ فوریه ۲۰۲۰ با بیدار شدن از خواب، فعالیت وبلاگ اونتاشگال را آغاز کردم.

گزارش آماری یک سال فعالیت

در اینجا شما گزارش فعالیت یک سال اخیر را مطالعه می‌کنید. این وبلاگ به شوق و حمایت مخاطبین زنده است. جهت تبلیغات، اسپانسرینگ و بیان دیدگاه، نظرات و پیشنهادات خود در صفحه تماس به ما پیام بدهید.

تعداد کاربران و مخاطبین

گزارش فعالیت یک ساله - بازدید و مخاطبین
گزارش فعالیت یک ساله – بازدید و مخاطبین

در این یک سال تقریبا هر کاربر ۲ صفحه از مطالب وبلاگ اونتاشگال را مطالعه کرده است.

ورودی از گوگل

گزارش فعالیت یک ساله - جستجو در گوگل
گزارش فعالیت یک ساله – جستجو در گوگل

بیش از ۲ میلیون بار نام وبلاگ اونتاشگال در نتایج جستجوی کاربران نمایش داده شده است.

منابع ورودی کاربران

گزارش فعالیت یک ساله - ورودی به سایت از منابع مختلف
گزارش فعالیت یک ساله – ورودی به سایت از منابع مختلف

بیشترین ورودی از طریق جستجو در گوگل بود. کاربران توییتر در میان شبکه‌های اجتماعی بیشترین ورودی و فعالیت را داشته‌اند.

کشورهای مخاطبین

گزارش فعالیت یک ساله - موضوعات مطالب
گزارش فعالیت یک ساله – کشورهای مخاطبین

کاربران از کشورهای مختلفی وارد سایت اونتاشگال می‌شوند. با بررسی، تحلیل و حذف مخاطبینی که از فیلترشکن استفاده می‌کنند، به نتایج بالا رسیدیم. کاربرانی که از ایران وارد سایت می‌شوند تنها با فیلتر شکن امکان دیدن صفحات را دارند.

همکاران و مترجمین

گزارش فعالیت یک ساله - مترجمین و همکاران
گزارش فعالیت یک ساله – مترجمین و همکاران

در این مدت با ۸ نفر برای ترجمه همکاری شد. بهترین و بیشترین تعداد ترجمه‌ها از طرف دوست عزیزم، ماتیلدا است.

موضوعات مطالب

گزارش فعالیت یک ساله - موضوعات مطالب
گزارش فعالیت یک ساله – موضوعات مطالب

در یک سال اخیر ۱۱۰ مطلب و مقاله نوشته شد. بیشتر مطالب به آموزش رابطه ارباب و برده، سپس یادداشت‌های شخصی و در نهایت کانال چهارم، صداقت اختصاص دارد.

محبوب‌ترین و پربازدیدترین صفحات

گزارش فعالیت یک ساله - پربازدیدترین صفحات و مطالب
گزارش فعالیت یک ساله – پربازدیدترین صفحات و مطالب

ورود به بایگانی نوشته‌ها و مطالب

شبکه‌های اجتماعی

گزارش فعالیت یک ساله - شبکه‌های اجتماعی
گزارش فعالیت یک ساله – شبکه‌های اجتماعی

امیدوارم این وبلاگ و فعالیت‌های آن به بهبود وضعیت جامعه سادومازوخیسم ایران، افغانستان و دیگر فارسی‌زبانان جهان کمک کند.

اونتاشگال . ۶ فوریه ۲۰۲۱

نوشته‌های روزمره،‌ خاطرات و مطالب بیشتر از اونتاشگال را در شبکه‌های اجتماعی دنبال کنید

اینستاگرام وبلاگ . تلگرام . توییتر . اینستاگرام شخصی

حمایت مالی از وبلاگ اونتاشگال


پادکست اونتاشگال را از CastBoxApple PodcastSpotifyGoogle Podcast بشنوید.

مازوخیسم یا ساب‌میسیو؟ معرفی شخصیت مازوخیست

مازوخیست در فیلم فایت کلاب

پس از دو مقاله معرفی سادیسم و دامیننت، به تفاوت شخصیت‌های ساب‌میسیو و مازوخیسم می‌پردازیم. اینکه آیا این دو شخصیت بر یکدیگر همپوشانی دارند و آیا می‌توانند کاملا مستقل از یکدیگر باشند؟ ابتدا به زبان ساده به معرفی هر دو شخصیت می‌پردازم:

  • مازوخیست: کسی که از درد کشیدن، تحقیر شدن، تحت کنترل بودن و محدود بودن، لذت می‌برد.
  • ساب‌میسیو: کسی که دوست دارد پیرو باشد، به دنبال تصمیم‌گیری نیست و به حامی نیازمند است.
شخصیت مازوخیست

مازوخیسم یا مازوخیست از قرن ۱۷ میلادی وارد ادبیات شده است. نویسنده آلمانی اتریشی، لئوپولد فون زاخر-مازوخ در رمان‌هایی که نوشت شخصیتی را معرفی کرد که عاشقانه از درد کشیدن لذت می‌برد. به احترام او چنین افرادی را مازوخیسم نامیدند که در فارسی میل به خودآزاری ترجمه شده است.

طیف علاقه به درد در شخصیت‌های مازوخیست بسیار گسترده است. از میل به کشیده شدن مو گرفته تا تمایل برای پاره شدن بدن همه و همه شامل علایق مازوخیستی می‌شود. عده‌ای بسیار فراتر می‌روند و میل به جاری شدن شدید خون و دردهای فوق‌العاده زیاد دارند. به نظر من تا حدی که درد به شما آسیب نرساند مشکلی ندارد اما برای موارد فراتر بهتر است با مشاور خود صحبت کنید.

رفتار مازوخیستی در واقع اعمالی هستند که با وجود آگاهی از ضرر و خطر آن‌ها، هرچند کوچک یا بزرگ، میل به انجام‌شان وجود دارد. مازوخیست و ساب‌میسیو در بسیاری از موارد همپوشانی دارند. تمرکز این نوشته صرفا بر امیال مازوخیستی است. بسیاری از افراد ساب میسیو میل متفاوتی به مازوخیست دارند.

مازوخیسم و ساب‌میسیو صفت‌های شخصیتی هستند

بر اساس DSM-3 (سال ۱۹۸۰)، این دو به عنوان ویژگی شخصیتی شناخته شده‌اند. صفت و ویژگی شخصیتی یعنی در همه انسان‌ها وجود دارد و از هر فردی به فرد دیگر متغییر است. اختلال‌های روانی در بعضی افراد هستند و در بعضی نیستند برای همین نمی‌شود مازوخیست و ساب‌میسیو را در این دسته تقسیم کرد. در برابر سادیسم، مازوخیسم و در مقابل دامیننت، ساب‌میسیو را داریم. صفت‌های شخصیتی بر اساس استاندارد روانشناس معروف ریموند کتل دارای یک بازه هستند. یعنی هر کسی دارای ۱۶ صفت است و در یک طیف مشخص از یک صفت قرار می‌گیرد و در طول زمان با عوامل مختلف تغییر می‌کند. سال ۱۹۹۴ که پنجمین ویرایش ۱۶ صفت شخصیتی (ویکی‌پدیا) منتشر شد، صفت چهارم به سلطه (Dominance) اختصاص پیدا کرد. امروزه پس از گذشت دو دهه، به خوبی تفاوت بین سادیسم و دامیننت را می‌دانیم.

نمودار ساب میسیو و دامیننت

به طیف بالا دقت کنید. نه صفر به معنی خوب بودن است و نه صد. استفاده از اعداد و نمودار، صرفا برای تعریف بهتر است. آقای کتل ۵۰ را حد میانه را در نظر گرفته است. هر چقدر صفت سلطه به سمت ۱۰۰ پیش می‌رود یعنی فرد شخصیت سلطه‌گرانه‌تری دارد و هر چقدر به سمت صفر میل کند، فرد تمایل بیشتری به سلطه‌جویی یا ساب‌میسیو بودن خواهد داشت. بازهم تکرار می‌کنم هیچکدام خوب یا بد نیست. جایگاه هر فرد در این طیف، توسط روانکاو و با انجام تست‌های دقیق و درست تشخیص داده می شود.

در بالای نمودار شما یک بازه می‌بینید. از نزدیکی ۴۵ شروع می‌شود تا ۷۰. این یعنی صفت شخصیتی یک فرد در این محدوده قرار دارد و بیشتر میل به سلطه دارد. برای مثال در کار یک مدیر است، در خانواده یک فرد قدرتمند و در زندگی یک زن با توانایی بالای مدیریت خانواده. شخصیت ساب‌میسیو و مازوخیست بیشتر مایل است پیرو باشد.

مازوخیست‌ها برای اصلاح رفتار به تنبیه خود دست می‌زنند. مثل سوختن دست و قرار دادن یک نشان روی بدن برای یادآوری اینکه دیگر نباید این کار را تکرار کنند.

صفات مشترک مازوخیست‌ها

شناخت و کشف یک شخصیت مازوخیست واقعا سخت نیست. میل به مازوخیسم به افسردگی نزدیکی دارد برای همین گاهی افراد آن را با افسردگی اشتباه می‌گیرند. برخی از مهمترین ویژگی‌های یک شخصیت مازوخیست:

  • توانایی نه گفتن بسیار ضعیف
  • میل به افراد کمالگرا و خودپسند
  • میل شدید به کمالگرایی در خود
  • قضاوت خود برای صفت‌های منفی
  • میل زیاد به خیالبافی و رویا سازی
  • عدم تمایل به استقلال کامل فردی
  • احساس خود تحقیری به دلیل بدن و شخصیت درونی

برخی از صفات ذکر شده مثل عدم توانایی در نه گفتن بین شخصیت مازوخیست با ساب‌میسیو مشترک است. همچنین ممکن است افراد دامیننت به کمالگرایی میل داشته باشند. لزوما نباید با یک یا دو ویژگی شخصی را مازوخیست دانست.

