سه خاطره با عنوان قلاده که پیشتر در اینستاگرام شخصی نوشته بودم، در اینجا عمومی منتشر میشود.
قلاده، چوکر
میدونی چرا قلاده میبندم گردنت؟
فکر کردی بد تو میخوام؟
فکر میکنی میخوام بهت آسیب بزنم؟
یا حتی فکر میکنی دنبال سو استفاده از تو هستم؟
نه دختر خوب.
این قلاده وقتی بسته میشه مثل مرهمی رو دردهای تو عمل میکنه. این قلاده بهتر از هر چیزی میتونه تو رو از این عالم خارج کنه و مست دنیایی کنه که حتی دردهاشم آرامش بخشه.
این قلاده شخصیت تو رو پایین نمیاره، بلکه بهت ثابت میکنه گاهی اوقات سپردن خودت به کسی که به اندازه چشمات بهش اعتماد داری، میتونه چقدر روح نواز باشه.
این قلاده، کلید تو برای ورود به بهشت منه…
هتل و قلاده
اتاق هتل رزرو شده بود. خودش تنهایی رفت چکاین کرد و قرار شد ۵ عصر من برم تو اتاق؛ نزدیکی تاریکی هوا. کت و شلوار مشکی با راهراه خیلی ریز مو پوشیده بودم و بارونی روش بود. کروات نیمه باریک مشکی با بافت ریز سرخ، کیف مشکی و کفش چرمم هم همراهم بود که داخلش هدیه خاص شو حمل میکردم.
قرار بود خلاقیت شو بهم نشون بده. بهش فرصت دادم خودش فضا رو آماده کنه.
ساعت ۴:۵٩ دقیقه بود که کارت اتاق رو وارد کردم و صدای باز شدن در اومد. چند ثانیه صبر کردم و در رو آروم باز کردم. نور اصلی اتاق خاموش بود و نور ضعیف چراغ خواب میاومد و بعد دیدم شمع هم روشن کرده. اومدم تو دیدم مثل یه هاپو جلوی در خوابیده. روی زمین با یک ست خوشگل، جوراب بلند، کفش پاشنه بلند چرمی، و یک آرایش خاص، مشغول تماشاش شدم. نشستم رو موهاشو ناز کردم. بیدار شد و تند تند گفت ددی ددی و دستمو بغل کرد.
وقتی تو این حالت دیدمش برنامهمو تغییر دادم. وقتی دیدم انقدر با سلیقه آماده شده برای خدمت به مستر، ترجیح دادم همینجا عیش شو کامل کنم. معمولا یک پت باید خودشو به من ثابت کنه تا به اوج آرامش برسه. اما همینجا و همین لحظه، جلوی در، کاری کردم که حسابی خالی بشه.
از توی کیفم هدیه شو در آوردم. مثل یک سگ چهار دست و پا با ذوق نشست و نگاه میکرد. برای تشکر و لوس کردن، خودش اومد سرشو به کفشم مالید و پامو بغل کرد.
در جعبه مشکی با روبان قرمز کادوشو باز کردم و قلاده چرمی مشکی با پرچهای نوک گرد نقرهای شو در آوردم و همونجا بستم گردنش
توی گوشش بهش گفتم: حالا خوشگل شدی هاپو!
و زنجیر قلاده در دستم بلند شدم و رفتیم سمت تخت داخل اتاق…
قلاده و تمنا
یاد یکی از اسلیوهام افتادم که با هم دوست بودیم. بعد یه مدت صمیمیتر شدیم و ازم در مورد گرایشهام پرسید چون تو مکالمات مسایل جنسی رو نمیگفتم فکر میکرد گی هستم وقتی صحبت کردیم و بهش گفتم دامیننت هستم باورش نمیشد. همه چیز رو عجیب و ناباورانه جلوه میداد تا اینکه تو قرار بعدیش اعتراف کرد که سابمیسیو هست و فقط جوری رفتار کرده که من فکر کنم متنفره! اما نتونسته بود با گول زدن خودش کنار بیاد و پیش من همه علایق و گرایشهاشو گفت.
تصمیم گرفتیم امتحانش کنم چون تا حالا هیچ تجربه مشخص BDSM نداشت. یعنی صرفا سکس خشن داشت. مثلا برای یک روز میگفتم بدون لباس زیر باشه یا وقتی می اومد پیشم خودم قلاده شو میبستم و اون مدت فقط با قلاده بود. یا بهش میگفتم بات پلاگ تو بگذار و برو سر کار.
نتیجه این بود که حال روحیش بهتر شد یعنی هم کاملا لذت میبرد هم امیال درونیش ارگاسم میشد. تصمیم به یک جلسه بدون سکس گرفتیم. باید مثل یک سگ داخل خونه منتظر میموند تا من بیام. فیت فتیش بود و بعد رسیدن من حسابی با پاهام عشق کرد. بعد کم کم شدت تحقیر رو بیشتر و بیشتر میکردم.
یادمه صرفا با تحقیر شدن ضربان قلبش شدیدا رفته بود بالا و به شدت خمار شده بود. بهش کمی استراحت دادم و در حالی که سرش روی رونم بود نازش کردم. بعد گفتم برام برقصه. استریپ کنه واسم و اسلات درون شو نمایان کنه. وسط رقص هم اسپنک میشد و گاهی سیلی میخورد. همه اینها خیلی ملایم بود. و شدیداً جسم و روح شو آروم میکرد. بعد اسپنکش کردم و وسط اسپنک ارگاسم. و در نهایت افترکر.
این اولین تجربهاش بود.
اولین باری که همه ترسهاش ریخت.
فهمید قرار نیست همیشه همه چیز پورن و همه تنبیهها روش اجرا بشه.
این ماجرا رو تعریف کردم تا بهتون یادآوری کنم همیشه قرار نیست عجیبترین کارها رو بکنید. قدرت و نمایش درست اون، میتونه پارتنر سابمیسیو رو به اوج ارگاسم برسونه. باید توانایی خودتون رو کنترل کردن رو نشون بدید. رمز موفقیت، آرامش خود و امنیت روانی اسلیو هست.
عکس از آییک.بو
نوشتههای روزمره، خاطرات و مطالب بیشتر از اونتاشگال را در شبکههای اجتماعی دنبال کنید
سوال در مورد دنیای سادومازوخیست یا BDSM همچنان وجود دارد و بسیاری به دنبال شناخت بیشتری از آن هستند. اما برای افرادی که به تازگی میخواهند با آن آشنا شوند، مکس توبین به سراغ میسترس کارینا در لیورپول رفت تا با دنیای روابط ارباب و برده بیشتر آشنا شوید.
در این ویدئو مکس برای اولین بار خود را در اختیار دامیننتریکس یعنی ارباب با جنسیت خانم، قرار میدهد و در ادامه از دلایل لذت بردن از درد در انسانها در طول قرنها میگوید.
این ویدئو توسط باتلر ترجمه و از وبلاگ اونتاشگال منتشر میشود. اگر مشکلی در پخش دارید، در reels اینستاگرام و یا کانال تلگرام تماشا کنید.
چگونه در دنیای BDSM و سکس از کنترل گردن و خفگی لذت ببرید و همچنان ایمنی را حفظ نمایید؟ در این مقاله به نکات ایمنی بسیار مهم و همچنین پژوهشها در خصوص این علاقه میپردازیم.
مصاحبه با میسترس کاترینا و انجام یک تجربه اسلیوی برای مردی که هیچوقت اسلیو نبوده است. ویدئو مصاحبه مکس توبین و آشنایی بیشتر با دنیای روابط سادومازوخیستی
افراد ماهر در BDSM به نوعی آرامش روانی در انجام فعالیتهای خود اشاره میکنند. این بار محققین به دنبال اثبات این موضوع رفتهاند و کشف کردهاند که تا چه اندازه مدیتیشن و سادومازوخیسم به یکدیگر نزدیک هستند.
شنیدن «اسپنک درمانی» برای افراد وانیلا که از خارج گود به این موضوع نگاه میکنند ممکن است عجیب، خشن و غیرقابل درک باشد، اما این کار به آرامش من کمک میکند و من تنها کسی نیستم که این را میگوید.
بسیاری از افراد پس از انجام بی دی اس ام، به یک آرامش خاص میرسند. دلیل این آرامش و سلامت روان پس از درد و لذتی عجیب چیست؟ چرا برخی از کسانی که در جامعه قدرتمند هستند، در خلوت به دنبال درد میروند؟
برای کسانی که هیچ آگاهی ندارند رابطه ارباب و برده، نوعی تجاوز است! اما در واقع BDSM رابطه اعتماد و گفتگو است. در این مقاله به پاسخ سوالهای خود در مورد این گرایش میرسید.
سلطهگری زنانه در ظاهر شاید شبیه به یک فانتزی باشد ولی تا آنجایی که دنیای اینترنت به ما نشان میدهد، این یک واقعیت است.
سلطهگری زنانه یا به اختصار انگلیسی همان فمدام (Femdom)، یک فانتزی جنسی به شدت محبوب است که نمونههای آن را میتوان در مانگاهای هنتای (مانگا: کمیکهای ژاپنی، هنتای: محتوای تولیدی ژاپنی با تم اروتیک)، کلیپهای سایتهای پورنوگرافیک، صفحههای شخصی اونلی فنز (onlyfans، پلتفرمی برای به اشتراک گذاشتن محتوای جنسی با دریافت هزینه اشتراک) و یا حتی بازی های پورن واقعیت مجازی دید. اما فمدام بودن دقیقا به چه معناست؟ و چرا این پدیده برای افراد سلطه پذیر (submissive) تا این حد خوشایند است؟
در این یادداشت توجه ما به فمدام از بعد سشن حرفهای است که بابت زمان و تجربه دامیننت، سابمیسیو مبلغی پرداخت میکند. منظور از دامیننت حرفهای (Professional Dominant) یعنی فردی که از این مسیر کسب درآمد میکند و در شغل خود ماهر است.
مقالهای که مطالعه میکنید در دستهبندی آموزش مهارت در رابطه ارباب و برده قرار دارد و ژانویه ۲۰۲۰ در وبسایت DailyDot انتشار یافته است. ترجمه توسط بنجی و ویراستاری از دامون و اسنوپی صورت گرفته است و در وبلاگ اونتاشگال منتشر میگردد.
برای ارائه تعریف درستی از فمدام هیچ منبعی بهتر از رفتن سراغ خود دامیننت های فعال در این حوزه نیست. دامیننتِ ساکن نیویورک امپرس وو(Empress Wu)، فمدام را به عنوان اصطلاحی که معادل «زمانی که یک دامیننت زن در یک صحنه رابطه کینکی حضور داشته باشد یا نوعی رول پلی از رابطه سلطهگر/سلطه پذیر وجود داشته باشد» تعریف میکند. این پدیده گاهی در ترکیب با بعضی دیگر از بخشهای روابط BDSM مانند شلاق زدن روی بدن، باندیج، تحقیرخواهی یا هر سناریویی که بر اساس بازتاب دادن قدرت دامیننت زن است، میباشد.
خانم وو در ادامه میگوید: علایق جنسی کینکی مرتبط با فمدام شامل Female supremacy (به معنای جهانی ایده آل است که زنان در آن حکمرانی میکنند و مردان بندگی زنان را میکنند و شهروندان درجه چندم و رده پایین به حساب می آیند) و Goddess Worship (به معنای پرستش اجزای مختلف بدن و طبیعت و ویژگیهای زنانه دامیننت) هستند.
اصطلاح فمدام میتواند برای خطاب کردن دامیننت نیز استفاده شود. مانند یک سکس ورکر یا کارگر جنسی که خود را در وبسایتهای مختلف برای پارتنر پیدا کردن، «فمدام» خطاب میکند. فمدام همچنین بعنوان یک زیرشاخه در صنعت پورن برای عکس، فیلم و یا داستانهایی که تمرکزشان روی حضور یک دامیننت است، استفاده میشود.
گادس نیکس (goddess nyx) اصطلاح «فمدام» را به «طیف گستردهای از معانی» تشبیه میکند که شامل زنانی میشود که از سلطهگری «ظالمانه، سخت گیرانه، شهوانی و یا به نرمی» لذت میبرند تا زمانی که کسی مطیع وی و قدرت زنانه آنها شود.
بسیاری از افرادی که اصطلاح «فمدام» را میشنوند به یک میسترس در لباس تنگ و چرمی فکر میکنند که شلاقی در دست دارد و مردانی در حال خزیدن را با قلاد به اطراف میکشد. و صد البته کاملا سرگرم کننده و جذاب است، منظور من را اشتباه برداشت نکنید، اما فمدام میتواند صرفا الهه یا ملکهای در لباس سلطنتی خود باشد که توسط خدمتکاران جان به کف احاطه شده باشد که برای او غذا می آورند و پاهایش را ماساژ میدهند.
گادس نیکس اینگونه ادامه میدهد که: «فمدام به سادگی زنان را در جایگاه قدرت قرار میدهد و فضایی برای افراد درست میکنند تا بتوانند آنها را بپرستند و به آنها اعتبار ببخشند».
سلطه گری زنانه ریشه عمیقی در کینک اولیه آن یعنی روابط سلطه گر/سلطه پذیر دارد.
سلطه پذیری میتواند نیازهای شهوانی که شامل خدمت کردن، ارضا کردن و یا تسلیم شدن برای دیگری که صرفا برای لذت شخصی انجام میشود را برآورده کند. در همین حین، برای یک دامیننت جریان مبادله قدرت بین او و سلطه پذیرش میتوند هیجان انگیز و لذت بخش باشد.
گادس نیکس میگوید که «او همیشه به مبادله قدرت علاقهمند بوده و حتی تحریک میشده و این شغل دامیننت حرفهای بودن صرفا به او کمک کرده که اعتماد به نفس و احساس قدرت بیشتری داشته باشد».
او ادامه میدهد که «من همیشه صدای رسا و بلندی داشتم و محیط اطرافم را کنترل میکردم و متوجه شدم که در مواقعی که رهبری را به عهده میگرفتم نتایج چشمگیری به دست میآوردم. و این برای من خیلی طبیعی بود که این احساس قدرت را به زندگی جنسی و روابطم بیاورم» او در ادامه توضیح میدهد که «با وجود اینکه کاری که من میکنم به ذات جنسی نیست اما در تمام روابط شخصی من ابعاد و درجاتی از فمدام دیده میشود».
فمدام کینک محبوبی بین مردان دگرجنسگرا است. اما با این وجود این گرایش محدود به روابط دگرجنس گرایی نیست. در واقع بخش عمدهای از دامیننتهای حرفهای، سکس ورکرهای کوییر هستند که با زنان سلطه پذیر دیگر یا افرادی از جامعه منحصرا لزبین و علاقه مند به BDSM رابطه برقرار میکنند.
امپرس وو که خودش کوییر (Queer) است، روی این موضوع تاکید میکند که سکس کینکی و کوییر همزمان با هم به زنان کوییر اجازه میدهد که روی تعریف خود از نهایت لذت در سکس به لطف دوری از هنجارهای هترو نورماتیو (heteronormative: منظور هنجارهای است که اعمال سکسهای نان باینری و همجنسگرایانه را عادی در نظر میگیرد) در خصوص ارضا شدن و دخول بازنگری کنند. این قضیه دریچهای را به سوی «احتمالات بیشماری برای لذت بردن و احساس نزدیکی بیشتر» باز میکند. او ادامه میدهد که این یکی از مواردی است که مشتریان کوییری او عمدتا با مردان سیس هتی (cishet: ترکیبی از دو کلمه سیس جندر و دگرجنسگرا) که با آنها قرار میگذارد فرق دارند.
امپرس وو در ادامه میگوید که «چه اتفاقی میافتد اگر این ایده که سکس و کینک باید چگونه باشد را رها کنیم؟ چه چیزهایی ممکن میشود؟» و ادامه میدهد: «من فکر میکنم که کوییرها این کار را بیشتر از افراد دیگر انجام میدهند.»
در طول جلسه فمدام چه اتفاقی میافتد؟
از آنجایی که فمدام شامل طیف وسیعی از صحنهها، کینکها و فانتزیهای اروتیک و شهوانی میشود، هیچ دو جلسه فمدامی تماما شبیه به هم نیستند. تنها چیزی که تمام جلسات فمدام با هم در آن اشتراک دارند حضور یک زن یا کسی با ضمایر (she/her) در نقش دامیننت است.
به عنوان یک قانون کلی، یک جلسه فمدام حرفهای معمولاً شامل یک فرآیند غربالگری و مذاکره است.
در یک سناریوی ایدهآل، مشتری به دنبال فمدامی میگردد که تجربه اروتیکی که او به دنبالش است را عرضه میکند که میتواند شامل پت پلی (Pet play) و یا رول پلی در نقش پرستار و دکتر (medical role-play) باشد.
سپس مشتری ممکن است در خصوص ادامه پروسه غربالگری خود توصیههایی دریافت کند. این توصیهها میتواند شامل مشورت گرفتن از یک مدیر سیاهچال (سیاهچال اصطلاحی برای مکانیست که جلسات BDSM در آن صورت میگیرد ) یا قرار گذاشتن با یک فمدام و گپ و گفت در خصوص نحوه صورت گرفتن یک جلسه فمدام احتمالی باشد.
اگر مشتری و دامیننت مورد نظر به توافق برسند، مشتری سابمیسیو یک جلسه را رزرو میکند، قبل از شروع جلسه پیش پرداختی انجام میدهد و بعد از همه اینها صحنه مورد نظر را شروع میکنند. شاید نیاز باشد که مشتری قبل از شروع جلسه کاغذ بازیهای قانونی را انجام بدهد. در بسیاری موارد دامیننتها خدمات کامل جنسی ارائه نمیکنند تا درگیر اتهاماتی چون فحشا نشوند و به همین خاطر خود را درگیر تماس جنسی مستقیم و به طبع آن رابطه واژینال یا اورال با مشتری نمیکنند.
پروسه درخواست دادن و قبول شدن پیش یک دامیننت ممکن است خیلی سخت گیرانه به نظر برسد، ولی تمام این ها به خاطر امنیت خود دامیننت است. هم امپرس وو و هم گادس نیکس روی این قضیه که مردان میتوانند زورگو و مالکیت طلب باشند یا کار کردن با آنها سخت باشد اتفاق نظر دارند. ولی آنها همچنین می گوید که مشتریان کوییری که دارند، با درصد بیشتری از قوانین موجود تبعیت میکنند و با دامیننت خود با احترام برخورد میکنند. دامیننت ای کوییری زیادی هم از اینکه خدمتی به اعضای جامعه خود کرده باشند استقبال میکنند.
برای کسانی که به تازگی وارد این حیطه شدهاند و به دنبال یه دامیننت حرفهای هستند، ارتباط گرفتن با جوامع محلی فعال در این حوزه میتواند خیلی مفید باشد. امپرس وو همچنین حضور در مهمانیها و مراسمات و تجمعات مرتبط را پیشنهاد میکند. گادس نیکس نیز استفاده از برنامه هایی مثل توییتر و اینستاگرام را برای یافتن دامیننتهای حرفهای توصیه میکند.
این را گوشه ذهن خود داشته باشید که قبل از هرچیزی مسائل ایمنی و حفاظتی مناسب یک رابطه BDSM را انجام بدهید و آماده باشید که همانطور که پیش میروید یاد بگیرید، و اینها را با سرعتی که مناسب شماست انجام بدهید. بنا به نظر امپرس وو، رابطه طولانی مدت درستی که با فرد درست به دنبال آن هستید در این مسیر اتفاق میافتد.
اگر خودتان علاقمند به تبدیل شدن به یک دامیننت هستید، تحقیق کردن درمورد دامیننتهای فعال در اطراف خود را فراموش نکنید. با آنها برای دریافت راهنماییها و نظراتشان ارتباط برقرار کنید. به یاد داشته باشید که این مسیر یک مسیر حرفهای است و شما به دنبال دریافت مشورت حرفهای شغلی از دامیننتهای دیگر هستید و حتما هزینه لازم برای این مشاوره را پرداخت کنید.
در انتها امپرس وو معتقد است که: «اگر پولش را دارید به شما به شدت توصیه میکنم که حتما یک جلسه حضوری رزرو کنید. مشخصا خطاب به مشتریان کویر میگویم که اگر به دنبال یک دامیننت حرفهای هستید، نترسید. ما فقط میخواهیم به شما به شدت آسیب بزنیم. (اما به شکل سکسی و تحریک آمیز!)»
واژه حرفهای به در کنار یک شغل زمانی به کار میرود که شما از آن کار درآمد داشته باشید. بحث اخلاقی یا غیراخلاقی بودن دامیننت بودن به کنار، زمانی که شما مهارت، زمان و انرژی خود را صرف میکنید طبیعی است در قبال خدمتی که میکنید، مزد و پاداش دریافت نمایید. این پاداش یا میتواند احساسی باشد یا نقدی. در صورت نقدی بودن شما یک دامیننت حرفهای هستید. البته میزان حرفهای بودن شما مهارتی که دارید و رضایت مشتریان و مخاطبین بستگی دارد!
اونتاشگال . تیر ۱۴۰۲
نوشتههای روزمره، خاطرات و مطالب بیشتر از اونتاشگال را در شبکههای اجتماعی دنبال کنید
به مناسبت سومین سال تولد وبلاگ اونتاشگال، مقاله تخصصی معرفی BDSM و تفاوت آن با تجاوز نوشته شد. تلاش میکنیم به بسیاری از سوالات شما در مورد این نوع علاقه یا گرایش پاسخ دهیم.
رابطه ارباب و برده یا BDSM که ما تلاش میکنیم به عنوان گرایش سادومازوخیست آن را بیشتر بنامیم، امروزه بیشتر از قبل شناخته میشود. مساله اصلی کج فهمی در مورد آن و برابر دانستن این رابطه با تجاوز است. تجاوز به عنوان یک عمل خلاف اخلاق در تمامی کشورها محکوم شده است و مجازاتی برای آن در نظر گرفته شده و در هر سرزمینی دارای طیف متفاوتی از معنا است. اما چرا با وجود خشونت، تحقیر، خشم، درد، یک سکس به شیوه BDSM تجاوز تعریف نمیشود و چگونه یک سکس ارباب و بردهای میتواند تجاوز شناخته شود؟
از ریشه و دلایل و فلسفه این شعار به خوبی آشنایی دارید، اما چرا یک وبلاگ که در زمینه سادومازیست فعالیت میکند و از نگاه عمومی اساس آن تحقیر طرف مقابل و نابودی شخصیت مقابل است، باید از چنین شعاری حمایت کند و آن را سرلوحه خود قرار دهد؟
در واقع تفاوت اصلی رابطه سادومازوخیستی با تجاوز در همینجاست. شما وقتی به شعار زن، زندگی، آزادی باور داشته باشید، میدانید که به دنبال برابری حقوق بین زن و مرد هستید، برای حق زندگی بین هر دو جنسیت تلاش میکنید و آزادی را حق هر نوع جنسیتی میدانید. این پایه و اساس یک فلسفه فکری مترقی است که در عین آزادی میخواهد آدمی به کمال برسد.