کشیدن شدن نیپل با زنجیر

خشونت ابزاری برای اثبات

فرد مازوخیست برای نمایش قدرت خود و جلب توجه دیگران به خشونت متوصل می‌شود. این فرد با کارهایی مثل خود زنی، تهدید مداوم و فریادها در بحث‌ها و گفتگوها به دنبال اثبات حرف خود است. افراد مازوخیسم عموما به عنوان غیرتی شناخته می‌شوند. فرد غیرتی به با خشونت، فریاد زدن، محدود کردن به دنبال نمایش عشق و علاقه خود است.

افراد مازوخیسم در محیطی که ترس تنها شدن نداشته باشند، جسور می‌شوند. برای مثال در محیط خانواده و با همسر خود خشونت خود را به راحتی ابراز می‌کنند اما در محیط‌های بیرون و در جمع دوستانی که به راحتی امکان ترد شدن آن‌ها وجود دارد، آرام‌تر می‌شوند و خشم را درون خود ذخیره می‌کنند تا مجددا در محیط خانواده تخلیه نمایند!

افراد غیرتی در ضاهر سادیست هستند اما در واقعیت مازوخیسم می‌باشند. دلیل اصلی آن هم ضعف در صحبت کردن و تلاش برای قانع کردن است. ساب‌میسیوها راحت‌تر صحبت می‌کنند و آسان‌تر می‌پذیرند و چندان به دنبال بحث نیستند. اما مازوخیست‌ها سعی در پنهان کردن ضعف خود با خشونت رفتاری دارند.

مازوخیست بیشتر میل به درد دارد تا تحقیر

افرادی که مایل به اسلیو بودند در BDSM هستند، در صورتی که مازوخیسم باشند بیشتر از درد لذت می‌برند. رایج‌ترین دردها شامل اسپنک و بازی با نواحی جنسی می‌شوند. عده‌ای نیز مایل هستند سوزش پارافین شمع را حس کنند. برخی دیگر به دنبال رد چاقو و خون روی بدن خود هستند. البته یک مازوخیست به تحقیر شدن هم علاقه دارد اما عامل اصلی لذت در او، تحقیر نیست. مازوخیست بیشتر دوست دارد غیرارادی تحقیر شود. در واقع در موقعیت تحقیر قرار گرفتن برای اون هیجان انگیزتر است.

مازوخیست‌ها در روابط جنسی و عاطفی میل به درد نیز دارند. این افراد شیفته توجه هستند و به روش‌های مختلفی به دنبال جلب آن می‌روند. در رابطه با یک فرد مازوخیست باید به خوبی آستانه تحمل او را کشف کنید. یک مازوخیست گاهی آمادگی زخم روی بدن خود را دارد و حتی ممکن است میل به فرو بردن نیدل و سوزن در بدنش او را تحریک کند.

افرادی که درجه مازوخیست بالاتری دارند، میل چندانی به تحقیر شدن ندارند. محدود شدن با روش‌هایی مثل باندیج و بازی‌های خطرناک آن‌ها را برانگیخته‌تر می‌کند. اگر با یک مازوخیست در رابطه هستید از اینکه به خون بازی اشاره می‌کنند، نگران نشوید. بیشتر افراد مازوخیست در سکس صرفا به دنبال فانتزی هستند و کمتر میل به انجام آن را دارند. حتی اگر اسپنک شدن تا حد کبودی را طلب می‌کنند، در عمل تحمل آن را ندارند.

رفتارهای مازوخیستی در سکس و BDSM تا جایی که مشکل جسمی و روانی شدیدی برای خود یا پارتنر به وجود نیاورند، ایرادی ندارند. حتما چه در جایگاه ارباب و چه برده، حد و حدود میل خود را بیان کنید و توجه داشته باشید هر نوع زور و فشاری بدون میل طرفین، نوعی تجاوز است. حتی اگر با یک مازوخیست شدید در ارتباط هستید، اجازه تجاوز به او را ندارید.

تحقیر مازوخیست

سیگار کشیدن یک مثال رفتار مازوخیستی در دنیا

در جوامع مختلف به خصوص ایران، مازوخیست‌ها به شدت تحقیر می‌شوند و به نوعی بیمار طلقی می‌شوند. اما در واقع بسیاری از ما دست به کارهای مازوخیستی می‌زنیم. برای نمونه یکی از رایج‌ترین رفتارهای مازوخیستی، سیگار کشیدن است! ضرر سیگار بر کسی پوشیده نیست اما به دلیل آرامش کوچکی که به فرد می‌دهد، نوعی رفتار مازوخیستی و آرامش بخش به حساب می‌آید.

رفتارهای این چنینی در زندگی ما بسیار زیاد هستند. با وجود اینکه از ضرر یک چیز خبر داریم اما میل به انجام آن وجود دارد. مساله مهم طیف انجام چنین رفتار مازوخیستی است. یک بار سیگار کشیدن در ماه مشکلی به حساب نمی‌آید اما ۳ پاکت در روز بدون شک بیانگر یک پریشانی روانی است.

آیا علت و دلیل میل به مازوخیست شدن مهم است؟ خیر، مهم این است اگر چنین علاقه‌ای دارید، چه رفتار و عملکردی نشان دهید. به هر علتی اگر چنین میلی دارید، سعی کنید در رابطه بدون ترس از قضاوت آن را بیان کنید.

در مقاله دیگر به شخصیت ساب‌میسیو پرداخته‌ایم.

اونتاشگال . بهمن ۱۳۹۹

نوشته‌های روزمره،‌ خاطرات و مطالب بیشتر از اونتاشگال را در شبکه‌های اجتماعی دنبال کنید

اینستاگرام وبلاگ . تلگرام . توییتر . اینستاگرام شخصی

حمایت مالی از وبلاگ اونتاشگال


پادکست اونتاشگال را از CastBoxApple PodcastSpotifyGoogle Podcast بشنوید.

شماره ۱۰۰، فلسفه و نگاه اونتاشگال به زندگی و عشق چیست؟

عشق و اونتاشگال

به مناسبت صدمین پست و نوشته وبلاگ تصمیم دارم علایق، شخصیت و فلسفه اونتاشگال نسبت به زندگی و عشق را برای شما خوانندگان محترم، بنویسم. اینکه دنیا را چطور می‌بینم و الان به موضوعات مختلف مانند زندگی، رابطه، عشق، مذهب، هنر، تجربه و دانش چگونه نگاه می‌کنم. در واقع چطور شد که من به آرامش رسیدم و پاسخ بسیاری از دغدغه‌های خویش را پیدا کردم.

در این ده ماه که از فعالیت وبلاگ می‌گذرد، افراد مختلفی نظر و دیدگاه خود را در مورد من گفته‌اند. هرکسی از ظن خود شد یار من، دیدگاهی مثبت یا منفی در مورد شخصیت اونتاشگال داشت. البته من ضمن احترام به هر دیدگاهی به کار خودم ادامه می‌دهم. در هر صورت وقتی شما در یک جامعه فعالیت می‌کنید باید بالغانه انتظار هر واکنشی را داشته باشید. نباید فراموش کرد که در این بین بعضی بودند که کاملا داستان‌هایی وهم‌آمیز در مورد من ساختند که هنوز از این نبوغ داستان‌سرایی آن‌ها تعجب می‌کنم!

به دلیل اینکه در مورد روابط باز و انواع سبک گرایش‌ها می‌نویسم، مکررترین سوال که مطرح شده است، نحوه نگاه من به عشق است. اینکه در چه قالبی عشق را تعریف کرده و به آن نگاه می‌کنم. آیا واقعا کسی مثل من عاشق می‌شود و عشق چنین مردی چگونه خواهد بود؟

این نوشته کاملا شخصی است. حاصل سال‌ها سفر، تجربه، رابطه و گفتگو با انسان‌ها از هر فرهنگ و نژاد و قومی؛ دیدن عجیب‌ترین نقاط جهان و خواندن انواع فلسفه‌ها، ادبیات، کتاب‌ها و حاصل تلاش برای درک هنرهای گوناگون جوامع بشری است. این نوشته از قلب زندگی اونتاشگال می‌آید. با من همراه باشید.


عشق و اونتاشگال

خاکستری، سیاه یا سفید؟

به نظر شما آیا همه انسان‌ها خوب‌اند یا بد، مگر خلاف آن ثابت شود؟ پاسخ به این سوال در جهان‌بینی شما نهفته است. عوامل زیادی مانند نگاه جامعه، نوع تربیت، تحصیلات کودکی و به تازگی رسانه‌ها، در نگاه شما نسبت به دنیا موثر هستند. اگر همیشه به شما گفته شده که این عقیده دینی اشتباه است یا این کسوت و پیشه یعنی دزدی، شما به سادگی نمی‌توانید آن را تغییر دهید. در واقع پذیرفتن چیزی که سال‌ها در گوش شما گفته شده برای انسان‌ها راحت‌تر است تا تلاش برای جستجو، درک و فهمیدن حقیقت مسائل مختلفی که در زندگی با آن‌ها سروکار داریم.

بدین ترتیب شما دنیا را سیاه یا سفید می‌بینید و به سختی می‌توانید بپذیرید کسی انسان‌ها نه کاملا خوب هستند و نه بد. به سختی انسان‌ها را با همه خوب و بدشان، چنان که هستند، قبول می‌کنید. این رفتار نوعی از کمالگرایی است. تصور کنید تصمیم به زندگی در یک شهر دارید. در عین حال که از منظره و نماهای زیبای آن لذت می‌برید اما تحمل باران‌های گاه و بی گاه و پر شمار آن را ندارید. می‌خواهید همه چیز در بهترین حالت مورد نظر شما باشد. اما طبیعت و جهان هستی شیوه خود را دارد. بهترین و زرخیزترین خاک برای کشاورزی، خاک نواحی آتش‌فشانی است؛ اما ریسک زندگی و کار در چنین شرایطی نیز بالاست. حال بگویید کار در نواحی آتش‌فشانی بد است یا خوب؟ هیچکدام!

انسان‌ها به واسطه علم و دانش می‌توانند خلق ابزار کنند. پوشاک مناسبت به شما کمک می‌کند در قطب جنوب هم زندگی کنید. این دانش ذهن شما را به بررسی و کنجکاوی وادار می‌کند تا هرچیزی را بدون تحقیق نپذیرید و دنیا را دیگر سیاه و سفید نبینید. با چنین دیدگاهی می‌توانید بسیاری از تفکرات مخالف خود را تحمل کرده و از آرامش بسیار بیشتری برخوردار باشید.

ساده بگویم لزومی ندارد به پاسخ هر سوالی برسید و برای هرچیزی یک علت و دلیل بیاورید. بسیاری اوقات کافی است مسائل را همانگونه که هستند بپذیرید و با آن کنار بیایید. برای مثال علت و ریشه هم‌جنس‌گرایی چیست؟ همچنان پاسخ‌های مختلف و گسترده‌ای به آن داده می‌شود. شخصا هم‌جنس‌گرایی را می‌پذیرم و به دنبال ریشه آن نمی‌روم. هر علتی داشته باشد یک بخش وجودی جوامع بشری است و باید تعامل با آن را یاد بگیریم.

احترام به حقوق انسان‌ها

فکر نمی‌کنم چیزی بدتر از تعرض به حق و حقوق انسانی در دنیا وجود داشته باشد. همیشه و در همه مقالات به این موضوع اشاره کرده‌ام که هرچیزی و هر لذتی بدون رضایت همه طرفین،‌ نوعی تجاوز است. تجاوز هم صرفا سکس بدون رضایت نیست. می‌تواند تحت فشار قرار دادن کسی برای انجام چیزی باشد که هدف آن صرفا خواسته شخصی از طریق سو استفاده است.

اما یکی از عادی‌ترین انواع تعرض به دیگران، دروغ گفتن است. دروغ از ضعف می‌آید و به دنبال آن عدم احترام به خود. همین دروغ سبب می‌شود شما به اشکال مختلف به دیگران تعرض کنید. یکی از دلایل اصلی دروغ، جلب توجه است. اکثر افرادی که تجاوز می‌کنند نیز به دنبال نوعی از جلب توجه و دیده شدن هستند؛ یعنی اینکه در حاشیه هستند و از بابت آن ناراحت و دست به تجاوز (صرفا نباید جنسی باشد) می‌زنند تا به نوعی خودنمایی کنند. دروغ گفتن در کوتاه مدت ممکن است مفید باشد اما در بلند مدت شخصیت شما را نابود می‌کند. دروغگویی نوعی عدم احترام و یکی از نشانه‌های اصلی عدم عزت نفس است. اگر می‌خواهید به شما احترام گذاشته شود، ابتدا باید به خود احترام بگذارید.

برای احترام به حقوق دیگران باید عزت نفس خود را افزایش دهید. توهین کردن به اعتقادات، شهر، خانواده، ملیت و هویت شما هیچ چیز را تغییر نمی‌دهد! طبیعتا هرچقدر هم شما به دنبال رعایت حقوق دیگران و احترام به آن‌ها باشید، باز ممکن است افرادی این رویه را در پیش بگیرند. بهترین کار اهمیت ندادن و بی توجهی است. آرامش درونی و فردی از هر چیزی مهم‌تر است.

نگاه مذهبی و دینی من چیست؟

پاسخ به این سوال بسیار سخت است. در واقع باید گفت من نسبت به هیچ چیزی تعصب ندارم و معتقد به نقد هرچیزی هستم. اگر سواد و دانش کافی برای نقد نداشته باشم، از نظرات منتقدین متخصص باانصاف استفاده می‌کنم که سال‌هاست روی یک موضوع خاص دینی و مذهبی تحقیق می‌کنند.

بحث احترام به ادیان یک موضوع قدیمی است که هیچ‌وقت به نتیجه نمی‌رسد. با عدم تعصب به راحتی می‌توان هرچیزی را مطالعه کرد و درباره هیچ‌چیز جبهه‌گیری نکرد. شما می‌توانید هر باور دینی و مذهبی داشته باشید و در عین حال به نظر دیگران نسبت به باور خود اهمیت ندهید.

از آنجایی که در مورد شخصیت‌های مذهبی حرف و داستان بسیار زیاد است، سعی میکنم مهم‌ترین کارهای افراد را دنبال کنم. بسیاری از شخصیت‌های مذهبی از جنبه‌های مختلف به خصوص اجتماعی برای من محترم هستند و تا حد ممکن به حواشی مربوط به آن‌ها نمی‌پردازم. هر فردی در تاریخ می‌تواند برای ما نکات خاصی به همراه داشته باشد.

به قول عمادالدین نسیمی: «مسجد و میکده و کعبه و بتخانه یکیست / ای غلط کرده ره کوچه ما خانه یکیست»

صبر و تحمل در کنار عدم تعصب

ظرفیت و تحمل کردن ارتباط مستقیمی با سطح توقع دارد. هرچقدر شما توقع خود را نسبت به چیزی یا کسی بالاتر ببرید، صبر و تحمل‌تان پایین‌تر می‌آید. ظرف خود را برای گنجایش هرچیزی زیاد کنید. صبر و تحمل هر دو عواملی بسیار مهم در زندگی بشری هستند. بسیاری از موفقیت‌ها از همین تحمل و پشتکار در انجام کاری به دست آمده است. به قول سعدی: «بنشینم و صبر پیش گیرم، دنباله کار خویش گیرم»

زندگی بشری هیچ‌گاه آسان نبوده است. در دنیای فناوری ما تلاش می‌کنیم با سرعت و تغییر خود را وفق دهیم در حالی که وجودمان نیاز به آرامش و ایستایی دارد! هر روز یک محصول و کالای جدید به بازار می‌آید و ما به سرعت به دنبال دریافت آخرین‌ها هستیم. نکته کلیدی در دنیا استفاده از ابزارها است نه صرفا دارا بودن آن‌ها. در مورد کالاها، برندها و ابزارها هم روی هیچ چیزی نباید تعصب داشت و باید با تحقیق، صبر و آرامش تصمیم‌گیری کرد.

تعصب نداشتن باعث می‌شود بهتر بتوانید انتخاب کنید. برندها به دنبال به دست آوردن تعصب شما هستند! هر گاه احساس کردید چیزی یا فردی بیش از اندازه افکار شما را تحت تاثیر قرار می‌دهد، از آن فاصله بگیرید و از زاویه دیگر به خود بنگرید. در این صورت احتمالاً متوجه یک فرافکنی در وجود خود نسبت به سوژه تعصب خواهید شد. من هیچ تعصبی نسبت به هیچ چیزی در هیچ زمانی نداشته و ندارم! هر کسی می‌تواند به هرچیزی از BDSM توهین کند. توهین کردن و تمسخر هیچ‌کسی تاثیری در این فرایند، گرایش و رابطه ندارد.


عاشق خودت باش

عشق و محبت

عاشقی یکی از مباحث خارق‌العاده بشری است که همچنان در مورد آن صحبت‌ها و حرف‌ها وجود دارد و از ابتدای زندگی بشر با او همراه شده است. هر کسی عشق را به نوعی فهمیده است. گروهی آن را مختص به خدا، عده‌ای مختص به معشوق زمینی و افرادی آن را از اساس انکار می‌کنند. من اما در این نوشته دیدگاه و بینش شخصی خود نسبت به عشق را بازگو می‌کنم.

با یکی از ابیات حکایتی از دفتر سوم مثنوی مولانا شروع می‌کنم: «عشق از اول چرا خونی بود؟ / تا گریزد آنک بیرونی بود!»

در واقع عشق از اول هم قرار نیست آسان باشد و با خون، سختی و درد همراه است. بهتر بگویم عشق قرار نیست به راحتی به دست بیاید. عاشقی و عشق یک مرحله از زندگی است که باید آن را تجربه کرد و آموخت.

خوشی و غم، آزادی و اسارت، مثبت و منفی، سیاه و سفید، آرامش و خون، آسانی و سختی، همه و همه یعنی عاشقی. به قول حافظ «که عشق آسان نمود اول ولی افتاد مشکل‌ها». بسیاری صرفا بخش اول را عاشقی می‌پندارند و تلاشی برای حفظ و ادامه آن نمی‌کنند. عشق هم‌زمان با فدا کردن و فنا شدن، غرور و خویشتن‌داری است. معجزه عشق همین پارادوکس‌های عجیب است.