نکته مهم در BDSM همین انتخاب شیوه رسیدن است. شما در نقش سابمیسیو یا دامیننت، یا به زبان سادهتر، برده و ارباب، انتخاب میکنید که تحت کنترل پارتنر باشید یا پارتنر خود را کنترل کنید. کسی که به این شعار باور ندارد، تلاشی برای حفظ کرامت فرد مقابل نمیکند و به دنبال احقاق حق آزادی برای او نیست چرا که آزادی یک حق طبیعی است و توسط کسی به شما داده نمیشود و باید وجود داشته باشد.
مانیفست و ساختار ذهنی اونتاشگال، دقیقا در شعار «زن، زندگی، آزادی» نه یک شعار کم نه یک شعار بیش، نهفته است.
آیا خشونت جنسی در قالب تجاوز، برای انسان طبیعی است؟
بسیاری از مردم معتقد اند که مردان ذاتا شکارچیان جنسی هستند، اما اینطور نیست و تجاوز جنسی تنها بازتابی از آنچه تکامل مردان را به انجام آن سوق داده است، نیست. هیچوقت معلوم نشده است که خشونت جنسی ریشه ژنتیکی دارد و تحقیقات صورت گرفته در مورد اینکه آیا مردان پرخاشگر جنسی در ایجاد و تولید فرزند بهتر عمل میکنند، بی نتیجه ماند.
در عوض، محققان اکنون تمایل به خشونت جنسی را ترکیبی پیچیده از عوامل بیولوژیکی (برای مثال مردان عموما قویتر هستند)، امنیت اجتماعی متجاوز، باورهای اجتماعی و فرهنگی میدانند.
آزار جنسی چقدر رایج است؟
خشونت جنسی بسیار رایج است: طبق گفته مؤسسه ملی بهداشت، یک سوم زنان آمریکایی و یک چهارم مردان، در طول زندگی خود خشونت جنسی را تجربه می کنند و حدود 6٪ از زنان در هر سال مورد تجاوز قرار می گیرند.
اگرچه محققان معتقد اند که بسیاری از افراد هیچگاه مورد آزار قرار گرفتن خود را گزارش نکرده اند، مخصوصا در حدود ۶۰٪موارد تجاوز جنسی، تا حدی به این دلیل که حداقل نیمی از تجاوزها توسط پارتنرها انجام میشود.
در ۸۰٪ از حوادث آزار جنسی، بازمانده، متجاوزگر خود را می شناسد. در بیشتر موارد، تفاوتی در پویایی قدرت بین مجرم و قربانی وجود دارد، چه در یک خانواده، یک محل کار یا یک جامعه.
تحقیقات در مورد طرز تفکر تجاوزگران و سایر مجرمان جنسی مرد نشان می دهد که آنها به «شرح بیان جنسی» خاصی پایبند هستند که برای مثال به آنها می گوید: (وقتی یک زن نه می گوید، واقعاً منظورش بله است!).
یک سوم از این مردان قربانیان خود را سرزنش میکنند، مثلا به خاطر نوشیدن بیش از حد مشروبات الکلی یا نه نگفتن کافی، رفتار بد زنان با مردان و اینکه آنها (تجاوزگران) به دلیل انگیزههای بیولوژیکی خود مسئول اعمال خود نیستند. یعنی عمل تجاوز را غیرارادی معرفی میکنند!
اثرات روانی سو استفاده جنسی چیست؟
غلبه بر تجاوز جنسی و اثرات روانی آن یک چالش عمیق است. قربانیان ممکن است افسردگی، اضطراب و استرس پس از سانحه را تجربه کنند که باعث می شود آن ضربه را دوباره زنده کنند و دوباره احساسات منفی را تجربه کنند.
مطالعات نشان دادهاند که به طور متوسط، قربانیان سو استفاده جنسی حداقل هفت علامت شناخته شده PTSD را داشتهاند و یک سوم زنان قربانی تجاوز گزارش دادهاند که به خودکشی فکر کردهاند. این اثرات می تواند تحصیلات یا شغل قربانیان و همچنین روابط آنها با خانواده و دوستان را از مسیر خود خارج کند.
نشانههای مورد سو استفاده جنسی قرار گرفتن کودکان چیست؟
سو استفاده جنسی از کودکان یک رویداد گسترده است، اما در عین حال به طور وسیعی توسط قربانیان گزارش نشده است.
نوجوانانی که آزار جنسی را تجربه کردهاند، بیشتر احساس خستگی و استرس در مورد تکالیف مدرسه دارند، بیشتر سیگار میکشند، مشکلات خواب بیشتری دارند، تصورشان از خود مخدوش است و دیگر دانشآموزان آنها را نمیپذیرند. آنها همچنین بیش از دیگران احتمال دارد خودزنی یا اقدام به خودکشی کنند.
آیا صرفا مردان تجاوز میکنند؟
خیر، تجاوز جنسی یا سو استفاده جنسی توسط زنان از مردان هم وجود دارد. تقریبا یک چهارم مردان خشونت جنسی را تجربه میکنند که نیمی از آن توسط زنان صورت میگیرد. در جوامع بشری پذیرفتن اینکه یک مرد تمایلی به رابطه یا سکس نداشته باشد چندان تعریف شده نیست. به همین دلیل به احساسات آنها و یا نه گفتنشان بسیار توجه نمیشود. در مقاله «مردان زیر فشار رخت خواب» به این موضوع بیشتر پرداخته شده است.
در مقالات بسیار زیادی به این موضوع پرداخته شد. واقعیت این است که هیچ دلیل مشخصی برای پاسخ به این سوال وجود ندارد.
پس از این که دانشمندان شروع به پژوهش در این زمینه کردند، اولین سورپرایز برایشان این بود که BDSM میتواند غیرجنسی باشد. این بدین معنی نیست که این نوع از رابطه عموما شامل سکس نمیشود، اما تمایل به بازی درد – و در واقع سلطه گری و سلطه پذیری – لزوما برای تحریک جنسی نیست. بر اساس مطالعهای که در سال ۲۰۱۴ انجام شده، طرفداران BDSM اغلب به همان دلیلی به این «سبک زندگی» علاقه دارند که سایر مردم فلفل تند میخورند، سوار ترن هوایی میشوند و یا کوهنوردی میکنند.
به گفته دکتر روی بامیستر، از دانشگاه کیس وسترن، سوال «چرا برخی مازوخیسم را بر کوه نوردی ترجیح میدهند» قابل مقایسه است با این سوال که «چرا برخی مردم چتربازی را بر کوه نوردی ترجیح میدهند». تصادفات عادت، فرصت و ارتباطات ممکن است نقش غیر مهم کلیدی بازی کند.
اخیرا مطالعه دیگری در زمینه BDSM به مقایسه فیزیولوژی و روان علاقهمندان به این سبک و کسانی که فعالیاتهای دردناک اما غیرجنسی نظیر راه رفتن روی آتش، یا پیرسینگهای شدید بدنی انجام میدهند پرداخته و به تشابهات واضحی نیز دست یافته است: «طبق یافتههای ما صحنههای BDSM و فعالیتهای شدید هردو مسیرهای متفاوتی هستند برای دستیابی به حالی یکسان. در واقع راههای گوناگون به مقصدی یکسان.»
برای این مطالعه، پژوهشگران نمونههای شرکتکننده در فعالیتهای افراطی و BDSM را مورد آزمایش قرار دادند، آنها نمونههایی از کورتیزول (هورمون استرس) را از بزاق آنها برداشتند. نتیجه نشان داد که هم دامیننتها و هم سابمیسیوها سطوح قابل توجهی از آگاهی را تجربه میکنند. اغلب افزایش زیادی در هورمون کورتیزول را تجربه میکنند در حالی که همگی سطوح پایینتری از استرس را گزارش میکنند، (که در این صورت باید استرس بیشتری داشته باشند، نه کمتر). و در تستهای تشخیصی پس از آن، باتمها خیلی ضعیف ظاهر شدند، که نشان میدهد آنها کاملا وضعیت ذهنیشان را در طی تشریفات شدید تغییر داده و تحت تاثیر قرار میگیرند.
همزمان با مطرح شدن سوالات در زمینه ریشهها و علل علایق به سادومازوخیسم، پژوهشهای علمی در زمینه BDSM انجام شدهاند. از سال ۲۰۱۳ یعنی همزمان با انتشار کتاب بزرگ و مهم DSM نسخه پنج، که مهمترین مرجع برای روانشناسان در سراسر دنیا میباشد، گرایش ارباب و برده از دسته بیماران روانی خارج شد.
روانکاوان معاصر نظیر زیگموند فروید BDSM را چیزی بیشتر از یک اختلال روانی نمیدانند. اما تحقیقات جدید بارها و بارها نشان میدهند افراد فعال در این زمینه از نظر سلامت روانی کاملا مشابه افراد دیگرند. حتی برعکس، مطالعهای نشان داده است که این افراد به نسبت سایرین سطوح پایینتری از اختلالاتی نظیر افسردگی، اضطراب، PTSD، سادیسم و مازوخیسم بیمارگونه، پارانویا و اختلالات مرزی دارند، بر اساس مطالعهای دیگر آنها حساسیت کمتری نسبت به رد شدن داشته و کمتر عصبی بودند، همچنین برای تجربیات جدید پذیراتر و با وجدانتر بودند و در مجموع رتبه well-being بالاتری نسبت افراد وانیلا یعنی بدون گرایشات کینکی گرفتند.
برای برخی بی دی اس ام مانند یک مدیتیشن است و همانگونه که مدیتیشن و مراقبه به شما برای فرار از استرس روزانه کمک میکند، درد در BDSM نیز برای دستیابی به آگاهی در لحظه حال و فراموشی فشار و دردهای ذهنی کمک میکند. یک تجربه کاملا مشابه به دو شیوه متفاوت.
برای اطلاعات بیشتر در این زمینه پیشنهاد میکنم و همچنین مطالعه منابع فکتهای ذکر شده، حتما مجموعه مقالات پژوهش را مطالعه نمایید.
اصولا این سوال اشتباه است! چرا انتظار داریم در مورد هر چیزی در دنیا، ادیان پاسخی برای ما داشته باشند. ضمن احترام به عزیزانی که اعتقادات مذهبی برای آنها مهم است، تمام ادیان کارهایی نظیر «تجاوز، تعرض، ظلم و آزار رساندن» را ممنوع کردهاند که دقیقا همان نکات اساسی و پایهای در تعاریف سادومازوخیست است.
اگر فکر میکنید گرایش شما به ارباب یا برده بودن در سکس گناه است، بهتر است بیشتر به شناخت سکس و انواع روابط سادومازوخیستی بپردازید. و اگر کسی فکر میکند باور دینی او، راه تجاوز به کسی را باز گذاشته است، به نظر من باید در مورد این باورها بیشتر تعقل و جستجو کند!
حد توقف در BDSM کجاست؟
طیف علایق و گرایشهای سادومازوخیستی بسیار بسیار گسترده است. دانستن در مورد همه آنها خوب است اما لزومی به اجرای همه چیز نیست. در فایل پیوست قرارداد BDSM (از اینجا دانلود کنید) در مورد انواع علایق گفته شده است و همچنین به خطرناک بودن برخی از آنها اشاره شده است، به همین دلیل بهتر است به دنبال اجرای همه نروید و به عنوان یک سابمیسیو یا دامیننت حتما میزان علایق خود را مشخص کنید. برای نمونه من هر نوع عمل مربوط به خون، کثیف کاری و موارد مشابه را انجام نمیدهم.
با تجربه کردن! کشف سکس و علایق جنسی با تجربه کردن به دست میآید. اما چطور علاقه و گرایش خود در BDSM را کشف کنیم؟ باز هم با تجربه کردن. از اینکه در نقش یک دامیننت یا سابمیسیو در تخت خواب ظاهر شوید، نترسید. در مقاله «آیا ارباب بودن نسبت به بردگی برتری دارد» به این مساله اشاره کردهایم که هیچ یک از این دو جایگاه خجالت آور نیستند و نیازی به توضیح به کسی برای گرایش خود ندارید.
برای اولین بار این را در اینجا میگویم: من هم خیلی سال پیش، برای شناخت بهتر سابمیسیوها، سویچ بودن را تجربه کردهام. برای یک بازه کوتاه با یک دوست میسترس رابطه داشتم و این رابطه و تجربیات کمک بسیار زیادی به شناخت علایق ذهنی و جسمی سابمیسیوها در من کرد. برای همین به خوبی امیال یک سابمیسیو و اسلیو را درک میکنم.
برای سکس عجله نکنید و به فکر آینده باشید. اگر افراد ذهنیت بدی از شما در خاطر بسپارند، با دیگران آن را به اشتراک میگذارند و این سبب تنهاتر شدن شما میشود! بهتر است افسار شهوت در اختیار شما باشد نه اینکه شما بنده و مطیع شهوت!
خارج از جنسیت به این موارد توجه کنید و همه این موارد در یک طیف هستند و هیچ چیز صفر و یکی در توضیحات وجود ندارد. در صفحه واژهنامه بی دی اس ام، در مورد هر کلمه بیشتر توضیح داده میشود.
تاپ – Top: بیشتر به کسی اشاره دارد که فاعل باشد. یعنی کسی که عمل را اجرایی میکند. مهم نیست در رابطه BDSM باشید یا همجنسگرایانه یا سکس وانیلا. این کار بیشتر یک عمل فیزیکی و پوزیشنی است.
باتم – Bottom: به کسی اشاره دارد که نقش مفعول را اجرا میکند. کسی که دیگری با بدن او کاری انجام میدهد. چه در حد نشستن روی صورت باشد، چه سکس واژینال چه هر چیزی. این کار بیشتر یک عمل فیزیکی و پوزیشنی است.
دامیننت – Dominant: کسی است که کنترل رابطه را به عهده دارد. مسئولیت میپذیرد و فرایند را هدایت میکند. این یک حالت ذهنی و روانی است و صرفا به BDSM محدود نمیشود و یک نفر در محل کار میتوانند دامیننت هم باشد.
ساب میسیو – Submissive: کسی که دوست دارد در رابطه مطیع باشد. این فرد تمایل زیادی به مسئولیت پذیرفتن ندارد ترجیح میدهد در طول رابطه یا در یک موقعیت خاص، مسئولیت به عهده پارتنر باشد. این میل یک حالت ذهنی و روانی است.
سادیست – Sadist: کسی که از اعمال خشونت لذت میبرد. برای سادیست دیدن درد کشیدن طرف مقابل لذت بخش است و به شیوههای فیزیکی و روانی به دنبال اعمال این خشونت است که گاهی میتواند با کنترل یک جانبه همراه باشد.
مازوخیست Masochist: کسی که از درد کشیدن و مورد خشونت قرار گرفتن لذت میبرد. برای یک فرد مازوخیست، درد، بدون در نظر گرفتن امیال او، به نوعی مجبور شدن، نقطه آرامش است.
مستر – Master: یک فرد دامیننت و کنترلگر با جنسیت مرد، مستر نامیده میشود.
میسترس – Mistress: یک فرد دامیننت و کنترلگر با جنسیت زن، میسترس نامیده میشود.
اسلیو – Slave: یک فرد سابمیسیو و مطیع، بدون اهمیت به جنسیت وی، اسلیو یا برده نامیده میشود.
به تستهای روانشناسی عمومی زرد اهمیت ندهید و برای شناسایی گرایش جنسی خود صبر کنید!
در مقالات متعدد به این موضوع اشاره کردهام و بیشتر صحبتم با نسل نوجوان است. تکمیل علایق جنسی شما ممکن است تا ۲۵ سالگی طول بکشد. بنابراین اگر در ۱۷ سالگی یک گرایش یا علاقه دارید، زندگی خود را منوط به آن نکنید و فرصت تغییر را به خود بدهید. سعی کنید روی خود برچسب نگذارید و صبر کنید. در مقاله شناسایی نسل زد به صورت کامل به این موضوع اشاره کردهام.
نکته خیلی مهم این که هیچگاه تصور نکنید علایق و گرایشهای شما باید ابدی باشند! ممکن است امروز به دامیننت بودن علاقه داشته باشید و چند سال بعد عاشق بردگی برای کسی شوید. این تغییر و سویچ هیچ ایرادی ندارند و لزومی ندارد بابت آن پاسخگو باشید.
اما تستهای روانشناسی به خصوص تست زرد MBTI را جدی نگیرید. این تستها صرفا برای سرگرمی هستند. خانم کاترین کوک بریگز و ایزابل بریگز مایرز نظریات یونگ را مطالعه میکردند که منجر شد تا درک خود، که از افکار یونگ هم کمی فاصله داشت، را در قالب یک آزمون شخصیت شناسی به نام MBTI مطرح کنند و متاسفانه عمر آن و سودآوریاش به حدی بود که نزدیک به یک عده برای بسیاری درآمد داشته است و برای عدهای از وحی بالاتر رفته است!
هر موضوع آکادمیک و علمی انسان شناسی، روزی تولد، سپس اوج و در نهایت فرود دارد. بهترین نظریههای علوم اجتماعی و انسانی در نظریاتی دیگر ترکیب میشوند و همین مسیر تا ابد ادامه دارد.
این ویدیو مجموعه تد به خوبی و بی طرفانه به بررسی آزمون MBTI پرداخته است. استفاده از این آزمون برای سرگرمی مناسب است اما هیچگاه نباید یک ملاک برای انتخاب رشته دانشگاهی شما، انتخاب شغل، استخدام کارمند و موارد اینچنینی باشد.
برای شناخت شخصیت به روانشناس ماهر و متخصص که به MBTI و دیگر آزمونهای زرد باور ندارد، مراجعه کنید.
ویدئو علت نامعتبر بودن آزمون MBTI را در کانال تلگرام اونتاشگال ببینید: https://t.me/untashgaal
آیا فعالیت وبلاگ پس از چند ماه وقفه، عادی سازی است؟
ماه گذشته یک نظرسنجی در توییتر و اینستاگرام انجام دادم و از مخاطبین چنین سوالی پرسیده شد. در توییتر ۷۳ درصد و در اینستاگرام هم تقریبا ۷۵ درصد موافق فعالیت مجدد وبلاگ بودند و آن را در مسیر عادیسازی نمیدیدند. همانطور که میدانید این وبلاگ درآمدی ندارد و از کاربران خود حق اشتراک دریافت نمیکند.
من فعالیت خاصی در مورد انتشارات خبرهای روز نمیکنم چرا که کاربران از منابع معتبرتر و دقیقتر بهتر خبرها را دریافت میکنند. همچنین تخصصی در زمینه راستی آزمایی خبری ندارم، بنابراین در شبکههای اجتماعی فعالیتها صرفا حول محور سادومازوخیست و روابط نامتعارف جنسی است.
نحوه حمایت و همکاری با وبلاگ اونتاشگال
این وبلاگ هیچگاه فعالیتی در زمینه پارتنریابی نمیکند. درخواستهای پارتنریابی بدون هیچ توضیحی حذف میگردند.
برای حمایت از وبلاگ میتوانید با هدیه دادن بستههای مخصوص وبسایت وردپرس، به ما کمک کنید. جهت هدیه وارد صفحه http://out.untashgaal.com/gift شوید. هیچگاه من نام شما را متوجه نخواهم شد.
جهت همکاری به عنوان نویسنده مهمان در این صفحه و همچنین مترجم، گوینده یا تصویرساز در این صفحه پیام دهید.
ما رسالت خود را آگاهی رسانی در مورد BDSM و روابط نامتعارف جنسی میدانیم. امیدواریم در این سه سال که نزدیک به ۲ میلیون بار مطالب ما در پلتفرمهای مختلف مطالعه شده است. امیدواریم این گام کوچک تلاشی برای جامعه فارسی زبان در سراسر دنیا، هر چه زودتر به نتیجه برسد. برای اطلاعات بیشتر: مطالب نوشته شده در وبلاگ اونتاشگال به اندازه یک کتاب ۲۳۰۰ صفحهای است!
اونتاشگال . بهمن ۱۴۰۱ . همزمان با سومین سال تولد وبلاگ . تصویرسازی از هنرمند ایرانی، Adult Play – حتما محصولات این مجموعه را بخرید
نوشتههای روزمره، خاطرات و مطالب بیشتر از اونتاشگال را در شبکههای اجتماعی دنبال کنید
نمیتوانم بگویم که زندگی جنسی من به پای «Fifty Shades Of Grey» میرسد، و شریک جنسیام را تا آستانه مرگ خفه میکنم یا موم داغ را روی بدنش میریزم. اما با اسپنک زدن ، ویبراتورها، حلقههای آلت تناسلی و بات پلاگ ها کاملاً آشنا هستم. در واقع من کمی تسلط و دامیننسی را دوست دارم. در اتاق خواب، من یک زن دامیننت یا میسترس که در واقع (Dominantrix) نامیده میشود، هستم.
مقالهای که مطالعه میکنید در دستهبندی آموزش مهارت در رابطه ارباب و برده قرار دارد. میسترس و سکس تراپیست جیجیانجل در وبسایت EliteDaily آن را منتشر کرده است. ترجمه از میترا و در وبلاگ اونتاشگال منتشر میگردد.
سلطه درونی خود را رها کنید: 7 گام برای به دست گرفتن کنترل در اتاق خواب
میسترس جیجی انجل: در هر رابطهای، یک شریک وجود دارد که معمولاً اوضاع را مدیریت میکند و در واقع همیشه نخستین گام را بر میدارد. متاسفانه برای اکثر زنان، آغازگر معمولاً طرف مقابل است. هر زنی خود را یک وسوسهگر جنسی جسور نمیبیند و خب دلایل زیادی برای این وجود دارد.
یکی از بزرگترین دلایل این است که جامعه به زنان میگوید که باید «نجیب و مودب» باشند. بنابر این، اگر شما مخفیانه یک الهه جنسی خشن و سلطهگر هستید، ممکن است تعجب کنید که چگونه میتوانید شخصیت «دختر خوب» را که جامعه به شما گوشزد میکند، حفظ کنید و در عین حال نیازهای جنسی خود را نیز برآورده کنید.
شما میتوانید رابطه جنسی را دوست داشته باشید و همچنان نجیب و موقر باشید. دوران صرفا «GoodGirl» بودن به پایان رسیده است و امروزه «BadGirls» در حال رشد است و لذتبخش میباشد. اجباری در سطح خشونت تعیین شده نیست اما همیشه فرو رفتن در قالب یک سلطهگر جذاب، رابطه را هیجانانگیز و مهمتر از همه، سرگرمکننده میکند.
اقدام اصلی شکست دادن اعتماد به نفس پایین در رابطه است. اگر اعتماد به نفس داشته باشید، غیرقابل توقف هستید. در واقع «تفاوتی ندارد که چه چیزی را دوست دارید. اینکه خواسته خودتان را بدانید و بتوانید آن رو بدست بیاورید همیشه جذاب و تحریک کننده است».
سلطهگری و ارباب بودن حتی میتواند به شما کمک کند تا سکس طولانی و هیجان انگیزتری داشته باشید. «بهدست آوردن آنچه میخواهید میتواند شما را به رابطه جنسی علاقهمندتر کند و تمایل شما برای شروع رابطه را بالا ببرد». پس بیشتر از این تامل نکنید، این مقاله راهنمای بسیار سودمند و گام به گام شما به عنوان یک خانم برای کنترل اتاق خواب است. دست به کار شوید.
یک: بفهمید که چرا تا این حد خجالتی هستید
برای رسیدن به موقعیت تسلط جنسی، باید احساسات مزاحم مثل ترس و شرم را که اعتماد به نفس شما برای به دست گرفتن تسلط را تحت تاثیر قرار میدهند، از خود دور کنید.
رسیدن به اعتماد به نفس به معنای درک این است که چه چیزی شما را خجالت زده میکند. برای غلبه بر احساس نا امنیهای خود باید به آن موارد توجه کنید.
متاسفانه در جامعهای زندگی میکنیم که فشار اجتماعی، آزادی جنسی زنان را محدود میکند. به ما گفته شده که هرگز نباید کنترل رابطه را به دست بگیریم. به ما گفته شده که ما همیشه باید مطیع طرف مقابل باشیم و اگر از هر یک از این قوائد که آسیبرسان هستند، دور شویم، کار اشتباهی انجام میدهیم.
تنها راه حرکت به سوی روشنایی و خروج از تاریکی این است که به این نتیجه برسید که این مسائل کاملا مضحک و بی فایده است. تنها زمانی که با تمایلات جنسی خود آشنا شوید و با آن احساس راحتی کنید میتوانید نقش دامیننت و میسترس را در رابطه به عهده بگیرید.
یادگیری در مورد بدن خودتان شروع خوبی است.
برای میسترس شدن در اولین قدم، بدن خود را بشناسید و بفهمید که دوست دارید چگونه شما را لمس کنند، حتی اگر خجالتی هستید، مهم است که بدانید چه چیزی به شما حس خوبی میدهد تا از روی لذت خود را فریب ندهید و عقب نشینی نکنید.
نکته بعدی که باید دریابید این است که وقتی در جایگاه دامیننتریکس هستید، چه چیزی را دوست دارید.
دوست دارید شریک زندگی شما چه مدل سابمیسیو و اسلیوی باشد؟ «BadBoy»ای که باید تنبیه شود؟ بنده فرمانبردار؟ یا چیزی کمی سادهتر را ترجیح میدهید و فقط میخواهید شریکتان تسلیم شما و خواستههای ساده شود؟
نیاز جنسی هر دختر مثل خودش منحصر به فرد است. چه سطحی از تسلط را برای خود دوست دارید؟ در حد شیطنت و یا بیش از حد وحشیانه و تنبیه کننده؟
یک راه خوب برای فهمیدن آنچه می خواهید مراجعه به منابع است. سعی کنید فیلمهای اروتیک را تماشا کنید و داستانهای تحریک کننده بخوانید. خجالت نکشید و چند پورن خوب و نزدیک به واقعیت ببینید اما صرفا این ملاک شما نباشد. به پاسخهای فیزیکی و ذهنی خود به این محرکهای صوتی و بصری توجه کنید. آنها واحدهای سازنده برای یادگیری آنچه به شما پاسخ میدهد، هستند.
در بین تمام بخشهای پیچیده، چند وجهی و متحرک روابط کینکی، ارتباطات مثل چسبی است که همه چیز را به هم متصل میکند. بنابر این صحبت در مورد علاقه خود به تسلط جنسی در رابطه، بهترین راه برای رسیدن به آنچه میخواهید است.
ارسال یک متن سکسی را امتحان کنید. به شریک زندگی خود بگویید که دوست دارید با او چه کنید. درگیر جزئیات نشوید و سعی کنید جسور باشید.
درک میکنم اگر نگران این باشید که اگر که دوست پسر یا دوست دختر شما به معنای واقعی کلمه به هیچ وجه حاضر نباشد افسار کنترل رابطه را به شما بدهد، چه؟
پیشنهاد میشود رابطه هاردکور را امتحان کنید.
با پیشنهاد شلاق و زنجیر به عنوان راهی برای مذاکره شروع کنید. به این ترتیب، در نهایت به چیزی با سطح پائینتر و ملایمتر خواهید رسید، مانند چشم بند، که میتوانید آن را به یک بازی «وقتی لمست میکنم حرکت نکن» تبدیل کنید. بهترین کار این است که همه چیز را تا حد امکان در دسترس و غیر تهدید کننده نگه دارید.
ممکنه است بپرسید «اما اگر اون کاملا با من مخالفت کنه چی؟». اگر اینطور است، پیشنهاد میکنم از این توصیه استفاده کنید:
اگر شریکی دارید که علاقهای به آزمایش و کسب تجربه در راههای جدید ندارد و به ایدههای جدید علاقهمند نیست، به این فکر کنید که چگونه بر زندگی جنسی و سکسی شما در آینده (یا حتی اکنون) تأثیر میگذارد. به ادامه رابطه بیشتر فکر کنید! شما یک بار زندگی میکنید.
وقتی نوبت به در دست گرفتن کنترل میرسد، ممکن است فکر کنید بهترین راه برای کنترل اضطراب این است که احتیاط را کنار بگذارید. ممکن است فکر کنید راه حل هیجانزده کردن پارتنر و رها کردن وجهه دامیننت درون خود این است که با یک شلاق چرمی و یک دستبند به او حمله کنید.
نه این راه حل نیست نیست!
همیشه بهترین کار این است که قبل از انجام هرکاری گفتگو کنید و در مورد مرزها و محدودیتها شفاف باشید تا شریک زندگی خود را بیدلیل بیتمایل به ادامه جلسه BDSM نکنید.
ممکن است فکر کنید که صحبت کردن در مورد این موارد پیش از موعد، کلافهکننده است، اما اینطور نیست. این نوع مذاکره واقعا جذاب است. «مذاکره میتواند به خودی خود یک مرحله اولیه بسیار تحریک کننده باشد».
فهمیدن محدودیتهای خود در قلمرو کینک، شما را در ذهنیتی قرار میدهد که با این پیچیدگی کنار بیایید.
پنج: پرخاشگری و پرتکاپو بودن خوب است، اما هرگز زیاده روی نکنید
ما از خطر بیش از حد انجام دادن فراری هستیم اما چطور میتوانیم از عجیب شدن اوضاع جلوگیری کنیم؟ وقتی محدوده کینک را بیش از حد جلو ببرید چه اتفاقی میافتد؟ چه اتفاقی میافتد اگر یکی از شما ناراحت شود، تعلل کند یا حتی بترسد؟
توصیه می شود که خیلی چیزهای جدید را همزمان امتحان نکنید. اگر این مورد پیش آمد، هرگز آن را نادیده نگیرید:
بهتر است شریک زندگی خود را با هوس و عطش بیشتری برای دفعه بعدی رها کنید تا اینکه او را بیش از حد تحت فشار قرار دهید. اگر پارتنر شما در جلسه BDSM میگوید توقف کنید، پس باید در آن زمان او را در آغوش بگیرید و بعداً در مورد آنچه اتفاق افتاده است صحبت کنید.
برای مبتدیان، دلیلی برای دویدن به سمت سکس شاپها و خرید بند چرمی، کراپ، دهان بند، گیره نیپل و یا قلاده میخ دار وجود ندارد. با استفاده از وسایلی که از قبل در خانه خود دارید، میتوانید تجربههای خوبی را رقم بزنید.
اگر به چنگ زدن و خراش دادن علاقه دارید، پیشنهاد میشود که اجازه دهید ناخنهای شما رشد کنند یا از یک چنگال در آشپزخانه استفاده کنید تا روی سینه و پاهای شریک جنسی خود بکشید.
یا برای بانداژ، میتوانید یک روسری یا یکی از کراواتهای پارتنر را بردارید. گرههای ساده زیادی در یوتیوب وجود دارد که میتوانید آنها را یاد بگیرید. همچنین کراوات یک چشم بند عالی نیز میسازد.
آشپزخانه قطعا فقط برای پخت و پز نیست. کفگیر، قاشق چوبی یا حوله ظرفشویی، کیت شروع مناسبی برای اسپنکینگ است. حتی از یخ میتوانید برای بازی روی بدن یا آنال پارتنر استفاده کنید. و به یاد داشته باشید که لازم نیست همه فانتزیها و حرکات دردناک باشند. گاهی اوقات ممکن است حتی قلقلک دادن به کار بیاید.
از لوازم جانبی زمستانی خود برای چیزی فراتر از مبارزه با سرما استفاده کنید، دستکش خزدار مورد علاقه خود را بردارید و در تمام بدن مردتان بچرخید، از تحریک کنندگی این حرکت غافلگیر خواهید شد.
اگر اسباببازیهای واقعی میخواهید، گیرههای نیپل ، فلاگر کوچک و بات پلاگ پیشنهاد میشود. سعی کنید آن ها را ساده نگه دارید.
هفت: کنترل را در دست بگیرید
این کار را انجام دهید. شما برای چند ساعت ارباب هستید و پارتنر باید مطیع شما باشد. و لذت ببرید. بالاخره این سکس است. اگر درتی نباشد، آن را درست انجام نمیدهید.
همانطور که میدانید طیف گرایش سادومازوخیست بسیار گسترده است. برای زوجها پیشنهاد میکنیم گاهی در تخت خواب این موارد را تجربه کنند و لزومی ندارد همه ابعاد زندگی آنها محدود به رابطه ارباب و برده شود. گاهی اوقات یک شب درد چشیدن هفتهها به شما آرامش میدهد.
اونتاشگال . امرداد ۱۴۰۱ . تصاویر از دریپ ماگوس و اولگ اکسو از لهستان و روسیه
نوشتههای روزمره، خاطرات و مطالب بیشتر از اونتاشگال را در شبکههای اجتماعی دنبال کنید
یک کودک حاضر جواب که ترسی از نافرمانی ندارد را در نظر بگیرید. این کودک بالغ شده است و دوست دارد با شیطنت کردن، لوس شدن و نافرمانی توجه پارتنر خود را جلب کند. در دنیا سادومازوخیسم به او برت میگوییم. در مقاله معرفی شخصیت برت، با سبک زندگی و علایق یک برت از زبان لولا جین که خود یک سابمیسیو برت هست و همچنین نحوه رفتار با سابمیسیوهای برت از زبان مستر Baad آشنا میشوید.
مقالهای که مطالعه میکنید در دستهبندی سبک زندگی ارباب و برده قرار دارد و در وبلاگهای erikalust و kinkweekly انتشار یافته است. ترجمه توسط فرهاد صورت گرفته است و در وبلاگ اونتاشگال منتشر میگردد.
لولا جین به عنوان یک بِرَت (Brat یعنی بچه لوس) همه آنچه که لازم است در مورد برتها بدانید را به شما میگوید.
اولین قانون در مورد برتها: قوانین برای شکسته شدن هستند
برتها یکی از گروههای جامعه بیدیاسام هستند که پیچیدهاند و کمتر درک شدهاند. آشنایی ما با اصطلاح برت به طور معمول از رفتار یک کودک لوس میآید. به این ترتیب است که برت یک احساس منفی به خودش میگیرد. گرچه در سادومازوخیسم معنای برت متفاوت است و درک ما از یک برت در فضای کینکی چندان با حیوانات یا کودکان متفاوت نیست.
برت کیست؟
برت کسی است که از سرکشی، نافرمانی و حاضرجوابی جلوی پارتنرش لذت میبرد. معمولا او با سرخوشی این کار را میکند. این رفتار ممکن است واکنشهای متنوعی از طرف پارتنر به همراه داشته باشد. برت بودن ممکن است موقتی باشد یا حتی طولانی مدت. برای بعضیها برتبازی صرفا در طول جلسه BDSM است، برای دیگران به عنوان بخشی از هویت آنها تعریف میشود. اغلب اوقات برتها سابهایی هستند که هویت خودشان را برت میدانند، گرچه دامیننتها هم میتوانند در جای خودشان حسابی برت (لوس) باشند! در ضمن اصطلاح برت ربطی به جنسیت ندارد هرکسی میتواند برت باشد.
وقتی به یک برت دستور میدهید، به شما میخندند. به نحوه دستور دادن یا درخواست کردن شما گیر میدهند و به زبان ساده، او زیاد «نه» میگویند. این موارد مثالهایی از برت بودن هستند. اما هیچکدام از این رفتارها به نوبه خودشان برت نیستند، بلکه در یک چارچوب خاص طعم برت میگیرند. بسیاری از کینکها ریشههای روانشناسانه دارند، در نتیجه درک انگیزههای پشت آنها میتواند به برقراری ارتباط بهتر با شخص مورد نظر مفید باشد.
انگیزه یک برت
درک یک برت وابسته به درک انگیزههای اوست. یک اشتباه عمومی در مورد برتها وجود دارد، اینکه تمام برتها تشنه تنبیه هستند یا آرزوی رام شدن است. این مورد ممکن است برای برخی درست باشد ولی قطعا برای همه درست نیست. برت به دلایل زیادی ممکن است لوس بازی در بیاورد یا آشوب به پا کند و فقط یکی از دلایل این میباشد که هوس تنبیه کرده است. برای درک برت باید انگیزههای او را درک کنید. این انگیزه او است که واکنش شما را تنظیم میکند و چه بخواهید رفتارش را تغییر دهید، چه بخواهید همین شکل را ادامه بدهید. کلید اصلی برای رابطه با یک برت اینجاست که کنارش باشید نه علیه او.
توجه:
بعضی برتها توجه صد در صد میخواهند. آنها نیاز دارند آشوبی که به پا میکنند، زیبا دیده شود. ممکن است لازم باشد برای اصلاح رفتارشان خویشتن داری کنید یا توجه بیشتری به او بدهید.
اعتماد:
سرکشی کردن برتها در بسیاری اوقات آزمایشی است که ببینند آیا لیاقت اعتمادشان را دارید؟ یا فقط وقتی مطیع هستند کنارشان میمانید؟ صبر، وفاداری، حضور مداوم مواردی ضروری برای به دست آوردن اعتماد یک برت است. اگر بتوانید رفتار برت را تحمل کنید و توجه و شخصیت خودتان را حفظ کنید، به احتمال زیاد از این مرحله عبور خواهید کرد.
اقتدار:
امتحان کردن میزان سلطه شما برای اینکه کمی قدرت برای خودش دست و پا کند هم انگیزه نوعی از برتهاست. قوانین سختگیرانه را به هم میزنند و دلشان میخواهد حس کنند کنار شما هستند و نه پایینتر از شما! برای این نوع برت فضایی فراهم کنید که بتواند مقتدر باشد و «نه» بگوید تا راضی شود.
قلاده:
برخی برتها ممکن است سرکشی کنند به این امید که رام شوند یا قلادهشان محکمتر شود. رام شدن برای هر برت ممکن است متفاوت باشد. به هر حال، بعضیهایشان ممکن است تا آخر گربههای خیابانی بمانند که در خانهای گیر افتادهاند!
تنبیه:
وقتی تنبیه لذتبخش باشد باید اسمش را گذشت دردلذت! تمایل به تنبیه میتواند برای این برت انگیزه اصلی باشد، برای برتهایی که عاشق تنبیه هستند، حتما از قبل قوانین و تنبیههای متناظرشان را مشخص کنید.
چالش:
سرکشی کردن ممکن است اصلا به هدف خاصی نباشد بلکه خود چالش هدف باشد. این نوع احتمالا با برت اقتدارطلب رابطه نزدیکی دارد. این چالش ممکن است ذهنی، زبانی یا فیزیکی باشد! این نوع برت ممکن است از یک چالش دایمی بر سر قدرت یا حتی جابهجایی موقت نقشها لذت ببرد، شبیه آن چیزی که در بازی مبارزه بر سر قدرت میشود دید.
اگر برت به روشی که برای تشویق و تنبیه انتخاب کردهاید پاسخ مناسب نشان نمیدهد، احتمال روش شما اشتباه است!
برای رابطه با یک برت در مورد چه چیزهایی باید صحبت کنید؟
کلید اصلی هر نوع رابطه موفقی گفت و گو است. در مورد BDSM همین شرایط نیز وجود دارد و شما اگر میخواهید با یک برت وارد رابطه شوید باید سوالاتی برای شناخت بهتر او، بپرسید.
چطور باید احترام تو را به دست آورد؟ چه چیزی باعث میشه کسی احترام تو را از دست بده؟
دوست ندارید از قبل بدانید چطور میتوانید مورد احترام کسی باشد؟ به جای دارت پرت کردن، از خودش بپرسید و با ارزشهای او آشنا شوید. مخصوصا اگر اعتماد یکی از منابع انگیزش برت شما باشد، پرسیدن این سوال و درک پاسخ میتوانند بسیار در اطاعت این برت از شما تاثیرگذار باشد.
قبل از اینکه سابمیسیو کسی باشی، به چه چیزی نیاز داری؟
اکثر برتها همان اول کار مطیع کسی نمیشوند. اگر همان اول کار دستور بدهید به شما بگویند ارباب، به شما خواهند خندید. نشان بدهید که صبورید و حاضرید وقت بگذارید و شایستگی اطاعت آنها را دارید، چون اطاعت یک برت به آسانی به دست نخواهد آمد.
دوست داری چطور نقد یا راهنمایی بشی؟
اگر بخواهیم در یک کلمه برت را توصفی کنیم، آن «دقیق بودن» است. اگر برت باشید شاید بتوانید این نکته را بیرون از بیدیاسام هم ببینید. آیا ترجیح میدهید دستورالعمل دقیق داشته باشید یا صرفا یک هدف برای شما مشخص کنند و کاری نداشته باشند چطور به آن میرسید؟ نقد و راهنمایی هر دو میتوانند ابزار اعمال قدرت باشد، در نتیجه بهتر است برت خود را توجیه کنید و درک کنید که چطور میخواهید این قدرت را اعمال کنید.
با برت بازی دنبال چه چیزی از من میخواهی؟
نمیدانید انگیزه برت چیست و چطور باید واکنش نشان دهید؟ از او بپرسی! وقتی برت میگوید «مجبورم کن» آیا واقعا میخواهد مجبورش کنید یا دنبال این است که قدرت خودش را نشان بدهد؟
نظر لولا جین به عنوان یک برت با تجربه
در نهایت، برتها به درد همه نمیخورند. ما برتها مناسب سلیقههای خاصی هستیم و برای کسانی که از ما لذت میبرند، لذت بخش و دلنشین هستیم.
چه کسی از یک برت لذت میبرد؟ کسی که دنبال یک چیز تکراری نیست، میخواهد به چالش کشیده شود، صبور و ریزبین است و بدش نمیآید یک سابمیسیو بازیگوش داشته باشد. برتها اغلب مثل پازل یا بازی شطرنج هستند، گاهی ممکن است به شما کلید را بدهند یا شما را راهنمایی کنند و گاهی هم هیچ کلید و راهنمایی کمکی به شما نخواهد کرد. در هر حال «من یک برت هستم و قوانین را نمیسازم، من قانون را میشکنم!»
چند توصیه به دامیننتها برای کنترل برت
مستر BAAD: نسل جدیدی از کسانی که به سبک بیدیاسام زندگی میکنند به بلوغ رسیدهاند، اگر به دغدغههای آنها توجه نکنیم از مرحله پرت خواهیم بود. من شرایط خاصی دارم و میتوانم به سوالات بیستسالهها جواب بدهم، چون ساب من که با من زندگی میکند، متولد سال ۲۰۰۰ هزار به بعد (نسل زد) است. اگرچه از تعمیم متنفرم، ولی باید پذیرفت احتمال برخورد با برتها میان کسانی که تازه وارد این سبک زندگی شدهاند بیشتر است تا بین باتجربهترها، در واقع منظورم سابها و دامهایی است که سن بیشتری دارند. یک سوال از من پرسیده شده که میتواند به شما هم در مواجهه با برتها کمک کند.
سوال این است:
من یک خانم دامیننت جوانم و بردهام درست رفتار نمیکند. به نظرم دلش میخواهد برده خوبی باشد، ولی نمیدانم چطور مجبورش کنم اطاعت کند. من رو راهنمایی کنید!
بدون داشتن اطلاعات کامل جواب دادن به چنین سوالی سخت است. ولی این واقعیت که شما به این فرد میگویید برده خودتان، نشان میدهد که میخواهید از شما اطاعت کند، مشکل از همینجا شروع میشود.
به نظرم اگر بگوییم برده شما «برت» است از اصطلاح درستی استفاده کردهایم. من اینطور فهمیدهام که در کل دو جور برت وجود دارد. اولین نوع برت کلا هیچ علاقهای به درست رفتار کردن یا به قول معروف «تربیت شدن» ندارد. تغییرات رفتاری از ذهن چنین برتی بینهایت دورند. آن چیزی که این برت را تحریک میکند نافرمانی و تنبیه است. برای این برت «تنبیه» اصلا عامل بازدارنده نیست، بلکه جایزه است. از آنجا که تنبیه برای این برت جایزه است، هر بار که تنبیهش میکنید در واقع رفتارش را تشویق کردهاید و او دقیقا همین را میخواهد.