در عشق اول باید عاشق خود بود

عاشقی از خود شروع می‌شود. کسی که عاشق خود باشد و به خود توجه کند می‌تواند به دیگران نیز عشق بورزد. کسی که صرفا به دنبال عشق ورزیدن به دیگران است و خود را فراموش می‌کنند، در واقع عاشق نیست و تصور عاشقی را دارد. او از این بهانه برای ترحم عشق و خریدن توجه استفاده می‌کند. آدمی که عاشق خود باشد بدون توجه دیگران هم می‌تواند به خوبی زندگی کند.

عاشق خود شدن به سادگی به دست نمی‌آید. شما باید سرد و گرم روزگار را بچشید. باید آسیب ببینید تا به قلبی قوی دست پیدا کنید. بهترین راهنما برای یادگیری عاشقی، مطالعه آثار ادبی بزرگان جهان است. آثاری که امروزه در دست ما هستند و از میان کتاب‌های زیادی به یادگار مانده‌اند و جاودانه شده‌اند. شاعران زیادی هم عصر حافظ بودند و بعد از او آمدند و رفتند؛ اما دیوان اشعار حافظ جاودانه شد. جاودانگی بی دلیل نیست و به دنبال یک عشق بزرگ می‌آید. خالق اثر در ابتدا یک عشق خاص نسبت به خود پیدا کرده که در پی آن، عشق نیروی محرکه لازم برای خلق آن اثر شده است.

در زندگی و رابطه هم ماجرا همین است. شما تا زمانی که عاشق خود نباشید، به یک رابطه موفق و شاد و اصطلاحا موفق نمی‌رسید! رسیدن به رابطه صرفا برای رابطه یکی از اشتباهات رایج است. زمانی که شما هنوز خود را درک نمی‌کنید، نمی‌توانید در یک رابطه به درستی پیش بروید. اگر طرفین یک رابطه عاشق خود باشند، به خوبی عشق را به دیگری تقدیم می‌کنند و این نیروی فوق‌العاده سبب شادی و پایداری رابطه آن‌ها می‌گردد. رابطه‌ای که در آن کسی به دنبال حذف شدن دیگری نیست!

عاشقی کردن آموختنی است

باور کنید عاشقی کردن یادگرفتنی است. عاشقی یک هنر و مهارت است که باید آن را یاد بگیرید. نه کسی به به راحتی به شما یاد می‌دهد و نه از وقتی متولد می‌شوید با شماست. عاشقی یک هنر است که بخشی از آن به شخصیت شما بر می‌گردد و بخشی به جهان‌بینی شما. تک تک موزیک‌هایی که گوش می‌کنید، کتاب‌هایی که می‌خوانید، فیلم و سریال‌هایی که می‌بینید و دوستانی که انتخاب می‌کنید، روی هنر و عشق‌ورزی شما تاثیر می‌گذارند. پیشنهاد می‌کنم اگر در ابراز عشق مشکل دارید، سنت شکنی کنید و به جای گوش دادن به سبک موزیک همیشگی، یک سبک کاملا متفاوت از سلیقه خود را امتحان کنید. کتاب‌ها و داستان‌های جدیدی بخوانید. سعی کنید بیشتر شنونده باشید تا گوینده. در مورد هیچ داستان و قصه و عشقی نظر ندهید و بگذارید فقط اطلاعات به ذهن شما وارد شود. این دگرگونی در یادگیری به بهبود مهارت عاشقی کمک می‌کند.

برای یادگیری عاشقی، شما باید تجربه کنید. از اشتباهات گذشته خود درس بگیرید و ترسی از تکرار دوباره آن نداشته باشید. عاشقی‌ها ببینید و از انجام آن‌ها ترس نداشته باشید. عاشقی را با سکس سریع با افراد مختلف اشتباه نگیرید. عشق بازی کنید و عاشقانه بخندید و از لحظه‌های خود لذت ببرید.

به قول سعدی « سعدیا دور نیک نامی رفت / نوبت عاشقیست یک چندی»

عاشقی یعنی توجه کردن

یک روزی دوستی به من در مورد عشق بین پدر و مادر خود گفت. پدرش به او گفته بود «عاشقی یعنی باور داشته باشی طرف مقابل بیشتر برای تو انرژی و زمان می‌گذارد و تلاش کنی آن را جبران نمایی». این نگاه به عشق برای من بسیار دل‌نشین و زیبا بود. این نگاه دنباله باوری است که به عشق دارم. عاشقی یعنی لطف!

زمانی که طرفین رابطه کارهای یکدیگر را وظیفه نبینند و به آن به چشم لطف باور داشته باشند، رابطه سالم و درست پیش می‌رود. جدای از یک رابطه عاطفی می‌توانید این را در کار و شراکت هم ببینید. این نگاه که افراد برای انجام کارها لطف می‌کنند، واقعا حس بهتری به طرفین منتقل می‌کند. اگر مبنای دید شما به عملکرد طرف مقابل به عنوان یک لطف باشد، به دنبال جبران آن بر می‌آیید و به این لطف‌ها توجه می‌کنید. اگر وظیفه ببینید، تلاشی برای جبران و در نهایت نشان دادن عشق نخواهید کرد.

بر اساس لطف جلو بروید و سعی کنید در رابطه توقعی نداشته باشید. اگر طرف مقابل کارهای شما را درک کرد و برای جبران آن تلاشی انجام داد، به راستی به دنبال نشان دادن عشق است؛ اما اگر هیچ واکنشی نداشت و کارهایتان را وظیفه شما دید، بهتر است در نگاه خود به معشوق تجدید نظر کنید!

زمانی که شما به فردی علاقه‌مند باشید در هر شکل و حالتی، به او توجه می‌کنید. بسته به جایگاه فرد با او ارتباط برقرار می‌کنید. اگر به یک فرد علاقه داشته باشید اما جایگاه او برای شما پایین باشد، برای مثال در هنگام بیماری به یک تماس کفایت می‌کنید اما اگر آن فرد یک دوست صمیمی باشد، جز به دیدار و عیادت حضوری راضی نمی‌شوید. نمی‌توانید با یک پیام دایرکت اینستاگرام به صمیمی‌ترین دوست خود، عشق و علاقه خود و اهمیت سلامتی‌اش را در نظرتان به او نشان دهید.

به قول حافظ: «عاشق شو ار نه روزی کار جهان سر آید / ناخوانده نقش مقصود از کارگاه هستی»

محدودیت یعنی تبدیل شدن به مرده متحرک

وجود انسان از محدودیت و کنترل شدن متنفر است. محدودیت نوعی در بند کردن است. این نوع محدودیت نباید با محدودیت خودخواسته در BDSM‌ اشتباه گرفته شود. زمانی که با کسی در رابطه هستید، اولین مساله اعتماد است. اگر به هر دلیلی به دنبال ایجاد محدودیت هستید یعنی اعتماد وجود ندارد. محدودیت در هر حالتی برای شما مضر می‌شود. اجازه بدهید افراد آگاهانه تصمیم به انجام ندادن برخی کارها بگیرند.

اعتماد در زندگی و رابطه مانند پی و بستر یک ساختمان است. هرچقدر سست‌تر باشد، پی یک رابطه زودتر فرو می‌پاشد. برای همین است در بسیاری از مقالات مربوط به روابط باز و چند نفره به این موضوع اشاره می‌کنم و تاکید دارم تا زمانی که رابطه شما سالم و در آرامش نیست، به فکر سکس با افراد دیگر نباشید. اگر سنگ‌بنای رابطه شما سست است و نمی‌توانید در ساده‌ترین حالت به یکدیگر اعتماد کنید بهتر است وارد مرحله بعد نشوید. به هیچ عنوان فکر نکنید با ازدواج کردن چیزی بهتر می‌شود.

عاشقی، خیانت، سکس و دلبرها

رابطه برای من یعنی اعتماد و ایمان متقابل داشتن. زمانی من وارد رابطه می‌شوم که فرد مقابل بدون هیچ ترسی به من ایمان داشته باشد. نوع نگاه من به عشق نیز، ایمان و اعتماد می‌باشد و صداقت ریشه اصلی اعتماد است. شما می‌توانید به یک سوال پاسخ ندهید و بهتر است بگویید الان پاسخ نمی‌دهم تا اینکه دروغ بگویید. همیشه باید به یکدیگر فرصت تنهایی بدهید. زمانی که عاشق می‌شوید، ترسی از بیان آن نداشته باشید. مهم نیست جنسیت شما چیست. مهم این است حسرت ابراز نکردن عشق و علاقه خود را نخورید.

از نظر من خیانت یک تعریف کاملا ساده دارد. استفاده از دیگری در جهت رسیدن به اهداف شخصی و له کردن او زیر پای خود!مرحله بعدی خیانت برای من دروغ گفتن است. سکس با یک فرد اصلا اهمیتی ندارد. مساله مهم دروغ گفتن است. اعتقاد دارم یک رابطه به هیچ شکلی نباید طرفین را محدود کند به خصوص در سکس. اینکه افراد انتخاب کنند با کسی خارج از رابطه سکس نکنند یک لطف دو طرفه باید باشد نه وظیفه‌ای که بر روی دوش آن‌ها سنگینی کند.

به سختی از مرحله BDSM خارج و وارد حالت سکس و معاشقه می‌شوم. برای من دیدن لذت ساب‌میسیو و هیجان او آرامش‌بخش‌تر است تا صرفا دخول و سکس. هر آدمی در زندگی می‌تواند عاشق چند نفر شود یا همزمان چند نفر نسبت به او ابراز علاقه کنند. لازم است هدف رابطه با هر فرد به خوبی مشخص شود. اگر کسی به شما علاقه دارد اما شما ندارید باید مستقیم به او بگویید. سکس با فرد جدید هیجان دارد اما نباید به قیمت از بین رفتن آرامش خود شما تمام شود.

عاشقی من بر اساس احترام، فرصت شنیدن و گفتن، توجه دو طرفه، اعتماد بی چون و چرا و صداقت بدون ترس است. در عشق ابتدا باید عاشق خود بود. زمانی که عاشق خود باشید می‌توانید عشق را ابراز کنید. هر فردی در جایگاه خود می‌تواند از عشق شما بهره‌مند شود و عشق صرفا سکس نیست. کسی که شایستگی ویژه‌ای داشته باشد، لایق قلب شما می‌شود. بدن و جسم و جان شما می‌تواند به هر شکلی استفاده شود. در رابطه صداقت را در پیش بگیرید و اگر به دنبال رابطه با چند نفر دیگر هستید، حتما به افراد درگیر در رابطه بگویید. سکس با کسی که به شما آرامش نمی‌دهد، عذاب درونی به همراه دارد.

به قول مولانا: «شمس الحق تبریزی از خلق چه پرهیزی / اکنون که درافکندی صد فتنه فتانه»


وبلاگ اونتاشگال - مرجع تخصصی آموزش رابطه ارباب و برده

زندگی، مهربانی و خشم

زمانی به شدت به دنبال پول بودم و تمام تمرکز و توجه‌ام متوجه پول بود. در این دوره خشم و عصبانیت من افزایش پیدا کرده بود. دقیقا اولویت اصلی زندگی من پول شده بود. تقریبا یک سال بعد از شروع پول جمع کردن و کار زیاد، خیلی ناگهانی در یک گالری هنری متوقف شدم. به یاد آوردم که تمام اهداف و آرمان‌های خودم را فراموش کرده‌ام. در واقع برای پول خود و علایقم را فراموش کرده بودم. نکته جالب اینکه هر پولی هم جمع شده بود، به یک بهانه‌ای خرج شد. در واقع آن پول با شادی و لذت به دست نیامده بود پس با لذت هم مصرف نشد.

پس از این ماجرا به زندگی و پول درآوردن تغییر کرد. لذت و آرامش شخصی اولویت اصلی شد. باید بدانید بعد از این تغییر، هم دوستان بهتری پیدا کردم، هم روند کاری‌ام رشد بسیار بهتری پیدا کرد و هم خیلی بهتر از زمانی که ۲۰ ساعته کار می‌کردم، در ۱۰ ساعت درآمد کسب کردم.

زندگی دقیقا یعنی رفتن به دنبال رویا و چیزی که به آن علاقه دارید. زمانی که لحظه‌های شما با رویاها و علایق‌تان بگذرد، بیشتر آرامش می‌گیرید و کمتر بهانه برای خشم پیدا می‌کنید. برای آرامش خود باید کار کرد نه برای پول در آوردن!

تجربه‌گرایی

من کاملا تجربه‌گرا هستم. دانش و علم نیز تجربه بشری است که صورت مکتوب و مستند در اختیار ما قرار گرفته است. از این رو تجربه‌گرایی را یک گام فراتر از مستندات می‌بینم. شما با تجربه می‌توانید به یک درک جدید برسید که در هیچ جایی به شیوه شما مستند نشده است.

در تجربه گرایی شما بالغ‌تر می‌شوید. سعی کنید هر چیزی را امتحان کنید. از خانواده و دیگران بخواهید اجازه و فرصت امتحان کردن را به شما بدهند. قرار نیست لزوما برای انجام هر کاری که می‌خواهید، با انبوهی از تحلیل مواجه شوید. تمایل به کار کردن دارید؟ امتحان کنید. بدون شک هیچ محیط و محلی برای کار در بهترین حالت نیست. پس به دنبال کمال مطلق نباشید و امتحان کنید.

هنر، ادبیات و دانش

فرهنگ از مهم‌ترین مقوله‌های بشری است که آدمی را از جایگاه فعلی به حرکت وادار می‌کند. هر جامعه‌ای چه کوچک چه بزرگ فرهنگ و آداب خاص خود را دارد. شناخت و یادگیری این خرده‌فرهنگ‌ها یکی از جذاب‌ترین لذت‌های زندگی من است. شما با آداب و رسوم مردمان مختلف آشنا می‌شوید و به باز شدن دیدتان نسبت به زندگی کمک بسیار زیادی می‌کند.

از بزرگترین مصداق‌های فرهنگ، هنر (ART) است. هر جامعه‌ای در یک هنر برای خود سرآمد می‌شود. اگر به دنبال باله هستید باید به سن پترزبورگ بروید و اگر تئاتر برای شما مهم است هیچ جایی بهتر از پاریس برای درک آن وجود ندارد. هنر به زندگی رنگ می‌بخشد و زمانی که شما در آستانه فروپاشی ذهنی و روانی هستید، با مراجعه به آن به زندگی باز می‌گردید.

ادبیات جنبه داستانی و ماجراجویانه فرهنگ است. از طریق ادبیات شما می‌توانید آداب و هویت یک جامعه را شناسایی کنید. بررسی مفهوم ریاکاری در ادبیات فارسی با اروپا در دوران قرون وسطی نشان دهنده اهمیت این موضوع در ایران نسبت به اروپا است. آثار ادبی شما را به سرزمین‌های جادویی وارد می‌کند و به کمک آن می‌توانید با هویت‌ها و فرهنگ‌ها، چه مربوط به گذشته، چه جوامع دیگر، آشنا‌تر شوید. ادبیات مهم‌ترین پناهگاه من برای آرامش است.

زمانی که به دنبال یک هیجان جدید هستم به سراغ دانش و علم می‌روم. این مقوله می‌تواند شما را با آخرین معجزات بشری آشنا کند. تصور اینکه شما هم می‌توانید بخشی از آن باشید، بسیار هیجان‌انگیز است و به من نیروی کافی برای دنبال کردن آن را می‌دهد. فرقی ندارد دانش فیزیک باشد یا علوم اخترشناسی یا کامپیوتر، زمانی که شما به دنبال رفع نیاز خود باشید، به سراغ علم می‌روید و با تلاش برای ساخت محصولات جدید، نیاز خود را برطرف می‌کنید. هیچگاه خود را دست کم نگیرید.

چرا عصبانی نمی‌شوم و چگونه خشم را کنترل می‌کنم؟

پاسخ یک عبارت است: پایین آوردن سطح توقع! از زمانی که دیدن دنیا را شروع کردم، با مردم مختلف آشنا شدم و متوجه شدم که چرا آسمان همه جای دنیا یک رنگ است، تصمیم گرفتم سطع توقع خود را نسبت به انسان‌ها پایین بیاورم. انتظار خاصی از کسی ندارم و همین کمک بزرگی به کنترل خشم و عصبانیت من کرد.

مدت زیادی است که از کسی انتظاری ندارم. زمانی که به کسی یک وظیفه یا کار را می‌دهم، اگر درست انجام داد که عالی، اما اگر به دنبال معطل کردن و وقت‌کشی بود، به سراغ فردی دیگر می‌روم. در نهایت به جای منتظر ماندن برای کسی دیگر، از راه‌حل‌های جایگزین استفاده می‌کنم.

مهارت کنترل خشم یکی از مهمترین ویژگی‌ها برای BDSM است. تا حد امکان سعی میکنم با عصبانیت، خشم و خشونت وارد یک جلسه BDSM نشوم. نمایان کردن یک خشونت خودخواسته بسیار بهتر از یک عصبانیت واقعی است زیرا شما در خشم کنترل کاملی بر روی افکار و اعمال خود ندارید و این امر می‌تواند منجر به اتفاق غیر قابل جبرانی شود.

آیا من به شما نیاز دارم یا شما به من؟

از زمانی که خودم را شناختم تصمیم گرفتم به شیوه‌ای زندگی کنم که دیگران به من نیاز داشته باشند، نه من به آن‌ها. بدون شک من هم به دیگران نیاز خواهم داشت اما نحوه بیان این نیاز و مطرح کردن آن بسیار مهم است. وقتی کسی کاری برای شما انجام می‌دهد بدون شک باید برای او جبران کنید چرا که مدیون وی می‌شوید. پول یک ابزار بسیار خوب برای جبران لطف‌های دیگران است.

در روابط و به خصوص BDSM من این موضوع را به صورت شفاف مطرح می‌کنم. کسی که تصمیم می‌گیرد ساب‌میسیو من برای چند روز باشد به خوبی می‌داند که او به من نیاز دارد و نه من به او. البته من هم لذت می‌برم اما هیچوقت التماس رابطه را نمی‌کنم. به نظرم به عنوان ساب‌میسیو هم نباید التماس رابطه را بکنید. با یک غرور کافی درخواست خود را مطرح کنید. به کسی که مستقیم نیاز خود را مطرح می‌کند و از بیان نیاز خود به من ابایی ندارد، بیشتر اهمیت می‌دهم و احترام می‌گذارم.