اگر برده شما چنین برتی است، و هر دو از این بازی لذت میبرید، خب چه بهتر، لذتش را ببرید. این نوع برت احتمالا تا وقتی دلش تنبیه نخواهد سرکشی نخواهد کرد. وقتی این شکل از رابطه به عنوان وجه اصلی رابطه بیدیاسامی شما تثبیت شود، دیگر شاید نتوانید تغییرش دهید. اما چرا تغییر؟ هر دو دارید لذت میبرید. «تو پسر بدی بودی و باید اسپنک شی!» این یکی از محبوبترین بازیهای بیدیاسامی است.
اما اگر میخواهید یک برده مطیع و رام داشته باشید، الگوی بالا برای شما راهگشا نخواهد بود. چون نه فقط به برده انگیزهای برای نافرمانی میدهد، بلکه بهانه هم دست دامیننت میدهد تا فورا صحنه اسپنکینگ برپا کند. با خودتان صادق باشید. اگر از این وضعیت لذت نمیبرید و میخواهید برت نوع اول خودتان را تربیت کنید، این الگو را باید در نطفه خفه کنید.
تنبیههای غیر فیزیکی
برایش توضیح دهید که سرکشی لزوما منجر به اسپنک نمیشود. تنبیههای جدیدی اختراع کنید که سابمیسیو شما واقعا از آن بیزار باشد. مثلا یک هفته از تلویزیون محرومش کنید. اجازه ندهید پورن ببیند. (خب این هم تنبیه خلاقانهای است!) اگر از اسپنک شدن با کفگیر متنفر است با کفگیر اسپنکش کنید. به طور خلاصه: گزینه لذت را از سرکشی او حذف کنید. نباید فکر کند سرکشی برایش لذت به همراه خواهد داشت.
کلید این است که تنبیه را از لذت جدا کنید. در ضمن برده شما باید یاد بگیرد راههای دیگری هم برای رسیدن به اسپنک مورد نظرش به جز سرکشی هست، مثلا اجازه بدهید خودش تقاضای اسپنک کند. وقتی اسلیو برت شما بفهمد که مجبور نیست سرکشی کند تا به تنبیه لذیذ مورد نظرش برسد، شما مهمترین انگیزه برای سرکشی را حذف کردهاید. حتی میتوانید گاهی «برت» را به شکل یک بازی رول پلی اجرا کنید، ولی اینبار هر دو میدانید مشغول رول پلی هستید و ساب شما باید در بقیه لحظات کاملا مطیع باشد.
نوع دوم برت نافرمانی و سرکشی میکند چون درست تربیت نشده است و یا اینکه در ساب بودن تازه کار است، باید تجربه کسب کند. اگر برده شما شامل این مورد میشود، تربیتش بسیار سادهتر خواهد بود. در این حالت «لذت برت بودن» دیگر بخشی از رابطه نیست، بلکه در این وضعیت برت اصلا دلش نمیخواهد، برت باشد. او در واقع دارد تقاضای کمک میکند.
من معمولا یک سری قوانین دقیق معین میکنم. روی مواردی که الان او سرکشی میکند تاکید میکنم. خیلی از سابها دوست دارند دقیقا بدانند از آنها چه انتظاری میرود، نه یک انتظار مبهم که باید مطیع باشند. بعد باید برای آنها توضیح داد که شکستن این قوانین چه تنبیههایی به دنبال خواهد داشت. تنبیه باید چیزی باشد که او حقیقتا از آن بترسد. از بستن چستیتی تا مکیدن پستانک در یک مکان عمومی! تنبیه باید قاطع باشد و از قبل مشخص باشد، به هیچ وجه اجازه ندهید خطایی بدون تنبیه بماند.
وقتی برده سریع و قاطعانه تنبیه شود، بعید است دوباره آن قانون را بشکند. قاطع بودن قوانین و واضح بودن قوانین مبنای هر نوعی از تربیت است. اگر به این ترتیب با برت خود روبرو شوید، به زودی به جای برت یک برده مطیع و فرمانبر خواهید داشت.
به عنوان یک دامیننت تجربه رابطه با برتها را داشتهام. چنین رابطهای برای من جذاب زیادی ندارد و انگیزهای برای انجام آن ندارم. اما برت بودن در حد کم و گاهی اوقات، برای مثال ساعتی از شب، برای من لذت بخش است.
اونتاشگال . اسفند ۱۴۰۰ . سال ۱۴۰۱ و آغاز قرن ۱۵ مبارک
نوشتههای روزمره، خاطرات و مطالب بیشتر از اونتاشگال را در شبکههای اجتماعی دنبال کنید
پس از دو مقاله معرفی سادیسم و دامیننت، به تفاوت شخصیتهای سابمیسیو و مازوخیسم میپردازیم. اینکه آیا این دو شخصیت بر یکدیگر همپوشانی دارند و آیا میتوانند کاملا مستقل از یکدیگر باشند؟ ابتدا به زبان ساده به معرفی هر دو شخصیت میپردازم:
مازوخیست: کسی که از درد کشیدن، تحقیر شدن، تحت کنترل بودن و محدود بودن، لذت میبرد.
سابمیسیو: کسی که دوست دارد پیرو باشد، به دنبال تصمیمگیری نیست و به حامی نیازمند است.
ابتدا مطالعه کنید:معرفی شخصیت مازوخیست، چرا مازوخیست و ساب میسیو صفت شخصیتی هستند؟
سابمیسیو به نسبت مازوخیست واژه جدیدتری است اما گسترده آن برای تعریف مفهوم «مطیع بودن» یک انسان بسیار فراتر از مازوخیست و رابطه BDSM است. در روانشناسی، زندگی، کار و هر جایی که شما میخواهید به یک فرد مطیع و دنبالهرو اشاره کنید، ساب میسیو بهترین واژه است.
همانطور که میدانید، دامیننتها به دنبال پذیرش مسئولیت هستند و در مقابل سابمیسیوها از نداشتن مسئولیت احساس رضایت میکنند. در واقع برای مسائل مختلف به دنبال کسی میگردند که بار مسئولیت را به دوش بگیرد. این افراد هرچقدر مسئولیت کمتری داشته باشند، آرامش بیشتری در زندگی خواهند داشت و با پذیرش کوچکترین مسئولیت، ابعاد مختلف روحی و روانی آنها تحت تاثیر قرار میگیرد. به همین منظور سابمیسیوها دوست دارند در تخت، به دستور پارتنر کاری انجام دهند تا اینکه تصمیم بگیرند چه مدلی لذت ارائه کنند.
مازوخیسم و سابمیسیو صفتهای شخصیتی هستند
بر اساس DSM-3 (سال ۱۹۸۰)، این دو به عنوان ویژگی شخصیتی شناخته شدهاند. صفت و ویژگی شخصیتی یعنی در همه انسانها وجود دارد و از هر فردی به فرد دیگر متغییر است. اختلالهای روانی در بعضی افراد هستند و در بعضی نیستند برای همین نمیشود مازوخیست و سابمیسیو را در این دسته تقسیم کرد. در برابر سادیسم، مازوخیسم و در مقابل دامیننت، سابمیسیو را داریم. صفتهای شخصیتی بر اساس استاندارد روانشناس معروف ریموند کتل دارای یک بازه هستند. یعنی هر کسی دارای ۱۶ صفت است و در یک طیف مشخص از یک صفت قرار میگیرد و در طول زمان با عوامل مختلف تغییر میکند. سال ۱۹۹۴ که پنجمین ویرایش ۱۶ صفت شخصیتی (ویکیپدیا) منتشر شد، صفت چهارم به سلطه (Dominance) اختصاص پیدا کرد. امروزه پس از گذشت دو دهه، به خوبی تفاوت بین مازوخیسم و ساب میسیو را میدانیم.
به طیف بالا دقت کنید. نه صفر به معنی خوب بودن است و نه ۱۰۰. استفاده از اعداد و نمودار، صرفا برای تعریف بهتر است. آقای کتل ۵۰ را حد میانه را در نظر گرفته است. هر چقدر صفت سلطه به سمت ۱۰۰ پیش میرود یعنی فرد شخصیت سلطهگرانهتری دارد و هر چقدر به سمت صفر میل کند، فرد تمایل بیشتری به سلطهجویی یا سابمیسیو بودن خواهد داشت. بازهم تکرار میکنم هیچکدام خوب یا بد نیست. جایگاه هر فرد در این طیف، توسط روانکاو و با انجام تستهای دقیق و درست تشخیص داده میشود.
در بالای نمودار شما یک بازه میبینید. از نزدیکی ۴۵ شروع میشود تا ۷۰. این یعنی صفت شخصیتی یک فرد در این محدوده قرار دارد و بیشتر میل به سلطه دارد. برای مثال در کار یک مدیر است، در خانواده یک فرد قدرتمند و در زندگی یک زن با توانایی بالای مدیریت خانواده. شخصیت سابمیسیو و مازوخیست بیشتر مایل است پیرو باشد.
ساب میسیوها برای اصلاح رفتار، در خود فرو میروند. منتظر کسی هستند تا به آنها کمک کند. به دنبال یک حامی میگردند و دستورات او را به خوبی دنبال میکنند تا به نتیجهای که حامی میخواهد، برسند.
سابمیسیو در کار
در صورتی که شما مدیر باشید و این مقاله را مطالعه کنید، بهترین نیروهای خود را ساب میسیوهایی میدانید که به حرف و خواسته شما در کار اعتراضی نمیکنند و به بهترین شکل امور را انجام میدهند. کارمندانی که نمونه میشوند و هیچ کاری توسط آنها عقب نمیافتد و همه چیز دقیق و درست انجام میشود.
سابمیسیوها با داشتن شرح وظایف و فهرست کارها، خیلی خوشحالتر هستند تا اینکه مسئولیت انجام کارها و یافتن راه حلهای جدید به آنها سپرده شود. اگر شما سابمیسیو هستید و در کار دچار «گیجی» میشوید، بهتر است از مدیر خود بخواهید تا شرح وظایف و فهرست کارها را برای شما تنظیم کند. آنوقت میدانید به بهترین شکل چه کاری را باید انجام دهید.
سابمیسیو در تخت
در تخت افراد سابمیسیو دوست دارند مطیع دستورات باشند. منظور از دستورات یک درخواست پیچیده نیست. مشتاق شنیدن کلمه «شروع کن به خوردن» هستند. ساب میسیوها از اینکه به آنها مسیر نشان داده شود لذت میبرند. در تخت دوست دارند پوزیشن را طرف مقابل مشخص کند. دلشان میخواهد در خدمت فرد مقابل باشند. به نوعی ذهنشان را کاملا آزاد کنند و طرف مقابل هر کاری (با توجه به لیمیت ها) با آنها بکند.
ساب میسیو پسر دوست دارد توسط یک خانم کنترل شود. یعنی با اینکه او در سکس فاعل است اما اما میخواهد دستور لذت دادن را بشنود. دوست دارد به خواسته پارتنر کاری بکند. کارهایی مثل لیسدن، خوردن، بازی با بدن و موارد دیگر همه به دستور پارتنر زن برای سابمیسیو پسر لذت بخش هستند.
ساب میسیو دختر شناختهشدهتر است. کسی که انتظار قدرت از مرد درون تخت را دارد و میخواهد گوش به فرمان کسی باشد که بدن خود را به او میدهد.
چه برای سابمیسیو پسر چه دختر، گاهی امیال مازوخیستی وارد میشود از درد کشیدن هم لذت میبرند. مردی که دوست دارد به بیضههای او فشار وارد شود و دختری که از درد سینه لذت میبرد. برای افراد همجنسگرا، شخصیت باتم در واقع رول سابمیسیو است و از مطیع بودن لذت میبرد.
تفاوت کلی شخصیت ساب میسیو با مازوخیست
برخلاف مازوخیستها که بیشتر میل به درد و خشونت دارند، سابمیسیوها از کنترل و هدایت شدن لذت میبرند. در رابطه با یک فرد سابمیسیو، او دوست دارد تصمیمگیریها با دامیننت بوده، پیرو و گوش به فرمان باشد. در عین حال میتواند از خشونت متنفر باشد در حالی که مازوخیست از خشونت نیز آرامش میگیرد.
تصور عمومی برای شخصیتهای سابمیسیو نیز میتواند افسردگی باشد. چرا که سابمیسیوها میل به تنهایی و درونگرایی بیشتری دارند اما لزوما افسرده نیستند. ساب میسیوها صرفا از تنهایی لذت بیشتری میبرند و دوست دارند با دایره کمتری از انسانها در ارتباط باشند.
در رابطه BDSM اسلیو سابمیسیو بیشتر از بسته شدن، از بازی روانی، صحبت کردن، دردهای آرام لذت میبرد در حالی که مازوخیست خشونت بیشتر و حتی کبودی را طلب میکند. شخصیت مازوخیست توان تحمل فشار و درد بیشتری را نسبت به سابمیسیو دارد.
در صورتی که کنترل و فشارها از تحمل یک سابمیسیو خارج شود، بازه صفت قدرت که ذکر شد در آنها می واند به صورت موقت تغییر کند و به سمت دامیننت شدن میل کنند. سابمیسیوهایی که در رابطه هستند و شاهد تعدی و رد کردن لیمیتهای احساسی از جانب پارتنر میشوند، به سمت استقلال و دامیننت شدن میل میکنند و با قدرت از یک رابطه که به آنها آرامش نمیدهد، خارج میشوند. شاید بهترین نمونه برای این رفتار، شخصیت دختر سابمیسیو در فیلم فیفتی شیدز آو گری باشد!
«هر چی تو بگی» نمونه یک رفتار سابمیسیوی
همانطور که اشاره شد سابمیسیوها از مسئولیتپذیری شانه خالی میکنند. در یک رابطه اگر کسی را دیدید که همیشه دوست دارد تصمیمگیریها به عهده طرف مقابل باشد، بدانید او یک ساب میسیو است. معمولا شرایط میل به سابمیسیو زمانی ایجاد میشود که نه مسئولیتی به فرد داده شود و نه خود او آمادگی ریسک و پذیرش مسئولیت را داشته باشد.
شخصیت ساب میسیو در ازدواج به دنبال خواسته پارنتر زن یا مرد خود میرود. به دنبال کسب رضایت و خواسته طرف مقابل است و در بسیاری از مواقع خواسته خود را فراموش میکند. مساله خوب و بد بودن این رفتار نیست چرا که برخی افراد با این نوع زندگی بسیار احساس آرامش میکنند.
جایگاه افراد نقش کلیدی در میل به ساب میسیو یا دامیننت بودن دارد. شما در مقابل یک مدیر نمیتوانید رفتار بالا به پایین و دامیننتانهای داشته باشید. اگر در مقابل شاگرد خود یک رفتار سابمیسیوی داشته باشید، دیگر او حرف شنوی لازم را از شما نخواهد داشت.
سابمیسیو: کسی که دوست دارد پیرو باشد، به دنبال تصمیمگیری نیست و به حامی نیازمند است. چگونه کسی که میل به اطاعت و تسلیم شدن دارد را بشناسیم و او چه جایگاهی در گرایش BDSM دارد؟
مازوخیست: کسی که از درد کشیدن، تحقیر شدن، تحت کنترل بودن و محدود بودن، لذت میبرد. چگونه کسی که به خودآزاری علاقه دارد را بشناسیم و او چه جایگاهی در گرایش BDSM دارد؟
سادیست: کسی که از تماشای درد و فشار بر دیگران لذت ببرد. چگونه کسی که به آزار دیگران علاقه دارد را بشناسیم و او چه جایگاهی در گرایش BDSM دارد؟
یک مازوخیست میتواند سابمیسیو هم باشد اما یک سابمیسیو لزوما مازوخیست نیست. هیچ یک از چهار شخصیت سادیست، دامیننت، مازوخیست و سابمیسیو خوب یا بد نیستند. در ۴ مقاله تلاش شد به معرفی ویژگیها و رفتارهای آنها بپردازیم.
اونتاشگال . آذر ۱۴۰۰
نوشتههای روزمره، خاطرات و مطالب بیشتر از اونتاشگال را در شبکههای اجتماعی دنبال کنید
خانم ریان پفیوفر میسترس و نویسنده موضوعات سکسی هستند که پس از گذراندن یک دوره کلاس سکس و فمدام برای میسترسها به اشتراک تجربه خود پرداختهاند. دورهها و کلاسها آموزشی برای دامیننتها، به ماهرتر شدن این افراد کمک بسیار زیادی میکند. در این یادداشت ۱۰ نکته مهم که در کلاس فمدام میآموزید و در هر رابطهای به دردتان میخورد را به شما میگوییم.
مقالهای که مطالعه میکنید در دستهبندی آموزش مهارت در رابطه ارباب و برده قرار دارد و در وبسایت Kinkly انتشار یافته است. ترجمه توسط ماتیلداصورت گرفته است و در وبلاگ اونتاشگال منتشر میگردد.
ریان پفیوفر: در سال گذشته به حرفه سکس آنلاین پرداختم. صرف نظر از پیشه نویسندگی سکسی، خیلی بخش مهمی از زندگی حرفهای من نبوده است. اما همه چیز بهتر از تصوراتم پیش رفت. من خیلی آدم کمالگرایی نیستم، اما میخواهم بهترین تجربه ممکن را به مشتریهایم بدهم. من از کمک گرفتن از افراد حرفهای ابایی ندارم و صرف هزینه برای یادگیری خوشحالم میکند.
چندین سال در جامعه کینکیها بودم اما میخواستم بیاموزم چگونه قدرتم را به شکل زنی قوی و صاحب اختیار بروز دهم. خصوصا هنگامی که اشخاص جدیدی را در فضای مجازی هدایت میکنم، جایی که فانتزیهای زن سالاری و فمدام بسیار پر طرفدار است و درخواستهای زیادی برای آن وجود دارد.
من موسسه pan-eros را پیدا کردم. یک مرکز محلی برای سکس مثبت، دورهای مجازی را پیشنهاد میکرد. دوره «فمدام مدرن – ساخت روابطی بر پایه هدایت زنان با تدریس خانم مادام پوش» را دیدم و فورا ثبت نام کردم. در ادامه نکات مهمی که من در این کلاس آموختم و میتواند به شما و پارتنرهایتان کمک کند تا رابطهای بهتر و سالمتر چه در داخل چه در خارج تخت خواب داشته باشید را برای شما نوشتهام.
یک: ایجاد ارتباط نیازمند تلاش است
مادام پوش میگوید روابط کینکی ۲۴ ساعته و ۷ روز هفته، فقط بازی و سرگرمی نیست.
«حدودا ۱۵٪ زمان صرف بازی و جلسات کینکی میشود، ۸۵٪ باقی مانده به مهارتهای ارتباطی اختصاص دارد.»
بزرگترین وظیفه یک میسترس، کمک کردن به دیگران است، به نحوی که هر روز حس بهتری درباره خود داشته باشند.
دو: با نقشها به شیوهای احترام آمیز بازی کنید
میسترس پوش پیشنهاد میکند به جای آن که انحصارا در قالب یک زن یا مرد به نقشها نگاه کنید، بینشی مشارکتی داشته باشید. درست است که شخصیت پارتنرتان بیشتر زن یا بیشتر مرد است (و دوست دارد با همان عنوان شناخته شود)، اما مهم است که تمام وجههای شخصیت او را در نظر بگیرید.
بازی کردن با نقشها به شیوهای احترام آمیز ایرادی ندارد از آزاردهنده بودن، پرهیز کنید.
سه: برای اصل خود فضایی ایجاد کنید
پوش پرسید: «فمدام مدرن چیست؟»
و پاسخ داد: «این دقیقا همون چیزیه که میخواهید باشید.»
«ما مجبور نیستیم با هر تیپ شخصیتی منطبق باشیم. فمدامی باشید که خودتان میخواهید.»
این موضوع در سایر روابط نیز صدق میکند. به گفته میسترس پوش: «فضایی که ایجاد کنید که در آن میتوانید اصالتا خودتان باشید. شما میتوانید روابطی داشته باشید همانگونه که خودتان میخواهید.»
چهار: روابط موردعلاقه تان را تعریف کنید
مادام پوش دوست دارد ویژن برد یا همان تابلوی تجسم بسازد. او پیشنهاد میکند: «روابط موردعلاقه خود را تعریف کنید. سپس بازگردید و با دید واقع نگرانه چیزهایی که میتوانید در زندگی حقیقی خود بیان دارید را فیلتر کنید.»
پیش بروید و عکس بیانسه و آنجلینا جولی را بر تابلوی خود بچسبانید. ممکن است جنبههای متفاوتی از شخصیت آنها وجود داشته باشد که میخواهید در شخصیت خود داشته باشید. همچنین در کتابها و وقایع تاریخی جستجو کنید.
او میپرسد: «انرژی که از این کتابها یا وقایع تاریخی میخواهی چیست؟» برای رابطهای که میخواهید تصویر سازی کرده و نقشه ترسیم کنید.
پنج: خودتان را دوست بدارید
مادام پوش میپرسد: «آیا امروز به خودتان ابراز علاقه کردهاید؟»
«اگر خودتان فکر نکنید که به درد نخور هستید و مستحق قضاوت شدن، دیگران چگونه جرئت میکنند چنین کاری انجام دهند؟»
او پیشنهاد میکند یادداشت و آلارمی در گوشی خود تنظیم کند. بارها و بارها به خودتان یادآوری کنید که خود را دوست دارید. حتی بیشتر پیش رفته و با صدای بلند این را بگویید. «من فکر میکنم اظهار داشتن موضوعات بسیار اهمیت دارد.»
شش: خود را اولویت قرار دهید
مادام پول یادآوری میکند: «اگر فنجان شما پر نباشد نمیتوانید از آن به کسی ببخشید.»
«به عنوان یک دامیننت وظیفه شما نسبت به سابمیسیو این است که خود را اولویت قرار دهید. شما باید از خود مراقبت کنید تا بتوانید مراقب دیگری باشید – این مراقبت هم شامل موارد روحی و معنوی می شود و هم به لحاظ جسمی اهمیت دارد.