و در نهایت، دنیا فوق‌العاده زیباست

دنیا بسیار زیبا است و افراد درون آن خوب هستند، مگر خلاف آن ثابت شود. انسان‌ها با هر باوری محترم هستند و اهمیت ندارد به چه چیزی اعتقاد دارند چرا که شما اشخاص را می‌پذیرید نه لزوما باورهای آن‌ها را. صادقانه با انسان‌ها رفتار کنید و از بیان باورهای خود ترسی نداشته باشید. باید عاشق شد و در بیان عشق کوشا بود. هر گرایش و حسی که داشته باشید بدون ترس از قضاوت آن را بیان کنید و لذت خود را با کسی که لیاقت شما را دارد، تقسیم کنید.

با کسی وارد رابطه شوید که نه به دنبال تغییر دادن او باشید و نه او چنین چیزی را هدف رابطه بداند. رابطه باید برای شما آرامش‌بخش باشد. بسیار بگردید و انسان‌ها را بشناسید تا به فردی برسید که کاملا یکدیگر را درک کنید. زندگی کوتاه نیست پس فکر نکنید تنها همین امروز و دیروز برای شما وجود دارد. به دنبال رویاها و آرزوهای خود بروید و استعدادهای درونی‌تان را شکوفا کنید.

در روابط و گرایش‌های جنسی، حتما موارد ایمنی را رعایت کنید. برای رسیدن به آرامش در سکس شما اولویت اصلی هستید. سعی در آرامش بخشیدن به خود کنید و به هیچ عنوان برای سکس کسی را فریب ندهید. شرافت را معیار زندگی و روابط خود قرار دهید. اگر چیزی را نمی‌خواهید مستقیم بیان کنید و به خواسته‌ها و تمایلات دیگران احترام بگذارید.

در حال حاضر چند سالی است که با یک خانم زیبا و دلبر در رابطه باز هستم و با او زندگی میکنم. ایشان فوق‌العاده باهوش، بالغ و مهربان هستند و به خوبی انگیزه‌ها و اهداف خود را در زندگی می‌دانند. رابطه با ایشان یکی از مهم‌ترین نقاط زندگی من بوده است. مهم‌ترین نقطه قوت برای ما، گفتگو و صحبت در مورد مسایل مختلف و مورد اختلاف است؛ و از همه مهم‌تر پذیرفتن باورها و نظرات یکدیگر بدون تلاش برای ایجاد تغییر است. همزمان اسلیو هم تربیت میکنم و کسانی که جلسه‌های موقت بی‌دی‌اس‌ام می‌خواهند، به من مراجعه می‌کنند.

هرچقدر شما زیباتر با دنیا و مردمان آن برخورد کنید، دنیا به شما بیشتر محبت می‌کند. راه رسیدن به خود و خدا، از میان انسان‌ها می‌گذرد.

اونتاشگال . آبان ۱۳۹۹ . نوامبر ۲۰۲۰ . لندن

نوشته‌های روزمره،‌ خاطرات و مطالب بیشتر از اونتاشگال را در شبکه‌های اجتماعی دنبال کنید

اینستاگرام وبلاگ . تلگرام . توییتر . اینستاگرام شخصی

حمایت مالی از وبلاگ اونتاشگال


پادکست اونتاشگال را از CastBoxApple PodcastSpotifyGoogle Podcast بشنوید.

شناخت و نحوه برخورد با نسل زد یا دهه هشتادی‌ها

نسل زد و فرزندان دهه هشتادی

در سال ٢٠٢٠ هستیم و نسل زد که تقریبا از سال ٢٠٠٠ به بعد متولد شده است، در آستانه بیست سالگی و عبور از مرحله نوجوانی و بلوغ قرار دارد. این نوجوانان که در ایران به دهه هشتادی معروف هستند، با نسل قبلی خود بسیار متفاوت هستند. سرعت تغییر معادلات در دنیا بسیار زیاد شده است. ۵ قرن پیش تغییر آداب و رفتار از یک نسل به نسل دیگر حداقل ١٠٠ سال طول می‌کشید. امروزه این تغییر آداب و اخلاق به کمتر از بیست سال یعنی در حد یک دوره نسلی کم شده است.

بسیاری از پدر و مادرها نه فقط در ایران که در سراسر دنیا به عدم درک نوجوان و فرزند خود اعتراف می‌کنند! فرزندانی که پر توقع هستند، بیشتر هویت مستقل میخواهند و به راحتی به هر بزرگتری چشم نمی‌گویند. به یاد بیاورید زمانی که این دهه هشتادی‌ها میتینگ کوروش راه‌انداختند، همه انگشت به دهان مانده که چقدر این بچه‌ها شجاع هستند و هیچ چیزی جز خودشان برای آن‌ها مهم نیست. واقعیت هم همین است. دنیا تغییر کرده و این نسل به دنبال هویت مستقل خود می‌گردد.

موضوع مهم، نحوه رفتار والدین، جامعه و شمایی که از ٢۵ سال عبور کردید با این نسل هست. آیا به دیده تحقیر به آن نگاه می‌کنید یا یک فرصت؟ آیا همه چیز را از دست رفته می‌بینید یا یک مرحله جدید و فرهنگ نو؟ مطالعه این نوشته را هم به دهه هشتادی‌ها پیشنهاد می‌کنم هم والدین آن‌ها. به نظر بهتر است متولدین ۱۳۷۶ به بعد را دهه هشتادی نامید.

نسل زد و موبایل

بستر توانمند برای نسل زد چیست؟

نسل زد یا دهه هشتادی‌ها، با اینترنت بزرگ شده‌اند. یک رسانه و شبکه ارتباطی که بدون هیچ حد و مرزی به شما در مورد نحوه زندگی یک پسر یا دختر همسن در کشورهای مختلف می‌گوید. به راحتی چند کلیک می‌شود از سبک زندگی یک دختر ۱۴ ساله در آمریکا، چین، ایتالیا و مصر با خبر شد. برای این نسل محدودیت جغرافیایی بسیار بی معنی است و زندگی مانند بالاشهری با لباس‌های برند را حق خود می‌دانند.

پر توقع بودن از ویژگی‌های بارز این نسل است. شخصا پر توقع بودن را یک ویژگی مثبت می‌دانم اما در اینجا صرفا به شرح ویژگی‌ها پرداختم و در این نوشته به قضاوت آن نمی‌پردازم. قانع کردن این فرزندان بسیار سخت‌تر است چرا که دنیای آن‌ها بسیار بزرگ‌تر از دنیایی است که پدر و مادرها نوجوانی خود را در آن سپری کردند.

نسل زد فرزند اینترنت است. فرزند ارتباطات که شبکه افراد مورد نیاز را خود می‌سازد و برای گفتگو با دوستان لزومی برای رفتن به منزل یکدیگر نمی‌بیند! همه چیز در گوشی خلاصه شده است و به راحتی با جستجو در مورد هرچیزی، مثال نقض برای حرف‌ها پیدا می‌کند.

یک نکته جالب برای نسل قبلی زد، تاثیرپذیری آن‌ها است. یعنی کسانی که در ۳۰ سالگی هستند نوع نگاه و تفکر آن‌ها نسبت به مسائل و مقایسه خود با دیگر جوامع، به نسل زد شبیه می‌شود. شاید در بسیاری از موارد به باورهای خود پایبند باشند، اما در چنین موضوعاتی، عمدتا تغییر کرده‌اند.

رومیناها در خانه پدری

خرداد ماه امسال بود که یک دختر ۱۳ ساله توسط پدر خود به قتل رسید. انگیزه قتل هم فرار ایشان توسط دوست پسر و تلاش برای زندگی بود که می‌خواستند بسازند. از محکومیت و دردناک‌بودن چنین قتلی بگذریم، ماجرایی مهم‌تر چرایی این شکاف بین پدر و فرزند است. اینکه یک پدر هیچ درکی از رفتار فرزند دهه هشتادی خود ندارد و وقتی او را خارج از مرزهای ذهنی مشخص شده خودش می‌بیند، اقدام به قتل می‌کند. با تفکری پیش می‌رود که برای هم‌نسلان پدر در دوره نوجوانی، کاملا ستایش برانگیز بود اما در این دوره کاملا محکوم و غیرقابل پذیرش.

دخترها و پسرهای نوجوان زیادی هستند که رابطه مورد نظر را خود مشخص می‌کنند. هرچقدر شکاف بین والدین و فرزندان بیشتر می‌شود، این نوجوانان از گوشی و اینترنت برای پر کردن تنهایی و خلوت خود استفاده می‌کنند. در اینجا منظور من محدود کردن فرزند به استفاده از گوشی نیست، بلکه به اهمیت صمیمیت و اعتماد بین فرزند و والدین اشاره می‌کنم.

رومینا و دیگر فرزندان این نسل که با محدودیت شدید خانواده‌ها در هر موضوعی رو به رو می‌شوند، مهمترین قربانیان این نسل هستند. هویت مستقل این فرزندان نسبت به دهه ۶۰ و ۷۰ تغییر کرده است و لازم است خانواده‌ها برای این تغییرات آماده شوند. ای کاش در مدارس و رسانه‌ها، چنین موضوعاتی آموزش داده می‌شود.