اولویت قرار دادن خود به معنای عدم مراقبت از دیگران نیست. این کار به خوبی کمک میکند تا بتوانید ورژن بهتری از خودتان باشید و آن را به دیگران نشان دهید.
هفت: گوش کنید، واقعا گوش کنید
هنگامی که به پارتنر خود گوش میدهید، سعی کنید از ریاکشنهای فوری و تکان دادن زانوی خود خودداری کنید. مادام پوش میگوید: «با تمام بدن خود گوش دهید.» خیلی از چیزها به زبان گفته نمیشود، به حرکات و زبان بدن او دقت کنید.
این فقط به گفتگوی شما کمک نمیکند، بلکه برای بهبود صمیمت و رابطه خود نیز لازم است. به لحن صحبت و تن صدایشان دقیق توجه کنید. او میگوید: «من میدانم که پارتنرم میتواند یک جمله را با سه تن صدای متفاوت بیان کند و میتوانم دقیقا به شما بگویم که هریک از این تنها چه معنایی دارد.» دلیل اغلب مشکلات در زندگی، عدم ارتباط صحیح است.
هشت: به دنبال پشتیبان در خارج از رابطه خود بگردید
مادام پوش تشویق میکند دوستانی داشته باشید که در کنارتان هستند و فضایی برای مشارکت فراتر از پارتنر خود. برای او این بدان معناست که مثلا عضو جمعیتهای مثل سیاه پوستان یک ناحیه و گروههایی شود که ویژگیهای مشترک دارند، بنابراین میتوانند درباره تجربیات مشابه صحبت کنند.
«گاهی نیاز داریم با افراد پشتیبانمان درباره پارتنر خود صحبت کنیم.» من اغلب شاهد این موضوع هستم، وقتی شخصی، چه ساب و چه دام، وارد جامعه میشوند، پارتنری پیدا کرده و خود را با آن ایزوله میکنند. اینگونه پس از پایان رابطه هیچ رابطه دوستانه با اشخاص دیگر نداشته و چند برابر بیشتر احساس تنهایی میکنند. این مسئله در تمامی روابط دیگر نیز صدق میکند.
نه: پذیرش سرویس
سابمیسیو دوست دارد به دامیننت سرویس دهد، دوست دارد احساس کند در کاری به او نیاز است. مادام پوش اشاره میکند در جامعه ما زنان به صورت پیش فرض نقش پرستار و مادر دارند. «این نقشها ریشه عمیقی در درون ما دارند و گاهی خروج از آنها سخت است.» گفتن جمله «من هیچ کاری برای تو انجام نخواهم داد» آسان است، اما مادام پوش شرط میبند که انجام میدهید. «من شرط میبندم شما بدون ان که خودتان بفهمید تمام این کارها را برای سابمیسیو خود انجام میدهید.»
«بنابراین، چیزهایی که ممکن است برای شما بیش از حد به نظر برسد، کارهایی است که پارتنرتان از انجام دادنش برای شما لذت میبرد.»
ده: در گفت و گو پیش قدم باشید
بجای آن که منتظر پیش آمدن فرصت باشید، تاریخی را در تقویم برای صحبت و بررسی تعیین کنید. در آخرین سه شنبه هرماه، او و پارتنرش با یدیگر شام خورده و آزادانه صحبت میکنند. «این روشی موثر برای دادن فضایی ایمن به پارتنرتان است تا درباره چیزهایی با شما صحبت کند که به آنها آگاه نبوده یا از لحاظ احساسی شرایط گفتنش را نداشته.»
اگر شانس شرکت در کلاسهای آنلاین آموزش BDSM را داشتید، حتما این کار را بکنید و با ما نیز به اشتراک بگذارید. هر چقدر از تجربههای دگیران استفاده کنیم، باز هم کم است. ماهرتر شدن نیازمند یادگیری و تجربه بیشتر است.
اونتاشگال . شهریور ۱۴۰۰
نوشتههای روزمره، خاطرات و مطالب بیشتر از اونتاشگال را در شبکههای اجتماعی دنبال کنید
میسترس آبان به ما میگه که چرا فول اسلیو یا سابمیسیو بدون لیمیت و محدودیت برای ایشون به عنوان یک میسترس و ارباب جذاب نیست؟
من آبان هستم و این دومین باریه که دارم اینجا به عنوان نویسنده مهمان مینویسم. همونطور که در نوشته قبلی متوجه شدید، من دامیننت هستم که میسترس صدا زده میشه. خیلی وقتا برام پیش اومده که در شروع آشناییها افراد به عنوان یک امتیاز عنوان میکنن که فول اسلیو هستن و این رو امتیازی میدونن که انگار روی انتخاب شدنشون تاثیر مثبت میگذاره. این موضوع برای من شدیدا دافعه ایجاد و نظرم رو منفی میکنه. تصمیم دارم به شرح علت این انزجار بپردازم.
شما نیز در زمینههای مختلف گرایش BDSM مطالب خود را بنویسید تا با ذکر نام همراه با لینک اینستاگرام یا توییتر به عنوان نویسنده مهمان منتشر شود. کافیست در صفحه تماس یا با ایمیل Work[@]untashgaal.com مقالات و نوشتههای خود را ارسال کنید. مطالب منتشر شده در این صفحه تایید یا رد نمیشوند و مسئولیت آن با نویسنده است.
من از نوجوانی به دیدن صحنههای تنبیه یا کلا تنبیه کردن بقیه علاقهمند بودم و مغز کودکانهام با این استدلال که این فرد کار بدی کرده پس باید تنبیه شود، این لذت رو برای خودش توجیه میکرد. یادم میاد که اون سالها مجموعه کاملی داشتم از صحنههای تنبیه در کارتونها و کتابهای کودک و نوجوان و البته نمیدونم چرا اون زمان چنین صحنههایی هم زیاد بود و در بازی باربی هم پسرها همیشه داشتن تنبیه میشدن. این حس لذت از دیدن تنبیه و علاقه به فرد تنبیه شونده با من بود و همین جور ادامه پیدا کرد. هیچ وقت حسی از جنس خشم یا نفرت نسبت به فرد تنبیه شونده نداشتم بلکه انگار دیدن هر صحنه تنبیهش علاقه من بهش رو بیشتر میکرد. این موارد رو میگم تا بدونید که این دوگانگی همیشه در من وجود داشت.
اصول بی دی اس ام
دوگانگی که دربارش صحبت کردم با من بود و این سوال که «چرا من باید از دیدن درد کشیدن کسی که برام جذابه لذت ببرم؟» همیشه توی ذهنم بود تا اینکه به صورت حرفهایتر با اصول و دنیای علمی بی دی اس ام آشنا شدم و گرایشم رو کامل شناختم و فهمیدم که توی این حس تنها نیستم. توی مسیر فهمیدن این موضوع این رو هم متوجه شدم که این حس اگر که در یک سیستم و قالب خاص، با رضایت و توافق دو طرفه، امن و عاقلانه باشه نه تنها از دید هیچ مرجع علمی ای بیماری یا اختلال شناخته نمیشه بلکه میتونه جاهایی باعث خوشحالی بیشتر افراد و اعتماد بیشترشون هم بشه.
شناختن این اصول و اینکه بدونی میتونی این کار رو اصولی انجام بدی و مطمئن باشی که همه چی داره خوب پیش میره، برای من و احتمالا خیلی از کسان دیگهای که چنین حسی دارن، اهمیت زیادی داره به خصوص وقتی پارتنری داری که باهاش رابطه عاطفی هم داری و دوسش داری. اینکه خیالت راحت باشه که تو از آزار دیدنش لذت نمی بری برای خودت و ممکنه که برای پارتنرت موضوع مهمی باشه.
برای اثبات حرفم در مورد اختلال نبودن بی دی اس ام به نسخه ۵ کتاب DSM که مرجع کل اختلالات روانی و تشخیص آن هاست و توسط انجمن روانپزشکی آمریکا منتشر می شه مراجعه کنید. در وبلاگ اونتاشگال مقالات با این موضوع نوشته شده:
شاید این حرف خیلی کلیشهای به نظر برسه ولی گاهی کلیشهها به دلایل منطقی وجود دارن. اینکه تو از دیدن آزار دیگری یا از آزار دادنش لذت ببری احتمالا توی هر رابطهای حس ناخوشایندی داره، اما اینکه شما با هم توافق کنین که کارهایی رو انجام بدین که در مسیرش هر دو لذت ببرین یک موضوع کاملا متفاوته و شاید حتی دیگه محتوای اون توافق خیلی اهمیت خاصی نداشته باشه و این نکته میتونه در طولانی مدت روی رابطهها خیلی موثر باشه. اون پارتنر غرغرویی که توی جمع طرف مقابلش رو تحقیر یا مسخره میکنه و حس بدی حتی به بینندهها هم میده هم ممکنه سادیست باشه ولی هیچ شبیه فانتزی محبوب پارتنر شلاق به دست توی اتاق خواب نیست.
وقتی که شما دارین با پارتنر احتمالیتون صحبت میکنین برای اینکه شناخت بیشتری از هم در حین رابطه داشته باشین معمولا لیستی از علایق و محدودیتهاتون رو به هم میگید. معمولا مرسومتره که سلطه پذیرها کارهایی رو که دوست ندارن روشون انجام بشه رو توی این لیست عنوان کنند، توی بعضی مواقع این محدودیتها به دستههای سافت و هارد هم تقسیمبندی میشن که سافتها محدودیتهایی هستند که ممکنه دامیننت به مرور زمان بخواد که ازشون رد بشه اما هاردها خط قرمزهای جدی هستند که سلطهپذیر نمیخواد هیچ وقت از اونا عبور کنه.
پس در واقع حالا که بحث توافق رو هم مطرح کردیم و از اون به لیمیت رسیدیم، میتونیم اینطور نتیجهگیری کنیم که لیمیتها خطوط قرمز و اصلی هستند که چهارچوب یک بازی رو براساس توافق میسازند و به طرفین این حس اطمینان رو میدن که اون چیزی که قراره در بازی یا جلسه رابطه اتفاق بیوفته قطعا بر اساس توافق هر دو خواهد بود. ممکنه حالا این سوال پیش بیاد که خب در روابط SafeWord یا کلمه امن وجود داره که با گفتنش بازی همون لحظه متوقف میشه، پس چه نیازی به این لیمیتها هست؟ درسته که کلمه امن وجود داره ولی اینکه رابطه به جایی برسه که بخواد از کلمه امن استفاده بشه خیلی حس ناخوشایندی برای هر دو طرف خواهد داشت، همچنین ممکنه بازی زودتر از انتظار و خواسته هر کدوم تموم بشه و هم اینکه وقتی ارباب هستی و احساس مسئولیت میکنی، از اینکه به جایی رسیدی که کار به کلمه امن بکشه و نتونستی از سابت خوب مراقبت کنی، حس خیلی بدی خواهی داشت و بسیاری از سابها هم از اینکه نتونستن اندازه توقعات دامشون قوی باشن و تحمل کنن، حس بدی میگیرن.
پس اگه بخوایم مثالهایی بزنیم شاید بشه گفت که لیمیتها خطوط ترسیم کننده مسیر هستند که راه رو به ما نشون میدن و کلمه امن در واقع ترمز قطاره، در شرایط نیاز باید حتما ازش استفاده کرد ولی باید توجه کرد که استفاده ازش ممکنه که بهم ریختگیهایی ایجاد کنه ولی نهایتا از اتفاقات بد بعدی جلوگیری میکنه.
کارکرد لیمیت
اصولاً این لیمیتها برای هر یک از طرفین رابطه چه کارکردی داره؟
وقتی شما به عنوان یک ساب یا سلطه پذیر وارد یک رابطه میشین به خصوص در رابطههای اولی که با کسی دارین، در حین ارتباط ممکنه که ذهن شما خیلی درگیر پیش بینی و حدس زدن حرکات طرف مقابل باشه، اما شما برای اینکه به اون نقطه اوج لذت در این نقش برسین نیاز دارین که ذهنتون رو خاموش کنین و در اون فضا رها باشین و بدون هیچ نگرانی خودتون رو در اختیار طرف مقابلتون قرار بدین و مطمئن باشین که اون مواظب شما هست. وجود محدودیتها و صحبت کامل درباره اونا به شما این اطمینان رو میده که طرف مقابلتون شما رو کامل می شناسه و نقاط حساسیت شما رو هم بلده پس میتونین راحتتر و با آرامش بیشتری خودتون رو رها کنین و از رابطه لذت ببرید.
اما وجود این محدودیت ها فقط برای سلطهپذیر اهمیت ندارد، طرف دامیننت رابطه هم از طریق لیمیتها و صحبت درباره جزییات آنها شناخت بهتری از ساب پیدا میکنه و بهتر ترسها و نقاط تیره بازی رو پیدا کنه و میتونه از اونا دوری کنه. همون طور که قبلا هم اشاره کردم برای من به عنوان یک دامیننت خیلی مهمه که پارتنرم رو آزار نداده باشم و در چهارچوبی که اون هم رضایت و اشتیاق داره باهاش بازی رو پیش ببرم. لیمیتها دقیقا به من کمک میکنند که بدونم دارم چی کار میکنم و حتی از کاری که می کنم لذت بیشتری ببرم چون در واقع من هم رهاتر هستم.
من وقتی لیست بلند بالایی از همه حساسیتها و لیمیتهای هارد و سافت پارتنرم دارم، میدونم کجاها باید با دقت عمل کنم و از پارتنرم مراقبت اضافه تری بکنم پس در بقیه مواقع راحت هستم و تمرکز بیشتری روی لذت میگذارم، اما وقتی لیمیتها مشخص نباشن من تمام طول بازی باید محتاطانه عمل کنم و با دقت طرف مقابل رو زیر نظر داشته باشم تا خودم بفهمم که چه چیزهایی ممکنه براش ناخوشایند باشه. این همه دقت به طرف مقابل و مواظبت از او، لذت رابطه رو برای من کاهش میده. پس در واقع لیمیت ها برای من به عنوان سلطهگر هم مفید هستند زیرا بهم نشون میدن که کجاها میتونم خیلی راحت و رها باشم و نگران چیزی نباشم چون همون جور که قبلا گفتم برای من و احتمالا برای دامیننتهای زیاد دیگهای اهمیت داره که از سابشون مراقبت کنن و همه چیز در قالب بازی خوشایند باشه و باعث اذیت واقعی اون نشن و این لذت مشترک همراه با توافق، تبدیل به آزار نشه.
وجود لیمیت ها تا حد زیادی تضمین میکنه که همه حرکات بازی قبلا توافق شدهاند و به من این اجازه رو میده که بتونم خارج از اونا با قدرت بیشتری عمل کنم و برنامه ریزیهای خلاقانهتری داشته باشم. در واقع لیمیتها به من این آرامش رو میده که همیشه خیالم راحت باشه که باعث آزار واقعی طرف مقابلم و کسی که دوسش دارم نیستم و هرچی که هست در همون قالب بازیه.
اسلیو فول
با مواردی که گفتم، کسی ادعا می کنه که هیچ لیمیت و محدودیتی نداره برای من تو ذهنم دو تا حالت پیش میاره. گروه اول کسی هست که اینقدر تازه کاره که خودش رو نمیشناسه و نمیدونه که چه چیزهایی براش مناسب نیست و حتی مطالعه کاملی هم در این زمینه نداره و اصولش رو هم نمیدونه که پس به این معناست که بودن باهاش یعنی هر روز درگیری و یاد دادن چیزهای جدید و نیاز به مراقبت صد برابر داره. من باید همیشه نگرانش باشم و چون حس میکنم که حتی از نظر تئوری هم مهارتها و سواد لازم رو نداره و وقتی از چیزی خوشش اومده حتی نرفته کمی درباره اون اطلاعات کسب کنه، جذابیتش برام خیلی کم میشه و اصلا دلم نمیخواد با کسی که نمیدونه چه خبره و باید چی کار کنه، وارد هیچ آشنایی بشم. چون مطمئنم که خیلی خسته کننده خواهد بود و انرژی خیلی زیادی از من میگیره و نهایتا هم ممکنه که هم به خودش و هم به من آسیب بزنه چون با خودش تکلیف روشنی نداره.
گروه دوم اما کسایی هستند که تجربه هم دارن و می گن که ما هیچ لیمیتی نداریم و واقعا هم ممکنه که به کارهای خیلی عجیب و سختی تن بدن این گروه هم برای من جذاب نیستن چون در درجه اول به من این حس رو میدن که برای خودشون ارزش کمی قائلن و مراقبتی از خودشون و جایگاهشون نمیکنن و این برای من به شدت از جذابیتشون کم می کنه. در واقع من حس می کنم کسی که ادعا می کنه که هیچ لیمیتی نداره چیزی برای از دست داده نداره در صورتی که کسی که جایگاه مناسب شغلی و اجتماعی داره و آدم موجهیه همیشه باید نگران جایگاه و شرایطش باشه و سعی کنه که ازش مراقبت کنه. اینکه با کسی باشی که هیچی برای از دست دادن نداره براش قابل قبوله که هر رفتاری باهاش بشه برای من جالب نیست و از جذابیت اون آدم به شدت کم میکنه. همچنین این نگرانی رو به من القا میکنه که این فرد ممکنه که در شرایط سالم و با اصول درست، بی دی اس ام رو نخواد و مرزهای حس مازوخیسم بیشتر از اون حدی باشه که در یک سیستم امن بگنجه، برای همین تمام طول رابطه با چنین آدمی اگر هم که شکل بگیره من در یک اضطراب خواهم بود که مواظب رفتارش باشم و مرزهایی رو باهاش چک کنم تا مطمئن بشم همه چی در چهار چوب امن داره شکل می گیره و این هم یک فشار روانی بسیار زیادیه که به من میاد و دلیلی هم براش وجود نداره. کنار هم قرار گرفتن این شرایط و نگرانیها باعث میشد که توضیح اینکه «من فول اسلیو هستم» از طرف یک ساب، برای من بسیار ناخوشایند باشه و اون آدم رو غیر جذاب ببینم.
حالا که بحث لیمیت رو تا این حد بازکردیم خوبه که این الگوی غلط (البته از نظر من) رو هم بهش اشاره کنیم که بعضی از دامها حالا چه مستر چه میسترس به عنوان تنبیه ممکنه که بخوان لیمیتهای ساب رو بشکنن و این خیلی چیز عجیبیه. طبق تعریف اساسی که وجود داره لیمیتها در واقع جزئی از اصول و قواعد بازی BDSM هستند و شما نباید اصول رو عوض کنین. مثل این میمونه که شما در یک بازی فوتبال یهو تعداد بازیکنها یا ابعاد زمین رو تغییر بدین. البته این به این معنی نیست که خود سلطه پذیر نمیتونه به مرور با بیشتر شدن شناختش بعضی از محدودیتهارو تغییر بده ولی اینکه این موضوع از بیرون بهش تحمیل بشه از نظر من کار کاملا غلطیه.
جمعبندی و نتیجهگیری
همه این اتفاقها و خوشیها وقتی امنتر و سالمترن که هر دو طرف خودشون رو خوب بشناسن، با هم خوب و سالم گفت و گو کنن و به شرایط و مرزهای هم احترام بذارن. یکی از جذابترین چیزهایی که به نظر من در فضای BDSM وجود داره، همینه که بتونی با یکی راحت و بدون دغدغه همه حرفات رو بزنی و یک بازی جذاب طراحی کنی و هیچ همبازی برای این بازی مناسبتر از کسی نیست که اون هم به خوبی خودش رو میشناسه و میتونه باهات همراه واقعی باشه و نیازی نباشه که تو همه حرفاش رو بخوای بررسی عجیبی بکنی. کسی که خودش رو میشناسه و برای خودش ارزش زیادی قائله و با این شناخت میخواد که تحت سلطه دیگری باشه، میتونه اون دیگری رو به اوج هیجان و لذت برسونه. خودتون رو خوب بشناسین، حدودتون رو دقیق بفهمین و با صداقت با پارتنرتون حرف بزنین. مطمئن باشین که یک تجربه واقعی در یک محیط امن و صمیمی خیلی جذابتر از اینکه که شبیه یک سناریوی پورن زندگی کنین.
واژه Full Slave تقریبا هیچ معنی در دنیای سادومازوخیسم ندارد. Full Time Slave یعنی کسی که میخواهد مدت طولانی و روزهای زیادی اسلیو باشد اما Full Slave هیچ معنی ندارد! امیدوارم به زودی این واژه از ادبیات BDSM فارسی، حذف شود. بهترین معادل برای برده بدون محدودیت، No limits slave میشود و همانطور که خانم آبان توضیح دادند، بی معنی است.
اونتاشگال . تیر ۱۴۰۰ . تصاویر به صورت اختصاصی برای وبلاگ اونتاشگال ارسال شدهاند.
نوشتههای روزمره، خاطرات و مطالب بیشتر از اونتاشگال را در شبکههای اجتماعی دنبال کنید
دوست دامیننت عزیزم میسترسآبان به عنوان نویسنده مهمان محبت کردند و این یادداشت رو برای وبلاگ اونتاشگال ارسال نمودند. این یادداشت حاصل تجربیات شخصی ایشان است. مردهایی که مایل هستند میسترس پیدا کنند و برده یک میسترس شوند، به نظرم حتما این تجربه را با دقت و تمرکز، چند بار مطالعه کنند.
افراد زیادی هستند به دنبال فضاها و جوامع BDSM میگردند و تصور آنها کاملا برگرفته از پورن هست و تصور میکنند هر خانمی به آنها رسید در مهمانی به دنبال اسپنک کردن میرود. واقعیت را باید از فیلم جدا کرد و در کشورهایی که BDSM پارتی در کلابها انجام میدهند، افراد با صرف هزینه شرکت میکنند و شرایط بسیار سختی برای ورود آنها در نظر گرفته میشود. اگر شما در ایران زندگی میکنید، شکی نیست که امکان استفاده از چنین فضایی را ندارید. پس باید سعی کنید نظر یک دامیننت را به خوبی جلب کرده و بر روی رشد شخصیت خود بیشتر تمرکز کنید.
شما نیز در زمینههای مختلف گرایش BDSM مطالب خود را بنویسید تا با ذکر نام همراه با لینک اینستاگرام یا توییتر به عنوان نویسنده مهمان منتشر شود. کافیست در صفحه تماس یا با ایمیل Work[@]untashgaal.com مقالات و نوشتههای خود را ارسال کنید. مطالب منتشر شده در این صفحه تایید یا رد نمیشوند و مسئولیت آن با نویسنده است.