رپ دهه هشتادی‌ها

یکی از اتفاقات تلخ، ویدئو طنزی بود که سروش رضایی تهیه کننده سوری‌لند برای رپ خواندن نوجوانان دهه هشتادی ساخت. در این ویدئو به تمسخر این فرزندان پرداخته شد. بدون شک از نظر کیفی محتواهای تولید شده کاملا ضعیف بودند اما علت و انگیزه برای ساخت چنین رپ‌هایی چیست؟

نگاه این فرزندان محدود به یک کشور نمی‌شود. یکی از معروف‌ترین خوانندگان این نسل، بیلی ایلیش می‌باشد که از ۱۵ سالگی فعالیت هنری خود را شروع کرده است. او در سن ۱۸ سالگی سبک پوشش خود را دارد و طرفداران وی نوجوانان بسیار زیادی از سراسر دنیا را شامل می‌شود. تصور کنید ۱۵ سال دارید و خود را با چنین فردی مقایسه می‌کنید. چرا شما نباید معروف و مشهور و پولدار باشید؟

شخصا پیشنهاد می‌کنم اگر نوجوان شما در سن بلوغ تمایل به انجام کاری داشت، مهم نیست چقدر آن کار بیهوده باشد، حمایت کردن شما باعث رشد و بلوغ او می‌شود. اگر از نظر شما صدای او خوب نیست و رپ خوانی وی بی معنی است، بهتر است از او حمایت کند. در زمان مناسب این فرزند راه خود را پیدا می‌کند. یا به درستی خوانندگی را یاد می‌گیرد یا کنجکاوی وی ارضا شده و به دنبال کشف استعداد واقعی خویش می‌رود.

تظاهرات های نسل جدید

نسل زد دنیای سریع خود را دارد

همه چیز برای این نسل سریع است. به سرعت معروف شدن، به سرعت پولدار شدن،به سرعت پارتنر پیدا کردن، به سرعت سکس کردن و به سرعت دوستان را جایگزین کردن. صبر و بردباری در انجام کاری برای این نسل به خوبی تعریف نشده است. امروز یک هنرمند معروف می‌شود فردا کسی دیگر الگوی وی قرار می‌گیرد. از جانب خانواده این فرزندان به خوبی با مفهوم مسئولیت پذیری و تلاش برای به دست آوردن بیشتر، آشنا نشده‌اند. دلایل و ریشه‌های چنین چیزی در جامعه ایران بسیار زیاد است. به نظر من مهم‌ترین آن‌ها، فراهم کردن رفاه و آرامش زیاد توسط خانواده و عدم انگیزه سیاسی و اجتماعی در جامعه است.

به همین دلیل است که این نسل به دنبال راحت پولدار شدن می‌گردد. مقایسه خود با افرادی که پله‌های زیادی از او فاصله دارند، سبب افسردگی یا ایجاد انگیزه برای زندگی می‌شود!

هویت طلبی و برچسب‌سازی

نوجوانی آغاز انتخاب استقلال و هویت طلبی است. یک نوجوان خود را عضو یک گروه، دسته، سبک زندگی، گرایش دینی، گرایش جنسی و جایگاه اجتماعی می‌کند. بهترین راهکار برای والدین، آزاد گذاشتن و اطلاعات دادن به نوجوان است. اینکه یک دختر ۱۴ ساله دوست دارد رفتار مذهبی یا غیرمذهبی داشته باشد، باید محترم شمرده شود و به او حق انتخاب داده شود.

اما متاسفانه این استقلال طلبی ممکن است گاهی با خطاهای زیادی همراه شود. خطاهایی که به دلیل نو بودن هر یک از این موارد به وجود می‌آید. برای نمونه نوجوانان زیادی را می‌بینم که خود را آسکشوال یا بی‌جنس‌گرا می‌دانند. درک چنین چیزی نیازمند آزمایش، تحقیق روانشناسی و پزشکی است و صرفا انتخاب این برچسب به دلیل باحال بودن و منحصر کردن، فایده‌ای برای فرد ندارد. باز هم تکرار می‌کنم در چنین وضعیتی بهترین کار عدم قضاوت از جانب خانواده و بیان اطلاعات به فرزند است. به زودی خود نوجوان با آنچه که در وجود او درست است، آشنا می‌شود.

به عنوان یک پدر یا مادر، از فرزند نسل زد خود در هر شرایطی حمایت کنید. او آینه آرزوهای شما نیست. یک فرد مستقل است که باید به دنبال استعدادهای خویش برود.

نسل زد و BDSM

در حال حاضر گرایش سادومازوخیسم و BDSM بسیار جذاب است. بسیاری از افراد نوجوان به این سبک رابطه علاقه‌نشان می‌دهند. اما تجربه کردن در این سن برای آن‌ها می‌تواند خطرناک باشد.

نظر و تجربه شخصی که در گفتگو با نوجوانانی که چنین گرایشی را تجربه کرده‌اند می‌گوید، متاسفانه به دلیل ناآگاهی و بازی با احساسات توسط پارتنر بزرگتر، این افراد در این سن دچار ضربه‌های روحی می‌شوند. ممکن است استثنا وجود داشته باشد اما من در مورد کلیت ماجرا صحبت می‌کنم.

پسرها و دخترهای زیادی هستند که در این به دلیل نیاز به هم‌صحبت به دنبال ساب‌میسیو بودن می‌روند. این افراد اگر با پارتنر مناسب رو به رو نشوند، به نوعی مورد سواستفاده قرار می‌گیرند. در بعضی از کشورها فرد برای رابطه BDSM باید بالای ۲۱ سال باشد. یکی از علت‌های اصلی آن کامل‌تر شدن بلوغ جنسی و درک بهتر شرایط است. سعی کنید برای تجربه کردن عجول نباشید.

پیشنهاد اونتاشگال برای خوانندگان زیر ۲۰ سال وبلاگ

پیام‌های بسیار زیادی از نوجوانان و فرزندان نسل زد برای من ارسال می‌شود. از کسی که تمایل به پت گرگ بودن دارد تا کسی که هر روز به پاهای خانم‌های مختلف فکر می‌کند! اولین نکته‌ای که یادآور می‌شوم این است که «دنیا بسیار بزرگ است و قرار نیست شما در ۳۰ سالگی بمیرید». پس عجله نکنید. اگر با کسی دوست هستید و او تمایل به جدایی دارد، فکر نکنید آخرین پسر یا دختر روی زمین بود. همیشه می‌گویم تجربه کنید اما با یک شرط: عجول نباشید!

بزرگ‌تر ها افرادی نادان نیستند. هر فردی که از شما بزرگتر باشد روزی سن شما را تجربه کرده است اما به شیوه‌ای متفاوت. بهتر است با احترام با آن‌ها رفتار کنید و مخالفت خود را محترمانه بیان کنید. اگر در رابطه، طرف مقابل شما را اذیت کرد به خانواده خود پناه ببرید. اگر فکر می‌کنید خانواده برای شما خطرناک است، به یک دوست صمیمی یا فرد مورد اعتماد بگویید. اجازه ندهید از شما سواستفاده شود. اگر کسی به شما تعرض جنسی کرد حتما آن را بیان کنید.

به دنبال هدفی که هستید بروید. گرایش‌های جنسی خود را سرکوب نکنید و سعی کنید با آن کنار بیایید. خودارضایی هیچ ضرری برای شما ندارد فقط بهتر است کنترل شده باشد. سعی کنید با خانواده خود صمیمی‌تر شوید و خواسته‌های استقلال‌طلبانه خود را با ملایمت به آن‌ها بگویید. اگر هم فکر می‌کنید به هر یک از بخش‌های ‌BDSM گرایش دارید، به اندازه مطالعه کنید و در زمان و سن مناسب با فرد درست آن را تجربه کنید.

عزت نفس یعنی شما به آنچه که هستید افتخار کنید. سعی کنید برای خودنمایی جلوی دوستان، شخصیت و هویت خود را تغییر ندهید! اصلاح و تغییر شخصیت باید با میل و خواسته شخص شما باشد.

اونتاشگال . شهریور ۱۳۹۹

نوشته‌های روزمره،‌ خاطرات و مطالب بیشتر از اونتاشگال را در شبکه‌های اجتماعی دنبال کنید

اینستاگرام وبلاگ . تلگرام . توییتر . اینستاگرام شخصی

حمایت مالی از وبلاگ اونتاشگال


پادکست اونتاشگال را از CastBoxApple PodcastSpotifyGoogle Podcast بشنوید.

مردان زیر فشار مردانگی و سکس!

مردها زیر فشار تخت خواب
  • آیا خانم‌ها، موجودات دائم تحریک شده‌ای هستند که با هر مرد هیکلی می‌خواهند سکس کنند؟
  • آیا خانم‌ها با دیدن هر مرد قد بلندی، تمایل دارند پوزیشن سکس بگیرند و پای خود را باز کنند؟‌
  • آیا زنان هر وقت با یک مرد تنها شوند، به دنبال لخت کردن او می‌روند؟

یا بگذارید اینطور بپرسیم؟

  • آیا مردها ماشین‌های سکس آماده به خدمت برای تلمبه زدن هستند؟
  • آیا مردها هر زنی را ببینند، تمایل به همبستر شدن با او را دارند؟
  • به نظر شما اگر یک مرد با زن تنها باشد، حتما می‌خواهد لباس او را در بیاورد، حتی به زور؟

محصول سال‌ها تلاش جنبش‌های فمینیستی آموزش این نکته به مردم بود که پاسخ سوال‌های اول «خیر» است. اما جوامع همچنان تسلیم «کلیشه ذهنی» مرد موفق-قوی به سوال‌های دوم پاسخ «بلی» می‌دهد.

اما چرا چنین «کلیشه ذهنی» در مورد مردان از دیرباز در ذهن مردم شکل گرفته و نسل به نسل به رغم تمامی پیشرفت‌هایی که در تعریف مفهوم حرف خصوصی٬ اصل شخصی بودن سکس و موارد این چنینی می‌شود٬ باز تولید شده است؟ موضوع این مقاله مثال‌های تقضی نیست که ممکن است الان به خاطر شما برسد٬ بلکه دقیقا کلیشه‌های جنسی است که انتظار دارند مردها ماشین سکسی همیشه در حال آمادگی برای استارت خوردن باشند.