من آبان هستم و ۳۲ سال سن دارم. در زندگی دامیننت هستم و بیشتر از ۸ ساله که به طور جدی این سبک زندگی رو دنبال کرده و رابطه وانیلا نداشتم. البته که علاقه و گرایش من به BDSM خیلی قدیمیتر هست و سفر به OWK یا Other World Kingdom رویای نوجوانی من بوده و این تمایل از آن سالها با من هست. اینجا هم دعوت شدم که به عنوان دامیننت برای شما بنویسم و بابت دعوت بسیار خوشحالم.
مایل نیستم لقب نویسنده این یادداشت، میسترس باشه، چون فکر میکنم اگر چه سلیقه و علاقه من به بی دی اس ام برام مهم هست و شاید بخش تاثیرگذاری از شخصیتم باشه، اما این که دقیقا نوع گرایشم چیه واقعا تاثیری روی هویتم نداره. من هم یک آدمم درست شبیه شما ولی با گرایش دامیننت، البته نه از اون دامیننتهایی که خیلی بی منطق هستن و فکر میکنن کل دنیا حول محور اونها میچرخه.
من در یک خانواده سنتى بزرگ نشدم و پدرم رو در سن پایین از دست دادم و برادرى هم نداشتم. براى همین خیلى از آشنایىهای من با روحیات مردونه یک مرد برام دیرتر شروع شد. مستقل بزرگ شده بودم و از اطرافیان مىشنیدم که رفتارهاى یک زن مستقل مىتونه براى شخصیت مرد سنتى ناخوشایند باشه و مردونگیش رو جریحهدار کنه. کم کم فهمیدم این مردونگى مرد سنتى در همه چیز وجود داره و هر جا پا بگذاری، جریحه دارش کردى. مثلا اگه بخواى سهم خودت رو از پول غذا بدى، اگه بخواى قوى باشى، حتى اگه بتونى در سفت شیشه مربا رو خودت باز کنى. تازه علاوه بر همه اینها موضوعات مربوط به اندازه آلت و کاراییش هم اهمیت ویژهای داره!
اینجورى شد که فهمیدم مردونگی براى مرد سنتى برخلاف تبلیغات چیزى بسیار شکننده است که حرکت شخصیت مستقل دیگرى مىتونه ضربات جبران ناپذیری به اون وارد کنه. پذیرش چنین موجودی به خصوص با نوع سلیقه من کار رو حسابی مشکل میکرد.
مرد سابمیسیو و سلطهپذیر
در کنار مرد سنتی که توضیح دادم، بنا به علایقم با یک نوع دیگر مرد هم آشنا شدم. این نوع مرد شجاع بود و میتونست اعتماد کنه و با دستان و چشمان بسته وجود خودش رو به دیگرى بسپره. مردی که میتونست اطمینان داشته باشه که دیگری مراقب جان و روح او و خودش هست. این مرد با شوق زانو میزنه و همه باورهاى مردانگى سنتى رو دونه دونه به چالش میکشه، میشکنه و همچنان جذابیت داره و خواستنی هست. این مرد پاى علاقهاش مىایسته، از قضاوت شدن نیترسه و براى لذت خود و زن محبوبش شجاعانه یک بازی خاص رو با قواعد کاملا متفاوتى شروع مىکنه.
پس از پایان بازى آغوش چنین مردى برای من بسیار لذت بخشتر و قابل احترامتره چون ارزش او ورای باورهای مرسوم جامعه بود، هست و به چیزهاى دیگری مىنازید و من از به سلطه درآوردن و کنترل چنین وجود نازنینی، به خود مىنازم. مردى با حس ساب (مطیع و پیرو) براى من مردى از جنس دومی که شناختم، انتخاب اول و آخرم شد.
در طول زمان دیدم که بسیاری از مردان سلطهپذیر نگران نقش خود در رابطه طولانی مدت هستند. آنها میترسند که پذیرفتن نقش برده باعث متزلزل شدن جایگاهشون بشه. برای من به عنوان زن دامیننت، هرگز اینطور نیست و فکر میکنم دامیننتهای زیادی نیز با من هم عقیده باشند. به وقت مناسب چنین مردی میتواند به سادگی برای من تکیهگاه باشه. ضعفهای او رو میدونم، روح برهنهاش رو لمس کردهام و شاید گاهی او رو بهتر از خودش بلد باشم اما با همه اینها همیشه میدونم او کسی که هست که شجاعت داشته و خلاف جریان آب شنا کرده و همین جسارت او در انتخاب چیزی که دوست داره به حد زیادی به من حس آرامش میده جوری که بدونم او میتونه در شرایط نیاز به اندازه هر دو ما قوی باشه.
رابطه با مرد ساب میسیو و مطیع
اگر زن دامیننت یا مرد ساب میسیو هستید و از چنین شناختی حس خوبی میگیرید، این حس خوب میتونه شروعی برای آشنایی بیشتر و ایجاد یک ارتباط دو نفره باشه. این ارتباط دو نفره در نگاه اول پیچیدگیهایی داره. ممکنه که سخت به نظر برسه که کجای آن شبیه یک رابطه مرسومتر هست و کجای آن باید تفاوتهای داشته باشه. شناخت درست این شباهتها و تفاوتها می تونه در شروع رابطه برای من، یکی از زیباترین ویژگیهای یک ساب جذاب باشه.
شروع آشنایی و ایجاد رابطه ارباب و برده
بله درسته که نقش یک نفر سلطهپذیر است اما این رابطه هم مثل هر رابطه دیگری که بین دو نفر به قصد ارتباط عاطفی یا حتی صرفا جنسی ایجاد میشه، نیازمند رسیدن به حدی از اینتیمسی یا نزدیکی هست و علاوه بر اون هر یک از شما باید از دیگری خوشتون بیاد و طرف مقابل برای شما جذاب باشه و بخواهید که این نزدیکی رو با او داشته باشید. این نکته برای هر رابطهای مهم هست.
دفعات زیادی با این موضوع مواجه شدم که کسی به من میگه: «خب مرا آنطور که دوست دارید تربیت کنید مگر شما دامیننت نیستید؟» این یکی از حرص در آورترین حرفهایی هست که به عمرم شنیدهام. من باید اول از تو که میخواهی به من خدمت کنی، خوشم بیاد، جذب تو بشم و تو به عنوان یک انسان برای من جالب باشی و بتونی من رو تحت تاثیر قرار دهی تا من بخوام با تو ارتباط برقرار کنم و به تو چیزی یاد بدم.
دوست اسلیو عزیز، در این رابطه هم مانند هر نوع رابطهای اگر پیشنهاد دهنده هستی و وارد فضای شخصی کسی میشی، باید بتونی ابتدا جذابیتی ایجاد کنی، شرایط خوبی برای تمایل به آشنایی داشته باشی و بعد وارد فضای بی دی اس ام بشی. به حریم خصوصی افراد احترام بگذارید و لطفا لطفا رابطه رو با اصرار نخواهید. یادتون باشه که این یک رابطه دو نفره است و باید با تمایل دو نفرهای هم ایجاد بشه و فراموش نکنید که ممکنه طرف مقابل در مسیر شناختن شما نیاز به زمان داشته باشه و یا نهایتا جواب منفی بده. سعی نکنین از راهی غیر از جذابیتهای مردونه برای ایجاد ارتباط، خودتون رو به کسی تحمیل کنین چون فقط جایگاهتون رو خراب میکنید.
اگه خیلی تمایل دارین سعی کنین برای میسترس و دامیننت خانمی که به اون علاقهمند هستید، جذاب بشین نه اینکه رابطه رو از روی ترحم بخواهید. سعی کنین به دامیننت اثبات کنین که گزینه خوبی برای شروع ارتباط هستین و در شروع رابطه منفعل نباشید. همچنین کاری نکنین که اون فکر کنه شما با همه دامیننتها همین رفتار رو دارید.
ادامه و حفظ رابطه بی دی اس ام
خب وارد رابطه شدید و موفق شدین که نظر دامیننت مورد علاقهتون رو جلب کنید و باهاش یک ارتباط بسازین. اینجا لازمه که غیر از مهارتهای کلی ارتباطی (که باید بلد باشید و اگر نمیدونید حتما باید یاد بگیرید)، شما به عنوان مرد سابمیسیو و مطیع، این چند تا نکته رو برای حفظ یک رابطه از من گوش کنید و یاد بگیرید.
اگر وارد یک رابطه دامیننت/سابمیسیو میشین به خصوص اگه ارتباطتون طولانیه یادتون باشه که یک زن دامیننت هنوز هم یک زنه و ممکنه نیازهای زنانهتری داشته باشه. ممکنه گاهی حتی بخواد که لوس یا حمایت بشه؛ جوری رفتار نکنین که انگار این با حس سلطهگری او در تضاده. یاد بگیرین که برای یک رابطه به خصوص طولانی، همه چیز نمیتونه همیشه فقط در قالب رابطه بی دی اس امی پیش بره و این رابطه بخشهای دیگهای هم داره و آدم ها نیازهای دیگهای هم دارن.
دامیننت مقابل شما یک آدم آهنی خالی از احساس نیست. درسته که ممکنه در مواقعی بهتر از شما بتونه خودش رو کنترل کنه ولی به این معنی نیست که نیازهای عاطفی نداره و شما مسئولیتی ندارید که به این نیازها توجه کنید. درسته که شما به عنوان یک ساب ممکنه حق تصمیمگیری کمی در بسیاری از موارد داشته باشین ولی یادتون باشه که این به معنی این نیست که شما کل مسئولیت یک طرف رابطه بودن رو کامل انکار کنین و مثل یک عروسک منفعل باشین. همه آدمها از دیدن تلاش برای اینکه بهشون حس خوب داده بشه لذت میبرن و دامیننتها هم در درجه اول، انسان هستند. پس در رابطه کمتر حرف بزنید و بیشتر عمل کنید.
من سابهای زیادی رو دیدم که میگن من برای خوشحالی شما هرکاری می کنم اما در اولین جایی که کار یکمی سخت و یا حتی غیر جنسی بوده کامل تغییر موضع دادن. منظورم از کار غیر جنسی این نیست که ساب باید همه کارهای دامیننت رو انجام بده و رابطه حالتی از سواستفاده داشته باشه ولی در یک رابطه عادی زمانی که دو نفر در رابطه هستن، به هم کمک میکنن یا به خاطر دیگری تلاش میکنند.
در نهایت لطفا سعی نکنین همیشه مشکلات و دلخوریهای رابطه رو در قالب اس امی و مثلا با تنبیه حل کنین؛ تنبیه کردن، لمس و هر شکلی از این بازی نیازمند اون حس خوب و نزدیکی هست. اگر من از پارتنرم خیلی عصبانی هستم و رنجیدهام، نمیتونم برای کاهش رنجم اون رو کتک بزنم، چون اولا کتک زدن من دیگه در این حالت از حالت امن خودش ممکنه خارج بشه و هم اینکه ممکنه من حتی نخوام ریختش رو ببینم، نه اینکه کاری رو بکنم که اون هم تا حد زیادی بهش علاقه داره.
پیشنهاد میکنم برای شروع و داشتن رابطههای بهتر یکم از دنیای فانتزی و پورن بیاین بیرون، بیشتر فکر کنین، با طرف مقابلتون مفصل صحبت کنید و واقعیت وجود همدیگه رو بشناسید. این رو هم یادتون باشه همونطور که یک زوج وانیلایی ممکنه با هم مچ نباشن و رابطه خوبی نداشته باشن، یک زوج هم به صرف داشتن علاقه به بی دی اس ام با هم بهترین نمیشن. پس آدمها رو دونه دونه بشناسیم و تصور قالبی نداشته باشین. بسیاری از مواردی که اینجا نوشتم، صرفا سلیقه من هستند و ممکنه دامیننت دیگری، نوعی دیگه فکر کنه.
ممنونم اول از اونتاشگال عزیز که به من پیشنهاد نوشتن به عنوان نویسنده مهمان رو داد.
برای یک دامیننت، چالش نقش بسیار زیادی در پیش بردن رابطه و گرایش سادومازوخیسم دارد. اگر شما نتوانید دامیننت را ترغیب به توجه کنید، او علاقهای به کنترل تربیت شما نخواهد داشت. هیچوقت برای فرار از تنهایی یک رابطه را شروع نکنید. پس از شناخت و آشتی خالصانه با خود به سراغ دیگری بروید. چنین رابطهای چه وانیلا چه ارباب و بردهای، پایدارتر خواهد بود.
آیا بی توجهی به اسلیو اصل اساسی و پایهای رابطه ارباب و برده است؟ سلامت در رابطه BDSM چیست؟
پیامهای زیادی از طرف شما مخاطبین عزیز در خصوص مشاوره در موضوعات مختلف برای من ارسال میشود. تصمیم گرفتم از این پس به این سوالات که جنبه عمومی هم دارند با عنوان «پیام شما» در وبلاگ پاسخ دهم. برای حفظ حریم خصوصی اطلاعات نام و مشخصات تغییر داده شدهاند.
سلام، وقتتون بخیر…ممنون بابت فعالیت چندسالهی کانال. امیدوارم پیاممو بخونید،تو اوج استیصال دارم این پیامو میدم. من زهرا، ۲۶ سالمه و ارشد جامعه شناسی هستم. تا حالا هر نوع رابطهی عاطفی یا جنسی داشتم. از دبیرستان به BDSM علاقهمند بودم، دربارهاش سرچ میکردم، میخوندم. اهل پورن نیستم، ولی هرازگاهی اگرم میدیدم پورنای عادی اصلا تحریکم نمیکنه و نمیکرد، فقط اونایی که BDSM بود.
گذشت تا اینکه چندماه پیش با کسی از طریق اینترنت اشنا شدم، از شهر خودمون. گفتم علاقه دارم، گفتند باید آموزش ببینی و قبول کردم.
من از همون اولین جملات اشناییم تاکید داشتم که فقط میخوام تجربه کنم، نه اینکه رابطه مداوم داشته باشیم و تو زندگی هم باشیم. اول خیلی مقاوم بودم در برابر گفتن یه «چشم» حتی، سخت بود برام، آروم آروم اموزش دیدم. دو بار حضوری همدیگه رو دیدیم. بار سوم رفتم خونشون. (اسپنک با دست و کمربند و سیلی و سکس بود تا جایی که یادمه.)
یه بار کامل از زندگی هم بیرون رفتیم، ولی دوباره برگشتم من. نمیشد از فکر این رابطه بیام بیرون. اون اوایل من کار و زندگیم برات اولویت بود، ولی انقدر با من حرف میزدن نه وقت میکردن کتاب بخونم، نه پادکست، نه فیلم، نه بیرون، هیچی… گله هم میکردم میگفتن اربابتم، باید وقت بذاری.
تا حدودای الان.
الانی که این پیامو میدم قضیه برعکسه، بعضی وقتا واقعا نیاز دارم باهاشون حرف بزنم، جواب نمیدن. یا بعد دوتا جمله حرف زدن میگن گورتو گم کن… از دیروز تا حالا (۲۴ ساعت) به خواست خودشون من هیچ پیامی ندادم، ولی گفته بودن احوالپرسی رو بکن… پیام دادم ارباب خوبید؟ جوابی ندادن، پیام دادم نمیخوام مزاحمتون بشم،فقط خواستم حالتونو بپرسم، هستین؟ فقط دوتا کلمه نوشتن.
این مثالی که از امشب زدم یه مثال کوچیک از حالتای الان رابطمونه. ولی وقتی حضوری پیششونم (که کم هم نیس…) میگن اربابت بهت اهمیت میده و مهمی برام و از این حرفا. حسی که دارم تحقیر نیس، دلشکستگیه. آرامش ندارم دیگه. من متوجهم که جایگاهها تو این رابطه فرق داره، ولی حس میکنم حتی به عنوان یه برده، یه سگ هم هیچ ارزشی ندارم واسشون. گاهی با خودم فک میکنم کاش میشد یه ارباب دیگه رو هم تجربه کنم ببینم مشکل از شخصه، یا همه همینجورن.
سوالی که دارم اینه که آیا این مدل حرف زدن به صورت مداوم، این مدل بیتوجهی، عادیه تو این رابطه یا نه؟
توجه کنید که شما در ابتدا در رابطه با یک انسان هستید و سپس شیوه رابطه خود را سادومازوخیسم یا وانیلا مشخص میکنید. رابطه با یک انسان جنبههای مختلفی دارد که «رابطه صرفا برای سکس» نیز میتواند یکی از شیوههای آن باشد.
در مقالات زیادی به اهمیت گفتگو برای رابطه اشاره کردم. مساله اصلی این است که آیا شما در هنگام شروع رابطه BDSM با این مستر و دامیننت، به صورت شفاف و دقیق تمایل به تجربه BDSM را گفتید یا به دنبال یک رابطه عاطفی نیز بودید؟ با توجه به نوشته شما و اشاره به این صحبت که «فقط میخوام تجربه کنم، نه اینکه رابطه مداوم داشته باشیم و تو زندگی هم باشیم.» مشخص میشود که شما شفاف خواسته خود را مطرح کردید.
اگر پس از بیان این خواسته، پارتنر شما به شیوهای دیگر عمل کرد و به دنبال ایجاد یک رابطه عاطفی رفت، شما حق اعتراض دارید. اگر خود شما مایل بودید که رابطه به سمت عاطفی شدن و اصطلاحا «در زندگی هم بودن» پیش برود، لازم است مجددا در مورد شیوه رابطه خود و ادامه آن گفتگو کنید. در صورتی که در ابعادی دیگر این مکالمات صورت نگرفته است لازم است برای بهبود رابطه با یکدیگر صحبت کنید.
پاسخ ۲: تعرض روحی و روانی با فشار آوردن
تحت فشار قرار دادن یا Force کردن در واقع نوعی تعرض به شما است. این تعرض هم میتواند روحی باشد هم جسمی و هم روانی. در اینجا صرفا به تعرض روحی و روانی میپردازیم. همانطور که گفتید در صورت مخالفت با پاسخ «گله هم میکردم میگفتن اربابتم، باید وقت بذاری» رو به رو میشدید. این رفتار نوعی تعرض و Force کردن است.
تعرض به حریم خصوصی شما به عنوان یک انسان یکی از شایعترین اشتباهاتی است که افراد مستر و میسترس دچار آن میشوند. آیا در تعاریف رابطه محدودیت همه جانبه لحاظ شده است؟ با توجه به صحبتهای شما فکر نمیکنم چنین چیزی باشد پس گرفتن زمان شما برای رسیدگی به امور شخصی، نوعی تعرض به حساب میآید و باید در ابتدای رابطه آن را با پارتنر خود (یا حتی بعدی) به صورت شفاف بیان کنید.
به صورت کلی یک مستر و میسترس زمانی میتواند در زندگی خصوصی شما مانند مطالعه کتاب، فیلم دیدن و موارد مشابه دخالت کند که در ابتدای رابطه چنین توافقی کرده باشید.
پاسخ ۳: آیا مزاحم هستید؟
نکته مهم خواسته شما از رابطه است. شما به عنوان یک ساب میسیو و کسی که میخواهد ساعاتی در اختیار دامیننت باشد، آیا رفتاری دارد که به نوعی مزاحمت برای دامیننت باشد؟ همانطور که گفتید تمایل به رابطه به صورت جلسهای و صرفا جلسات کینکی است. در این صورت صحبتهای زیاده و اضافی و خارج از حرفهای اصطلاحات «مشترک» نوعی مزاحمت تلقی میشود.
گاهی اوقات بهتر است به جای تلاش برای صحبت کردن به هر بهانهای، به دنبال رسیدگی به امور شخصی پرداخت.
پاسخ ۴: شخصیت شما کجاست؟
«حسی که دارم دلشکستگیه»! نکته مهم در این رابطه همین است. شما در ابتدای رابطه در مورد ابعاد آن صحبت نکردید. طبیعتا چون اولین تجربه است احتمال خرابکاری و مشکل زیاد میشود. وقتی در این رابطه شخصیت خود را نمیبینید پس برای چه هدفی ادامه میدهید؟ به نظر من بهتر است به جای تلاش برای بهبود رابطه به هر قیمتی، به بررسی جنبههای مختلف شخصی خود بپردازید. در مقالات دیگر هم اشاره کردهام که زمانی یک رابطه سالم را میتوانید آغاز کنید که برای خود به اندازه کافی انرژی گذاشته باشید و عاشق خود شده باشید.
نتیجه کلی این که هر گاه احساس کردید یک رابطه شما را بیشتر ناراحت میکند، بهتر است از آن خارج شوید. جایگاه شما به عنوان یک سابمیسیو نباید بهانهای برای پذیرش تعرض به شخصیت شما شود. همچنین به عنوان یک مستر یا میسترس هیچ حقی برای سو استفاده از شخصیت اسلیو ندارید. همه چیز باید توافقی باشید چرا که هدف از این رابطه لذت بردن و آرامش روان است.
این نصیحت را از من گوش کنید. اگر رابطه خود را با کسی به پایان رسانید، آن فرد را از زندگی خود حذف کنید و دیگر هیچوقت به دنبال شروع مجدد رابطه با وی نباشید. احتمال اصلاح شدن و به وجود نیامدن مشکل بسیار پایین است. سعی کنید با خودتان صادق باشید.
اونتاشگال . اردیبهشت ۱۴۰۰
نوشتههای روزمره، خاطرات و مطالب بیشتر از اونتاشگال را در شبکههای اجتماعی دنبال کنید
پس از دو مقاله معرفی سادیسم و دامیننت، به تفاوت شخصیتهای سابمیسیو و مازوخیسم میپردازیم. اینکه آیا این دو شخصیت بر یکدیگر همپوشانی دارند و آیا میتوانند کاملا مستقل از یکدیگر باشند؟ ابتدا به زبان ساده به معرفی هر دو شخصیت میپردازم:
مازوخیست: کسی که از درد کشیدن، تحقیر شدن، تحت کنترل بودن و محدود بودن، لذت میبرد.
سابمیسیو: کسی که دوست دارد پیرو باشد، به دنبال تصمیمگیری نیست و به حامی نیازمند است.