دی ماه سال ۱۳۹۶ بود که با مقاله فوق‌العاده خوب وبسایت ماچولند مواجه شدم. مقاله «مردها، زیر فشار رخت‌خواب»‌ که حاصل یک تحقیق روانشناسی جامع در آلمان بود و آقای امید رضایی بسیار عالی آن را ترجمه کردند، بهانه‌ای شد تا من هم این مقاله را با توجه به تجربه‌های شخصی در تکمیل آن بنویسم. اصل مقاله حاصل یک تحقیق جامع و علمی در آلمان توسط کارولین هائنتیس است.

مردها زیر فشار تخت خواب

شما که این مقاله را می‌خوانید فرقی ندارد زن باشید یا مرد، خواه ناخواه باور دارید که یک مرد در هنگام سکس باید پر قدرت باشد، ماهرانه عمل کند و به هیچ عنوان کم نیاورد و البته هر زمان که زن تمایل داشت مرد آماده برای لخت شدن و تملبه زدن باشد! در واقع این تعریفی است که امروزه در جوامع بشری از مردان داریم. این تعریف تا قبل از فعالیت جنبش‌های فمینیستی برای زنان نیز وجود داشت. در گذشته و متاسفانه هنوز در برخی جوامع بشری، زن یک وسیله و موجود برای لذت دادن است. یک ماشین جوجه کشی که وظیفه‌ای جز تولد فرزند شوهر و مرد ندارد! در این نوشته به برخی از این کلیشه‌ها، البته برای مردان، می‌پردازیم.

مردها عاشق دستمالی توسط هر زنی هستند!

شما به عنوان یک خانم از لمس شدن توسط یک غریبه بیزار هستید. حتی اگر این غریبه، همجنس شما باشد. همین حالت برای مردها هم وجود دارد. هیچ مردی از لمس شدن توسط یک خانم غریبه احساس آرامش و امنیت نمی‌کند. اما به دلیل افسانه‌ها و تخیلاتی که وجود دارد، مردها حق اعتراض ندارند! یعنی اصولا مردها باید از لمس شدن توسط هر خانمی لذت ببرند و اجازه چنین کاری را بدهند.

یک شب دیگر در یک بار دیگر اشتفان به من گفت که این اتفاق زیاد برایش می‌افتد و این واکنشی باورنکردنی و خشمگین و ترسناک به این است که او به عنوان یک مرد دگر‌جنس‌گرا، نمی‌خواهد فوری و باقاطعیت لباس زنانی را که ملاقات می‌کند، از تن‌شان بکَنَد. بعد از آن او بارها نقش بازی کرده است. حتی کلی تمرین کرده است تا بتواند طوری بازی کند که زنان زندگی‌اش پی نبرند که او یک «ورزشکار حرفه‌ای سکس» نیست. اشتفان می‌گوید:‌ «راستش در آن لحظه علاقه‌ای به خوابیدن با آن‌ها نداشتم. ولی اعتراف به این موضوع… می‌دانی… سخت است دیگر.»

بخشی از مقاله اصلی در وبسایت ماچولند

واقعیت را بخواهید خیلی از مردها نمی‌خواهند با شما سکس کنند! به خصوص در اولین دیدار. اما فکر می‌کنند اگر این کار را انجام ندهند، خانم مقابل تصور می‌کند که او ضعیف یا ناتوان است. برای همین در این دو راهی، نمایش قدرت را انتخاب می‌کنند و در ماشین یا منزل یا هرجایی دیگر، از دستمالی کردن فراتر می‌روند!

افسانه قدرت و کم نیاوردن

در بخشی از مقاله اصلی می‌خوانیم:

این، آن فهمی از مردانگی است که از قدرت و اقتدار تشکیل شده است. به عبارت دیگر: از توان جسمی و جنسی. زوفکه می‌گوید: «می‌دانید، اولین قانون مردانگی این است: تو حق نداری کم بیاوری. و نکته دردناک در سکسوالیته مردان این است که ‘گند زدن و ناکامی’ کاملا مشهود و قابل لمس است.» چنین ناکامی‌ای می‌تواند به یک بحران جدی در فهم فرد از مردانگی خودش ختم شود. این روانکاو اضافه می‌کند: «مثلا می‌توانم به یکی از مراجعه‌کنندگانم اشاره کنم، مرد ۴۵ ساله‌ای که برای مشاوره نزد من آمد، چون فقط یک بار دچار نعوظ نشده بود. فقط یک بار!»

زوفکه، روانکاو آلمانی

اصولا مرد به عنوان یک آلت آماده و سیخ آماده کردن شناخته می‌شود! خبر خوب یا بد این که این اصلا درست نیست. من در مورد مردانی که وظیفه خود را مزاحمت ایجاد کردن برای دیگران می‌دانند، صحبت نمی‌کنم! چنین خانم‌هایی هم هستند که در حالت‌های مختلف به دنبال تحریک و شیطنت با مردان آن هم از طریق نوازش متعارضانه هستند. این افراد اصلا در فهرست شخصیتی‌هایی که صحبت می‌کنم، قرار ندارند. مزاحمت در هر حالتی، محکوم است.

من دوستان خانم زیادی داشتم که وقتی با من تنها شدند، چنین ترسی به سراغ‌شان آمد. این ترس که قرار است من به آن‌ها تعرض کنم برای من هم زجر آور بود! بیشتر از اینکه بخواهم به همبستر شدن با آن خانم جذاب و زیبا فکر کنم، به آرامش روان خودم اهمیت می‌دهم. اما آن خانم اگر تمایلی به رابطه برقرار کردن داشته باشد، زمانی که این عدم تمایل به سکس را از من می‌بیند، تصور می‌کند من دچار مشکل یا ناتوانی یا موارد این چنینی هستم. در حالی که من هیچ ضعف و مشکلی در امور جنسی ندارم بلکه به آرامش بعد از سکس خودم، اهمیت می‌دهم.

دروغ های رایج در مورد سکس

آرامش و لذت بدون سکس!

اویلو (Evilo)، پسر جوان ۲۶ ساله می‌گوید: «من احساس می‌کنم با تمام مردها فرق دارم. برای من موضوع فقط سکس نیست. این هم برایم مهم است که بتوانیم هم‌دیگر را خوب بشناسیم و چیزهای مشترکمان را پیدا کنیم. وگرنه مناسبات جنسی با هیچ اشتیاقی همراه نیستند. بله، روشن است، می‌توان با کسی فقط به‌خاطر سکس به رخت‌خواب رفت. اما بعد چه؟ این چه چیزی برای من دارد؟ یک بوسه مشتاقانه می‌تواند از هر سکسی باحال‌تر باشد.»

پورن تصور ما را از سکس تغییر می‌دهد. بخشی از مقاله اصلی ماچولند

بهتر است به عنوان یک مستر و دامیننت این اعتراف را بکنم. در بسیاری از جلسات BDSM که داشته‌ام در بیش از ۱۰ سالی که این گرایش را در خود کشف کرده‌ام، بارها شلوار من درآورده نشد! در واقع جلسه BDSM بدون دخول و سکس انجام می‌شد. البته در این جلسات، اسلیو خانم به اوج لذت و ارگاسم کامل می‌رسید اما همچنان لباس‌های من به تنم بود. شاید شما هم مثل برخی از ساب‌میسیوها فکر کنید من مشکل جنسی داشتم! در واقع خیر. ارگاسم واقعی برای من روانی و ذهنی است تا جسمی و جنسی.

باید به یاد داشته باشیم هدف از رابطه و سکس، آرامش شخصی و لذت درونی است. اینکه هر یک از طرفین سکس به خوبی به دنبال ارگاسم نیازهای خود در کنار تلاش برای ارگاسم نیازهای دیگری با شناخت از گرایش‌ها و سلیقه‌ها، پیش برود، نتیجه‌ای جز یک رابطه جنسی فوق‌العاده عالی و به یادماندنی ندارد.

در ۶ ماه اخیر بیش از ۳۰ مورد پیام از طرف خانم‌هایی داشتم که تصور می‌کردند پارتنرشان به دنبال سکس با دیگری است! یا افرادی که فکر می‌کردند دلیل عدم تمایل به سکس شوهر با آن‌ها، علاقه به زن دیگری است. خیلی وقت‌ها مردها هم نیاز به استراحت و بی توجهی به سکس دارند.

این نوشته به مردانی اشاره داشت که به هر علتی یک روز یا یک هفته تمایلی به سکس ندارند اما اگر نه بگویند، به ضعف جنسی متهم می‌شوند. یکی از عوامل اصلی عدم تمایل جنسی، بحران‌های اجتماعی هستند. در روزگار کرونا و شرایط بد اقتصادی، عموم جامعه چه مردان و چه زنان، تمایل زیادی به سکس ندارند، چرا که بقا خویش را در خطر می‌بینند.

اونتاشگال . تیر ۱۳۹۹

نوشته‌های روزمره،‌ خاطرات و مطالب بیشتر از اونتاشگال را در شبکه‌های اجتماعی دنبال کنید

اینستاگرام وبلاگ . تلگرام . توییتر . اینستاگرام شخصی

حمایت مالی از وبلاگ اونتاشگال


پادکست اونتاشگال را از CastBoxApple PodcastSpotifyGoogle Podcast بشنوید.