مازوخیسم یا مازوخیست از قرن ۱۷ میلادی وارد ادبیات شده است. نویسنده آلمانی اتریشی، لئوپولد فون زاخر-مازوخ در رمانهایی که نوشت شخصیتی را معرفی کرد که عاشقانه از درد کشیدن لذت میبرد. به احترام او چنین افرادی را مازوخیسم نامیدند که در فارسی میل به خودآزاری ترجمه شده است.
طیف علاقه به درد در شخصیتهای مازوخیست بسیار گسترده است. از میل به کشیده شدن مو گرفته تا تمایل برای پاره شدن بدن همه و همه شامل علایق مازوخیستی میشود. عدهای بسیار فراتر میروند و میل به جاری شدن شدید خون و دردهای فوقالعاده زیاد دارند. به نظر من تا حدی که درد به شما آسیب نرساند مشکلی ندارد اما برای موارد فراتر بهتر است با مشاور خود صحبت کنید.
رفتار مازوخیستی در واقع اعمالی هستند که با وجود آگاهی از ضرر و خطر آنها، هرچند کوچک یا بزرگ، میل به انجامشان وجود دارد. مازوخیست و سابمیسیو در بسیاری از موارد همپوشانی دارند. تمرکز این نوشته صرفا بر امیال مازوخیستی است. بسیاری از افراد ساب میسیو میل متفاوتی به مازوخیست دارند.
مازوخیسم و سابمیسیو صفتهای شخصیتی هستند
بر اساس DSM-3 (سال ۱۹۸۰)، این دو به عنوان ویژگی شخصیتی شناخته شدهاند. صفت و ویژگی شخصیتی یعنی در همه انسانها وجود دارد و از هر فردی به فرد دیگر متغییر است. اختلالهای روانی در بعضی افراد هستند و در بعضی نیستند برای همین نمیشود مازوخیست و سابمیسیو را در این دسته تقسیم کرد. در برابر سادیسم، مازوخیسم و در مقابل دامیننت، سابمیسیو را داریم. صفتهای شخصیتی بر اساس استاندارد روانشناس معروف ریموند کتل دارای یک بازه هستند. یعنی هر کسی دارای ۱۶ صفت است و در یک طیف مشخص از یک صفت قرار میگیرد و در طول زمان با عوامل مختلف تغییر میکند. سال ۱۹۹۴ که پنجمین ویرایش ۱۶ صفت شخصیتی (ویکیپدیا) منتشر شد، صفت چهارم به سلطه (Dominance) اختصاص پیدا کرد. امروزه پس از گذشت دو دهه، به خوبی تفاوت بین سادیسم و دامیننت را میدانیم.
به طیف بالا دقت کنید. نه صفر به معنی خوب بودن است و نه صد. استفاده از اعداد و نمودار، صرفا برای تعریف بهتر است. آقای کتل ۵۰ را حد میانه را در نظر گرفته است. هر چقدر صفت سلطه به سمت ۱۰۰ پیش میرود یعنی فرد شخصیت سلطهگرانهتری دارد و هر چقدر به سمت صفر میل کند، فرد تمایل بیشتری به سلطهجویی یا سابمیسیو بودن خواهد داشت. بازهم تکرار میکنم هیچکدام خوب یا بد نیست. جایگاه هر فرد در این طیف، توسط روانکاو و با انجام تستهای دقیق و درست تشخیص داده می شود.
در بالای نمودار شما یک بازه میبینید. از نزدیکی ۴۵ شروع میشود تا ۷۰. این یعنی صفت شخصیتی یک فرد در این محدوده قرار دارد و بیشتر میل به سلطه دارد. برای مثال در کار یک مدیر است، در خانواده یک فرد قدرتمند و در زندگی یک زن با توانایی بالای مدیریت خانواده. شخصیت سابمیسیو و مازوخیست بیشتر مایل است پیرو باشد.
مازوخیستها برای اصلاح رفتار به تنبیه خود دست میزنند. مثل سوختن دست و قرار دادن یک نشان روی بدن برای یادآوری اینکه دیگر نباید این کار را تکرار کنند.
صفات مشترک مازوخیستها
شناخت و کشف یک شخصیت مازوخیست واقعا سخت نیست. میل به مازوخیسم به افسردگی نزدیکی دارد برای همین گاهی افراد آن را با افسردگی اشتباه میگیرند. برخی از مهمترین ویژگیهای یک شخصیت مازوخیست:
توانایی نه گفتن بسیار ضعیف
میل به افراد کمالگرا و خودپسند
میل شدید به کمالگرایی در خود
قضاوت خود برای صفتهای منفی
میل زیاد به خیالبافی و رویا سازی
عدم تمایل به استقلال کامل فردی
احساس خود تحقیری به دلیل بدن و شخصیت درونی
برخی از صفات ذکر شده مثل عدم توانایی در نه گفتن بین شخصیت مازوخیست با سابمیسیو مشترک است. همچنین ممکن است افراد دامیننت به کمالگرایی میل داشته باشند. لزوما نباید با یک یا دو ویژگی شخصی را مازوخیست دانست.
خشونت ابزاری برای اثبات
فرد مازوخیست برای نمایش قدرت خود و جلب توجه دیگران به خشونت متوصل میشود. این فرد با کارهایی مثل خود زنی، تهدید مداوم و فریادها در بحثها و گفتگوها به دنبال اثبات حرف خود است. افراد مازوخیسم عموما به عنوان غیرتی شناخته میشوند. فرد غیرتی به با خشونت، فریاد زدن، محدود کردن به دنبال نمایش عشق و علاقه خود است.
افراد مازوخیسم در محیطی که ترس تنها شدن نداشته باشند، جسور میشوند. برای مثال در محیط خانواده و با همسر خود خشونت خود را به راحتی ابراز میکنند اما در محیطهای بیرون و در جمع دوستانی که به راحتی امکان ترد شدن آنها وجود دارد، آرامتر میشوند و خشم را درون خود ذخیره میکنند تا مجددا در محیط خانواده تخلیه نمایند!
افراد غیرتی در ضاهر سادیست هستند اما در واقعیت مازوخیسم میباشند. دلیل اصلی آن هم ضعف در صحبت کردن و تلاش برای قانع کردن است. سابمیسیوها راحتتر صحبت میکنند و آسانتر میپذیرند و چندان به دنبال بحث نیستند. اما مازوخیستها سعی در پنهان کردن ضعف خود با خشونت رفتاری دارند.
مازوخیست بیشتر میل به درد دارد تا تحقیر
افرادی که مایل به اسلیو بودند در BDSM هستند، در صورتی که مازوخیسم باشند بیشتر از درد لذت میبرند. رایجترین دردها شامل اسپنک و بازی با نواحی جنسی میشوند. عدهای نیز مایل هستند سوزش پارافین شمع را حس کنند. برخی دیگر به دنبال رد چاقو و خون روی بدن خود هستند. البته یک مازوخیست به تحقیر شدن هم علاقه دارد اما عامل اصلی لذت در او، تحقیر نیست. مازوخیست بیشتر دوست دارد غیرارادی تحقیر شود. در واقع در موقعیت تحقیر قرار گرفتن برای اون هیجان انگیزتر است.
مازوخیستها در روابط جنسی و عاطفی میل به درد نیز دارند. این افراد شیفته توجه هستند و به روشهای مختلفی به دنبال جلب آن میروند. در رابطه با یک فرد مازوخیست باید به خوبی آستانه تحمل او را کشف کنید. یک مازوخیست گاهی آمادگی زخم روی بدن خود را دارد و حتی ممکن است میل به فرو بردن نیدل و سوزن در بدنش او را تحریک کند.
افرادی که درجه مازوخیست بالاتری دارند، میل چندانی به تحقیر شدن ندارند. محدود شدن با روشهایی مثل باندیج و بازیهای خطرناک آنها را برانگیختهتر میکند. اگر با یک مازوخیست در رابطه هستید از اینکه به خون بازی اشاره میکنند، نگران نشوید. بیشتر افراد مازوخیست در سکس صرفا به دنبال فانتزی هستند و کمتر میل به انجام آن را دارند. حتی اگر اسپنک شدن تا حد کبودی را طلب میکنند، در عمل تحمل آن را ندارند.
رفتارهای مازوخیستی در سکس و BDSM تا جایی که مشکل جسمی و روانی شدیدی برای خود یا پارتنر به وجود نیاورند، ایرادی ندارند. حتما چه در جایگاه ارباب و چه برده، حد و حدود میل خود را بیان کنید و توجه داشته باشید هر نوع زور و فشاری بدون میل طرفین، نوعی تجاوز است. حتی اگر با یک مازوخیست شدید در ارتباط هستید، اجازه تجاوز به او را ندارید.
سیگار کشیدن یک مثال رفتار مازوخیستی در دنیا
در جوامع مختلف به خصوص ایران، مازوخیستها به شدت تحقیر میشوند و به نوعی بیمار طلقی میشوند. اما در واقع بسیاری از ما دست به کارهای مازوخیستی میزنیم. برای نمونه یکی از رایجترین رفتارهای مازوخیستی، سیگار کشیدن است! ضرر سیگار بر کسی پوشیده نیست اما به دلیل آرامش کوچکی که به فرد میدهد، نوعی رفتار مازوخیستی و آرامش بخش به حساب میآید.
رفتارهای این چنینی در زندگی ما بسیار زیاد هستند. با وجود اینکه از ضرر یک چیز خبر داریم اما میل به انجام آن وجود دارد. مساله مهم طیف انجام چنین رفتار مازوخیستی است. یک بار سیگار کشیدن در ماه مشکلی به حساب نمیآید اما ۳ پاکت در روز بدون شک بیانگر یک پریشانی روانی است.
آیا علت و دلیل میل به مازوخیست شدن مهم است؟ خیر، مهم این است اگر چنین علاقهای دارید، چه رفتار و عملکردی نشان دهید. به هر علتی اگر چنین میلی دارید، سعی کنید در رابطه بدون ترس از قضاوت آن را بیان کنید.
یکی از بهترین وبلاگها در زمینه آموزش اسلیو، وبلاگ خانم لونا کیام است. ایشان به خوبی جنبههای مختلف یک سابمیسیو را شرح میدهد. در این نوشته تجربه شخصی ایشان در انتخاب یک لباس مناسب برای اسلیو را مطالعه میکنید.
مقالهای که مطالعه میکنید در دستهبندی سبک زندگی ارباب و برده قرار دارد و در وبسایت Submissive Guide انتشار یافته است. ترجمه توسط ماتیلداصورت گرفته است و در وبلاگ اونتاشگال منتشر میگردد.
لونا کیام: فکر کردم به عنوان یک اسلیو برای شما یک داستان شخصی از زندگی خود بگویم که چگونه در مسیری خاص و فوق العاده شکل گرفت.
در رابطه ما هرگز وظیفه پارتنرم نبوده که پیش قدم شود و به رابطه قدرتمند فعلیمان هیجان ببخشد، بلکه او عاشق این است که من برایش پیش قدم شوم. خب، من اخیرا نظر او را درباره خرید یک ست لباس خاص که طی روز و در خانه بپوشم پرسیدم. او خیلی هیجان زده شد و در مرتبه اول خواست بداند این لباس شامل چه اجزایی میشود و دوم این که چرا من به چنین چیزی علاقه دارم.
کنار آمدن و فراهم کردن چیزی که میخواستم بپوشم راحت بود و او نیز نظرات شخصی خود را به آن افزود. در یک روز عادی هر دو ما برهنه هستیم. گاهی اگر هوا سرد باشد جوراب میپوشیم اما تا مجبور نشویم لباسی نمیپوشیم. این موضوع باعث میشود احساس شلختگی و ژولیدگی داشته باشم (هنگامی که اینگونه برهنه هستم موهایم را نیز درست نمیکنم و آرایشی ندارم). میخواستم احساس فعال و مفید بودن بیشتری در طی روز داشته باشم و برای او جذابتر به نظر بیایم. به همین خاطر از او پرسیدم اگر ایرادی ندارد لباس مخصوصی بپوشم و کمی موها و صورتم را آرایش کنم. قلاده و مچ بندهایم را نیز به این ترکیب اضافه کردم چون هنگامی که آن را پوشیدهام، همیشه برای بازی احساس آمادگی میکنم. او بات پلاگ را نیز اضافه کرد. خیلی خوشحال نشدم اما خیلی هم بد نبود.
تصمیم در مورد پوشش من گرفته شد
از همان ابتدا میدانستم که قادر نخواهم بود هرروز آن را بپوشم – تنها به این دلیل که من تعداد خیلی زیادی لباسهای سکسی و کاستوم ندارم و این که باید در روزهای پرفشار فضای ذهنی بازی داشته باشم. پس به نظر میرسد یک روز در هفته برای شروع خوب باشد. برای انتخاب لباس و پوشیدنش مقابل اربابم خیلی هیجان زده بودم. حتی اگر درطول روز خیلی یکدیگر را نبینیم، اینگونه میدانم که اگر مرا به اتاق کار خود فرا خواند یا در پذیرایی نامم را صدا زد من آمادهام. احساس مفید بودن بیشتری دارم و راحتترم، حتی اگر لباسها خیلی مناسبتی بوده و برای استفاده در طول روز طراحی نشده باشند.
اما پوشش یک برده به چه شکل است؟ میتواند شبیه چیزی باشد که من و پارتنرم انتخاب کردیم؟
تجربه و امتحان کردن
خانوادهای کینکی را میشناسم که کد لباس دارند و بردهها همیشه پیراهنهای خاکی رنگ با دکمههای سیاه میپوشند. بردههایی هستند که اجازه ندارند لباس زیر و سوتین بپوشند و حتی باید از ستهای هماهنگ و یکپارچه استفاده کنند. بعضیها کمربند، جوراب، گارتر و کفشهای پاشنه بلند میپوشند. تمامی اینها نوعی یونیفورم هستند. حتی کسانی را دیدهام که به ایدهها و فانتزیهای غیرعملی در زندگی واقعی میخندند.
من و اربابم هنوز داریم بر روی این موضوع کار میکنیم. آن را تعدیل کرده و تغییر خواهیم داد تا هنگامی که کاملا مناسب ما شود. این به این معنی است که من برای تطبیق با پروتوکل جدید بودجه جداگانهای برای خرید لباس خواهم داشت. حتی شاید او به تعداد روزهایی که باید با یونیفورم باشم بیافزاید که این مسئله تمرکز و توجه بیشتری به جزئیات از ناحیه من میطلبد. این کار اخیرا منجر به بازیهای بیشتری شده، باعث شده آگاهی بیشتری نسبت به جایگاه خود داشته باشم و همواره در طول روز زمزمهای از خدمت کردن به او در ذهنم باشد.
یونیفورم برای برده چیزی نیست که ان را ضروری بدانم. ما ۹ سال با یکدیگر بوده ایم و من لباسی نداشتم. این تغییر جدید به این علت نیست که رابطه ما داشت به مشکل میخورد. اضافه کردن چیزی مانند یک لباس هیچ مشکلی را حل نمیکند. من تنها ایدهای داشتم و آن را با پارتنر خود در میان گداشتم. داریم سعی میکنیم آن را امتحان کنیم. شاید مفید نباشد یا شاید اثری کوتاه مدت داشته باشد. به هر حال امتحان کردن چیزهای جدید جالب است و یک یونیفورم اسلیو چیز جالب سادهای به نظر میرسد.
آیا شما یونیفورم خاصی برای جلسات خود انتخاب کردهاید؟ به عنوان یک سابمیسیو چقدر در ایده دادن برای کارهای جدید، اختیار عمل و آزادی دارید؟ این رابطه قرار است دو طرفه باشد و به هر دو شما آرامش بدهد. پس کاری که به شما لذت میدهد را انجام دهید.
بزرگترین تنبیه در BDSM انجام ندادن آن است! سادومازوخیسم تعداد غیرقابل باوری جنبههای لذت بخش دارد. اما هسته اروتیک و وسوسه انگیزترین لذت باندیج، SM و ارباب/برده بدون شک در تنبیهات متفاوتی است که وجود دارد! هم برای دامیننت و هم برای پارتنر سابمیسیو. در اینجا هرشخصی به تنهایی میتواند اولویتهای مربوط به خود را در نقش خود زندگی کند. در این مقاله به صورت جامع و کامل به شما از تنبیه کردن و تنبیه شدن میگوییم.
بدون شک مطالعه این مقاله برای شما هم تحریک کننده است هم وسوسه برانگیز، پس مراقب باشید که در چه حالت و مکانی در حال خواندن آن هستید. این که چگونه کون خود را اسپنک کنید، لوازم قلقلک و تحریک در مکانهای غیرمعمولی را میتوانید در اینجا بخوانید.
مقالهای که مطالعه میکنید در دستهبندی آموزش مهارت در رابطه ارباب و برده قرار دارد و در وبسایت mystim انتشار یافته است. ترجمه توسط ماتیلداصورت گرفته است و در وبلاگ اونتاشگال منتشر میگردد.
هیجان BDSM اساسا آن است که یک شخص سابمیسیو (ساب) از یک شخص دامیننت (دام) اطاعت میکند. مطمئنا هر دو نقش میتوانند توسط هردو جنس زن/مرد ایفا شوند.
بخش شهوانی قدرت میتواند به اتاق خواب و یک چهاردیواری محدود شده و یا بسته به تمایل و تجربه دو طرف رابطه حتی کل دنیا را به یک زمین بازی اروتیک تبدیل کنید. اهمیتی ندارد که دام چه هنگام ساب را تحقیر یا او را به اطاعت امر میکند و علی رغم وظایف تعیین شده، اگر ساب از وظایف خود سرپیچی کند باید تنبیه شود!
به جز برخی احساسات رایج و قانونهای اساسی در رابطه ارباب و برده و اهمیت سلامتی که در این مقاله میخوانید، هیچ محدودیتی برای فانتزی تنبیه کردن اسلیو توسط دامیننت وجود ندارد.
اما علی رغم این که هرچیزی از سکس تویهای گذاشتنی و ریموت کنترل دار در پابلیک گرفته تا تنبیهات فیزیکی در خانه که ممکن است ارائه شود. گذشته از تنبیهات «کلاسیک» متعدد که در ادامه معرفی خواهیم کرد، تنبیهات کاملا بر اساس خلاقیت، تمایلات و طیفی از شخصیتها و شرایط متفاوت افراد مانند موقعیتهای زندگی پایه گذاری میشوند، که در نهایت تنبیهی تیم A را بسیار حشری و تیم B را بی میل میکند. مطمئنا سخت کوشی نیز بخشی از این است.
در ابتدا به معروفترین و مهمترین تنبیهها که هم برای اسلیو مرد کاربرد دارد و هم برده زن، میپردازیم.
اسپنک کردن
دیسیپلین عالی شلاق زدن باسن معمولا حتی برای کسانی که خود را جزئی از علاقهمندان به BDSM نمیدانند نیز جالب است. اما عاشقان با تجربه BDSM به طور خاص به آن علاقه دارند. علاوه بر تشریفات ویژه در منحصر به فرد و لذت بخشتر کردن اسپنک، آن را هاتتر میکند. خصوصا هنگامی که همزمان با اسپنک ران و کپلها، اعصاب جنسی واژن به خوبی تحریک و عروق آن ناحیه مانند آتشفشانی جوشان از خون پر شده و اندامهای جنسی را به ضربان انداختهاند. قدرت دام تنها در تحقیر و زدن برده نمایان نمیشود، بلکه در حقیقت او میتواند در لحظه، سابمیسیو به شدت حشری خود را از هر چیز سکسی بیشتری محروم کند.. عجب شکنجه سختی!
ابزارهای حرفهای BDSM میتوانند تمام آرزوهای شما را برآورده کنند: Riding crop، پدلهای چوبی و یا پوشیده شده با لایهای چرمی، شلاقهایی با طرحهای متفاوت و دستکشهای تشدید بخش کمک میکنند هنگام خلاقیت خود را از نظر روانی تحسین کنید.
مقاله آموزشی «اسپنک را حرفهای و سکسی انجام دهید» را در وبلاگ مطالعه کنید.
فیگینگ – Figging
عجیب بودن واژه در عمل خود را نشان می دهد – چون فیگینگ واقعا شما را داغ میکند! این تنبیه BDSM ریشه در سنتهای ژاپنی دارد.
در فیگینگ، قطعهای زنجبیل تازه پوست کنده حدودا به اندازه یک انگشت را هنرمندانه به شکل یک بات پلاگ یا دیلدوی مقعدی تراش داده سپس آن را درون مقعد میگذارید. روغنهای اساسی زنجبیل دردی فوری با سوزشی تیز و شدید ایجاد میکنند که برخلاف شدید بودنش کاملا بدون عارضه میباشد. ی
نکته مهم: هنگام تراش دادن، سطح پهنی را در انتها بگذارید تا از ورود کامل آن به مقعد جلوگیری شود. این وسیله میتواند جایگزین مناسبی برای باتپلاگ باشد.
فیگینگ واقعا تنبیه ویژهای است که سابمیسیو مرد یا زن اصلا نمی تواند آن را رد کند. مشابه اسپنک کردن، جریان خون شدیدی در شکم برقرار شده و اعصاب به شدت تحریک میشوند که منجر به فعالیتهای قوی در اندامهای جنسی ابتدایی و ارگاسمی پر سر وصدا میشود البته اگر ارباب اجازه بدهد!
ریمینگ
ریمینگ یا نام دیگرش آنال – اورال یا لیسیدن کون است. منشا این کار به شکنجههای قرون وسطی باز می گردد اما امروزه نیز لیسندههای مشتاقی وجود دارند. انتهاهای عصبی در ناحیه کون و مقعد حساسیت باورنکردنی زیادی به تحریک نشان میدهند و زبان خیلی خوب میتواند این کار را انجام دهد. بوسههای خیس، لیس زدن و وارد کردنش به مقعد برای این کار هستند.
از آنجا که مقعد مکان کثیفی برای سکس اورال است، ریمینگ میتواند خیلی خوب و موثر برای بازیهای قدرت استفاده شود. اصالت شکنجه قرون وسطایی هنوز در هر دستور کون لیسی BDSM که داده میشود وجود دارد. دام از تحریک شدید مقعد و تحقیر ساب لذت برده و ساب نیز از نقش سلطه پذیر و تنبیه خود لذت میبرد.
تنبیه میتواند با فیکس کردن سر ساب، نشستن دام روی صورتش و باز کردن دو طرف باسن خود روی صورت ساب بی دفاع تشدید یابد. هزار سال پیش و حتی امروزه، از جعبههای خفه کننده استفاده میشد: یک جعبه چوبی ریمینگ برای سر ساب با حفرهای روی صورت و دهان که دام بر روی آن مینشیند. هیچ راه فراری نیست!
برای ریمینگ حتما نظافت مقعد را در نظر بگیرید. اگر سابمیسیو شما این کار را یک لیمیت میداند، به انجام دادن آن فکر نکنید.
فلک کردن یا شلاق زدن پا
در حالی که ماساژ با برای یک نفر فوقالعاده است، شلاق پا برای دیگری مناسب است!
عبارت فلک کردن به معنی ثابت کردن پاها و ضربه به اعصاب کف پا در تنبیهات BDSM میباشد. این کار روی کف پا با سطحی برهنه انجام میشود. یکبار دیگر طرفداران معاصر تنبیه از شیوهای کهن که بیش از سه هزار سال پیش به عنوان روشی برای تنبیه و شکنجه به کار گرفته میشد، استفاده کردند.
شهرت جهانی ماساژ رفلکسی ناحیه پا و حساسیت مخصوص ماساژهای اروتیک نشان میدهد کف پا به عنوان ناحیه تحریکی شدید شناخته شده است. فلک کردن تنبیهی شهوانی است، اگرچه سختی آن به طور واضحی بیشتر از ماساژ است. تراکم زیاد سلولهای عصبی در کف پا تنها لغزش انگشتان را با سرعت به مغز مخابره نمی کند، بلکه لذت درد را نیز به خوبی گسترش میدهد.
شایان اهمیت است که ساب در جای خود ثابت شده و دام و به آرامی شدت ضربات را افزایش دهد! سپس شهوت هردو طرف افزایش یافته و ضمانت میشود که ساب از آن پند میگیرد.
تحریک الکتریکی
استثنائا این نوع خاص تنبیه و عمل سکسی به قرون وسطی مربوط نمی شود اما اگر هزار سال پیش برق اختراع شده بود، قطعا این اتفاق میافتاد! علی رغم حالت مدرن این تنبیه، در حال حاضر کاری بسیار کلاسیک است و در جلسات BDSM به خوبی جا افتاده است.
کلید موفقیت در این تنبیه، سکس تویهای تحریک الکتریکی با کیفیت بالاست! ایمپالسهای شدید اما ایمن الکتریکی کانالهای اعصاب را باز کرده و مغز و تمام مراکز احساسات از اندامها گرفته تا تنفس شخص، درگیر میشوند. هنگامی که ساب کنترل خود را از دست داده و در جایی ثابت بسته شده باشد، تنبیه شدیدتر نیز میشود. گیرههای تحریک الکتریکی نیپل ابزارهای خارق العادهای برای تنبیهات اروتیک و «به رخ کشیدن برتری قدرت» میباشند.
جریان ولتاژ حتما باید برق مستقیم باشد که با آداپتور تامین میشود و به هیچ عنوان از برق مستقیم شهری نباید استفاده کرد. حداکثر ولتاژ برای این تنبیه نیز ۶۰ ولت میباشد. اگر به وسایل مناسب دسترسی ندارید راحتترین کار خیس کردن بخشهایی از بدن اسلیو و استفاده از نوک کابل شارژ گوشی برای شوکهای کوتاه است. این ولتاژ حداکثر ۵ است و خطری برای اسلیو ندارد.
دنیای لوازم تحریک الکتریکی بسیار بزرگ، متنوع هستند و این دنیا بسیار ارزش یادگیری و آموزش را درد.
اثاثیه انسانی یا Forniphilia
سلب حرکت و ثابت ماندن، خصوصا هنگام تنبیه، یکی از اجزای ضروری فعالیتهای BDSM است.
اما Forniphilia یکی از خاصترین انواع «ساکن بودن» است. این کار از نظر روانی اسلیو را میبندد و بسیار تحقیر آمیز و تنبیه کننده است. در این تنبیه برده باید به قطعهای از مبلمان تبدیل شده و برای تنبیه یا عملی تحقیر آمیز، در آن نقش به ارباب خود خدمت کند.
برای انجام این کار، ساب باید برهنه باشد یا لباسی که دام دستور داده پوشیده و ساعتها بدون حرکت بماند و البته گاهی با کمک باندیج. نقش او میتواند یک چوب رختی باشد یا اگر دام دوست دارد فعالانه او را لمس و بیشتر تحقیر کند، به عنوان یک زیرپایی یا میزی باشد که ارباب بر آن شام خود را میل کند.
بدون شک بی محلی کردن نیز میتواند خیلی خیلی خیلی تنبیه کننده باشد، بدین شکل که ساب ساعتها در کمد تاریک یا گوشه اتاق میایستد.
اثر جانبی خوب تنبیه این است: پس از اتمام تنبیه ساب بسیار مطیعتر میشود. و فراموش نکنید: تکهای از مبلمان هم به کمی صیقل دادن نیاز دارد!
تنبیه پوشک کردن
پوشک کردن نوعی از تحقیر است که به کتگوری عمومی «Infantilism» مربوط میشود. در فتیش BDSM سابمیسیو باید ادای یک بچه را درآورد تا به ارباب خود نشان دهد چقدر کوچک و بی دفاع است. او به خود اجازه میدهد دام مانند یک بچه کوچک او را بررسی و از او مراقبت کند و معمولا مجبور است پستانک و پوشک نیز داشته باشد. اختلاف قدرتی که در نتیجه نقشها به وجود میآید هردوطرف را به شیوهای متفاوت تحریک میکند.
استفاده از پوشک و پستانک ترکیبی لرزان اما عمدی از تحقیر و امنیت به وجود میآورد. دامیننت میتواند یک والد، خاله، عمو یا یک دکتر باشد. او پوشک بچه را عوض میکند، به او دستور میدهد و صد البته او را تنبیه میکند.
اعمال قدرت هنگام پوشک پوشیدن میتواند به این صورت باشد که دامیننت ساب را از دستشویی رفتن منع کند یا گاهی به او دستور دهد در زندگی روزمره نیز زیر لباس هایش پوشک بپوشد.
نکته مهم: Infantilism فتیشی است که به صورت اختلاف قدرت میان دام و ساب بروز مییابد و با وجود این که رول – پلی عجیبی است نباید با پدوفیلیا اشتباه گرفته شود! همچنین رول پلینگ تنها در زمینه سکس نیست، بلکه زندگی کردن در نقشهای معین و متفاوت لذت فوق العادهای ناشی از تفاوت قدرت زیاد به وجود میآورد.
چند تنبیه ویژه برای اسلیوهای زن و خانم
بستن، ثابت کردن و مایوس کردن به واسطه متوقف کردن تمام فعالیتهای اروتیک دقیقا قبل از نقطه اوج تنها تفاوتهای کوچکی هستند..
هیچ محدودیتی در دنیای خیالی تنبیه برای اسلیوها وجود ندارد. علاوه بر فیگینگ و اسپنک، تنبیهات روانی نظیر بی محلی کردن یا بازیهای اروتیک با برهنگی زنان. انجام دادن نقشهای اختلاف قدرت در جامعه – معمولا به گونهای «نامحسوس» هیجان و شهوت زیادی برای زوجها به وجود میآورد.
ایدههایی برای تنبیه یک اسلیو توسط مستر:
بدون استفاده از دست و دهان به ارباب خود لذت بدهید و همچنان سعی کنید ارگاسمی پر آب و تاب برای او به ارمغان بیاورید.
«از رو زمین بخور» – بشقاب او دقیقا زیر میز قرار میگیرد.
ممنوعیت ارگاسم، هنگام سکس او باید دقیقا پیش از ارگاسم به شما اطلاع دهد. سپس شما به سادگی میتوانید مانع آن شوید و او تنها اجازه دارد شما را به ارگاسم برساند.
نظافت منزل به صورت برهنه، یا با پوششی مخصوص
استفاده از قطعات یخ روی کل بدن
در ماشین برهنه یا نیمه برهنه بنشیند و در شهر چرخ بزنید
کارهای مشکل روزمره را با گیرههای زنگوله دار بر روی نیپل و لبهای واژن انجام دهد در حالی که زنگ زدن ممنوع است!
با چشمان بسته به مدت ۲۴ ساعت زندگی کند، عشق بورزد و عذاب بکشد.
تنقیه: نیم لیتر آب را وارد واژن خود کرده و تحت نظر دام آن را به مدت 15 دقیقه نگه دارد.
قدرت و شهر: در حالی که برده توپهای دوست داشتنی را در مقعد خود دارد، دامیننت او را برای شام بیرون میبرد. با هر قدم جابجایی و حرکت برده به شدت تحریک میشود. قدرت دام با استفاده از توپهای ویبراتور دار یا محرکهای الکتریکی بر روی دیواره واژن و روشن کردن آنها دقیقا هنگامی که برده سعی میکند غذا سفارش دهد به اوج خواهد رسید.
آواز خوش سلطهگری، شنیدن التماس برده با واژههای «ممنون ارباب!» «ادامه بدید لطفا!» به صورت همزمان است.
چند تنبیه ویژه برای اسلیوهای مرد و پسر
جنس ضعیفتر دوست دارد چاپلوسی کند و با شهوت نیز رنج بکشد. شیدایی و میل مردان به فرمانبرداری و تحت سلطه قرار گرفتن فوقالعاده است و به مرور بیشتر و بیشتر میشود. تنوع تنبیهات و دستوراتی که میسترس یا مستر میتوانند بدهند نیز بی پایان است. از القاب تحقیرکننده و واگذاری کامل اختیارات به دیگری گرفته تا شکنجههای جسمی، هر دو طرف زمین بازی بزرگ و خیلی جذابی خواهند داشت.
برخی از مردان دوست دارند مانند زنان لباس بپوشند، پای ارباب خود را ببوسند یا از فیگینگ، فلک یا بی استفاده بودن مثل یک مبلمان رنج بکشند.
ایدههایی برای تنبیه یک اسلیو توسط میسترس:
برهنه آشپزی کردن یا مثل یک سگ خوب دراز کشیدن زیر میز هنگامی که دامیننت شام میخورند.
استفاده از بلوز زنانه یا رژ لب در زندگی روزمره
استفاده از سوند ادراری برای یک روز کامل
یک روز کامل تنها با دستوراتی مثل بشین، حرف بزن، بلیس و…
استفاده از کیر شقش به عنوان یک آویز حوله، به نفعتان است که حوله نیافتد…
باید به خرید برود و لباس زنانه فوق العادهای برای خود بخرد و پروو کند!
اسپنک آرام بیضهها
ممنوعیت ارگاسم – در صورت شکست باید منی خود را بخورد.
نپوشیدن لباس زیر در زندگی روزمره و سرکار – ترجیحا با جینهای قدیمی.
سینه خیز راه رفتن به مدت ۲۴ ساعت
عکس کیر خود را به مدت یک هفته بک گراند موبایلش بگذارد
پوشیدن یک بات پلاگ به مدت ۲۴ ساعت
اجازه گرفتن برای هر کوچکترین فعالیتی – در صورت فاصله مکانی، با پیام
الکتریسیته: ساب میتواند به عنوان یک آباژور بدون حرکت مورد استفاده قرار بگیرد، اما برای بازیهای الکتریکی ورژنهای بهتری وجود دارد: تنبیهی که مخصوص او طراحی شده – و قدرت فوق العادهای برای دامیننت او فراهم میآورد – قفسهای کیر یا چستیتی! آنها نه تنها منجر به شق کردنهای غیرمجاز و غیرارادی میشوند بلکه او را نیز از هرگونه لمس کیر خود منع میکند. با تشکر از تحریک کنندههای الکتریکی قابل کنترل از خارج که مشخص میکنند چه کسی شرت پوشیده و چه کسی تنها یک قفس کیر دارد!
قوانین مهم اساسی برای تنبیه کردن در BDSM
حتما یک کلمه امنیت را تعیین کنید تا از هرگونه تجربه ناخواسته و دردناک جلوگیری کنید! به محض بیان شدن واژه، همه چیز باید متوقف شود. این موضوع مهم است چون ضربههای شما تنها بر خارج بدن اسکار نمی گذارند و ممکن آسیب روانی به وجود بیاید.
نکتهای مهم: کلماتی مثل «سختتر» یا واژههای پیچیدهتر را به عنوان سیف ورد تعیین نکنید.
ابتدا امنیت برای لذت بیشتر: دانستن آن که شما میتوانید در هر زمانی کار را تمام کنید باعث میشود با خیال راحتتری به سراغ لیمیتهای سختتر بروید. قبل از انجام کاری درباره آن صحبت کنید
هیچ ایرادی ندارد و اتفاقا بسیار مهم است که پیش از بازی در یک گفت و گوی آزادانه درباره لیمیتهای خود صحبت کنید. یک ریسک خاص تاثیر تعیین کنندهای در جذابیت دارد – اما بیشترین لذت دقیقا در این است که زیر حد مجاز باقی بماند. اینگونه طولانیتر، شدیدتر و برای هردو طرف لذت بخشتر خواهد بود.
و لطفا هنگام صحبتهای قبل از بازی خود الکل ننوشید! این کار تنها حس درد و بازداری شما را خراب میکند.
احساسات بد را کنار بگذارید. اگر هنگام صبح بحث و دعوایی طولانی داشتهاید، نباید بعد از ظهر بدون صحبت کردن آن را به نقشهای BDSM خود کشانده و سعی کنید تنها با تنبیه همه چیز را درست کنید. احساسات و تنبیهات سلطه گرانه احساسی در BDSM مهم هستند اما احساسات بد در این رابطه جایی ندارند. سعی نکنید ناراحتی خود در رابطه را در تخت و جلسه بیدیاسام تخلیه کنید.
اونتاشگال . دی ۱۳۹۹ . تصویر بنر به صورت اخصاصی برای وبلاگ اونتاشگال توسط obscureart طراحی شده است.
نوشتههای روزمره، خاطرات و مطالب بیشتر از اونتاشگال را در شبکههای اجتماعی دنبال کنید
از نگاه اجتماعی و جامعهشناختی، کسی که قدرت را در اختیار دارد، منزلت و جایگاه بیشتر و بهتری نزد افراد دارد. اما آیا در دنیای سادومازوخیسم هم اینگونه است؟ آیا کسی که به سابمیسیو بودن و بردگی گرایش دارد باید حس خود را مخفی کند؟
در این یادداشت به بررسی این موضوع میپردازیم و اینکه چرا افرادی که گرایش دامیننت و ارباب دارند، نباید به خود مغرور شوند و کسانی که گرایش سابمیسیو و بردگی دارند، نباید از گرایش خود شرمنده و خجالتزده باشند.
با یکی از دوستان در مورد فیت فتیش صحبت میکردم. چیزی در مورد علایق و گرایشهای من نمیدانست. به سرعت گفت «از پسرهای فتیش و اسلیو متنفرم و کسانی که انقدر خودشان را تحقیر میکنند برای من بی ارزشترین هستند.» از اون پرسیدم نحوه آشنایی تو با این افراد چطور بود. گفت:
«سالها پیش در برنامه یاهو یک پسری به من گفت دوست دارم سگت بشم! برای من عجیب بود. بعدتر توی محل کار همکارم گفت چه پاهای خوشگلی داری کاش توی دهن من بود. بعدتر پیامهای زیاد اینستاگرامی اینطوری دریافت کردم و الان فکر میکنم این آدما خیلی چیپ و بی ارزش باشند.»
بعدتر با ایشون من رابطه داشتم. اتفاقا فیت فتیش هم کردم. گفتم میدونی چرا فیت فتیش برای تو منزجر کننده بود؟ چون رفتار اون افراد انجزار آور بود. چون با پایینترین سطح ممکن از شما درخواست رابطه میکردند و هیچ حس جذابیتی به وجود نمیآوردند.
یک مثال سادهتر: شما به رابطه علاقه دارید و دوست دارید با کسی چه به عنوان مرد چه زن سکس کنید. حالا تصور کنید در خیابان یک نفر به شما میگوید «یک شب چند»، «امشب به ما میدی»، «امشب میایی بکنی خوشتیپ» یا در اینستاگرام و توییتر در اولین پیامها به شما دایرکت میدهد «اول بگم اهل سکس هستی یا نه» یا «برده من میشی توله» و نمونههای مشابه که بسیار دریافت میکنید.
بدون شک زمانی که در اولین مکالمه با یک رفتار زشت و بی ادبانه رو به رو میشوید، حتی اگر به فرد احساسی هم داشته باشید، از بین میرود. احترام لازمه اول هر نوع رابطهای است و رابطه BDSM از این ماجرا مستثنی نیست. تفاوتی ندارد خود را ارباب بخوانید یا برده، رفتار شما نشاندهنده است.
باید بپذیریم از نگاه جوامع بشری و نه فقط ایران، افرادی که سابمیسیو هستند و بیشتر مطیع، تحقیر میشوند و به نوعی نمیتوانند به راحتی به حق خود برسند. شخصیت سابمیسیو به مرد زن زلیل یا زن مطیع شوهر، برچسب میخورد و عموما جدی گرفته نمیشود. در عین حال افرادی هستند که با وجود دامیننت و مستقل بودن، در خلوت گرایش سابمیسیو دارند. یعنی در جامعه از جایگاه بالایی برخوردار هستند اما برای سکس میخواهند مطیع باشند و پیرو. این نیز یک واقعیت است و بسیاری از افراد، در جامعه خود را دامیننت نشان میدهند و واقعا هم هستند اما از سابمیسیو برای تخلیه فشارها استفاده میکنند.
به نظر من اولین نیازمندی برای به آرامش رسیدن از چنین گرایشی، پذیرفتن آن است. لزومی ندارد همه افراد در مورد گرایش شما بدانند. کافیست از درون آن را بپذیرید و برای کسی که شایسته است، نمایان کنید. این پذیرش شجاعت بسیار زیادی میخواهد. اینکه شما یک مرد قدرتمند باشید و همه جا شما را یک فرد قدرتمند ببینند اما در خلوت بخواهید مطیع پارتنر خود باشید، حتی بیان چنین چیزی نیازمند شجاعت زیادی است چرا که ممکن است قضاوت شوید! در واقع یک سابمیسیو شاد و به آرامش رسیده کسی است که شجاعت بیان گرایش خود را به خوبی داشته باشد. در مقاله معرفی سابمیسیوهای موفق در مورد این افراد بیشتر میخوانید و اینکه اکثر هنرمندان، نویسندگان و شاعران به نوعی و تا حدی سابمیسیو بوده و هستند!
بیخود شدهام لیکن بیخودتر از این خواهم با چشم تو می گویم من مست چنین خواهم
من تاج نمیخواهم من تخت نمیخواهم در خدمتت افتاده بر روی زمین خواهم
آن یار نکوی من بگرفت گلوی من گفتا که چه می خواهی گفتم که همین خواهم
ماهی دگر است ای جان اندر دل مه پنهان زین علم یقینستم آن عین یقین خواهم
مولانا
پنهان کردن سادیست پشت BDSM
در مقاله معرفی شخصیت سادیست به این نکته اشاره کردم که افراد سادیست به دنبال درد دادن به دیگری هستن بدون اینکه در یک توافق یا گرایش یا رابطه باشند. من به این افراد متجاوزان توافقی میگویم! این دسته افرادی هستند که با تمایل و علاقه به رابطه ارباب و برده با شما ارتباط برقرار میکنند سپس به اعمال فشار و زور بر شما رو میآورند. به لیمیتهای شما توجهی نمیکنند یا شما را در شرایط و فشاری قرار میدهند که مجبور به پذیرش خواسته آنها علارغم میل باطنی خود شوید.
این افراد چه خانم چه آقا، کسانی هستند که در ابتدای صحبت به شما توهین میکنند و صرفا به خاطر گرایش، اقدام به تحقیر ناخواسته شما میکنند. پیشنهاد میکنم به کسی که در پیامهای عمومی به دیگران احترام نمیگذارد، و افراد را صرفا به خاطر گرایش و علاقهشان قضاوت میکند، اعتماد نکنید. به بیان سادهتر، کسانی که BDSM را با مردسالاری، زن سالاری، مرد ستیزی و زن ستیزی اشتباه میگیرند، درک درستی از این گرایش ندارند.
هدف یک رابطه ارباب و برده رسیدن به آرامش و ارگاسم روان است. زمانی که شما وارد چنین رابطهای میشوید باید از بابت حفظ احترام، شخصیت و جایگاه خود به آرامش رسیده باشید و طرفین به خوبی برای یکدیگر نحوه ارتباط خارج از تخت خواب را تعریف کرده باشند.
هر دو گرایش و همچنین سویچ محترم هستند
بدون غرور و سرشکستی باید گرایش دام یا ساب خود را بپذیرید. پس از پذیرش به خوبی میتوانید آن را کنترل کنید و با یادگیری و تمرین کردن حتی میتوانید به سمت سویچ شدن میل کنید!
سویچ در واقع کسی است که از هر دو گرایش لذت میبرد. عموما افرادی سویچهای خوبی میشوند که یکی از گرایشها را به خوبی درک و تجربه کردهاند و سپس به سراغ گرایش دیگر میروند. افراد سویچ عموما به خوبی هر دو گرایش را درک میکنند.
به دنبال علت و ریشههای گرایش خود نباشید. با تجربه و آگاهی بیشتر به خوبی علتها را کشف میکنید. سعی کنید پارتنر خود را درک کرده و باز هم تکرار میکنم بدون قضاوت، در مورد گرایش او صحبت کنید. فرقی ندارد پارتنر شما دامیننت باشد یا سابمیسیو، زمانی که احساس امنیت کرد به خوبی در مورد علایق و گرایشهای خود صحبت میکند. همچنین اگر شما وانیلا هستید و به هیچ گرایشی علاقه ندارید، سعی کنید با پارتنر خود از یک جایگاه برابر گفتگو کنید. در مقاله تجربه سادومازوخیسم برای افراد وانیلا، پیشنهاداتی برای انجام BDSM داده شده است.
بدون ترس و قضاوت، رابطه خود را شروع کنید. کسی که برای سادهترین چیزها شما را قضاوت میکند، شایستگی لذت بردن از شخصیت شما را ندارد. چه ارباب چه برده، برای جایگاه خود احترام قائل باشید.